چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟ - صفحه 13
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-12 08:58:212024-12-14 05:19:53چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به همهی عزیزان
امیدوارم شاد باشید
چه راهکارهایی از آگاهی های این فایل آموخته اید که قصد دارید با اجرای آنها، ویژگی خوشبینی را در ذهنیت خود تقویت کنید؟ برای این منظور، چه قدم هایی – هرچند کوچک – را می توانید در برنامه روزانه خود بگنجانید؟
من موردی بهش میپردازم
اگر به همسرم در هر موردی شک کردم و بدبین شدم بگم اون که همیشه عالی بوده فوقش این مورد اشتباه هم باشد تو شکر گزار مابقیش باش بقیه اش را بسپار به خدا درست میشه
اگر به خواهر و برادرهایم و و پدر و مادر بدبین شدم به زمانهایی فکر کنم چقدر یاریگرم بودند و دستان خداوند بودند در زندگیم و مرا همراهی کردند و سپاسگزار خداوند باشم مابقیش را بسپرم به خدا
اگر همکارانم باعث شدند من بدبین بشم به زمانهایی فکر کنم که با هم شاد بودیم و با وجود آنها کار کردن لذت دارد و سپاسگزار وجودشان باشم مابقیش را بسپرم به خدا
اگر در جامعه کسی یه کاری انجام داد بنا را بزارم بر اینکه حتما در ان خیریتی هست و یا درسی برا من داره بدون قضاوت و پیش داوری بسپرم به خدا و وارد موضوع نشم و آرامش را برای خودم رقم بزنم
سپاسگزار هر آنچه آن لحظه حالم را خوب میکند باشم
بدونم و آگاه باشم با خوشبینی میتوان روابط خوبی را به وجود بیاورم و آرامش را در زندگی تجربه کنم
بدونم و اگه باشم با خوشبینی میتوانم تمرکزم را روی زندگی و کارم بزارم و ثروت بیافرینیم
بدونم و آگاه باشم با خوشبینی میتوانم عشق به دیگران بورزم واتفاقات خوبی را برا خودم رقم بزنم
بدونم و آگاه باشم دنیایی میتواند پر از شادی و عشق و محبت باشد که خوشبینی در آن رواج داشته باشد
هر لحظه که خواستی بدبین باشیم ببین چه چیز را میتوانی شکر گزاری باشی و حال خودت را خوب کنی و کافیه به خوبیهایش یا خوبی چیز دیگر فکر کنی و شکر گزاری خالق هستی باشی و آرامش خودت را حفظ کنی
خداوند توحیدت را بر قلبمان جاری نما
سلام و درود
با توجه به آگاهی های این فایل، دلایلی را لیست کنید که تغییر از بدبینی به خوشبینی را برای تجربه زندگی بهتر، ضروری می داند؟
اگر از فرد بدبین به فرد خوشبین تبدیل شویم دستاوردهایش برامون :
بدست آوردن آرامش
هماهنگ شدن روح و جسمون
احساس خوب در لحظه
نبودن کینه و بدی و زشتی در قلبمون
احساس امنیت داشتن در زندگی
سلامت روحمون و نهایتا سلامت جسمون
شاد بودن زندگیمون
ارتباط قویتر با انسانها برقرار کردن و لذت بردن از زندگی اجتماعی مون
کیف کردن و شادی و عشق در زندگی شخصی و خانوادگی مون
کیف کردن و شاد بودن در کنار همکارانمون
با توجه به شاد بودنمون و در لحظه احساس خوب داشتن و فرستادن فرکانس شادی و عشق باعث میشه در مسیر درست و رعایت قوانین هستی باشیم و بهترینها را در زمینه روابط و سلامتی و ثروت و..برای خودمون رقم بزنیم
احساس انساسیت خالص بهت دست میدهد چون قضاوتها و غیبتها و خودخوربها و…تمام میشود و جای خودش رو به آرامش و صلح و دوستی میدهد
یادم به داستان پیامبر آمد که با وجود اینکه خاکستر برسرشان خالی میکردند ولی وقتی آن فرد مریض شد به عیادتش رفتند یعنی نه بدبین شد و نه بد برداشت کرد بلکه با آرامش خاطر به دیدن مریض رفتند یعنی میشه تا این اندازه خوشبین شد این که اتفاق افتاده بوده بدی بوده که رخ داده و پیامبر چنین بخشنده و کریمانه رفتار کرده ما در مورد خوشبین بودن یعنی بنا را بزارین بر خوبی و خوب در نظر بگیریم یعنی اتفاقی نیافتاده ولی در ذهنت و روحت یه چیزی دیدی و یه حرفی شنیدی و عکس العملی دیدی خوب برداشت کن نیاز به تمرین دارد امروز حتی یه عدد هم بتونی خوب برخورد کنی و برداشتت خوب باشه و ذهن و احساست آرام باشه به نظر من عالیه
در پناه خداوند سلامت و شاد و سعادتمند باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد عزیزم ،استاد شایسته شایسته ام،دوستان گلم
استاد جان همه چیز باوره،بر اساس باور عملکرد شکل میگیره.
گذشته تا 21 سال بد بین بودم و خشن دلیلش باور عدم اطمینان بوده البته الان میدونم و متوجه میشم باورهام رو
بعد از 21 سالگی شروع کردم مطالعه بیشتر و اتفاقا تو حوزه روانشناسی موفقیت،موفقیت فردی،بیزینس و..
کتابهای تریسی و رابینز و دایر و پاندر و اسکاول شین ولوییز هی و…
خداییش در این زمینه اخلاق و آرامش بهتر شدم،البته همزمان فرشته ای تو زندگیم اومد (همسرم)که کلی او اخلاق خوبش باعث خوندن کتاب و رسیدن به اون اخلاق شد.
من خیلی کتاب خوندم و خوندم و خوندم
خب بک گراند عدم اطمینان همیشه بود ولی روش با رنگ اعتماد و خوش بینی پر شده بود.جایی رسیدم که دوستام بهم میگفتن خیلی خوشبینی و البته میگفتن ساده ای
بعد تو برهه ای با دو گانگی برخوردم و کتابها رو گذاشتم کنار دوباره همون حالت بد بینی و عدم اعتماد اومد و با اینکه بدبینی داشتم یه جایی با یکی همکار شده بودم که او بدتر از من بود.من میگفتم اصل بر برائته و باید نسبت به دیگران خوش بین باشیم و ایشون میگفت اصل بر خلافکاری مگر اینکه عکسش بهم ثابت بشه .استاد اتفاقا اون تو کار موفق تر بود و من نه….
بماند
نهایتا با شما آشنا شدم هر روز که داره میگذره همه چرخ دنده ها سر جاش قرار میگیره ،اون موقع اعتماد و مثبت اندیشی میریختم، الان منطق اعتماد و خوش بینی رو یاد گرفتم و دارم یاد میگیرم.
این مهمتره
با منطق زیر بنای هر چیزی رو متوجه میشیم،انگار خودمون به آدمی تبدیل شدیم که نمره ما بالاتر رفته و خودبخود برامون پدید میاد.
نمیخام بگم الان خوشبینم ولی استاد الان باورهای بهتری نسبت به افراد دارم،عوض اینکه کلاهبردار بدونم دیگران رو میام میگم من چی هستم ،من به چی توجه دارم .
من آدم دروغگویی نبودم و نیستم ،حداقل سعی میکنم نباشم ولی دروغگو میومد توی برخوردهام و کلاه برداری هم میکردن و سو استفاده از سادگی هم میکردن ولی باور من چی بود ولی توجه من چی بود،توجه من روی چیزی بود که نمی خواستم و ازجنس همون برام پدید می اومد.
بخدا نکته مهمیه ،ممکنه ما اهل خیلی از کارها نباشیم و متنفر باشیم از اون،اما توجه ما اگه به اون تنفر باشه از جنس همون وارد زندگی ما میشه.دقت کنیم
خلاصه استاد جان ما یه پروسه ای سر و کار داریم که تکامل میخاد و همش یک چیزه،با باورهامون همه چی رو خلق میکنیم.باید حواسمون به ذهن گرامی باشه که گوشه اش برای شیطان باز نشه.
من از همه آموزشهای شما سپاسگزارم و امیدوارم و از خدا میخام ،منم مثل شما جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنم.
در پناه خدا باشیم
سپاس معبودی که فرمانروای جهانیان هست
سلام تکه ای از خدا
اگر بخواهیم قانون های جهان هستی رو لیست کنیم و مهم ترین رو بنویسیم اون
قانون جذب هست
اگر کمی در مورد کهکشان ها اطلاعات داشته باشیم
یا
در مورد
کهکشان خودمون
کهکشان راه شیری
این کهکشان که به صورت دایره ای در حال حرکت هست اعم از ماه، زمین، مشتری، زحل، مریخ… یک مرکز داره به نام سیاه چاله
و این سیاه چاله یک نیروی غیر قابل وصف و غیر قابل رویت و غیر قابل لمس(الله) هست
و این جاذبه هست که این همه کره رو با اون نیروی مرکز حفظ کرده اگر جاذبه نباشه
تمام راه شیری از هم پاشیده میشه و کل کره ها به هم میخوره
داشتم با خودم می گفتم که قانون جاذبه یا همان قانون جذب بزرگ ترین و مهم ترین قانون جهان هستی هست
ما اگر بیاییم از این قانون استفاده کنیم یعنی
در افکارم به چیز های خوب توجه کنم در گفتارم در مورد چیزهای مثبت صحبت کنم و در نگاهم به چیزهای زیبا توجه کنم
از جنس همین ها طبق بزرگ ترین و مهم ترین قانون جهان هستی
جذب می کنم و وارد زندگیم میشه
به همین راحتی و خوشمزگی
نقطه سر خط درس تموم شد
من کلا آدم خوشبینی هستم به گونه ای که بعضی وقتا ها بهم میگن واقعیت و حقیقت رو نمیبینی در حالیکه من با این خوشبین بودنم هیچ وقت و هیچ وقت مورد سوء استفاده قرار نگرفتم و باعث شده هم خودم از لحاظ ذهنی اذیت نشم هم دور اطرافم رو با بد بین بودنم اذیت نکنم
چون آدم های بد بین نه تنها با بدبین بودنشون خودشون اذیت میشن و همیشه در مورد همه چی و همه کس سوءظن دارند بلکه با این طرز نگاهشون به دنیا و آدما و نحوه کلامشون دور اطراف خودشون رو هم اذیت میکنن
خداور شکر میکنم بابت مسیری که در آن هستم و الله مهربانم مرا در این مسیر زیبا و عاشقانه قرار داده سپاسگزارم دوستت دارم
خداروشکر میکنم که از خدای خودم و از خودم راضی هستم و از خدای مهربانم میخوام از من راضی و خشنود باشه و هدایتم کنه آنگونه باشم که می پسندد
خداروشکر میکنم که از اول آدم خوشبینی بودم و هستم و ذهنم و زندگیم آرام و پر از اتفاق های مثبت هست
خدارو شکر میکنم که الله مهربانم روز به روز آگاهترم می کند
خدارو شکر میکنم که آگاهی های ناب به طرق مختلف در من جاری هست
خدایا شکرت
عاشقتم ای نیروی غیر قابل روئیت و غیر قابل مشاهده
و همه عاجز از وصف تو
ممنونم استاد عزیزم
عشق براتون
استاد از این گفتین که افراد بدبین چنین ویژگیای دارن که مثلا با شنیدن یه دروغ از یکنفر، فکر میکنن اون فرد همیشه بهشون دروغ میگه یا بر این باورن که همهی آدمها، درحال دروغ گفتن بهشون هستن
میتونم اعتراف کنم که من تا مدت زیادی چنین ویژگیای رو داشتم و هنوزهم رگههایی از این خصلت درونم وجود داره
و این پوضوع رو شاید بتونم ربط بدم به بچگیم چون مادرم همیشه دنبال این میگشت که ثابت کنه پدرم داره بهش دروغ میگه و پدرم هم دائم درحال تلاش برای اثبات اینکه مادرم بهش دروغ میگه و درآخر اثبات این موضوع به همدیگه که: ببین منو دوست نداری!
با شنیدن این آگاهیها فهمیدم ای وایِ من! من فقط با همین یهدونه ویژگی مخرب درونم، باعث زهرمار کردن رابطهی عاطفیم شده بودم. باعث آزار خودمو اون فرد شدم و شاید دقیقا تا همیییین امروز، هرچند هم کم ولی اون فرد رو مقصر تخریب رابطهمون میدونستم..
من وقتی وارد یه رابطهی عاطفی شدم، باور کنید اونقدررررر آدم بدبینی بودم که حد نداشت. اصلا بزارید با یه مثال، براتون از عمق این فاجعه بگم. مثلا یادمه چون پارتنرم صدای خوبی داشت و گوینده هم بود، یه شب هوس کردمو بهش گفتم ک برام یه پادکست با صدای خودت ضبط کن. اونم کلی متن پیدا کرده بود و با ترکیبشون یه پادکست درست کرده بود و برام همونشب فرستاد. محتوای متنها راجه به کسی بود ک از دستش دادی و خلاصه یه جورایی شکست عشقی بود. و من وقتی اولین حرف از پادکست رو شنیدم، نشستمو مثل ابر بهار گریه کردم. چرا؟ چون بر این باور بودم که پارتنرم هنوز به فکر دوستدختر قبلیشه و این متنهارو به نیابت از یاده اون پیدا کرده و داره برای من میخونه. خلاصه گریه کردمو گریه کردمو گریه کردم و بعدش هم دعوا راه انداختم. اونم خیلی خیلیییی از رفتارم تعجب کرد و گفت بابا مگه چیکار کردم. گفتم این متنها حرفای دلت بوده برای دوست دختر قبلیت. گفت ب خدا ک نه، من فقط یه سری متن پیدا کردم ک اصن ب معنیشم خیلی توجه نکردم؛ فقط پیدا کردم که برای “تو” پادکست بخونم. گفتم الا و بلا نه. داری دروغ میگی
توی اون چندماهی که ما باهم بودیم، من هیچووووووقت باور نکردم ک دوستم داره و همش فکر میکردم که داره بهم دروغ میکه و دنبال این بودم ک اینو به خودشم ثابت کنم که ببین، دیدی من راست میگفتم؟
بعد هم در آخر به طرز خیلی نامناسبی از هم جدا شدیم
بعد از اون آدم، من توی سال آخر مدرسهم با یکی
از بچههای مدرسه بطور خیلی عمیقی صمیمی شدم که خیلی ارتباط صمیمیِ عمیقی بینمون شکل گرفته بود و من بازهم ب این آدم اعتماد نداشتم و بازهم دائم دنبال اثبات این بودم که: داره دروغ میگه!
و هیچکدوم از محبتهایی که برام میکرد، هیچکدوم از لطفها و مهربونی و عشق هایی که بهم میورزید رو نمیدیدم و باور کنید که ما در هفته، 6 روزش رو قهر بودیمو اون یکروز هم، شبش دوباره دعوامون میشد و تمام این دعواها بخاطر بدبینی من به رفتارهاش بود. چون برای هرکدوم از محبتهاش یه سفسطه میچیدم
تا اینکه دورهی عشق و مودت رو خریدم و باور نمیکنید که چقدررررررر منو عوض کرد. اونقدرررر تغییر کردم که اصلا انگار شده بودم یه فاطمهی دیگه. چرا؟ چون چشام باز شده بود و پاک شده بود از بدبینی ها و یاد گرفته بودم ک محبت هاشو ببینم و این باعث شده بود احساس خوشبختی بکنم. تا قبل از این ماجرا فکر میکردم که چقدر آدم بدشانسیم چون من به افراد احساسات خیلی عمیقی پیدا میکنمو اونا قدر این حد از علاقه رو نمیدونن.
درصورتی که من فقط “فکر میکردم” ک قدردان نیستن و دائم درحال دروغ گفتن بهم هستن.
اما بعد از اون استاد، منم خودمو مثل شما یه آدم خوششانس در زمینهی رفیق هام میدونم. اتفاقا چندروز پیش، هم خودم داشتم فکر میکردم و هم بابام داشت میگفت که: تو توی رفیق هات شانس داری
و دقیقاااا همینطوره استاد
منم مثل شما وقتی از آدمهای دیگه میشنیدم که از رفیق شانس نیوردن یا ازشون ضربه خوردن، به شدت تعجب میکردم و با خودم میگفتم: مگه میشه؟
چون من همیشههههه رفیق های خیلیییی عالی ای داشتم.
حتی الان که به گذشته فکر میکنم، میبینم از همون اوله اول، رفیقهام عالی بودم. همونقدر با وفا. با معرفت. قابل اعتماد. خوش قلب و…
و واقعا و واقعااا خداروشکر میکنم که جز اون افرادی بودم که چنین آدمهای خوبی رو کنارم تجربه کردم
ولی درکل من در گذشته آدم به شدت بدبینی بودم و خیلیییییی سخت به گسی اعتماد میکردم و تا یه مدت زیادی درگیرِ اثبات دروغ های اون افراد به خودم و خودشون بودم و این باعث شده بود که خودم از روابطم لذت نبرم و عشقی که میخواستم تجربه کنم رو از خودم دریغ میکردم
ولی خودمو اصلاح کردمو دیدم وااااو من چقدرررر آدم خوش شانس و خوشبختی هستم از داشتن چنین آدمهایی در کنارم
هرچند که هنوزهم رگههایی از این بدبینی درونم وجود داره. مثلا اگر رفیقمو کار داشته باشمو بهش پیام بدمو جواب نده و بعد ازش بپرسم که چیکار میکردی که جواب ندادی و یه چیزی بگه، یه لحظه تو ذهنم مرور میشه که: داره دروغ میگه. برای همون با طعنه میگفتم: آره جون عمت. توی اون تایم داشتی فلانکارو میکردییییی؟
وقتی روی دورهی عشق و مودت به طور تمرکزی کار میکردم، اگر به چنین مسائلی برمیخوردم، به دقیقه نمیکشید که سعی میکردم از یاد ببرم این اتفاق رو و بگم خب ممکنه گاهی منم حوصله ی جواب دادن نداشته باشم و ممکنه گاهی من هم دروغ بگم پس ولش کن و بیا ک خوب رفتار کنیم
ولی اخیرا که از فضای آگاهیهای عشق و مودت دور شدم، تا میام به خودم بگم: خب ولش کن حالا یه دروغی گفته دیگ؛ ذهنم بازی در میاره و میگه: یعنی نمیخوای براش قیافه بگیری و تیکه بندازی و به روش بیاری؟
و این باعث میشه آرامشم مخدوش بشه..
ولی الان یه حسی شبیه این دارم که: هیچی اونقدر مهم نیست که من خیلی سخت بگیرمش. حالا یه دروغی هم گفته؛ فدای سرم. بیخیال بابا. بیا به چیزای قشنگ دیگه که اتفاقا زیاد هم هستن توجه کنیم
ازت ممنونم استاد
ازت ممنونم خدای من
از ممنونم من
درپناه لبخند تو باشیم خدای خوبم–
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز
چقدر این فایل خوش موقع بود واقعا و چقدرر من بهش نیاز داشتم
چند وقتی بود که از خداوند درخواست کرده بودم که دوست دارم انسان های فوق العاده وارد زندگیم بشن و دنبال این بودم که ببینم دقیقا چه چیزی تویه ذهن من هموز درست نشده تا بهترین انسان ها وارد زندگیم بشن
که رسیدم به این جلسه
من در مورد خیلی از چیزا مثل آینده زندگیم از لحاظ کاری و خیلی موارد بخاطر این آموزش ها خوشبین شدم و خیلی هم در مورد این موارد بدبین نبودم از قبل ولی در مورد ادما به واقعا خیلی بد بین بودم و همیشه یه ترسی داشتم و دیوار دور خودم کشیده بودم اونم بخاطر باور هایی که از بچگی به من داده بودن و اتفاقاتی که برام به سبب اون افتاده بود
و در مورد آدما واقعا باید تلاش کنم تا خوشبین باشم
البته که هیچ ربطی به گذشتم نداره و طی یک روندی داره بهبود پیدا میکنه
یک سری باور و جملات تاکیدی هست که خیلی داره به من کمک میکنه
اینکه من جذب کننده اتفاقات ، آدم ها و انرژی های مثبتم هستم
اینکه توی جهانی که قانونمنده تمام آدم هایی که به من برخورد میکنن در فرکانس من هستن پس اگر من روی خودم خوب کار کنم انسان های فوق العاده ای وارد زندگیم میشن
و یه کار دیگه ای که در حال انجامش هستم اینه که دارم یک لیست جامع از تمام انسان های مثبتی که در زندگیم تا اینجا بهشون برخورد کردم و یادم هست مینویسم و جلوشون ویژگی مثبت بارزشون رو مینویسم و طی نوشتن قشنگ متوجه شدم که ذهنم چقدر استادانه از آدما ایراد میگیره
و هرچقدر که بیشتر پیش میرفتم در مورد ادما و تجربه های مثبت قشنگ حس و حالم و فوق العاده میشد و دلم تنگ میشد برای اون افراد و میگفتم کاش وقتی پیششون بودم قدر این ویژگی مثبتشون رو میدونستم و تصمیم گرفتم که از این به بعد بیشتر قدردان ویژگی های مثبت افراد باشم
خداروشکر بابت این اگاهی های بینظیر
استاد سپاسگزارم ازتون
به نام خدای عشق و فراوانی ها
درود به همه ی دوستان هم فرکانسی ام
درود بر استاد خوبان
تحسین میکنم استاد عزیزم رو برای این فایل بسیار ارزشمند و مفید
تحسین میکنم و شاکر هستم برای سلامت جسمتان برای این انرژی و آرامشی که در این فایل دریافت کردم.
سپاسگزارم و تحسین میکنم قدرت بیان زیبای شما
لباس شیک و با کیفیتت و تسلطتت بر روی گفتن این آگاهی
تحسین میکنم و سپاسگزارم که این روحیه و انگیزه و درک رو دارید که همیشه برای تمام فایلهای دانلودی و محصولات کیفیت براتون مهم بوده و هست و من به شخصه حتی با همین فایلهای دانلودی ارزشمند که میلیون ها دلار ارزش دارن نتایج گرفتم.
تحسین میکنم و سپاسگزارم برای پیشرفتی که در وجود شما در کیفیت فایلهاتون هر روز و هر روز میبینم.
تحسین میکنم و سپاسگزارم که این مصاحبه و مطلب مفید رو برامون آماده کردی ای استاد مهربان
استاد جانم بعد از دیدن این فایل من یاد گرفتم قانون تکاملم رو در روابط و اعتماد به دیگران رعایت کنم
و طبق قانون تمرکزم بر جنبه های مثبت افراد و زندگیم باشه و مثل شما و آقای جف بزوز خوش بین
باشم
یک خوشبین آگاه و دانا
واقعا سپاسگزارم
باور جدید من /عبارت تاکیدی من بعد از دیدن این فایل ارزشمند و طلایی:
من یک خوشبین آگاه و دانا هستم.
من یک خوشبین باهوشم.
من یک خوشبین مدبرم.
سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات یگانه خالق آفرین من ،،
تنها قدرت مطلق کل گیتی پهناور ،،
سلام و درود خدمت دوستان عزیزم ،،
نکته ای که از این فایل بی نظیر تونستم دریافت کنم برای دفعات بعدی که گوشش دادم این بود که مجموع رفتارهایی که بعد از تغییر خودمون بعد از چند مرحله پیش رفتن میتونیم کنار هم قرار بدیم ی آرامش فوق العاده برامون به همراه داره ی حس اعتمادی که میدونی ی نیرویی ی قدرتی هست که پازل هارو برات سر جایی که باید باشه قرار میده ،،
این حس
این ایمان
این اعتماد
این جریانی که توی وجودت هستا همیشم بوده ولی انگار ی حجاب دورش کشیده بوده ذهن خودمون ی حجاب از جنس شرک ی حائل از جنس کفر و ترس ، خیلی خیلی خیلی ساده تر بهش باید نگاه کنیم الکی سختش نکنیم برای خودمون ،،
همین که توی تاکسی میشینی سید محمد رضا عزیزم دهنت و ببندی و ادامه ندی انرژی های منفی که افراد دارن پخش میکنن
توی محیط های اطرافت ،، فروشگاه ها نمیدونم مترو و اتوبوس و تاکسی ، محیط کارت ((( هزار درصد اینو همه تجربه کردیم هر جایی هر جایی ی حرفه ای یه شغلی یه اداره ای یه مجموعه ای بیشتر از دو نفر کارمند داشته باشه یا همون دونفر حتی الان که میگم ی نفرشم یادم اومد ، در حال نق زدن و نالیدن از صاحب کارشونن از شغلشون از چمیدونم جامعه از نونوا از بقال از چقال ،
همینجا رو اعراض کنی ، عین معنی خود کلمه روی برگردانی ،خودش ده تا پله جلویی پسر ،،
بعد میای سراغ خانواده ، محیط خونه ، ندیدن اخبار ، هر چیزی که استرس برات ایجاد میکنه دوری کنی خودتو اعصابتو ، افکارتو محافظت کنی ، عین غذایی که فضله موش توش ببینی بریزی دور نخوری ،، گوش میدی عین سنگ و کلوخ توی خیابون ،، تو هر چقدرم گشنت باشه هیچ موقع سنگ بر نمیداری بزاری دهنت که ،،
با تمرین به این مرحله برسیم ، به قول استاد عزیزم ، تَق ، اونوقت اختیار ذهنت میاد دست خودت ،
هر آهنگی نباید گوش داد ،،
هر فیلمی نباید دید ،،
هر کتابی نباید خوند ،،
خونه هر آدم منفی نباید رفت ،،
هر غذایی هر آشغالی نباید چپوند تو دهنمون ،،
هر نوشیدنی نباید نوشید ،،
هر محیط آلوده ای نباید رفت ،،
ای ذهن بازیگوش و دردسر ساز من قشنگ شنیدی اینارو باید تمام و کمال قدم به قدم تمرین کنیم ،،
نتیجش میشه زندگی توی لحظه و حضور داشتن که معجزه ها صورت میده این موهبت ،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای این همه زیبایی و آگاهی های این سایت مقدس خودت ،،
بنام انرژی بی پایان جهان هستی ببخش
سلام وادب واحترام
عاشقتم استاد”/خخخ/واقعالذت بردم ازتکه کلامهایی که میگفتیداون شخصی که تودوربرتون بوده وباهاش بزرگ شدید “منوبردتوبچگی هام وجوانیم که تمام این تکه کلامهایی که گفتیدتکه کلامهای پدرم بود/خخخ/وهمیشه به همه شک داشت وبی اعتمادبودحتی به سایه خودش هم شک میکرد/خخخ/البته هنوزهم همینطورهست اماخداروشکرازاونجایی که ازبچگی سعی کردم تمام تفکرات زندگیم باخانواده ام ودوروبریهام متفاوت باشه “درسته کارسختی هست وهنوزهم ازترمزهای ذهنیم هست کمی بی اعتمادی” اما “سعی کردم ومیکنم به نکات مثبت اون فردیااون اتفاقات وشرایط فکرکنم وخیلی خیلی خوشحالم که این فایل روامروزدیدم چون بازبرام یادآوری شد نکات مثبت خودم بااینکه درسته درخانواده ای بزرگ شدم که نصبت به همه چی بی اعتمادبودن “اما من باتوکل وایمان وعمل صالح به خدام هدایت شدم وهمیشه میشم به زیبایی ها واین بزرگترین خوشبختی من هست/ودوست داشتم هم ازخدام سپاسگزاری کنم که چنین مربی واستادبزرگواری روجلوی راه بنده قراردادوهم ازشمااستادبزرگواربابت تمامی فایلهای باارزشتون روکه زحمت میکشید”میسازیدوبرامون باعشق میزاریدتوسایت تادرسهای زندگیمون باشه”بی نهایت سپاسگزاری کنم///وبگم که بازازامروزمتعهدانه تربه این قضیه خوشبینی به جهان بیرونم توجه خواهم کرد ///
واینم راستی بگم من درزندگی سابقم که بودم وچون به خدام ایمان داشتم “خانه خریده بودم وبه نام همسرسابقم زده بودم واصلا شایدکسی باورش نشه چجوری خداوندهدایتم کردواون خانه روبه پولی تبدیل کردم که هم خودم وهم پسرم وهم همسرسابقم روازمریضیهامون نجات داد”واین یعنی ایمان قلبی واحساسی من به خدام “بااینکه تمام افراد”دوروبرم بهم میگفتن توچطوربه این همسرت اعتمادمیکنی بااینکه این همه باتودرتضادهست ومن میخندیدم ومیگفتم “من به خدام اعتماددارم وبس/امااونهااکثرامتوجه نشدن وهنوزهم نمیشند/واینجا یادحرف خداوند”درقرآن میفتم:چشمهاشان راکور وگوشهایشان راکر”کردیم تاحقایق رانبینندونشنوند/وحتی الان هم استادتمام زندگی ای که تواین سه سال “که فقط”فقط با افکارمون ساختیم رو”همه روبنام همسرجدیدم کردم //(وایشون هم باعشق پذیرفتن وممنونشون هستم)//بخاطراینکه همیشه دوست داشتم بارم سبک ترباشه و”وابسته مال واموال این دنیا نباشم ورها وبی خیال وفقط ازداشته هامون لذت ببرم وشادباشم :(که البته این موضوع” مهم یک داستانی درزندگیم داره که به امیدخدا”درفایلی که مربوط بهش باشه تعریف خواهم کرد”واین یک تکامل داره که اگرکسی خواست براش میگم چجوری/وهیچوقت به کسی هم تاییدنمیکنم که مال واموالش روبه همسریاکسی ببخشه “چون تکاملش روبایدبگذرونه وگرنه معکوس نتیجه خواهدگرفت)
وهنوز هم اون افرادی که اون موقع بهم میگفتندتوچجوری به همسرت اعتمادمیکنی “ازجمله پدرم/خخخ/بااینکه میبینند” بنده بااین همسرم عاشقانه زندگی میکنیم وچه کارهایی این همسرم برام کرده که من همیشه درذهنم مثال همسرپیامبر:خدیجه رومیزنم “برای خودم”چون واقعا استادنمیدونیداین همسرچه کارهایی برام عاشقانه انجام داده فقط اینجوری بگم 22 سال زحمتهای کاریش روباعشق تقدیم من کرد(مالی رومیگم)تمام طلا هاوزمین وپولها وداشته هاشوبرای نجات تضادهای زندگی گذشته من کردتا من به آرامش برسم وهمیشه ازخداشون سپاسگزارم وهمچنین ازخودشون ودرحال حاضر ازلحاظ سلامتی خودم عالیم وهمچنین به نظر خودم درایران هیچ مردخوشبختی مثل من نیست که اگربخوام این خوشبختی رودریک جمله خلاصه کنم:(عاشق ومعشوق واقعی درروی زمین “خداوندهستیم)خداروشکرودرآخربگم دوستان عزیزم اینهارومن یک شبه بدست نیاورم طبق تکامل باصبروایمان واخلاص وعمل وکارکردن هرروزروی افکارم /روزبه روزبهترمیشه وتاآخرعمرمتعهدانه به خودم وخدای خودم قول داده ام که هرروزبهتروبهترش کنم “همین “وخواستم بگم که خداوندبچه هاخیلی مهربان وبخشنده است که به مااجازه صفرتاصدخلق تمام جنبه های زندگیمون روبه خودمون سپرده که من حاضرم به خدایی خودش قصم بخورم که هیچ جای دنیا کسی روپیدانخواهیدکردکه رهبریارئیس یامدیروفرمانده وو…باشدواجازه کاری روبهتون بده که خودتون بتونید کاملا مستقل انجام بدیدومن اسمش روگذاشتم:(قدرت خلق کردن)”من به قدرت میتونم بگم همین یک موضوع بایدماروبه ساعتهافکرفروببره که چرامانتوانیم زندگیمان را”آنطورکه میخواهیم خلق کنیم؟؟؟
واگرازمن بپرسندهمان حرفی که همیشه به خودم میزنم:درخواست کن تاعجابت کنم تورا(وفقط من درخواست میکنم وباصبر وایمان منتظردریافت هستموباآرامشی که به قلبم میدم” تاالهامات قلبم رو بهتربشنوم وانجام بدم وطبق تکامل به خواسته هام برسم ودرحال حاضر بالای فروشگاهم طبق درخواستهای امساله ام “دفترشرکت صنعت گردشگریم روفرداداریم میسازیم واین یعنی ایمان ورسیدن به خواسته هات وخلق زندگیت “همین وتمام…)
دوست داشتم این صحبتهاروبرای یادآوری ذهنی خودم اینجا مطرح کنم وطبق قانون خداونداون دسته ازعزیزان دلم که هم فرکانسش هستندببینندواستفاده کنند///
یک چیزی الان به ذهنم رسید درمورد مناجات باخداوندبگم :من همیشه مناجاتم باخدام اینجوری بوده “مثل این شعرزیبا:خوشاآنان که الله……..
خوشاآنان که دائم درنمازند…../اینجای شعرمن رومیبره توفکرداشته هام وسپاسگزاری وبی نهایت برام معجزه گراست ودوست داشتم این طریقه راحت مناجات خودموباخدام روبه صورت واضح وروشن اینجا مطرح کنم وبگم که چون به گفته خود”خدا “درقرآن (مامیگیم به بندهامون وشیطان هم میگه به صورت هم زمان وهرلحظه …وچون کارشیطان فریب ونیرنگ به ماست وکارخداوندهدایت به بندهاش”پس بایدهرلحظه ای که درزندگی هستیدسپاسگزارباشیدمن چون یک مقداردرنوشتن سپاسگزاری تنبل هستم/خخخ/ بانشانه های داشته هام به صورت تصویری درگوشیم ویاسنگ سپاسگزاری وهم پولی که روش نوشتم :ازتمام پولهایی که درزندگیم ازبچگی تابه الان داده شده است سپاسگزارم “تمام سعیم روکردم درهمه زمانها سپاسگزارباشم وتاآخرعمرباخودم داشته باشم وهمیشه خداروسپاسگزارم/
دوستون دارم ودرپناه الله یکتا:شاد/سالم/خوشبخت/ثروتمندوسعادتمنددردنیاوآخرت باشید/یاحق//
سلام به استاد گلم
خانم شایسته
و تو عشقه دلم که وجودت تو این سایت برکته!
من این فایل رو کاملا گوش دادم ولی چیزی نمیومد تو ذهنم که کامنت بنویسم اما در حین خوندنه کامنت فاطمه ی عزیز که از بینهایت ویژگی خوبش و باورای فوقالعاده اش میگفت یهو یه چیزی بهم الهام شد که ناخواسته گفتم
عوح عوح عوح!!!
ییییییعنی کیییف کردم و احساس میکنم یه گره کوری از تو رگهای مغزم باز شد!
تو محل کارمون ،بعضی افراد هستن که بی مسؤلیت هستن!
از زیر کار در میرن!
کم کاری میکنن!
این موضوع خیعلی روی اعصابمه!
و با یک نگاهه دیگهدای به این آدما نگاه میکنم!
و جالب اینجاست این چند نفر بشدت مذهبیو مقید به اعمال روزانه ی مذهبیشون هستن!
و من هربار که اینارو میبینم بدم میاد ازشون و میگم این آدم با اینهمه ادعای مذهبی بودنش،با این همه عبادتش،که بخوره تو سسسرش،بجای این مسخره بازیا عرضه داشته باش،مرد باش،زیر بار مسؤلیتت خیانت نکن!
و این موضوع و این نگاه به این افراد باعث شده بود حسخ بدی داشته باشم به این افراد و بدم بیاد ازشون!
تا اینکه در حین خوندنه کامنت فاطمه گلی،بهم الهام شد که:
آیا بی مسؤلیتیه این شخص، یا خیانت این شخص نسبت به شغلش به تو ضربه و یا آسیبی میرسونه!؟
گفتن نه!
گفت عبادت این شخص رو تو باید تأیید کنی!؟
گفتم نه!
بعد یاده خودم افتادم که بخاطر عدم آگاهی ام در شغل دکوراسیون، خونه مردم رو میکردم تو شیشه و یک جنگ اعصاب تو زندگی و مغزشون راه مینداختم البته همه ی اینها ناآگاهانه و غیر عمد بود!
بعد یادمه یکی از همسایه هامون یکی از بستگانش رو بهم معرفی کرد که براش کار کابینت انجام بدم،و خیلی اذیتش کردم سر اون کار!
تا اینکه به همسایمون گفت بابا این پدرمون رو درآورد!
همسایمون گفت اشتباه میکنی!
این آقای خسروی اصلا همچنین آدمی نیست!
این آقا همیشه صدای قرآن میاد از تو خونه اش!
در واقع قرآن گوش دادنه من هیچ ربطی به نقاط ضعف من نداشت!
چرا من باید قرآن گوش دادنه یکی رو وصل کنم به عملکردش!
یه واقعیتی رو میخوام بگم حقیقتش!
من خیلی وقتت میشه کامنت بعضی خانم هارو تو این سایت میخونم که عکس پروفایلشون با لباس خیلی راحته بدونه روسری و تاپ و خارج از کشور!
بعد میام کامنتشو میخونم ،میبینم تو کامنتش در میاد میگه مثلا:
طبق ایه ی فلان،سوره ی فلان،مؤمنان کسانی هستند که این ویژگی رو دارند و…
من همون لحظه خنده ما میگیره!
میگم خداوکیلی نگاه عکس پروفایلش،نگاه کامنتش!
این آدم رو هرکی تو خیابون ببینه میگه این حتی نمیدونه کتاب قرآن ماله کدوم مذهبه!!!
در صورتی که از خیییلی از آدمای مذهبی، شناخت کامل و عمیق تری نسبت به قرآن داره!!!
یا پیغمبر!
این کامنت کجا بود!!!
این کامنت که نوشته ی خدا بود دوتا درس بسیار بزرگ برام داشت!!!
1/حتی اگر ذهنم و عملکرد اون شخص به من ثابت کنه که اون شخص، انسان دروغگویی هست،انسان خیانت کاری هست ، انسان طمع کاری هست طبق آیه ی شریفه ی قرآن که میفرماید (هر خیری به شما میرسد از خداست و هر شری به شما میرسد از خودتونه)
اون شخص نمیتونه به من آسیب برسونه!!!
درس دومی که برام داشت این بود که
(هیچکس رو از روی ظاهرش،یا ظاهر عملکردش قضاوت نکنم!)
من چمیدونم اون شخص تو قلبش تو دهنش چیا میگذره که من بخوام قضاوتش کنم که آدمه خوبیه یا آدمه بدیه!!!
مگه خداوند قابلیت و یا معیاری رو به من داده برای قضاوت دیگران!
مگر به من اجازه ی این کارو داده!!!
نقطه ضعف بعدی که من دارم اینکه که وقتی یک جمعی از یک نفر بدشون میاد،منم سریع هم جهت با اون جمع میشم و خومد میدونم که اعتماد به نفس اینو ندارم که اون کاری کا میدونم درسته رو انجام بدم و از خدا میخوام مقله تخته ی روی موج نباشم که هرجا موج میره منم باهاش هم جهت بشم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به ابراهیم عزیز که کامنت های تاثیرگذارش همیشه روی فایل ها هست و حقیقتا با لحن نوشتار شما خیلی ارتباط میگیرم و همینجا ازت تشکر میکنم
من هم تجربه ای میشه گفت مشابه داشتم
رفیق و همسایه مغازه ای داشتیم که همیشه اونو یک فرد مغرور میدونستم و خلاصه هرچی که بدی بود از نظر من توی این فرد جمع شده بود بخصوص غرور رو توش میدیدم
و همیشه هم روی مغرور و عصبی اون فرد رو میدیدم
من به طریقی هدایت شدم به این اگاهی که اگر من اعتماد به نفس یک نفر رو نمیتونم تحمل کنم فقط بخاطر اینه که خودم اعتماد به نفس ندارم و اون درواقع کاری میکنه ضعف من بولد بشه بخاطر همین ازش خوشم نمیاد
تغیر دید من به این فرد از همینجا شروع شد
به من چه که مغرور هست یا نیست
به من چه که چطور سبک زندگی داره
ضرری که برای من نداره و نمیتونه داشته باشه
اتفاقا الان باید اگاهانه توجه کنم به خوبی هاش
از همون شب که من خواستم دیدم رو بهش عوض کنم اون هم عوض شد کم کم روی بهترش رو دیدم و حالا بعد از یک هفته خیلی دید و بازخورد من نسبت به اون پسر عوض شده و حتی میتونم باهاش کم کم همکاری و رفاقت هم داشته باشم چون حوضه کارمون بهم مربوط هست
رفتار انسان ها باما ایینه باور های ما نسبت به اون افراد و نسبت به خودمون هست