آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1 - صفحه 25

612 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا یکتاپرست گفته:
    مدت عضویت: 1148 روز

    بنام خدایی که اکنون ساعت 6صبح منو بیدارم کرده تا به رد پا بزارم وتعهدم با خودم را محکم تر کنم..الهی شکرت وبه امید خودت،

    استاد ازشماهم ممنونم که هستین و ما رو که هدایت سدیم به اینجا کمک میکنید..

    امروز فایلی رو گوش دادم و جواب سوالم رو از خدا گرفتم که چن روزیه ذهنم درگیر بود،

    سوالم از خدا این بود خدایا چرا من سه ساله با سایت آشنا شدم ولی همیشه در جا زدم ،چرا وقتی اوضاع خرابه تعهدم رو دوباره محکم کردم با کمک الله شروع کردم روخودم کار کردم و ذهنم رو کنترل کردم و چند روزی اوضاع عالی شده همه چی اوکی شده و بعد بد جور ضدحال خوردم و بد زمین خوردم و دیگه چن روزی طول کشیده تا دوباره بلند شم و چند روز حالم خراب بوده،

    دقیقا زمانی که من دوباره شروع کردم به تغییر شخصیت و باورهای خودم بعد یه مدت کوتاهی دوباره دچار این دور باطل شدم خوب مقداریش به خاطر باورهای محدود و زمین گیر کننده ای هست که دارم و بخشی هم به خاطر یه باور غلطی که دارم هست ،اینکه همیشه فکر میکردم من باید مشاور میشدم باید همه ی آدم های اطرافم رو می‌تونستم راهنمایی کنم از همسر و فرزند تا دوستان، استاد بخدا همیشه در حال نصیحت کردن بودم حتی همیشه به پسر 9سالم یه جوری نصیحت میکردم که جذب قوانین بشه استاد با شنیدن حرفاتون فهمیدم که چرا من سه ساله در جا میزنم و همش از مسیر خودم دور میشم واقعا تامیومد یه کم حالم و احساسم بهتر بشه خواهری زنداداشی دوستی کسی زنگ میزد و دو ساعت تموم بیهوده و پوچ حرف میزد که این درد رو دارم حالت یا درد جسمی یا روحی استاد من گوش شنوایی اونابودم من ناجی اونا بودم درحالی که واقعا برازندگی خودم هیج کاری نکردم همیشه گرفتار چه کنم چه کنم بودم استاد واقعا اوضاع خراب میشد با مشاوره های که میدادم دقیقا وقتی خواهرم از رابطه ی خرابی که با پسرش داره حرف میزنم منم رابطم بافرزندم بد جور بهم میخوره استاد زمین خوردن داریم تا زمین خوردن،

    ولی خدارو شکر بد جور سیلی می‌خوردم از خدا و قوانین الان باز یه دو سه روز پیش بد زمین خوردم گفتم خدایا تو خدایان کن تو بگو مشکل کارم کجاست تو بگو چرا برای من خوب پیش نمیره تو منو پیش ببر من هیچ چی نمی‌دونم فقط تو می‌دونی پس به من هم بگو…استاد سایت رو باز کردم فایل جدید دیدم آره خدا میگه همینه پس شروع کن دوباره ولی این بار با یه تعهدی که نشکنید اون رو فقط سرت رو بنداز پایین به فکر تغییر خودت باش وگرنه اگه بازم بخوای مشاور بازی در بیاری بد زمین میزنم عمل خودت …خدایا شکرت اکنون در این لحظه من زهرا..به خودم فقط به خودم و خدای خودم متعهد میشوم که در این مسیر دوباره شروع کنم به کنترل ذهنم و اینکه از امروز هر کسی به من زنگ زد فقط یه احوال پرسی و با احترام مکالمه ام رو کوتاه کنم و نزارم انرژی ام تخلیه بشه حتی اگه اونم فرد خواهرم باشه یا مادرم

    خدایا به امید تو …

    خدایا بازم سپاسگزارم به خاطر قوانینی که این همه دقیق کار می‌کنه حتی دقیق تر از یه ساعت یعنی اصلا نمیشه آدم حتی سر خودش کلاه بزارم ..خدایا شکرت براینکه اینجام بابت وجود دوستان عزیز و استاد گلم و مریم جون سپاسگزارم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سید عبداله حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان.

    سلام به استاد بزرگوار.

    من تو کامنت قبلم تو قرآن با آیه‌های بسیار زیادی برخورد کردم که حتی پیامبر را هم هر موقع از اصل دور می‌شد خداوند بهش هشدار می‌داد،

    (سوره‌ طه آیه 2)

    ما این قرآن بر تو نازل نکردیم تا خویشتن را به رنج افکنی!

    من هم مثل خیلی های دیگه قسمتی از مسیر زندگی ام را به همین روال رفتم به خاطر بلد نبودن

    قوانین حاکم، همیش خواستم با نیت خیر ملا

    غلط گیر بقیه از جمله خونواده ام باشم خواستم که

    اونا هم موفق باشند ولی همیشه خودم از اصل دور شدم هم اونا رو ضعیف تر کردم‌.

    من از وقتی با قوانین آشنا شدم الان خیلی کم

    احساساتی می‌شم و یه جورایی دیگه از این کار لذت نمی‌برم که بخوام بقیه را تغییر بدم و تغییر دادن دیگران برام تبدیل به یه اهرم رنج شده به این دلیل که هر موقع خواستم وقت بزارم این کار را بکنم اون موقع مثل یه قرص مسکن براشون

    کار کردم اما تو رفتارهای بعدی می‌دیدم که انگار

    تمام اون حرفام باد هوا بوده و مورد تمسخر قرار

    می‌گرفتم .

    من هر چی پیش میرم بهتر میفهمم که باید برا خودم وقت بزارم تمرکزم باید رو خودم باشه من خودم را صد درصد را می‌تونم تغییر بدم اما از تغییر دادن دیگران عاجز و ناتوان هستم چون دیگران اگر خواستند به بی بی نهایت طریق خداوند اونا رو هدایت خواهد کرد و نیازی به من ندارند و به خواسته هاشون می‌رسند.

    موفق و سربلند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    محمدرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1334 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد عزیزم

    خیلی سپاس گذارم که ی فایل جدید برامون گذاشتید.

    استاد نمیدونم چی بگم که یک سری از ایراد ها توی شخصیتم هست که از بتن سفتر چسبیده و درست نمیشه

    من‌الان دو سه ساله دارم توی سایت کار میکنم .

    دوره و فایل های رایگان.و هر روز یعنی هروز بالای 3ساعت صدای شمارو میشنوم ولی انگار هنوز در مدار شنیدن حرف هاتون نیستم.

    هزاران بار توی این مسیر نا امید شدم از تغییر خودم ولی باز ی حسی منو کشونده جلو .

    استاد قلبم میگه و تایید میکنه حرف هاتون و این مسیر رو ولی ذهنم برعکسش رو میگه.

    خلاصه این در گیری ذهنی انرژی ام رو میگیره.

    پری شب رفتم جای داداشم که اونم عضو سایته

    گفت بهم ی ایده الهام شده که افکارم رو هر چی میاد بنویسم رو کاغذ تا ببینم چی توی ذهنم میگذره.

    و منم‌ دیروز ی کم آگاهانه دقت کردم به افکارم .

    دیدم وای وای چقدر من در طول روز ذهنم روی کنترل دیگرانه.

    روی قضاوت کردن دیگرانه

    چقدر ذهنم ترس از مسایل مالی و آینده داره و هی توی این زمینه افکاری منفی منتشر میکنه.

    و میدونم که باید تعهد بدم

    باید از اعماق وجودم بخوام تغییر کنم.

    استاد اخر هفته عروسیمه و سعی میکنم واقعا اروم باشم.

    به خودم هزار بار دارم‌میگم‌من قدرت کنترل عروسی رو ندارم .

    میندازم گردن خدا.

    خودش همزمانی رو انجام بده .خودش همه چی رو ردیف کنه.و آروم‌میشم.

    ولی‌باز افکار میاد .استرس دوربر هم میاد

    ولی من باید روی ذهنم کار کنم تا آروم بشه.

    چون از خدا خواستم توی روز عروسی ام اروم آروم باشم.

    بهش بسپارم و خیالم راحت باشه.

    بگم‌این‌روز فقط برای منه و من حقمه که فقط لذت ببرم و آروم باشم چون کارگردانش خداست.

    اون‌انرژی و اون قدرتی که همه چیز از اوست و همه چی رو کنترل میکنه.

    خدا رو شکر میکنم‌که در مسیر شما خوبان هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      سمیه زمانی گفته:
      مدت عضویت: 2224 روز

      به به سلام شاه دوماد… آقا مبارک باشه این اتفاق فرخنده… امیدوارم خداوند مهربان نه تنها روز عروسیت بلکه روزهای بعدش رو هم پر از آرامش و لذت و زیبایی کنه…

      خیلی خیلی اتفاقی به این کامنت برخوردم و یه حسی گفت برات بنویسم که محمدرضای عزیز همه ی ما این سردرگمی رو اول داشتیم و کم کم مسیر رو پیدا کردیم یکی سردرگمی یه هفته طول کشیده چون خیلی ذهنی و فرکانسی آماده بوده یکی یکسال یکی سه سال و یکی ده سال!! اصلا شاید یکی نرسه به اون مرحله که انگار از فضای مه آلود که جلوی دیدش رو گرفته بوده رد میشه و تازه چشمش میفته به اینهمه زیبایی که بوده ولی چشماش نمی دیده… یه قدمی اون انتهای مه هستا ولی شک می کنه اسیر دام شیطان میشه که شک می ندازه تو دل آدم و میگه شاید من راه رو اشتباهی دارم می رم…

      امید اولین چیزیه که هرگز نیاید از دستش داد…

      اصلا نمی دونم شما در چه شرایط و فرکانسی هستی اما چیزایی که به ذهنم می رسه سنگی باشه در این مسیر و باید ازشون دوری کنیم بدترینش مقایسه کردن با دیگرانه که واقعا سمه… دوم گفتار و افکار منفی و ناخواسته… من هنوز خودم خیلی کار دارما دارم اینا رو بیشتر به خودم می گم… من تازه تو دوره ی احساس لیاقت که بودم فهمیدم عههه این سلف تاکینگ چه قدرتی داره مارموز بی سروصدا کار خودش رو داره هر روز و هرثانیه می کنه که خودت بهش اشاره کردی تو کامنت. ولی یه مرحله قبل از اون اینه که حرفی که منفیه نزنیم… اگه صبح پا شدم چشمم قرمز بود هی بلند نگم نمی دونم چرا چشمم قرمزه امروز همش می سوزه!! ( اولین مثالی که به ذهنم اومد چون چشمم صبح قرمز بود و می سوخت… با این تفاوت که دلیلش رو می دونم… خخخ) یا دوری از حرفای منفی… واقعا این جهاد اکبر می خواد… می دونم که همه ی اینا رو خودت می دونی چون می بینم که از بچه های اکتیو سایت هستی و کامنت زیاد می نویسی… ولی میگم به خودم بیشتر دارم یاداوری می کنم. که اون لحظه که فکرش میاد تو ذهنم که یه گله یا شکایت کنم، و سریع یه ندایی تو ذهنم می گه نه اینو به زبون نیار منفیه، ایگنورش نکنم… مچ ذهنم رو بگیرم و بگم کور خوندی حرفی نمی زنم راجع بهش… تازه می رم یه فایل گوش می دم یا فلان موسیقی رو یا قران رو گوش می دم که نتونم حتی بهش فکر کنم… خلاصه که اول و آخر دست خداست دیگه همه مون تئوریش رو بلدیم… فقط باید بخورونیمش به ذهنمون حک کنیمش رو قلبمون و باور کنیم، دلی، که بابا قدرت مطلق اونه… من بخشی از اون قدرت و رحمت مطلقم من وصلم بهش پس کمکم کن خداجونم رب من…

      ببخشید اگه بدیهیات رو اینجا تکرار کردم، حسم گفت بنویسم و نوشتم…

      فقط یادت باشه خواسته ای که خلق شده همون لحظه خلق نتیجه ش هم کلید خورده… ریش و قیچی دست منه و این ذهن مبارک و یه قانون ساده ی ساده احساس خوب=اتفاقات خوب

      مطمئنم که مراسم عروسی و قبل و بعدش عالی پیش می ره و میای برامون از حس خوبت و هدایتهای ری العالمین می گی…

      در پناه خدا شاد و سلامت و ثروتمند باشی…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        محمدرضا یکتای مقدم گفته:
        مدت عضویت: 1334 روز

        سلام

        سپاس برای کامنتی که برام نوشتید.

        امیدوارم هر لحظه رو به پیشرفت باشید.

        همه ما ی راه و مسیر جدیدی رو اینجا کنار هم شروع کردیم و هروز آدم میتونه یک تعهد و یک تصمیم برای بهتر شدن بگیره چون قانون رو اینجا ما از طریق دستان خدا یاد میگیریم

        بعدش دیگه به خودمون بستگی داره که چقدر روی خودمون کار کنیم.

        خیلی خوشحالم کردی ممنون.

        آرزوی بهترین ها برای شما و خانواده محترمتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    اعظم پ گفته:
    مدت عضویت: 309 روز

    سلام وآرزوی سلامتی و سعادت برای استاد عزیز

    و همه ی اعضای سایت،،،

    به راستی که همه چیز توحید هست

    چه قدر من ضربه خوردم که یا دلم برای خواهرم سوخت یا برای دیگران

    دست آخر دیدم اعتنایی که نمی‌کنند هیچ

    جوری رفتار کردند که من دشمن اونها بودم

    وباید زمان طی میشد تا من این آگاهی ها را به مرور زمان بفهمم

    و حالا میبینم که زندگی اونها به مراتب خیلی بهتر از من هست

    و این دردها ناشی از درد میدانم هست

    وحال میفهمم که من هیچ نمی‌دانم

    تمرکز فقط باید روی زندگی خودم باشه

    چون همه چیز انرژی دارد

    و خداوند کار خودش را بهتر بلده نیازی به من نیست…

    به هر چه توجه کنیم از همان جنس بیشتر وارد زندگی ما می‌شود

    یا خواستم به مردم کمک کنم یا حرفشون برام مهم بود

    همش اشتباه بود

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    پرستو غیاثوند گفته:
    مدت عضویت: 319 روز

    سلام و درود بر استاد و راهنما و فرشته زمینی من

    واقعا خداوند رو شاکرم برای اینکه من رو در این مسیر هدایت کرد به سمت شما

    منی که چندین سال دنبال سوالاتی بودم که الان دارم توی فایل های سایت می‌شنوم چند ماهه که این سایت به من هدایت شد از کجا و چطوری نمیدونم ولی هر چی بیشتر گوش میدم متوجه همین جواب میشم که تمام اون آدمهایی که برای فهمیدن این قوانین و اینکه سوالاتم رو پیدا کنم تو دوره هاشون شرکت کردم و هر بار همون نتایج ‌رو دریافت میکردم و کلی پولی که به هر طریقی جور میکردم که بفهمم چیه رو باورم نمیشه اینجا دارم از فایل های سایت رایگان گوش میدم و الان دارم میفهمم که داشتم تکامل رو طی میکردم ولی با دیدگاه شرک آلود نه نگاه توحیدی هر بار که دوره ها رو گوش میدادم میگفتم نه این چیزهایی نیست که من دنبالشم ولی آنقدر ادامه میدم برسم به اون اصلیه و الان هر بار که فابل ها رو گوش میدم متوجه میشم دقیقا اینجا همون جایی که من سالها دنبالش بودم و خیلییی جالب‌تر اینه جدیدا که هر فایلی رو گوش میدم اونم نه یه فایل بلکه چندین فایل در روز حتی زمانی که دارم کار منزل انجام میدم هم گوش میدم دقیقا چیزی که من چند دقیقه قبلش داشتم فکر میکردم که الان ایراد من دیگه چیه و این فایل امشب دقیقا برای من بود چون من از زمانی که شروع به کار کردن رو خودم کردم انگار آدمها بیشتر بهم جذب میشدن ولی یه فرقی که داشت همه اونها دوست داشتن فقط برای من درد و دل کنن و منم عاشق مشاوره دادن و تغییر آدمها چون دقیقا کارم اون زمان نتورک بود و این مسئله رو اونجا یادگرفتم که تو باید کمک کنی به آدمها و رسالتم همینه تا اینکه از نتورک هم اومدم بیرون ولی این حس کمک و انتقال مطالب در من بود و اصلا متوجه نبودم دارم بیشتر جذب خودم میشه و برای همینه که همه چی رو میدونم ولی انگار برای خودم عمل نمیکنه .تا اینکه امشب رسیدم به این فایل که مناین مشکل رو دارم که نباید به آدمها مشاوره بدم و خودم رو مسئول نجات آدمها بودنم و تمرکزم رو بزارم روی خودم و اهدافم و اون آدمها مثل من تو تایم خودشون هدایت میشن .استاد عزیزم من درسته الان دارم از سایت استفاده میکنم و موفق نشدم دوره ها رو تهیه کنم چون توی فایل های شما گوش دادم که نباید پول دوره ها رو قرض کنیم یا به سختی تهیه کنیم و اونجایی که من به لطف خداوند این قوانین رو فهمیدم هر روز بیشتر رو خودم کار میکنم و تمرکزم روی خودمه از خیلیی جهات تغییر کردم فقط از لحاظ استقلال مالی نه .اونم میدونم چون یه کار مهم دیگه دارم اونم باورم هست که باید روش کار کنم و به خودم گفتم آنقدر همین سایت و فایلها رو گوش می‌کنم تا بتونم خودم به در آمد برسم و اون دوره روانشناسی رو هر سه تا رو تهیه کنم .درسته الان یه خانم خانه دار و مادر هستم و از همسرم هزینه ها رو میگیرم ولی اینبار میخوام با هنر خودم و کار دست خودم که استارتش رو بعد سالها زدم این دوره رو تهیه کنم .از چه طریق نمیدونم چطوری رو نمیدونم فقط میدونم که میشه چون فقط از خدا میخوام همه چیز رو و میدونم وقتی من رو تا اینجا هدایت کرده این پازل آخر من رو هم کامل میکنه .از شما بسیار سپاسگزارم به خاطر اینکه هستید و با این حرفها و تجربیات به ما که هدایت شما اینجا چراغ راهی هستید برای داشتن بهترین زندگی و لذت بردن از نعمت‌ها و ثروت و فراوانی که خداوند برای ما در نظر گرفته و خدا رو بار دیگه شکر میکنم که من رو هدایت و حمایت میکنه و کنارمه و تنها قدرت جهان هستی برایم خدایی میکنه .خدایا تنها تو رو میفرستم و تنها از تو یاری می‌جویم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 122 رای:
    • -
      سیده ملیکا مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 742 روز

      به نان خدایی که هرچه دارم از اوست

      سلام پرستو عزیزم

      سلام خواهر دوست داشتنی من

      امیدوارم حالا عالی باشه

      بهت تبریک میگم که وارد این خانواده ی بی نظیر شدی و این عالیه که اینقدر خوب داری روی خودت کار میکنی …

      مطمئن باش الان وصل شدی به منبع که خداوند هست …و اینجا فوق اعاده ترین جاییه که میتونم ازش یاد کنم …

      آدمایی که هست …دوستانی که همکاری می‌کنند…کامنت ها …فایل ها …آگاهی ها …و توحیدی ها که عمل به اون اصل این سایته …خداروشکر واقعا …

      چقدر خوبه که هستی ….

      و خداروشکر که اینجایی …

      یادم افتاد به اوایل خودم که با ذوق وارد این سایت شدم …

      کامنت اولم هنوز مزه ی شیرین و بچگی ام رو نشون میده …

      خلاصه که ممنونم که کامنت گذاشتی و خوش اومدی به خانواده ی بزرگ عباسمتش

      منتظر نتایج بی نظیرت هستم

      در پناه لله یکتا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فهيمه گفته:
      مدت عضویت: 1954 روز

      سلام و درود پرستو جانم

      عزیزم چقدر با کامنتت ارتباط گرفتم ..طبق معمول همیشه که میام کامنت بخونم میزنم روی گزینه بیشترین امتیازات ..الان حسی بهم گفت همینجا وایستا شاید چیزی برات داشته باشه …گفتم چشم و اولین کامنت در این صفحه ، کامنت شما بود…دیدم از امیدواری داری حرف میزنی …از هدایت میگی…از استقلال میگی..خوندم تا رسیدم اون خط که برای من بود…”از چه طریق نمیدونم چطوری رو نمیدونم فقط میدونم که میشه چون فقط از خدا میخوام همه چیز رو و میدونم وقتی من رو تا اینجا هدایت کرده این پازل آخر من رو هم کامل میکنه”به لطف دوره کشف قوانین زندگی ،از دیشب که متوجه یه ترمزی شدم در خودم هم حالم گرفته ست هم اینکه احساس ناتوانی میکنم در برداشتن اون ترمز… و این خط کامنت شما برای من بود…امروز صدایی امیدوار کننده بهم گفت نگران نباش تو فقط ایمان بیار به من و بقیه شو من حل میکنم…و دیدم دوباره اینجا بهم گفت تو کاری به چه جوریش نداشته باشه ، من که تا اینجا آوردمت ،پازل آخر رو هم برات کامل میکنم…اشگم در اومد…از خدا برات خیر و برکت میخوام که زبان خدا بودی برام…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      کبری مشتاقی گفته:
      مدت عضویت: 907 روز

      به نام‌ خداوند بخشنده و مهربانم

      سلام به دوست عزیزم پرستو جانم دوست توحیدیم

      خیلی خوشحال شدم که تا اومدم تو سایت چشمم به کامنت شما افتاد و خوندمش

      چه جسارتی به به خوشم اومد ازتون همه اون اشتباهاتون رو گفتین و خیلی عالیه که ما هر یک از دانشجویان این سایت میایم و هدایتی می‌نویسیم بدون هیچ غروری

      آره همینه راه درست رو پیدا می‌کنیم و بعد از طی کردن تکامل نتایج میاین

      پرستو جان همینکه داری از فایلهای رایگان استفاده میکنی و عقب گرد نکردی یه قدم جلو رفتی ادامه بده

      احساستو خوب نگه دار هر روز فرکانس خوب بفرست ذهنتو کنترل کن شکر گزاری زیاد انجام بده بابت همون چیزهایی که داری و بعد نتایج بوم بوم بوم میاین و شگفت زده میکنن

      تو سمته خودتو انجام بده و به چگونه و چراییش کاری نگیر که اون مختص خداست ما توانایی نداریم

      ان شالله در زمان مناسب‌ و در مکان مناسب ودر شرایط مناسب به بهترینها برسی به استقلال مالی هم میرسی به شرطه رعایت قوانین این جهان زیبا

      احساسه خوب = اتفاقات خوب

      دوستت دارمم عزیزم یاحق

      دوستدارت کبری

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      hanife sepehri گفته:
      مدت عضویت: 1442 روز

      بسم‌الله الرحمن الرحیم

      به نام خداوندی که هر چه دارم از اوست

      سلام بع استاد عزیزم سلام به پرستو عزیزم

      خیلی عالی نوشتید دقیقا من الان یک نتورکی هستم و میدونم تو جلساتشون یه جای کار میلنگه میدونم تکنیک و فن بیان عالیه ولی بعضی از صحبت هاشون اصلا توحیدی نیست

      من بین خودم و ذهنم جنگجالم هنوز میگم بمونم شاید من هم مثل لیدر هامون موفق شوم بمونم شاید حالم بهتر شه اما از نجواهای ذهن که چرا جا زدی تو که بع خودت قول دادی بهترین باشی پس چرا میخواهی در بیایی پس چرا میخواهی جا بزنی ادامه بده تا همون هزینه ای که محصول خریدی رو حداقل چند برابرش کنی . بعد تصمیم بگیر بیا بیرون اما هنوز نتونستم بیام بیرون

      چون تو همون روز ها هیچ کاری نداشتم از خدا همش میخواستم که کمکم کنه و هدایتم کنه یه کاری انجام بدم تو همون روزا همین کار نتورک بهم پیشنهاد شد و من این که از این کار نمیام بیرون هنوز میگم خدا بهم الهام کرده پس تمام توانم رو بزارم نمیدونم میخواد چه چیزی بهم بگه و یاد بده فقط سپردم دستش که باز هدایتم کنه به بهترین ها

      حس خوبی ندارم به این کار اما نمیدونم میخواد چی یادم بده .

      هدف گذاری ،

      نشستن پای جلسات با کاپ خالی ،

      تغییر نگرش ،بینش،منش،

      استمرار ،هر روز عمل کردن و اقدام کردن نسبت به چیزی که یادمون میدن

      تکرار کلام مثبت ،

      همش کپی استاد عزیزمون هست حتی لیدر هایی میان و اسم استاد رو میگیرن ولی چیزی نیست که بخوام ازشون یاد بگیرم که استاد نگفته باشه استاد کل داستان زندگی شو میاره رو می‌کنه و بهمون میگه رسیدن به خواسته ها خیلی آسونه.

      پس من با هر بار نوشتن گوش دادن و تکرار کردن بیشتر احساس لیاقتم رو بالا میبرم خدایا شکرت

      از خدا برای هممون رزق و روزی حلال میطلبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    فرهاد مصلی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1938 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام بر استاد نازنین و مریم بانو

    ما توانایی تغییر هیچکس نداریم فقط توانایی تغییر خودمان را داریم

    شما در قدم سوم افتاد که شما فرمودید ( به من چه و به تو چه) این آویزه گوشتون کنید و هر روز به خودم یاد آوری می کنم

    و کامنت زیبای فاطمه و ابراهیم که در دوره احساس لیاقت شما آن کامنت خواندید یک ایده جدید بکار برده بود وقتی شخصی برای در دل نزد آنها می رفت در جوابشان می گفت شما دانا و توانا هستید و من توانایی حل مسائل شما را ندارم با اینکار به آن شخص احساس ارزشمندی می داد هم خودش درگیر حل آن مساله نمی کرد

    انرژی مون به جای صرف دیگران کنیم صرف خودمون کنیم و در این مورد خساست داشته باشیم

    کسی که بخواهد چیزی ثابت کنه توضیح بده ارشاد کنه و انسانها تغییر بده داخل در و دیوار است و بیراهه می رود

    طبق قانون توجه به هر چی توجه کنی به سمت آن مورد هدایت میشوی

    مدتهاست که تمرکزم روی خودم و بهبود شخصیت خواندن کامنت های و فایلها محصولات سایت است

    استاد جان عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 100 رای:
    • -
      سیده ملیکا مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 742 روز

      به نام خدای هدایتگرم که هرچه دارم از اوست

      سلام برادر فرهاد

      امیدوارم حالت عالی باشه

      ..

      راسش وقتی داشتم کامنتت رو میخوندم …جمله ی به من چه به تو چه مثل یه صدای بلندی توی ذهنم تکرار میشد …

      با خودم گفتم …

      وای ملیکا …

      ببین

      ببین

      واقعا همینه….

      به من چه …به توچه…

      به من چه کی چه غلطی میکنه یا نمیکنه …

      به تو چه …

      تو کجای زندگی اونایی….؟

      اولش آخرش یا وسطش ؟

      هرکسی زندگی خودشو خلق میکنه …

      تو وظیفه نداری به کسی کمک کنی …نمیتونی هم کمک کنی …پس به تو …

      مسائل تو به کسی ربطی نداره مسائل دیگران هم به تو ربطی نوآره…چون تو و زندگی تو به کسی ربطی نداره و همه چیز زندگی به خودت و خودت وخودت وابسته است …نه کس دیگه….

      عاشقتم …

      ممنونم به خاطر کامنت زیبایت

      منتظر نتایج بی نظیرترین هستم …

      در پناه لله یکتا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    Reza Alimardani گفته:
    مدت عضویت: 1645 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم ممنون بابت فایل ارزشمندی که آماده کردید.

    اون لحظه که گفتین همین الان ممکنه ذهنتون بگه همین فایل رو ببر به دیگران معرفی کن مو به تنم سیخ شد و خیلی آگاهی ارزشمندی دریافت کردم.

    شکر بابت این فضای ارزشمند وبسایت

    ممنون از زحماتتون

    از خدا میخوام هممون رو هدایت کنه تا این آگاهی ها رو همیشه به یاد داشته باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
  8. -
    سحر خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1464 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم

    سلام به دوستان این سایت زیبا

    این موضوع پاشنه آشیل منه و همیشه سعی میکنم راهنمایی کنم و دقت کردم خودم دور میشم و متوجه تغییر مدارم شدم ولی حرف زدن درباره قوانین با افراد هم مدار حس رشد به آدم میده

    ما نه تنها مسول تغییر زندگی یا بهبود زندگی دیگران رو نداریم حتی مسول جسم خودمون هم نیستیم یعنی روح ما مسول جسمش نیست نمی‌دونم تا چه حدی درسته ولی من مدت زیادیه درگیر تضاد سلامتی و حساسیت دستم هستم و امشب یه حسی بهم گفت تو حتی مسول جسم خودت نیستی یعنی شرایطی پیش میاد تو سعی میکنی مواظب ورودی های غذایی باشی سعی میکنی مواردی که میگن رو رعایت کنی ولی کارها تا نصفه پیش می‌ره و رها میکنی و مشکل بر طرف نمیشه و تو هی زور میزنی ولی نمیشه علتش اینه که جسم تو آماده نیست

    سلول های تو آماده بهبودی نیستند و تو نمیتونی اونا رو وادار کنی باید بگی من مسول جسمم نیستم و اون رو رها میکنم و اجازه میدم تا خدا هدایتش کنه و آماده دریافت سلامتی بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      Life time گفته:
      مدت عضویت: 1456 روز

      سلام سحر عزیز

      چقدر زیبا خداوند جواب من رو از طریق شما داد

      راستش من ده دوازده سالی هست باتضادهای سلامتی درگیر و دارم

      تو یه کانالی هم که دارم تو پیامرسان ایتا که شخصی ادارش میکنه که مشخصه اگاهه به قوانین

      و در زمینه طبی مرکز داره

      خونده بودم

      بابیماری هاتون درگیر نشید اونها اومدن که شما رو به خدا نزدیکتر کنند

      بعد من واقعا راه های مختلفی برای درمان میشناسم راه هایی که اگر پیگیرانه وقت روشون بزارم شاید جواب بگیرم ولی روحم الان در شرایطی نیست که بهم اجازه بده تمام وقتمو صرف جسمم کنم

      واقعا برخورد کردنم به پیام شما برای من انگار یه هدایت الهی بود

      در واقع باید من تو مدار سلامتی قرار بگیرم و با زور زدن فقط نتایجی رو میگیرم که دیگران گرفتن

      من جسم خودم رارها میکنم و آن را به صاحب اصلی آن یعنی خداوند میسپارم و اجازه می دهم خداوند در زمان مناسب به من سلامت کامل عطا کند

      البته که در حد امکان برای پرهیزات غذایی و دارو و درمان میکوشم اما وابستگی به نتیجه و انجام کامل مراحل درمان را به خداوند میسپارم.

      ممنونم دوست عزیز بابت کامنت مفیدتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سحر خسروی گفته:
        مدت عضویت: 1464 روز

        سلام دوست عزیز

        ممنونم برای پیام ارزشمندت

        دیشب با خودم صحبت میکردم و مثال های به ذهنم میمومد مثل خداوند الهام میکنم به مادر موسی بچه ات رو بنداز تو آب ،چون اون جسم صاحب داره

        ابراهیم رفت تو آتش و گلستان شد چون اون جسم صاحب داره نذاشت بسوزه یا اینکه ابراهیم چاقو گذاشت رو گردن اسماعیل ولی نبرید چون اون گردن صاحب داره نمی‌ذاره بهش آسیب برسه و ما هم هیچ توانایی برای بهبودی نداریم و آویزون این جسم شدیم و تلاش میکنیم بهش سلامتی بدیم و اینجوری نگرانی بیشتر میشه و روح ما هم رها نیست باید بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم و بهش بگیم آروم باش خدا هدایتش می‌کنه و روح و جسم مون هماهنگ میشن و در یک راستا حرکت میکنند باید اجازه بدیم در صلح بمونیم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سجاد بوستانی گفته:
    مدت عضویت: 2617 روز

    سلام امیدوارم عالی باشین

    ممنون از شما که این فایل بی نظیر رو اماده کردین

    من در حال در مرور قدم ششم هستم جالبه که یه قسمتش درباره همین موضوعه که شما توانایی در تغییر زندگی دیگران ندارین

    من خونواده ای دارم که در این موضوع خیلی خیلی شدید تاکید دارن ینی میگن یا دیگران مثل من فکر میکنند و دقیقا منو تایید میکنند یا اونا در اشتباهند طرز فکرشون اشتباهه، سبک زندگیشون اشتباهه و خیلی چیزای دیگه که فقط میخان اون فرد رو بکوبن

    این باعث شده در طول این زندگی یه عده ادم محدود دوست داشته باشن ولی دیگران رو انچنان بدشون میاد ازشون و انچنان حرف دارن در وصف بدی هاشون که تمومی نداره

    من اصلا این رو قبول ندارم ولی این طرز فکر رو هم از این فایل های استاد گرفتم

    البته قبلش هم به این که ما زندگیمون رو خدمون خلق میکنیم و کسی توانایی تغییر زندگی و مسیر مارو نداره رو باور داشتم

    من هیچ وقت سعی نمیکنم کسیو تغییر بدم مثلا پدرم میگه برات فلان کار نمیکنم که توی عرف ایران اینه که پدر برای بچش ماشین میگیره و … ولی من به پدرم گفتم من از تو هیچ توقعی ندارم و واقعا اینجوری فکر میکنم

    البته نجوا ها و باورهایی قدیمی که ناشی از دیدن رفتار اطرافیانم بوده هم هست اما من در اکثر اوقات سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم

    دلیل اصلی این باورهم همون حضرت ابراهیم هست که فرزند و همسرش رو در دل بیابان رها کرد

    نمونش حضرت نوح هست که فرزندش رو در سیلاب رها کرد

    هروقت هم سعی کردم تغییرشون بدم و راه درست و غلط رو بهشون نشون بدم اونا که تغییر نکردن هیچ خدمم از مسیر دور شدم

    احساس میکنم یک طنابیه که منو به جریان هستی وصل داره وقتی سعی میکنم با فریاد به کسی بگم تو نمیفهمی و من میفهمم این طناب پاره میشه و بعدش هرکار میکنم نمیتونم فرکانس قوی داشته باشم و حتما باید یه مدت بگذره تا یخورده بهتر شم

    چند وقته با دختری اشنا شدم که خیلی دختر خوبیه و احساس میکنم خیلی شبیه منه اما مسائل زیادی هم هست این وسط

    نمیدونم باید بهش توضیح بدم و صبر کنم تا در زندگی با من بهتر شه یا اینکه بگذرم ازش و اجازه بدم دنیا یک نفر دیگه رو سر راه من قرار بده

    بعضی وقتا احساس ما مانع میشه تا قانون رو کامل و درست اجرا کنیم

    خدا کنه همیشه در مسیرش باشیم و مسیر درست رو به ما نشون بده و هدایتمون کنه

    وقتی هم چندین نفر دورت باشن که همه یک کار اشتباه رو تایید کنن باعث میشه تو بخدت شک کنی بگی نکنه من دارم اشتباه میکنم و اونا همه درست میگن

    اما این وسط این سری فایل ها باعث میشه دقیق بشم و خدمو پیدا کنم

    تو زندگی من دوتا از نزدیک ترین افراد زندگیم کاملا دوقطب مخالفن

    یکی خیلی بده و میخاد همرو بزور تغییر بده

    و یکی خیلی خوبه و میخاد همرو با مهربونی تغییر بده

    اما هردوشون کاملا شکست خورده ان کاملا از زندگی محروم کردند خدشون رو، از بیرون میشه دید که مسیر هدایت کاملا گم کردند و فقط دست و پا میزنند و اجازه نمیدن صبر نمیکنن تا آب گل ته نشین بشه و زلال بشه و با دست و پای بیشتر همه چیو خراب میکنند

    من بارها سعی کردم هردوشون رو نصیحت کنم و چیزی که شده این بوده که از میون اینهمه حرف من یه حرف دو پهلو رو پیدا میکنن و میگن تو این رو به قصد بد گفتی و تو میخای فلان کنی و و و

    خیلی وقته دیگه سعی نمیکنم قانعشون کنم یا به قول خدم هدایتشون کنم یکیشون فکر میکنه من دوسشون ندارم و یکی دیگه فکر میکنه من رد دادم

    اما من میدونم دارم چیکار میکنم و تو کدوم مسیر هستم من توی مسیر عمل به قانون هستم و عمل به قانون ینی حرکت در مسیر مستقیم

    من اجازه میدم خداوند منو در این دریایی بی انتها به مسیری که میدونه هدایت کنه

    و تمام انرژیم رو میذارم روی تقویت خدم

    امشب مرور قدم 6 رو تموم کردم با خدم گفتم ببین استاد حرفش تو این سه قدم 4 و 5 و 6 این بود که

    سبک خدتو داشته باش

    و از لحاظ فنی و نگرشی توسعه بده چیزای جدید یاد بگیر طرز فکراتو ارتقا بده و بدون که همیشه میتونه کارها ساده تر بشه

    نخاه که این سبک رو به بقیه بقبولونی و نخاه که در نظر دیگران خوب دیده بشی نخاه که دیگران رو بزور مثل خدت کنی

    که تو در صلح نیستی تو در جنگی

    علف های هرز مسیرت رو اصلاح کن و سبک کن خدتو تمرکز در مسیر تصاعد میاره، تلاش های پراکنده پیشرفت های ناچیز میاره

    تا آسان بشی برای آسانی ها

    با خدم گفتم بابا استاد عباسمنش میگه فنی و نگرشی خدتو قوی کن

    داره درست میگه دیگه هرچی ثروتمند ریشه دار هم هست همینو میگه

    من اگه مدام ذهن و قلبم رو ارتقا بدم زندگی خاه ناخاه ارتقا پیدا میکنه

    حتی اگه میون طوفان باشم

    آرومم.

    شکر

    تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
  10. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1497 روز

    به نام خدای مهربانم .

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته بی نظیر و همه دوستانم در این سایت بهشتی .

    وای چی بگم استاد عزیزم دیشب این فایل اومد رو سایت من بیدار بودم توضیحات را خوندم و کامنت اولم را قبل

    گوش دادن به این آگاهی های ناب نوشتم امروز دو باز گوش دادم اصلا خدا با تمام بنده هاش داره برای هر کدام

    از ما انسانها جوابمون را میده استاد جواب خیلی از ماها را میدهد و هر کدام از ما شاگردهای استاد عزیزمون داریم

    در واقع سوال جواب هامون را میدیم این سایت به خدا شگفت انگیزه به طور معجزه آسا داره سوال جوابهای هر

    آدمی را میده همین هوشمندی برتری که داره کیهان را اداره میکنه این سایت را داره مدیریت میکنه حرف استاد

    عزیز که همیشه میگن این سایت را خدای من داره اداره میکنه رسیدم درکش کردم الهی شکرت برای چنین

    نعمتی که برای بندگان تشنه توحید و در مسیر راست هدیه دادی

    در مورد اینکه بخایم دلسوزی نصیحت وقت و انرژی بزاریم برای تغییر کسی من خودم دارم نمونش خوم هستم

    که دیگه برام به وضوح خداوند نشون داد که حساب کردن رو دیگران و یا تغییر دادن همش ریشه شرک را دارد

    و چک و لگد را خوردم خیلی هم زیاد چه دلسوزی در مورد خانواده برادر خواهر مادر همسر واقعا خوردم هیچ

    نصیحتی کارهای اضافی دلسوزی نتیجه مثبت ندارد که هیچ دقیقا دشمنی هم میاره و اورده همه چی من با

    اعضای خانواده ام با اینکه خیلی از خودم مایه گذاشتم همیشه به بالاترین سطح کم نزاشتم ولی جوابش را دیدم

    جهان در گوشی های خوشگلی بهم زده بود و همیشه میگفتم از ته دلم ناراحت بودم میگفتم من که این همه

    خوبی کردم از خودم زدم دادم به خانواده درجه یک جوابش باید این باشه با یک دوری تقریبا یک ساله تربیتم

    کردجهان من به این نتیجه رسیدم اگر خودمون با این اموزه های این سایت بهشتی اگر ضعفهامون را برطرف

    کردیم و حرکت کردیم و تغییرات ایجاد کردیم که فقط شادی و هدایت و خوشبختی ولی اگر خودمون به موقع

    تغییراتی ایجاد نکنیم و آرزوهایی داشته باشیم که دقیقا بر خلاف خواسته های ماست جهان قشنگ چپ و راستت

    میکنه اون شخصیتی که باید ایجاد میکردی را به چک و لگد در تو ایجاد میکنه اگر به قول استاد عزیزم اگر کتک خورت

    ملس باشه حالا حالاها باید بخوری تا ادمت کنه اون چیزی که باید باشی ازت میسازه و یا از بین میری به غیر این

    نیست واقعا خداوند جهان مارا که در مسیر راه راست هستیم خیلی دوست داره و هدایتمون میکنه ولی ما

    شاخکامون تیز نیست نمیگیریم همش میخوریم به در و دیوار خدا ما را دوست داره که میسازه اون ظرفی که باید

    ساخته بشه که دریافت کنی سفارشاتی که دادی امادمون میکنه اگر دقت کنم ریز بشم تو زندگی خودم میبینم

    دقیقا جاهایی که به ظاهر بد بود برام خدا برام خیرش کرده اون تضاد باعث جهش من بوده در جای جای زندگیم

    این خداجونم اومده منو نجاتم داده دستمو گرفته مثل یک مادر گفته عزیزم الان این برای تو نیست وایستا یه

    گوشمو پیچوند گوشمالی داد و بعدش من ارام گرفتم گفت بیا عزیزم این به درد الانت میخوره خوشگلم برو حالشو ببر

    یکی از اقوام من برای من و خیلی از اعضای خانواده واقعا بنده خدا سنگ تموم گذاشت و هر جایی کمکی چیزی بود

    ایشون پا پیش میزاشت و بعد سالها دقیقا ادمهایی که این همه محبت و کمک کرده بود با بدترین شکل ممکن

    به قهر و حرفهای نامناسب کشید و ناراحتی ایجاد شد برای منم این تجربه بوده با این بنده خدا و دقیقا طبق قانون

    بوده و کسی نباید نقش خدا را بازی کنه متاسفانه اگر کمکی نصیحتی میشه ادم مغرور میشه که من بودم و این

    ادم نجات پیدا کرد من نبودم نابود میشد و فلان و بهمان غرور میزنه بالا بعد میشه دعوا و دوری و شرک در مقابل

    خدا که طبق قانون بلا سرش اومد و این همه انرژی صرف چه کارهایی شد که نه تنها محبوب و ادم خوبه نشد

    هم ادم بده شد و هم پیش خدا مشرک گرفتن دست ادمها و یا نصیحت باید جای خودش رو اصول انجام بشه

    در راه خدا کردیتش به خدا داده بشه اصلا ادم قلبش میگه که ایا حرف بزن یا نه کمک کن یا نکن هدایت میشه

    کار درست را انجام بده در اطرافم ادمی بود که مادرش خانواده همسرش بهش خیلی خوبی و از خود گذشتگی

    کردن و اون ادمه اعتیاد شدید و حمایت شدید از طرف خانواده هم بوده و اخرش این همه انرژی خانوادگی

    به باد رفت و اون ادمه را گوشه قبرستان گزاشتن و عاقبت چیشد واقعا حتی پیامبران هم نمیتونن به همسر و

    فرزندان خود را تغییر دهند و ما فقط تواناییم در تغییر خود و همان مقدار که در تغییر خود تواناییم در مورد دیگران

    به شدت ناتوانیم الهی شکرت برای این همه آگاهی ها یاد اوری بسیار به جا بود رد ذهنم بی نهایت سپاسگزارم

    استاد عزیزم دوست دارم بی صبرانه با عشق منتظر قسمت بعدی هستم

    تا کامنت دیگه عمری باقی بود انشالله میام در این سایت بهشتی در کل کیهان نامبروان است ردپا میزارم

    دوستون دارم خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای: