https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-21 00:42:282024-11-03 03:57:34پروژه خانه تکانی ذهن | گام به گام
427نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
1- انتظار ما اینکه خیلی سریع نتیجه بده و انسان عجول نسبت به نتایج و دلسرد میشه
این موردی هست که در هر چیزی میشه مثال زد ازش از یادگیری یک ساز یک هنر مثل نقاشی و خطاطی گرفته تا هر چیز دیگه ای
من فکر میکنم این بخاطر اون هیجان اولیه هست که ذهن سریع میخواد ما رو ببره در جایگاه نتیجه که خودمون سریع مقایسه کنیم با ادمی که شاید ماه ها و سال ها داره تمرین میکنه ولی ذهن میخواد با یک انگیزه به شدت قوی اون میزان تلاش و کارکرد مستمر دیگری و ندید بگیره و بگه تو میتونی در حالیکه خود این ذهن هم باورنداره که میتونی و ذهن از قبل برنامه ریزی کرده که این کار هم مثل اون ورزش قبلی مثل اون مهارت قبلی سریع میزاری کنار تو فقط شروع میکنی تا به این نتیجه برسی که به درد هیچی نمیخوری و این ها همش بخاطر الگوهای ذهنی هست که در ما شکل گرفته که خود من هم خیلی از کارهایی که نکردم به این دلیل هست و این دارم میگم تا یاداوری بشه برای خودم
که قانون تکامل طی کنم
2- نتایج کوچک برای خودمون بزرگ کنیم
این مدت اخیر این کاری که من سعی میکنم انجام ش بدم و هر مشتری که میاد هر اتفاق کوچک هی تکرار میکنم و مینویسم و برام کوچک نیستن این نعمات که قبلا این نتایج هم نبودن و یاداور میشم که اگه الان ارامش دارم همین بخاطر اینکه الان روی خودم دارم کار میکنم این نتیجه بی دلیل نیست همین اسایش در منزل بی دلیل نیست این همزمانی ها رو خداوند داره مدیریت میکنه
3- نتایج یک شبه تغییر نمیکنه چون ذهن ما یک شبه عوض نمیشه و باید ادامه بدیم و کار کنیم
4-راه پیدا میشه باید ادامه بدیم
این خیلی نکته مهمه بتونیم در لحظات سخت این به خودمون یاداوری کنیم
5 – استفاده کردن از هر تضادی در زندگی به نفع خودمون برای موفقیت
مثل استفاده از یک اهنگی که با عباراتی که منفی بودن در جهت استفاده خود تنظیم بشه
فرصت ها فراوان هست حتی اگر شرایط برعلیه شما هست
من خودم قبلا این کلیپ بارها و بارها نگاه کردم هم تحسین ش میکردم هم اینکه برای یاداوری به خودم نگاه میکردم که باور پذیر کنم که میشه در هر شرایطی از هر انچه به سمتمون میاد استفاده کنیم
اگر کسی کفشی به سمت ما پرت کرد اون کفش به عنوان یک وسیله حمله نگاه کنیم یا اینکه یک وسیله برای اینکه پا کنیم و راحت تر راه بریم
این به نگاه ما بستگی داره که هر شرایط چطور ببینیم
و من امروز دارم همینکار میکنم و میگم حالا که اوضاع خوب نشد پس داره به من نشون میده اون طرف داستان چه موقعیتی دارم
7- چه نوع نگاهی میتواند نتیجه دهد؟؟؟
چه راهی هست استفاده کنیم برای رسیدن به هدف
8- شریک کاری که من هم هرگز نپذیرفتم و حتی زمانی که برادرم گفت میخواد برای من مغازه بزنه 8 سال قبل ولی من به برادرم گفتم من شریک نمیشم با کسی حتی با خودش گفتم من شریک نمیشم
چون همیشه در زندگی م اینطور بودم که دوست داشتم اگه چیزی بد پیشرفت بگم خودم انتخاب کردم و خودم کردم و هیچکس دیگه ای نباشه و تمام مسولیت با خودم باشه
چون اصلا برام کسر شان بود که بگم یکی دیگه با من بود و اون اشتباه کرد
وای هرگز در هیچ زمینه ای اینطور نبودم چه شریک گرفتن چه در انتخاب هر چیزی همیشه تصمیم ها با خودم بود و هرگز نمیخواستم دیگری نظر اضافه ای بده و بخواد اون تصمیم بگیره
9- اما نکته اصلی و اساسی که استاد اینجا گفتن که از دیروز دارم هی تکرار میکنم که واقعا یک تلنگر اساسی به من زد این بود که استاد گفتن به خدا ایمان بیار و رو ی خودت کار کن در شریک عاطفی
بحث انتخاب شریک عاطفی نیست بحث برخورد هم فرکانسی
ادم هایی که تو زندگیمون میاد خوب نیستن ما خودمون خوب نیستیم
در هر کجایی که برخورد میکنیم از اتوبوس گرفته تا کار و ….
انتخاب ادم ها و موقعیت ها نیست
بلکه درست کردن خودم هست و زمانی که من بهتر میشم جهان ادم های بهتری وارد زندگی م میکنه
و کلا انتخاب نمیکنم و تمرکزم روی خودمه
این جمله خیلی طلایی بود که اصلا بحث انتخاب نیست
این خیلی جمله خاصی بود که وقتی من روی خودم کار میکنم دقیقا اونچه که مناسب من هست میاد به سمت من
حالا اگه میخوام مناسب تر باشه من خودم بهبود میدم
اینکه اصلا درگیر انتخاب نباید بشیم
این خیلی نکته طلایی که من فکر میکردم اگه رو خودم کار کنم باز انتخاب برای من میاد
البته این به این معنا نیست که هر چی اومد باید زور قبول کرد
نه به این معنی که انقدر اونچه که میاد باب میل تو هست که اصلا نیاز به انتخاب نیست
البته که این دو طرفه هست و اون فرد هم اینطور نیست که بگیم انتخاب کرده
کلا میشه مثل یک چرخ دنده ای که با هم جفت هستن دیگه انتخاب کردن و نکردن معنایی نداره جهان این دو تا رو بدون هیچ مشکلی به هم چفت میکنه
10- یکی از خواسته های من این هست که همسری داشته باشم که دوست داشته باشه ساعت ها با من صحبت کنه به میل خودش و از این کار لذت ببره
این الگوی عالی از استاد میگیرم
استاد بی نهایت از شما سپاسگذارم همچنین از خانم شایسته گرامی بسیار سپاسگذارم برای این فایل های عالی
تغییر باورها از زمانی برای منش روع شد که در محل کار خودم تحت فشار قرار گرفتم و آنوقت تصمیم گرفتم که تغییر کنم
این تصمیم برای من سبب شد که به گونه ای شرایط برای من به وجود بیاید
به گونه زمان با من همراه بشود که به راحتی حتی در سر کار هم بتوانم روی ذهنیت خودم کار کنم
توانستم به راحتی و آسانی قدم به قدم جلو بروم
شاید در ابتدا ترس و نگرانی داشتم اما در نهایت به جایی رسیدم که جهان به من کمک تا به بهترین شکل ممکن راه خودم را انتخاب کنم
حس و حال خوب و خوشایندی برای من وجود داشت و من توانستم همه چیز را برای خودم آرام آرام به دست بیاورم
جوری جهان به من کمک کرد که من واقعا خواسته خودم را دیگر دستنیافتنی نمی دیدم
همه چیز برای من به آسانی رقم می خورد
جهان دستهای خودش را برای کمک کردن به من در کار گرفته بود
جهان من را در مسیری قرار می داد و من را به گونه ای هدایت می کرد که امید و اطمینان در دل من به راحتی موج می زد
زمانی که خواستم روی باورهای خودم تغییر کار کنم و تغییر کنم اولین چیزی که نصیب من شد آرامش بود
بعد از یک اطمینان قلبی که همه چیز برای من به موقع رخ می داد
زمان هایی که خودم را به دست جریان هدایت می سپردم
به او اطمینان می کردم
از او کمک و هدایت می خواستم
او من را به گونه ای هدایت می کرد که در نهایت پازل وار تمام شرایط و مراحل زندگی من جور می شد
خیلی اوقات باورها به گونه ای در درون من ریشه کرده اند و من را تحت تاثیر خودشان قرار داده اند که در ابتدا فکر می کنم که باور من تغییر کرده است اما در عمل می بینم که نه اینگونه نیست
نه هنوز آن باور در لایه ای ذهن من ریشه کرده است
چقدر باید بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم تا بتوانم به بهترین نتایج دست پیدا کنم
بی شک می توانم تغییر کنم چرا که خیلی از جنبه های زندگی خودم و در خیلی از مراحل زندگی خودم تغییر کرده ام پس باز هم می توانم تغییر کنم
سلام خدمت همه دوستان استاد عزیز و خانم شایسته عزیز
خانم شایسته عزیز با راه اندازی دوره پاکسازی ذهن چه کردید با من
من چند ساله که با استاد اشنا هستم و تقریبا تمام دوره های استاد رو خریداری کردم ،همرو کارنکردم ، وقت نکردم
خیلی نتایج دارم مخصوصا مالی ، در شروع اشنایی با این اموزه ها کسب و کارم رو راه انداختم و درامدم بالای 50 برابر شد ولی درگیر کارم شدم و وقت نداشتم(شایدم بهونه است) و هروز درامدم بیشتر ولی کار فیزیکی بیشتر و نداشتن زمان
وقتی دوره پاکسازی ذهن شروع شد خانم شایسته در توضیح ابتدای این دوره گفتند که 2 ساعت در روز به خودتون روحتون و کار روی این باور ها وقت بزارید و من تصمیم گرفتم از 2 تا 4 ظهر رو در مغازه رو ببندم و فقط این زمان رو به خودم اختصاص بدم و به هیچ عنوان نه به کار نه به هیچ چیز فکر نکنم فقط کار روی باور ها .
چند روز که گذشت خیلی الهام قوی شد که دوره 12 قدم رو از نو شروع کن و من شروع کردم روی این دوره و هر چقدر که در این دوساعت گوش دادم به فایل ها و عمل کردم به صحبت ها اصلا عجیب و غریب اتفاقات افتاد و درامدم در این 21 یا 22 روزی که به گفته ی خانم شایسته عمل کردم و کار کردم درامدم خیلی زیاد شد و این باور که من کمتر کار کنم و بیشتر درامد کسب کنم رو دارم درک میکنم عملا دارم میبینم , مشتری ها میان و دقیقا کار های میخوان براشون انجام بدم که من استادم تو اون کارم و برام بسیار راحته .
در ضمن من تو این چند ساله چند تا باور رو خیلی کار کردم یعنی هر وقت این باور ها رو مینویسم و براشون دلیل میارم و منطق میارم واقعا حالم خوب میشه اون اینهاست:
خدماتی که ارائه میدم خیلی ارزشمنده – خیلی ها به خدماتی که ارائه میدم نیازمندن – خداوند مشتر های که به خدمات من نیازدارن رو به سمت من هدایت میکنه – من فقط باید روی خودم کارکنم بقیه کار هارو خدا خودش انجام میده – پول و ثرو ت خوبه اگه میخوام ادم خوبی باشم اگه میخوام به خدا برسم باید ثروتمند بشم، راه رسیدن به خدا از ثروتمند شدن میگذره
و باید به این اتفاق هم اشاره کنم که وقتی من شروع کردم کسب و کارم رو تو اون محله یه کسی بود که 15 سال بود و کار من رو انجام میداد و خیلی مشتری داشت وقتی من شروع کردم و مغازه م رو باز کردم 3 یا 4 تا دیگه از کسب و کار من تو همون شهرک و محله باز شد ولی من سعی کردم بیشتر روی فایل های استاد و همین طور همون باور های بالا تمرکز کنم و شاید باور تون نشه همه مغازه هاشون رو جمع کردن حتی اونی که 15 سال مغازه داشت و خیلی قدیمی بود همه میشناختنش هم جمع کرد ، من نمیدونم چرا و الان تو این شهرک به این بزرگی من تنهام و مشتری از درو دیوار مغازم میان بالا ، من وقتی اون 2 ساعت رو مغازه میبندم و روی باور هام کار میکنم مشتری میاد بیرون مغازه میشینه تا من مغازه ام رو باز کنم
و حالا شروع کردم از خودم فیلم میگیرم و باور هارو توضیح میدم و مطالب رو انگار دارم اموزش میدم و این فیلم هارو ارشیو میکنم و ازشون استفاده میکنم خیلی تاثیر گذاره و انگار خودم مدرسم برای خودم اموزش میدم و خودم استفاده میکنم خیلی خوبه
در مجموع از خانم شایسه تشکر میکنم این 2 ساعت در روز دیگه برام عادت شده و حتما باید از ساعت 2 تا 4 برای خودم وقت بگذارم و برام شده تفریح عادت لذت
یه موضوع دیگه ای این که درک داشتن احساس خوب و اینکه مشتری های خوب اتفاقات خوب شرایط خوب همش از احساس خوب میاد یعنی من حالم خوب باشه پول میاد جریان پول میاد البته قبلا شنیده بودم ولی واقعا نمیدنم چرا ولی الان بیشتر درک میکنم من تمام کاری که در روز باید انجام بدم رسیدن به احساس خوب هست سپاسگذاری کنترل ورودی ها تکرار باور ها و همین ها انجام همینا حتما باعث حال خوب میشه
همین طور سپاسگزاری ، من هر روز که سپاسگزاری میکنم اولین موردی که ناخوداگاه بهش فکر میکنم و از ته وجودم بابتش سپاسگزارم اشنای با استاد هست و واقعا نمیدونم اگه با استاد اشنا نمیشدم و خدا استاد رو سر راه من قرار نمیداد الان چه وضعی داشتم اینو واقعا میگم انقدر که اموزه ای استاد و شخص استاد رو من تاثیر گذار بوده حتی خانواده من و پدر مادرم رو من تاثیر گذار نبوده(این به معنی بد بوده پدر یا مادرم نیست اونا هم بلد نبودن ، کسی بهشون نگفته بوده که به ما بچه هاشون یاد بدم) برای مثال همین سپاسگذاری واقعا مهمه که نعمت هامون رو ببینیم و به احساس خوب برسیم خیلی مهمه اگه کسی سپاسگذار نعمت هاش نباشه نعمت جدیدی بهش داده نمیشه و باید اینو به شدت تاکید کنن بهش خیلی مهمه همه باید یادش بگیرن خیلی خیلی مهمه ، خدایی همین الان تستش کنید یه برگه بردارید و بگردید دنبال نعمت های تو زندگیتون بگردید که بابتش از ته وجودتون سپاسگزارید بابتش و به احساس خوبی برسید که به وجد بیاد بعد در چند ساعت اینده ببینید چه اتفاقاتی براتون میافته یعنی درجا اتفاقات خوب براوتون میافته و انگار بازیه هر چقدر که بیشتر به احساس خوب برسیم بیشتر اتفاقات خوب برامون میافته خخخخخخ
و اگر نعمت های خدا را شماره کنید، هرگز نمی توانید آنها را به شمار آورید؛ یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
سلام به استاد و و مریم عزیزم دوستان عزیزم
◀️گام بیست و دوم:فرآیند تغییر باورها
🟢ثروت یه امری ذهنیه : برنامه ای که من به ذهنم میدم شخصیت منو از اساس در مورد ثروت درست میکنه ،فرکانس خوبی میفرستم و جهان به این فرکانس پاسخ میده و من در مدار ثروت قرار میگیرم
الگو دادن به ذهن : نشون داد افرادی که بدون هیچ عامل بیرونی(سرمایه مالی،تحصیلات خاث،جنسیت و سن ،ظاهر خاص،محل کار و زندگی ،خانواده …..)ثروتمند شدن از مسیر درست به اسونی و طبیعی
◀️مسیر درست نتیجه درست و پایدار رو ایجاد میکنه
🟢تومسیر درست حرص وطمع نداری، دزدی و دروغ گویی نیست یه مسیر الهی پر از آرامش و احساس خوب و دریافت الهامات پاک خداوند هست ثروت پایدار و زندگی.شاد و توحیدی داری.
مسیر نادرست چند روزی پول از مسیر نادرست داری ولی با همون اموال در دنیا و آخرت عذاب میبینند.
◀️اهرم رنج و لذت در مورد ثروت
🟢 برای من به شخصه شخصیت درست خیلی مهمه و همیشه سعی کردم در همه جزئیات زندگیم اصول اخلاقی درست رو داشته باشم و پایبند به این اصول باشم .
الگوهایی که از بچگی تا به امروز همواره به ذهنم داده شده و باعث شده اهرم رنج و لذت تو ذهن من در جای نادرست قرار بگیره این ورودیهای منفی رو که ذهن من ثبت شده پاشنه آشیل قویی در منه که هرچقدر روش کار میکنم میبینم هنوز کامل برطرف نشده هنوز در خیلی از مواقع همین باور نادرست داره خودشو نشون میده در حالی که ذهن من میگه نه این موارد درست شده دنبال یه باور محدود کننده دیگه باش ولی من میگم نه ذهن من میخواد منو گول بزنه چیز دیگه ای نیست همین ها رو باید تا آخر عمرم روش کار کنم .
🟢شخصیت برای من خیلی مهمه اونوقت الگوهای ثروتمندی که در اطراف من بوده شخصیت درستی نداشتند و ذهن من پول و ثروت رو با شخصیت افراد یکی کرده و بااااارها دارم به ذهنم میگم که شخصیت از ثروت جداست این افراد اگر فقیر هم بودند دقیقا همین شخصیت نادرست رو داشتند ثروت فقط شخصیت افراد رو بولد تر میکنه
زن و شوهر دارایی خودشون رو از هم پنهان میکنند
هر دارایی دارند باهاش شواف کردند پز دادند
فقط به خاطر پولی که دارند مورد تایید و احترام قرار گرفتند
مغرور و بی ادب و دروغگو وبی جنبه بودند
هروسیله ای رو فقط برای دیده شدن و جلب توجه خریدند در خدمت ثروت بودند
بچه های بی ادبی تربیت کردند
ذهن من میگه ثروتمند بشی قشنگ مثل همین افراد رفتار میکنی
ثروت مثل اکسیژن جاریه اگر در مدارش نیستم به خاطر همین اهرم رنج و لذت نادرستی هست که تو ذهن من هست
◀️اقدامات من برای درست کردن این اهرم در ذهنم
شخصیت رو کلا از ثروت جدا کردم
انتخاب الگوی ثروتمند درست از جمله الگوهای قرآنی سلیمان نبی،داودنبی،ابراهیم علیه السلام،پیامبر و استاد جان و ….
مترادف کردن ثروت با توحید و تنها راه رسیدن به خدا محبوبتر شدن نزد خدا ،درستکار و رستگار شدن، بهشتی شدن
یادآوری این همه ثروت و نعمتی که در حال حاضر دارم پولی که دارم خونه ای که دارم آزادی و آرامشی که دارم و همه این موهبتها منو باشخصیت تر ،بهتر و آروم تر ،خداگونه تر ،معنوی تر توحیدی تر و شکرگزارتر ، سلامت تر ،رابطه منو با خدا بیشتر و به خدا نزدیکتر کرده
مدیریت هزینه هام با هدایت خداوند در مسیر درست و لذت بخش و منطقی هست و در خیلی از موارد با بالا رفتن لیاقت درونیم و اعتماد به نفسم و مهم نبودن فکر و نظر و قضاوت دیگران به بی نیازی رسیدم
تمرکزم روی خودم و کار کردن روی باورهام بیشتر شده
کنترل کانون توجه و ورودیهای ذهن
کار کردن روی باور فراوانی و لیاقت درونیم و باورهای ثروت و باورهای توحیدی مسیری الهی برام هست که میخوام تو این مسیر تکاملی بهتر و بهتر بشم
🟢 تنها راه گذر از ثروت رسیدن به ثروت تجربه کردن سیر شدن و گذر کردن هست
انتخاب زندگی ساده یه انتخابی هست که در آزادی مالی معنا پیدا میکنه که از خودشناسی بهش میرسی نه به اجبار و از سر نداری ساده زیست بشی و تا آخر عمرت در حسرت داشتن خواسته هات باشی
خدایا سپاسگذارم که همواره ثروت تو مثل اکسیژن جاریه منو با اهرم درست رنج و لذت در مدار ثروت قرار بده تا ثروت به دنبال من روانه بشه الهی امین
با درود فراوان بر استاد عباس منش عزیز و استاد مریم شایسته
و تمام عزیزان و دوستان
واقعا به طرز خیلی عجیبی به این دوره بسیار خوب هدایت شدم. تصمیم گرفته بودم که حسابی روی خودم و باورهام کارکنم که بتوانم زندگی خوبی داشته باشم که بعد از مدت ها اومدم سراغ سایت استاد عباس منش و در عقل کل شروع به سرچ سوالاتم کردم و جواب ها و راهنمایی های دوستان را خوندم که هدایت شدم به فایل ارسالی نتایج اقارضا وقتی که دیدم و شنیدم چطوری موفق شده منم شروع کردم به اقدام کردن، اول تمام بدهی هایم را لیست کردم از کم به زیاد و تونستم مقداری از آن ها را پرداخت کنم و اومدم سراغ قسط های ماشین که چند ماهی هست پرداخت نکردم و خیلی هم جریمه به آن خورده و الان درحدود 270 میلیون تومان مانده داره تصمیم را گرفته بودم برای فروش ماشین سایت دیوار را باز کردم که ماشینم را برای فروش آگهی کنم بعد نمی دونم چی شد وارد سایت استاد شدم و این دوره را دیدم و قبل از هرکاری فایل راهنمای استفاده از دوره که توسط خانم شایسته عزیز ضبط شده بود را دانلود کردم و شروع به گوش دادن کردم توی فایل گفته بودند که هیچ اقدامی دیگه نکنید و به این دوره گوش بدید و عمل کنید و انگار یه صدای از درونم بهم گفت صبر کن و با تمام وجودم شروع کردم به گوش دادن دوره و نکته برداری از آن و امروز که بیست و نهم مهرماه است گام دوم دوره را می خواهم گوش بدهم واقعا خداوند منو هدایت کرد به سمت این دوره و با توکل به خداوند متعال و با کمک شما دوستان و استاد عزیز بهترین ها برایم رقم خواهد خورد
– برای تغییر باورها راهکار، آوردن منطق و پیدا کردن الگوها و شواهد و استفاده از اهرم رنج و لذت هست.
منطق برای اینکه به ذهنم نشون بدم چرا این باور اشتباهه و اصلا وجود نداره و فقط یک توهم بزرگ شده توی ذهن منه. و آوردن شواهد و الگوها برای تثبیت بهتر این موضوع.
اهرم رنج و لذت به من کمک میکنه تا جای رنج و لذتی که در مورد ثروت اشتباه در ذهنم قرار گرفته اصلاح بشه. اینکه بدونم چرا ثروت رو نمیپذیرم و اون موارد رو اصلاح کنم و به ذهنم نشون بدم که با ثروت چه جنبه هایی از زندگی من بهتر میشه.
یکی از باورهای مخرب اینه که کسایی که پولدارن از راه نادرست به ثروت رسیدند، یا اینکه پول ذات انسان رو بد میکنه. و اصلا پول ذاتش بد و کثیفه.
افرادی که از راه نادرست به ثروت رسیدند، نمیتونند ثروت پایداری داشته باشند چون باور لیاقت و فراوانی رو ندارند، چون هدایت های خدا رو دریافت نمیکنند.
درسته که خیلی توی فیلم ها و سریال ها دیدم که افراد پولدار آدم های کثیفی هستند ولی من توی زندگیم با آدم های میلیاردری آشنا شدم که گذروندن وقت باهاشون جزو بهترین لحظات زندگیم بود. خانم هایی که اینقدر برای خودشون ارزش قائل بودن که دنبال علائقشون بودن. دنبال مسائل بیهوده و سرک کشیدن توی کار بقیه نبودن. چقدر با احترام صحبت میکردن و چقدر حس قشنگی بود کنارشون بودن.
استاد سالها هست که من دلم میخواد برا خودم کار کنم ولی رعایت نکردن تکامل منو پایین کشید
استاد سالها پیش خیلی دلم میخواست شغلی ایجاد کنم برا خودم
پول جمع کردم و رفتم سبزی خورد کن گرفتم و استاد اشتباه پشت اشتباه
شرک ورزیدم گفتم تنها نمیتونم باید یکی بهم کمک کنه چون برادرم هم بیکار بود ازش خواستم باهم دیگه این کارو شروع کنیم ما هممون عجول و نام امید بودیم و من اعتماد به نفسم پایین بود و از اینکه تنهایی نتونم از پس این کار بربیام می ترسیدم
استاد چون عجول بودیم و زودتر میخواستیم پول به دستمون برسه نامید شدیم و حرفهایی نا امید کننده بهم زدیم باور فراوانی مون ضعیف بود و چون تحت فشار مالی بودیم ذهنمون در گیر بود مشتری خیلی کم بود
همین که تصمیم گرفتم استاد این کارو جمع کنم سبزی خورد کنو برگردونم به جای قرضم به اون فرد
بعد از برگرداندن من چی شد؟
یک سفارش بزرگ گرفتیم چهل کیلو و دیگه همه چیز تموم شده بود فرصت و با دست های خودم نابود کردم
استاد صبر کردن
شرک نداشتن
روی توانایی خودت حساب کردن
ورودی مالی داشتن تا زمانی که بتونی از همون اشتغال زایی هزینتو در بیاری
روی هیچ کس حساب نکردن
به ترسات غلبه کردن
جسارت در تصمیم گیری
اینارو باید یاد میگرفتم استاد
متاسفانه من اشتباهات زیادی انجام دادم
و دوباره بدون رعایت تکامل بازم خواستم کار خودم و شروع کنم و بازم شکست چون من هیچ تغییر نکردم
بعد ها گفتم باید تغییر کنم باید اوضاعم بهتر بشه با شما آشنا شدم ولی آنقدر چاله چوله زیاد داشتم و لاک پشتی میومدم جلو که اون نتیجه ای که میخواستم و تو این مدت نتونستم بگیرم
تو این فایل فهمیدم هنوز در حال طی کردن تکاملم
من باید یک شخصیت جدید بسازم با آدم های جدید راحتتر برخورد کنم بتونم روی خودم سرمایه گذاری کنم به فکر شریک نباشم و اگه کمک لازم داشتم میتونم یکیو استخدام کنم
استاد شما سالهاست که میگید خودت فقط خودت روی زندگیت میتونی تأثیر بزاری میتونی تغییرش بدی
من میشنیدم استاد ولی از ته وجودم باور نداشتم چشمام به دستای دیگران بود فکر میکردم هیچ توانایی ندارم
ولی دارم یاد میگیرم توانایی خودم و کشف کنم از هیچ خوبی خودم نگذرم و روش زوم کنم و هر روز یک تمرین هم باشه انجام بدم تا قدمی برداشته باشم برای بهبود شخصیتم
ادامه میدم استاد البته که منم یه روز کلی خبر خوب تقدیمتون میکنم
حمد و ستایش مخصوص پروردگاریست که رب و فرمانروای جهانیان است.
خدایا به تو پناه میبرم از خودم و باورهای محدود کننده
الهی به امید تو
هیچ ایده ای ندارم در مورد چه چیزی میخوام صحبت کنم
از خداوند یاری میخوام بر طبق اصل و اساس هستی بتونم اون چیزی را که میگه در کامنتم به رشته تحریر در بیارم
امروز در جهت تمرکز به نکات مثبت ،آماده شدم و به پارک سر کوچه رفتم ،یه پارک جنگلی زیبا و تمیز ،که هر وقت پیاده روی میکنم حالم عالی میشه
یه لحظه یاد دوران بچه گیم افتادم که اینقدر فضای سبز کم بود که من در سن 10 سالگی از مارلیک کرج سوار مینیبوس میشدم با دوستانم تا برسم به پارک شهید چمران و اونجا با وسیله های رایگان بازی کنم
و این آرزو در من ایجاد شد که در محلی زندگی کنم که چندین پارک داشته باشه و من راحت بتونم به پیاده روی بپردازم و فرزندانم هم از این موحبت استفاده کنند
دیدم واقعا این محقق شده
ولی یه اصلی را ما انسانها به صورت قانون دراووردیم و اون مالکیت نسبت به نعمتهای پیرامونمان هست
خونه ،ماشین و باغ ،و…
یه حسی در درونم به قلیان دراومد که ببین رسول جان تو این پارک افراد زیادی دارند پیاده روی میکنند. و روی نیمکت نشستن ولی از این 30 ،40 نفر کیا احساس مالکیت در این پارک را درند
منم که خیلی حس خوبی داشتم ،گفتم معلومه،
من
از جواب خودم خیلی خیلی حالم بهتر شد
و ادامه گفتگو شروع شد
بهم گفت ببین برای هر انسانی اون قدرت ،و انتخابگر بودن و ناضر بودنش بزرگترین موحبت و استعدادیه که داره،
یه لحظه فکر کردم خیلی از ما آدمها خونه به ناممون هست ،ماشین به ناممون هست ولی ظاهرش اینه و باطنش جور دیگه ای هست
چطور؟
خیلی از ما خونه به اسممون هست ولی هنوز سند قطعیش به اسمم نخورده
یعنی وارد خونه که میشیم نداشته هامون در ذهنمون نقش بسته و باعث شده که نه تنها سند این خونه در گرو باشه بلکه خونه ای که من آرزوش را دارم هم اصلا بهش نرسم
کسی که سند خونش قطعی خورده باشه وارد خونه که میشه ، وقتی لبخند همسرش را میبینه ذوق میکنه،وقتی بازی بچه هاش را هر روز میبینه ذوق میکنه،وقتی پرده خونش را کنار میزنه از صدای کنار رفتن پرده ذوق میکنه ،وقتی غذایی از دست همسرش آماده شده و نوش جان میکنه ، ذوق میکنه،مبل و صندلی خونه را که میبینه ذوق میکنه،
مثل استاد یه قابلمه که برقی بوده و توش ماکارانی میپخته هزاران بار براش ذوق میکرده
کابینتهای خونش را وقتی باز میکنه و این همه وسائل برقی توشه ذوق میکنه
برا فرش خونه که داره روش راه میره ذوق میکنه
برا لباسهای تو کمد دیواری ذوق میکنه ،
برا تمیزی خونه ذوق میکنه
و ایجا دیگه تو سند مالکیت این خونه قطعی به نامت خورده یعنی تو شایسته شدی
یعنی تو لایق این هستی که بهت خونه بهتر و وسیع تر داده بشه
چون سند مالکیت قطعی را به نامت زدی
یعنی درک کردی و فهمیدی که یه موجود کاملا فرکانسی هستی و وقتی به احساس خوب رسیدی یعنی تو آغوشش وارد شدی و اون حس عالی یعنی نیستی ،یعنی رهایی ،یعنی توکل ،یعنی درک جایگاه خودت نسبت به خداوند ،یعنی درک دهندگی و بخشش بینهایت خداوند
یادمه 12 سال پیش که توی یه شرکتی کار میکردم
بنا به شرایط سختش اومدم بیرون و خیلی از لحاظ مالی شرایطمون سخت شده بود
یادمه یه انسان سپاسگزار و با عزت نفس بالا در کنارم بود و از جانب خدا همیشه تنهام نزاشت و همیشه شکرگزار بود
یادمه اون روزها من توانایی خردیدن گوشت را نداشتم و کلا دوتا مرغ میخریدم و همسر عزیزم سینه مرغ را تیکه تیکه میکرد و در خورشت میریخت
قرمه سبزی با گوشت مرغ،قیمه با گوشت مرغ
اون روزها یادمه با اینکه شرایط پدر و مادر خودم و پدر همسرم خوب بود ولی همیشه از زبون این فرشته این کلام جاری بود
ما داریم یخچالمون پره
گوشت ، ماهی، داریم
و کل حقوقم همون 5 ام هر ماه به صفر میرسید برای بدهی و وام و قرض
درصورتی که 6 ماه ما با این اوضاع سپری کردیم و
درها برامون باز شد و من در یه شرکت مشغول به کار شدم
الان شرایطم طوری هست که یخچال خونه ام پر گوشت و مرغ و …
هست .
خوبه آدم همیشه برا یه لحظه یه فلش بک به عقب بزنه ببینه کجا بوده و الان کجاست
در واقع ما در هر لحظه در حال گسترش ظرف وجودی خودمون که همون جایگاه احساس خوبه هستیم
در روابط ،در مالی و در سلامتی
الان کل بدهی هام را به لطف خودش پرداخت کردم و یه زندگی آرام و رو به جلویی را درام سپری میکنم
این حس مالکیت مقوله ای هست که میشه به همه چیز بسطش داد
من میخواهم برسم به فلان باغ و فلان ویلا
خیلی هم خوب دمت گرم که این خواسته را داری
ولی آیا نسبت به اون چیزی که داری حس مالکیت را ادا کردی و به خاطرش سپاسگزار بودی
تو این حین محمد حسن جان وارد اتاق شد و درس سوم فارسی کلاس پنجم را برام تعریف کرد
رازی و ساخت بیمارستان
داستان مضمونش این بود که یه عده اومدن پیش رازی
رحمت الله که بیمارستان میخواهیم بسازیم و هر کس دوست داره کنار خونه خودش این بیمارستان ساخته بشه
و جناب رازی رحمت الله عنوان میکنه برید یه مقدار گوشت تهیه کنید و تقسیم میکنه به تعداد کوچکتر و میگه اینهارا ببرید در نقاط مختلف شهر قرار بدید
و بعد چند روز که میرن میبینند گوشتها همشون خراب شده و فقط در یه نقطه گوشت سالمتر مونده و چیزیش نشده
و میگه تو این نقطه بیمارستان باید احداث بشه.
یعنی هر جای خوش آب و هوایی ،هر جایی که تو از جمع های عمومی جامعه به دور هستی و ورودی نمیگیری تو حال خوب را داری تجربه میکنی
و اون تنهایی و به دور بودن از جامعه هست که باعث خوب شدن حال تو میشه نه قرص و دارو و …
یعنی زمان پیامبر هم، او خودش را به غار میرسونه که از ورودیهای جامعه به دور بمونه
چون هر کسی که به مشکل میخوره از درون فاسد میشه و بعد به جسمش آسیب میرسه
انگاری خدا داشت به من آلارم میداد که ورودی خوب بهترین و بالاترین فایده را برای ما داره
آخه میدونید مشکل کجاست
اکثریت ماها که وارد سایت میشیم شرایط الانمون را بازگو میکنیم
یعنی عوامل بیرونی
در صورتی که بالاترین قدرت در درون ما هست و اون اصل خارپشتیه
جهت دهی آگاهانه کانون توجه
ما باید در این موضوع که کل دوره های استاد را در بر میگیره به تبحر برسیم
من میخوام به درآمد بیشتر برسم راهش زدن سند مالکیت تموم اون موحبتهایی هست که در تجربه زندگیم هست و من فقط باید ببینمشون و شکرگزاری باشم
یه مثال بزنم
یه روز رفته بودم نونوایی نون بگیرم دیدم یکی از نزدیکانم که وضع مال خوبی هم داره
در یک زمان با من وارد نانوایی شدیم و اتفاقا ماه رمضان بود شاطر هنگام پول دادن ،گفت نون صلواتیه
منم خدارا شکر کردم زبونا
ولی عکس العمل این دوستم برام خیلی جالب بود
همون لحظه داشت با خانمش صحبت میکرد آنچنان از صمیم قلبش برای این ورودی 5 هزار تومنی خوشحال بود و لبخندی تا بناگوش و احساسی که نمیتونم الان با کلمات توصیفش کنم داشت که انگاری یه مرسدس بنز کادو پیچ را بهش هدیه دادند
با خودم به فکر فرو رفتم که باید هم وضعیت این انسان همین باشه ،چون واقعا لایقش هست
وضعیت زندگی ما آدمها را او حد و میزان سپاسگزاریمون تعیین میکنه نه صرفا داشته های زیاد
برای همین هم هست استاد تو این پروژه مقدس تقریبا توی همه فایلهاش میگه تکامل را رعایت کنید
و عجله نکنید
من خودم را میگم میخوام به خونه بهتر ،باغ و ماشین بهتر برسم راهش اینه که تکامل را در زدن سند مالکیت داشته هام رعایت کنم
و اون حال خوب در شکرگزاری جزئی ترین نعمتهایی هست که دارم
برای همین همش دنبال ایده و دور زدن قانون هستم که فقط برسم
غافل از اینکه رسیدن به هدف ملاک نیست پر کردن و تکامل طی کردن در رسیدن به احساس خوبه که درهارا برامون باز میکنه
هر دفعه تصمیم میگرم که یه مدتی را فقط روی احساس خوب داشتن ذوم کنم ولی دوروز این کار را میکنم روز سوم دنبال یه کار فیزیکی هستم
به نظر میاد بعد 21 روز از این دوره مقدس که اینقدر آگاهی هاش خالص و کاربردی بوده و هست داره هر لحظه به اصل اشاره میکنه
که اگر ما در بدترین شرایط مالی و روابطی و سلامتی باشیم
چیزی که زندگی و تجربه یه زندگی عالی را برامون به ارمغان میاره شکوفا کردن استعدادها و توانمدیهامون از دریچه تمرکز حداکثری به کانون توجه در رسیدن به احساس خوبه که اصل و اساس هستی هست
وقتی در این توانایی به تبحر میرسیم
و جهان خودمون که همون جایگاه احساسه را گسترش میریم
لاجرم ثروت و نعمت و سلامتی و روابط عالی را تجربه میکنیم
و اونوقت هست که خداوند از دست این انسان رشد یافته از درون
جهان دیگر انسانها را هم گسترش میده و میگه تو لایق این هستی که جهان اطرافت را هم گسترش بدی و حال خوب را به همه جا گسترش بدی
که استاد عزیزمون بهترین الگو در همه زمینه هاست.
بعضی وقتها وارد یه خونه هایی میشیم
ناخودآگاه حالمون خوبه
انگاری در و دیوار این خونه ها دارن از کوچکترین اشیا با آدم حرف میزنن
میدونید چرا ؟
چون یک انسان سپاسگزار و یه خانواده سپاسگزار در این خانواده هست
که حتی پیرامونش را هم با حال خوبش گسترش داده
و تک تک این وسائل خونه در حال خوش معنوی هستند
و برعکسش هم صادقه که وارد بعضی خونه ها که میشی ناخودآگاه احساس خفگی بهت دست میده
و میخواهی سریع فرار کنی و بری چون نمود یه انسان ناسپاس در این خونه هست و به پیرامونش هم اثر گزاشته.
نمیدونم حرفام یه مقداری پخش و پلا شد
ولی اینها چیزهایی بود که امروز با حال خوش سپاسگزاری بهم الهام شد و دوست داشتم به شما عزیزانم به اشتراک بزارم.
دمت گرم که آنچه که بهت گفته شد رو اینجا نوشتی، خدا میدونه چن نفر با خوندن این در و گوهری که نوشتی، مثل من یه تعهد اساسی به خودشون بدن که اولویتشون رو بذارن روی سپاسگزاری بابت داشته هاشون و به قول خودت سند 6 دنگ همه اون چیزی که دارن رو به نامشون بزنن. چه زاویه دید قشنگی بود اینکه گفتی وقتی ما به اندازه کافی با چیزایی که داریم حالمون خوب نیست و بابتشون شکرگزار نیستیم، معادل اینکه اون نعمت 6 دنگش به ناممون نیس وهمین مانع ورود نعمت های دیگه به زندگیمون میشه.
دمت گرم رسول جان وخوش بحالت به خاطر حضور فاطمه عزیز و دوست داشتنی توی زندگیت، به قول فاطمه جان، خدا به زندگی خوشگلتون برکت ونعمت و ثروت و سلامتی بی حساب ببخشه.
آقا رسول خدارا شاکرم که امروزم را با احساس عالی که از دیدگاه قشنگت گرفتم شروع کردم صبح طبق عادت همیشه به محض بیدار شدنم آمدم به سایت تا ببینم استاد شایسته فایل گام بعدی را گذاشته یا نه ولی همین که وارد این صفحه شدم یه حسی بهم گفت همین جا ببین دوستانت چی نوشتند وکامنت شما را خواندم چقدر برام درس داشت که وقتی برای داشته هامون ذوق نکنیم وسپاسگزار نباشیم یعنی مالک آن نیستم وکامنت شما چه تاثیر مثبتی روی من گذاشت خدایا شکرت
با اینکه وقتی از وسایل خانه استفاده میکنم کلی ذوق میکنم به تک تک وسایل خونه عشق می ورزم وهر روز به خاطر داشتن این نعمتها خداراسپاسگزارم ولی دیدگاه شما یه چیز دیگه ای بود انگار باید من می شنیدم پریروز تصمیم گرفتم که یه چله سپاسگزاری داشته باشم باورتون میشه وقتی دیروزدفتر دوسال پیشم را برداشتم دیدم هرروز سپاسگزاری برای داشته هام را می نوشتم وجمله ای که خیلی بزرگ بالای صفحه نوشته بودم شمارش نعمتها تنها راه فراوانی آنها در زندگیتان هست
چقدر ذوق کردم خداوند با نشانه ها با من حرف زد که تصمیم درستی گرفتی وامروز مرا آورد سر کامنت شما
رسول عزیز از صمیم قلبم از شما سپاسگزارم که آنچه به قلبت الهام شد به تحریر در آوردی
زندگی ای سر شار از آرامش ،ثروت ،سلامتی، حال خوب در هر لحظه برایتان آرزو می کنم امیدوارم که همیشه حال دلت عالی باشد
سلام به آبجی فهیمه عزیزم سلام به خانواده بهشتی شما و همسر عزیزتون
خدا را شکر که در جهت اشاعه نور الهی هر کدوممون توی این سایت مثل یه پازل داریم خوب میدرخشیم و اون انرژی و اون بالندگی را به سمت بینهایت نور الهی به حرکت در میاریم و خداونده که از درونمون این نور را هدایت میکنه و خودش هم این نور را تحویل میگیره و همین طور جهانمون داره به سمت قشنگی ، زیبایی و بالندگی حرکت میکنه
ما بچه های سایت خیلی خوشبختیم
واقعا اینو از صمیم قلبم میگم
که داریم نور توحید و یگانگی خدارا هر روز مزه مزه میکنیم
خواهر بزرگوارم
آیت الله بهجت یکی از اون انسانهای رشد یافته ای بوده که اصلا و ابدا هیچ وقت استادی نداشته و همیشه استاد واقعی را خداوند منان میدونسته و طبق اصل توحید میگفته وقتی که شاگرد از درونش به توحید و ایمان قلبی برسه از بینهایت راه استاد براش فرستاده میشه و میدونید یه جورایی خودِ خودش میشه استادِت(مزین شدن نور هدایت قلبی)
و اینکه در مورد شکرگزاری و چله شکرگزاری فرمودید
به نظرم اگه بیایم و کار را تو ذهنمون یه مقدار راحت تر کنیم و بگیم من 24 ساعت از وقتی که بیدار میشم وقت دارم به عشق بازی با خداوند و لحظه رفتن به جهان تک بعدی که با خواب شب آغاز میشه
و ما در هر 24 ساعت یک بار صبح زنده میشیم برای عشق بازی و یه بار در اعماق شب با اعمالمون در محضر پروردگارمون حاضر میشیم و تمرین ستاره قطبی نمود
اینه که در هر لحظه از این امروز زیبا و بهشتی اصل خشوع و خضوع را رعایت کنیم
منیت و مالکیت را وقتی که از درونمون و از اعماق وجودمون سپاسگزار بودیم بدیم به خداوند وهاب و با دریافت اون شور و شعف درونی از حال خوب و سپاسگزاری بینهایت نعمتی که بهمون در یک روز داده و میده به ملاقاتش بریم و دفتر مشقمون را باز کنیم و حساب پس بدیم
از لبخند بینهایت مهربانانه همسرمون
از بازی کودکانه بچه هامون
از رزق های کوچیک و دم دستی گرفته تا رزق دیدن یه هوای پاک و تمیز
از نونی که چند تا کنجد بدون اینکه ما درخواست نان کنجدی کرده باشیم پاچیده شده با نونمون
از لبخند یه کودک وقتی از پیاده رو رد میشیم
از ذوق زندگیهای یه دفعه ای که بهمون وارد میشه
یه وقتهایی یادمه قبل دوره لیاقت
به جای این ذوق زدگیهای یه دفعه ای
لحظه هایی در قلبم نور خاموش میشد و بی آنکه متوجه بشم نجواهای یه دفعه ای شروع به حمله میکردند
ولی به مرور متوجه شدم که در بیشتر روز به جای اون حمله ها داره یه دفعه ای نور وارد میشه
و من ورود نور را دارم حس میکنم
و گفتگوهای درونی به سمت مثبت شدن پیش میره
یه نفر هست که بالا سر کار داره بهت حس مثبت میده به جای سرکوب
داره تاییدت میکنه و یه جاهایی فکر میکردم منم که دارم این کارا میکنم
ولی متوجه شدم خودشه که داره دست نوازشش را به شکل گفتگوهای ذهنی مثبت بر سرم میکشه
البته که دارم در حضور شما خواهر عزیز و گرانقدرم درس پس میدم
الهی که دلتون همواره به نور ایمان به نور توحید ،به نور توکل ،به نور خشوع و خضوع ،به نور یکی شدن با رب و به نور
لَعَلَّکَ تَرْضَىٰ
مزین بشه و هر لحظه خودتون را درغوش بینهایت مهربانش حس کنید.
چه ستاره قطبی جذابی برام رقم زدید با این نگاه عمیق و قشنگ. ماشاالله به شما. تبریک میگم به این حد از پختگی شما.
دقیقا این حس مالکیت و سند به نام زدن همونه که استاد توی دوره 12 قدم ازش صحبت کردن و گفتن باید بتونی جوری خواسته ات رو تجسم کنی که انگار بهش رسیدی و با تمام حواس فیزیکیت لمسش کنی.
مثل حالتی که حرف از لیموترش میشه و سریع غدد بزاقیت ترشح میکنه و دهنت حس ترشی رو حس میکنه.
شما هم خیلی قشنگ به یک بیان دیگه این موضوع رو بیان کردید.
شما گفتید مسئله فقط مادیاتی که قابلیت سند خوردن به ناممون رو دارن نیست.
بلکه پارک محله هم میتونه سندش به نام من باشه اگر با پیاده روی کردن و حس کردن تک تک اجزاش من لذت ببرم. اگر بابت تمام دقایق حضورم در اونجا شکرگزار باشم یعنی نعمت وجود اون پارک متعلق به منه.
منم یه جمله به این ادراک عالی شما اضافه می کنم: اینکه اگر با تمام وجودم شکرگزار تمام داشته هام باشم اونها رو مسخر خودم کردم
حالا میتونه پارک محله باشه، میتونه فلان خونه یا ماشین یا ویلا یا حتی همسر دلخواه باشه.
میتونه رفتار خوب فرزندم باشه.
میتونه شغل مورد علاقه ام باشه.
این منم که با تجسم کردنِ حس مالکیتش و همزمان سپاسگزار بودن بابتش دارم اون حس یا ثروت یا نعمت رو مسخر خودم می کنم. وقتی در جهان فرکانسی تونستم تسخیرش کنم لاجرم در جهان مادی هم برام مهیا میشه.
این ساده ترین و سرراست ترین برداشتی بود که از توضیحات استاد و تفسیر جدید شما از اون تونستم داشته باشم
و بی نهایت ازتون ممنون و سپاسگزارم که با انشای خودتون این مطلب مهم رو برام یادآوری کردید.
سلام گرم منو به فاطمه جانم برسونید و محمدحسنجان و هلیساجانم رو ببوسید.
به قول یکی از استاتید عزیزمون یا ما در طول روز در حال گسترش پهنه بینهایت درونمون هستیم یا در حال بقا و سعی در رسیدن به نور ،سعی از بیرون آمدن از تاریکی و خاموشی درون
و سپاسگزار بودن به نظرم بالاترین موحبت الهی هست که میتونه نصیب و روزی کسی بشه که خیلی خدا دوستش داره
خیلی براش عزیزه
سپاسگزاری یعنی کل عمر خودتو اینقدر کوچیک کنی به اندازه تجربه یک روز
،یعنی درک 24 ساعت طلایی
شاید بگی 24 ساعت هم که نمیشه ولی من اینجا میگم همون خوابی که بعد از چند ساعت عشق بازی با خدا انجام میشه هم عبادته، چون مزین میشه با خواب های و رویا های صادقه
و تایید در مسیر بودن و درآغوش بودن خودش
و باز اگه بتونیم این 24 ساعت را به تک تک لحظه های حضورمون در هر روز مزین کنیم به سپاسگزاری، دیگه نور علی نور اتفاق میوفته
یعنی وقتی شما داری ظرف میشوری به ملاقات پروردگارت رفتی و اون لحظه به قول سهراب سپهری
کجاست جایِ رسیدن
و پهن کردنِ یک فرش
و بی خیال نشستن
و گوش دادن
به صدایِ شستنِ یک ظرف
زیرِ شیرِ مجاور؟
و در کدام بهار
درنگ خواهی کرد؟
و سطحِ روح پر از برگِ سبز خواهد شد؟
کجاست سمتِ حیات؟
در همصحبتی با انسانها این اتفاق میوفته و ما به قول استاد از یه جهان بالاتر داریم اتفاقهای هر لحظه رو رسد میکنیم
حالا کی ما را بالا برده که بتونیم از این دریچه به هر لحظه یه نگاه نو و یه نگاه سپاسگزارانه داشته باشیم
خودش ،
ایمان ،توکل ،توحید ،یک رنگ شدن با نور هستی
یکی شدن با تک تک سلولهای بدن
وقتی به نور متصل شدیم هر سلول ما داره زندگی را زندگی میکنه
قلبمون گرم میشه
دیگه قضاوت رخ نمیدی،
دیگه کینه در این قلب جا نداره
دیگه نفرت خود به خود کنار میره
دیگه فقط و فقط میشه لحظه حضور و اگر هم گه گاهی حمله ها اتفاق بیوفته خودش بالا سر کاره و سریع ما رو میندازه تو ریل سپاسگزاری
دیگه لحظه های حضور پر رنگتر میشه
دیگه زندگی رنگ و بوی تازه ای میگیره
دیگه فقط میخواهی در لحظه باشی و در مسیر لذت
در مسیر لحظه های بیشتر سپاسگزاری
دیگه مقصد برات اعمالی میشه در طول روز که بهت حال خوب بده
هر کاری میتونه باشه آشپزی با عشق
تمیز کردن خونه با عشق
راه رفتن با عشق
شروع کردن کار مورد علاقه قدم به قدم با عشق
صحبت کردن محترمانه با عزیز دل با عشق و احترام
درس دادن درس فیزیک با عشق
صحبت کردن و نوازش با عزیز دلی که میخواد قدم مبارکش را به این دنیای زیبا بزاره
اون وقته که حرکت اتفاق میوفته
حرکت نه برای رسیدن
نه برای داشتن
حرکت برای درک لحظه های حضور رب
حرکت برای درک عشق بازی بیشتر با رب
و مزه مزه کردن نشانه ها ،هدایت ها
دیدن کوچکترین ورودی ها
ذوق زدگی های بی حد از کوچکترین داشته ها و نعمتها
لحظه ها را باید دریافت
جهان ما
کل جهان ما در یک روز اتفاق میوفته و تک تک اون لحظه ها میرسه به ملاقات انتهای شب
و وقتی دیدیم آرامش شب
و لحظه های حضور قوت بیشتری داشت
لعلکم ترضی اتفاق افتاده
راضی هستی و خشنود
و سر بر بالین هم با عشق بازی اتفاق میوفته
بینهایت سپاسگزار حضور شما خواهر عزیزم در این سایت و خانواده بهشتی هستم .
چه قلب بزرگی و چه حس الهی پشت این نوشته ها بود. اشکم جاری شد الهی شکر!
چه وسعت قلبی!
چه نگاه زیبایی!
چقدر برام درس داشت!
چقدر بهش نیاز داشتم!
برای بخشش خودم. برای بخشش جهان اطرافم. برای درک آدمهای پیرامونم.
برای عشق ورزیدن به تک تک ذرات کائنات.
برای در صلح قرار گرفتن با تمام ذرات جهان با تمام تفاوتهاشون.
یکپارچگی من و تمام جهان چیزیه که بهش نیاز دارم تا درک کنم هر آن چیزی که من پیش می فرستم به ذره ای از عالمی که با من یکپارچه است، به من وصله، دقیقا همون به من برمی گرده.
به اندازه یک ذره یک مثقالی اگر فرکانس صلح بفرستی به همون اندازه صلح دریافت می کنی و بالعکس.
چقدر زیبا… چقدر عادلانه!
این منم که تعیین می کنم گرفتار ابرهای تیره و زمین دست و پاگیر باشم یا پرواز کنم و اوج بگیرم و از بالا نگاه کنم.
اگر دیدم رو وسیع کنم، اگر قلبم رو سبکبار کنم به پرواز درمیاد و گرفتار چه کنم چه کنم های بی حاصل نمیشه.
روحم بزرگ میشه، بخشنده میشه، ظریف تر و لطیف تر میشه.
دیگه یک کلاف سردرگم نیست که به هر میخ و جسم تیزی گیر کنه و از هم وا بره.
بلکه مثل یک رنگین کمان میشه در اوج نرمی و زیبایی.
همه چیز رو در خودش حل میکنه و می گذره. به هیچی گیر نمیکنه.
شاد و پاک و زلاله.
و این با بودن در لحظه حاصل میشه.
چقدر زیبا توصیف کردید.
سپاسگزاری برای 24 ساعت.
برای هر لحظه از اون 24 ساعت.
خدایا شکرت چه جوی عسلی جاری شد به قلبم!
چه مائده بهشتی وارد سفره روزی امروزم شد.
عشق ورزیدن حتی به کارهای روتین روزمره.
عشق ورزیدن به تک تک لحظات عمر.
سپاسگزاری برای اونچه که کمتر کسی فکرش رو میکنه که جای سپاسگزاری داشته باشه.
اینه رمز رنگین کمان شدن.
اینه اینه اینه…
از وجود باارزشتون سپاسگزارم آقا رسول خوشقلب و دوست داشتنی
ممنونم که پاسخ به این شایستگی نوشتید و قلبمو جلا دادید.
خدایا متشکرم که منت سرم گذاشتی و دعوتم کردی به اینجا این مهمانی مقدس و پربرکت. چقدر من ثروتمند و سعادتمندم.
همیشه می دونستم معنی اسمم یعنی خوشبخت و سعادتمند اما حالا درست درک می کنم چه سعادتی نصیبم شده که در کنار چنین نازنینانی هستم که نور و عشق رو گسترش میدن.
اگه فکر کردی که داداش رسول یادش رفته که یه آبجی پرتلاش و کار بلد تو این سایت داره سععععخت در اشتباهی
نمیدونم ولی شما برام خیلی قابل تحسین هستی
و نمیدونم انرژی تایید و تحسینهای من در حضور پرتلاش شما به شما در این سایت به شما رسیده یا نه
بعضی وقتها واقعا فرصت نمیشه
جواب پر مهر کامنتهای شما بزرگواران را داد
ولی واقعا ما که در یک جهان فرکانسی هستیم این انرژی را با تایید و زدن یه فایو استار میفرستیم
شاید به اندازه دیدن یه نقطه آبی انرژی نداشته باشه
ولی همیشه ستاره هارا باعشق برای عزیزانم میفرستم
بله آجی جانم
در حقیقت وقتی استاد میگه ظرفتون بزرگ میشه
منظورش وسعت قلب ماست برای سپاسگزاری بیشتر داشته ها و درک لحظه حضور
یعنی شور و شعف و ذوق زدگی هات از دیدن کوچکترین داشته ها بیشتر میشه و کیفیت سپاسگزاری خالص تر میشه
یعنی قلبت نرم تر و زیباتر میشه
یعنی تازه به ما اجازه میده از یه زاویه دیگه شکرش را به جا بیاریم و اون دریافت نور درقلبمون به منزله دریافت نور بالاتر و سطح سپاسگزاری از یه درجه بالاتره
یعنی ظرف آدم را بزرگ میکنه نه الزاما داشته های بیشتر
اول قلبت را وسیع میکنه بعد نعمتها خود به خود تو این قلب وسیع وارد میشن
مثل استاد عزیز
با هر کسی صحبت میکنه به نظرم در محضر پروردگاره و خضوع و خشوع داره
با تک تک سلولهاش انسانهارا دوست داره و حس مهم بودن بهشون میده و میگزره
یعنی هر چه بیشتر سپاسگزارتر میشی
یه مقدار خشیعتت بیشتر میشه
انشالله از بنده های سپاسگزار واقعیش باشیم و لحظه های حضورمون در طول روز بیشتر و بیشتر باشه
همیشه برام قابل تحسین بودی و همیشه از خوندن کامنتهات یاد گرفتم
و سپاسگزار حضور شما در این خانواده بهشتی هستم.
آرزو میکنم همیشه لحظه هات در حال ملاقات نور بندگی و حس بهشتی و شور و شعف سپاسگزاری باشی.
آقا رسول الهی که همواره به سلامتی،عشق ثروت وسعادت باشی
از کامنت زیبایی که بهم پیشنهاد دادیو بخونم و قطعا نشانه امروزم بود قطعا رزق امروزم بود قطعا پاداش ام بوده از طرف خداوند به واسطه یکی از دستانش چه قدر زیبا چه قدر پر مفهوم نوشتید و تنها جمله ای که در ذهنم پدیدار شد این بود :
چقدر تحسین میکنم شما رو بخاطر کامنت های عالی و چقدر سپاسگزارم از شما بخاطر زمان و انرژی که برای هر کامنت صرف میکنی و سپاسگزار خداوند مهربان هستم که در این خانواده عالی حضور دارم و هر لحظه از دریای زلال آگاهی آن سیراب میشم.
چقدر این تیکه از کلام شما با من ارتباط گرفت که فرموه بودین:
” دو روز سعی میکنم آگاهانه مثبت باشیم و احساسم عالی باشه و روز سوم سعی میکنم یه کار فیزیکی انجام بدم”
چقدر واقعا همینطور هست و جقدر شما ماشالله قانون رو خوب یاد گرفته اید که اول برای تصمیم گیری یا انجام هرکاری باید به احساس خوب رسید و عمل بعد از آن از احساس خوب نشات بگیرد و آن کار قطعا ختم بخیر خواهد بود.
سپاسگزارم که با کلام شیواتون دوباره این قانون رو یادآور شدین.
و اگر نعمت های خدا را شماره کنید، هرگز نمی توانید آنها را به شمار آورید؛ یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.️
سلام و خدا قوت به استاتید عزیزم و دوستان عزیز
◀️گام بیست و یکم:دلیل دلسردی در مسیر و حل ریشه این مسئله
🟢دلیل دلسردی در مسیر: انتظارات نادرست من از عدم درک قوانین هست تو همه زمینه ها از یادگیری گرفته تا مهارت ،و حرکت ورزشی،شروع یه رابطه ،شروع یه کسب وکار و …. اینه که باید فرداش جواب بده نتیجه مورد دلخواه منو بده این نتیجه گرا بودن من که احساس خوبم رو به نتیجه گره زدن به نظرم از عدم درک قوانین زندگیِ که طی کردن یه مسیر با لذتِ.
درحالیکه نباید رسیدن به نتیجه به من احساس خوب بده و تا به نتیجه نرسم احساسم خوب نمیشه
درک نکردن قانون تکامل باعث میشه به نتایج کوچیکی که قطره قطره وارد زندگیم میشه تمرکز و توجه و سپاسگزاری نکنم و فقط منتظر یه نتیجه بزرگم عشق رو تو مسیر از دست میدیم چون قانون رو درک نکردیم
🟢دلسرد میشیم چون درک نکردیم که این باورهای نادرست محدود کننده یه شبه ایجاد نشده که یه شبه هم عوض بشه تغییر باورهام تکاملی ایجاد میشه
باور درست برای ادامه دادن مسیر
🟢یادآوری هدایتهای خداوند و نتایجی که تو خیلی از موارد مختلف گرفتم مرور این نتایج و مسیر در زمینه های مختلف و هدایتهای که شدم باعث میشه تو زمینه مالی هم باورهای محدودکننده و ورودیهای منفی که ریشه دار و زیاد هم هست روش کار کنم شخصیتم رو تغییر بدم ادامه بدم تا مدارم بالاتر بره امید و ایمان داشته باشم به خداوند و اینکه به این تعهد و استمرارم جهان واکنش نشون میده و نتیجه ها میاد
◀️فراوانی ایده و فرصت با تغییر زاویه نگاه
🟢استاد جان شما مثالی زدید که چطور یه فردی از چیزی که بر علیه اون میگفتند با تعییر زاویه نگاهش تونسته به نفع خودش استفاده کنه و فرصتی برای رشدش بشه
من تو زمینه کاری خودم چند خدمات مرتبط و نزدیک به هم رو ارائه میدم یه سری ها همه اون خدمات و هنرم رو دوست دارند یه سری از افراد هم به یه مورد از هنرم علاقه مند نیستند من از اون مثال شما که در مورد نواک گفتید که چطوری تحسین جمعیت رو در مقابل رقیبش راجر رو تو ذهنش میگفت تو نواک بشنو استفاده کردم منم کسی میگه این یکی هنرت رو دوست ندارم من میگم: سِودا تو نواک بشنو و خیلی با این ایده حال میکنم و احساسم خوبه و اصلا در مورد اون نظر کاملا راحتم و اصلا واکنشی نشون نمیدم
🟢وعده خداوند فزونی و نعمته به خودم یادآوری میکنم سلایق متنوع و فراوونه ایده ها ،فرصت ها ،اگاهی ها ،آدمهای خوب ،……بی نهایته ترس و نگرانی وعده شیطانه دروغ محضه توهمه
◀️ ریشه بابی دلایل انتخاب شریک کاری
🟢بررسی این تفکر از سه جنبه :
به خاطر منابع مالی : باور توحیدی و درست ! من قانون تکامل رو درک میکنم و بهش عمل میکنم از همون داشته های حال حاضر استفاده میکنم قدم به قدم پیش میرم رشد میکنم از سود کارم تو کارم تزریق میکنم و آروم آروم رشد میکنم
به خاطر تقسیم کارها چون به تنهایی از پس همه کارها بر نمیام باور توحیدی و درست ! من یه کارمند با حقوق کمی که برام قابل پرداخت باشه کمک میگیرم تا مسیر برام آسونتر پیش بره
به خاطر پارتی: تا کارم سریع تر پیش بره باور توحیدی و درست ! پارتی من خداست با توکل به خدا و هدایت ویژه خدا کارها پیش میره شرک نمیورزم قدرت رو به خدا میدم
◀️شریک عاطفی
🟢بحث ،بحث انتخاب شریک عاطفی نیست بحث ،بحث برخورد فرکانسی هست
تو مسیری که دارم میرم آدمهایی کاملا منطبق و هم مدار با خودم وارد زندگیم میشه نگاه کنم به آدمهایی که باهاشون برخورد میکنم اگر آدمهای نامناسبو درب و داغونی هستند بی رودربایستی یعنی باور لیاقت من درباره خودم درب و داغونِ و اگر آدمهای درست و حسابی و خوب و فوقالعاده ای هستند یعنی خودم آدم حسابی هستم
🟢نگاه کمال گرایانه هم نباید داشته باشم نقطه کمالی نیست من همیشه میتونم بهتر بشم و کامل و بی نقص در این موضوع نیست اگر آدمهای خوبی کنارم هستند و یه مورد کوچیک نادلخواه منه نباید بگم نکنه من تو فرکانس بدیم و خودمو سرزنش کنم بهتر از اون نکته بد اعراض کنم
🟢اگر کلیت زندگیم در ابعاد مختلف درصد بیشتری خوبه یعنی تو مسیر درستم و باید ادامه بدم و اگر کلیت و درصد بیشتری در ابعاد مختلف زندگی بده یعنی تو مسیر نادرستی هستم و باید بهبود بدم تغییرات مثبت ایجاد کنم
◀️برنامه نباید انتخاب ادمها و موقعیت ها باشه برنامه باید درست کردن خودم بهتر شدنم باشه جهان هم وقتی من بهتر میشم آدمهای بهتر رو وارد زندگیم میکنه درگیر انتخاب کردن نباشم تمرکزم روی خودم باشه، جهان هم تمرکزش روی کاریه که باید برام انجام بده
◀️مشورت گرفتن در حل مسائل
🟢اگر با فردی هم فرکانس خودت هستی با اون مشورت کن و اگر خودت تنهایی هر مسئله ای رو با قوانین تطبیق بده و با خلاقیت اون قانون رو درحل مسائل خودت به کار ببند
🟢مهمترین کار درک کردن قوانین الهی و هماهنگ شدن با اون قوانین هست که میتونم ازش تو حل مسائل استفاده کنم و با تجربه تر میشم از خدا سوال کنم که چه باوری ،چه ویژگی،یا چه تغییری لازمه هدایت میشم و مسئله حل میشه
خدایا سپاسگذارم تو این مسیر تکاملی دارم بهتر میشم و راضی و شکرگزارم خدایا شکرت
با سلام خدمت استاد عزیزم و همه همراهان گرامی
گام 21 : دلیل دلسردی در مسیر و حل ریشه این مسیله
1- انتظار ما اینکه خیلی سریع نتیجه بده و انسان عجول نسبت به نتایج و دلسرد میشه
این موردی هست که در هر چیزی میشه مثال زد ازش از یادگیری یک ساز یک هنر مثل نقاشی و خطاطی گرفته تا هر چیز دیگه ای
من فکر میکنم این بخاطر اون هیجان اولیه هست که ذهن سریع میخواد ما رو ببره در جایگاه نتیجه که خودمون سریع مقایسه کنیم با ادمی که شاید ماه ها و سال ها داره تمرین میکنه ولی ذهن میخواد با یک انگیزه به شدت قوی اون میزان تلاش و کارکرد مستمر دیگری و ندید بگیره و بگه تو میتونی در حالیکه خود این ذهن هم باورنداره که میتونی و ذهن از قبل برنامه ریزی کرده که این کار هم مثل اون ورزش قبلی مثل اون مهارت قبلی سریع میزاری کنار تو فقط شروع میکنی تا به این نتیجه برسی که به درد هیچی نمیخوری و این ها همش بخاطر الگوهای ذهنی هست که در ما شکل گرفته که خود من هم خیلی از کارهایی که نکردم به این دلیل هست و این دارم میگم تا یاداوری بشه برای خودم
که قانون تکامل طی کنم
2- نتایج کوچک برای خودمون بزرگ کنیم
این مدت اخیر این کاری که من سعی میکنم انجام ش بدم و هر مشتری که میاد هر اتفاق کوچک هی تکرار میکنم و مینویسم و برام کوچک نیستن این نعمات که قبلا این نتایج هم نبودن و یاداور میشم که اگه الان ارامش دارم همین بخاطر اینکه الان روی خودم دارم کار میکنم این نتیجه بی دلیل نیست همین اسایش در منزل بی دلیل نیست این همزمانی ها رو خداوند داره مدیریت میکنه
3- نتایج یک شبه تغییر نمیکنه چون ذهن ما یک شبه عوض نمیشه و باید ادامه بدیم و کار کنیم
4-راه پیدا میشه باید ادامه بدیم
این خیلی نکته مهمه بتونیم در لحظات سخت این به خودمون یاداوری کنیم
5 – استفاده کردن از هر تضادی در زندگی به نفع خودمون برای موفقیت
مثل استفاده از یک اهنگی که با عباراتی که منفی بودن در جهت استفاده خود تنظیم بشه
فرصت ها فراوان هست حتی اگر شرایط برعلیه شما هست
من خودم قبلا این کلیپ بارها و بارها نگاه کردم هم تحسین ش میکردم هم اینکه برای یاداوری به خودم نگاه میکردم که باور پذیر کنم که میشه در هر شرایطی از هر انچه به سمتمون میاد استفاده کنیم
اگر کسی کفشی به سمت ما پرت کرد اون کفش به عنوان یک وسیله حمله نگاه کنیم یا اینکه یک وسیله برای اینکه پا کنیم و راحت تر راه بریم
این به نگاه ما بستگی داره که هر شرایط چطور ببینیم
و من امروز دارم همینکار میکنم و میگم حالا که اوضاع خوب نشد پس داره به من نشون میده اون طرف داستان چه موقعیتی دارم
7- چه نوع نگاهی میتواند نتیجه دهد؟؟؟
چه راهی هست استفاده کنیم برای رسیدن به هدف
8- شریک کاری که من هم هرگز نپذیرفتم و حتی زمانی که برادرم گفت میخواد برای من مغازه بزنه 8 سال قبل ولی من به برادرم گفتم من شریک نمیشم با کسی حتی با خودش گفتم من شریک نمیشم
چون همیشه در زندگی م اینطور بودم که دوست داشتم اگه چیزی بد پیشرفت بگم خودم انتخاب کردم و خودم کردم و هیچکس دیگه ای نباشه و تمام مسولیت با خودم باشه
چون اصلا برام کسر شان بود که بگم یکی دیگه با من بود و اون اشتباه کرد
وای هرگز در هیچ زمینه ای اینطور نبودم چه شریک گرفتن چه در انتخاب هر چیزی همیشه تصمیم ها با خودم بود و هرگز نمیخواستم دیگری نظر اضافه ای بده و بخواد اون تصمیم بگیره
9- اما نکته اصلی و اساسی که استاد اینجا گفتن که از دیروز دارم هی تکرار میکنم که واقعا یک تلنگر اساسی به من زد این بود که استاد گفتن به خدا ایمان بیار و رو ی خودت کار کن در شریک عاطفی
بحث انتخاب شریک عاطفی نیست بحث برخورد هم فرکانسی
ادم هایی که تو زندگیمون میاد خوب نیستن ما خودمون خوب نیستیم
در هر کجایی که برخورد میکنیم از اتوبوس گرفته تا کار و ….
انتخاب ادم ها و موقعیت ها نیست
بلکه درست کردن خودم هست و زمانی که من بهتر میشم جهان ادم های بهتری وارد زندگی م میکنه
و کلا انتخاب نمیکنم و تمرکزم روی خودمه
این جمله خیلی طلایی بود که اصلا بحث انتخاب نیست
این خیلی جمله خاصی بود که وقتی من روی خودم کار میکنم دقیقا اونچه که مناسب من هست میاد به سمت من
حالا اگه میخوام مناسب تر باشه من خودم بهبود میدم
اینکه اصلا درگیر انتخاب نباید بشیم
این خیلی نکته طلایی که من فکر میکردم اگه رو خودم کار کنم باز انتخاب برای من میاد
البته این به این معنا نیست که هر چی اومد باید زور قبول کرد
نه به این معنی که انقدر اونچه که میاد باب میل تو هست که اصلا نیاز به انتخاب نیست
البته که این دو طرفه هست و اون فرد هم اینطور نیست که بگیم انتخاب کرده
کلا میشه مثل یک چرخ دنده ای که با هم جفت هستن دیگه انتخاب کردن و نکردن معنایی نداره جهان این دو تا رو بدون هیچ مشکلی به هم چفت میکنه
10- یکی از خواسته های من این هست که همسری داشته باشم که دوست داشته باشه ساعت ها با من صحبت کنه به میل خودش و از این کار لذت ببره
این الگوی عالی از استاد میگیرم
استاد بی نهایت از شما سپاسگذارم همچنین از خانم شایسته گرامی بسیار سپاسگذارم برای این فایل های عالی
در پناه خدای همیشه هدایتگر که وعده هاش حق باشیم.
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
تغییر باورها از زمانی برای منش روع شد که در محل کار خودم تحت فشار قرار گرفتم و آنوقت تصمیم گرفتم که تغییر کنم
این تصمیم برای من سبب شد که به گونه ای شرایط برای من به وجود بیاید
به گونه زمان با من همراه بشود که به راحتی حتی در سر کار هم بتوانم روی ذهنیت خودم کار کنم
توانستم به راحتی و آسانی قدم به قدم جلو بروم
شاید در ابتدا ترس و نگرانی داشتم اما در نهایت به جایی رسیدم که جهان به من کمک تا به بهترین شکل ممکن راه خودم را انتخاب کنم
حس و حال خوب و خوشایندی برای من وجود داشت و من توانستم همه چیز را برای خودم آرام آرام به دست بیاورم
جوری جهان به من کمک کرد که من واقعا خواسته خودم را دیگر دستنیافتنی نمی دیدم
همه چیز برای من به آسانی رقم می خورد
جهان دستهای خودش را برای کمک کردن به من در کار گرفته بود
جهان من را در مسیری قرار می داد و من را به گونه ای هدایت می کرد که امید و اطمینان در دل من به راحتی موج می زد
زمانی که خواستم روی باورهای خودم تغییر کار کنم و تغییر کنم اولین چیزی که نصیب من شد آرامش بود
بعد از یک اطمینان قلبی که همه چیز برای من به موقع رخ می داد
زمان هایی که خودم را به دست جریان هدایت می سپردم
به او اطمینان می کردم
از او کمک و هدایت می خواستم
او من را به گونه ای هدایت می کرد که در نهایت پازل وار تمام شرایط و مراحل زندگی من جور می شد
خیلی اوقات باورها به گونه ای در درون من ریشه کرده اند و من را تحت تاثیر خودشان قرار داده اند که در ابتدا فکر می کنم که باور من تغییر کرده است اما در عمل می بینم که نه اینگونه نیست
نه هنوز آن باور در لایه ای ذهن من ریشه کرده است
چقدر باید بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم تا بتوانم به بهترین نتایج دست پیدا کنم
بی شک می توانم تغییر کنم چرا که خیلی از جنبه های زندگی خودم و در خیلی از مراحل زندگی خودم تغییر کرده ام پس باز هم می توانم تغییر کنم
کافی است که قدم بردارم و بخواهم تغییر کنم
جهان هم به من پاسخ می دهد
جهان هم به من در این راه کمک خواهد کرد
قبلا توانسته ام
قبلا شده است
پس باز هم می شود
پس باز هم رخ خواهد داد
سپاس از خدای ممکن ها
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای مهربانی ها
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام خدمت همه دوستان استاد عزیز و خانم شایسته عزیز
خانم شایسته عزیز با راه اندازی دوره پاکسازی ذهن چه کردید با من
من چند ساله که با استاد اشنا هستم و تقریبا تمام دوره های استاد رو خریداری کردم ،همرو کارنکردم ، وقت نکردم
خیلی نتایج دارم مخصوصا مالی ، در شروع اشنایی با این اموزه ها کسب و کارم رو راه انداختم و درامدم بالای 50 برابر شد ولی درگیر کارم شدم و وقت نداشتم(شایدم بهونه است) و هروز درامدم بیشتر ولی کار فیزیکی بیشتر و نداشتن زمان
وقتی دوره پاکسازی ذهن شروع شد خانم شایسته در توضیح ابتدای این دوره گفتند که 2 ساعت در روز به خودتون روحتون و کار روی این باور ها وقت بزارید و من تصمیم گرفتم از 2 تا 4 ظهر رو در مغازه رو ببندم و فقط این زمان رو به خودم اختصاص بدم و به هیچ عنوان نه به کار نه به هیچ چیز فکر نکنم فقط کار روی باور ها .
چند روز که گذشت خیلی الهام قوی شد که دوره 12 قدم رو از نو شروع کن و من شروع کردم روی این دوره و هر چقدر که در این دوساعت گوش دادم به فایل ها و عمل کردم به صحبت ها اصلا عجیب و غریب اتفاقات افتاد و درامدم در این 21 یا 22 روزی که به گفته ی خانم شایسته عمل کردم و کار کردم درامدم خیلی زیاد شد و این باور که من کمتر کار کنم و بیشتر درامد کسب کنم رو دارم درک میکنم عملا دارم میبینم , مشتری ها میان و دقیقا کار های میخوان براشون انجام بدم که من استادم تو اون کارم و برام بسیار راحته .
در ضمن من تو این چند ساله چند تا باور رو خیلی کار کردم یعنی هر وقت این باور ها رو مینویسم و براشون دلیل میارم و منطق میارم واقعا حالم خوب میشه اون اینهاست:
خدماتی که ارائه میدم خیلی ارزشمنده – خیلی ها به خدماتی که ارائه میدم نیازمندن – خداوند مشتر های که به خدمات من نیازدارن رو به سمت من هدایت میکنه – من فقط باید روی خودم کارکنم بقیه کار هارو خدا خودش انجام میده – پول و ثرو ت خوبه اگه میخوام ادم خوبی باشم اگه میخوام به خدا برسم باید ثروتمند بشم، راه رسیدن به خدا از ثروتمند شدن میگذره
و باید به این اتفاق هم اشاره کنم که وقتی من شروع کردم کسب و کارم رو تو اون محله یه کسی بود که 15 سال بود و کار من رو انجام میداد و خیلی مشتری داشت وقتی من شروع کردم و مغازه م رو باز کردم 3 یا 4 تا دیگه از کسب و کار من تو همون شهرک و محله باز شد ولی من سعی کردم بیشتر روی فایل های استاد و همین طور همون باور های بالا تمرکز کنم و شاید باور تون نشه همه مغازه هاشون رو جمع کردن حتی اونی که 15 سال مغازه داشت و خیلی قدیمی بود همه میشناختنش هم جمع کرد ، من نمیدونم چرا و الان تو این شهرک به این بزرگی من تنهام و مشتری از درو دیوار مغازم میان بالا ، من وقتی اون 2 ساعت رو مغازه میبندم و روی باور هام کار میکنم مشتری میاد بیرون مغازه میشینه تا من مغازه ام رو باز کنم
و حالا شروع کردم از خودم فیلم میگیرم و باور هارو توضیح میدم و مطالب رو انگار دارم اموزش میدم و این فیلم هارو ارشیو میکنم و ازشون استفاده میکنم خیلی تاثیر گذاره و انگار خودم مدرسم برای خودم اموزش میدم و خودم استفاده میکنم خیلی خوبه
در مجموع از خانم شایسه تشکر میکنم این 2 ساعت در روز دیگه برام عادت شده و حتما باید از ساعت 2 تا 4 برای خودم وقت بگذارم و برام شده تفریح عادت لذت
یه موضوع دیگه ای این که درک داشتن احساس خوب و اینکه مشتری های خوب اتفاقات خوب شرایط خوب همش از احساس خوب میاد یعنی من حالم خوب باشه پول میاد جریان پول میاد البته قبلا شنیده بودم ولی واقعا نمیدنم چرا ولی الان بیشتر درک میکنم من تمام کاری که در روز باید انجام بدم رسیدن به احساس خوب هست سپاسگذاری کنترل ورودی ها تکرار باور ها و همین ها انجام همینا حتما باعث حال خوب میشه
همین طور سپاسگزاری ، من هر روز که سپاسگزاری میکنم اولین موردی که ناخوداگاه بهش فکر میکنم و از ته وجودم بابتش سپاسگزارم اشنای با استاد هست و واقعا نمیدونم اگه با استاد اشنا نمیشدم و خدا استاد رو سر راه من قرار نمیداد الان چه وضعی داشتم اینو واقعا میگم انقدر که اموزه ای استاد و شخص استاد رو من تاثیر گذار بوده حتی خانواده من و پدر مادرم رو من تاثیر گذار نبوده(این به معنی بد بوده پدر یا مادرم نیست اونا هم بلد نبودن ، کسی بهشون نگفته بوده که به ما بچه هاشون یاد بدم) برای مثال همین سپاسگذاری واقعا مهمه که نعمت هامون رو ببینیم و به احساس خوب برسیم خیلی مهمه اگه کسی سپاسگذار نعمت هاش نباشه نعمت جدیدی بهش داده نمیشه و باید اینو به شدت تاکید کنن بهش خیلی مهمه همه باید یادش بگیرن خیلی خیلی مهمه ، خدایی همین الان تستش کنید یه برگه بردارید و بگردید دنبال نعمت های تو زندگیتون بگردید که بابتش از ته وجودتون سپاسگزارید بابتش و به احساس خوبی برسید که به وجد بیاد بعد در چند ساعت اینده ببینید چه اتفاقاتی براتون میافته یعنی درجا اتفاقات خوب براوتون میافته و انگار بازیه هر چقدر که بیشتر به احساس خوب برسیم بیشتر اتفاقات خوب برامون میافته خخخخخخ
تشکر از همه از استاد عزیز و خانم شایسته
به نام خدای رحمان و رحیم
وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ️
و اگر نعمت های خدا را شماره کنید، هرگز نمی توانید آنها را به شمار آورید؛ یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
سلام به استاد و و مریم عزیزم دوستان عزیزم
◀️گام بیست و دوم:فرآیند تغییر باورها
🟢ثروت یه امری ذهنیه : برنامه ای که من به ذهنم میدم شخصیت منو از اساس در مورد ثروت درست میکنه ،فرکانس خوبی میفرستم و جهان به این فرکانس پاسخ میده و من در مدار ثروت قرار میگیرم
الگو دادن به ذهن : نشون داد افرادی که بدون هیچ عامل بیرونی(سرمایه مالی،تحصیلات خاث،جنسیت و سن ،ظاهر خاص،محل کار و زندگی ،خانواده …..)ثروتمند شدن از مسیر درست به اسونی و طبیعی
◀️مسیر درست نتیجه درست و پایدار رو ایجاد میکنه
🟢تومسیر درست حرص وطمع نداری، دزدی و دروغ گویی نیست یه مسیر الهی پر از آرامش و احساس خوب و دریافت الهامات پاک خداوند هست ثروت پایدار و زندگی.شاد و توحیدی داری.
مسیر نادرست چند روزی پول از مسیر نادرست داری ولی با همون اموال در دنیا و آخرت عذاب میبینند.
◀️اهرم رنج و لذت در مورد ثروت
🟢 برای من به شخصه شخصیت درست خیلی مهمه و همیشه سعی کردم در همه جزئیات زندگیم اصول اخلاقی درست رو داشته باشم و پایبند به این اصول باشم .
الگوهایی که از بچگی تا به امروز همواره به ذهنم داده شده و باعث شده اهرم رنج و لذت تو ذهن من در جای نادرست قرار بگیره این ورودیهای منفی رو که ذهن من ثبت شده پاشنه آشیل قویی در منه که هرچقدر روش کار میکنم میبینم هنوز کامل برطرف نشده هنوز در خیلی از مواقع همین باور نادرست داره خودشو نشون میده در حالی که ذهن من میگه نه این موارد درست شده دنبال یه باور محدود کننده دیگه باش ولی من میگم نه ذهن من میخواد منو گول بزنه چیز دیگه ای نیست همین ها رو باید تا آخر عمرم روش کار کنم .
🟢شخصیت برای من خیلی مهمه اونوقت الگوهای ثروتمندی که در اطراف من بوده شخصیت درستی نداشتند و ذهن من پول و ثروت رو با شخصیت افراد یکی کرده و بااااارها دارم به ذهنم میگم که شخصیت از ثروت جداست این افراد اگر فقیر هم بودند دقیقا همین شخصیت نادرست رو داشتند ثروت فقط شخصیت افراد رو بولد تر میکنه
زن و شوهر دارایی خودشون رو از هم پنهان میکنند
هر دارایی دارند باهاش شواف کردند پز دادند
فقط به خاطر پولی که دارند مورد تایید و احترام قرار گرفتند
مغرور و بی ادب و دروغگو وبی جنبه بودند
هروسیله ای رو فقط برای دیده شدن و جلب توجه خریدند در خدمت ثروت بودند
بچه های بی ادبی تربیت کردند
ذهن من میگه ثروتمند بشی قشنگ مثل همین افراد رفتار میکنی
ثروت مثل اکسیژن جاریه اگر در مدارش نیستم به خاطر همین اهرم رنج و لذت نادرستی هست که تو ذهن من هست
◀️اقدامات من برای درست کردن این اهرم در ذهنم
شخصیت رو کلا از ثروت جدا کردم
انتخاب الگوی ثروتمند درست از جمله الگوهای قرآنی سلیمان نبی،داودنبی،ابراهیم علیه السلام،پیامبر و استاد جان و ….
مترادف کردن ثروت با توحید و تنها راه رسیدن به خدا محبوبتر شدن نزد خدا ،درستکار و رستگار شدن، بهشتی شدن
یادآوری این همه ثروت و نعمتی که در حال حاضر دارم پولی که دارم خونه ای که دارم آزادی و آرامشی که دارم و همه این موهبتها منو باشخصیت تر ،بهتر و آروم تر ،خداگونه تر ،معنوی تر توحیدی تر و شکرگزارتر ، سلامت تر ،رابطه منو با خدا بیشتر و به خدا نزدیکتر کرده
مدیریت هزینه هام با هدایت خداوند در مسیر درست و لذت بخش و منطقی هست و در خیلی از موارد با بالا رفتن لیاقت درونیم و اعتماد به نفسم و مهم نبودن فکر و نظر و قضاوت دیگران به بی نیازی رسیدم
تمرکزم روی خودم و کار کردن روی باورهام بیشتر شده
کنترل کانون توجه و ورودیهای ذهن
کار کردن روی باور فراوانی و لیاقت درونیم و باورهای ثروت و باورهای توحیدی مسیری الهی برام هست که میخوام تو این مسیر تکاملی بهتر و بهتر بشم
🟢 تنها راه گذر از ثروت رسیدن به ثروت تجربه کردن سیر شدن و گذر کردن هست
انتخاب زندگی ساده یه انتخابی هست که در آزادی مالی معنا پیدا میکنه که از خودشناسی بهش میرسی نه به اجبار و از سر نداری ساده زیست بشی و تا آخر عمرت در حسرت داشتن خواسته هات باشی
خدایا سپاسگذارم که همواره ثروت تو مثل اکسیژن جاریه منو با اهرم درست رنج و لذت در مدار ثروت قرار بده تا ثروت به دنبال من روانه بشه الهی امین
با درود فراوان بر استاد عباس منش عزیز و استاد مریم شایسته
و تمام عزیزان و دوستان
واقعا به طرز خیلی عجیبی به این دوره بسیار خوب هدایت شدم. تصمیم گرفته بودم که حسابی روی خودم و باورهام کارکنم که بتوانم زندگی خوبی داشته باشم که بعد از مدت ها اومدم سراغ سایت استاد عباس منش و در عقل کل شروع به سرچ سوالاتم کردم و جواب ها و راهنمایی های دوستان را خوندم که هدایت شدم به فایل ارسالی نتایج اقارضا وقتی که دیدم و شنیدم چطوری موفق شده منم شروع کردم به اقدام کردن، اول تمام بدهی هایم را لیست کردم از کم به زیاد و تونستم مقداری از آن ها را پرداخت کنم و اومدم سراغ قسط های ماشین که چند ماهی هست پرداخت نکردم و خیلی هم جریمه به آن خورده و الان درحدود 270 میلیون تومان مانده داره تصمیم را گرفته بودم برای فروش ماشین سایت دیوار را باز کردم که ماشینم را برای فروش آگهی کنم بعد نمی دونم چی شد وارد سایت استاد شدم و این دوره را دیدم و قبل از هرکاری فایل راهنمای استفاده از دوره که توسط خانم شایسته عزیز ضبط شده بود را دانلود کردم و شروع به گوش دادن کردم توی فایل گفته بودند که هیچ اقدامی دیگه نکنید و به این دوره گوش بدید و عمل کنید و انگار یه صدای از درونم بهم گفت صبر کن و با تمام وجودم شروع کردم به گوش دادن دوره و نکته برداری از آن و امروز که بیست و نهم مهرماه است گام دوم دوره را می خواهم گوش بدهم واقعا خداوند منو هدایت کرد به سمت این دوره و با توکل به خداوند متعال و با کمک شما دوستان و استاد عزیز بهترین ها برایم رقم خواهد خورد
از همگی سپاسگزارم درپناه حق
به نام خداوند هدایتگر
سلام به اساتید عزیزم و دوستان خوبم
گام 22
– برای تغییر باورها راهکار، آوردن منطق و پیدا کردن الگوها و شواهد و استفاده از اهرم رنج و لذت هست.
منطق برای اینکه به ذهنم نشون بدم چرا این باور اشتباهه و اصلا وجود نداره و فقط یک توهم بزرگ شده توی ذهن منه. و آوردن شواهد و الگوها برای تثبیت بهتر این موضوع.
اهرم رنج و لذت به من کمک میکنه تا جای رنج و لذتی که در مورد ثروت اشتباه در ذهنم قرار گرفته اصلاح بشه. اینکه بدونم چرا ثروت رو نمیپذیرم و اون موارد رو اصلاح کنم و به ذهنم نشون بدم که با ثروت چه جنبه هایی از زندگی من بهتر میشه.
یکی از باورهای مخرب اینه که کسایی که پولدارن از راه نادرست به ثروت رسیدند، یا اینکه پول ذات انسان رو بد میکنه. و اصلا پول ذاتش بد و کثیفه.
افرادی که از راه نادرست به ثروت رسیدند، نمیتونند ثروت پایداری داشته باشند چون باور لیاقت و فراوانی رو ندارند، چون هدایت های خدا رو دریافت نمیکنند.
درسته که خیلی توی فیلم ها و سریال ها دیدم که افراد پولدار آدم های کثیفی هستند ولی من توی زندگیم با آدم های میلیاردری آشنا شدم که گذروندن وقت باهاشون جزو بهترین لحظات زندگیم بود. خانم هایی که اینقدر برای خودشون ارزش قائل بودن که دنبال علائقشون بودن. دنبال مسائل بیهوده و سرک کشیدن توی کار بقیه نبودن. چقدر با احترام صحبت میکردن و چقدر حس قشنگی بود کنارشون بودن.
گام بیست و یک
سلام دوباره به استاد و بانوی عزیزم
استاد سالها هست که من دلم میخواد برا خودم کار کنم ولی رعایت نکردن تکامل منو پایین کشید
استاد سالها پیش خیلی دلم میخواست شغلی ایجاد کنم برا خودم
پول جمع کردم و رفتم سبزی خورد کن گرفتم و استاد اشتباه پشت اشتباه
شرک ورزیدم گفتم تنها نمیتونم باید یکی بهم کمک کنه چون برادرم هم بیکار بود ازش خواستم باهم دیگه این کارو شروع کنیم ما هممون عجول و نام امید بودیم و من اعتماد به نفسم پایین بود و از اینکه تنهایی نتونم از پس این کار بربیام می ترسیدم
استاد چون عجول بودیم و زودتر میخواستیم پول به دستمون برسه نامید شدیم و حرفهایی نا امید کننده بهم زدیم باور فراوانی مون ضعیف بود و چون تحت فشار مالی بودیم ذهنمون در گیر بود مشتری خیلی کم بود
همین که تصمیم گرفتم استاد این کارو جمع کنم سبزی خورد کنو برگردونم به جای قرضم به اون فرد
بعد از برگرداندن من چی شد؟
یک سفارش بزرگ گرفتیم چهل کیلو و دیگه همه چیز تموم شده بود فرصت و با دست های خودم نابود کردم
استاد صبر کردن
شرک نداشتن
روی توانایی خودت حساب کردن
ورودی مالی داشتن تا زمانی که بتونی از همون اشتغال زایی هزینتو در بیاری
روی هیچ کس حساب نکردن
به ترسات غلبه کردن
جسارت در تصمیم گیری
اینارو باید یاد میگرفتم استاد
متاسفانه من اشتباهات زیادی انجام دادم
و دوباره بدون رعایت تکامل بازم خواستم کار خودم و شروع کنم و بازم شکست چون من هیچ تغییر نکردم
بعد ها گفتم باید تغییر کنم باید اوضاعم بهتر بشه با شما آشنا شدم ولی آنقدر چاله چوله زیاد داشتم و لاک پشتی میومدم جلو که اون نتیجه ای که میخواستم و تو این مدت نتونستم بگیرم
تو این فایل فهمیدم هنوز در حال طی کردن تکاملم
من باید یک شخصیت جدید بسازم با آدم های جدید راحتتر برخورد کنم بتونم روی خودم سرمایه گذاری کنم به فکر شریک نباشم و اگه کمک لازم داشتم میتونم یکیو استخدام کنم
استاد شما سالهاست که میگید خودت فقط خودت روی زندگیت میتونی تأثیر بزاری میتونی تغییرش بدی
من میشنیدم استاد ولی از ته وجودم باور نداشتم چشمام به دستای دیگران بود فکر میکردم هیچ توانایی ندارم
ولی دارم یاد میگیرم توانایی خودم و کشف کنم از هیچ خوبی خودم نگذرم و روش زوم کنم و هر روز یک تمرین هم باشه انجام بدم تا قدمی برداشته باشم برای بهبود شخصیتم
ادامه میدم استاد البته که منم یه روز کلی خبر خوب تقدیمتون میکنم
خدایا خودت کمکم کن
به نام خداوند بخشنده مهربانم
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
حمد و ستایش مخصوص پروردگاریست که رب و فرمانروای جهانیان است.
خدایا به تو پناه میبرم از خودم و باورهای محدود کننده
الهی به امید تو
هیچ ایده ای ندارم در مورد چه چیزی میخوام صحبت کنم
از خداوند یاری میخوام بر طبق اصل و اساس هستی بتونم اون چیزی را که میگه در کامنتم به رشته تحریر در بیارم
امروز در جهت تمرکز به نکات مثبت ،آماده شدم و به پارک سر کوچه رفتم ،یه پارک جنگلی زیبا و تمیز ،که هر وقت پیاده روی میکنم حالم عالی میشه
یه لحظه یاد دوران بچه گیم افتادم که اینقدر فضای سبز کم بود که من در سن 10 سالگی از مارلیک کرج سوار مینیبوس میشدم با دوستانم تا برسم به پارک شهید چمران و اونجا با وسیله های رایگان بازی کنم
و این آرزو در من ایجاد شد که در محلی زندگی کنم که چندین پارک داشته باشه و من راحت بتونم به پیاده روی بپردازم و فرزندانم هم از این موحبت استفاده کنند
دیدم واقعا این محقق شده
ولی یه اصلی را ما انسانها به صورت قانون دراووردیم و اون مالکیت نسبت به نعمتهای پیرامونمان هست
خونه ،ماشین و باغ ،و…
یه حسی در درونم به قلیان دراومد که ببین رسول جان تو این پارک افراد زیادی دارند پیاده روی میکنند. و روی نیمکت نشستن ولی از این 30 ،40 نفر کیا احساس مالکیت در این پارک را درند
منم که خیلی حس خوبی داشتم ،گفتم معلومه،
من
از جواب خودم خیلی خیلی حالم بهتر شد
و ادامه گفتگو شروع شد
بهم گفت ببین برای هر انسانی اون قدرت ،و انتخابگر بودن و ناضر بودنش بزرگترین موحبت و استعدادیه که داره،
یه لحظه فکر کردم خیلی از ما آدمها خونه به ناممون هست ،ماشین به ناممون هست ولی ظاهرش اینه و باطنش جور دیگه ای هست
چطور؟
خیلی از ما خونه به اسممون هست ولی هنوز سند قطعیش به اسمم نخورده
یعنی وارد خونه که میشیم نداشته هامون در ذهنمون نقش بسته و باعث شده که نه تنها سند این خونه در گرو باشه بلکه خونه ای که من آرزوش را دارم هم اصلا بهش نرسم
کسی که سند خونش قطعی خورده باشه وارد خونه که میشه ، وقتی لبخند همسرش را میبینه ذوق میکنه،وقتی بازی بچه هاش را هر روز میبینه ذوق میکنه،وقتی پرده خونش را کنار میزنه از صدای کنار رفتن پرده ذوق میکنه ،وقتی غذایی از دست همسرش آماده شده و نوش جان میکنه ، ذوق میکنه،مبل و صندلی خونه را که میبینه ذوق میکنه،
مثل استاد یه قابلمه که برقی بوده و توش ماکارانی میپخته هزاران بار براش ذوق میکرده
کابینتهای خونش را وقتی باز میکنه و این همه وسائل برقی توشه ذوق میکنه
برا فرش خونه که داره روش راه میره ذوق میکنه
برا لباسهای تو کمد دیواری ذوق میکنه ،
برا تمیزی خونه ذوق میکنه
و ایجا دیگه تو سند مالکیت این خونه قطعی به نامت خورده یعنی تو شایسته شدی
یعنی تو لایق این هستی که بهت خونه بهتر و وسیع تر داده بشه
چون سند مالکیت قطعی را به نامت زدی
یعنی درک کردی و فهمیدی که یه موجود کاملا فرکانسی هستی و وقتی به احساس خوب رسیدی یعنی تو آغوشش وارد شدی و اون حس عالی یعنی نیستی ،یعنی رهایی ،یعنی توکل ،یعنی درک جایگاه خودت نسبت به خداوند ،یعنی درک دهندگی و بخشش بینهایت خداوند
یادمه 12 سال پیش که توی یه شرکتی کار میکردم
بنا به شرایط سختش اومدم بیرون و خیلی از لحاظ مالی شرایطمون سخت شده بود
یادمه یه انسان سپاسگزار و با عزت نفس بالا در کنارم بود و از جانب خدا همیشه تنهام نزاشت و همیشه شکرگزار بود
یادمه اون روزها من توانایی خردیدن گوشت را نداشتم و کلا دوتا مرغ میخریدم و همسر عزیزم سینه مرغ را تیکه تیکه میکرد و در خورشت میریخت
قرمه سبزی با گوشت مرغ،قیمه با گوشت مرغ
اون روزها یادمه با اینکه شرایط پدر و مادر خودم و پدر همسرم خوب بود ولی همیشه از زبون این فرشته این کلام جاری بود
ما داریم یخچالمون پره
گوشت ، ماهی، داریم
و کل حقوقم همون 5 ام هر ماه به صفر میرسید برای بدهی و وام و قرض
درصورتی که 6 ماه ما با این اوضاع سپری کردیم و
درها برامون باز شد و من در یه شرکت مشغول به کار شدم
الان شرایطم طوری هست که یخچال خونه ام پر گوشت و مرغ و …
هست .
خوبه آدم همیشه برا یه لحظه یه فلش بک به عقب بزنه ببینه کجا بوده و الان کجاست
در واقع ما در هر لحظه در حال گسترش ظرف وجودی خودمون که همون جایگاه احساس خوبه هستیم
در روابط ،در مالی و در سلامتی
الان کل بدهی هام را به لطف خودش پرداخت کردم و یه زندگی آرام و رو به جلویی را درام سپری میکنم
این حس مالکیت مقوله ای هست که میشه به همه چیز بسطش داد
من میخواهم برسم به فلان باغ و فلان ویلا
خیلی هم خوب دمت گرم که این خواسته را داری
ولی آیا نسبت به اون چیزی که داری حس مالکیت را ادا کردی و به خاطرش سپاسگزار بودی
تو این حین محمد حسن جان وارد اتاق شد و درس سوم فارسی کلاس پنجم را برام تعریف کرد
رازی و ساخت بیمارستان
داستان مضمونش این بود که یه عده اومدن پیش رازی
رحمت الله که بیمارستان میخواهیم بسازیم و هر کس دوست داره کنار خونه خودش این بیمارستان ساخته بشه
و جناب رازی رحمت الله عنوان میکنه برید یه مقدار گوشت تهیه کنید و تقسیم میکنه به تعداد کوچکتر و میگه اینهارا ببرید در نقاط مختلف شهر قرار بدید
و بعد چند روز که میرن میبینند گوشتها همشون خراب شده و فقط در یه نقطه گوشت سالمتر مونده و چیزیش نشده
و میگه تو این نقطه بیمارستان باید احداث بشه.
یعنی هر جای خوش آب و هوایی ،هر جایی که تو از جمع های عمومی جامعه به دور هستی و ورودی نمیگیری تو حال خوب را داری تجربه میکنی
و اون تنهایی و به دور بودن از جامعه هست که باعث خوب شدن حال تو میشه نه قرص و دارو و …
یعنی زمان پیامبر هم، او خودش را به غار میرسونه که از ورودیهای جامعه به دور بمونه
چون هر کسی که به مشکل میخوره از درون فاسد میشه و بعد به جسمش آسیب میرسه
انگاری خدا داشت به من آلارم میداد که ورودی خوب بهترین و بالاترین فایده را برای ما داره
آخه میدونید مشکل کجاست
اکثریت ماها که وارد سایت میشیم شرایط الانمون را بازگو میکنیم
یعنی عوامل بیرونی
در صورتی که بالاترین قدرت در درون ما هست و اون اصل خارپشتیه
جهت دهی آگاهانه کانون توجه
ما باید در این موضوع که کل دوره های استاد را در بر میگیره به تبحر برسیم
من میخوام به درآمد بیشتر برسم راهش زدن سند مالکیت تموم اون موحبتهایی هست که در تجربه زندگیم هست و من فقط باید ببینمشون و شکرگزاری باشم
یه مثال بزنم
یه روز رفته بودم نونوایی نون بگیرم دیدم یکی از نزدیکانم که وضع مال خوبی هم داره
در یک زمان با من وارد نانوایی شدیم و اتفاقا ماه رمضان بود شاطر هنگام پول دادن ،گفت نون صلواتیه
منم خدارا شکر کردم زبونا
ولی عکس العمل این دوستم برام خیلی جالب بود
همون لحظه داشت با خانمش صحبت میکرد آنچنان از صمیم قلبش برای این ورودی 5 هزار تومنی خوشحال بود و لبخندی تا بناگوش و احساسی که نمیتونم الان با کلمات توصیفش کنم داشت که انگاری یه مرسدس بنز کادو پیچ را بهش هدیه دادند
با خودم به فکر فرو رفتم که باید هم وضعیت این انسان همین باشه ،چون واقعا لایقش هست
وضعیت زندگی ما آدمها را او حد و میزان سپاسگزاریمون تعیین میکنه نه صرفا داشته های زیاد
برای همین هم هست استاد تو این پروژه مقدس تقریبا توی همه فایلهاش میگه تکامل را رعایت کنید
و عجله نکنید
من خودم را میگم میخوام به خونه بهتر ،باغ و ماشین بهتر برسم راهش اینه که تکامل را در زدن سند مالکیت داشته هام رعایت کنم
و اون حال خوب در شکرگزاری جزئی ترین نعمتهایی هست که دارم
برای همین همش دنبال ایده و دور زدن قانون هستم که فقط برسم
غافل از اینکه رسیدن به هدف ملاک نیست پر کردن و تکامل طی کردن در رسیدن به احساس خوبه که درهارا برامون باز میکنه
هر دفعه تصمیم میگرم که یه مدتی را فقط روی احساس خوب داشتن ذوم کنم ولی دوروز این کار را میکنم روز سوم دنبال یه کار فیزیکی هستم
به نظر میاد بعد 21 روز از این دوره مقدس که اینقدر آگاهی هاش خالص و کاربردی بوده و هست داره هر لحظه به اصل اشاره میکنه
که اگر ما در بدترین شرایط مالی و روابطی و سلامتی باشیم
چیزی که زندگی و تجربه یه زندگی عالی را برامون به ارمغان میاره شکوفا کردن استعدادها و توانمدیهامون از دریچه تمرکز حداکثری به کانون توجه در رسیدن به احساس خوبه که اصل و اساس هستی هست
وقتی در این توانایی به تبحر میرسیم
و جهان خودمون که همون جایگاه احساسه را گسترش میریم
لاجرم ثروت و نعمت و سلامتی و روابط عالی را تجربه میکنیم
و اونوقت هست که خداوند از دست این انسان رشد یافته از درون
جهان دیگر انسانها را هم گسترش میده و میگه تو لایق این هستی که جهان اطرافت را هم گسترش بدی و حال خوب را به همه جا گسترش بدی
که استاد عزیزمون بهترین الگو در همه زمینه هاست.
بعضی وقتها وارد یه خونه هایی میشیم
ناخودآگاه حالمون خوبه
انگاری در و دیوار این خونه ها دارن از کوچکترین اشیا با آدم حرف میزنن
میدونید چرا ؟
چون یک انسان سپاسگزار و یه خانواده سپاسگزار در این خانواده هست
که حتی پیرامونش را هم با حال خوبش گسترش داده
و تک تک این وسائل خونه در حال خوش معنوی هستند
و برعکسش هم صادقه که وارد بعضی خونه ها که میشی ناخودآگاه احساس خفگی بهت دست میده
و میخواهی سریع فرار کنی و بری چون نمود یه انسان ناسپاس در این خونه هست و به پیرامونش هم اثر گزاشته.
نمیدونم حرفام یه مقداری پخش و پلا شد
ولی اینها چیزهایی بود که امروز با حال خوش سپاسگزاری بهم الهام شد و دوست داشتم به شما عزیزانم به اشتراک بزارم.
شاد باشید و سلامت و ثروتمند.
حق یار و یاورتان.
سلام رسول عزیز
دمت گرم که آنچه که بهت گفته شد رو اینجا نوشتی، خدا میدونه چن نفر با خوندن این در و گوهری که نوشتی، مثل من یه تعهد اساسی به خودشون بدن که اولویتشون رو بذارن روی سپاسگزاری بابت داشته هاشون و به قول خودت سند 6 دنگ همه اون چیزی که دارن رو به نامشون بزنن. چه زاویه دید قشنگی بود اینکه گفتی وقتی ما به اندازه کافی با چیزایی که داریم حالمون خوب نیست و بابتشون شکرگزار نیستیم، معادل اینکه اون نعمت 6 دنگش به ناممون نیس وهمین مانع ورود نعمت های دیگه به زندگیمون میشه.
دمت گرم رسول جان وخوش بحالت به خاطر حضور فاطمه عزیز و دوست داشتنی توی زندگیت، به قول فاطمه جان، خدا به زندگی خوشگلتون برکت ونعمت و ثروت و سلامتی بی حساب ببخشه.
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
سلام به آبجی مرضیه عزیزم
سلام به بهترین و خوش قلب ترین خانم دکتر دنیا
اگر فکر کردی یادمون نیست که آبجی مرضیه پایان نامه عالی داده و ما یادمون رفته سععععخت در اشتباهی
معمولا داداشا خیلی جزئی یادشونه آبجی شون تو چه مرحله از پیشرفت و حال خوب هستند و کامنتاشونو دنبال میکنن
خدارا هزاران مرتبه شکر برای وجود نازنین و مهربون شما فرشته ها در این سایت نورانی
خدارا شکر که کامنت و دیدگاه بنده مورد توجه شما قرار گرفته و اعتبار اون فقط و فقط از خودشه
خانم دکتر و آبجی عزیزم بهترینها سهم قلب زیبا و زندگی بهشتی شما باشه انشالله.
بنام الله
سلام ودرود فراوان به دوست عزیز وارزشمندم
آقا رسول خدارا شاکرم که امروزم را با احساس عالی که از دیدگاه قشنگت گرفتم شروع کردم صبح طبق عادت همیشه به محض بیدار شدنم آمدم به سایت تا ببینم استاد شایسته فایل گام بعدی را گذاشته یا نه ولی همین که وارد این صفحه شدم یه حسی بهم گفت همین جا ببین دوستانت چی نوشتند وکامنت شما را خواندم چقدر برام درس داشت که وقتی برای داشته هامون ذوق نکنیم وسپاسگزار نباشیم یعنی مالک آن نیستم وکامنت شما چه تاثیر مثبتی روی من گذاشت خدایا شکرت
با اینکه وقتی از وسایل خانه استفاده میکنم کلی ذوق میکنم به تک تک وسایل خونه عشق می ورزم وهر روز به خاطر داشتن این نعمتها خداراسپاسگزارم ولی دیدگاه شما یه چیز دیگه ای بود انگار باید من می شنیدم پریروز تصمیم گرفتم که یه چله سپاسگزاری داشته باشم باورتون میشه وقتی دیروزدفتر دوسال پیشم را برداشتم دیدم هرروز سپاسگزاری برای داشته هام را می نوشتم وجمله ای که خیلی بزرگ بالای صفحه نوشته بودم شمارش نعمتها تنها راه فراوانی آنها در زندگیتان هست
چقدر ذوق کردم خداوند با نشانه ها با من حرف زد که تصمیم درستی گرفتی وامروز مرا آورد سر کامنت شما
رسول عزیز از صمیم قلبم از شما سپاسگزارم که آنچه به قلبت الهام شد به تحریر در آوردی
زندگی ای سر شار از آرامش ،ثروت ،سلامتی، حال خوب در هر لحظه برایتان آرزو می کنم امیدوارم که همیشه حال دلت عالی باشد
سلام مرا به فاطمه جان برسان
یا حق
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
سلام به آبجی فهیمه عزیزم سلام به خانواده بهشتی شما و همسر عزیزتون
خدا را شکر که در جهت اشاعه نور الهی هر کدوممون توی این سایت مثل یه پازل داریم خوب میدرخشیم و اون انرژی و اون بالندگی را به سمت بینهایت نور الهی به حرکت در میاریم و خداونده که از درونمون این نور را هدایت میکنه و خودش هم این نور را تحویل میگیره و همین طور جهانمون داره به سمت قشنگی ، زیبایی و بالندگی حرکت میکنه
ما بچه های سایت خیلی خوشبختیم
واقعا اینو از صمیم قلبم میگم
که داریم نور توحید و یگانگی خدارا هر روز مزه مزه میکنیم
خواهر بزرگوارم
آیت الله بهجت یکی از اون انسانهای رشد یافته ای بوده که اصلا و ابدا هیچ وقت استادی نداشته و همیشه استاد واقعی را خداوند منان میدونسته و طبق اصل توحید میگفته وقتی که شاگرد از درونش به توحید و ایمان قلبی برسه از بینهایت راه استاد براش فرستاده میشه و میدونید یه جورایی خودِ خودش میشه استادِت(مزین شدن نور هدایت قلبی)
و اینکه در مورد شکرگزاری و چله شکرگزاری فرمودید
به نظرم اگه بیایم و کار را تو ذهنمون یه مقدار راحت تر کنیم و بگیم من 24 ساعت از وقتی که بیدار میشم وقت دارم به عشق بازی با خداوند و لحظه رفتن به جهان تک بعدی که با خواب شب آغاز میشه
و ما در هر 24 ساعت یک بار صبح زنده میشیم برای عشق بازی و یه بار در اعماق شب با اعمالمون در محضر پروردگارمون حاضر میشیم و تمرین ستاره قطبی نمود
اینه که در هر لحظه از این امروز زیبا و بهشتی اصل خشوع و خضوع را رعایت کنیم
منیت و مالکیت را وقتی که از درونمون و از اعماق وجودمون سپاسگزار بودیم بدیم به خداوند وهاب و با دریافت اون شور و شعف درونی از حال خوب و سپاسگزاری بینهایت نعمتی که بهمون در یک روز داده و میده به ملاقاتش بریم و دفتر مشقمون را باز کنیم و حساب پس بدیم
از لبخند بینهایت مهربانانه همسرمون
از بازی کودکانه بچه هامون
از رزق های کوچیک و دم دستی گرفته تا رزق دیدن یه هوای پاک و تمیز
از نونی که چند تا کنجد بدون اینکه ما درخواست نان کنجدی کرده باشیم پاچیده شده با نونمون
از لبخند یه کودک وقتی از پیاده رو رد میشیم
از ذوق زندگیهای یه دفعه ای که بهمون وارد میشه
یه وقتهایی یادمه قبل دوره لیاقت
به جای این ذوق زدگیهای یه دفعه ای
لحظه هایی در قلبم نور خاموش میشد و بی آنکه متوجه بشم نجواهای یه دفعه ای شروع به حمله میکردند
ولی به مرور متوجه شدم که در بیشتر روز به جای اون حمله ها داره یه دفعه ای نور وارد میشه
و من ورود نور را دارم حس میکنم
و گفتگوهای درونی به سمت مثبت شدن پیش میره
یه نفر هست که بالا سر کار داره بهت حس مثبت میده به جای سرکوب
داره تاییدت میکنه و یه جاهایی فکر میکردم منم که دارم این کارا میکنم
ولی متوجه شدم خودشه که داره دست نوازشش را به شکل گفتگوهای ذهنی مثبت بر سرم میکشه
البته که دارم در حضور شما خواهر عزیز و گرانقدرم درس پس میدم
الهی که دلتون همواره به نور ایمان به نور توحید ،به نور توکل ،به نور خشوع و خضوع ،به نور یکی شدن با رب و به نور
لَعَلَّکَ تَرْضَىٰ
مزین بشه و هر لحظه خودتون را درغوش بینهایت مهربانش حس کنید.
سپاس برای حضور پررنگتون در این خانواده توحیدی
حق یار و یاورتون.
به نام مالک آسمانها و زمین
سلام به همه دوستان خوبم
سلام به شما آقارسول عزیز و خانواده دوست داشتنیتون
چقدر این دیدگاه زیبا و متفاوت شما رو دوست داشتم.
چه ستاره قطبی جذابی برام رقم زدید با این نگاه عمیق و قشنگ. ماشاالله به شما. تبریک میگم به این حد از پختگی شما.
دقیقا این حس مالکیت و سند به نام زدن همونه که استاد توی دوره 12 قدم ازش صحبت کردن و گفتن باید بتونی جوری خواسته ات رو تجسم کنی که انگار بهش رسیدی و با تمام حواس فیزیکیت لمسش کنی.
مثل حالتی که حرف از لیموترش میشه و سریع غدد بزاقیت ترشح میکنه و دهنت حس ترشی رو حس میکنه.
شما هم خیلی قشنگ به یک بیان دیگه این موضوع رو بیان کردید.
شما گفتید مسئله فقط مادیاتی که قابلیت سند خوردن به ناممون رو دارن نیست.
بلکه پارک محله هم میتونه سندش به نام من باشه اگر با پیاده روی کردن و حس کردن تک تک اجزاش من لذت ببرم. اگر بابت تمام دقایق حضورم در اونجا شکرگزار باشم یعنی نعمت وجود اون پارک متعلق به منه.
منم یه جمله به این ادراک عالی شما اضافه می کنم: اینکه اگر با تمام وجودم شکرگزار تمام داشته هام باشم اونها رو مسخر خودم کردم
حالا میتونه پارک محله باشه، میتونه فلان خونه یا ماشین یا ویلا یا حتی همسر دلخواه باشه.
میتونه رفتار خوب فرزندم باشه.
میتونه شغل مورد علاقه ام باشه.
این منم که با تجسم کردنِ حس مالکیتش و همزمان سپاسگزار بودن بابتش دارم اون حس یا ثروت یا نعمت رو مسخر خودم می کنم. وقتی در جهان فرکانسی تونستم تسخیرش کنم لاجرم در جهان مادی هم برام مهیا میشه.
این ساده ترین و سرراست ترین برداشتی بود که از توضیحات استاد و تفسیر جدید شما از اون تونستم داشته باشم
و بی نهایت ازتون ممنون و سپاسگزارم که با انشای خودتون این مطلب مهم رو برام یادآوری کردید.
سلام گرم منو به فاطمه جانم برسونید و محمدحسنجان و هلیساجانم رو ببوسید.
خدا حفظتون کنه.
الهی شکر برای رزق و روزی شیرین امروزم.
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
سلام به آبجی سعیده عزیزم
سلام به خانواده قشنگت و توحیدی شما بزرگوار
به قول یکی از استاتید عزیزمون یا ما در طول روز در حال گسترش پهنه بینهایت درونمون هستیم یا در حال بقا و سعی در رسیدن به نور ،سعی از بیرون آمدن از تاریکی و خاموشی درون
و سپاسگزار بودن به نظرم بالاترین موحبت الهی هست که میتونه نصیب و روزی کسی بشه که خیلی خدا دوستش داره
خیلی براش عزیزه
سپاسگزاری یعنی کل عمر خودتو اینقدر کوچیک کنی به اندازه تجربه یک روز
،یعنی درک 24 ساعت طلایی
شاید بگی 24 ساعت هم که نمیشه ولی من اینجا میگم همون خوابی که بعد از چند ساعت عشق بازی با خدا انجام میشه هم عبادته، چون مزین میشه با خواب های و رویا های صادقه
و تایید در مسیر بودن و درآغوش بودن خودش
و باز اگه بتونیم این 24 ساعت را به تک تک لحظه های حضورمون در هر روز مزین کنیم به سپاسگزاری، دیگه نور علی نور اتفاق میوفته
یعنی وقتی شما داری ظرف میشوری به ملاقات پروردگارت رفتی و اون لحظه به قول سهراب سپهری
کجاست جایِ رسیدن
و پهن کردنِ یک فرش
و بی خیال نشستن
و گوش دادن
به صدایِ شستنِ یک ظرف
زیرِ شیرِ مجاور؟
و در کدام بهار
درنگ خواهی کرد؟
و سطحِ روح پر از برگِ سبز خواهد شد؟
کجاست سمتِ حیات؟
در همصحبتی با انسانها این اتفاق میوفته و ما به قول استاد از یه جهان بالاتر داریم اتفاقهای هر لحظه رو رسد میکنیم
حالا کی ما را بالا برده که بتونیم از این دریچه به هر لحظه یه نگاه نو و یه نگاه سپاسگزارانه داشته باشیم
خودش ،
ایمان ،توکل ،توحید ،یک رنگ شدن با نور هستی
یکی شدن با تک تک سلولهای بدن
وقتی به نور متصل شدیم هر سلول ما داره زندگی را زندگی میکنه
قلبمون گرم میشه
دیگه قضاوت رخ نمیدی،
دیگه کینه در این قلب جا نداره
دیگه نفرت خود به خود کنار میره
دیگه فقط و فقط میشه لحظه حضور و اگر هم گه گاهی حمله ها اتفاق بیوفته خودش بالا سر کاره و سریع ما رو میندازه تو ریل سپاسگزاری
دیگه لحظه های حضور پر رنگتر میشه
دیگه زندگی رنگ و بوی تازه ای میگیره
دیگه فقط میخواهی در لحظه باشی و در مسیر لذت
در مسیر لحظه های بیشتر سپاسگزاری
دیگه مقصد برات اعمالی میشه در طول روز که بهت حال خوب بده
هر کاری میتونه باشه آشپزی با عشق
تمیز کردن خونه با عشق
راه رفتن با عشق
شروع کردن کار مورد علاقه قدم به قدم با عشق
صحبت کردن محترمانه با عزیز دل با عشق و احترام
درس دادن درس فیزیک با عشق
صحبت کردن و نوازش با عزیز دلی که میخواد قدم مبارکش را به این دنیای زیبا بزاره
اون وقته که حرکت اتفاق میوفته
حرکت نه برای رسیدن
نه برای داشتن
حرکت برای درک لحظه های حضور رب
حرکت برای درک عشق بازی بیشتر با رب
و مزه مزه کردن نشانه ها ،هدایت ها
دیدن کوچکترین ورودی ها
ذوق زدگی های بی حد از کوچکترین داشته ها و نعمتها
لحظه ها را باید دریافت
جهان ما
کل جهان ما در یک روز اتفاق میوفته و تک تک اون لحظه ها میرسه به ملاقات انتهای شب
و وقتی دیدیم آرامش شب
و لحظه های حضور قوت بیشتری داشت
لعلکم ترضی اتفاق افتاده
راضی هستی و خشنود
و سر بر بالین هم با عشق بازی اتفاق میوفته
بینهایت سپاسگزار حضور شما خواهر عزیزم در این سایت و خانواده بهشتی هستم .
حق یار و یاورتان
سلام به شما برادر نورانی و عزیزم
خدای من شما چه آرامشی داری!
چه قلب بزرگی و چه حس الهی پشت این نوشته ها بود. اشکم جاری شد الهی شکر!
چه وسعت قلبی!
چه نگاه زیبایی!
چقدر برام درس داشت!
چقدر بهش نیاز داشتم!
برای بخشش خودم. برای بخشش جهان اطرافم. برای درک آدمهای پیرامونم.
برای عشق ورزیدن به تک تک ذرات کائنات.
برای در صلح قرار گرفتن با تمام ذرات جهان با تمام تفاوتهاشون.
یکپارچگی من و تمام جهان چیزیه که بهش نیاز دارم تا درک کنم هر آن چیزی که من پیش می فرستم به ذره ای از عالمی که با من یکپارچه است، به من وصله، دقیقا همون به من برمی گرده.
دقیقا میشه آیه: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ
به اندازه یک ذره یک مثقالی اگر فرکانس صلح بفرستی به همون اندازه صلح دریافت می کنی و بالعکس.
چقدر زیبا… چقدر عادلانه!
این منم که تعیین می کنم گرفتار ابرهای تیره و زمین دست و پاگیر باشم یا پرواز کنم و اوج بگیرم و از بالا نگاه کنم.
اگر دیدم رو وسیع کنم، اگر قلبم رو سبکبار کنم به پرواز درمیاد و گرفتار چه کنم چه کنم های بی حاصل نمیشه.
روحم بزرگ میشه، بخشنده میشه، ظریف تر و لطیف تر میشه.
دیگه یک کلاف سردرگم نیست که به هر میخ و جسم تیزی گیر کنه و از هم وا بره.
بلکه مثل یک رنگین کمان میشه در اوج نرمی و زیبایی.
همه چیز رو در خودش حل میکنه و می گذره. به هیچی گیر نمیکنه.
شاد و پاک و زلاله.
و این با بودن در لحظه حاصل میشه.
چقدر زیبا توصیف کردید.
سپاسگزاری برای 24 ساعت.
برای هر لحظه از اون 24 ساعت.
خدایا شکرت چه جوی عسلی جاری شد به قلبم!
چه مائده بهشتی وارد سفره روزی امروزم شد.
عشق ورزیدن حتی به کارهای روتین روزمره.
عشق ورزیدن به تک تک لحظات عمر.
سپاسگزاری برای اونچه که کمتر کسی فکرش رو میکنه که جای سپاسگزاری داشته باشه.
اینه رمز رنگین کمان شدن.
اینه اینه اینه…
از وجود باارزشتون سپاسگزارم آقا رسول خوشقلب و دوست داشتنی
ممنونم که پاسخ به این شایستگی نوشتید و قلبمو جلا دادید.
خدایا متشکرم که منت سرم گذاشتی و دعوتم کردی به اینجا این مهمانی مقدس و پربرکت. چقدر من ثروتمند و سعادتمندم.
همیشه می دونستم معنی اسمم یعنی خوشبخت و سعادتمند اما حالا درست درک می کنم چه سعادتی نصیبم شده که در کنار چنین نازنینانی هستم که نور و عشق رو گسترش میدن.
اون چیزی که روح من و همه ما همیشه تشنه اش هست.
الهی بی اندازه شکرت.
بنام خدایی ک مالکیت آسمان ها و زمین از آن اوست
سلام به شما داداش رسول عزیز امیدوارم حال شما و همه اعضای خانواده گرامیتان عالیی و درپناه حق درآرامش قلبی باشید .
چند وقتیه ک وقتی میرم تو ایمیلم تا کامنت دوستان رو بخونم اون حس نمیاد ک کامنت همه رو بخونم و کامنتایی ک احساسم میگه رو میخونم
امروز قلبم بهم گفت فرشته کامنت داداش رسول
دیشب تو یوتیوب ی فایل قدیمی از استاد دیدم ک راجب معجزه سپاسگزاری صحبت میکرد و امروز کامنت شما
کمی فکر کردم دیدم 70درصد وقتایی ک سپاسگزاری مینوشتم فقط داشتم مثل مشق ی چیزی رو مینوشتم بدون هیچ احساسی
امروز که در شرایطی هستم ک قدمی برداشتم برای بالاتر رفتن و به ظاهر انگار هیچ نوری از آینده روشن دیده نمیشه
وظیفه من بیش از هرزمان دیگری سپاسگزاری قلبیه نه نوشتن مشق
انگار هرچه میگذره این درک بهتر قانون و استفاده بهینه ازش در زندگیم ببشتر جا میوفته
و با اینکه صدها بار درباره قانون تکامل خونده بودم نوشته بودم اما به خودم اومدم دیدم دارم تقلا میکنم و حتی 1 متر هم جلوتر نمیرم
سپاسگزاری دری از نعمتها و فرصتها رو به روی ما باز میکنه اگر واقعی باشه
اگر قلبی باشه این قانون تمرکز به داشته هاست که داشته های بیشتری رو وارد زندگی ما میکنه
نعمتها هستن و دقیقا برای همه ما به یک اندازه هست ماهستیم ک باید ظرف خودمون رو گسترش بدیم
قلبم بهم درست گفته بود کامنت شما همون جیزی بود ک باید میخوندمش و بهش احتیاج داشتم
سپاسگزارم از شما برای حضورتون
درپناه الله یکتا در کنار خانواده عزیزتون شاد و خوشبخت و ثروتمند باشید
سلام به آبجی فرشته عزیزم
سلام
به قول حمید امیری عزیزم
اگه فکر کردی که داداش رسول یادش رفته که یه آبجی پرتلاش و کار بلد تو این سایت داره سععععخت در اشتباهی
نمیدونم ولی شما برام خیلی قابل تحسین هستی
و نمیدونم انرژی تایید و تحسینهای من در حضور پرتلاش شما به شما در این سایت به شما رسیده یا نه
بعضی وقتها واقعا فرصت نمیشه
جواب پر مهر کامنتهای شما بزرگواران را داد
ولی واقعا ما که در یک جهان فرکانسی هستیم این انرژی را با تایید و زدن یه فایو استار میفرستیم
شاید به اندازه دیدن یه نقطه آبی انرژی نداشته باشه
ولی همیشه ستاره هارا باعشق برای عزیزانم میفرستم
بله آجی جانم
در حقیقت وقتی استاد میگه ظرفتون بزرگ میشه
منظورش وسعت قلب ماست برای سپاسگزاری بیشتر داشته ها و درک لحظه حضور
یعنی شور و شعف و ذوق زدگی هات از دیدن کوچکترین داشته ها بیشتر میشه و کیفیت سپاسگزاری خالص تر میشه
یعنی قلبت نرم تر و زیباتر میشه
یعنی تازه به ما اجازه میده از یه زاویه دیگه شکرش را به جا بیاریم و اون دریافت نور درقلبمون به منزله دریافت نور بالاتر و سطح سپاسگزاری از یه درجه بالاتره
یعنی ظرف آدم را بزرگ میکنه نه الزاما داشته های بیشتر
اول قلبت را وسیع میکنه بعد نعمتها خود به خود تو این قلب وسیع وارد میشن
مثل استاد عزیز
با هر کسی صحبت میکنه به نظرم در محضر پروردگاره و خضوع و خشوع داره
با تک تک سلولهاش انسانهارا دوست داره و حس مهم بودن بهشون میده و میگزره
یعنی هر چه بیشتر سپاسگزارتر میشی
یه مقدار خشیعتت بیشتر میشه
انشالله از بنده های سپاسگزار واقعیش باشیم و لحظه های حضورمون در طول روز بیشتر و بیشتر باشه
همیشه برام قابل تحسین بودی و همیشه از خوندن کامنتهات یاد گرفتم
و سپاسگزار حضور شما در این خانواده بهشتی هستم.
آرزو میکنم همیشه لحظه هات در حال ملاقات نور بندگی و حس بهشتی و شور و شعف سپاسگزاری باشی.
حق یار و یاورت
آقا رسول الهی که همواره به سلامتی،عشق ثروت وسعادت باشی
از کامنت زیبایی که بهم پیشنهاد دادیو بخونم و قطعا نشانه امروزم بود قطعا رزق امروزم بود قطعا پاداش ام بوده از طرف خداوند به واسطه یکی از دستانش چه قدر زیبا چه قدر پر مفهوم نوشتید و تنها جمله ای که در ذهنم پدیدار شد این بود :
حیلت رها کن عاشقا؛ دیوانه شو، دیوانه شو.
و اندر دل آتش درآ؛ پروانه شو، پروانه شو.
هم خویش را بیگانه کن، هم خانه را ویرانه کن،
وآنگه بیا با عاشقان همخانه شو؛ همخانه شو.
رو سینه را چون سینهها هفت آب شو از کینهها،
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو؛ پیمانه شو.
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی؛
گر سوی مستان میروی مستانه شو؛ مستانه شو.
سلام بر دوست و برادر ارزشمند
رسول جان عزیز و همسر شایسته ایشان
چقدر تحسین میکنم شما رو بخاطر کامنت های عالی و چقدر سپاسگزارم از شما بخاطر زمان و انرژی که برای هر کامنت صرف میکنی و سپاسگزار خداوند مهربان هستم که در این خانواده عالی حضور دارم و هر لحظه از دریای زلال آگاهی آن سیراب میشم.
چقدر این تیکه از کلام شما با من ارتباط گرفت که فرموه بودین:
” دو روز سعی میکنم آگاهانه مثبت باشیم و احساسم عالی باشه و روز سوم سعی میکنم یه کار فیزیکی انجام بدم”
چقدر واقعا همینطور هست و جقدر شما ماشالله قانون رو خوب یاد گرفته اید که اول برای تصمیم گیری یا انجام هرکاری باید به احساس خوب رسید و عمل بعد از آن از احساس خوب نشات بگیرد و آن کار قطعا ختم بخیر خواهد بود.
سپاسگزارم که با کلام شیواتون دوباره این قانون رو یادآور شدین.
دست خدا همراهتون
شاد و ثروتمند و پیروز و کامروا باشید️️
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
سلام و درود به بهروز جانم
رفیق حال و احوالت چطوره ؟
انشالله که هر لحظه رو دوشش نشستی و با ربِ قادر و وهاب
عشق بازی میکنی
از صمیم قلبم دوستت دارم
ماشالله به این چهره زیبا و درون خوش سیرت شما
بینهایت سپاسگزارم برای نقطه آبی پر برکتی که برام فرستادی و بهتریم رزقِ امروز
برام همین دلنوشته ها هست.
بهروز جان
توحید
توحید
توحید
که در دلِ این توحید ، الماسی به نامِ سپاسگزاری عمیقِ درونی میدرخشه
اصلا هم مهم نیست جایگاهمون کجاست
چه ماشینی داریم
چه خونه ای داریم
چه شغلی داریم
ما عزیز کرده خداییم
چون خودشو درونِ قلبمون داریم
و هر لحظه که در فرکانسِ سپاسگزاری بینهایت داشته ای که داریم ،قرار میگیریم
میتونیم عطر و بوی خدارو با قلبمون احساس کنیم
حتما برا هممون اتفاق افتاده
احساسِ سپاسگزاری با عمقِ جان که نشات گرفته از درک ربوبیت خداوند و بینهایت سخاوتمندی و بخشندگی که هر لحظه برامون داره
مثلِ باران رحمت رو سرمون میباره
فقط باید خدارا از عمقِ جان چشید
الهی شکر. الهی شکر ،الهی شکر
حق نگهدارِت باشه بهروز عزیز
رفیق توحیدی من.
به نام خدای رحمان و رحیم
وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ️
و اگر نعمت های خدا را شماره کنید، هرگز نمی توانید آنها را به شمار آورید؛ یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.️
سلام و خدا قوت به استاتید عزیزم و دوستان عزیز
◀️گام بیست و یکم:دلیل دلسردی در مسیر و حل ریشه این مسئله
🟢دلیل دلسردی در مسیر: انتظارات نادرست من از عدم درک قوانین هست تو همه زمینه ها از یادگیری گرفته تا مهارت ،و حرکت ورزشی،شروع یه رابطه ،شروع یه کسب وکار و …. اینه که باید فرداش جواب بده نتیجه مورد دلخواه منو بده این نتیجه گرا بودن من که احساس خوبم رو به نتیجه گره زدن به نظرم از عدم درک قوانین زندگیِ که طی کردن یه مسیر با لذتِ.
درحالیکه نباید رسیدن به نتیجه به من احساس خوب بده و تا به نتیجه نرسم احساسم خوب نمیشه
درک نکردن قانون تکامل باعث میشه به نتایج کوچیکی که قطره قطره وارد زندگیم میشه تمرکز و توجه و سپاسگزاری نکنم و فقط منتظر یه نتیجه بزرگم عشق رو تو مسیر از دست میدیم چون قانون رو درک نکردیم
🟢دلسرد میشیم چون درک نکردیم که این باورهای نادرست محدود کننده یه شبه ایجاد نشده که یه شبه هم عوض بشه تغییر باورهام تکاملی ایجاد میشه
باور درست برای ادامه دادن مسیر
🟢یادآوری هدایتهای خداوند و نتایجی که تو خیلی از موارد مختلف گرفتم مرور این نتایج و مسیر در زمینه های مختلف و هدایتهای که شدم باعث میشه تو زمینه مالی هم باورهای محدودکننده و ورودیهای منفی که ریشه دار و زیاد هم هست روش کار کنم شخصیتم رو تغییر بدم ادامه بدم تا مدارم بالاتر بره امید و ایمان داشته باشم به خداوند و اینکه به این تعهد و استمرارم جهان واکنش نشون میده و نتیجه ها میاد
◀️فراوانی ایده و فرصت با تغییر زاویه نگاه
🟢استاد جان شما مثالی زدید که چطور یه فردی از چیزی که بر علیه اون میگفتند با تعییر زاویه نگاهش تونسته به نفع خودش استفاده کنه و فرصتی برای رشدش بشه
من تو زمینه کاری خودم چند خدمات مرتبط و نزدیک به هم رو ارائه میدم یه سری ها همه اون خدمات و هنرم رو دوست دارند یه سری از افراد هم به یه مورد از هنرم علاقه مند نیستند من از اون مثال شما که در مورد نواک گفتید که چطوری تحسین جمعیت رو در مقابل رقیبش راجر رو تو ذهنش میگفت تو نواک بشنو استفاده کردم منم کسی میگه این یکی هنرت رو دوست ندارم من میگم: سِودا تو نواک بشنو و خیلی با این ایده حال میکنم و احساسم خوبه و اصلا در مورد اون نظر کاملا راحتم و اصلا واکنشی نشون نمیدم
🟢وعده خداوند فزونی و نعمته به خودم یادآوری میکنم سلایق متنوع و فراوونه ایده ها ،فرصت ها ،اگاهی ها ،آدمهای خوب ،……بی نهایته ترس و نگرانی وعده شیطانه دروغ محضه توهمه
◀️ ریشه بابی دلایل انتخاب شریک کاری
🟢بررسی این تفکر از سه جنبه :
به خاطر منابع مالی : باور توحیدی و درست ! من قانون تکامل رو درک میکنم و بهش عمل میکنم از همون داشته های حال حاضر استفاده میکنم قدم به قدم پیش میرم رشد میکنم از سود کارم تو کارم تزریق میکنم و آروم آروم رشد میکنم
به خاطر تقسیم کارها چون به تنهایی از پس همه کارها بر نمیام باور توحیدی و درست ! من یه کارمند با حقوق کمی که برام قابل پرداخت باشه کمک میگیرم تا مسیر برام آسونتر پیش بره
به خاطر پارتی: تا کارم سریع تر پیش بره باور توحیدی و درست ! پارتی من خداست با توکل به خدا و هدایت ویژه خدا کارها پیش میره شرک نمیورزم قدرت رو به خدا میدم
◀️شریک عاطفی
🟢بحث ،بحث انتخاب شریک عاطفی نیست بحث ،بحث برخورد فرکانسی هست
تو مسیری که دارم میرم آدمهایی کاملا منطبق و هم مدار با خودم وارد زندگیم میشه نگاه کنم به آدمهایی که باهاشون برخورد میکنم اگر آدمهای نامناسبو درب و داغونی هستند بی رودربایستی یعنی باور لیاقت من درباره خودم درب و داغونِ و اگر آدمهای درست و حسابی و خوب و فوقالعاده ای هستند یعنی خودم آدم حسابی هستم
🟢نگاه کمال گرایانه هم نباید داشته باشم نقطه کمالی نیست من همیشه میتونم بهتر بشم و کامل و بی نقص در این موضوع نیست اگر آدمهای خوبی کنارم هستند و یه مورد کوچیک نادلخواه منه نباید بگم نکنه من تو فرکانس بدیم و خودمو سرزنش کنم بهتر از اون نکته بد اعراض کنم
🟢اگر کلیت زندگیم در ابعاد مختلف درصد بیشتری خوبه یعنی تو مسیر درستم و باید ادامه بدم و اگر کلیت و درصد بیشتری در ابعاد مختلف زندگی بده یعنی تو مسیر نادرستی هستم و باید بهبود بدم تغییرات مثبت ایجاد کنم
◀️برنامه نباید انتخاب ادمها و موقعیت ها باشه برنامه باید درست کردن خودم بهتر شدنم باشه جهان هم وقتی من بهتر میشم آدمهای بهتر رو وارد زندگیم میکنه درگیر انتخاب کردن نباشم تمرکزم روی خودم باشه، جهان هم تمرکزش روی کاریه که باید برام انجام بده
◀️مشورت گرفتن در حل مسائل
🟢اگر با فردی هم فرکانس خودت هستی با اون مشورت کن و اگر خودت تنهایی هر مسئله ای رو با قوانین تطبیق بده و با خلاقیت اون قانون رو درحل مسائل خودت به کار ببند
🟢مهمترین کار درک کردن قوانین الهی و هماهنگ شدن با اون قوانین هست که میتونم ازش تو حل مسائل استفاده کنم و با تجربه تر میشم از خدا سوال کنم که چه باوری ،چه ویژگی،یا چه تغییری لازمه هدایت میشم و مسئله حل میشه
خدایا سپاسگذارم تو این مسیر تکاملی دارم بهتر میشم و راضی و شکرگزارم خدایا شکرت
به نام خدای هدایتگر
سلام به همه ی اعضای این خانواده
گام 21
– اگر توی مسیرم نتایج کوچک رو ببینم و هی به خودم یادآوری کنم، کمتر دلسرد میشم و این کارکردن رو ادامه میدم.
– در تمام موارد میتونم باورهامو بهبود بدم، ایرادهامو پیدا کنم و شخصیتمو بهبود بدم و نتایج تغییر میکند.
– توی هر مسیری که هستم آدم های هم فرکانس خودم کنارم قرار میگیرند.
آدم هایی که روزانه بهشون برخورد میکنم، درصد بیشترشون هر جوری که هستن یعنی من هم درصد بیشتر وجودم همونجوریه.
وقتی من خودم و شخصیتم رو بهتر کنم، خداوند آدم های بهتر رو توی زندگیم میاره. من نباید درگیر پیدا کردن آدم مناسب باشم.