پروژه خانه تکانی ذهن | گام به گام - صفحه 10

427 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2474 روز

    سلام استاد و مریم عزیز، سلام به تمامی دوستان هم فرکانسی خودم در سایت روحانی عباسمنش،

    امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه، سپاس گذار خداوندم که یک فرصت دیگه به من داد تا بیام و یه کامنت دیگه توی این فضای روحانی بنویسم، امیدوارم هدایتش رو دریافت و بهش عمل کنم…

    الهی به امید تو…

    در مورد این موضوع من خیلی فکر کردم هیچی نمیومد تا الان که دارم این کامنت مینویسم، از وقتی من تصمیم گرفتم که تمرکزی برم سراغ کاری که دوستش دارم از وقتی فهمیدم باید یک مسیر انتخاب کنم شرایط برای من تغییر کرد، الان اوضاع من بعد از یک سال و نیم ربطی به اون روزا نداره، درآمد من نزدیک به 6 برابر شده یه مغازه کوچیک دارم و یه ماشین نو و دوتا موتور که یکیش به تازگی خدا بهم هدیه داد، اینارو از وقتی به دست آوردم که شروع به خودسازی و اجرای اصل خارپشتی توی زندگی و وجودم کردم،

    من به خدا گفتم خدایا تو مالک و صاحب اختیار منی تو بهم راه نشون بده من خودم عاجزم… گفت چی میخوای گفتم آرامش گفت پس باید هر کاری که میگم بکنی بدون چون چرا گفتم چشم، گفت برای تجربه آرامش باید به هماهنگی برسی و شخصیتت رو تغییر بدی، باید ریسک پذیرتر باشی باید بری تو دل ترس هات و خودتو گسترش بدی، گفت تو از شغل خودت بدت میاد چرا، چون ترس داری در موردش چون فکر می‌کنی نمیتونی در مقیاس بزرگ انجامش بدی، گفت تو قراره یه شخصیت قوی بسازی حالا چی فرقی می‌کنه توی چه زمینه ای فعالیت کنی یا با کی یا کجا زندگی کنی، چه دینی یا نژاد یا رنگ پوستی داری، تو قبل از اینکه بیای به این دنیا انتخاب کردی تا بیای اینجا و خودت گسترش بدی،

    اون اصل اون بیسی که برای خودسازی نیاز داشتی رو الان در اختیار داری دیگه مابغی جزئیات، بچسب به اصل…

    به من شک نکن من تورو در بهترین جای ممکن قرار دادم اگه اوضاع به ظاهر خیلی بده اگه کلی چالش باید حل کنی این به نفع تو هست تو با گذر از هر کدوم از اونا میتونی قوی تر بشی میتونی با به یاد آوردن روزای به ظاهر تلخ در آینده کلی تفاوت هارو حس کنی و ذهنت رو آروم کنی…

    شغل تو یه فضای بی انتهاست برای گسترش، پس برو توکل کن به من، عجله هم نکن من قدم به قدم اونچه که برای خودسازی لازم هست بهت میگم هم در زمینه کسب کار هم تغییرات شخصیتی، هم روابط و هم ثروت…

    هر موقع که اینجوری به مسائل نگاه میکنم هر موقع که این نوع تسلیم بودن و راهکار خواستن در تمام جوانب از خداوند در من ظهور می‌کنه یاد شما میوفتم استاد عزیزم، امیدوارم بتونم هر روز این احساس عجز و ناتوانی رو در خوردم بیشتر ایجاد کنم یا بهتره بگم انتخاب کنم، ایجادش که کار من نیست انتخابش کاره منه، یه جورایی هنوز گیج میشم بعضی موقع ها ولی هر روز که میگذره داره اتصالات آگهی ها بیشتر شکل میگیره و به این نتیجه منو می‌رسونه که تو نمیتونی کامل خدا رو درک کنی زیاد زور نزن ولی میتونی تلاشت رو بکنی…

    ترس‌های زیادی هست که باید پا روشون بذارم، دارم تکاملی این کارو انجام میدم و به خودم سخت نمی‌گیرم، بعضی موقع ها این حس میاد سراغم که داره دیر میشه یا خود سرزنشی میاد سراغم که تو توی دایره امنت موندی و حرکت نمیکنی ولی اینا کلک های ذهنمه تا منو از مسیر درست خارج کنه،

    از خداوند درخواست میکنم منو به حال خودم رها نکنه، از خداوند در خواست میکنم تا خانه ای امن نزد خودش در بهشت برای من فراهم کنه که نهرها در زیر درختانش روانه،

    خدا توی قرآن میگه از من بپرهیزید این کلمه من خیلی حرف توشه به نظرم یکه کتاب میشه در موردش نوشت…

    توی قرآن (از من، برای من، به من…) سرچ کنید بچه ها خیلی بهتون کمک میکنه، استاد توی فایل های در پرتوی آگاهی هم یه فایل داره که می‌تونه به شما کمک کنه تا به درک بهتر درباره مطالعه قرآن یا درک بهتر خداوند برسید… البته که برای هر کسی فرق می‌کنه برای من که اینجوری خوب جواب داد گفتم شاید به شما هم کمک کنه،

    من یه شخصیتی دارم که دوست دارم خودم تجربه کنم و خودم بهش برسم… برای همین خیلی فکر می‌کنم و آزمون و خطا میکنم اینجوری دارم بهای تغییر رو پرداخت میکنم شاید مورد پسند بقیه نباشه، شاید اگه راه راحت تر رو بخوایین انتخاب کنین تهیه دوره های استاد باشه…

    در هر صورت استاد یکی از کامل ترین الگو های حال حاضر دنیایی که من دارم توش زندگی میکنم، و با دیدن شخصیت استاد و نوع زندگیشون تا حدود زیادی میفهمم که مسیر درست البته که هنوز خیلی جای کار دارم ولی انصافا خوب کار کردم تا به اینجای کار و این سپاس گذار خداوندم که یکی از بهترین دستانش رو برای من فرستاد…

    امیدوارم مواردی که گفتم بدرد بقیه بخوره عاشقتونم شاد و سالم در پناه خداوند یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1161 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام ودرود به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    خدایا شکرت برای این همه نعمت و فراوانی

    خدایا شکرت برای این مسیر زیبا و

    پر از اتفاقات خوب

    ببین چه خبره توی این خانه تکانی ذهن

    چقدر تأثیرات مثبتی رو آخر این پروژه داریم و

    مطمئن هستم که موفقیت های زیادی رو کسب میکنیم

    واقعاً پروژه فوق‌العاده ای است

    خیلی‌ بع آگاهی هامون داره اضافه میشه

    وکامنت های دوستان که هر کدومشون یه تجزیه بی نظیر است

    سپاس فراوان از استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    بابت این دوره فوق‌العاده

    همه چی در زمان مناسب و به وقتش اتفاق میفته

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا سپاسگزارم ازت

    در پناه خدا شاد و تندرست باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    احمد رضا عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1974 روز

    سلام به همه دوستان و هم‌پروژه های عزیزم

    خدا رو شاکرم که وارد این پروژه هدایتی شدم و لایق این خدایت بوودم.

    گام اول چقدر خوب برای من شروع شد منی که کلی درخواست دارم از خدا و فکر کنم چسبیدم بهشون که الان خانم شایسته گفت رهاش کن هر چی داری و منم الساعه گوش کردم

    گام اول دقیقا جایی به داد من رسید که اتفاقات شبیه به فایل در ایران رخ داده و معدن خراب شده

    و همه دارن استوری میکنن و هر جا میری حرف تز معدنه ولی من تا فایل گوش دادم فهمیدم که پس الان وقت تغییر مداره

    چون اگر من هم با اینها هم صحبت بشم دقیقا نتیجه مشابه میگیرم.

    درس هایی که گرفتم چند مورد بود که اول کل زندگی ام را خودم خلق میکنم دوم مسئولیت به گردن بگیرم و سوم تصمیم بگیرم برای خلق و خداوند رو حامی قرار بدم فقط و شروع کنم .

    این چند مورد گام اول رو باید اجرا کنم از امروز و میخام هر روز از نتیجه های هر چند کوچیک بذارم که هم خودم یادم نره قانون چجوری عمل میکنه و هم برای دوستانم ایده و منطق بشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مهدیه حسن زاده گفته:
    مدت عضویت: 1972 روز

    به نام خدا

    با سلام خدمت استاد و مریم عزیزم

    درسهای مفیدی که از این فایل گرفتم این بود، منم مثل بقیه فکر میکردم که همسرم باید همه امکاناتی که من لازم دارم برام فراهم کنه ولی الان که فکر میکنم میبینم که این طرز تفکر چقدر باعث شده من از زندگیم عقب بیوفتم چقدر استعدادهای بینظیری که تو وجودم خدا گذاشته بلا استفاده مونده اخه من فوق العاده ذوق هنری دارم 🪡

    مطمئنم اگه تا الان با ایمان حرکت میکردم تو هر کدوم از زمینه هایی که استعدادش رو دارم الان ی حرفه ای بودم همش میگفتم خدایا من که این همه استعداد دارم پس چرا حرکت نمیکنم پس چرا تلاش نمیکنم حالا متوجه میشم که به خاطر باورهای شرک الوده که منتظر بودم همسرم همه چیز رو فراهم کنه و چقدر تغییر این باور سخت برام اما من حتما میتونم اخه تغییر باور هم تکامل میخواد صبر میخواد چون اون باور یک شبه ساخته نشده که به آنی عوض شه.

    باورغلط: همسرم وظیفشه که مایحتاج منو تامین کنه، میخواست زن نگیره

    باور جایگزین: من خودم مسئول زندگی خودم هستم و به کسی غیر از خدا احتیاجی ندارم

    خدا خودش من رو هدایت میکنه به مسیر درست

    خدا حامی منه پس ایده ها وافراد مناسب رو وارد زندگیم میکنه.

    اگه داری مثل بقیه فکر میکنی و عمل میکنی مثل بقیه هم نتیجه میگیری.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 780 روز

    به نام عشقم رفیق شفیقم باباخدام. سلام به اساتیدعزیزم.چندوقتیه که کامنت نذاشتم. اول به خاطرچشمهام اذیت میشه.دوم بایدایمیل واردکنم بلد نیستم تابچه هابرام همه چیزوآماده کنند.خیلی درگیربودم باخودم وخدا.من وقتی کامنت میخونم اگه صفحه گوشی روبچه هاببندند 99٪نمیتونم صفحه روپیداکنم میرم یک فایل دیگه. وکامنتهای فایل دوستان بااستادرومیخوندم ازنمازصبح تابعدازظهرهمراه باکارهای خانه طول کشیدوبعدازظهرفایل راگوش کردم داستان زندگی رزاگریه کردم. گفتم خدایاازاین برزخ مرانجات بده وهروقت کامنت میخوندم میگفتن مثلا100مین روزتحول هستم میگفتم یعنی چی منم دوست دارم شروع کنم ولی بلدنبودم تااینکه اصلانمیدونم چطورگام به گام خانه تکانی ذهن رادیدم ازدرخواستم ازخدانجاتم بده ازاین برزخ5دقیقه طول نکشیدمیدونم که همه ی همکلاسیهام قبول دارن حرف منو .خوب الان که صدای مریم جون روشنیدم حرفهای ذهن شروع شد بازحرف خانمهاروگوش میکنی بازتبلیغات محصولشون پس کوخوداستاد؟والی…..آخر حالا حرف دل ساکت باش ببینم چی میگه توکه دوست داشتی مثل بقیه ازاول هربرنامه استادشروع میشه توهم شرکت کنی حالااینم درخواست دادی حالا2مهراست دیرنشده. خدایااینایی که مریم جون میگه لایوهاروازکجاپیداکنم،دل میگه خدایی که توروهدایت کرده تااینجابقیه اش راهم درست میکنه بلاخره 3تالایوراپیداکردم سریع کامنتهاروخوندم ولایوهاروهم گوش کردم وبه پسرم گفتم:بیابرام گوشی رودرست کن ایمیل بده تاکامنت بذارم خداراشکرکه صفحه رابرام آماده کردن وکیف کردم کامنت مینویسم!حدوا3هفته پیش ازبس که مقدمه یانتیجه یاهرچی مثل کامنت برای12قدم بودرومیخوندم انچه درتوانم بودوکمی تعهدنوشتم وگفتم اگه12قدم برامخوبه خدایابرسون.وازانجایی که قانون سلامتی روازسایت خریدم ونتونستم ادامه بدم واقعاخودموهنوزنبخشیدم واحساس بی لیاقتی دارم وخجالت میکشم ازخانواده ام هرچندمنودرک میکنن میگن به موقعش انجام میدی ولی ذهنم مراآزارمیده ودردزانوهستم استرس دارم،انگارزیرپوستم مدام مورچه راه میره و….ومن 1/5پیش واردسایت شدم یک فایل ازتوی سایت حدودا9ساعته ازروانشناسی حرف میزنه ازاولشم نیست ودانلودی بودمنم دانلودکردم وناگفته نماندازوقتی که واردسایت شدم هیج جای گوشی نمیرم وفقط فکرکنم اینستاداشتم به مدت کوتاهی که خداروشکراونم قطع کردن خوشبحال من شدکه واردسایت شدم وبه قول استادخارپشتی بودن راالان ازاستادشنیدم دارم پیش میرم خداروشکردنبال هیچ استادوکانالی نیستم مگراستادعزیزم استادعرشیانفرکه ازطرف ایشان شمابه مامعرفی شده ایدبالایوهای دلنشین هردواستادعزیزم تاابدهاسپاسگزارخداوشماهستم. وخیلی وقت هم هست این فایل8یا9ساعته روگوش نکردم وبلدم نیستم

    که دوباره ببینم کجای دانلودهابودآخه فایل دانلودی زیاددارم وازآخرمریم جون حرف دلمومیزنم خداخیرت بده بااین گام به گام این درخواست12قدم بودبرای من وخداهدیه دادبه من امیدوارم منم بتونم این صراط مستقیم روادامه بدم خدایاهرکاری که دارم همینجابه خودت میسپارم وایمان دارم به یک چشم به هم زدن همشوانجام دادی چون من تقسیم کارکردم دستورازمن اجراازخدا.با آرزوی موفقیت برای همه دوستان وهمفرکانسهای عزیزخانواده استادعباسمنش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      احسان مرادیان گفته:
      مدت عضویت: 970 روز

      سلام عرض میکنم خدمت شما لیلا خانم عزیز.

      بسیار لذت بردم از کامنت زیباتون از این که چقدر برای این آگاهی ها در سایت استاد احترام قائلید و این طور مجدانه به دنبال کسب آگاهی های بیشتر هستید.

      با توجه به لایو امروز و تجربه خود من،میتونیم یک هدف مهم در زندگی خودمون رو این قرار بدیم که به عنوان مثال دوره سلامتی که خریدیم ولی اجراش نکردیم رو متعهدانه دوباره استارت بزنیم و تکامل رو بپذیریم و خیلی خیلی راحت اون رو انجام بدیم و از تمام آموزه هایی که از استاد یاد گرفتیم استفاده کنیم برای به دست آوردن نتیجه بهتر…

      فکر نمیکنم جایی وجود داشته باشه که مثلا یه موفقیتی یا یه پروژه ای به طور کامل و مکتوب و مستند شرح داده شده باشه و تکامل به وضوح در اون دیده بشه.

      اما ما دسترسی به منبعی داریم که فقط کافیه ببینیم و باور کنیم و تکامل رو با عمق وجود باور کنیم.

      سریال زندگی در بهشت…

      اولین کامنتی که روی قسمت 1 وجود داره تاریخش مال اردیبهشت 99 و اولین کامنتی که روی قسمت 250 هست مال بهمن 1400، یعنی تقریبا یه بازه 20ماهه.

      من خودم انسان بسیار فنی هستم و خیلی از کارهایی که استاد در پارادایس انجام دادن رو انجام میدم.

      میخوام به شما و همه دوستان بگم به صورت معمول یه دستکاری معمولی تو خونه مثلا یه تغییر دکوراسیون 2ماه حداقل زمان میبره،یه سوله که استاد ساختن حداقل 6ماه زمان میبره اینا فقط دو نمونش بود و البته من با توجه به فضای کاری عرف ایران میگم؛در عین حال همین دو مورد فقط چند ماه زمان میبره…

      کسایی که سریالو دیدن میدونن که استاد و مریم خانم دوتایی خیلی از کارارو انجام دادن،بعضی وقتا با لری و بعضی وقتا تیم های متخصص میومدن یه کارایی میکردن.

      حالا بماند که تو این مسیر مهمونی هم داشتن روزهای زیاد،مهمونی میرفتن،مسافرت میرفتن…و و و …

      خلاصه که پاردایس یه کلبه چوبی بود وسط یه دریاچه با یه جنگل پر از شاخ و برگ و علف و درخت هرز…

      اما الان چی…

      رسما بهشته دیگه،ما به طور واضح تبدیل یه وضعیت راکد رو به آبادی و زیبایی بی کران؛همراه با تکامل،با جزئیات و طی کردن قدم های کوچک دیدیم…

      فتبارک الله احسن الخالقین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مینا مردان نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1852 روز

    گام سوم

    سلام خدمت استاد و بانو شایسته عزیز

    استاد چیزی که من از فایل اصل خارپشتی فهمیدم این هستش که اصل کنترل ذهن و کار کردن روی قوانین هست وقتی عمل به قوانین اصل جزیی از شخصیتم بشه تو هر کاری میتونم موفق بشم برای قدم اول باید روی شخصیتم کار کنم باید قدم به قدم برم جلو بعدش علاقه هام و توانایی هام هم بهتر میشناسم و توی مسیر علاقه ام هم حتما باید از این اصل استفاده کنم

    خدا سپاس گذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سید مصطفی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1725 روز

    بنام خدا

    سلام به استاد عزیزم وهمه عزیزان

    خانه تکانی گام به گام منو یاد قدم های دوره 12 قدم انداخت که قدم به قدم و بصورت تکاملی در تمام جنبه های زندگی تغییرات عظیمی ایجاد شد

    بزرگترین سرمایه گذاری سرمایه گذاری روی خودمون هست روی توانایی هامون واستعدادهامون

    با تغییرات درونی دنیای بیرون هم تغییر می‌کنه

    خانه تکانی ذهن رو به دید محصول نگاه میکنم وخودم رو اینگونه مجاب کردم به نکته برداری ،تمرین وکامنت نوشتن و میدانم این مسیر همش رشد و نمو در تمام جنبه ها

    من در زمینه تبلیغات بگم که یه عطاری تو منطقه ما هست براش صف می‌بندند ومکانش جای هست بدور از بازار تو یه کوچه که فقط دوتا مغازه هست

    یعنی صاحب این عطاری فقط باور های درستی داره و علاقه

    استاد در مورد تعریف از خودم خیلی بهتر شدم میتونم کلی ویژگی خوب از خودم بگم وبارها تمرین آگهی بازرگانی رو انجام دادم واین تمرین انسان رو بزرگ می‌کنه

    خدارو شکر من انسان خلاقی هستم درستکارم ،قابل اعتمادم بلند وقرا حرف میزنم محکم راه میرم خیلی خوش تیپ ام وقوی هستم وخدارو شکر که در مسیر هدایت پروردگارم به سمت نعمت ها وثروت های بینهایت

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    منیژه حکیمیان گفته:
    مدت عضویت: 946 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به استاد شایسته جانم

    مریم جانم نمیتونم بگم شنیدن صدای گرم ومهربانت چقدر حالم را خوب کرد سپاسگزارم برای این پروژه عالی

    خانه تکانی ذهن گام به گام

    چقدر زیبا در مورد اصل بهبودهای کوچک اما مستمر گفتید

    این خانه تکانی برای من واقعا لازم هست ومن از امروز 2مهر 1403 وارد این پروژه شدم وبه خودم تعهد دادم تا هر روز 2ساعت وقتم را کامل برای گوش دادن نکته برداری از فایلها بگزارم قدم به قدم پیش بیایم وبا تغییرات کوچک ولی مستمر در بهبود رسیدن به خواسته هایم گام بردارم

    مریم جان چندین بار این فایل را گوش دادم صدای گرمت بهم انرژی عالی داد حالم خوب شد توضیحات شما را نوشتم واز فردا استارت کار را میزنم از خداوند کمک وهدایت میخواهم تا در این مسیر ثابت قدم بمانم

    هزاران بار خدا را سپاسگزارم برای بودن در این خانه الهی وامن

    خدایا تنها تو را می پرستم وتنها از تو یاری می خواهم

    به امید تو یا رب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    عبدالرضا کرمیان گفته:
    مدت عضویت: 773 روز

    سلام وعرض ادب خداروشاکرم بابت هم فرکانس شدن بااین دوره امروز شروع کردم استاد خیلی حرفای قشنگی زد میخوام کم کم خودم رو مسًول زندگیم بدونم دیگه از پدرم انتظار نداشه باشم خدارو شکر اقدام کردم از شهر خودم مهاجرت کردم ومیخوام وابسطه نباشم میخوام خودم زندگیم رو با کمک خداونم بسازم ممنونم از زحمات استاد وخانم شایسته عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    ماهی حسن‌زاده گفته:
    مدت عضویت: 1378 روز

    به نام رب

    سلام به همگی

    روز جدید و کلی معجزه ها و فرصت های جدید،

    روز سومه و نشونه‌ها ترکوندن، خدایا شکرت

    تصمیم گرفتم همزمان خونه تکونی اتاقمو شروع کنم چیزایی که همینجور الکی جا گرفتن و رها کردم تا اون حس وابستگیه رو از بین ببرم، از کشوهای لباس شروع کردم، خدای من، نمی‌دونید چقدر چیز میز پیدا کردم که در به در دنبال دنبالشون بودم،

    یچیز خیلییی خیلییییی مهم و یاد گرفتم، اونم اینکه:

    تو اوجِ خواستنْ رها کردن، ینی با تک تک سلولات بی نیازی از خواسته رو حس کنی،

    قبلا فک میکردم چه حرف کلیشه‌ای هست ولی نیست، بارها برام اتفاق افتاده همینکه رهاش کردم خودش اومد پیشم،

    این یه اصله و میتونم توی همه موارد به کار بگیرم

    این یه کلیده،

    بچه‌ها داره خونه تکونی معجزه هاشو نشون میده، استمرار توی این مسیر و جدی بگیرید از همون روز اول اثرات خودشو نشون داد داره بیشتر و بیشتر میشه، حس و حالم عالیهههه

    احساس خوبم، آرامش وجودیم، خود ارزشمندیم و احساس لیاقتم اینکه من لایق بهترینام داره بیشتر میشه نه که ب حرف باشه، نه، داره عملی خودشو نشون میده، بیشتر خودمو دوست دارم و عشق میدم به خودم و کمتر خودمو سرزنش میکنم،

    مثال بزنم، در حال حاضر من سرکاری نمیرم، اما امروز صبح 50میلیون به حسابم واریز شد (پول پدر هست و امانت دستمه)، این اگه نشونه نیس پس چیه؟؟؟

    ازش کلی نشونه دریافت کردم،

    (گام دوم خونه تکونی که مربوط به درآمد از صفر بود)

    نشونه: شاید برای خیلیا این عدد خیلییی ناچیزه، ولی برای منی که تاحالا کار نکردم و درآمدی نداشتم خیلیییه، و ظرف وجودیم رو نشون میده، میدونین خدا به من با توجه به این شرایط مقداری رو نشون داده که برام قابل باور پذیرتر باشه و من با جون و دل پذیرفتم،

    نشونه: اینکه من ارزشمندم همینجوری بدون اینکه کاری کنم و جایگاهی داشته باشم، اینکه من لایق هستم، لایق دریافت نعمات خدا،

    نشونه: با پول دارم رفیق میشم، قبلا خیلییی مقاومت داشتم اینکه نکنه تموم بشه، و وقتی تموم میشد اصلا متوجه نمیشدم خرج چه چیزایی کردم و اصلا لذت نمیبردم ازش،

    اما الان نشون میده باور های جدید مالی و پول درستی رو انتخاب کردم و باید بیشتر روشون کار کنم تا مستحکمتر بشن،

    نشونه: آینده فوق‌العاده معجزه واری رو بهم نوید میده، اینکه چرا نتونم همین مبلغ رو خودم خلق نکنم ( البته که خدا تنها خالقه) و توی حسابم نیاد، حتی بیشتر از این،

    چون لایقم و هر کس به همون میزان که خودشو لایق می‌دونه و توی عمل نشون میده دریافت میکنه،

    جهان نگاه نمیکنه تو چی میگی، نگاه می‌کنه توی چه مدار دریافتی هستی، از همون جنس به فراوانی وارد زندگیت میکنه،

    و چقدر من نوشتم راجع به این موضوع، چقدر سپاسگزاری کردم از خدا، اینا رو می‌نویسم به عنوان رد پا که تا چند ماه آینده زندگیم از این رو به اون رو شد بدونم دقیقا کجا بودم، آخه ذهن آدم فراموش کاره، تغییرات و در نظر نمیگیره و همش میخاد بگه که تو که کاری نکردی و این یکی مسئله سختتره از پسش برنمیایی،

    حدود دو ساعت پیش برقامون رفت، تفاوت من با خانوادم:

    خانوادم غر میزدن که اره مسئولین بدن و کم کاری من میکنن ولی من اولین چیزی که گفتم این بود : آخجون میرم شمع روشن میکنم و از معجزه های امروزم مینویسم،

    و چقدر لذت بردم ازش، عاشق بوی پارافینم، از نورش که دیگه نگم،

    این روزا صبح بلافاصله فایلای استاد رو پلی میکنم و تمرین ستاره قطبی رو انجام میدم، و شب ها هم هندزفری به گوش خابم میبره، کلام استاد اینقدر آرامش داره که مثل لالایی میمونه،

    قبلا اینقدر درگیر اینستا بودم، با اینکه اصلا پست و استوری نمیزارم، بیشتر درگیر اکسپلور میشدم، اما الان دیگه بیشتر وقتا یادم میره همچین اپی هم هست،

    خیلی خوشحالم که با منطقای قوی میتونم نجواهای دهنمو ساکت کنم،

    یه منطقش و مثال میزنم:

    من تا پارسال به مدت دو سه سالی میشد که اصلا مریض نشده بودم، کلا آدمی هستم که مریض نمیشم، توی اون مدتم حتی اصلا صدامم نگرفت، ولی با ورودم به خوابگاه دیگه ذهنمو کنترل نکردم و وارد داستانای مختلف شدم، داستانا و آدمای کاملا سمی،

    اونقدر جمع شد و جمع شد تا کمتر از سه ماه مریض شدم، مریضی که اصلا تا مبتلا نشده بودم، تنگی نفس اصلا نزاشته بود بخابم و فرداشم امتحان داشتم، خلاصه که وارد جزئیات نمیخام بشم فقط میخام یادآوری کنم اون روزو به خودم که دیگه وارد هر موضوعی نشم، با هر کسی نشست و برخاست نکنم، برای خودم ارزش قائل باشم و آدمای درستی رو انتخاب کنم، آدمایی که تو مسیر توحید باشن و اگه از مسیر منحرف شدم دستمو بگیرن، (دیگه خودتون بدونین وقتی اینجوری میگم منظورم تنها قدرت خداست و همه کاره خودشه:) )

    دارم بیشتر خودمو میشناسم، چیزایی رو توی وجودم پیدا کردم که اصلا نمیدونستم دارمشون، چیزای خوب، میبینی خونه تکونی داره آروم آروم خودشو نشون میده:)

    مریم جون عاشقتم، بازم از شما خیلی خیلی سپاسگزارم که این فرصت رو با ما به اشترک گذاشتید،

    استاد جون عاشقتم، بازم از شما خیلی خیلی سپاسگزارم که با کلامتون باعث شدید خدامو ببینم و باهاش یکی بشم،

    خدایا شکرت قد بزرگیت…

    دوستون دارم گشنگا:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: