https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/09/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-21 00:43:202024-09-21 02:45:56دستور العمل «خانه تکانی ذهن، گام به گام»
356نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جون و تمامی دوستان خوبم در این سایت خدایی و بی نظیر…
خب این فایل دقیقا دقیقا جواب خداوند بود برای من، یعنی تک تک جملات مریم جون پاسخی بود به سوالهای من که سه چهار روز پیش از خدای اجابت کننده و هدایتگرم پرسیدم و جالبه از خدا خواستم که خدایا واضح با من سخن بگو، من دوست دارم خیلی مشخص و واضح بهم بگی…مبهم باشه من نمیفهمم…
من هنوز ابتدای راهم و شاید ذهنم نتونه تشخیص بده نشانه ها و الهامات رو، پس ازت میخوام خیلی مشخص و واضح و نمایان بهم بگی باید چیکار کنم…
من مدتی هست دارم روی آموزه های دوره کشف قوانین کار میکنم و یه خواسته ای داشتم که حدود 8سال پیش تا به الان درگیرش بودم و به خاطر ترمز های خیلی زیاد و شرکی که به خدا میورزیدم، با تقلا و زور زدن و تلاش های خلاف جهت با قوانین که به زعم خودم تلاش در جهت تحقق خواسته ام بود، چنان در مسیر تحقق این خواسته سردرگم شدم و آنقدر تقلای بیهوده کردم و دریغ از کوچکترین نتیجه،
الان با این آموزه ها باگ کارم رو پیدا کردم و میفهمم علت محقق نشدن اون خواسته رو،
خب من روی آموزه ها کار کردم ترمز های زیادی رو پیدا کردم، تا حدی برطرفشون کردم، دوباره بهبود دادم و حدود 3ماه هست که دارم تمرکزی روی این قضیه کار میکنم، ترمزها رو شناسایی میکنم، برای ذهنم منطقی میکنم، بهبود میدم، نتایج کوچک رو میبینم و دوباره جزئی تر و دقیق تر ترمزها و برطرف میکنم و بهبود دهی ها ادامه داشت، تا اینکه،
مدتی بود که ذهنم درگیر شد که خدایا پس چرا خواسته ام محقق نمیشه، منکه دارم تلاش میکنم، منکه دارم هم راستا با قانون حرکت میکنم، چیکار کنم خدایا، نمیدونستم خودم باید اقدام کنم، یا صبر کنم خواسته خودش وارد زندگیم بشه، چون معتقد هم بودم که تحقق خواسته از راه آسان و روان و طبیعی باید انجام بشه و اینکه من خودم اقدام کنم برام سخت بود و مونده بودم که چیکار کنم ، خلاصه
از خدا خواستم که خدایا من واقعا نمیدونم چیکار کنم، البته بهبود دادن هام ادامه داشت و از خدا نشونه واضح برای قدم بعدیم میخواستم…
تا اینکه امشب بنر سایت رو دیدم. وارد این خانه تکانی شدم و فایل مریم جون غوغایی به پا کرد در درون من…
انگار واقعا خدا به دل مریم جون الهام کرده بود تا بیاد و تمام سوالات من رو با این فایل جواب بده، انگار فقط و فقط برای شخص من این ویس ضبط شده بود آنقدر واضح خدا با من سخن گفت و راه رو برای من مشخص کرد و قدم بعدی رو بهم گفت که واقعا همون جا سر بر سجده گذاشتم و خدارو شکر کردم…
وای باورم نمیشه از خدا خواسته بودم واصح با من حرف بزنه راهنماییم کنه و بهم بگه باید چیکار کنم، و از این واضح تر و مشخص تر دیگه واقعا نمیشد… خدایا هزاران بار شکرت
واقعا خدا خیلی به ما نزدیکه، واقعا اگه قدم برداریم و بهش اعتماد کنیم، خیلی مشخص، روشن وواضح راه رو برامون باز میکنه و با ما حرف میزنه کافیه فقط گوشامون رو تیز و حواسمون رو کمی جمع کنیم و به خدا اعتماد کنیم
به خدا که این تصمیمی رو که مریم جون گرفتند و با ما به اشتراک گذاشتن رو خدا فقط و فقط برای شخص من به مریم جون الهام کرده که بیان و بگن و من راهم مشخص بشه، خدایا هزاران بار شکرت
دستورالعمل دوره، یه دستورالعمل شخصی و نقشه قدم به قدم برای الان من بود خدایا شکرت
اونجایی که مریم جون گفتند، در حال کار کردن روی هر مسئله ای هستی درگیر هرچه که هستی اونو رها کن … آخ آخ، همونجا بود که خدا داشت با من حرف میزد، اصلا انگار خود خدا داشت به من میگفت و من تمام وجودم یخ کرده بود ….
این اولین دستور خدا بود به من، که گیر نده و نچسب به خواسته ات، منتظر نتیجه نباش ، رهاش کن… چشم خدای خوبم فستجیبوا لی میشوم و لبیک میگم بهت و اجابت میکنم دستوراتت رو….
بعد مریم جون ادامه دادن و دستور بعدی به من داده شد ؛
که یه استراحتی به ذهنت بده و اون مسئله ای رو که براش راهکار نداری،
یا خواسته ای که چگونگیش رو نمیدونی و قدم بعدی براش رو نمیدونی از کجا باید برداری، بگو من توی این نقطه تو رو رها میکنم و تسلیم میشم و حل این مسئله و ادامه این مسیر رو از خونه تکونی افکار توی ذهنم شروع میکنم (جواب سوال من که نمیدونستم خودم باید برای خواسته ام اقدام کنم یا مسیر رو ادامه بدم تا اون خواسته خودش وارد زندگیم بشه)
فعلا دستور خدا به من اینه و قدم بعدی من اینگونه مشخص شده برام،بعد اجازه میدم آگاهی های این فایل ها برای من اصلاح مسیر کنه و مستقیما من رو به راهها و قدم هایی هدایت کنه که لازمه برداشته بشه از طرف من
چشم خدای خوبم، فعلا دستور اینه و من هم لبیک میگم و تسلیم هستم…
شاید بعد از این یک ماهی که خونه تکونی ذهنی میکنم، و ذهنم رو پاک و خالی میکنم ایده ها و راهکار ها و دستان خدا بیاد و دستور بعدی مستقیما از سمت خودش بهم داده بشه و من شکی ندارم که بهم گفته میشه …
نمیدونم من هیچی نمیدونم خدایا، تو میدونی…
وظیفه الان من همراهی با این خانه تکانی هست….
به امید خدای مهربون. با توکل به خودش و اعتماد و امید به روزهای روشن آینده، بهبود هارو ادامه میدم…
خدارو بابت، استاد، مریم جون و این سایت الهی و دوستان خوبم هزاران بار شاکرم
چقدر خوشحال شدم که این فایل با صدای خانم شایسته عزیز شنیده میشه که نشان از تکامل و رشد تدریجی ومداوم داره
خانم شایسته عزیز بهتون تبریک میگم وتحسینتون میکنم ما هر روز این مسیر توحیدی رو میریم وتدریجی رشد میکنیم بعضی وقتا به خودم میگم این مسیر چی داشته برای من ؟
من فایل ها رو میبینم گوش میدهم نت برداری میکنم و کامنت هم مینویسم و روزانه حداقل سه ساعت توی سایت هستم میتونستم این زمان به موضوعات دیگه ای توجه کنم که قبلا این طور بودم من از توجه ودر مسیر بودن نتیجه گرفتم متوکل تر شدم آرام ترم ،کارهام آسون تر انجام میشه ترسهام کمتر شده، توجه ام به زیبایی ها بیشتر شده واگر اتفاق ناخواسته ای برام رخ بده اون رو الخیر فی ما وقع میدونم و اجازه میدهم خداوند هدایتم کنه
از وقتی که صاحب خانه ام شرایط جدیدی برای ملکش تعیین کرده حس میکنم داره یه اتفاقات خوبی توی زندگیم رخ میده ومن یکسال دیگه توی این شهر مهمانم خدا میداند چه خیریتی هست یه مهاجرت یه بزرگ شدن وتحولی در راه هست من فرکانس های خوبی فرستادم و نتیجه خوب میگیرم
احساس آرامش دارم قلبم آرومه نسبت به قبل
منتظر اتفاقا خوبم با احساس خوب خدایا شکرت
چرخ زندگی روان شده یادمه موقعی که پیگیر خونه گرفتن بودن اینقدر آرام نبودم که الان هستم
واقعا گوش دادن به فایل ها و نگاه کردن به زندگی شما دو عزیز همش آگاهی
دیروز با همسرم رفته بودیم پارک والیبال بازی میکردیم چیه لحظه متوجه افرادی که توی پارک داشتند بازی میکردم شدم که چقدر ذهنیت ما ،فکر ما وشیوه زندگیمون متفاوت هست مثلاً ما با هر حرکت زیبا که بازیکن ها داشتند تحسین میکردیم به وجد می آمدیم میخندیم لذت میبردیم ولی نگاه وشیوه دیگران این نبود
خودم رو تحسین میکنم که توی مسیر عشق توحید آرامش قرار دارم خدایا شکرت
امیدوارم خداوند من رو توی این مسیر پایدار بداره تا وقتی زنده ام
خدا رو سپاسگزارم که من رودر این مدار قرار داد که من رو به این فایل هدایت کرد
سلام به مریم مهربانم
سلام به دوستان و خانواده دوست داشتنیم
مریم عزیزم هر چقدر بگم کم گفتم چقدر زیبا و با آرامش صحبت میکنی چقدر حرفات به دلم نشت چقدر وقتی از تجربیات خودت میگفتی لذت بردم از این آگاهی ها واقعا خدایا شکرت
صحبتات واقعا برای این پروژه انگیزه بخش و بود من چند بار گوش کردم و انگیزه گرفتم
خیلی خیلی واسه این پروژه ذوق و هیجان دارم خیلی دقیقا همونطور که خودت گفتی همین دیروز وقتی با خدای خودم صحبت میکردم گفتم خدایا من میخام توحیدی تر بشم من میخام ایمانم بیشتر شه میخام قدم های بیشتری برای رسیدن به هدفم بردارم که تورو بیشتر درک کنم بیشتر نزدیکت بشم چون تو به من همه چی میدی و به کسی نیازی ندارم
و ببین چقدر چقدر خدا زیبا و تکاملی ما رو به این پروژه هدایت کرد خدارو بی نهایت بار شکر
همین که فهمیدم یک گام برداشتم همین که فهمیدم دارم پیشرفت میکنم کلی ذوق مرگ شدم
خدایا شکرت
واقعا خوشحالم که داریم یک مسیر زیبای جدید رو شروع میکنیم
امیدوارم مثل همیشه خدا با تک تک مون همراه باشه کلی آگاهی پیشرفت و تجربه های جدید کسب کنیم
همتون رو به خدای مهربانم میسپارم انشالله که در تمام جنبه های زندگی موفق باشید
من خودم مدتی هست درگیر یه مساله هستم بعضی اوقات واقعا نجواهایی در گوشم زمزمه میشه که بهم میگه غیرممکنه درست بشه و من اخیرا خیلی احساس نیاز به آرامش قلبی و پیام الهی بودم که امروز دیدم خدای من انگار این فایل و این پروژه مختص من ساخته شده
و همچنین من بارها از نتایج و اجابت کردن های خداوند که خیلی ساده و معجزه آسا از برخورد و هدایت شدن از این نوع مساله که دارم به نتایج رسیدم اونم خیلی راحت و خود به خود رخ داده برامکه اگر میخواستم با زور انجامشون بدم که باید خیلی سختی میکشیدم تا درست بشه من مینشستم یسری باورهارو درموردش توی ذهنم میساختم که خیلی زود خودش درست میشد
و حالا میخوام برا خواسته هام از همین باورم استفاده کنم مثلا برای کسب ثروت،موفقیت حرفه کاریم،و در هرچیز دیگه ای که باورهای ضعیف دارم میخوام استفاده کنم و با خودم میگم چطور برا این کار اینقدر سریع و ساده جواب میده قدرت ذهن من پس من میتونم از الگوبرداری همین مساله خودم استفاده کنم برا بقیه خواسته هام چونکه من دارم عظمت و قدرت ذهنمو در ساخت کانون توجهم میبینم پس من بیش از حد تصور توانا و قدرتمندم
واقعا بابت اینهمه زحمات و زمانی که با عشق میذارید برا این پروژه ها و این آگاهی ها که برا هرکدوممون زندگیساز و سرنوشت سازه
پروردگارم ازت ممنونم که امروز باهام صحبت کردی از طریق این فایل، و خانم شایسته عزیز این پروژه شما و صحبتهای امروزتون پاسخی به درخواست هدایت من بود که متوجه شده بودم اینجای مسیرم دارم زور میرنم ، تقلا میکنم دارم مسیر رو سینه خیز میرم و از اون مسیر روان و لذتبخش مسیری که براحتی خواسته هام اتفاق بیافته دور شدم و به دنبال جواب بودم که امروز خداوند از طریق این فایلِ شما منو هدایت کرد که بتونم دوباره برگردم به مسیر طبیعی زندگی مسیر شادی، لذت، آرامش در کنار خداوند، که توش خواسته های قلب ما براحتی اتفاق می افته و توش تقلا نیست زور زدن نیست فقط عشقه ارتباط عاشقانه با خداست و دریافت خواسته ها براحتیه، من منتظر هدایت خدا بودم دوره شیوه حل مسائل رو شروع کردم و منتظر پاسخ خداوند بودم نمیخواستم زورِ فیزیکی بزنم میدونستم این مسیر درست نیست که خودم با عقل خودم از بیرون بزور بخوام مسائلم رو حل کنم و امروز خداوند از طریق شما با من حرف زد که لیلا بیا ذهنت رو خانه تکانی کن، بقول شما هر چه هست مسئله ت اونو رها کن و بیا با این خانه تکانی برگرد به مسیر درست، چقدر زیبا، چقدر آرامش بخش، خدایا سپاسگزارم ازت که انقدر زیبا هربار به درخواستهای من پاسخ میدی، خانم شایسته عزیز و نازنین جملات و عبارات شما توی این فایل بسیار دقیق و درست و همونچیزی بود که نیاز داشتم ازتون سپاسگزارم.
خانم شایسته خیلی خوشحالم که صداتونو شنیدم چقدر صحبتهاتون تاثیر گذار بود
دیروز که اومدم توو سایت در فایلهای روزشمار فایل آرامش در پرتو آگاهی8 رو گوش دادم و توو دفتر جدیدم یادداشت کردم و به فکر عشق افتادم و احساس کردم که وجود من کمبود عشق داره و من خواستم که عشق واقعی رو تجربه کنم
دیروز یه احساس عجیب خوبی داشتم احساسم احساسم شبیه وقتی بود که دوره لیاقت روی سایت قرار گرفته بود دقیقا شبیه همون بود احساس آرامش عجیبی داشتم احساس اینکه انگار همه مسائل حل شدنی هستن احساس اینکه دائما دارم لبخند میزنم و حالم خیلی عالیه دقیقا در شروع دوره احساس لیاقت این حسو داشتم که بعدش کلی اتفاق معجزه وار برام افتاد اون زمانی که زندگیم خیلی رویایی شده بود و حالا امروز اومدم توو سایت و با پروژه خانه تکانی ذهن آشنا شدم بدون شک میگم که این پروژه برای من مثل یک دوره شگفت انگیز خواهد بود چون نشانه ااشو دیدم و حسش کردم
خانم شایسته عزیز نمیدونید که من چقدر به این خانه تکانی نیازمندم الان خیلی احساساتی شدم و دیگه نمیتونم چیزی بگم
جملهی اول تمرین ستاره قطبی هر روز من، همون اول تیک خورد، با وارد شدن به سایت و دیدن پروژهی خونه تکونی و همراه شدن با مریم جونِ شایسته :)
مریم جون نمیدونید چقد خوشحال شدم وقتی شنیدم قراره با هم این مسیر لذت بخش و بریم، چون استاد قبلا گفته بودن که شما توی این راه چقدر دقیق و عالی پیش میرید و متعهد هستید، نمونش همین فایلای گفتوگو با دوستان که موضوع مشخص دارن، بی نهایت ازتون سپاسگزارم
مریم جون اونجایی که گفتید دست از کار میکشیدید و به اون جمله ها فکر میکردید، حالتون و خریدارم امروز هرچی کار بود و گذاشته بودم کنار نه اینکه اگاهانه باشه قلبم میگفت بنویسم و من فقط و فقط می نوشتم ، از زوایای مختلف انگار توی این دنیا فقط من بودم و خالقم
و مسیر بیشتر برام باز میشد، روحمو جلا میداد، چقدر امروز من تمرین سپاسگزاری نوشتم، چقدر حالم خوبه از اون حال خوبا که نمیخایی با هیچی عوضش کنی،
اصل همیشه یکی بوده و همیشه هم قابل استفادهست، هر روز وقتی که نشانه روزانمو میزنم و گوش میدم انگار استاد تازگی فایل رو گذاشتن توی سایت در صورتی که مال چند سال پیشه،
استاد ازتون بی نهایت سپاسگزارم که این آگاهی ها رو رایگان در اختیارمون گذاشتید، آگاهی هایی که اصلا نمیشه روشون قیمت گذاشت
میخام برای اینکه تفاوت قبل و بعد این پروژه رو خوب درکش کنم، چکاپ بنویسم و آخرش برگردم ببینم از کجا به کجا رسیدم چون اینجوری آدم بهتر درک میکنه پروسه رو تا بهتر بدونم توی شرایط های مختلف این آگاهی ها رو به درستی به کار ببرم
پروژه حدود یک ماهه و منم تا زمانی که نتایج انتخاب رشته دانشگاهها بیاد چقد وقت دارم؟! حدودا یک ماه
مخصوصا توی شرایط خانوادگی که در حال حاضر هستم، جهاد اکبر لازم بود که اونم به لطف این پروژه در حال انجامه
داشتم به این فکر میکردم که چقد خوبه همزمان اینکه داریم ذهنمون رو خونه تکونی میکنیم، تلگرام و اینستاگرام و کلا فایلهای داخل گوشی رو هم خونه تکونی کنیم، استارت اول و از فیلم و عکسای گوشی زدم باورم نمیشه اونایی که یروز مقاومت داشتم پاکشون کنم الان به راحتی حذفشون کردم، نمیدونید چقدرررر جا باز شد و تصمیم گرفتم این فضای خالی شده رو صرف ذخیره فایل های استاد کنم و متمرکز باشم روشون، من هم ” تمرکز آگاهانه به خودم بدهکارم :)”
میخام انرژی فکریم رو هدایت کنم به مسیر خواسته هام (تجسم) به همراه اینکه با تمام وجودم حسشون کنم و خودم رو ازشون بی نیاز بدونم و توی این دو مورد استمرار داشته باشم،
آخه دیگه چقد باید از دنیا چک و لگد بخورم که متعهد بشم روی قوانین، آخه آستانه تحملم چرا اینقدر زیاده؟ -_-
فهمیدم که آدمایی که خودشونو ارزشمند میدونن و لایق احترام، آستانه تحملشون پایینه سریع میگردن ببینن ریشش کجاست تا درستش کنن، به خاطر همین منم تصمیم گرفتم چک و لگدا رو جمع کنم تا بیشتر از این تو گل فرو نرفتم،
چنلای اضافی = حذف
مخاطبین اضافی= حذف
فالووینگا و فالورای اضافی= حذف …
باورم نمیشه جوری الان نسبت بهشون بینیازم و براحتی پاکشون میکنم یروزی مقاومت داشتم، آیا من همون آدمم؟! قطعا نه، چیزی توی وجودم تغییر کرده،
عادت های قدرتمند کننده از همین قدمای کوچیک شروع میشن، شروعش سخت نیس، ادامه دادنشه اراده و جسارت میخاد
خدام که عاشق جسارت و عمل بندهشه مگه میشه اجابت نکنه؟!
آدم زنده به هدفشه، آدمی که هدف نداشته باشه ینی مرده
خیلی جاها شده توی زندگیم که هدفی رو تعیین کردم و به سرانجام رسوندمش ولی بعدش هدف جدیدی رو انتخاب نکردم و شدم یه آدم گمشده که دور خودش همینجوری میچرخه و کلی احساس ناکافی بودن به خودش میده و تا زمانی که هدف جدید انتخاب کنم چقدرررر تایمم الکی گذشت و احساس های مخربش که باز باید از نو شروع کنی
خیلی وقته ورودی هامو “اصل”مبنا قرار دادم به خاطر همین با قلبم احساس یکی بودن میکنم، بیشتر حسش میکنم بیشتر سلولهای بدنم سپاس و ستایش خدارو میگن، بیشتر میفهمم من از جنس خدام، از جنس نور، از جنس عشق لایتناهی
بیشتر هدایتاش و الهاماتشو با قلبم حس میکنم، بیشتر نشونه های بی نقصشو میبینم، بیشتر صداشو میشنوم،
همینطور بیشتر و بیشتر قلبم داره باز میشه و به اصلم به حقیقت خودم برمیگردم،
واقعا چه نتیجهای مهمتر از اینکه آدم آخر این پروژه آرامش قلبی خالص داشته باشه، بی قید و شرط عاشق خودش باشه و ارزشمند بدونه خودشو
چی مهمتر از اینکه آسان میشیم برای آسانی ها،
چجوری؟ با امید، با قلب باز، با تمرکز روی خودمون و خدای خودمون چه توی این یک ماه چه وقتهای دیگه
اون وقته که معجزات خفنی اتفاق میوفته که تازه میفهمیم اگه اینا معجزهان پس قبلیا چی بودن…
فقط باید بسپاریم به خدا و ایمان داشته باشیم بهش که میشه، دیگه ترس و نگرانی نداشته باشیم بابت چجوری شدنش
کار ما اینه که با طی کردن تکاملمون قدم به قدم مدار به مدار بالاتر میریم، از یه مسیر هموار و لذت بخش،
خدا خودش آگاه به همه چیزه درست میکنه و ما فقط لذت میبریم و ازش سپاسگزاری میکنیم، البته که تنها کاری که از دستمون برمیاد همینه
گام اول: درگیر هرچی هستیم که راه حلی براش نداریم، رهاش کنیم (تسلیم باشیم) و یه استراحت ذهنی بخودمون بدیم استارت خونه تکونی افکاری رو بزنیم که توی ذهنمون میچرخه،
و با اگاهیهایی که از لایوها میگیریم مسیرمون رو اصلاح کنیم و به سمتی میخاییم حرکتش بدیم،
شرط به نتیجه رسیدن: استمراره
و شرط استمرار: خودخواهیه، اینکه برای این کار ارزش قائل بشیم و متعهد باشیم بهش،
خبر خوب!
توی گامهای بعدی شلوغیهای ذهن کمتر و کمتر میشه
و صدای خدا رو واضحتر درونمون میشنویم:)
و تو گام آخر،از مسیر هموار از نیازهات بی نیاز میشی و باقیش دیگه میوفته رو دور تکرار،
همین مسیر رو تکرار میکنی
“اگه اینجا هستی و با این پروژه هم مدار شدی، این اتفاقی نیس بلکه پاسخ خداوند به درخواستیه که این روزا تو ازش داشتی” با این حرف بغضی که تو طول شنیدن این فایل داشتم شکست، که چقدر خدا زیبا میچینه و اجابت میکنه
و الان وقت اینه که ایمانمو با عمل نشون بدم به خدا،
چه عملی؟ اینکه با مقاومتهای فراوان ذهنم مقابله کنم و متعهد بشم و بیام بنویسم،
خدایا سپاس گذارم که من را باز به تکامل جدید هدایت کردی تا بتونم خانه دل خانه ذهن را به صورت تکاملی باز بازنویسی کنم و خانه تکانی کلی داشته باشم
سلام استاد مریم شایسته بینظیر که همیشه با صدای زیبایت لحظه های ناب را زیبا تر کردی .استاد سپاس گذارم که یک زمان زیبای دیگر را در سایت گذاشتی تا هم خودت بیشتر رشد کنی هم بیشتر بشه راه پیشرفتی برای همه ما بشوی و از خداوند سپاس گذارم که به این بنده صالحش این نعمت را داده که بتواند کلی آگاهی را در اختیار همه قرار دهد
این بخش از این جلسه کلی برام درس داشت که بتونم خودم را در شرایط و مدار فرکانسی قرار دهم که در اون مدارها جز فراوانی چیز دیگر نباشد که چه خبر خوبی بود که من باز میتونم خودم را از نو بسازم و نتیجه های بهتر را در زندگی نمایان کنم خدایا شکر
تاپروژه «خانه تکانی ذهن گام به گام»که فرصتی است برای:
ایجاد عادت هاوباورهای قدرتمندکننده درذهنم
هدفمند زندگی کردن
نظارت وکنترل بر ورودی های ذهنم
تمرکز وکانون توجه ام فقط فقط برروی خواسته هام نعمت هایم وزیبایی ها
همکاری با قلبم که جایگاه خداوند است
تا با امیدها و امکان پذیری های قلبم همکاری کنم تاآسان شوم برای آسانی ها
خدایاکمکم کن تا متعهدباشم این دوره بی نظیر راباتمرکز بالا ووقت گذاشتن ازگام اول تاگام پایانی به سرانجام رسانم و درپایان دوره یکی ازدانش آموزان ممتاز این دوره باشم
تاگوشه ای ازالطاف بی کرانت راجبران کرده باشم ونزداساتیدنازنینم روسفیدباشم
چه بسا خداوند هر گرهای که در کار ما میاندازد همچون گرههای قالی باشد که نهایتا قصد دارد با آنها نقشی زیبا را بیافریند
بنام خداوند بخشنده مهربان🫀
سلام به استاد عباس منش عزیزم و استاد شایسته مهربانم🫀
سلام به رفقای جان🫀
.
.
.
خانه تکانی ذهن گام به گام
چه اسم زیبایی برای این آگاهی ها انتخاب کردید و چقد من از این فایل لذت بردم و این دقیقا جواب اجابت شده من از طرف خداوند بودش که خدا داشت از کلام خانم شایسته با من صحبت میکرد و بهم میگفت بیا ازین مسیری که برات مهیا کردم برو که خیلی لذتدبخش و آسونه
من در این چند روز که شروع کردم به دیدم سفر به دور آمریکا و کامنت نوشتن و ردپا گذاشتن از خودم
خیلی جالبه پنجشنبه شب خدا گفت وسایلتو جمع کن بزن به جاده برو شمال
و منم لباس جمع کردم راهی شدم و رفتم پیش مادرم اینا
و توی مسیر توی جاده
شروع کردم با خدا صحبت کردن که خدایا تو میدونی تمام آپشن ها و نیاز های منو و میدونی که چه مسیری برام بهتره و من واقعا هیچی نمیدونم و من واقعا کم آوردم و خودت بلندم کن و خودت میدونی که کم و کاستی دارم و خودت درستش کن همه چی رو من دیگه توانایی بلند شدم ندارم و
خودت مسیر رو برام هموار کن که همون موقع بهم گفت
سوره ص از قرآن رو بذار گوش کن که رسیدم به آیات 34/35/36
و به راستی سلیمان را [درباره فرزندش] آزمودیم، و [آزمون این بود که] بر تختش جسدی [بی جان از فرزندش] افکندیم [فرزندی که سلیمان به زنده بودن او بسیار امید داشت]، آنگاه به درگاه خدا رجوع کرد [و همه امورش را به خدا واگذاشت.]
پس باد را برای او مسخّر و رام کردیم که به فرمان او هر جا که میخواست نرم و آرام روان میشد.
.
.
.
خیلی سوره قشنگ و پر محتوایی هستش و این آیات دیگه مهر محکمی بود از طرف خدا که همه چیز رام و مسخر تو هستش فقط باید ایمان داشته باشی و فقط به خدا توکل کنی و خیلی واضح این صدا رو شنیدم که گفت بیشتر روی من حساب کن تا برات کار ها رو روانتر کنم
و من میگفتم به خدا من اون ایمان قوی رو میخوام بهم بگو چجوری؟
بهم گفت فعلا این چند روز رو لذت ببر و تفریح کن من بهت میگم
که امروز وقتی وارد سایت شدم و بنر سایت رو دیدم و فایل رو گوش دادم و تمامشو نت برداری کردم و دیدم کلا خدا داره با من صحبت میکنه و انگار مخاطبش منم
و همه حرفا برا من گفته شده از زبان خانم شایسته
و خیلی جالبه میخواستم کم کم باورهای دوره لیاقت رو چاشنی باور معنوی بودن ثروت بکنم ولی انگار خدا برای من
یه محیط ایزوله و جدید آماده کرده و منو مهیا کرده به یک خونه تکونی ذهنی که میخواد منو از مسیر هموار به خواسته هایی که دارم برسونه و ایمان منو بیشتر کنه به خودش و مدار منو بالاتر ببره و ظرفمو بزرگتر بکنه برای آگاهی بیشتر
و حس میکنم من واجد الشرایط این خونه تکونی شدم و انتخاب شدم برای قدم برداشتن این خونه تکونی ذهنم تا
به خداوند و به منبع وصل بشم و به اصل خودم متصل بشم، به اصلی که انرژی فکریش خوش بینی هستش که همیشه انتظارات مثبت در مورد آینده داره که نه ترسی داره و نه غمی و همه چیز رو ساده میبینه و رسیدن به هر خواسته ای رو امکان پذیر میدونه و به فراوانی باور داره و بی قید و شرط خودشو لایق تجربه نعمت ها میدونه و نگران چگونگی در مورد هیچ چیزی نیست
یعنی وقتی خدا رو باور میکنی که بهت نزدیکه و اجابتت میکنه دیگه تسلیمش میشی و خودش درها رو برات باز میکنه و بهت میگه چیکار کنی
و چه همزمانی جالبی رخ داد دقیقا این خونه تکونی مصادف شد با اول مهر 1403 که میخواستم هدف گذاری کنم برای 6 ماه دوم سال و چه هدف گذاری ارزشمند تر از این آگاهی ها و خودتو سپردن به جریان الهی و بذاری خدا برات کار ها رو جلو ببره….
خدایا واقعا نمیدونم چجوری ازت سپاسگزاری کنم بابت این که اینقد زود اجابتم کردی و منو آوردی گذاشتی توی مسیر هموار و زیبا و گفتی ایمانتو بهم قوی تر کن
خدایا شکرتتتت🫀🫀
.
.
.
از هدایت های این سفر بنویسم که خیلی جالبه توی این سفر 3 روزه
هدایت شدم به رستوران گلشاهی توی محله دستک کیاشهر یعنی 45 دقیقه بیرون موندیم تا نوبت بشه بریم داخل تا کباب چنجه و کوبیده بخوریم و اونجا فقط داشتم فراوانی مشتری رو به ذهنم نشون میدادم و تحسین میکردم که اصلا وقت سرخاروندن نداشتن و نیرو کم آوردن برای خدمت رسانی به مشتری و دو تا مغازه بقلیش اصلاا مشتری نداشت ولی این مغازه اینقدر مشتری داشت که نگووو
بعد امروز هدایت شدیم به بازار لنگرود اونجا هم اینقد مشتری بود که همه داشتن خرید میکردن یعنی گای سوزن انداختن نبود و باز هم تایید فراوانی
و بعد اومدیم سمت خونه توی روستا، دقیقا توی این چند روز اخیر که تمرکزم بر روی زیبای های سفر به دور آمریکا هستش
دقیقا همون جایی که استاد رفت از یه گل عکس گرفت من هم همون گل رو دقیقا توی روستا دیدم و چقدر لذت بردم از اون گل و فورا عکس گرفتم ازش
از ابرایی که توی آسمون بود کلی عکس گرفتم خلاصه خیلی زیبا بود
یعنی سریال سفر به دور آمریکا قشنگ بهترین برنامه ای هستش که میشه ذهن رو پاکسازی کرد
خدا خیرت بده خانم شایسته بابت این قسمت هایی که ضبط کردید برای ما
واقعا سپاسگزارم…
««من متعهد میشم برای این که به مدت30 روز به این آگاهی ها هر روز گوش کنم و باورهای مناسب رو تکرار کنم و منطقی کنم و نت برداری کنم و از خودم ردپا بجای بذارم و من میلاد آمای آماده پذیرش این آگاهی ها هستم و پایبند به این پروژه هستم»»
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جون و تمامی دوستان خوبم در این سایت خدایی و بی نظیر…
خب این فایل دقیقا دقیقا جواب خداوند بود برای من، یعنی تک تک جملات مریم جون پاسخی بود به سوالهای من که سه چهار روز پیش از خدای اجابت کننده و هدایتگرم پرسیدم و جالبه از خدا خواستم که خدایا واضح با من سخن بگو، من دوست دارم خیلی مشخص و واضح بهم بگی…مبهم باشه من نمیفهمم…
من هنوز ابتدای راهم و شاید ذهنم نتونه تشخیص بده نشانه ها و الهامات رو، پس ازت میخوام خیلی مشخص و واضح و نمایان بهم بگی باید چیکار کنم…
من مدتی هست دارم روی آموزه های دوره کشف قوانین کار میکنم و یه خواسته ای داشتم که حدود 8سال پیش تا به الان درگیرش بودم و به خاطر ترمز های خیلی زیاد و شرکی که به خدا میورزیدم، با تقلا و زور زدن و تلاش های خلاف جهت با قوانین که به زعم خودم تلاش در جهت تحقق خواسته ام بود، چنان در مسیر تحقق این خواسته سردرگم شدم و آنقدر تقلای بیهوده کردم و دریغ از کوچکترین نتیجه،
الان با این آموزه ها باگ کارم رو پیدا کردم و میفهمم علت محقق نشدن اون خواسته رو،
خب من روی آموزه ها کار کردم ترمز های زیادی رو پیدا کردم، تا حدی برطرفشون کردم، دوباره بهبود دادم و حدود 3ماه هست که دارم تمرکزی روی این قضیه کار میکنم، ترمزها رو شناسایی میکنم، برای ذهنم منطقی میکنم، بهبود میدم، نتایج کوچک رو میبینم و دوباره جزئی تر و دقیق تر ترمزها و برطرف میکنم و بهبود دهی ها ادامه داشت، تا اینکه،
مدتی بود که ذهنم درگیر شد که خدایا پس چرا خواسته ام محقق نمیشه، منکه دارم تلاش میکنم، منکه دارم هم راستا با قانون حرکت میکنم، چیکار کنم خدایا، نمیدونستم خودم باید اقدام کنم، یا صبر کنم خواسته خودش وارد زندگیم بشه، چون معتقد هم بودم که تحقق خواسته از راه آسان و روان و طبیعی باید انجام بشه و اینکه من خودم اقدام کنم برام سخت بود و مونده بودم که چیکار کنم ، خلاصه
از خدا خواستم که خدایا من واقعا نمیدونم چیکار کنم، البته بهبود دادن هام ادامه داشت و از خدا نشونه واضح برای قدم بعدیم میخواستم…
تا اینکه امشب بنر سایت رو دیدم. وارد این خانه تکانی شدم و فایل مریم جون غوغایی به پا کرد در درون من…
انگار واقعا خدا به دل مریم جون الهام کرده بود تا بیاد و تمام سوالات من رو با این فایل جواب بده، انگار فقط و فقط برای شخص من این ویس ضبط شده بود آنقدر واضح خدا با من سخن گفت و راه رو برای من مشخص کرد و قدم بعدی رو بهم گفت که واقعا همون جا سر بر سجده گذاشتم و خدارو شکر کردم…
وای باورم نمیشه از خدا خواسته بودم واصح با من حرف بزنه راهنماییم کنه و بهم بگه باید چیکار کنم، و از این واضح تر و مشخص تر دیگه واقعا نمیشد… خدایا هزاران بار شکرت
واقعا خدا خیلی به ما نزدیکه، واقعا اگه قدم برداریم و بهش اعتماد کنیم، خیلی مشخص، روشن وواضح راه رو برامون باز میکنه و با ما حرف میزنه کافیه فقط گوشامون رو تیز و حواسمون رو کمی جمع کنیم و به خدا اعتماد کنیم
به خدا که این تصمیمی رو که مریم جون گرفتند و با ما به اشتراک گذاشتن رو خدا فقط و فقط برای شخص من به مریم جون الهام کرده که بیان و بگن و من راهم مشخص بشه، خدایا هزاران بار شکرت
دستورالعمل دوره، یه دستورالعمل شخصی و نقشه قدم به قدم برای الان من بود خدایا شکرت
اونجایی که مریم جون گفتند، در حال کار کردن روی هر مسئله ای هستی درگیر هرچه که هستی اونو رها کن … آخ آخ، همونجا بود که خدا داشت با من حرف میزد، اصلا انگار خود خدا داشت به من میگفت و من تمام وجودم یخ کرده بود ….
این اولین دستور خدا بود به من، که گیر نده و نچسب به خواسته ات، منتظر نتیجه نباش ، رهاش کن… چشم خدای خوبم فستجیبوا لی میشوم و لبیک میگم بهت و اجابت میکنم دستوراتت رو….
بعد مریم جون ادامه دادن و دستور بعدی به من داده شد ؛
که یه استراحتی به ذهنت بده و اون مسئله ای رو که براش راهکار نداری،
یا خواسته ای که چگونگیش رو نمیدونی و قدم بعدی براش رو نمیدونی از کجا باید برداری، بگو من توی این نقطه تو رو رها میکنم و تسلیم میشم و حل این مسئله و ادامه این مسیر رو از خونه تکونی افکار توی ذهنم شروع میکنم (جواب سوال من که نمیدونستم خودم باید برای خواسته ام اقدام کنم یا مسیر رو ادامه بدم تا اون خواسته خودش وارد زندگیم بشه)
فعلا دستور خدا به من اینه و قدم بعدی من اینگونه مشخص شده برام،بعد اجازه میدم آگاهی های این فایل ها برای من اصلاح مسیر کنه و مستقیما من رو به راهها و قدم هایی هدایت کنه که لازمه برداشته بشه از طرف من
چشم خدای خوبم، فعلا دستور اینه و من هم لبیک میگم و تسلیم هستم…
شاید بعد از این یک ماهی که خونه تکونی ذهنی میکنم، و ذهنم رو پاک و خالی میکنم ایده ها و راهکار ها و دستان خدا بیاد و دستور بعدی مستقیما از سمت خودش بهم داده بشه و من شکی ندارم که بهم گفته میشه …
نمیدونم من هیچی نمیدونم خدایا، تو میدونی…
وظیفه الان من همراهی با این خانه تکانی هست….
به امید خدای مهربون. با توکل به خودش و اعتماد و امید به روزهای روشن آینده، بهبود هارو ادامه میدم…
خدارو بابت، استاد، مریم جون و این سایت الهی و دوستان خوبم هزاران بار شاکرم
بنام خدا
سلام به استادان عزیزم
چقدر خوشحال شدم که این فایل با صدای خانم شایسته عزیز شنیده میشه که نشان از تکامل و رشد تدریجی ومداوم داره
خانم شایسته عزیز بهتون تبریک میگم وتحسینتون میکنم ما هر روز این مسیر توحیدی رو میریم وتدریجی رشد میکنیم بعضی وقتا به خودم میگم این مسیر چی داشته برای من ؟
من فایل ها رو میبینم گوش میدهم نت برداری میکنم و کامنت هم مینویسم و روزانه حداقل سه ساعت توی سایت هستم میتونستم این زمان به موضوعات دیگه ای توجه کنم که قبلا این طور بودم من از توجه ودر مسیر بودن نتیجه گرفتم متوکل تر شدم آرام ترم ،کارهام آسون تر انجام میشه ترسهام کمتر شده، توجه ام به زیبایی ها بیشتر شده واگر اتفاق ناخواسته ای برام رخ بده اون رو الخیر فی ما وقع میدونم و اجازه میدهم خداوند هدایتم کنه
از وقتی که صاحب خانه ام شرایط جدیدی برای ملکش تعیین کرده حس میکنم داره یه اتفاقات خوبی توی زندگیم رخ میده ومن یکسال دیگه توی این شهر مهمانم خدا میداند چه خیریتی هست یه مهاجرت یه بزرگ شدن وتحولی در راه هست من فرکانس های خوبی فرستادم و نتیجه خوب میگیرم
احساس آرامش دارم قلبم آرومه نسبت به قبل
منتظر اتفاقا خوبم با احساس خوب خدایا شکرت
چرخ زندگی روان شده یادمه موقعی که پیگیر خونه گرفتن بودن اینقدر آرام نبودم که الان هستم
واقعا گوش دادن به فایل ها و نگاه کردن به زندگی شما دو عزیز همش آگاهی
دیروز با همسرم رفته بودیم پارک والیبال بازی میکردیم چیه لحظه متوجه افرادی که توی پارک داشتند بازی میکردم شدم که چقدر ذهنیت ما ،فکر ما وشیوه زندگیمون متفاوت هست مثلاً ما با هر حرکت زیبا که بازیکن ها داشتند تحسین میکردیم به وجد می آمدیم میخندیم لذت میبردیم ولی نگاه وشیوه دیگران این نبود
خودم رو تحسین میکنم که توی مسیر عشق توحید آرامش قرار دارم خدایا شکرت
امیدوارم خداوند من رو توی این مسیر پایدار بداره تا وقتی زنده ام
سپاسگزارم
به نام خدایی که هر چه دارم از آن اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
خدا رو سپاسگزارم که من رودر این مدار قرار داد که من رو به این فایل هدایت کرد
سلام به مریم مهربانم
سلام به دوستان و خانواده دوست داشتنیم
مریم عزیزم هر چقدر بگم کم گفتم چقدر زیبا و با آرامش صحبت میکنی چقدر حرفات به دلم نشت چقدر وقتی از تجربیات خودت میگفتی لذت بردم از این آگاهی ها واقعا خدایا شکرت
صحبتات واقعا برای این پروژه انگیزه بخش و بود من چند بار گوش کردم و انگیزه گرفتم
خیلی خیلی واسه این پروژه ذوق و هیجان دارم خیلی دقیقا همونطور که خودت گفتی همین دیروز وقتی با خدای خودم صحبت میکردم گفتم خدایا من میخام توحیدی تر بشم من میخام ایمانم بیشتر شه میخام قدم های بیشتری برای رسیدن به هدفم بردارم که تورو بیشتر درک کنم بیشتر نزدیکت بشم چون تو به من همه چی میدی و به کسی نیازی ندارم
و ببین چقدر چقدر خدا زیبا و تکاملی ما رو به این پروژه هدایت کرد خدارو بی نهایت بار شکر
همین که فهمیدم یک گام برداشتم همین که فهمیدم دارم پیشرفت میکنم کلی ذوق مرگ شدم
خدایا شکرت
واقعا خوشحالم که داریم یک مسیر زیبای جدید رو شروع میکنیم
امیدوارم مثل همیشه خدا با تک تک مون همراه باشه کلی آگاهی پیشرفت و تجربه های جدید کسب کنیم
همتون رو به خدای مهربانم میسپارم انشالله که در تمام جنبه های زندگی موفق باشید
خدانگهدار
به نام خداوند عزیز و مهربان
سلام به دو استاد عزیزم و دوستان عزیزم
بمعنای درست این جمله که خدای دانا و شنوا
من خودم مدتی هست درگیر یه مساله هستم بعضی اوقات واقعا نجواهایی در گوشم زمزمه میشه که بهم میگه غیرممکنه درست بشه و من اخیرا خیلی احساس نیاز به آرامش قلبی و پیام الهی بودم که امروز دیدم خدای من انگار این فایل و این پروژه مختص من ساخته شده
و همچنین من بارها از نتایج و اجابت کردن های خداوند که خیلی ساده و معجزه آسا از برخورد و هدایت شدن از این نوع مساله که دارم به نتایج رسیدم اونم خیلی راحت و خود به خود رخ داده برامکه اگر میخواستم با زور انجامشون بدم که باید خیلی سختی میکشیدم تا درست بشه من مینشستم یسری باورهارو درموردش توی ذهنم میساختم که خیلی زود خودش درست میشد
و حالا میخوام برا خواسته هام از همین باورم استفاده کنم مثلا برای کسب ثروت،موفقیت حرفه کاریم،و در هرچیز دیگه ای که باورهای ضعیف دارم میخوام استفاده کنم و با خودم میگم چطور برا این کار اینقدر سریع و ساده جواب میده قدرت ذهن من پس من میتونم از الگوبرداری همین مساله خودم استفاده کنم برا بقیه خواسته هام چونکه من دارم عظمت و قدرت ذهنمو در ساخت کانون توجهم میبینم پس من بیش از حد تصور توانا و قدرتمندم
واقعا بابت اینهمه زحمات و زمانی که با عشق میذارید برا این پروژه ها و این آگاهی ها که برا هرکدوممون زندگیساز و سرنوشت سازه
خدا قوت به همگی.
پروردگارم ازت ممنونم که امروز باهام صحبت کردی از طریق این فایل، و خانم شایسته عزیز این پروژه شما و صحبتهای امروزتون پاسخی به درخواست هدایت من بود که متوجه شده بودم اینجای مسیرم دارم زور میرنم ، تقلا میکنم دارم مسیر رو سینه خیز میرم و از اون مسیر روان و لذتبخش مسیری که براحتی خواسته هام اتفاق بیافته دور شدم و به دنبال جواب بودم که امروز خداوند از طریق این فایلِ شما منو هدایت کرد که بتونم دوباره برگردم به مسیر طبیعی زندگی مسیر شادی، لذت، آرامش در کنار خداوند، که توش خواسته های قلب ما براحتی اتفاق می افته و توش تقلا نیست زور زدن نیست فقط عشقه ارتباط عاشقانه با خداست و دریافت خواسته ها براحتیه، من منتظر هدایت خدا بودم دوره شیوه حل مسائل رو شروع کردم و منتظر پاسخ خداوند بودم نمیخواستم زورِ فیزیکی بزنم میدونستم این مسیر درست نیست که خودم با عقل خودم از بیرون بزور بخوام مسائلم رو حل کنم و امروز خداوند از طریق شما با من حرف زد که لیلا بیا ذهنت رو خانه تکانی کن، بقول شما هر چه هست مسئله ت اونو رها کن و بیا با این خانه تکانی برگرد به مسیر درست، چقدر زیبا، چقدر آرامش بخش، خدایا سپاسگزارم ازت که انقدر زیبا هربار به درخواستهای من پاسخ میدی، خانم شایسته عزیز و نازنین جملات و عبارات شما توی این فایل بسیار دقیق و درست و همونچیزی بود که نیاز داشتم ازتون سپاسگزارم.
با عشق.
سلام بر عزیزانم
سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم
خانم شایسته خیلی خوشحالم که صداتونو شنیدم چقدر صحبتهاتون تاثیر گذار بود
دیروز که اومدم توو سایت در فایلهای روزشمار فایل آرامش در پرتو آگاهی8 رو گوش دادم و توو دفتر جدیدم یادداشت کردم و به فکر عشق افتادم و احساس کردم که وجود من کمبود عشق داره و من خواستم که عشق واقعی رو تجربه کنم
دیروز یه احساس عجیب خوبی داشتم احساسم احساسم شبیه وقتی بود که دوره لیاقت روی سایت قرار گرفته بود دقیقا شبیه همون بود احساس آرامش عجیبی داشتم احساس اینکه انگار همه مسائل حل شدنی هستن احساس اینکه دائما دارم لبخند میزنم و حالم خیلی عالیه دقیقا در شروع دوره احساس لیاقت این حسو داشتم که بعدش کلی اتفاق معجزه وار برام افتاد اون زمانی که زندگیم خیلی رویایی شده بود و حالا امروز اومدم توو سایت و با پروژه خانه تکانی ذهن آشنا شدم بدون شک میگم که این پروژه برای من مثل یک دوره شگفت انگیز خواهد بود چون نشانه ااشو دیدم و حسش کردم
خانم شایسته عزیز نمیدونید که من چقدر به این خانه تکانی نیازمندم الان خیلی احساساتی شدم و دیگه نمیتونم چیزی بگم
خیلی ازتون سپاسگذارم
به نام رب بخشنده و مهربان
سلام به همگی
به استاد عزیزم
به مریم جونم
به دوستای گشنگم
“یک روز جدید با فرصت ها و معجزه های جدید”،
جملهی اول تمرین ستاره قطبی هر روز من، همون اول تیک خورد، با وارد شدن به سایت و دیدن پروژهی خونه تکونی و همراه شدن با مریم جونِ شایسته :)
مریم جون نمیدونید چقد خوشحال شدم وقتی شنیدم قراره با هم این مسیر لذت بخش و بریم، چون استاد قبلا گفته بودن که شما توی این راه چقدر دقیق و عالی پیش میرید و متعهد هستید، نمونش همین فایلای گفتوگو با دوستان که موضوع مشخص دارن، بی نهایت ازتون سپاسگزارم
مریم جون اونجایی که گفتید دست از کار میکشیدید و به اون جمله ها فکر میکردید، حالتون و خریدارم امروز هرچی کار بود و گذاشته بودم کنار نه اینکه اگاهانه باشه قلبم میگفت بنویسم و من فقط و فقط می نوشتم ، از زوایای مختلف انگار توی این دنیا فقط من بودم و خالقم
و مسیر بیشتر برام باز میشد، روحمو جلا میداد، چقدر امروز من تمرین سپاسگزاری نوشتم، چقدر حالم خوبه از اون حال خوبا که نمیخایی با هیچی عوضش کنی،
اصل همیشه یکی بوده و همیشه هم قابل استفادهست، هر روز وقتی که نشانه روزانمو میزنم و گوش میدم انگار استاد تازگی فایل رو گذاشتن توی سایت در صورتی که مال چند سال پیشه،
استاد ازتون بی نهایت سپاسگزارم که این آگاهی ها رو رایگان در اختیارمون گذاشتید، آگاهی هایی که اصلا نمیشه روشون قیمت گذاشت
میخام برای اینکه تفاوت قبل و بعد این پروژه رو خوب درکش کنم، چکاپ بنویسم و آخرش برگردم ببینم از کجا به کجا رسیدم چون اینجوری آدم بهتر درک میکنه پروسه رو تا بهتر بدونم توی شرایط های مختلف این آگاهی ها رو به درستی به کار ببرم
پروژه حدود یک ماهه و منم تا زمانی که نتایج انتخاب رشته دانشگاهها بیاد چقد وقت دارم؟! حدودا یک ماه
میبینید زمان بندی دقیق خدا رو، اخه مگه میشه قربونش نرفت؟ :)
مخصوصا توی شرایط خانوادگی که در حال حاضر هستم، جهاد اکبر لازم بود که اونم به لطف این پروژه در حال انجامه
داشتم به این فکر میکردم که چقد خوبه همزمان اینکه داریم ذهنمون رو خونه تکونی میکنیم، تلگرام و اینستاگرام و کلا فایلهای داخل گوشی رو هم خونه تکونی کنیم، استارت اول و از فیلم و عکسای گوشی زدم باورم نمیشه اونایی که یروز مقاومت داشتم پاکشون کنم الان به راحتی حذفشون کردم، نمیدونید چقدرررر جا باز شد و تصمیم گرفتم این فضای خالی شده رو صرف ذخیره فایل های استاد کنم و متمرکز باشم روشون، من هم ” تمرکز آگاهانه به خودم بدهکارم :)”
میخام انرژی فکریم رو هدایت کنم به مسیر خواسته هام (تجسم) به همراه اینکه با تمام وجودم حسشون کنم و خودم رو ازشون بی نیاز بدونم و توی این دو مورد استمرار داشته باشم،
آخه دیگه چقد باید از دنیا چک و لگد بخورم که متعهد بشم روی قوانین، آخه آستانه تحملم چرا اینقدر زیاده؟ -_-
فهمیدم که آدمایی که خودشونو ارزشمند میدونن و لایق احترام، آستانه تحملشون پایینه سریع میگردن ببینن ریشش کجاست تا درستش کنن، به خاطر همین منم تصمیم گرفتم چک و لگدا رو جمع کنم تا بیشتر از این تو گل فرو نرفتم،
چنلای اضافی = حذف
مخاطبین اضافی= حذف
فالووینگا و فالورای اضافی= حذف …
باورم نمیشه جوری الان نسبت بهشون بینیازم و براحتی پاکشون میکنم یروزی مقاومت داشتم، آیا من همون آدمم؟! قطعا نه، چیزی توی وجودم تغییر کرده،
عادت های قدرتمند کننده از همین قدمای کوچیک شروع میشن، شروعش سخت نیس، ادامه دادنشه اراده و جسارت میخاد
خدام که عاشق جسارت و عمل بندهشه مگه میشه اجابت نکنه؟!
آدم زنده به هدفشه، آدمی که هدف نداشته باشه ینی مرده
خیلی جاها شده توی زندگیم که هدفی رو تعیین کردم و به سرانجام رسوندمش ولی بعدش هدف جدیدی رو انتخاب نکردم و شدم یه آدم گمشده که دور خودش همینجوری میچرخه و کلی احساس ناکافی بودن به خودش میده و تا زمانی که هدف جدید انتخاب کنم چقدرررر تایمم الکی گذشت و احساس های مخربش که باز باید از نو شروع کنی
خیلی وقته ورودی هامو “اصل”مبنا قرار دادم به خاطر همین با قلبم احساس یکی بودن میکنم، بیشتر حسش میکنم بیشتر سلولهای بدنم سپاس و ستایش خدارو میگن، بیشتر میفهمم من از جنس خدام، از جنس نور، از جنس عشق لایتناهی
بیشتر هدایتاش و الهاماتشو با قلبم حس میکنم، بیشتر نشونه های بی نقصشو میبینم، بیشتر صداشو میشنوم،
همینطور بیشتر و بیشتر قلبم داره باز میشه و به اصلم به حقیقت خودم برمیگردم،
واقعا چه نتیجهای مهمتر از اینکه آدم آخر این پروژه آرامش قلبی خالص داشته باشه، بی قید و شرط عاشق خودش باشه و ارزشمند بدونه خودشو
چی مهمتر از اینکه آسان میشیم برای آسانی ها،
چجوری؟ با امید، با قلب باز، با تمرکز روی خودمون و خدای خودمون چه توی این یک ماه چه وقتهای دیگه
اون وقته که معجزات خفنی اتفاق میوفته که تازه میفهمیم اگه اینا معجزهان پس قبلیا چی بودن…
فقط باید بسپاریم به خدا و ایمان داشته باشیم بهش که میشه، دیگه ترس و نگرانی نداشته باشیم بابت چجوری شدنش
کار ما اینه که با طی کردن تکاملمون قدم به قدم مدار به مدار بالاتر میریم، از یه مسیر هموار و لذت بخش،
خدا خودش آگاه به همه چیزه درست میکنه و ما فقط لذت میبریم و ازش سپاسگزاری میکنیم، البته که تنها کاری که از دستمون برمیاد همینه
گام اول: درگیر هرچی هستیم که راه حلی براش نداریم، رهاش کنیم (تسلیم باشیم) و یه استراحت ذهنی بخودمون بدیم استارت خونه تکونی افکاری رو بزنیم که توی ذهنمون میچرخه،
و با اگاهیهایی که از لایوها میگیریم مسیرمون رو اصلاح کنیم و به سمتی میخاییم حرکتش بدیم،
شرط به نتیجه رسیدن: استمراره
و شرط استمرار: خودخواهیه، اینکه برای این کار ارزش قائل بشیم و متعهد باشیم بهش،
خبر خوب!
توی گامهای بعدی شلوغیهای ذهن کمتر و کمتر میشه
و صدای خدا رو واضحتر درونمون میشنویم:)
و تو گام آخر،از مسیر هموار از نیازهات بی نیاز میشی و باقیش دیگه میوفته رو دور تکرار،
همین مسیر رو تکرار میکنی
“اگه اینجا هستی و با این پروژه هم مدار شدی، این اتفاقی نیس بلکه پاسخ خداوند به درخواستیه که این روزا تو ازش داشتی” با این حرف بغضی که تو طول شنیدن این فایل داشتم شکست، که چقدر خدا زیبا میچینه و اجابت میکنه
و الان وقت اینه که ایمانمو با عمل نشون بدم به خدا،
چه عملی؟ اینکه با مقاومتهای فراوان ذهنم مقابله کنم و متعهد بشم و بیام بنویسم،
از مهربانی خدا
از بخشندگیش
از هدایتگریش
از نشونه هاش
از حق بودنش
از رب بودنش
از اجابتکننده بودنش و مثالهاش …
خدایا شکرت قدر بزرگیت…
دوسِتون دارم گشنگا :)
سلام
خدایا سپاس گذارم که من را باز به تکامل جدید هدایت کردی تا بتونم خانه دل خانه ذهن را به صورت تکاملی باز بازنویسی کنم و خانه تکانی کلی داشته باشم
سلام استاد مریم شایسته بینظیر که همیشه با صدای زیبایت لحظه های ناب را زیبا تر کردی .استاد سپاس گذارم که یک زمان زیبای دیگر را در سایت گذاشتی تا هم خودت بیشتر رشد کنی هم بیشتر بشه راه پیشرفتی برای همه ما بشوی و از خداوند سپاس گذارم که به این بنده صالحش این نعمت را داده که بتواند کلی آگاهی را در اختیار همه قرار دهد
این بخش از این جلسه کلی برام درس داشت که بتونم خودم را در شرایط و مدار فرکانسی قرار دهم که در اون مدارها جز فراوانی چیز دیگر نباشد که چه خبر خوبی بود که من باز میتونم خودم را از نو بسازم و نتیجه های بهتر را در زندگی نمایان کنم خدایا شکر
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست
نگارندهٔ بر شده پیکرست
سلام وصدسلام وهزاران درودبراستادعباسمنش عزیز، استادشایسته نازنین ،همه عوامل گل سایت عباسمنش وهمه دوستان گلم ،همراهان خانواده الهی وصمیمی عباسمنش
خدایابی نهایت شکرت که دوستم داشتی ومنوبه این مسیرالهی وزیبا هدایت کردی وبیش از4سال است که عضو این خانواده الهی هستم
خدایاشکرت که افتخار شاگردی استادعباسمنش رونصیبم کردی
خدایاشکرت که استادعباسمنش همراهی دارد به نام مریم شایسته که ماشالله برای خودشون استاد شدند
خدایاشکرت برای این همکلاسی های بی نظیرم که درکناربودنشان باعث افتخار و مایه مباهات است
خدایاشکرت برای همه چیز
تشکران فراوان ازاستادعباسمنش وعوامل فنی سایت واستادشایسته برای فراهم کردن این بستر
اماشروع پروژه بی نظیر
” خانه تکانی ذهن”
ازانجایکه کلیدخوردن این پروژه همزمان شده باشروع مهرماه واغازسال تحصیلی جدید
اغاز دوران مدرسه ودانشگاه درذهنم تداعی شد
خدای من چه تقارن و همزمانی فوق العاده ای تبریک فراوان به خانم شایسته نازنین به این حسن انتخابشون
درآستانه سال تحصیلی جدید دانش آموختگان خانواده عباسمنش دوره بی نظیر
” خانه تکانی ذهن”
رواغازخواهند کرد ومن به شخصه این همزمانی روبه فال نیک میگیرم
مگرنه اینکه
روز اول مهر ماه یکی از روزهای خاطره انگیز برایمان بوده زمانی که دانش آموزبودیم و به ویژه کلاس اولی بودیم زیرا تجربه ای جدید در زندگی به دست اوردیم
ماه مهر یعنی
خانه تکانی و زدودن گرد و غبار جهل و جهالت
شروع مدرسه و کتاب نظم و انضباط
سرآغاز بهار مهربانی و دوستی
آغاز زنگ دانایی، اگاهی ،فراگیری بر پیشه وران کسوت خرد
بر تمامی شمادانش آموزان ودانش اموختگان خانواده عباسمنش تهنیت باد
مهر، ماه مهربانی مهتاب است؛ ماه میزبانی نیمکت های عاشق درس و اگاهی، ماه شکوفایی نیلوفران در دعای نم نم باران های عاشقانه پاییز مهر ماه اگاهی است
عزیزان شور سرمستی دانایی وآگاهی و توانایی گوارای وجودتان باد .
خدایا کمکم کن:
تاپروژه «خانه تکانی ذهن گام به گام»که فرصتی است برای:
ایجاد عادت هاوباورهای قدرتمندکننده درذهنم
هدفمند زندگی کردن
نظارت وکنترل بر ورودی های ذهنم
تمرکز وکانون توجه ام فقط فقط برروی خواسته هام نعمت هایم وزیبایی ها
همکاری با قلبم که جایگاه خداوند است
تا با امیدها و امکان پذیری های قلبم همکاری کنم تاآسان شوم برای آسانی ها
خدایاکمکم کن تا متعهدباشم این دوره بی نظیر راباتمرکز بالا ووقت گذاشتن ازگام اول تاگام پایانی به سرانجام رسانم و درپایان دوره یکی ازدانش آموزان ممتاز این دوره باشم
تاگوشه ای ازالطاف بی کرانت راجبران کرده باشم ونزداساتیدنازنینم روسفیدباشم
استادعباسمنش استاد شایسته تشکروسپاسگزاری ازشماعزیزان درقالب واژه ها وجملات نمی گنجه
تنها میتوانم ازخدواند درخواست کنیم که سالیان سال سایه تان برسرمان مستدام باشد وسالیان سال سایت توحیدی عباسمنش برقرار
“امین یارب العالمین”
خدانگهدارمان باد
چه بسا خداوند هر گرهای که در کار ما میاندازد همچون گرههای قالی باشد که نهایتا قصد دارد با آنها نقشی زیبا را بیافریند
بنام خداوند بخشنده مهربان🫀
سلام به استاد عباس منش عزیزم و استاد شایسته مهربانم🫀
سلام به رفقای جان🫀
.
.
.
خانه تکانی ذهن گام به گام
چه اسم زیبایی برای این آگاهی ها انتخاب کردید و چقد من از این فایل لذت بردم و این دقیقا جواب اجابت شده من از طرف خداوند بودش که خدا داشت از کلام خانم شایسته با من صحبت میکرد و بهم میگفت بیا ازین مسیری که برات مهیا کردم برو که خیلی لذتدبخش و آسونه
من در این چند روز که شروع کردم به دیدم سفر به دور آمریکا و کامنت نوشتن و ردپا گذاشتن از خودم
خیلی جالبه پنجشنبه شب خدا گفت وسایلتو جمع کن بزن به جاده برو شمال
و منم لباس جمع کردم راهی شدم و رفتم پیش مادرم اینا
و توی مسیر توی جاده
شروع کردم با خدا صحبت کردن که خدایا تو میدونی تمام آپشن ها و نیاز های منو و میدونی که چه مسیری برام بهتره و من واقعا هیچی نمیدونم و من واقعا کم آوردم و خودت بلندم کن و خودت میدونی که کم و کاستی دارم و خودت درستش کن همه چی رو من دیگه توانایی بلند شدم ندارم و
خودت مسیر رو برام هموار کن که همون موقع بهم گفت
سوره ص از قرآن رو بذار گوش کن که رسیدم به آیات 34/35/36
وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَانَ وَأَلْقَیْنَا عَلَىٰ کُرْسِیِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ
و به راستی سلیمان را [درباره فرزندش] آزمودیم، و [آزمون این بود که] بر تختش جسدی [بی جان از فرزندش] افکندیم [فرزندی که سلیمان به زنده بودن او بسیار امید داشت]، آنگاه به درگاه خدا رجوع کرد [و همه امورش را به خدا واگذاشت.]
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی ۖ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و حکومتی به من ببخش که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد؛ یقیناً تو بسیار بخشندهای.
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ
پس باد را برای او مسخّر و رام کردیم که به فرمان او هر جا که میخواست نرم و آرام روان میشد.
.
.
.
خیلی سوره قشنگ و پر محتوایی هستش و این آیات دیگه مهر محکمی بود از طرف خدا که همه چیز رام و مسخر تو هستش فقط باید ایمان داشته باشی و فقط به خدا توکل کنی و خیلی واضح این صدا رو شنیدم که گفت بیشتر روی من حساب کن تا برات کار ها رو روانتر کنم
و من میگفتم به خدا من اون ایمان قوی رو میخوام بهم بگو چجوری؟
بهم گفت فعلا این چند روز رو لذت ببر و تفریح کن من بهت میگم
که امروز وقتی وارد سایت شدم و بنر سایت رو دیدم و فایل رو گوش دادم و تمامشو نت برداری کردم و دیدم کلا خدا داره با من صحبت میکنه و انگار مخاطبش منم
و همه حرفا برا من گفته شده از زبان خانم شایسته
و خیلی جالبه میخواستم کم کم باورهای دوره لیاقت رو چاشنی باور معنوی بودن ثروت بکنم ولی انگار خدا برای من
یه محیط ایزوله و جدید آماده کرده و منو مهیا کرده به یک خونه تکونی ذهنی که میخواد منو از مسیر هموار به خواسته هایی که دارم برسونه و ایمان منو بیشتر کنه به خودش و مدار منو بالاتر ببره و ظرفمو بزرگتر بکنه برای آگاهی بیشتر
و حس میکنم من واجد الشرایط این خونه تکونی شدم و انتخاب شدم برای قدم برداشتن این خونه تکونی ذهنم تا
به خداوند و به منبع وصل بشم و به اصل خودم متصل بشم، به اصلی که انرژی فکریش خوش بینی هستش که همیشه انتظارات مثبت در مورد آینده داره که نه ترسی داره و نه غمی و همه چیز رو ساده میبینه و رسیدن به هر خواسته ای رو امکان پذیر میدونه و به فراوانی باور داره و بی قید و شرط خودشو لایق تجربه نعمت ها میدونه و نگران چگونگی در مورد هیچ چیزی نیست
یعنی وقتی خدا رو باور میکنی که بهت نزدیکه و اجابتت میکنه دیگه تسلیمش میشی و خودش درها رو برات باز میکنه و بهت میگه چیکار کنی
و چه همزمانی جالبی رخ داد دقیقا این خونه تکونی مصادف شد با اول مهر 1403 که میخواستم هدف گذاری کنم برای 6 ماه دوم سال و چه هدف گذاری ارزشمند تر از این آگاهی ها و خودتو سپردن به جریان الهی و بذاری خدا برات کار ها رو جلو ببره….
خدایا واقعا نمیدونم چجوری ازت سپاسگزاری کنم بابت این که اینقد زود اجابتم کردی و منو آوردی گذاشتی توی مسیر هموار و زیبا و گفتی ایمانتو بهم قوی تر کن
خدایا شکرتتتت🫀🫀
.
.
.
از هدایت های این سفر بنویسم که خیلی جالبه توی این سفر 3 روزه
هدایت شدم به رستوران گلشاهی توی محله دستک کیاشهر یعنی 45 دقیقه بیرون موندیم تا نوبت بشه بریم داخل تا کباب چنجه و کوبیده بخوریم و اونجا فقط داشتم فراوانی مشتری رو به ذهنم نشون میدادم و تحسین میکردم که اصلا وقت سرخاروندن نداشتن و نیرو کم آوردن برای خدمت رسانی به مشتری و دو تا مغازه بقلیش اصلاا مشتری نداشت ولی این مغازه اینقدر مشتری داشت که نگووو
بعد امروز هدایت شدیم به بازار لنگرود اونجا هم اینقد مشتری بود که همه داشتن خرید میکردن یعنی گای سوزن انداختن نبود و باز هم تایید فراوانی
و بعد اومدیم سمت خونه توی روستا، دقیقا توی این چند روز اخیر که تمرکزم بر روی زیبای های سفر به دور آمریکا هستش
دقیقا همون جایی که استاد رفت از یه گل عکس گرفت من هم همون گل رو دقیقا توی روستا دیدم و چقدر لذت بردم از اون گل و فورا عکس گرفتم ازش
از ابرایی که توی آسمون بود کلی عکس گرفتم خلاصه خیلی زیبا بود
یعنی سریال سفر به دور آمریکا قشنگ بهترین برنامه ای هستش که میشه ذهن رو پاکسازی کرد
خدا خیرت بده خانم شایسته بابت این قسمت هایی که ضبط کردید برای ما
واقعا سپاسگزارم…
««من متعهد میشم برای این که به مدت30 روز به این آگاهی ها هر روز گوش کنم و باورهای مناسب رو تکرار کنم و منطقی کنم و نت برداری کنم و از خودم ردپا بجای بذارم و من میلاد آمای آماده پذیرش این آگاهی ها هستم و پایبند به این پروژه هستم»»
خدایا شکرتتت…
عاشقتونم رفقای جان🫀