شکارچی نکات مثبت باشیم - صفحه 35

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3782 روز

    روز شماره 9 از زندگی جدید من

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عشق، استاد سیدحسین عباس‌منش عزیزم، بانو شایسته و همه عزیزان حاضر در این عبادتگاه مقدس…

    خداوند رو بسیار سپاسگزارم بخاطر امروز. امروز هم روز فوق‌العاده‌ای بود. البته که شیطان همواره تلاش خودشو برای بهم ریختن ذهن من می‌کنه. اما الان به مراتب ذهنم در زمان‌های بیشتری آرامش داره نسبت به وقتی که هنوز این تعهد رو برای کامنت گذاشتن روی سایت به خودم نداده بودم.

    اون چیزی که در من باورش نیاز به کار زیادی داره اینه که باور کنم این جهان هیچیش شانسی نیست. جهان کاملا ری اکشنی داره به تک تک فرکانس ها و اعمال من واکنش نشون میده. و همه چیزهایی که رخ میده بر اساس قاعده و قانون مشخصی ایجاد میشه. البته این جمله رو بارها و بارها شنیدم، اما باور کردنش با شنیدنش کاملا متفاوته. اگه بتونم این باور رو به صورت نهادینه در وجودم ایجاد کنم، دیگه همه مسائل حل میشه! چیزی نیست که من از پسش برنیام. میشم یه کسی که با تکیه بر قدرت خداوند خودش به هرچیزی که می‌خواد میرسه. علت موفقیت استاد عباس منش هم کاملا همینه. این که ایشون باور کردن هیچ چیزی در این جهان شانسی رخ نمیده. این جهان می تونه در هر شرایطی به ما پاسخ های مختلفی بده و اون پاسخی که ما ازش دریافت می کنیم، کاملا انحصاری و برای خود ماست و با پاسخی که فرد دیگه در همون موضوع از جهان دریافت می کنه متفاوته. این پاسخ ها برای هرشخصی وابسته به باورها و فرکانس های اون شخصه. وقتی که من تصمیم میگیرم به شکل دیگه ای زندگی کنم و تعهداتی برای تغییر میدم، این فرکانس رو به جهان هستی می فرستم که میخوام نتایج متفاوتی بگیرم. و به همین شکل فرکانس های متفاوتی هم میفرستم. و هرچقدر این تعهدات و تصمیمات رو بیشتر بهش پایبند بمونم، فرکانس های جدید من قوی و قوی تر میشه و همین باعث میشه نتایج هم بزرگ و بزرگ تر بشه.

    تصمیمی که من برای ایجاد تغییر در زندگی خودم گرفتم و امروز اولین روزی بود که یک عادت نامناسبم رو کنار گذاشتم، در صورتی که بهش پایبند بمونم، نتایج خیلی زیادی رو وارد زندگی من می کنه. این تغییر باعث میشه که فرکانس های من جنس متفاوتی پیدا کنه و به تبع اون اتفاقات زندگی من هم با گذشته فرق کنه. و هر چقدر که من بیشتر به این تغییر متعهد بمونم، فرکانس های قوی تری رو به جهان هستی می فرستم و نتایج بزرگ و بزرگتر میشه. به خاطر همینم هست که استاد میگن نتایج شما لگاریتمی تغییر می کنه و نه خطی.

    اینا چیزاییه که لازم دارم هر روز با خودم مرورشون کنم. تا اینکه به عنوان یک باور در ذهنم تثبیت بشه.

    سپاسگزارم از خدای بزرگم، استاد عباس منش و همه عزیزان.

    در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و پیروز و سربلند و موفق باشید.

    1402/03/11

    03:53

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    حسین یزدانی گفته:
    مدت عضویت: 2563 روز

    به نام خدا.

    سلام استاد عزیزم.

    استاد دمت گرم که گذاشتی این فایل چند روزی رو صفحه اول سایت بمونه.

    خیلی داره تو وجود تک تک ماها اثر میذاره.

    من خودم تنها مسئله ای که باید درستش کنم تا روند رشد زندگیم روی روال بیافته همین توجه کردن به نکات مثبته. البته به زبون نمیارم ولی افکار نامناسب شده افکار غالبم. و حواسم نیست که دارم به چی فکر میکنم،چون احساسم رو در هر لحظه چک نمیکنم که چه احساسی دارم. و از روی چک کردن احساسم خوب میفهمم که مسیرم درسته یا نه. این چند روزه دوباره تعهد دادم. امروز خیلی بهتر بودم. و امیدوارم که فردا بهتر از امروز باشم. دلیلی این کامنتم این بود که دوباره شروع کنم به کامنت نوشتن و پا بذارم رو ترسم. چون چندوقتی بود که فقط فایلها رو میدیدم و کامنت ها رو تا جایی که میتونستم میخوندم. خیلی وقته که تو ایران ملت درگیر فیلتر شکن هستن برای اینستا و واتساپ و بقیه چیزا. منم یک ما پیش بود که به خودم اومدم دیدم روزانه شاید بالای یک ساعت درگیر وصل کردن فیلتر شکن هستم برای اینستا و واتساپ که بتونم تو زمینه ی کاری خودم ازشون استفاده کنم. دیدم ارزشش رو نداره این وقت تلف کردن و هرچی رو گوشیم داشتم حذف کردم و اون زمانهایی که تلف میکردم رو گذاشتم برای گشت زدن تو سایت و فایل گوش کردن. خیلی حالم بهتره. و حالا وقتشه که ورودی مناسب با توجه به نکات مثبت و زیباییها بهش بدم. و البته کتاب خوندن.

    من یه کتاب 4اثر دارم از فلورانس. همیشه کنار دستمه تو خونه و هر وقت ذهنم داره اذیتم میکنه مثل کتاب حافظ نیت میکنم و یه صفحه ازش رو باز میکنم و میخونم. و قبل خوندن میگم خدایا هر چی میخوای بهم بگی رو با زبان این کتاب بهم بگو.

    دو سه روز پیش همین کار رو کردم و نیت کردم و لای کتاب رو باز کردم و یه متنی برام اومد که زبان خداوند بود برام و اینجا می‌نویسمش که البته چیزی جدای از هزاران فایل استاد نیست. (آدم قتل و تولد و مرگ را اختراع کرد و موجب هبوط اوضاع و شرایط منفی شد، که معنای آن گسترش ذهن استدلالی است. زیرا آدم مظهر ذهن بشری است، زیرا انسان باغ عدن تنها در عرصه ی هوشیاری برتر کار می‌کرد. از این رو هر آنچه را نیازمند بود و یا آرزو می‌کرد در اختیارش قرار میگرفت.اما با پیشرفت ذهن استدلالی سقوط کرد،با استدلال خود را به تنگدستی محدودیت ها و شکست محکوم کرد. و به جای توکل به آن رزق و روزی پیشا پیش مهیای الهی، نان خود را با عرق جبین به دست آورد)

    برداشت من از این متن زیبا اینه که ما از اول هم روی همین زمین تو بهشت زندگی می‌کردیم و با همین افکار منفی و توجه به نازیباییها به این شرایط هبوط کردیم، ما هر آنچه را که میخواستیم در دسترس داشتیم، چرا حالا باید اینقدر تلاش کنیم و عرق بریزیم تازه شاید بهش برسیم شاید نرسیم.

    این ذهن استدلالی ماست که این بسات رو برای ما چیده که باید بدویی، باید پدرت در بیاد، همش میگه یه خورده منطقی فکر کن، واقعیات جامعه رو ببین. فقر رو ببین. گرونی رو ببین، بیماری رو ببین، جنگ رو ببین، حکومت ناکار آمد رو ببین.

    خوب وقتی اینا بشه افکار غالب معلومه که به راحتی همینا در دسترست قرار میگیره بدون این که بخوای براش عرق بریزی، غم و بدبختی از درو دیوار برات میباره. درست مثل شراط خوب که وقتی بتونی ذهن استدلالی رو رامش کنی شرایط خوب برات از درو دیوار میباره.

    و برای این جهان فرقی نمیکنه که ما چی می‌خواهیم، عین همون چیزی رو براش در قالب فرکانس فرستادیم، ما رو آسون میکنه برای همون. چه بدبختی باشه چه خوشبختی، جهان هستی یا خداوند اصلا نباید زور بزنه، طبق قانون برامون فراهم میکنه.

    خوب حالا چرا نیاییم با توجه به نکات مثبت و زیباییها برنگردیم به همون شرایطی که تو متن بالا نوشتم، که هر آنچه را نیازمند یا آرزومند هستیم به راحتی در اختیارمون قرار بگیره.

    من که خیلی کار دارم. باید هر روز صبح تعهد بدم به خودم، چون خیلی فراموش کارم.

    از شما استاد زندگیم بینهایت سپاسگذارم.

    و از خدای خودم میخوام که کمکم کنه که تعهدم یادم نره. چون از بس گوشم رو پیچوند گوشم درد گرفته.

    در پناه حق باشید استاد عزیزم و دوستان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 104 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1227 روز

      سلام آقای یزدانی

      دوست عزیز من و دوست آگاه من

      ممنونم ازت که با عشق آگاهیهاتو با ما به اشتراک گذاشتی ..آگاهایهای که هر ثانیه باید به خودمون متذکر بشیم چون واقعا فراموش میشه

      نکته خیلی جالبی گفتین راجب این فایل و اینکه استاد این فایل چند وقت که رو صفحه اول گذاشته چون میخواد ما دقتمون بیشتر بشه به این قانون

      چند روز پیش من این فایل دیدم تعهد دادم به خودم که روی دقت به نکات مثبت تمرکز بیشتری داشته باشیم و حتی یه تمرین هم برای خودم درست کردم و توی تلگرام یه کانال درست کردم که به محض دین نکات مثبت اونجا بنویسم

      امروز دقتم کردم از روز اولی که تعهد داده بودم هر روز موردهای که مینوشتم کمتر میشد و این خودش نشون میده چقدر زود آدم یادش میره و فراموش میکنه

      ممنون از استاد بابت این آگاهیها و سپاسگزارم از شما بخاطر این نکته عالی که راجبش گفتین منو به فک کردن وا داشتین ..

      باشد که از رستگاران باشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      آوا مختاری نیا گفته:
      مدت عضویت: 2708 روز

      سلام دوست هم فرکانسی

      که در موقعیتی خاص به کامنت شما هدایت شدم.

      من هم هرررروزز باید تعهدم را تازه کنم. هرروز مسئولیتم را به خودم یادآوری کنم،

      هرروز احساس خوب اتفاق خوب، احساس بد اتفاق بد را به خودم یادآوری کنم.

      ی ده روز ی از آموزش ها دور بودم، البته سعی کردم از خداوند دور نباشم،

      ولی از بهشت زیبامون دور بودم ،

      و خوشحالم که برگشتم.

      کامنت شما به من یادآوری کرد که آرام باشم و پیوسته حرکت کنم.

      همه ی ما در مسیر‌می‌لغزیم.

      من از لحاظ نظری قانون روظاهرا فهمیدم، ولی از لحاظ نظری پرفسور سمیعی هم بشم، باز هم وقتی اقدام عملی نکنم، هییییچ تغییری رو مشاهده نخواهم کرد.

      در مسیر باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      احمد فردوسی گفته:
      مدت عضویت: 1486 روز

      به نام الله هدایتگر

      سلام جناب یزدانی

      واقعاچی بگم ازاین قدرت فرکانس واین قوانین خداوندمتعال که داره هرلحظه ماروهدایت میکنه

      قبل ازاومدن توسایت داشتم فیلترشکن رووصل میکردم هرچی میزدم وصل نمیشدکه برم وات ساپوچک کنم ببینم چه پیامی اومده که باورکنیدیه حسی بهم گفت بیام توسایت واخرین کامنت این فایل استادروبخونم وبعددیدم شمادرموردقطع ووصل کردن واتساپ صحبت کردید

      یعنی خدابامن حرف زدکه اقاحواست باشه ذهنتوکنترل کن هرچیزی رونبین چون من اکثراوقات حالم خوبه واین نشون میده درمسیردرست هستم چون تابتونم سعی میکنم به ناخواسته هاتوجه نکنم ولی بازم فکرم میره به سمت ناخواسته هاوبایدتمرین کنم وتکراروتکراروهمش وقتم روبزارم تواین سایت

      خداروشکرمیکنم که خداوندمن روهدایت کردبه کامنت شمادوست عزیزتاتلنگری بشه برای من که روی زیبایی هاوقشنگی هاتمرکزکنم

      شادوموفق باشید

      احمدفردوسی

      مشهد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد پور محمد گفته:
      مدت عضویت: 1417 روز

      سلام دوست عزیز آقای یزدانی

      چقدد زیبا و قشنگ اون قسمت فلورانس رو توضیح دادین سپاسگزارم ازتون و اینکه

      یادآوری کردین به من از طریق این کتاب ها هدایت شدم به سایت استاد .

      دقیقا فرقی برای جهان نمیکنه که شما چه مسیری رو بری؛

      به قول قران ماهمه رو هدایت میکنیم‌چه اونی که میخوات بره بهشت چه اونی که میخوات بره جهنم .

      ایده جالبی بود از کتاب فلورانس گفتین لذت بردم .

      دوست عزیز آرزوی بهترین هارو براتون میکنم هرروزتون بهتراز روزه قبلی باشه خیر و برکت از آسمان به زندگیتون بباره.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 820 روز

    به نام خدا

    ردپای 33

    سلام به استاد عزیز و دوستان خوبم

    هر روز یه کار عجیب غریب میکنم استاد چقدر کیففففف میده که از خود قبلم جلو میزنم رکورد های قبلی میشکنم

    امروز آنقدر خوب تلاش کردم که یه لحظه حس کردم نکنه امروز ،2 روز بودههههه

    آخه آنقدر فعالیت ،انگار سوختی از جنس خدا داشتم که تموم نمیشد

    این همون اشتیاق که شما میگیناااا ،چه ها نمیکنه با آدمیزاد

    اخ که چقدر من عاشق این حالم که شب بگم خب همین بود ؟من که هنوز خسته نشدم

    چقدر عوض شدم به لطف خدا ،خستگی هم سراغ آدم با هدف نمیاد انگاری

    عاشق خود الانمم

    دیگه مهم نیست نتیجه چی میشه ،من هر روز دو پله بالاتر میرم نسبت به خودم

    واقعا واژه ای برای شکر خدا نمیشناسم ،من عاشق این بودم که واس هدفم کلی بجنگم تلاش کنم و کیف کنم

    هر چند در کمال کیف کردن و لذت بردن ،کارهارو ساده هم میکنم

    هی میگم خب چطوری ساده تر سریع تر راحت تر

    ولی این لذت تلاش کردن انقد خفنه که نگو

    من قبل خواب و خوراک و فیلم واسش مهم تر بود اما الان یه آدم دیگم که عاشقشم

    امیدوارم خدا کمکم کنه تا آخرین لحظه قدرتمند ادامه بدم و رویای خودم رو به حقیقت تبدیل کنم

    استاد من قبلا از رویام حرف میزدم ولی خودم لایقش نمیدونستم

    الان میگم خدایی کی خفن تر از من ،جدیاااا حس میکنم اصلا نرسیدن به اون هدف ظلم به جامعه بشری ، حیفه من خودی نشون ندم

    حالم خوبه استاد این نشون میده تو فرکانس هستم که خدا هست اتفاقات خوب هست ،دیگه چی میخوام

    مرسی ازتون مثل هر شب

    این روزا بیشتر از هرکسی استاد و مریم جون میبینم و چه سعادتی که میتونم از بودن کنارشون استفاده کنم

    امید دارم که موفق میشم (هرچند همین الانم کلی موفق تر از قبلم)و حسابی شاگرد خوبی میشم تا نتایج خیلی بزرگتری بگیرم و به همه بگم آموزه های شما علتش بود

    اجرتون با خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
  4. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1213 روز

    به نام خالقی که مرا خالق زندگی خود آفرید

    دومین کامنت من در قسمت شکارچی نکات مثبت

    استاد جان من مهربان راهنمایی که به جرات میتونم بگم از خدا خواستم و شمارا در مسیر راه من قرار داد روزی که به عجز افتاده بودم و میگفتم خدایییاااااااا منو از این منجلاب بی انگیزه ای در بیار از اینکه راه را نمبدونم چیه از اینکه می‌فهمیدم داشتم برده پیشنهاد های شیطان میشد و الان کلی ذوق میکنم و میگم خداراشکر عارفه از اون باطلاقی که برای خودت ساخته بودی به ایمان به الله اومدی بیرون خواستی و داری تلاش میکنی که یکی دیگه بشی و جقدر الان با خودت در صلح تری تا قبلا.

    قبلا حتی از حمام و دستشویی هم جون قرار بود تنها باشی بر حضر بودی ولی الان کیف میکنی از این تنهایی

    این تنهایی از سر افسردگی و قهر با مردم نیست این تنهایی یعنی خودت را که گم کرده بودی پیدا کرده باشی

    این خودی که خدارا در بر دارد

    خداراشکر بابت داشتن این خانواده زیبا

    درس های من از توجه به نکات مثبت

    نکته مهمی که امروز بهش رسیدم و کلی عشق کردم با خدا این بود که من برای اول خرداد بچه هام را کلاس ورزش ثبت نام کردم

    مهدیس را کلاس والیبال

    و عرفان را کلاس فوتسال

    و خیلی از این بابت که جور شد هر کدام در یک روز و یک زمان کلاسشون باشه خداراشکر کردم که من یک تایمی آزاد هستم و خونه آرامه و به یک سری کارها که دوست دارم میرسم

    تا اینکه دخترم دو جلسه رفت و گفتند ساعت کلاسشون تغییر کرده افتاده صبح ها در صورتی که هر دو بعد از ظهر ها بودند

    ومن اول حالم گرفت ولی سریع گفتم الخیر و فی ما وقع و رها کردم

    و امروز وقتی برای دومین بار در پارک نزدیک باشگاه پسر نشسته بودم این لطف الله را متوجه شدم که وقتی روز های اول نیومد پسرم را میرسوندم و از کنار این پارک رد میشدم چقدر دوست داشتم ایست کنم و تو این پارک بمونم ولی چون باید میرفتم خونه که دختر از باشگاه میومد قیدش را میزدم و دیدم ای جانم از وقتی مهدیس صبح ها باید بره باشگاه عرفان هم داره صبح ها با باباش میره سرکار که مهارت یاد بگیره من صبح ها برلی خودم میشم و من که دوست داشتم تو این پارک بیام با دخترم میام و اون بازی میکنی و من هم روی تجسم هام کار میکنم هم احساس خوب میگیرم تو پارک و با دختر والیبال و بدمینتون بازی می‌کنم

    و چقدر خدا خوشگل همه چیز را باهم جور کرد

    خدا میدونه چه احساس خوبی با ابن بازی تو خونه ی ماست حتی جنبه فان هم داره

    اون موقع که شکارچی پسر از ترس باختن نمیزاره من چیزی بنویسم و هی میخواد خودکار را از دستم بگیره و من با اینکه اصلا جیزی نداشتم بنویسم ولی همین کش و مکش با عرفان سر نوشتن احساس خوبی بهم میده و وقتی دستم و را ول کرد می‌نویسم درگیری من با عرفان سر نوشتن خیلی بهم حال داد و تازه وقتی پسرمیخونه و میخنده و میگه ماااامااااان اینا خودش یه دنیا احساس خوب داره

    اینکه پسر تو پارک میاد و کلی خبر خوب از باشگاه داره و میگه مامان کاش دفتر را آورده بودید میترسم یادم بره این به من کلی احساس خوب میده

    استاد جانم نمیدونید با آموزه های توحیدی تون چه دنیایی را دارید به ما نشون میدید چه بندهایی را دارید از وجود ما جدا میکنید

    من قشنگ گاهی به خودم میگم عارفه تو کی بودی و الان چطوری شدی وکلی برای خودم ذوق میکنم

    استاد مهربان و صبورم از خدا براتون طول عمر با عزت میخوام و انشاالله در بهترین زمان و در بهترین مکان بتونم شما و مریم جان را ملاقات کنم و هزاران دستاورد داشته باشم و براتون تعریف کنم

    استاد جانم یه روزی تو فایلتون گفتید موفقیت فقط لباس شیک ماشین شیک نیست همین که بدونی با دیروزت فزق کردی و آگاه تر شدی خودش موفقیته و خداراشکر که من هر روز دارم بیشتر خودم را تحسین میکنم و اگر اشتباهی کردم خودم را تو حال بد و احساس گناه نگه نمیدارم

    خدارا صد هزار مرتبه شکر برای طعم شیرین زندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 113 رای:
    • -
      محبوبه مهدوی گفته:
      مدت عضویت: 1037 روز

      سلام عارفه جون خداروهزاران بار شکر میکنم بابت خانواده خوب و احساس خیلی خوبی که داری تحسینت میکنم و از صمیم قلب بهت تبریک میگم که از قبلا های خودت خیلی آدم بهتری شدی و انشالله یه روز منم بیام و از دستاوردهام بنویسم عارفه جون من قبلا انقدر متوجه نقش کلیدی خودم به عنوان مادر خونه نبودم ولی این روزها که بیشتردارم به خودم پی میبرم متوجه شدم که من میتونم به عنوان یک زن و مادر فضای خونمون رو شاد یا افسرده کنم میتونم هدف بدم به خانوادم میتونم یه فضایی تو خونمون درست کنم پر از احساس شادی و انگیزه و امید ویا برعکس و این قدرتی هست که دارم و الان کامنتهای شما رو که میخونم متوجه شدم این خصلت مازنهاست و مامیتونیم دنیا رو خیلی جای بهتری کنیم دوست دارم نظرت رو بدونم عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        عارفه گفته:
        مدت عضویت: 1213 روز

        سلام محبوبه جانم

        مرسی از حس خوبت

        ببین محبوبه جانم من چیزی که تو این مدت از آموزه های استاد یاد گرفتم اینکه احساس من باید خوب باشه

        اگه عزت نفس داشته باشم احساسم خوبه

        اگه تو خودم حس لیاقت دارم احساسم خوبه

        و

        و

        حالا شما میخوای کاون خانه پر انرژی کنی بسم الله من میگم عالیه ولی سؤالی که بابد از خودت بپرسی آیا من اینکار را کردم بعدش میخوام بقیه هم بهم حس خوب برگردونند؟

        آیا مناظر تشکر هستم؟

        آیا من خودم بامیل دارم انجام میدم یا سر وظیفه و حس مادری؟

        بله من گفتم بود تو کامنت هام شاید اینجا یا تو دوره عشق و مودت که اگه همسرم یکم حوصله ندار بود همش دنبال حال خوبش بودم همش دنبال این بودم جو. کنه تشنج و بحث نداشته باشه و الان عمیق تر که نگاه میکنم من داشتم به قول استاد آشغال هارا زیر فرش میکردم و خودم را گول میزدم و ظاهر سازی می‌کردم و از درون داشتم وجودم را پر از شرک و احساس بد میکردم و هی از خالق خودم دور میشدم

        ولی الان اگه با بچه هام میرم پارک دنبال احساس خوب و نشاط هستم ولی با نگاه توحیدی تر و میدونم فرماندهی زندگی خودم و بچه هام دست خداست پس بچه هام هم چه من بخوام چه نخوام به مدار خودشون هدایت میشند

        هیچ وقت یادتون نره خودمون را اگه ساختیم اون موقع اطرافمون ساخته میشه عزیز دلم

        بهترین هارا برات میخوام

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          محبوبه مهدوی گفته:
          مدت عضویت: 1037 روز

          سلام عارفه جونم ممنونم که بهم پاسخ دادی عارفه جون اگربخوام صادقانه جواب خودم رو بدم خیلی وقتها حس مادریه و از سر وظیفه واقعا انجام میدم مثلا خیلی وقتها شده پس از کلی کار خونه دوست دارم بیام سایت استاد یا روی کاناپه لم بدم و نسکافه بخورم یا موسیقی گوش بدم من یه دختر کوچیک دارم که میاد و میگه باهام بازی کن یا دسشویی دارم یا فلان کار دارم و خودت میدونی مسولیت مادری یه کار تمام وقته …خب من این وقتها سعی میکنم احساسم رو خوب کنم و برم با عشق به کار دختر دلبندم برسم خب من همون کار رو میتونم با حس بدو غر زدن انجام بدم و دخترم وقتی منو میبینه اون طوری قطعا هم سرخورده میشه که من دوستش ندارم و هم عصبی میشه ولی وقتی سعی میکنم با عشق و روی باز کارش رو انجام بدم دخترم هم پر از شادی میشه ..خوب من این کاری که دارم انجام میدم فقط از سر حس مادریه و مسولیتم چون اگر به خودم باشه قطعا دوست دارم اون لحظه تو حال خودم باشم و از خلوت عرفانی خودم لذت ببرم من اون کار رو با احساس خوب انجام نمیدم چون ضدحال خوردم ولی ظاهر رو حفظ میکنم …عارفه جون پس من واقعا دارم اشغالها زیر مبل قایم میکنم!؟دوست دارم نظرت رو بدونم عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        حسین و نرگس گفته:
        مدت عضویت: 1813 روز

        سلام خدمت خواهر گلم…من به خانمم خیلی این موضوع رو تاکید میکنم…زن ریحانه خداست و انرژی حیاته.. خونه ما هر وقت خانمم خسته یا ناراحت باشه انگار یه دنیای دیگس که اکسیژن نداره و نمیشه توش نفس کشید…البته و صد االبته که مرد نقش حامی و باغبان داره برای این گل و این گل به زندگی طراوت و زیبایی میده و فرزندان رو و جامعه رو تربیت میکنه و حامی مردشه…ان شاالله موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          محبوبه مهدوی گفته:
          مدت عضویت: 1037 روز

          سلام جناب رحمانی عزیز

          بله این روزها دارم بیشتر این رو حس میکنم و از طرفی از مسولیت بزرگی که به گردن من محول شده به عنوان مادرو همسر گاهی احساس ترس میکنم که نکنه خوب انجام ندم نکنه خوب از پسش برنیام از خدای خوبم هدایت و کمک میخوام و از خدای خوبم میخوام درهای اگاهی رو بر روی من باز کنه که چطور بهتر و راحتتر انجام بدم وظایفم رو و با احساس خیلی خیلی بهتر

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 822 روز

      بنام خدا وند بخشنده ی مهربان

      سلام دارم خدمت عارفه ی بی نهایت.

      کامنت تون رو مطالعه کردم و بسیار لذت بردم ، چقدر حال خوب انتقال دادی و چقدر خوب توضیح دادید.

      خوشبختی یعنی واقف بودن به اینکه هر چی داریم از رحمت خداست

      وهر چه نداریم حکمت خداست (در زمان و مکان مناسب بهمون میده …. )

      احساس خوشبختی یعنی همین

      خوشبختی رسیدن به خواسته ها نیست، بلکه لذت بردن از داشته هاست

      بنده ، شما رو تحسین میکنم

      بهترین ها رو براتون از خداوند متعال خواستارم

      برای مهدیس و عرفان دوست داشتنی هم آرزوی موفقیت میکنم .

      خواهر گلم عارفه ی ، بی نهایت

      دنیا رو برایت شاد شاد

      و شادی رو برایت دنیا ،

      دنیا آرزو مندم

      در پناه خداوند متعال باشید

      و در کنار خانواده تون بهترین ها رو تجربه کنید .

      و سایتون همیشه برقرار باشه. انشاءالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        عارفه گفته:
        مدت عضویت: 1213 روز

        سلام سید عظیم عزیز

        ممنون از احساس خوبتون در کامنت

        دقیقا سید بزرگوار درست خوشبختی را فهموندید

        سید من احساس میکنم وقتی سفت وسخت تمرکزمون را میزاریم رو خودمون نه تغییر بقیه دقیقا خدا چند وقت یکبار تو را تو مدار انسان هایی که قبلا خیلی باهاشون در ارتباط بودی و خیلی قبولشون داشتی قرار میده که با حرف زدن با اونا و متوجه طرز فکرشون شدن بفهمی وای خدا من جقدر تغییر کردم و اون لحظه قشنگه که شدی هم دنبال تغییر دادن کسی نیستید و تو وجودت خداراشکر میکنی و هزار بار خودت را تحسین میکنی میگی بابا من ابن بودم این شدم دمم گرم

        من چقدر همین امروز هزار بار خداراشکر کردم و با کسی بیرون بودیم که روزی برای من یک فرد ایده آل بود و کیف میکردم باهاش بیرون که بودم و امروز دیدم وای خدای من چه مدار فکری من با اینا فرق داره و در مسیر برگشت تو ماه کامل که تو جاده بود زل زدم و به خدا گفتم

        آرام جانم همه این پلن را چیدی که این بند و شرک خفی که تو وجودم بود را پاره کنم و خواستی بهم بفهمونی اونا شخص خاصی نبودند؟؟؟ چشم این بندم پاره شد

        چون سید عزیز من دارم به لطف الله بنده های زیادی از شرک خفی که به خودم بسته شده را جدا میکنم که گاها بعضی هاشون خیلی گره کوری خوردند ولی ولی خبر ندارند ایمان به الله چه میکنه

        سید من قشنگ میفهمم دارم از نو ساخته میشم و چقدراحساس خوبیه

        خیلی حرف زدم خخخخخ ولی دوست داشتم اینا تو پایم به کامنت شما بگم

        بهترین هارا برات میخوام

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          سید عظیم بساطیان گفته:
          مدت عضویت: 822 روز

          بنام خداوند بخشنده ی مهربان…

          سلام مجدد دارم خدمت خواهر توحیدیم عارفه عزیز و گرامی

          اتفاقا منم این تجربه رو دارم و با سه نفر از دوستان که همیشه باهم بودیم و جون بدون اونا نداشتم و یک مرده بودم … ولی وقتی مدارت میره بالا و آگاهانه توجه میکنی نه بابا ،چقدر حرفامون و ایده ها و رفتارمون فاصله داره ، و این جاست، که جهان وارد میشه و فاصله میندازه

          هر چقدر مدار بالاتر درسترسی افراد بهت کمتر میشه و افراد و شرایط ی در مسیر راهت قرار میده که با هات هماهنگ باشه …

          باور کنید بعضی مواقع حتی نمی تونی توی همین سایت برای بعضی از دوستان بنویسی ….درسته توی یک مدار هستیم ولی فرکانس ها خیلی فرق داره و متفاوته ….

          ما یک استاد داشتیم توی رشته ی برق خیلی خوب توضیح میداد.

          مثال اگه ارتباط با خداوند رو بذاریم عدد10 و تعداد نفرات کلاس 20 نفر باشیم .اگر هر کدوم ما یک فرکانس بفرستیم و از خدا در خواست کنیم …پس ارتباط برقرار میشه چون ما زورمون بیشتره…. و ارتباط برقرار میشه …(درحد درک خودم گفتم ، ببخشید اگه خوب توضیح ندادم )

          به همین خاطر دعای دسته جمعی ودر خواست از خداوند متعال بهتر جواب میده …

          انسان هر روز ی که بیدار میشه یک انسان دیگه میشه و سلول های زیادی در انسان متولد میشه. آگه بتونی روی خودت کار کنی حساب کن چقدر تغییر کردی …

          وقتی درون عوض بشه بیرون خود به خود عوض و اصلاح میشه.

          از تون کمال تشکر رو دارم مرسی که برام نوشتی…

          و باعث شد این حرفها گفته بشه !

          بهترین هارو براتون آرزومندم.قلبتون پراز نور و روشنایی .خدا وند رو شاکرم برای وجود شما و همه ی دوستان فوق‌العععععاده.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2388 روز

    سلام خدمت همه دوستان‌

    واقعا چطور میشه تو بعضی شرایط نکات مثبت را دید.

    من در اغلب اوقات میتونم ذهنم را کنترل کنم ولی تو فوتبال نمیتونم.

    وقتی تیم‌محبوبم‌ نتیجه نمیگیره بشدت عصبی میشم و هر کاری میکنم نمیتونم احساسم را خوب کنم و نکته مثبتی توش ببینم.

    استاد عزیز و بچه های گل لطفا منا راهنمایی کنید.

    چند ساله در تلاشم که کلا تو فوتبال نباشم‌ولی نتونستم‌

    واقعا احساسم بد میشه و یه جورایی احساسم وابسته به نتیجه تیم محبوبمه.

    خیلی بهش فک‌ میکنم که شرک هست ولی واقعا نتونستم‌ ازش رها بشم.

    لطفا راهنماییم‌ کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زهرا اسفندیاری گفته:
      مدت عضویت: 1365 روز

      سلام دوست عزیز

      من خودم از اهرم رنج و لذتی که استاد گفتن استفاده میکنم…

      و میگم:من با هر دلیل و منطقی حالم بد باشه، اتفاقات بد برام میفته

      و اگرم سعی کنم با هر روشی احساسم رو کمی بهتر کنم و به احساس خوب برسم حتما اتفاقات خوب برام میفته

      و اینطور خیلی راحت میتونم ذهنم کنترل کنم…

      و اینطور هم میشه منطقی به قضیه نگاه کرد که:

      اعضای تیم محبوب شما هم دارن نتیجه، تلاش های ذهنی و فیزیکی خودشونو میگیرن

      و در جهان هیچ بی عدالتی رخ نمیده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        علیرضا گفته:
        مدت عضویت: 2388 روز

        سلام به دوست عزیزم.

        بی نهایت سپاسگزارم از این که وقت گذاشتین و جواب دادین

        اون جمله آخر شما بسیار جالب،عالی و نکته بینانه بود

        خیلی حال کردم.

        بازیکنان تیم نتیجه تلاش ذهنی و فیزیکی خودشونا دریافت میکنن.

        چقد جمله طلایی که اصلا بهش دقت نکرده بودم‌

        میتونین که وقتی انسان عصبی هست یا نسبت به موضوعی تعصب داره،نمیتونه درست فکر کنه.

        واقعا عالی بود.

        باز هم سپاس گذارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      اصغر و پرسیلا گفته:
      مدت عضویت: 1498 روز

      بنام خدا

      باسلام خدمت دوست همفرکانسی عزیزم دراین مسیرزیبا وتوحیدی علیرضای گل

      دوست عزیزاتفاقا منم از اون دست ادما هستم (البته بودم )که حس ناسیونالیستی قوی داشتم وازبچگی علاقه شدیدی به فوتبال داشتم وعاشق بازی کردن وتماشا کردن فوتبال بودم وازهمون سن نوجوانی درروستامون تیم فوتبال تشکیل دادم ودرزمینهای خاکی باتیمهای روستهای همجوارمسابقه میدادیم وجام میگذاشتیم وبادمه که روزهای تعطیل ازصبح زود تاشب که چشمامون چیزی میدید بازی میکردبم وچقدرهم لذت بخش بود

      کم کم بزرگترشدبم وازدواج کردم وبه شهرمهاجرت کردم وکارمند شدم وجام بسیج ادارات شهرستان رادررشته فوتسال راه اندازی کردیم وهرسال درگیرمسابقات فوتسال بودیم وکلی حال کردبم ولذت بردیم

      وازانجابکه من متولدسال 41 میباشم تا3سال قبل مرتب هفته ای حداقل 3جلسه تمرین وبازی فوتسال داشتیم وکل اخبارفوتبال ومسابقات باشگاهی داخلی وخارجی و باریهای تیمهای ملی روپیگیری مبکردم وتماشامیکردم

      ومن هم دقیفا بانتایج تبمهای محبوبم زندگی میکردم اگربرنده میشدند حال من خوب بود واگربازنده بودند روزها وهفته ها حالم بدبود

      ناابنکه ازسال 98 به یاری خداوند رحمان ورحیم دراین مسیرریبا قرارگرفتم وبااموزهای استادنازنین اشناشدم و به تاکید استادگلمون اولین اقدامم رهاکردن اخبار ،تلویزیون ورسانها بود به جز تماشاکردن مسابقات ورزشی وفوتبال وکم کم هم یادگرفتم که وابستگی ام به مسابقات ورزشی هم کمتربشه تلاش میکنم که کمتروقت بذارم برای تماشای فوتبال وبیشترخلاصه بازیها رومیبینم

      اماجواب سوال شما

      من هواداردواتیشه استقلال تهران هستم وهمین دیشب درفینال جام حذفی مغلوب پرسپولیس شد ومن درپایان بازی حسم بدشد وبعدازچنددقیقه باخودم فکرکردم ویاد جمله کلیدی استاد درجلسه5 قدم8 افتادم که گفتن اگه به یه تضادو اتفاق به ظاهربدی برخوردکردیم سعی کنبم اولاازدل همون تضاد زیبایی ونکته مثبت پیداکنیم وبه اون فکرکنیم ودو مااینکه مگه مامیتونیم نتیجه چیزی روبرگردونبم

      ودرنتیجه من فقط به لحظه به ثمررسیدن گل تساوی استقلال دردقیقه 101 توجه کردم وتمرکز کردم که دراون لحظه من وپسرگلم که اون هم طرفداراستقلال است چقدرخوشحال شدیم همدیگرو دراغوش گرفتیم ودادفرباد زدیم واون لحظه چقدرلذت بردیم ازگل زیبایی مرادمندعزیز

      واکنون که دارم کامنت میزارم حالم ابنقدرخوبه ودراحساس عالی هستم که حدنداره

      واین اتفاق واین کامنتی که ازشمادوست عزیرم خوندم وپاسخ دادم نیزهدابت خداوند بزرگ بود چون ازدبشب ذهنم درگیراون بازی بود (البته نکات مثبتش)

      خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که همیشه درحال هدایت بندگانت هستی

      پس دوست عزیزم سعی کن منبعد هرمسابقه وبازی که تماشامیکنی فارغ ازنتیجه به لحظات لذت بخش ونکات مثبت اون بازی توجه کنی وتمرکز وکانون توجه ات فقط برروی زیبایی ها ونکات مثبت اون بازی باشه

      درواقع شکارچی نکات مثبت باش

      امیدوارم که ابن تجربه بنده مورداستفاده شمادوست عزیز وورزش دوستم قرادگیرد

      بهتربنها رابراتون ارزودارم

      همواره درپناه الله بکتا شاد سلامت وپیروزباشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        علیرضا گفته:
        مدت عضویت: 2388 روز

        سلام به دوست عزیزم.

        بی نهایت ازت بخاطر کامنتت سپاس گذارم.

        در واقع من کامنت را بعد از فینال حذفی گذاشتم.

        شبی که شدیدا احساسم بد بود و هر وقت احساسم بد باشه میام سراغ سایت.

        یهو به ذهنم رسید این احساسم را کامنتش کنم شاید راهی باشه که رها بشم.

        واقعا امشب با دیدن سه تا نظر زیر کامنتم خیلی خوشحال شدم.

        نظرات ارزشمند و کارا که انشا اله بتونم عملی کنم.

        من هم هوادار استقلالم.

        برای خودم و حتی همسرم بسیار عجیب که مسائل به ظاهر خیلی سخت زندگیمون را من به راحتی بخدا می سپارم و شدیدا آرامم و حل میکنم ولی بحث فوتبال انگار برام خیلی سخته.

        تو گوشی من تقریبا شبکه اجتماعی به جز ایتا نیست که اونم واسه رد و بدل عکس و فیلم بین من و مشتری هامه.

        تنها استفاده ای که از اینترنت دارم‌ فقط این سایت عباسمنش دات کام و ورزش سه هست‌.

        دقیقا ساعتها فقط تو این دو تا سایتم‌.

        الان که اینا مینویسم یهو یادم افتاد استاد بارها میگن به اخبار توجه نکنید و من چقد اخبار ورزشی را دنبال میکنم.

        دوست عزیز شاید باور نکنی که چندین ساله بخاطر استرس بالا دربی را مستقیم نگاه نکردم.

        اصلا بیشتر برام عذابه تا لذت و دلیل اینکه من تو خیلی از مسائل به راحتی ذهنما کنترل میکنم و نتیجه هم میگیرم ولی تو فوتبال نتونستم برام عجیبه.

        من موفقیت های مالی خیلی زیادی داشتم و خدا را شکر همشون بخاطر استفاده از قانون بوده.

        تعجبم از اینه منی که نتیجه استفاده از قانون را ملموس دیدم‌،چطور تو فوتبال که بیشتر برام الان دیگه رنج شده تا لذت،نتونستم ذهنما کنترل کنم‌.

        رونالدو میره عربستان ناراحت میشم

        استقلال فلان میشه اذیت میشم و حتی بعضا چند شب کابوس میبینم.

        انشا اله که بتونم با استفاده از قانون به شکلی این موضوع را ببینم که بقول شما جنبه مثبتش باشه و لذت ببرم‌

        باز هم از شما سپاس گذارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1278 روز

      سلام جناب مهدی عزیز

      دلیل اینکه شما نتونسته اید احساس خوب پایداری داشته باشید اینست که حال خوبتان را وابسته کردید به یک عامل بیرونی!

      در حالی که احساس خوب پایدار احساسی درونی است که خودمان در خودمان بصورت آگاهانه ایجاد می کنیم.

      وقتی قانون اینست که احساس خوب = اتفاقات خوب آنوقت بیشتر مراقب ورودی هایتان خواهید بود. من خودم طرفدار تیم پرسپولیسم و کل خانواده ما و اقوام نزدیکمان هم پرسپولیسی اند و خانوادگی هم فوتبالیست بوده ایم و خودم در سطح مدارس و آموزشگاههای استان و لیگ استانمون عضویت داشته ام و بازی کرده ام. اینا رو گفتم که بدونی چقد علاقمند به فوتبال بوده و هستم. ولی قوانین به من آموختند که از تماشای فوتبال لذت ببرم و هر تیمی که خوب بازی میکنه را تحسین کنم فارغ از تعصبات قبلیم و دنبال ردپای قانون و تائید عمل کردن قانون در زندگیم باشم. بعنوان مثال در مقطعی از لیگ بخصوص لیگ گذشته تمرکز سرمربی پرسپولیس روی داوری و دستهای پشت پرده بود که نتیجه آن طبق قانون این بود که اتفاقات خوبی برای تیم رخ نداد و من میدونستم با این تفکر تیم موفق نمیشه و چون از دیدن بازی تیمم لذت نمی بردم آگاهانه دنبال نمی کردم و نه تنها احساسم را بد نمی کردن بلکه وقتم را نیز هدر نمی دادم.اگر طرفدارای تیم رقیب می اومدند کل کل کنند باهام و احساسمو بد کنند من آگاهانه تحسین می کردم تمرکز و نتایج و موفقیت های تیم رقیب را و وارد بازی آنها که می خواستند حال مرا بگیرند نمی شدم.امسال بخصوص از ابتدای سال همین سرمربی آمد تمرکزش رو گذاشت روی خودش و تیمش و آگاهانه یا ناآگاهانه به قوانین عمل کرد و به هیچگونه مسئله حاشیه ای ورود نکرد. نتیجه چی شد؟!! نتیجه باور کردنی نبود!! تیمی که 7 امتیاز از رقبایش عقب بود و 7-8 بازیکن اصلیش هر لحظه در معرض محرومیت از بازی بعدی بودند کاری کردند که 10 بازی پیاپی را بدون شکست و با گلهای زیاد برنده بشن و 30 امتیاز بگیرند و صاحب سه جام بشن بدون اینکه یک کارت زرد دریافت کنند یا محرومی داشته باشند.و این نشان میده که قانون 100 درصد کارشو درست انجام میده اگه ما کارمون رو درست انجام بدیم.

      دوست عزیز دلیل حال بدتون اینست که نظر دیگران برایت اهمیت داره. حالتون بد است چون موفقیت تیم رقیب را نمی توانید تحسین کنید. حالتون بد است چون احساس خوبتان را گره زدید به نتیجه تیم مورد علاقتون و این کاریست که عامه مردم انجام می دهند. ما که در این سایت الهی هستیم نباید مانند دیگران فکر و عمل کنیم.

      من همان روزی که سرمربی استقلال گفتند که من موفقیت تیم رقیب را قبول ندارم و تبریک نمیگم من با قاطعیت به خودم گفتم این مربی بازی آینده رو هم واگذار میکنه چون موفقیت سراغ کسی که موفقیت دیگران را انکار کنه هرگز نخواهد رفت. و پس از آن مصاحبه بازیکنان تیم هم آنرا تکرار کردند و وارد حاشیه شدند. در حالی که بازیکنان تیم رقیب می گفتند که ما برای استقلال ارزش قائلیم و حتمآ بازی را می بریم. این تفاوت ذهنیتها و نگرشهاست که سبب تفاوت نتایج می شود.

      وقتی اینگونه دنبال رد پای قوانین در زندگی مان بگردیم آنوقت بهتر دلیل نتایج را متوجه خواهیم شد و راحتتر می توانیم ذهنمان را کنترل کنیم.

      امیدوارم تونسته باشم منظورمو منتقل کنم و کمکی کرده باشم. برایتان بهترینها را آرزو میکنم دوست عزیز. یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        علیرضا گفته:
        مدت عضویت: 2388 روز

        سلام دوست عزیزم.

        از اینکه وقت گذاشتی و برام این نکات عالی را گوش زد کردی بی نهایت سپاسگزارم.

        امشب سه تا از دوستان لطف کردن و برای کامنت من جواب نوشتن که از هر سه تون سپاس گذارم.

        حقیقتش من بعد از فینال حذفی احساسم خیلی بد شد چون هوادار استقلال هستم.

        برای بهتر کردن احساسم اومدم داخل سایت و این کامنت را گذاشتم و خدا را شکر جوابهای خوبی دریافت کردم.

        همین مواردی که شما گفتین هم بارها دقت کرده بودم ولی انگار اون لحظه که احساس بدی داشتم کل قانون را فراموش کرده بودم و واقعا دم شما گرم که یاد آوری کردین.

        نکات جالبی از مصاحبه بازیکنان و مربیان گفتی خیلی حال کردم و واقعا چقد جالب رد پای قانون را پیدا کردین.

        تحسین میکنم این نوع دیدگاه شما را و امیدوارم منم مثل شما در هر جایی دنبال رد پای قانون باشم‌.

        به این موضوع واقفم که نباید اجازه بدم چیزی از بیرون حسم را عوض کنه و در خیلی از موارد حتی مرگ نزدیکان من خدا را شکر تونستم احساسم را خوب نگه دارم.

        در واقع ایمان زیاد من به دنیای پس از مرگ باعث شد به راحتی حسم را خوب نگه دارم‌.

        ولی تعجبم از اینه که منی که قانون را میدونم و نتیجه هم یه عالمه گرفتم چرا همون را تو فوتبال پیاده نمیکنم.

        اصلا با هیچ کس کل نمیندازم که توجه نکنم

        این حس بعد از باخت را تنها جایی که عنوان کردم این سایت بود تا بهش توجه نکنم.

        تمام تلاشم اینه که کلامم را کنترل کنم و راجبه خواسته ها صحبت کنم ولی تا یه لحظه یاد فوتبال میفتم که نتیجه استقلال خوب نبوده سریع حسم خراب میشه.خخخ

        انشا اله که بتونم با مواردی که شما دوستان گلم بهم یادآوری کردین از این موضوع لذت ببرم و جوری نگاهش کنم که نکات مثبتش را ببینم و حال کنم‌

        باز هم از شما سپاس گذارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1990 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    تو این کامنت میخوام در مورد باور لیاقت صحبت که حاوی نکات خیلی مهمیه که به دوستان هم خیلی کمک میکنه

    که مطمئنا پاشنه اشیل خیلی از ماهاست

    از وقتی که من هدایت شدم توسط خداوند که تو باور لیاقت و باور فراوانی مشکل دارم

    و تصمیم گرفتم بصورت جدی بیام با اگاهی های فایل جلسه 5 و 7 ثروت 3 که در مورد فراوانی و لیاقت هست خودم رو بمباران کنم و هر روز فقط ورودی همین آگاهی‌ها رو داشته باشم و هی تو دفتر بنویسم و تکرار کنم

    و این باور رو خیلی برای خودم تکرار میکنم

    که من انسان ارزشمند و لایقی هستم

    من وارد این دنیا شدم از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم

    وقتی که خدا منو افریده و منو خلق کرده به خودش احسنت گفته و منو به فرشتگان خودش نشون داده و گفته من عمران خلق کردم

    عمرانی که اشرف مخلوقات منه و اینقدر ارزش و مقام والا بمن داده که به فرشتگانش دستور داده تا برابر من سجده کنند

    و خدای مهربان از قدرت و نیرو و انرژی خودش در من دمیده

    و بمن گفته تو این قدرت رو داری که هر چیزی که بخواهی میتونی تو این دنیا خلق کنی و بسازیش

    خداوند خودش در قران گفته من همیشه دارم شما رو هدایت میکنم

    و زمین و اسمان رو مسخر شما کردم

    و شما خلیفه من بر روی زمین هستید

    و منو خدا یکی هستیم و ما جزی از خداوند هستیم

    وقتی که خدای مهربان این همه نعمت و ارزش و لیاقت رو در وجود من قرار داده پس چرا من نباید برای خودم ارزش قائل بشم

    اره همینه

    من بنده لایق خداوند هستم

    من مثل خدا میتونم خالق باشم

    من میتونم اونجوری که دوست دارم زندگی خودم رو بسازم

    همان طور که خدای مهربان منو خلق کرده برای همین من لایق دریافت تمام ثروتها و نعمتهای خداوند هستم

    من باید از لحظه به لحظه زندگیم نهایت لذت ببرم

    این باورها رو همیشه با خودم تکرار میکنم

    خیلی جالبه هر چقدر جلوتر میرم و بیشتر روی خودم کار میکنم یک به یک دارم ترمزهام رو میشناسم مخصوصا تو بحث لیاقت

    یکی از پاشنه‌های اشیل من نظر مردم هست که دقیقا ربط داره به اتفاق امروز من

    مثلا امروز داییم با من تماس گرفت و گفت دستگاه جوش خودت رو بیار خونه ما و برای من چند تا خال جوش بزن

    نکته رو داشته باشید

    این اتفاق یه نشونه از طرف خدا بود برای من تا به جهان ثابت کنم چقدر باور لیاقت من تغییر کرده

    ایا من فقط حرف میزنم یا تو عمل هم همون باور رو دارم و نشون میدم ؟

    من اگر ادم قبلی بودم خیلی راحت به داییم میگفتم چشم و بصورت رایگان وقت و مهارتم رو در اختیارش قرار میدادم

    و خیلی راحت همه چی به نفع اون میشد و برای من هم چیزی جز بی‌ارزش بودن خودم و کارم برای جهان نداشت

    در نتیجه چی میشد ؟

    جهان هم نعمت و ثروتی لایق من باشه رو سمت من هدایت نمیکرد

    به همین راحتی

    این ترمزی بود که من داشتم و همچنان هم دارم ولی از اونجایی که دارم روی خودم کار میکنم کاملا درک میکنم این یه باور مخربه

    که برای من نظر مردم در مورد من مهمه

    بنابراین من به خودم گفتم نه من دیگه نمیذارم این باور مخرب همین جور با من بیاد و مانع دریافت بینهایت نعمتهای خداوند بشه

    من نمیخوام زندگی گذشته خودم رو داشته باشم

    من باید تغییر کنم

    من نمیخوام مثل ادمهای عادی زندگی کنم که مفت و رایگان خدمات و محصولات خودشون رو به فامیلها یا دوستان و یا نزدیکان خودش میدن

    چرا ؟

    چون میخوان با اینکارشون طرف رو راضی نگه دارند همین کاری که متاسفانه من هم انجام میدم

    شاید شمای که دارید همین کامنت رو میخونید همین مشکل رو دارید اما حواستون نیست

    بعد که ریز شدم در خودم و علت اینکار رو بررسی کردم

    دیدم من از کوچیکی تو این روستا بزرگ شدم و تا بوده این بود که از فامیل و آشناییام نباید بابت کاری میکنی پول و چیزی بگیری و اگر ازت درخواست کمک کرد اصلا جز وظیفه توست که بری براش انجام بده

    و باز از خودم پرسیدم چرا باید اینجوری باشه ؟

    رسیدم به این جواب که نظر مردم برای ما مهمه که اینکه ما باید از نگاه مردم ادم ارزشمند و خوبی دیده بشیم و اونها رو باید راضی نگه داریم

    ولی از اونجایی که من دارم روی خودم کار میکنم اینو خوب میدونم که من نباید هیچ ارزشی به نظر دیگران روی خودم بدم

    و اصلا برام نباید مهم باشه که مردم در مورد من چی فکر میکنند

    که ایا من از نگاه اونها خوب هستم یا بد

    اصلا نباید برام مهم باشه

    چیزی که اصل هست و مهمه اینکه من باید خودم رو راضی کنم من باید برای خودم و کار خودم ارزش قائل بشم

    قرار نیست من لایق بودن خودم رو در نظر دیگران جستجو نکنم

    خیلی راحت با اعتماد بنفس قوی هر موقع که دیدم دارم تو ذهنم یا تو رفتارم دارم کسی رو راضی میکنم سریع بیام اینو به خودم بگم

    گور بابای بقیه

    اصلا برام مهم نیست طرف در مورد من چی فکر میکنه

    چیزی که من میدونم درسته و منو راضی میکنه انجام میدم چه بقیه خوششون بیاد چه خوششون نیاد

    بمن چه که ناراحت میشن

    اینو بارها بارها باید با خودم تکرار کنم

    و تو همین اتفاقی که خدا برام بوجود اورد بی دلیل و شانسی نبوده

    همش امتحانه

    همش درسه

    همش نکته‌ست

    خدا خودش خوب بلده و خوب میدونه چطور ما رو هدایت کنه

    جهان میخواد بفهمه که ما تو این شرایط چقدر ایمان خودم رو نشون میدیم

    وقتی که من اهمیت این تمرین رو درک کردم از اینکه اگر میخوام تغییر کنم و ثروتمند باشم باید از همین الان شروع کنم

    همین الان وقتشه

    بنابراین من تصمیم گرفته بودم بعد از انجام کار برای داییم و بخاطر خدمات و ارزشی که براش خلق کردم برای جبران کارم ازش نعمتی دریافت کنم

    تا باور لیاقت خودم رو حفظ کنم و به جهان نشون بدم که من انسان لایقی هستم و کار من کار با ارزشی هست

    البته درستش این بود بهش میگفتم بمن پول بده

    ولی چون ذهن من شدیدا مقاومت میکرد و نمیذاشت من کار درست رو انجام بدم

    بنابراین از خدا کمک خواستم که منو هدایت کنه تا این پاشنه اشیل رو برطرفش کنم و باید از همین الان شروع کنم و وارد دل ترسهام بشم

    و یهویی ایده‌ای به ذهنم رسید

    که داییم مرغ زیاد داره و معمولا تخم مرغ‌هاش رو میفروشه بنابراین من بهش گفتم دایی من تخم مرغ میخوام

    و داییم گفت باشه و رفت حدود 40 تا تخم مرغ اورد و خواست حساب و کتاب کنه با اعتماد بنفس خیلی خوب و قوی به داییم گفتم من پول 5 تا تخم مرغ رو با شما حساب نمیکنم و اونو به عنوان جایزه یا اشانتیون ازت میگیرم

    در اصل باید بهش میگفتم بابت کاری که برات کردم و به عنوان دستمزد ازت میگیرم ولی چون بار اولم بود و شدیدا مقاومت داشتم که نکنه ناراحت بشه بنابراین اومدم تو إشل و دوز پایین‌تر و جوری دیگه بهش گفتم که زیاد تعجب و یا نارحت نشه و خلاصه این تمرین رو هر جوری بود با کلی جنگ و دعوا با ذهنم بالاخره اجراش کردم که لااقل به جهان ثابت کنم که من انجامش دادم

    ولی خلاصه انجام اینکار خیلی به رشد و عزت نفسم کمک کرد و خیلی بیشتر برای خودم و کار خودم ارزش قائل شدم و حتی این اعتماد بنفس در من شکل گرفت که از این به بعد هر کسی از دوستان و آشناها و حتی نزدیکان از من چیزی یا خدماتی رو بصورت رایگان خواست خیلی راحت اول بهش بگم که من اینکار رو کردم عوضش فلان چیز رو ازت میخوام که همون موقع جبران بشه

    که لااقل مفت به کسی چیزی ندم که بخوام طرف رو راضی نگه دارم

    نخیر ما نظر مثبت کسی رو نخواستیم

    نظر مثبت نسبت به خودم رو من خودم باید به خودم بدم نه کسی دیگه

    اگر کار یا خدمات یا محصول من بدرد کسی میخوره و داره ازم درخواست میکنه مطمئنا براش ارزش داره پس باید زحمت بکشه بهاشو پرداخت کنه

    اگر من اینکار رو درست انجام بدم

    یعنی اینکه برای خودم ارزش قائل شدم و به جهان ایمان خودم رو تو عمل ثابت کردن

    وگرنه ادم بخواد فقط بلبلینگ باشه و خوشگل حرف بزنه ولی تو عمل همون رفتار قدیم رو داشته باشه خوب معلومه چیزی تغییر نمیکنه

    بعد تازه از خدا هم شاکی میشیم چرا خدا نعمتها رو سمت ما نمیفرسته

    بابا جهان از خداشه کل نعمتهای دنیا رو برای تو بفرسته

    این تو هستی که باید ظرفت رو بزرگتر کنی

    این تو هستی که لیاقت خودت رو نشون بدی

    این تو هستی که تو عمل باید به جهان ثابت کنی که ارزشمند هستی

    بابا جان اینو متوجه باش تو اصل هستی تو اول باید شروع کنی تو باید ایمان خودت رو نشون بدی تو باید حرکت کنی تا برکت رو تو زندگیت بیاد

    قرار نیست اول خدا بده و بعد تو حرکت کنی

    هیچ وقت این اتفاق نیافتاده و نخواهد افتاد

    این حرفها رو من رک صحبت کردم بیشتر برای ذهن منطقی خودم تا ساکتش کنم

    چون میدونم منتظر کوچیکترین فرصته تا سریع منو برگردونه تو همون حالت قبلی

    بنابراین باید همیشه و هر لحظه این صحبتها رو با خودم تکرار کنم و قانون رو به یاد خودم بیارم

    خدایا شکرت از اینکه منو هدایت کردی تا تمرین امروزم رو بیام تو سایت بنویسم اولا برای خودم چون با نوشتن خیلی به خودم کمک میکنم تا بیشتر در مسیر درست باشم و هم برای دوست‌های گلم که توسط خدای مهربان هدایت میشن تا این اگاهی رو دریافت کنند و تو زندگیشون ازش استفاده کنند

    استاد من بینهایت عاشق شما هستم من هر چی از این قانون و این آگاهی‌ها یاد گرفتم فقط فقط بخاطر اموزهای طلایی شما بوده بینهایت ازتون سپاسگزارم

    دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم

    دوست داشتم تمرین و اتفاق امروزم رو با شما عزیزان به اشتراک بذارم

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 100 رای:
    • -
      مونا ترحمی گفته:
      مدت عضویت: 2122 روز

      به نام خداوند هدایتگر

      سلام آقا عمران

      ممنون برای کامنت خوبتون و آگاهی که به اشتراک گذاشتین

      اتفاقا منم درگیر همین موضوع هستم و دارم روش کار میکنم

      میدونم این پاشنه آشیل منه

      خیلی سختم میشه از آشناها پول دریافت کنم برای کاری که انجام میدم و اگه بگیرم با کلی تعارف و تخفیف پول میگیرم

      و خداوند هدایتم کرد که این پاشنه آشیلم رو پیدا کنم

      یکی از اقوام من کارهای هنری انجام میده و یه سری محصولات دست ساز درست میکنه و میفروشه

      اولین بار که خواستم ازش خرید کنم ازم پول نگرفت و گفت هدیه من به تو

      منم تشکر کردم ازش

      دفعه بعد خرید کردم بازم پول نگرفت

      و دفعه بعد هم همینطور و حتی دیدم پول و دادم بهش ولی برگردوند و گذاشت تو کیفم

      اونجا یه جرقه تو ذهنم خورد

      که ثروت داره میاد ولی ما خودمون دریافت نمیکنیم و خودمون و محروم میکنیم

      و دیدم منم دقیقا همین رفتار و با دیگران دارم و دارم خودم رو از دریافت ثروت محروم میکنم

      و دیگه بهش سفارش ندادم چون دیدم داره من و معذب میکنه و گفتم اگه باز ازش خرید کنم پول نمیگیره

      اصلا بعضی وقتا ما خودمون با رفتارهامون نه تنها ثروت رو از خودمون دور میکنیم بلکه طرف مقابل رو هم معذب میکنیم

      دقیقا چند روز پیش داشتیم با همسرم در مورد همین موضوع صحبت میکردیم که کامنت شما هم نشانه بود برام

      دو سه روز پیش من برای یکی از فامیل هامون کار انجام دادم و بازم مقاومت داشتم که قیمت خودمون و بگم و هی میخواستم تخفیف بدم و کمتر حساب کنم

      که اسماعیل جان بهم گفت مونا قیمت خودت و بگو داری زحمت میکشی وقت میزاری

      منم قیمت و بدون تخفیف بهش گفتم

      و کارش و انجام دادم و شماره کارت فرستادم که برام مبلغش و واریز کنه

      دو روز گذشت و دیدم خبری نشد

      میخواستم بهش پیام بدم و بگم چرا واریز نکردی ولی ذهنم نمیزاشت

      میگفت زشته بابا ولش کن حالا میریزه الان پیام بدی اون چه فکری میکنه و از این حرفا

      گفتم برای تمرین عزت نفس هم که شده پیام بده و بدون توضیح اضافه و تعارف بگو پول و برام واریز کن و واقعا برات مهم نباشه بزار هر فکری میخواد بکنه

      تازه اون باید همون روز پول و واریز میکرد

      منم پیام دادم و گفتم لطفا حسابتون و برام واریز کنید و دیدم همون لحظه برام واریز کرد

      و گفت به مامانم گفته بودم واریز کنه و مامانم رفته مسافرت گفته برگشتم واریز میکنم ولی دیدم پیام دادی خودم واریز کردم برات

      حالا من اگه نمیگفتم باید صبر میکردم تا مامان طرف از مسافرت بیاد و پول من و بده و تو این مدت هی ذهنم درگیر پول بود که امروز میزنه به حساب فردا میزنه

      و همش دارم به خودم میگم تو باید برای زمانی که میزاری برای انرژی که میزاری و کاری که انجام میدی ارزش قائل باشی

      وقتی تو خودت برای خودت ارزش قائل باشی جهان هم برات ارزش قائل میشه و نعمتها رو دریافت میکنی

      و به قول شما ما میخوایم هیچ کاری نکینم هیچ تغییری تو خودمون ایجاد نکنیم و ثروتمند هم بشیم

      منم خیلی دارم تمرین میکنم و کاملا درک مکینم که چی گفتین

      و ممنون برای اون پیشنهادتون که گفتین اولش ذهنتون مقاومت داشت و گفتین پول تخم مرغ ها رو حساب نمیکنم به عنوان اشانتیون

      و یه موضوع دیگه اینکه مثلا برای یه نفر یه چیزی میخرم و میشه 10 هزار تومن

      بعد طرف میخواد پولش و بده من نمیگیرم و میگم بابا 10 هزار تومن چیه دیگه نمیخواد

      حالا اون وسیله برای اون بوده و به من گفته ازم درخواست کرده براش بخرم و خریدم و پولشم نمیگیرم

      درسته ده هزار تومنه ولی این نشون میده من برای پولم ارزش قائل نیستم و با پول دوست نیستم

      بازم ممنون از شما که این موضوع رو گفتین و به اشتراک گذاشتین

      انشالا که زندگیتون پر از خیر و برکت باشه همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        عمران نوری گفته:
        مدت عضویت: 1990 روز

        سلام مونا خانم

        اخ اخ تمام اون مواردی که تو کامنتتون اشاره کردید رو من با گوشت و پوست و استخونم لمس میکنم

        دقیقا همین موارد رو من هم توش مشکل دارم

        والله من هر چی دارم بیشتر جلو میرم و روی خودم کار میکنم و بیشتر دارم خودم رو میشناسم

        و تازه یواش یواش دارم متوجه میشم من چقدر باورهای محدود کننده زیادی دارم که اصلا خودم خبر نداشتم

        یعنی این مواردی که من تو کامنتم نوشتم و همچنین موارد خیلی خوبی که شما هم اشاره کردید که باعث شدید من خیلی چیزها رو بیاد بیارم

        اگر این گفته‌ها رو به ادمهای عادی بگیم و براش توضیح بدیم که کارتون اشتباه‌ست

        طرف با تعجب ما رو نگاه میکنه و شاید هم دو تا حرف هم بارمون کنه و میگه چی چرت میگی

        چرا این حرف رو میزنه ؟

        چون این نوع رفتار رو کاملا طبیعی و تازه بدتر اون ، رفتارهای غلط و بی ارزشی که از خودش نشون میده رو درست میدونه

        حالا تصور کن ما قبلا جز همین ادمها بودیم و تو چه مدار افکار و فرکانسی بسیار داغونی بودیم

        خدا رو صد هزار مرتبه شکرت که ما رو هدایت کردی و از تو چاه ما رو نجات دادی

        بخدا قسم من هر چی دارم جلوتر میرم تازه دارم متوجه میشم

        بابا من قبلا ادم بیش از حد افتضاحی بودم

        تمام وقت و زندگیم و انرژیم صرف راضی کردن دیگران صرف شد

        نتیجه چی شد ؟

        ادمها که هیچ وقت راضی نمیشدن ، این یک

        دوما بقیه رو با ارزش‌تر از خودم می‌دیدم

        سوما کارهایی رو انجام میدادم که باب میل دیگران بود تا من

        و اصلا نفهمیدم چطوری زندگی کردم

        این موضوعات رو دارم بررسی میکنم و خودم و رفتارهای الان خودم رو میبینم بیاد اون جمله و اون فایل بینظیر استاد می‌افتم که در مورد خوابی که دیده بودن صحبت میکردن

        که نیاز نیست تو این جهان شما با کسی رقابت کنید همه معلولن

        شما فقط ارام باشید و از مسیر و زندگیتون لذت ببرید

        مکان شما:خانه / فایل های دانلودی / باورهای ثروت ساز / سریال زندگی در بهشت | قسمت 253

        (ادرسش رو براتون گذاشتم حالا نمیدونم لینکش با گذاری شد یا نه )

        و این همون اگاهی هست که اون زمان نتونستم صحبتهای استاد رو درک کنم

        ولی تازه یواش یواش با توجه به شناختی که از خودم دارم پیدا میکنم و رفتارهای درستی که از خودم دارم نشون میدم و خودم رو با ادمهایی که تو این مسیر نیستن مقایسه میکنم

        تازه دارم متوجه میشم که بابا من پادشاه هستم

        تمام ادمها اصلا تو باغ نیستن و نمیدونند خودشون دارند با دستان خودشون زندگیشون رو اتیش میزنند

        سپاسگزارم مونا عزیز از اینکه در مورد این اگاهی و نکات خیلی مهم رو با من به اشتراک گذاشتید

        خیلی خوشحالم تو فضا و تو جمعی از دوستان بینظیر و فوق العاده خیلی خوبی از این جهان قرار دارم که به جرات میتونم بگم

        ما جز 0/01 درصد مردم کل جهان هستیم که مسیری داریم طی میکنیم که بقیه مردم اصلا تو درک نمیکنند و اصلا نمیفهمند تو چی میگی و تازه تو‌ را دیوانه و روانی هم میدونند

        خخخخخخخ

        من خیلی خوشحالم که اتفاقا این بازخورد رو از دیگران میبینم

        ( البته مستقیم بمن نمیگند ولی درک میکنم چی در مورد من فکر میکنند )

        چون این رو یه نشونه برای خودم در نظر میگیرم که بمن ثابت میکنه من دارم تو مسیر درست حرکت میکنم و خیلی خوب دارم روی خودم کار میکنم

        که نتیجه رفتارهام و هر عملی که در جهت درست قانون اجراش میکنم از نظر دیگران دیوانگی محض

        درست مثل پیامبر ابراهیم

        مثل موسی

        مثل یوسف پیامبر

        مثل پیامبر اسلام

        و تمام پیامبرانی که بارها بارها به طرق مختلف داستان‌هاشون رو شنیدیم

        بازم سپاسگزارم از شما دوست عزیز

        انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

        فعلا

        یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      ندا گفته:
      مدت عضویت: 1691 روز

      سلام دوست عزیزم چقدر زیبا و عالی قانون درک کردید دقیقا منم همینطوری بودم همیشه همه کار برای دیگران میکردم و از خودم میزدم ولی هیچ کسی وقتی من درخواستی یا مشکلی داشتم نبود و من وقتی شاکی میشدم که من از زندگیم وقتم عمرم راحتیم احساس خوبم برای دیگران میزنم اما اونها اصلا قدر شناس نیستن که هیچ دقیقا انگار من خدمتکار اونام و وظیفمه این بزرگترین مسئله ای بود که من در خودم شناسایی کردم که چرا من به دیگران واکنش میدم و عصبانی میشم و اونا انقدر خونسردن علتش این بود اونا حتی از سالاد خوردن خوابیدن راحتی خودشون لذت های خودشون نمیزنن اما من از زندگیم برای اونا میزنم برای همینه من همیشه غمگین و عصبانی و ناراحت بودم و اونا خوشحال و راحت و ریلکس اگر منم هرکاری میکنم بخاطر خودم و احساس خوب خودم باشه و بخاطر دیگران منظورم هیچ دیگرانی نزنم منم ریلکس و راحت و خوشحالم چرا چون کارایی رو کردم که منم دوست دارم و بخاطر دیگران از خودم نزدم

      حالا چیکار کردم اولا ادمای سمی و چرت و پرت و همون اول حذف کردم بعد خیلی راحت هر کسی از من درخواستی میکرد اگه میبینم راحتی ارامش و احساس خوب منو ممکنه ذره ای خراب کنه نه میگفتم البته اولش واقعا سخته اولش منم بهونه های مختلف میاوردم اما الان خیلی راحت ترم البته این مسئله ای که باید تا ابد روش کار کنم چون منم یه عمر هرکاری میکردم بخاطر تایید دیگران بود یعنی خودم نمیتونستم خودم تایید کنم حتما باید کلی زجر میکشیدم که یکی تاییم کنه کلی بهش خدمت میکردم تا مورد تاییید بشم اتفاقا یکی از فامیل هامون که ادم خوبی هم هست و بسیار قدیم ازش رودر وایستی داشتم جالبه تاحالا به من زنگ نزده بود بریم بیرون ازم درخواست کرد بریم بیرون اما از اونجایی که با هم خیلی تفاوت داریم دیگه و اون حرفا و اعمالی رو دوست داره انجام بده که من الان برام خط قرمز گفتم نمیتونم بیام و کلی کار دارم اگه ندای قبل بودم میگفتم چشم همین الان شما امر کنید من میام دنبالتون اصلا بعد گفت پس بعد از تعطیلات بهت زنگ میزنم که اون موقع بریم به خدا گفتم خدایا دیگه بهم زنگ نزنه اما تو این مدت خیلی دارم روی این باور لیاقت منم دارم کار میکنم و اگه هم زنگ زد خیلی راحت دوباره رد میکنم البته اولش سخته اما میدونم اگه بتوانم همین جاها ایمانم نشان بدم رشد میکنم

      در پناه خدا شاد و پیروز باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      علی شاکر گفته:
      مدت عضویت: 1560 روز

      سلام عمران عزیز این متنی که نوشتین حاوی انبوهی از باور های طلایی و خیلی خیلی مهمه که باید هرروز با خودمون تکرار کنیم.

      واقعا تحسینت میکنم که تونستی بلاخره بعد از این همه سال باور غلط در مورد خودت و ارزش کارت ، کار درست رو انجام بدی و از داییت برای کاری که براش انجام دادی دستمزد بگیری این یعنی تغییر واقعی.

      این مشکل خود من هم هست که نظر مردم از بچگی برام مهم بوده یعنی این باورو همونجور خودت گفتی خانواده کردن توی مخم که اینجوری باش و سعی کن دیگران از تو خوششون بیاد و همیشه بقیه رو راضی نگه دار.

      وقتی احساس لیاقت و ارزشمند بودن رو توی خودمون تقویت کنیم کل زندگی ما متحول میشه ، معنی زندگی رو بهتر درک میکنیم و سازو کار جهان میاد دستمون، به جواب این سوالا میرسیم که چرا توی زندگیم انگیزه نداشتم… چرا هیچوقت از خدا چیزای بزرگ درخواست نکردم و توی ذهنم نمیگنجه…

      چرا اعتماد به نفس کمی داشتم همیشه …

      خود استاد عزیز هم همیشه میگن که تو کافیه واسه خودت ارزش قائل باشی (توی عمل مثل شما) و خودت رو دوست داشته باشی و باور داشته باشی که آدم ارزشمندی هستی

      اونموقع دیگه نیازی نیست دیگرانو قانع کنی که از تو خوششون بیاد ! یا سعی کنی کاری کنی که نظر دیگران راجع به تو عوض نشه و تن به هر کاری بدی !

      وقتی این احساس ارزشمندی توی وجود آدم باشه طبق قانون جهان هستی ارزشمند بودن و لایق بودن بیشتری رو از جهان دریافت میکنی اونموقع مردم عاشق تو میشن و دوست دارن که بیشتر با تو تعامل داشته باشن چرااا ؟؟؟ چون تو خودت رو ارزشمند شمردی و قانون جذب هم میگه چشم قربان یکاری میکنم کل جهان به تو این احساس رو بده.

      واقعا ممنون بابت کامنتی که گذاشتی دوست خوبم خیلی باعث شد که در مورد این باور های خوب فکر کنم. از استاد عزیز هم بابت این سایت زیبا سپاسگزارم که ما هروز فرکانسمونو به کمکش تنظیم میکنیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 2010 روز

      سلام عمران عزیز

      واقعا باور احساس لیاقت و خود ارزشی و عزت نفس اونقدر مهمه ک حد و حساب نداره!عمران جان سپاسگزار خواهم بود ک جملات تاکیدی و تمریناتت رو برای ما هم بگی چون من هم دارم رو عزت نفسو خودارزشیو احساس لیاقت کار میکنم. سپاسگزارم بابت به اشتراک گذاری این مطالب با ما.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        عمران نوری گفته:
        مدت عضویت: 1990 روز

        سلام فاطمه عزیز

        بابت درخواستی که از من داشتید بابت جملات تاکیدی

        میخوام یه نکته رو بهش اشاره کنم

        زمان ابتدایی که من با استاد و این آگاهی‌ها اشنا شدم و وقتی فهمیدم جملات تاکیدی خیلی میتونه تو‌ رشد و پیشرفت من تاثیر گذار باشه

        تمام وقت و انرژیم رو گذاشته بودم برای پیدا کردن این جملات مناسب که بمن کمک کنه تا به نتیجه دلخواه برسم

        ولی هر چی که جلوتر رفتم و بیشتر روی خودم کار کردم دیدم جملات تاکیدی که الان مد شده و همه میگن

        در اصل این نیست که یکسری جملات خاص وجود داره و میتونه زندگی ما رو متحول کنه

        خود گشتن برای پیدا کردن این جملات ممکنه ما رو از اصل دور کنه

        اول باید بفهمیم کار جملات تاکیدی چیه ؟

        و به چه منظور ازش استفاده میشه ؟

        و برای چی توصیه میشه ؟

        جملات تاکیدی تشکیل شده از یکسری کلمات مثبت و انگیزشی که وقتی به تکرار ازش استفاده بشه و گوش داده بشه یا تو صحبت کردن ازش استفاده بشه با تکرار و مدت زمان طولانی باعث میشه شما خود به خود ورودی منفی نداشته باشید

        و عملا فضا افکار ذهنی خودتون رو خالی گذاشتید برای دریافت آگاهی‌ها و خواسته‌هایی که میخواهید تو زندگیتون داشته باشید

        بنابراین کار جملات تاکیدی همینه که بیاد جلوی ورودیهای منفی رو بگیره و انرژی مثبت که همون خواسته‌ها باشه وارد ذهن ما بکنه

        برای همینه که میگن جملات تاکیدی رو باید بارها بارها ساعتها ، روزها ، حتی سالی سال تکرار کنید

        که این نتیجه فیلترینگ رو به خوبی اجرا کنه و باعث بشه نتایج بزرگ و بزرگتر بشه

        در مورد جملات تاکیدی بنابراین وقتی که من این موضوع رو درک کردم دیگه دنبال جمله خاص نبودم

        من گفتم کار من باید بصورت اگاهانه این باشه که فقط بتونم تمرکزی مراقب ورودی ذهن باشم که افکار منفی وارد نشه

        که البته اعتراف میکنم کار بسیار بسیار سختیه مخصوصا وقتی که از لحاظ مالی تو شرایط خیلی سختی باشی

        مثل شرایط الان من

        ولی با این حال همیشه تو این شرایط این مثال رو میزنم که اگر احساسم رو کنترل نکنم و حالم همین جور بد باشه انگار عملا خودم دارن دستم رو میکنم تو اتیش و دارم خودم خودم رو میسوزونم

        بنابراین وقتی که درک کنم چقدر ممکنه مشکل و اتفاقات بد رو با همین احساس بد تجربه کنم دیگه بدنبال جملات تاکیدی و کلید خاص نیستم

        تو اون وضعیت احساسی خیلی بد اصلا جملات تاکیدی جوابگو نیست

        چرا ؟

        چون وقتی که شما بخوای بگی مثلا من لایق دریافت بینهایت ثروت هستم سریع ذهن یا همون شیطان میاد بهت میگه چی داری چرت میگی تو الان لیاقت پول خرید یه باک بنزین رو نداری اونوقت برای من حرف از ثروت بینهایت میزنی

        برای همین ممکنه سریع ادم بی انگیزه بشه و امید و ایمان خودش رو از دست بده برای ادامه مسیر

        برای همین من بیشتر برای اینکه دنبال جملات تاکیدی باشم بیشتر سعی میکنم تو هر شرایطی که توش قرار میگیرم هر جوری شده احساس خودم رو کنترل کنم

        مثلا توجه کردن به نکات مثبت دنیای اطرافم یا نعمتهایی که همین الان دارم یا سایت استاد خوندن کامنت یا نوشتن تو دفترم و یا فایل گوش دادن خلاصه یه کاری میکنم که بتونم از اون اتیش در بیارم و خودم رو نجات بدم

        بنابراین وقتی که فهمیدم اصل اینکه و نیاز که من همواره تو کنترل کردن باید مهارت کسب کنم و این روند کنترل کردن ذهن رو اینقدر ادامه بدم حتی تا اخر عمر تا توش هی بهتر بهتر بشم

        بنابراین سوال دومی که پرسیدید چه تمریناتی استفاده میکنم

        بیشتر درگیر سایت استاد هستم

        چون برای کنترل ذهن حقیقتش هیچ کجا بهتر از سایت استاد عباس منش نیست

        و کلا در روز سعی میکنم مدت زمان طولانی فایل گوش بدم کامنت بنویسم که معمولا هر روز حداقل یکبار مینویسم ، کامنت میخونم ، و تو دفتر خودم حداقل روزی 10 تا 20 صفحه به نکات مثبت و سپاسگزاری کردن اشاره میکنم و مینویسم

        معمولا فعلا اینکار رو میکنم تا ببینیم در ادامه چه کارهای دیگه ‌ای‌رو میتونم اضافه کنیم برای کسب مهارت بیشتر در کنترل کردن ذهن

        تاکید میکنم

        گفتم چه کاری رو بعدا اضافه کنیم

        نه اینکه فکر کنید الان باید تا میتونیم باید فشار بیاریم و بعد دیگه نیاز نیست و میتونیم کمتر ذهن رو کنترل کنیم

        چون این چیزی که خود من ابتدا اشنایی با استاد همین جور فکر میکردم

        ولی وقتی که جلوتر رفتم دیدم نه اصلا کار اصلی زندگی من تا اخر عمرم باید بشه کنترل کردن دائمی ذهن

        برای همین همیشه بدنبال اضافه کردن تمرینات خودم هستم نه کم کردن

        البته وقتی که شما یه مدت ادامه بدید خود به خود جز از عادت شما میشه که اگر یه روز کم‌کاری کنید و انجام ندید انگار که یه چیز رو گم کردید و خود به خود کنترل کردن ذهن جزی از شخصیت شما میشه

        سوره فاتحه چیزی که من همیشه تو عبارت تاکیدی خودم ازش استفاده میکنم تو صحبتهام و جملاتم همیشه استفاده میکنم

        که خدایا ‌حمد و ستایش فقط مخصوص پرودگاری که فرمانروای کل کیهانه ، همون خدایی که جهان رو خلق کرده من تنها تو را می‌پرستم و فقط تو‌را بندگی میکنم و تو هم ارباب خوبی برای من هستی و من فقط از تویی که تنها ارباب من هستی درخواست میکنم

        که منو به راه راست و صاف و اسون و لذت بخش مسیری که بدون تلاش فیزیکی بدون هزینه به بینهایت ثروت برسم

        مسیر همان کسانی که به انها نعمت و ثروت دادی نه گمراهان و غضب شدگان

        بازم از شما فاطمه عزیز سپاسگزارم

        دستی از دستان نازنین خداوند شدید که من امروز بیام به شما پاسخ بدم و ذهنم رو کنترل کنم در جهت خواسته ‌هام

        همون مسیری که خداوند بمن وعده بینهایت ثروت داده و بمن گفته انقدر بهت پول و ثروت میدم که اصلا نتونیش بشماریش

        فاطمه عزیز امیدوارم پاسخ مناسب به شما داده باشم

        انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

        فعلا

        یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          فاطمه گفته:
          مدت عضویت: 2010 روز

          عمران عزیز، سلام

          حرف شما کاملا درسته، اصل احساس خوب و کنترل ذهنه.

          از اونجا ک استاد گفتن که باورهای ما نتیجه دیده ها و شنیده های ما هستن، از، اون لحاظ من میگم جمله تاکیدی لازمه. نه از اون جمله تاکیدی هایی ک همه جا ریخته ها، نه. یه سری جملات ک از دل حرفای استاد شنیدیم و رومون خیلی تاثیر داشته، یا یه سری آگاهی هایی ک بهمون گفته شده و قلبمون رو آروم کرده.مثلا همین فایل های استاد، من اولا خیلی اصرار داشتم ک باااااید تمرکزی گوش بدی و اینا و اگر تمرکزی گوش ندی به درد نمیخوره ولی دیدم ک موقعایی ک این فایل تو گوشمه،،و چرت و پرتای اطرافم رو نمیشنوم، و این تو گوشم داره پخش میشه و مدار منو میبره بالا. و من بعدترش میفهمم. نشونه هارو ک میبینم، تعییراتو ک میبینم میگم ببین، اینجوری اثر داره، اینه ک استاد میگه فایلارو شب تا صب و صب تا شب بزار تو گوشت بشنو، من حتی یه مدتی شبا هم فایلارو میزاشتم و نصف شب یهو ک بیدار میشدم قط میکردم، و جمله هایی ک تو اون موضوع قوت قلب من و کلام ربّ ب من بودن رو مینویسم ک یادم نره، ک هرموقع نجوا میخواست اتک بزنه اینا رو ببینم. زدم رومیزم، تو یادداشت هام مینویسم.

          و بنظرم عالیه.پیشنهادش میکنم.

          سپاسگزارم بابت پاسخگویی ات عمران عزیز.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    شهریار گفته:
    مدت عضویت: 1438 روز

    باز هم سلام به استاد عزیزم.من دارم دومین کامنتم رو روی این فایل میذارم چون بازهم کلی اتفاق های خوب برام افتاده و دلم میخواد اینجا با شما استاد عزیزم و دوستانم به اشتراک بذارم تا به هممون بازهم بیشتر ثابت بشه که تکامل ربطی به گذر زمان نداره بسته به کیفیت وپشتکاریه که آدم میذاره برای انجام کاری.

    خب،ازینجا بگم که من تا چندماه پیش برای چندسال به صورت حرفه ای نقاشی میکشیدم گاها سفارش های خوبی هم میگرفتم.ولی بنظرم به دلیل دوتا علت ملموس،این نتایج پایدار نبودن و به قول استاد سینوسی بودن برای همین هم همیشه من یه جای دیگه ای هم کار میکردم.

    دلیل اول یه باور سفت وسخت بود که هم از یچگیم و هم تا خود حالا هی میگفتن از هنر پول در نمیاد.یا حداقل تو شهر ما نمیشه.

    و من تمام این مدت داشتم باور متضاد این رو میساختم برای خودم و همین کمابیش نتایجی رو هم که گرفتم از همینا بوده.

    دلیل دوم هم وجود مسیله ی دیگه ای توز ندگیم بود که اولویت داشت برام نسبت به پول و تو این مدت بیشتر تمرکزم رو میگرفت.

    حالا من تقریبا دلیل دومم رو حل کردم و از خدا خواستم دیگه هدایتم کنه برای ثروت.چند روز نشستم با خودم و خدا روراست حرف زدم،

    نشستم فک کردم گفتم ببینم اصا من واقعا عاشق نقاشی ام یا بخاطر یکسری مزیت هایی برام داره انقد قفل کردم روش.خیلی نوشتم،خیلی فکر کردم

    دیدم آره خب واقعا برام لذت بخشه ولی خییییییییلی زحمت داره برام تا باوراب درست راجع بهش برای خودم بسازم..

    گفتم آخه چرا باید اینجوری باشه که دیگه نه تنها انرژی تماما مثبت بهم نده بلکه ناامیدمم بکنه.

    من اون فایل های آقا رضا رو بارها و بار ها دیده بودم،کم کم تو ذهنم اومد که نکنه حتی یک درصد من دارم دست خدارو میبندم برا موفقیت خودم!

    گفتم خدایا،من اینهمه سال گیر داده بودم که ازین کار موفق بشم،کمکم کن رهاش کنم بعدشم هدایتم کن..

    نشستم کم کم مشخصات شغلی که دلم میخواست رو نوشتم،اینکه میخوام آزادی زمانی داشته باشم،هرموقع خواستم سفر برم و انقد کارم برام لذت بخش باشه که حتی مثل استاد تو سفر هم انجامش بدم و پول های خوب دربیارم…

    و ایده اش رو خدا برام آورد،رفتم راجع بهش یه تحقیقی کردم دیدم نه خوشم میاد واقا مثنکه.

    رفتم یسری وسایلش رو خریدم انجامش دادم یکم یادش گرفتم،مونده بودم تا الان چرا نرفته بودم سراغش.درسته من دقیقا بنظرم دست و بال خدارو بسته بودم حتی نسبت به شغلم،چه برسه به ورود ثروت به زندگیم.

    خلاصه رفتم برای آموزش ثبت نام کردم خودم هم یکسره تو جاهایی مثل یوتویوب ویدیو دیدم و دارم تمرین میکنم.

    قول دادم به خودم تکاملی پیش برم تو این کار و یهو انتظار نداشته باشم کلی پول دربیارم قبل اینکه یکم ازش پول دراوردم.

    چون سرکار هم میرفت یجورایی اینجوری بنظر میومد که مشتری اصلا به من نمیرسه چون اونا صبح ها بودن ولی من صبح سرکار بودم.مربیم گفت اینجوری گیرت نمیاد من گفتم ایشالا برام پیدا میشه تا قبل آزمونم و شما اگه تونستید یکیو برام اوکی کنید من مرخصی میگیرم میام.

    و همین هم شد،من اولین مشتریم رو گرفتم و کارش رو خیلی عالی نسبت به تجربه ام انجام دادم.خیلی ام استرس داشتم ولی از روی دوره ی عزت نفس کاملا آگاهانه رفتم تو دلش و انجامش دادم.

    دوره ی آموزشیم الان تموم شده و من لیاقت دادن خدمات از یک بخشی از کارم رو میبینم در خودم،هدایت شدم که تو فضای مجازی کارم رو معرفی کنم،همین امروز هم این کار رو کردم.

    با اینکه هنوز مکان انجامش رو ندارم ولی توکل کردم به خدا و گفتم ایده شو داده من قرار بود گوش بدم بهش و نترسم..

    و یک مشتری برام اومد کاری هم که از من میخواد دقیقا در بخش مهارت الانمه و خیلی توش خوبم.حتی بیانه کارم رو هم داد.

    حالا من تو این بین طبق همین فایل فقط شروع کرده بودم به توجه به زیبایی ها و فراوانی ها و سناریو نویسی.

    کلا حواسم به ورودی هام بود.

    امروزم دوباره دو نفر رو تو خیابون دیدم حسم بهم کفت برو کارت رو بهشون معرفی کن.اگه منه 2 سال پیش بودم امکان نداشت..ولی قول داده بودم گوش بدم به قلبم.

    رفتم بهشون گفتم و اتفاقا چقدر هم خوش برخورد بودن و گفتن به افرادی که به محل کارشون میان معرفیم میکنن

    چون دقیقا هم کارشون میخورد به کار من.

    خلاصه میدونم اول راهم تازه داره باور هام شکل میگیره،ولی خب بجاش کار کرد.. رهاش کردم به هدایتی که شدم گوش دادم و خدا هم جوابمو داد..

    خدایا شکرت

    ممنون واسه سایت معرکه تون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
    • -
      عمران نوری گفته:
      مدت عضویت: 1990 روز

      سلام دایان عزیز

      چقدر لذت بردم از اینکه باورهای مخرب خودت رو شناسایی کردی و بهتر از اون وقتی که فهمیدی کجا ایراد داری رفتی قشنگ وقت گذاشتی و ریز شدی ببینی دقیقا چی رو دوست داری

      و یه جورایی رسالت خودت در این جهان پیدا کردی که بری دنبال کاری که بهش علاقه داری انجام بدی

      خیلی تحسینت کردم

      و چقدر قانون تکامل رو خوب تعریف کردی از اینکه قانون تکامل به گذر زمان نیست بلکه به تلاش و پشتکار و تمرکزی که با عشق تو این مسیر علاقه‌ات میذاری

      و از همه مهمتر چون به کارت عشق داری نه خستگی متوجه میشی نه گشنگی و نه گذر زمان

      و این نکته خیلی مهمیه که عشق به کار خییییییییلی میتونه بهمون کمک کنه تا سریعتر تکاملمون رو طی کنیم و نتیجه بصورت کاملا طبیعی مثل نعمت ، ثروت فراوان ، سلامتی ، روابط عالی ، ازادی زمانی ، مکانی و مالی بصورت کاملا طبیعی نامحدود وارد زندگی ما خواهد شد

      بینهایت سپاسگزارم دایان عزیز از این اگاهی و این تجربه خوبی که از خودت مثال زدی و کمک کردی تا من یه بار دیگه قانون تکامل رو بیاد بیارم و بیام با عشق با تعهد و ایمان بیشتر این مسیر زیبای الهی رو ادامه بدم

      دایان عزیز منتظر موفقیت و خبرهای عالی شما هستم

      انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

      فعلا

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    روح اله محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1108 روز

    سلام خدمت استاد ودوستان مثبت اندیشم

    شکارچی نکات مثبت

    درابتدا تشکر میکنم از استاد

    بابت توضیحات ارزشمندشون و دوست

    عزیزم عارفه عزیز بابت ایده بسیار جالبشان

    درتمرکز کردن بر نکات مثبت که طبق

    قانون بدون تغییر خداوند اتفاقات خوبی رو

    برامون به ارمغان میاره

    اما کاری که من هرروز انجام میدم به محض

    اینکه ازخواب پا میشم شروع میکنم

    به سپاسگزاری کردن بابت خواب آرام

    وراحتی که داشتم نعمت زندگی دوباره ای

    که خدابهم بخشید چشمهای سالمم قلب سالمم

    که مثل ساعت کار میکنه گوشیی که تودستمه وقبلا

    نبود آشناییم با استاد عزیزم ودوستان گلم تواین سایت الان که دارم

    این متنو براتون میزارم خداروشکریه بارونی به شهرمون بارید که تو این چند ساله اخیر بی سابقست خدایا بخاطر هر قطرش میلیاردها

    بار شکر تو کسب وکارمم اینجوریم هر مشتری

    که برام میاد بلافاصله بخاطرش سپاسگذاری

    میکنم موقع نماز خوندن تسبیحات نمازم شکرگزاری بخاطر داشته هام واتفاقات خوبی که برام تواون روز افتاده است ازخداوند هزاران

    بارسپاسگزارم بخاطر همه اتفاقات خوبی

    که توهرلحظه برامون میفته.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  9. -
    مهشید شیرازی گفته:
    مدت عضویت: 995 روز

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز

    خدارو صد هزار مرتبه شکر بابت این طبیعت زیبا و شگفت انگیز ، خدارو شکر که تجربه دیدن هروزه این طبیعت رو دارید

    دختری هستم 18 ساله و اول راه ، مدت کوتاهی میشه که به لطف و رحمت پروردگارم در سخترین شرایط زندگیم هدایت شدم به مسیر شما استاد عزیزم تا زیبایی های زندگی رو ببینم و با شناخت قوانین خداوند زندگی بی نهایت خوبی تو هر جنبه از زندگیم داشته باشم ، و بار دیگر فهمیدم که پروردگارم بی نهایت منو دوست داره.

    از زمانی که با گفته های شما شروع کردم به حرکت در راه یکتا پروردگارم و تغییر خودم ، افکارم و نگاهم به اتفاقات زندگیم به طور واضح همه چی زیبا شده و زیبا تر هم میشود

    تمرین هروزه ی سپاسگزاری از همه ی نعمت هام به مرور به شخصیت من تبدیل شده و ناخودآگاه بابت هر چیزی تشکر میکنم و خدارو شکر به زبونمه

    تمرین هروزه ی دیدن زیبایی ها باعث شده که هیچ خبر بدی از هیچکس نخواهم بشنوم و نخواهم جنبه های منفی هر چیزی رو ببینم

    بسیار بسیار شکرگزار پروردگار هستم که من رو هدایت کرده در مسیر نزدیکتر شدن به خودش و تغییر خودم برای ساختن زندگیم به شکلی زیبا

    نتیجه نزدیکتر شدن به پروردگارم و توکل به خودش تو هر مسئله ای ،نگرانی و اضطراب برای هر مسئله ای و حتی زندگی آیندم از من دور کرده و به جاش آرامشی خدایی نصیب دلم شده ، که در نهایت آرامش از تک تک لحظات زندگیم لذت می‌برم و با آرامش بیشتر در جهت خواسته هام حرکت میکنم

    ممنونم از شما استاد عزیزم که زبان خدا ، دست خدا ، و نشانه خدا هستید و الگویی بی نظیر برای اینکه همه چیز ممکن و دست یافتنی هست

    به لطف خدا همیشه سلامت و شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 58 رای:
  10. -
    مسعود نوریان گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    با نام و یاد خداوند مهربان و سلام خدمت تمام کسانی که دارن زندگی رو درک میکنند و میخوان که وظیفه شون رو توی این جهان با تمام و کمال انجام بدن.

    امروز تو مسیر پیاده روی داشتم به این موضوع فکر میکردم که ثروت چرا معنویه؟

    از اینجا به بعدش دیگه خودش بهم موضوعات رو گفت که ببین مسعود یه خورده توی این موضوع ریز شو که چه چیزهایی من بهت گفتم و با آگاهی کم خودت چیا میدونی؟

    اولین موضوع اینکه آیا تو به اختیار خودت اومدی توی این جهان؟

    با خودم فکر کردم و دیدم نه. من هیچ اراده و قدرتی برای اینکه خودم وارد این جهان بشم نداشتم.

    پس تو با ارداه من وارد این جهان شدی. چه بخوای یا چه نخوای.

    پس من تو رو با اراده خودم وارد این جهان هستی کردم. خوب من بیکار نبودم که اینکار رو کنم حتما یه چیزی هست که من اینکار رو کردم. درسته؟

    هر جوری فکر کنی درسته چرا؟

    با خودم میام و بررسی میکنم که وقتی این بدن خودم رو میبینم و دقتی که توش به کار رفته، از تپش منظم قلبم، از کبد و کلیه و روده وووو که همشون دارن بدون خطا کار میکنند. از چشمی که با این کیفیت داره زیبایی رو به من نشون میده، از گوشی که داره انقدر صداها رو با بهترین وضوح بهم میرسونه، از زبونی که داره با این لذت مزه ها رو به من حالی میکنه ووووووووووووووووو

    خوب یقینا این کسی که من رو وارد این جهان کرده هدفی بس بزرگ داشته که این دقت و ظرافت و زیبایی و کیفیت رو برام فراهم کرده.

    وقتی میبینم که خودش تو قرانش گفته که من آسمون و زمین و هر چی که داخلش هست رو برای توی انسان آفریدم.

    خوب یعنی چی آسمون و زمین و هر چی داخلشه؟

    من با خودم اینجوری میگم که مسعود به یک چیز، به یک شی به هر چیزی که چشمات توانایی دیدنش رو داره، گوشات میتونه بشنوه، زبونت میتونه حس کنه و هر چیزی. ماشین،خونه، زندگی، در و دیوار و سنگ و کاشی و برنج و گندم و جو و کارخونه و ستاره و کهکشان و سیاره هر موجودیتی که وجود داره توجه کن نمیتونی از این آیه که (( هر چیزی که در داخل آسمان و زمین قرار دادیم)) خارج بشی.

    پس این همه چیز و دنیا و زندگی رو برای یک موجودی خلق کرد که تا اینجا فهمیدم که اختیاری از خودش نداشته برای ورود به این جهان هستی.

    بعد میاد باز میگه همه اینها یه طرف انقدر ارزشمندی که از وجود و روح خودم هم در وجود تو میدمم که حجت رو برای تو تمام کنم. و ارزش تو انقدره که نسبت به تمام موجوداتی که قبل و بعد تو بودن و یا میان برتری داری و همه اونها برای توست

    خوب:

    این بدن با این دقت رو برای من افریده

    این جهان با این همه امکانات رو برای من آفریده

    از روح خودش در من دمیده

    از همه درجه بالاتری دارم

    یه خورده فکر کنیم شاید اجباری بوده اومدن ما به این جهان هستی ولی جالبه. شبیه به یک پدری که به فرزندش میگه بیا بهترین ماشین، بهترین خونه، همه چیز بهترین برای تو برو حال کن.

    خوب وقتی اینا رو کنار هم میزاریم به یه چیز میرسیم که وقتی خداوند این بدن و زیبایی ها رو به این راحتی و برای من قرار داده پس بقیه چیزها هم باید برای راحتی من اینجا فراهم باشه

    یعنی اگر ثروت نیاز منه، که هست. چرا؟

    این بدن با این کیفیت اومده و برای بقا نیاز داره به ابتدایی ترین چیز یعنی تغذیه که هر جوری الان فکر کنی نیاز به پول و ثروت داره پس باید مثل نفس کشیدن برام راحت باشه.

    چرا بازم؟

    چون وقتی بازم نگاه میکنم این خداوند این همه چیزها رو نیافریده که من با سختی بگردم دنبالش. به یک هدف بالاتری پس باید برسم که مسایل مالی باید توش حل شده باشه. که من بتونم به اون هدف اصلی برسم.

    چون وقتی فکر میکنم میبینم خدا من رو نیاورده که انسانی که افریده رو تست کنه که ببینه این سیستمی که درست کرده درسته یا نه. یعنی وقتی من اومدم به این دنیا همه تست و آزمایشات روی من انجام شده و من برای هدف والاتری اینجام.

    حالا من اینجا میخوام از آگاهی که تو گفت و گو با خداوند داشتم صحبت کنم که البته من فقط شنونده بودم که هر چه سعی کنم شنونده بهتری باشم بیشتر میفهمم و درک میکنم.

    اینطور بمن گفته شد که ببین مسعود جون تا اینجا تو رو رسوندم که بهت بگم هدف چیه؟

    هدف من این بوده که تو بیای توی این جهان و با درک خودت به لذت بیشتر و بیشتر برسی.

    من همه چی رو برات فراهم کردم دیگه ببینم تو چیکاره ای.

    یعنی مو به تنم سیخ میشه و به قول نوجونها کف بر میشم وقتی مثالهایی که برام میزنه فقط باید هزار بار خودم گوش کنم و بنویسم تا درک کنم.

    اینطور ادامه پیدا کرد که ببین مسعود تو شبیه یه مربی فوتبال هستی که بهترین بازیکنان رو در اختیار داری و باید با یک حریف وارد میدان بشی.

    یعنی بهترین مهاجم،دروازبان،دفاع،هافبک وووو رو داری حالا هنر تو اینکه بهترین ها رو سرجاش بزاری یعنی تو اگه بهترین مهاجم رو داشته باشی ولی بزاریش تو دروازه میشه بدترین بازیکن یا اگه بهترین دروازبان رو داری ولی بزاریش توی هافبک نفوذی میشه ضعیف ترین. پس تو بهترین ها رو باید در بهترین جاها قرار بدی. این به این معنیه که درک کنی چه داشته هایی داری و ازشون درست استفاده کنی.

    حالا ترکیبی که به نظر من قشنگه و هر کسی تو بهترین جاشه اینطوریه:

    دروازبان: میشه کنترل ذهن

    وقتی تو میتونی ذهنت رو کنترل کنی یعنی نمیزاری افکار منفی وارد بشن و این به این معنی که گل نمیخوری و گل نخوردن تو اولین راهه برای گل زدن. وقتی میتونی برنده باشی که نسبت گلهای زده تو بیشتر از گلهای خورده تو باشه. پس باید اول گل نخوری

    خط دفاعی: دیدن داشته ها

    وقتی به داشته هات نگاه میکنی مثل اینکه یه قوت قلب میگیره در مقابل بازیکنان حریف که من یه خط دفاعی خوب و محکم دارم چون بهترین بازیکنان رو دارم. دیدن داشته ها میشه دیدن کوچکترین چیزها مثل:

    لبخند فرزندت

    میشه خوردن یه فنجون قهوه کنار کسی که دوسش داری تو یک فضای باز تو یک هوای بهاری

    میشه گرفتن عکسهای زیبا از طبیعت با گوشی موبایل

    میشه داشتن آزادی مالی برای خرید یه بطری آب معدنی تو یه پیاده روی

    میشه اجرا یه ایده کوچیک توی سایتت

    میشه دیدن لبخند مادرت بعد از دیدن تو

    میشه لبخند رضایت مشتری پس از خرید از تو

    میشه وقتی مشتری برای خرید برنج از تو، بخاطر محصول خوبت از تهران میاد ساری

    میشه…..

    میشه…

    وقتی این خط دفاعی رو چیدی دیگه حریف از همون بالا حساب کارش رو میکنه

    هافبک: سپاسگزاری

    خط بی نظیر هافبک ما میشه سپاسگزاری کردن که دیگه اینا دیگه مال این زمین نیستند از بس که قدرتمندن. همه سرعتی، قدرتی و تکنیکی . یعنی یه جوری حریف رو دریبل میکنند که نمیدونند توپ از کجاشون در رفته . یعنی مثل ابراهیم اویچ که با حرکات تکفاندو توپ رو میزنه اینا هم اینطورین.

    من عاشق این خط هافبکم که چقدر بی نظیرند

    مهاجم: تمام کننده اصلی ما میشه اینجا یعنی لذت بردن

    خدایی این مهاجم از اوناست که همیشه تو بهترین نقاط ایستاده و با یه بغل پای ساده توپ رو میفرسته توی دروازه.

    یعنی همه، همه کار میکنند که توپ برسه به اینجا تا تمومش کنه.

    بریم این مسیر رو بیایم با هم:

    دروازبان یعنی کنترل ذهن توپ رو میده به دفاع که وقتی نمیزاره توپ گل بشه یعنی توپ توی دست دروازبانه و میتونه بازی رو به جریان بندازه. پس باید در مرحله اول بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم که بتونیم برسیم به خط دفاعی که میشه دیدن داشته ها که اگه نباشه اون تیم حریف یا همون افکار منفی ما رو سوراخ سوراخ میکنند.

    حالا توپ باید از خط دفاعی برسه به هافبک که وقتی تو توانایی این رو پیدا میکنی که داشته هات رو ببینی و این داشته ها رو وقتی بهش فکر میکنی میبینی وصل میشه به یک منبع اصلی میتونی سپاسگزاری کنی و توپ رو از خط دفاعی برسونی به خط هافبک و اون خط هافبک که میشه همون سپاسگزاری مثل برق و باد توپ رو میفرسته برای مهاجم و اون مهاجم فرصت طلب که میشه لذت بردن فقط داره گل میزنه.

    من وقتی دارم لذت میبرم:

    یعنی گل زدم

    یعنی به هدف اصلی این بازی رسیدم

    یعنی تمام تمام

    یعنی وقتی تو داری از پیاده روی لذت میبری یعنی وظیفه ای که براش خلق شدی رو به درستی داری انجام میدی

    یعنی وقتی تو از دیدن یک زیبایی اشک شوق میریزی و لذت میبری یعنی داری وظیفه ایت رو به درستی انجام میدی

    یعنی وقتی داری خودت رو توی آیینه میبینی و غرق شادی و لذت میشی از چیدمان زیبایی که صورتت داره یعنی داری درست میری

    یعنی وقتی یک آگاهی دریافت کردی و سر از پا نمیشناسی یعنی تو درستی

    یعنی وقتی اگه تو کارتت بجای 30 میلیارد الان 3 میلیون هست و تو میتونی از داشتن 3 میلیون لذت ببری و امید و یقین داری که 30 میلیارد هم میاد توی این حساب تو درستی

    یعنی وقتی از راحتی توی انجام شدن کارات لذت میبری یعنی داری گل میزنی

    یعنی وقتی …

    یعنی وقتی….

    و اونجاست که تیم حریف هر لحظه دست و پا بسته تر میشه و تو هر لحظه داری گلهای بیشتری میزنی

    و اونجاست که دیگه از دروازبان تا مهاجم همه دارن گل میزنند برات چون دیگه انقدر تیم مقابل ضعیف و زبون شده که توانی برای حرکت نداره و فقط از وسط زمین شروع میکنه و توپ رو دو دستی تقدیمت میکنه و میگه برید گل بزنید.

    خدایا سپاسگزارتم بخاطر گلهایی که کمکم کردی که بزنم

    خدایا سپاسگزارتم برای تمام آگاهی هایی که به قلبم میفرستی

    خدایا سپاسگزارتم که انقدر داری هر روز مسیر رو راحت تر، آسون تر و واضح تر میکنی

    خدایا سپاسگزارتم بخاطر مسیری که من رو توش قرار دادی تا بازی رو بفهمم

    خدایا سپاسگزارتم برای این سایت الهی که فقط آگاهیه

    خدایا سپاسگزارتم بخاطر استاد عزیز که انقدر عاشقانه و خالصانه داره مسیر رو باز میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
    • -
      سلیمان رفیعی گفته:
      مدت عضویت: 1395 روز

      سلام آقا مسعود بزرگوار ،خیلییی لذت بردم از تحلیل ات درباره اینکه چرا ثروتمند شدن معنوی،قشنگ ذهن خوراک ذهن که منطق باشه رو دادی

      و چقدر من با این مربی بودنمون لذت بردم ، چه ترکیی ، این تیم بهترین تیم دنیاست ،

      دروازبان »» کنترل ذهن

      خط دفاعی »دیدن داشته ها

      هافبک »سپاسگزاری

      مهاجم »لذت بردن ،

      خدای من اینقدر کیف کردم از این نظر که لبخند گنده ای نشسته روی صورتم ،

      آقا مسعود آرزوی بهترین ها رو برات دارم، تو بهترین مربی خودت هستی ،

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1278 روز

      سلام و درود جناب نوریان عزیز

      کمتر از یکساعت تا بازی فینال جام حذفی بین پرسپولیس و استقلال زمان مانده و چقدر شما در این روزها که تب و تاب فوتبال بالا گرفته خلاقانه از قدرت تخیلتون بهره گرفتید و آمدید قوانین و نحوه رسیدن به خواسته ها را در ترکیب یک تیم فوتبال برای گل زدن و موفقیت شبیه سازی کردید که جای تحسین دارد و من بسیار لذت بردم از این مثالی که زدید.

      برایتان بهترینها را آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 2155 روز

      اقا مسعود عزیز

      چقدر تعابیر زیبایی استفاده کردین

      با مثالی زیبا و قابل درک

      قانون ، توجه ب زیبایی ها و

      احساس خوب= اتفاقات خوب

      رو توضیح دادین که کاملا قابل درک

      چقدر خوب قانون برای خودتون توضیح دادین

      لذت بردن از هر آنچه که الان داریم

      همون مبلغ پول توی کارت

      لبخند فرزند

      عالی بود

      زندگیتون گلباران

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        مسعود نوریان گفته:
        مدت عضویت: 2161 روز

        سپاسگزار خداوندم برای داشتن دوستان عزیزی که اینطور با هم داریم مسیر زیبای زندگی رو طی میکنیم.

        داشتم وقتی پاسخ پر از انرژی شما رو میخوندم نظرم جلب شد به یه چیز و اونم به مدت عضویت شما و خودم.

        من 1389 روز و شما 1383 روز یعنی ما با اختلاف چند روز این مسیر زیبا رو شروع کردیم و انگار یه نشانه جالب و مثبت بود برای خودم

        و مجدد سپاسگزارم از زمانی که گذاشتید و پاسخ دادید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1912 روز

      سلام آقا مسعود

      کامنتتون شگفت انگیز و بسیار جالب بود.

      خیلی مثال تیم فوتبال برام جالب بود، درست چیدن کارهایی که باید انجام بدیم تا برسیم به گل زدن، یعنی به تعبیر شما لذت بردن از زندگی.

      خیلی ممنونم که وقت گذاشتین و این کامنت زیبا و جذاب رو نوشتین:

      من وقتی دارم لذت میبرم: یعنی گل زدم. یعنی به هدف اصلی این بازی رسیدم. یعنی تمام تمام.

      چقدر خوبه این قسمت و مثال‌هایی که براش زدین.

      درکش رو راحت تر کرده.

      در آغوشِ خدا باشین همیشه.

      خدا رو شکر برای همه چیز

      خدا رو شکر برای همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        مسعود نوریان گفته:
        مدت عضویت: 2161 روز

        بسیار سپاسگزار خداوندم که اینقدر دوستان الهی رو اینجا دور هم جمع کرده تا بتونیم این آگاهی ها رو به هم بگیم.

        و بسیار سپاسگزار شما هستم برای انرژی خوب و ارزشمندی که گذاشتید و نوشتید.

        و اول صبح وقتی صفحه رو باز میکنی و میبینی دوستانت برات پیام گذاشتند واقعا لذت بخشه.

        و یک موضوعی که میخوام اینجا به خودم یادآوری کنم اینکه:

        خیلی زمانها وقتی ما داریم روی خودمون کار میکنیم این جنس آگاهی ها به ما داده می شود و من یقین دارم که اینها حرفهای یک انسان نمیتونه باشه و یه قدرت بزرگتری داره اینا رو میگه. و هست چون چطور منی که تا چند لحظه پیش چیزی تو ذهنم نیست و ناخودآگاه یک صحبتهایی میاد تو درونم که اصلا نمیتونم بفهمم از کجا استارت خورد و یا از کجا شروع شد پس باید یقین داشت که حرف از جای دیگه ای هست.

        و وقتی این ارزشمندی رو درک کنیم که خوده خدا داره باهات حرف میزنه و خودش داره یه مسیری رو برات باز میکنه بیشتر بهش دقت میکنیم.

        و من این آگاهی ها رو یک نشانه میبنم برای برآورده شدن خواسته ها یا موضوعی که تو ذهنمون هست. و خداوند داره با گفتن این آگاهی ها تو رو توی مسیر نگه میداره.

        و اقعا سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1912 روز

          به نام خداوند مهربان و هدایتگرم

          سلام آقا مسعود و همه ی دوستان عزیزم.

          بله، دقیقا همینی که گفتین رو منم درک کردم.

          گاهی خدا، از زبانِ خودم با خودم صحبت میکنه، مثلا دارم با دوستم یا مامانم صحبت می‌کنم در مورد موضوعی، در ظاهر دارم به اون میگم، بعد یهو متوجه می‌شم مخاطب این صحبت خودمم، راه حل و جوابِ سوال خودمه…

          خدا خیلی جذاب هدایت میکنه و پاسخ میده به درخواست هامون:

          1- جواب رو به دلِ خود آدم میندازه.

          2- از زبانِ خودمون، جواب رو میده.

          3- از طریق آدم های دیگه بهمون جواب رو میرسونه.

          4- از زبانِ نشانه ها باهامون صحبت میکنه، به قولِ استاد جان نشانه هایی که برای هر فرد منحصر به فرده و فقط خودش درک میکنه یعنی چی.

          5- از طریق خوندن کامنت بچه ها پیام خدا به دستمون میرسه.

          نمونه ی تازه اش، همین دیشب بود، در مورد یه مسئله ای با همسرم صحبت میکردیم، ایشون روند تکاملی رو به من یادآوری کرد…

          بعد از خدا هدایت خواستم در مورد عملکردم در رابطه با اون کاری که میخواستم تجربه اش کنم…

          رفتم سراغِ ایمیلم، کاملا هدایتی وارد کامنت سعیده جان شهریاری شدم، دقیقا در مورد روند تکاملی نوشته بود:

          اینکه خدایا مسیر من که درسته، پس چرا حالم بده و تو در و دیوارم؟ چرا حسم بده؟

          که پاسخ اومد براش:

          چون روند تکاملی تو طی نکردی. عجله نکن و یه مرحله کم کن از کاری که میخوای انجام بدی و با آرامش بیشتر جلو برو…

          موردِ خودمم مشابه بود، کامنت سعیده جان، تایید حرف همسرم بود در رابطه با دقت به روند تکاملی…

          همون دیشب متوجه شدم فکر میکردم حواسم به روند تکاملی و رعایتش هست، باید اقدام جسورانه کنم و برم تو دل اوم موضوعم…

          اما خدا بهم گفت عجله نکن، کم کم، به قول استاد هر بار تمرین کن و کمی بهتر از دفعه ی قبل انجام بده…

          و اینکه درک کردم، هر لحظه باید دقت کنم و مراقبت کنم از ذهنم و عملکردم، عجله نکنم و دائم و بدون توقف از خدا هدایت بگیرم و اصلا روی ذهن و منطق خودم حساب نکنم.

          6- از طریق نوشتن هامون جواب ها میاد، جواب داخلِ نوشته هامون گنجونده میشه و میرسه دستمون.

          7- از طریق فایل های استاد جان که گوش میدیم و می‌بینیم.

          8- از طریق آهنگ هایی که گوش میدیم.

          یه وقتایی یهو توجهم جلب میشه به شعری که اون خواننده میخونه و تاحالا متوجهش نشدم و بعد میبینم چقدر جذاب باور توحیدی داخلش داره.

          و بی نهایت راهِ دیگه.

          فقط این روزها کم کم دارم بهتر درک میکنم دستِ خدا رو باز بذارم که هدایتم کنه، که بگه از چه طریقی به خواسته هام میرسم، کلید نکنم روی روشِ ذهنی و منطقیِ خودم برای رسیدن به خواسته هام.

          خدا رو شکر که اینجا، و قسمت کامنتها گنجینه ای هست از نکات مثبت، آگاهی ها و یادآوری شون، مثال های عالی زده میشه برای درک بهتر آگاهی ها و کلا محیط دنج و امنی هست برای یادگیری، مرور، یاداوری، آزمون دادن، تمرین و تکرارِ پیوسته برای بهبود و رشد.

          استاد جانم بی نهایت سپاس گزارم که این سایت رو مدیریت میکنین، تولید محتوا میکنین، کامنتها رو میخونین و منتشر میکنین، و کمک میکنین به رشد تک تک ما و جهانِ زیباتون.

          خیلی ممنونم از کامنت تون، براتون رشد و بهبودِ بیشتر در زندگی تون رو آرزو می کنم.

          خدایا دوستت دارم

          خدا رو شکر برای همه چیز

          خدا رو شکر برای همیشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      روح خدا گفته:
      مدت عضویت: 1079 روز

      سلام و درودخدمت مسعود عزیز ،

      خدا میدونه با اینکه من خیل سخته کامنت بخونم اما تنها کامنتی بود که اصلا دوست نداشتم تموم بشه و چقدر لذت بردم از این دیدگاه از این تفکر از این مربیگری چون خیلی ساده وقابل درک برای هر کسی بود تحلیلتون

      کلی لذت بردم به طوری که میخوام این تحلیل شمارو برای خودم پیاده کنم و مربی خودم بشم

      بازم ممنونم بابت کامنت زیباتون

      شاد پیروز وسعادتمند در دنیا و آخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 2010 روز

      مسعود جان، مسعود مهربان، مسعود عزیزم

      واقعا نمیدونم باید چی بگم از زیبایی این کامنت

      از اینکه وقتی نشانه وااااضحم رو توش دیدم لــــــذت همه وجودم رو گرفت و فـــــهمیدم این خط، نشانه تو بود فاطمه،و ازش اسکرین گرفتم و دور اون جمله رو خط کشیدم، من با اون خط سرشار شدم مسعود عزیزم، سرشار از لطف پروردگارم ک اینطور بهم آینده رو نشون میده. ذهنم درباره این موضوع نجوا میساخت، اذیتم میکرد و من با هدایت ربّ هدایتگرم به یک فایل استاد و گوش کردن اون و تلاشم برای دیدن زیبایی های این موضوع، نشانه ها اومدن… و دلم رو غرق در ستاره های نورانی کردن، نشانه از، پس نشانه میاد و خدای من، این معجزه توجه به زیبایی ها و حس خوبمونه، وقتی به زیبایی ها توجه میکنیم انگار داریم قدردانی میکنیم اصلا. میدونی،مثل کسی ک رفتی مهمونی، کلی چیده، تزیین کرده، خوشمزه جات اماده کرده و تو بخوری و پاشی بری! اما وقتی زیبایی هارو ببیمی و تحسین کنی انگار داری ازش قدردانی میکنی… و دیدن زیبایی ها قدردانیه. و تمام کامنتت برای من فووووق العاده بود، ترکیب رو که خوندم هی بیشتر و بیشتر لذت میبردم و میفهمیدم و گفتم همینه! دقیقا همینه! بابا کلید همینه! کار اینه! اینو باید انجام داد و بعد به قول استاد گلو زدی! وقتی کامنتت رو تموم کردم، کلا بستم صفحه رو و با لذت سرمو گذاشتم روی زمین و آروم بودم، انقدر حجم این آگاهی های ناب زیاد بود ک بستم کلا و میخواستم تو آرامش لذت ببرم… حس اون جمله ی محمد علی اسلامی ندوشن رو داشتم«لبریز می شدم. سراچه ذهنم آماس می کرد، قوز می کردم و از فرط هیجان، «لُکّه» می دویدم»

      سپاسگزارم استاد عزیزم

      این فایل داره معجزات بزرگی رو برامون رقم میزنه

      خدایِ ماهِ من، من با تک تک سطوح انرژیم ازت سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مسعود نوریان گفته:
        مدت عضویت: 2161 روز

        سپاسگزار خداوند بزرگم برای داشتن دوستان عزیزی که انقدر دارن به هم کمک و خیر میرسونند.

        بسیار سپاسگزارم از کامنت و پاسخ پرانرژی که وقت گذاشتید و برام نوشتید و انصافا انقدر خوب نوشتید که اون ذوق و حس درونی و انرژی شما رو دریافت کردم.

        امیدورارم که همه ما با تداوم در این مسیر زیبا هر روز زیبایی های بیشتری رو دریافت کنیم و هدف اصلی زندگی که لذت بردن است رو به درستی انجام بدیم.

        بازم سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: