چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟ - صفحه 7
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-12 08:58:212024-12-14 05:19:53چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان قدرتمند همیشگی خودم
سلام به روی ماه استاد همه زندگیم و مریم جان زیبای دوست داشتنی که مثل فرشته هاست
سلام به دوستای ناب تر از ناب توحیدی و مشتی خودم
سلام به لیلی بانوی پرانرژی که عاشق نوره
خدا به خیر بکنه انگار میخوام زیاد حرف بزنم .هههه
استاد جانم جان دل چطور اینقدر دقیق اینقدر زیاد دقیق میدونی که هر بار چه مطالبی باید به ما بگی به من بگی ؟
خدایا حالا که داری به این قشنگی راه رو نشون میدی و مسیرم رو هموار میکنی و منو در مسیر خلق بقیه خواسته هام پیش میبری ، پس انرژی و زمانش رو هم برام جور میکنی دیگه . ( مرسی خدای ماهم عاشقتم )
دیروز جمعه خواسته عمیقی کردم برای یه هدایت خیلی خیلی بزرگ . برای اینکه روزهای قشنگم رو پربارتر و شادتر بگذرونم . برای اینکه جز این نباید باشه . تو خودت گفتی که دوست داری سطح زندگی من در همه جنبه هاش بهترین باشه . هیچ وقت این روح بزرگ که روح خودته در عذاب و من و من نباشه و همیشه سربالا و با اقتدار و در احساس خوب زندگی کنم .
اوکی .پس برو که درستش کنیم با هم.
و هدایت آمد . اخیرا نسبت به قبل راحت تر باهات حرف میزنم و هدایتهات رو دریافت میکنم . خوشحالم خداجونم . خیلی خوشحالم . باید تایم بیشتری در کلبه شادی بگذرونم ( خونه مستقلی که خارج از شهر دارم. من مثل این دختر بچه های شاد و شنگول برای همه وسایلم اسم میذارم . لپ تاپم هم اسم داره : اسمشون ماهان هست پسرم .). جنس این حرف واضحه که هدایته . چون آب روی آتیش ذهن دو روزه من بود . چون آروم شدم و دوباره شاد. دوباره رفتم روی ابرها .
خدایا شکرتتتتتتتت بی نهایت بار شکرت خدای مهربانم خدای سریع العجابت من ( درست نوشتم ؟ هههه وای من عربی ام افتضاحه )
به جرات میگم که من تا سالها بسیار آدم بدبین و منفی بینی بودم و واقعا علی رغم نعمتهای زیادی که داشتم همیشه هم بد می آوردم . خودم درک میکردم که یه ایرادی از سمت منه . چون همه چیز تکرار میشد همیشه . همه چیز تکرار میشد .
قبل از اینکه اینطوری رسما کار کردن با استاد رو شروع کنم از طریق یه دوستی با فایلهای رایگان استاد و کلیپ انگیزشی شماره 3 آشنا شدم ( دیروز مجدد اون فایل رودانلود کردم تو گوشی ام سخت سخت سخت بهش علاقه دارم . اون خون های روی صورت اون پسر بچه زخمی دقیقا اون منم )
کم کم بعد از سال 95 شروع شد تغییرات و گرنه من سایت و آموزشها رو از سال 99 شروع کردم .
دیدم واقعا هر چقدر من دارم تغییر میکنم و مثبت تر میشم از اون حجم زیاد ناخواسته ها و آدمهای منفی خیلی داره کم میشه . من همینطور تغییر میکردم و هر چند وقت یکبار هم یه مهاجرتی در محل کارم انجام می دادم و به سطح بالاتر خودمو میرسوندم . تو اون سطح آدمها متفاوت بودن . آگاه تر و مهربانتر بودن . مثبت تر بودن .ولی من باز هم چیزی از کنترل ذهن و تقوی بلد نبودم . از تمرکز بر نکات مثبت ادمها و شرایط بلد نبودم . بلد نبودم که میشه نادیده بگیرم و اعراض کنم . فکر میکردم فقط باید در روابطم خط و مرز بذارم . البته که اون هم تا حد زیادی درسته ولی دارم از قدرت اعراض میگم.
نتیجه همه این آگاه نبودن ها و عملکرد نداشتن ها فقط در زندگی خودم مشکل درست کرد . ( خیلی خوشحالم . هرگز هرگز هرگز تو زندگی ام باری روی دوش کسی نبودم همیشه من بودم و خدای من . دردسر درست نکردم برای خانواده و همیشه بار مسیولیت و کارهای بقیه رو به دوش کشیدم که دیگه این داستان تا حد بسیار بسیار زیادی تمام شده )
امروز که دوباره حالم اوکی شد و رفتم روی ابرها و الانم هست دقیقا مقایسه کردم مود قبل و بعدم رو .. ماجرا اینه :
دو روز قبل که سعی کردم دوباره سراپا و شاد بشم حتی چهره ام زیبایی همیشگی رو نداشت انگار . رفتم مروارید رو بردم حمام و وسط کار برقها قطع شدن و برخورد بی ادبانه ای هم از کارگر کارواش دیدم . حتی کلاس زبان رفتم استاد خوش اخلاقم برخوردش متفاوت شد کمی . چه خبر شد یه دفعه همه چیز بهم ریخت که …..
قانون ابدی توجه بله تمرکز من روی تضادی که پیش آمده بود رفته بود .
و امروز که after rain بسیار زیبایی بود بعد از کار، دیدم خدا مرتب داره میگه هر جا جاده به راست میره بپیج هر جا مسیرت مستقیم و صاف شد برو و برنگرد خونه . موسیقی مورد علاقه ام هم گذاشتم و اگه یه کم دیگه بیشتر بهم خوش می گذشت از جاده همیشه زیبای چالوس سر در می آوردم . هههههه . خیلی چسبید جدا تمرکز و مراقبه عالی بود . انگار پرواز میکردم رانندگی نبود که . مروارید جان رو هم بردم ادامه حمامش و این بار مدیریت کارواش با لبخند بسیار بسیار مودبانه و دوستانه ای کارم رو انجام داد برام.
و امروز برای چندمین هزار بار کشف کردم که من کارم رو خیلی دوست دارم و حالم رو خوب میکنه . اصلا مود منو به کل میتونه عوض کنه . این کار واقعا رسالت منه . حالا چه ها که در پیش هست .
برگشتم خونه فایل رو که صبح دانلود کرده بودم شروع کردم به گوش دادن : آخه خدایا چی بگم بهت ؟به بنده معرکه ات استاد عباس منش چی بگم ؟ اینهمه خوبی و مهربانی اینهمه زیاد … خدایا ممنونم ازت . استاد جان دل مرسی .
سپاسگزاری جواب تمام مسایل هست
سپاسگزاری جواب تمام مسایل هست
سپاسگزاری جواب تمام مسایل هست
ذهن من دو روزی درگیر نکات منفی و تضاد شد و کافر شدم کفران نعمت کردم . درسته با خودت هم حرف نزدم راجع به اتفاق بد . خدا جونم میدونی که مدتهاست این سکوت عمیق رو یاد گرفتم که حرف نزنم از بدی ها ولی خب از اون ور هم تمرکزم از نعمتها هم برداشته شد . باز مثل همیشه خودت دستگیر من بودی دیگه عشق ابدی من .
How can i say how much i love you ?
این فایل اصلا یه فایل معمولی نیست .مثل تمام این فایلهای اخیرتون استاد جانم .
خبر آمد خبری در راه است . سر خوش آن دل که از آن آگاه است
بوی اتفاقات خیلی شاد و شیرین رو میشنوم . از اونها که باید فقط آهنگ بذاری و کل روز رو برقصی .
آخجونم بوی بهار میاد به خدا . اصلا این شبیه زمستون نیست .
و جلسه دوم وسوم قدم 2 که الان دارم روش کار میکنم .این دو جلسه که دیگه منو به مرز سرخوشی میبرن . دیگه تمامه ماجرا. ( یه خلق بسیار شیرین خوشمزه ای داشتم امروز وااااای صدای خنده ام کل ساختمان رو برداشت که تو ردپای خودم میخوام باشه فقط ) خدایا عاشقتم که منو متوجه قدرت ذهنم کردی . عاشقتم.
این فایل رو باید بارها و بارها و بارها گوش کرد . دوباره فردا ادامه میدم . مخصوصا قسمت پایانی اش رو :
اونقدر عوض میشی اونقدر عوض میشی و اونقدر با آدمهای خارق العاده و اتفاقات خارق العاده محاصره میشی که همه از اینهمه تغییرت تعجب میکنند
استاد جانم من به خودم و خدام قول دادم که بقیه نتایج و موفقیت هامو جار نزنم و در دنیای خصوصی خودم با آدمهای هم مدارم نگهشون دارم .
خیلی دوستت دارم خدای من
دوستای عزیزم رو به خودت می سپارم
استاد دوست دارم .
مرسی که هستی
سلام به استاد عزیزم
نمیدونم با چه زبانی باید ازتون تشکر کنم بابت این همه آرامشی که به ما میدید
استاد شما دستی زیبا از دستان خداوند مهربانم هستید چقدر عالی شدیم با کنترل ذهنمون اون هم به میزانی که رعایت کردیم ووقتی به دوران قبل از آشنایی با قانون گریز میزنیم میبینیم که چقدر قانون درست عمل کرده والان چقدر اوضاع تغییر کرده در تمام جنبه ها خدایا شکرت
استاد من در خانواده ای که زندگی کردم انسانهای بدبینی نبودن والان که بزرگ شدم میفهمم که خانواده ای بودیم شاد واز هر لحاظ در آرامش وآسایش بودیم بچه بودیم وفکر میکردیم که همه به همین شکل هستند اما بعدا دیدم که نتایج اونهایی که اوضاع فکرشون داغون بود چه نتایجی را داشتند استاد من مادری دارم که هرگز بدبین نبود واطرافیان را آدمهای خوبی میدید هیچ وقت هم از کسی ضربه ای نمیخورد واگر کسی حرفی به اومیزد در مورد دیگران که مثلا فلانی این خصوصیتهای منفی را داره یا مثلا به تو حسادتی داره اصلا به خودش نمیگرفت ومیگفت نه بابا اشتباه میکنی ومن الان میفهمم که ایشون بدون دونستن قانون داشت بهش عمل میکرد وهرگز ضربه ای نخورد من بعدا وارد زندگی افرادی شدم بعد از ازدواج که انگار یه دنیای دیگه ای بود تاز ه اون وقت فهمیدم بدبینی چیه البته که تحت تاثیر قرار گرفتم وچک ولگد هم خوردم تا راه درست را پیداکنم اما واقعا برام عجیبه چه فرکانسی فرستادم که دقیقا آدمی جذب کردم با این ویژگیها وچقدر هم اذیت شدم اما وقتی قانون برام روشن شد آدمهای منفی وبدبین از کنارم رفتند وکسانی موندن که حالم باهاشون خوبه خدایا شکرت
فهمیدم فقط وفقط باید حواسم به فرکانسی باشه که به جهان میفرستم تا دریافتم عالی باشه
باز هم ممنونم از شما وخانم شایسته ی عزیزم دوفرشته ی دوست داشتنی
بنام خداوندی که نزدیکه واحابت میکنه درخواست درخواست کننده را، بنام اوکه هر چه دارم ازاوست
سلام ودرود فراوان به استاد ارجمندم ومریم بانوی مهربان ودوستان الهی ام
خدارا سپاسگزارم بخاطر این لحظه واین فرصتی که برای نوشتن وتعقل کردن به من داد
خدارا سپاسگزارم بهخاطر نعمتهای ریز ودرشتی که از روی لطف وکرمش به من بخشیده وازش میخوام قدرت سپاسگزاری از این نعمتها را به من بدهد
خدارا سپاسگزارم به خاطر وجود اساتید توحیدیم ودوستان الهی ام
خدارا سپاسگزارم که مرا به این مسیر توحیدی هدایت کرد ودر این مکان الهی حضور دارم
خدارا سپاسگزارم بخاطر وجود پدر ومادر عزیزومهربانم وهمسر عزیزم وهمه عزیزانم
خدای من شگفت زده شدم از این هم زمانی پنجشنبه شب که منزل مادرشوهرم دعوت بودیم جاریم از همسرم سوال کرد کسی را سراغ داری برای پرستار مادرم ،همسرم گفت بله یه خانم نسبتا جوانی هست که دوتا بچه دارد وهمسرش فوت کرده از تمام فیلترها گذشته وقابل اعتماد هست فقط شهرستانی هست جاری ام گفت چون بچه داره نه یکی که بچه نداشته باشه ،همان لحظه ذهن من شروع کرد به نجوا که الان ایشون از کجا آن خانم را می شناسه، گفتم نمی دونم ، شاید دوستش که از خیرین هست واینکارها رو انجام میده بهش گفته ولی این رو می دونم من قدرت تغییر دیگران را ندارم حتی سعی نکردم در این مورد از همسرم سوال کنم با اینکه چند بار ذهنم شروع کرد که از خودش بپرس ولی من گفتم الخیر فی ماوقع وکلا فراموش کردم
باز دیروز یه اتفاقی افتاد که حس کردم همسرم در مورد آن موضوع داره بهم دروغ میگه آن موضوع مربوط به نزدیکانش بود وهمین جور این فکر تو ذهنم می چرخید همسر من یکی از ویژگیهای خوبش از اول زندگی مشترکمون صداقتش بوده وهست ویکی از خط قرمزهای هر دو ما،صبح قبل از اینکه بیام سایت ،این فکر دوباره شروع کرد به جولان تو ذهنم ،گفتم ببین ایشون تا حالا به تو دروغ نگفته بفرض که الان دروغ گفته به احتمال زیاد خودت در مورد این موضوع طوری رفتار کردی که مجبور شده بهت دروغ بگه بعد هم اصلا این موضوع اهمیتی نداره که تو احساست رو بد کنی وبخوای به این فکر کنی بعد که آمدم سایت وبنر فایل جدید را دیدم چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوش بین تبدیل شویم ذوق کردم گفتم یعنی استاد در این فایل چه آگاهیهایی برامون دارد ووقتی فایل را گوش دادم متحیر شدم وخداروشکر کردم که درست رفتار کردم
l’ve had a lot of success in life not being cynical
من موفقیتهای بسیار زیادی در زندگی ام کسب کردم ،وقتی که آدم بدبینی نبودم
قانون جذب : وقتی من منتظرم یک اتفاق بد بیافتد در واقع از جهان درخواست می کنم تا اتفاقات بد در زندگی من رخ دهد یعنی یک آدم بدبین که اگر کسی حالش رو بپرسه میگه این احوالپرسی اش بدون منظور نیست ،هرکسی هر کاری می کند یه طمعی در آن دارد ویا اگر محبتی می کند بعدا میخواد براش جبران کنم ویا ازم سوءاستفاده کند
طبق قانون منتظر هر آنچه که هستم همان را به زندگیم دعوت می کنم وقتی همیشه منتظر اتفاقات بد هستم حتی اگر اتفاق خوب هم بیافته باور نمی کنم
بخاطر گذشته ای که دارم ومحیطی که بزرگ شدم وباورهایی که از گذشته دارم سبب میشه اگر کسی حتی به من درخواست بدهد که اگر نیاز به کمک داری بگو تا من بیام این فکر تو ذهن من میاد که حالا میخواد کمکم کنه تا فردا من مجبور باشم کمک بیشتری به او بکنم وتا وقتی فرکانس غالب من ،فرکانس بدبینی باشدیا فرکانس منتظر اتفاقات نامناسب یا رفتار نامناسب از طرف دیگران باشد من آن جنس اتفاقات ویا افراد را بیشتر وبیشتر به زندگیم دعوت می کنم
ویژگیهای فردی که شخصیت بدبینی دارد
1_ افراد بدبین شک دارند به حرف ورفتاری که دیگران به قصد ونیت خوبی انجام می دهند (سلام گرگ بی طمع نیست )
اگر فردی یک خوبی می کند ،محبتی میکند آن فرد بدبین میگه نه آن قصد دیگه ای دارد
افراد بدبین هررفتاری که دیگران دارند یک نگاه منفی به آن دارند
سعی کنم آدم خوشبینی باشم که البته خوش بینی به این معنا نیست که اعتماد صددرصد به همه افراد داشته باشم وچشمام را ببندم وبگویم همه آدمها خوبند وبه هرکسی که از راه رسید اعتماد صددرصد بکنم وهمیشه باید حواسم باشه که تکاملم را رعایت کنم که اگر فردی تازه باهاش آشنا شدم ووعده وعیدهای خیلی بزرگی را می دهد سعی می کنم آنها را باور کنم ولی سعی می کنم خیلی زود وارد یکسری بازیها نشوم
از لحاظ مالی با اون وارد معامله بشم یا جوری رفتار کنم که بعدا احساس کنم مورد سوءاستفاده قرار گرفتم
اینکه آدم خوش بین باشد به افراد وانتظار مثبت داشته باشد خیلی خوبه ولی قرار هم نیست که چشم وگوشم را ببندم واعتماد بی جا بکنم واعتماد صددرصد بکنم به همه ، یعنی ساده لوح باشم در این مورد تجربه همسرم را میگم که پارسال اتفاق افتاد همسرم برحسب اتفاق با یه مهندسی آشنا شد واز قضا آن مهندس برای راه اندازی پروژه ای در یکی از شرکتهای شهرستان از تهران آمده بود وقتی سر صحبت را با همسرم باز میکند همسرم با اینکه بقول معروف خیلی فیلترهای خاصی در روابط دارد با این آقا صمیمی میشه وقتی آمد خونه موضوع را به من گفت گفتم درسته که نباید کسی را قضاوت کرد ولی شما هیچ شناختی از این آقا نداری نمیشه همین اول به ایشون اعتماد صددرصد کنید گفت نه از حرف زدن وصحبتهاش مشخصه گفتم باشه خود دانی خلاصه یه مدت همسرم کار وزندگی اش را ول کرد ویجورایی شد راننده شخصی این آقا که البته این آقا به ایشون گفته بودند شما باش مسئول خرید پروژه ما ولی خب وقتی همسرم یکبار به ایشون لطف کرده بود وایشون را به هتل محل اقامتش رسانده بود چند بار دوباره این درخواست را از همسرم کرده بودند بعد از یه هفته همسرم آمد خونه گفت چکار کنم گفتم اول اینکه اگر قراره همکاری کنی قرار داد کتبی بنویس وبعد هم چهارچوب وظایفت مشخص باشه خلاصه اینقدر این آقا امروز وفردا کرد که کلا همسرم بی خیال این همکاری شدیجورایی حس میکرد این آقای مهندس از محبت ایشون سوءاستفاده کرده ،من به همسرم گفتم شما قبل از اینکه به شناخت کافی برسید به ایشون اعتماد کردید گفت آدم خوب ومتشخصی هست گفتم مگر من میگم بده میگم باید صبر میکردی به شناخت کافی برسی الان هم شد برات تجربه اشکال ندارد
2_ افراد بدبین گرایش دارند که تمرکز کنند روی نقص ها ومشکلات در شرایط مختلف به جای اینکه تمرکز کنند روی احتمالات مثبت ویا راه حلها
یعنی کوچکترین اتفاقی که بیافته میره بدترین اتفاق ممکن را در نظر می گیره یا اینکه اگر در رابطه با یک فردی باشد که آن فرد ده تا ویژگی مثبت ویکی ویژگی منفی دارد تمرکز اون فقط روی آن ویژگی منفی هست
3_ افراد بدبین خیلی سخت براشون که به بقیه اعتماد کنند هر شخصی هر حرف مناسبی بزند این افراد می گویند پشت آن یه نیت بدی هست وآنها آدمهای تنهایی هستند
4_ادمهای بدبین اتفاقا آدمهای طعنه زنی هم هستند که مثلا از اهدافت برای آنها می گویی ،می گویند آرزو بر جوانان عیب نیست وهر خبر خوبی که بهش میدیم شک داره این اتفاق بیافتد وافرادی که خیلی طعنه میزنند باعث میشه که آدم نتونه ارتباط خوبی باهاشون بگیره یعنی افرادی که بدبین هستند غیر از اینکه به خودشون ضربه می زنند ارتباطهای خوبی هم ندارند واصلا آدم با آنها احساس خوبی ندارد وبشدت انرژی آدم را میارن پایین وبشدت آرزوها را در وجود آدم می کشند واین خیلی خطرناک هست که ما در مورد رویاهایمان با یک فرد بدبین صحبت کنیم
5_افراد بد بین یک دیواری را دور خودشون می کشند تا ارتباطشان را با دیگران کمتر کنند به این دلیل که می ترسند ضربه بخورند ،مورد سوءاستفاده قرار بگیرند ،می ترسند به هر ترتیبی دیگران بلایی سرشان بیارند
6_افراد بدبین اگر یک اتفاق بد در گذشته در زندگی اشان افتاده باشد آنها همان یک اتفاق بد را در ذهن خود مرور می کنند یعنی بشدت تمرکز آنها برروی آدمها یا اتفاقات ناجالبی است که در گذشته باهاش برخورد داشتند
الف) با توجه به آگاهیهای این فایل دلایلی را لیست کنیدکه تغییر از بدبینی به خوش بینی را برای زندگی بهتر ضروری می داند؟
افرادی که بدبین هستند همیشه دچار ترس واضطراب ونگرانی هستند بنابراین همیشه در احساس بدی بسر میبرند وطبق قانون احساس بد = اتفاقات بد است پس برای اینکه زندگی ای سراسر آرامش واتفاقات جالب وزیبا داشته باشیم ضروری است که با کار کردن بر روی خودمان وتغییر زاویه نگاهمون به مسائل به آدمهای خوشبینی تبدیل بشیم
2_ وقتی ما آدم های خوش بینی باشیم تمرکزمون بر روی راه حلها هست وچون دنبال راه حل وجواب سوالات خود هستیم هدایت میشیم به راه حلهاوایده هایی برای حل مسائلمان وبازم طبق قانون باحل هر مسئله ما اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنیم برای برداشتن قدمهای بعدی
3_ آدمهای خوشبین چون تمرکزشون بر روی زیبایی ها ونعمتهای زندگیشون هست طبق قانون جهان به زیبایی های بیشتری هدایت میشوند واز نعمتهای بیشتری بهره مند میشوند وچون این افراد همیشه احساس خوبی دارند وحالشان خوب هست اتفاقات خیلی خوبی را تجربه میکنند ونسبت به افراد بدبین سپاسگزار تر هستند
4_ افراد خوشبین چون از این زاویه به اتفاقات ناجالب نگاه میکنند که الخیر فی ماوقع هست پس دنبال رشد کردن خود هستند
5_ افراد خوشبین چون تمرکزشون برروی ویژگیهای مثبت افراد هست واین ویژگیهای مثبت را تحسین میکنند ودر مورد آن ویژگیها با خودشان ویا همان طرف صحبت می کنند.در مداری قرار می گیرند که افراد بهتری به زندگی آنها وارد میشود وبه سمت افرادفوقالعاده هدایت میشوند
6_ افرادی که خوشبین هستند همیشه ذهنیت مثبتی به مسائل مختلف دارند واینها یاد گرفته اند بقول معروف نیمه پر لیوان را ببینند
7_ افرادی که خوشبین هستند توحیدی تر عمل میکنند وسپاسگزار تر هستند
8_ چون انسان یک موجود اجتماعی است نیاز دارد با دیگران رابطه داشته باشد پس لازمه داشتن یک رابطه خوب خوش بینی است
ب )چه راهکارهایی از آگاهیهای این فایل آموخته اید که قصد دارید با اجرای آنها ویژگی خوش بینی را در خود تقویت نمایید ؟
1_اگر اتفاق نامناسب برا من رخ داد سعی کنم به هیچ وجه در موردش صحبت نکنم حتی با خداوند
2_هرچقدر من بتونم افکار مثبت بیشتری داشته باشم به آدمهای بهتر ،موقعیتهای بهتر،شرایط بهتر هدایت می شوم
3_ کنترل ذهن در مواقعی که اتفاق ناجالبی برای من رخ داده که من بتونم در آن اتفاق ناجالب تمرکزم را بزارم روی اتفاقات خوبی که بارها وبارها برای من رخ داده است
4_باور به اینکه آدمهای خوب وفوق العاده زیادند فقط من باید نوع نگاهم را عوض کنم
خداراسپاسگزارم که در کل زندگیم آدم خوش بینی بودم حتی موقعی ای که فرزندم را ازدست دادم با اینکه با قوانین آشنا نبودم ولی تمام تمرکزم بر نعمتی بود که خداوند از فضلش به من بخشیده بود
ودر این دوسال ذکر الخیر فی ماوقع برام جادو کرد(*
خدایاشکرت…شکرت….شکرت
استادجان ومریم عزیزم صمیمانه از شما سپاسگزارم
عاشقتونم…
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
سلام
افرین ! افرین واقعا !
من یک فرد واااااقعا خوش بینم و خبر نداشتم , انقدررر خوب میتونم نکات مثبت رو پیدا کنم
ولی همه ی اینها ریشه و باور داره
در مورد اول که من اصلا اینطور باورمه که ادم بد به تور من نمیخوره,پسر و دختر خوب کلا به تور من میخوره , هررررکی تو زندگیمه برام فقط خیر و برکت و عشق و احترام و نعمته اگه هم کسی بدی بخواد درحقم کنه به خیال خودش اونم خوبیه
من انقدر اینو قبول دارم که هرجا میرم خیالم راحته, هرکی بهم لطف کنه طبیعی میدونم ,اصلا غیر این نباید باشه
ادمها دستان خداوند هستند برای خیر رسوندن به من و منم همینطور ,
من توجه نمیکنم به ادمهای بد و بدی ها و اونارو بزرگ کنم ,من با تمرکز بر نکات مثبت ادمها خودم رو واکسینه کردم نسبت به بدی ها ,البته نه همیشه ولی خیلی در تلاشم مخصوصا نسبت به قبل!!
و جالبه که زود باور هم نیستم به هیییچ وجه,چون زیاد جدی نمیگیرم وعده و وعید و قول کسی رو ,چون از پایه اینو یاد گرفتم که فقط روی الله حساب کنم و بس! حساب نمیکنم
تو فکر جبران هم اصلا و ابدا نیستم اگه کسی خوبی کرد بهم و درخواست جبران کنه که خیلیم کمه من ایگنور میکنم, خیلی کم شده ولی بنظرم اگه قراره کسی جبران بخواد انجام نده بهتره
.ادمهایی هستند که انقدر بد بینند که نمیتونند به دیگران اعتماد کنند
من اصلا هیچ مشکلی برای اعتماد ندارم به ادمهای اطرافم چون اخه ته ذهن من اینه که خداوند محافظ مال و جان منه و اصلا کسی نمیتونه به من ضرری برسه
بنظرم هرکسب تجارب استاد عباسمنش رو تو روابط میخواد فقط بره سراغ دوره عشق و مودت
برخلاف بعضی خانمها که شرایط وحشتناکی رو با اقایون تجربه کردند,من تو دوران دانشجوییم با پسرهایی اشنا میشدم که اصلا انقدررررر صالح و سالم و درست بودند که اگه بگم شاید کسی باورش هم نشه, و من هروقت هم کسی میگفت فلان پسر چقد بد بود من میگفتم ولی گیر من همیشه پسرهای خوب میفتند, یه بنده خدایی هم بود دوسال پیش باهم بودیم,تو دوران ارتباط که انقدر صداقت داشت که یه دروغ هم شاید نگفته باشه بهم و بعد جدا و تموم شدن ارتباط هم همیشهههه زنگ میزد احوالمو میپرسید , اگه کاری داشتم کمکم میکرد همیشه هم تاکید داشت اگه کاری داشتی زنگ بزن و درخواستی هم باشه بیییی منت انجام میده, اونوقت من میشنیدم پسره خیانت کرده و طرفو ترکونده رفته میگفتم مگه میشه ! اینام احساس دارنا
من خداروصدهزار مرتبه شکر اصلا چنین چیزی برام بوجود نیمد , اصلا انتظارشم نداشتم در شأن خودمم نمی دیدم غیر از اینو
خانواده ی خودم که اصلا هیییچی ,من دفترافکارمو که گاهی میزارم روی میز اصلا طرفشم نمیرن ,اینکه دیگه ساده ترینشه انقدر امین هستند دیگه بقیه چیزا که جدا
اونوقت من یادمه دوستام بچه تر ک بودیم پدرمادراشون گوشی هاشونم چک میکردند ولی تو خونه ی ما درستکاری میبارید , من که میتونم به هر ادمی که الان تو زندگیمه رمز حسابامم بدم , هیچ کس نیست که استثنا کنم
البته میدونید اینا همش بستگی به خودمون داره,من وقتی خودم میدونم چقدر امینم پس لیاقتم همینه که با ادمهای امین و خوب باشم , وقتی خودم احترام نگه میدارم چنین توقعی رو از جهان دارم افراد محترم بیان تو زندگیم که لطیبین لطبیات رو رعایت کنه و اینکارم میکنه
منم خیلی قبول دارم ادمهای خوب زیادترند, چندسال پیش تو یه کتابی میخوندم که وقتی روی خودت کار میکنی اصلا ادمهای ناجور آدرست رو پیدا نمی کنند و من اینو با تماااام وجودم باور کردم,وقتی توجهی نمیکنم به ادمهای نامناسب چقدر امن قدم برمیدارم و اصلا ادمهای نامناسب نمیدونند من هستم تو جهان که بتونند ضرری یه من برسونند
این جهان و ادمهاش فقط برای من خیره,اگه در ظاهر هم اینطور نبوده قطعاااااا در زیر و باطن خیر بوده و هست!
اینارو خیلی سریع و ناخوداگاهی نوشتم و حالا خوندم اصلا باورم نمیشه دقیقا باورهایی که کار میکردم شده تجربه هام
من چقدرررر لیست میکردم خوبی های ادمهای اطرافمو از بچگی تا حالا
چقد کیف کردم با این فایل
دوستتون دارم
ممنونم استاد, بکگراند فایل هاتون عالی شدن تمرکزی داریم روی ماه استادمونو می بینیم اینطوری
سلام عزیزم
خندم گرفت خیلی جالب بود واسم ومن هم این نوشته رو تایید میکنم
وقتی روی خودت کار میکنی
آدمای ناجور آدرستو پیدا نمیکنن
واقعا واسه منم همینطوره من ازشخصی ک سالهارنج ذهنی ونشخوار کشیدم ذهن من مسموم شده بود وآرزوی مرگ اون شخصو میکردم
الان طرف کافیه خوب کار کنم میبینم غیبش زده نیستش همون شخصی ک سمی بود وصبح تا شب همو میدیدیم الان 3ساله هرسال کمرنگتر میشه توی زندگیم ومن کل پارسال رو 3بار بیشتر نرفتم خونش
خیلیا ک قبلا توی زندگیم بودن شاید 90 درصد یا حتی 95 درصد اون افراد رو هیچ جا نمیبینم
حتی توی قرآن درمورد روابط باز کردم
برام این آیه اومد آیا قبلا افرادی نبودن وادعا داشتن و الان رفتن وهیچ صدایی ازشون نمیشنوی؟؟؟
دریای شور وشیرین هم واسم اومد ک جفت همن قاطی نمیشن واخه واضحترازین هم هست
خدا گف اگه جفت خونت باشن اگه مدارشون متفاوت باشه هرگز به مدار تو دسترسی ندارن
گفتم راست میگه
اصلا نیستن
دوتا دنیای کاملا متفاوت
سال ب سال همو نمیبینیم
وهرکس لازم باشه خدا اونو برای خدمت کردن ب من میفرسته
آدرسمو خودش پیدا میکنه
تحسینت میکنم واسه این دیدگاه زیبایت واین تعهدت
عزیزم در پناه الله یکتا باشی
باآرزوی بهترینها برای تو فاطمه جانم
سلام فاطمه
فاطمه ی عزیزم
اولین کامنتی هست که ازت میخونم
و چقدررر درس گرفتم از همین کامنت بظاهر کوتاه
چقدررر درس
ازت بی نهایت ممنونم عزیزم
خیلی از جملات رو کپی کردم که فردا تو سناریویی که از امروز شروع کردم به نوشتنش در مورد آینده ی مورد انتظارم ، با خط خوش بنویسم
من تا حالا فکر میکردم آدم فوق العاده مثبت اندیش و خوش بینی هستم
حتی گاهی فکر میکردم مردم راست میگن از خوش بینی گذشته و ساده لوحم چون همه رو خوب می بینم
اما
اما
اما
این جملات تو من و دگرگون کرد:
اینکه
به تمام افراد خانواده ت چنان اعتماد داری که دفتر افکارت همیشه روی میزت هست ولی کسی دست نمیزنه ، رمز حسابهات رو حتی میتونی با اطمینان کامل در اختیار همه خانواده ت بزاری
و ریشه ی این اطمینان قلبی این باوره که
چون خودم همینقدر امین هستم پس لیاقت این و دارم که هر فردی که در مدار من قرار میگیره همونقدر امین باشه ، من و زیر و رو کرد دختر
نمیدونی چه انقلابی درونم بپا کرد
من خودم واقعا برای اطرافیانم همینقدر امن هستم
یعنی حتی اگه مطمئن باشم بچه هام مطالب ناجوری توی موبایلشون می بینن اصلا دلم نمیخواد حتی اگه رمز گوشی شونم داشته باشم برم سرک بکشم
چون میدونم دو حالت بیشتر نداره:
یا بهم ثابت میشه درست فکر میکردم و حالم بد میشه از اینکه پسرم کار خوبی نمیکنه
یا بهم ثابت نمیشه و عذاب وجدان این شک نا بجا بیشتر حالم و احساسم و بد میکنه
و
از همه مهمتر
میدونم که بچه های من از پسر نوح نبی که فقط 950 سال پیامبری کرد بهتر نیستن که
اون بمدت 950 سال یه پیامبر تو خونه شون داشت و هدایت نشد
ولی
امثال آسیه که تو قصر فرعون زندگی کرد. و هم بالین فرعون بود ، مومن بود
پس کنجکاوی یا بهتر بگم فضولی من هیچ تاثیری در زندگی بچه های خودمم نداره ، فقط خودم و از مسیر منحرف میکنه
و حتی اگه رمز حساب تک تک افراد خانواده م ، حتی اونایی که یه زمانی حق من و خوردن ،داشته باشم ، امکان نداره از اعتمادشون سوء استفاده کنم و دست درازی کنم به مال دیگران
کما اینکه مدتها دسترسی به مقداری طلا از یکی از اطرافیانم داشتم که حق من و خورده بود چند برابر اون طلاها ولی من دست به اون طلاها نزدم
ولیکن
هیچوقت چنین باوری برای خودم نساختم که بابا جان ، چون من انقدررر امین هستم پس لایق ارتباط با امین ترین افراد دنیا هستم که اونها هم مثل من باشن
همیشه میگفتم درسته من انقدر امینم ، ولی دلیل نمیشه بقیه هم مثل من باشن
و
دیگه کسی مثل من پیدا نمیشه
چه طوفانی در باورهای خاک خورده ی من بپا کردی فاطمه ی عزیزم
چون من انقدر خوب و پاکم ، جهان هم افراد پاک و امین مثل خودم رو …..
آره
آره
مثل همون فایل قدیمی استاد ( جهان مثل آینه عمل میکند ) جهان آیینه ی رفتار ماست
چاره ای نداره جز اینکه تصویر خودمون رو به ما نشون بده
واااااای خدااااای منننننننننن
چه آشغالهایی داره از زیر مبل میاد بیرون!!!!!!!
من هنگ کردم واقعا
آره
آره
اگه میخوام جهان اطرافم صاف و پاک و امین باشه ، باید درونم و صاف و صیقلی کنم مثل آینه
تا جهان هم پاکی ها و زیبایی ها رو منعکس کنه در زندگی من
من دقیقا مثل آینه ای بودم که درسته ذاتم مثل آینه پاک و صیقلی بود ، ولی باورهای مخرب مثل لکه های غبار روی این آینه رو پوشونده بود و اجازه ی زیبایی دیدن رو نمیداد
من درونم یک آدم امن و پاک بود ولی
باورهای مخرب و بدبینی درباره دیگران که از تبعات عدم احساس لیاقت بود ، به اون امنیت و پاکی اجازه ظهور در بیرون نمیداد
واااای که به چه درک بزرگی رسبدم
میدونم تاثیر دعای دل پاک یکی از دوستانم هست که امروز یه گره بزرگ از زندگیش رو به راحتی باز کردم و دل پاک اون به این زودی نتیجه شو نشون داد
الهی شکرت
الهی شکر ت
الهی شکرت
بازم ازت ممنونم فاطمه جان که نوشتی
بازم برامون بنویس عزیزم
سلام نگین عزیزم
نوشته هات رو خیلی دوست داشتم,چقدر صداقت ازش میبارید
حقتو ازین دنیا بگیر نگین جان
دنیا نمیاد بگه چون خوبی بهت نعمت میدم نهههه , دنیا میاد ببینه تو چه لیاقتی در خودت ایجاد کردی
میگی من لیییاقتم رفتار خوبه و لاغیر ,اساسش چیه؟ من چرا دارم این لیاقتو در خودم می بینم؟ چون محترمم خودمم , چون حتی ازکسی بدم هم بیاد توهین نمیکنم ,چون فرد قابل احترامی ام
این لیاقتم پااایه داره,پس من حقمو ازین دنیا میخوام
حالا چیکار کنم!؟
برم دعوا کنم با هرکی بی احترامی کرد ؟ برم یقشو بگیرم ؟ حقو اینجوری میگیرن دیگه تو دنیای ادمها !!
ولی تو دنیای خداوند اگه میگی حق من رفتار درسته اگر رفتار ناجور دیدی اعراض میکنی , نهااایتا با زبان خوش میگی , دیگه بازم دیدی ادامه پیدا کرد تحمل نمی کنی و تماااام , از ارزشهات پایین نمیایی ,دنیا هم آدمهای محترم رو میاره ازین به بعد چون تو با کانون توجهت بهش دستورتو دادی و حقی که در خودت ایجاد کردی رو میخوای
حالا اینو تو همه چیز ببین!!! تو هر چیزی ک میخوای
فایل سرمایه اصلی شما چیست بهترین فایله در این مورد ,مهم نیست چقدر درونت رو صیقلی میکنی تا وقتی برای اون صیقل شدنه ارزش قائل نباشی جواب نمیده
بیا خودمون رو خیلیییی دوست داشته باشیم و ارزش هامونو خیلییی مهم بدونیم
ازت ممنونم که نوشتی برام از تجربت!
شاد باشی
سلام
[البته میدونید اینا همش بستگی به خودمون داره,من وقتی خودم میدونم چقدر امینم پس لیاقتم همینه که با ادمهای امین و خوب باشم , وقتی خودم احترام نگه میدارم چنین توقعی رو از جهان دارم افراد محترم بیان تو زندگیم که لطیبین لطبیات رو رعایت کنه و اینکارم میکنه]این تکیه از کامنتتون واقعا عالی بود و اینو بهم گفت که
.ما با خداوند طرفیم این رو باید باورش کنیم.
اگر خوبی میکنیم جوابش رو از خداوند دریافت خواهیم کرد خدا کیه خدا دستانشه بندهاشه بندهای خوبش ک میا سمتت شرایط افتاقات..
(اصلا ما با ادما طرف نیستیم) اگر خدارو منبع و پاسخ دهنده بدونیم کار برامون اسون تر میشه
چون ادمها متفاوتن ذهن میگه خب من خوب بشم بقیه که همه دزدن بدن
ولی داستان اینه که ما با خداوند طرفیم
هر کس ذره ای خوبی کنه در جهان خوبیش گم نمیشه این کار خداونده
سپاس فاطمه جان که نوشتی
سلام
استاد خوشتیپ من میدونسین شما 25 سالتونه؟؟ بین 25 تا 30 بیشتر نمیخوره که کمترم میخوره :))) خدا رو شکر بابت قانون سلامتی که اینقدر چهره تون هربار جذاب تر و جوونتر نشون داده میشه اصلا مگه غیر ازینه؟
فکر کنم خونه ما شنود داره :))) دیشب دقیقا بیس صحبتهای ما بود با خواهرم راجع به نگاه مثبت و چقدر من و خودش مثال های زیادی داشتیم میوردیم و ساعتها راجع بهش صحبت کردیم و سپاسگزاری میکردیم
منتظر اتفاق های خوب باشیم
نکته خیلی مهمی که از دل فایل درآروردم حتی نوشتنش و فکر کردن بهش حس خوبی به ادم میده
راجع به بدبینی من خودم یادم نمیاد کلن خیلی زیاد ادم بدبینی بوده باشم یعنی شاید تحت تاثیر خانواده و شرایط جامعه و ازین بابت خدا رو شکر میکنم دیگه دارک کامل نبودم
مثلا مامانم اصلا ادم بدبینی نیست و تا جایی که یادم میاد پدرمم اینطور نبود و اوج شکل گیری شخصیت من با این دو ادم بود چون خواهر برادرم از سنین خیلی کم مستقل شدن و با ما زندگی نمیکردن حالا خواهرمم خیلی نه اما برادرم یکم بدبین تر بود به نسبت ماها و همینجوری سالها گذشت و من شاید کلن ده ساله اخیر و ادمهای بدبین زیاد دیدم و شاید روم یکم ثاتیر گذاشته بشه و از وقتی که با سایت اشنا شدم که اصلا ناپدید شدن اگه هم باشن خیلی خیلی کم باهاشون برخورد میکنم و اگه هم دوستان صمیمی م این مدلی باشن و سعی کردم اعراض کنم
مثلا همین دوست صمیمی من بتازگی متوجه شدم کلن دنبال زیر بغل ماره :)) دقت کردم جدیدا حالا یا بتازگی من فهمیدم یا این مدلی بوده و من توجه نکرده بودم
مثلا من خودم تو سن 19 20 سالگی یادمه یکی از نزدیکترین دوستانم ضربه ای بدی تو اون سن بهم زد و منی که حتی بعد اینکه یکی دیگه از دوستای مشترکمون بهم نشونه هاش و داد باز داشتم مثبت فکر میکردم حرفش یادمه بهم گفت تا کجا میخوای گول بزنی خودت و به این نشونه و این نشونه کار خودش بوده و اون اینکار و کرده بعد که فهمیدم چون قبلا هم چنتا چشمه ازش دیده بودم باهاش صحبت کردم دلایلش خیلی بچه گانه و غیر منطقی اومد و ازونجا به بعد دوستی م و باهاش قطع کردم و بعدها چون از اقوامم بود پیش میومد که همو ببینیم و فقط در حد سلام علیک و بگو بخند و همین و الان که خیلی ساله اصلا ازش خبر ندارم و فرکانس مارو جدا کرد از هم ولی حتی اون موضوع باعث بدبینی در من نشد و بطرز عجیبی که نمیدونم از کجا میومد این حس من همیشه این باور و داشتم که ادم خوبی ام و ادمهای خوبی هم جذب میکنم و اگه بخوام از دوستام از افرادی که تو این سالها تو زندگی من اومدن و رفتن و هستن بگم بقول شما فقط و فقط خوبیه اگه بین ش دو تا ادم بد هم بوده باشه هیچ وقت باعث تنفر من نشده و همیشه ازشون بخوبی یاد کردم و بعدها که عقلم بزرگتر شد مرد بهشتی چون شما رو شناختم همیشه از حضور اونا تو زندگیم ممنون بودم که اگه نبودن و تضادشون نبود شاید من به فکر خودشناسی و تغییر نمیفتادم و اینجا نبودم به دور از هرگونه شعاری حتی کسایی که به اصلاح خیانت کردن چه دختر چه پسر که الان میگم همش بخاطر باور و رفتار خودم نبوده نه اونا
و خلاصه بگم منم مثل شما خدا رو شاکرم که همیشه افراد عالی تو زندگیم بودن حداقل این چند سال اخیر افرادی که اصلا ناباب نبودن و شاید نابابشون من بودم خخخخ یادم نمیاد زوری کسی تو زندگیم من و سمت خلافی یا کار غیر اخلاقانه ای کشیده باشه و شایدم یکی دوبار پیشنهاد دادن ولی هیچ وقت اصرار و اجباری نبوده انگار چهره مظلوم من کار خودش کرده :))) دور از شوخی همیشه هم گفتم و این باور و داشتم تا وقتی خودم نخواستم این ایمان و داشتم که کسی چه از لحاظ روحی چه جسمی یا چه پیشنهادات عجیب و غیر عرف بخواد بهم صده ای وارد کنه همیشه اینجور وقتا حضور خدا رو کنارم حس کردم و همیشه تو این موضوع خودم و بهش سپردم خدا رو شکر
استاد راجع به مثال تلوزیون گفتین که یسری ها میان روشن کنن روشن نمیشه میگن سوخته من چند وقت پیش با جاروبرقی اینطوری شدم و چیزی در درون من مطمئن بود که نسوخته ولی روشن نمیشد هرچی میزدمش تو برق
بعد با خودم گفتم رهاش کن دختر حالا چند ساعت دیگه باز بزنش برق اگه روشن شد که خدا رو شکر اگه نه دیگه عمر خودش و کرد چون تو هر پریزی هم امتحان کردم روشن نشد بعد چند ساعت که یکی از پسرای فامیلم اومده بود خونمون بهش گفتم راستی سر در میاری از جاروبرقی؟ اینجوری شده گفت بزن به برق ببینم بعد دیدم روشن شد خودم زودتر زدم زیر خنده گفت وا گرفتی مارو؟ گفتم نه اخه میدونستم روشن میشه :))) (استیکر پوکر فیس)
در مورد رویاهام با فرد بدبین صحبت نکنم
چقدر این و هم بجا بود و لازم بود که یادم بیاد دوباره و دوست داشتم
منم راجع به ادمها همیشه در درصد بالایی از موارد خوشبین بودم و همیشه خصوصا بعد کار کردن روی دوره عشق و مودت از برانگیختگی شون نتایج زیادی دیدم جوری که حتی خودشون هم باورشون نمیشده اون خصوصیات و داسته باشن یادمه حتی یبار داشتم تعریف یکی از دوستای پسری که خیلی سال میشناختمش و تو جمعی پیش دوست دخترش میکردم و خود دوستم گفت اینایی که گفتی و الان من بودم؟؟؟ خندیدیم همه مون
اما در رابطه با موقعیت و شرایط منم خیلی ادم خوشبینی نیستم که بخوام ریزش کنم میدونم برمیگرده به باور کمبود و همیشه فکر میکنم قراره چیزی ازم کم بشه مادی و مالی مثلا یه نفر میاد از یه وسیله ای م تعریف کنه یا چمیدونم یه فرد جدیدی میخواد کاری در راستای موقعیت و شرایط مالی م انجام بده فکر میکنم که دنبال سو استفادست و نمیگم تو همه شرایط اینجوری ام ولی هستم درصد کمی هم نیست
و الان که اگاهی های عمیق این فایل و گوش دادم
1- اینکه به مثبت بودن ادمها و ویژگی هاشون و برانگیختگشون ادامه بدم همچنان و در موردش صحبت کنم
2- در برخورد با شرایط و موقعیت ها هم مثبت بین باشم بعبارتی منتظر اتفاقات مثبت باشم
مورد دوم و بیشتر و بیشتر روش تمرین کنم و اگاهانه به خودم بگم
خدایا شکرت
از استاد عزیز و دوست داشتنی و خوشتیپم خیلی خیلی سپاسگزارم ممنونم بابت کلام اللهی تون
و درخواست دارم از مریم زیبا که خودشون و به ما نشون بدن چون دلمون کلی تنگ شده از ایشون هم بابت موارد پشت پرده سپاسگزام
خدایا شکرت بابت حضور در سایت و نتایج و اتفاق های خوبی که در اطرافم در حال جریانه خدایا ممنونم که کنارمی و لحظه ای منو تنها نمیزاری
سلام استاد عزیز خدارو شکر که شما رو دارم
استاد من کردم و دوست دارم شمارو باوان صدا کنم چون باوان یعنی کسی که پشتت رو میگیره
در مورد بدبینی من دوسال قبل که با شما آشنا نشده بودم خیلی بدبینی داشتم در مورد همسرم در واقع مثل یه کارگاه خصوصی شوده بودم کل زندگیمو دنبال این بودم که شوهرم میخواد بهم خیانت کنه وبدبینی واقعا ادمو از بین میبره اگه به موقع از بین نبریم خودمونو از بین میبره
وقتی باشما آشنا شودم با گوش دادن به فایل های دانلودی باشکر گزاری توجه به نکات مثبت شوهرم کلا بدبینی ها در مورد شوهرم از بین رفت شاید تا حد کم بدبینی در مورد مسائل دیگه وجود داشته باشه ولی سعی خودمو میکنم با توجه به قانون رهای رهاش کنم
وهرروز روی خودم کار میکنم
استادمن کلید تمام گنجه های این دنیا و آخرت رو پیدا کردم که اون هم توحیدو خود شناسی
وخدارو هر روز بخاطر وجود شما شکر میگم
میبوسمتون واز خانم شایسته عزیزم خیلی ممنونم
به نام خداوند بخشنده و روزی دهنده
خداوند مهربان و وهابم
خدایا برای هدایت امروزم که کنارم بودی سپاسگزارتم
سلام به استاد بی نظیرم استاد آگاهم که هر چی خداوند بهش الهام میکنه میاد وبرای ما فایل میذاره که مطابق میشه با سوالها و ترمزهای ما در ذهنمون مرحبا تحسینتون میکنم با آرامش درونی که دارین الهامات و هدایتها رو به آسانی متوجه میشوین و دریافتشون میکنین و با ما به اشتراک میذارین اونم بیدریغ و بی منت
متشکرم ای بنده مخلص خداوند
منم قبل از آشنایی با استاد و این بهشت زیبا به بیشتر چیزها بد بین بودم واکنش نشان میدادم حالا چه درست و چه غلط
اگراز کسی چیزی میشنیدم و حرکتی میدیدم میگفتم این با من بود و هزاران حرفه دیگه که پشته سرش بود و نتایج هم معلومه به هر چی توجه کنی چون فرکانسشو میفرستی بیشتر و بیشتر میبینی
و مدام این روند زندگی من بود آرامش نداشتم عصبی بودم و گره تو گره میافتاد و کارهام به آسانی انجام نمیشد و همش ضر میکردم از خواسته هام دور میشدم وبعد در آخر به درگاه خداوند گلایه و ناله میکردم
بدبینی = دور شدن از خواسته ها
خوش بینی = رسیدن آسان به خواسته ها
بدبینی = ناشکری و ناسپاسی و کفر گفتن و مشرک شدن
خوش بینی = شکر گزاری از خداوند ایمان و توکل بالا آرام بودن
بدبینی از باور نادرست و افکار نادرست ایمان نداشتن به خداوند که در ذهن سالیان سال نشسته و جا خوش کرده میاد چون نتونستیم ذهن رو کنترل کنیم و فرکانسهای غالب منفی رو جلوشو بگیریم تبدیل شدن به بدبینی
اما خوش بینی فرکانسهای غالب مثبت است به هر چیزی دید خوب داشته باشیم
اینم از کنترل ذهن میاد از ایمان و توکل به خداوند میاد وقتی ایمان به خداوند داری و باورش کردی قدرتشو دیگه به همه چیز خوش بینی و این خوش بینی باعث میشه از بی نهایت طریق به خواسته هات برسی و این هم کار خداوند است که دستانشو میفرسته
خدارو شکر که الان دانشجوی این استاد عزیزم هستم از آموزهاش استفاده میکنم و عمل میکنم در زندگیم بیشتر روی خودم کار میکنم دارم ترمزها رو از اون لابه لاها میکشم بیرون و بعد دنبال راه حل رفعشون هستم
وقتی بیشتر صفت خوش بینی رو روش کار کنی و جزو شخصیتت بشه به قول استاد بتونی ذهنتو کنترل کنی میتونی زندگیتو هم کنترل کنی
باید هواسمون به ذهن باشه که افسار گردنمون نندازه و هر جا دلش میخواد بکشونه ما رو
خدا رو شکر با آگاهی که الان کسب کردم در طی روز خیلی سعی میکنم بتونم ذهنمو کنترل کنم و بعد شب به خودم درصد میدم و بیشتر هم موفق هستم خدارو شکر سپاسگزارتم
در پناه حق باشین
راستی شهر ما الان یه برفه قشنگ داره میباره رحمت و نعمت خداوند الهی شکرت
خراسان رضوی شهرستان قوچان
به نام خدایی که رب العالمین است.
سلام خدمت استاد، و بانو شایسته و همه دوستانم در این سایت فوقالعاده.
مهم ترین باوری که به ما کمک میکنه که از بدبینی تبدیل به یک آدم خوشبین بشیم،
این باوره که ما در جهانی زندگی میکنیم که در هر لحظه داره به کانون توجه ما به افکار و باور های ما پاسخ میده.
و آدم ها شرایط ایده ها و اتفاقاتی وارد زندگی منمیکنه که همجنس با فرکانس های منه.
وقتی این قانون کلی رو درک کنیم، متوجه میشیم که وقتی ما بدبین باشیم در مورد هر موضوعی مثلا آدم ها،
ما هدیات میشویم به آدم هایی که به ما ثابت میکنن که بدبینی ما درست بوده و ما بیشتر باور میکنیم که آره همه آدم ها اینجوری هستند.
و این باور باز فرکانس هایی به جهان ارسال میکنه و جهان باز آدم های بیشتری وارد زندگی ما میکنه که به ما ثابت کنه داریم درست فکر میکینم.
ولی طبق آموزه های استاد عزیز،
حتی اگر از 100 نفر آدم های اطراف ما فقط یک نفر خوبه و بقیه نامناسب هستند، ما باید ازون 99 نفر اعراض کنیم و توجه کنیم به اون یک نفر.
و وقتی ما این کارو انجام بدیم اون 1 نفر میشه 2 نفر و اون 99 نفر میشن 98 نفر
و هرچقدر ما تغییر کنیم آدم های نامناسب هی حذف میشن از زندگی ما و آدم های بهتری وارد زندگی ما میشن.
ما باید این باور رو تکرار کنیم که در این جهان آدم های خوب فوق العاده و عالی هستند که بسیار درست کار هستند ،
اگه خوب فکر کنیم میبینم آره مثلا فلانی چقدر آدم خوبیه هاا چقدر درست کار و با معرفته خب پس آدم خوب وجود داره.
بعد که فکر کنیم عه فلانیم خیلی آدم خوبیه واقعا
صاحب کارش کل مسائل مالیشو سپرده به این بنده خدا، و این داره عالی کارشو انجام میده،
یا تو رابطه ببین خانوم یا شوهر فلانی چقدر آدم خوبیه ها و چه رابطه عالی دارن واقعا ، پس لینا نشون میده که آدم های مناسب وجود دارن.
پس ازونجایی که من خالق زندگیم هستم ،
اگه روی خودم کار کنم اون آدم های مناسب وارد زندگیم میشوند که بسیار قابل اعتماد هستند هااا،
و البته تو این موضوع که اعتماد به معنی ساده لوح بودن نیست،هم این فایل استاد (نحوه بر خورد با الگو های تکرار شونده دیگران) یادم اومد که ربط داره به این موضوع.
اولا ما باید بدونیم که هیچکس کامل نیست ، و هرکسی یک پاشنه آشیل و باور های نادرستی داره.
دوما این که در مورد آدم های جدید زندگیمون باید با تکامل اعتماد کردن ایجاد بشه ،یعنی اول رابطه چه عاطفی و چه کاری و ..
با این باور وارد رابطه بشیم که همه آدم ها فوقالعاده و پاک و درستکار هستند ،
بعد یه مدت اگه ازون شخص یک الگوی تکراری دیدیم مث دزدی ،باید بدونیم که پاشنه آشیل طرفه ،بخاطر باور های اشتباه ،اونوقت تصمیم بگیریم که میخایم ادامه بدیم یا نه.
البته ما وقتی این باور رو بسازیم که تمام آدم ها فوقالعاده هستند، فقط هدایت میشویم به آدم های فوقالعاده.
در کل ما باید این باور رو بسازیم و با خوشبینی وارد رابطه بشیم و بعد تو روابط جدید یا قدیمی ببینیم طرف چه الگو های تکرار شونده ای داره،
میتونه مثبت باشه میتونه منفی باشه،
بعد از یک ماه یا دوماه ، تصمیم بگیریم ،
و وقتی مثلا من میبینم من رو خودم دارم کار میکنم و خوشبین هستم و آدم های اطراف عالی میشن، و تو 10 نفر 2 نفر آدم نامناسب هستند نباید اصلا توجه کنم به اون دونفر،
بگم آقا 8 نفر دیگه بسیار عالی هستند پس آدم های عالی در جهان وجود دارن، همه نامناسب نیستند، این طرز فکر باعث میشه ما خیلی خیلی کمتر به آدم های نامناسب برخورد کنیم و فقط آدم های فوق العاده وارد زندگی ما بشوند.
راجب بدبین بودن ،داداش خود من یه قدری بدبینی
که هروقت ماشینش خراب میشه میبره تعمیر گاه ،میگه باید وایستم بالا سر طرف که کلاه سرم نزاره یا از چند جا قیمت بگیرم، اتفاقا هرجا میره سرش کلا میزارن ،
یا وقتی کسی بهش سلام میکنه اصلا نمیشناسه طرف رو میگه اوه این همسایه جدیده مواظب باش سؤ استفاده نکنه، باید گرگ باشی ها،
و اتفاقا کسی که تمرکزش بر ناخواسته ها هست همیشه شرایط اتفاقات و افرادی وارد زندگیش میشن که کلی از نظر مالی و احساسی و سلامتی بهش ضربه میزنن.
ولی من خودم از وقتی با آموزه های استاد آشنا شدم
سعی کردم خوشبین تر باشم، واقعا میتونم بگم 99 درصد آدم های اطرافم عالی هستند،
هرجایی میرم خرید میبینم فروشنده بسیار آدم درستکار و مهربون و عالی هست.
همه جا آدمهای عالی وجود دارن فقط بستگی به ما داره که چه افکار و باور هایی داریم،
جهان آینه ای از باور هادو افکار و فرکانس های ماست ،
ما شک و بدبینی نسبت به اتفاقات و افراد هدایت میشویم به ناخواسته های بیشتر، آسان میشویم برای سختی ها،
و با خوشبینی و باور های درست نسبت به اتفاقات و افراد هدایت میشویم به خواسته هامون و آسان میشویم برای آسانی ها.
در پناه رب العالمین شاد و ثروتمند و سلامت باشید
بِسمِ الله الرَحمنِ الرَحیم
《یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ》
《اى کسانىکه ایمان آوردهاید از بسیارى از گمانها بپرهیزید که پارهاى از گمانها گناه است و جاسوسى مکنید و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد از آن کراهت دارید [پس] از خدا بترسید که خدا توبهپذیر مهربان است》(حجرات 12)
سلام بر استادِ جان و خانم شایسته زیبا و دوستانی که درحال خواندن کامنتم هستند…
الله جاری سازد کلامم را
بازم معجزه، باز هم هدایت، باز هم اشکِ حیرت، باز هم زیبایی، باز هم بزرگی الله
همین دیشب بود که با خودم میگفتم خدایا، این شخصی که تازه وارد زندگیم شده، زیادی خوبه، زیادی سطحش بالاس، زیادی با خودش در صلحه…
نکنه فیلم بازی میکنه، نکنه دسیسه ای داره، نکنه دروغ میگه، نکنه نکنه نکنه نکنه….
و از خدا خواستم که نشونه ای بهم بده که متوجه بشم این شخص واقعا خوبه؟ یا نقاب داره…
همین چند شب پیش بود، از خدا خواستم بهم نشونه ای بده که این بیزینسی که قراره تازه راهاندازی کنم برام میگیره یا ن، میتونم ازش کسب درآمد خوبی داشته باشم یا ن….
و چقدر دقیق، و به موقع به من پاسخ داد…
هزاران بار شکرت…
جانِ کلام:
از وقتی که روی خودم کار میکنم، روی شخصیتم و باورهام، به طرز معجزه آسایی انسان های منفی بین از زندگی من حذف شدند و روابطی که برام پیش اومده یکی پس از دیگری بهتر و بهتر بودند…
تا همین اخیرا که وارد یک رابطه بسیار زیبا شدم، رابطه ای که توش بسیار به هم دیگه احترام گذاشته میشه، توجه میشه، مسائل خیلی راحت حل میشه و از هر لحاظ خوبه، به قدری خوبه که من شک کردم، که نکنه دسیسه ای در کار باشه
و اینجوری این نجوارا از بین میبردم که: این قوانین باعث شده فردی به این خوبی وارد زندگیت بشه، پس اگر دسیسه ای در کار هم باشه نگران نباش، اگر این فرد از زندگیت رفت، یک فرد بهتر جایگزینش میشه…
حالا با این فایل این سوال برام پیش اومد که اصلا چرا بره؟ اصلا چرا دسیسه داشته باش؟ چرا باید کاسه ای زیر نیمکاسش باشه؟ چرا باید فیلم بازی کنه برات؟ اصلا چرا داری اینجوری فکر میکنی؟ چرا فکر میکنی تو لیاقت همچین رابطه ای رو نداری؟ چرا بجای این افکار پوچ و مخرب، سپاسگذاری نمیکنی برای این رفتار فوقالعاده ای که باهات میشه؟
آیا این چیزی غیر از بدبینیه؟ خیر، این دقیقا خود بدبینیه…
استاد جان یه مورد که میدونم تو برنامت بوده ک بگی ولی تایم اجازه نداده اینه که: افرادی که بدبین هستند، احساس لیاقت ندارند، فکر میکنند که لایق خوبی نیستند، لایق رفتار مناسب، احترام و محبت نیستند…
استاد بینهایت ازت سپاسگذارم که این بد بینی و این نشتی بزرگ انرژی و احساس خوب رو از ما رفع کردی…
و چقدر مهمه، چقدر مهمه هم نشینی با افراد مناسب…
وقتی که با جعمی میری بیرون و همه دارن راجب به خیانت صحبت میکنن، راجب به اتفاقات ناجالب زندگی، راجب به دروغ گویی پارتنر و یا همسر، راجب به کلاه برداری و…. صحبت میکنند
کاملا طبیعیه که بدبین باشیم، و خیلی هم طبیعیه که جهان به فرکانس بدبینی ما پاسخ بده و افکار غالبمون رو به شکل اتفاقات و شرایط وارد زندگیمون کنه… پس اولین قدم اینه که در این جمع ها حظور نداشته باشیم و حذف کنیم انسان های بدبین و منفی گوی رو از زندگیمون
این فایل باعث شد، سوال های عمیقی از خودم بپرسم، مثلا راجب به بیزینس جدیدم، اینکه اصلا چرا باید به این فکر بکنی که کارت نمیگیره برات، که از خدا نشونه میخوای و بهش میگی بهم بگو کارم رونق میگیره یا خیر؟
چرا نگیره؟ چی باعث شده فکر کنی کارت رونق نمیگیره؟ چیباعث شده فکر کنی خدا مشتری هارو به سمت تو سرازیر نمیکنه؟ چی باعث شده فکر کنی درهای نعمت و رزق و روزی خداوند بسته هستند؟
دیدم هیچ جوابی براشون ندارم!!
غیر از بی ایمانی و بدبینی که به همچیز داریم، به کارمون، به روابطمون، به آدم ها و…
علی جان
خدایی که تو رو هدایت کرده تا اینجا، خدایی که طبق قوانینش پیش رفتی و الان روابط فوق العاده، بیزینس خوب، رفقای عالی در اختیارت گذاشته، هرگز بدبین نباش بهشون، چون این ها از طریق منبع بینهات خیر و زیبایی وارد زندگیت شدند، چون توی مسیر اصل بودی وارد زندگیت شدن، چون خودت رو لایق کردی وارد زندگیت شدن پس هرگز بدبین نباش که بدبینی یک نوع ناسپاسی و کفرانِ نعمته…
و اما به قول افراد موفق، عباس منش ها، جیف بیزوس ها و…
خوش بین بودن، نتایج فوقالعادش به مراتب عالی تر از اتفاقات ناخوشآیندش هستند..
وقتی خوشبین باشیم، در فرکانس سپاسگذاری قرار میگیریم، در فرکانس دیدن زیبایی ها، اتفاقات خوب، جذابیت ها، مدارِ در صلح بودن با خودمون، اصلا خوشبین بودن خودش یک نوع سپاسگذاریه…
که این فرکانس خوشبینی باعث میشه مشتری های فوق العاده، شرایط عالی، روابط عالی، کارِ عالی و آدم های فوق العاده وارد زندگیمون بشه
حالا این وسط اگر بین این آدم ها یکنفر، بدوایب، یکنفر ناسپاس، یکنفر سواستفاده کن، یه مشتری بد، یه رفیق ناجالب به پست ما خورد… اصلا مسئله مهمی نیست، آرزوی موفقیت براش میکنیم و توجهمون رو میزاریم روی زیبایی های او و این همه انسان فوق العاده…
تا اتفاقات و شرایط و آدمهای عالی تر وارد زندگیمون بشه…
این نشتی بزرگ انرژی و سیاه چال احساس خوب هم از ما رفع شد و بعد از این فایل یجور حس رهایی بهمون منتقل شد ک بابتش اول از خدا و بعد از شما استاد عزیز سپاسگذارم…
و چقدر ما عزیز و لایقیم که داریم این آگاهی هارو دریافت میکنیم
کامنتم رو با شعری از مولانای جااان تمام میکنم که بی ربط به این فایل نیست:
خوش باش که هر که راز داند
داند که خوشی خوشی کشاند
شیرین چو شکر تو باش، شاکر
شاکر، هر دم شکر ستاند
تلخش چو بنوشی و بخندی
در ذات تو تلخییای نماند
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
در پناه قادرِ مطلق باشید
به نام آنکه پرستش حریم شوکت اوست
سپاس و شکر و ستایش سزای رحمت اوست
سلام و ارادت فراوان به استاد خوش سخنم و مریم جان زیبا و همه دوستان عزیزم
موضوع این فایل پاشنه آشیل منه یعنی من در زندگیم نمیتونم به هیچ کس اعتماد کنم شاید به این دلیل که این باور در من وجود داره که همه میخوان از زندگی شخصی آدم سر بیارن و بدونن چه اتفاقاتی توی زندگیم هست و من چون این سرکشی به زندگیه دیگران رو دوست ندارم همیشه تنها بودم و هیچ دوست نزدیک و صمیمی ندارم این مسأله وقتی تشدید شد که من به لطف خدا و استاد عزیزم میزان آگاهیهام رو بالا بردم و روی کنترل ذهن خودم دارم هر روز کار میکنم الان به جرات میتونم بگم خیلی حرفایی که تو جمعهای خانوادگی میشنوم واقعا برام قابل هضم نیست وخیلی زود یا اون جمع رو ترک میکنم یا اگر تماسی هست یه جور جمعش میکنم که زودتر خداحافظی کنم ولی واقعا غیر از دوستان خوب و عزیزی که تو این سایت دارمشون دوست دارم با دیگران بیشتر ارتباط داشته باشم اما به قول شما استاد عزیز که انتهای فایل گفتید حتی اگر انسان درستی تو زندگیمون نیست عجله نکنم تا با تمرکز کردن روی ویژگی مثبت افراد و سپاسگزاری و صحبت کردن و نوشتن اتفاقات خوب ،خداوند افراد درست و سالم را وارد زنگیم بکنه برای اینکه تجربه بهتری از زندگی داشته باشم باید این بدبینی رو هر روز قدم به قدم کمتر کنم تا روابط عالی رقم بخوره
یه مورد دیگه که باعث شده من نتونم در اغلب موارد اعتماد نکنم اینه که بعضی مواقع که برای خرید میرم فروشنده ها فقط میخوان اجناسشون رو بفروشن و به فکر کیفیت نیستن همین چند روز پیش من داخل فروشگاه یه آبرسان پوست برداشتم فروشنده اون بخش اومدن و یه محصول دیگه ای رو پیشنهاد دادن وکلی مشاوره که فلان آیرسان بهتره و حجمش بیشتره …. خب منم اعتماد کردم ولی وقتی آوردم خونه و استفاده کردم دیدم اصلا کیفیت خوبی نداره ولی خب بارها شده من از اون فروشگاه لوازمی خریدم که خیلی عالی و با کیفیت بوده میتونم تمرکزم رو بزارم رو اجناس خوبی که خریدم و سپاسگزاری کنم و در مورد اونها صحبت کنم که از بدبینی و غر زدن بیام بیرون
میتونم مثالهای زیادی بیارم که باعث بدبینی من شده ولی حالا که راهکار رو یاد گرفتم حتما بکار میگیرم و موقعیت های خوبی رو که داشتم تحسین میکنم تا جور دیگه ای برام رقم بخوره که این احتیاج به زمان داره چون همنطور که گفتم من تو این مورد احتیاج به کار کردن دارم
از شما خیلی خیلی ممنونم ،سپاسگزارم کاش این فایل ادامه داشته باشه بتونم بیشتر یاد بگیرم دوستتون دارم موفق و پاینده باشید