پروژه خانه تکانی ذهن | گام به گام (به ترتیب امتیاز)

خداوند را سپاسگزاریم که با هم پروژه «خانه تکانی ذهن، گام به گام» را با هم آغاز می کنیم.

آگاهی های گام امروز را با تمرکز گوش بده، از آنها بهره برداری کن و  تجربه های خود از عمل به آن آگاهی ها را، در بخش نظرات همان گام به عنوان رد پا ثبت کن.



فایل صوتی دستور العمل «خانه تکانی ذهن، گام به گام»

427 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    احسان مرادیان گفته:
    مدت عضویت: 962 روز

    سلام استاد عزیز و خانم مریم شایسته عزیزم،همچنین دوستان دوست داشتنی من در خانواده صمیمی عباسمنش.

    خدا رو شاکرم که در این چهار روز تونستم ادامه بدم و روی خودم کار کنم و در کنار شما عزیزانم مسیر آگاهی رو طی طریق کنم…

    همین خودش یه مساله است که باید سپاسگزاری میکردم…

    خیلی جالبه که در مورد هدف گذاری من مدت ها طبق فرمایش استاد این مشکلو داشتم که هدف باید یه طوری باشه که خیلی بزرگ و خارق العاده باشه،البته خیلی خوبه که همچین هدفایی داشته باشیم که البته من هم دارم.

    ولی این خیلی مهمه که تکامل رو بدونیم،اینکه باید اولین قدم رو برداشت،باید کوچیک کوچیک رشد کرد…

    من خودم وقتایی بوده که نتونستم تکامل رو بپذیرم و دوست داشتم سریع نتیجه بگیرم و البته که دلسرد شدم،البته که ادامه ندادم و خیلی چیزای دیگه…

    ولی یه نکته مهم که امشب بهش پی بردم اینه که اینجوری نیست که ما نتونیم تکامل رو رعایت کنیم،در واقع فطرت ما خیلی جوره با تکامل و خواست خودمون هم هست و خیلی هم تو این زمینه تجربه داریم،ولی ظاهرا زمانی که به صورت خوداگاه یه هدف بزرگ تر برای خودمون تعیین میکنیم یه گاردی میگیره ذهنمون که نه بابا تکامل چیه…؟؟!!!

    چند مثال از طی کردن تکامل که بدون تکامل امکان پذیر نبوده،فقط چون طبق یک هدفگذاری خاصی نبوده ما متوجهش نشدیم خیلی خوب هم انجام دادیم:

    مثلا حرف زدن از نوزادی،راه رفتن،درس خوندن(15،20سال….)،خیلیه ها…

    رانندگی کردن،آشپزی کردن،خیلی از مهارت ها…

    کارهایی که کردیم،چیزایی که ساختیم…

    رشد گلدونا یا درختای تو خونمون…

    و خیلی چیزای دیگه.

    به نظر من اگه به همین موارد توجه کنیم و دقیق بررسیشون کنیم که ببینیم واقعا چیکار کردیم خیلی راحت تر میتونیم تکامل رو بپذیریم…

    من خودم یکی دو تا شو بخوام بررسی کنم به این نتیجه رسیدم که هر کدومو شروع کردم فقط در حد یه قدم کوچیک ازشو بلد بودم و انجام دادم…

    بقیشو چون تهشو نگا نمیکردم و نتیجش خیلی برام حیاتی نبوده رها کردم…

    الآن میبینم که چه همه هدف که تیک خورده،ولی چون فقط ترس نداشتم در موردشون و به دنبال نتیجه نبودم چه نتیجه های بزرگی به وجود آورده…

    الان هم با توجه به آگاهی هایی که از استاد و شما دوستای نازنینم یاد گرفتم هدفام رو دوباره آپدیت میکنم و مینویسمشون و با توجه به تمرین ستاره قطبی اون قدمای اولیه کوچیکشو پیدا میکنم و از خدا میخوام برام انجام بده…

    من یه برادری دارم یه زمانی تو عقد بود یه شب که چند ماه از عقدش گذشته بود میخواست بره خونه پدر خانمش که پیش همسرش باشه پول نداشت (حالا دقیق یادم نیست برای چی پول میخواست)،

    خلاصه که گفت ولش کن برم همینجوری دیگه…

    موقع لباس پوشیدن گفت میخوام اون کت تک شب خنچه برونمو تنم کنم.همین که پوشیدش دست کرد تو جیبش دید یه دسته پول….

    پولا چی بود؟؟؟!!!

    شاباش هایی که همون شب گرفته بود….

    چون مجلس عقدش دقیقا شب بعد خنچه برون بود و لباس دامادی پوشیده بود و پول زیادی هم جمع کرده بود دیگه سراغ اون کت نرفته بود…

    حالا درسش برای من چیه؟

    میگم تو قدم بردار…

    از کجا میدونی تو هر قدمی چه خبره…؟؟؟

    خدایا شکرت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    معصومه مقدس گفته:
    مدت عضویت: 1689 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و همه همراهان گرامی

    گام سوم : اصل خارپشتی

    1 – وقتی به خدا منبع خودتون وصل بشید به هر چیزی که نیازه دریافت میکنید

    نکته ای که این روزها داره برام هی تکرار میشه ُ اون هم وصل شدن به خداست نزدیکی به خداوند اینکه نزدیکترین ارتباطم با اون باشه اونکه در فرکانس خداوند قرار بگیرم که برای من بیشتر شدن هدایت ها و نشانه هاست بیشتر الهامات دریافت میکنم که این نشون میده به خداوند وصل هستم.

    2 – بچسبیم به قانون و هی بهتر و بهتر درکش کنیم و ازش استفاده کنیم و اینکار هر روزه هست

    3 – یک کار بلد باشیم ولی حرفه ای باشیم در اون

    4 نیاز به حیله تکنیک های زیاد نیست فقط یک کار بلد باش ولی عالی باش درش در کاری که علاقه داری عالی باش.

    دنبال کتاب های مختلف نکات مختلف نباشیم فن جدید و …

    5- باورهای محدود کننده مالی بسیار زیاده ولی هر باوری که درست بشه یک بخشی در درامد پیشرفت میکنه ولی همیشه تا ابد این روند میتونه بهبود پیدا کنه.

    ترس ها وابستگی ها خانواده مذهبی و… همشون نمیزارن ثروتمند بشیم .در ابعاد مختلف ذهن ما بیمار و شرطی شده

    ایرادهای بزرگ پیدا کنیم خیلی تاثیر در زندگی میبینم.

    6 – وقتی کار میکنیم رو خودمون نتایج بزرگ میشه

    7 – اسم تاثیر داره روی موفقیت :

    همه اینها با میشه عامل بیرونی حتی اسم ما هم یک عامل بیرونی هست همه اینها هر چیزی غیر از فکر من باشه میشه عامل بیرونی.

    8 -بالا پایین شدن احساس طبیعی :

    این روزها من یکم ناراحت بودم که چرا انقدر بالا پایین میشه ولی متوجه شدم این تضادها برای اینکه من باید حرکت کنم جهان داره فشار میاره برای خواسته ای که خودم داشتم از خداوند که استقلال کامل مالی بود

    و این تضادها برای همین و اینکه من دارم یاد میگیرم در همین شرایط هم بیشتر کنترل روی ذهنم داشته باشم و تمامی عامل های بیرونی رها کنم و یاداوری همین بهم ارامش میده و در طول روز زمان های بیشتری حالم خوبه و همین خوبه و نتایج خیلی زود میاد و منتظر نتایج هستم

    ما گاهی هات باتن داریم و افراد میان فشارش میدن و تحریک میشیم

    این جمله خیلی بهم حس ارامش داد چون این روزها من همینطور میشدم از رفتار برادرم درسته خودم کنترل میکردم واکنش بیرونی نداشته باشم ولی خشمی در درون من شکل میگرفت که بعد به خودم میگفتم نباید خشمگین بشی ولی الان که استاد گفتن طبیعی هست گاهی این بالا پایین شدن احساس

    و باز استاد هم تاکید کردن مهم اینکه در زمان بیشتری احساس خوبی داشته باشیم

    دقیقا من در همین شرایط هستم و این خوشحالم کرد

    خدایا شکرت

    9 – احساس خوب با تغییر باورها به وجود میاد:

    احساس خوب دایمی نتایج بوجود میاره.

    این نشون میده که دارم تغییر میکنم

    10 – باید خودت خودت مدیریت کنی احساساتت مدیریت کنی

    این روزها دارم تجربه میکنم که کنترل احساساتم هم در بخش خشم وهم در بخش حس شادی که واقعا دارم پیشرفت میکنم

    اینکه وقتی خشمگین هستم میام میگم واکنش دادن راه حل نیست و راه حل درست اینکه دور بشم و از اون مدار فاصله بگیرم و فیزیکی دور بشم و زندگی م جدا کنم

    در بخش شادی هم بهتر از قبل دارم عمل میکنم و دیگه اون انتظار مثل قبل نیست از عامل بیرونی برای شاد بودن.

    11- تکامل و توکل در توحید:

    ابتدا در مسایل کوچکتر توکل میکنیم و به اندازه ای کهباور میکنی خداوند پاسخ میده

    و من دارم کم کم باورمیکنم یک باور قلبی یک اطمینان قلبی که از درونم میاد که میگه میشه به خواسته هام برسم در مورد خونه رابطه عاشقانه و کار

    نشونه اینکه باور دارم هم اینکه این روزها میتونم تجسم کنم

    چون برای ذهنم داره باور پذیر میشد و قبلا اصلا نمیتونستم تجسم کنم

    حسم بهم میگه همه چیز داره درست میشه

    این روزها همیشه داره بهبود پیدا میکنه روزها

    اوایل نمیتونیم در مورد مسایل بزرگمون خیلی خدا رو خوب باورکنیم و این هم تکامل داره در توحید

    12- مهم اینکه مسیر درست بریم : دقیقا این روزها خداوند بهم میگه داری درست میری

    حتی اگه اروم بریم ولی در مسیر درست بریم به مقصد میرسیم

    ولی اگه هی مسیر عوض کنیم و حتی اگه تند عمل کنیم هیچوقت به نتیجه دلخواه نمیرسیم.

    13 – قانون یکی هست و برای همه هم جواب میده این قانون.

    14- خداوند همیشه داره با ما صحبت میکنه:

    اخخخخخخ این به شدت اعتقاد قلبی دارم به شدددددددددت

    ایمان دارم بهش

    اگه من ذهنم ساکت کنم اگه اروم باشم حتما اون ندای درون میشنوم فقط باید ذهن ساکت کنم تا ذهن و قلب به هماهنگی برسن.

    خب این از نکاتی که من دریافت کردم و البته چند تا توضیح که خصوصی بود از برداشت این نکات

    اما خیلی خوبه ادامه دادن این روند

    خانم شایسته عزیز بسیار از شما سپاسگذارم

    و از استاد برای این سایت فوق العاده

    و همچنین از خداوند برای تک تک هدایت هاش

    در پناه خدای همیشه هدایتگر که وعده هاش حق باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    الی ش ن گفته:
    مدت عضویت: 1523 روز

    درود خانم شایسته عزیز و استاد گرانقدر

    گام اول

    من درست زمانی هدایت شدم به این دوره که تو فکر تغییر بودم و وقتی این دوره رو دیدم واقعا ی حس عجیب بود برام.

    مدت ها بود تو فکر اینکه ما زندگی مون و خلق می کنیم با فکر مون بودم.

    اینکه زندگی براساس ساخته ذهن مون هست

    تمرکز بر نکات مثبت و خلق اتفاقات مثبت

    نگاه درست به اتفاق ی که مطابق میل مون نیست از دیدگاه دیگر

    عدم وابستگی به دیگران و شرایط بیرون

    این مورد و من شدیدا داشتم هر اتفاقی می افتاد نسبتش می دادم به پدرم و یا دولت ولی الان نه یعنی دیگه خیلی کم رنگ شده ولی محو نشده

    دیگه یاد گرفتم وقتی حسم درست نیست با خودمم تکرار می کنم این حس در تضاد خواسته هامه و باعث میشه تا حد زیادی حالم خوب بشه

    تحت تاثیر قرار دادن دیگرا ن و یا حس برتری ب دیگران :حس های یکه در حال فروکشن

    و خدارو شکر که در دوران پندمیک با شما از طریق یک دوست خوب آشنا شدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    فریبا گفته:
    مدت عضویت: 1263 روز

    به نام خدا

    سلام به خانم شایسته و استاد عزیزم و دوستانم

    گام ششم

    – وقتی متعهد هستم به تغییرات، جهان به این تعهد پاسخ می دهد. باید از همه ی زمانم استفاده کنم.

    – وقتی به ایده های الهامی عمل کنم، ایده های بیشتری رو دریافت میکنم.

    – برای ساخت باورهای درست، ذهن منطق میخواد، الگو میخواد.

    – من از ثروت میترسم باید برای خودم دلایل منطقی بیارم که چرا ذهنم یه چیز اشتباهی رو برای خودش ساخته. چرا همه چیز رو اشتباه به هم ربط داده.

    – الهامات ما رو برای آینده آماده میکنه. لازم نیست دلیلشو بدونم. باید اعتماد کنم به خدا و الهامات رو اجرا کنم. نباید با عقل و منطق خودم تصمیم بگیرم.

    – در هر تضادی باید به وجه رشد دهنده اش توجه کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2466 روز

    الهی به امید تو…

    گام 6

    سلام به استاد و تمامی دوستان عزیزم، امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه، امیدوارم استاد عزیزم هرکجا هستید شاد باشید، دلم براتون خیلی تنگ شده نمی‌دونم چیکار میکنید و کجا هستید چند وقت خبری ازتون نیست، انگار رفتید تو غار و شایدم پیش خونواده در هر صورت عاشقتونم،

    نکته ها:

    ️چالشها و موقعیت های به ظاهر ناجالب رو یه نعمت بدونیم از طرف خداوند برای رشد و پیشرفت،

    ️خداوند وقتی تعهد و استمرار منو ببینه درهارو باز می‌کنه،

    ️ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است،

    ️جهان به تغییرات درونی واکنش نشون میده نه عوامل بیرونی،

    ️تفاوت دیدگاه باعث تمایز افراد میشه،

    ️از کوچکترین فرصت ها برای کار کردن روی خودم استفاده کنم،

    ️تغییر باورهام با دیدن و شنیدن و حرف زدن چیز های دلخواه،

    ️جهان با ایجاد چالش ها و موقعیت ها داره انسان هارو الک میکنه،

    ️دلیل نتایج من فرکانسها و افکار من،

    ️برای تغییر باورها باید برای ذهنم منطق و دلیل بیارم،

    ️راه حل مسائل ریشه در شخصیت ما داره و با تغییر شخصیت ما به تدریج رخ داد نشون کم میشه،

    ️باید مراقب باشم ترس‌های بیهوده به اعمال من جهت ندن،

    ️بیهوده تو فضای مجازی نچرخم و مراغب ورودی هام باشم،

    ️الهامات و راه های رسیدن به خواسته ها شاید بعضی موقع ها غیر منطقی بیاد ولی اگه گوش بدیم و تسلیم باشیم در آینده نتایجشو خواهیم دید،

    ️جنس هدایت خداوند با تجربیات و راه کار های مغز ما متفاوت و مارو محیا می‌کنه برای چالش های پیش رو،

    ️با دیدن و شنیدن و حرف زدن و فکر کردن باور های ما تغییر میکنه،

    ️عمل به الهامات نیاز به یه ایمان قوی داره،

    ️الهامات باید منجر بشه به عمل کردن ما، این ما هستیم که باید اونها رو اجرایی کنیم و بهشون شکل بدیم،

    ️برخورد ما با شرایط به ظاهر ناجالب باعث متولد شدن چیزهایی میشه که به پیشرفت جهان کمک میکنه،

    ️جهان همواره در حال تغییر، هیچ چیزی ثابت نیست در جهان جز قوانین الهی…

    ️الهامات جنسش ایجاد احساس خوب در ما و نجوا ها ایجاد احساس بد،

    ️قلب من جایگاه دریافت الهامات اگه بهش احساس خوبی دارم یعنی در مسیر درستم،

    ️شرایط به ظاهر ناجالب برای همه بد نیست، بلکه برای بعضی ها سکوی پرتاب،

    خداوند سپاس گذارم که لطفش شامل حال من شد و دوباره این فرصت داد تا بیام و یه کامنت دیگه رو با دوستان عزیزم به اشتراک بزارم،

    خیلی این ویژگی دریافت و عمل به الهامات مهمه، من هر جا دلی کار کردم و هر جا با عقل کار کردم نتایج 180 درجه با هم فرق داشته یه مثال یادم اومد بگم شاید به درد بقیه بخوره، چند وقت پیش که مصادف شده بود با فوت رئیس جمهور محترم ایران یه بارندگی شدید توی شهر ما اتفاق افتاد که باعث ایجاد سیل توی منطقه ما که نزدیک کوهستان بود شد، ظهر اون روز دقیقا یک یا دو ساعت قبل این اتفاق یه حسی به من گفت پاشو برو کوه بعد گفتم بابا ابرارو نمی‌بینی، گفت برو حالا اگه بارندگی هم شد عیبی نداره تو که همیشه میگفتی دوست داری موقع بارندگی توی کوه باشی جاری شدن آب روی سنگ‌هارو ببینی، خلاصه من بند و بسان چیندم و با یکی از دوستان و فرزندش رفتیم، موقع حرکت دوست گفت با ماشین من بریم یا شما من گفتم با ماشین من و اون هم بدون هیچ مقاومت و تعارفی قبول کرد، آقا سرتون به درد نیارم ما رفتیم پشت سیل گیر کردیم خلاصه شب توی ماشین خوابیدیم صبح هم با ماشین آفرود اومدن دنبالمون و ماشین من به مدت 9 روز به دلیل خرابی راه ها اونجا موند، روز 3 یا 4 رم بعد از بارندگی اول یه بارندگی مجدد رخ داد که این یکی تبدیل شد به بارش یه تگرگ تاریخی توی شهر ما، هر تگرگی اندازه یه تخم مرغ تمام ماشین شهرمون که بیرون از خونه بودن تگرگی شدن جز ماشین من که داخل شهر نبود و خارج از شهر پشت سیل گیر کرده بود، همه دوستان میگفتن بابا از او بعید چرا رفتی وقتی دیدی که هوا اینجوری ولی من دلم آروم بود و بعد فهمیدم حکمت کار خدارو…

    وقتی به حرف دلم گوش کردم خداوند منو مهیا کرد برای اینکه توی اون شرایط داخل شهر نباشم، نمی‌دونم برای چی خدا منو زنده نگه داشته چون من با اتفاقاتی و شرایطی که به تازگی تجربه کردم باید مرده باشم ولی زنده ام و این به دلیلی بوده امیدوارم بفهممش،

    همیشه وقتی ذهنم شروع به نجوا می‌کنه با این منطق ساکتش میکنم که هر موقع به حرف دلمون کردیم نتایج دلخواه پیشرفته و به نفعمون شده و اون هم وقتی اینو می‌شنوه ساکت میشه، با به یاد آوردن نتایج در گذشته هم ایمان خودم قوی تر میشه هم نجواهای ذهنم کمتر،

    شروع پروژه مریم جان مصادف شده با متولد شدن این خواسته در من که پا روی ترس بزرگم بزارم و وارد سطوح وسیع تر شغل خودم بشم و کارهایی رو انجام بدم که من متخصص تر در شغلم می‌کنه و شجاعت تر و با ایمان تر در بعد شخصیتی میکنه که در آیند خیلی به من کمک خواهد کرد،

    عاشقتونم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    نرگس خانم گفته:
    مدت عضویت: 1769 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته یکی یدونه و مهربان

    همونطور که خانم شایسته گفتن اومدم تو سایت و میخوام دیدگاهمو بنویسم تا این ردپام ثبت بشه و ایمان دارم که بعدها میام میبینم شاید اشکم بیاد و بعد به خودم افتخار کنم که این مسیرو شروع کردم .

    بله کاملا درسته من از خداوند خواسته ای داشتم و دنبال نشونه ای بودم برای اینکه چکاری باید انجام بدم و حس میکنم خدا پاسخمو داده خیلی خوشحالم میدونم تک تک ماهایی ک وارد این دوره میشیم واقعااا به نتایج عالی میرسیم و امیدوارم که همیشه این مسیرو ادامه بدیم و هرروز اتفاقات عالی تری برامون رخ بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: