به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 1 - صفحه 41

1703 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3259 روز

    مسئله این است ماندن یا رفتن. وقتی ایمان داشته باشی به آرزوهات و خودت و خدایی که تورو آفریده .

    آره اتفاقات و شرایط تغییر میکنن زندگی میگذره رد میشه و ما باید به جای غر زدن

    اینو به خودم میگم نه به کسی دیگه ای ، به جای شکایت یکم از زندگی لذت ببرم

    و روی باور هام کار کنم دنبال اهداف و خواسته هامم باشم و بعدش دیگه رها کنم از زندگی لذت ببرم.

    آره باور قدرت چنان قدرتی داره که می تونه هر پیش بینی و قوانین ریاضی و منطق رو زیر سوال ببره.

    بزارید یکم بیشتر توضیح بدم باید نگاهی به داستان ها قرآنی بندازیم برای مثال داستان موسی.

    خب اصلا منطقی نیست که یه بچه داخل سبد روی آب حرکت کنه بره و با امکانات فرعون و پیش مادرش بزرگ شه

    و حتی ادامش.

    کلا به این چزا میگن معجزه که من یعنی وجود من اینو قبول نداره ساده بگم انگار باهاش راحت نیست.

    یعنی چی معجزه که فقط یه عده میتونن انجامش بدن و این باور شرک آلوده.

    بازم به قول پیامبر شرک در دل انسان مومن مثل راه رفتن مورچه ی سیاه روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب مخوف و پنهانه.

    الان دارن با پیشرفت علم کم کم دلیل این اتفاقات به اصطلاح معجزه رو میفهمن.

    مثلا گفتن یه جا که اگر باد بایه سرعت مشخص با یه زاویه مشخص از رود نیل عبور کنه رود شکافته میشه.

    در واقع میخوام اینو بگم که این افراد اینقدر ایمان و باور قوی تری داشتن که خداوند اینطور این اتفاقات رو مدیریت کرده.

    و درواقع خداوند اونهارو هدایت کرده نه اونا . اونا کی باشن خداست که اونکارا رو انجام میده.

    همیشه داره انجام میده اما برای کسی که ایمان داره.

    و خداوند خیلی طبیعی و همه چی از راه درست رو هدایت میکنه نه اینکه قوانین جهان رو نقض کنه.

    و نه از راههای عجیب و غریب . ما فکر میکنیم عجیبه چون هنوز علم اون کارو نداریم و بهش واقف نیستیم.

    تصمیم گرفتم روی باور هام کار کنم برای اهدافم و خواسته هام حرکت کنم و بعدش خیلی خوشبین باشم به همه چیز.

    البته در عمل باید دید که چطور عمل میکنم و گرنه این یک حرفه فعلا.

    اما خوشبختانه شروع هر کاری نیز از همینجا شروع میشه. از یک تصمیم یک تعهد .

    آره فقر ،کمبود،بیماریو غم بسیار موقتی است. چون اینها انرژی نیستند.

    تنها خداوند انرژیه انرژی منبع و از اونجا که خداوند خودش رو خوب ثروتمند قدرتمند و … معرفی مینکه

    پس سلامتی نیروست و پایداره پس ثروت نیروست و پایداره پس عشق نیروست و پایداره پس شادی نیروست و پایداره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    الهام محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2891 روز

    خدایا شکرت بابت توضیحات نوشتاری و صوتی این فایل که این موارد رو بهم یاد داد:

    – وقتی باورهای ما تغییر کنه اتفاقات و شرایط هم تغییر میکنه چرا که باور انقدر قدرتمنده که میتونه هر پیش بینی و حساب و کتاب ریاضی رو به هم بزنه.

    – وقتی میتونیم تغییر کردن رو آغاز کنیم که فارغ از شرایط به ظاهر نا به سامان و خارج از کنترل زندگی تصمیم بگیریم از درون به احساس خوب برسیم و خوشبین و امیدوار باشیم.

    – باید باور کنیم که خودمون با فرکانسهای خودمون اتفاقات و شرایط رو رقم میزنیم.

    – تضادها بخشی از برنامه جهان هستند تا ما خواسته هامون رو بهتر بشناسیم. نباید ناامید بشیم و باید از انرژی آن تضادها برای محقق کردن رویاهامون استفاده کنیم. وقتی همه چیز اکی باشه انسان ممکنه انگیزه ای برای پیشرفت نداشته باشه.

    – بر عکس تصور عموم مردم، این فقر و بدهی و کمبود هست که موقتیه. اما ثروت و فراوانی همواره ماندگاره چون جهان بر پایه فراوانی بنا شده.

    – حتی اگه فعلا هیچ نشونه ای از ثروت و موفقیتی که میخوایم نیست باید بتونیم با کمک یه ایمان شکست ناپذیر از همین الان حسشون کنیم. یعنی باید به قول قرآن به غیب ایمان داشته باشیم.

    – حتی وقتی در شرایط مناسب نیستیم باید با تغییر زاویه دیدمون به احساس خوب برسیم مثل استاد عباس که حتی حالشون تو خونه کوچیکشون تو بندرعباس خوب بود.

    – به رویاهایت باور داشته باش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سنسی میکائیل خواجه گفته:
    مدت عضویت: 2528 روز

    سلام خدمت تمامی دوستان عزیزم

    استاد عزیزم

    خانم شایسته عزیز

    پانزدهمین روز از سفرنامه ام

    دوست دارم این برگو تا آخر بخونین هرکسی که تا اینجا اومده…

    قبل ازدواج با همسرم همه با ازدواج ما مخالفت کردن ولی من خواستم با تمام وجود جلوی همه وایسنادم و گفتم این زن زندگیه منه و من میخوام باهاش زندگی کنم…

    ازدواج کردیم اونم یه ازدواج انچنانی که همه در حیرت بودند بعد ازدواج پدرومادرم چون مخالف بودن از حونه انداختنم بیرون گفتن برو منم با پولی که خانومم داشت خونه رو رهن و اجاره گرفتیم 1 تومن ماهی 350 خونه بزرگ 120 متری شیک و یه زندگی عاشقانه اما پر از وتبستگی رو شروع کردم وام ازدواج گرفتم و خودمو گرفتار کردم ولی تجربه شد دم خانوممگرم من از سرکار میومدم واسم غذا اماده میکرد هر نوع غذایی و کلا یه زندگی عالی داشتیم خانومم طلاهشو فروخت زمینشو فروخت و ماشین گرفتیم من راضی نبودم ولی دیدم نمیشه کاریش کرد گفتم اوکی صبح و روز کار میکردم صب از 7 تا شب 11 بعدش هم خانوممو میبردم گشتو گزار تا اینکه یه وقت خانوم خسته شد گفت نمیبینمت از شغلت بیا بیرون پدرومادرت این حرفو زدن برو یقشونو بگیر من مونده بودم طرف کی رو بگیرم بعد هی به پدرومادرم بد و بیرا میگفتم و کلا اینطوری پیش رفت تا قطع رابطه کردم گفت این دختره چشمش رو توه کلا قطع هرجیزی بود باشه رفتین ترکیه بهم خیانت کرد و من با کس دیگری گرفتمش این موقع بود که با این خانواده اشنا شدم روز ثبت نام من همین روزه فایل فقط الله استا که بزرگترین تلنگر در من رو ایجاد کرد بعد فایل عیر قربان توکل به خدا حضرت ابرهیم شاید بالای 100 بار شنیده باشم

    با کمک دوست خوبم نعمت الله صادقی …

    فهمیدم مدار من روی خیانت بودا گویا یا اون مدارش اینطوری بوده خلاصه خوب شدم راه اومدم مدارمو همه چیمو ددست کردهبودم حالم خوب بود

    ولی بازم ارتباط داشت با یکی دیگه ولی باز هم میومد پیش من و ازم کمک میخواست …

    و کمکش میکردم تو ترکیه تصمیم بر این بود که جدا زندگی کنیم و من اون پسری ک کنارش بود رو امتحان کردم و دیدم داره خیانت میکنه به همسر من و نشونش دادم گفتم این اونیه که بخاطرش منو اینجا گزاشتی رفتی خدا یکی از دست هاشو فرستاد گفت داداش بیا خونه من هست بیا باهم باشیم بعد همسرم برگشت و من هم قبول کردم گفتم انسان ممکنه اشتباه بکنه چون من بجای اون نبودم قضاوتش نکردم و بهش دوباره عشق ورزیدم تا اینکه باردا شد و فرستادمش ایران و بعد سه ماه بچمون افتاد و من چند روز بعدش ایران بودم و همسرم دوباره تو حس حال خودش نبود من عالی بود خیلی عالی یه چیزی بیشتر از عالی ولی همسرم تو مدار من نبود …

    و جهان خود ب خود داشت مارو از هم جدا میکرد تا اینکه سال نو خانومم گزاشت رفت و بعد چند روز اومد همه جا رو رفته بود سال نوهم باهم نبودیم در کل امروز برگشت و گفت که میخوام ازت طلاق بگیرم اماده باش فردا میرم درخواست رو بنویسم خونه ابجیش بود رفتم و هرچی تو دلم بود بهش گفتم و اومدم بیرون و با خدام صحبت کردم و ایمان دارم که چون هم مدار من نیست جهان داره خود ب خود مارو از هم دور میکنه و چون خداوند فقط خیر مطلقه همه چیز به نفع ماست …

    گفتم میکاییل ناراحت نشو دیگه مثه قبل ک بهم خیانت کرده بود بهش وابسته نبودم فقط خدای من ب چشمام دیده میشد وقتی رسیدم خونه خودمون جلوی خونم بود گفت میخوام وسایلامو بگیرم گفتم برو بیرون و دستشو کشید شروع کرد به زدن من منم نا خود آگاه دو باز کشیده بهش زدم و جیغ کشید و خلاصه وسایلاشو گرفت و رفت …

    الان من عذاب وجدانی ندارم

    چون هم مدار من نیست جهان داره دورم میکنه …

    و مهم ترین چیز من رویاهامو باور نکرده بودم از یاد برده بودمشون امشب استاد منو زنده کرد

    ای میکاییلی که تو 15تا 18 سالگی 20 سالگی در عرصه ورزشی خوش درخشیدی تو به اهدافت رسیدی تو ادم موفقی هستی و اگر خدا میخواد این رابطه پیش نره تضاد میاد حتما یه خیری هست

    و من امروز خود واقعیم رو یادم اوردم

    من خودم خالق زندگیم هستم و زندگیمو همونجوری که تو رویاهامه خلق میکنم من ب خودم ایمان دارم ?

    منتظر خبر های خوب من باشین ببینید تو سال 98 چیا خلق میکنم و به خودم قول میدم که برسم بهش ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    We Trust in GOD گفته:
    مدت عضویت: 2941 روز

    با سلام خدمت شما دوستان و استاد عزیز.

    خدا رو خیلی خیلی شاکرم از اینکه منو با شما با این سایت فوق العاده و استاد عباسمنش اشنا کرده یکی که توی همه ی شرایط زندگیش داره با این قوانین زندگی میکنه و من لذت میبرم وقتی میبینم اون داره با این قوانین زندگی میکنه و در هر لحظه خوب زندگی میکنه فارق از اینکه شرایط چطوریه واقعا خیلی خوشحال میشم به این دلیل که منم میتونم اونطوری باشم اگر تلاش کنم .. و باور کنم که میتونم.

    این 15 همین برگ سفر نامه ی منه.. و راستش من قبلا این فایل رو دیده بودم ولی خوب الان که دیدمش برداشت هام خیلی خیلی فرق میکرد. وقتی استاد میاد میگه اتفاقات و شرایط ما وقتی تغییر میکند که باورهایمان تغییر کند.

    و چه جالب در مورد تضاد ها صحبت میکنن که خیلی باید اگاهانه رفتار کنیم در رابطه با تضاد ها که وقتی فقط این موضوع رو یادمون بره انگار کوهی از مشکلات جلومون قرار دارن اما به محض اینکه اگاهانه باهاشون برخورد میکنیم همه ی راهه حل هاشونم .. داخل خودشون داره به ما گفته میشه .

    خدارو سپاسگزارم که این فرصت رو در اختیار من قرار داد تا بتونم بیام اینجا و نظرمو بنویسم. خدایا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    Darya گفته:
    مدت عضویت: 2449 روز

    سپاس پی خوای گه وره

    خواگیان شکر

    خدایا شکرت

    سلام خدمت استاد عزیز

    خدایا شکرت

    که قانون این جهان رو میدونم و جهان هم آدما وشرایط رو هم سنگ با فرکانسهاییی که میفرستم براشون به نحوه عالی برام رقم میزننن

    خدایا شکرت که تو این مسیر قرارم دادی من خودم چن ساله دنبال یه قانونی هستم که باهاش آروم باشم حسش کنم باورش کنم بهش بچسبم ایمان بیارم من تا قبل از این گمراه بودم الان همه چی رو میدونم

    خدایا شکرت که هدایتم کردی خداروشکر

    باید زمان بزارم تمرین کنم فایلهای استادمو مرتب گوش کنم و عمل کنم اونم فوری همین لحظه باید شروع کنم

    خداروشکر کلی تغیییر کردم باورهامو ساختم که زیربنای همه خواسته هاا و هدفهامه خدایا شکرت پروردگار سپاس

    ماداریم با توجهمون با فرکانس هامون به جهان هستی میفرستیم و. جهان هم هم سنگ مانند اون آدما اتفاقات شرایط رو وارد زندگیمون میکنه

    یک باور عالی تا چه حد میتونه زندگیمو تغیییر بده ؟

    تا حدی که دیگه غیر قابل باوره

    باور کنیم و سپس عمل کنیم

    باور چیست؟

    یعنی تکرار یک فکر

    مثلا یه حرفی رو میشنویم بعدبهش توجه میکنیم و تو ذهنمون مدام بهش فک میکنیم دو بار سه بار پنج بار بعد هم میریم اونو تعریف میکنیم برای یه نفر دو نفر پنج نفر بعد میشه یه باور

    اینکه هرچیزی روباور نکنی و تو ذهنت تکرار نکنی

    هر حرفی رو نشنوی و تعریفش نکنی

    باور چگونه ساخته میشه؟

    از چیزاییی که میبینیم و میشنوییم و بهشون توجه میکنیم و تو ذهنمون بارها مرور میکنیم و برای دیگران تعریف میکنیم

    پس باید مواظب ورودیهای ذهنمون باشیم سعی کنیم یه باور عالییی و پرانرژی بسازیم تا همیشه سرحال بمونیم و شاد باشیم و به رویاهامون دستیابی پیدا کنیم

    خیییلی ممنونم از استاد عباسمنش

    ان شالله که در پناه الله شادتر سرحالتر ثروتمندتر و سعاتمندتر در دنیا و آخرت باشید

    فعلا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    عبدالخلیل داودی گفته:
    مدت عضویت: 3164 روز

    سلام به استاد عزیزم استاد عباس منش و همه دوستان عزیزم

    رد پای من در 15 روز سفرم

    فایل به رویاهایت باور داشته باش قسمت 1

    این فایل استاد همه چیز را برای مان بیان می کند که فقط با تغییر باور ها و با تغییر فرکانس های مان ما تمام شرایط زندگی دلخواه خودمان را خلق می کنیم ایمان داشته باشیم شاد باشیم و در هر لحظه احساس خوب داشته باشیم و از قوانین خداوند استفاده کنیم ما به همه خواسته های زندگی مان میرسیم. خدایا سپاس گزارم.

    ثروتمند باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سيدحسين كسایی گفته:
    مدت عضویت: 3015 روز

    به نام خدای مهربان

    روز ۱۵ ام سفر من

    سلاااااام به همه ی دوستان ، استاد عزیز و هرکی که این متن رو می خونه ، دقیقا یکسال پیش استاد این فایل رو قرار دادند و من هم خیلی ذوق کردم از اینکه استاد از اون دوران فیلم گیرشون اومده ?، خیلی تضاد عجیبی رو استاد به تصویر کشیدند تو این فایل ، اون از اون اتاق کوچیک و سایل قدیمی و اونم از اون خونه لوکس و زیبا توی یکی از بهترین مناطق فلوریدا که من وقتی دیدمش گفتم منم دقیقا از اینا میخوام و تو فیلم آرزوهام کلی فیلماشو عکساشو گذاشتم…خلاصه اینکه خیلی واضح سیر تکاملی استاد رو می بینیم و این خیلی باور مارو قوی تر کرد نسبت به اینکه ما می تونیم خلق کنیم ما هم می تونیم به آرزوهامون برسیم ، شدنش می شه فقط می مونه ترمز ها و باور ها ، همین . بعدشم که استاد باز قسمت دوم آرزوهایت رو باور داشته باش رو آماده کردند و باز هم به ما انگیزه دادند ، استاد عزیز بسیار بسیار سپاس گزارم من که اصلا اون فایل دومی رو دیدم با اون ماشینای خفن که یکیش شولورت کوروت بود به شدت حال کردم چون یکی از خواسته هامه . چقدر خوبه که استاد همیشه به داستان زندگیشون تاکید می کنند که قدم به قدم همه ی این خواسته هارو بدست آوردند نه یک شبه ، تکاملشو طی کردند، الانم که دوره ۱۲ قدم شروع شده خیلی دوست دارم شرکت کنم تو این دوره ولی فعلا دوره کشف قوانین رو تموم نکردم دوست دارم بهم یک نشونه ای داده بشه بعد ۱۲ قدم رو شروع کنم. در نهایت اینکه صبر داشته باشیم ، روی خودمون کار کنیم ، امیدوار باشیم و با خدا باشیم…

    در پناه الله…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    معصومه میر گفته:
    مدت عضویت: 3484 روز

    سلام

    پانزدهمین روز سفر

    این فایل واقعا تاثیرگذار چون دقیقا قدرت باور را نشون میده. و اینکه ما باید تمرکز کنیم روی خواسته هامون در یک کلام حالمون خوب باشه. وقتی حالمون خوب باشه اتفاقات خوب هم میفته برامون.

    مرسی به خاطر سفرنامه زیباتون

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    آزاده ام گفته:
    مدت عضویت: 2337 روز

    به نام الله یکتا خالق جهان هستی

    سلام برگ پانزدهم سفرنامه

    به رویاهایت باور داشته باش

    مهمترین درسی که از این فایل گرفتم این بود که در بدترین شرایط در سختی ها در نداری ها باید جوری به شرایط خود نگاه کنیم یا عبارتی دید خود را طوری تغییر دهیم که حال درونمان و حال دلمان خوب باشد و شکرگزار خداوند باشیم و تمرکزمان روی خواسته هایمان و شرایط دلخواهمان باشد نه شرایط سختی که در آن هستیم و چیزهایی که نداریم و باور داشته باشیم عمیقا از ته ته قلبمان با تک تک سلولهایمان که شرایط سخت و بد پایدار و ماندگار نیستند اگر فرکانس های ارسالی خود را مثبت کنیم و شرایط خوب و دلخواه ماندگارند.

    اعتراف می کنم من هنوز بزرگ فکر کردن را نیاموختم یعنی خود را در شرایطی که می خواهم به آن برسم تجسم کنم اصلا نمی‌دانم باید خود را چگونه تجسم کنم یعنی هر وقت به خواسته هایم فکر می کنم از یک حدی بیشتر را نمی توانم تصور کنم خیلی دلم می‌خواهد در این زمینه تغییر کنم و خود را در بهترین شرایط تصور کنم گویی که الان در آن شرایط هستم. فکر می‌کنم به خاطر اعتماد به نفس پایین است که نمی توانم به خواسته های خیلی بزرگ فکر کنم.

    این باور که شکر گذار بودن یعنی به شرایطی که داری قانع باشی و زیاده خواه نباشی به نظرم یک ترمز می شود و نمی گذارد خود را از حدی فراتر از تصور کنم ولی الان تازه با این سایت آشنا شدم می دانم که هرچه پیش بروم بهتر میشوم به لطف الله و استاد عزیز و دوستان همسفرم خوشحال میشم که راهنماییم کنید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2611 روز

    درود..

    چقد این فایل زیباس..

    که چطور یک نفر با اراده پولادینش تونسته ازون شرایط شرک الود و فقر امیز به همچین ثروتی برسه…

    هرچی فکر میکنم نمیدانم ک چطور به رویایی ک در ذهنم قرار داده شده میرسم..

    ….همینکه میگویم رویایی یعنی برایم باور پذیر نیست..

    ولی همچنان امیدی در دلم زنده است..

    که به من میگه مگه تا الان میدونستی اینقدر جابه جابه جا میشی؟

    منم میگم نه..

    بعد از کار کردن روی باورهایم جهان دائما در حال جابه جا کردن من است و نقاط بسیار زیبایی را میبینم ک کل فک و فامیلم ندیده است..و من در فامیل لقب مارکوپولو گرفته ام ..??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: