شکارچی نکات مثبت باشیم - صفحه 39

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعیده آیت گفته:
    مدت عضویت: 1055 روز

    بنام خداوند فراوانی

    سلام به همه دوستان

    عزیزان دل یه چیزی تو زندگیم پیش اومد که برام جالب بود گفتم باشما هم درمیان بزارم

    تو مبحث باور فراوانی و اینکه همه جیز درجهان به وفور یافت میشه من به دوتا تجربه بامزه برخوردم

    دوهفته پیش از عید من یه سری محصول ارایشی بهداشتی سفارش دادم به شکل انلاین یه کرم دورچشم دارم که حدودا ده روزبعد اون سفارش دیدم حالت جمع شدگی پیداکرده و انگار همین روزاس که تموم شه

    خیلی لجم گرفت و هی گفتم کاش اونروز اینم سفارش داده بودم و هی بخودم غر زدم که جرا حواسم نبوده

    چون دم عیدم بود میدونستم سفارشم بدم الان بدستم نمیرسه

    گفتم تنها راهش اینه که بجای دوبار در روز یه بار استفاده کنم تا برسونمش بعد عید

    یه چندروزیم همینکارو کردم ولی یهو به خودم گفتم این چه کاریه منکه دقیق نمیدونم اون تو چقد دیگه کرم مونده پس میام انرژی خوب میدم و گفتم دنیا دنیای فراوانیه پس تو این تیوپ یه عالمه کرم هست و تا بعد عید بشه و دوباره سفارش بدم هنوز دارم حتی چند هفته بعد از اینکه بدستم برسه هم دارم

    واینطوری شروع کردم به استفاده کزدن با ارامش و دوبار در روز

    الان حدودا چهل روز از سفارش دومم که بدستم رسیده میگذره ومن هنوز اون کرم رو دارم

    براخودم خیلی عجیبه چون قبل عید وقتی میخواستم استفاده کنم به سختی میومد که انگار اخرشه

    خود تیوپشم شکلش عوض شده بود ولی بعد اینکه باور فراوانی بهش دادم

    همه جی تغییر کرد حتی شکل ظاهرش

    وبا اینکه بعضی وقتا بیشترم مصرف میکنم که تموم بشه ولی هنوز دارمش

    این برام خیلی جالب بود یه مطلب دیگه هم اینکه نمیدونم تو یه کامنت دوستان بود یا گفتگوشون با استاد که یه عزیزی میگفت من موقع پیاده روی هم فایلای استادو گوش میکنم و اینطوری پیاده روی مفیدتری انجام میدم

    همونجا من باخودم گفتم نه منکه دوست ندارم موقع پیاده روی به چیزی گوش بدم دوست دارم ازطبیعت لذت ببرم با خدا حرف بزنم و شکرگذاری اینهمه زیبایی رو بکنم

    بعد گفتم سعیده قضاوت نکن شاید اون آقا مجبوره برا اینکه از زمانش بیشتر استفاده کنه دوتا کارو همزمان انجام بده

    شاید منم اگه جای اون بودم همین کارو میکردم

    تا اینکه دوره 12 قدمو که چندوقت پیش خریدم

    حس گردم کارام خیلی بیشتر شده و منم برا اینکه وقت کم نیارم باید موقع پیاده روی ویس گوش کنم

    چون از اون ادمایی هستم گه نمیتونم از خوابم بزنم تا کارهامو انجام بدم تنها راهو همین دیدم

    اصلا به دلم نمیچسبید ولی اجبارا چند روزی اینکارو کردم و از پیاده روی که چیزی نفهمیدم ولی حداقل کارم جلو افتاد

    دیروز صبح که پاشدم برم پیاده روی اومدم که هندزفری رو باخودم ببرم

    گفتم نه خدا جونم مگه ما نمیگیم باورفراوانی

    پس حالا خودت برام زمانو کافی کن که بتونم پیاده روی به شکل دلخواهمو برم و کارهای هدفگزاری و برنامه هایی که برا خودم دارمم با ارامش و خیال راحت انجام بدم

    از خونه رفتم بیرون بدون هندزفری وبا خدای خودم حرف زدم ولذت بردم و شکرگزاری کردم

    وانقدر تمام برنامه هام تا اخرشب عالی و راحت انجام شد وانقدر وقت اضافه اوردم که چندتا فایل اضافیم هم گوش کردم

    اخرشب گفتم خدایا این باور چه میکنه وقتی با توحید آمیخته بشه و بدونم تو برای من کافی هستی الان که زمان لازم دارم تو برام زمان میشی

    حتی سیکل شبانه روز که ثابته و 24 ساعته و تا قبلش گاهی باید میدویدم تا بتونم تواین تایم خودسازیهامم انجام بدم

    ولی حالا انگار 24 ساعت شده بود 28 ساعت

    مگه میشه این باور اینطوریم کار کنه وخدا برات زمان بخره

    امروزم به همون منوال رفتم وبازم تمام کارام به موقع انجام شد و بازم تایمم اضافه اومد

    خواستم اینو باشما عزیزان هم درمیون بذارم

    چون تاقبلش فکر میکردم این باور بیشتر برا ثروته ولی حالا دیدم همه جا جواب میده در واقع همه جا

    خدا + باور درست = همه چیزهای عالی

    ممنون ازت خداجون که منو وارد این مسیر کردی و

    ممنون ازتون استادجان که اینهارو به ما یاد دادین و

    ممنونم ازت سعیده جان که هم به خودت هم به خدا هم به استادت داری بها میدی

    بوسیله قدمهات تعهداتت و حرکت کردنت

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    SAEID987645 گفته:
    مدت عضویت: 830 روز

    سلام آقای عباس منش

    امیدوارم حالتون خوب باشه

    داشتم امروز به جمله ای که در یه کلیپ فرموده بودید توجه میکردم در کلیپ ملاصدرا

    مضمون این کلیپ این بود که با خدا رفیق و شریک باش

    بهترین شریکی که همیشه از جیب و منفعت خودش میزنه تا تو بیشتر منفعت ببری

    یاد این افتادم که در همه حال و احوال فقط با خدا ببند فقط اونو اول و آخر در نظر بگیر

    واقعا هم همینه

    من به توکل بر خدا واقعا به معجزه رسیدم وقتی به خدا توکل میکنی وقتی تلاش میکنی ولی به نتیجه کار دیگه کاری نداری و خدا رو در نظر میگیری واقعا برات اگر بخواد جفت شش میاره حکایت همون جمله اگر بخواهد میده بی چون و چرا

    اگرم بخواد بگیره بازم بی چون و چرا میگیره

    من خودم همیشه میگم خدایا من نمیدونم ظرف وجودم چقدره

    نمیدونم آیا ظرفیت دارم یا ندارم ولی هر وقت میخوای چیزی بهم بدی بهم امانت بده قول میدم جوری از این نعمت امانت داده شده به نحو احسنت استفاده کنم که هر زنان همونو خواستی بگیری دو دستی تقدیم کنم واقعا این حرفم خیلی روحیه بزرگ میخواد شاید هنوز بهش خودمم متعهد نشدم ولی حاضرم قسم بخورم با رفاقت با خدا و شراکت با خدا خیلی سود بردم از نعمت های مادی و الهی که بهم داده تا خیلی مسائل که همیشه بهش گفتم شکر بابت دوستان خوبم

    شکر بابت نعمت هایی که بهم دادی حتی پدر و مادرم حتی زن آینده ام قراره همسرم بشه حتی بابت بچه ای که قراره بهم بدی صالح باشه ووووو

    همیشه حتی به چیزهایی که بهم نداده و میتونم ظرف وجودم رو بزرگ کنم از باران موهبت رحمت الهیش بهره ببرم هم جلو تر سپاس گفتم

    جلوتر بهش گفتم خیلی مخلصم ها

    دعا کن اونقدر پیشت اعتبارم بالا بره که دعام عین برگه چک بازاری معتبر پیشت باشه به روز برام نقد کنی و اجابت کنی

    من یه برهه خیلی رقابت داشتم با خیلی ها اگر طرف خونه 100 متری داشت میگفتم منم باید داشته باشم میگشتم دنبال عیب طرف تا خودم راضی کنم این بابا چیزی نیست کسی نیست من راحت میتونم رقابت کنم… دیدم شعله های وجودم داره شعله ور میشه در حدی که بی اعتبار میشم بی آبرو میشم خودم از خودم بدم میاد

    این حسادت و رقابت رو در خودم کشتم از اون به بعد به وفور برام کار و درآمد و شانس مالی و خیلی موقعیت ها آمد

    به حدی که فهمیدم با خدای خودم برای آرامش خودم معامله کردم

    به جایی که روی نکات منفی مردم فکر کنم و خودمو به نکات منفی مردم سرگرم کنم روی نکات مثبت خودم کار کنم و برای قوی کردن خودم نکات مثبت مردم ببینم

    چون نکات منفی مردم یا تو گلوم میموند و خفه ام میکرد از بغض کینه و خشم یا رو دلم میموند و رو دل میکردم و از بغض حسادت نابود و دیوانه میشدم

    همه گذاشتم کنار

    الان وقتی میشنوم فلان نفر فلان چیز خریده براش دعا میکنم برکت بیاد میگم انشالله خدا از این دعام ظرف وجود منم پر کنه بهم همت و تلاش بده منم بخرم منم داشته باشم منم تو شادی های خودم شریک کنم بقیه رو

    ولی دیگه راحت شدم

    وقتی شکر گزاری میکنم

    وقتی نکات مثبت میبینم

    وقتی دنبال تخریب بقیه نیستم که زیر آوار های این نکات منفی بمونم

    حالم واقعا عالیه رسیدم به جایی که بگم خدایا من تلاش می‌کنم خودت دیگه ببین تلاش من با ذات و باطن و ظاهر و وجود و ظرفیت و صلاح و مصلحت زندگی من آیا در خور هست یا نه

    من از بچگی سن 10 سالگی پشت ماشین می‌نشستم سال 85 پدرم جنسیس خرید من دزدکی برداشتم از بد حادثه یا خوش ماجرا ریس پلیس راهنمایی رانندگی کل استان منو گرفت و ماشین پارکینگ و خودم هم جریمه ولی به خاطر موقعیت پدرم بخشیده شدم و این شد من دیگه پشت ماشین ننشستم و پدرم که قول داده بود سنت 18 سالگی شد برات ماشین بخرم نخرید

    الان میگم من ظرفیت اون زمان رو نداشتم اگر میخرید میشد خدا نکرده به خانواده ای ظلم و داغدار میشد یا به مال کسی میزدم و موجب ضرر بقیه و اطرافیانم میشد پس دلیل داشته ظرف وجودم رو کوچک ببینه و نده

    همیشه به همه چیزش شاکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    روح خدا گفته:
    مدت عضویت: 1079 روز

    باسلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته و همه دوستان گرامی

    استاد جان خدارو شکر بابت اینکه تو سایت شما هستم بعضی وقتا ناراحت میشدم که چرا قبلا من با شما آشنا نشدم که از نزدیک شمارو ببینم و اینکه تمرینات وجلسات حضوری یه چیز دیگه اس

    و با اینکه دوره خریدم ولی نتیجه های آنچنانی نگرفتم

    وهمش به خودم میگفتم که چون مجازی اینجوریه

    ولی الان این چند روز که این فایل گذاشتین و اینکه گذاشتین بمونه من الان 10روزه که هر روز روزی 20 شکر گزاری میکنم و حالم خیلی بهتر شده

    آدمهای منفی دور میشن ازم واینکه کارا به طور عجیبی برام خوب پیش میره

    من کاشی کارم و دارم برا یه بنده خدای تو تهران کار میکنم و یه کارگر افغانی هم دارم اما با این وجود صاحب کارم با پسرش از من بیشتر کار میکنن تا کارم پیش بره من کاره 4 روزه رو تو دوروز تموم کردم و شب که فکر میکردم به خودم گفتم خدایا ببین حال خوب اتفاقات خوب چقدر خوب کارم پیشر رفت باور کنید صاحب کارم لباساش از من کثیفترشده بود هم خودش هم پسرش،

    و این نتیجه توجه به نکات مثبته

    به نظر من این فایل خودش یه دوره خیلی گرونه که استاد رایگان در اختیار ما قرار دادن

    باور کنید تا قبل از این فایل من درختای تو کوچه ودرخت انگور حیاطمون رو نمیدیدم ولی الان کلی لذت میبرم با دیدنشون

    خدایا صد هزار بار شکرت بابت استاد خوبم بابت سایتش بابت همسر استاد بابت دوستان پر انرژیم

    بابت خودم که خیلی خوشتیپم خوش اخلاقم خدایا شککککککککرررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      عارفه گفته:
      مدت عضویت: 1213 روز

      سلام روح الله عزیز

      وای خدا چقدر لذت بردم و چقدر خداراشکر کردم و تحسینت کردم

      روح الله جان چیزی که جالبه وقتی توجهمون میره به نکات مثبت انگار رنگ همه جا تغییر میکنه آب رودخونه زلال تر میشه

      رنگ برگ درختا جذاب تر میشه

      و دنیا رنگ خوشش را نشون میده

      خداراشکر که ما اینجاییم و دور هم کلی رشد میکنیم

      بهترین هارا برات آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
  4. -
    سمانه سادات گفته:
    مدت عضویت: 1003 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام بر استاد عزیزم سید حسین عباس منش

    سلام بر استاد عزیزم مریم شایسته

    سلام بر دوستان عزیزم در هر کجایی که هستند

    خدا یا بینهایت شکر

    خدا یا بینهایت سپاسگزارم

    خدا یا برای تمام نعمتهایت شکر

    این دیدگاه را تقدیم استاد عزیزم و مریم جان و دوستان میکنم

    چون امروز بهترین حال بهترین حس را دارم و دوست دارم این حس بینظیر را با همه ی شما به اشتراک بزارم

    استاد اول می‌خوام از زیبایی های که شما میبیند و به اشتراک میزاربن من هم همون زیبایی ها را به اشتراک بزارم

    اونجایی که گفتین صبح پامیشین و تو پرادایس زیبا و بهشتی میشینین و اون سمتی که خورشید زده و نورش روی درخت‌ها و حتی از لابه لایه دخترها میبینی و یه رنگ سبز فسفری به چشم شما میخوره و خدا را شکر میکنید اونجا که میگین صدای پرنده ها را می‌شنوید اونجا که میگین لذت می‌برین که به دریاچه آب شیرین شفا بخش که هر روز تو اون شنا میکنید و نسیمی می‌وزد و شما با خدای خودتون حرف می زنید و عشق میکنید و بلند میگین

    خدا یا دوست دارم

    خدایا عاشقتم

    و خنده از رو لبتون محو نمیشه

    و از حس خوشحالی اشک میریزین

    اینا همه برای من امروز اتفاق افتاد

    استاد عزیزم من سمانه

    تا به امروز 16 روز صبح ساعت 6 بیدار میشم و به پیاده روی میرم امروز خیلی حالم عالیه چون دیشب خدا تمام جواب سوالهام را بهم داد و من پرواز میکردم پرواز

    من اون درختای سبز فسفری که نور خورشید درخشانشون کرده را میبینم

    اون بادی که میوزه و رو رودخانه هست مثل پشت زمینه عکستون را هر روز میبینم

    اون نسیم را که به صورتم میخوره و حال منو تو پیاده روی عالی می‌کنه را دوست دارم

    اون سلام صبح بخیری که به آدمها گفتم و اونا بهم لبخند زدن و جواب دادن را دوست دارم

    اون پرستوهای قشنگ و زیبا را عشق بازی میکنند و دنبال هم میزارن و میخونند و دوست دارم

    اون آدمهای مختلف که ورزش ، دویدن ، دوچرخه سواری ، پیاده روی میکنند را دوست دارم

    به اون خانمی که مسن بود و تحسینش کرد و به بهش گفتم را دوست دارم

    اون تمیزی پارک را دوست دارم

    اون خانواده ای که صبح بخیر گفتم و صبحانه‌ای که می‌خوردند را بهشون گفتم نوش جان را دوست دارم

    اون کامنت دوستانی که میخونم و ازشون چیز یاد میگیرم و تحسینشون میکنم را دوست دارم

    کوتاهی موهام که مثل مریم جان شده را دوست دارم

    رابطه ی خوبی که دیشب با دختر بزرگم داشتم و باهم کلی خندیدم را دوست دارم

    اون صندلی پارک که بعد از پیاده‌روی نشستم و مثل شما جلو درختای بلند رودخانه زیبا را دوست دارم

    لباسهای که میپوشم و میرم پیاده‌روی را دوست دارم

    دوست دارم خدا را با عاشقتم را بلند گفتن را دوست دارم

    اون بوی نم چمن ها که آب خورده را دوست دارم

    اشک شوق ریختن را دوست دارم

    حس پرواز را دوست دارم

    راهنمایی های خدا را که دیشب بهم از زبان آرایشگرم گفت را دوست دارم

    جارو زدن خورده شیشه که نزدیک خونمون بود که ماشین هیچ کس پنچره نشه مخصوصا خودمون را دوست دارم

    حیاط زیبامون که توش درخت الو ، درخت انگور سیاه و زرد ، درخت نارنج ، شمشاد گل‌های قشنگ و زیبا که پدر همسرم بهش میرسه را دوست دارم

    و در آخر که میام خونه و دو دختر نازم همسرم را میبینم که خواب هستن و سالم را دوست دارم

    بینهایت استادهای عزیزم و دوستهای هم فرنکانسیم دوستتون دارم

    سمانه جان بینهایت دوستت دارم

    استاد عزیزم این حس و حال عالی تقدیم به شما

    با گل‌های قرمز فروان

    و استاد جان چقدر عالی میشد که یه فایل در راستای اینکه ما بیام اونجا تعهد های خودمون را بنویسیم و هر روز دستاوردها و حس و حالی خوبمون را ثبت کنیم

    خدا یا شکرت که قلمم شدی

    دست خدا همراه شما استادهای عزیزم و دوستان هم فرکانسی خودم

    در پناه الله شاد ثروتمند موفق و سربلند باشین

    تقدیم به استادم سید حسین عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1278 روز

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار. امیدوارم حال دلتون عالی عالی باشه. لبتون خندان و دلتون شاد و تنتون سلامت و احساس تون توحیدی. چند روزه میخوام این کامنت رو بنویسم ولی هر بار میگم نه…

    ولی دیگه براتون اینو می‌نویسم از حال دلمون خبردار بشید.

    استاد عباس منش، استاد شایسته، خداییش بشدت دلتنگتون هستم. یه فایل جدید از خودتون بذارید، یه فایل ساده. ولو شده یه هلی شات از درون با آهنگ ، یا یه فایل بذارید چندتا کامنت امتیاز بالا رو تحلیل کنید، از مرغ و جوجه ها فیلم بگیرید و زیبایی های پارادایس رو تحسین کنید. باور کنید من بشدت دلتنگ تون هستم. شما بخشی از تمرینات روزانه من هستین. مطمئنم بقیه دوستان هم همین حس و حال رو دارن.

    الهی که شاد و تندرست و سلامت باشید، از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو برای شما دو استاد عزیزم درخواست میکنم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    «دیده دریا کُنَم و صبر به صحرا فِکَنَم ؛ وَاندر این کار دلِ خویش به دریا فِکَنَم»

    «از دلِ تنگِ گنهکار برآرم آهی ؛ کآتش اندر گُنَهِ آدم و حوا فکنم»

    «مایهٔ خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست ؛ می‌کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم»

    «بِگُشا بندِ قَبا ای مَهِ خورشید کُلاه ؛ تا چو زلفت سَرِ سودا زده در پا فکنم»

    «خورده‌ام تیرِ فلک، باده بده تا سرمست ؛ عُقده در بندِ کَمرتَرکشِ جوزا فکنم»

    «جرعهٔ جام بر این تختِ روان افشانم ؛ غُلغُلِ چنگ در این گنبدِ مینا فکنم»

    «حافظا تکیه بر ایّام چو سهو است و خطا ؛ من چرا عِشرتِ امروز به فردا فکنم»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2233 روز

      به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

      سلام به داداش موحدمون

      آقا قبل از درخواست استاد فایل رو آماده کرده، اول من فایل جدید رو دیدم بعد کامنت شما را.

      و تازه یه هدایت دیگه هم داشتم صبح.

      اول صبح دو دل بودم برم پیاده روی یا نه بعد اومدم تو سایت راهنمایی بخوام، هدایت شدم به کامنت سعیده آیت دوتا کامنت بالاتر از شما

      و خدای مهربان قشنگ پاسخم را داد که برو و حالش رو ببر. و همین طور هم شد.

      در پناه جانان، خوشحال و خندان در سایت یزدان بچینی میوه‌های ایمان.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1278 روز

        سلام و درود به رضوان عزیز. درود و سپاس فراوان بابت کامنتت . الهی که همیشه همیشه حال دلت عالی عالی باشه. خیلی عالیه که حتی برای یه پیاده روی ساده هم از خداوند هدایت درخواست میکنید. الهی صد هزار مرتبه شکر. بسیار تحسین تون میکنم رضوان جان. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نسیم زمانی گفته:
      مدت عضویت: 1622 روز

      به به آقا حمید امروز اینو نوشتی و فایل جدید و دیداری تازه کردن خواستی همین امروزم مستجاب شد.. اونم با جزییات مرغ و خروس‌ها و زیبایی‌های پردایس:)

      انشالا همه چیزایی که میخوای همینجور سریع بهشون برسی

      امشب همینجوری بدون مقدمه تو اینستا به ذهنم رسید شما و محمد فتحی رو سرچ کردم و خیلیم راحت و سریع پیدا کردم فالو کردم:)

      خیلی دوس دارم یکی دوستانی که بیشتر کامنتاشون رو دنبال میکنم پیدا کنم تو اینستا و بیشتر در ارتباط باشیم، یکی هم دوستانی که تو کانادا باشن، تورنتو، بتونیم واقعی و غیر مجازی هم با هم دوست شیم:)

      فعلا همه دوستان مجازی ولی عزیز و هم فرکانسی رو به خدا میسپارم:)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1278 روز

        سلام و درود به شما خانم زمانی عزیز. درود به شما و بسیار ازتون ممنون و سپاسگزارم.

        من هم زیاد توی اینستاگرام نیستم. اینستا بشدت برای من نشتی انرژی داره. بعد از چند ماه خیلی اتفاقی اومدم اینستا برای کاری و هنوز پاکش نکردم. شاید چند روز دیگه پاکش کنم. در کل دوست ندارم چیزی انرژیم رو اتلاف کنه.خدا رو شکر شما توی اینستاگرام یه پیج موفق دارید. و علیرغم تمرکز روی سایت ، اونجا هم تمرکز دارید و بخشی از بیزینس تون محسوب میشه. عملاً دفتر کارتون هست. نحوه استفاده از موضوعی مفید بودن و مضر بودنش رو تعیین میکنه. و اینکه شنیدم اینستاگرام قراره به کاربرانش درآمد دلاری بده مثل یوتیوب. و این خیلی ارزشمنده.و امیدوارم شما حسابی موفق باشید تو این موضوع. من هم خیلی دلم دورهمی های توحیدی میخواد با بچه های سایت. خیلی حس خوبیه در جمع آدمهایی قرار بگیری که همه شون هم مدارت باشن. براتون بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو از خداوند درخواست میکنم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      یاسمن زمانی گفته:
      مدت عضویت: 2404 روز

      حمیدِ عزیز!

      نمیدونم چی مینویسی یا با چه حسی مینویسی که من هر موقع کامنت های شما رو میخونم، فارغ از اینکه چی نوشتی، اشک توی چشمام جمع میشه! شاید به خاطر اشعاری هست که مینویسی، یا به خاطر آیات قرآن و تحلیل های زیبایی که می نویسی…ولی داستان همونه که “هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند”

      خدا رو شکر میکنم به خاطر وجودِ نازنینِ شما و این انرژیِ فوق العاده ای که از شما دریافت می کنم.

      در پناه خدا همیشه سلامت و موفق و شاد باشی و همیشه بنویسی (خنده و چشمک)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1278 روز

        سلام و درود به شما خانم زمانی گرانقدر ، امیدوارم همیشه سلامت و موفق باشید با احساس خوب و مثبت در پناه هدایت های رب العالمین.

        قدردان لطف و محبت شما هستم. شاید علت اینکه کامنتهای من تاثیر گذار هست فرکانس مثبت و عالی خودتون باشه ، چون من که همینجوری عادی می‌نویسم. تازه همینا هم اعتبارش مال من نیست. بخاطر خدای منه.

        از فیدبک مثبت تون خیلی ممنون و سپاسگزارم. امیدوارم خداوند همواره هدایتگر و حمایتگر همه مون باشه. هر ثانیه ای که از خدا غافل بشیم یه بلایی سر خودمون میاریم. و هر موقع دستمون تو دست خدا باشه هدایتمون می‌کنه به بهترین شرایط.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    فاطمه عظیمی گفته:
    مدت عضویت: 3512 روز

    سلام استاد قشنگم مریم بانوی دلاورم دوستان بینظیرم مرسی ازاستاد که این فایل رو مدتی هست روی سایت نگاه داشتین باور می کنید خوندن مطالب این فایل برام مثل یک خوراکی خوشمزه هست که یه ذره یه ذره می خورم تموم نشه ومزه اش رو همش حس کنم مثل یه لواشک یا… هرروز چک می کنم ببینم هست و به روز رسانی شده و وقتی میبینم دوستان لطف کردند و کامنت گذاشتند کلی ذوق می کنم مرسی از همتون همینطور عارفه گلی عزیزم با اون دوقلوهای دوست داشتنیش عارفه جون اکثرا دنبال میکنم کامنتهات رو وکلی لذت می برم و اکثرا لبخند رو به لبهام میاری

    در مورد بازی قشنگت کلی کیف کردم البته منم وقتی روی عزت نفس کار می کردم یه بازی درست کرده بودم که وقتی با دوستان یا فامیل خصوصا ایام عید و تعطیلات بودیم انجام میدادیم وهمه کلی لذت می بردیم

    بازی به اینصورت بود هر کسی باید تمام خصوصیات خوب ظاهری اخلاقی و… بغل دستیش رو می گفت وهرکسی بیشتر می تونست بگه برنده میشد واول هم خودم شروع کننده بازی بودم

    اولش کمی مقاومت بود ولی وقتی افراد خصوصیات خوبشون گفته میشد کلی حس خوب در فضا بوجود می اومد بعد به یک صورت دیگه بازی رو ادامه می دادیم یعنی یک نفر انتخاب میشد و هرکسی یک خصوصیت رو می گفت البته باید واقعی بود تا زمانی که افراد نمی تونستن پیدا کنند صفت خوب رو می باختند واز دور خارج می شدند

    یکی هم بازی شکر گزاری رو انجام می دادیم

    به صورتی که نوه 5ساله من یک شکرگزار قهار شده و گاهی به خودم درس میده و نکته می گیره مثلا گاهی شبها که خونه ما می خوابه و من شکرگزاری می نویسم ویا درمورد اتفاقات خوب روز اونم کمکم می کنه که بابت این مورد هزاران بار خدا رو شکر می کنم مرسی به خاطر این فرصتی که بهمون دادین تا بتونیم کامنت بنویسم و از اقا ابراهیم عزیز هم کلی سپاسگزارم که اینقدر ماهرانه سایت رو ادارهمی کنند و کد نویسی می کنند روزتون سرشار از عشق و نور خداوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      عارفه گفته:
      مدت عضویت: 1213 روز

      سلام فاطمه عزیزم

      دقیقا خدا خواست و این فایل شد خودش یه جور صید کردن چیز های مثبت

      منم خودم با ذوق میام میخونم و گاها بچه ها کا نتیجه ها ون را از ابن بازی نوشتند بغض شادی تو گلوم نقش میبنده و میگم واقعا خدا خودش میدونی چطوری پلن بنویسه

      عشقه به خدا این خدا

      چاکرتم دربست خداجونم

      فاطمه جان امید وارد همه پراز احساس خوب باشی و باعشق اینجا برامون به اشتراک بزاری

      اینجا جائیه که تقلب کردنشم پراز خیره وفای من میبینم دوستی از لباس تنش داره باعشق حرف میزنه منم تقلب میکنم و یاد میگیرم با کوچکترین چیزها حالم خوب باشه

      بگم وقتی به کشاورز نزدیک خونمون که داشت گندم ها درو می‌کرد گفتم خدا قوت و اون بدون درنگ گفت خدا حافظت باشه خواهر کلی لذت میبرم از اینکه بدون توقع جواب بهش خسته نباشید گفتم

      وقتی از باشگاه به در پارکینگ میرسم و ریموت ندارم و میبینم در بازه و اصلا ماشینی که رفته یا اومده باشه نیست میخندم و میگم مرسی آرام جانم (خدا) و کلی ذوق میکنم

      وقتی تو این فصل تو اصفهان داره باران میاد و منو بچه هام میرم دم پنجره و آهنگ باران تو که از پیش خدا می‌آیی را میزاریم عشق میکنیم از دونه دونه رعد و برق ها لذت می‌بریم و پسر بلند میگه الله اکبر و خدایاشکرت عشق میکنم و دنیایی از خوشبختی به من داده میشه

      خدایا بابات لحظه لحظه زندگیم شکر

      بهترین هارا برات میخوام فاطمه جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    SAEID987645 گفته:
    مدت عضویت: 830 روز

    سلام آقای عباس منش

    امیدوارم شخصا پیام منو خودت جواب بدی چون دارم با یه حال عجیبی برات مینویسم با یه حال خیلی عجیب

    من خدا رو جایی فهمیدم خداست که زندگیم رو به مو رسوند ولی پاره نکرد

    به جایی رسوند که از عرش ملک المک از عرش به قولی حضرت والا آورد به فرش حقارت و خواری و از جایی منو در آغوش گرفت که صداش زدم واقعی ازش خواستم و طلب کردم واقعی بهش گفتم اگر خیلی به خودت مینازی بهم ثابت کن خدایی بهم ثابت کن واقعا برای بنده هات همه چیزی و همه کسی و کافی هستی

    جایی منو آغوش گرفت که دیگه برام هیچی مهم نبود نه زمان نه مکان

    حالم الان خیلی عجیبه

    حال یه کودک که از نطفه بیرون آمده و تازه فهمیده چه قدرتی پشت این جهان خواب آلود هست

    حال یه عرفانی که بعد یه عمر زاهدی پیر خرامان بهشت برین هست

    نمیدونم خودت پیامم رو میخونی یا نه ولی امیدوارم خودت بهم جواب بدی

    حالم خیلی عجیبه آقای عباس منش

    من کلیپ ملاصدرا رو خیلی دیدم به تک تک اون جملات فکر کردم به تک تک ویژگی هایی که باید به جا خودت در دل روح آرامش خدا سپرد به تک تک ویژگی های خدایی که تنها کافیه و ارزش شریک شدن رو داره

    من الان فقط میگم اول و آخر خدا

    فقط خدا خدا خدا خدا

    چون دیدم خدایی که بخواد میده نخواد هم نمیده

    بخواد هم میگیره نخواهد هم نمیگیره

    خدایی که فهمیدم هر چقدر بیشتر صداش کنی بیشتر بهت توجه میکنه

    خدایی که الان دیگه از ته وجود میپرسمتش

    خدایی که با افتخار بندگیش میکنم ولو حتی بهم هیچی نده باز منتش میکشم

    خدایی که دیگه بنده هاش برام مهم نیستن چون خودش منبع نور هست چون خودش بهم گفته فقط به خودم ریسمان الهی چنگ بزن

    فقط خواستم بگم من خدام رو شناختم و می‌خوام براش بندگی کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2169 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته عزیزم

    سلام به دوستان ارزشمندم

    میخوام تجربه داغ داغ خودم رو که امروز با مهمان هامونٍ، دوستان عزیزمون به عنوان بازی داشتیم رو بگم.

    تغییر یک بازی ساده و اونم خیلی نوستالژی که همه یادش داریم با اضافه کردن یکسری قوانینی که آگاهانه طبق آموزش هایی که از استاد یاد گرفتیم.به عنوان شاگردهای استاد جان یک مدیریت و فضای سرگرمی و لذت با امکانات موجوددر کنار دوستان مون ایجاد کردیم.

    بازی منچ و مارپله

    حالا ما چطور این بازی رو با قوانینی ساده ترکیبش کردیم به سمت استفاده از قانون به نفع خودمون؟ چطور با پیشنهاد و مطرح کردن یک ایده ساده یک بازی ساده رو مهیج ترش کردیم؟

    ایده این بود که شکارچی نکات مثبت رو در جمع تمرین کنیم.

    ایده اینجوری تکمیل شد که هر بار عدد 6 و 4 و 2 میاد حواس هامون جمع باشه که یکی باید نکته مثبت یکی از دوستان رو بگه. حالا چه جوری؟ هر وقت عدد 6 رو کسی بیاره نوبت اونه که نکته مثبت بگه. حالا به کی؟ به کسی که اولین نفر بعد از اون عدد 2 یا 4 رو میاره. و اگر قبل از اینکه نفر بعدی 2 یا 4 بیاره و یکی دیگه 6 بیاره، نفر دوم باید صبر کنه تا این سیکل به ترتیب پیش بره تا نوبتش بشه. و در تکمیل این قانون بداهه اینجور پیش رفتیم که نکات مثبتی که قبلا برای یک فرد گفته شده پذیرفته نبود و چالش خوبی شد برای خوب شنیدن و خوب فکر کردن.

    در تکمیل من شدم میرزا بنویس نکات مثبت.

    اونم با ایده نوشتن اسم هر چهار تایی مون به صورت یکبار در ستون، یکبار در ردیف و چقدر ادامه بازی رو جذاب تر و مهیج تر کرد و همه مون رو جدی تر برای پیدا کردن نکات مثبت و زیبایی همدیگه کرد…

    _

    فهیمه حسین ارغوان مهدی

    فهیمه &&&& &&&& &&&&

    حسین&&&& &&&& &&&&

    ارغوان &&&&&&&& &&&&

    مهدی &&&&&&&&&&&&

    _

    یک همچین فرمتی شد. یک نوشته حاصل از بازی کردن منچ و تاس هایی که اعداد بازی اون باعث نکات مثبت گفتن و شنیدن شد.

    من همین الان کلی ایده تو ذهنم هست که برای دفعه بعدی این “بازی منچ بهینه شده با نکات مثبت” رو جذابترش کنم.اسمش همین الان به ذهنم زد که بذاریم یک چیزی تو مایه های منچ گوینده و شنونده مثبت ها. منچ برد برد. منچ گفت و شنود مثبت ها….حالا میشه براش اسم خاصی هم نذاشت اما بازیش کرد. چون این اسم ها حاشیه ان اصل خوده درون مایه و هدف بازیه.

    درون مایه اش در عین سادگی اما عمیقه که بازی جهت سرگرم شدن و استفاده از قانونه و…

    هدفش لذت بردن و دیدن خوبی هاست و ….

    حالا تجربه من از بازی تغییر یافته منچ با اضافه کردن قوانین ساختگی و بداهه مون:

    _ به طرز عجیبی بعد چند دقیقه از شروع بازی و اولین 6 و 2و 4 خیلی تعداد 6 ها زیاد بود برای هر چهارتایی مون.

    _ اصلا من یکی که حواسم به مهره های خودمو و دوستام نبود و فقط از مسیر لذت میبردم.

    _احساس خوب از اینکه یکی 6 بیاره و انتظار اینکه نفره بعدی کیه که 2و 4 میاره.بنظرم خیلی باحال بود.

    _ من خودم بیشتر مایل بودم 2 و 4 بیارم تا بیشتر شنونده باشم اما به طرز جالبی 6 زیاد میوردم.

    _وقتی دوستان از نکات مثبت من میگفتن در عین حال که موذب بودم(اونم ریشه در عزت نفسم داره) ولی دوست داشتم بشنوم.

    _جالب بود نکته های مثبت گفته شده از طرف گوینده نکات مثبت بــه شخص شنونده نکات مثبتش، از زاویه دید اون نقطه ضعف محسوب میشد یا اصلا خودش اون نکته یا ویژگی مثبتش رو در خودش قبول نداشت یا نمیتونست ببینه که خوبه و دارش.(اینم ریشه های عزت نفس رو داشت.)

    _چقدر شناخت بیشتر و تعامل با نفرات هم کار رو سخت میکرد هم آسون. مثلا من موقعی که میخواستم برای همسرم رو بگم بخاطر اینکه بیشتر میشناسمش سخت بود چون تو ذهنم کلی ویژگی مثبت ازش میومد و نمیدونستم کدومو بگم. یا بخاطر تعامل و شناخت بیشتر دوستم برام گفتن نکات مثبتش هم سخت بود هم آسان.

    _موقعی که دفتر رو نگاه کردیم پراکندگی نکته های مثبت گفته شده و شنیده شده یکسان نبود و یکسری هامون اصلا پیش نیومده بود برای یک فردی چیزی بگیم.

    _حس خوب کنار هم بودن و لذت بردن

    _توجه به نکات مثبت همدیگه

    _ایده گرفتن از چیزهایی که بقیه میگن.

    _جالبه نکات مثبت تکراری نداشتیم اصلا و جالب ترش اینه هیچ کس کم نیورد برای گفتن نکات مثبت (یعنی اینقدر میتونه زیاد باشه و تمومی نداره)

    _بعضی از نکات مثبت رو با مثال در موقعیت واقعی فرد باید توضیح میدادیم و این باعث میشد یکسری کلمه جدید و اختصار شده موقع نوشتن ایجاد بشه

    _این بازی باعث شد که بچه دوست مون هم براش جالب باشه و بخواد بیاد با ما بازی کنه که البته تو مارو پله یطور خلاقانه ایی وارد بازیش کردیم.

    بازی مار پله:

    گزیده شدن توسط مار= بیان باور محدود کننده خوده فرد گزیده شده برای خودش

    پله= فرد بالا رفته از پله بایدشروع کنه به گفتن نکات مثبت همه رو از سمت راستش

    حالا تو بازی همه کاغذ و خودکار داشتیم و هر کسی برای خودش مینوشت.

    و اینکه چطور دختر دوست مون رو وارد بازی کردیم. اینکه کنار کسی که نشسته بود اگر تاسش 6 بود. نوبت اون میشد که از سمت راستش نکات مثبت ما رو بگه. و البته ما هم هربار به پله میرسیدیم نکات مثبت اونو غیر از حریف ها میگفتیم و کلی ذوق میکرد و به اونم گفتیم تا مثل ما نکته مثبتی که راجع بهش هرکسی گفته بنویسه.(کلاس دومی بود و حتی ذوق نوشتن هم براش ایجاد شد.)

    خلاصه اینم به پاس قدردانی از این فایل شکارچی نکات مثبت باشیم و درس های زندگی از یک بازی با عشق نوشتم.

    برای تشکر و قدردانی از استاد و تهیه این فایل ها نوشتم.

    برای نشان دادن خودم و تلاش های سمت خودم به عنوان شاگرد در عمل به آموزه ها و یادآوری به خودم که هر چی یاد میگیری و عمل میکنی بیا نتیجه اش رو بنویس.بنویس و باورتو قوی کن که قانون عالی و بی نقص جواب میده و میشود میشود میشود…

    خدارو بارها شکر میکنم بابت همه چیز و همه کس…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 821 روز

    به نام خدا

    ردپای35

    سلام استاد عزیز و دوستان خوبم

    هر شب کامنت گذاشتن عادتی که سعی کردم در خودم ایجاد کنم

    ب خاطر

    1 عادت سازی در جهت خواسته ها

    2ردپا از مسیر رشد ،چالش ها،آموزه ها ،حس و حال روزهای تغییر

    3توجه آگاهانه به نکات زیبا

    4تکرار قوانین و الگوسازی

    5متعهد موندن در مسیر (ممکن بود اگه این سایت فوق العاده وجود نداشت و امکان نوشتن آزادانه نبود ،مثل گذشته مسیر رها میکردم)

    6اتمام روز با شکرگزاری

    7پیدا کرد باور ها و باگ ها ذهن هنگام نوشتن افکار

    8تقدیر کردن از افراد تاثیر گذار بابت زحماتشون و….

    البته که برای من کار سختی به حساب میاد چون تا قبل این کار مشابهی انجام نداده بودم و خب نگرانی بابت نگرش دیگران راجب نوشته هاو…هم بود

    حس میکنم از پس این کار بر آمدم و ورای هر سختی برام خیلی هیجان انگیزه مثلا یک سال دیگه بیام و پیام اولم بخونم !! اون موقع چطور فکر میکردم چه چالش هایی داشتم چقدر درک درستی از مسائل داشتم و….

    از استاد عزیز بسیار ممنونم که این فرصت رو به ما دادن تا بتونیم مسیر طی بکنیم در حالی که یکی از قبل فکر همه جاش کرده و مسیر هموار کرده تا بقیه هم از زیبایی ها لذت ببرن

    گوگل زندگی من شده این سایت ،جواب هر سوالی رو توش پیدا میکنم

    استاد عزیز خواستم از تجربه اینکه ظرف آدم در مسیر بزرگ میشه هم بگم

    امروز چند فایل که قبلا گوش کرده بودم رو دوباره گوش دادم !چقدر چیزای جدید و فوق العاده می‌شنیدم

    چقدر بیشتر لذت بردم

    اینکه چند روز فایل جدید نذاشتین به فال نیک گرفتم که فرصتی ،به فایل هایی که اول گوش دادم برگردم

    البته مسیر هدایت باز گذاشتم و چند فایل انتخاب کردم

    یکی از تاثیر گذار ترین هاش که جواب چندین سوال حال حاضر منو داد گفتگو با دوستان قسمت 66 بود

    خیلی ممنون بابت همه زحماتتون استاد عزیزم

    اجرتون با خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    سهراب روان پاک نودژ گفته:
    مدت عضویت: 1260 روز

    سلام خدمت استادعزیزم وتمام دوستان هم فرکانسی ام…من قبلاً طرفداردوآتیشه تیم فوتبال استقلال بودم زمانی که استقلال بازی رامیبردخیلی خوشحال میشدم وبلافاصله به برادرم که طرفدارسرسخت پرسپولیس هست زنگ میزدم وکلی مسخرش میکردم وبرد تیمم رابه رخش می‌کشیدم ولی زمانی که استقلال میباخت انگارزمین وزمان روی سرم خراب میشددیگه غذاهم بهم مزه نمی‌داد حالم گرفته بودوبه بازیکنان ومربی وداور بدوبیراه میگفتم..واین روندادامه داشت تازمانی که من وارددوره زیبای دوازده قدم شدم وازاون تاریخ دیگه چون تصمیم گرفتم تلویزیون نگاه نکنم کلا فوتبال روگذاشتم کنار..البته بعضی وقتها باپسرم سریال طنزمیبینیم ولی هیچ علاقه ای به فوتبال واخباروفیلم ندارم وازروزی که این تصمیم را گرفتم چقدرآرامش پیداکردم …قبلاً اصلا دنبال نکات مثبت نبودم همیشه توجهم روی نکات منفی وایرادگرفتن ازدیگران بودیه جورایی اصلا نکته مثبتی نمی‌دیدم یااگرهم نکته مثبتی بودمن بهش توجهی نداشتم چون تمرکزم روی نکات منفی همه بودطبق قانون بدون تغییرخداوندنکات منفی بیشتری بهم نشون داده میشدچون من باافکارم داشتم اوناروخلق میکردم وجهان هستی هم لاجرم ازجنس اون اتفاقات روبیشترواردزندگیم میکردکه نتایجش داشتن روابط درب و داغون باهمسرم وخونواده وبدهکاری تموم نشدنی وحال واحساس بد وداشتن استرس وترس ونگرانی زیادبود..وخداراشکرباورودبه دوره12قدم تصمیم گرفتم ودارم سعی میکنم که به اتفاقات جوردیگری نگاه کنم که حس وحال بهتری داشته باشم..بادیدن سریال زندگی دربهشت وسفربه دورآمریکایادگرفتم که به نکات مثبت وزیباییهاتوجه کنم وآگاهانه ازنازیباییها اعراض کنم وخداراشکراززمانی که تصمیم گرفتم به زیباییهاتوجه کنم رابطه ام خیلی باهمسرم وخونواده ام بهترشده وازنظرمالی تغییراتی حاصل شده ومهمترازهمه چیزاینه که بااسترس ونگرانی وترس تقریبا خداحافظی کردم یعنی دارم سعی و تلاش میکنم که باهاشون خداحافظی کنم تابه آرامش وشادی درونی وواقعی دست پیداکنم هرچندکه بعضی وقتها اون آرامش وشادی واقعی رو به مدت چند ساعت در روز تجربه کردم ولی سعی دارم باتوجه کردن به زیباییهای بیشترونکات مثبت بیشتر به آرامش وشادی پایداروهمیشگی برسم به امیدالله مهربان… خداراهزاران بارشکر..الا بذکرالله تطمئن القلوب بایادونام خداوند دلها آرام میگیرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: