آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1 - صفحه 46
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-07 20:50:572024-12-10 22:32:30آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛
-به تازگی بیشتر می توانیم تلاشی برای تغییر افراد نکرده و به سبک شخصی خود عمل کنیم با عدم تلاش برای تغییر دیگران و صرف زمان برای تغییر خود زمان و انرژی برای تغییر افراد نداشته و ترجیح می دهیم از تک تک لحظات خود برای بهبود نقاط ضعف شخصیتمان استفاده کنیم و می دانیم نقاط ضعف شخصیتی ما به قدری زیاد است که اگر تا پایان عمر بر روی آنها کار کنیم باز هم کافی نخواهد بود و ما از تغییر دیگران عاجز و ناتوان هستیم
خدا را صد هزار مرتبه شکر عمل به این قانون باعث شده محیطی بسیار آرام و زمان زیادی در دسترس برای کار کردن بر روی باورهایمان داشته باشیم
ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید
-در گذشته تمام زمان و انرژی ما صرف تغییر دیگران و تلاش برای بهبود اوضاع زندگی آنها می شد و نه تنها این تلاش ها مثمر ثمر واقع نشد بلکه توقع و انتظار زیادی در طرف مقابل برای خدمت رسانی بیشتر ایجاد شده و در انتها با بحث و درگیری خاتمه می یافت تمام زمان ما صرف حل مسائل افراد نامناسب شده و هیچ زمان و انرژی برای خودمان باقی نمی ماند علاوه بر زمان و انرژی هزینه های زیادی برای تحقق خواسته های دیگران نه خودمان صرف می شد و افراد نامناسب زیادی هر روز بیشتر از گذشته به زندگی ما امده و مشکلات ما بیشتر و بیشتر می شد تا جایی که به محض کار کردن بر روی باورهایمان با شنیدن فایل های استاد در مدت زمان بسیار کوتاهی شاید یک هفته تمام آنها از زندگی ما حذف شده و هم چنان در حال حذف شدن هستند و اکنون از تنهایی خود بسیار لذت برده و از خداوند درخواست می کنیم این شرایط رویایی را تا پایان عمر برایمان حفظ کند موقعیت و شرایط لذت بخشی است که از ابتدای عمرمان تا کنون تجربه نکرده بودیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
علت تمایل ما به هدایت افراد به مسیر درست چیست؟
-احساس می کنیم درک بالاتر نسبت به دیگران در موضوعی یافته و قصد کمک کردن به آنها را داریم
-قصد داریم احساس ارزشمندی خود را به واسطه ی تاثیر گذاری در زندگی دیگران ایجاد کنیم
-با تشکر افراد از ما برای تاثیر گذاری در زندگیشان احساس غرور می کنیم
در واقعیت:
-افراد تنها زمانی تغییر می کنند که خودشان بخواهند و آماده ی تغییر باشند
-انرژی و زمان صرف کردن برای تغییر دیگران مترادف با نابود شدن زندگی مان است
-با تلاش برای تغییر دیگران به خداوند شرک می ورزیم
-با تلاش برای تغییر دیگران تنها به قرص مسکنی برای شنیدن درد دل های آنها تبدیل می شویم
-تمرکز خود را بر روی تغییر باورها و افکار خود قرار دهیم
-اغلب افرادی که دیگران را نصیحت کرده و به آنها پند و اندرز می دهند خودشان به ان چه می گویند عمل نمی کنند
-اگر تنها به یک درصد از آن چه به دیگران می گوییم عمل کنیم فرصتی برای دادن پند و نصیحت به افراد را نخواهیم داشت
-نصیحت دیگران باعث ایجاد مقاومت در آنها می شود
-اگر پاسخ مسائل را می دانیم مسائل خود را حل کرده و اگر به دیگران نصیحت و پند می دهیم خودمان به آن عمل کنیم
-خداوند از بی نهایت طریق افراد را هدایت می کند
-اگر افراد آماده ی تغییر نباشند در بهترین حالت برای آنها قرص مسکن هستیم
-افراد با نصایح ما تغییر نمی کنند
-نخواهیم گوش شنوا و مسکن درد افراد باشیم
-با توجه به مشکلات افراد خودمان از جنس همان را بیشتر و بیشتر جذب زندگی خود می کنیم
-با تلاش برای تغییر افراد هر بار افراد نامناسب بیشتری به سمت ما هدایت می شوند
-با درگیر مشکلات دیگران شدن مشکلات بیشتر و افراد نامناسب تری را جذب می کنیم
-ما در جایگاهی نیستیم که بتوانیم دیگران را تغییر دهیم
-همه ی ما به یک اندازه به خداوند و هدایت های او دسترسی داریم
-اگر فردی شرایط نامناسبی دارد خود را از مدار خداوند دور کرده است
-ما هرگز توانایی تغییر افراد هر کسی که باشد را نداریم
-ما صد در صد توانا در تغییر شرایط زندگی خود هستیم
-ما توانا در تغییر زندگی خود و ناتوان در تغییر زندگی دیگران هستیم
-در مورد صرف انرژی خود برای دیگران خسیس باشیم
-خداوند در زمان مناسب افراد اماده را به مسیر صحیح هدایت می کند
-اعتبار تغییر دیگران را به خداوند نه خودمان دهیم
-تمرکز خود را بر تغییر خود قرار داده خداوند طبق قانون افراد مناسب را به سمت ما هدایت می کند
-نخواهیم با تلاش برای تغییر افراد برای خود مشکل و دردسر ایجاد کنیم
-ما وظیفه ی خوشبخت کردن افراد را به هیچ وجه نداریم
-خلا احساسی خود را با تلاش برای تغییر دیگران پر نکنیم
-با تلاش برای تغییر افراد احساس بی ارزشی و عدم لیاقت بیشتری داریم
-ما تنها آگاهی ها یی را می شنویم که آماده ی دریافت آن هستیم
-بارها موضوع و مسائلی را از افراد شنیده ایم که به دلیل آماده نبودن به آن عمل نکردیم
-بارها موضوع و مسائلی را به افراد بازگو کرده که به دلیل آماده نبودن به آن عمل نکرده اند
-افراد زمانی تغییر می کنند که آماده باشند
-انرژی و زمان خود را صرف تغییر دیگران نکنیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خدای مهربان
عجب خداوندی دارم
عجب ربی دارم که چقققققدر به موقع میاد باهام حرف میزنه.
خدایا مثل همیشه تو بگو که بنویسم.
وقتی فایل و گوش کردم، یادم اومد امروز صبح درخواست کرده بودم تو تمرین ستاره قطبی که خدایا فایلی برام بزار از زبان استاد عباس منش که این روزا باید بدونم.
آره من هم یکی از اون آدم هایی هستم که می خوام بشم خدا و آدم ها رو تغییر بدم.
امروز خداوند بهم یادآوری کرد که حواست باشه داری مشرک میشی ، که این خطرناک ترین باور ست.
پس سر جای خودت بشین ، فقط رو خودت کار کن فقط انرژی تو برای خودت بزار ، و بسیار خسیس باش در هدر رفت و بخشش این انرژی.
این چند روز وقتی همسرم رو می دیدم که یه جاهایی وقتی حرفی میزنه نمی تونه رو حرفش، وایسه، و کل برنامه هاش به خاطر بی نظمی ش، بی برنامه بودنش به انجام نمی رسه، یادمه چند روز پیش بهش پیشنهاد دادم که می خوای من همراهت بیام و راحت و با نظم برات اجرا کنم؟
که از ایشون جواب نه گرفتم و گفت خودم می تونم..
که من بعد از گذشت دو یا سه روز متوجه شدم که هرگز موفق نشده.
یا در مورد پسرم این چند روز وقتی خوب دقت می کردم می دیدم که کارهاش همش با تلاش فراوان ، با زحمت داره انجام میشه.
به قول استاد مادر هستم و احساساتی شدم ،،،،،
در همین فکر بودم که بهش پیشنهاد بدم بیاد وارد سایت بشه که من یکی از دوره ها رو بهش معرفی کنم.
اما یه حس خوب، که همراه با نرمی و لطافت هست درون م میگه که تو فقط رو خودت کار کن.
تو فقط اگه هنری داری ، اگه ادعا داری، پس ذهنت رو کنترل کن، و بزار نتایج بیاد ، هر کس آماده بشه خودش میاد تو مسیر خداوند.
یادمه یه روزی بود که به پسرم در مورد درست خرج کردن و خوب مدیریت کردن باهاش صحبت می کردم که به قول استاد انگار این گوش در بود و اون یکی دروازه….
مدت زیادی که گذشت دیدم یه روز اومده بهم میگه مامان یه دوستی دارم که برنامه ی خوب خرج کردن در زندگی رو امروز بهم چند تا نکته گفت بیا برات بگم…
من امروز دارم از این فایل درک می کنم که آره آدم ها وقتی خودشون آماده باشند میان تو مسیر خداوند.
من هرگز نمی تونم رو افراد حتی خانواده ی خودم هیچ تاثیری بزارم ، حتی خدا هم نمی تونه آدم هایی که آماده نیستند رو تغییر بده.
پس بهتر سر جام بشینم و فقط به فکر خودم باشم.
خدایا متشکرم که امروز اینققققققققدر واضح و شفاف بهم گفتی که هرگز مشرک نباش و رو خودت کار کن.
استاد عزیزم متشکرم که راحت و ساده آموزش بهم میدید.
متشکرم
متشکرم
متشکرم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ب دوستانم
ب استاد عزیزم
امشب ک مجددا فایل رو گوش دادم و فکر کردم
ب یاد آوردم ک در دوره دبیرستان در شرایط مورد تأیید ک داشتم سعی می کردم باز کمکی باشم بدوستان دیگر و یا انرژی مو خیلی بیشتر برای خانواده ام میگذاشتم و تبدیل شد ب وظیفه و دستاوردشم تغییری در شرایط اطرافیان نداشت جز وظیفه شدن برای من گذشت شرایط زندگی ام کاملا تغییر کرد و از سبک زندگی قبلی فاصله گرفتم و با توجه ب اینکه کم کم روی فایل ها و دوره ها متمرکز شدم یکمی دور شدم ولی تا حد کمی این روال بود ک بعضی جاها شدت میگرفت ، مثلا از زمانم برای زندگی دوستم خرج میکردم ، از پولم خرج می کردم بعد ک شرایط تغییر کرد جالب بود هیچ بازخورد خاصی نبود و کاملا مشغول زندگی خودش بود و من بسیار دور از شرایط ، یا مثال همکارم
ک درک و شرایط متفاوت داره ولی در ظاهر در پی رشده ( البته ک هستا ولی در فرکانس و سطح خودش ) چون با هم بودیم حرف میزدیم ، من راه های لازم رو تا جایی ک بلد بودم و درک میکردم بهش میگفتم ولی در ادامه تغییر خاصی نبود ( در مثال همکارم میدانستم نباید دنبال نتیجه باشم ولی صرف راهنمایی حرف میزدم ) و بعد از مدت کمی ک گذشت دیدم چ انرژی از من میره بی دلیل ، چ وقتی میره بی دلیل و با وجود اینکه میدونم خدا هر لحظه با همهی بندگان هست و پاسخ میده ب حرفها ، هدایت میکنه پس چرا باید از وقتم و انرژی م بزنم و هیچ و واقعا در جایگاهی نیستم ک ادعای هدایت یا چنین توانمندی داشته باشم پس با علم ب این موضوعات صحبتها رو کم کردم و ب سمت کار جهت دادم و واقعا حس آرامش بهتری دارم و این مثال رو هر روز ب خودم یادآوری میکنم ک خداوند همراه همه هست و من فقط باید وقتم ، انرژی ام را برای خودم استفاده کنم و البته اگر بخام درک و قدرت این جمله ک برام شده جزوی از وجودم را بهتر بررسی کنم برمیگردم ب آگاهی های دوره ارزشمند احساس لیاقت ک واقعا پایه های محکم ذهنی برای من ساخت ، بمن اجازه داد اول خدای خودم و خودمو ببینم و بفهمم ارزشمندم پس از زمان ، انرژی و هر آنچه دارم در بهترین حالت برای خودم استفاده کنم و من لایق هستم و لیاقت رو از درون نشانم داد ک ب کمتر از اون قانع نباشم و لایق همراهی خداوند هستم در هر لحظه
تمام این باورهای مهم و ارزشمند از این دوره برام پررنگ تر شد ، درکش کردم و الان تا حد زیادی شده جزوی از شخصیتم و ب این علت فلش بک زدم ب دوره احساس لیاقت ک قبل از اون من محکم و قاطع از مهمترین چیزهایم درست آگاه نبودم ، حق خودم نمیدانستم ولی ب لطف خدا ، بعد از دوره و مرور آن واقعا هرآنچه ک برام بازدارنده ، باعث هدر رفتن و کم شدن انرژی م بشه ، وقتم رو درگیر کنه بی نتیجه واقعا با قاطعیت کنارش میزنم ، نمیپذیرمش و نتیجه الانم دوری از حواشی ، درگیری فکری کمتر و تمرکز بیشتر روی خودم هست .
امشب ب سیر اینکه من ی آدم همیشه سعی در کمک و تغییر بودم تبدیل شدم ب ی نفیسه ای ک سعی میکنه در مقابل افراد ب یاداوری کنه ب خودش همه هدایت میشن و نیازی ب حرفهای من نیست (به صورت پند و نصیحت و مشاوره و پیگیرانه ، تنها جایی لازم باشه خدا میگه چی بگم یا و فناوری بکنم و همین) و خدا از دل همه ی آدم ها اگاهه و خودش بهترین همراه و هدایتگر تکتک مخلوقات هست .
و بدانم تنها بر زندگی خودم تاثیر دارم و بس .
به نام خدای بخشنده ی مهربان
سلام ودرود به استاد عزیزم که با انفاق علم وآگاهی هاشون به من وهمه ی اعضای سایت باعث رشد وگسترش جهان میشوند.
و
سلام ودرود به خانم شایسته ی نازنینم که با طرح سوال وتمرین از هر فایل باعث درک وفهم ویادگیری بیشتر من از فایل ها میشوند.
و
سلام ودرود به همه ی دوستان بهشتیم دراین سایت توحیدی ومقدس.
حالا
تمرین
مواردی را درزندگی خود بیاد بیاوریدکه ازاین آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید ونتایج حاصل از این”عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” رابنویسید؟
امروز بعداز ظهر یکی ازدوستان قدیمی به من زنگ زد ودرمورد یکی از خواستگارهایش با من حرف زد ویک جورایی ازمن تاییدیه میخواست ومن قبلا که با قانون آشنایی نداشتم خیلی دوستم را راهنمایی ونصیحت میکردم ومیخواستم اورا هدایت کنم ولی الان که قانون را به صورت تکاملی دارم یاد میگیرم وقتی دوستم با من صحبت میکرد من نظری ندادم چون میدانستم حرف من فایده ندارد او درحقیقت انتخابش را انجام داده بود وبا اینکه خانواده اش رضایت نداشتند ولی دوستم میخواست که با طرف ازدواج کند فقط به خاطر اینکه سنش داره میره بالا وشاید دیگه موردی پیدا نکند(باور کمبود)
خلاصه
دوستم هرچی میگفت من خودم را کنترل میکردم که چیزی نگویم درنهایت خودم با اوخداحافظی کردم.
الان که دارم این کامنت را مینویسم به خودم میگم چقدر من تغییر کردم اصلا من مهدیه ی قبل نیستم چون قبلا میخواستم مردم را راهنمایی کنم ،نصیحت کنم،ایراد بگیرم،هدایت کنم.
ولی الان
هیچ شباهتی باقبل ندارم واین تنها به خاطر گوش کردن به فایل های بینظیر استاداست که سخاوتمندانه به ما انفاق میکنند.
استاد عزیزم شما معجزه ی زندگی من هستید.
درپناه الله مهربان شاد وپیروز وسربلند دردنیا وآخرت باشید.
بنام خداوند پاک و دلیر ،
خداوند دریاااا ، خدااای امیر
سلام عرض میکنم خدمت استاد و مریم جان عزیز
و تمام دوستان و خانواده های صمیمی ام
استاد جان من باید اعتراف کنم که مدتی اینطور بودم تا اینکه دوباره کار های خدا شما این فایل
را ضبط کردید و به خودم گفتم این فایل واقعا واسه توعه استاد چه قدر در زمان مناسب فایل را گذاشت درست زمانی که کلی انرژی گذاشتم واسه این و اون و تازه جز انتظار و برگشتن به حالت قبل چیز دیگه ای ندیدم از بقیه تا اینکه کامل ترش را تو دوره
بسیار زیبای عزت نفس دیدم و واقعا اونجا به این درک رسیدم که من کاره ای نیستم برا تغییر کسی و خدا از طریق بی نهایت دستانش کمک خواهد کرد به این و اون و از اون مهم تر استاد جان
چه قدر زیبا گفتید تو عزت نفس که وقتی شما میای از خودت میکنی از وقت خودت و ی چیزی را واسه کسی توضیح میدین بعد انتظار دارید که اون نتیجه بگیره یا ی جوری خاصی تشکر کنه و وقتی این کارا نمیکنه شما بسیار ناراحت میشید و این جمله چه قدر منا تکون داد چون واقعا ناشی بودم و انرژی و زمانما صرف حرف میکردم با این و اون و خداراشکر که الان آرامشمم بیشتر شده تازه .
خداراشکر به خاطر این فایل ارزشمند
به خداوندی خدا که این فایل های رایگان
ن تنها ارزش کمتری از دوره ها نداره تازه استاد ی حرفایی گفتین که من میگم تو دوره ها نیست
فقط آدم باید بتونه درک کنه و الهی شکر به خاطر وجود شما به خاطر هدایت های زیبای خدا
که همه چیز در زمان مناسب در مکان مناسبش هست الهی شکر که خدا همواره منا هدایت میکنه
الهی شکر به خاطر این سایت بسیار عالی به خاطر وجود تک تک دوستان عالی که این قدر آدم انگیزه میگیره .
خداوندا سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم.
استاد جونم خیلی دوستتون دارم عاشقتونم
خدانگهدارتون.
سلام به جهان و زیبایی های این جهان، به قوانین بینظیر و دقیق این جهان
امروز وقتی این قانون تفاوت بین انسان ها یا باورها رو بهتر و دقیق تر درک کردم که با چند سوال روبرو شدم
بعد گوش دادن به فایل تفاوت میان انسان ها رفتم بیرون پر از سوال بود ذهنم
که چرا انسان ها با پرندگان زندگی نمیکنن؟
یا اصلا چرا مگس ها با پشه ها زندگی نمیکنن؟
چرا کلاغ ها با کبوتر ها زندگی نمیکنن؟
یا حتی مورچه های ریز با مورچه های درشت زندگی نمیکنن؟
چرا زنبور عسل با زنبور قرمز زندگی نمیکنه؟
میدونین توی این صحبت هایی که خودم با خودم داشتم همش این جواب بهم میمومد که اقا هرکس با هم فرکانس خودش هست
درحالی که ذاتا زنبور عسل با زنبور قرمز هردو زنبورن اما تفاوت داره میونشون
میری بیرون میبینی هر حیوان با همفرکانس خودش هست نه با حیوونه دیگه ای ( درحالی که هردو حیوونن
یا حتی گل های روی زمین که هرکدومشون یه رنگ خاصی دارن و بوی خاصی دارن
منحصر به فردن ( دقیقا مثل هر انسانی)
چقد خدا قشنگ این هارو بهم نشون داد و گفت فقط در میان انسان ها تفاوت ایجاد نکردم و درمیان هر چیزی که خلق کردم تفاوت و تنوع گذاشتم یعنی یکی از زیبایی جهان هستی همینه
قبل صحبتام خواستم این چند نکته رو دوباره برای خودم یاد اوری کنم و برام منطقی بشه که همانطور که هر حیوانی و هر گیاهی باهم تفاوت دارن دقیقا انسان ها هم این تفاوت رو باهم دارن
در هر حوزه ای نگاه کنیم به اطرافمون میفهمیم که همه چیز مثل هم نیست
مثل هر پرنده ای که یه صدای خاص داره و با این تنوع، دنیا ساز قشنگ بدست میگیره
از وقتی این قانون درک کردم دیگه به هیچ کسی کاری ندارم واقعا کاملا ازاد شدم یعنی خودم ازاد شدم واقعیتش،و حالا میفهمم چقد تفاوت بودن زیباست
و این زیبایی رو وقتی میبینیم که بفهمیم این تفاوت بودن و تنوع تو جهان وجود داره
قبلا که درکی نداشتم و تازه به این مسیر اومده بودم تلاش میکردم دوستام و خانوادمو به این مسیر دعوت کنم ( دوستام که بعضیاش پیش من فقط جوری وانمود میکردن که تو این مسیرن و بعضیاش هم اصلا قبول نمیکردن) و خانوادمم که از جمله مادرم همش اهل مسخره کردن من بود و پدرم اهل مخالفت کردن
هرچی یاد میگرفتم و میگفتم پدرم کاملا باهامون بحث میکرد و باهامون مخالف بود و هرچند دلیل میاوردم اونم هزاران دلیل برای خودش میاورد ( هرچند اصلا با عقل من یکی جور در نمیومد)
و بعد میدید که من دارم از عقاید خودش دور میشم شبا خودش سخنرانی میکرد از عقایدش یا کتاب هایی میداد که بخونم و میگفت جز اینا نباید هرچیزی بخونیم و….( کلا خودم داشتم از این مسیر دور میشدم)
هزاران درگیری و درگیری و درگیری بود
تا اینکه، تا حدودی بیخیال گفتن این مسیر شدم و نخواستم از دانسته هام بگم اما از این قضایا که اقا هرکسی پیش من میاد باید مثل من باشه زیاد درگیرش شدم
مخالف شدم با اینکه اقا کارها و حرفا و رسانه های منفی نباید کسی پیش من ببینه
اگه تلویزیون نگاه میکردن با دعوا خاموش میکردم یا اهنگ غمگین میزاشتن باهاشون مخالف بودم دعوا جنگ و….. که اقا برای من نزارین ( بیشترین علتش این بود که خودم تازه از اینا بیرون اومده بودم و میشه گفت اهنگ های غمگین رو بیشترش رو حفظ بودم و حفظم )
و هر روز حالم بد میشد که اقا چرا این کار میکنین باز به روشون میگفتم برای همین بدبختین برای همین بیچاره شدین و هزاران کلام دیگه
یا مثلا با خواهرم دو ساعت تلفنی حرف میزدیم درمورد فایل هایی که دیدیم که حالا امروز اینو من فهمیدم توهم بشنو و بفهم ( هرچند باز شنیده های من با اون فرق داشت و باز سر دو راهی میموندیم که اقا کدوم مسیر درسته)
و هزاران مسائل از این قبیل که واقعا خیلی زیاده
تا امروز که این فایل هارو گوش بدم درگیری داشتم اما بعد این فهمیدم که من مسئولیتی ندارم بیخیالشون خدا همانطور که منو هدایت کرد اونارو هم میکنه
چیزی که ذهن منو قانع کرد این بود که مگه خدا از پس این کار برنمیومد؟(خیلی عالی هم بر میاد) اما چرا انجام نداد؟
اقا خدا مگه اینقد عاجزه که کاری که بندهاش میخوان انجام بدن رو نتونه انجام بده، اونم بنده های خودش؟
رسول خودشو رسما برای این مسیر فرستاد اما اون رسول اکرم دایی خودشو نتونست به این مسیر هدایت کنه، بیشترین کسایی که تازه هدایت هم نشدن تو زمان پیامبر از نزدیکان خودش بود
و هزاران حرف که واقعا ثابت میکنه که دنیا این “قانون تفاوت بودن” رو داره
و دقیقا طبق گفته استاد وقتایی که من به دیگران میگفتم فلان کار بکنید میدیدم خودم انجامش ندادم و نمیدم
یا حتی چندتا از فامیلای نزدیکم هستن که فقط اهل گفتن به مردم هستن خودشونو اینقد ادم بالایی میدونن که فکر میکنن فرشته نجات مردمن
ولی همچنان اینقد غرور زیاد دارن که کافیه یه انتقاد کنی کع ادمو میخوان قورت بدن یا وقتی تو جمع میشینن حرفایی میزنن از جمله: غیبت، تهمت، قضاوت، بدگویی، ناشکری و… ( دقیقا اون ادمایی این کارارو میکنن که به مردم میگفتن این کارا گناه کبیره داره) ولی کرده های خودشون نمیدونم چرا نمیبینن
طرف زندگیش خرابهو نمیتونه زندگی خودشو تغییر بده
بعد افتاده دنبال زندگی دیگران که اونارو هدایت کنه اقا ثواب بهش بدن ( ولی نمیدونست داره کباب میشه) و احساس من میگه چقد این کار شرک ورزیدنه یعنی احساسم میگه ادمی که این کارارو میکنه به خدا دستور میده که تو کاری بلد نیستی حداقل ما بنده هات یه کار درست بکنیم
..
الان من یکی از نزدیکترین افراد بهم هست که رفته بود به افراد لات و “وا مونده” کمک کنه که مثلا مسلمونشون کنه و نماز خون کنه( درک نکردن تفاوت) و صبح تا شب و شب از خوابش میگذره که این کار خیر رو بکنه
اینقد داخل این مسائلات رفت به چند نفر کمک کرد و حالا این چند افراد وقتی دعوا داشته باشن با زنشون به این میگن اقا ما چیکنیم
یا کسی ازش شکایت کنه به این میگن کمکمون کن و حتی اینم میره به دادگاه برای خوبی این شهادت دادن
و هزاران درگیری دیگه که تنها درک نکردن این یه قانون میتونه مارو اینقد بدبخت کنه
واقعا چقد با نوشتن این مطالب و کامنت ها هم حالم عالی میشه و هم بهتر درک میکنم
از خدا سپاس گزارم که اینقدر زود بهم یاد داد این قانون رو و بهم گفت از تفاوتی و تنوع این جهان لذت ببر ( جوری که خودمون تنوع دوست داریم
چند روز پیش این فایل گوش دادم و خواستم کامنت بزارم اما انگار خدا خواستش این بود امشب بزارمش
نمیدونم شاید با تفریحی که امروز داشتم و گیاهان متفاوت دیدن و حیوانات متفاوت دیدن اینجا بنویسم و بیشتر برای خودم بازش کنم این قانون رو
حتی تا قبل اینکه بیام این کامنت رو بنویسم نمیدونستم من چی قراره بنویسم اما یه حسی بهم گفت بنویس
اصلا این گفته استاد رو درک نمیکردم که میگفت ( من تا وقتی فایل ضبط کنم نمیدونم چی قراره بگم اما همین که میزارم و ضبط میکنم همه چیز یکی یکی بهم گفته میشه)
اینو من دو بار در کامنت ها و تو تلزگیا دارم تجربه میکنم واییی خدایا چقد این صدای قشنگ و زیباییه واقعا تجربش بهتر از هر تجربه ایه
خیلی ممنونم هم از خودم و هم از خدای عزیزم و هم از استاد عزیزم و دوستان قشنگم ( و هم از این انرژی فوق العاده کع در این سایت هست)
با نوشتن این کامنت خیلی حالم عالی شد ( هرچند طولانی هم شد ولی مطمعنم که خودم بیشتر از همه نیازش داشتم )
در پناه الله یکتا باشید
یا حق
به نام خداوندبخشنده مهربان
سلام برهمگی…
نمیدونستم حرفامواینجابگم یانه(دودل بودم) ولی خب الان تصمیم گرفتم نه بخاطراینکه کسی کامنت من رابخونه فقط به خاطرخودم اینجابنویسم(دریافت الهامات) امروز فایل جلسه دوم دوره هم جهت باجریان خداوندراگوش میدادم وشمااستادخیییلی تاکیدداشتید که این حرفهاوآموزشهاراپیش کسی اصلاعنوان نکنیدتادقیقه 25ام جلسه دوم حالابه خاطراون افکاروشرایط امدم صفحه اول سایت وخب گفتم بزاربزنم رونشونه امروز(گفتم خدایابامن واضح وروشن حرف بزن) وخب این فایل امد.
من نمیخوام به نکات منفی زندگی اشاره کنم ولی این هم زمانی این فایل وفایل جلسه دوم دوره هم جهت باجریان خداوندواقعا منوبه فکر وادار کرد که توهرچی الان اسیب دیدی(نتیجه نگرفتن ازقانون)فقط به خاطراینکه این حرفهاراحالاهرچندکم یازیاد برای افراد خانواده عنوان کردی وخصوصابرادروسطی ام که قبله گاه همه اعضای خانواده ام است وبیشترپیش اون این مطالب راگفتم وواقعاچقدراشتباه کردم وخب اصلااین عنوان کردنای مطالب به نفعم تمام نشده هیچ به ضررم بوده داخل پرانتزبگم یکی ازدوستان توکامنتاش میگفت شوهرم میدونست که این آگاهی هاکمکم میکندوخب تاثیر زیادی رومن میزاره کمک کرده یه مقدارپول دوره هاراداده وخب اصلاخودش ازاین مطالب استفاده نمیکنه واصلاسمتش نمیادومن بگم
ازوقتی عضوسایت هستم بارهاازاستادشنیده بودم که این حرفهابه کسی نگید فقط تمرکز روی خودتون باشه ولی من تابه الان فک میکردم دارم رعایت میکنم(بابرادروسطیم همکارهستم)ولی بادیدن وشنیدن این دوتا فایل به اشتباه خودم پی بردم.
خدایامرابه راه راست هدایت فرمابه راه کسانیکه نعمت داده ایی هدایت بفرما.
بنام خدای فرلوانی ها
سلام به همه دوستان
کل مطلب این فایل این بود که باید این طرز فکر رو بندازیم دور که یه فردی می تونه زندگی فرد دیگه ای رو تغییر بده ……
اصلا این طرز فکر ، این رابطه از ریشه اشتباهه چون یکی میشه خدای اون فرد و یکی میشه یه فرد بی اراده
من دقیقا این الگو رو تو اطرافیانم میبینم
اونی که فکر میکنه انقد تاثیر گذار هست انقد فلان و بسیار هست که می تونه دیگران رو تغییر بده یه فرد مغرور هست که خودشو جای خدا میبینه …
و در مقابل اون فرد مقابل هم اصولا یه فرد بی اراده ای هست که فقط وقتی که اون آدم بالا سرش هست درست رفتار میکنه ….
انگار همین فرکانس هاشون باعث میشه همو جذب کنن
و باید با این ذهنیت درست جایگزین بشه که
هر فردی که تغییر میکنه به این دلیل تغییر میکنه که آماده تغییر شده ( اونم در برخورد با چالش ها و پیشروی کردن و پشت هم درخواست دادن به جهان هستی و تسلیم شدن ….)
حالا این فرد که آماده هست …. از بی نهایت راه به جواب میرسه
همون جمله معروف …. وقتی شاگرد آماده باشه معلم از راه می رسه
همه چیز این دنیا به آمادگی ما بستگی داره یعنی همه چیز زندگی یک انسان به خودش بستگی داره
اگر راغب باشه خودش سمت خودش رو انجام میده سمت خودش یعنی آماده کردن خودش
اگر هم آماده نباشه یعنی هنوز نمی خواد یعنی آماده نیست چون اگر می خواست نهایتا راه هایی که باعث تغییر میشد رو می جست …. حالا این جستن ممکنه ذهنی باشه ممکنه هی درخواست دادن باشه ….
و مطلب دیگه انرژی ، تمرکز و توجه ما بزرگترین سرمایه ما هست پس اگر به جای اصل و به حای تمرمز روی خودمون ( بهبود خودمون ) بیایم روی دیگران تمرکز کنیم خب مسلمه که از راه به در میشیم و از بهبود و پیشرفت خودمون جا میمونیم
آدم همیشه باید تو مسیر خودش پیش بره
وقتی ما تو مسیر خودمون هر روز پیش بریم دیگه نیازی به تبلیغات نداریم
ما آماده میشیم
و از بی نهایت راه افرادی که نیاز دارن ما رو پیدا میکنن
به شرطی که ما از مسیر کج نشیم ….. ما اصول خودمون رو پیش ببریم
وگرنه اگر نخوام رو خودم کار کنم
مجبورم رو تبلیغات کار کنم
مجبورم رو دیگران کار کنم
مجبورم رو حاشیه کار کنم
چون این انسان باید رو یه چیز همش کار کنه پس چه بهتره روی چیزی کار کنه که اون چیز کارها رو انجام میده واصل هست و نه رو حاشیه ……
امروز توی فایلی که راجع به البرت انیشتین بود نوشته بود باید برای موفقیت تو هر چیزی قانونش و یاد گرفت چه ثروت چه سلامتی چه روابط …. و اون و هی تکرار و تمرین کرد و روش متمرکز موند
قبل از هر صحبتی سلام میکنم خدمت استاد جان و خانم شایسته عزیز
یک سلام از جنس عشق ایمان و آرامش
مرسی که هستید
مرسی که اینقدر خالصانه به بقیه کمک میکنید
خدا حفظتون کنه برای همه ما
عمیقا معتقدم بودنتون دنیا رو جای خیلی خیلی قشنگی برای من
باز هم ممنون
من حدودا سه سال با سایت و آموزه های استاد آشنا شدم
از اون طرف تر شرم و نادونی اومدم
به معنا تو تباعی بودم از بقیه توضیحات در مورد خودم نیگذرم که بتونم به گفتن حرفام در مورد این فایل برسم
من علرغم ایتکه فکر میکردم دارم روی خوردم کار میکنم
مدتی به شدت نا آروم و درگیر بودم
استاد وقتی اون کامنت رو خوندین دقیقا من نسترن نیشابوری یک ماه اخیر رو اون دوستمون داشتن توصیف میکردن
خول به یادمه قسمت از گفتگو با دوستان که سپیده جون وقتی با شیرین جون در مورد مسیر تکامل صحبت میکردن در مورد همین بیان افکار و صحبت کردن با بقیه و حتی تلاش برای اثبات حقانیت آگاهی ها صحبت میکردن
سپیده جون گفتن همین کار هم در عین اشتباه بودنش بخشی از مسیر تغییر فقط باید بتونیم با تشخیص به موقع خودمون رو زود ازش بیرون بکشیم و شما دقیقا تایید فرمودین و امروز وقتیی داشتم به این فایل گوش میدادم و فرمودین یک تایمی خودتون هم درگیر همین موضوع شدین البته برای مدت خیلی کوتاه دقیقا همه چیز تو مغزم روشن شد
دلیل آشفتگی این چند وقتم رو پیدا کردم
تو این مدت مدام با خدا حرف میزدم ازش نشونه میخواستم
هی میگفتم خدایا بهم بگو ایرادم کجاست
و امروز دقیقاااا همه چیز نشست سر جاش
امان ازین ذهن گول زن من
چه هنرمندانه من رو برده بود سمت خراب شدن تمام تلاشای این مدتم
من دقیقااا این مدت به ظاهر فکر میکردم من برای اثبات حرفام به کسی تلاش نمیکنم که
دلیلم هم برای این فکرم این بود که
منکه به زور با کسی وارد صحبت نمیشم که
منکه در مورد توحید و اعتقادات صحبت نمیکنم که
منکه در مورد استاد عباسمنش و آگاهی هاشوت با کسی صحبت نمیکنم که
و کلیییی دلایل به ظاهر منطقی دیگه که الان میفهمم ای وای بر من
به ق.ا آقای بازرگان در تفسیر یکی از آیات سوره بقره میگن از قول پیامبر میگن شرک در دل انسان مثل راه رفتن مورچه روی سنگ سیاه در دل بیابان در شب غیر قابل تشخیص
ولی خبر خوب اینکه من با نور آگاهی های شما امروز تونستم یکی از بی نهایت مورچه ها رو ببینم
حالا میخوام اتفاقی که این مدت تجربه کردم رو توضیح بدم
استاد من مدتی به خاطر پاره ای اتفاقات تو خوابگاه زندگی میکنم
به معنا برای من حکم مهاجرت رو داشت
اولین مهاجرت با دقیقااا یک ساک و یک چمدون15روز دیگه میشه یکسال
تا به قلا از زندگی تو محیط خوابگاه دوستای زیادی اطرافم نبودن در نتیجه خیلیهم حرف زدن برام پیش نمیومد
اما تو این مدت علرغم اسنکه تایم زیادی سر کار هستم
وقتیی میرسیدم خوابگاه به دلایل به ظاهر مختلف شده بودم مرجع درد دل و راهکار دادن به بعضی از بچه ها در نهایت هم کلی همه شون ابراز علاقه و تشویق که وای مرسی دوستت داریم
و دقیقااااااا از فرداش همون کارهای قبل
از یک جایی به بعد چون کلا آدم رکی هستم وارد فاز تندی و به قول خودشون گارد گرفتن و زدن تو برجکشون شدم
و نتیجش در عین دردناکی چشمام رو باز کرد
آخ آخ استاد نگم از حالم وقتی همین دیشب دقیقا برای دومین بار یکی از بچه ها چطوررررر منو گرفته بود به باد انتقاد با برداشت های احمقانه ای که از حرفام کرده بود و در نقش یک قربانی اشک میریخت و حرفام رو که رسما حتی یک طور دیگه شنیده بود به خودم تحویل میداد
و خوب خبر خوب بعدی اینکه تو این مدت تمام تلاشم رو کردم که اگر چیزی دوبار تکرار میشه بهش حساس بشم
تا صبح فکر کردم
و تقربا شکم تبدیل به بقین شد که این یک هشدار
یک نشونه اس
و از اون طرف به طرز جادویی تو این 2.3روز اخیر یک صدایی درونم هی میگفت برو تو سایت
اومدم و اولین چیزی که نمیدونم چطوری ولی واقعا اولین چیزی که روی سایت دیدم این فایل بود
مرا به سوی نشانه ام کن نزده بودم
حتی بنر های ابتدای سایت هم در مورد دوره جدی شماست استاد
و واقعا اینقدر نمیدونم چطوری این فایل برام بالا اومد که وقتی یهو لپ تاپم هنگ گرد و همه چیز پرید کای گشتم تا دوباره پیداش کردم دوباره گوش دادم و تقریبااا مطمئن بودم خدا از دهن شما و بقیه داره با من حرف میزنه
اونجا فهیدم چرا این مدت اینقدر به عناوین مختلف در مورد دوست داشتن خود و تفاوتش با خود خواهی من تو این مدت مطلب به چشمم میخورد و له خودم گفتم ای دللللل غاففللللل چه همه نشونه لوده و تو نمیدیدی
نمیدونم چی بگم فقط میتونم بگم
آهای همه اهالی بهشت عباسمنشی
اولینش خودم
توروخدا فقط به خودمون فکر کنیم
توروخدا دهنمون رو ببندیم
به معنا حیف انرژیمون که به جای صرف شدن در مسیر خلق خواسته هامون بزاریم برای بقیه
بماند به یادگار از نسترنی که امروز دقیقااااا اندازه پای یک مورچه کوچولووووووووووو ایرادش رو پیدا کرد