«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین - صفحه 61

803 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیر حسین سراجی وطن گفته:
    مدت عضویت: 2060 روز

    حسین جان سلام.

    وقتی کامنت شما رو خوندم مو به تنم سیخ شد. خدای من تو چقدر بزرگی. یاد اولین روزهای آشنایی خودم با این دنیای جدید افتادم. منم از کارم جدا شده بودم و توی اسنپ کار می کردم (برای اولین بار توی عمرم مسافر کشی می کردم) 150 میلیون بدهی داشتم. کل تلاشم این بود که هزینه های همان روزم رو دشت کنم. آینده برام مبهم بود ولی حالم خوب بود. نمی دونی الان تو چه حالی دارم می نویسم . اونقدر اون زمان رو درک می کنم که انگار بازم اونجام. برای 80 هزار تومان ها 80 هزار بار شکر می کردم. با خودم می گفتم این نتیجه است. شروع شده نتایج. یه روز خیلی بی پول بودم با خودم گفتم می رم تا 500 هزار تومان کار نکردم نمیام خونه. چند خیابان اونورتر یکی زد به ماشینم و داغون کرد و نقد 500 هزار تومان بهم پول داد . و برگشتم خونه گفتم خدا گفتم 500 می خوام ولی اینطوری نه. هر چه بود گفتم شکر.. الخیر فی ما وقع… ولی این رو فهمیدم که نباید این حال خوشم رو از دست بدم. الان که دارم این رو می نویسم در حال برگشت از کارخونه به خونه هستم. دقیقا 4 سال از اون روزها می گذاره و من الان خودم کارخونه دارم. نیرو دارم . حقوق می دم . سال گذشته تمام سال رو کار داشتم و پروژه داشتم. و مشتری های فراوان ، امسال برای اولین بار تونستم پدر و مادرم را کل طول عید ببرم مسافرت و بهترین خدمت رو بهشون بکنم و… همه اینها فقط و فقط از حال خوشم و کارکردن روی باورهام اتفاق افتاد. الان که دارم به اون روزها نگاه می کنم می بینم که واقعا تنها چیزی که به من قدرت ادامه دادن می داد معتاد شدن به اون حال خوبه بود که فقط از شکر گذاری می اومد. از خدایی که من، گم شده بودم و نمی دیدمش. اون بود و من نبودم. الان به لطف همون خدا آنقدر دارم که دیگه به روزمرگی هام فکر نکنم. ایمانم خیلی فرق کرده. الان یه ماجرایی یادم افتاد بزار بگم…

    روز 5 عید بابام اینا اومدن خونه ما، قبل از عید من کلی خرید کرده بودم برای کارخونه تو حسابم پول کم موند به حدی که روزمرگی هامون رو بگذرونیم تا بعد از عید. بابام گفت خیلی دلم می خواد بریم سمت اهواز و آبادان. منم گفتم بریم. خانمم اشاره کرد که الان که شرایط جور نیست. گفتم اگر درست باشه می شه . روز 7 فروردین صبح شروع کردیم به جمع کردن وسایل تو ماشین و هیچ پولی نبود و داشتم می بردمشون مسافرت این در حالیه که من قبلاً حتی پولم داشتم و می ترسیدم که اقدام کنم. ساعت 9:15 تمام وسایل رو گذاشتم تو ماشین و اومدم دستام رو شستم که برم لباسم رو بپوشم. گوشی رو که برداشتم دیدم 300 میلیون در ساعت 9:20 دقیقه اومده تو حسابم. بعد فهمیدم که یه ارگان دولتی که قبلاً براش پروژه کارکرده بودیم واریز کرده. توی این اتفاق هزارتا درس بود برام . تو ایمانت رو نشون بده به موقع اون خودش کارش رو بلده. نکته بعدی شم این بود که من فکر نمی کنم هیچ ارگانی روز 7 فروردین ماه پول به حساب پیمانکار واریز بکنه ولی اون خدایی که پیداش کردم معجزاتی فراتر از اینها رو هم بلده که من گاها به شوخی می گم شکافته شدن دریا توسط موسی بچه بازیه. از این روز هاتون لذت ببرین که نتیجه همینجاست…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سپیده سیف گفته:
      مدت عضویت: 914 روز

      سلام به استاد عزیزم ومریم بانو

      سلام خدمت آقای سراجی

      داشتم کامنتتون رو میخوندم و حیفم اومد این رو به عنوان تشکر بهتون نگم

      وقتی گفتین قبلا با کلی بدهی اسنپ کار میکردین و بابت 80هزار تو‌من80بار شکر خدا رو میکردین به خودم گفتم آیا منم اینطوری عمل میکنم؟

      دیدم هرگز اینطوری من نبودم

      امروز هوای تهران فوق العاده زیبا و عالی بودش آیا من سپیده بابت همین هوا خیلی خداروشکر کردم؟دیدم خیر

      پس اگر نتایج من کمه مقصرش خودمم نه خدا

      به والله قسم که هزاران بار بهم ثابت شده که این جهان بی نهایت دقیق هست و اگر حس خوبی بوده شرایط خوب رفته جلو وبرعکس

      خیلی خوشحال شدم که الان در این جایگاه وبا این توکل دارین میرین جلو

      درپناه الله مهربان باشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سیده گفته:
      مدت عضویت: 447 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام دوست عزیز

      تحسینتون میکنم که با کنترل ذهن تونستید زندگی خوبی رو برای خودت و عزیزانت بسازی.

      خدایا شکرت.

      چه خوب که موفقیت هات رو برامون نوشتی تا ایمان و یقین بقیه هم بیشتر بشه.

      از صمیم قلب بهتون تبریک میگم.

      من هم این روزها مثل شما دیگه نگران هیچی نیستم.

      و

      همه کارها رو به دست قادر مطلق سپردم .

      خودش می‌دونه باید چی کار کنه،

      من به هر خیری از جانب اون محتاجم.

      خدایا شکرت که چنین خدایی داریم.

      در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مریم رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 516 روز

    به نام خدای مهربان

    صدوچهلوسومین تعهد

    همیشه هر اتفاقی میفته ی خیری توش هست و نگاهمون به اتفاقات به ظاهر بد باید این باشه که اتفاق خوبی در راه هست و اگر ما احساس خوب رو در تمام لحظات زندگی داشته باشیم اتفاقات فوق العاده عالی برامون رخ میده

    ما باید ایمان داشته باشیم روند جهان همیشه خیرو خوبی و خوشیه کسی که احساس خوب داره یعنی ایمان داره

    ملاک ایمان نه به ریشه نه به چادر ملاک ایمان احساس ارامش درونیه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    حسین رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 211 روز

    به نام الله

    سلام به استاد عزیز استاد عباسمنش و خانم شایسته گرامی

    من 116روز هست که به این سایت هدایت شدم از طریق یکی از دوستان و همکارانم که اتفاقا خودش فعلا حوصله استفاده از محتواهای سایت رو نداره و چون چنتا از بستگانش از این سایت بهره میبرند و گرایش و تمایلات من رو دیده بود این سایت رو به من هم معرفی کرد.

    من طی این حدود سه ماه تا اخر سال 1403 یک دور فایل های رایگان رو به صورت صوتی گوش دادم و مطالب برام بسیار جذاب بود و نتیجه بعد از سه ماه این شد که از محل کارم که اتفاقا بسیار محیط خوبی برام بود و فقط درامدش کفاف زندگیم رو نمیداد( البته کم هم نبود ) استعفا دادم تا کسب و کار خودم رو گسترش بدم.

    از روز اول عید شروع کردم به فعالیت در اسنپ که فعلا خرج زندگیم رو دربیارم چون هنوز مقداری بدهی دارم و اجاره و قرعه کشی هایی هست که باید پرداخت کنم چون طبق همین وویس هایی که شنیدم باید اول بدهی هام تسویه بشن به امید خدا.

    اما همینطور که رانندگی میکردم و شروع کرده بودم از اول وویس ها رو با دقت بیشتری گوش میدادم یکی از خواسته هام از خدا این بود که آیا قراره من مجبور باشم این مقدار مسافر جابجا کنم یا نه ؟ روز چهارم عید بود یه نظرم که عصر رفتم برای کار و دیدم ماشین صدای خیلی زیادی میده. برگشتم خونه و فرداش بردمش تعمیرگاه و مکانیک گفت باید چند روز ماشینت بخوابه چون تراشکاری نیاز داره و تراشکاری ها تعطیلن.

    همونجا یاد داستان پیکان دنده آرژانتینی و دزدیده شدنش افتادم و به همسرم گفتم این معنی داره برام.

    برگشتم خونه و شروع کردم از اولین ویدیو که در سایت هست فایل تصویری رو دیدن و استپ کردن و فکر کردن و با خودم حرف زدن و خوندن تک تک کامنتها و خلاصه متمرکز شدم روی فایلها و از صبح تا جایی که بتونم در سایت هستم و دارم روی مطالب کار میکنم.

    چیزی که طی حدود 6 فایل اول دستگیرم شده اینه که از لحظه ای که چشم باز میکنیم تمرکزمون رو بر روی زیبایی ها بگذاریم و شکرگزار نعمتهای بیشمار الله باشیم و ذکر کنیم و اونها رو بشماریم که شکر نعمت، نعمتت افزون کند.

    توجهم رو دارم سعی میکنم فقط روی خواسته ها معطوف کنم و تمام باورهایی که شاید از کودکی در ما نهادینه شده و ما رو محدود میکنه رو در وجودم به مدد الله پیدا کنم و تبدیلشون کنم به باورهای درست و مثبت .

    چیزی که خیلی در زندگی من پررنگ هست که اصل و اساس ورود من به این سایت بود بحث ثروت هست. و دایم دارم خواسته هام رو میگم و مینویسم و سعی میکنم تجسمشون کنم و یه محدودیت ها فکر نکنم و ترس و نگرانی رو در خودم راه ندم.

    بزرگترین دستاوردی که میتونم الان ازش نام ببرم دستاورد فیزیکی نیست که بگم انقدر پول به حسابم اومده. در ماه پیش چرا چند اتفاق عالی و جذاب برام افتاد ولی طی این چند روز چیزی که برام خیلی حائز اهمیته اینه که حالم خوبه، احساسم خوبه و این یعنی من دارم اتفاقات خوبی رو خلق میکنم که به زودی به زندگیم ساری و جاری میشه.

    این کامنت رو در این روز و در این لحظه نوشتم که یادم بمونه در کجا هستم و بدونم که این مسیر تمام شدنی نیست و خستگی درش معنا نداره و با عشق و انگیزه و انرژی جلو میرم و هر روز بیش تر و بهتر از قبل روی خودم کار میکنم و فرکانسهایی رو به جهان هستی میفرستم که زندگی من رو اون طور که دوست دارم خلق میکنه.

    از خدا ممنونم

    از شما استاد عزیز ممنونم

    از دوستم که شما رو به من معرفی کرد ممنونم

    از همه عزیزانی که کامنتهای از دل برآمده مینویسند ممنونم که بر دل ما مینشینه.

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سیده گفته:
      مدت عضویت: 447 روز

      سلام دوست عزیز

      بهت تبریک میگم که در جهت پیشرفت و اتصال به خدای قادر مطلق گام برداشتی و حال خوب داری.

      من هم مثل شما این روزا خیلی به خدا وصل شدم و احساس میکنم خدا خیلی بامن رفیق شده و

      به قول همسرم خدا از اول باهامون رفیق بود ما نا رفیق بودیم.

      به هر حال

      الان

      .

      خیلی احساس خوبی دارم و نه غمی از گذشته و نه ترسی از اینده دارم.

      در لحظه بودن رو

      و حال خوبت و

      سپاس گزاری رو در خودت تقویت کن

      منتظر شنیدن نتایج عالی ازت هستیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    میترا محسنی گفته:
    مدت عضویت: 287 روز

    به نام خدای وهاب من

    سلام بر استاد عزیزم ومریم خانم دوست داشتنی

    (روز 46= الخیر فی ما وقع در شعر پروین )

    خدایا شکرت چقدر فایل قشنگی بود

    خدایا شکرت چقدر شعر پر بود از حکمت و آگاهی

    خدایا شکرت یکبار دیگه قبلا این فایل دیده بودم تو سایت ولی امروز که این فایل 46 مین قدم بود در این مسیر روزشمار تحول زندگی انگار یه جور دیگه آگاهیش رسوند بهم

    منم گریه ام گرفت با خوندن این شعر

    اونجا که پیرمرد داره با خدا دعوا میکنه دقیقا حکایت زندگی ماست که بی خبر از خالق زندگی بودنمون با فرکانس هامون همیشه گله مند و شاکی هستیم از خدا همه ناتوانی هامون گردن خدا میندازیم حس قربانی بودن داریم، کفر میگیم

    و اون آخرای شعر که حکمت کار رو متوجه میشه چقدر نگاه توحیدی پیدا میکنه نسبت به خدا چقدر قشنگ میشه باورهای توحیدیش

    خدایا شکرت ممنونم استاد واقعا زیبا بود این شعر

    همیشه در هر اتفاقی که می افتد خیریتی هست حتی اگر ظاهر اون اتفاق نازیبا باشه و ما حکمتش رو متوجه نشیم .

    همیشه نگاهمون به اتفاقات به ظاهر نامناسب این باشد که یک اتفاق خوب در راه است واگر در همه ی لحظات زندگی احساس خوب خودمان را حفظ کنیم حتما اتفاقات خوب را تجربه خواهیم کرد چون این یک قانون است

    (احساس خوب= اتفاقات خوب)

    (احساس بد= اتفاقات بد)

    روند جهان روبه تکامل و پیشرفت و رشد وبهبود هست.

    اوضاع جهان وزندگی ما هم قرار بهتر از گذشته باشد اگر ما احساسمان رو خوب نگه داریم با ایمان با توکل و امید و شوق و انگیزه برای ادامه دادن و حرکت کردن.

    کسی که احساس خوب دارد یعنی ایمان واقعی دارد.

    ملاک ایمان فقط و فقط احساس آرامش درونی است.

    توکل و تسلیم= یعنی در هر شرایطی از عهده ی کنترل کانون توجه ات برآیی حتی زمانی که ظاهرا اوضاع بر وفق مرادت نیست

    ایمان به غیب= در شرایط نادلخواه بدون اینکه ایده یا راه حلی داشته باشیم یا روی قول و کمک فردی بتوانم حساب کنم به خودم بگویم فارغ از اینکه شرایط بیرونی چیست من از درون خود را به آرامش میرسانم و با این اطمینان و یقین محال است من به احساس اطمینان قلبی و آرامش برسم وآن شرایط هر چقدرم نادلخواه به نفع من تغییر نکند هر فردی به این حد از یقین درباره ی قوانین برسد قطعا مهمترین کار زندگیش را کنترل کانون توجه و احساسش قرار خواهد داد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ساناز نوری زاده گفته:
    مدت عضویت: 1192 روز

    به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام

    روز شمار تحول زندگی من روز چهل و ششم از فصل دوم

    سلام خدمت استاد عباسمنش جان و استاد شایسته ی عزیزم و دوستان همیشه همراه و هم فرکانسم

    بریم سراغ نشانه های الهی امروزم:

    خدایا شکرت بابت اینکه امروز یه فرصت و عمر دوباره بهم دادی

    خدایا شکرت بابت حال خوبم

    خدایا شکرت بابت سلامتیم

    خدایا شکرت بابت ناهار و شام خوشمزه و رایگانی که خوردم و لذت بردم

    خدایا شکرت بابت اینکه با دوستم رفتیم بیرون من براش حلیم خریدم اونم برام پیتزا خرید

    خدایا شکرت بابت اینکه دختر خالم زنگ زد به مامانم و به دورهمی دعوتمون کرد

    خدایا شکرت بابت اینکه عموم زنگ زد و به افطار دعوتمون کرد

    و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ:

    «الخیر فی ما وقع» در شعر پروین اعتصامی

    همیشه هر اتفاقی که میفته یه خیریتی توش هست

    وباید نگاهمون به اتفاقات نامناسب این نگاه باشه که یه اتفاق خوبی در راه هست

    اگر احساس خوبی داشته باشید اتفاقات خوبی رخ میده براتون

    اگر احساس بدی داشته باشید اتفاقات بدی رخ میده براتون

    این یک قانونه

    شما اگر سعی کنید درتمام طول شبانه روز در هر شرایط و در هر موقعیتی  احساستون رو خوب کنید اتفاقات خوب جوری از در و دیوار وارد زندگیتون میشه که شمارو مبهوت میکنه

    کسی که احساس خوبی داره یعنی ایمان داره به خداوند

    ملاک ایمان نه به ریش هست نه ب جای تسبیح روی پیشونیه نه به چادر و نه به هیچ چیز دیگه ایه

    ملاک ایمان احساس آرامشه

    هر چقدر احساس آرامش و خوبی داشته باشیم یعنی اینکه ما به یه نیرویی ماورای نیروی خودمون اعتقاد داریم که اون نیرو همواره محافظ ماست و همیشه با ماست

    نشانه ی ایمان احساس خوبه

    اگر احساس خوبی داری یعنی ایمان داری به خداوند

    اگر احساس شوق و ذوق و امید و شادی داری یعنی ایمان داری به خداوند

    الا بذکرالله تطمئن القلوب

    تنها با یاد خدا دلها آرام می‌گیرد

    استاد در این فایل در مورد شعر زیبای خانم پروین اعتصامی صحبت می‌کنند که یه پیرمردی بوده زندگی خیلی سختی داشته و پیش همه میرفته برای گدایی اما هیچ پولی نمیتونست بدست بیاره به هر کی غیر از خدا رو کرد ولی جوابی نگرفت

    [دوستم دیشب یه حرف خیلی قشنگی زد با اینکه قانون رو نمیدونه ولی حرفش حق بود گفت که آدم فقیر اصلا ایمانی نداره به خداوند اصلا خدارو نمیشناسه و از روی نیازمندی و بی پولی حتی به خدا هم فحش میده به قول حضرت علی اگه از دری فقر بیاد ایمان میره بیرون ]

    (چه ارتباط نزدیکی وجود داره بین خدا و ثروت که هر چه ما با خدا و با ایمان باشیم ثروتمند تر میشیم هرچقدر ثروتمند شویم با ایمان تر میشیم)

    بعدش پیرمرد با گندماش داشته می‌رفته و با خدای خودش حرف میزده و می‌گفته وضعم رو درست کن که یهو گره گندم ها باز میشه و میریزه و شروع میکنه به گله و شکایت از خداوند که من بهت گفتم گره زندگیمو باز کن تو گره گندم رو باز کردی و همه گندم هام ریخت

    وقتی که پیرمرد گندم هارو می‌خواست جمع کنه زر پیدامیکنه

    خیلی از ما تو شرایطی قرار می‌گیریم که احساس می‌کنیم خدا با ما قهر کرده و فکر می‌کنیم خدا مارو نمیبینه فریاد میزنیم میگیم خدایا مارو ببین

    نه اتفاقا همیشه خدا با ما هست

    اگر در ظاهر میبینی مشکلی تو زندگیت به وجود اومده این دقیقا همون راهیه که باید بری

    این دقیقا همون نعمته

    این دقیقا همون ایده ایه که بهش نیاز داری

    این دقیقا همون مسیریه که میتونه برای رسیدن به هدفت بهت کمک کنه

    هر بلایی سرت میاد بدون که رحمتیه

    به این دلیل مشکل ایجاد میشه تو زندگیم که بتونم خدارو پیدا کنم

    اگه مشکل ایجاد نشه که نمیتونم خدا رو پیدا کنم

    نه بخاطر اینکه خدا نیاز داره که ما پیداش کنیم

    بخاطر اینکه ما وقتی خدارو فراموش می‌کنیم و از فرکانس خدا دور میشیم در فرکانس بدی ها قرار می‌گیریم

    اگر مشکلی به وجود میاد خدا به وجودش نیاورده

    پیرمرد میگه من به غیر خدا روی آورده بودم اما

    رزق و روزی پیش تو بوده و همیشه هم در حال دریافت نعمت ها میتونستم باشم

    اگر چیزی رو از دست دادیم به معنی کمبود نیست این به معنای یه نعمت جدید و بزرگتره

    ما میتونیم تو شرایط سخت بابت اون همه نعمتی که داریم سپاسگزار باشیم

    ما میتونیم تو شرایط سخت احساس خوبی داشته باشیم

    خانم پروین اعتصامی عزیز چه درک بزرگی از خداوند داشتند که این شعر زیبا رو نوشتند

    استاد جانم سپاسگزارم بابت اینکه این همه درس و آگاهی از این شعر زیبا رو با ما به اشتراک گذاشتین

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مهدی بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1833 روز

    خدایا شکرت ⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠⁩

    درود به همه عزیزان

    یه مدت بود بخاطر سرزنش خودم و شرایطم حالم خوب نبود . خیلی سعی میکردم کانون توجهم رو کنترل کنم . منطق درست رو و پیدا کنم.

    داشتم تو گوشی فایلی رو گوش میدادم که یهو دستم خورد رفت فایل بعدی و این پلی شد .

    همین طوری گوش کردم . دیدم اره دقیقا در رابطه با شرایط الان منه . به راحتی هدایت خداوند منپ اینجا اورد .

    درست مثل این بنده خدای داستان ما که گندماش ریخت و شروع کرد به ناشکری ،

    من هم مشغول تمیز کردن مغازه بودم . دستم خورد به دستگاه قهوه ساز و روشن شد و یه مقدار قهوه ریخت رو زمین . گفتم ای بابا حالا فلان و اینا …

    خم شدم جمعش کنم دیدم ای دل غافل این پایین چقد کثیفه من ندیده بودم . اخه قهوه ریخته بود یه گوشه وسایلو زدم کنار تمیزش کنم دیدم که اره اونجا خیلی کثیفه .

    من خودم خیلی تمیزی برام مهمه . ورداشتم اونجارو تمیز کردم .

    یه جای شعر میگه که

    زانجا گذاری در تاریکی بنده را

    تا ببیند ان رخ تابنده را ) البته فک کنم این بود ⁦(

    تمام شرایط سختی هم که برامون پیش میاد برای اینه که درسشو بگیریم بزرگ و بزرگ شیم .

    این خودش خیر خیلی بزرگی در هر اتفاقیه .

    خداوند میخواد که ما رشد کنیم . مارو دوست داره .

    میخواد کمکون کنه .

    این ماییم که باید دقت کنیم .

    حتی داستان معروفی هم هست که گروهی کشتیشون تو جزیره گیر میکنه . کلی وقت میزارن درستش کنن . بعد یهو اتیش میگیرن کل کشتی .

    خوب هر کدوم از ما تو اون شرایط بودیم چه میکردیم ؟

    می‌تونستیم جوری نگاه کنیم که حالمون بهتر شه ؟

    کشتیشون اتیش میگیره ولی یکم بعدش یه کشتی نجات میاد . و میگه که ما دود اتیش رو دیدیم و شمارو پیدا کردیم .

    در هر اتفاقی که میوفته خیریتی هست . اومده که مارو بزرگ تر کنه .

    خدا رو شکر همین امروز داشتم عکس های پارسالمو نگاه میکردم . با خودم گفتم خدایا شکرت . چقد بزرگ تر شدم .

    چقد با تجربه تر شدم . روابطم بهتر شده . خودم رو واضح تر میشناسم . به احساساتم شناخت خیلی بهتری دارم و میتونم نسبت بهش منطقی تر برخورد کنم . چقدر اعتماد بنفسم خوب شده .

    اینا همه نتایج تمام تجربیات تلخ و شیرینمه . همشون درس هایی داشتن که بابتشون از خدا ممنونم

    خدارو شکر میکنم که اینجا در جمع شما دوستان هستم

    پر قدرت باهم در کنار هم قدم برمیداریم

    در اغوش خداوند

    فعلا ⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠⁠)⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2604 روز

    به نام خداوند مهربان

    درود و احترام

    روز 46/«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین

    چقدر شعر زیباییه خدای من.. چقدر قشنگ خدا رو و مهربانیش رو توصیف کرده.. نشون میده خانم اعتصامی چقدر نگاه زیبا و باورهای خوبی نسبت به خداوند داره..

    حتی توی شرایط سخت هم میشه نگاه متفاوتی نسبت به زندگی داشت و میشه بابت نعمت هایی که داریم شکر گزار باشیم..

    یادم باشه اگر اتفاق به ظاهر بدی برای من رخ داد باید به دنبال خیریت در اون باشم و نگاهم احساسم رو خوب نگه دارم و خودم را به ارامش برسونم ..

    نشانه ی ایمان به خداوند ارامشه و امید داشتنه و بیخیال بودنه .. وگرنه خیلی ها هستند صبح تا شب جا نماز اب میکشن ولی همیشه عصبی و نگران و غرغرو هستن ،، این که ایمان نیست !!

    نشانه ی ایمان اینه که بتونم خدا رو همه جا و در همه چیز احساس کنم .. در قلبم.. در خنده های یک کودک.. در چشمان زیبا بینم.. در اسمان زیبا.. در اتفاقات به ظاهر بد.. در اب .. در جنگل .. در کوه .. در ستارگان .. در وجود خودم.. در احساس خوبم.. در ارامشم وووو احساس کنم ..ارامشی که قلبم را فرا گرفته و منجر به اسوده خاطر بودن من میشه و به من میگه بی خیالللل بابا من همراهتم از چی نگرانی و چیزی رو جدی نگیر و بی خیال باش و رها باش و گذر کن !!!

    خب اینم از رد پای من از روز 46 ،، خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم..

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    حدیثه گفته:
    مدت عضویت: 1154 روز

    باسلام واحترام

    امروز بهم الهام شدبیاروی فایل های توحیدی کارکنم بعددیدم فایل های جدیدگذاشته شده قبلا تافایل 8گوش کرده بودم. باخودم گفتم عه فایل جدید گذاشتن بزاراز 8ب بعدگوش کنم. یه حسی بهم گفت نه برو از اول گوش کن ذهنم مقاوت کرد. هی بهم میگفت تواینارو قبلا گوش کردی ولش کن از همینجا شروع کن ولی من گوش نکردم. حسم میگه برو از اول گوش کن پس میرم ازاول گوش میکنم. همینکه اومد از صحفه اول گوش کنم. چشم خوردب این فایل الخیرفی ما وقع چقدر قشنگ بود این فایل چقدر برام لذت بخش بود انگارخداوند منوب اینجاهدایت کردتا ب باور محدودکنندای باعث شده الان درجا بزنم شناسایی کنم. وچقدر قشنگ برام باورسازی کرد. اینکه من جدیدا به تضادی برخورده بودم ودرجامیزنم. هی میگفتم خدایا من نمیدونم تو میدونی توبهم بگو مشکل کارم کجاست. من ازاینکه ب یه تضادبربخورم میترسم واینکه نتوانم رفعش کنم. ولی الان متوجه شدم اون تضادی که پیش بیاد باعث میشه ب نعمت بزرگتر برسی کلی بزرگت می کنه. ودر دل اون تضادکلی موفقیت ونعمته که خود خدا هدایت میکنه وبزرگترت میکنه برای دریافت بیشتر نعمت های جدید. بهت پاداش میده خدایاشکرت برای شناسایی باورمخرب وساخت باورجدید. عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مریم الماس گفته:
    مدت عضویت: 544 روز

    بنام خدای آرزوهای من

    سلام و درود

    روزشمار تحول زندگی : تعهد 46

    نشان ایمان نه ثروته نه پوشش نه روابط نه نعمتهای دیگه بلکه فقط و فقط داشتن آرامش درونیه …

    با احساس خوب داشتن حتی در شرایط سخت و بحرانی ترین شرایط توکلمون و ایمانمون رو بخدا نسون بدیم تا خدا هم نعمتهاشو برامون بفرسته…

    خدا کمکم کن بیقرار نشم عجول نباشم و ففط با توکل بخدا قدم بردارم و سپاسگزار داشته هام باشم و قدر لحظه لحظه زندگی رو بدونم که بزرگترین دارایی ما همین لحظه ست …

    بزررررگتررررین دارایی من همیییین لحظه ست …

    خدایاشکرت دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    زینب بچای نصاری گفته:
    مدت عضویت: 1046 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم خداوند وهابم

    سلام به استاد عزیزم

    خدایا من چرا به نعمت نمی‌رسم چرا بعضی وقتها می رسم چرا چرا چرا

    چون از تو دور میشم از تو از فرکانس تو خارج میشم شرک می ورزم و کفر میگم

    بعضی وقتها که حالم بد میشه مقصر خودمم من به خدا ایمان ندارم و به دیگران رو میارم

    بابا تا الان کی حمایتت کرده کی دستت و گرفته کی به تو رزق و روزی داده کی هواتو تو زندگی داشته کی اگر فقط به این سوال جواب بدم کی ؟

    همه چیز واضحه

    پس بیشتر بهش ایمان بیار و همه چیز را بهش بسپار و تموم

    دیگه دنبال چی می‌گردی

    تو فقط خدارا باور کن اون میشه برات پدر و مادر اون میشه خواهر و برادر اون میشه برات یه دوست و یه همراه

    من هنوز خدارا باور نکردم من هنوز ایمان ندارم

    چون بعضی وقتها یادم میره و میگم چه جوری

    بله این کم ایمانیت و نشون میده

    خدا همیشه با من من با خدا آرامش گرفتم من وقتی شناختمش آرامش دارم آسایش دارم

    این شعر استاد حالم را دگرگون کرد و اشکهام همین جوری دارند میام

    چقد نکته داره

    چقد منو بیدار کرد

    چقد باعث شد حواسم و بیشتر جمع کنم

    چقد خیالم را راحت تر کرد

    استاد چه به موقع بود

    احساس میکنم حالم بهتر شد

    خدایا ممنونم که با یا فایل 14دقیقه ای اینجوری خودت را به من نشون میدید و میگی زینبم نگران نباش خودت و به من بسپار همه چیز را به من بسپار خودم می‌دونم چکار کنم

    ممنون خدای وهابم خدای مهربونم

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: