به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 1 - صفحه 25

1703 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    SON OF GOD گفته:
    مدت عضویت: 3789 روز

    سلام خدمت استادگرانقدرم و همچنین دوستان عزیز . دوست داشتم مطلبی رو که خیلی به من کمک میکنه نسبت به هر شرایطی احساس خوبی داشته باشم و شکرگذارباشم وهمیشه این فکرروداشته باشم که ازهرچیز به وفور در جهان هست رو به اشتراک بذارم . اینکه خداوند مثبته و بی انتها یعنی هیچ حدومرزی نداره بی نهایته . پس اگر ما افکارمون مثبت باشه و به باور فراوانی و بینهایت ایمان داشته باشیم صددرصد درجهت خداوندهستیم و اتفاقات وشرایط فوق العاده خوب و مثبت رو ازهرنظرتجربه میکنیم و به موفقیتهای بسیاری میرسیم ولی اگه احساسمون و افکارمون منفی باشه مثل ترس و غم و نگرانی از آینده وامثالهم و همچنین باور به محدودیت و کمبود داشته باشیم مطمئنا در جهت شیطان گام برمیداریم و طبق قانون جهان شرایط و اتفاقات بدبدتری رو تجربه خواهیم کرد که سرانجامش تباهی و بدبختیه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    amin jafari گفته:
    مدت عضویت: 3986 روز

    به نام خدایی هرگز خلف وعده نخواهد کرد .

    داستان زندگی

    4روز بزرگتر از استاد هستم ، استاد متولد 18 اسفند 59 هستند و من 14 اسفند 59 .

    از مدت عضویتم در سایت مشخص است که از شاگردان قدیمی استاد هستم و شیفته و حیران این مرد خدا .

    دوستان خواهش می کنم کسانی که تازه قصد استفاده از آموزشهای استاد را دارند به این داستان توجه کنند ، چون به عقیده من می تواند بسیار گره گشا باشد .

    زمانی که فیلم راز به بازار آمد نگاهش کردم و دوستش داشتم. روزی درب آپارتمانمان را زدند و پشت در خانم جوانی بود که گفت بازاریاب شرکتی است که کتابهایی را بر حسب سلیقه افراد به آنها یک هفته هدیه می دهد وبعد از یک هفته پولشان را می ستاند . در میان کتابهایی که به من پیشنهاد داد کتاب راز هم بود . خریدمش چون دوستش داشتم .

    چندین کتاب دیگر هم به دستم رسید چون در مدار خواندن کتابهای موفقیت بودم در میان کتابها کتاب خانم اسکاول شین بود ، خیلی برایم جالب بود ، نکات توحیدی فراوانی داشت ، اما چون باورهای مذهبی قوی داشتم مثالهایی که از مسیحیت در کتاب وجود داشت به دلم نمی نشست ، در اعماق وجودم به دنبال فردی بودم که هم مذهب من باشد و از دید قرآن و اسلام قوانین را برایم بازگو کند .. کتابهای بسیاری در حوزه موفقیت خواندم ولی هیچکدام به صورت شفاف قوانین را توضیح نمی دادند تمامی آنها به نا به دلایلی فقط سر نخهایی می دادند که بعدها فهمیدم، بعضی از آنها از باورهای اشتباه، نویسنده کتاب بودند و حتی بزرگترین استاتید هم تمام باورهایشان درست نیستند .

    ازدواج کرده بودم و فرزند دوم من در راه بود . باور اشتباهی به واسطه خواندن کتاب راز در ذهنم شکل گرفته بود و آن این بود که من می توانم با فکر کردن و رویا پردازی به خواسته هایم برسم و قرار نیست هیچ اقدام دیگری انجام دهم . در خانه می ماندم و در تمام طول روز به برنده شدن در قرعه کشی های مختلف و جوایز بانک ها فکر می کردم . در این پُرسه زمانی طولانی مدت از کارم هم استعفا دادم و فقط در خانه می نشستم و رویا پردازی می کردم ، غافل از اینکه رویا پردازی با تجسم خلاق بسیار تفاوت دارد(بعدها از استاد عباسمنش آموختم که چگونه تجسم کنم تا به اهدافم برسم ) و این در هیچ کتابی نبود ، دوستان در هیچ کتابی ننوشته بود که بعد از درست کردن باورهایم اقدام عملی به من الهام میشود . تمام پس اندازم را از دست دادم ، ماشینم را به ماشین ارزانتری تبدیل کردم تا هزینه به دنیا آمدن فرزندم را جورکنم ، دنیا کم کم داشت زندگی را برایم سخت می کرد تا راهم را پیدا کنم و خواسته هایم را بهتر بشناسم ولی من دوست نداشتم تغییر کنم و بر افکارم پافشاری می کردم .با تعدادی از دوستانم شرکتی راه اندازی کردیم ولی بعد از مدتی ورشکست شدیم و شرکت را تعطیل کردیم بعد از چند ماه دوباره شرکتی دیگر راه اندازی کردم ولی باز هم بعد از مدتی مجبور شدم که شرکت را جمع کنم و من در تمام این مدت به این می اندیشیدم که چرا این همه کار و شرکت جابه جا می کنم و در هیچ کدام موفقیتی کسب نمی کنم ؟ (و بعدها از استاد یاد گرفتم این شرکتها نبود که مهم بودند بلکه این خود من بودم که با همام باورهای قبلی از شرکتی به شرکتی دیگر می رفتم) و به قول انیشتن توقع داشتم با همان باورها و کارهای مشابه، نتیجه ای متفاوت بگیریم که این واقعاٌ احمقانه بود .

    خدا دوباره به من و همسرم بچه ای داد و باز هم مجبور شدم ماشینم را بفروشم . دنیا باز هم داشت برایم سخت می گرفت تا تغییر کنم ولی افسوس که باورهای اشتباه اجازه نمی دادند من تغییر کنم ( بعدها از استاد آموختم که افراد باهوش و توانمند آنهایی هستند که خودشان قبل از اینکه دنیا آنها را مجبور به تغییر کند شروع به تغییر کنند ) . در کتابی خواندم که برای ثروتمند شدن باید با افراد ثروتمند معاشرت کنم و این باور به تنهایی من را نابود کرد (بعدها از استاد یاد گرفتم که معاشرت با افراد ثروتمند من را پولدار خواهد کرد به شرط آنکه تکامل خود را طی کرده باشم و باور لیاقت را در خودم بوجود بیاورم که من چیزی از آنها کمتر ندارم و فقط از نظر مالی فعلاً از آنها عقب تر هستم که آن هم با کار کردن روی خودم و باورهایم حل خواهد شد ) آپارتمانم را فروختم و به گرانترین خیابان شهرمان نقل مکان کردم غافل از اینکه بزرگترین اشتباه زندگی ام را مرتکب شده ام ، من تکاملم را طی نکرده بودم و خواستم از پله اول به پله آخر بپرم ، و همین باعث شد که با مغز به زمین بخورم (بعدها در روانشناسی ثروت 1از استاد آموختم که همین جایی که هستم بهترین نقطه برای کسب موفقیت من است و با تغییر باورهایم خود کائنات من را به جاهای خوب هدایت خواهد کرد) در مجتمع جدید روزهای بسیار سختی داشتم خودم را بسیار پایین تر از آدمهای ساکن آنجا می دیدم و قدرت را از خدا گرفته بودم و به آنها داده بودم در جلسات ساختمان به دلیل کمبود اعتماد به نفس و عدم احساس لیاقت شرکت نمی کردم ، با فرزندانم دائم مشاجره می کردم که کوچکترین صدایی ندهند که همسایه ها ناراحت می شوند ، و هزارو یک مسئله دیگر.

    و الان که دارم این متن را برای شما می نویسم در یک خانه اجاره ای در منطقه ای که باز هم ادعا می کردم که من هرگز آنجا زندگی نخواهم کرد زندگی می کنم .و ماه آینده فرزند چهارم من به دنیا خواهد آمد .

    مدت زیادی با استاد آشنا شدم ولی فقط دوره ها رو گوش دادم و هیچ گاه تمرینات دوره ها را انجام ندادم برای همین هیچ موفقیتی کسب نکرده ام (دوستان عزیزم تا تمرین انجام ندهید هیچ نتیجه بزرگی نخواهید گرفت ).

    و کائنات بالاخره مرا مجبور کرد که تغییر کنم . به نقطه عطف رسیدم به جایی رسیدم که با داشتن سه فرزند هیچ درآمدی نداشتم و حتی پول خرید یک نان را هم برایم نمانده بود . باید تصمیم می گرفتم ، چون راه چاره ای نداشتم ، یا باید خودم و خانواده ام از گرسنگی می مردیم یا شروع به تغییر می کردم .

    کائنات مجبورم کرد که پول قرض کنم چون همیشه ادعا می کردم که من هیچ وقت از کسی پول قرض نمی کنم .(بعدها در دوره هدف گذاری از استاد یاد گرفتم که هیچ موقع نباید ادعا کنم ، که اگر ادعا کنم دنیا را به مبارزه خوانده ام و قطعاٌ در این جنگ مغلوب خواهم شد .)

    به خیلی ها روزدم و دستم را پیش خلق خدا دراز کردم و روی خیلی ها حساب باز کردم و آنها بودند که تحقیرم کردند و بخاطر 100هزار تومان آبرویم را بردند .(از استاد در فایل بی نظیز فقط روی خدا حساب باز کن آموختم که فقط و فقط باید روی خدا حساب باز کنم ).

    دوستان نگذارید به این نقطه برسید و بعد تغییر کنید .خودتان تغییر را شروع کنید .

    از دوهفته پیش با برادرم با استفاده از آموزشهای استاد کسب و کار جدید و فوق العاده ای شروع کردم و هرروز 4 تا 5 ساعت تمرین انجام می دهم و روی خودم سرمایه گذاری می کنم .

    تعهد دادم که حالم خوب باشد (چون حال خوب = اتفاقات خوب )، تعهد دادم که برای اولین بار فقط و فقط روی خدا حساب باز کنم ..

    دیشب من و همسرم شام نداشتیم که بخوریم ، تنها تفاوت یخچال ما با جاکفشی فقط دمای آن است ، 2هفته است که بچه هایم فقط تخم مرغ می خورند و….

    شیطان مدام زمزمه می کند که به پدرت بگو و پولی قرض بگیر ، به دوستانت بگو واز آنها کمک بخواه …. اما من تا پای جان به عهدی که با خدا بسته ام پایبندم ، حتی به خدا هم ، به ظاهر مشکلاتم را نمی گویم و می دانم که خدا خلف وعده نخواهد کرد ، از استاد آموختم که با هر سختی آسانی است و مطمئنم که فرکانسهای من است که زندگی ام را می سازد .

    شیطان دیشب توانسته بود با زمزهایش همسرم را بسیار ناراحت و پریشان کند ، با زمزمه هایی که از کجا می خواهی تا ماه آینده برای زایمانت پول بیاوری (فرزند 4)، تو که حتی 1000 تومان نداری که نان بخری ، هرگز نخواهی توانست با کاری که تازه همسرت شروع کرده تا ماه آینده پولی داشته باشی ( اما من از استاد آموختم که خدا از جاهایی که تصورش را نمی کنی به تو روزی خواهد رساند و تنها راه ثروتمند شدن من کسب و کار من نیست ) .من یقین دارم که راه رستگاری همین است ومن تا پایان جان به عهدی که با خدای خود بستم پایبندم.

    دوستان اگر نمی خواهید مثل من دچار باورهای اشتباه شوید این نصیحت را از برادر کوچکتان بپذیرید که خدا ، از زبان سید حسین عباس منش بهترین راهکارهای یک زندگی رویایی را در اختیارمان قرار داده . جمله به جمله حرفهای ایشان را باید از طلا نوشت ، چون من با تمام وجودم آنها را درک کرده ام و به واسطه اشتباهاتم پی به این نکته بردم که آموزشهای استاد در دنیا بهترین است ،به خدای عباس منش ایمان بیاورید تا رستگار شوید .

    امیدوارم در کانال استاد منتشر شود تا شاید اتفاقی نو در زندگی حتی یک نفر رخ دهد .

    مانا باشید و برقرار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    قاسم زارعی شیرازی گفته:
    مدت عضویت: 3922 روز

    سلام به استاد عدالت گستر و عدالت محور،استاد عزیز عباس منش

    شما با سخاوت ، تمام تجربیات شخصی و عملی خودتون در اختیار دیگرانقرار می دهید تا اینکه دیگران هم موفقیت کسب کنند.

    در واقع آنچه برای خودت می پسندی برای دیگران هم می پسندی(شادی،سلامتی،ثروت،سعادت مندی)

    و آنچه برای خودت نمی پسندی برای دیگران هم نمی پسندی(فقر،بیچارگی،ناامیدی و…) و این عین عدالت هست.

    استاد عزیز از نظر من شما لیاقت رهبری، نه تنها ایران ، بلکه لیاقت رهبری کل جهان را دارید،چرا که شما همواره درمسیر سعادتمندی همه انسانها و بشریت کار انجام میدهید.

    به امید روزی که تریبون بزرگی در اختیار داشته باشید تا همه انسانها صدای شما رو بشنوند و از آموزه های شما استفاده کنند.

    انشاءالله هر کجا که هستید در پناه خدای یکتا،شاد ،سالم،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی.

    با تشکر

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    جنیفر کاکر گفته:
    مدت عضویت: 2924 روز

    سلام استاد خوب و مهربانم از خداوند به دلیل اشنایی با شما سپاس گزارم و شما الگوی زنده گیم هستین من با فایل های رایگان تان را گوش کدم و واقعین چیزی که احساس میکردم دریافتم به سخنان شما مقیم کشور دانمارکم انشالله روزی خدا بخواهد به دیدار شما حتمن امریکا میایم استاد مهربانم شما بهترین استاد بهترین دوست زنده گیم هستین من دختر افغانم واقعین برشما احترلم دارم و دوستان دارم به صفت استادم رهنمای زنده گیم و خواب های بلند دارم و میدانم بخیر خواب هایم به تحقق می انجامد بر شما دید گاهی خود مینویسم احساس ارامش دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مسعود گفته:
    مدت عضویت: 3970 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عزیزم.

    این یکی از زیبا ترین فایل هایی بود که از شما دیدم.خیلی زیبا بود . واقعا لذت بردم. من اوایل با راز آشنا شدم ولی چون درست بلد نبودم از قانون جذب استفاده کنم و نتیجه بگیرم ، کاملا اونو کنار گذاشتم و گفتم این چیزا چرت و پرته. ولی وقتی با شما و سایتتون آشنا شدم و یادگرفتم چجوری میتونم افکارم و باور هام رو تغییر بدم و نتیجه بگیرم ، ایمان آوردم که زندگیمون رو تمام و کمال خودمون خلق میکنیم.و خودمو خیلی بیشتر از پیش شناختم و عاشق خدا شدم و همینطور معجزه هاش رو توی زندگیم دیدم. من حرفای شما رو از روی نتایجی که گرفتم باور کردم. وحتی اگه این فایل رو هم هیچوقت نمیگذاشتید ، باز هم به این مسیر ایمان داشتم و این راه رو ادامه میدادم. با این همه حال این فایل بسیار بسیار برام جذاب و دیدنی بود. دمتون گرم…شما رو به خداوندبینهایت میسپارم. سعادت مند در دنیا و آخرت باشید. بدرود….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    کاوه شاد گفته:
    مدت عضویت: 3244 روز

    سلام استاد

    واقعا این فایل مثل فایل های قبلی تون ارزشمنده . همین چند روز پیش بود که من برای تغییر وضعیت شغلی و درآمدم برای مصاحبه به جنوب رفتم ، خانواده ام خیلی می گفتند که اونجا خیلی گرمه و من دوام نمیارم اما من تصمیم گرفته بودم که بروم ، رفتم اونجا و شرایط کار رو دیدم ، خوابگاه رو دیدم با اینکه قبلا کنگان نرفته بودم پیش خودم می گفتم من میروم ببینم چه می شود ؟ به خودم می گفتم اگر من برای تغییر شرایطم باید کاری کنم و….. .

    دیدم چقدر جوون از تمام ایران از شمال از جنوب ، از تهران و … اونجا کار می کنن نه اونها از شرایط آب و هوایی مشکلی براشون بوجود آمده نه اونطوریه که عوام میگن که کار شرایطش اینجوریه و اونجوریه .

    با اینکه من ذهنیتم برای درآمد بالایی بود بعد از دیدن و صحبت با افراد متوجه شدم که از لحاظ تجربی و نرم افزاری سطح بالایی ندارم و اگر می خواهم حرفی برای گفتن داشته باشم لازمه که بیشتر کار کنم و خودمو بالا بکشم .

    با اینکه خانواده در این مدت مدام تماس می گرفتن و می گفتن که به دستمزد پایین رضایت نده من در این فکر بودم که من چطوری در مورد خودم و توانایی ام فکر می کردم ؟ و واقعا در زمینه کاری ام توانایی ام محک خوبی خورد .

    بعد چند روز به خانه برگشتم با اینکه هزینه بلیط هواپیما ، رفت و آمد برایم در این مقطع زمانی هزینه نسبتا بالایی بود اما واقعا این تجربه من رو به فکر فرو برد که این تجربه که من بدست آوردم ، با افرادی آشنا شدم و .. . ارزش بیشتری داشت یا اینکه مثلا نصف درآمد کنونی ام را هزینه کنم ؟

    اگر فقط به هزینه نکاه کنم شاید بگم هزینه زیادی کردم ولی من برای تغییر شرایطم باید کاری می کردم چه بهتر که الان این تجربه رو بدست آوردم ، واقعا بعضی تجربه ها با قیاس پول و هزینه سنجیده نمی شود .

    این فایل و صحبت هایی که داشتین عمق ایمان شما رو به قوانین و موفقیت هاتون رو نشون می داد ، اینکه کانون توجه رو با اون شرایط بگذارین رو خواسته ها و ساعت ها خواسته هاتون رو تصور کنین نهایت اراده و عزم ی انسان مشتاق برای تغییر وضعیتشه .

    درود بر شما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سعید اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3804 روز

    سلام و درود به استاد عزیز

    خیلی خوشحالم که دوباره شما رو می بینم و از اینکه در آرامش و آسایش زندگی می کنید خرسندم.

    در این ویدئو وقتی از گذشته خود تصویری پخش کردید ، رسیدن به رویاها و آرزو هایتان را و تغییر کاملا مشهود در زندگیتان را به ما نشان دادید ، و نشان دادید که هیچ رویایی فقط رویا نیست .

    برای شما و خانواده محترمتان آرزوی شادی و موفقیت بیشتر دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    محمد کاظم فخار تازه یزدی گفته:
    مدت عضویت: 3064 روز

    سلام به استاد عزیز وهمه دوستان بنظرم نیاز به دیدن فیلم یا گذشته استاد نبوده و نیست زیرا درک واقعی قانون جذب به ما از درون فهمی میدهد که میتوانیم همه چیز را تشخیص دهیم استاد خیلی ساده و بدون بیرایه میگوید اگر قانون را بفهمی هر درخواستی که داشته باشی از جانب خداوند اجابت میشود فقط خودت را دریاب حتی اگر خودش مشکل داشته باشد قانون درست میباشد موفقیت در انتظار کسانی است که قانون جذب را در تمام مراحل زندگی اجرا کنند …سلامت شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مجید مهجور گفته:
    مدت عضویت: 3296 روز

    درود بر استاد عزیزم جناب عباسمنش

    واقعا خدا رو سپاسگزارم که صبح جمعه ام در حالی با دیدن این فایل معجزه آسا شروع شد که دیشب را به نحوی عالی در کنار خانواده ام گذروندم و در بهترین رستوران شهر یکی از بهترین غذاها رو خوردم و در مسیر هم کلی زیبایی، ثروت و نعمت میدیدم و حس و حالم خوب بود و کلی انرژی داشتم و قصدم بر این بود که صبح پاشم و قسمت دوم قانون افرینش که قانون درخواست هست رو و توی دفتر مربوط به قانون آفرینشم نوشتم مرور کنم که اینقدر ذوق داشتم از شنیدن فایل جدید شما که اول فایلتون رو دیدم ، فایلی که یه نشانه بود برای این روز های من که کمی حس و حالم اندکی در چند روز قبل ناعالی بود و من در تمرین فانوس دریایی ام هر روز از خدا میخواستم که در اون روز مربوطه کلی برایم نشانه برای تقویت ایمان و هدفی که در اون گام برداشتم بیاره و روز بعدش با پیجی آشنا شدم که واقعا برام نشانه بود و ذوق زده ام کرد و حسمو باز عالی کرد و دیشب هم که فایل ” به رویاهایت باور داشته باش رو ” خدا بهم هدیه داد که گفتم خداجون بینهایت سپاسگزارم که اینقدر نشانه بهم نشون میدی. هر چند که در طول روز کلی نشانه های کوچولو و بزرگ میبینم ولی این صحبتهایی که از طرف دستان خدا با من میشه ، بینهایت برام ارزشمنده…..من که از همون سال پیش که در ماشینم به طور ناگهانی با فایلاتون اشنا شدم ، جذب شما شدم و طوری حرف میزدید و نمیدونم چه انرژی توی صداتون و کلامتون هست که من بی نهایت جذب شما شدم….آخه من فایلهای صوتی افراد بیشماری رو گوش کردم ولی نمیدونم چه چیزی در وجود شما هست که با من اینگونه کرد و خب اون زمان نمیدونستم ولی الان میدونم که فردی هستید که از همه لحاظ به ثروت رسیدید و این هم یکی دیگه از جنبه های اعجاز ثروت در زمینه عزت نفس شماست که اینقدر برای من جذابید .

    واقعا سپاسگذارم بابت این فایل ، واقعا این یه نشانه بود از طرف خدا، سر صبح اشک شوق ریختم، به گمونم صدای خانمی که با شادی و گرمی در فیلم از خونه به عنوان هتل 8 ستاره نام بردند صدای خانم بزرگوارتون بود و خیلی خوشحالم که دو نفر انسان دوست داشتنی در کنار هم و پشت هم بوده اند و الان هم مثل گذشته ولی با کیفیت زندگی فوق العاده دارید روزهای زیبا رو خلق میکنید .

    استاد مراتب قدر دانی من از شما خیلی زیاده و من همواره و هر روز در محل رفتن به سر کارم و برگشت از آن دارم به فایلهای شما گوش میدم و با کلی انرژی روزم رو شروع میکنم و هر دفعه هم که گوش میدم مطالب جدیدی یاد میگیرم که میگم خدایا اینا کجا بود دیگه و یا یه مطلبی رو در دفعات بعدی به عمقش پی میبرم و کلی ذوق میزنم و انرژی میگیرم….

    به لطف خدا جلسات قانون افرینش رو شروع کردم . خیلی جالبه در فایل اول قانون افرینش به ما گفتید که از همین امروز براتون اتفاقات و نشانه ها رخ میده و دقیقا همون شب دوست ثروتمندم بهم پیام داد توی تلگرام که مجید پایه ای بریم دوروزه شمال !

    جالبه که من هفته قبلش داشتم خودم رو توی ماشین اوپتیمای خودم و در راه شمال بهمراه آهنگ و شادی میدیدم و هفته بعدش این اتفاق رخ داد برام و جالب اینه که من قرار بود در مورد یادگیری کاری و مصاحبه با این دوستم به دفتر کارش برم توی همون هفته ، ولی خود دوستم که مدیر اون شرکته و 150 نفر براش مستقیم و 1000 نفر غیر مستقیم کار میکنند، اومد با ماشین اوپتیماش دنبالم و منو به شمال برد و در راه من همه سوالاتم رو پرسیدم و کلی من از اون درس یاد گرفتم و کلی هم اون از من مطالب و قوانین هستی رو یاد گرفت و کل هزینه سفر رو خودش پرداخت کرد و اینا برام باور کردنی نبود که اینقدر سریع قانون عمل کنه ……نکته جالب بعدی این بود که من در مورد یه مطلب حس خوبی نداشتم و با خودم عهد کردم که باور درستش رو تکرار کنم و صدامو ضبط کردمو تا صبح توی گوش من تکرار میشد …….فرداش در سر کار مبلغ 360000تومان به حسابم واریز شد که تا همین الان که نزدیک یک هفته میشه متوجه نشدم از کجا واریز شده برام و خیلی دنبال این بودم که این پول از کجا برام واریز شده و نگران این بودم که نکنه اشتباه واریز شده که یه دفعه همکارم که زیاد توی این مباحث نیست بهم گفت تو چکار داری از کجا اومده ، تو خدا رو شکر کن و رهاش کن و حس خوب داشته باش اون پول اگه مال تو نباشه و اشتباه واریز شده باشه خودش ازت جدا میشه …..و من شوک شدم که خدایا از طریق همکارم که چیزی نمیدونه با من حرف زدی و یه قانون رو متذکر شدی و واقعا نمیدونستم چی بگم ……یه قانونی که جدیدا کشف کردم و اون بخاطر تحقیق در مورد خودم و دیگران بود اینه که اگه واقعا خواسته ای رو داشته باشیم و قبلش از ای کاش و کاشکی بشه و این کلمات استفاده کنیم ، زمان رسیدن به خواسته هامون عوض میشه و همون عصر که این قانون رو یاد گرفتم و از سر کار بر میگشتم ، گفتم بذار این قانون رو تست کنم . همیشه من با اتوبوس به محل کارم میرم و میام تا فایلهای صوتی استاد رو در این مسیر گوش بدم .اون روز عصر کارم دیر تمام شد و اومدم سر ایستگاه و توی خونه هم کار داشتم .همونطور که به فایلهای استاد گوش میدادم با خودم گفتم بذار این قانون ای کاش رو امتحان کنم . اتوبوس های مسیر ما همیشه سبز یا قرمز رنگ هستن و به محض اومدن ، من از دور میفهمم که این اتوبوس مسیر منه . اون روز یه اتوبوس از دور با رنگ سفید داشت میومد و همیشه اتوبوسهای سفید اون ایستگاه یا بی ار تی ان و یا مال مسیر دیگه ای هستن…..من همونطور که از دور این اتوبوس سفید میومد ، با خودم گفتم ای کاش اتوبوس من دو دقیقه دیگه بیاد تا سریعتر به خونه برسم و کارامو که برای هدفهام هست رو انجام بدم و بعدش به خودم گفتم البته اگه دیر هم بیاد ایراد نداره و من دارم فایلهای استادو گوش میدم و از وقتم پربار استفاده میکنم….همینطور که یانا رو تو ذهنم میگفتم ، اون اتوبوس سفید نزدیک میشد و از کنارم داشت رد میشد که در ایستگاه وایسته که یه نگاه بهش کردم و دیدم روی بدنش اون خط مسیر منو زده!!!!!

    گفتم خدایا ! تو خط اتوبوس رو به این سرعت به نفع من عوض کردی !!!! پریدم تو اتوبوس نشستم و مثل چی داشتم ذوق میکردم و سپاسگزاری……حالا نمیدونم این قانونه یا بخاطر اینه که باورش دارم …..خلاصه وقتی پیاده شدم به اتوبوس نگاه کردم و دیدم اتوبوسهای سفید و صورتی که بعدن دیدمش ، به تازگی به این مسیر اضافه شدن …..خدایا واقعا سپاسگزارم

    من و همکارم ، یه گروه سپاسگزاری و بیان اتفاقات زیبای روزمون رو داریم که هر اتفاق خوب میفته و سپاسگزاریهامونو اونجا مینویسیم و این باعث میشه که هم سپاسگزاریمون بیشتر بشه و هم اتفاقات خوبمون و به تازگی همسر این همکارمون هم که اصلا توی این وادی نبود خودش گفت منو عضو کنید و من فقط میام میخونم …..بعد دیدیم که ایشون هم راه افتادن و سپاسگزاری میکنن و از اون روز داره براشون اتفاقات خوب و جذب ثروت میشه که براش تعجب آور بود و من هم یه فلش پر از فایلهای رایگان استاد رو که کلی مرتبشون کرده بودم رو بهشون دادم و اونا هم دارن صبح و شبشون به این منوال میگذره ……

    نکته دیگه خانم دکتری بودن که به محل کارمون اومدن و ارباب رجوع بودن و من همونجا چند تا سوال در مورد موفقیتشون کردم و دیدم بعله ایشون هم استاد عباسمنش رو میشناسند و این صحبتها و رد و بدل کردن قوانین به دو ساعت طول کشید و ایشون کلی ذوق کردند و خودشون شماره شونو بهم دادن وگفتن من از این به بعد بازم میام اینجا و شما بسیار قوی هستید در این مورد و این باعث شد که کلی اعتماد به نفسم بالا بره ….. خدا رو سپاسگزارم که ماه دیگه دوره عزت نفس استاد رو تهیه میکنم و با هدیه استاد ، قسمت سوم قانون افرینش رو تهیه میکنم و اینها همه نعمت و ثروته …..

    هر روز اتفاقات زیبا و نشانه های بزرگ و کوچک برم رخ میده و خدا از هر طریقی چه از طریق عکس فیلم نوشته افراد مکانها داره با من حرف میزنه ……خیلی برام جالبه استاد در جلسه اول قانون افرینش گفتند من تی وی نگاه نمیکنم ولی اون چیزهایی که باید از طریق تی وی با توجه به مدارم به من نشون داده بشه ، بصورت اتفاقی حالا یا در تی وی اقوام یا تی وی های عمومی بهم نشون داده میشه . من هم زیاد به برنامه های احسان علیخانی با توجه به فاز غمش علاقه ای ندارم ( البته برای جناب علیخانی و مهارتشون بسیار ارزش قائلم ) و تلویزیون نمیبینم ولی در ماه رمضان ، من فقط دو تا از برنامه های ماه عسل رو دیدم که همشون در مورد رسیدن به خواسته ها بود و اولی در مورد خواهران پرافتخار منصوری که به ارزوهاشون رسیدند با توجه به گذشته ی بسیار سختی که داشتند و دیگری آن آقای کارآفرین از شهر خمین که ایشون هم شرایط دشواری داشتند و فقیر بودند و الان کار افرین شدند و بهترین زندگی رو دارن و واقعا کلی درس برای من داشت و کلی وجه تشابه در این بزرگواران در مورد موفقیت برام بازگو شد و جالب اینکه خواهران منصوری ، جایگاه و مقامی که میخواستند رو نقاشی میکشیدند و به دیوار میچسباندند و بعد به اون میرسیدن!!!!

    واقعا خدا رو سپاسگزارم که خدا منو در این مسیر قرار داده و شک ندارم که به همه خواسته هام میرسم و شک ندارم که باید تکاملم طی بشه و همواره باید کانون توجهم روی نکات مثبت و جنبه ی مثبت قضایا باشه و همواره حس خوب داشته باشم و ذهن و روحم یکی بشن و هیچوقت نگران نباشم و باورهامو تقویت کنم و مطمئنم بینهایت بینهایت ثروتمند میشم در همه جنبه های ثروت و هم خودم رو شاد میکنم و هم دیگران رو ……

    خدا رو شکر که همه به من میگن خیلی پر انرژی ام و به عنوان انرژی مثبت هستم و این داره برام باور میشه و خیلی ها ازم تشکر میکنن و همه این خوبی ها رو مدیون استاد عزیزم هستم…..استاد بی نهایت دوستت دارم ……سعی میکنم هر چه زودتر به هدفم برسم و نشانه ی هدفم رو ایشالا به هر نحوی شده به دستتون میرسونم که شما هم کلی شاد بشید و بدونید که من شاگرد شما ( دست با ارزش خدا ) بودم و خواستم و بدست آوردم….

    عذر میخوام از زیاده گوییم…….براتون ارزوی ثروت تندرستی شادی و لذت بی انتها و بی مانند دارم :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: