چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟ - صفحه 15

566 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    یاسمن ایزانلو گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    کامنت نهم

    25 آذر 1403

    عمل به تعهد اول:

    قدمی که امروز برای پیشرفت مالی برداشتم این بود که کلاس هام رو توی اینستاگرام معرفی کردم.

    چه همزمانی خوبی هم اتفاق افتاد. همین امروز پول کلاس حضوریم به حسابم واریز شد. این یعنی من میتونم فردا برم کافی نت و چندتا برگه تایپ کنم که بچسبونم به دیوار مدارس و برای کلاس های مجازی خودم آگهی پخش کنم.

    خداوندا من به ترسم از برگزاری کلاس مجازی غلبه کردم. حالا ده نفر دانش آموز برای دوتا کلاسم میخوام. چیزهایی که بهم میگی رو دارم انجام میدم. پس خودت راه رو برام باز کن. مسیر رو برام هموار کن. خودت کمکم کن که بتونم در این مسیر قدم بردارم و موفق بشم.

    خدایا من دارم حرکت میکنم. اما نمیدونم قدم هام اصولی و درسته یا نه. فقط ایده هایی که به ذهنم خطور میکنه رو عملی میکنم. میدونم که تو داری میبینی. من بهت ایمان دارم. وگرنه دلیلی برای حرکت کردن نداشتم. اون هم در زمانی که هیچ نتیجه ای از پیشرفت و موفقیت نمیبینم. اما میدونم که باید ادامه بدم و جزو کسانی باشم که به غیب ایمان دارن. انقدر ادامه بدم تا فرکانس هام تبدیل به ماده بشه و وارد زندگیم شه.

    خدایا من نمیدونم مسیرم درسته یا نه. فقط میدونم که تو بنده ای که بهت توکل کرده رو به حال خودش نمیذاری. ازت سپاسگزارم رزاق و بخشنده ی من. پروردگارم که آسمان ها و زمین رو رام و مُسَخَر خودم و خودت کردی. ازت سپاسگزارم که کنترل زندگیم رو به دستم دادی.

    خداوندا به خاطر همه چیز از تو ممنونم. هر چیز خوبی که در زندگیم میبینم به خاطر وجود توست و هر چیز ناجالبی که در زندگیم هست به خاطر خودمه.

    این که من پول زیادی ندارم به خاطر اینه که ظرف کوچیکی رو انتخاب کردم که زیر باران رحمت تو بذارم و همونم پر از سوراخه. اما تو همیشه داری این باران رحمت رو میبارانی. به من در برداشتن ظرف سالم و بزرگتر کمک کن که من به هر خیری که از تو به من برسه فقیرم.

    پروردگارا عظمت و بزرگیت رو شکر میکنم. سپاسگزارم که با نوشتن این آگاهی ها، به نجوایی که اومده بود مغلوبم کنه پیروز شدم. سپاسگزارم که تو رو مثل همیشه نزدیک یافتم. پروردگارم، سپاسگزارم که اجابت میکنی درخواست درخواست کننده رو. سپاسگزارم.

    عمل به تعهد دوم:

    روی وبسایت الهی عباسمنش دات کام کامنت گذاشتم و روند رشد کاریم رو گزارش دادم.

    عمل به تعهد سوم:

    امروز هم مثل هر روز از زندگیم لذت بردم. سپاسگزاری های امروزم رو هم مینویسم که قلبم باز بشه. چقدر هر روز همه چیز داره بهتر و زیباتر میشه. چقدر حالم هر روز بهتر از روز قبله. خدای بزرگوارم سپاسگزارم.

    سپاسگزارم که وقتی به فرزندم نگاه میکنم، از فرط خوشحالی و خوشبختی قلبم به تپش میفته و حضور و محافظت تو رو در کنارمون حس میکنم.

    سپاسگزارم که هر کدی که میزنم به حقیقت تبدیل میشه. من هنوز دوره ای که توش کد میزنن رو نخریدم اما با توجه به توضیحاتی که توی فایل های رایگان شنیدم، یه چیزایی دستگیرم شده. من دارم نصفه و نیمه و با توجه به برداشت های شخصیم کد میزنم و عجیبه که انقدر همه چیز درست و به موقع اتفاق میفته. حالا ببین اگر دوره رو بخرم چی میشه!

    پروردگارا سپاسگزارم که امروز برای دو سه روز غذا پختم و چقدر هم خوشمزه شد.

    سپاسگزارم که فرزند نازنینم رو خوابوندی که من هم بتونم استراحت کنم.

    سپاسگزارم که وقتی فرزندم بیدار بود، من تونستم به خیلی از کارهام برسم، بدون اینکه فرزندم گریه کنه و منو بخواد. تو با پتوش سرگرمش کردی که من به کارهام برسم. این تو بودی که این کار رو برای من انجام دادی. سپاسگزارم فرمانروای آسمان ها و زمین.

    پروردگارا سپاسگزارم به خاطر عشق عمیقی که بین من و همسرم وجود داره. سپاسگزارم که بدون وابستگی، عاشقش هستم. سپاسگزارم که کمکم کردی ریشه ی وابستگی به غیر خدا رو توی دلم بخشکونم و الان راحت و آزادم.

    پروردگارا سپاسگزارم به خاطر تمام وسایل برقی که کار و زندگیمون رو انقدر راحت کرده.

    سپاسگزارم به خاطر تک به تک نعمت های توی یخچال.

    سپاسگزارم به خاطر هر چیزی که دارم و نمیدونم نعمتیه از جانب تو.

    خداوندا شکرت که دارم سعی میکنم برای خودم ارزش قائل باشم. اگر همین چند ماه پیش بود میگفتم تمام این پولی که امروز واریز شده رو پس انداز میکنم و هیچی رو برای خودم خرج نمیکنم. ولی الان نصفش رو پس انداز کردم و نصفش رو خرج خودم و پیشرفت کسب و کارم میکنم. پول زیادی نیست، اما تا همین دو سه ماه پیش همین هم نبود. این یعنی مسیرم درسته.

    پروردگارا شکرت که انقدر عجیب نزدیکی.

    نمیدونم میخوای چه کار کنی. اما میدونم همون کاری رو برام انجام میدی که من ازت درخواست کردم. من به غیب ایمان دارم. برای همین هم به سمت چیزی قدم برمیدارم که از دید دیگران محاله. من به تو اعتماد کردم و قدم در راه گذاشتم. هیچ چیزی هم از آینده و اتفاقاتی که قراره بیفته نمیدونم. اما میدونم که تو داری کمکم میکنی که بتونم به سمت موفقیت پرواز کنم. پروردگارا شکرت. سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  2. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 496 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم

    سلام عزیزان جان

    چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟

    سوره کهف

    وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِی هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ وَکَانَ الْإِنْسَانُ أَکْثَرَ شَیْءٍ جَدَلًا ﴿54﴾

    بی تردید در این قرآن از هر گونه مثلی برای مردم بیان کردیم [ولی مردم به انکار آنها برخاستند]؛ و انسان از هر چیزی [با اصرار بر یک اعتقاد بی پایه] برخوردش [خصمانه تر و] ستیزه جو تر است. (54)

    خدا یا شکرررررررررت

    برای هدایتم به راه راست برای خواسته ام که داره با ساختن باورهای توحیدی قدرتمند و مسممتر شدنم در مسیر توحید هماهنگ تر میشود

    خواسته ام مسیر درست الهی است و هر بار خداوند عالم مرا در این مسیر زیبای الهی ثابت قدم تر و متعهد تر میکند

    با تسلیم شدن و احساس عجز و ناتوانی ام در مقابل خودش است دریافت این آگاهی های ناب الهی و هدایت‌های شیرین و لذت بخش که در قلب سلیمم جاری تر میشوند

    خدایا شکرت

    استاد قربون این قلب سلمیتون برم که از هدایت های خداوند نشآت میگیره و آنچه که بهش الهام میشود و احساس شما را زیباتر میکند گوش میکنین و زبان ساده تر برای خانواده ات بیان میکنین

    خدایا شکرت استاد هر چقدر فایلها رو گوش بدهم بازم کمه

    اول و وسط و آخر هر فایلی فقط بر روی توحید و توحید و توحید

    خدایا شکرت که هر روز قلبم بازتر و سالمتر میشود برای دریافت پیامهای الهی

    خدایا شکرت من تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان

    خدایا شکرت من تسلیم تنها فرمانروای کل کیهان هستم

    و هرآنچه دارم از آن خداست

    من بدون تو هیچی نیستم

    همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری

    خدایا قربونت برم که از روح پاکت در من و در تمام انسانها دمیدی تا همگی ما انسانها ی مقدسی باشیم برای تمام اختراو و ارزشی که برای جانشینت در قائل شدی بی نهایت سپاسگزارم

    خدایا شکرت برای تمام جهانت که سرشار از انسانهای بینظیر و شریف و نازنینی است که از هر نظر به من کمک میکنند

    خدایا شکرت برای رشد و پیشرفت جهانت که از طریق یک گوشی و اینترنت میتوانم آنچه زیبایی در جهانت است را ببینم و لذت ببرم و به بشن جز خواسته های من

    خدا یا شکرررررررررت برای افراد ثروتمند و خوشبخت جهانت که الگوهایی عالی برای من انگیزاننده هستند تا یاد بگیرم خیلی از رفتار ها و عملکرد های عالیشون و سرلوحه زندگی برای من هستند

    ایمانم قوی تر میشود برای حرکت کردن و توکل و اعتماد بخدا

    استاد من این باور قوی را در دوره قانون آفرینش که سال گذشته بهمون یاد دادین خیلی کمک کننده بوده برام در هر شرایطی

    خدایا شکرت که تمام انسان ها و شرایط و موقعیت ها وسیله ای هستند برای رساندن موهبت های الهی به من

    و اینکه در مسیر لذت بخش زندگی هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است

    خدایا شکرت که در این مسیر زیبای الهی هستم

    کریدیت ذره ذره رشد و پیشرفتم را فقط بخدا میدهم

    استاد بخدا که داره مدارپ بهتر میشه که تمام اتفاقات زندگی ما بر اساس باورها و فرکانس های خودمونه بدون استثنا

    بلطف خداوند و آموزشهای این سایت الهی

    مدتهاست که همواره در بین افراد درست و شرایط درست و روابط درستی هستم

    و هر اتفاقی بیوفته در این مسیر از باورها و فرکانس های خودم داره خلق میشود

    همین امروز که هوا بسیار سردبود ‌ دیشب برف باریده بود زمین یخبندان شده بود

    خواستم برم کارگاه دیر تر رفتم کارگاه هرروز از ساعت 8تا 12ظهر شنبه تا چهارشنبه دایر است

    منم دخترم چندتا لوازم تحریر میخواست و الهام جون قلبم هر لحظه هدایتم کرد بت راه و تصمیم درست

    با توکل بر خدا گوش دادم و حرکت کردم و لذت بردم از این مسیر زیبای پیاده روی و حرف زدن با خودم ‌و خدا جونم تا رسیدم به مغازه لوازم تحریر، خریدها را بلطف خداوند انجام دادم و با تاکسی که انسانی فوق العاده بود تا کارگاه رسوندم

    و اونجا بچه‌ها به شوخی میگفتن همه دارن میرن خونه دیگه تو چرا دیر اومدی

    منم با خنده و شوخی از اون محیط عالی لذت بردم و استاد تمام بچه‌ها مجذوب پوست من شده بودند

    و بارها و بارها بهم گفتن که چقدر پوستت عالیه چکار کردی که اینقدر پوستت خوبه و من فقط تشکر و قدردانی را بلطف خداوند و دوره احساس لیاقت یاد گرفته ام و از بچه ها بابت این زیبا بین بودنشان تشکر میکنم که احساس خوبشون را به دیگران هم شریک میشوند

    و خودم بارها و بارها پیش آمده که به دیگران احساس خوب داده ام و از یه خصوصیت مثبتشون بهشون براحتی گفته ام و ازم تشکر کرده اند .

    استاد یکی از بچه ها خیلی مسمم بود که من چکار میکنم که پوستم اینقدر عالی بلطف خداوند

    استاد. چون می‌دونم در مدارش نیستند که بگم دارم به شیوه قانون سلامتی عمل میکنم

    فقط حرف شما یادم اومد که گفتی من توضیح نمیدم به آدمهایی که در ک نمی‌کنند

    میگم من خوش شانس هستم

    و استاد بهم گفت رازشو به منم بگو بهش گفتم من خوش شانسم

    و خندیدیم و کارم رو از کارگاه آوردم خونه که از خونه انجامش بدم

    بازم از سر خیابون به تاکسی سوار شدم که واقعا دستی بود از دستان خداوند که فوق العاده عالی بود

    از کارگاه تا خونه دوتا مسیر میشه

    بهم گفت کجا میری آدرس که گفتم گفت هوا سرده میرسونمت

    و اینکه می‌تونست دربست حساب کنه کمتر از هزینه دربست از م کرایه گرفت .

    من فقط اینو از طرف خدا میبینم

    خدایا شکرت

    و بخدا که هر بار با این باور های توحیدی هر بار خنده هام به اتفاقات به ظاهر ناجالب بیشتر هم شده

    و چه برسه بوقتهایی که دیگه خدا برام شاهکار می‌کنه

    خدایا شکرت بخدا همه چی در ذهن ما اتفاق می‌افته هر فرکانسی طبق قانون به جهان ارسال کنیم از همان جنس بیشتر وارد زندگی مان میشود.

    فقط به تمرین و ممارست و استمرار نیاز دارد تا ذهن بیشتر ‌ و بیشتر عادت کند یه زیبایی ها و نکات مثبت

    ذهن را باید تکاملی عادت داد به الخیر و فی ما وقع

    ذهن را باید تکاملی عادت داد به اعتماد داشتن بخداوند

    ذهن را باید تکاملی عادت دادبه عملکردن به قوانین که بدون تغییر است اصل و اساس جهان بر پایه توحید بنا شده

    هر چقدر روی توحید کار کنیم بازم کمه

    استاد زاویه دید افراد را قشنگ میتونه آدم تشخیص بده

    یه عده از افرادی که منو میبینن میگن چقدر لاغر شدی و البته اینم بگم تا ردپایی بشه برام

    من دیگه در مدار خود آدمها هم حتی نیستم که قضاوتتاشون را بهشم و گوش خودم ببینم و بشنوم و بن افراد دیگری میگویند تا واسطه شوند

    و یه عده افراد خوش ذوق هم هستند که هر بار منو میبینن کلی به خاطر اندام عالی ام و پوست فوق العاده عالی ام منو تحسین میکنند

    و من توجهم را روی افراد زیبا بین متمرکز میکنم تا جهان طبق قانونش مرا با افرادی مثبت اندیش تر و سالمتر و خوش قلب تر هدایت کند

    اتفاقا این تضادها های هم خوب هستند تا من با وجود این تضادها بفهمم که من کدوم طرف باید حرکت کنم

    باید به سمت افراد سالمتر با ذهنی زیباتر و خوشبین ترحرکت کنم یا به سمت افرادی که بدبین و قضاوت گر و تمسخر آمیز نگاه اندرسفیهانه بهت بندازن حرکت کنم

    پس در نهایت من انتخاب میکنم که کدوم سمتی باشم .و طبق قانون به هر چیزی توجه کنم از همان جنس بیشتر وارد زندگی ام میشود.

    و خداوند هم به انتخاب کن احترام می‌گذارد و دران مسیر هدایتگرم است

    پس براه راست باید همواره حرکت کنم هر روز یه ذره بهتر یه ذره خوشبین در یه ذره فرکانس مثبت تر یه ذره کنترل ذهن بیشتر یه ذره تقوا داشتن و پرهیزکاری بیشتر

    را هرروز در وجودم به عادت تبدیل کنم

    استاد یه نگاه خوشبینانه از امروزم بگم

    ظهر برقها رفتن و به نیم ساعت نکشید که اومدن

    در اون حین همسرم اومده بود ناهار بخوره و بعد از ظهر هم که دوباره می‌ره سر کار

    خیلی تقلا داشت که یکی از راننده ها در مغازه رو باز کنه که برقها برن در بسته است و کار تعطیل میشه .

    من وقتی با اون بنده خدا مکالمه داشت فقط داشتم می‌خندیدم

    بعد که قطع کرد گفتم چرا اینقدر دست و پا میزنی از ممکنه برقها نرن سمت شما یا اصلا برن بزار همه چی طبق پلن خداوند پیش بره

    تو هم ارامشت رو حفظ کن وقتی خودت رفتی مغازه رو باز کن

    دیدم که دیدگاه خودشو نسبت به شغلش داشت دیگه چیزی نگفتم

    غروب که اومد خونه بهم ریخته بود گفت از ده دقیقه بعد از اینکه رفتم برقها رفتن تا همین الان

    یعنی یخ کرده بودند

    من بخودم گفتم ببین الهام خانم قانون رد خور نداره احساس خوب اتفاقات خوب

    احساس بد اتفاقات بد

    و این اتفاقات در روزمره چقدر می‌تونه ایمان ما رو قوی تر کنه با تمرکز بر نکات مثبت و نعمت‌ها و داشته ها و زیبایی ها را دیدن و سپاسگزاربودن

    یا ندیدن هیچ زیبایی و ناسپاس بودن

    خدایا شکرت

    استاد هر چقدر بیشتر روی خودم کار میکنم بهتر بلطف خداوند متوجه احساس و باور هایم میشوم

    قبلا که پر بودن از شرک و فقط عوامل بیرونی را مقصر می‌دانستم و الان بلطف خداوند هر بار بهتر و آرامتر هستم چون وقتی از عوامل بیرونی برام تضادی داشته باشه

    سریع اعراض میکنم و میگم توکل برخدا قدرت فقط در دستان خداوند است و اگر من قدرت را از خدا بگیرم و از این تضاد بترسم یعنی من مشرکم و دارم با باورها و فرکانس هایم به این تضاد قدرت میدهم

    پس همون لحظه توجهم را بر نکات مثبت موضوع میبرم و در نهایت بخدا که همه چی به نفع من میشود

    بارها و بارها برام پیش اومده

    و ابن حال خوب ها را باید روزی هزار بار بخودم بگم که اونموقع توکل کردم و همه چی به نفع من شد پس دوباره با اینان قوی تر و توکل بیشتر کمکم میکند . خدایا شکرت

    استاد خب محیط و فرهنگ ایرانی ها طبق باورهای مذهبی و محدود کننده و اعتقادات

    اکثر اطرافیانم بدبین ‌و شکاک هستند به همه چیز و این برای ما بارها تکرار شده و اصلا تمام این باورهای محدود کننده انگار تا الان جزیی از وجود ما بوده و خیلی هم طبیعی به نظر می آمده طبق دیده ها ‌ شنیده ها مردپ حرف نمی را قبول میکنند

    تا یه نفر از یه ناخواسته ای صحبتی میکند

    مثله یک زنجیر بقیه اون جمع دیگه شروع میکنند که آره برای منم برای فلانی و بهمانی و چنان با قدرت تمام از ناخواسته هایی که پیش آمده تعریف میکنند که به هیچ مسی نمیشن اعتماد کرد همه کلاه بردارن همه ریگی به کفش شون هست

    و لطف خداوند که من در این جمع ها خودم را حذف کرده ام

    هر اتفاقی در جهان اطرافم رخ داد بخدا که من آخرین نفر هستم که میفهمم اکثرا هم نمی‌فهمم

    و با خودم و تنها بودنم لذت میبرم

    همه دوست دارن یکی دور و برشون باشه

    من دوست دارم تنها باشم

    تا اینکه با کسی باشم که چیزی بهم اضافه نمیکنه که هیچ کلی هم افت انرژی برام میاره

    استاد وقتی از زاویه های مثبت تری به موضوعات نگاه می‌کنی و باور بخدا در وجودت بیشتر میشود چون بارها متوجه شدی که به مو رسیده ولی پاره نشده بعد دوست داری با قدرت بیشتری ادامه بدی همین مسیر الهی را

    خدایا شکرت که جهانم را پر کردی از آدمهای با کیفیت و عالی و شاد .

    خدایا شکرت برای تغییر ات عالی ام

    خدایا شکرت برای طهارت روحم برای خوشبین بودنم به اتفاقات

    خدایا شکرت برای کیفیت خوب در زندگی ام که هر روز بهتر و بهتر میشود

    خدایا شکرت که هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی

    من بدون تو هیچی نیستم

    من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم

    خدا یا شکرررررررررت

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1763 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمد لله رب العالمین

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    اهدنا الصراط المستقیم

    سلام به استاد عزیز و مریم بانوی گل و دوستان نازنینم

    الهی که حال دلتون عالی عالی باشه روز و شب بر همگی خوش و به خیر و نیکی باد

    خدا رو شکر برای فرصت جدید زندگی و بندگی

    خدا رو شکر که در مدار آگاهیهای این فایل قرار گرفتم

    من این فایل رو دیروز از صبح تا شب ندیده بودم، اونم بخاطر پیشفرض ذهنم بود که معمولاً استاد وقتی فایل جدید میزاره بخصوص که توحیدی هم باشه چند روز طول می کشه تا فایل بعدی رو بزاره بخاطر همین صفحه خانه سایت رو اصلاً نگاه نکرده بودم شب توی تماس اسکایپ دخترم سمیه بمن گفت ، قوانین برام مرور شد،

    الخیر فیما وقع

    درس گرفتم که هشیار باشم به دانسته های ذهنم اکتفا نکنم

    ———

    من تا جایی که یادم میاد آدم خوشبین و مثبت اندیشی بودم  و موارد زیادی در زندگی برام رخ داده که این ویژگی منو تأیید کرده

    من پیشفرض ذهنیم اینه که اکثریت آدمها خوب هستند و آدمهای بد جزو موارد استثنایی و در اقلیت هستند،

    برعکس خیلیها که عقیده دارن اکثر انسانها بد هستند و خوبها تعداد کمی هستند

    گاهی وقتها از بعضی از اطرافیانم میشنوم که بمن میگن تو چقدر ساده ای آدما رو هنوز درست نشناختی

    ولی من هم مثل جف بزوس ترجیح میدم باور کنم  انسانها همون چیزی رو میگن که منظور واقعیشونه و نیت بدی پشت حرفهاشون نیست

    انسانها بیشترشون مثل خود من خوبن

    بخاطر همین ذهنیتم اگر نگم همیشه ولی حد اقل 90-95 در صد با انسانهای خوب و درستکار مواجه شدم

    این ذهنیتم از قبل وجود داشته، و الان که دانشجوی استاد هستم  باورهای قدرتمند کننده و توحیدی زیادی در  وجودم شکل گرفته که آسوده خاطرترم می کنه، بعنوان مثال:

    من تحت حفاظت فرمانروای قادر و مطلق کل کیهان و جهانیان هستم

    وقتی من در مدار درستی و خوبی  و صداقت هستم انسانهای بد در مدار من نیستند اصلاً بمن دسترسی ندارند که بخوان آسیبی بمن بزنند

    یه مثالش اینه که درباره کارکنان سازمانهای دولتی بخصوص شهرداری زیاد شنیدیم که اهل رشوه هستند تا رشوه ندیم کارمونو راه نمیندازن

    ولی من چنین دیدگاهی نداشتم، و چند بار اتفاق افتاد که برای گرفتن پایان کار ساختمان یا مجوزهای دیگه به شهرداری مراجعه کردم و اونها در کمال صداقت کار منو انجام دادن

    یه مثال دیگه اینکه میگن دزد زیاده در خونه رو قفل کنیم محکم کاری کنیم،

    ولی من عقیده دارم اکثر آدما درستن و امنیت برقراره

    و یکی دو بار اتفاق افتاد که شب در خونه نیمه باز مونده بود و ما متوجه نشده بودیم، حتی یه بار کلید هم روی در مونده بود، ولی هیچ اتفاق ناخوشایندی رخ نداد

    حالا تو اون موارد من تنها نبودم تو خونه

    ولی سال گذشته همسرم مدت یک هفته مسافرت رفت و من تنها بودم، و دوتا انتخاب داشتم یکی اینکه تهران بمونم توی آپارتمان که همسایه ها در طبقات دیگه بودن و دیگر اینکه برم شهرستان توی خونه باغ، و من خونه باغ شهرستانو انتخاب کردم، در خونه رو هم قفل نکردم فقط بستم، و اون یک هفته در امنیت کامل سپری شد خدا رو صد هزار مرتبه شکر

    ——‘

    وقتی تمرکزم روی مشکله به راه حل هدایت نمیشم

    یک شخصیت بدبین چه ویژگیهایی داره

    1-Cynical people often dubt intensions

    behind kind action or words

    افراد بدبین اغلب به نیات پشت عمل یا کلمات محبت آمیز شک می کنند

    مثلاً اگر کسی ازشون تعریف کنه فکر می کنن داره مسخره شون می کنه

    یا اگه کسی کمکشون کنه فکر می کنن سلام گرگ بی طمع نیست و بعداً حتماً از اونها توقع و انتظارهایی خواهد داشت

    خوشبینی به این معنا نیست که چشم بسته اعتماد صد در صد به همه افراد داشته باشیم

    لازمه بعضی موارد رو در نظر بگیریم

    2-They tend to focos on the flaws and problems in situation rather than the posibilities or solotions

    اونا گرایش دارن که تمرکز کنن روی نقصها و مشکلات در شرایط مختلف بجای اینکه تمرکز کنن روی احتمالات مثبت و یا راه حلها

    آنها تمایل دارند بجای اینکه بر روی احتمالات یا راه حلها تمرکز کنند، بر معایب و مشکلات موجود در موقعیت تمرکز کنند

    3-Dificalty trus in others

    Trust dosn’t come easily for cynical person

    مشکل در اعتماد کردن به دیگران

    اعتماد برای افراد بدبین به راحتی بدست نمی آید

    وقتی که ما ویژگیهای مثبت افراد رو می بینیم، و تحسین می کنیم، هم به خودشون میگیم هم پشت سرشون در مورد خوبیاشون صحبت می کنیم، ما توی مداری قرار می گیریم که آدمای خوب بیشتری رو دعوت می کنیم به زندگیمون

    4-sarcastic or critical comonucation

    They often use sarcasem or critisem as a way to express their doubts about people or situation

    بیان طعنه آمیز یا انتقادی

    آنها اغلب از طعنه یا انتقاد بعنوان راهی برای ابراز تردیدهای خود در مورد افراد یا موقعیت استفاده می کنند

    افرادی که بدبین هستند غیر از این که به خودشون خیلی ضربه میزنن  ارتباط های خوبی هم ندارند، بشدت انرژی آدما رو پایین میارن آرزوها رو تو وجود آدما میکُشن و صحبت کردن در مورد آرزوها  با اونها بشدت خطرناکه

    5-Cynical people often biuled walls around themselves because they fear been hurt tric or taken

    advantage of

    افراد بدبین اغلب دیوارهایی دور خودشون بنا می کنند زیرا می ترسند ضربه بخورند یا مورد سوء استفاده قرار بگیرند

    6-Focus on past negative experiences

    They often bace a world view on bad experiences they had in the past

    تمرکز روی تجربیات منفی گذشته

    آنها اغلب دیدگاهی بر اساس تجربیات بدی که در گذشته داشته اند ایجاد می کنند

    خدا رو شکر برای رزق امروزم و این صلات پر برکتم

    در پناه خدای رحمان سلامت و شاد و پر از انوار نور الهی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  4. -
    Reza Alimardani گفته:
    مدت عضویت: 1646 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    سپاس بابت ویدیو فوق العاده ای که آماده کردید

    حقیقتش نمیخواستم کامنت بزارم اصولا تو مدتی هم که با شما همراهم خیلی کم پیش اومده پای ویدیویی کامنت بزارم.

    اما همین که ویدیو تموم شد یک چکاپ فرکانسی از وضعیت خودم انجام دادم و متوجه شدم حتی دلیل همین کامنت نزاشتن من میتونه بدبینی نسبت به جهان و حتی آدم ها باشه .

    همون لحظه به سایت برگشتم که اولین قدم رو بردارم تا تا این بدبینی رو درون خودم از بین ببرم

    آگاهی ارزشمندی که در این ویدیو دریافت کردم این بود که خیلی موقع ها ما خدا رو به عنوان قدرت مطلق قبول کردیم و پذیرفتیم که ارباب تمام جهانیان الله یکتاست اما حتی به او هم بدبینیم

    خیلی وقتا یادمون میره معنای ( اَرحَمّ الرّاحِمین ) رو

    خیلی وقتا گمان بد به خدا داریم و فکر میکنیم قراره ما رو بابت کوچکترین خطا ها شکنجه کنه

    خیلی وقتا معنای غفور بودن پروردگار یکتا رو فراموش میکنیم و با بدبینی نسبت به خداوند باعث میشیم نتونیم رحمت الهی رو به خوبی دریافت کنیم.

    همواره این خوشبینی رو نسبت به خداوند یکتا باید داشته باشیم تا بتوانیم بهتر فکر خدا را بخوانیم.

    شکر حضورتون

    دعوت میکنم از دوستانی که تابحال تو سایت کامنت نزاشتن حتما هم کامنت ها رو بیشتر بخونند و هم تجربه های خودشون رو کامنت کنند .

    این فضا با اینهمه آدم که در مسیر هدایت الهی قدم برمیدارند خیلی ارزشمنده .

    شکر پروردگار یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    زهـره گفته:
    مدت عضویت: 1081 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

    بِه نامِ خُداوَندِ بَخشَنده مِهرَبان

    سلام و درود و احترام به استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و دوستان خوب سایت عباسمنش

    یکی از اتفاقات بدیهی که با بودن در سایت برامون اتفاق میفته همزمانی هاست ، دوسه روزی میشه هدایت شدم به کتاب قله ها و درّه ها ، این کتابو سال 1401 که تازه با قانون جذب آشنا شدم خریدم و خوندم و خب اون زمان درک الانو نداشتم و روزنامه وار خوندم ، سه روز پیش که شروع کردم این کتابو دوباره به خوندن کاملا مطابقِ با قانونی هست که استاد میفرمایند و در مورد نوعِ نگاه به زندگی و همون خوش بین بودن و بد بین بودنِ یک انسان صحبت میکنه.

    قلّه ها و درّه ها منظور فراز و نشیب هایی که در کار و زندگی احساس میکنیم، این لحظه های خوب یا بد ممکنه چند دقیقه،چندماه، یا بیشتر طول بکشه.قلّه ها و درّه های شخصی دقیقا مانند دره های طبیعی هستند که در سطح زمین می بینیم. هر دونوع این فراز و نشیب ها به روش های مشابهی پراکنده شده اندو به هم مرتبط هستن.ما میتونیم در یک دوره از کار یا زندگی احساس موفقیت و در دوره ای احساس شکست بکنیم. این کاملا طبیعیه و برای هر کسی در جهان و در هر فرهنگی اتفاق میفته.

    درّه ها را خودمون در ذهن بوجود میاریم چجوری ؟

    کسی هست که یک مدال نقره را برای عملکرد عااالیش بِبَره و غمگین باشه ؟؟ بله

    با مقایسه ی اون با بُردنِ یک مدال طلا

    اگر از خوب بودن چیزی در یک لحظه لذت ببریم ، احساسمون شبیه زمانیه که در قلّه هستیم .

    یوقتایی برام پیش میاد در زمان خرید ناراحتم ، نگرانم ، میگم پولم رفت اینهمه خرید کردم، حالا خریدم چیبود مرغ و گوشت و وسایل ضروری خونه و آشپزخونه ، یکبار یک آگاهی بهم رسید ک من ناله میکنم از نداشتن میگم پول ندارم حالا که خداوند بهت پول داد و اینهمه خرید کردی باز هم ناراحتی و شاد نیستی ؟ یعنی یک انسان اینجوری ناشکری میکنه و یکی از بهترین لحظات زندگیشو با نجواها و فکرهای شیطانی خراب میکنه ، تو داری ناسپاسی میکنی اصلا داری بی معرفتی میکنی در حق خدا ، خدا بهت لطف کرد تو اینهمه خرید داشتی بجای خوشحالی غصه داری ؟؟؟؟؟

    و همون لحظه نگاهمو عوض کردم و واقعا از ته قلبم سپاسگزاری کردم گفتم واقعا همینه من قدر لحظات خوب زندگیمو نمیدونم قدر نعمتی که خداوند بهم میده را نمیدونم و شکرگزار نیستم و این نعمت میره و برنمیگرده و یاد گرفتم و از اون به بعد موقع خرید کردن خیلی با دلی آروم و شاد خرید میکنم و میگم من لیاقتشو دارم خداوند بمن ثروت و نعمت عطا کرد که من لذت ببرم خدایااااا شکرت ، و با همین نگاه که من لیاقتشو دارم چقدر برکت و نعمت به زندگیم راه پیدا کرد چقدر ثروت به زندگیم عطا کرد.

    مسیر خارج از درّه زمانی ظاهر می شود که شرایط و اوضاع و احوال را به نحو متفاوتی ببینی

    همین اواخر شرایط طوری رقم خورد که میشد ما پراید بخریم اما اونجوری که ما تصور میکردیم و دوست داشتیم پیش نرفت و من داشتم روی خودم کار میکردم و دقیقا قدم چهارم بودم و جلسه ی قرآنی که انقلابی در درون من بپا کرد من زیرو رو شدم . خلاصه من ته قلبم روشن بود مدام دستمو میذاشتم روی گردنم نبضمو حس میکردم میگفتم خدایی که از رگِ گردن بمن نزدیکتره خواسته های منو میدونه حتما شرایط بهتری را برای من درنظر داره

    با ایمان میگفتم یکم ناراحت بودم ولی نه واقعا رها کردم و الان چیشد ؟

    ماشین فروش رفت اما یکی از بستگان همسرم دقیقا مبلغ پراید را به حساب همسرم واریز کرد که ماشین بخریم و هیچ حرفی از برگشت پول هم نزد فقط گفت ماشین بخر،ماشینو نخریدیم منتظر شرایط بهتر هستیم ولی این یک نشونه ی خیلی خیلی خیلی بزرگه برای من آنجا که راهی نیست خداوند راه می گشاید

    برای من واضح و روشن شد که در باز شد زمانی که من فقط روی خداوند حساب کردم زمانی که من فقط قدرت را دادم دستِ خداوند

    این آدم کسیه که تو این دوسال میگفت نمیشه و الان چطور شد که نرم شد ؟ آیا ما کاری کردیم یا ایمان به خداوند بود که طبق فرموده ی استاد خداوند هیچوقت ایمان کسی را ضایع نمی کند نمیدونم بعدش چی میشه نمیدونم ماشین میخریم یا نه؟

    اما خدا با من حرف زد خدا برای من نشونه فرستاد که درست میشه از جایی که فکرشم نمیکنم از جایی که به عقل جن هم نمیرسه و همین قضیه بارها بارها ایمانمو تقویت کرد.

    وقتی خوبی ها را پیدا و از آن استفاده کنی، درّه ات را به یک قلّه تبدیل خواهی کرد. این خوبی ها در شرایط بَد پنهان شده اند.

    استاد عباسمنش عزیزم من با شما قدم به قدم ، پله به پله رشد کردم ، بزرگ شدم برای شما با تمام وجودم نور و سلامتی و خیر را آرزو میکنم.

    استاد عباسمنش عزیز در پناه الله یکتا باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  6. -
    fatemeh saeeidi گفته:
    مدت عضویت: 1756 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    من از دیروز چند بار این فایل را دیدم خیلی دوست داشتم براش کامنت بزارم چون به نظر من بعضی از جاها خوشبینی یا بدبینی یه مرزهای باریکی هم داره خود من ضربه‌های زیادی از دوران کودکیم از بدبینی نسبت به آدما دارم من یک فرد بسیار نزدیک در خانواده‌ام داشتم که بسیار بدبین بود و اگر کوچکترین بدی از شخصی می‌دید دیگه برای تا تمام عمرش اون شخص رو می‌گذاشت کنار و همیشه از بدی‌های اون شخص می‌گفت و به ما هم می‌گفت مبادا با این آدم رفت و آمد کنید

    ولی من خودم برخلاف این بدبینی آدم بسیار خوشبینی بودم و فکر می‌کنم منم زیادی خوشبین بودم چون نمیخواستم بدبین باشم

    و همیشه میگفتم من نمیخوام مثل اون آدم ، بدبین باشم و این خوش بینی زیادم کار دستم میداد در طول زندگیم از این خوش‌بینی بسیار ضربه خوردم من به محض اینکه با آدما برخورد می‌کردم همه رو بسیار خوب می‌دیدم حتی یک کمی هم در ذهنم از اون آدم که نکنه حرفش با عملش یکی نباشه راه نمی‌دادم همه رو خوب می‌دیدم فکر می‌کنم منم زیادی خوشبین بودم یعنی توی زندگیم یه وقتایی اگه شخصی تو زندگیم حرفی بهم می‌زد اونو قبول می‌کردم حتی یک ذره احساس نمی‌کردم شاید اون طرف راستشو به من نگه و خیلی ضربه خوردم اولین ضربشم ازدواجم بود من وقتی ازدواج کردم 22 سالم بود همسرم که به خواستگاری من اومد ازدواج ما سنتی بود هرچی او گفت من قبول کردم حتی یک ذره نگفتم بابا شاید برم بپرسم یا یه مدت باهاش برم بیام ببینم آیا این حرفایی که می‌زنه درسته البته اون آدم بسیار خوبی هست ولی یکی دو مورد که برای من اولویت بود من از اون سوال کردم او هرچی به من جواب داد من صد در صد پذیرفتم مثلاً همسرم سیگار می‌کشید من از اون پرسیدم آیا شما سیگار می‌کشین اون به من گفت نه و من پذیرفتم این از خوشبینی منه من اینجا فقط خودمو مقصر می‌دونم چون من باید بیشتر این موضوع رو اهمیت می‌دادم که بعد از ازدواجم وقتی با او مطرح کردم که چرا حقیقتو به من نگفتی گفت که اگه من حقیقتو می‌گفتم تو منو قبول نمی‌کردی ازدواجمون سر نمی‌گرفت اینو مثال زدم تا برای خودم یادآوری بشه که خوشبینی بیش از حد عاقبتش همین میشه

    البته من خیلی روی خودم کار کردم الان یه ادم دیگه هستم زمین تا آسمون با اون فاطمه ای که 30سال پیش بود فرق دارم البته به خودم سخت نمیگیرم این خوش بینی های من برای جوانی بود و نداشتن تجربه

    الان نه از اون شخصی که تو خانواده ام بود و بسیار بدبین بود ذره ای ناراحتم و نه خودم و سرزنش میکنم چون همه اشتباه میکنند منم وقتی اشتباهم رو فهمیدم الان سالهاست که تغییر کردم

    الان نه آدم خوشبین هستم نه آدم بدبین

    من سعی میکنم به افراد اعتماد کنم ولی هر کاری میخواهم انجام دهم بیشتر فکر میکنم و همه جوانب را میسنجم

    من خدارو شکر هیچ موردی دیگه برام پیش نمی یاد که دیگران را مقصر بدونم

    هر اتفاقی پیش بیاد برمیگردم به خودم

    و انقدر نتیجه از این افکارم گرفتم که الان کاملا آدم هایی که در زندگیم هستند هم.، خیلی تغییر کردند. اتفاقا چند وقت پیش به خودم گفتم ببین تمام آدم های منفی یا نا مناسب دیگه خود به خود از زندگیم رفتند بیرون الان چند تا دوستهای باحال بسیار مورد اعتماد و دوست داشتنی و عالی دارم.

    استاد من از شما یاد گرفتم به ویژگی مثبت آدم ها توجه کنم غیبت نکنم دروغ نگم

    و نمیدونید چه نتایجی از همین رفتارهای خودم گرفتم از همه ام مهم تر به نظر من همین که ویژگی های مثبت آدم ها توجه کردن و غیبت نکردن

    خیلی خوبه خیلی آدم آرامش میگیره خیلی به خدا نزدیک میشه

    راستی من چند روز نتونستم کامنت بزارم به خصوص دارم دوره قانون آفرینش را کار میکنم تو. اون دوره هم کامنت نگذاشتم که از فردا شروع میکنم به انجام تمرینهام

    علتش این بود

    من از بچگی دوچرخه سواری رو دوست داشتم و هیچ وقت برام پیش نیومد یادش بگیرم این دو روز داشتم دوچرخه سواری یاد میگرفتم خیلی خوب بود

    به یکی از آرزوهام رسیدم خیلی حس خوبیه خدارو شکر

    استاد عزیزم این تمرکز روی ویژگی های خوب دیگران و کلا تمرکز روی زیباییها خیلی خوبه خیلی تغییرات تو زندگیمون ایجاد میکنه من به همین دلیل هدایت شدم به یه آدم فوق العاده که به من دوچرخه سواری یاد داد خدایا شکرت.

    یا مثلا یه برنامه میچینم برم سفر من که از فردام خبر ندارم یه اتفاقی میوفته یا یه خبری از یه شخصی میشنوم راهم و پیدا میکنم

    من چند روز پیش قرار گذاشتم با مادرم برم شمال چلندر اصلا هم از جاده ها خبر نداشتم قرارمون این بود پس فردا حرکت کنیم امروز توی مترو بودم یه خانمی داشت میگفت من از شمال اومدم چقدر سختی کشیدم چون هم جاده هراز هم چالوس برف اومده بسته شده و بیسابقه بوده و من همون موقع خدارو شکر کردم گفتم خدایا شکرت که ما هنوز نرفته تو به من گفتی فعلا این هفته نرو چون برنامه گذاشته بودم برای شب یلدا بریم شمال مادرم هم ببرم خلاصه چرخ زندگیم خیلی رون شده یا یه اتفاقاتی برام پیش می یاد همه چی شسته رفته برام اماده میشه متل اینکه میگفتند هلو برو تو گلو برای من همینطوری شده

    خدایا شکرت

    استاد اینا که نوشتم یه حسی به من گفت از احوالات این روزها که همه چی برام خیلی زیباست بنویسم

    خدارو شکر

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  7. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1173 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    برای بار دوم است که در حال گوش دادن به این فایل فوق العاده هستم

    هر بار که فایل های استاد را از اول گوش می دهم انگار برای من جدید هستند

    حال خوبی به من دست می دهد

    حال من را خوب می دهد

    نکته مهمی که در این فایل برای من واقعا مهم و اساسی و کلیدی بود این بود که هر زمان که خواستم تغییر کنم جهان هم به این تغییر من پاسخ داد و شرایط و مکان و زمان را برای من مهیا کرد تا من بتوانم تغییر کنم

    به محض اینکه قدم در حال تغییر گذاشتم شرایط زندگی من هم تغییر کرد و من به سوی ارامش و خوشبختی هدایت شدم

    این را می دانم که هر جور که ببینم همان جور دریافت می کنم

    هر جور که برخورد کنم همان جور برای من نمودار می شود

    پس چرا حال خوب نداشته باشم؟

    چرا همیشه دنبال نکات مثبت نباشم؟

    چرا همیشه نگران باشم وقتی که همه چیز در دستهای خدای مهربان من است

    وقتی که می دانم او برای من بهترین است

    او بهترین کمک کننده برای من است

    پس خدای مهربان همیشه در کنار من است

    ممنون استاد عزیز هستم که باز من را به این راه آشنا کرد

    هر زمان که از خدای مهربان خودم کمک خواستم او به بهترین شکل و حال ممکن به من کمک کرد

    او به راحتی و آسانی کسانی را سر راه من قرار داد که من بتوانم با کمک آنها به مقصد و هدف خودم برسم

    توجه کردن به نکات مثبت

    دیدن حال خوبی ها

    دیدن اتفاقات خوب اطراف خودم

    توجه کردن به هرچیزی که حال من را خوب می کند

    بی شک اینگونه عمل کردن من را به مسیری می برد که حال من را خوب می کند و همین حال خوب سبب می شود که من به آرامش برسم و این ارامش من را به جایی می برد که همیشه بهترین حال خوب را تجربه خواهم کرد

    همین حال خوب بی شک اتفاقات خوب را برای من رقم خواهد زد

    اکنون من صاحب کسب و کار خودم هستم و این حال خوب را در این مورد در حال انجام دادن هستم و بی شک بهترین مشتری ها و بهترین اتفاقات مدام و هر روز برای من در حال رقم خوردن است

    می دانم که خدای مهربان همیشه در کنار من است

    می دانم که خدای مهربان همیشه از اینکه من حال خوب داشته باشم خوشحال است

    پس بی شک من باید این روند را ادامه بدهم

    همین روند بی شک بهترین اتفاقات را برای من در برخواهد داشت

    اینجا من هستم که باید به خدای خودم ایمان و توکل داشته باشم

    من هستم که باید به او توکل کنم

    باید از او بخواهم که من را هدایت کند و بی شک من عالیترین و خوبترین و موفق ترین خواهم بود

    انوقت به راحتی و آسانی معجزه را در زندگی خودم می بینم

    وای که چقدر این با حال است که روند زندگی آدم پازل وار انجام می شود و همه چیز به راحتی آهسته و قدم به قدم جلو می رود

    چقدر این زیبا است که می شود به آسانی به همه چیز دست پیدا کرد

    این را مد نظر داشته باشم که وقتی نگاه و دید خودم را عوض می کنم جهان هم دریچه های تازه ای را بروی من باز می کند و این همان راه موفقیت و خوشبختی است

    این زیبا است که در مورد اتفاقات بد صحبت نکنم

    در مورد حال بدی های خودم حبت نکنم

    در مورد گرفتاری های خودم صحبت نکنم

    یادم باشد که همیشه همه چیز رو به خوبی و خیر است

    همه چیز می تواند به بهترین ختم بشود

    به شرط آنکه من بخواهم تغییر کنم و به سوی بهترین ها حرکت کنم

    خداوند همیشه در کنار من است

    او عالیترین

    برترین

    خوبترین

    زیباترین

    پشتیبان برای من است

    او را داشته باشم بی شک من همیشه موفق و شاد و پیروز خواهم بود

    از خدای خودم ممنون هستم که من را به این راه هدایت می کند

    ممنون استاد عزیز که همیشه یک نشانه و یک راه برای من هدایت ما می شود

    سپاس از خدای مهربان خوب خودم

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 905 روز

    صدایت میزنم

    و از تو یاری می جویم

    از تو؛

    همان خدایی که

    “لحظه ای از حالم

    بر تو پنهان نیست ”

    سلام به استاد گرانقدرم ومریم بانوی مهربان

    و همه دوستان در این گلستانِ لبریز از آگاهی های ناب

    خداروشاکروسپاسگزارم بابت وجود استادی که الحق تا به اینجا برایمان سنگ تمام گذاشته و الگویی تمام عیار و آموختن خوشبین بودن به تمام اتفاقات زندگی مان تا هر مانعی بشود سکوی پرتاب مان تا نه تنها کم نیاوریم بلکه هرروز در تمام جنبه های زندگی رشدوپیشرفت داشته و خداپسندانه به زندگی ادامه دهیم .

    خداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم بابت اتفاقی که چند روز پیش برای مصطفی جان افتاد و با سنگ فرز انگشت شصتش آسیب دید اما یک ساعت پیش با دست بانداژ شده حدود یک ساعت پیاده روی کردیم و خداشاهده از لحظه ای که این اتفاق رخ داد خوشبین بودم و فقط به خدا گفتم هر اتفاقی خیر است و اینجاست که باید به قدرت تو ایمان داشته باشم چون به اندازه کافی در این مسیر توحیدی از استاد و تجربه های زیبایشان آموخته بودم که الخیرفی ماوقع را در این جریان در عمل به خودم و خدایم ثابت کنم و چقدر آرامش داشتم و احساسم عالی بود و کارهای روزانه ام را روتین انجام می دادم و دو روز پیش که پرستار بخیه انگشتش را کشید اما هنوز زخم عمیق بود خیلی ناراحت شد و من سکوت کردم ،نزدیک غروب بود و آسمان زیبایی هایش را جلوی چشمانم به رخ می کشید سوار موتور شدیم و عازم خانه و در طول مسیر فقط غروب زیبا رو میدیدم و خداروشکر می کردم که مصطفی الان هست کنارمه و من با احساس عالیم همه چیز را به خدا سپردم و شب هم مجدد رفت بوشهر بیمارستان تا جراح را ببیند و باز صبح دیروز ساعت شش و نیم بدرقه اش کردم زیر قرآن و به خدا سپردمش و گفتم خیره عزیزم و من ایرپاددر گوش هایم گذاشتم و موسیقی شاد به شوق دیدن طلوع زیبا و یک پیاده روی چهل دقیقه ای وااای خداوند هم چه طلوعی برایم رقم زد بی نظیر اشک شوق می ریختم و می گفتم خدایا قربونت برم مصطفی بنده توست خودت طبیب اصلی او هستی و من باور دارم به اتفاقات زیبای رقم زده شده در زندگیم و چه معجزه وار جواب احساسات توحیدیم را دادی و مصطفی هم که جواب عالی از جراح دریافت کرده بود و در واقع کلام خداوند و باور اینکه خداوند همه کاره در زندگیم هست و نور ایمان در تمام لحظات زندگیم جاری و ساریست…..

    مگر می شود الگویی سخاوتمند خداوند روزی مان کرده با این همه فایل های دانلودی که گنج های ارزشمند و تاثیر گذار هستند ووجود و زندگیمان را دگرگون کرده در اختیارمان قرار داده اند این باور خوشبین بودن تا به امروز آگاهانه در وجودمان بارور نشده باشد و در هر مسئله ای به کمک مان نیامده باشد .

    اصل خوشبین بودن از دیدگاه امروزم این است که در واقع اگر من سعی کنم در هر مسئله ای تمرکز آگاهانه روی موضوعی بگذارم و با ذهن آگاهی تصمیم درست و اصولی بگیرم خداوند هم به زیبایی طرح های معجزه واری در زندگیم رقم می زند چون با دریافت آگاهی های طلایی از استاد به سادگی و با تفکر می توان تشخیص داد که باید چه رفتار و عملکردی داشته باشیم تا نتایج مطلوب وارد زندگی مان شود .

    در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، عاشقتونم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    دانا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 564 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام به شما استاد عزیز ، خانم شایسته گرامی و دوستان ارزشمندم در این فضای توحیدی

    سپاسگذار خداوند هستم که به من فرصت داد در یک کلاس دیگر افتخار شاگردی استاد را داشته باشم

    خیلی خوشحالم که جف بزوس عزیز هم مثل من ( حداقل در بیزنس )آدم بدبینی نبوده

    بعد از شنیدن این فایل یادم افتاد ده دوازده سال قبل یکی از مشتریهام ( که تقریبا قوی ترین مشتری هم بود ) بعد از اینکه به چند تا از همکارهای دیگه مون گفته بود و اونها پیچونده بودنش ، اومد سراغ من و گفت که میخوام باهات بیام چین ، و خدا روشکر چون همیشه باور داشتم که روزی رو خدا میرسونه بدون کوچکترین بدبینی ای ، بدون اینکه فکر کنم که اگه من این کارو یادش بدم دیگه از من خرید نمیکنه ، و خیلی از بدبینی های دیگه ، فقط بهش گفتم که من تا یک ماه دیگه دارم میرم ، اگر میخوای مدارکتو بیار برای تو هم ویزا بگیرم و بریم ، و کارهاشو انجام دادم و با هم رفتیم ، جنسهاشو با جنسهای خودم آوردم و تحویلش دادم و واقعا خدا کارهاشو در حد شگفت انگیزی از طریق من براش آسون کرد و اتفاق جالبی که افتاد از اون موقع تا زمانی که من در اون کسب و کار بودم خریدش از من خیلی بیشتر از قبل شد در صورتی که من واقعا بدون هیچ توقع و انتظاری و خیلی دلی این کارو براش انجام دادم . و تا الان هم در هر کسب و کاری که بودم حداقل یک بار از این موارد برام پیش اومده و ( ناخودآگاه ) به همین شکل کمکشون کردم و الان با این افراد جزو صمیمی ترین افراد هستیم طوری که اگر کل سرمایه من دست اونا باشه خیالم راحته و بالعکس هر چند که توی شهرهای دور از هم هستیم و خداروشکر که من شروع کننده این اعتماد دوطرفه و صداقت از طریق عدم بدبینی بودم ، و این خیال راحت از همین خوشبینی اومده برای من ، هرچند که در طول همین مدت اعتمادهای نابه جایی به چند نفر دیگه کردم و ضربه های سنگینی هم خوردم ولی به لطف خدا این ضربه ها باعث نشد که دست از این خوشبینی ام بردارم و درسهاشونو گرفتم و ازشون رد شدم .

    داستان جالبی در مورد همین موضوع یه جایی خوندم به این صورت که دو تا پسر بچه با هم یه جعبه شیرینی داشتن و قرار گذاشتن که هر روز هر کدومشون یکی از شیرینی ها بخورن ، یکیشون به قولش عمل کرد و هر روز یکی از شیرینیها میخورد و شب با خیال راحت میخوابید چون فکر میکرد دوستش هم مثل خودشه ، اما اون یکی گهکاه به جای یه دونه میرفت و دوتا بیشتر میخورد ولی شب موقع خواب همش به فکر این بود الان دوستش داره بهش کلک میزنه و فکر میکرد دوستش هم مثل خودشه و کلا نگران این موضوع بود .

    چقدر خوبه کامنت نوشتن همین الان یه موضوع دیگه در مورد خوشبینی خودم یادم اومد یه بار 8-9 سال قبل با دوتا از دوستان رفته بودیم باغ و خلاصه شب موقع برگشتن چپ کردیم طوری که دو تامون از ماشین پرت شدیم بیرون و در همون حالتی که گرد و خاک ناشی از چپ کردن ما هنوز تو هوا بود ، به محض اینکه دیدم اون یکی دوستمون هم داره با سینه خیز از ماشین میاد بیرون ، به اون یکی که بیرون بود گفتم یه سیگار بده بکشیم همین که اینو گفتم شروع کرد به بد و بیراه گفتن ( که بیشترش به خاطر خونسردی من بود ) گفتم عزیزم دیگه الان کاریه که شده غصه خوردن که چیزی رو حل نمیکنه ، ماشین مال من بوده که چپ شده و خداروشکر هممون سالم هستیم دیگه نگرانی برای چی، ما چه میدونیم اگر این اتفاق چهار تا پیچ اونورتر بود شاید می افتادیم تو دره و الان زنده نبودیم ، هرچند که اون موقع قوانین رو نمیدونستم ولی منظورم ( الخیر فی ما وقع ) بوده احتمالا

    بهر حال خداروشکر این خوشبینی در وجود من از لطف خدا بوده و من کاری براش نکردم ، هرچند که این خوشبینی در من در همه موارد نیست ، ولی حضور در این سایت قطعا این خوشبینی رو در من بیشتر و بیشتر خواهد کرد و یاد گرفتم که هرچه خوشبین تر باشم جهان موارد بیشتری از این جنس به من نشون میده ، خدارو شکر

    استاد جان اسم اون مجله یا وبسایت هم فوربس (FORBES) هست و من گهگاه پیگیرش هستم و خیلی هم به تقویت باورهام کمک کرده اما از زاویه ای که شما از زبان آقای بزوس بهش اشاره کردید تا الان بهش فکر نکرده بودم و این دید میتونه لزوم ثروتمند شدن رو در من خیلی پر رنگ تر کنه

    خدارو شکر که تونستم برای این کامنت کمالگرایی رو در خودم سرکوب کنم و شروع کنم به نوشتن ، و برای کامنتهای بعدی هم خدا بزرگه

    استاد عزیز ممنونم از آموزشهای بی نظیرتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  10. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1751 روز

    به نام الله مهربان

    سلام ودرود خدابر استادگرانقدرم وتمامی دوستان ارزشمندم دراین سایت مقدس و الهی

    امروز وقتی که نشستم خیلی عمیق به زندگیم نگاه کردم دیدم که چقدر این مدتِ چهارسال که باقوانین خداوند بهتر آشناشدم و بهتر درک کردم و عمل کردم چقدر من یک آدم دیگه ای شدم،چقدر بی خیالتر،چقدر صبورتر و چقدر کمتر واکنش نشون میدم نسبت به یک موضوعی و چقدر بیشتر برای خودم ارزش قائل شدم که باهر آدمی بشین برخاست نکنم،یا نخوام خودمو برای هرموضوع پوچ و بیهوده ای سرزنش کنم یاخودمو به دیگران ثابت کنم،یااینکه بخوام نسبت به یک موضوعی بدبینانه نگاه کنم…

    چون من21سال ازعمرم رو با یک پدرمادری به سر بردم که ازهمه بیشتر مادرم یک فرد بسیار بدبین به هرماجرایی بود و وقتی هم که ازدواج کردم متأسفانه فکر میکردم مادرم راه درستی رو رفته که انقدر به همه چیز واکنش سرسختانه میده و به هیچ کس و هیچ چیز اعتماد نداره و من هم تاپنج سال بعداز ازدواجم کپی برابر اصل مثل مادرم رفتار میکردم و باهمسرم جوری رفتار میکردم که انگار من مادر دوم ایشونم و توی پوستش نمیتونست تکون بخوره،انقدر که وقتی با دوستو رفیقش جایی میرفت مثل یک پلیس گشت ارشاد کلی ازون سوالای بی مورد میپرسیدم و جالبش اینجاست که به هرسوالی پاسخ میداد باید هزارتا قسم میخورد تا من باورم بشه که داره حقیقت رو میگه…

    خلاصه خیلی جاها دیدم که اینجوری رفتارکردن فقط باعث میشه زندگی رو به کام خودم تلخ کنم و هیچ لذتی از رابطه باهمسرم نمیبردم

    بااینکه ایشون کلی ویژگی های مثبت هم داشت و هنوزم داره ولی من مثل مادرم فوکِس میکردم روی این ویژگیشون که چرا با دوستو رفیقش زیاد از حد تفریح میکنه و همین ماجرا کلی دردسر میشد برای خودم و هم اینکه اون تفریح رو زهرمار همسرم میکردم

    تااینکه واقعا یروزی دیگه دوست نداشتم مثل مادرم رفتارکنم و احساس میکردم زیادی دارم همه چی رو بزرگ و وحشتناک جلوه میدم،و یک روز هم پدرم بامن کلی دردودل کرد و شاکی از رفتارای بدبینانه ی مادرم بود که دیگه اونجا متوجه شدم که ای وای بر من،من هم دقیقا دارم مثل مادرم رفتارمیکنم و این نوع رفتارها نه تنها کمکی نمیکنه بلکه مرد رو شاکی میکنه.

    بااینکه پدرم چندین سال بیشترازمن با مادرم زندگی کرده بود،دیگه یجاهایی اون ازدست رفتارهای بدبینانه ی مادرم خسته شده بود و همین شاکی شدن پدرم مزید بر علت شد که به فکر درست کردن رفتارم باهمسرم باشم

    دیگه میدونستم باید رفتارمو تغییربدم اما چگونگی تغییردادنش رو بلد نبودم،چون سالیان سال به روش مادرم یاد گرفته بودم که باااید باهمسر به این شکل رفتارکرد،بااید با فرزند اینهمه سخت گرفت،باااید به دیگران هیچ اعتمادی نکنیم و کلی ازین باااید ها…

    و از روزی که واقعا تسلیم شدم و فهمیدم که خودم دارم زیاد ازحد به همسرم سخت گیری میکنم،و همسرم بیچاره هیچوقت برنگشت بامن بی احترامی کنه،یکم از رفتارای خودم خجالت می کشیدم که چقدر دارم به ایشون ظلم میکنم و از همه بیشتر چقدر دارم به روحو جسم خودم ضربه میزنم و ظلم میکنم،انقدر که برای هرموضوع پوچی باید همسرم پاسخ گوی سوالات من بود…

    خلاصه جهان چرخیدوچرخید و خداوند راه نجات رو ازطریق استاد عزیز جلوی پام گذاشت و فهمیدم که اولا من یک شخص بسیار واکنش گرا و بدبینی هستم و میخوام سر هر موضوعی گیر الکی بدم

    دوما اینکه فکر میکردم من نه تنها مسئول زندگی خودم هستم،بلکه مسئول اینم هستم که یک همسر هم فکرو هم عقیده ی خودم مثل یک مادر دوم تربیت کنم و این مسئولیت بزرگ رو بر عهده گرفتن نه تنها باعث میشد رابطه ی ما به مشکل بربخوره بلکه هیچ وقت هم جلو داره اون نمیتونستم بشم که با فلانی و فلانی همنشین نشه…

    ازهمه بدتر گاهی اوقات اونقدر گمراه میشدم که میخواستم جیب های پیرهن و شلوار همسرم رو بگردم و یک چیز جدید از توی جیبش کشف کنم و بگم ببین راست میگفتم ببین سخت گیری هام بی دلیل نبود…

    درصورتی که هیچ وقت هم خدارو شکر به یهمچین جاهای باریکی تابحال کشیده نشد که من بخوام مچ اون رو بگیرم و بخوام بیشتر کوفتو زهرمارش کنم….

    درهرصورت من هم یهمچین دورانی رو گذروندم و خیلی خوشحالم که اون دوران رو تجربه کردم و الان که شخصیتم بهبود پیداکرده بیشتر طعم آرامش حال حاضرم رو میچشم و بیشتر دوست دارم همین مسیرم رو ادامه بدم و نخوام گیرای بی مورد و بی منطق بدم.‌‌..

    هرچند که هروقت یه کوچولو کارکردن روی خودم رو متوقف میکنم بازهم میخواد سروکله ی اون غولِ بدبین پیداش بشه ولی خیلی سریع به خودم میام و اجازه نمیدم اون آرامشم رو ازم بگیره و سریع به خودم یاداوری میکنم که اگه بخوام دوباره یروزی مثل مادرم رفتار کنم مطمئنن باهمسرم تاچندسال اینده به مشکلات بزرگی برخواهیم خورد و حتی ممکنه کار به جدایی بینجامد،اگر که بخواهم مثل قبلم فکرکنم و عمل کنم،کاربه جاهای باریک تر کشیده میشه و فقط خودم این وسط آسیب میبینم،چون معمولا همسرم دربیشتر مواقع هیچ واکنشی به رفتارهای من نمیداد و فقط محیط رو ترک میکرد که بحثو دعوا ایجادنشه یامن نخوام زیاد از حد از اون سوالای مشکوکانه بپرسم و موضوع رو کش بدم

    مادرم هنوز به خیال خودش فکرمیکنه مسیرش درسته و داره به همون مسیر ادامه میده و متأسفانه گاهی وقتا که برادرم ازمدرسه دیر به خونه میاد کلی دل نگران میشه و وقتی برادرم ازمدرسه میاد باایشون کلی دعوا راه میندازه که چرا دیر از مدرسه اومده!!

    وقتی هم که بهش میگم مادرم چرا انقدر برای هرچیزی انقدر واکنش منفی نشون میدی،کلی منو مسخره میکنه و میگه برو بابا تو هنوز مونده که سردیو گرمی روزگار رو بچشی،من چارتا لباس ازتو بیشتر پاره کردم و میدونم چه رفتاری بکنم

    خوب همین یک جمله برای من کافیه که نخوام به زور مادرمو به راه درست هدایت کنم و اجازه میدم چکولگدش رو بخوره،شاید یروزی خودش متوجه بشه که چرا اینهمه سال روحوروانش رو بخاطر هرموضوعی نابود کرد….

    کلی مثالهای جالبی اززندگیم یادم افتاد و خداروشکر کردم که تاحدود نسبتا خوبی تونستم ازیک فرد بدبین به یک فرد خوش بین تبدیل بشم و نخوام برای یک موضوع اینهمه واکنش های منفی نشون بدم

    خداروصدهزارمرتبه شکر بخاطر این دست از فایلهای ارزشمندی که استاد سخاوتمندمون دراختیار ما میگذاره

    استاد قسم میخورم هیچ روانشناسی تابحال مثل شما نتونسته من رو تو زندگیم انقدر خوب و منطقی راهنمایی کنه،واقعا ازتون بی نهایت بار سپاسگزارم

    خداروصدهزارمرتبه شکر بابت این نعمت بزرگی که تو زندگیم دارم…

    هرکجاهستید شادوپیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: