بررسی موردی یک دوست، بوسیله قوانین ثروت - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/12/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-12-09 12:50:582024-06-27 06:34:01بررسی موردی یک دوست، بوسیله قوانین ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام خدمت شما استاد عزیز سپاسگزارم ازاینکه دوباره تونستم فایلتون رو ببینم من امروز وجود شما رو واین همه فایلهای رایگان واقعا اثر بخش رو به لیست شکر گذاریم اضافه کردم بینهایت شکر گزارم به خاطر این مسیر نه به این خاطر که فقط زودثروتمندم کنه بلکه این آرامشی که بدست آوردم خیلی بزرگتره و این نعمت بزرگیه که باید مثل آب تشنش بود تا دنبالش بگردی واز خدا بخوای تا مسیر رو نشونت بده .(خدایا بخاطر نعمت مسیر و افراد درست بینهایت شکرت)
سلام براستادعزیز ترازجانم وخانم شایسته وخانم فرهادى که همیشه براى موفقیت اعضا زحمت میکشند من دوست دارم نظرم رادرباره موفقیتم درقوانین عرض کنم اول باید چندین بارقران رامطالعه کرد تاپادشاه بزرگ جهان راشناخت تابفهمیم چقدر خداى بزرگ ومهربان داریم
وقتى باورمان ازخداوند کامل شد تمام باورهاى که قبلن درذهن داشتیم دررابطه باهمه چى همه انها راپاک کنیم وسخنان وصحبتهاى استاد بزرگوار وباورهاى ایشان رامثل وحى کلام خداقبول کنیم واجراکنیم به شماقول میدهم که هم قوانین راخوب متوجه بشوید وهم نتیجه هاى عالى درهرمورد چه ثروت سلامتى وروابط وعشق بدست مى اورید که خودتان تعجب کنید ومن روزى هزاران بارخداوند راسپاس گذارى میکنم که من رادرمسیرى درست هدایت کرد وبااستاد عزیز وبزرگوار که باجان ودل وباتمام حسش وقدرتش میخاد ماقوانین راخوب بفهمیم وعمل کنیم وموفق وخوشبخت بشویم وخیلى خوشحال هستم که خانواده خداى وهم فرکانسى دارم متشکرم
به نام خداوند بخشنده هدایتگرم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
روز شمار زندگی من روز 66
من برای تغییر شرایط زندگی ام باید اول از خودم شروع کنم یعنی همراه با ساختن باور های قدرتمند کننده شخصیت خودم رو هم بر طبق خواسته ام بسازم و درست که من دارم رو باورام کار میکنم ولی اینم باید بدونم که همراه بشم با جهان نه اینکه جهانی با خودم همراه کنم جهان مسیر خودشو داره میره اگه کسی هم بخواد تغییر کنه اون منم که باید خودمو با جهان هم سو کنم من باید کلامو قاضی کنم و نمیتونم خودمو غول بزنم من هر چقدر رو شخصیتم کار کنم و بهبودش بدم جهان هم به همون اندازه در مقابلم کرنش میکنه پس باید به نتیجه ای که میگیرم نگاه کنم و خودمو اصلاح کنم
قانون برا همه یکسانه و هر کسی اندازه ظرف وجودش دریافت میکنه من هم اگه دوست دارم بهتر از قبلم بشم باید ظرف وجودم افزایش بدم تا نتایج بهتر و بگیرم پس اگه اتفاقی تو زندگیم نمیوفته مقصر اصلی خودم هستم و باید بیشتر رو خودم کار کنم من سعی میکنم هر روز نسبت به روز قبلم یه کمی بهتر بشم و اینو ادامه بدم تا نتیجه بگیریم
برگی از سفرنامه امروزم
به نام خداوند مهربان و بخشنده
66مبن روز سفر نامه من
سلام به استاد عزیزم مریم و تمام دوستان عزیز
خداوند را هزاران بار سپاسگزارم بابت این سایت عالی و استاد عزیزم و دوستان عزیزم خدایا شکرت
یکی از مشکلات بنده همین است خییلی برای من ایده می آید اما کار های عملی در راستا آن انجام نمیدادم الان یه زره بهتر شده ام اما نیاز دارم بهتر از این هم بشوم و خداوند همیشه هدایت میکنه مسیر درست را خدایا شکرت من هم مدت یک سال در خانه ماندم و فقط در دیوار را نگاه می کردم تا نتیجه اتفاق بیفتد اما هیچ نتیجه اتفاق نیفتاد و خییلی عذت نفس من پایین آمد و من بخاطری غرور که داشتم نمیتوانستم کارگری کنم چون اصلا کار نکرده بودم اما از زمانی که سفر کردم و تمرکزی روی باور هایم کار کردم و دوره دوازده قدم دوره فوق العاده آیی است خییلی به من کمک کرد که تازه قدم اول را تموم کرد ام خدا را شکر و انشالله قدم دوم را هم می خرم خدا شکر و در آنجا استاد یک جمله گفت که خییلی به من بر خورد این بود که هیچ وخت خودتان را بیکار نکنید و داستان همین دوست عزیز مان هم گفته بود خب من رفتم دنبال شغل گفتم هر چی باشه شروع میکنم و شروع کردم از ساده ترین کار با حقوق خییلی پایین و کمک به یک درآمد نسبتا بالاتر از آن هدایت شدم خدا را شکر گرچه من هم خییلی پیش میاد که در برابر الهامات قلبی خییلی مقاومت دارم اما پیش میرم خداوند کمک ام می کند خدایا شکرت
رد پای از من
هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ️️️️
به نام خداوند وهاب وعظیم
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است وتماااام
خدارو سپاس گذارم برای داشتن یک فرصت دیگه برای در یافت آگاهی های این فایل
این جمله استاد رو باید قاب کرد ومحکم کوبوند سر در ذهنمون تا همیشه قبل از ورود به هر ایده وراه کاری چشممون ببینتش که اگر به اندازه کل کیهانم ایده وراه کار پول ساز داشته باشی وهمشون دست اول وبکررر
اگر بهشون عمل(((عمل)) نکنی حرف مفتن وپوچن وبی ارزش یه دوهزاریم نمی ارزن
چون تمام اون ایده ها وراهکار ها در گرو عمل کردنن که نتیجه می دهند.صرف فقط حرف زدن راجبشون ودست رودست گذاشتن ومنتظر موندن که از آسمون یهوویی یه گونی پولی سکه ای چیزی بی افته یا درها خودشون قبل از حرکت کردن تو به سمتشون باز بشن خیالی باطل است.
درها باز می شود،ایده ها می آیند،آدما می آیند ولی در صورتی که تو بری سمت اون درها
قدمی برداشته بشود برای اون ایده ای که در حال حاظر داریش
.فارغ از نتیجه ای که ما فکر می کنیم برامون در پی داره
شاید اون نتیجه دلخواه مارو نداشته باشه ولی حتی اون نشدنه اون جور نشدنه پاسخ ما بوده راه کار ما بوده نتیجه ما بوده وپلی میشه برای گذر دادن ما ورسوندن ما به هدف نهاییمون
پس باید اقدام کرد باید قدم برداشت
اصلا ایمان یعنی اینکه تو قدم برمیداری اوووول بعد قدم بعدی گفته می شود.
کی؟؟؟ وقتی که قدم اولو برمیداری.نشون میدی به جهان که تصمیمتو گرفتی که تعهد داری که مصممی برای تغیر اونوقته که جهان کرنش میکنه جهان پاسخ میده به این میزان از تعهد وخود باوری.وجهان می بینه که خواااهان تغیری
و اونوقت شرایط وموقعیت ها رو جوری هماهنگ میکنه که هم فرکانس وهم سنگ با مداری باشه که در حال حاظر درونشی
وایده ها وراهکارهایی حول همون مداری که درونشی بهت گفته می شود از بی نهایت طریق ودستانش
وبعد اگر ایمان داشته باشی میری وعمل میکنی بهشون.ووو عمل میکنی بهشون اونوقته که نتیجه میگیری
وطبق قانون باید پیش رفت وعمل کرد
چون قانون قانونه وسابت وغیر قابل تغیر اون چیزی که باید تغیر بکنه غالب های ذهنی ماست تا هماهنگ بشه با قوانین کیهانی وخداوند تا نتایج تغیر بکنن واون چیزی که انتظار میره از قوانینو داشت وبه دست آورد
وهر گز قانون اون جوری که ما دلمون می خواد برامون کار بکنه کار نمی کنه چون قوانین خداوند همونن که هستن این ماایم که باید اون قوانینو درک واجرا بکنیم تا نتیجه دلخواهمون رو وارد زندگیمون بکنیم
خدارو هزارن مرتبه سپاسگذارم برای بودنم در این مسیر وداشتن استادی بی نظیرد چون شما
وامروز روز 66 از روز شمار تحول زندگیم بود
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق
66 امین روز از روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
الان که دارم مینویسم ساعت 00:45بامداد روز 27 ام هست ولی من درمورد روز 26 بهمن میخوام براتون بنویسم
شب وقتی اومدم سایت تا رد پامو بنویسم دیدم که فایل جدید ذهنیت قدرتمند کننده قسمت 4 اومده
دانلودش کردم و رفتم تا روز 66 رو ببینم که سایت نیاورد گفتم باشه برم کارای دیگه ام رو انجام بدم بعد میام رد پامو مینویسم
امروز صبح خدا شگفت زده ام کرد ،من نشسته بودم و میخواستم چند ساعت بعدش برم آخرین جلسه از کلاس طراحی طلا و جواهراتم رو بگذرونم
یه لحظه نمیدونم چی شد دیدم تو دیجی کالا هستم و دارم درمورد فروشنده شوید میخونم و میخوام ثبتنام کنم
چند باری میخواستم درمورد فروشندگی در دیجی کالا بدونم ولی اصلا نمیرفتم دنبالش
همه شون کار خداست میدونم جوری هر لحظه هدایتم میکنه که میخواد بهم یادآوری کنه که یادت باشه منم که تو رو هدایت میکنم و بدون اذن من تو کاری انجام نمیدی
بعد دیدم تو تکمیل فرمش نوشته بود نام فروشگاه
گفتم خدایا تو بگو چی بذارم اسم فروشگاه دیجی کالامو که میخوام باز کنم ؟؟
یهویی رفتم اینستا گفتم از اینجا بهم میگی؟بعد یه فایل که روش اسطوره نوشته بود توجهمو جلب کرد ولی اون چیزی نبود که میخواستم
انگار یه چیز خیلی خاص منتظر بودم که خدا بگه
دوباره پرسیدم خدا یه چیزی میخوام که خاص باشه
تو دلم یه صدایی گفت برو سمت قرآن
رفتم و گفتم خدا تو اسم فروشگاهم رو بگو همین که قرآن و باز کردم سوره قصص اومد همون سوره ای که اولین بار با سوالم باعث شد که مسیر زندگیم تغییرش شروع بشه و سوال هایی که سبب تغییرم شد
بعد گفتم خدا قصص بذارم؟ رفتم بنویسم نوشت مجاز نیست
بعد به آیه 7 که خیلی دوستش دارم و بارها خدا بهم نشونه فرستاده این آیه رو که نوشته نترس و نگران نباش حتما ما او را به تو بازمیگردانیم ،نگاه کردم و گفتم خدا چه اسمی باشه ؟
گفتم هفت بنویسم دیدم اونم نمیشه
یهویی که داشتم هفت میگفتم پشت سرش به زبونم وادی جاری شد
هفت وادی
من هفت وادی رو تو ادبیات یا جاهای دیگه شنیده بودم ولی معنیشو نمیدونستم و اصلا نظرم نبود حتی یادم هم نبود این اسم
زود رفتم تو اسم فروشگاه نوشتم هفت وادی و گزینه تایید رو زدم و شد
و نوشت اسم فروشگاه دیجی کالاتون هفت وادی
رفتم گوگل نوشتم هفت وادی
1- طلب 2- عشق 3- معرفت 4- استغنا 5- توحید 6- حیرت 7- فقر و فنا در عرفان و مشاهده بار تعالی
توضیحاتشو که خوندم بین 7 تا به توحید که رسیدم
نوشته بود
عطار گوید:
تو در او گم گرد توحید این بود
گم شدن کم کن تو تفرید این بود
رفتم شعر کاملشو ببینم که معنیشو بخونم
شعر بیان وادی توحید عطار منطق الطیر
از قضا افتاد معشوقی در آب
عاشقش خود را درافکند از شتاب
چون رسیدند آن دو تن با یک دگر
این یکی پرسید از آن کای بیخبر
گر من افتادم در آن آب روان
از چه افکندی تو خود را در میان
گفت من خود را در آب انداختم
زانک خود را از تو مینشناختم
روزگاری شد که تا شد بیشکی
با تویی تو یکی من یکی
تو منی یا من توم، چند از دوی
با توم من ، یا توم، یا تو توی
چون تو من باشی و من تو بر دوام
هر دو تن باشیم یک تن والسلام
تا توی برجاست در شرکست یافت
چون دوی برخاست توحیدت بتافت
تو درو گم گرد، توحید این بود
گم شدن کم کن تو، تفرید این بود
بعد از این وادی توحید آیدت
منزل تفرید و تجرید آیدت
رویها چون زین بیابان درکنند
جمله سر از یک گریبان برکنند
گر بسی بینی عدد، گر اندکی
آن یکی باشد درین ره در یکی
چون بسی باشد یک اندر یک مدام
آن یک اندر یک، یکی باشد تمام
نیست آن یک کان احد آید ترا
زان یکی کان در عدد آید ترا
چون برونست از احد وین از عدد
از ازل قطع نظر کن وز ابد
چون ازل گم شد، ابد هم جاودان
هر دو را کی هیچ ماند در میان
چون همه هیچی بود هیچ این همه
کی بود دو اصل جز پیچ این همه
این شعرا رو که خوندم فقط اشک ریختم، درسته خیلی کامل و واضح متوجه معنی نشدم ولی کلش توحید بود و قدرت دادن به خدا ،
خدای من ،همه این هدایت هاش برای اسم فروشگاه که تو دیجی کالا خواستم اسم نویسی کنم نقاشیامو بذارم برای فروش این همه برام درس داشت و خدا باهام حرف زد
من هیچم هیچ ، هیچ ندارم واقعا وقتی همه این هدایت هارو بهم میگه با تمام جزئیاتش بهم میگه که ببین طیبه من علاوه بر اون که تو رو هدایت میکنم با تک تک جزئیاتشم دارم بهت یاد میدم و میگم که چجوریه هدایتم
باورت رو دارم قوی میکنم تو هم سعی و تلاشتو بکن و از مسیر لذت ببر و سپاسگزاری کن و احساست رو خوب نگه دار
و باقی رو بسپر به رب به صاحب اختیارت که خدای یکتایی که تک و تک هست و یکی
خدای من ازت سپاسگزارم که بهم کمک میکنی
بار ها از خدا میخوام که کمکم کنه تا در مسیر تکاملم سعی کنم کنترل ذهنم رو با ورودی های زیبا کنترل کنم
و عمل کنم به ایده ها و هدایت هاش که در فایل روز 66 هم استاد در مورد ایده ها گفتن و عمل کردن بهشون
سلام و وقت بخیر خدمت استاد عباس منش و همه تیم این گروه تحقیقاتی که خیلی خیلی خیلی به من کمک کرده و میکنه تا به طور منسجم روی موفقیت و رویاهام تمرکز کنم.
استاد شما توی این فایل گفتین دوره هایی رو که خریداری کردیم میتونیم به همسر، خواهر، برادر و پدر و مادرمون بدیم اگر خودشون خاستند. حالا سوال من اینه که اگه من به خواهرم دوره ای رو که هزینه ش رو پرداخت کردم بدم و خواهرم بخاد ازش استفاده کنه شوهر خواهرم این وسط تکلیفش چیه؟ خاهرم به تنهایی باید از این دوره ها استفاده کنه؟ چون ممکنه این اتفاق بیفته که زمانی که خاهرم در حال استفاده از این محصولات هست شوهرش هم حضور داشته باشه.
ممنونم که وقت میذارید و کامنتها رو میخونید و پاسخ میدید.
سلام
از گروه تحقیقاتی عزیز ممنون میشم که پاسخ این سوال رو بدهند
ممکنه کسی محصولی رو تهیه کرده باشه ولی در حال حاضر با پدر و مادر و خواهر یا برادرش در یک خانه زندگی نمیکنه
مثلا ازدواج کرده و یا هر چیز دیگه ای
آیا باز هم میتونه اون محصول رو به خانوادش بده ؟
برداشت خود من اینه که ما وقتی محصولی رو تهیه میکنیم فقط میتونیم اون رو در اختیار کسانی قرار بدیم که با اونها زیر یک سقف زندگی میکنیم ( البته فقط خانواده )
مثلا زن محصول رو به شوهرش و فرزندانش بده
و یا اگر ازدواج نکرده ایم به والدین و خواهر برادرهاییکه اونها هم در خانه با ما زندگی میکنند و البته خواهان تغییر باشند
درسته؟
سلام استاد عزیز.واقعا ممنونم بخاطر فایل فوق الادتون
سلام.استادعزیزم.جناب عباس منش ازاینک به خانواده شماپیوستم خیلی خوشحالم امروزدومی روزمن هست که درجمع شماودیگردوستان هستم.امیدوارم که خداوندبزرگ ومهربان وشمااستادبزرگوارم حامی من باشیدکه دراین دوره آموزشی موفق وسربلندباشم وبه مراتب روزبروزبهترازدیروزباشم.به امیدآن روزها.شاگردشما.کشوری
سید حسین سلام
مهربونا سلام
چن روزی بود خیلی دسپاچه بودم انگاری که پریشون باشم،همش با خودم میگفتم چرا من نتیجه ای که می خوام رو نمیگیرم،چون امتحان زبان داشتم فایل رو دقیقا همون لحظه که پیامش تو تلگرام اومد دانلود کردم به خودم گفتم زبانم واجبتره اول اونو امتحان بدم بعد میام دیدنه فایل استادم،بعدشم فلشمو گم کردم دیگه موند تا دیروز که اومدم سر کار دوباره دانلودش کردم همونجا نشستم دیدمش،تا شب موقع خواب با خودم درگیر بودم که خدایا چرا این فایل؟پیامش برا من چیه؟چی می خوای بهم بگی که باز استادمو انداختی تو زحمت؟همینطور درگیر بودم،. . . شب رفتم پیش یکی از آشناها که تنها بود خوابیدم،همسرم تماس گرفت بهش گفتم من امشب اینجا میخوابم خونه نمیام و فقط بهم گفت حتما ماشینو بزن تو پارکینگ،به طرف گفتم برام ماشین رو گذاشت تو پارکینگ،طرف باباش پراید داره،اومد کلی از ترمز و کیفیت ماشین تعریف کرد،صبح از خواب بیدار شدیم،برادر و خواهرش اومدن،خواهرش گفت شوهرت بهت چیزی نگفت دیشب نرفتی خونه،گفتم نه مگه قراره چیزی بگه؟گفت البته تو خودت یه دولت خودمختاری کسی جرات نمیکنه بهت چیزی بگه،یه لحظه گفتم خدایا شکرت.از داداشش خواستم ماشینو از پارکینگ خارج کنه تا بیام سر کار،وقتی اومد باز کلی از ماشینم تعریف کردن،اومدم سر کار به خودم گفتم چیکار کنم که امروزم بهتر از دیروزم باشه؟گفتم این فایل آخرین پیامه استاده پس دوستان میان نتایج اخیرشون رو مینویسن پس من برم باورمو که” چون مهربونا به این نتیجه مطلوب رسیدن پس منم میتونم برسم” رو تقویت کنم.کامنتای دوستان رو که میخوندم اشک از چشام جاری شد،گفتم استادم راست میگه.من بچه سالمی دارم خوب غذا میخوره،خوب درس میخونه،خوب قد کشیده،خوب نقاشی میکشه،من و باباشو خیلی دوست داره براش مهم هستیم بهترین مدرسه میره و موقع ثبت نام خیلی راحت ثبت نامش کردن،بهترین وسایلا و لوازم تحریرارو براش به راحتی تهیه میکنم،بدون اینکه بشینم رو سرش خودش مشقاشو مینویسه دیکته هاشم بدون اینکه من کمکش کنم همیشه عالی میگیره،به راحتی براش سرویس پیدا کردیم،محیط کارم آروم شده هرکس سرش تو کاره خودشه همکارا مهربونتر شدن دست و دلباز تر شدن،من همسر مهربونی دارم که همیشه با هم در صلح هستیم و مثل دوتا دوست میمونیم و اون هم کم کم داره با من هم فرکانس میشه و همیشه موافق شده،خونه ای داریم که تو این زمستون گرمه چون از زمانی که آفتاب طلوع میکنه تا لحظه غروب دور خونه مون میچرخه و به وسایل گرمایشی کمتر وابسته میشیم و موقع خواب کارمون با یه پتو راه میفته و نیازی به لباس گرمکن و دوتا پتو نیست،دوش حموم سالمه ،آبگرمکن خوب آب رو گرم میکنه،آی فن تصویری نیست ولی صدارو خیلی واضح منتقل میکنه و متوجه میشیم که کیه،در حیاط سالمه،توالتش تو خونه است و نیازی نیست از پشت پنجره نگاه کنم که طهورا بره دسشویی،و . . .چیزایی که از دیشب تا ظهر دیدم و یادم اومد که همه اینارو من دارم. فکر که کردم دیدم خیلی زندگیم راحت و عالی شده و اینا همه شون یعنی ثروت و ثروت یعنی اینکه حسه خوب داشته باشی وقتی خواهره گفت پسرش واسه مشق نوشتن مرگ رو میاره جلو چشماش خندم گرفت یه لحظه گفتم خدایا شکرت، و الان متوجه شدم که همینکه نگرانه چیزی نباشی یعنی در مورد اون موضوع ثروتمند هستی و اگه سعی کنی درمورد موضاعات مختلف حرص نخوری و فقط حست رو خوب کنی و نسبت بهش بی توجه باشی خوده موضوع از رو میره و باهات سازگار میشه و تو به ثروت میرسی.زمانی که کسی موضوعی برام تعریف میکنه فکر میکنم که این موضوع اگه خوبه من دارمش میگم شکر و اگه خوب نیست و من ندارمش میگم شکر و این شکر گفتنا خیلی راه رو هموار میکنه بدونه اینکه بیل و کلنگ دست بگیرم.پس من دیگه دستپاچگی و پریشونیم رفع شد.خدایا شکرت.
سید حسین سپاسگزارتم.
مهربونا بابت کامنتای زیباتون سپاسگزارم.