«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-11.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2014-07-10 13:27:512020-10-19 00:19:31«الخیر فی ما وقع» در شعر پروینشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام خدمت همه دوستان در سایت و استاد عزیز و مریم بانو
امروز دقیقا 1002 روز هست که من عضو این سایت زیبا هستم.
این کامنت رو مینویسم تا ردپایی از خودم و تکاملم رو به جا بذارم.
توی این مدتی که توی سایت بودم شاید خیلی خیلی تغییر کردم و یه مرجان دیگهای شدم اما هنوووززز جای کار دارم هنووززز باید تعهدم و ایمانم قویتر بشه. هنووز احتیاج دارم که بشنوم از استاد و عمل کنم. هر چی میگذره به ارزش ایمان و عمل بهش و تعهد بیشتر پی میبرم. اینکه ایمان صد در صد به قانون احساس خوب=اتفاقات خوب پیدا کنم و باید هنوز تکرار و تمرین کنم. در همین راستا با اینکه حدود 99 درصد فایلای دانلودی استاد رو دیدم اما بازم میخوام از اول شروع کنم به همین دلیل از قشمت فهرست دانلود ها رفتم به صفحه اول و اولین فایلا و دارم مجددا گوش میدم و قصد نکته برداری دارم و اینکه هر فایلس رو بارها و بارها گوش بدم و بعد از اتمام این کار یه پلی لیست از فایلایی که پاشنه آشیلم رو بیشترتوشون میبینم برای خودم درست کنم و مدام گوش بدم. من الان با اینکه دخترم 4 ماه و نیمه هست ولی از هر فرصتی استفاده میکنم تا فایلا رو گوش بدم و تا جایی که میتونم عمل کنم و تعهدم رو قوی تر کنم. و از هر فرصتی هم استفاده میکنم کلمنت میخونم که بسیار عالللییی هستند و قصد اینم دارم که کامنت نویسیم رو بیشتر کنم. اینا هم قدم هایی هستند که به تعهد و عمل کمک میکنند. به قول استاد قسمتی از تمرینات همین کامنت نویسی هست که نوشتن خودش قدرت آدم رو زیاد میکنه. امید و توکلم به خداست که او برای من کافی ست.
در نهایت برای استاد عزیز و مریم جان و همه دوستانی که در این سایت کامنت مینویسند و فعالیت دارند سلامتی و شادی و موفقیت و ثروت و سعادتمندی بیشتر رو از خدای مهربان میطلبم.
با نام خداوند متعال و مهربان
سلام دوستان و همسفر های مهربان
سلام بر استاد و خانوم مریم شایسته نازنین
چقدر این فایل باور های فوقالعاده ای ایجاد کرد چقدر توحیدی و عالی بود
که هر چیزی که از زندگیت داره میره من ی زمانی احساس بد برام ایجاد میکرد و دائم احساس کمبود میکردم و دائم شکایت میکردم و ناله میکردم همیشه از لحاظ مالی بدهکار بودم.و قرض میکردم. ولی الان دوجمله ای که یاد گرفتم از استاد.
1 هر وقت پولی رو خرج کردم. با این باور که 10 برابرش وارد حسابم میشه دیگه احساس کمبود و از دادن ندارم
2 الخیر ما وقع رو درک کردم. هر اتفاقی که بیفته قطعا ظرف وجود من بالا تر رفته و قطعا نعمت و ایده های فوقالعاده ای قراره ایجاد بشه. در صورتی که ایمان واقعی رو به خداوند داشته باشیم ایمانی قلبی و فوق العاده که دلت نلرزه و فقط ی نفر رو ببینی که برات همه چیز هست. اونم انرژی یعنی خداوند مهربان
خدایا سپاسگزارم بابت این آگاهی فوقالعاده
استاد سپاس گزارم
به نام خالق زیبایی ها
روزشمار تحول زندگی من روز 46
نشانه ایمان:نه نماز تسبیح است نه جای مهر روی پیشانی.
نشانه ایمان واقعی آرامشی است که داریم و هر لحظه هر اتفاق به ظاهر بدی هم باشد نگران نباشیم و حتما خیری در این کار است.
نشانه ایمان واقعی زمانی است که مشکلی به ظاهر بد پیش آمده که اون موقع شیطان دست به کار میشود و نجواها به سراغ آدم می آید و هزاران فکر بد دیگر.
اگر سعی کنم اتفاق را به نفع خودم ببینم و هر جور شده بگم صلاحی در آن است که من نمیدانم یا خیری در این کار است و کنترل ذهن کنم قطعا اون اتفاق به نفع من خواهد بود.
به نام خداوندبخشنده ومهربان
سلام خدمت استادعزیزم وخانم شایسته ی عزیز
سلام خدمت خانواده بزرگ وتوحیدی عباسمنش
خداروهزاران مرتبه سپاسگزارم بابت این روززیبایی که خداوندبهمون هدیه داده ک باعشق وایمان به خودش زندگی کنیم وازبینهایت نعمتهایی ک بهمون ارزانی داشته لذت ببریم وسپاسگزارباشیم
خداوندروبی نهایت سپاسگزارم بابت این فایل زیباوازشمااستادعزیزم سپاسگزارم ک اینقدرزیبااین آگاهیهارو به مامیدید
استادجان محشربودعالی بودیه کلام اصل اصل بودوواقعاتکان دهنده
چندین باراین حس اومدکه کامنت بزارم ومن درمیرفتم ودرمیرفتم تاامروزکه تسلیم شدم دربرابرش که بایدکامنت بزارموازین آگاهی به این زیبایی بگم ک چقدزیباومحکم دل ماروقرص میکنه به خودش به بزرگیش به جلال وجبروتش
خدایاهزاران مرتبه شکرت که بارهاکیسه گندم ماروریختی ومازر پیداکردیم وپرت بودیم ودرکش نکردیم بارهاتومسیرمون چنان زرهایی به مادادی ک الان اینجایی ک هستم دارم به گذشته تاالان فک میکنم جزنعمت نبوده جز زر نبوده همه خیربوده وبوده وبوده وهستتتتت
خدایابینهایت شکرت بابت همه نعمتهایی ک درالخیرفی ماوقع هایی درزندگی مارخ داده
دقیقا8نه ماه پیش یه زمین داشتم به پولشم احتیاجی نداشتم ولی خواستم بفروشمش ک یهودودل بودم وحسم بهم گفت کنسلش کنم وبه مشتریم پیام دادم که فروش کنسله ومشتریم دقیقااین پیام روداد«الخیرفی ماوقع»خداروهزاران مرتبه بابت این نشانه که من دلم محکم ترشدوتصمیمم قطعی ترشدوبعدازچن ماه دیقیاکناراون زمین روآسفالت کردن والی الحساب قیمت به دوبرابررسیدخداروهزاران مرتبه شکرررر
این نعمتی ک دراین اتفاق خداوندواردزندگی من کرده ک لطف خودش بوده وبزرگترازین همون درسیه ک به من داده ک دقیقاهمیشه هرچیزی نمیشه اتفاق بزرگتری وبهتری قراره بیفته اگرماایمان داشته باشیم اگرماتسلیم باشیم دربرابرش وخودمونوبهش بسپاریم آزادورهاباشیم
خدایاهزاران مرتبه شکرت بابت هدایتهایی الهیت ک ماروبه بهتریناهدایت میکنی
استادجان ازشمابسیارسپاسگزارم که قبل آگاهیهای شماهمه این الخیرفی ماوقع هابوده ولی من درکی ازش نداشتم ونمیدونستم ولی الان به لطف الله وآگاهیهای شماهرروزبیشترمیفهمم درجهانم چه خبره ودارم هرروزاتفاقات مثبت بیشتری روخلق میکنم
خدای خوب ومهربونم کمکمون کن که هرروزسپاسگزارترباشیم ودربرابرت تسلیم ترباشیم
کمکمون کن که به این ایمان برسیم که درهراتفاقی خیری نهفته اس وبینهایت نعمتهایی که بهمون دادی روببینیم
درپناه رب العالمین باشید
وَ مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا
سلام.
همیشه هر اتفاقی میوفته حتما یک خیریّتی توش هست.وباید نگاهمون ب اتفاقات ب ظاهر نامناسب این باشه ک یک اتفاق خوبی در راه هست.واگر احساس خوب رو درهمه ی لحظات زندگی مون داشته باشیم.اتفاقاته فوق العاده عالی برامون رخ میده.
این یک قانونه و استثنایی هم نداره.
اگر احساس خوبه پایدار داشته باشیم هدایت میشیم ب اتفافات خوبه پایدار.
واگر احساس بدِپایدار داشته باشیم جالبه بازم هدایت میشیم ب اتفاقات بد پایدار.
هردوگروه از عطای ربّ (سیستم)استفاده میکنن.میخوای جزءکدوم دسته باشی.
اگر سعی کنیم در تمام طول شبانه روز درهرشرایطی و در هر موقعیتی احساسمونو خوب کنیم مطمئناً اتفاقات خوب جوری از در ودیوار وارد زندگیمون میشن ک مارو مبهوت میکنن.این کار در شروع ممکنه ساده نباشه اما ۱۰۰درصد با تمرین اتفاق میوفته.باتغییر باور ها اتفاق میوفته.ماباید ایمان داشته باشیم ک روند جهان همواره خیروخوبیه.
(((((((کسی ک احساس خوب پایدار داره .یعنی کسی ک ایمان داره و داره عمل میکنه ک احساسش خوبه)))))
(((((((ملاک ایمان احساس آرامش درونیه وهرچقدر این آرامش و احساس خوب رو داشته باشیم یعنی ما ب یک نیرویی ماورایه نیروی خودمون اعتقاد داریم ک اون نیرو محافظ ماست)))))
نشان ظاهری ایمان احساس خوب حتی باوجود تضاد ومشکل .اگر امید داری یعنی ایمان داری اگر احساس شوق وذوق نسبت ب هرلحظه ت داری اگر آرامش داری یعنی ایمان داری ب خداوند.
الابذکرالله تطمئن القلوب
اگر بظاهرمیبینی ی مشکل تو زندگیت بوجود میاد این دقیقا همون راهیه ک باید بری این دقیقا همون ترمزیه ک باید بری برش داری.این دقیقاهمون نعمته.همونایده ست.این دقیقا همون مسیریه ک میتونه کمکت کنه برا رسیدن ب هدفت.
اگر مشکلی تو زندگیمون ایجاد میشه بخاطر اینه ک خدا رو پیدا کنیم.ن ب این دلیل ک خدا احتیاج داره ما پیداش کنیم.بخاطر اینکه وقتی ما خدا رو فراموش میکنیم و از فرکانس خدا دور میشیم در فرکانس بدی ها قرار میگیریم.
اگر مشکلی هست خدا اون مشکلو ایجاد نکرده ماوقتی از فرکانس خوبی ها عشق نعمت ها دور میشیم طبیعتا ب نقطهمقابلش میرسیم..
رزق و روزی همیشه هست و من همیشه در حال دریافت نعمت ها میتونم باشم.
اگر چیزی رو از دست دادیم این ب معنای کمبود نیست.این ب معنای نعمت جدید و بسیاربزرگتره.اما ب چه کسی میرسه این نعمت .؟ب کسی ک بتونه اینطوری نگاه کنه ب خداوند .ب کسی ک بتونه احساس خودشو کنترل کنه.ب کسی ک بتونه درشرایط سخت خوبی ها رو ببینه.در شرایط سخت نعمت هایی ک داره ببینه.
خیلی وقت ها هست ک شرایط سخت میشه.اما ب الله قسم ک در سخت ترین شرایط هم هنوز نعمت های زیادی هست ک میتونیم بخاطر اونها سپاس گزارباشیم. و خودمونو ب احساس خوب برسونیم.
به نام خدا
روز چهل و ششم از روز شمار تحول زندگی من
سلام به اعضای خانواده ی فوق العاده ام
سلام خدمت استاد عزیزم
سلام خدمت مریم شایسته عزیزم
دومین باره که این فایل رو گوش میدم و میخوام بنویسم درموردش،بار اول به پهنای صورت اشک ریختم با این شعر و این آگاهی ها،حال که میخوام دوباره بنویسم نمیدونم چی پیش میاد…
در هر اتفاقی برای ما خیری است و ما نگاهمان به اتفاقات به ظاهر بد باید طوری باشه که در آن اتفاقات یک خیری هست و اگر اینطور نگاه کنیم برایمان از در و دیوار خوشبختی میباره
ما باید بتوانیم در طول شبانه روز احساس خودمان را خوب کنیم : بقول استاد تو کتاب رویاهایی که رویا نیستند با تغییر نگاه حالمان را خوب کنیم نه با عوامل بیرونی مثل سیگار و … چون همون عوامل بیرونی باعث میشه وضعیت بد تر و بدتر بشه
در اول راه این کار شاید کمی سخت باشه اما مثل هر کار دیگه با تمرین و تغییر باور ها اتفاق می افتد
ما باید ایمان داشته باشیم که روند جهان همواره خیر و خوشی و خوبیه
فرد با ایمان کسی است که احساس خوبی دارد،ملاک ایمان احساس آرامش درونی است.هر چقدر آرامش و احساس خوبی داری یعنی ما به الله ایمان داریم که محافظ ماست
احساس شوق،امید،آرامش و هر احساس خوبی دیگری نشان از ایمان است
تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرد
خداوند به انسان در هر شرایطی که باشد،هر چقدر هم از خدا دور شده باشد باز هم رحم میکند،باز هم به او می گوید که برگرد و خدا انسان را با تمام اشتباهاتش میبیند و دوست دارد
خداوند به ما وعده ی ثروت و نعمت را داده
پیرمرد قصه،قصه ی خیلی از ماهاست که تغییر کردیم
خودم رو میگم که چقدر چشمم به دنبال دست بقیه بوده،فکر کردم باید روزیمو از کس دیگه ای طلب کنم ، حتی امروز که گوش میدادم گفتم هنوز هم ایراد دارم،بباید بهتر شم.باید خدا رو ببینم و بس
بله،دعاهایی کردیم و از خدا درخواست کردیم که خدایا نجاتم بده،کمکم کن،خدایا،خدایا
بقول پروین اعتصامی گره باز شده و ریخته و فکر کردیم که زندگیمون نابود شده ،گفتیم خدایا این چیه؟من ازت کمک خواستم تو که بیشتر حالمو گرفتی ! حتی با خدا قهر کردیم
اما خدا همیشه با ماست
چطور؟وقتی بعد مثل پیرمرد برگشتیم و دیدیم که چه گنجی پشت اون اتفاق که حالمونو به ظاهر گرفت بوده و میبنی اگه اون اتفاقه نمیفتاد،هیچوقت وضعیت خوب نمیشد.
چقدر اینجا یاد این دو بیت از مولانا میفتم که میگه :
عقل و خرد فقیر تو پرورشش ز شیر تو/چون نشود ز تیر تو آنک بدو کمان دهی
در دو جهان بننگرد آنک بدو تو بنگری/خسرو خسروان شود گر به گدا تو نان دهی
در هر شرایط سختی ما باز هم نعمت داریم که می توانیم باز بابتش از خداوند سپاسگزاری کنیم و اگر بتوانی نگاهت را تغییر دهی از خداوند پاداش خواهی گرفت
عاشقتونم
سلام
سفرنامه روز چهل و ششم
ستایش مخصوص خداوندی است که همواره ما را هدایت می کند فقط باید چشمهایمان را قابل شنیدن و گوشهایمان را قابل شنیدن کنیم
تا از رحمت و هدایت الهی بهره مند شویم.
چون در غیر این صورت زندگی چیزی جز تکرار روزهای بی ثمر نخواهد بود در حالیکه می تواند هر لحظه اش مکاشفه ای تازه باشد
هر لحظه اش می تواند جهشی به سمت نور و آگاهی و هوشیاری و ثروت بیشتر باشد.
هر لحظه اش می تواند آفرینشی بدیع باشد
اگر چشم و گوشمان هوشیار باشد و گرد و غبار ذهن روی آن را پوشانده باشد
اگر دچار ترس و غم بیهوده دنیا نباشیم
آنوقت زندگی هر لحظه اش شور و شعف و معجزه است
آنوقت بی صبری معنا ندارد
دلتنگی معنا ندارد
خستگی معنا ندارد
تنهایی معنا ندارد
دلزدگی معنا ندارد
چون اینها خاصیت دنیای بدون خداست
دنیایی که در آن باور به خدای یکتا که بسیار بخشنده و مهربان و قدرتمند است، وجود ندارد
چقدر خوب که هر روز که چشمهایم را باز می کنم دنیایی را می بینم که مال خدای یکتای مهربان مقتدر و بخشنده است
پس خیالم آسوده است،لبخند می زنم و می دانم حواسش به من هست
مگر می شود خالق حواسش به مخلوق نباشد؟
مگر می شود نیازی در او قرار دهد و پاسخش را ندهد
دنیای خدای مهربان دنیایی امن و زیبا و سراسر شور و شوق و خلق و معجزه است
تلاش می کنم در چنین دنیایی بمانم
و نگذارم ذهنم مرا به جهان های دردناک و ناامن و زشت و پر از فقر و پلیدی بکشاند
من جانشین به حق خداوند روی زمین هستم
پس با قدرت تمامزندگیم را خلق می کنم
یک زندگی سراسر خوشی و شادی و لذت و قدرت و آفرینش
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
۴۶ امین برگ سفرنامه ام
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان خوب هم فرکانسی ام
“اَلخِیر فِی مَا وَقَع در شعر پروین”
همیشه هر اتفاقی میفته، خیری در اون هست و باید نگاه مون به اتفاقات به ظاهر نامناسب، این نگاه باشه که، یک اتفاق خوبی در راه هست و اگر ما احساس خوب را در همه لحظات زندگی مون داشته باشیم، اتفاقات فوق العاده عالی برامون رخ میده!
این یک قانون هست:
“اگر احساس خوب داشته باشیم، اتفاقات خوب رخ میده و اگر احساس بد داشته باشیم، اتفاقات بد رخ میده! ”
اگر سعی کنیم در تمام طول شبانه روز، در هر شرایط و در هر موقعیتی، احساس مون را خوب کنیم، مطمئنا اتفاقات خوب، جوری از در و دیوار وارد زندگی مون میشه که ما را مبهوت میکنه!
این کار شاید در شروع، کار ساده ای نباشه، اما مطمئنا با تمرین و با تغییر باورها اتفاق میفته!
ما باید ایمان داشته باشیم که روند جهان همواره خیر و خوشی و خوبی هست!
کسی که احساس خوب داره، یعنی کسی که ایمان داره!
ملاک ایمان، احساس آرامش درونی هست!
هرچقدر احساس آرامش و احساس خوب داشته باشیم، یعنی ما به یک نیرویی ماوراء نیروی خودمون اعتقاد داریم که اون نیرو با ماست و محافظ ماست!
به این میگن: “ایمان”
نشان ظاهری ایمان، داشتن ِ احساس خوب هست!
پس اگر احساس خوب داریم، اگر امید داریم، اگر آرامش داریم، اگر احساس شوق و ذوق داریم، یعنی ایمان داریم!
“اَلا بِذِکرِ الله تَطمَئِنُ القُلوُب”
تنها با یاد خداوند، دلها آرام میگیرد!
این موضوع در یکی از شعرهای بسیار بسیار زیبای خانم پروین اعتصامی اومده!
این شعر داستان یک پیرمرد هست که خیلی زندگی سختی داشته، و از اونجا شروع میشه که پیش همه رفت و گدایی کرد و رو انداخت و امیدش را از خدا دور کرد و به غیر خدا رو آورد ولی همه دست رد به سینه اش گذاشتن و نابود شد زندگی اش!
ولی خداوند بازم دوسش داشت و بهش رحم کرد و با اینکه اون خدا را ندید ولی خدا اونو دید !
خداوند همه ما را دوست داره!
با تمام اشتباهات مون! با تمام بی ایمانی مون! با تمام بدی هامون!
ولی ما را دوست داره، ما را بخشیده و هنوزم داره میگه برگرد بیا پیش من!
هنوزم میگه منو ببین، من هرچی که بخوای بهت میدم!
تو فقط منو باور کن! فقط منو بشناس! منو درک کن!
هرچی از دنیا بخوای، بهت میدم!
پول، سلامتی، عشق، رابطه قشنگ، کار خوب …
شعر پروین:
پیرمردی، مفلس و برگشته بخت
روزگاری داشت ناهموار و سخت
هم پسر، هم دخترش بیمار بود
هم بلای فقر و هم تیمار بود
این، دوا میخواستی، آن یک پزشک
این، غذایش آه بودی، آن سرشک
این، عسل میخواست، آن یک شوربا
این، لحافش پاره بود، آن یک قبا
میگه پیرمرد داستان ما زندگی با شرایط بسیار سختی داشت با دختر و پسری بیمار!
روزها میرفت بر بازار و کوی
نان طلب میکرد و میبرد آبروی
دست بر هر خودپرستی میگشود
تا پشیزی بر پشیزی میفزود
هر امیری را، روان میشد ز پی
تا مگر پیراهنی، بخشد به وی
شب، بسوی خانه می آمد زبون
قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون
روز، سائل بود و شب بیمار دار
روز از مردم، شب از خود شرمسار
هر روز میرفت گدایی میکرد، دستش را جلوی هر کس و ناکسی دراز میکرد، بلکه چیزی بهش بده، وقتی هم می اومد خونه خیلی ناامید و ناراحت بود و احساس خیلی بدی داشت!
صبحگاهی رفت و از اهل کرم
کس ندادش نه پشیز و نه درم
از دری میرفت حیران بر دری
رهنورد، اما نه پائی، نه سری
ناشمرده، برزن و کوئی نماند
دیگرش پای تکاپوئی نماند
درهمی در دست و در دامن نداشت
ساز و برگ خانه برگشتن نداشت
نشون میده که همه جا رفت ولی چیزی بهش ندادن، همه شهر و همه کوچه ها را رفت، دیگه حس راه رفتن نداشت ولی هیچی برای خونه بردن هم نداشت! رویی هم نداشت که برگرده خونه!
رفت سوی آسیا هنگام شام
گندمش بخشید دهقان یک دو جام
زد گره در دامن آن گندم، فقیر
شد روان و گفت کای حی قدیر
گر تو پیش آری بفضل خویش دست
برگشائی هر گره کایام بست
چون کنم، یارب، در این فصل شتا
من علیل و کودکانم ناشتا
میخرید این گندم ار یک جای کس
هم عسل زان میخریدم، هم عدس
آن عدس، در شوربا میریختم
وان عسل، با آب میآمیختم
درد اگر باشد یکی، دارو یکی است
جان فدای آنکه درد او یکی است
بس گره بگشودهای، از هر قبیل
این گره را نیز بگشا، ای جلیل
رفت پیش دهقان و آسیابانی، یه مقدار گندم بهش داد! گفت خدایا شکرت
اگر تو بخوای کمک کنی، میتونی همه جوره کمک کنی، اگر من این گندم را بفروشم، میتونم هم عدس بخرم، هم عسل بخرم، میتونم بچه هام را خوب کنم
داشت این صحبتا را به عنوان تشکر از خداوند میکرد! گفت خدای مهربان، گره از زندگی خیلی از مردم باز کردی، این گره را هم باز کن!
این دعا میکرد و میپیمود راه
ناگه افتادش به پیش پا، نگاه
دید گفتارش فساد انگیخته
وان گره بگشوده، گندم ریخته
دید این دعایی که کرده، به جای اینکه بهش کمک کنه، به ضررش شده و این همه داره راه میره و دعا میکنه، دید اون گره ای که به دامنش زده بود و گندم ها رو ریخته بود توش، گره باز شده و همه گندم ها ریخته!
بانگ بر زد، کای خدای دادگر
چون تو دانائی، نمیداند مگر
سالها نرد خدائی باختی
این گره را زان گره نشناختی
این چه کار است، ای خدای شهر و ده
فرقها بود این گره را زان گره
تا که بر دست تو دادم کار را
ناشتا بگذاشتی بیمار را
هر چه در غربال دیدی، بیختی
هم عسل، هم شوربا را ریختی
من ترا کی گفتم، ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز
ابلهی کردم که گفتم، ای خدای
گر توانی این گره را برگشای
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت، دیگر چه بود
من خداوندی ندیدم زین نمط
یک گره بگشودی و آنهم غلط
تا اینجای داستان، پیرمرد به شدت ناراحت و عصبانی، به همه چیز شک میکنه، خدایا این چه وضعی ِ! چه کاری بود با من کردی، من گفتم گره از زندگی ام باز کن، نه گره ِ دامن را که همه گندم ها بریزه! من ازت خواستم که کمکم کنی نه اینکه تو سرم بزنی و بدبختم کنی!
خیلی از ما تو شرایطی قرار میگیریم و احساس میکنیم که خدا با ما قهر کرده، یا اوضاع سخت میشه، فکر میکنیم خدا ما را نمیبینه! فریاد میزنیم میگیم خدایا مارا ببین! ما اینجا هستیم، فکر میکنیم خدا روش را کرده اون ور!
نه!! همیشه خدا با ما هست!
الغرض، برگشت مسکین دردناک
تا مگر برچیند آن گندم ز خاک
چون برای جستجو خم کرد سر
دید افتاده یکی همیان زر
سجده کرد و گفت کای رب ودود
من چه دانستم ترا حکمت چه بود
هر بلائی کز تو آید، رحمتی است
هر که را فقری دهی، آن دولتی است
تو بسی ز اندیشه برتر بودهای
هر چه فرمان است، خود فرمودهای
زان بتاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند
تا که با لطف تو، پیوندم زنند
گر کسی را از تو دردی شد نصیب
هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب
هر که مسکین و پریشان تو بود
خود نمیدانست و مهمان تو بود
رزق زان معنی ندادندم خسان
تا ترا دانم پناه بی کسان
ناتوانی زان دهی بر تندرست
تا بداند کآنچه دارد زان تست
زان به درها بردی این درویش را
تا که بشناسد خدای خویش را
اندرین پستی، قضایم زان فکند
تا تو را جویم، تو را خوانم بلند
من به مردم داشتم روی نیاز
گرچه روز و شب در ِ حق بود باز
من بسی دیدم خداوندان مال
تو کریمی، ای خدای ذوالجلال
بر در دونان، چو افتادم ز پای
هم تو دستم را گرفتی، ای خدای
گندمم را ریختی، تا زر دهی
رشتهام بردی، تا که گوهر دهی
در تو، پروین، نیست فکر و عقل و هوش
ورنه دیگ حق نمیافتد ز جوش
چقدر این شعر زیباست!
چقدر قشنگ توضیح میده که اگر به ظاهر هم داری توی زندگی ات مشکل میبینی، این دقیقا همون راهی هست که باید بری!
همون نعمت هست!
همون ایده ای هست که بهش نیاز داری!
همون مسیری هست که میتونه بهت کمک کنه برای رسیدن به هدف ات!
و چقدر قشنگ توی این شعر توضیح میده، که هر بلایی که از خداوند میاد، یه رحمت هست!
میگه به این دلیل برای من مشکلی ایجاد شد که تو را پیدا کنم!
که اگر همیشه اوضاع خوب باشه، تو را پیدا نمیکنم!
ما اگر مشکلی توی زندگی مون بوجود میاد، باعث میشه خدا را پیدا کنیم!
نه بخاطر اینکه خدا تنهاست و نیاز داره ما پیداش کنیم!
بخاطر اینکه وقتی ما خدا را فراموش میکنیم و از فرکانس خدا دور میشیم، در فرکانس بدی ها قرار میگیریم!
اگر مشکلی بوجود میاد، خدا این مشکل را بوجود نیاورده !
بلکه وقتی ما از فرکانس خوبی ها، نعمت ها و عشق دور میشیم، طبیعتا به نقطه مقابلش میرسیم!
میگه من خیلی به این در و اون در زدم!
من خیلی به افراد مختلف رو انداختم!
اما همیشه رزق و روزی پیش تو بود!
و همیشه هم میتونستم در حال دریافت ِ نعمت ها باشم!
این شعر خیلی احساس خوبی داره!
و چقدر آگاهی دهنده است!
میگه:
گندمم را ریختی، تا زر دهی
رشتهام بردی، تا که گوهر دهی
زندگی ما همیشه همین هست!
اگر چیزی را از دست دادیم، به معنای کمبود نیست، بلکه به معنای یک نعمت جدید و بسیار بزرگ تر هست!
اما به کی میرسه این نعمت؟
به کسی که بتونه این طوری نگاه کنه به خداوند!
به کسی که بتونه احساس ِ خودش را کنترل کنه!
به کسی که بتونه در شرایط سخت، خوبی ها و نعمت هایی که داره را ببینه!
در سخت ترین شرایط هم، همیشه ما نعمت های زیادی داریم که میتونیم بخاطرش سپاسگزار باشیم و خودمون را به احساس خوب برسونیم!
خیلی خیلی موارد هست که اگر ما روش کار کنیم، میتونیم در سخت ترین شرایط احساس مون را خوب کنیم!
امیدوارم توی این مسیر، با ایمان و توکل حرکت کنیم
از خدا میخوام که ما را هدایت کنه
صبرمون را بیشتر کنه
توکل مون را بیشتر کنه
امیدمون را بهش بیشتر کنه
باورهامون را قوی تر کنه نسبت به خودش
میخوام ازش که هیچ وقت فراموشش نکنیم
و اگر توی این مسیر حرکت کنیم، زندگی سراسر شادی، معجزه، عشق و سراسر نعمت و خوبی خواهد بود!
خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی جان مظهر صلح درون
خدایا سپاسگزارم ک متعهدانه رد پای چهل وششم سفرنامم رو می نویسم….
واقعا با شنیدن این فایل یاد خودم افتادم که چقدر خدا در بدترین حالتها که شاکی بودم دستم رو گرفت و خودشو بهم نشون داد…به طوری که واقعا دستش و حمایتش رو احساس کردم.
واقعا الخیر فی ما وقع….این جمله آخر توحید واقعی و ایمان یک انسان رو نشون میده…اگه روزی تبدیل به این جمله بشی سراسر وجودت آرامش میشه چون دیگه چیزی نیست ک نگرانش باشی…همه چیز به سود تو میچرخه…مهم نیست که ظاهر اتفاق بد باشه سرانجامش به نفع توئه
این جمله از استاد توی ذهنم مونده که اگر حست خوب بود و در مدار بالایی بود و اتفاق نامناسبی برات افتاد مطمئن باش که این اتفاق به نفع توئه چون حس خوب فقط اتفاقات خوب رو رقم میزنه و این اتفاق فقط ظاهرش نامناسب هستش…
دقیقا الان همش حسم برام شده آلارم زندگیم و با مراجعه به حسم تشخیص میدم که این اتفاق بد هستش و یا خوب
روند جهان کلا خوبی و خیر هستش…اصلا به قول استاد تاریکی وجود نداره …جایی که نور نباشه تاریکی به وجود میاد…پس در نتیجه شر و بدی هم وجود نداره جایی که خیر و توحید و ایمان نباشه شر به وجود میاد
واقعا چه پارامتر خوبی استاد در مورد ایمان معرفی کردند…آرامش و حس خوب…اگه میخوای بدونی ایمانت به خدا چقدره به حس آرامش و حس خوبت نگاه کن…ببین چقدر به وجود خدا مطمئنی که همیشه همراهته
چقدر این آیه آخر حالم رو خوب کرد…خداوند از جایی که گمان نمی بری روزی می رساند..عاشقتم خدایا
خدایا کمک و هدایتم کن که فقط در راه تو قدم بردارم و با ایمان به تو به ارامش برسم
خدایا کمکم کن در عمل و رفتارم توحید واقعی رو نشون بدم و بتونم
خدایا هدایتم کن که کانون توجهم همیشه بر خوبی ها باشه و همیشه سپاسگزار تو باشم
خدایا منو به به سوی انسانهایی با فرکانس بالا…ثروت و عشق و روابط عالی و سلامتی و صلح درون و توحید واقعی و باورهای درست هدایت کن