شکارچی نکات مثبت باشیم - صفحه 8
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/05/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-05-23 06:38:052023-05-25 12:32:18شکارچی نکات مثبت باشیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم
من هنوز فایل رو ندیدم
ولی از نشونه های هدایتم براتون مینویسم
یک کانال دوازده نفره توی ایتا دارم که اونجا شکرگزای میکنیم و نتایجمون رو به اشتراک میزاریم
پریروز براشون نوشتم که هدف من از این کانال اینکه
شکارچی نکات مثبت باشیم
امروز وقتی عنوان فایل رو دیدم کلی ذوق کردم که دارم مسیر رو درست میرم
واین یک نشونه بود برام که ادامه بدم مسیرمو
بنام خدا
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم
چقدر لذت بردم از این فایل بی نظیر
وچقدر درس گرفتم استاد جان
من هم دوتا بچه گل دارم
وهر روز بابتشون شکرگزاری میکنم
اسرا خانوم7ساله
آقا ابوالفضل9ساله
فاصله سنی این دوتا فرشته های من
2سال هست
واینها به شکلی تربیت شدن که هروقت آسمون رومیبینن میگن که بابا ببین چه ابرهای قشنگی
بابا غروب خورشید ببین
بابا ماشین بی ام وی رو ببین
خلاصه تمرکزشون روی زیبایهاست
اما درخصوص همدیگه نه هی پسره میاد به من میگه بابا اسرا این کار رو کرد اون کار رو کرد
ازاونور دخترم میادمیگه بابا ابوالفضل این کار رو کرد اون کار کرد ودرواقع میخوان خودشون رو برام شیرین کنن
ومن گفتم از این به بعد اگه ازخوبیهای هم به من بگین من گوش میدم وکسی که رفتارهای بد فرد مقابل رو به من بگه نمره منفی میگره وبه خواسته هاش عمل نمیکنم
خدا روشکر بسیار تاثیرگذار بوده
ضمنا چندماه پیش یک روز من تصمیم گرفتم هیچ وسایل سوپر مارکتی براشون نخرم
وفقط وفقط وسایلهای خوب بخرم مثل شیر وپسته
و…
اینقدر خوب از اهرم رنج و لذت استفاده کردم
واینقدر این اهرم تو ذهنشون زیبا نقش بسته
که نگین ونپرسید
مثلا اگه جایی میریم و یکی بهشون میخواد آدامس بده
میگن ممنون ما وسایل بیرون رو نمیخوریم
و دراین مسیر علاوه بر سلامتی اعتماد به نفسشون رفته بالا وقدرت نه گفتشون هم قوی شده
ودر آینده نه چندان دور از موفقیتهای بزرگشون کامنت میزارم
آقا ابوالفضل فوتبالیست
واسرا خانوم ژیمناستیک کار
خیلی خیلی ممنونم از اینکه این فایلهای بی نظیر رو به اشتراک میزارید
بانام خداوند رزاق،عاشق،وهاب وروزی دهنده
باسلام خدمت اساتید گلمون عباسمنش عزیزوخانم شایسته نازنین وکلیه دوستان همسفر دراین سفرتوحیدی
خداوند رابی نهایت سپاسگزارم که یکباردیگه به من فرصت داد تافایل بی نظیر دیگری راازاستادنازنین ببینم تاغرق احساس خوب وشاهد این همه زیبایی بهشتمون باشم واین همه اگاهی ناب دریافت کنم
بسیارتابسبار تحسین کردم استاد گلم روکه هرموضوعی رادست مایه قرارمیده وفایلی بی نظیرتراز فایل قبلی تولید میکنه
بسبارتحسین کردم عارفه عزیر رو که بااین ایده نابش باعث شدتاشاهد تولیدفایل شگفت انگیر “شکارچی نکات مثبت باشیم” شود خدایابی نهایت ازت سپاسگزارم بابت حضورم دراین مسبرتوحیدی وشگفت انگیز خدایا شکرت
استادگلم میخوام یه تجربه ازخودم از اواخرسال 98زمانی که دراین مسیرزیبا قراگرفتم وبعدازیه مدت کارکردن ودیدن فایل دانلودی “به کبوترها دانه ندهید”بگم وموضوع ازاین قراره که بنده ارانجایکه بسبارانسان احساسی ودل رحمی بودم بیش از20سال همسایه ای روبرو ی خونمون داشتیم که وضعیت مالی مناسبی نداشت درحالیکه توان کارکردن داشتند وباتوجه به روحیه ام مرتب به ایشون وخانوده اش کمک میکردم ویه خانواده 6 نفره بودن زن وشوهر و4تابچه
حتی چندین مرتبه باهشون صحبت کردم که بایددنبال کار باشند تاجابکه خودم چندین مر تبه براشون کارپیداکردم ولی زیاد زیربارکارکردن نمی رفتندویه جورایی عادت کرده بودند وخلاصه کاربه جابی رسیده بود که دایم بچه هاشون در خونه مابودن وچیزی میخواستن از مواد غذایی گرفته تاشارژ موبایل ومن واقعا ازاین وضع به ستوه امده بودم واززندگی ام هیچ لذتی نمی بردم که هیچ ذهنم هم به شدت درگیراین موضوع شده بود ویه روز ازخداخواستم که کمکم کنه وهدایت بشم به راه حل درست حتی چندین مرتبه بااعضاخانواده تصمیم گرفتیم که منزلمون روبفرشیم واراینجا بریم وهمسرگلم که باهم دراین مسیرزیباهستیم باتوجه به اموزه های استاد میگفت ماباید ذهنتیمون تقیر کنه مگرنه هرجاکه بریم همین اش است و همین کاسه
ودرنهایت همانطور که دربالا شرح دادم خداهدایتم کرد وفایل “به کبوترها دانه ندهید”روگوش کردم وکامنتاشوخوندم وازتجربیات دوستان گلم استفاده کردم وبه این واقعیت پی بردم که هرچه تمرکزم روی این موضوعات باشه وحس ترحم داشته باشم وبه این نیت به افرادکمک کنم تاوضعیتشون تقیر کنه خودم غرق درفقر وبدبختی خواهم شد
وهمان روز تصمیم گرفتیم که دیگه به این خانواده با این نیت کمک نکنیم تمرکزم روازاین ناخواسته بردارم وبلافاصلاه شمارشو ازگوشیم حذف کردم وبه طورمعجزه اسایی به 4ماه نکشید که این خانواده خونشون روفروختند ورفتند واین اتفاق در اوایل سال99 رخ دادمن باورنمی کردم اخه چه طوری ممکنه حداقل 20سال همسایه مابودن والان که دارم کامنت میزارم یک نفرانسان فعال وباحال وثروتمند اون ملک راخریدو کلا اون خونه روتخریب کرد ودر حال ساخت یه خونه ویلایی شیک وامروزی است که احتمالا تا پایان همین امسال ساکن خواهد شد
البته برای همسایه قبلی هم ازخداوندبراشون سلامتی ،سعادت وثروت طلب میکنم
من تاکنون چندین کامنت گذاشتم وخیلی دلم میخواست که ازاین تجربه ام که ناشی ازاموزه های استادنازنین وکارکردن روی خودم وتمرکزم برروی زیباییها ونکات مثبت مییاشد بنویسم تا اینکه امروز خداوند هدایتم کرد تااین تجربه روباشماعزیزان به اشتراک بگذارم
واین روهم یاداوری کنم که خودم رومتعهد کردم که تمرکز وکانون توجه ام فقط فقط برروی زیبایها ،خواسته هام ،نعمت هایم ورویاهایم باشه که به لطف الله مهربان تقریباهم تمام تلاشم درشبانه روز این است که فقط به زبیبایها توجه کنم
استاد چقدرخوش تیپ وزیباشدین وای چقدر تیشرتهای قشنگ میپوشین
چقدربهشتمون امروززیباشده خدای من اب دریاچه چه انعکاسی داره
چقدردرختای محیط زیباخوشرنگ ومخملی شدن
خدایا شکرت بابت این همه زیبایی وشکوه
دوستتون دارم خیلی زیاد وعاشقتونم
خداحافظ همتون وهمه مون باشه
به نام خداوندزیباییها
سلام خدمت استادعزیزوخانم شایسته
سلام خدمت دوستان همفرکانسیم
خداوندروسپاسگذارم که امروزروبهم هدیه دادتاباحس وحال خوب ازخواب بیدارشم وزیباییهای این دنیاروببینم زیباییهایی که هرچی بیشترغرقش میشیم بیشترمیشه همین امروزصبح یه مسیری میخاستم برم که دوتامسیرداشت ویکیش قسمتی ازدریارونمیدیدم وبهم الهام شدکه ازین مسیربروهم به مقصدت میرسی هم ازمسیرلذت میبری وچقدجالب شدکه دریای آبی وآرام که حسابی لذتبخش بودولذت بردم ازین رنگ جذابش وآرامشی که داشت وخداروهزاران بارشکرکه هدایت شدم به این زیبایی وهمچنان که به مسیرادامه میدادم چندین دختروپسردانشجورودیدم که باهم بحث وگفتگومیکردن وازنظرمن اینم زیبایی بودکه کنارهم به بحث وتبادل نظرمیپرداختن وخداروشکرکردم ولذت بردم وهمونجوری که استادمیگن زیباییهای بیشتری واقعاواردزندگی میشه همونجوری ک من امروزبعدازهدایت شدن به این فایل زیباودرس آموزنده وزیبایی که ازش گرفتم صحنه ی زیبای دیگه ای ازپارادیس زیبا رودیدم که انگاراولین بارتوعمرم بودمیدیدم واشک توچشام اومدکه اینقدزیبایی باورنکردنی واقعیه؟خدایاهزاران مرتبه شکرت که لحظه به لحظه هدایت میشم به منظره های زیبابه انسانهای زیبابه اتفاقات زیبا،یکی دیگه ازین زیباییهااینکه اولین کامنت این فایل رومیزارم واززیباییهای امروزم میگم هزاران بارسپاسگذارم خدای خوب ومهربانم،واقعاتاوقتی توجه به زیباییهاداشته باشیم مثل فیلمی که آخرش میزنن این داستان ادامه دارداین داستان ادامه داردومااین ادامه رو بادیدگاهمون وتوجه مون روی زیباییهاروزیباترمیکنیم ودنیامونوقشنگ ترمیکنیم ازخانم عارفه عزیزبسیارسپاسگذارم ازین بازی شکارچی نکات مثبت وواقعا چه اسم خوب وتأثیرگذاری انتخاب کردن تحسینشون میکنم ازشمااستادعزیزم بسیارسپاسگذارم که باعشق تمام همه ی تجربیات خودتونوبامابه اشتراک میزاریدخداوندروهزاران بارشاکرم که آدمای خوبوبه زندگی من هدایت میکنه
درپناه خدای مهربان باشید
﷽
سلام به استاد عزیز وخانم شایسته مهربان.
سلام به عارفه عزیز که چنین کامنت زیبایی نوشتن که سبب این شدند استاد یه فایل آماده کنند.
چند روزی دچار روز مرگی شدم لازم داشتم استاد برای شنیدن این آگاهی هااااا.
دنبال زیبایی ها بودن طوری که چشم های رو تیز بین و زیبا بین تربیت کردن چه ایده قشنگی که هرشب یه مسابقه سر تعداد زیبایی هایی که دیدن، وقتی ما زیبایی ها رو ببینیم وقتی منشاء و منبع خالق این زیبایی ها رو دیدن شکر کردن یعنی در لحظه در حال صلات هستیم. به نوعی شکرگذاری رو هم عارفه عزیز به دوقلوهاش یاد می ده،اتفاقااا استاد من این بازی رو هر پنچشنبه که خواهرزاده هام جمع میشن خونه ما انجام می دادیم به حالت دایره می نشینیم هرکسی تعداد زیبایی هایی که در اون روز دیده رو بگه هرکسی بیشتر بگه برنده است.و یه بازی دیگه که ما پنچشنبه وجمعه ها اکثرااا با خواهر زاده هام می کنم،کتاب های انگیزیشی که من دارم روی تختم می چینم هرکسی چشمانش رو می بنده یکی از کتاب ها رو انتخاب می کنه بعد نیت می کنه لای کتاب باز می کنه چون سن شون کمه من براشون به زبان ساده تر توضیح می دم.
قانون تجسم مو بهشون یاد دادم و با آشنا شدن با خدای درون شون که یه حسی هست که در درون ما صحبت می کنه به حرف اون گوش بدیم….
استاد عزیز این چند روز همش دارم به شرک هایی که در درونم هست فکر می کنم. یکم دچار روزمرگی شدم شمردن دیدن زیبایی ها در دل ناخواسته وکنترل ذهن چنان انرژی می خواد که اگه از بچگی ما تمرین کنیم در بزرگسالی هام برامون آسان تر میشه.درود برعارفه عزیز که چنین تمرینی رو برای دوقلوهاش طرح کردند.
یکی از تمرین ها روتین زندگی ما باید همین دیدن نوشتن وشمردن زیبایی ها باشه. که مقاومت های ذهنی ما رو در برخی از مسائل از بین می بره.
در پناه االله یکتا
سلام استاد عباس منش عزیز
خدارو شکر میکنم که در مدار دریافت این اگاهی ها هستم
از دوست خوبمون عارفه هم تشکر میکنم که باعث بانی این فایل پر از اگاهی و زیبایی بود
خدایا شکرت
خدایا مارو به راه راست به راه کسانی که به اونها نعمت دادی هدایت کن
از یه شخصی شنیده بودم میگفت
من به پسرم گفتم هر وقت یک کتاب رو خوندی و تونستی در مورد نکات مهم و نکاتی که میشه ازش چیز یاد گرفت و با اونها زندگی رو بهتر تجربه کرد برام چند دقیقه صحبت کنی بهت جایزه میدم
یادم افتاد ما بچه بودیم بهمون میگفتن اگه لباس تو کثیف نکنی اگه بیرون میری دعوا نکنی
اگه حرف زشت نزنی اگه تو مدرسه شلوغ نکنی
تمام این اگه ها نکات منفی توش داشت
و نتیجه هم معلومه
اگه شخصی مدام بخواد تصادف نکنه
همش تصادف میکه
اما اگه شخصی بخواد ایمن و سیو رانندگی کنه همیشه سالم به مقصد میرسه
ذهن هیچ شعوری نداره که چی خوبه چی بده
اون مارو به مسیر هایی میبره که بهش توجه کردیم
و اتفاقاتی رقم میزنه که مدام بهش فکر کردیم
از بچگی داشتن مارو از گناه نهی میکردن
و نمیدونستن که با این کار مارو هدایت میکردن به سمت گناه
حتی ترسوندن از خدا هم نمیتونه جلوی کسی رو بگیره که مدام به گناه فکر کرده
اون به گناه فکر کرده و داره میره به سمتش
تنها راه اینکه یه بچه یا حتی بزرگسال درست تربیت بشه همین کاریه که مامان دوقلو ها داره انجام میده
برنامه ریزی کردن ذهن هاشون به سمت مثبت
وقتی استاد میگه هیچی نداشتم توی خونه سیمانی بودم و از همون جا شروع کردم به مثبت بودن
یه درخت رو تاچ میکردم و میگفتم خدایا چقدر زیباست
یه ماشین زیبا میدیدم تحسین میکردم شکر گذاری واقعی انجام میدادم
اون کارها نتیجش شد برنامه ریزی ذهن
و وقتی ذهن درست برنامه ریزی بشه نتایج خیلی زود از راه میرسند
استاد همیشه میگه توی اون خونه 8 تا خانواده زندگی میکرد
ایا بجز استاد عباس منش اون بقیه هم به موفقیت رسیدن؟
من نمیدونم شاید رسیده باشن
شایدم هر روز به بدبختیشون افزوده شده
اما اینو میدونم
یقین دارم
هر کس این مسیر رو بره حتما موفق میشه حتما وارد بهشت میشه
بهشتی که نهر ها از زیر خانه ها جاریه
مثل خونه الان استاد.
یه موضوعی در مورد درکم از خدا هم میخوام بنویسم
من حدود 2 سال هست با استاد اشنا هستم
قبلش هم با این مسائل تا حدودی آشنا بودم
و خیلی قبل تر هم همیشه در مورد خدا برام سوال وجود داشت
همیشه نگاهم به اسمون بود نگاه پرسش گرانه و منتظر
وقتی استاد گفت قران رو بخونید و هر حرفی رو نپذیرید
وقتی شروع به خوندن قران کردم
خیلی شخصیتم تغییر کرد
خیلی زیاد
یه ایه خوندم نوشته بود هر وقت دلت تنگ شد به آسمان نگاه کن ما نگاه منتظرانه تورا میبینیم
داشت به پیامبر میگفت
اما من به خودم میگیرم
فهمیدم که خدا نگاه های منتظرانه منو دید و منو اجابت کرد
ولی یه درک اشتباهی که از خدا داشتم این بود که خدا فارق از اینکه من کجا و در چه شرایطی هستم میتونه منو بر داره بزاره در جای درست
خدارو شکر این درک اشتباهم رو بهش پی بردم و امروز به خدا نمیگم
خدایا منو نجات بده
امروز به خودم نگاه میکنم و میبینم کجا ضعف دارم کجا باور اشتباه دارم
کجا شرک دارم
کجا ترس دارم
کجا کمبود عزت نفس دارم
روی اون زمینه کار میکنم و مطمعنم به محض اینکه در اون زمینه کمی پیشرفت کنم خدا کارش رو دقیق انجام میده
خدای من چیزی به غیر از خودِ الان من نیس
خدای من و ایلان ماسک یکیه
اما من و ایلان ماسک یکی نیستیم یجور فکر نمیکنیم
یه جور باور نداریم
پس دو خدای متفاوت رو در دنیای خودمون تجربه میکنیم
خدا یه سفره پهن کرده به وسعت کیهان
اگه یکی نشسته سر سفره و داره با عشق و با ولع و با حس خوب میخوره
منم دعوتم به اون سفره
من با خلق شدن دعوت شدم
ولی اگه در طول سالیان شنیدم که جای من سر اون سفره نیس
اون مال یه عده خاصیه
تو یه لقمه نون گیر بیار بخور شکر خدارو بفرس
ادم باید خوش شانس باشه اونجا بشینه
خدا برای اونا خاسته
تو قران نوشته خدا به هر کس بخواد رزق میدهد اینارو که شنیده بودم خودم رو لایق نشستن کنار کسانی که نعمت دارن نمیدیدم
استاد همین موضوع خاست خدا
و اراده خدا
و توضیح در مورد اینکه مشعیت چی هست و چجوری میشه در مشعیت الله قرار گرفت
همین موضوع رو که باز کردین میدونین چقدر کج فهمی های منو از بین بردین راجع به خدا و جهان و عدالت خدا و این چیزا
فقط برای همین یک چیز که از شما یاد گرفتم تا زنده هستم سپاسگذار شما هستم درود بر پدر و مادر شریفت
و درود به خودت
خدای من مرحله بعدی که ازش میخوام برام اجابت کنه
رو فقط در صورتی اجابت میکنه که من خودم رو لایق اون مرحله بدونم
و مرحله ها پله به پله برام قابل باور میشه
خدا مخدودیتی نداره برای دادن نعمت ها منم که محدودیت دارم و نمیتونم بپذیرم من فقط یه مرحله بعد رو میتونم بپذیرم و وقتی من بپذیرم خدا میگه چشم و انجامش میده
ایلان ماسک 300 میلیارد دلار ثروت داره
براش بدیهیه که تا 6 ماه اینده 350 میلیارد بدست بیاره
اما برای ذهن من قابل باور نیس که تا 6 ماه دیگه 50 میلیارد دلار ثروت بتونم بسازم
چون قابل باور نیس خدای من هم کاری ازش بر نمیاد
قبلا چیزهایی از خدا میخواستم که عزت نفسش رو نداشتم
خب طبیعتا خدا بهم نمیداد
و این باور غلط تقویت میشد که بله درسته خدا سرند میکنه و به هرکی بخواد میده و دعای من هیچ وقت به گوشش نمیرسه اگر هم برسه محل نمیزاره به ما
باید برم امام رضا به اون بگم
اون به خدا بگه
و سالها درگیر این درک احمقانه بودم
امروز از خدا توقع ندارم
خدا باید سفره رو میچید
که چید
از خودم توقع دارم
به میزانی که خودم رو بزرگ
توانا
و ارزشمند ببینم به اون سفره نزدیک میشم
من امروز هرچی دارم
و هرچی دریافت میکنم دقیقا بر اساس لیاقتیه که ایجاد کردم
و هیچ بی عدالتی رخ نمیده هرگز در این جهان
استاد ازت بی نهایت ممنونم
و دوستت دارم
بنام خدای مهربان. حدا رو هزار مرتبه شکر که اینجام و این لحظه رو نفس میکشم.
از بقره شروع میکنم. بزرگترین سوره و دومین سوره قران، بعد از حمد که کلیده و بقول استاد یه تقلبه از طرف خدا که همه راهکارها توش هست میرسیم به بقره! قبل از اون از خداوند گشایش قلب درخواست میکنم و آرامشی عظیم تا آنچه رو که این لحظه دریافت میکنم بتونم اینجا برای خودم تایپ کنم…
الف لام میم.
این کتابی است که در آن هیچ تردیدی نیست و هدایتی برای متقین است!
همان ها که به غیب ایمان دارند و صلاه را بپا میدارند و زکات میپردازند!
این کتاب واقعا هدایته. سرتاسرش درس زندگی و خوشبختیه اما برای چه کسانی؟ برای متقین. متقین کیا هستن!؟ اونایی که به غیب ایمان دارن و صلاه می کنند! صلات چیه؟ توجه و رویکرد به خدا!!! اونایی که صبح پا میشن و جز زیبایی نمی بینن. به دریا نگاه میکنن عظمت خدا رو می بیینن فراوانی میبینن. به کوه نگاه می کنن فراوانی می بینن. به بچه ها نگاه میکنن زیبایی میبینن! به هر چی نگاه میکنن یه نکته مثبتی توش پیدا میکنن… چون یاد گرفتن فقط زیبایی ها رو ببینن! راستش اولش هیچ ایده ای نداشتم که چی بنویسم! من این فایلو صبح زود دیدم و الان ساعت 2 ظهره، اما یه حسی منو کشوند اینجا و گفت بنویس… بنویس تا ردپایی بمونه ازت… چند روزه که تمرین ستاره قطبی انجام میدم و هر روز توش می نویسم خدایا دوست دارم یه هدیه بهم بدی! بخدا هر روز اتفاق میوفته.. امروز کلی قهوه عالی بهم هدیه دادن ، دقیقا پودر قهوهم تموم شده بود و باید امروز فردا میگرفتم! دیروز یه دفتر عالی بهم هدیه دادن و انقدر که این دفتر قشنگه ، باید هر چه زودتر پر بشه از جملات قشنگ… حتس روزهای قبلتر هم کلی چیزای دیکه بهم هدیه دادن!!! امروز داشتم به خودم یاداوری میکردم که چرا انقدر سخت میگیرم!؟ چرا به غیب ایمان نمیارم؟ چرا صبح مثل یه نقاش نمیام و نقاشی کنم روزمو؟ چرا خدایی نمیشم!؟ چرا خالق بودنمو به فراموشی سپردم؟؟ چرا چرا چرا؟؟؟
واقعا زندگی میتونه همینقدر قشنگ، همینقدر ساده باشه اگه من سختش نگیرم! همیشه تو ذهنم این بوده کلی کار باید انجام بدم که چیزو دریافت کنم! اما نه.. اینطور نیست! کن فیکون! بگو باش پس می شود… همون لحظه که درخواست کنم ، “اجیب الدعوه الداع” میشه.. ولی منم باید “فلیستجیبو لی” بشم. منم باید درخواستشو اجابت کنم! چطوری!؟ با پاک کردن قبلم. با پاک کردن ذهنم. با رها بودن. با نجسبیدن و از همه مهمتر با توحیدی شدن… وقتی درخواستی دارم هزار فکر نیاد به ذهنم که حالا برو به این رو بزن به اون التماس کن! بخدا زندگی همینقدر راحته. اگه تو ذهنم این باشه که باید برای اون خواستهم به این رو بزنم یا برم وام بگیرم در بهترین حالتش با کلی التماس و خواهش بهش برسم! ولی اگه از خدا بخوام هم زودتر هم راحتتر و هم بهترشو بهم میده!
پس پاک کن قلبتو از شرک. پاک کن ذهنتو از افکار محدود کننده. پاک کن همه اونچه که بهت گفتن رو… پاک پاک پاک… و رها شو از همه قید و بندها… تو فقط بندگیتو کن همین… فقط پاک کن.. چون گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش... واقعا تا کی باید بشنوی کنترل کانون توجه دنیاتو میسازه؟ نمیخوای یه بار امتحانش کنی؟ نمیخوای دنیاتو بسازی؟؟؟ تا کی میخوای بین شک و دو دلیهات زندگی کنی!؟
گفت دیوانه نهی ، لایق این خانه نهی
رفتم دیوانه شدم ، سلسله بندنده شدم
گفت که تو زیرککی، مست خیالی و شکی
گول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم
امروز اومدم بگم خدا جانم میخوام بپذیرم. من تسلیمم، تسلیم تسلیم. میگی صلات کن ، چشم! تمام سعیمو میکنم. میخوام انجامش بدم. میخوام زندگی کنم. من با تمام وجود میدونم جهنم کجاست! شک و دودلی و ترس رو با تمام وجود میدونم. میخوام بهشتو تجربه کنم. ایمان رو . ایمان رو…. ببینم کدومش بهتره!
آمده ام که سر نهم
عشق تو را به سر برم
گر تو بگوییم که نی
نی شکنم شکر برم
اومدم بگم چشششم. هر چی تو بگی، هر چی تو بخوای… من رسیدم به نقطه تسلیم. به نقطه ای که با تمام وجودم میدونم هیچی نیستم و همه چی تویی. کارهای زیادی انجام دادم. راه های زیادیو رفتم. اما امروز اعتراف میکنم که تویی همه چیز.
همه صید ها بکردی، هله میر بار دیگر
سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر
میخوام یه جور دیگه زندگی کنم. میخوام به جای حرف زدن عمل کنم. امروز دومین روز خرداد ماه 1402 هست و من از اون سعیدی که فقط حرف های قشنگ میزنه تصمیم گرفتم تبدیل شم به سعیدی که عمل میکنه و نتیجه میگیره… من نتیجه میخوام. من آرامش واقعی میخوام. من عشق واقعی پایدار میخوام.. من ثروت نامحدود میخوام. من حال روحی عالی میخوام. من احساس خوشبختی و رضایت میخوام.. خدایا شکرررت برای این لحظه و این فایل.. این پارادایس واقعا هر لحظه تپش قلبمو بالا میبره. حتی تو بدترین شرایطم دیدن پارادایس منو ساعتها غرق خودش میکنه .. چقدر انرژی اینجا مثبته… عاشق اینم که سایه درخت بیوفته روی آب. اصلا دیگه نیازی به تابلو نداری. تو تابلویی داری که هر ساعت تغییر میکنه. با تغییر فصل ها تغییر میکنه با تغییر روز و شب تغییر میکنه و… وااای خدایا اصلا فکر نمیکردم یه جایی توی دنیا باشه که دریاچه شخصی باشه. مگه میشع؟؟ میخوام از اول شروع کنم و زندگی در بهشتو ببینم.. همیشه تو تصوراتم بهشت جایی بود که آب بی نهایت باشه. هوا خوب و مرطوب باشه. و هر چی مییخوای همون روز فراهم بشه. اینترنت پر سرعت. فضای نامحدود برای زمین فوتبال و یه سری چیزای دیگه. اولش یه جزیره کوچولو تو تصوراتم بود. ولی ابن پارادایس ناجوانمردانه قشنگه… خدایا شکرتتت. استاد ممنونم ازتتت
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و دوستان محترم
چقدر این روش عارفه خانم قشنگ هست
چقدر تحسینتون میکنم بابت این روشی که برای توجه به زیبایی ها و نکات مثبت استفاده میکنید
و از شما استاد عزیز هم تشکر میکنم بابت شیر کردن این مطلب
و چقدر من هم میتونم از این روش برای خودم استفاده کنم برای بیشتر توجه کردنم به زیبایی ها و نکات مثبت
من از روزی که استاد فایل اول عادتی که زندگی شما را دگرگون میکند 1 به خودم تعهد دادم که به مدت 21 روز شب به شب زیبایی ها و نکات مثبت اون روزم رو بنویسم و شب به شب به یاد خودم بیارم
و به لطف خدا دارم این تعهد رو انجام میدم و بعد از اتمام 21 روز میرسونمش به 90 روز
توی این مدت چیزی که خیلی برام مشهود بود همون حرف های استاد بود که میگفت جهان به افکار شما پاسخ میده و هرچقدر که به زیبایی ها توجه بیشتر کنی بیشتر هم میبینی از همون اول کار
و واقعا هم این برای من بوده و هست و برای همه هست و خدا شاهده چقدر به زیبایی ها به اتفاق های خوبی روبرو شدم
مثلا همین جمعه هفته پیش برخلاف هرفته که میرفتم کوه این بار رو حسم گفت که نرو و گفتم چشم و نشستم کارهای شخصی خودم رو انجام دادم و ساعت 12 رفتم بیرون برای دور زدن و خلوت داشتن با خودم
من ی ماهی میشه اومدم اصفهان به این شهر زیبا و قشنگ و سرسبز واااای خدای من هر دفه که 4 باغ رو نگاه میکنم میگم خدایا اینجا چقدر زیباست و دوست ندارم اصلا برام تکراری بشه خدایا شکرت
خلاصه داستان قدم میزدم توی مسیر و حالم عالی بود به لطف خدا
هدایت شدم به مادی نیاصرم
اون دوستانی که اومدن اصفهان با اصفهانی هستند میدونن چی میگم
الله اکبر
الله اکبر
چقدر این مسیر زیبا بود
تصور کنید یک جوی آب بزرگ که داخلش پر آب هست و دور تا دورش رو درختان بزرگ و زیبا گرفته و تا کیلومتر ها ادامه داره و کنار این درخت ها تریل پیاده روی هست که مردم میتوانند راحت کنار این تریل راه بروند و لذت ببرند
و بعد کنار این تریل خونه های بزرگ و زیبا با پنجره های قدی شیشه ای با تراس های بزرگ که میز و صندلی گذاشتن توی تراس(تصور همیشگی من از خونه زیبام خدایا شکرت) که به زیباییش اضافه کرده بود
خدای من این پرتو های نور خورشید از لابلای درختان زده بود بیرون و فقط جلوه و عظمت خداوند رو میشه دید و حس کرد الان که دارم بهش فکر میکنم اشکم داره در میاد خدای من شکرت
توی این جوی آب دو تا خانم رفته بودند توی آب و تیوب هم انداخته بودند و داشتند لذت میبردند و چقدر تحسینشوون کردم
اصلا یک چیزی میگم یک چیزی می شنوید
استاد چنان بوی عطری توی فضا پیچیده بود که حد نداشت
بوی گل یاس بوی درختان کاج بوی درخت شاتوت
الله اکبر
خدایا شکرت
چقدر این صاحبان خونه ها و مستاجر ها رو تحسین کردم بابت این لیاقتی که دارند و توی این مکان زیبا دارند زندگی میکنند
آره استاد حرف شما کاملا درسته
توجه به زیبایی ها و نعمت ها زیبایی ها و نعمت های بیشتر رو هم میاره
و من امروز مجددا تصمیم گرفتم برای توجه بیشتر توی تلگرام یک گروه بزنم و هر اتفاق خوبی که افتاد رو هم عکس هم صدا و متن و فیلم بگیرم و بفرستم برای خودم حالا با هر کدوم که تونستم و شب این ها رو ببینم و بشنوم و بنویسم توی دفترم
خدایا شکرت
چقدر میتونه این کنترل کانون توجه به زیبایی ها و نکات مثبت زندگیمون رو بهتر و عالی تر کنه فقط باید ادامه بدیم و برامون روتین و تکراری نشه و عادت تکراری حسابش نکنیم
من از این بازی عارفه خانم بادگرفتم که بیشتر این بازی رو خودم و خانواده ام و هر کسی که در مدارش هست انجام بدم و نعمت های بیشتر رو وارد زندگی خودم و اطرافیانم بکنم
ممنوتم عارفه خانم
ممنونتم استاد و ممنونم از دوستانم بابت این خلاقیت های عالی که انجام میدند و به خودشون و بقیه کمک میکنند
خدایا شکرت
سلام به آقا جواد دوست گرامی
خیلی خوش اومدین به اصفهان
من میگم چرا جدیدنا آب رودخونه بازه و شهر چقدر زیبا تر شده! دوستان عباس منش دات کام دارن به زیبایی هاش توجه می کنند :)))
اینقدر انرژی کامنتتون خوب بود و ذوق کروم که یادم رفت خودم تو این شهر زندگی میکنم.
علاوه بر این
چقدر از تعهدتون خوشم اومد.
دنیا به طرز عجیبی جدیت و تعهد رو جدی میگیره و درها رو باز میکنه!
در پناه خداوند شاد باشید
سلام فرزانه خانم محترم
ممنونم از این که برام کامنت گذاشتین و کامنتمو خوندید
آره به لطف خدای مهربان از روزی که اومدم اصفهان زاینده رود باز هست و اتفاقا همین امشب 33 پل بودم
خدای من چقدر زیبا بود
چقدر آدم ها میرفتن و میومدن
چقدر عکس میگرفتن
چقدر شلوغ بود خداروشکر
جاتون خالی یک بستنی خوشمزه هم خوردیم
جای همه دوستان عزیزم خالی
سلام به خداوند زنده و بیدار
سلامی به وسعت پارادایس خدمت استادان بزرگوارم
سلام به دوستان خوبم و با تمام وجودم از تک تک این عزیزان تشکر میکنم برای دیدگاه های بی نظیری که زحمت میکشن و وقت میگذارن و مینویسند و کلی ایده های قشنگ و الهامات رو برای ما رقم میزنند.
خدایا شکرت برای مسیری که آغاز شد با مدیریت پروردگار و با دستان پربرکت استاد عباس منش و استاد شایسته به همان مقصدی که باید، راه می یابد و آنجا بهشت است و هر آنچه گفته و شنیده میشود راهنما و کلید واژه های ورود به بهشت است.
از شما استادان بزرگوارم سپاسگزارم برای فایل های بی نظیری که هر بار موضوع مبحث حداقل برای من پاشنه آشیل محسوب میشه و یک تلنگری هست برای من و برای این ذهن خام و تربیت نشده من و هر بار که تصمیم به نوشتن میگیرم از خودم میپرسم که واقعا من شایسته نوشتن هستم چون از دیدگاه من نوشتن کلمه به کلمه در سایت الهی عباس منش دات کام برای من مسئولیت خطیری هست به این علت که این سایت الهی دارای رهبران بی نظیری هست که هر روز عشق و توحید را به جهان عرضه می کنند و باید رهروانش هم توحیدی و عاشق باشند و من هر چه در این دریای بیکران قوانین معنویت غرق میشوم بیشتر میدانم که هیچ نمیدانم و باید غواص خرد باشم و در عمق بیکرانه های پروردگار غواصی کنم و از کف روی آب بگذرم تا به گوهرهای زیرین و وزین دسترسی پیدا کنم همانطور که خداوند در سوره رعد میفرماید و من عاشق این آیه و تفسیر این آیه هستم: أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَسَالَتْ أَوْدِیَهُ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رَّابِیاً وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِى النَّارِ ابْتِغَآءَ حِلْیَهٍ أَوْ مَتَعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَ لِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَآءً وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِىالْأَرْضِ کَذَ لِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَال
خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد، پس رودخانه ها به اندازه (ظرفیت) خویش جارى شده و سیلاب کفى را بر خود حمل کرد. و از (فلزّات) آنچه که در آتش بر آن مى گدازند تا زیور یا کالایى بدست آرند، کفى مانند کفِ سیلاب (حاصل شود.) این گونه خداوند حق و باطل را (بهم) مى زند. پس کف (آب) به کنارى رفته (و نیست شود) و امّا آنچه براى مردم مفید است در زمین باقى بماند. خداوند اینگونه مثال ها مى زند.
تفسیر آیه : در این آیه دو مثال براى معرّفى باطل ذکر شده است، یکى مثال کفى که بر روى آب ظاهر مى شود و دوم کفى که هنگام ذوب فلزات، روى آنها را مى پوشاند.
باطل همچون کف است، زیرا: 1. رفتنى است، 2. در سایه حقّ جلوه مى کند، 3. روى حقّ را مى پوشاند، 4. جلوه دارد، ولى ارزش ندارد. نه تشنه اى را سیراب مى کند نه گیاهى از آن مى روید، 5. با آرام شدن شرایط محو مى شود، 6. بالانشین پر سر و صدا، امّا توخالى و بى محتوى است.
من بی نهایت از عارفه عزیز سپاسگزار هستم که این چنین فرزندان خود را پرورش میدن و به جای نصیحت ها و انتقادهای بیهوده که نه تنها هیچ تأثیر مثبتی ندارند بلکه نتیجه کاملا عکس دارند و این تجربه را تقریبا اکثریت داشتیم و از هر چه که منع شدیم بیشتر به سمت آن جذب شدیم به طور کاملا ناخودآگاه.
من عاشق فرهنگ غرب هستم، بارها در ویدئوهای ورزشی دیدم که مادران بسیار جوان با ترفندهای خلاقانه و بدون زور و اجبار کاری میکنند که فرزند یک ساله حتی کوچک تر دراز و نشست و یا حرکات ورزشی دیگه ایی رو به راحتی و خوشحالی و با عشق انجام میدن و به همین علت هست که اکثریت ورزشکار هستند و بدن های زیبایی دارند و ورزش جز لاینفک زندگی آن هاست و در تمام زمینه ها به همین شکل عمل میکنن و فقط فرزندانشون رو تشویق و ترغیب میکنن و با اعتماد به نفس بالا تربیت میشوند و بالطبع کشوری دارند با فرهنگ بالا و تکنولوژی بی نظیر.
عارفه نازنین خیلی حرفه ایی با روانشناسی بازی در پرورش فرزندانتون ابتکار عمل به خرج دادین و پرورش و تربیت ذهن را به شکل بازی برای فرزندانتون جلوه دادین و بچه ها هم که عاشق بازی هستند و این نو آوری شما علاوه بر مزایایی که خودتون خیلی زیبا اشاره کردین، باعث میشه که این عزیزان در زمینه گفتار و نوشتار پیشرفت کنند و در فن بیان از هم سن و سالان خود بسیار پیش تر باشند و هنگام انشأ نوشتن میتوانند قلم بسیار شیوا و روانی داشته باشند که برای بسیاری از دانش آموزان عذاب الیم هست از جمله خودم وقتی محصل بودم امتحان انشأ و نقاشی درد سر عظمی بود برام، و نکته مثبت بسیار مهمی که در این بازی شکارچی حرفه ایی بودن هست انتقال نسل به نسل این روش هست و این عزیزان وقتی زیبا اندیشی و زیبا نگاری تبدیل به عادت زندگیشان شود صد در صد در آینده برای فرزندانشان هم به یک عادت و شیوه بدیهی تبدیل خواهد شد،باز هم نکته مثبتی الان به ذهنم رسید چقدر به اعتماد به نفسشان اضافه خواهد شد و مورد دیگه این که خیلی نا محسوس به عقیده و نظر فرزندانشون ارزش و احترام میگذارن و برای انتخاب رنگ خودکار دستشان را باز میگذارند و بچه ها حس آزادی عمل را تجربه می کنند، بهتون تبریک میگم عارفه نازنین برای این ابتکار خلاقانه ایی که به خرج دادین و امیدوارم هر روز و همیشه از نبوغ درونتون به بهترین شکل بهره ببرید.
حالا میخوام از تجربه خودم بگم شاید خیلی کوچیک باشه ولی برای من با ارزش هست، من یک خواهرزاده چهارده ساله دارم که هر دومون خیلی به هم علاقمند هستیم و بسیار دختر هوشمند و پر از استعداد و پتانسیل هست و اونقدر به تحصیل علاقمند هست که هرگز نمره ایی به غیر از بیست رو نمیتونه بپذیره و انصافا هم خیلی تلاش میکنه و همیشه در مسابقات کتاب خوانی، داستان نویسی و هر مسابقه ایی که شرکت میکنه یا در استان اول میشه یا در منطقه اول میشه.
یک مدتی هست که واقعا هدایتی با هم پیاده روی میکنیم و در محله ایی که ما زندگی میکنیم ویلاهای دوبلکس بی نهایت زیبا با فضای سبز فوق العاده و استخرهای بی نظیر و حتی اسم کوچه ها دل آدم رو می بره اقاقیا،سوسن،گلایل،شقایق، خلاصه هر روزی که ما پیاده روی میکنیم من ناخودآگاه وقتی این همه زیبایی رو می بینم دائم با صدای بلند میگم خدایا شکرت و به خواهر زادم نشون میدم و میگم ببین اون خونه چقدر خوشگله چقدر بزرگه، چه ماشینی دارن، و اونقدر زیبایی هست که باید چند تا چشم دیگه هم قرض بگیریم تا هیچ زیبایی از قلم نیوفته، و خواهرزادم (هستی) تأیید میکنه و من امروز با دیدن این فایل و کامنت عارفه جان یک الهامی گرفتم که این روش رو خیلی هوشمندانه تر جلو ببرم و امیدوارم که موفق بشم و آرزو میکنم برای همگیمون که همیشه زیبا بین و زیبا نگرش باشیم و همیشه به مسائل طوری نگاه کنیم که احساس بهتری داشته باشیم و دنیای زیبایی رو برای خودمون و اطرافیانمون خلق کنیم و جهان را گسترش بدیم.
به قول استاد که در فایل شماره 36 گفتگو با دوستان که دیشب داشتم گوش میکردم و به قسمتی از شعر سهراب سپهری اشاره کردن :
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
واژه باید خودِ باد واژه باید خود باران باشد
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
دوستان بزرگوارم سپاسگزارتون هستم برای دیدگاه هایی که به اشتراک میگذارید و زحمت میکشید تجربیات باارزشتون رو صادقانه برای ما تعریف میکنید و من که بی نهایت لذت میبرم اما افسوس که نمیتونم تمام کامنت ها رو بخونم ولی واقعا پر از آگاهی و درس هستند برای من.
استادان بزرگوارم برای تمامی زحماتتون بی نهایت سپاسگزارم و سپاسگزار خداوند هستم برای حضور با ارزش شما در زندگیم و شما نقطه روشن زندگی من هستید و به زندگی من معنا و مفهوم بخشیدین
یک عالمه بغل از راه دور با عشق براتون دارم.
سایتون مستدام
سلام به شما دوست ارزشمندم
سلام به شما لیلا حاج صادقی عزیز
چقدر زیبا نوشتین، چقدر لذت بردم از خوندن تک تک جملات و مثال هاتون.
وای که چقدر اون ایه قرآن رو دوست داشتم و قلبم رو باز کرد. لیلا جان شما بسیار ارزشمندی و قطعا لایق این هستی تا بیشتر اینجا از خودت ردپا بذاری و من به وجود زیبا اندیش و محترمت افتخار میکنم و خوشحالم که باهات بیشتر آشنا شدم. ممنونم که اینقدر خوبی و اینقدر پر از ذوقی. چقدر تحسین تون کردم برای داشتن هستی جان خواهرزاده پرتلاش و پرعشق تون. چقدر تحسینت کردم برای پیاده روی و اون محله ها و زیبایی ها و اسم کوچه هایی که دل منو هم برد.چقدر تحسینت میکنم برای این همه محبت و دقت و سخاوتت عزیزم.
چقدر زیبا نوشتی سپاس سپاس سپاس
این قسمت کامنتت رو برای خودم سیو میکنم و اینجا مرور میکنم.
باطل همچون کف است، زیرا: 1. رفتنى است، 2. در سایه حقّ جلوه مى کند، 3. روى حقّ را مى پوشاند، 4. جلوه دارد، ولى ارزش ندارد. نه تشنه اى را سیراب مى کند نه گیاهى از آن مى روید، 5. با آرام شدن شرایط محو مى شود، 6. بالانشین پر سر و صدا، امّا توخالى و بى محتوى است.
فقط یک درخواستی داشتم میشه لطفا اسم سوره و شماره ایه رو برام بنویسی لطفا.
باز هم سپاسگزارم و صمیمانه و با عشق برات نوشتم لیلا جان
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
برات از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.
سلام فهیمه جانم
ممنونم از این همه لطف و ابراز احساساتی که به من دارید و وقت گرانبهاتون رو گذاشتید و دیدگاه منو مطالعه فرمودین خانم.
من همیشه دیدگاه های شما رو که اکثرا از بهترین دیدگاه هست میخونم و با تمام وجودم لذت میبرم و چقدر برای داشتن دوستانی مثل شما خوشحال و سپاسگزار خداوند هستم و از اساتید بزرگوارمون هم بی نهایت سپاسگزارم که چنین محیطی رو فراهم کردند که بتونیم از هم درس بگیریم.
در ضمن این سوره ایی که پرسیده بودین سوره رعد آیه 17 هست، من خودم عاشق این آیه هستم و دائم تفسیرش رو میخونم و آرزو میکنم که همگی ما اون گوهر زیر آب باشیم و از گروه حق باشیم
آمین
خیلی دوستون دارم
در کنار همسرتون و عزیزانتون خوشحال و سعادتمند و ثروتمند باشید عزیزدلم
سلام استاد عزیزم
امیدوارم که هر لحظتون عاشقانه تر باشه
اولا که بگم چقدر شما خوشگل شدین. دیروز داشتم به دوستم می گفتم و اونم تایید کرد.ماشالله بهتون . یعنی با همسرتون که کنار هم می ایستید عین دو تا فرشته ی زیبا . چقدر تحسین می کنم این رابطه ی عاشقانه رو ، این حس عجیبی که بینتون جریان داره و این همکاری فوق العادتون رو . نوش جونتون . قطعا لایقش هستین و امیدوارم هر روز بهتر و بهترش و تجربه کنین. استاد جان من کارم اجرای استندآپ کمدی هست و باید برم روی صحنه و اجرا کنم و مردم هم قاعدتا باید بخندن
یعنی کیفیت کار من با خندیدن و همراهی تماشاچی مشخص میشه. واقعیتش رو بخوام بگم من قبل از خندوانه توی کافه اجرا می کردم.توی کافه اینجوریه که مخاطب اومده استندآپ ببینه و بخنده و داستان مقداری راحت تره. به خاطر مخاطب یکدست و فضای راحتتر برای اجرای کمدی . البته اونجا هم چالش های خودش رو داره و اینم نیست که هرچی بگی اونا بخندن. باید اصول رو رعایت کنی ولی فضای صمیمی تری داره نسبت به اجرا توی جشن های مختلفی که بیرون برگذار میشه که از هر سن و سالی میان یا اصلا تا حالا استندآپ به اون صورت ندیدن . مثلا من دیروز جشن روز دختر دعوت بودم و به من گفتن دختران 15 سال به بالا میان ولی وقتی من رفتم از بچه ی 7 ساله بود تا 70 ساله. خب تبحّر بالایی می خواد یه شوخی رو اجرا کنی و آدم 7 ساله تا 70 ساله باهات ارتباط برقرار کنن و نشد نداره چون من این کار و کردم . من دیروز با دختر بچه ی 7 ساله ای عکس گرفتم که اجراهای من و دوست داشت . افراد میانسال و حتی سنهای بالاتر هم کار من رو دوست داشتن . اینم در نظر داشته باشین که اجرای تلوزیون و بیرون یه مقدار متفاوته . تو اجرای تلوزیون همه دارن به تو گوش می دن ولی اجرای بیرون تو باید بتونی جمعیت رو با خودت همراه کنی جوری که همه به یک اندازه لذت ببرن . پس شوخیهایی وجود داره که همه باهاش بخندن و این یک تبحره که باید به دست بیاد و من دیروز این کار و توی اجرای بیرون کردم .
و حالا نکته اینجاست . اونجا کیا میان ؟ جشن در مورد چیه ؟ و یه مقدار اینا داستان رو کمی مبهم می کنه . به خاطر همین من قبلش از برنامه گذار می پرسم که چه نکته ای اونجا وجود داره که من بتونم باهاش شوخی کنم و همه در جریانش باشن و باهاش ارتباط برقرار کنن . مثل مسائلی که باید حل بشه و مسئولاشون انجامش نمی دن. و من این مسائل و با زبان شوخی گوش زد می کنم. ولی خب یه وقتایی اطلاعاتشون به درد بخور نیست و عمومیت نداره و مخاطب با اون شوخی ارتباط نمی گیره. من از سال گذشته چندین اجرا رفتم که خب هر کدوم بازخوردهای متفاوتی رو بهم دادن و هر بار فکر می کردم که چجور میشه بدون استرس رفت روی صحنه و لذت برد از روی صحنه بودن و با مردم خندید و در لحظه بود
می خوام تجربه ی دو اجرای اخیرم رو بگم . من مطلبی رو خوندم در مورد تلقین کردن به ذهن و اثرات شگفت انگیزش. و خب من با همین روش به شکل شگفت انگیزی وارد برنامه ی خندوانه شدم .به این صورت که تمام تعریفهایی که از من شده بود رو به صورت یک فایل صوتی در آوردم . یادم میاد یه جاهایی بعد از اجراهای خوبم با خودم حر ف می زدم و فیلم می گرفتم و می گفتم که اجرام عالی شد . تو باید این راه و ادامه بدی . تو برای این کار زاده شدی . یا مثلا یه جا با کلی ذوق و شوق گفتم که من فینال خندوانه رو اجرا می کنم . و تمام اینها در کنار هم یک فایل صوتی 29 دقیقه ای شد که هر روز صبح به محض بیدار شدن گوش می دادم . حالا که به عقب نگاه می کنم می فهمم که چجور این فایل به من اعتماد به نفس داد ، چجور بهم احساس لیاقت داد ،چجور توجه من رو جلب کرد به سمت نکات مثبت خودم و اطرافیانم و چجور باعث شد همه چیز چیده بشه به صورت معجزه وار برای رسیدن من به اون صحنه ی شگفت انگیز. من اون فایل رو هر روز و هر روز گوشش می کردم . شاید 500 بار شایدم 1000 بار نمی دونم . نکته اینجاست که این تعاریف رو من یک بار نشنیدم و رد شم . صدها بار شنیدمشون و نتیجش رو دیدم .حتی الان هم که گوش میدم و رسیدم به اون رویا ، من و بیشتر شگفت زده می کنه که چه دقیق من رفتم فینال خندوانه . اونم وقتی که همه چیز بسته شده بود . چون خدا باز می کنه راه رو . چون همه چیز خداست . راه خداست . اون آدم ها چیزی جز خدا نیستن . همه چیز به خدمت من در میاد وقتی که با تمام وجود یک رویا رو می خوام . مگه میشه یه پسری که پاشده اومده تهران و خونه گرفته و با تمام وجودش کار می کنه رو نا امید کنه ؟ اصلا این با عدل خدا جور در نمیاد . و شد.
و این ترفند فایل صوتی به همراه موسیقی زیرش برای من معجزه می کنه . من برای اجرای اخیرم یک وویس گرفتم و گفتم که اجرای فلان روز من برای فلان شرکت عالی میشه. خیلی می خندن . اتفاقایی می افته که من باهاش شوخی می کنم و بعدش شمارم رو می گیرن برای اجراهای دیگه و حتی دوستم که همراهمه بهم میگه که اجرات عالی شد . مفتخرم که بهتون اعلام کنم دقیقا این اتفاقات افتاد . دقیقااااا. دوستم بارها گفت اجرات عالی بود . مجری گفت چقدر خوب بودی تو و شمارم رو حین اجرا از دوستم گرفته بود . چند نفر توی جمعیت بودن که کلی باهاشون شوخی کردم و بیشترین زمانی بود که روی صحنه بودم . و شاید چند دقیقه از متنم رو گفتم و اکثر حرفام فی البداهه بود . اینم بگم که برنامه گذار از من خواست 50 دقیقه اجرا کنم و من کلا 15 دقیقه اجرا داشتم ولی باهاش نجنگیدم و گفتم اوکی . و خدا رو صدهزار مرتبه شکر عالی شد و 30 دقیقه حدودا روی صحنه بودم و از نتیجه به شدت راضی بودن .یعنی من که همیشه استرس داشتم یهو متن یادم نره روی صحنه رهای رها بودم . هرچی مال اون لحظه بود رو می گفتم و به شدت به هممون خوش گذشت . کیف کردم با تمشاچی یه جا به خودم گفتم من که تو جمع دوستام آدم بامزه ایم و متنی هم ندارم . پس میشه روی صحنه هم بامزه باشم اونم بدون متن . و شد . اجرای دیروز هم که رفتم و دیدم شاید 200 تا بچه بودن و کلی دختر و مادر . و من ترسیدم که این بچه ها اجرای من رو خراب نکنن و حرف نزنن . ولی فایلم رو ساخته بودم و بارها و بارها گوش داده بودم و نوشته بودم و رفتم روی صحنه و اصلا شروعم اونی نبود که طراحی کرده بودم و انگار خدایی حرف می زدم و همون بچه ها انقدر من و دوست داشتن که تا پایین سِن اومده بودن و 4 چشمی من و نگاه می کردن و همه به حرفام می خندیدن . پیر و جوون و بچه . و جالب اینکه برنامه گذارا بعدش بهم گفتن که این از مخاطب شناسی شما بود که بچه ها رو جذب کردین ولی واقعا خدا بهم کمک کرد و من اعتبارش رو به خداوند منان میدم که حرفی بزنم که برای همه ی اونا جذاب باشه و دوستم داشته باشن . یه چیز دیگه راستی . برنامه گذار قبل اجرام گفت اگه اجرات نگرفت زود جمعش کن و من رفتم و ترکوندم . این قدرت تلقین و توجه به خواسته ها و نکات مثبته
خدا رو صدهزار مرتبه شکر
من بعد اجرام هم یک فیلم می گیرم و و میگم که روی اون صحنه چه اتفاقی افتاد و میذارم بعد اون وویس و این یک سند محکم میشه برای من که ببین میشه
این برای من یک رمز و یک نقطه ی عطف در خلق رویاهام بود و خیلی حالم خوبه باهاش و الان آگاهانه تر رویاهامو خلق می کنم . حالا من می خوام یه ماشین 206 بخرم و امروز فایلش رو می سازم و وقتی خریدم بهتون میگم چجور خریدمش. چجور دستای خدا کمکم کرد . من تا آبان امسال یک 206 صفر می خرم با قیمت عالی . جلوی شما گفتم که متعهد بشم . می خرم ، همون طور که رفتم خندوانه ، همون طور که خونم و گرفتم . تا آبان امسال می خرم
دوستون دارم استاد جانم و خانم شایسته ی گرامی
دوستون دارم بچه هاجونم
استاد بازم میگم خیلی خوشگل شدی . در واقع چه جیگری شدی