«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین - صفحه 40

803 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پونه زرگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1706 روز

    به نام خدای عشق و مهربانی ها

    به نام خدای وهاب م

    سلام به استاد جان و مریم بانوی دوست داشتنی

    دوستان هم فرکانسی ام سلام

    الخیر فی ما وقع

    چقدر دوست دارم این شعر پروین اعتصامی رو…

    چقدر قشنگ استاد عزیز این شعر رو می خوانید و توضیح میدید

    ما گاهی فراموش میکنیم خدا رو ولی خدا هیچ گاه ما رو فراموش نمیکنه

    هر بار که از صمیم قلب ،صداش میزنی،خدا جواب میده

    هر بار که توکل می‌کنی و تسلیم میشی،خدا درهایی رو باز می‌کنه

    یرزقه من حیث لایحتسب…

    و او را جایی که گمان ندارد،روزی می رساند

    اصلا همه ی تمرین ها باید ختم بشه به احساس خوب،اون وقت جهان مسخره ماست

    این جمله ها بارها تکرار شده،

    این آگاهی رو از همون اول که از استاد شنیدم ،قبول کردم ،مقاومتی نداشتم

    ولی تا به باور تبدیل بشه ،زمان برد

    و حالا باید تو این مسیر پیش رفت تا باورهای جدید و قوی ترس شکل بگیره

    استاد بارها گفتید ویس ها رو زیاد گوش کنید تا باورهاتون شکل بگیره

    این روزها خیلی حال خاصی دارم

    یه وقتهایی اینقدر حالم خوبه،اینقدر خدا رو حس میکنم ،از شادی فقط اشک میریزم

    وقتی به گذشته ها فکر میکنم ،وقتی به موقعیت های که بر وفق مراد نبود،وقتی به شرایط نادلخواه

    میبینم همه و همه من و هدایت کرد به مسیری که الان توش هستم

    یه جاهایی ندانسته عاجز شدم و تسلیم

    فقط خدا رو صدا کردم

    اون موقع ها،درک امروز رو از خدا نداشتم ولی اون صدامو شنید و تنهام نذاشت و هدایتم کرد به مسیر زیبایی که توش هستم

    وای که این پاشنه های آشیل همیشه نیاز به کار کردن داره

    با این همه کار کردن روی خودم،هنوز وقتی تو موقعیتی هستم که شادم

    یه لحظه یاد باورهای قبلم،می افتم

    به خودم میگم این باورها چیه که اینجوری مثل سیمان چسبیده و داره ذره ذره خرد میشه و میریزه

    خدایا هدایتم کن تا استوارتر شم

    خدایا شکرت که تو مسیر زیبایی ها،عشق،فراوانی و حال خوبم

    خدایا شکرت که این همه زیبایی هست دور و برم و به تازگی دارم میبینم و شکرگزارم

    خدایا شکرت برای حال خوبم

    خدایا شکرت برای این همه فراوانی و نعمت

    خدایا شکرت برای درک عظمت خداوند

    خدایا شکرت برای قوانین ثابت جهان هستی

    خدایا شکرت برای

    گندمم ریختی تا زر دهی…

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    Amin Iloon گفته:
    مدت عضویت: 903 روز

    به نام خدا

    وای ببین چقدر داستان زیبا و بی نظیری بود

    واقعا تشکر از پروین اعتصامی که این داستان بی نظیر رو به صورت شعر در آورده

    اینکه در شرایط سخت اغلب نمی تونیم احساسمان رو کنترل کنیم – نمی تونیم ادامه بدیم

    در صورتی در قلب اون (مشکل و مسئله) یک موهبتی هست که فقط با حل کردنش بهش میرسم

    در واقع در قلب اون شکست ی موفقیتت

    در قلب اون تضاد رشد کردن هست.

    ما باید حلال مسائل باشیم – به جای گیر کردن در تضاد باید پر قدرت ادامه بدیم و از حل اون مسئله و تضاد به رشد برسیم

    بعد از حل یک مسئله

    به اعتماد به نفس بیشتر

    به شور و شوق بیشتر برای ادامه دادن

    می رسیم که ما را قدرتمند میکنه تا با موفقیت پیش بریم و با قدرت مسائل رو پشت سر بگزاریم

    همان طور که ثروتمند شدن حل یک مسئله هست

    ما باید در برخورد با مسائل ذهنیت درست را در پیش بگیریم و پر قدرت ادامه بدیم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    علی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 1646 روز

    سلااام به روی ماهتون استاد عزیزم

    عاشقتونم بابت این فایل بی‌نظیر

    چقدر زیبا و پر مفهموم بود این داستان

    واقعا که ادبیات ما چقدر فوقالعاده هست و چه گنج ها و سخن های یاقوتی ای در آن هست

    ما از منبع نعمت از منبع ثروت از منبع شادی و… چیزی جز خوبی دریافت نمی‌کنیم

    هر چیزی، هرچیزی در جهان نعمتی هست برای ما،

    چه به ظاهر بد چه خوب (این ها برچسب هایی هست که ما میزنیم) این ها نوع نگرش ماست، نوع فرکانس ماست

    من چیزی جز خوبی از خداوند دریافت نمیکنم

    خیلی از به‌ ظاهر مؤمنان تا یک اتفاق تلخی، تا یک سختی ای براشون اتفاق میافته ربطش میدن به هزار عوامل خارجی (چشممون کردن، طلسم شدیم، خشم خداست، مملکت داغونه و….. :)

    ولی غافل از این هستن که زندگیشون رو دارن خودشون با باور ها و فرکانس هاشون می‌سازند

    وگرنه خدا همون خداست

    قوانین همون قوانینه

    اصول همون اصولا

    اگه میخوای بیرونت تغیر کنه باید درونت تغیر کنه

    اگر در اوج به ظاهر بدبختی، سختی، مشکلات توانستی ایمانت را نگه داری، توانستی حالت رو خوب نگه داری بازی رو بردی

    اگه تونستی هر چیزی حتی بدترین چیز ها رو نعمت برای خودت بدونی بازی رو بردی

    اگر به حکمت خداوند ایمان داری، باید برای هرچیزی سپاسگذار باشی (:

    عاشقتونم فراوان ;)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    رضا صبوری گفته:
    مدت عضویت: 1120 روز

    سلام و خدا قوت میگم خدمت استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز و تمامی اعضای سایت معنوی استاد عباسمنش…

    هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند…

    واقعا عالی بود استاد لذت بردم.این نوع شرک رو که به هر کس و نا کسی رو مینداختم ولی از خدای خودم غافل بودم رو لحظه به لحظه زندگیش کردم و چون اینجا کلاسه صداقته باید بگم من هم شرک داشتم هر ثانیه در زندگیم ولی خدای توبه پذیری رو درک کردم که مطمئنم من رو بابت گذشته سیاهم بخشیده و الان پاکترین و مقدسترین و لایقترین انسان بر روی زمینم…خدارو صدهزار مرتبه شکر

    استاد من آخرای سال 1400 یه هدفی برای خودم تعیین کردم و نوشتم که تو سال جدید یعنی 1401 به کاری تو حوضه کاری خودم یعنی به بنکداری و کلی فروشی هدایتم کن که تایم کاریم از 13ساعت برسه به 6ساعت که بتونم بیشتر برا خانوادم وقت بذارم و در آمدم بشه 3برابر که بعد چند ماه یعنی اردیبهشت 1401 یهویی صاحب ملک گفت اجاره امسال 3برابره میخوای بمون نمیخوای مغازه رو تخلیه کن و به فکر جای دیگه ای باش و از اونجایی که 10سال تو اون مغازه بودم دیدم که نمیصرفه گفتم تخلیه میکنم.راستش یک روزی فکرم درگیر بود و دقیقا مثل پیرمرد شعری که خوندین گفتم من میگم در آمد 3برابر تو مغازه رو هم ازم گرفتی ولی فرداش که رفتم مغازه یهویی یادم اومد که این هدف رو خودم تعیین کردم و اگر اجاره رو پایین میگفت من باز هم میموندم.

    اینجا بود که فهمیدم داره برام میچینه و در کمال آرامش جنسهارو رد کردم متعلقاتم فروختم بخاطر اینکه برای بنکداری دیگه اون لوازم مناسب نبود.

    با عشق مدت 15 روز بیکار و بدون درآمد در خونسردی کامل تو خونه در کنار همسر نشستم ولی تا دلتون بخواد اطرافیان داشتن میجوشیدن که چرا تخلیه کردی خودتو بدبخت کردی حالا میخوای چکار کنی ولی من همچنان در آرامش و تفریح کردن روزامو میگذروندم تا اینکه خیلی هدایتی تلگرام رو باز کردم و اون جنس مد نظرم که بهم گفته شد رو توی تلگرام سرچ کردم و برام اومد بالا نمونشو در خواست دادم و وقتی نمونه رو تو بازار نشون دادم همه استقبال کردن و استارت بنکداری خورد و الان بعد از 6ماه به تمام پخشها جنس میدم و دقیقا به کسایی که تا چند ماه پیش بدهکار بودم الان از همشون طلبکارم.این کنترل ذهنی که میگین معجزه میکنه و قطعا خدای من فقط و فقط و فقط منبع خیره و قطعا برای من خوب میخواد…

    سپاسگزارم بابت آموزه های تجربی که از شما دریافت میکنم و جنس حرفاتون میگه که تک‌تک آموزه هاتون رو خودتون زندگی کردین و این خیلی بهتر به دل مخاطب میشینه.

    دوستتون دارم استاد خدا حفظتون کنه و از خدا براتون عشق نور سلامتی و ثروت پایدار میخوام…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    محمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 1997 روز

    به نام خدا

    روز چهل و ششم

    با درک کردن قانون، متوجه می شویم که دنیای بیرون از طریق احساسات ما شکل می گیرد، اگر احساس خوبی داریم، اتفاقات و نعمت هایی به سوی ما جذب می شوند که احساس خوبی بیشتری به ما بدهند و برعکس. خداوند را شاکرم که چنین قانون عادلانه ای را در این دنیا حاکم کرده است، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    پس همواره باید هدف اصلی ما در این لحظه داشتن احساس خوشبختی است، پیش نیاز احساس خوشبختی، احساس آرامش است و آرامش از طریق احساس حضور خداوند به ما می رسد. پس هر چقدر بیشتر خوشبختی را احساس کنیم یعنی ایمانمان به خداوند بیشتر است.

    هدف اصلی دنیا، تکامل است و طوری طراحی شده است که با هر اتفاقی که می افتد، جهان هستی بهتر از قبل شود، پس هر اتفاقی که رخ می دهد در جهت تکامل جهان هستی است، ذهن ما انسان هاست که اتفاقات را خوب و یا بد می خواند و با بد خواندن اتفاقات اجازه نمی دهد که آن ها در زندگی شخصی ما تغییر مثبتی ایجاد کند. همه اتفاقات در جهت بهبود دنیای ما هستند پس می توان گفت که همه اتفاقات خوب هستند، وظیفه ما این است که وجه مثبت اتفاقات را ببینیم و باور داشته باشیم در پشت این اتفاق نتیجه خوبی رخ خواهد داد. خداوند را شاکرم که در همه حال زندگی ما را زیبا تر و پر از نعمت می کند. شاکرم که جزء آن دسته آدم هایی هستم که اینگونه مسائل را میبینم و خوشبختی را احساس کنم. شاکر و سپاسگذارم که با احساس خوشبختی، خوشبختی بیشتری به سوی من جذب می شود. خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    خداوندا، شاکرت هستم که امروز هم در سایت فعالیت کردم. خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 989 روز

    به نام خدا

    سلام به دوستانم

    هر اتفاق به ظاهر بد رخ میده برام خیره چون طبیعت جهان بر خیرو خوبیه

    خداوند با این اتفاقات میخاد نعمتهارو بهمون بده اما اینجا ادمها دو دسته میشن افرادی که میتونن ذهنشون رو کنترل کنن و در اون لحظات به ظاهر بد به نعمتهایی که دارن توجه میکنن این افراد به نعمتها و لذتها میرسن

    اما افرادی که نمیتونن ذهنشون رو کنترل کنن و غر میزنند این اتفاقای بد بیشتر میشه و زندگیشون به بدبختی میرسه

    تفاوت افراد موفق و نا موفق فقط در کنترل ذهنه که ما باید همیشه در هر لحظه این کار رو انجام بدیم تا موفق شویم

    خداراشکر که به این اگاهی ها هدایت شدم که بتونم حالم رو خوب نگه دارم

    من قبلا با هر اتفاق بد در اطرافم بسیار بهم میریختم

    اما حالا به لطف خداوند و استاد عزیزم با هر اتفاقی سریع ذهنم رو کنترل میکنم و به چیزایی که دوست دارم توجه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    فاطمه برهانی گفته:
    مدت عضویت: 1082 روز

    سلام استاد عزیزم

    یعنی واقعا اول باید بگم خداوند خیلی دقیق هدایت میکنه من امروز ازخدا خاستم منو هدایت کنه به فایلی که نیاز دارم بشنوم

    و این فایل توی سایت محبوب های رایگان بهم چشمک زد و وقتی امدم دیدم چقدرررر داستان من به این شعر پروین اعتصامی نزدیک بود ..من خداوند رو توی ذهنم خیلی خیلی محدود کردم ، من باور داشتم که بنده ای خداوند میتونه از من محافظت کنه اما خود خدا که از همه ای بندهاش محافظت میکنه نمیتونه از من محافظت کنه

    من باور داشتم فلانی میتونه بهم پول بوده و منو ثروتمند کنه ولی خدای قدرتمندم نمیتونه

    من خدارو اشتباه شناخته بودم

    من خدارو توی ذهنم خیلی محدود کرده بودم

    از خداوند میخام که هدایتم کنه

    از خداوند میخام که صبرمو بیشتر کنه

    از خداوند میخام که توکلم رو بیشتر کنه

    از خداوند میخام که ایمانم رو بیشتر کنه

    از خداوند میخام که همیشه منو توی فرکانس و نزدیک خودش نگه داره

    از خداوند میخام همیشه توی مدار دریافت اگاهی ها باشم

    از خداوند میخام که به رشد و پیشرفت بیشترم کمک کنه

    دیروز یه مسئله برام پیش امد گفتم خدایا این مسئله رو به خودت میسپارم خودت از من محافظت کن ،خودت حواست به من باشه ،و بعدش هر موقع احساس ترسو ناراحتی سراغم میومد میگفتم خدا بزرگه

    خدا با منه ،خدا همراهمه،خدا ازم محافظت میکنه ..واین باعث میشد احساسم خوب باشه و در کمال ناباوری اون مسئله که من درگیرش بودم به طور کاملا بدیهی و طبیعی حل شد و من حتی دیروز متوجه نشده بودم اما امروز صبح که داشتم به این موضوع فکر میکردم متوجه شدم چقدر ساده و سریع خداوند کمکم کرد

    با خودم گفتم خداوند سریع جواب

    اما به شرطی که تو باورش کنی

    اما به شرطی که تو توی مدار دریافت باشی

    اما به شرطی که تو توی ذهنت خدارو محدود نکنی

    اما به شرط توکل و پاکی دل

    و گفتم من خدارو تو ذهنم محدود کرده بودم

    رب من توانایی هر کاری رو داره

    هر کاری

    هرکاری

    اون مقتدر و تواناست و داناست

    اون بر هر چیزی اگاهه

    الا بذکر الله تطمئن القلوب

    اگاه باش که دل ها با یاد خداوند ارامش میابد

    باید هر لحظه به خودم قانون رو و خداوند رو یاداوری کنم

    چون انسان فراموشکاره

    چون ذهن چموشه

    این جمله که شما میگفتید اگه خدارو فراموش کنیم و از فرکانس خداوند خارج میشیم و توی فرکانس بدی ها قرار میگیریم رو من دقیقا با تمام وجودم درک کردم

    وقتی که سپاسگذارام وقتی حالم خوبه و خداوند صحبت میکنم همه چی به بهترین نحو ممکن پیش میره

    ولی وقتی حالم زیاد جالب نباشه اتفاقای ناجالبی میوفته

    من از شما یاد گرفتم که ذهنم رو کنترل کنم

    و تا زمانی که ذهنم رو کنترل کنم اتفاقی خوبی میفته

    و باید اولویت زندگیمو کنترل ذهن و کنترل کانون توجه ام بزارم

    چون تمام اتفاقات زندگیم بخاطر افکار و باورهای خودمه

    موفق باشید

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سحر گفته:
    مدت عضویت: 1684 روز

    به نام فرمانروای جهان

    من در ابتدای تقویت ایمانم به پروردگار یکتا هستم. همیشه سعی کردم این باور رو داشته باشم که هرانچه اتفاق میفته برای من بهترینه و تا حد خوبی بنظرم این باور رو داشتم. با گوش دادن این فایل خیلی چیزارو یاد گرفتم و دلم میخواد بتونم واقعا توی زندگیم بهش عمل بکنم نه اینکه فقط یک اگاهی باشه که با خودم حملش کنم.

    یاد گرفتم اگر یقین دارم به حکمت هر چیزی که در مسیر زندگیم پیش میاد دیگه اصلا نگران نشم اگر طبق میلم نبود.اصلا باید از همون اولش رها کنم و حتی بهش فکر هم نکنم.یاد گرفتم هر مسیر داره به من یه چیزی رو یاد میده که به اون هدف بزرگتر برسم.به اون ارزوی بزرگترم که شاید اون لحظه در درک و فهم من نمیگنجه، قبلا نمیدونستم کجاها باید باورمو تغییر بدم.مثلا همش بگم من لایق ثروتم،ثروتمند شدن منو ادم بهتری میکنه و …

    انگار الان فهمیدم اینا همش ظاهره داستانه،عمق ماجرا یه چیز دیگه ست.نه اینکه اون بی تاثیر باشه،نه، اینکه اصل ماجرا طی کردن همین مسیره که تا همین دیروز اصلا نمیشد کامنتی بنویسم یعنی تو مدارش نبودم.ولی الان دلم میخواد که فقط زیر فایلها منم کامنتمو بذارم.اصل مسیر همین تکامله منه که داره اینجوری طی میشه.

    من از اعماق وجودم ایمان دارم دنیا رو به خیر میره،پس منم رو به خیر میرم.

    یه نگرانی دارم هنوز، ولی اونم رفع میشه.اونم تبدیل به نقطه قوت من میشه.چون از خدا خواستم.چون من همونی هستم که از شرایط نادلخواهم بلند شدم و مستقل زندگی کردم.رشد کردم.سختی کشیدم اما اگر تکاملمو طی کرده بودم و به قوانین عمل میکردم سختی هم نمیکشیدم.اما اومدم و اومدم تا به اینجا رسیدم.تا به این فایل رسیدم.تا به این سایت رسیدم.تا به این اگاهی ها رسیدم.خدارو شکر میکنم که من به این حد از رشد رسیدم و همیشه در حال تلاش هستم برای بهتر شدن،هرچند کم.اما هستم.دیگه سرزنش نمیکنم خودمو من لایق این هستم که پیام الهی رو از زبان بنده با ایمانش بشنوم.اگرچه سالهای قبل به من این پیامو داده بوده اما من گمراه بودم و نمیفهمیدم ولی داره یادم میده. دستمو گرفته و تاتی تاتی منو میبره،دلم میخواد زودتر بزرگ بشم باهاش بدو ام،دلم میخواد شجاع باشم و ازین تغییر نترسم، بپرم تو دل این بزرگ شدن،پرواز کنم به سمت این ارامش درونی و این رضایت درونی که همیشه از خدا میخوامش. با شجاعت حرکت کنم و نترسم از پول و ثروت،نترسم از داشتن زیبایی ها،احساس گناه نکنم که خوب هستم و خوب زندگی میکنم و به قول دوستمون توی کامنت بسپرم عزیزانم رو به همون خدایی که من رو هدایت کرد و بدونم اونها هم هدایت میشن. به خودم قول میدم وتعهد میدم که این راهو همیشه برم و روز به روز در اون قوی تر بشم،تعهد میدم (با اینکه الان از تعهد دادنم نگرانم)،من این راهو با شجاعت تا لحظه یقین کامل،تا لحظه ارامش درونی،رضایت از خودم و دنیایی که برای خودم ساختم،تا لحظه رها شدن از نگرانی ها،ثروتمند بود،سلامت بودن،شاد بودن برم و حتی لحظه ای از حرکت نایستم و از خدا میخوام که خودش کمکم کنه محکم و شجاع و ثابت قدم باشم.

    خدایا شکرت که من رو در مسیر شناختن قوانینت قرار دادی

    استاد عزیزم ممنونیم که مارو در این مسیر کمک میکنی و انقدر زیبا و با عشق اگاهی هاتون رو در اختیار همه مون میگذارید. خداوند به شما و همه دوستان عزیزم در اینجا عزت،سلامتی،ثروت و ارامش و شادی فراوان عطا کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    منصوره گفته:
    مدت عضویت: 1526 روز

    سلام برنازنین استادم ومریم بانوی شایسته️

    ودوستانِ جانم

    الخیرفی ماوقع»»»هرچه پیش آیدخوش آید

    اگردیدگاه من این باشه ونذارم احساسم دربرخوردباتضادهابدبشه طبق قوانین تغییرناپذیرخداونددرنهایت همه چیزبه نفع من رقم میخوره فارغ ازاینکه اوضاع وشرایط چگونه است

    فَعَسَیٰ اَن تَکٔرَهُواْشَیٔاًوَیَجٔعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیرًاکَثیرا.آیه 19سوره نسا (بسیارچیزهاناپسندشماست حال آنکه خداونددرآن خیربسیاری برای شمامقدرفرموده است)

    وقتی من ازهرچه غیرخدادل ببرم ودلموفقط وفقط به خودش پیوندبزنم خداوندخودش بهترین خیرومصلحت هاروبرام رقم میزنه نیازنیست من کارخاصی انجام بدم تابه نفع من بشه فقط تنهاوظیفه من اینه که باتمام وجودم دلموبهش بسپارم

    الخیرفی ماوقع درموردکسانی است که به خداوندتوکل میکنن وهراتفاقی که میفته اون روخیرومصلحتی ازجانب خداوندمیبینند

    من بایدهرلحظه تسلیم امرخداوندباشم واگه درتمام اتفاقات زندگیم این نگرش ودیدگاه روداشته باشم که خداوندجزخیرمطلق چیزی برای من نمیخوادزندگی من همواره مملوازآرامش میشه وهیچ هراس ونگرانی ای توی دل من راه پیدانمیکنه

    استادجانم بارهاوبارهااتفاقاتی برام رخ داده که من هیچ قدرتی درمقابلشون نداشتم وفقط یه جورایی خودموآروم کردم سپردم به خداوندوخیرشوخواستم که درنهایت نتیجه به نفع من شده برعکس یه وقتاییم بوده که باتمام وجوددست وپازدم برای تغییراتفاقات ولی باحاله خراب واحساس بدکه نتیجه نهایی به ضررمن شده….خدایاواقعاشکرت

    خداوندابهترین مصلحت هاروبرامون رقم بزن

    خداونداسپاس بخاطرآگاهی های نابت اززبان بهترین بنده ات سیدحسین عباس منش

    استادجانم ممنونم ازت دوست دارم 🫂️

    خدای باحالم خدای عاشقم خدای ثروتمندم شکرکه هستی وبرسرزمین قلبم خدایی میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    مهسا سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1048 روز

    به نام خدایی که حمکتش هر لحظه پر از خیر و خوبیست ….

    سلام استاد ،سلاممممم استادم ،،،،،

    نمیدونم بخدااااا نمیدونممممم ،چطوری هدایت شدم به اینجاااا به این فایل ،میخوام بنویسم اما اشک هام اجازه نمیدن ،،،،، مهربان خدای من داری کجاااا میبری منووووو،عزیزممممممم داری با من چه میکنی جانان

    ……

    امروز با وجود اینکه نزدیکه به خیلی وقته دارم روی خودم کار میکنم ،یک خبر بهم رسید ،خبری که ظاهرش از نظر ذهن من مناسب نبود و تا اونو شنیدم یهوووو ذهنم گفت وای ببین چرا این اتفاق افتاد چرا ،،،،اماااا کنارش روحم ،جانم به صدا اومد که نترس ،نترس ،مگ قرار نشد توی هر اتفاقی خیری باشه ،بهم نهیب زد که مهساااااا الان ایمانتو نشون بده ،این اتفاق به ظاهر نامناسب بگ گراند خواسته توعه ،این برنامه هااا از سمت خداست ،نگران نباش ،بدون و مطمعن باش یه اتفاق و یه خیره بزرگ تو راهه ،بدون این میانبر خداست برای اینکه تورو به خواستت برسونه ،یکم خودمو جمو جور کردم ،ذهنمو کنترل کردم و گفتم خدااااا،ببخش منو اگه بعضی وقتا یادم میره هیج برگی بدون اجازه تو از درخت نمیوفته،یکم آروم شدم ،قلبم دیگه تند نمیزد ،انگار دست خدا نشست توی شونم و گفت ،بهم اعتماد کن ،من جای خوبی تورو خواهم برد،دلم گرم شد به بودنت خدا ..

    تو نیمی از من نیستی جانان تو تمام منی ،،،،،

    باور دارم هرررررر اتفاقی بیوفته ،همهههه چیز به نفع من خواهد بود ،کافیه باورهامو درست کنم ،الان دیگه نمیترسم اتفاقاا خوشحالمممممم ،چون باور دارم این اتفاق خبر از کلی معجزه رو میده ،خدایاشکرت ….

    من تسلیم توام ،من همون بچه ای هستم که بالای درختم و تو میگی بپررررر،اولش میگم نه میترسم ،اگه بیوفتم چی اما وقتی خودمو میسپرم بهت ،دیگه نمی ترسم ،چون خیالم راحته خدای من منوو میگیره ،اخهه خدای من از

    هرمادری مهربون تره

    از هر پدری پیشتر پشت منه ….

    و تو تویی پناه من ،هررررکاری که میدونی درسته ،برام خوبه اونو انجام بده ،خدایاشکرت .

    تحسین میکنم پروین اعتصامی عزیزو که همچین شعر پر از محتوارو گفته و با خوندن استاد اشک ریختم و دیدم خدای ما چقدر مهربونه ولی ما چون عجولیم و صبر نمی کنیم همش میخوایم به آخر داستان برسیم .

    یه جمله قشنگی شنیدم که آدما وقتی سوار هواپیما میشن و جونشونو میزارن توی اون ،به اون خلبانه که اصلا نمیشناسن اعتماد دارند ،امااا خیلس وقتااا تو مسائل زندگیشون به همچین نیروی بزرگی اعتماد نمیکنن ،خدایاشکرت که هستی و خدایی میکنی:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: