شکارچی نکات مثبت باشیم - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سودابه گفته:
    مدت عضویت: 2541 روز

    سلام و سپاسگزار خداوند هستم

    سلام به خانواده بزرگم

    چند روی هست من هم این تمرین رو با دختر 10 ساله ام انجام میدهیم از نکات مثبت بازی برای من این بود که دخترم به مرتب کردن تختش اشاره کرده بود من یک دفعه یادم افتاد که در این مورد چیزی ننوشتم خواستم بنویسم و این مورد رو اضافه کنم .

    جالب اینکه به من تذکر میداد که

    مامان شما همون لحظه باید این زییایی رو می دیدی نه اینکه با یادآوری من یادت بیفته

    و فکر کردم واقعا لحظاتی رو که دور میافتم از خودم و در حصار فکرهای بیهوده قرار میگیریم و از نعمتها و زیباییهایی که مرا احاطه کرده در غفلتم.

    باز هم سپاسگزارم از خداوند برای هدایتهایش

    برای دستان یاریگرش

    و برای یادآوری های لحظه به لحظه اش

    سلامتی و سرور و شادمانی برای همه اعضای خانواده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1896 روز

    سلام به استاد عزیزممم. خدا میدونه چقد از ته دل از کلمه عزیز استفاده میکنم و چقددر شما برای من ارزشمندید. استاد خییلی جالبه با اینکه هیچوقت از نزدیک ندیدمتون، شخصا باهاتون صحبت نکردم اماا جوری بهتون احساس نزدیکی میکنم انگار که جزئی از خونواده و دوستای نزدیکم هستین ایشالا همیشه سالم و سربلند باشید.

    سپاسگزارم از عارفه عزیز که باعث تولید این فایل بی نظیر و نکات عالی شدند. چقدر هوشمندانه این بازی رو طراحی کردید. افرین به شما وااقعا تحسین بر انگیز و بشدت ارزشمنده که شما برای فرزندانتون وقت میذارید، فکر میکنید که چطوری میتونید در ساختن شخصیت بهتر بهشون کمک کنید.

    خودم وسطای فایل مداد و برداشتم و شروع کردم از روز خیلی خوبی که داشتم نوشتم و هی هر چی میگذشت چیزای زیبا تر و بیشتری رو میدیدم. واقعا هر روز زندگیم پر از اتفاقات خیییلی قشنگه.

    استاد از یه قدم مثبتی که برداشتم براتون میگممم.

    چند روز پیش اومدم کامنتای قانون آفرینش و خوندم و میدیدم که بچه ها چقددر میگن مسئولیت زندگیت و شخصیتت همش به عهده خودته نه پدر و مادرت نه همسرت و نه هیچکس دیگه… این جمله هی میخورد تو صورت من که فاطمه خانم اگر تو شب بیرون موندن و محدود کردی خوودت محدود کردی برا خودت نه پدر و مادرت. ( من اینطوریم که شب نهایتا هشت باید خونه میبودم. تازه ماشین هم دارم و با این حال باز هم همش فکر میکردم مامانم گیر میده و من به زور تهش میتونم تا هشت بیرون باشم.) خلاصه به خودم گفتم که خودت آزادی رو از خودت گرفتی و خودت فرکانساشو فرستادی که اینطوری شده. شروع کردم به باور ساختن، ویس گرفتم، الگو اوردم و چندین بار گوشش کردم و تصمیمی گرفتم شب برم بیرون و نسبت به همیشه یه مقدار بیشتر بمونم و بعد ببینم چی میشه. ینی گفتم بابا الکی از پدر و مادر ترس نساز برا خودت. برو تو دلش و انجام بده و بعد نتیجه رو ببین. خلاصه تا شب کللی هی فایلای شجاعت شما و ویس خودمو گوش میکردم و شب یک ساعت و خوردی بیشتر از همیشه بیرون بودم یعنی تا ساعت نه و اینا و چقدر تجربه خوبی بود و دیدم که خونواده حتی نپرسید چرا دیرتر از همیشه اومدی و واقعا دارم ایمان میارم که خودم آزادی رو از خودم میگرفتم. این روند ادامه خواهد داشت تاا هر بار هی یکم یکم بیشتر بمونم و ازادی بیشتری داشته باشم.

    و یه مانع محدود کنندم هم ترسم از تاریکیه. باید این ترس و هم از بین ببرم تا ایمانم یه خودم بیشتر بشه تبریک به خودم و سپاس از استاد عزیزم که با الهاماتی که بر زبانشون جاری میشه یه غوغایی در درون من ایجاد میکنن که حسابی تغییرم میده و من و به سمت بهتر شدن پیش میبره.

    جالبه همین الان که داشتم این کامنت و مینوشتم زن داداشم زنگ زد و از حال خوبش بهم گفت، عصر هم دوباره زنگ زد و از حال خوبش. و تجربه های جدید جدیدش گفت. خییییلی قشنگه که آدما میان پیشم و از اتفاقات خوبشون و حال خوبشون و تجربیات قشنگشون بهم میگن، فک کن مثلا تو دل طبیعت تو حال عرفانی اند به یاد من میفتن و زنگ میزنن و باهام حالشون و به اشتراک میذارن. شکر

    حس میکنم باید. یکم شل کنم باید ساده بگیرم زندگی رو. اصلا میخوام به هیچ چیزی جز چیزای قشنگ زندگیم فکر نکنم. اصلا بذار به این حال بگن بیخیال من میخوام بیخیالی طی کنم بذار یه مدت شل کنم.

    خیلی وقت بود کامنت نذاشته بودم. واقعا کامنا گذاشتن فرکانسمو بالاتر میبره و قوی تر میکنه. شککرررررر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 1404 روز

    سلام استاد عزیزززززم

    من دیشب ک میخواستم بخوابم گفتم بزار برم صفحه اول سایت ببینم فایل جدید داریم یا ن ک دیدم به به یه فایل جدید ی درک جدید،دانلود کردم ک فرداش موقع ناهار با همسرم نگاه کنیم(چون ما فقط موقع غذا خوردن تی وی رو روشن میکنیم اونم فایل های سایت یا برنامه کودک نگاه میکنم)

    اتفاقا امروز زود بیدار شدم و دیگ خواب نداشتم و گوشیم رو باز کردم دیدم تو گالری هستم و فایل شما داره چشمک میزنه گفتم بزار یکمش رو نگاه کنم همینجور زدم جلو ک ک دیدم اسم عارفه عزیز رو اوردین ،اسم بچه اوردین و ایده ای ک داره اجرا میکنه …(اخه من تازه مامان شدم ی فرشته خدا بهم داده ک تا چند ماه دیگ میاد توی بغلم و خیلی دوس دارم که منم فرزندم رو جوری تربیت کنم ک قوانین رو یاد بگیره و اجرا کنه)

    اقا استاد وقتی از ایده عارفه گفتین چنان شوقی در من ایجاد شد ک اصلا نتونستم صبر کنم فایل تموم بشه و ایین تو ذهنم اومد ک اقا منم برا خودم مسابقه میزارم منم هر روز باید بیشتر از دیروز نکات مثبت بنویسم و سریع رفتم تو نوت گوشیم و شروع کردم ب نوشتن دیدم خدای من ،من دو ساعت بیشتر نیس ک بیدار شدم چ همه نکات مثبت دیدم(البته نجوا جان اومد و گفت چی تند تند داری مینویسی اگ برا فردا چیزی نداشتی بنویسی چی؟؟منم گفتم تو خفه برا فردا هم کلی نکات مثبت پیدا میکنم و مینویسم و زودی تمرکزم رو دادم ب نوشتنم تا نجوا جان نخواد بیشتر از این جولون بده)

    اقا من در حال نوشتن بودم هنوز دیدم واریزی پول برام اومد

    و محبت همسرم رو دیدم ،و عشق کردم از اینکه چقدر قانون جوابه ک ب هر چی توجه کنی از جنس همونو بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میکنی و باعث شد ک باز اونا رو ب عنوان نکات مثبت بنویسم ،خدا میدونه قراره چ اتفاقات مثبت دیگ ای برام بیوفته تا بیشتر بنویسم

    چ ایده ی خوبی بود واقعا مچکرم از عارفه عزیزم ک این بازی چ برکاتی برای من داشت و یاد گرفتم ک اگ منم روی باور هام کار کنم تا ده سال دیگ(چون دارم اهرم رنج ک لذت رو هم کار میکنم برای شرطی کردن ذهنم ک باید همیشه روی باورهام کار کنم)منم اینقدر رشد میکنم و اینقدر ذهنم و دیدگاهم وسیع تر میشه و اینقدر ب درک بهتری از قانون نیرسم ک برای فرزندم الگو و دوست خوبی باشم براش و کلی باهم بازی میکنیم و وقت میگذرونیم و قانون رو توی تمام لحظات زندگیمون اجرا میکنیم و الگوی خوبی میشم براش…

    استاد خوووبم برای این بهشت پر از اگاهی ازتون بی نهاایت سپاسگذارم ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    کوروش مشهدی گفته:
    مدت عضویت: 802 روز

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت اقای عباسمنش و خانمشون

    منم به سهم خودم، از شما متشکرم بابت اینکه این اگاهی های ناب رو با ما به اشتراک میزارین و هر انچه که یاد گرفتین، رو به ما منتقل میکنین و تلاش میکنین که انسان ها رو اگاه کنید و هر لحظه ما رو از مسیر زیبای عشق روشن میکنید

    الان هم که داشتم ویدئوی بالا(شکارچی نکات مثبت)رو نگاه میکردم کیف کردم و خیلی ویدئوی با ارزشی بود، استفاده کردیم

    از دوست گلمون هم عارفه عزیز که این تمرین رو که خودشون دارن تو زندگی شخصیشون اجرا میکنن و با ما به اشتراک گذاشتن ممنونیم

    خداوکیلی میگم، الان که دارم دیدگاه خودم رو راجب به کلیپ بالایی که نگاه کردم رو مینویسم،به این فکرم که بعد اینکه این پیام رو تمومش کردم برم فروشگاه جای خونمون یک دفترچه جیبی برای نوشتن و دیدن نکات مثبتی که در طول روز میبینم رو همونجا شروع کنم به ثبت اون نکات مثبت

    خیلی خوشحالم که در جمعی هستم که همه دوستان سعی در موفق شدن خودشون و بقیه دوستانشون میکنن که هر روز در زندگی شخصی،کاری و…. موفق تر پولدارتر سالم تر بشوند

    خیلی خیلی خیلی خیلی ممنونم از اقای عباسمنش و دوستان با عشق و محبت خانواده بزرگ عباسمنش و من این حال خوبی رو که الان دارم این عشق و امیدی که الان در درون خودم احساسش میکنم رو از شما خانواده بزرگ خودم گرفتم و متقابلا منم این عشق و حال خوبی رو که دارم رو به سمت خودتون میفرستم و برای تک تکتون از خدای با عشق خودم ثروت سلامتی حال خوب، خواستارم

    دمه همتون گرم که به حرف های منم گوش کردین و خوندینش،

    قربون ادب و معرفت همتون

    همگیتون رو به خدای ثروتمند خودم میسپارم و.امیدوارم که هر کجای این کره خاکی هستین خوب خوش خرم برقرار کنار خانوادههای محترمتون باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2468 روز

    بنام خدایی که بشدت کافیست

    سلام

    خدایا شـــــکرت برای یک فایل ناب دیگه برای کلی آگاهی های خالص و ناب دیگه برای وجود استاد عزیزم برای وجود مریم جان و دوستان بی نظیرِ ارزشمندم که اینطوری لیزری فایل ها رو نوش جون میکنند تا از دل همین نوش جان کردن خالصشون فایل های ناب دیگه ایجاد بشه؛ خدایا شــــــــکرت

    شکارچی نکات مثبت بودن کاری که به لطف الله و خواستن خودم و عمل کردن در این مسیر دارم سعی میکنم هر روز بهتر هر روز بیشتر بهش عمل کنم؛ همین امروز من و خاله ام صحبت می کردیم و بهم گفت که خواهر بزرگم ازش پرسیده خب خاله حالا میخوام تو بهم بگی من بخوام وارد این مسیر بشم از چی باید شروع کنم؟ باید با چه کاری شروع کنم؟ اصلا خودت چطوری شروع کردی؟ و جوابی که میتونه همینقدر ساده و راحت باشه ولی ذهنی که سالهاست بخاطر باورهایی که بلعیده و شده بخشی از وجودش نمی تونه قبول کنه که میتونه خیلی ساده باشه میتونه خیلی لذت بخش باشه؛ به قول استاد برای کسی که اول راه هست شاید سخت باشه شکارچی زیبایی ها و مثبتها شدن ولی میتونه حداقل با توجه نکردن به تضادشون شروع کنه و اینجاست که ادامه مسیر واسمون هموارتر و واضح تر میشه

    خیلی خوشحالم و خدا رو بی نهایت شُکر میکنم که خیلی بهتر شدم تو شِکار :)) و چه شِکاری بهتر از نکات مثبت چه شِکاری بهتر از زیبایی ها هست آخه خدای من؛ شُـــــــــــــــکرت

    میخوام خدا روشکر کنم برای دوست فوق العاده مون که این تمرین زیبا رو طراحی کرده و میتونه همراه با خانواده اش انجام بده، بی نهایت تحسینتون میکنم دوست عزیزم ولی درمورد خودم نمی تونم این رو همراه خانواده ام انجام بدم ولی خوشحالم که خودم در این مدار هستم و خدا رو شُکر میکنم با تغییری که در این مسیر تا اینجای کار به اندازه ای که روی خودم کار کردم باعث هدایت مخصوصا یکی از اعضای خانواده ام (یکی از خواهرام) و یکی از خاله هام شدم نسبت به بقیه بیشتر شدم، میخوام چند تا مثال از شکارام بگم :)) الان به اندازه ای روی خودم کار کردم و هر بار بیشتر این عملیات شکار رو تکرار کردم و الان خیلی در اون بهتر شدم، مثلا چند وقت پبش یه بخش کوچیکی از قالی مون با اتو سوخت و من همون بار اول واسه خودم تصویر سازی اش کردم که چقدر قشنگ مثل هلال ماه شده:))؛ یا حدود دو ماه پیش پسر دایی ام خونمون بود و کلیدای در حیات پشتی مون رو تو جیبش جا گذاشت که ما معمولا هر روز ازش استفاده میکنیم ولی وقتی رفت خونشون مادرش روز بعد بهم زنگ زد که خبرم کنه تو جیبش جا مونده دنبالشون نگردید و من بدون مکث کردن بهش گفتم اشکالی نداره خیره حتما، حتما جا موند تو جیبش که بزودی دوباره بیاد خونمون و با هم کلی خوش بگذرونیم و اونجا زن دایی ام تعجب کرد از این جواب من و گفت چه جالب چه زود واسه خودت قشنگ تفسیرش کردی و کلی مثال های دیگه ای که نتیجه بهبودگرایی من در این زمینه هست

    استاد عزیزم و مریم بانو بی نهایت از شما دو تا عزیز دلم متشکرم برای این تعهد بالاتون که باعث تهیه چنین فایل های ارزشمندی میشه؛ روی ماه دوتاتون رو می بوسم؛ عــــــــــــــاشقتونم :)))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      Life time گفته:
      مدت عضویت: 1486 روز

      سلام زینب جان دوست عزیزم

      امیدوارم در سلامت کامل و احساسی فوق العاده باشی

      تحسینت میکنم بابت تک تک کارهایی که میکنی تا زندگی رو زیبا و زیباتر تجربش کنی

      و جهان رو برای خودت و دیگران جای زیباتری برای زندگی کنی

      زیبا تفسیر کردن دیدن خیریت در هر چیزی و احساس سپاسگزاری بهترین راهکارهاست

      بهت تبریک میگم بخاطر رشد و موفقیتت

      امیدوارم بهترینها سهمت باشه از این جهان هستی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    Malek_success گفته:
    مدت عضویت: 2972 روز

    بنام خداوند هدایت کننده من به سمت خواسته هام

    سلام استاد به استاد عزیز، خانم سایسته و تمام خانواده عباسمنش

    خداروشکر میکنم که بعد از بیدار شدنم این فایل رو دیدم و باعث بالا رفتن فرکانسم شد

    این چند روزه به صورت جدی تر تمرین فانوس دریایی رو انجام میدم و اخر شب قبل از خواب وقتی دنبال نکات مثبت و اتفاقات مثبت میگردم در طول روز بعد ذهنم شکارچی بهتری برای اتفاقات میشه..من این تمرین رو در تلگرام انجام میدم..یک گروه خصوصی درست کردم و سوالات آماده رو پیست میکنم و به اونا جواب میدم ..این کار باعث میشه هر وقت مشغول باشم هم این تمرین رو انجام بدم و هر روز به خودم تعهد دادم که فقط امروز این تمرین رو انجام بده..

    چقدر این بازی خلاقانه ست و میتونه به تمرکز کل اعضای خونواده روی نکات مثبت کمک کنه..منم میخوام این تمرین رو با عزیز دلم انجام بدم . چون بعضی وقتا حرف هایی که میزنیم از اون مسیر اصلی خارج میشه و توجه ما رو ناخواسته ها میزاره..

    مطلب بعدی به کار بردن این آموزش ها در زندگی ما هستش..من دارم سعی میکنم توجه م رو زیبایی ها بزارم اما اعتراف میکنم هنوز به اون درجه ایی که استاد میگن نرسیدم و فکر می‌کنم دلیل ش ورودی های نامناسب باشه..یک تجربه تازه بگم ..همین یک ساعت پیش قبل از دیدن فایل وارد اینستاگرام شدم و کلی ورودی نامناسب به ذهنم دادم..نتیجه این بود که احساسم بد شد..به خودم یا داوری کردم که این کار مناسب نیست و سریع اون رو بستم و سراغ یوتیوب اومدم و این فایل رو دیدم..بعد از اتمام فایل حسم کلا تغییر کرد و اصلا انگیزه گرفتم که روزم رو پر انرژی شروع کنن.. بعد از آیت اتفاق و قبل از نوشتن این کامنت اینستاگرام رو حذف کردم و تعهد میدم که سراغ اون نرم..

    پس اینکه نمیتونم تحسین کنم یا زیبایی ها رو ببینم یک دلیل داره و اونم اینه که باید ناخالصی ها وجودم رو پاک کنم و اونا رو کم و کمتر کنم

    به امید آنکه روزی برسه که من و شما دوستان عزیز بتونیم لحظه لحظه از زیبایی ها ، فراوانی ها و عشق

    در زندگی مون رو ببینیم، تحسین کنیم و اونها رو در زندگیمون به وجود بیاریم

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 879 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم خدای را شکر برای دیدن زیبایی های پردایس این بهشت بی نظیر که از آب شیرین چشمه های جوشان جاری است به درختان سرسبز و قشنگ با خونه‌ی چوبی روی آب و با موسیقی پرندگان و مرغ و خروس های فوق العاده زیبا این تصاویر همیشه مرا به وجد می‌آورد مخصوصا تصویر زیبا استاد عزیز که زیبایی این پردایس را دو چندان کرده

    یکی از تمرین هایی که هر صبح انجام می‌دهم دیدن آسمان زیبا و با شنیدن صدای پرندگان با آنها سپاس گزاری می کنم واز دیدن ابرهای پفکی در آسمان لذت می‌برم وبا رفتن به طبیعت ودیدن انواع گیاهان پی به قدرت خداوند می برم و سپاس گزار این همه نعمت وقشنگی در اطراف خودم می شوم

    با دیدن جانوران در طبیعت ونگاه کردن به کارهای که انجام می دهند به هدایت خدا مهربان پی می‌برم وبه این فکر فرو می‌روم که همه چیز در سیطره خداوند هست و همیشه در حال هدایت وحمایت تمام موجودات زنده هست

    تحسین می‌کنم عارفانه عزیز را که چقدر خلاقانه این تمرین را برای بچه ها انجام دادن

    من هم وقتی بچه ها کوچک بودن با آنها داخل خونه فوتبال بازی می کردم چقدر لذت بخش بود اون روزها یادش به خیر

    خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها

    تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    وحید ضیایی گفته:
    مدت عضویت: 801 روز

    سلام وخسته نباشبد خدمت استاد عباس منش عزیز استاد من ازسال 96 با سایت شما آشنا شدم و این اولین بار هسش دارم کامنت میزارم امروز بهترین روز زندگیم بود امروز با خودم صادقانه تصمیم گرفتم شکارچی نکات مثبت باشم و تا شب خودم اگاهانه امروزمو بسازم ولذت ببرم من خدارو هزارن بارشکر میکنم که با شما اشنا شدم و دوست دارم روی قوانین ثابت خدا بمونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    امیر پیروز گفته:
    مدت عضویت: 3160 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش و دوستای گلم.

    شخصا می‌خوام بگم که صادقانه انسانی هستم که اینقدر از دیگران انتقاد کردم و فراموش کردم که واقعا دارم این روز ها تا جای که میتوانم جلوی خودمو میگیرم که ذهنم رو مثبت برنامه ریزی کنم.

    ولی واقعا ذهن من چموشه به قول استاد که فرمایش میکنم میگن من نمیتونم به چیزهای زیبا توجه نکنم چون ذهن خودمو تربیت کردم.

    باید اعتراف کنم که من با اینکه چند روزه دارم رو خودم کار میکنم ولی ناخودآگاه گاهی شروع به نق زدن و حال بدی میکنم. می‌خوام بگم رفقا مثل من نباشید هر جور شده ذهنتون رو تربیت کنید و خودتون آسان کنید برای آسانی ها . امیدوارم منم مثل استادم بتونم به صورت مداوم روزانه ذره ای پیشرفت داشته باشم و انسانی صبور و آرام و شاد باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    صادق گفته:
    مدت عضویت: 2403 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم .

    سپاس گذار خداوند هستم که میتونم صدای شمارو بشنوم و تصویر زیبای شما و بهشت و ببینم .

    استاد من از شاگردای قدیمی شما هستم و سالهاست که شمارو دنبال میکنم و از محصولات شما استفاده کردم و به چشم دیدم در سخت ترین شرایط زندگیم ، شرایط سخت مالی ، تنهایی و کار کردن در سرما و گرمای هوا که صحبت های شما و توجه به نکات مثبت زندگیم به چشم دیدم قدرت بیشتری داشتم و احساس بهتری و تجربه کردم .

    استاد من حدود یک سالی میشه از شما خیلی دور شدم ، از خدا دور شدم از شما دور شدم از احساس خوب دور شدم و دلیلش میتونم بگم خدمت سربازی بود .

    استاد من باید یه تصمیم سخت میگرفتم جایی که زندگیم به یک بنبست خورده بود و در حال درجا زدن بودم باید انتخاب میکردم که آیا همچنان با این اوضاع سخت و نا امید کننده پیش برم یا یک تغییری ایجاد کنم و تصمیم برای تغییر این بود که برم خدمت سربازیمو تموم کنم تا درآینده برای من و مهاجرتم مشکلی پیش نیاد .

    این به معنی پذیرفتن شکست در کار و حرفم بود و استاد نمیدونی چه قدر سخت بود برام که از کاری که عاشقش بودم و براش وقت هزینه و انرژی گذاشته بودم دست بکشم و برم دو سال خدمت …

    بالاخره رفتم خدمت و من دوراه بیشتر نداشتم ، حقیقت تلخ من این بود که دیگه دوسال خدمت داری حداقل و دوسال درب دری و …

    پیش خودم گفتم من یا میتونم این دوسال و با زجر و بدبختی بگذرونم یا با کمک از همه آموخته های شما با احساس خوب پیش برم و در نتیجه ، نتیجه هر چی باشه به نفع من میشه .

    استاد من در همون روزای اول خدمت و آموزشی حالم خوب بود و توجه میکردم به نکات مثبت جایی که بودم ؛ از طبیعت بکرش ، چون ما ساعت 5 صبح بیدار میشدیم هوای فوقوالعاده اول صبح و طلوع آفتاب و میدیدم ، همزمان خورشید و ماه و ستاره ها تو آسمون بودن و چ فضای فوقوالعاده ای و تجربه میکردیم .

    کوه های بزرگ ، صدای حیوونات وحشی و خلاصه کلی تمرکز روی نکات مثبت میکردم تا اینکه دوماه آموزشیم تمون شد و اومدم تهران برای ادامه خدمت سربازی .

    من یک اعتراف بزرگ میخوام بکنم ، یک فکت یک حقیقت ، استاد من کم کم از فضای شما دور شدم و دیدم به چشم دیدم که چ قدر احساسم داره بد میشه ، چ قدر فضای ذهنیم آلوده میشه و چ قدر آدمای مزخرف و شرایط مزخرف در مسیر پیش روم بوجود اومد.

    البته که من در یکی از مجهز ترین و بهترین پادگان های تهران هستم با تمامی امکانات و من این نکات مثبت و میگم هر از چند گاهی ولی خیلی خیلی بیشتر صحبت های بقیه و فضای مجازی و ورودی های ناجالب روی ذهنم تاثیر گذاشت .

    استاد کم کم تنبل شدم و دیگه سر به سایت نمیزدم ، حتی تو روز های مرخصیم .

    کم کم نا امید به آینده شدم .

    کم کم خدا از زندگیم کمرنگ شد .

    و کم کم شدم (شبیه بقیه آدما ) .

    استاد دیدم فرق بودن با شما و نبودن با شمارو.

    دیدم فرق زندگی که تمرکز میکنی روی نکات مثبت با زندگی که تمرکز میکنی روی نکات منفی ، فرقش مثل فرق قدرت و ضعفه .

    وقتی به صحبت های شما صبح تا شب گوش میدادم کامنت میذاشتم احساس قدرت و اعتماد به نفس میکردم تو همون شرایط سختم ولی وقتی از شما دور شدم دیدم کم کم اعتماد به نفسم از بین رفت ، اعتقاد و ایمانم از بین رفت ، حال خوبم رفت امید به زندگیم رفت…

    استاد میخوام دوباره برگردم ، استاد میخوام اینبار جوری برگردم که هیچوقت دور نشم از این فضا .

    به امید خدا تا آخر امسال خدمتم تموم میشه و یکی از نکات مثبتی که بخوام بگم اینکه من 6 ماه اضاف خدمت داشتم و بخشیده شد و همین خودش یعنی من یکمی که روی نکات مثبت تمرکز کردم شرایط بهتر شد .

    میخوام کم کم نه میخوام خیلی درست و شجاعانه برگردم و کانون توجهم و کنترل کنم.

    فضای مجازی جون میده واسه وقت تلف کردن و توجه به ناخواسته ها باید کنترلش کنم .

    از تکنیک های سوال و پرسش های شما که در قدم 11 دوره 12 قدم گفتید استفاده کنم تا جهت صحبت های اغلب سمی افراد بکشونم به سمت مثبت ها و زیبایی ها .

    با تحسین کردن و توجه کردن بر روی نکات مثبت آدما وجه خوبشونو نشونه بگیرم .

    با توجه کردن به خودم و احساس لیاقت ایجاد کردن در خودم‌ احساس قدرت کنم و دوباره بلند شم شروع کنم‌ مسیر جدید زندگیمو اینبار مسیر غیر قابل بازگشت و با نتایج‌فوقوالعاده.

    استاد نمیدونی که چه قدر خوشحالم که با شما هستم و دوباره میخوام برگردم به این فضا .

    استاد میدونم خودتون میدونید اون بیرون چه خبره و آدما چه قدر در حال تقلا هستن !!!

    من‌نمیخوام‌مثل اونا باشم میخوام مثل شما باشم .

    استاد سپاس گذارتم

    من عاشقت هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      شاهین امیری گفته:
      مدت عضویت: 2034 روز

      درود دوست عزیز

      صحبت سربازی شد من یه خاطره ای تعریف کنم از سربازی من هم همین شرایط رو در دوران سربازی داشتم چون یکی از بهترین دانشگاههای ایران درس خوندم وقتی رفتم سربازی دقیقا به سازمانی منتقل شدم که هیچ ارتباطی با رشته تحصیلی من نداشت و نسبت به سایر سرباز وظیفه ها من حتی دیرتر میرفتم خونه و حتی اگر مراسمی هم بود شاید تا دیروقت باید محل خدمت می موندیم و ظاهر شرایط طوری بود باب میل من نبود و حتی صبح ها هم میرفتم خدمت بد بیراه به عالم و آدم می دادم این چه وضعیه من با مدرک فلان دانشگاه چرا باید اینجا باشم چرا کارهای سطح پایین بمن میدن (روزنامه پخش کردن بگیر ،جاروکشی ،تایپ کردن ،نامه جابجا کردن و…) که بعدها همون شرایط به ظاهر ناجالبی که من اونجا تجربه کردم درهایی برای من باز کرد اصلا باور کردنی نبود

      یکی از مواردی که من اونجا یاد گرفتم خب من کلا علاقه به نوشتن یا نامه نگاری یا انشا نداشتم انگار سم می خورم اتفاقا تو همون دوران سربازی ما باید گزارش روزانه میدادیم و این مسئولیت هم بعهده من بود همین گزارش نویسی باعث شد مهارت نوشتن من روز به روز تقویت بشه

      حدود یکسال بعد از پایان خدمت من حدود سال 91 بود من برای ملک پدری تقاضا جواز ساخت دادم پس از اینکه فیش جواز صادر شد فکر کنم میزان فیش حدود 740 الی 780 میلیون تومان بود خب سال 91 این مقدار پول واقعا زیاد بود در همین حین یکی از دوستان منو دید که دستی از دستان خدا بود سئوال کرد جواز رو چیکار کردین گفتم به فیش رسوندم این مقدار شده و این مبلغ هم نداریم گفت نامه بزن به دفتر شهردار دیگه منم تازه از سربازی اومده بودم مهارت نامه نگاری بهتر شده بود

      رفتم سه چهار تا کاغذ A4 گرفتم چند سری نامه نوشتم بعد ویرایش کردم خلاصه نامه رو دادم دفتر شهردار بعد دوهفته جواب اومد فیش شما شده 240 میلیون و اونرو هم میتونید در چند قسط پرداخت کنید

      اصلا باور نکردنی بود

      وکلا با این مهارت نوشتن و نامه نگاری چه تخفیف هایی که گرفتم چه مسایلی برای من حل شد و…

      در هر صورت شرایط به ظاهر ناجالب تو سربازی دری برای من باز کرد که اصلا باور کردنی نبود و من همیشه اون دوران رو یکی از نقاط عطف زندگیم میدونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: