«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین - صفحه 24

803 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آتی گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    سلام به همه

    ردپای ۴۶من….

    ای خداجونم ممنونم بابت این آگاهی های ناب،عجب فایل عالی وتوحیدی هست این فایل،ممنونم استادعزیزم،زنده وپاینده باشی …

    میخام چندتا از اتفاقای زندگیم رو بگم که من با دیدگاه الخیرفی ماوقع بهش نگاه کردم و چقدنتیجه داد

    ماچندوقت پیش بود که رفتیم بانک برای وام مسکنمون،پرونده تشکیل دادیم رفت برا استعلام،خب ماخیلی وقت نداشتیم باید کارامون سریع انجام میشد هی از خدا درخواست میکردم که کمکمون کن خدایا زودترجوربشه وبه نحوی بتونیم ازپس هزینه های ساخت خونه بربیایم،آقا این استعلام هی برمیگشت هی دوباره مشکل داشت میگفت برو نامتو عوض کن دوباره بیاربرا استعلام و…یه دوسه بار این اتفاق رخ داد وهردفعه یه شماره پرونده ای یه تاریخی توی نامه اشتباهی تایپ شده بود که باید عوض میشد…

    حالا من چون توی این سفرنامه بودم ومدام به خودم قول میدادم که حالمو بدنکنم وبه اتفاقای زندگیم جوری نگاه کنم که به من احساس خوبی بده وهرچیزی روخیربدونم،به جای اینکه غر بزنم مدام دنبال یه اتفاق خوب میگشتم که منی که ازخدا درخواست کمک میکنم حتما خدا بااین کارش یه جوری داره بهم کمک میکنه درسته من دلم میخاست زود واممون جوربشه اما راهی نبود جز صبر وتوکل به خدا،البته من اگه رو خودم کارنکرده بودم که دایم غرمیزدم و شاکی بودم ازخدا ومعلوم نبود چه اتفاقای بدی رخ میداد

    خلاصه جونم بگه براتون که یه شب وقتی توی همین سایت بودم داشتم کامنتای بچه هارومیخوندم،خواهرم بهم پیام داد که توی اخبار اعلام کرده وام مسکن دوبرابر شده بروحالشوببر🙂

    وای باورتون نمیشه که چقد خوشحال شدم یعنی نتیجه صبروایمان وتوکلم رو دیدم،وداستان این گیرودادهای استعلام رو فهمیدم که خدامیخاسته بایه مشکل کوچیک توپروندم کاری کنه تامن سهمیه دوبرابری شاملم بشه

    شاید به نظر خیلیا این اتفاق کوچیک باشه ولی برای من یه دنیا بود،چون هی هرروز وهرروز به من ثابت میشه که قانون داره جواب میده،ومن میتونم ازهمین طریق به تمام خواسته های بزرگترم برسم،میدونم که داره تکاملم طی میشه

    وچندین ماجراهای دیگه توزندگیم پیش اومد که هروقت بادید مثبت وخیر بهش نگاه کردم واقعا خیر شد برام

    ولی قبل ازآشنایی من بااین سایت اصلا من بااین دیدگاه به زندگیم نگاه نمیکردم ونه آرامش داشتم ونه شادی وانقد غرمیزدم که به جای پیشرفت زندگیم رو به پسرفت بود

    درنهایت ازخدا تشکرمیکنم بابت این هدایت این آگاهی این سایت،استاد وشما دوستان همفرکانسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    رکسان اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    به نام خدای مهربان

    درود به همه ی عزیزان

    خدایا یاریم ده که‌ در این راه ثابت قدم باشم و ایمانم هر روز بیشتر و بیشتر شود🤲🏼

    خدایا چگونه شکرگزار این حجم از عشقی که عاشقانه نثارم می کنی باشم، هیچ اندازه و مثالی برایش پیدا نمی کنم،، خدایا همین جا عهد می بندم که در صبر و شکیبایی و سکوت کردن به بالاترین درجه خود را برسانم و آرامش درونی ام را بیشتر کنم، همین جا عهد می بندم که در راه رسیدن به خودت و قوانین بی تغییرت لحظه ای از تلاش کردن غافل نشوم، تا ایمانم روز به روز خالص تر و توحیدی تر شود، خدایا در هیچ لحظه ای من رو تنها نگذاشتی،، و با ایمانی که بهت دارم می دانم این هدایت و همراهی ابدیست و من همیشه در آغوش گرمت هستم،، خدایا یاریم ده و هدایتم کن تا به موقع در زمان و مکان مناسب باشم و لب به سخن باز کنم، از قضاوت و دروغ و تهمت و حسادت و خشم دور باشم و اگر این خصلت ها کمرنگ یا پر رنگ در وجودم هست با مدیریت کردن به حداقل برسانم،، خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم،، خدایا شکرت🤲🏼♥️

    فایل ۴۶ هم با بهترین حس تمام شد اما آگاهی های نابش تازه شکوفه زدند،، استاد عزیزم و خانم شایسته ی قشنگم عاشقتونم♥️♥️♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    اعظم آبست گفته:
    مدت عضویت: 1776 روز

    بنام رب تنها قدرتمند کیهان

    سلام به استاد عزیز و مریم بانوی شایسته

    سلام به دوستان سایت وهمفرکانسی های عزیز

    ردپای من در روز ۴۵: الخیر فی ماوقع

    پروردگارا منو ببخش به خاطر ناسپاسی های که دارم . خداوندا منو ببخش به خاطر نادیده گرفتن نعمتهات . خداوندا منو ببخش برای لحظاتی که دل بستم به غیر تو . خداوندا پاکم کن از غیر خودت خداوندا شکرت شکرت شکرت شکرت برای این فایل الهی ؛ درسته در هر اتفاق به ظاهر بدی خیری نهفته است . خدایا ممنونم که با این مسیر الهی آشنا شدم و این حرفها رو از زبان بنده صالحت شنیدم . دفعه اولی که این فایل الهی رو شنیده بودم به شدت گریه میکردم . برای زمانهای که از خدا نخواستم و نظرم به بندهاش بود برام کاری انجام بدن؛ مگه من از خدا چی میخواستم که در خدایی اش نبود . خدایا این سری هم خجل هستم از خودم ؛ از روی تو خجالت میکشم برای نعمتها ؛دسته گل های که به هم دادی ؛ همسری که بهم دادی؛ عشقی که دارم دریافت میکنم ووقتی به تضادی درروابطم برخوردمیکنم. میگم اگه تنها بودم بهتر میتونم روی خودم کار کنم خدایا شرمنده ات هستم . خدایا ببخشم برای ناسپاسی هام ؛ برای کم صبری هام خدایا قصه زندگی من شایدکه نه حتما مثل این فقر بوده باشه .به خاطر کم صبری و ناسپاسی ام به خاطر ندیدن تو وحساب کردن به غیر از تو خدایا تو چه قدر مهربون و صبور هستی . خدایا به من ایمان عطا کن وبرایم ایمان شو قلبم رو سراسر از یقین کن .

    با تغییر باور میتونیم از هر چالشی به سلامت عبور کنیم و به بهترین ها برسیم . باور اینکه هر اتفاقی که بیوفته به نفعه منه .و باید بیوفته .

    دیروز یه کتابی میخوندم که میگفت طبق قانون فیزیک سرما و تاریکی وجود ندارند اینها رو فقط برای نبود گرما و یا نبود نور کلمات سرما و تاریکی رو خلق کردن .میگفت شیطان ؛ نتیجه ی آن چیزی است که وقتی بشر ؛ عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند میاد . مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست ؛ خود به خود میآید و تاریکی که در نبود نور میآید. اینها رو گفتم که به خودم تاکید کرده باشم که دنیا سرتا سر خیر اما وقتی یه اتفاق بد میافته هر چند که نتیجه فرکانسی خودم هست اما با تغییر زاویه دیدم که با تغییر باورهام به وجود میاد ساختن باور های توحیدی و توکل به خدا همه چیز به خوبی و ختم به خیر میشه .

    آرزوی بهترین ها رو دارم برای همه ی عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    فاطمه علیرضایی گفته:
    مدت عضویت: 1521 روز

    به نام خدای وهابم

    سلام به همه عزیزان

    روز۴۶👣👣

    خدایاشکرت بخاطر دیدی که به تضادهای توزندگیم پیداکردم که به ظاهرواسه من سخت هستن ولی درون اونها یه خیری واسه من هست

    قبلا غرمیزدم گریه میکردم وناسپاسی

    ولی الان باکمک استادعزیزم وخدای بزرگم خبری از غرزدنها نیس بهش میخندم ومیگم یه خیری درونش هست واسه من

    خدایاشکرت

    سپاسگذارم استادومریم عزیز

    ممنونم دوستان خوبم

    درپناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    فاطمه ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1636 روز

    سلام بر شما

    روز چهل و شش

    قبلا چند بار این شعر را گوش کرده بودم ولی به قول استاد هر دفعه که می شنوم احساسی به آدم دست می ده که ..‌.

    الخیر فی ما وقع خیلی برام جالبه قبلا که از فرکانس های هر لحظه اطلاعی نداشتم نمی توانستم الخیر فی ما وقع را بدانم می فهمیدم اما درکش نمی کردم. اگر اتفاقی، مصیبتی پبش می آمد نمی توانستم خیرش را ببینم حتی شاید جمله را بر زبان می آوردم اما درکش نمی کردم . در اتفاق ناخوشایند مدام خدا را مخاطب قرار می دادم که چرا من، مگه من چه گناهی کردم! یعنی همیشه پشت هر مصیبتی نگاهی عقوبت گر داشتم که خدا به خاطر گناهی من را تنبیه می کند. بزرگتر که شدم و کمی عاقل تر نگاهم دیگر این نبود که خداوند می خواهد من را تنبیه کند. می گفتم خداوند می خواهد من را امتحان کند ببیند چند مرده حلاجم.باز این نگاه برایم بهتر بود چون نسبت به قبل قدرت بیشتری به من می داد. اما وقتی با نگاه ناب استاد آشنا شدم واقعا زندگیم تغییر کرد که مگه خدا سادیسم داره که بخواهد هی من را با بلا امتحان کند. اولا که بازتاب فرکانسی خودم است دوما وقتی نگاهم این باشد که در هر اتفاقی خیری هست و ایمان داشته باشم و بپذیرم می توانم تضادها را مثل سنگ طلایی ببینم که باید غربال شود تا طلای خالصش به دست بیاید.

    چقدر این نگاه آرامش داره، چقدر این نگاه خدا را از یک خدای ترسناک و کسی که احساس می کردم عروسک خیمه شب بازی در دستانش هستم به خدایی مهربان، نزدیک به من، عادل که همه برایش یکسان هستند و خدایی که میشه به او عشق ورزید و دوستش داشت تبدیل کرد.

    خدا رو شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    علی اصلانی گفته:
    مدت عضویت: 1862 روز

    سلام به استاد عزیزتر ازجان وهمه ی دوستان سایت استاد عباسمنش عزیز

    سپاسگزارم استاد برای اگاهی های ناب این فایل زیبا، من عاشق این شعر خانم اعتصامی شدم چقدر باور توحیدی منو نسبت پروردگارم افزایش داد و بیش از بیش متوجه شدم که جز پروردگار روی هیچ کسی حساب باز نکنم

    سجده کرد و گفت کای رب ودود من چه دانستم ترا حکمت چه بود

    وقتی خیلی کوچک تر بودم وسرما میخوردم مادرم منو به زور میبرد درمانگاه تا امپول بزنم اخه من خیلی از امپول میترسیدم حتی وقتی پرستار میخواست امپول بزنه دست وپای منو مادرم سفت میگرفت تا تکون نخورم ،مادرم میدید که من دارم گریه میکنم وقراره درد بکشم اما میدونست اگه من امپول رو بزنم خوب میشم کار خدا هم به همین شکله

    قربون خدا برم که از پدر ومادرهم برای بنده هاش مهربون تره ،یه جاهایی شاید اتفاقاتی که ما توی زندگی تجربه میکنیم به ظاهر بد باشه اما خدا حتما موقعیت و اتفاقات بهتری رو برای ما اماده کرده که ما ازش بی خبریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1847 روز

    سلام به کدخدای سرزمین عباسمنش

    استادعباسمنش بزرگوارم🙌

    روز۴۶ورد پای امروزمن👣👍

    من بارهاوبارها این فایل رو گوش کردم قبلا سیوش کرده بودم وبارها از روش نوشتم خوندم برای دوستانم ارسالش کردم

    اماتاحالااین قسمت رو که هرچیزی اگرازت گرفته میشه به معنای کمبود نیست وفراوانیست وقراره خیلی عالی ترازاون بهت داده بشه رو نشنیده بودم

    خیلی بهم چسبید وخیلی بهم انرژی داد

    سپاسگزارم ازاستادعزیزومریم بانوی پرازمهرکه این سفر زیباروبرای ما تدارک دیدن

    دوستتون دارم

    👋😊😊💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1609 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز ۴۶سفرنامه :سر منشع قوانین به نظر من احساس خوب =اتفاقات خوبه ما وقتی که احساس ایمان داریم وقتی که میدونین خداوندی که مارو خلق کرده همیشه هواسش به ما هست همیشه داره مارو به سمت خواسته هامون هدایت می‌کنه اگر اونو باور داشته باشیم من هر روز از خداوند به خاطر نعمت های فراوانی که به ما داده شکر گذاری میکنم به خاطر سلامتی که به من داده که بتونم تمرین کنم و فوتبال بازی کنم واقعا این خداوند دانای سنجیده کار است چون وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم شرایط رو به بهترین شکل برام محیا کرده که به سمت اون خواسته ای که دارم حرکت کنم و از همه مهم تر این احساس ایمانی که به خداوند دارم و همیشه اینو می‌دونم که این جهان جهان قانون هاست و هیچ چیزی بدون توجه تو وارد زندگیت نمیشه و من هرروز به جای تمرکز رو ناخواسته توجه هم رو میبرم روی خواسته هام و این احساس عالی به من میده .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    Afsontorbati گفته:
    مدت عضویت: 2133 روز

    سلام به همه ی عزیزان

    رد پای چهل و ششم رو درشرایطی میگزارم که مهاجرت کردم و به این یاداوری خیلی نیاز داشتم

    به سختی ذهنم رو این روزها کنترل میکنم

    و تمام سعی ام اینه که این ارتباطم با خداوند حفظ بشه

    و تمام سعی ام رو میکنم که از خانواده ی عباسمنشی های عزیز دور نشم

    خیلی دلم برای خونه و خونواده م تنگ شده😓هیچوقت تا این سن از شهرم و خونوادم دور نشده بودم واسه همین دلتنگ شدم دلتنگ شهرم و به شدت دل تنگ خانواده

    خدای بزرگم کمکم کن ازت کمک میخام بهم صبر بده

    بهم ارامش بده

    به تو توکل میکنم از شر نجواهای شیطان

    همه ی عزیزانم رو به تو میسپارم عین مادر موسی دلم رو ارام کن

    یک نسیم خنک میخاهم به خنکای رحمت خدارند

    پروردگارم خانواده ام را در پناهت حفظ کن

    سپاسگزارم برای سلامتی همه ی اعضای خانواده ام

    سپاسگزارم

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1658 روز

    باسلام به استاد عزیز وخانم شایسته جان

    سفرنامه روز چهل وششم

    همیشه هر اتفاقی میفته یک خیریتی درش هست. باید نگاهمون به اتفاقات به ظاهر نامناسب این نگاه باشه که یک اتفاق خوبی در راهه

    اگر شما احساس خوب رو در همه لحظه های زندگیتون داشته باشین اتفاقات فوق العاده عالی براتون رخ میده . این یک قانونه.

    اگر احساس خوب داشته باشین اتفاقهای خوب رخ میده

    اگراحساس بد داشته باشین اتفاقهای بد رخ میده

    این یک قانونه واستثنایی هم نداره.

    اگر سعی کنید در تمام طول شبانه روز در هر شرایطی ودر هر موقعیتی احساستون رو خوب کنید مطمعنا اتفاقات خوب وارد زندگیتون میشه که شما رو مبهوت میکنه.

    این کار شاید درشروع کارساده ای نباشه اما مطمعنا با تمرین اتفاق میفته با تغییر باورها اتفاق میفته

    باید ایمان داشته باشیم که روند جهان همواره خیروخوشی وخوبیه

    کسی که احساس خوب داره یعنی کسیه که ایمان داره

    ملاک ایمان نه به ریشه نه جای مهر توی پیشونیه نه به چادره نه چیز دیگه ای .

    ملاک ایمان احساس آرامش درونیه

    هرچقدر احساس آرامش داشته باشیم هرچقدر احساس خوب داشته باشیم یعنی اینکه ما به یک نیرویی ماورای نیروی خودمون اعتماد واعتقاد داریم که اون نیرو محافظ ماست اون نیرو با ماست به این میگن ایمان.

    نشان ظاهری ایمان احساس خوب است.

    اگر احساس خوب داری یعنی ایمان داری

    اگر امید داری یعنی ایمان داری

    اگر احساس ذوق وشوق داری اگر آرامش داری یعنی ایمان داری هیچ چیز دیگه ای نیست. واقعا هیچ چیز دیگه ای نیست

    تنها بایاد خداوند دلها آرام میگیرد.

    این شعر داستان یک پیرمردیه که زندگی خیلی سختی داشته . از اونجا شروع میشه که همه ردش کردن ، همه دست رد به سینه اش گذاشتن ، پیش همه رفت پیش همه گدایی کرد ، پیش همه رو انداخت، امیدش رو از خدا دور کرد وبه غیر خدا رو آورد. نابود شد زندگیش. ولی خداوند بازم دوستش داشت. ولی خداوند بازم بهش رحم کرد . ولی خداوند اون رو دید

    اونی که خدارو ندید خدا دیدش و خدا دوستش داشت.

    خدا همه مارو دوست داره با تمام اشتباهاتمون با تمام بی ایمانیمون باتمام بدیهامون دوستمون داره بخشیده مارو .

    هرروزم داره میگه برگرد بیا پیش من . هرروز میگه منو ببین من هرچی که بخوای بهت میدم. تو فقط منو باور کن فقط منو بشناس . منو درک کن

    هرچی که از دنیا بخوای بهت میدم پول میخوای سلامتی عشق رابطه خوب ثروت کارخوب

    این شعر اینجوری شروع میشه:

    پیرمردی مفلس و برگشته بخت روزگاری داشت ناهموار وسخت

    هم پسر هم دخترش بیمار بود هم بلای فقر و هم تیما ربود

    این دوا میخواستی آن یک پزشک این غذایش آه بودی آن یک سرشک

    این عسل میخواست آن یک شوربا، این لحافش پاره بود آن یک قبا

    روزها میرفت وبر بازار وکوی، نان طلب میکرد ومیبرد آبرو

    دست بر هر خودپرستی میگشود تا پشیزی بر پشیزی میفزود

    هر امیری رو روا میشد زپی ، تا مگر پیراهنی بخشد زوی

    شب به سوی خانه میآمد زبون ، غالب از نیرو تهی دل پر زخون

    روز سائل بود و شب بیماردار روز از مردم شب از خود شرمسار

    صبحگاهی رفت از اهل کرم کس ندادش نه پشیزی ونه درم

    از دری میرفت حیران بردری ، رهنورد اما نه پای و نه سری

    ناشمرده بر زن وکوی نماند دگرش پای تکاپویی نماند

    درهمی در دست ودر دامن نداشت سازوبرگ خانه برگشتن نداشت

    رفت سوی آسیاب هنگام شام ، گندمش بخشید دهقان یک دوجام

    زد گره آن گندم در دامن فقیر شدروان وگفت که ای حی قدیر

    گرتوداری به فضل خویش دست برگشایی هر گره که ایام بست

    چون کنم یارب دراین فصل شتاب من علیل و کوکانم ناشتا

    میخرید این گندم رو یکجا کس هم عسل ز آن میخریدم هم عدس

    آن عدس در شوربا میرختم ، وان عسل با آب میآمیختم

    درد اگر باشد یکی دارو یکیست جان فدای آن که درد او یکیست.

    بس گره بگشوده ای از هر قبیل ، این گره نیز بگشا ای جلیل

    این دعا میکرد و میپیمودراه، ناگه افتادش به پیش پا نگاه

    دید گفتارش فساد انگیخته ، و آن گره بگشوده گندم ریخته

    بانگ بر زد که ای خدای دادگر چون تو دانایی نمیدانی مگر

    سال ها نرد خدایی باختی این گره را زان گره نشناختی؟

    این چه کاراست ای خدای شهرو ده، فرق ها بود این گره را زان گره

    تا که بر دست تودادم کار را، ناشتا بگذاشتی بیمار را

    هر چه در غربال دیدی بیختی، هم عسل هم شوربا را ریختی

    من تورا کی گفتم ای یار عزیز، که این گره رو بگشای وگندم رو بریز.

    ابلهی کردم که گفتم ای خدا گر توانی این گره رو برگشای

    آن گره را که نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود

    من خداوندی ندیدم زین نمد، یک گره بگشودی آن هم غلط

    پیرمرد به شدت ناراحت وعصبانی به همه چیز شک میکنه ،ومیگه خدایا این چه وضعشه این چه کاری بود کردی من گفتم گره زندگیمو درست کن نه گره دامن رو که همه گندم بریزه

    خیلی از ما تو شرایطی قرار میگیریم که احساس میکنیم خدا با ما قهر کرده اوضاع سخت میشه ما فکر میکنیم خدا ما رو نمیبینه.نه خدا همیشه با ماست

    الغرض برگشت مسکین دردناک تا مگر برچیندآن گندم زخاک

    چون برای جستجو سرکرد خم ، دید افتاده یکی همیان زر

    سجده کرد وگفت که ای رب ودود من چه دانستم تورا حکمت چه بود

    هربلایی کزتو آید رحمتی است هر که را فقری دهی آن دولتی است

    توبسی زاندیشه برتر بوده ای هر چه فرمان است خود فرموده ای

    زآن به تاریکی گذاری بنده را ، تا ببیند آن رخ تابنده را

    تیشه زآن بر هر برگ وبندم زنند تا که با لطف تو پیوندم زنند

    گر کسی رو از تو دردی شد نصیب، هم سرانجامش تو گردیدی طبیب

    هر که مسکین وپریشان تو بود، خود نمیدانست ومهمان تو بود

    رزق زان معنی ندادنم خسان، تا تو را دانم پناه بی کسان.

    ناتوانی زان دهی بر تندرست، تا بداند آنچه دارد زان توست.

    زان به درها بردی این درویش را تا که بشناسد خدای خویش را

    اندر این پستی غذایم زان فکند ، تا تورا جویم ، تورا خوانم بلند

    من به مردم داشتم روی نیاز، گر چه روز وشب در حق بود باز

    من بسی دیدم خداوندان مال، تو کریمی ای خدای ذوالجلال

    بر در دونان چو افتادم زپای، هم تو دستم را گرفتی ای خدا

    گندمم رو ریختی تا زر دهی، رشته ام بردی تا گوهر دهی

    در تو پروین نیست فکر وعقل وهوش، ورنه دیگ حق نمی افتد زجوش

    اگر به ظاهر میبینی تو زندگیت مشکل بوجود میاد این دقیقا همون راهییه که باید بری ، این دقیقا همون نعمته ، این دقیقا همون ایده ای که بهش نیاز داری. این دقیقا همون مسیریه که میتونه بهت کمک کنه برای رسیدن به هدفت.

    وچقدر قشنگ تو این شعر توضیح میده که هر بلایی که از خداوند میاد یه رحمته

    میگه به این دلیل برای من مشکل ایجاد شد که تورا پیدا کنم که اگر همیشه اوضاع خوب باشه تورا پیدا نمیکنم.

    اگر مشکلی تو زندگیمون بوجود میاد خدارو پیدا میکنیم. نه بخاطر اینکه خدا تنهاست وخدا میخواد ما او را پیدا کنیم. بخاطر اینکه وقتی ما خدارو فراموش میکنیم واز فرکانس خدا دور میشیم ودر فرکانس بدی ها قرار میگیریم.

    اگر مشکلی در زندگیمون بوجود میاد خدا این مشکل رو ایجاد نکرده ما از فرکانس خوبی ها از فرکانس عشق از فرکانس نعمت ها وقتی دور میشیم طبیعتا به نقطه مقابلش میرسیم.

    میگه من خیلی به افراد مختلف رو انداختم اما رزق وروزی پیش تو بود همیشه وهمیشه هم میتونستم در حال دریافت نعمت ها باشم

    گندمم را ریختی تا زر دهی، رشته ام رو بردی تا گوهر دهی

    زندگی ما همیشه همینه اگر چیزی رو از دست دادیم به معنای کمبود نیست این به معنای یک نعمت جدید وبسیار بزرگتره اما این نعمت به کی میرسه؟ به کسی میرسه که بتونه این طوری به خداوند نگاه کنه به کسی که بتونه احساس خودش رو کنترل کنه . به کسی که بتونه در شرایط سخت خوب یها رو ببینه . در شرایط سخت نعمت هایی که داره ببینه .

    باور کنید در سخت ترین شرایط هنوز نعمت های زیادی هست که داریم ومیتونیم بخاطر اونها سپاسگزار باشیم. و خودمون رو به احساس خوب برسونیم

    آنچه که به عنوان غصه میشه ازش یاد کرد

    اگر مرگ‌عزیزه، اگر بی پولیه، بیکاریه ، آوارگیه بدونین که میشه در همون شرایط سخت جور دیگه ای نگاه کرد

    هر کسی که بخواد و خدا را باور کنه میتونه این کارو انجام بده

    توی این مسیر با ایمان، با توکل حرکت کنیم

    از خدا بخواهیم که ما رو هدایت کنه

    از خدا بخواهیم صبرمون رو بیشتر کنه

    از خدا بخواهیم که هیچ وقت فراموشش نکنیم

    از خدا بخواهیم که توکلمون رو بیشتر کنه

    امیدمون رو به خودش بیشتر کنه

    باورهامون رو قوی تر کنه به خودش

    و اگر توی این مسیر حرکت کنیم زندگی سراسر شادی

    سراسر معجزه

    سراسر عشق

    سراسر نعمت و خوبی خواهد بود

    سپاسگزارم استاد عزیز وخانم شایسته جان بابت این سایت عالی وفایلهای ببنظیرتون💖💖💖🥰🙏🙏🥰💖💖🥰🙏🥰💖💖🙏🙏💖💖🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: