پروژه خانه تکانی ذهن | گام به گام - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

427 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1489 روز

    بانام خداوند عشق وثروت

    باسلام وعرض ارادت خدمت اساتید گرانقدرودوستان بهشتی ام درسایت عباسمنش

    امیدوارم که حالتان عالییی عالییی باشد وتمام لحظه لحظه زندگیتون سرشارازشادی وزیبایی برکت وفراوانی باشد

    خدایاشکرت که گام سوم ازپروژه ” خانه تکانی ذهن” راباموفقیت برداشتم وازاگاهی های ناب فایل بسیارارزشمنداستاد عباسمنش بهرمندشدم

    خدایاشکرت که دراین مسیرثابت قدم هستم

    ” گام سوم”

    ” اصل خارپشتی”

    مقدمه

    یک قانون ساده وکلی درجهان است وان اصل این است که اگر به خداوصل شویم هدایت الله رادربافت خواهیم کرد

    انسان خیلی زود قوانین وهمه چیزوفراموش میکنه پس لازم است که همیشه روی خودمون کارکنیم وقوانین رابه خودمون یاداوری کنیم درست مثل یک ورزشکارویک کشتی گیر پشت کارداشته باشیم وتمرین کنیم

    اصل خارپشتی:

    مطالعه کردند رفتارخارپشت باروباه رودرمبارزه

    درمبارزه خارپشت وروباه همیشه خارپشت برنده است درحالی که هیچ فن وحیله ای بلدنیست اماروباه خیلی تکنیک بلده خیلی مکاروحیله گراست وخیلی باهوشه همیشه برای پیروزشدن راههای مختلفی روامتحان میکنه اماخارپشت فقط یک کاربلده وان کارروهم خوب انجام میده

    اصل خارپشتی یعنی اینکه ماهمیشه یک کارروخوب انجام بدیم بجای اینکه دهها یاصدهها کارروناقص انجام بدیم

    بایدتلاش کنیم فقط دریک حرفه وکارموردعلاقه مون حرکت کنیم ومهارت کسب کنیم اگرمااصل مهم خارپشتی راخوب انجام دهیم به هرچه که بخواهیم میرسیم

    شکرخداازسال 98 که خدادوستم داشت ومنو به این مسیرزیبا والهی هدایت کرد وبااستادعباسمنش وسایت عباسمنش اشناکردتعهددادم فقط بااستادعباسمنش کارکنم انصافا هم دراین بیش از4سال نتایج عالی هم گرفته ام دراین 4سال سعی کردم که خارپشت باشم درعمل به اموزههای استاد عباسمنش و دربحث کنترل ذهن وتمرکز وکانون توجه ام برروی خواسته هام ونعمت های که خدابهم داده متعهدانه این اصل مهم رورعایت کرده ام وخواهم کرد بجای اینکه روباه باشم وهرروز دنبال سایت جدید استادجدید مطالب جدید باشم فقط فقط سایت عباسمنش ودیگرهیچ .

    نکات کلیدی فایل:

    * باورهای ثروت ساز

    مابایددرک کنیم که صرفا یه باورخاص برای ثروتمندشدن نیست که همان یه باورراکارکنیم ماازدوران کودکی اینقدرباورمخرب درباره ثروت داریم که حدنداره پس یک باورمخرب نداریم وبخواهیم فقط همونواصلاح کنیم ماباورهای مخربی زیادی داریم که بایدروی همه انهاکارکنیم مثلا یک نفردرخانواده مذهبی به دنیا آمده ازهمان روزاول شنیده که ثروتمندان آدمهای ظالمی هستند وخون مردم روبه شیشه کردندوثروتمندشدند، یکی هست ترسهاش جلو پیشرفتش راگرفته یکی هست مسائل خانوادگی وعاطفی صدراه پیشرفتش شده مثال زیاد است

    پس درنتیجه همه مایکسری باورهای مخرب اززمانهای قدیم دروجودمون وذهنمون شکل گرفته که باید روی خودمون کارکنیم وانهاراتغیردهیم

    باورسازی دقیقا مثل ورزش کردن است تازمانی که داریم روخودمون کارمیکتبم نتیجه میگیریم هروقت خودمون رورهاکردیم نتایج هم تغیرمیکنه

    قانون خیلی ساده است مابایددایم این قانون ساده روتمرین کنیم وتکرارکنیم مثل یک کشتی گیر که فقط یک فن راخوب وعالی تمرین میکنه واجرامیکنه مثل جردن باروز آمریکایی که فقط روی فن زیردوخم کارکرده و به بهترین شکل ممکن اجرامیکنه وهمه حریفانش رو بااجرای همین فن شکست می‌دهد همه چیز خیلی ساده است

    * چرااحساسمون بالا وپایین میشه؟

    طبیعی است ماانسان هستیم ودارای احساس دردنیایی وباگذشته ای که داشتیم زندگی میکنیم مثل این هست که مادروجودمون وذهنمون دکمه هایی داریم که بافشاردادن هریک ازآنها بوسیله اطرافیامون تحریک میشیم واکنش نشون میدیم به اتفاقات زندگیمون مهم این است که قوانین رو تمرین کنیم و اگاهانه تلاش کنیم درزمانهای بیشتری احساس خوب داشته باشیم به تعبیری احساس بهتری داشته باشیم احساس همیشه یابه سمت خوب یابه سمت بدحرکت میکنه پس لازم است که تلاش کنیم تااحساسمان به سمت خوب حرکت کنه واحساس خوب باتغیرباورها شکل میگیره

    احساس خوب دائمی است که تغیرایجادمیکنه

    مابایدباتغیرباورهامون باعامل درونی به احساس خوب برسیم نه باعوامل بیرونی مثل موادمخدر مشروب رابطه بایه آدم خاص

    * تکامل درتوحید وعمل به چه صورت است؟

    اول به این صورته که ما به چیزهای کوچک توکل میکنیم وبه اندازه ای که خداراباورمیکنیم خدابه ماپاسخ میدهد سپس باورمان قوی ترمیشه ودرموردچیزهای بزرگتر به خداتوکل میکتیم ونتایج هم بزرگترمیشه مثل پیامبران ابراهیم موسی همه شون تکامل روطی کردند همان روزاول ایمان صددرصدی به خدانداشتند

    مابایدتکاملی اول به خودشناسی برسیم بعدبه خداشناسی برسیم

    مهم این است که مامسیررادرست بریم اماارام بریم نهایتا به مقصدبه خوشبختی وبه زیبایی ها خواهیم رسید

    امااگردایم مسیرمون روعوض کنیم حتی تندتر بریم وجهت رودایم عوض کنیم هیچ وقت به سعادت وخوشبختی نخواهیم رسید

    * قرآن وقوانین کیهانی

    قرآن خیلی برای مادرس دارد درقرآن قوانین اصلی کیهان آمده است و قران واضح درمورد قوانین جهان هستی که خداوند وضع کرده توضیح داده شده است امامتاسفانه دراین 1400سال هیچ اشاره ای به این اصول اساسی نشده صرفا به فرعیات پرداخته شده است

    * چطورندای خداوند رابشنویم؟

    خداوندهمیشه ودرهمه حال درحال صحبت کردن بامااست خداوندمثل یک ایستگاه رادیویی است مثل فرکانسهای رادیویی همیشه درحال پخش کردن است همینطور که درهمه جای دنیا هزاران موج وفرکانس رادیویی وجوددارد همانطور که مارادیوراروی موج دلخواهمان تنظیم میکنیم وهمان صدا وبرنامه ای که دوست داریم میشنویم

    درنتیجه رابطه ما باخداوند دقیقا مثل رادیو وامواج رادیویی است خداوندهمیشه درحال صحبت کردن ودرحال هدایت کردن مااست زمانی که مادراحساس خوب باشیم وفرکانسهای مناسب به جهان هستی ارسال کنیم وخودمون رولایق دریافت الهامات خداوند بدونیم که نشانه اش احساس خوب است آنوقت است که خداوندباماصحبت میکنه ومادرفرکانس خداوند قرارمیگیریم وپیامها والهامات خداوند رادریافت میکنیم

    تادرودی دیگربدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  2. -
    محمدرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1331 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام استاد عباس منش

    و سلام خدمت استاد گلم خانم شایسته

    و سلام به همه بچه هایی که در مدار این آگاهی های خانه تکانی قرار دارند و میخوایم باهم دیگه ی خونه تکانی اساسی بکنیم.

    انشالله هرکجا هستید حال دلتون عالی باش.

    رد پای من برای اولین قدم برای خانه تکانی.

    عاشق استادم هستم که همیشه و هرکجا از آموزش هاش رو دنبال میکنم اصل توحید همیشه پررنگ هست و همیشه استاد توحید و اصل رو پیدا میکنه توی آموزش ها و ما همیشه انگار داریم روی توحید و در مسیرش حرکت میکنیم.

    اولین قدم اولین حرکت و اولین تعهد

    باید این باشه که مسولیت زندگی ام رو برعهده بگیرم.

    چیزی که الان هستم رو خودم چه آگاهانه و چه نا آگاهانه ایجاد کردم خلق کردم .

    که این قدم چیزی هست که هر لحظه باید به خودم بگم تا فراموش نکنم چون همیشه بهونه برای ذهن هست که قبول نکنه و بندازه گردن دیگران.

    من خودم خالق زندگی ام هستم .

    من من من ن هیچکس دیگه.

    موضوع دیگه باید هر لحظه به خودم بگم

    فقط قدرت خدا رو قبول کنم .

    فقط خداوند بخشنده و مهربان رو توی ذهنم منبع تمام قدرت بدونم.

    درس دیگه ای که باید به خودم هر لحظه بگم که منتظر نباشم

    انتظارم رو از دیگران کم کنم و در عوض انتظارم رو از خدا ببرم بالا.

    خداوند رو بالاترین قدرت قبول کنم و روش حساب کنم.

    همیشه به خودم بگم که محمد اگه از هرکسی توقعی داری یعنی داری مسیر رو اشتباه میری.

    و این کار باعث میشه بتونم روی مسیر درست بمونم.

    خدا رو شکر میکنم که در مدار این خونه تکونی قرار دارم.

    خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
  3. -
    یگانه بانو گفته:
    مدت عضویت: 770 روز

    به نام نور

    سلام به همه دوستان پر از عشق و حال خوبم

    وجود تک تکتون تو این سایت پر از نور و عشقه

    در کنارتون حالم عالیهههههه

    فرکانس این سایت فوق العاده خداییه

    استاد خوده خود عشقه و کلامش پر از حال خوبه

    احساساتم داره فوران می‌کنه

    اصلا این سایت عجیب غریب حال ادمو خوب می‌کنه…

    .

    .

    .

    میخوام یه چیزی بگم:

    قبول صد در صدی مسئولیت اتفاقات زندگی، نقطه ی شروع تغییر و تحولات در زندگیه.اگه به این درک و باور نرسی، نمیتونی تغییری بکنی، نمیتونی حرکتی بکنی و در دایره ی اون اتفاقات گیر می‌کنی و این چرخه همچنان ادامه خواهد داشت.

    یه مثال میزنم شاید این موضوع رو قابل درک تر بکنه:

    فرض کنید یه شخصی تو خیابون داره راه می‌ره و یه عده حالا با دلیل یا بی دلیل میریزن سرش و تا میخوره میزنن و فرار میکنن.این بنده خدا کلی زخمی و خونین میشه.

    . با این که چرا اونا این کارو کردن کاری ندارم…..

    . اینکه این بنده خدا آیا کاری کرده که باعث این مشکل براش شده کاری ندارم…..

    . اینکه چرا باید این اتفاق می افتاد کاری ندارم…..

    . اینکه چرا اونا بعدش فرار کردن کاری ندارم……

    الان چیزی که باهاش مواجهیم اینه که این شخص با بدن شدیداً زخمی افتاده و دو راه بیشتر نداره

    1. یا بایدبگه به من چه، مگه من خودمو زدم، مگه من خودمو زخمی کردم، مگه من باعث شدم الان دچار خونریزی بشم، هر کی این کارو کرده، خودشم بیاد خویش کنه، به من ربطی نداره.ترجیح میدم به این درد کشیدن ادامه بدم تا اونایی که باعث و بانی این اتفاق بودن بیان خوبم کنند.

    2.یا اینکه بگه حالا به هر دلیلی این اتفاق افتاده، این بدن منه که الان زخمی شده و این منم که الان دارم درد میکشم.و باید خودم یه کاری کنم ، خودمو به درمانگاه برسونم، خودمو مداوا کنم، چرا؟؟؟چون این بدن منه، مسئولیت این بدن با منه، نمیتونم بگم چون یکی دیگه اینکارو با من کردی، همونم باید بیاد خویش کنه.اصلا با عقل جور درمیاد این طرز فکر؟؟؟؟؟؟

    خب معلومه کاملا غیرمنطقیه.

    حالا شما این داستانو تطبیق بدین با تک تک اتفاقات ناخوشایند زندگیتون، یه اتفاقی افتاده، یه موضوعی پیش اومده و منو ناراحت کرده

    آیا الان باید بشینم و بقیه رو مقصر بدونم و دست رو دست بذارم و بگم به من ربطی نداره، مگه من باعث شدم اینجوری بشه؟

    یا اینکه بگم چون این زندگی منه، مسئولیت صد درصدشم با منه، هر اتفاقی برای این زندگی من بیفته، من باید دست به کار بشم……من باید یه تغییری بکنم…..

    نمی‌دونم تونستم منظورمو برسونم یا نه….‌

    یه مثال دیگه میزنم

    بر فرض مثال به یه شخصی تو رابطه خیانت شده، این شخص بشدت حال روحی داغونی داره و داره اذیت میشه

    خیلیا تو این شرایط میگن، من هیچ کار بدی انجام ندادم، من هیچ تقصیری نداشتم، فقط و فقط خوبی کردم، از خودگذشتگی کردم، حق من این نبود این رفتار با من بشه.

    میشینه روزها و ماه ها و حتی سالها غصه میخوره و اون شخص رو مسبب حال بدش می‌دونه.رفته رفته پر از نفرت و کینه میشه و خودتون میدونید نتیجه ی اینگونه احساس چیه و چ عواقبی داره.

    درستش اینه که بگه، این اتفاق برای من و رابطه ی من و زندگی من افتاده، و تنها فقط و فقط من مسئول این اتفاقم، حتما باور اشتباهی داشتم، فرکانس اشتباهی فرستادم که باعث جذب این اتفاق شده.

    تا زمانیکه مسئولیت اتفاقات زندگیتو به عهده نگیری، نمیتونی در جهت بهبودشون گام برداری، قبول مسئولیت استارت کاره

    اقاجان، برادر من، خواهر من، دوست عزیزمن

    مگه ما تو جهان شانسی زندگی میکنیم که اتفاقات بی دلیل و یهویی برامون رخ بده؟؟؟؟

    جهان بیرون ما، آینه ی درون ماست.

    هر آنچه در بیرون زندگی تو داره رخ میده، تورو خوشحال یا ناراحت می‌کنه، تنها دلیلش خودتی، درون خودته

    اینو قبول کن.

    میخوای بیرونتو تغییر بدی، باید از درون تغییر کنی

    این زندگی توعه، مسئولیت تمام و کمالش با خودته

    هر کسی هرکاری که کرده، هر بلایی سرت آورده.قبول کن که خودت مقصری

    این زندگی توعه، یا میتونی بگی به من چه ، فلانی باید عوض بشه، فلان اتفاق باید تغییر کنه، تا زندگی من درست بشه

    یا میتونی بگی این زندگی منه، خونه ی منه، وجود منه، من مسئولشم، خودم با افکار و باورهای غلطم باعث شدم پر از زباله بشه، و خودم باید آستین همتو بالا بزنم و همه چیو درست کنم بدون نیاز به احدالناسی، فقط و فقط با تکیه بر قدرت حق تعالی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
    • -
      آرزو کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 503 روز

      به نام خداوندی که مدیر کیهان و کهکشانهاست

      به نام خداوندی که از رگ گردن به من نزدیکتره

      به نام خداوندی گه همه چیز می‌شود همه کس را به شرط ایمان

      الهی از تو سپاسگزارم که جواب سوالم را اینگونه با مثال زخمی شدن به من دادی

      یگانه جانم سلام به روی ماهت

      عزیز قلبم ازت متشکرم که دست خداوند شدی برای من ،چه قدر کار خوبی کردی که کامنت نوشتی

      چقدررررر مثالت آگاهی بخش بود

      چقدررررر به جا بود زنده باشی عزیزم

      برامون بل این مثال‌های زیبا بنویس باز نازنین بانو….

      من در یک شرایطی گیر کردم که حس قربانی شدن بهم دست میده کنترل ذهن خیلیییییی سخت شده برام و به قول شما زخمی شدم و میگم به من چه اونیکه زخمی کرده باید درمانم کنه اما نههههههه مثال واضح شما منو روشن کرد که نههههه دیگههههههه باید خودت پاشی و از بهبودهای کوچک شروع کنی….

      خدایا تو از قلبم آگاهی و میدونی کخ گله و شکایت میکنم از موقعیتم و انگار میخوام حس ترحم بقیه رو برای خودم ایجاد کنم ،اما چند دقیقه که کنترل میکنم ذهنمو کلامم احساسمو بدوم مکثی تو جواب عالی بهم میدی

      حالا خدا جونم جواب هدایتی که ازت میخواستم بهم از زبان یگانه جانم دادی دمت گرممممم عاشقتم

      این مثال زخمی شدن هیچوقت یادم نمیره

      حالا الان من نمیدونم این فرد زخمی پاشه از کجا شروع کنه به درمان کردن (عه گفت بی دلیل خوش باش در قلبت لازم نیست جار بکشی به امید من (خدا، توحید )خوش باش

      رسا حرف بزن حتی اگر طرف مقابل

      غرق در ماتمه تو اینیکه میگم باش ؛تو خودت باش بقیه رو میگم))))

      قوربونت برم خدای من 2 روزه ساکت بودی کشوندی منو اینجا بایه مثال واضح بلافاصله راهکار هم بهم گفتی من عاشقتممممممم خدای مننننننن

      الهی به امید بخشندگی و وهابیت خودت و لاغیر

      یگانه جانم بوس به کلت فراوااااااااان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    هلن گفته:
    مدت عضویت: 3998 روز

    سلام به خانم شایسته عزیزم، بهترین الگوی زندگیم.

    دو روز بود که گوشیم خراب شده بود و من عملا از فضای سایت دور شدم.حس خوبی نداشتم و نمیدونستم چه کنم.

    بعد چون میخواستم از مسیر دور نشم اومدم رفتم دفترم رو که قبلا دوره های 12 قدم رو تو اون نوشته بودم برداشتم و شروع کردم به خوندن قدمها.

    و با تمرکز روی واژه ها اونارو برای خودم مزه مزه میکردم.

    بعد به جمله ای از استاد رسیدم که گفتن این وقتی رو که میزاری و تجسم میکنی یا درباره حس خوبت و ساختن باورهای درست انجام میدی، اصلا وقت تلف کردن نیس.حالا من بارها این فایل رو گوش کرده بودم ولی نشنیده بودم و هر وقت روزانه مینشستم و برای خودم باورسازی و تجسم و…..رو انجام میدادم، چون خیلی وقتم میرفت، در ناخود اگاه خودم حس خوب نداشتم و احساس میکردم یه جورایی وقت تلف کردنه و هر چه به خودم میگفتم نه، ببین ، تو داری نتیجه میگیری واینا همش حس خوب داره بهت میده ولی خب اون نجوا هم بود…..

    خلاصه، من موندم و یه گوشی خراب و یه دفتر زیبا و پراز اگاهی.

    بعد رفته بودم داشتم طلوع زیبارو پشت بام میدیدم با خدایم مناجات میکردم و گفتم خدایا چه کنم که الان که درک کردم این وقت تلف کردن نیس، پن رشد کنم؟

    چه کنم که شادتر زندگی کنم

    راحت تر زندگی کنم

    و خدا شاهده تو ذهنم بهش گفتم چه کنم که در کنار این رشد، به راحتی به خواسته هام برسم؟

    بعد دوتا هدف هم تو این ماه برای خودم داشتم که از خدا خواستم تا اخر این ماه ربیع بهشون برسم.

    بعد که از پشت بام اومدم و رفتم شکر گزاریهام بنویسم.

    همسر عزیزم گوشی خریده بود و گفت که بیا گوشی قبلیم رو استفاده کن.

    منم که به لطف خدا به خواسته ام رسیدم اومدم گوشی رو برداشتم و با عشق وارد سایت شدم….و شد انچه که به خدای خوبم گفته بودم.

    و چه زود اجابتم کرد.

    به راحتی و آسونی اومدم اینجا تا هر روز رشد کنم و لدت ببرم.

    و میدانم مثل قبل خدا یه نقشه ریخته که منو به اون دو تا هدفمم برسونه در زمان مناسب و مکان مناسب.

    استاد شایسته عزیزم، سپاس که اومدین این تمرین رو برامون نوشتین.

    از وجودتون به عنوان بنده خوب خدا آرامش دریافت میکنم.

    دوستتوندارم براتون خیر وبرکت وآرامش وسلامتی از خداوند خواستارم….

    عشق، عشق عشق.

    تو بودی ای عشق…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
  5. -
    على شيرازى گفته:
    مدت عضویت: 3445 روز

    به نام خداوند مهربان و با سلام خدمت استاد عباسمنش عزیزم و مریم بانو و دوستان حاضر

    خداروشکر به خاطر این فایل عالی و مؤثر و زیبا و باور ساز و قدرتمند کننده

    هم اکنون از شمال کالیفرنیا کامنت می زارم خداروشکر‌استاد عزیزم الان تمرکز رو گذاشتم روی یه قسمت دیگه از زندگی و دارم روش کار می کنم و انشالله خبرهای عالی و خوب در راه هست

    این فایل بسیار بسیار عالی و مؤثر هست و واقعا دقیقا از لحاظ ارزش هیچ تفاوتی با محصولات نداره

    واقعا سپاسگزارم قلبم باز شد صبح به این زیبایی در یک مکان زیبا توی کوه های سرسبز شمال کالیفرنیا با این فایل زیبا از خواب بیدار شدم

    سپاسگزارم خداروشکر از بابت وجودتون️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
  6. -
    بنفشه گفته:
    مدت عضویت: 1180 روز

    با عرض سلام و خداقوت خدمت استاد عزیز و خانواده بی نظیر عباس منشی

    میخوام یه ردپا از خودم به جا بزارم بخاطر اینکه این اواخر با تضادهایی روبرو میشم که بی اختیار باعث گله مندی ام از زندگیم شده و همش میگم اخه چرا این ناخواسته ها پشت سرهم اتفاق میفته ،مگه من چیکار میکنم که مستحق این اتفاقات نادلخواهم میشه و بیشتر دنبال مقصر در دنیای بیرون از خودم میگردم تا اینکه امشب بعد دیدن و شنیدن این فایل ارزشمند متوجه یک سری نکته های مهم شدم و به خاطرش خدارا شکر میکنم چون باعث شد جلوی یه تصمیم از روی خشم و عصبانیتم رو گرفت و تلنگری زد که اول به درون خودم به افکار این اواخرم دقیق بشم و دست از سرزنش خودم و اطرافیانم بردارم

    تقریبا در عرض 4 ماه دوبار اسباب کشی داشتم و در اسباب کشی اول کلی اذیت شدم و خیلی تنش رو تجربه کردم که فقط سه ماه به زور دوام آوردم ولی آخرش گیو آپ کردم و از اون مکان به جای دیگری نقل مکان کردم ولی تو این مکان جدید هم هر روز یه اتفاق بد و ناخواسته داره برام پیش میاد و باعث شده بیشتر بهم بریزم و کنترل افکارم رو از دست بدم

    الان که دارم این مطلب رو تایپ میکنم یادم اومد که این شرایط رو خودم دارم خلق میکنم بواسطه شرایطی که سه ماه قبل داشتم و همش در احساس بد و خشم و نفرت بودم

    با خودم گفتم ببین عزیز من مگه تو عباس منشی نیستی ببین چندساله که تو داری آموزه های استاد رو هر روز دنبال میکنی ولی چرا هیچ پیشرفتی تو زندگیت نمیگیری و شرایطت زندگیت بدتر میشه که بهتر نمیشه ؟

    و جواب خودم به خودم این بود که من فقط داشتم تو این همه سال فایل ها رو گوش میدادم و همون لحظه به احساس خوب می رسیدم و فقط در حد یه مسکن درد ازش استفاده میکردم و عمل نمی کردم و خیلی ترمزهای ریز و درشت تو عمق وجودم هست که برداشته نشده و مثل علف هرز هر روز بیشتر ریشه هاش عمیقتر و قوی تر شده

    قصد داشتم فردا برم بنگاه و بجای خودم مستاجر پیدا کنم و از اون محیط برم ولی بعد این فایل استاد گفتم از ریشه این مسئله رو حل کنم یعنی اول بپذیرم که خودم با افکار خودم این شرایط ناجالب رو خلق کردم و تنها مقصر واقعی خودم هستم دوم اینکه مسئولیت صد در صد زندگیم رو بپذیرم و حالا که خودم خلقش کردم با تغییر افکارم و کارکردن متوالی روی خودم و بهبود دادن افکار و باورهام نگرشم رو به اتفاقات تغییر بدم و کاری به تغییر شرایط بیرونی نداشته باشم و اجازه بدم جهان کار خودش رو بکنه چون انسان هرجا که بره خودش رو و افکار و باورهاش رو هم با خودش میبره پس بجای تغییر محیط بیرونم شخصیتم رو بهبود بدم و جهان درونم رو درست کنم و تنها به حرفهای استاد عمل کنم تا ایمانم قوی تر بشه و زندگیم رو اون طوری که واقعا دلم میخواد خلق کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 80 رای:
    • -
      احسان مرادیان گفته:
      مدت عضویت: 964 روز

      ممنونم از کامنتت دوست عزیزم.

      نمیدونم چرا امشب بعد از دیدن فایل استاد و فایل خانه تکانی خانم شایسته و کامنت گذاشتن خودم و احساسات قبل و بعد دیدن فایل و خوندن کامنتای بچه ها یه لحظه این تصورو کردم(خیلی خیلی محسوس)،

      که انگار هممون تو یه مکان خاص نشستیم و داریم حرف میزنیم،داریم از تجربیات مشترکمون میگیم داریم از جایزه هامون میگیم…

      به ظاهر دارم کامنت میخونم ولی انگار من دارم حرف میزنم…

      چطور میشه که کلمات حتی طوری ادا و نوشته شدن که اگه من هم میخواستم راجع بهشون بنویسم همینا رو مینوشتم…

      خدایا شکرت…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      طیبه گفته:
      مدت عضویت: 3593 روز

      بنفشه عزیز

      ممنون از پیام زیباتون

      من هم مدتی هست که مثل شما درگیر یک‌سری چالش ها هستم و از خودم می پرسم چرا این اتفاقات برای من رخ میده ؟ من که هر روز دارم فایل های استاد رو گوش میدم

      ولی الان فهمیدم فقط گوش میدم به عنوان یک مسکن و در لحظه فقط حالم خوبه ولی ورودی های ذهنم و کنترل نمی کنم ، حواسم به نجواهای ذهنی ام نیست

      مرسی بابت این کامنت زیباتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      زهرا برزگر گفته:
      مدت عضویت: 1189 روز

      سلام دوست عزیز سپاس بابت این کامنت عالی.

      چقدر زیبا و شجاعانه هست ک قبول کنیم اشتباه میکردیم و با خودمون صادق باشیم و آگاهانه بپذیریم و سعی کنیم درستش کنیم،.

      چقدر زیبا بود ک گفتین آدم هرجا ک بره فقط افکار و باور هاشو همراه خودش میبره و این یعنی این ک ما هرجا بریم با افکار و باور هامون میتونیم خلق کنیم ، زندگی شاد سلامت و حال خوب رو برای خودمون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    رسول خانکی گفته:
    مدت عضویت: 1117 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم

    الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

    حمد و ستایش مخصوص پروردگاریست که رب و فرمانروای جهانیان است.

    خدایا به تو پناه میبرم از خودم و باورهای محدود کننده

    الهی به امید تو

    هیچ ایده ای ندارم در مورد چه چیزی میخوام صحبت کنم

    از خداوند یاری میخوام بر طبق اصل و اساس هستی بتونم اون چیزی را که میگه در کامنتم به رشته تحریر در بیارم

    امروز در جهت تمرکز به نکات مثبت ،آماده شدم و به پارک سر کوچه رفتم ،یه پارک جنگلی زیبا و تمیز ،که هر وقت پیاده روی میکنم حالم عالی میشه

    یه لحظه یاد دوران بچه گیم افتادم که اینقدر فضای سبز کم بود که من در سن 10 سالگی از مارلیک کرج سوار مینی‌بوس میشدم با دوستانم تا برسم به پارک شهید چمران و اونجا با وسیله های رایگان بازی کنم

    و این آرزو در من ایجاد شد که در محلی زندگی کنم که چندین پارک داشته باشه و من راحت بتونم به پیاده روی بپردازم و فرزندانم هم از این موحبت استفاده کنند

    دیدم واقعا این محقق شده

    ولی یه اصلی را ما انسانها به صورت قانون دراووردیم و اون مالکیت نسبت به نعمتهای پیرامونمان هست

    خونه ،ماشین و باغ ،و…

    یه حسی در درونم به قلیان دراومد که ببین رسول جان تو این پارک افراد زیادی دارند پیاده روی می‌کنند. و روی نیمکت نشستن ولی از این 30 ،40 نفر کیا احساس مالکیت در این پارک را درند

    منم که خیلی حس خوبی داشتم ،گفتم معلومه،

    من

    از جواب خودم خیلی خیلی حالم بهتر شد

    و ادامه گفتگو شروع شد

    بهم گفت ببین برای هر انسانی اون قدرت ،و انتخابگر بودن و ناضر بودنش بزرگترین موحبت و استعدادیه که داره،

    یه لحظه فکر کردم خیلی از ما آدمها خونه به ناممون هست ،ماشین به ناممون هست ولی ظاهرش اینه و باطنش جور دیگه ای هست

    چطور؟

    خیلی از ما خونه به اسممون هست ولی هنوز سند قطعیش به اسمم نخورده

    یعنی وارد خونه که میشیم نداشته هامون در ذهنمون نقش بسته و باعث شده که نه تنها سند این خونه در گرو باشه بلکه خونه ای که من آرزوش را دارم هم اصلا بهش نرسم

    کسی که سند خونش قطعی خورده باشه وارد خونه که میشه ، وقتی لبخند همسرش را میبینه ذوق میکنه،وقتی بازی بچه هاش را هر روز میبینه ذوق میکنه،وقتی پرده خونش را کنار میزنه از صدای کنار رفتن پرده ذوق میکنه ،وقتی غذایی از دست همسرش آماده شده و نوش جان میکنه ، ذوق میکنه،مبل و صندلی خونه را که میبینه ذوق میکنه،

    مثل استاد یه قابلمه که برقی بوده و توش ماکارانی می‌پخته هزاران بار براش ذوق میکرده

    کابینتهای خونش را وقتی باز میکنه و این همه وسائل برقی توشه ذوق میکنه

    برا فرش خونه که داره روش راه میره ذوق میکنه

    برا لباسهای تو کمد دیواری ذوق میکنه ،

    برا تمیزی خونه ذوق میکنه

    و ایجا دیگه تو سند مالکیت این خونه قطعی به نامت خورده یعنی تو شایسته شدی

    یعنی تو لایق این هستی که بهت خونه بهتر و وسیع تر داده بشه

    چون سند مالکیت قطعی را به نامت زدی

    یعنی درک کردی و فهمیدی که یه موجود کاملا فرکانسی هستی و وقتی به احساس خوب رسیدی یعنی تو آغوشش وارد شدی و اون حس عالی یعنی نیستی ،یعنی رهایی ،یعنی توکل ،یعنی درک جایگاه خودت نسبت به خداوند ،یعنی درک دهندگی و بخشش بینهایت خداوند

    یادمه 12 سال پیش که توی یه شرکتی کار میکردم

    بنا به شرایط سختش اومدم بیرون و خیلی از لحاظ مالی شرایطمون سخت شده بود

    یادمه یه انسان سپاسگزار و با عزت نفس بالا در کنارم بود و از جانب خدا همیشه تنهام نزاشت و همیشه شکرگزار بود

    یادمه اون روزها من توانایی خردیدن گوشت را نداشتم و کلا دوتا مرغ میخریدم و همسر عزیزم سینه مرغ را تیکه تیکه می‌کرد و در خورشت می‌ریخت

    قرمه سبزی با گوشت مرغ،قیمه با گوشت مرغ

    اون روزها یادمه با اینکه شرایط پدر و مادر خودم و پدر همسرم خوب بود ولی همیشه از زبون این فرشته این کلام جاری بود

    ما داریم یخچالمون پره

    گوشت ، ماهی، داریم

    و کل حقوقم همون 5 ام هر ماه به صفر می‌رسید برای بدهی و وام و قرض

    درصورتی که 6 ماه ما با این اوضاع سپری کردیم و

    درها برامون باز شد و من در یه شرکت مشغول به کار شدم

    الان شرایطم طوری هست که یخچال خونه ام پر گوشت و مرغ و …

    هست .

    خوبه آدم همیشه برا یه لحظه یه فلش بک به عقب بزنه ببینه کجا بوده و الان کجاست

    در واقع ما در هر لحظه در حال گسترش ظرف وجودی خودمون که همون جایگاه احساس خوبه هستیم

    در روابط ،در مالی و در سلامتی

    الان کل بدهی هام را به لطف خودش پرداخت کردم و یه زندگی آرام و رو به جلویی را درام سپری میکنم

    این حس مالکیت مقوله ای هست که میشه به همه چیز بسطش داد

    من می‌خواهم برسم به فلان باغ و فلان ویلا

    خیلی هم خوب دمت گرم که این خواسته را داری

    ولی آیا نسبت به اون چیزی که داری حس مالکیت را ادا کردی و به خاطرش سپاسگزار بودی

    تو این حین محمد حسن جان وارد اتاق شد و درس سوم فارسی کلاس پنجم را برام تعریف کرد

    رازی و ساخت بیمارستان

    داستان مضمونش این بود که یه عده اومدن پیش رازی

    رحمت الله که بیمارستان می‌خواهیم بسازیم و هر کس دوست داره کنار خونه خودش این بیمارستان ساخته بشه

    و جناب رازی رحمت الله عنوان میکنه برید یه مقدار گوشت تهیه کنید و تقسیم میکنه به تعداد کوچکتر و میگه اینهارا ببرید در نقاط مختلف شهر قرار بدید

    و بعد چند روز که میرن می‌بینند گوشت‌ها همشون خراب شده و فقط در یه نقطه گوشت سالم‌تر مونده و چیزیش نشده

    و میگه تو این نقطه بیمارستان باید احداث بشه.

    یعنی هر جای خوش آب و هوایی ،هر جایی که تو از جمع های عمومی جامعه به دور هستی و ورودی نمیگیری تو حال خوب را داری تجربه میکنی

    و اون تنهایی و به دور بودن از جامعه هست که باعث خوب شدن حال تو میشه نه قرص و دارو و …

    یعنی زمان پیامبر هم، او خودش را به غار میرسونه که از ورودیهای جامعه به دور بمونه

    چون هر کسی که به مشکل میخوره از درون فاسد میشه و بعد به جسمش آسیب میرسه

    انگاری خدا داشت به من آلارم میداد که ورودی خوب بهترین و بالاترین فایده را برای ما داره

    آخه میدونید مشکل کجاست

    اکثریت ماها که وارد سایت میشیم شرایط الانمون را بازگو می‌کنیم

    یعنی عوامل بیرونی

    در صورتی که بالاترین قدرت در درون ما هست و اون اصل خارپشتیه

    جهت دهی آگاهانه کانون توجه

    ما باید در این موضوع که کل دوره های استاد را در بر میگیره به تبحر برسیم

    من میخوام به درآمد بیشتر برسم راهش زدن سند مالکیت تموم اون موحبتهایی هست که در تجربه زندگیم هست و من فقط باید ببینمشون و شکرگزاری باشم

    یه مثال بزنم

    یه روز رفته بودم نونوایی نون بگیرم دیدم یکی از نزدیکانم که وضع مال خوبی هم داره

    در یک زمان با من وارد نانوایی شدیم و اتفاقا ماه رمضان بود شاطر هنگام پول دادن ،گفت نون صلواتیه

    منم خدارا شکر کردم زبونا

    ولی عکس العمل این دوستم برام خیلی جالب بود

    همون لحظه داشت با خانمش صحبت می‌کرد آنچنان از صمیم قلبش برای این ورودی 5 هزار تومنی خوشحال بود و لبخندی تا بناگوش و احساسی که نمیتونم الان با کلمات توصیفش کنم داشت که انگاری یه مرسدس بنز کادو پیچ را بهش هدیه دادند

    با خودم به فکر فرو رفتم که باید هم وضعیت این انسان همین باشه ،چون واقعا لایقش هست

    وضعیت زندگی ما آدمها را او حد و میزان سپاسگزاریمون تعیین میکنه نه صرفا داشته های زیاد

    برای همین هم هست استاد تو این پروژه مقدس تقریبا توی همه فایلهاش میگه تکامل را رعایت کنید

    و عجله نکنید

    من خودم را میگم میخوام به خونه بهتر ،باغ و ماشین بهتر برسم راهش اینه که تکامل را در زدن سند مالکیت داشته هام رعایت کنم

    و اون حال خوب در شکرگزاری جزئی ترین نعمتهایی هست که دارم

    برای همین همش دنبال ایده و دور زدن قانون هستم که فقط برسم

    غافل از اینکه رسیدن به هدف ملاک نیست پر کردن و تکامل طی کردن در رسیدن به احساس خوبه که درهارا برامون باز میکنه

    هر دفعه تصمیم میگرم که یه مدتی را فقط روی احساس خوب داشتن ذوم کنم ولی دوروز این کار را میکنم روز سوم دنبال یه کار فیزیکی هستم

    به نظر میاد بعد 21 روز از این دوره مقدس که اینقدر آگاهی هاش خالص و کاربردی بوده و هست داره هر لحظه به اصل اشاره میکنه

    که اگر ما در بدترین شرایط مالی و روابطی و سلامتی باشیم

    چیزی که زندگی و تجربه یه زندگی عالی را برامون به ارمغان میاره شکوفا کردن استعدادها و توانمدیهامون از دریچه تمرکز حداکثری به کانون توجه در رسیدن به احساس خوبه که اصل و اساس هستی هست

    وقتی در این توانایی به تبحر می‌رسیم

    و جهان خودمون که همون جایگاه احساسه را گسترش میریم

    لاجرم ثروت و نعمت و سلامتی و روابط عالی را تجربه میکنیم

    و اونوقت هست که خداوند از دست این انسان رشد یافته از درون

    جهان دیگر انسانها را هم گسترش میده و میگه تو لایق این هستی که جهان اطرافت را هم گسترش بدی و حال خوب را به همه جا گسترش بدی

    که استاد عزیزمون بهترین الگو در همه زمینه هاست.

    بعضی وقتها وارد یه خونه هایی میشیم

    ناخودآگاه حالمون خوبه

    انگاری در و دیوار این خونه ها دارن از کوچکترین اشیا با آدم حرف میزنن

    میدونید چرا ؟

    چون یک انسان سپاسگزار و یه خانواده سپاسگزار در این خانواده هست

    که حتی پیرامونش را هم با حال خوبش گسترش داده

    و تک تک این وسائل خونه در حال خوش معنوی هستند

    و برعکسش هم صادقه که وارد بعضی خونه ها که میشی ناخودآگاه احساس خفگی بهت دست میده

    و میخواهی سریع فرار کنی و بری چون نمود یه انسان ناسپاس در این خونه هست و به پیرامونش هم اثر گزاشته.

    نمیدونم حرفام یه مقداری پخش و پلا شد

    ولی اینها چیزهایی بود که امروز با حال خوش سپاسگزاری بهم الهام شد و دوست داشتم به شما عزیزانم به اشتراک بزارم.

    شاد باشید و سلامت و ثروتمند.

    حق یار و یاورتان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 76 رای:
    • -
      سعيده رضايى گفته:
      مدت عضویت: 2003 روز

      به نام مالک آسمانها و زمین

      سلام به همه دوستان خوبم

      سلام به شما آقارسول عزیز و خانواده دوست داشتنیتون

      چقدر این دیدگاه زیبا و متفاوت شما رو دوست داشتم.

      چه ستاره قطبی جذابی برام رقم زدید با این نگاه عمیق و قشنگ. ماشاالله به شما. تبریک میگم به این حد از پختگی شما.

      دقیقا این حس مالکیت و سند به نام زدن همونه که استاد توی دوره 12 قدم ازش صحبت کردن و گفتن باید بتونی جوری خواسته ات رو تجسم کنی که انگار بهش رسیدی و با تمام حواس فیزیکیت لمسش کنی.

      مثل حالتی که حرف از لیموترش میشه و سریع غدد بزاقیت ترشح میکنه و دهنت حس ترشی رو حس میکنه.

      شما هم خیلی قشنگ به یک بیان دیگه این موضوع رو بیان کردید.

      شما گفتید مسئله فقط مادیاتی که قابلیت سند خوردن به ناممون رو دارن نیست.

      بلکه پارک محله هم میتونه سندش به نام من باشه اگر با پیاده روی کردن و حس کردن تک تک اجزاش من لذت ببرم. اگر بابت تمام دقایق حضورم در اونجا شکرگزار باشم یعنی نعمت وجود اون پارک متعلق به منه.

      منم یه جمله به این ادراک عالی شما اضافه می کنم: اینکه اگر با تمام وجودم شکرگزار تمام داشته هام باشم اونها رو مسخر خودم کردم

      حالا میتونه پارک محله باشه، میتونه فلان خونه یا ماشین یا ویلا یا حتی همسر دلخواه باشه.

      میتونه رفتار خوب فرزندم باشه.

      میتونه شغل مورد علاقه ام باشه.

      این منم که با تجسم کردنِ حس مالکیتش و همزمان سپاسگزار بودن بابتش دارم اون حس یا ثروت یا نعمت رو مسخر خودم می کنم. وقتی در جهان فرکانسی تونستم تسخیرش کنم لاجرم در جهان مادی هم برام مهیا میشه.

      این ساده ترین و سرراست ترین برداشتی بود که از توضیحات استاد و تفسیر جدید شما از اون تونستم داشته باشم

      و بی نهایت ازتون ممنون و سپاسگزارم که با انشای خودتون این مطلب مهم رو برام یادآوری کردید.

      سلام گرم منو به فاطمه جانم برسونید و محمدحسنجان و هلیساجانم رو ببوسید.

      خدا حفظتون کنه.

      الهی شکر برای رزق و روزی شیرین امروزم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
      • -
        رسول خانکی گفته:
        مدت عضویت: 1117 روز

        به نام خداوند بخشنده و مهربانم

        سلام به آبجی سعیده عزیزم

        سلام به خانواده قشنگت و توحیدی شما بزرگوار

        به قول یکی از استاتید عزیزمون یا ما در طول روز در حال گسترش پهنه بینهایت درونمون هستیم یا در حال بقا و سعی در رسیدن به نور ،سعی از بیرون آمدن از تاریکی و خاموشی درون

        و سپاسگزار بودن به نظرم بالاترین موحبت الهی هست که میتونه نصیب و روزی کسی بشه که خیلی خدا دوستش داره

        خیلی براش عزیزه

        سپاسگزاری یعنی کل عمر خودتو اینقدر کوچیک کنی به اندازه تجربه یک روز

        ،یعنی درک 24 ساعت طلایی

        شاید بگی 24 ساعت هم که نمیشه ولی من اینجا میگم همون خوابی که بعد از چند ساعت عشق بازی با خدا انجام میشه هم عبادته، چون مزین میشه با خواب های و رویا های صادقه

        و تایید در مسیر بودن و درآغوش بودن خودش

        و باز اگه بتونیم این 24 ساعت را به تک تک لحظه های حضورمون در هر روز مزین کنیم به سپاسگزاری، دیگه نور علی نور اتفاق میوفته

        یعنی وقتی شما داری ظرف میشوری به ملاقات پروردگارت رفتی و اون لحظه به قول سهراب سپهری

        کجاست جایِ رسیدن

        و پهن کردنِ یک فرش

        و بی خیال نشستن

        و گوش دادن

        به صدایِ شستنِ یک ظرف

        زیرِ شیرِ مجاور؟

        و در کدام بهار

        درنگ خواهی کرد؟

        و سطحِ روح پر از برگِ سبز خواهد شد؟

        کجاست سمتِ حیات؟

        در همصحبتی با انسانها این اتفاق میوفته و ما به قول استاد از یه جهان بالاتر داریم اتفاق‌های هر لحظه رو رسد می‌کنیم

        حالا کی ما را بالا برده که بتونیم از این دریچه به هر لحظه یه نگاه نو و یه نگاه سپاسگزارانه داشته باشیم

        خودش ،

        ایمان ،توکل ،توحید ،یک رنگ شدن با نور هستی

        یکی شدن با تک تک سلول‌های بدن

        وقتی به نور متصل شدیم هر سلول ما داره زندگی را زندگی میکنه

        قلبمون گرم میشه

        دیگه قضاوت رخ نمیدی،

        دیگه کینه در این قلب جا نداره

        دیگه نفرت خود به خود کنار میره

        دیگه فقط و فقط میشه لحظه حضور و اگر هم گه گاهی حمله ها اتفاق بیوفته خودش بالا سر کاره و سریع ما رو میندازه تو ریل سپاسگزاری

        دیگه لحظه های حضور پر رنگ‌تر میشه

        دیگه زندگی رنگ و بوی تازه ای میگیره

        دیگه فقط میخواهی در لحظه باشی و در مسیر لذت

        در مسیر لحظه های بیشتر سپاسگزاری

        دیگه مقصد برات اعمالی میشه در طول روز که بهت حال خوب بده

        هر کاری میتونه باشه آشپزی با عشق

        تمیز کردن خونه با عشق

        راه رفتن با عشق

        شروع کردن کار مورد علاقه قدم به قدم با عشق

        صحبت کردن محترمانه با عزیز دل با عشق و احترام

        درس دادن درس فیزیک با عشق

        صحبت کردن و نوازش با عزیز دلی که میخواد قدم مبارکش را به این دنیای زیبا بزاره

        اون وقته که حرکت اتفاق میوفته

        حرکت نه برای رسیدن

        نه برای داشتن

        حرکت برای درک لحظه های حضور رب

        حرکت برای درک عشق بازی بیشتر با رب

        و مزه مزه کردن نشانه ها ،هدایت ها

        دیدن کوچکترین ورودی ها

        ذوق زدگی های بی حد از کوچکترین داشته ها و نعمتها

        لحظه ها را باید دریافت

        جهان ما

        کل جهان ما در یک روز اتفاق میوفته و تک تک اون لحظه ها میرسه به ملاقات انتهای شب

        و وقتی دیدیم آرامش شب

        و لحظه های حضور قوت بیشتری داشت

        لعلکم ترضی اتفاق افتاده

        راضی هستی و خشنود

        و سر بر بالین هم با عشق بازی اتفاق میوفته

        بینهایت سپاسگزار حضور شما خواهر عزیزم در این سایت و خانواده بهشتی هستم .

        حق یار و یاورتان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
        • -
          سعيده رضايى گفته:
          مدت عضویت: 2003 روز

          سلام به شما برادر نورانی و عزیزم

          خدای من شما چه آرامشی داری!

          چه قلب بزرگی و چه حس الهی پشت این نوشته ها بود. اشکم جاری شد الهی شکر!

          چه وسعت قلبی!

          چه نگاه زیبایی!

          چقدر برام درس داشت!

          چقدر بهش نیاز داشتم!

          برای بخشش خودم. برای بخشش جهان اطرافم. برای درک آدمهای پیرامونم.

          برای عشق ورزیدن به تک تک ذرات کائنات.

          برای در صلح قرار گرفتن با تمام ذرات جهان با تمام تفاوتهاشون.

          یکپارچگی من و تمام جهان چیزیه که بهش نیاز دارم تا درک کنم هر آن چیزی که من پیش می فرستم به ذره ای از عالمی که با من یکپارچه است، به من وصله، دقیقا همون به من برمی گرده.

          دقیقا میشه آیه: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ

          به اندازه یک ذره یک مثقالی اگر فرکانس صلح بفرستی به همون اندازه صلح دریافت می کنی و بالعکس.

          چقدر زیبا… چقدر عادلانه!

          این منم که تعیین می کنم گرفتار ابرهای تیره و زمین دست و پاگیر باشم یا پرواز کنم و اوج بگیرم و از بالا نگاه کنم.

          اگر دیدم رو وسیع کنم، اگر قلبم رو سبکبار کنم به پرواز درمیاد و گرفتار چه کنم چه کنم های بی حاصل نمیشه.

          روحم بزرگ میشه، بخشنده میشه، ظریف تر و لطیف تر میشه.

          دیگه یک کلاف سردرگم نیست که به هر میخ و جسم تیزی گیر کنه و از هم وا بره.

          بلکه مثل یک رنگین کمان میشه در اوج نرمی و زیبایی.

          همه چیز رو در خودش حل میکنه و می گذره. به هیچی گیر نمیکنه.

          شاد و پاک و زلاله.

          و این با بودن در لحظه حاصل میشه.

          چقدر زیبا توصیف کردید.

          سپاسگزاری برای 24 ساعت.

          برای هر لحظه از اون 24 ساعت.

          خدایا شکرت چه جوی عسلی جاری شد به قلبم!

          چه مائده بهشتی وارد سفره روزی امروزم شد.

          عشق ورزیدن حتی به کارهای روتین روزمره.

          عشق ورزیدن به تک تک لحظات عمر.

          سپاسگزاری برای اونچه که کمتر کسی فکرش رو میکنه که جای سپاسگزاری داشته باشه.

          اینه رمز رنگین کمان شدن.

          اینه اینه اینه…

          از وجود باارزشتون سپاسگزارم آقا رسول خوشقلب و دوست داشتنی

          ممنونم که پاسخ به این شایستگی نوشتید و قلبمو جلا دادید.

          خدایا متشکرم که منت سرم گذاشتی و دعوتم کردی به اینجا این مهمانی مقدس و پربرکت. چقدر من ثروتمند و سعادتمندم.

          همیشه می دونستم معنی اسمم یعنی خوشبخت و سعادتمند اما حالا درست درک می کنم چه سعادتی نصیبم شده که در کنار چنین نازنینانی هستم که نور و عشق رو گسترش میدن.

          اون چیزی که روح من و همه ما همیشه تشنه اش هست.

          الهی بی اندازه شکرت.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      مرضیه گفته:
      مدت عضویت: 2404 روز

      سلام رسول عزیز

      دمت گرم که آنچه که بهت گفته شد رو اینجا نوشتی، خدا میدونه چن نفر با خوندن این در و گوهری که نوشتی، مثل من یه تعهد اساسی به خودشون بدن که اولویتشون رو بذارن روی سپاسگزاری بابت داشته هاشون و به قول خودت سند 6 دنگ همه اون چیزی که دارن رو به نامشون بزنن. چه زاویه دید قشنگی بود اینکه گفتی وقتی ما به اندازه کافی با چیزایی که داریم حالمون خوب نیست و بابتشون شکرگزار نیستیم، معادل اینکه اون نعمت 6 دنگش به ناممون نیس وهمین مانع ورود نعمت های دیگه به زندگیمون میشه.

      دمت گرم رسول جان و‌خوش بحالت به خاطر حضور فاطمه عزیز و دوست داشتنی توی زندگیت، به قول فاطمه جان، خدا به زندگی خوشگلتون برکت و‌نعمت و ثروت و سلامتی بی حساب ببخشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        رسول خانکی گفته:
        مدت عضویت: 1117 روز

        به نام خداوند بخشنده و مهربانم

        سلام به آبجی مرضیه عزیزم

        سلام به بهترین و خوش قلب ترین خانم دکتر دنیا

        اگر فکر کردی یادمون نیست که آبجی مرضیه پایان نامه عالی داده و ما یادمون رفته سععععخت در اشتباهی

        معمولا داداشا خیلی جزئی یادشونه آبجی شون تو چه مرحله از پیشرفت و حال خوب هستند و کامنتاشونو دنبال میکنن

        خدارا هزاران مرتبه شکر برای وجود نازنین و مهربون شما فرشته ها در این سایت نورانی

        خدارا شکر که کامنت و دیدگاه بنده مورد توجه شما قرار گرفته و اعتبار اون فقط و فقط از خودشه

        خانم دکتر و آبجی عزیزم بهترینها سهم قلب زیبا و زندگی بهشتی شما باشه انشالله.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      فرشته شریفی گفته:
      مدت عضویت: 1280 روز

      بنام خدایی ک مالکیت آسمان ها و زمین از آن اوست

      سلام به شما داداش رسول عزیز امیدوارم حال شما و همه اعضای خانواده گرامیتان عالیی و درپناه حق درآرامش قلبی باشید .

      چند وقتیه ک وقتی میرم تو ایمیلم تا کامنت دوستان رو بخونم اون حس نمیاد ک کامنت همه رو بخونم و کامنتایی ک احساسم میگه رو میخونم

      امروز قلبم بهم گفت فرشته کامنت داداش رسول

      دیشب تو یوتیوب ی فایل قدیمی از استاد دیدم ک راجب معجزه سپاسگزاری صحبت میکرد و امروز کامنت شما

      کمی فکر کردم دیدم 70درصد وقتایی ک سپاسگزاری مینوشتم فقط داشتم مثل مشق ی چیزی رو مینوشتم بدون هیچ احساسی

      امروز که در شرایطی هستم ک قدمی برداشتم برای بالاتر رفتن و به ظاهر انگار هیچ نوری از آینده روشن دیده نمیشه

      وظیفه من بیش از هرزمان دیگری سپاسگزاری قلبیه نه نوشتن مشق

      انگار هرچه میگذره این درک بهتر قانون و استفاده بهینه ازش در زندگیم ببشتر جا میوفته

      و با اینکه صدها بار درباره قانون تکامل خونده بودم نوشته بودم اما به خودم اومدم دیدم دارم تقلا میکنم و حتی 1 متر هم جلوتر نمیرم

      سپاسگزاری دری از نعمتها و فرصتها رو به روی ما باز میکنه اگر واقعی باشه

      اگر قلبی باشه این قانون تمرکز به داشته هاست که داشته های بیشتری رو وارد زندگی ما میکنه

      نعمتها هستن و دقیقا برای همه ما به یک اندازه هست ماهستیم ک باید ظرف خودمون رو گسترش بدیم

      قلبم بهم درست گفته بود کامنت شما همون جیزی بود ک باید میخوندمش و بهش احتیاج داشتم

      سپاسگزارم از شما برای حضورتون

      درپناه الله یکتا در کنار خانواده عزیزتون شاد و خوشبخت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        رسول خانکی گفته:
        مدت عضویت: 1117 روز

        سلام به آبجی فرشته عزیزم

        سلام

        به قول حمید امیری عزیزم

        اگه فکر کردی که داداش رسول یادش رفته که یه آبجی پرتلاش و کار بلد تو این سایت داره سععععخت در اشتباهی

        نمیدونم ولی شما برام خیلی قابل تحسین هستی

        و نمیدونم انرژی تایید و تحسینهای من در حضور پرتلاش شما به شما در این سایت به شما رسیده یا نه

        بعضی وقتها واقعا فرصت نمیشه

        جواب پر مهر کامنتهای شما بزرگواران را داد

        ولی واقعا ما که در یک جهان فرکانسی هستیم این انرژی را با تایید و زدن یه فایو استار می‌فرستیم

        شاید به اندازه دیدن یه نقطه آبی انرژی نداشته باشه

        ولی همیشه ستاره هارا باعشق برای عزیزانم میفرستم

        بله آجی جانم

        در حقیقت وقتی استاد میگه ظرفتون بزرگ میشه

        منظورش وسعت قلب ماست برای سپاسگزاری بیشتر داشته ها و درک لحظه حضور

        یعنی شور و شعف و ذوق زدگی هات از دیدن کوچکترین داشته ها بیشتر میشه و کیفیت سپاسگزاری خالص تر میشه

        یعنی قلبت نرم تر و زیباتر میشه

        یعنی تازه به ما اجازه میده از یه زاویه دیگه شکرش را به جا بیاریم و اون دریافت نور درقلبمون به منزله دریافت نور بالاتر و سطح سپاسگزاری از یه درجه بالاتره

        یعنی ظرف آدم را بزرگ میکنه نه الزاما داشته های بیشتر

        اول قلبت را وسیع میکنه بعد نعمت‌ها خود به خود تو این قلب وسیع وارد میشن

        مثل استاد عزیز

        با هر کسی صحبت میکنه به نظرم در محضر پروردگاره و خضوع و خشوع داره

        با تک تک سلولهاش انسانهارا دوست داره و حس مهم بودن بهشون میده و میگزره

        یعنی هر چه بیشتر سپاسگزارتر میشی

        یه مقدار خشیعتت بیشتر میشه

        انشالله از بنده های سپاسگزار واقعیش باشیم و لحظه های حضورمون در طول روز بیشتر و بیشتر باشه

        همیشه برام قابل تحسین بودی و همیشه از خوندن کامنتهات یاد گرفتم

        و سپاسگزار حضور شما در این خانواده بهشتی هستم.

        آرزو میکنم همیشه لحظه هات در حال ملاقات نور بندگی و حس بهشتی و شور و شعف سپاسگزاری باشی.

        حق یار و یاورت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2971 روز

      بنام الله

      سلام ودرود فراوان به دوست عزیز وارزشمندم

      آقا رسول خدارا شاکرم که امروزم را با احساس عالی که از دیدگاه قشنگت گرفتم شروع کردم صبح طبق عادت همیشه به محض بیدار شدنم آمدم به سایت تا ببینم استاد شایسته فایل گام بعدی را گذاشته یا نه ولی همین که وارد این صفحه شدم یه حسی بهم گفت همین جا ببین دوستانت چی نوشتند وکامنت شما را خواندم چقدر برام درس داشت که وقتی برای داشته هامون ذوق نکنیم وسپاسگزار نباشیم یعنی مالک آن نیستم وکامنت شما چه تاثیر مثبتی روی من گذاشت خدایا شکرت

      با اینکه وقتی از وسایل خانه استفاده میکنم کلی ذوق میکنم به تک تک وسایل خونه عشق می ورزم وهر روز به خاطر داشتن این نعمت‌ها خداراسپاسگزارم ولی دیدگاه شما یه چیز دیگه ای بود انگار باید من می شنیدم پریروز تصمیم گرفتم که یه چله سپاسگزاری داشته باشم باورتون میشه وقتی دیروزدفتر دوسال پیشم را برداشتم دیدم هرروز سپاسگزاری برای داشته هام را می نوشتم وجمله ای که خیلی بزرگ بالای صفحه نوشته بودم شمارش نعمت‌ها تنها راه فراوانی آنها در زندگیتان هست

      چقدر ذوق کردم خداوند با نشانه ها با من حرف زد که تصمیم درستی گرفتی وامروز مرا آورد سر کامنت شما

      رسول عزیز از صمیم قلبم از شما سپاسگزارم که آنچه به قلبت الهام شد به تحریر در آوردی

      زندگی ای سر شار از آرامش ،ثروت ،سلامتی، حال خوب در هر لحظه برایتان آرزو می کنم امیدوارم که همیشه حال دلت عالی باشد

      سلام مرا به فاطمه جان برسان

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        رسول خانکی گفته:
        مدت عضویت: 1117 روز

        به نام خداوند بخشنده و مهربانم

        سلام به آبجی فهیمه عزیزم سلام به خانواده بهشتی شما و همسر عزیزتون

        خدا را شکر که در جهت اشاعه نور الهی هر کدوممون توی این سایت مثل یه پازل داریم خوب می‌درخشیم و اون انرژی و اون بالندگی را به سمت بینهایت نور الهی به حرکت در میاریم و خداونده که از درونمون این نور را هدایت میکنه و خودش هم این نور را تحویل میگیره و همین طور جهانمون داره به سمت قشنگی ، زیبایی و بالندگی حرکت میکنه

        ما بچه های سایت خیلی خوشبختیم

        واقعا اینو از صمیم قلبم میگم

        که داریم نور توحید و یگانگی خدارا هر روز مزه مزه می‌کنیم

        خواهر بزرگوارم

        آیت الله بهجت یکی از اون انسانهای رشد یافته ای بوده که اصلا و ابدا هیچ وقت استادی نداشته و همیشه استاد واقعی را خداوند منان میدونسته و طبق اصل توحید میگفته وقتی که شاگرد از درونش به توحید و ایمان قلبی برسه از بینهایت راه استاد براش فرستاده میشه و میدونید یه جورایی خودِ خودش میشه استادِت(مزین شدن نور هدایت قلبی)

        و اینکه در مورد شکرگزاری و چله شکرگزاری فرمودید

        به نظرم اگه بیایم و کار را تو ذهنمون یه مقدار راحت تر کنیم و بگیم من 24 ساعت از وقتی که بیدار میشم وقت دارم به عشق بازی با خداوند و لحظه رفتن به جهان تک بعدی که با خواب شب آغاز میشه

        و ما در هر 24 ساعت یک بار صبح زنده میشیم برای عشق بازی و یه بار در اعماق شب با اعمالمون در محضر پروردگارمون حاضر میشیم و تمرین ستاره قطبی نمود

        اینه که در هر لحظه از این امروز زیبا و بهشتی اصل خشوع و خضوع را رعایت کنیم

        منیت و مالکیت را وقتی که از درونمون و از اعماق وجودمون سپاسگزار بودیم بدیم به خداوند وهاب و با دریافت اون شور و شعف درونی از حال خوب و سپاسگزاری بینهایت نعمتی که بهمون در یک روز داده و میده به ملاقاتش بریم و دفتر مشقمون‌ را باز کنیم و حساب پس بدیم

        از لبخند بینهایت مهربانانه همسرمون

        از بازی کودکانه بچه هامون

        از رزق های کوچیک و دم دستی گرفته تا رزق دیدن یه هوای پاک و تمیز

        از نونی که چند تا کنجد بدون اینکه ما درخواست نان کنجدی کرده باشیم پاچیده شده با نونمون

        از لبخند یه کودک وقتی از پیاده رو رد میشیم

        از ذوق زندگی‌های یه دفعه ای که بهمون وارد میشه

        یه وقتهایی یادمه قبل دوره لیاقت

        به جای این ذوق زدگی‌های یه دفعه ای

        لحظه هایی در قلبم نور خاموش میشد و بی آنکه متوجه بشم نجواهای یه دفعه ای شروع به حمله می‌کردند

        ولی به مرور متوجه شدم که در بیشتر روز به جای اون حمله ها داره یه دفعه ای نور وارد میشه

        و من ورود نور را دارم حس میکنم

        و گفتگوهای درونی به سمت مثبت شدن پیش میره

        یه نفر هست که بالا سر کار داره بهت حس مثبت میده به جای سرکوب

        داره تاییدت میکنه و یه جاهایی فکر میکردم منم که دارم این کارا میکنم

        ولی متوجه شدم خودشه که داره دست نوازشش را به شکل گفتگوهای ذهنی مثبت بر سرم میکشه

        البته که دارم در حضور شما خواهر عزیز و گرانقدرم درس پس میدم

        الهی که دلتون همواره به نور ایمان به نور توحید ،به نور توکل ،به نور خشوع و خضوع ،به نور یکی شدن با رب و به نور

        لَعَلَّکَ تَرْضَىٰ

        مزین بشه و هر لحظه خودتون را درغوش بینهایت مهربانش حس کنید.

        سپاس برای حضور پررنگتون در این خانواده توحیدی

        حق یار و یاورتون.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      بهروز مروی گفته:
      مدت عضویت: 3168 روز

      سلام بر دوست و برادر ارزشمند

      رسول جان عزیز و همسر شایسته ایشان

      چقدر تحسین میکنم شما رو بخاطر کامنت های عالی و چقدر سپاسگزارم از شما بخاطر زمان و انرژی که برای هر کامنت صرف میکنی و سپاسگزار خداوند مهربان هستم که در این خانواده عالی حضور دارم و هر لحظه از دریای زلال آگاهی آن سیراب میشم.

      چقدر این تیکه از کلام شما با من ارتباط گرفت که فرموه بودین:

      ” دو روز سعی میکنم آگاهانه مثبت باشیم و احساسم عالی باشه و روز سوم سعی میکنم یه کار فیزیکی انجام بدم”

      چقدر واقعا همینطور هست و جقدر شما ماشالله قانون رو خوب یاد گرفته اید که اول برای تصمیم گیری یا انجام هرکاری باید به احساس خوب رسید و عمل بعد از آن از احساس خوب نشات بگیرد و آن کار قطعا ختم بخیر خواهد بود.

      سپاسگزارم که با کلام شیواتون دوباره این قانون رو یادآور شدین.

      دست خدا همراهتون

      شاد و ثروتمند و پیروز و کامروا باشید️️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        رسول خانکی گفته:
        مدت عضویت: 1117 روز

        به نام خداوند بخشنده و مهربانم

        سلام و درود به بهروز جانم

        رفیق حال و احوالت چطوره ؟

        انشالله که هر لحظه رو دوشش نشستی و با ربِ قادر و وهاب

        عشق بازی میکنی

        از صمیم قلبم دوستت دارم

        ماشالله به این چهره زیبا و درون خوش سیرت شما

        بینهایت سپاسگزارم برای نقطه آبی پر برکتی که برام فرستادی و بهتریم رزقِ امروز

        برام همین دلنوشته ها هست.

        بهروز جان

        توحید

        توحید

        توحید

        که در دلِ این توحید ، الماسی به نامِ سپاسگزاری عمیقِ درونی میدرخشه

        اصلا هم مهم نیست جایگاهمون کجاست

        چه ماشینی داریم

        چه خونه ای داریم

        چه شغلی داریم

        ما عزیز کرده خداییم

        چون خودشو درونِ قلبمون داریم

        و هر لحظه که در فرکانسِ سپاسگزاری بینهایت داشته ای که داریم ،قرار می‌گیریم

        میتونیم عطر و بوی خدارو با قلبمون احساس کنیم

        حتما برا هممون اتفاق افتاده

        احساسِ سپاسگزاری با عمقِ جان که نشات گرفته از درک ربوبیت خداوند و بینهایت سخاوتمندی و بخشندگی که هر لحظه برامون داره

        مثلِ باران رحمت رو سرمون میباره

        فقط باید خدارا از عمقِ جان چشید

        الهی شکر. الهی شکر ،الهی شکر

        حق نگهدارِت باشه بهروز عزیز

        رفیق توحیدی من.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      سمانه امینی گفته:
      مدت عضویت: 954 روز

      آقا رسول الهی که همواره به سلامتی،عشق ثروت وسعادت باشی

      از کامنت زیبایی که بهم پیشنهاد دادیو بخونم و قطعا نشانه امروزم بود قطعا رزق امروزم بود قطعا پاداش ام بوده از طرف خداوند به واسطه یکی از دستانش چه قدر زیبا چه قدر پر مفهوم نوشتید و تنها جمله ای که در ذهنم پدیدار شد این بود :

      حیلت رها کن عاشقا؛ دیوانه شو، دیوانه شو.

      و اندر دل آتش درآ؛ پروانه شو، پروانه شو.

      هم خویش را بیگانه کن، هم خانه را ویرانه کن،

      وآنگه بیا با عاشقان هم‌خانه شو؛ هم‌خانه شو.

      رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها،

      وآنگه شراب عشق را پیمانه شو؛ پیمانه شو.

      باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی؛

      گر سوی مستان می‌روی مستانه شو؛ مستانه شو.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    شهرزاد گفته:
    مدت عضویت: 2170 روز

    سلام به استاد عزیزم خانم شایسته نازنین و دوستان فوق العادم.

    من ازونجایی که الان دارم روی مرور دوره روانشناسی ثروت 3 کار میکنم، یه مقدار از گامهای خانه تکانی ذهن عقبتر از بقیه دوستان هستم. الان داشتم گام هجدم فایل کبوتر با کبوتر رو گوش میدادم که یکی از مواردیکه اخیرا باهاش برخورد داشتم رو به یاد اوردم و با اینکه قبلش اصلا قصد نداشتم در این مورد صحبتی بکنم اما بعد دیدم خیلی مرتبطه با این فایل و شاید یه سری سوتفاهمات رو برای دوستانی که نیاز دارند، حل بکنه …

    توی فایل کبوتر با کبوتر گام هجدهم استاد در رابطه با میس آندرستندینگهایی میگن… یکی از آقایون از دوستانِ قدیمیِ سایت محبت داشتند کامنتهای من رو خونده بودند، علاقه مند شده بودند و بعد رفته بودند توی گوگل سرچ کرده بودند شماره موبایلم رو پیدا کرده بودند. اول تماس گرفتند که «بیاید از قوانین با هم صحبت کنیم.» …

    دوستانِ دیگه رو نمیدونم ولی من به شخصه واقعا چیزی بیشتر ازونچه از اتفاقات روزمره م توی کامنتهام با دیتیلز نوشتم چیزی برای گفتن ندارم :) زمانیکه آدم کامنتی میذاره تمرکز میکنه و با جزییات به یاد میاره و مینویسه اما وقتی در طول روز مشغول کار دیگه ای مثلا صحبت با کشتیرانی و حساب و کتاب هزینه شیپ منت و غیره هست و یک تماس بدون هماهنگی تمرکزش رو از موضوع کاری که داره انجام میده برداره، احتمالا صحبتِ با کیفیتی در این مورد شاید نداشته باشه :) درضمن وقتی استاد صدها فایل ارزشمند دارند و نکته و صحبتی نیست که در موردش کامل توضیح نداده باشند، مثلا یکی مثل من چی میخواد بگه که ارزشش در حد حرفهای استاد باشه :)

    در ادامه گفتند استاد میگه «باید تهِ هر کاری رو دربیارید منم وقتی از کامنتی توی سایت خوشم بیاد تا تهش میرم، و شماره فرد رو پیدا میکنم، شماره فلانی و فلانی رو هم پیدا کردم و …» متوجه شدم‌ بنده خدا اصلا متوجه صحبتهای استاد نشده… استاد اگه در مورد رفتن تا تهِ کاری گفتند، منظورشون در مورد افزایش مهارتها بوده که تو یه کار خاص که موضوع مورد علاقمونه تا تهش بریم و انقدر به مهارتهامون اضافه کنیم که توی اون کار بهترین باشیم نه اینکه بریم شماره کسی رو پیدا کنیم که اصلا این کار بنظرم ورود به حریم شخصی آدمهاست :)

    چند تماس دیگه مشابه ایشون رو هم دریافت کرده بودم و متوجه شدم متاسفانه افراد دیگه ای هم هستند که یک سری صحبتهای استاد رو درست متوجه نشدند و از روی محبتشون به اون شخص فکر میکنند صحبتهای اون فرد میتونه کار خاصی براشون بکنه…

    چقدر استاد توی همه فایلهاشون و همین فایل روشن و دقیق و قشنگ توضیح میدن که «وقتی ما داریم روی خودمون کار میکنیم، خداوند ما رو هدایت میکنه تا اون چیزی که برای موفقیت و خوشختیمون لازمه از طریقی به ما گفته میشه، نیازی نیست دنبال کسی بریم»…

    رفتم توی گوگل سرچ کردم که ببینم شمارم کجا ذکر شده که دیدم از همون اوایل که تازه یکی دو ماه بود بومگردی رو راه انداخته بودیم و اون زمان من خودم تماسها رو پاسخ میدادم، یک سایت معرفی پیجهای بومگردی بدون اجازه اسم و فامیل و شماره موبایل و آدرس پیج اینستاگرام بومگردیهای مختلف رو توی سایتش گذاشته و اطلاعاتِ منم گذاشته.

    ناچارا اومدم سایتِ استاد و فامیلیم رو از حالت نمایش برداشتم.

    در ادامه هر روز توی واتساپ پیامهای صبح بخیر و جملات قصار و اشعار ادبی از اون دوستمون که کم سن و سال هم نبودند، دریافت میکردم که ابتدا خیلی محترمانه خواهش کردم و دقیقا ذکر کردم جهت جلوگیری از به حاشیه رفتن و تمرکز روی اصل سعی کنند ارتباطشون با بچه های سایت از جمله خودم رو در حد خوندن کامنتها و نهایتا نوشتن پاسخ روی کامنت نگه دارند اما نتیجه ای نداشت و قضیه ادامه پیدا کرد و حتی روز و ساعتی نبود که پیج اینستای بومگردی مامان رو برای پاسخ به دایرکتهایی که میخواستند رزرو انجام بدن باز کنم و پیامهای کاملا بی ربط و بسیار طولانی و یک سری عکس از ایشون نداشته باشم که اصلا نمیدونم چرا باید انقدر از تایم ارزشمند خودمون رو برای ارتباط با یک شخص خاص بذاریم در حالیکه میتونیم همین زمان رو بذاریم و روی خودمون کار کنیم و فایلهای استاد مثل همین فایل رو بهتر گوش بدیم و به درک بهتری از قانون برسیم یا اصلا همین تایم رو‌ بذاریم و یه مهارت جدیدی کسب کنیم که همه اینها کمک میکنه در نهایت آدم مناسب با خواسته ها و روحیات خودمون به قول استاد لاجَرَم در کنارمون قرار بگیره یا حتی اگه سریع هم این اتفاق نیفته معنیش اینه که باید بیشتر ادامه بدیم و حداقل سودش اینه که احساسِ نیازِ وابسته گونه به وجود کسی کنارمون نداشته باشیم و از خودمون لذت ببریم…

    در نهایت با وجود عدم علاقه قلبی ناچار به بلاک کردنشون شدم…

    یک سری چیزها اصلا ربطی به استاد و قانون هم نداره، ما بعنوان آدمهای بالغی که در جامعه زندگی میکنیم و تجربه هایی از زندگی داریم باید به یه درک نسبی از جهان اطرافمون رسیده باشیم و یه هوش اجتماعی داشته باشیم که ارتباطمون با هر شخص رو در چه حدی نگه داریم …

    امیدوارم اون معدود دوستانی که علاقه به ارتباط خارج از چارچوب با سایر دوستان دارند باعث نشن یه سری افرادیکه دوست دارند کامنت بذارن و از تجربیات شخصیشون برای رشد خودشون بنویسن دچار احساس معذب بودن و معذوریت بشن…

    ازینکه بگذریم استاد انتهای فایلشون میگن دلیل اینکه افراد محصولاتِ ایشون رو میخرن دلیلش نتیجه ایه که داره ایجاد میکنه توی زندگیشون … دقیقا همینطوره استاد جانم… من به شخصه خودم شاید هنوز درست روی یه سری محصولات کار نکرده باشم ولی انقدر که از همون مقدار کمی که کار کردم، نتایج باور نکردنی نسبت به گذشته خودم گرفتم، که احساس میکنم وظیفمه تمام محصولات شما رو داشته باشم… عددها و نتایجی که وارد زندگیم شده اصلا ربطی به رقم پرداختی برای محصولات شما نداره…

    خدا حفظتون کنه و انشالله بتونم درست و تا همیشه در مسیر ادامه بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 98 رای:
    • -
      کتیبا گفته:
      مدت عضویت: 2332 روز

      هرکه با پاک دلان صبح و مسایی دارد

      دلش از پرتو اسرار صفایی دارد

      زهد با نیت پاک است؛ نه با جامۀ پاک

      ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد

      شمع خندید به هر بزم؛ از آن معنی سوخت

      خنده؛ بیچاره ندانست که جایی دارد

      هیزم سوخته شمع ره و منزل نشود

      باید افروخت چراغی که ضیایی دارد

      مور هرگز به در قصر سلیمان نرود

      تا که در لانۀ خود برگ و نوایی دارد

      فرّخ آن شاخک نو رسته که در باغ وجود

      وقت رُستن هوس نشو و نمایی دارد

      صرف باطل نکند عمر گرامی- پروین!

      آنکه چون پیر خرد راهنمایی دارد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محمد مهدی کامیاری گفته:
      مدت عضویت: 818 روز

      سلام خدمت شما دوست عزیز فایل اعراض در قرآن رو اگر ببینید خیلی بهتون کمک میکنه که چطور این مسائل برامون پیش نیاد من خودم جزو یکی از فایل های پلی لیستمه تو فایل های صوتی که هر روز گوش میدم و هر دفعه به قول استاد یه درس جدید ازش میگیرم به شما هم پیشنهاد میکنم چون تمام این کامنتی که گذاشتید از تمرکز کردن روی ناخواسته هاتون اومده بود و این خودش یعنی جهان برام ناخواسته های بیشتری بفرست من منتظرشم.کلا قصد هیچ بی احترامی رو ندارم فقط ین کامنتو برای این جواب دادم که خودم بهتر قانونو به خودم یاد آوری کنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محسن فصاحت گفته:
      مدت عضویت: 854 روز

      وَهُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا {48فرقان}

      و اوست آن کس که بادها را نویدى پیشاپیش رحمت‏ خویش [=باران] فرستاد و از آسمان آبى پاک فرود آوردیم (48)

      بگذار آبها ساکن شوند تا عکس ماه و ستاره ها را در وجودت ببینی.حضرت مولانا

      کسی که سخن سنجیده ای می گوید می کارد و کسی که گوش می کند درو می کند.

      من به شرافت وجدان روح الهی پاکم وارزش والای انسانیتم قسم می خورم،متعهد می شوم و قول می دهم که همواره:

      «تن خود را توانا »«خرد خود را هوشیار و بیدار» «روان خود را پاک نگه دارم».

      راستش 40 مورد نوشته بودم به عنوان چهله نشینی تا بنویسم و یادآوری باشد برای خودم به عنوان مثال شماره1

      من فقط باید سهم خودم را انجام دهم و دست از کنترل و تغییر دیگران بردارم و تمرکزم صفر تا صد روی خودم باشد ،مسئولیت صفر تا صد خودم و پندارم گفتارم رفتارم را بپذیرم من مسئول هیچکس جز خودم نیستم من فقط می توانم خودم را به اندازه جهانی تغییر دهم و نمی توانم سر سوزنی دیگران را تغییر دهم یا تاثیری بگذارم و هیچ عامل بیرونی بر من اثرگذار نیست مگر اینکه خودم بخواهم و آگاهانه آن را دعوت کنم من خالق صفر تا صد تمام اتفاقات زندگی خویش هستم بدون استثنا وقتی تمرکزم روی خودم باشد دیگرانی وجود نداشته اند که بخواهند وجود داشته باشند و اظهار نظر کنند و نظرشان مهم باشد گر چه عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد و من ایمان و باور و اعتقاد قلبی دارم هر اتفاقی بیافتد به نفع من است.تماما خیر مطلق است چون خداوند و گیتی خیر مطلق است و تمام گیتی معلم من است و آمده است تا چیزی به من یاد دهد در صورتی که من فنجانم خالی باشد تا بتواند چیز زیبای بهتری به ارزش وجودی من اضافه کند،البته که من هم باید برای خدمتی که دارم ارائه می دهم ارزش و احساس لیاقت قائل باشم و شکرگزار داشته هایت باشم.

      همه متن فوق تازه شماره یک هست و تا چهل در چندین صفحه ادامه دارد که شاید در جای مناسب دیگری بیاورم.

      و این چیزی نبود که رضایت قلبی من را فراهم سازد تا اگر دوباره بازگشتم و متن خودم را خواندم باز درکی تازه داشته باشم با اینکه هر شماره از دیگری زیباتر و قشنگ‌تر بود و در واقع همان فرمایشات استاد گرانقدرمان از نگاه و زاویه دیگری بود.

      مایلم داستان و استوری واقعی از زندگی ام بگویم،چرا که اگر درسی را که باید از چیزی بگیریم اگر فنجانمان پر باشد جهان اینقدر تکرار می کند تا بالاخره آچمز و سپس تسلیم شویم.

      برای عزیزانی که داستان فنجان خالی و آچمز برایشان آشنا نیست،روزی استادی نزد موبدی رفت تا درسی بیاموزد وقتی به آنجا رسید و موعظه ای خواست شنونده خوبی نبود و مرتب به جای رعایت سکوت و زانوی ادب و فروتنی و تسلیم و آرامش و احترام در نزد استاد راه می رفت از هر دری سخن می گفت موبد و مربی بزرگ و بزرگوار ایشان را به صرف ضیافت و پذیرایی میهمان بر سر میز برای قهوه دعوت کرد و او همچنان فک می زد و موبد در سکوتی عمیق و آرامشی ژرف فرو رفته بود وقتی قهوه را در فنجان میهمان ریخت و سر رفت و کم کم داخل پیاله و میز میهمان فریاد زد استاد اعظم حواستان کجاست پیمانه سر رفت موبد بزرگ و متواضع درسی عملی به میهمان آموخت پیاله ذهن شما پر است من چیزی نمی توانم به آن اضافه کنم لطفاً از دو ماه تا دو سال در جای خلوتی بروید و روزه سکوت بگیرید هر وقت احساس کردید فنجان ذهن و گفتگوهای درونی شما خالی شده و از هیاهوی کثرت بیرون آمده یک پارچه وحدت و ذهنتان آرام شد تشریف بیاورید شاید من بتوانم چیزی به شما اضافه کنم……ادامه دارد

      آچمز حالتی است در شطرنج که حریف هر مهره ای که بخواهد حرکت دهد یا شاه خودش کیش می شود یا اصلا مهره ها در گوشه صفحه به شکلی است که قدرت جاذبه جایی هیچ کدام را ندارد و راهش کاملا بسته است.اینجاست که فرد به تهش می رسد و دستانش را بالا می برد به نشانه تسلیم خدایا من نمیدانم تو فقط می دانی من با این عقل ناقصم هیچ گامی نمیتوانم بردارم درست مانند موسی من از هر خیری از جانب تو برسد فقیرم.

      یا به قول سرآلکس فرگوسن: گاهی اوقات در فوتبال «زندگی»

      شما باید دست هایتان را به نشانه تسلیم بالا ببرید و بگویید:بله آنها از ما بهتر بودند.

      البته گاهی حرفهایی که ناگفته باقی می گذاریم،مهمترین حرفهایی هستند که باید گفته می شدند.

      چه زیباست احساس مان را به زبان بیاوریم.

      بگذریم توضیح اضافات کافی است برویم سراغ اصل داستان

      من به چنان اعراضی در ذهن رسیده بودم که دیگر احساس نمی‌کردم ذهنی باشد یا گفتگوی درونی منفی و یا حتی مثبت باشد و از یک جایی تمام تمرکزم را بر روی کارم و خودم گذاشتم شاید در روز تنها 3ساعت و یا اصلا نمی خوابیدم جوری که حتی گذر زمان را هم متوجه نمی شدم ساعت 4عصر بود من فکر می کردم10 صبح است در این اثنا که من غرق در خودم بیزینس و کارم بودم و برای مهاجرت برنامه ریزی میکردم شرایط به نحوی رقم خورد که یک ماه عقب افتاد و یک روز در واتساپ ویسی را از یک خانمی که چندین سال از من بزرگتر بودند و نامشان گیتی بود دریافت کردم ایشان بسیار انسان والا و بزرگواری بودند فقط از لحاظ تجاری و مالی پیشرفت چندانی نداشتند و همسر بسیار خوبی هم داشتند که بیزینس ایشان دچار چالش شده بود و…..

      من که در دوره برنامه ریز زندگی خودت باش استاد شرکت کرده بودم و این محصول ارزشمند را از سایت ایشان خریداری کرده بودم استاد در همان جلسه اول فرموده بودند آومدم بگم مثل من زندگیتون را هر جور که می خواهید رقم بزنید و کمی مکث کردند و باز فرمودند نه حتی بهتر از من برنامه بنویسید و ران کنید کلید پلی و اگر مشکلی بود ببینید کجاش ایراد داره اصلاح و آپ دید کنید و به خوبی ارزش تمرکز را دریافته بودم.

      و با خودم می گفتم من در حال حاضر همون گفته استاد بهتر از ایشون دارم تمرکز می کنم و زندگی دلخواهم را می سازم و … خلاصه تو ابرها بودم تازه نتیجه تو دستم هست و…

      یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ ﴿6 انفطار﴾

      اى انسان چه چیز تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته ؟!

      اوایل توجه چندانی نکردم به ایشون یک گروه واتساپی تجاری داشتم و در کنارش یک گروه آموزشی بسته که فقط خودم هر شب متن و ویس می گذاشتم و ایشون ویس های من را گوش می کردن و از من خواستند برای ایشون هم وقت بگذارم تا حد اقل به یک درآمد منطقی برسند.

      کم کم متن و ویس و ارتباط با ایشون جدی تر شد و در جایی که چند بار به ایشون تذکر دادم در بین فرمایشات من به قول کارفرمای قبلی شما عرضی ایراد نفرمایند یک بار که ایشون می خواستن از الهام قلبی که بهشون شده بود صحبت کنم داد زدم فنجانت پر است شنونده نیستی و با بی ادبی گفتم فکت را ببند و بدتر از اون تلفن را قطع کردم.

      ایشون برام متنی فرستادن که پیشاهنگ ها در همان بدو ورود قسم نامه ی را با گذاشتن دست روی قلبشان می خوانند و متعد می شوند در گوگل هم میتونید سرچ کنید.

      [من به شرف خود سوگند یاد می کنم، که به اندازه توانایی‌ام وظیفه خود را نسبت به خدا ، دین و میهنم انجام داده، از مقررات و قوانین پیش آهنگی پیروی نمایم. همیشه به مردم وبنی نوع خود یاری و مدد کاری کنم. تن خود را توانا، خرد خود را بیدار و روان خود را پاک نگه دارم.]

      از آنجا که من دیداری هستم و به متن فوق‌العاده بیشتر از ویس و فیلم اهمیت می دهم توجه مرا جلب کرد.

      و بعد از مقداری در هاله‌ای از ابهام و تفکر فرو رفتن دریافتم اون آدمی که فنجانش پر بود و اجازه نمی داد از جهان اطرافش بیاموزد و آنقدر غره شده بود که طبق فرمایشات خود استاد حالا دیگر از استاد عباس منش هم بهتر می توانست کنترل ذهن و زندگی و برنامه نویس ماهر خودت باش…

      چنان چک و لغتی خوردم که گفتم شهرزاد حلالم کن که ما انسانها به قول یوستین گوردر:

      عجیب است که ما انسان ها از هر جهت تا به این حد هوشمند هستیم،فضا و ساختمان اتم را کشف می کنیم اما از ماهیت خودمان اطلاعی نداریم یا درک درستی نداریم.

      خلاصه تماس گرفتم و با نهایت تسلیم و ارادت و فروتنی و خضوع و خشوع از ایشان معذرت خواستم و گفتم قلبا من را حلال کنید و قرار بر این شد ایشان استاد و راهنمای من باشند و من که فکر می کردم فقط از استاد گرانقدر مان باید بیاموزم فهمیدم که تمام هستی معلم من است و همه آمده اند که به نحوی به من کمک کنند و باعث رشد من شوند.

      جالب اینجاست که اسم ایشون گیتی بود

      و برایشان نوشتم گیتی استاد و معلم من است و من از شما خیلی چیزها آموختم و ایشون خیلی خوشحال شد و من تمام توانم را گذاشتم که محصولات ایشون که البته یک خانم به تمام معنا با شخصیت بودند و نماینده شرکت انواع شوینده بهداشتی شامپو نرم کننده تقویت کننده پوست و مو….

      در بازار با نفوذ و توان و ارتباطاتی که داشتم عرضه و معرفی کنم.

      از آنجا که وقتی در مسیر درست باشیم همه چیز در نهایت به نفع ما تمام می شود و من باید قبل از مهاجرت درس بزرگی را می گرفتم که جهان فردی به نام گیتی که اصلا من نمی شناختم و ایشان توسط یکی از همکاران تاجر من به گروه ما معرفی شده بودند برای معرفی محصول و گروه کمکی آموزشی

      دستانی بودند از دستان بی شمار خداوند و من بسیار خوشحال و سپاسگزار و قدر دانم و به خوبی می دانم نه تنها استاد گرانقدر نه تنها خانم شایسته عزیز بلکه فرد فرد شما عزیزان معلم و راهنمای من در مسیر زیبای الهی هستید خیلی اختراع ها از حیوانات الهام گرفته شده مانند هلیکوپتر از ملخ و…

      و من آموختم فنجان و ظرف ذهنم که فکر می کردم دیگر ذهنی وجود ندارد خالی کردم از شرک غرور نازیدن من بلدم من می دانم و…حال آماده پذیرش دریافت قرار گرفتم از حالت هواپیمای خودکار به حالت ریسیور و دریافت کننده پیامها از برج مراقبت گیتی و جهان درآمدم

      و بعد شد آنچه که گذشت و تا پایان عمر من همچنان دانشجوی مکتب گیتی هستم و شکرگزار که چه درس بزرگی از روزگار گرفتم و از روز مرگی و پیله خویش رها شدم و روحم را پذیرای نور خوشبختی اقبال معرفت کنم تا تنی توانا خرید آگاه و روحی پاک داشته باشم انشاءالله آمین

      پس تمام گیتی معلم ماست و این بستگی به نگرش و نحوه تفکر ما دارد.بهترینها را براتون آرزومندم شاد پیروز سالم سعادتمند و عاقبت به خیر در دو دنیا باشید.

      خرد آن چیزی است که ما می دانیم دانش و آگاهی آن چیزی است که می آموزیم و من افتخار می کنم که همیشه دانش آموز مکتب گیتی هستم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    فاطمه و رسول گفته:
    مدت عضویت: 1079 روز

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم

    و همه ی دوستای بهشتیم

    بریم سراغ این لایو توحیدی و این بار

    با تمرکزبیشتر و باهدف خونه تکونی ذهن مون

    خب فایل با اصل توحید و منبع قدرت هستی خداوند یکتا شروع میشه

    اینکه بدون اینکه دیگران و عوامل بیرونی رو مقصر زندگی مون بدونیم

    بیاییم و مسئولیت پذیر باشیم

    و باور کنیم این خودمون هستیم که داریم شرایط زندگی مونو با باور و فرکانسهامون خلق میکنیم و خداوند انرژی وسیستمی

    هست وفقط پاسخ فرکانس هامون میده

    پس باید آگاهانه هم که شده

    بپذیریم فرکانس هامون و

    باورهامون تغییر بدیم درجهت مثبت

    و افکارمون پرورش بدیم

    و هراتفاقی افتاد چه خوب چه ناخوب

    انگشت اشاره مون به سمت خودمون بگیریم …

    جالبه تو این هفته خیلی متمرکز و آگاهانه داشتم افکارم کنترل میکردم وتغییرات ریز ودرشت مینوشتم

    میزان خودشناسی خودم بعداز دوره احساس لیاقت خیلی بالاتر رفته خداروشکر ،

    حالا جنس افکارمو میتونم بشناسم که از کجا داره میاد …

    بارها تجسم کردن کمکم کرد

    قشنگ یه وقتایی تا ذهنم میخواست بره سراغ مقایسه کردن یا سرزنش کردن

    دستشو میگرفتم و میشوندم کنار خودم

    باهاش حرف میزدم و تو‌دفترم مینوشتم

    آره با ذهن مبارک خودم…..

    چه خلوت شیکی ..

    چه پاسخ های خوبی

    ذهن جونم که خیلی عاشقتم

    درسته یه عمر باور های ناخوب واردت کردم

    اما الان دلم میخواد همراهیم کنی

    دلم میخواد با قلبم هم مسیر باشی

    دلم میخواد باهربار مثبت فکر کردن مون

    بپرم بغلت و ببوسمت ….

    میبینی منه فاطمه خیلی آگاهانه تلاش کردم و میکنم فقط قشنگی نشونت بدم

    فقط فراوانی ببینم

    فقط بخندم وشاد باشم

    میبینی چند وقته تنهایی با خودتم

    و چقدر یادم اوردی از خاطرات کودکیم

    که خودمو دوست داشته باشم

    چقدر کمکم کردی که توانمندی هامو ببینم و بشناسم

    میگم این آرامش

    این مهربونی

    این باخودم در صلح بودن

    این دیدن قشنگیها

    کار کیه دقیقا ؟؟؟

    آفرین

    کار وصل شدن من به منبع قدرت هست…

    آره حق داری

    تو هم اشک بریزی

    مثل الان من …

    چه روزهای سختی گذروندی

    که من آروم بگیرم

    چون منه فاطمه بلد نبودم

    کنترل ذهن چی هست ….

    چون منه فاطمه انقدر سخت گرفته بودم که داشتم خدایی میکردم

    اصلا خدایی تو زندگیم نداشتم عملا…

    میگم بیا باهم مرور کنیم

    چقدر خوبه که میخندی

    چقدر خوبه که دوست دارم و دوستم داری

    چقدر خوبه که همراهمی ..

    حق داری بگی

    فاطمه کجا بودی این همه سال …

    تو کدوم مسیر سیر میکردی این همه سال

    فاطمه چقدر مسیر راحت و اسون بود

    و تو خودتو سردرگم میکردی…

    شکرگزاری کردن

    مسئولیت پذیری

    تمرکز گذاشتن به زیبایی ها

    اعراض کردن تو نازیبایی ها

    کنترل ورودی ها

    این ها خوراکم بود و نمیدونستی

    چه قدر واست خوشحالم

    آره منه ذهن واست خوشحالم

    با هربار تمرین آینه کردنت

    ذوق زده میشم

    بارهربار دوست داشتنت

    در آغوش میگیرمت

    باهربار شناخت بهتر خودت عشق وحال میکنم

    حالا منه ذهن

    حق دارم این روزها

    با هربار شکرگزاریت

    اشک بریزم و ذوق کنم

    حق دارم فاطمه با هرباری که انگشت اشاره به سمت خودت میگیری تشویقت کنم

    آره عزیزم من میفهمم کجاها تونستی

    با اعراض کردن

    کنترل ذهن کنی …

    کجاها ساعتها زمان گذاشتی تا شخصیتت آروم کنی و ساکت باشی

    منه ذهن ، حالا خوشگل تر از قبل دارم میشم

    خوراک های مفید دارم دریافت میکنم

    تا یاد بگیرم به ندای قلبت لبیک بگم

    تا باهم این مسیر طی کنیم …

    خب فایل رو چند بار گوش دادم

    هم معرفی هم لایو

    نکته برداری هامو نوشتم تو دفتر قشنگم

    اول دفترم جمله ی استاد شایسته مهربونم نوشتم

    خدایا من میخوام رشد کنم

    به مدار بالاتر برم از یه مسیر هموارتر

    و آگاهانه گفتم باید هرچیزی که دارم ومیخوام

    از خدا بدونم ولاغیر …

    برسه به عادت فکری درست

    جمله مثبت بنویسم

    خدایا هرچی دارم از خودته

    و هرچی هم میخوام از خودته ..

    تمرینات عملی هم بهش اضافه کنم

    تا هم جهت شدن ذهن وقلبم …

    در حال نوشتن کامنتم

    پیامک سعیده جان هم از راه رسید

    کپی کردم در پایان کامنتم :

    عشقم یک ایده اومد به ذهنم قلبم گفت

    به شما هم بگم

    دارم یک چکاب فرکانسی خلاصه وار قبل از

    پروژه ی یک ماهه مینویسم.

    از روی سوالات جلسه ١ قدم ١

    گفتم این کارو انجام بدیم تا به چشم خودمون معجزات رو ببینیم.

    اگر کامنت مینویسی سلام منو

    به بچه هابرسون بگو

    چکاب فرکانسی یادشون نره …..

    سپاسگزارم از شما استاد عزیزم و

    خانم شایسته مهربونم

    خیلی دوستتون دارم وعاشقتونم

    خدا حفظ تون کنه ان شاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 112 رای:
    • -
      مصطفی خدابخشی گفته:
      مدت عضویت: 2040 روز

      سلام به فاطمه جان و سعیده جان

      الان اومدم دنبال کامنت توحیدی دوستم بودم که خدا ببین تو روخدا چجوری پاسخ میده!

      چشم سعیده جان، البته من فک کنم 4 روز پیش یه چکاپ زدم، اون حساب میشه؟ چون با خودم قرار گذاشتم شروع هر فصل یه چکاپ بگیرم تا شرایطم رو بسنجم و پیشرفتم رو بدونم.

      از شما فاطمه جان عزیز هم مچکرم که اینجوری در مسیر خودشناسی و الهاماتت داری کار میکنی و روزی بشه بشینیم باهم راجع به خودشناسی بیشتر و بیشتر همصحبت بشیم.

      در پناه الله مهربان شاد و ثروتمند و سعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    رسول خانکی گفته:
    مدت عضویت: 1117 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربانم

    الواقعه

    إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ

    ﻛﻪ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ، ﻗﺮﺁﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﺍﺭﺯﺵ ;(٧٧)

    فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ

    [ ﻛﻪ ] ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺑﻲ ﻣﺼﻮﻥ ﺍﺯ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺗﺤﺮﻳﻒ ﻭ ﺩﮔﺮﮔﻮﻧﻲ [ ﺑﻪ ﻧﺎم ﻟﻮﺡ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺟﺎﻱ ﺩﺍﺭﺩ . ](٧٨)

    لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ

    ﺟﺰ ﭘﺎﻙ ﺷﺪﮔﺎﻥ [ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻧﻮﻉ ﺁﻟﻮﺩﮔﻲ ] ﺑﻪ [ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻭ ﻟﻄﺎﻳﻒ ] ﺁﻥ ﺩﺳﺘﺮﺳﻲ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ .(٧٩)

    تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ

    ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(٨٠)

    سلام به استاد عباس منش عزیز و خداقوت جانانه به استاد شایسته بزرگوار

    سلام به دوستان الهی و ارزشمند

    گام اول ورود به دوره پروژه خانه تکانی ذهن

    الهی به امید تو

    مسئولیت زندگی ما صد در صد به عهده خود ماست یعنی نگاهمان را باید از بیرون و عوامل بیرونی به درون بیاوریم

    اگر ما مدارمون خوب باشه هر اتفاق به ظاهر بد و حتی بلایای طبیعی به نفع ما تمام می‌شود.در این گونه اتفاق ها به جای عجز و ناتوانی و توقع از بیرون و دولت و افراد با نگرش و تغییر افکار ، نگاهمان را باید به درون و خدای درونمان باشد.

    به قول استاد اصل و اصل و اصل

    یعنی من صد در صد مسئول زندگی خودم هستم

    با نگاه درونی و جهت دهی آگاهانه کانون توجه.

    عمل به دانسته ها یعنی ایمانی که عمل می‌آورد که در این مورد مسئولیت پذیری است که نیاز به طی تکامل دارد.

    وظیفه من بندگی کردنه و وظیفه خداوند اربابی کردن

    باور کردن خداوند به عنوان مهربانترین و قدرتمند ترین نیرو در کیهان که از مسیر در لحظه بودن و لذت بردن از مسیر روزانه و قدم به قدم میگزرد و نیاز به طی تکامل دارد.

    مثل طی تکامل استاد عباسمنش عزیز و حضرت ابراهیم و حضرت نوح

    که با تکامل خدارا باور کردند و به باورهای توحیدی قدرتمند رسیدند.

    همه چیز خداو توحید و توکله

    مسئولیت پزیری یعنی توحید عملی

    خودباوری + خداباوری

    می‌شود رسیدن به لذت و حال خوب

    هدف این فایل مسئولیت پذیری در اتفاقات به ظاهر بد و حتی بلایای طبیعی است

    که هر چند اگر ماباورهای درونی خود را نهادینه کنیم هر اتفاق به ظاهر بدی ،حتی بلایای طبیعی به نفع ما تمام می‌شود این یک قانون است .

    خدارا شاکرم که به این دوره انسان ساز لایوهای بینظیر استاد بار دیگر هدایت شدم و گام به گام و قدم به قدم به اصل و اساس خود که سفر و تجربه درونمان است نزدیکتر میشوم.

    سپاسگزار و قدردان استاد شایسته برای این بهبود پربرکت در سایت هستم و امیدوارم با عمل به این

    دانسته ها بیشتر به اصل و اساس قانون هستی که همان صبر و صلاه هست برسم

    صبر به معنای ثبات فرکانسی ( جهت دهی کانون توجه ) در صلاه

    انشالله هیچ گونه عوامل بیرونی نتواند سرعت ما را در عمل کردن به اصل کم کند.

    در پایان داستانی که به من الهام شد برایتان می‌گویم

    روزی خواستهای خود را برای خدا آوردم و همه آنهارا بازگو کردم

    خداوند دستم را گرفت و دست نوازشی بر من کشید و گفت

    همه این خواسته ها همین الان را برایت کنار گزاشته ام

    ولی دوست دارم تو را دعوت کنم به یک بازی لذت بخش آیا قبول میکنی

    منم با شور و اشتیاق فراوان قبول کردم

    گفت وقتی بازی شروع می‌شود تو در هر روز 24 ساعت وقت داری از مسیری که برایت تعریف کردم با تجربه عبور کنی

    گفتم این مسیر چگونه است؟

    گفت ؛شک نکن که من خواسته های به ظاهر بزرگ تو را کنار گزاشته ام ولی دوست دارم با هم از این بازی، لذت حداکثری را ببریم

    الان تو وقتی از خواب بیدار میشوی باید به لذت و شادی حداکثری برای رسیدن به این خواسته ها برسی و نگاهت به نگاه من باشد

    بازی از روز اول شروع می‌شود

    اولین آیتم آن شکر داشته ها بود

    دومین آیتم آن توجه به زیباییها اعم از زیبایی‌های طبیعت و توانمدیهای خودم ، شهرم، همسرم،محله و کشورم ،همکارم ،شغلم با احساس عالی

    که هر وقت به صورت درونی این اعمال را انجام دادم به انجام دادن کاری و عملی هدایت شدم که من را به یک مرحله بالاتر سوق داد.

    و سومین آیتم آن نگرش مثبت در مسائل و مشکلات و بلایای طبیعی طوری که من احساس بهتری را تجربه کنم.

    چهارمین آیتم نعمتهایی که به واسطه این بازی در هر روز به تو می‌دهم با لذت و شادمانی به خود یادآوری کنی و هر لحظه سپاسگزار من باشی.

    و در آخر این خواسته را از غالب آرزو و رویا وقتی به اوج لذت و حال خوب میرسی به درون و قلب خود بیاور گویی که به خواسته رسیده ای.(تجسم خلاق=هدایت کردن انرژی فکری در مسیر خواسته ها)

    وقتی وارد بازی شدم اینقدر غرق این بازی شگفت انگیز شدم که خواسته هایم یادم رفت و فقط لحظه حال را دریافتم که همراه بود با تجربه لذت و شادمانی که تعهد در عمل به این بازی شگف انگیز را برایم بیشتر و بیشتر کرده بود

    و پاداش‌هایی که هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد و من با تعهد آنهارا می‌دیدم و سپاسگزاری میکردم و خداوند را مشاهده کردم که غرق در نگاه کردن به من است و لبخندی رضایت بخشی که به لب دارد.

    بعد از مدتی که تمام تمرکزم را برای بهتر بازی کردن انجام دادم و از هر روزم و از هر لحظه ام لذت بردم، ناخودگاه خود را در شرایطی دیدم‌که بخشی از خواسته هایم را خداوند به من عنایت کرده و من اصلا متوجه ورود آنها نشدم.

    این داستانی است که من بعد دوره مقدس 12 قدم و لیاقت به آن رسیدم و بعد از آن انگیزه و تعهدم در انجام دادم این بازی شگفت انگیز بیشتر و بیشتر شد و من حضور خداوند را در بیشتر اوقات روزم احساس کردم و میکنم و واقعا از اینکه من را لایق بیشمار نعمتهای این جهان کرده بسیار خرسندم.

    زندکی تجربه لحظه حال است و لذت بردن از مسیر

    حق یار و یاورتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 160 رای:
    • -
      مریم حسینی مطلق گفته:
      مدت عضویت: 984 روز

      بنام خداوند مهربان روزی رسان

      سلام اقای خانکی

      الله اکبر

      الله اکبر

      الله اکبر

      ببین من رفتم تو جیمیلهام

      کامنت خانم عطائی رو کلیک کردم و نمیدونم چرا به کامنت شما هدایت شدم

      امان از این داستان الهامیتون

      اخه

      اخه ای خدااا

      من چی بگممم

      ببین نمیدونم الهام یا هرچی میخوای بهش بگو

      خدا اینو به منم گفتهههه

      چطوری؟

      تقریبا دو سال پیش

      ی روز ظهر گفت بنویس

      نوشتم

      گفت (خواسته ات مهیاست مریم خانم

      اون چیزی که میخای مال خودته

      فقط روی احساس ارزشمندیت کار کن

      بدون که ارزشمندی

      بدون که لایقی

      بدون که هیچ فاصله ای با کسی نداری و خودتو کمتر از بقیه مپندار

      اتفاقا تو لایقتر از بقیه بودی که انتخابت کردم و دارم باهات حرف میزنم

      پیش خودت چی فکر کردی مریم؟فک کردی من باهمه حرف میزنم؟یا همه رو به راه راست هدایت میکنم؟

      تو ارزشمندی،بارها گفتم تو ی الماسی بین این همه کربن.تو نور چشمای منی،تو خاصی،تو منحصر به فردی،تو رو انتخابت کردم،ببین تو کی هستی که من انتخابت کردم بین میلیاردها نفر!

      خودتو از بدنه جامعه جدا کن

      و ارزشمندیتو از من بگیر

      از منی که از روح خودم درون تو دمیدم

      هر موقع گمان کردی که ارزش چیزیو نداری،این سوال رو بپرس از خودت که آیا خداوند بی ارزشه؟چون تیکه ای از من درون توئه،تو لایقی

      وقتی به ارزشمندی درونیت پی بردی

      اون چیزی که میخای رو میارم تو زندگیت،بخدا میارم)

      بعداز اون رفتم تو دوره عزت نفس

      بهتر شدم

      رفتم تو دوره لیاقت که همین دیروز تمومش کردم

      آره بازم بهتر شدم

      خدایاشکرت

      نمیدونم چی بگم

      شاید این ی نشونه بود که یادم بیاره که خواسته ام نزدیکه

      چون من خعععلی بهتر از قبل ارزش خودمو میدونم

      100نرسیدم ولی میدونی

      من اون مریم دو سال پیش نیستم از نظر شخصیت

      خدا خودش میدونه بخدااا

      خدایاشکرت

      که یادم آوردی که من چقدرررر ارزشمندم

      و ارزشمندیمو به قیافه و شغل و پول و و و وصل نکنم

      اقای خانکی ممنونم از کامنتتون

      خدایا سپاسگزاری اصلی مال خودته هااا

      که منو هدایتم کردی به این کامنت

      راستی من از دو روز پیش دوره 12 قدم رو خریدم و 2روزه دارم کار میکنم

      ان شالله که اتفاقات عالی،معجزات و خبرهای خوش و شادی و و و دور تا دورمو فرابگیره

      مثل همه بچه های 12 قدمی.

      به امید الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1312 روز

      به نام هدایت الله

      با سلام خدمت شما دوست عزیزم رسول جان دوست توحیدی وارزشمند و فعال سایت

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر تجربه 12قدم شما سرشار از آگاهی انرژی و لذت بخش بود

      مثل همیشه پسر عالی بودی وحرفهایی زدی از جنس خدایی یعنی کامنت شما حضور خدارا می‌شود حس کرد

      بهت تبریک میگم انقدر شما دو عزیز رسول وفاطمه خوب هستید که کامنت‌های زیبایی مینویسی

      دوستان خوبی مثل شما وهمسرتون در این سایت الهی نعمتی هستند تا چراغ روشنایی ومسیر درست زندگی برای من ودیگر دوستان آسان تر وروان تر باشد وهمه چیز به خوبی پیش برود

      امیدوارم همیشه مثل ستاره های آسمان بدرخشی و بهترین نتایج و موفقیت‌های خوبی را دریافت کنی وما هم در کنار شما خوشحال و خرسند شویم

      در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1835 روز

      بنام خداونده بخشنده و مهرباننم…

      وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا

      و ماه را در میان آنها روشنایى‌بخش گردانید و خورشید را [چون‌] چراغى قرار داد.

      سلام به اقا رسول گل

      چقدر کامنتت قشنگ بود اقا رسول من این فایل رو دید بودم قبلا الان هم دیدم و هدایت شدم سمتش ولی با اون روز برام خیلی فرق داشت…

      اره بینهایت لذت بردم که من مسول صد در صد زندگیم هستم و خالق شرایط خودم هستم به لطف الله

      خدارو صد هزار بار شکر..

      تمام شرایط و تمام اتفاقات به سود و به نفع منه …

      خدایا شکرت…

      چقدر قشنگ بازی رو انجام میدی نوش جونت با عشق همیشه حال دلت حال کودکی باشه و با الله عشق بازی کنی الهی امین…

      در پناه جان جانان رب العاالمین شاد سلامت و ثروتمند باشی..

      با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: