«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین - صفحه 62
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-11.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2014-07-10 13:27:512020-10-19 00:19:31«الخیر فی ما وقع» در شعر پروینشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند بی انتهای من
سلام به همه هم فرکانسی های عزیز
فایل بینظیر از مفهومِ عبارت الخیر فی ما وقع در شعر پروین اعتصامی
خدای من عجب دری از دریای آگاهی تو به رویم گشوده شد عجب قفلی را برایم باز و ترمزی را برایم برداشتی سپاس تورا
قبلا این عبارت رو میشنیدم و تایید میکردم و در حد درک یعنی مدار قبلی خود استفاده هم میکردم تا همین یکی دو هفته پیش مثلا اتفاقی می افتاد میگفتم الخیر فی ما وقع حتما خیری توشه اما درک خاصی نداشتم یعنی چی چجوری خیری توشه چه خیری توشه میگفتم و گذر میکردم انگار یه مانع میذاشتم جلوش و ازش عبور میکردم و همونجوری گنگ میموند گوشه ذهنم
اماااا الان خدایا میلیون ها بار شکرت کامل و عمیق درکش میکنم که یعنی چی.ریشه ای میفهممش
چقدر فایل عمیق و اساسی بود استاد ازتون سپاسگذارم
دقیقا همانند اولین جمله که در متنِ همین صفحه نوشته شده احساس میکنم گرانبهاترین و اساسی ترین درکی تا الان یاد گرفتم رابطهء کاملا مستقیمِ بین قانون فرکانس(مدار احساسی و حال ما) توحید(میزان ایمان و تسلیم بودن ما در برابر خدا) است
یعنی خودِ قانونِ احساس خوب = اتفاقات خوب احساس بد = اتفاقات بد که یکی از اساسی ترین قانون هاست وصل است به توحید داشتن ما یجورایی همه چیز توحید است
و مفهوم عبارت الخیر فی ما وقع مثالی از این قانون است
در واقع میزانِ احساساتی از جنس خوب مثل (آرامش،اطمینان،امید،شوق…)هرچقدر در وجودمان باشد همان میزان نشانه ی توحیدماست
احساس میکنم کلید هر راهی دستمه دیگه خدایا شکرت ممنونم استاد که دست واقعی خدایید برای ما
اتفاقات به ظاهر نادلخواه و تضادی اگربودن فرصتی شگفت انگیز برای من هستند چرا
چون پیام و نشانه برای رشدم دارد
چون میزان ایمان و توحید مرا یادآوری وتقویت میکند
الان با تمام جان و دل آره الخیر فی ما وقع.
:)
بنام خدای بخشنده ی مهربان
سلام ب همگی عزیزانم
ردپای 20 اردیبهشت 1404
الهی صدهزار مرتبه شکرت
دیشب قبل خواب هدایت شدم ب این صفحه و وقتی مقدمه فایل و خوندم قانون برام مرور شد و چقد ایمان من قوی ترشد
استاد عباس منش به گونه ای ایمان به غیب را به من آموخته که بتوانم در شرایط نادلخوه، بیآنکه ایده یا راه حلّی داشتهباشم یا روی قول و کمک فردی بتوانم حساب کنم، به خود بگویم فارغ از اینکه شرایط بیرونی چیست، من از درون خود را به آرامش میرسانم با این اطمینان و یقین که، محال است من به احساس اطمینان قلبی و آرامش برسم و آن شرایط، هرچقدر هم نادلخواه، به نفع من تغییر نکند.
چقد حس خوبی داره این بند عجب انرژی داره
میگه اکه تو بتونی تو شرایط ب ظهر سخت و ناجالب از درون ب احساس آرامش و احساس خوب برسی ،امکان نداره شرایط بیرون تغییر نکنه
دیشب ذهنم داشت نجوا میکرد و میگفت نمیشه،کارت انجام نمیشه
سری قبل هم اتفاقی شد
میخوایی چیکار کنی
این آگاهی ها رو ک خوندم نوری تو دلم روشن شد ک میشه مگه سری قبل ب راحتی نشد،فلان جا،فلان اتفاق چقد راحت انجام شد
وقتی ک کارو سپردی ب خدا و رهاش کردی
خدا چقد خوب برات همه چی رو اوکی کرد
الانم ازش بخواه
خداذهمیشه داره کارهای مارو مدیریت میکنه،کی؟؟؟!!!
وقتی م از درخواست میکنیم، وقتی ب خودش میسپاریم همه چیز رو و چقد قشنگ پاسخ ایمان نخودی مو میده ..
الهی صدهزار مرتبه شکرت
صبح تو دفترم نوشتم خدایا من میرم تا مطب دندون پزشکی بقیه اش با خودت
چون نویت نداشتم و فردا هم قرار بود برین خونه روستامون معلوم هم نیست کی برگردم
باید دندون 7 م ترمیم میکردم
ن نویت داشتم و ن پولش رو
و خونه آجیم بودم هم
دوتا رو رو سپردم ی خدا و رفتم
خداروشکر تاکسی ک سوار شدم خییلی عالی بود تمیز و کاور روی صندلی ها، راننده ی مرد خیلی محترم و خوش انرژی بود و کولر هم روشن کرده بود و آهنگ کردی شاد با صدای ملایم هم گذاشته بود
خداروشکر خیلی لذت بردم و تحسین کردم راننده تاکسی رو
وقتی رسیدم مطب خانم منشی باعشق جواب سوال و احوال پرسیم و داد
گفت ک امروز وقتم پره جا خالی ندارم ،پنچ شنبه ک تماس گرفته بودم بهم گفت دوشنبه صبح نویت دارم
گفتم من یکشنبه مسافرم
بهم گفت پس شنیه صبح یک ربع ب 9 بیا تا اکه شد بین مریضا ردت
کنم منم الان اونجا بودم گفت باید بشینی
تو تایمی ک منتظر بودم داشتم کامنتهای این قسمت پ میخوندم و احساسم وسعی کردم خوب نگهدارم
حسم گفت زنگ بزن پدر و بهش بگو ک مطبی منم زنگ زدم و قضیه رو بهش گفتم ک منتظر نشستم تو مطب و هزینه اش هم 2ونیم هست ک گفت خوبه
ب داداشت بگو من باهاش حساب میکنم
ک زنگ زدم داداشم گفت باشه
شماره حسابت و برام بفرس
و خداروشکر برام واریز کرد خدایا این از فضل توعه وگرنه من اصن خودم و لایق رفتن ب دندون پزشکی نمیدیدم ک بخوام درخواست کنم از پدر برای هزینه اش و اونم موافقت کنه ب راحتی
اعتبار همه ی اینا میرسه ب خدای قدرتمند وهابم
خداروشکر فرصت فراهم شد برام و کارمو انجام داد خانم دکتر خیلی راحت و آسون و اونجا هم تونستم ازش درخواست کنم ک جای جراحی دندون عقل پایینم و نگاه کنه
گفتم بخیه هاشو کشیدم ولی حس میکنم ازش مونده
ک با دقت چک کرد گفت ن هیچی نمونده از بخیه ها فقط گودی ک ایجاد شده ب واسطه جراحی هنوز خوب نشده وکلی غذا هم توش جمع شده ک برام درش آورد
گفت اگه دهان شویه استفاده نمیکنی سرکه سیب بگیر با آب ب نسبت یک سوم سرکه و دوسوم آب قاطی کن قر قر کن برات ضدعفونی میکنه ولی حتما سرکه باید طبیعی باشه
ک خداوند خیلی زیبا هدایتم ب ی عطاری ک همه ی محصولاتش الص الص بود الهی صدهزار مرتبه شکرت
دیشب ک خونه آجیم بودم آجیم گفت بیا ببرمت پیش همکارم تا برات بوتاکس بزنه
اولش مقاومت کردم
بعد کفتم نشانه میزارم اگه زنک زد ب همکارش و اوکی شد میرم
ولی اگه جور نشد نباید انجام بدم
ک خداروشکر ب آجیم گفته بود چند روز اینحا نیستم و ایمان منو قوی تر کرد
تو مطب دکتر ی تصویری رو دیوار زده بود م نوشته ای داشت
ک گفته بود
با تمام وجود عاشق کسی باش ک اونم دوست داره و قدر عشق تو رو میدونه
و اون شخص خودتی ..
همچین چیزی
دقیقا پاسخ سوال ذهن من بود،خدایا شکرت
الهی شکرت غروب رفتیم پارک با خواهر زاده هام حافظ و شاهو خیییلی خوش گذشت
اینقد خندیدم ب بازی بچه ها
هدایت شدم ب دیدم 4 تا سگ پاکوتاه بسیار ملوس گوگولی کلی ازشون عکس گرفتم رفتم نزدیکشون
و کلی لذت بردم از دیدنشون
الهی شکرت بابت آب فواره ها چ انرژی داشت
الهی شکرت بخاطر وجود زیبای ماه ک آسمون شب و روشن کرده بود خیییلی خوشگل بود
الهی شکرت بابت ذوق بجه ها برای دیدن هپوها .باید عین بجه ها اززندگی لذت برد
الهی شکرت
هرکس هرجایی هست سرجای دستش هست
این جهان خیره مطلقه خراتفاقی بیفته خیره برای من الهی شکرت سپاسگزارم بابت این آگاهی ها
احساس خوب اتفاقات خوب رو رقم میزنه است قانونه جهانه
چقد الان بهتر دارم درکش میکنم نسبت ب اوایل این نشون میده ک من چقد ظرفم داره بزرگتر میشه
الهی شکرت
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
به نام خدایی که حافظ و حامی من است
سلام به استاد عباسمنش عزیز و سلام به مریم بانوی الگو
بعد از اینکه اینو قبول کردم که هراتفاقی که توی زندگیم رخ میده حاصل باورها و فرکانسهای خودمه، مهمترین کارم اینه که تا میتونم با باورهام، فرکانس های خوب و بهتری در جهت خواسته هام به جهانم ارسال کنم.
قانون احساس خوب = اتفاقات خوب، یک اصل مهم و کلیدی برای ارسال فرکانسهای درسته.
ولی اینطورم نیست که الکی خوش باشم. یعنی این احساس خوب باید از درون من بجوشه، از قلب آرام و مطمئنم بجوشه، نه اینکه از درون ناراحت باشم و به طور مصنوعی خودمو خوشحال نشون بدم، و منتظر اتفاقات خوب باشم. این فقط گول زدن خودمه.
باید ساعتهایی از روز رو اختصاص بدم با خودم حرف زدن، جوری با منطق با ضمیر ناخوآگاهم گفتگو کنم، انگار یه بچه ی لج بازه و میخواد حرص منو دربیاره ولی من حرصمدر نمیاد، قانعش میکنم با دلایل منطقی.
حالا اگه باور های خوبی داشته باشم میتونم قانعش کنم ولی امان از زمانهایی که باورهای خودم ضعیف باشه، اونوقت هرچی هم بخام اونو رام کنم نمیشه، حمله ها و نجواهای ذهنم قویتر میشه و منو از پادر میاره. پس با دست خالی نمیرم برای قانع کردن. اولین وظیفه ای که دارم اینه برم مدرک جمع کنم، از همین جایی که هستم قشنگی های زندگی مو ببینم، نعمتهایی که خداوند بهم داده رو ببینم و براشون شکرگزاری کنم. اینجا ذهن نجواهاش شروع میشه که اینا که چیزای پیش پا افتادست بقیه هم دارن اینجاست که باید اعراض کنیم از نجواها اولش سخته ولی باید یک چند وقتی به زیبایی های زندگیمون نگاه کنیم، جالبیش اینه که همون روز اولی که داریم این تمرینو انجام میدیم زیبایی های یک کم بیشتری رو میبینیم و اینجاست که باید این زیبایی های کمی بیشتر رو به عنوان یک مدرک مهم داشته باشیم و یادمون نره که روز قبل که این مورد و اون مورد قشنگنبود ، امروز چون من گشتم دنبال زیبایی ها هدایت شدم به زیباتر ها. حتی بریم این مدرکای به ظاهر کوچیک و دراصل مهم و حیاتی رو یه جا بنویسیم. هرچی مدرک بیشتر داشته باشیم در مقابل نجواهای ذهن قویتریم، اینطوری بعد چند روز مثلا یک هفته اینقدر زیباییها و اتفاقات خوب زندگیمون بیشتر میشه که وقت نجواها به ذهنمون نشون بدیم تا با این مدرک و سند قانعش کنیم. و اگر بتونیم ادامه بدیم دیگه خود ذهن هم با ما در دیدن و شمردن قشنگیا همراهی میکنه، و باورش میشه که آره زندگی خیلی زیباست.
یا مثلا با دیدن این زیباییها به ذهنمون بگیم ببین این زیباییها کار خدای بزرگ و توانا ایه که منو خیلی دوست داره و برای من این زیبایی ها رو خلق کرده. چطور وقتی مادرمون برامون غذای مورد علاقمون رو میپزه، ذوق زده میشیم و میگیم وااای مامان منو خیلی دوست داره عاشق منه که اینقدر توی آشپزخونه بود تا من بتونم توی 20 دقیقه غذای مورد علاقم رو بخورم، پس باید بدونم اون خدایی که مادر منو آفرید و مهر مادری توی وجودش گذاشت تا چند سال اول زندگی کارای شخصی منو با عشق انجام بده و توی تمام مراحل بدون منتی همراهم باشه، مطمئنا خدا از مادر م بیشتر عاشق منه.
این قبیل گفتگو ها باید هر دقیقه و هر ساعت توی ذهنم باشه، اینطوری ذهن وقت نجوای اضافی رو نداره، یا اگه هم نجوا کرد مثل یه معلم مهربون که داره به شاگردش درس میده با حوصله، منم باید به ذهنم کوچکترین چیزا رو توضیح بدم و قانعش کنم. و اگه درست متوجه نشد و خواست بازم بر عنقی کنه، عیبی نداره بازم براش توضیح میدم. اگه اون ساعت گذشت و ذهنم خاموش شد و یه ساعت دیگه اومد بازم دوباره براش دلیل و مدرک و سند هایی که جمع کردم رو میارم و براش توضیح میدم و فکر میکنم این همون جهاد اکبر باشه. اینطوری دهنم خلع سلاح میشه و صد البته چون موضوعات و رشته های فکری بی نهایته ذهن هم شاید میلیارد ها میلیارد موضوع پیش پا افتاده و دور از واقعیت داشته باشه برای پیش کشیدن. منم چون میخام از قانون احساس خوب= اتفاقات خوب بهره بگیرم، بازم مثل یک معلم مهربان و باهوش و دانا قانعش میکنم.
یک موضوعی که این کار رو برام ممکن میکنه، لذتیه که بعد از قانع کردن ذهنم میاد سراغم فکر میکنم همون احساس خوب واقعی باشه. هربار باورم یک کوچولو تغییر میکنه و احساسم بهتر میشه و من قدرتمند تر میشم و دفعه بعدی زودتر میتونم ذهنمو قانعش کنم. و این احساس بهتر باعث میشه اتفاقات خوب رو تجربه کنم. از اونجایی که خداوند سریع الحسابه و من زود نتیجه ی اون باور تغییر یافته کوچولومو میبینم، این پاداش باعث میشه بازم علاقه ی من به قانع کردن ذهنم که فکر میکنم همون تغییر باور باشه، بیشتر میشه. و این برام تبدی به یه کار لذت بخش میشه و من مجاب میشم بیشتر و بیشتر انجامش بدم. و تصور میکنم خدا چقدر بزرگ و مهربانه که با انجام این کار لذت بخش ، خوشبختی و سعادت منو در دنیا و آخرت بهم هدیه میده.
خدایا عاشقانه به ندای درونم گوش دادم و نوشتم. خدایا ازت سپاسگزارم که کمکم کردی ، عاشقتم .
« به نام خداوند بخشنده مهربان »
خلاصهای از آنچه که در این فایل آموختم:
• همیشه یک اتفاق خوب در راه است.
• احساس خوب : اتفاقات خوب.
• روند جهان همواره خیر و خوشی و خوب است.
• ملاک ایمان احساس آرامش درونی است.
• نشان ایمان احساس خوب است.
• شعر پروین اعتصامی.
• وقتی از فرکانس خدا دور بشم، در فرکانس بدیها قرار میگیرم.
• اگر چیزی رو از دست میدم به معنی نعمت جدید و بسیار بزرگتر است.
• حتی در سختترین شرایط نعمتهای زیادی هست که میتونم بابتش سپاسگزار باشم.
پینوشت:
من یه دوستی دارم که به لحاظ زمانی حدود 10 سال با هم رفیق هستیم و به لحاظ عمق رابطه باید بگم من با هیچ کسی از دوستام انقدر رابطه عمیق و دوستانه نتونستم برقرار کنم تا بحال. هم من بهترین دوست اون هستم و هم ایشون بهترین دوست و رفیق من هست. کل خانواده و فامیل من ایشون رو میشناسه و کل فامیل و خانواده ایشون هم من رو میشناسند. خانوادههامون باهم رفت و آمد دارند. اینا رو گفتم تا بدونید عمق این صمیمیت چقدر هست. هرسال با هم برنامهریزی و هدفگذاری میکنیم، هر ماه هم همینطور. هروقت احتیاج به صحبت کردن داریم با یک تماس و یک قوری چای همهچیز حل میشه و نگم از شدت و زیباییِ اونچه که بین ماست.
این دوستم کمتر از دوهفته دیگه از ایران میره و قراره توی اروپا زندگی کنه. دیروز وقتی بهش فکر کردم اصلا قلبم فشرده شد از اینکه دیگه قرار نیست کنار هم باشیم و نهایتا در بهترین حالت بتونیم سالی یکبار همو ببینیم.
من میدونم که خدا با نعمتی بهتر برام جبران میکنه و بیصبرانه منتظر یک خیر عظیم توی زندگیم هستم. خیلی تلاش میکنم حال خودم رو خوب نگهدارم اما واقعا وقتی به نبودش فکر میکنم دلم میگرفت.
و باز هم برای هزارمین بار دستان مخفی خداوند و پروردگاری که همیشه هادی و رهبر و هدایتگر و خیرخواه من هست. ببینید به چه زیبایی هدایت شدم به این فایل و چقدر قشنگ خداوند در این صوت با من حرف زد. عاشقتم خدایا. بینهایت عاشقتم.
من این فایل رو ذخیره کرده بودم که یه روزی گوشِش بدم و خوشحالم که به ندای قلبم گوش دادم و امروز تصمیم گرفتم این صوت رو بشنوم. خدایا عاشقتم. اره،
سجده کرد و گفت کای رب ودود
من چه دانستم ترا حکمت چه بود
هر بلائی کز تو آید، رحمتی است
هر که را فقری دهی، آن دولتی است
تو بسی زاندیشه برتر بودهای
هر چه فرمان است، خود فرمودهای
زان بتاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند
تا که با لطف تو، پیوندم زنند
گر کسی را از تو دردی شد نصیب
هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب
هر که مسکین و پریشان تو بود
خود نمیدانست و مهمان تو بود
رزق زان معنی ندادندم خسان
تا ترا دانم پناه بیکسان
ناتوانی زان دهی بر تندرست
تا بداند کآنچه دارد زان تست
زان به درها بردی این درویش را
تا که بشناسد خدای خویش را
اندرین پستی، قضایم زان فکند
تا تو را جویم، تو را خوانم بلند
من به مردم داشتم روی نیاز
گرچه روز و شب در حق بود باز
من بسی دیدم خداوندان مال
تو کریمی، ای خدای ذوالجلال
بر در دونان، چو افتادم ز پای
هم تو دستم را گرفتی، ای خدای
گندمم را ریختی، تا زر دهی
رشتهام بردی، که تا گوهر دهی
در تو، پروین، نیست فکر و عقل و هوش
ورنه دیگ حق نمیافتد ز جوش
در پناه الله باشید.
سلام بر استاد عزیزم
سلام بر مریم جون
سلام بر دوستان عزیزم در سایت توحیدی استاد عباس منش
هر مساله ای برای من پیش بیاید خیر وبرکت همراهش هست البته قبلا این دیدگاه را نداشتم و اگر به مساله برمی خوردم خیلی. دست وپا میزدم با عقل خودم حلش کنم وهمیشه با حس بد به تضادها ومسائل زندگیم نگاه میکردم شاید هم حلشون می کردم اما با حس وحال بد .
الان با هدایت خداوند وآموزشهای استاد مسائل را موهبتی می بینم که با حلشون من ظرف وجودم برای دریافت نعمت وهدایت خداوند بیشتر میشود ونگاه الخیر فی ماوقع راباور دارم حتی اگر اتفاقی بیفته ونتونم راهشو پیدا کنم بازکنترل. ذهن میکنم وبا خودم میگویم در دل این اتفاق خیر مطلق نهفته است و از خداوند هدایت می خوام که راهشو بهم. نشون بده .
خدایا کمکم کن تا متوکل تر به خودت و توحیدترباشم. در دل هر سختی آسانی است این جمله الهی را باید همواره در قلبم ثبت کنم وهر لحظه به خودم یاد آوری کنم
سپاسگزارم از استاد عزیزم که امروز با این هدایت حس وحالم بهتر شد وتونستم خیلی ذهنم را رامتر وآرامتر کنم در پناه خدا باشیم آمین
به نام خالق یکتا
از خداوند ممنونم که من رو به این پیام ارزشمند دعوت کرد: که اگر میبینی به ظاهر مشکلی در زندگی ات به وجود میاد این همان نعمت، همان رحمت، همان ایده و همان مسیریه که باید به سمتش حرکت کنی.
همیشه هر اتفاقی میفته یک خیرتی در اون هست و باید نگاهمون به اتفاقات به ظاهر نامناسب این باشه که یک اتفاق خوبی در راه است.
خدایا شکرت.
برای همه دوستان عزیزم آرزوی خوشبختی و موفقیت و ثروت و عشق رو دارم.
از استاد عزیزم تشکر میکنم برای این فایل زیبا
در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید.
تعهدی دوباره، جهاد اکبر:: تعهد هفتم
بنام خداوند قادر مطلق
سلام دوستای خوبم
امروز زدم بسوی نشانه هدایتم کن و این فایل اومد این یکی از فایل هایی که من خیلی دوسش دارم امروز دو بار گوش کردم و دوست دارم بازم گوش کنم واقعا مهمترین اصول زندگی 3 چیز است که من اینجا برای خودم به یادگار مینویسم:
1- هر چه احساس بهتری داشته باشیم اتفاقات بهتری تجربه میکنیم این خیلی مهمه وقتی شرایط نادلخواه پیش میاد فقط کافیه به چیزهای مثبت اطرافمون توجه کنیم و میبینیم که چطور همه چیز عوض میشه
2- تسلیم بودن در برابر رب: فقط کافیه باور داشته باشیم که خداوند برای ما صد در صد خیر مطلق میخواد و هر چیزی که پیش میاد فقط و فقط خیر مطلق است و این یعنی ایمان. ایمان غیبی یعنی حتی در شرایط نادلخواه بی انکه ایده و یا راه حلی داشته باشیم از درون ارامش داریم که این اتفاق سراسر خیر است و به بهترین شکل ممکن حل خواهد شد.
3- فقط یک عامل زندگی تو را رقم میزند و ان باورهای توست: باور به اینکه هر اتفاقی که میفتد قطعا خیر مطلق است و من فقط باید توجه خودم رو کنترل کنم و به احساس بهتر برسم.
و به قول قرآن:
وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یحَْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکلَْ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلُِّ شىَْءٍ قَدْرًا
و او را از جایى که گمان ندارد روزى مىرساند، هر کس به خدا توکل کند خدا او را کافى است. خداوند در انجام فرمان خود پایدار است و براى هر چیزى اندازه اى قرار داده است.
به نام رب حامی
از بچگی فکر میکردم خیلی خداییم ،خیلی ازش میترسیدم،نماز میخوندم ،حجاب ،راه راست،خیلی مقید،ولی همیشه پراز دلهره وترس ،همش صلوات میگفتم ،ولی هیچ وقت ارام نشدم که نشدم ،پول میخواستم،اعتبار ،ماشین،کار خوب،اسم ورسم،همش از همون راه پراز دره وکوه وسختی بدست اوردم،ولی حالم خوب نبود که نبود،یه وقتهایی که جلوی بقیه یه کلاسی میزاشتم یکم خوب میشدم دوباره همون ادم هر شبم گریه،مسئول همه رو هم بقیه بودن،همیشه خدابزرگه لق لق زبان بود،که توکلم به خودشه،ولی گریه وزاری،،،،،،توکل نبود،چراکه توکل یعنی ارامش عشق احساس خوب،
گذشته وتوماشین شاسی از کلاس میومدم زار زار گریه ،گلایه کردم نمیتونم باهات حرف بزنم چرا خدا ،چرا هرچی میدی ،من باید انقدر گریه کنم،،،،،غافل از انکه هر چه هست درون ماست ،الان سر یه اشتباه همه چیزم رفت ،وبازمشرک شدم ،دست خدا رو قدرت دادم،،واز همونجا بد خوردم ،،،،خلاصه بد چک ولگد خوردم تا فهمیدم ،عشق الهی،مادر وپدر وخانواده،فرزند ورب ،وکارساز حمایتگر فقط رب من هست،او باشد همه چیز هست،وشکر الان بعد مدتها …..بدتر غرق شدم تا بالاخره فهمیدم من خالق م اینها همه خالق ش خودم هستم(هنوز اول راهم) الان هیچ اتفاقی رخ نداده ولی من ارانشی دارم که باهیچی عوضش نمیکنم،ذهنم هی میخواد فریبم بده ولی همش بهش میگم صبر کن من امورش دادم دست کارساز بی منت ،وتو وجودم یه نوری هست که اتفاقات خیلی خوبی میخواد بیوفته.سپاس تو را یا رب کارساز
به نام خداوند بخشنده مهربان
ای بزرگوار، ای یابنده، ای بخشنده، ای بردبار، ای پُر محبت، ای بسیاربَخش، ای بسیار بخشنده،
از تو درخواست میکنم هدیه ای از هدایایت را که بدون ملامت باشد
و ادا کن به وسیله ی آن قرض مرا و اصلاح کن به وسیله ی آن امورم را
به رحمتت ای سرورم
خداوندا
اگر روزی من و خانواده ام در آسمان است، آن را نازل کن
اگر زیر زمین است ، آن را خارج کن
و اگر دور است، آن را نزدیک فرما
و اگر نزدیک است، آن را آسان کن
و اگر کم است، زیادش کن
و اگر زیاد است، به آن برکت بده و آن را بفرست،
به دست بهترین مخلوقاتت
و ما را محتاج مکن به بدترین مخلوقاتت
و اگر موجود نیست، پروردگارا!
آن را ایجاد کن
به توانایی و یگانگی خودت، پروردگارا!
آن را به من برسان
در هرجا و هر حال که باشم
و مرا به دنبال آن نفرست!
در هر جا و هر حال که باشم،
همانا که تو به هر چیز توانایی
ای زنده! ای استوار، ای یگانه، ای با عظمت، ای بخشنده، ای رحیم، ای بی نیاز،
درود فرست بر محمد و اهل بیتش
و تمام کن بر ما نعمتت را
و گوارا کن کرامتت را
و بر ما لباس عافیت بپوشان
ای مهربان ترین مهربانان.
.
.
به نام خدای مهربان و قادر مطلق
سلام به دوستان عزیزم
سلام به استاد گرانقدرم
این فایل نشانه امروزم بود
چه روزیه خوبی نصیبم شد.
خدایا شکرت
فهمیدم هر چه پیش آید خوش آید
راستش منتظر شروع کار جدیدی هستم
ولی یه جایی گره خورده
من میدونم حتما برام خیره
خدا میخواهد من در زمان و مکان مناسبی کارم رو شروع کنم.اینو صد بار به خودم گفتم.
و
خوش حالم که خدا اینو به وضوح بهم گفت.
خدایا شکرت
خودش همه راهها رو بهم میگه چی کار کنم.
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده.
کار من موندن در احساس خوبه و استفاده کردن از هدایت های خداوند و
در لحظه بودن
و
شاد بودن
خدایا شکرت.
برای همه دوستان عزیزم آرزوی خوشبختی و موفقیت و ثروت و عشق رو دارم.
از استاد عزیزم تشکر میکنم برای این فایل زیبا
در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید.