دستور العمل «خانه تکانی ذهن، گام به گام» - صفحه 7

356 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مائده سازگار گفته:
    مدت عضویت: 673 روز

    به نام خدای زندگی بخش

    سلام به خانم شایسته ی خوش قلب و درجه یک

    وسلام به استاد فرزانه ام

    وسلام به همه ی دوستان متعهدم دراین مسیر نورانی

    من تقریبا یکسال هست که عضو سایت هستم و چه زمانی که از فایل های دانلودی استفاده میکردم چه زمانی که بعضی از محصولات رو تهیه کردم باخودم عهد کردم که دراین مسیر جدی باشم.

    متمرکز باشم

    تودل ترس هام برم

    وازهمون اول کفش اهنی پام کردم

    توجه من به استاد و کلام الهی شون به تاکید ویژه ی ایشون بر «عزت نفس» جلب شد

    و از اونجایی که هییییچ نشانی از «مائده» نمیشناختم و هرانچه از من به عنوان اثر باقی مونده بود یک دورباطل قلمداد میشد ،بی چون و چرا انتخاب کردم که به دنبال خودم و اصل خودم بگردم .فارغ از هر نتیجه ی بزرگ وکوچکی ،فارغ از موفق یا خوشبخت به نظر رسیدن،خودم رو به میزبانی خودم دعوت کردم

    حس کردم من همون مائده وخان آسمانی ای هستم که ساااالهاست خالیه و کسی به میهمانی اش نیومده

    حس کردم که خانِ وجودم ساااالهاست که بی نعمت مانده

    ارام ارام وارد حریم امن خودم شدم

    و مائده ی وجودمو غبار روبی کردم

    ونشستم پای خانِ خودم

    خانی که من بودم و کلام الهیه استاد و خدایی که دنبالش میگشتم و من رو فاااااارغ از تمام شکست ها و اشتباهاتم عااااااااشقانه دوسداره و منتظر من بوده چرا که هیییییییییییچکس جز خودم نمیتونست مائده ی وجودم رو پاک کنه واگر من برنمیگشتم تاابد متروک و مطرود میموند.

    سپاسگزارم الله هستم برای دادن« فرصت » حیاه برای دادن «فرصت» جبران و بازگشت.

    مدتهااااست که برای ساختن باورهای درست درباره ی عزت نفس و رشد مالی ورشد فردی روی دوره های عزت نفس وثروت 1 و قدم اول و دوم کار میکنم.کار ذهنی شبانه روزی

    روز و شب نوشتم و فکر کردم و اقدام کردم ومهاجرت کردم و پل های پشت سرموخراب کردم و تو دل ترس های مهیبم رفتم و واقعا میتونم بگم یه روزم رو هم بدون تلاش جدی و متعهدانه نگذروندم

    ‌و کلی هم نتایج عالی گرفتم

    ولی

    ازاونجایی که «شرک (یاهمان گمراهی اشکار) در دل مومن مانند راه رفتن مورچه ایی سیاه برروی سنگی سیاه در دل تاریکی شب پنهانه» بارها از مسیر خارج شده بودم بدون اینکه فهمیده باشم

    واین رو از ارامشی ک گاهی نبود فهمیدم

    و چسبیدنم به نتایج و از اون بدتر چسبیدنم به رسیدن به فلان نتایج در «زمان بندیه»مدنظرم!این دیگه خیلی خودازاریه!

    اما به خودم خورده نمیگیرم چون این شیوه ی فکری یک «فرهنگِ»!

    و تغییر فرهنگ وااااااقعا سخته و کار داره

    وفهمیدم که نه!!!مائده خانم!نه!

    اینطوری نمیشه تو باید اگاهی هاتو« زندگی »کنی!

    باید این اگاهی های بشن «سبک زندگیت»!

    نه اینکه بگی خب من 5 درجه بهتر شدن الان باید نتایج هم 5 درجه بهتر بشن

    باااااید من نتایج مدنظرم رو‌ببینم و وقتی ک نبینم چنان از هم بپاشم و ناامید بشم که تمام مسیر اومده رو بی تاثیر و بیهوده ببینم!!!!!!

    نه عزیزم،اینطوری کار نمیکنه!

    این اصلا هدف تو از اومدن به مسیر نبوده!!!!!

    تو‌میخواستی خودت رو پیدا کنی

    خودت رو درست بشناسی مائده

    نه اینکه با ادمای دیگه و حتی با خدا و با عمرت و با همه چی بجنگی و بخوای مسابقه بدی!!!

    این شد که چند روز پیش بعد از یکسال سخت گرفتن به خودم و نتایج یکی درمیون تصمیم گرفتم «رها کنم» و اجازه بدم خدا بهم جهت بده.

    و هرلحظه درخواست کردم که به بهترین راه هدایتم کنه و امکانات بهبود شخصیتم و یک شروع از اول رو بهم بده!!!

    و چقدددر زیبا هدایت شدم

    دیروز هدایت شدم به قسمت 198 سریال سفر به دور امریکا و اخرای فایل که استاد به طرز شگفت انگیزی روی فایل صحبت میکنن و به طرززاعجاب انگیزی رهایی رو اموزش میدن…بییییی نهایت من رو متحول کرد اون قسمت از حرفای استاد مثل همیشه!

    و الان و این اقدام انقلابیه خانم شایسته ی شگفت انگیز که دقیق ترین و بهترین و مناسب ترین و معجزه وارترین فرصتی هست که خداوند میتونه به من وبه هرکدوم از افرادی بده که این درخواست رو داشتن

    این فرصت (خانه تکانی ذهن گام به گام) یکی از ارزشمندترین گیفت های خداوند به منه!!!!

    حس میکنم خداوند همه ی کار دنیا رو رها کرده و نشسته پای دل درخواست های من و فقط میگه:

    جانم بنده!فقط بخواه!

    نمیدونید چقد خوووشحالم خانم شایسته ی زیبا!!

    نمیدونید چقد دلم قرصه

    نمیدونید چقدر مشتاقم

    نمیدونید چقدر وجودم به این خانه تکانی نیاز داشت!؟

    اینکه هم به سمت هدفم دوباره حرکت کنم هم بک گاردریل نورانی داشته باشم که نذاره از مسیر خارج شم ، یک امید خاص رو در قلبم زنده کرده ک فقط میتونم سپاسگزار شما و خدای مهربانم باشم برای اینهمه فرصت و نعمت!!!!

    از راه دور محکم شمارو دراغوش میگیرم و میبوسمتون و باهمه ی وجودم وباافتخار دراین مسیر یکماهه همراهتون هستم والبته ک تااخر عمرم

    مائده سازگار

    اخرین روز تابستان 1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    به نام خدا که از فضل خودش به من بهترین نعمتها رو عطا کرده من تسلیم و فروتن در برابر خداوندم

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم مرا به راه راست به راه آنان که نعمت عطا کردی هدایتم کن

    سلام به شما مریم عزیزم و استاد جان و دوستان عزیز

    مریم جانم‌ سپاسگذارم که این همه بهبود رو ایجاد کردی این ایده عالی رو اجرا کردی که برای این لایو ها این عنوان بندی ها رو نوشتی مطالبی که تو لایو مطرح میشه رو زیر فایل نوشتی و از تاثیری که فایلها در قلب و وجود شما داشت شما رو ترغیب کرد که این عنوان و دسته بندی رو ایجاد کنید

    چه باور زیبایی رو مطرح کردی رشد از مسیر هموار

    مریم جانم چقدر به موقع این پروژه رو درست کردید من مدتی هست که مسئله ای رو داشتم با توکل کردن به خدا و بارها و بارها کمک خواستن از خدا و سوال کردن از خدا منتظر جواب از سمت خداوند بودم ایده هایی رو خداوند به من الهام کرد که کاملا قابل اجرا بود قدم به قدم پیش رفتم و با تمام وجودم فقط از اینکه که هدایت شدم الهامات رو دریافت و اجرا کردم شکرگزاری کردم و خودم رو برای اجرای اون ایده ها تحسین کردم

    باورهای توحیدی ،توکل کردن به خدا،تسلیم محض خداوندبودن،شجاعت در تغییر ایجاد کردن ، کم کردن مقاومتها ،تکرار باورهای توحیدی ،و ادامه دادن رو تا به امروز همواره داشتم مسئله تا حدود زیادی حل شده هنوز کامل برطرف نشده ولی من همچنان با قدرت خدا با کنترل ذهن دارم ادامه میدم

    دیگه ایده ای نبود که من اجرا کنم و به خدا گفتم من از پسش برنمی‌یام خدایا تو از پسش بر میای تو از جایی که من حتی گمان نمیبرم میتونی در رو برام باز کنی من میخوام توجه خودمو از روی این مسئله بر دارم و روی موضوع دیگه ای بزارم تا طبق قانون بدون تغییر تو، این مسئله رو خودت به راحتی برام حل کنی

    صبح به محض دیدن این بنر جدید روی سایت اومدم که فایل رو ببینم همون لحظه یک کلاغ بزرگ نشست تو حیاط پرنده ای که تا حالا تو حیاط نیومده بود من فقط تو آسمون میدیدمش و این پرنده همیشه برای من نشونه آوردن خبرهای خوب آزادی و رهایی و رشد به مدار بالا هست من ایمان و باور دارم که هدایت خدا برای من اینه که با این خونه تکونی ذهن گام به گام همراه بشم و این موضوع ای هست که باید روش تمرکز بزارم تا مسئله من به خودی خود به اسونی حل بشه

    این رشد از مسیر همواری که با گوش کردن به این فایلهای لایو و نت برداری و دیدگاه نوشتن و تفکر کردن و عمل کردن به آگاهی ها صددرصد مدار منو رشد میده قلب منو آروم و راضی ،باور لیاقت و ارزشمندی منو بیشتر ،توحید عملی منو بیشتر ،شخصیت من رو بهتر و تغییرات مثبت لاجرم خلق میشه

    ایمان دارم گوشم برای شنیدن الهامات خداوند شنواتر و مسیر هدایتها بیشتر برام روشن و واضح میشه به خدا متصل تر میشم، توحیدیتر و صددرصد رشد من در تمام ابعاد زندگیم ثروت ،سلامتی،روابط ،معنویت بیشتر و بیشتر میشه من با توکل به خدا با این آگاهی ها هرروز همراه میشم زمان براش میزارم با تمرکز تا این رشد در مسیر هموار برام ایجاد بشه

    برنامه من: با همراه شدن با امیدها و امکان پذیری های قلب همکاری با خداوندم.من آسون بشم برای اسونیها ،زندگیم هدفمندتر بشه، باورهای قدرتمند کننده بسازم که با تکرارش عادت ذهنی من بشه، و ورودی مثبت به ذهنم بدم نتایج بعد از این خونه تکونی ذهن لاجرم میاد

    مریم نازنینم با اون صدای پرنیانی چقدر توضیحات کامل و جامعی دادی و من با این نتایجی که شما گفتید که در این مسیر گرفتید و بار دیگه با تمرکز بیشتر میخواید با این پروژه پیش برید منو با این فرکانس پاکتون همراه کردید و من هم با شما در این مسیر با عشق میام قلبم ایمان داره به این مسیر و میخواد که همراه آگاهی ها باشه

    مریم جانم کلمات برای سپاسگزاری از این تلاش شما برای بهبود این فایلهای هدیه این عشق به رشد ما و جهان ما قادر به سپاسگزاری نیست با تمام قلبم میگم عاااااشقتونم خداوند دری دیگه از بهشت برین رو به روی شما و استاد جان باز کنه انشالله

    خدایا سپاسگذارم منو آوردی تو این مسیر توحید مسیر اسون شدن برای اسونیها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    آقای خاص گفته:
    مدت عضویت: 1877 روز

    به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین

    به خدا آدم حیرون میمونه از این همه دقت در هدایت الله…

    من از یکسال پیش دوره ارزشمند دوازده قدم رو شروع کردم و همین چند روز پیش هم جلسه آخر قدم دوازدهم رو کار کردم.

    اینکه توی این یکسال چقدر نتیجه گرفتم بماند چون به اندازه ی کافی توی کامنت هام نوشتم از نتیجه هام از بدهی های که صفر شد از درآمدی که پنج برابر شد از رابطه عاطفی که بی نظیر شد از سلامتی که حاصل شد و از رابطه ی بی نظیر با خالق که بی‌سابقه بود و ایجاد شد بارها و بارها و بارها نوشتم و سپاسگزار خدا و استاد عباس منش هستم.

    حرف من از هدایتی است که توی این چند روزه برام اتفاق افتاد:

    بعد از اینکه دوره ارزشمند دوازده قدم رو تموم کردم به توصیه ی استاد تصمیم گرفتم از تاریخ یکم مهرماه دوره رو دوباره از قدم اول شروع کنم و کم کم هدایت شدم و تصمیم گرفتم یک هدف شش ماهه برای خودم در نظر بگیرم و تا عید به جایگاهی که مدنظرم هست برسم و چند روزه که در ستاره قطبی از خدا کمک می‌خوام که خدایا منو هدایت کن بهم بگو چیکار کنم چطور هدف گذاری کنم چطور هدفمند پیش برم چطور ذهنم رو کنترل کنم چطور به اهدافی که نوشتم برسم چطور روی احساس لیاقتم کارکنم چطور عادت های قوی ایجاد کنم و…

    هرروز نوشتم و نوشتم و منتظر جواب خدا بودم.

    امروز طبق معمول هرروزه اومدم داخل سایت و با بنر جدید سایت روبرو شدم و وقتی توضیحات ارزشمند خانم شایسته رو گوش دادم اشک شوق از این هدایت واضح الله در چشمانم حلقه زد.

    بله خانم شایسته کاملا درست گفتید من چند روزه که دارم از خدا هدایت می‌خوام و این مسیر و این «خانه تکانی ذهن» اون هم گام به گام دقیقا جواب هدایت من بود بی نهایت ازت ممنونم خواهر عزیزم.

    من به حرکت کوچک و مستمر ایمان دارم چون قبلاً هم روزشمار تحول زندگی من رو با همین فرمول پیش بردم و اونقدر زندگیم تغییر کرد که هیچ ربطی به گذشته خودم نداشتم و در ادامه هم کلی به محصولات و زندگی آسان هدایت شدم

    ایمان دارم این مسیر یک مسیر الهی و هموار برای رسیدن به خواسته هاست.

    خیلی خوشحالم و با شوق و امید و ایمان زیاد این مسیر رو از همین لحظه آغاز میکنم…

    بسم الله الرحمن الرحیم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    زینب اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1765 روز

    به نام ربّ یگانه هدایتگر جهان هستی

    سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته دوست‌داشتنی و دوستان نازنینم در توحیدی ترین دانشگاه موجود؛

    خیلی خوشحالم که صدای شما خانم شایسته عزیزم رو می‌شنوم و فرصت این رو دارم که عاشقانه ازتون سپاسگزاری کنم برای اراده‌ و تعهدی که به خرج دادید تا کار رو برای اعضای سایت از اینی هم که هست راحت تر و لذت‌بخش تر کنید تا به محتواها با عنوان مناسب دسترسی بهتر داشته باشیم اتفاقا هفته گذشته که داشتم چندتا از فایل های گفتگوی استاد با دوستان رو می‌شنیدم متوجه این بهبودهایی که هم متن توضیحات فایل ها تغییر کرده و هم عنوان هاشون شدم و با خودم گفتم دم خانم شایسته گرم که الان دارن تمرکزی روی این موضوع کار می‌کنند.

    اما درباره این پروژه فوق‌العاده‌ای که هدایت شدید به استارت زدنش فقط باید بگم الله اکبر به این جریان هدایتگر، الله اکبر به این قانون دقیق و بدون تغییر “ادعونی استجب لکم” خداوند،

    چند روزی میشه که با وجود آماده بودن تمریناتم در جلسه چهارم دوره عزت نفس اما قلبم بهم اجازه نمی‌داد که دیدگاهم رو ارسال کنم و از این جلسه بگذرم، رفتم از جلسه سوم دوباره تمرینات رو انجام دادم با اتمامش هنوز هم جواب قلبم برای گذشتن از این جلسه منفی بود، پروژه جدید گذاشتم برای خوندن تماام دیدگاه های هم‌دوره‌ای هام اما بازم قلبب من آمادگی من رو رد می‌کرد و دوباره برگشتم به شنیدن فایل جلسه وقتی به قسمتی که مربوط به “نجواهای ذهنی و ندای امیدبخش الله” بود می‌رسیدم، قلبم شروع می‌کرد آلارم دادن که اینجا یه ماجرایی هست و بود هم!! ماجرا این بود که وضوح شنیدن ندای قلبم در بازه اخیر زندگیم کمتر شده بود ازبس که نجواها بلندتر بودن درگیری های ذهنیم، تلاش برای پیدا کردن راهکارها و پیشگیری مسائل و.. اجازه شنیدن واضح ندای امیدبخش الله رو بهم نمیداد و درخواست من از خداوند فقط شنیدن واضح ندای امیدبخشش بود و رها کردن نگرانی های آینده؛

    دقیقا همین امروز صبح پروژه اخیر خودم تمام شد یعنی اتمام خوندن 1759 دیدگاه دوستانم در جلسه چهارم دوره عزت نفس و خوشحال و آماده بودم برای پروژه بعد البته که ایده‌ای هم نداشتم تا اینکه بیلبورد سایت رو دیدم وقتی به توضیحات این فایل رسیدم با دیدن مستقیم کلمه پروژه قلبم شروع کرد به تند زدن و انقدر هیجان‌زده شدم که اصلا وصف ناپذیره احساس می‌کنم این جایزه منه یجور کوالیفای شدنم برای بودن در این پروژه و دوره دقیقا در زمان مناسب و همون فرصتی که از خداوند می‌خواستم. انقدر ایمان دارم به این پروژه که وقتی شما گفتید در روز آخر، چقدرر خالص تر شدید و نجواهای ذهنی کمتر شده و ذهن تون هماهنگ و هم‌ جهت شده با قلب که زود بلند شدم دفترم رو آماده کردم و درباره این پروژه شروع کردم به نوشتن، تهعدم به این دوره جدیدِ یک ماهه رو و بخشی از چکاپ فرکانسی فعلیم رو نوشتم! عجییب اسم این پروژه رو دوست دارم “خانه تکانی ذهن| گام به گام”

    خانم شایسته وقتی گفتید هر مسئله ای که درگیرش هستید رو رها کن و ذهنت رو رها کن، انگار که فقط منتظر بودم یه نفر بهم بگه که بیخیال تمام نجواها و راهکارها و نگرانی و.. مشتاقانه گفتم می‌خوام تمام درگیری های ذهنیم رو تا یک ماه کنار بگذارم، تسلیم بشم و می‌خوام تمرکزم فقط روی آماده شدن از لحاظ ذهنی برای دوباره اتصال به منبع و هدایت شدنم برای قدم های بعد باشه؛

    مطمئنم که توی این پروژه هم من و هم تمام دوستان هم‌مدارم قراره چرخ زندگی رو روان تر احساس کنیم و قلب و ذهن مون آرام و ناظر بشن، دفترم آماده دریافت آگاهی های جدید مطابق با ظرف الان منه و روحم آماده ماجراجویی و به قول یکی از دوستان عزیز آماده مهاجرت به مدار و فرکانس بالاتر

    خانم شایسته شما می‌گید دو ساعت، اما من می‌دونم که قراره با شنیدن هر گام اون روز من غوطه ور بشه در آگاهی های الهی و نابی که کسب می‌کنم و شاخک های تیز شده‌ای برای ایجاد منطق های جدید و قوی‌تر بیاد روی کار که فقط منتظر دیدن نتایج و بازتاب این آگاهی ها در عمل و اتفاقات زندگیم باشه،

    از صبح که متوجه این پروژه شدم این تجدید میثاق شده برام یک اشتیاق اصلا انگار خودم نیستم!! میدونم شما هم احساس می‌کنید چون اصلا نوشتن و سرهم بندی جملاتم دست خودم نیست و امیدوارم از این به بعدشم نباشه! قلبم بگه و من فقط بنویسم.. این احساس وقتی هست که داریم درباره توحید صحبت می‌کنیم درباره اتصال صحبت می‌کنیم درباره ربّ صحبت می‌کنیم این موقع هاست که من خودم نیستم مشتاقانه منتظر پوسته انداختنم هستم، به صلح رسیدن با خودم، کنترل گفتگوهای ذهنیم و اتصال محکمترم با نیروی منبع هستم از همین الان احساس می‌کنم که قلبم باز شده بازتر از قبل شده و آرامشم بیشتره و

    خیلی امیدوارم به این پروژه و از خداوند می‌خوام به من و همه دوستانم در این پروژه توان و تعهد عالی بده برای ایجاد بهبودهای مستمر و قدم برداشتن روزانه و آسان بشیم برای آسانی ها و هدایت به زیبایی های بیشتر، توکل بیشتر، شنیدن صدای قلب و خداوند به وضوح بیشتر و گذر از ترس های توهمی و به صلح رسیدن و هماهنگی با نیروی منبع؛ انتخاب واضح امروز و تا آخرین روز از این دوره من همکاری جدی ترم با امیدها و امکان پذیری های قلبم هست و غرق شدن در این جریان و دیدن معجزاتش، معجزاتی که از همین الان وجودشون رو احساس و بخاطر رخ دادن شون در بهترین زمان و بهترین مکان خالصانه سپاسگزارم و همینطور از شما خانم شایسته دوست‌داشتنی برای همراه کردن ما با خودتون^^

    بسم الله الرحمن الرحیم به یاری خدای مهربان برویم برای استارت این پروژه..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    زهرا اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1364 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد توحیدیم

    سلام مریم دوستداشتنی و همیشه در صلح با خودش

    سلام دوستای هم فرکانسیم

    اتفاقا چند مدتی هست که به صورت تمرکزی تر دارم روی خودم کار میکنم و نتیجش رو هم تو زندگیم می بینم

    و واقعا دوست داشتم روی بحث توحید عملی کار کنم ولی منطقم گفت که بهتره به مناسبت یکمین سالگرد دوره احساس لیاقت که از همون اول مهرماه1402 با شروع دوره( تو سایت) شروعش کردم ، برم سراغ دوره احساس لیاقت اتفاقا دوتا جلسه اولش رو هم چندبار گوش دادم و خداروشکر عالی بوده……

    ولی امروز که شروع دوره جدید توحید عملی (خانه تکانی ذهن گام به گام) رو دیدم گفتم این یک نشونه واضح هست که باید روی توحید کار کنم

    اتفاقا من همه ی لایو ها را دارم و اگر زمانی بخوام خیلی سطح انرژیم از اینکه هست بالاتر بره حتما یکی از اون ها رو گوش میدم و واقعا انرژی لایوها بی نظیر ه ……

    از روزی که فایل «ثمره بروزرسانی بخش دانلودها» را چند بار گوش دادم و اونجا استاد گفتن که مریم شایسته هر روز گزارش کار برام ارسال میکنه…….خیلی بهتر از قبل عملگرا بودن را درک کردم و خداروشکر تو کارهام و زندگیم عملگراتر شدم………واقعا فایل بینظیری هست ……..همیشه بی تفاوت از کنار این فایل رد می شدم و فکر میکردم که احتمالا فقط درباره محتوای سایت صحبت شده که من هم از محتوای سایت خبر دارم ….. پس نیازی نیست این فایل رو ببینم….ولی وقتی که دانلود کردم و گوشش دادم ساعتها با گوش دادن فایل اشک ریختم……خداروشکر ….

    واقعا روزی نیست که به سایت سر نزنم…..هر روز و هر روز نشانه روزم رو میبینم و کامنت هاشو میخونم وووو…حتی خیلی وقت ها فایل روز شمار تحول زندگی من رو هم میبینم…..و هر بار خدارو میلیاردها بار شکر میکنم……به خاطر این سایت توحیدی…..استادان توحیدی …… و دوستان توحیدی……..

    و امروز 1403/06/31 ساعت 14:59 ( سرکار ، شرکت برودت گستر طوبی…….به خاطر تعهدی که به خودم دادم که عملگراتر شوم و متمرکزتر……) به خودم تعهد می دم که طی یک ماه اینده حتما روزانه 2 ساعت و یا بیشتر فقط روی این دوره جدید کار کنم و بزارم که چگونگی رسیدن به خواسته هام رو خداوند رقم بزند…… و منتظر نتایج بی نظیر این تعهد بمونم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
      مدت عضویت: 1974 روز

      سلام دوست عزیزم زهرا جان

      از خوندن نوشته ات لذت بردم

      از برنامه منظم متعهدی که داری برای اینکه روی خودت کار کنی بازم تشویق شدم به استمرار داشتن و تعهد بیشتر داشتن

      باز در ذهنم عملگرایی رو بیشتر فهمیدم

      اینجا چه سایت بهشتی هست که انقدر همه داریم مدام بهتر میشیم و ایده های بهبود دادن هامون رو با هم اشتراک میگذاریم و باز هم بهتر میشیم

      امیدوارم همیشه در مدار عضویت در این سایت باشم…عضویت نه به معنای داشتن اکانت در این سایت…بلکه عضویت به معنای همراه بودن با این جریان توحیدی بهبود دایمی و حرکت به سمت نور و آگاهی خالص الهی…فقط تا زمانی که دارم مشتاقانه روی خودم کار میکنم عضو این سایت محسوب میشم وگرنه فقط نامی بی ثمر توی دفتر اعضا هستم بدون هیچ کارکردی

      جمله ای در نوشته شما چراغی توی ذهنم روشن کرد…و راهکاری عملی برام اشکار کرد…وقتی نوشتید خانم شایسته هر روز به استاد گزارش کار تحویل میده…یهو این اومد توی ذهنم که سعیده تو میگی باور داری که خدا صاحب و وکیل و معلم و مدیر تو هست…اگه تو هرچیزی میخوای تحت اراده خداونده…هرچیزی میخوای رو خدا بهت میده وقتی بری توی مدارش…از استاد میشنوی و یاد میگیری که من باید آدم مناسبی باشم و وظایف خودم رو درست انجام بدم…بنده درستی باشم بعد بیام و از خدا توقع داشته باشم که وظایفش رو انجام بده چون خدا همیشه کارش رو عالی انجام میده

      حالا من چرا یادم میره هر روز به خدا گزارش کار تحویل بدم؟ چرا من فکر نمیکنم نیازه من متعهد بشم به اینکه بدونم من چه قدمهای عملی بردارم برای خواسته ام؟ گزارش کاری که بهم بگه من چقدر دارم به سمت آدم مناسب تری شدن حرکت میکنم…من چقدر دارم به وظایفم درست عمل میکنم؟ جدا ازین که من شکرگزاری میکنم و سعی میکنم در زمانهایی از روز بابت داشته هام شکر بگم و بنویسم یا بگم….من وظیفه دارم در پایان روز بدونم من برای تغییر شخصیتم و برای رسیدن به خواسته هام دقیقا چه قدمهای عملی برداشتم؟

      پس ایده نوشتن گزارش کار روزانه به ذهنم رسید که از همین امروز دارم اجرایی اش میکنم…که حتما مثل سایر ایده ها در مسیر تکامل یافته تر و بهتر و کاراتر و ساده تر میشه اگه با تعهد بهش عمل کنم…ایده الانم اینه که این گزارش کار روزانه باید شامل حداقل سه بخش باشه:

      ١. توجه و تمرکز روی نعمتها و زیبایی که در این روز من بهره مند بودم و منو به تحسین وادار کردند که میتونه هر چیزی باشه….مثلا ایده ای بهتر برای انجام یک کار

      ٢. قدمهای عملی که برای بهبود شخصیت ام برداشتم…حتی در این حد که مثلا سختم بود به کسی زنگ بزنم اما باید میزدم و زنگ زدم و عمل کردم…کار کردن روی فایلها…کدوم شون…چیزهایی که توی ذهنم میاد و ازشون یاد گرفتم رو عنوان کنم

      ٣. برای رسیدن به هدف اصلی ام چه اقداماتی انجام دادم…مثلا میخوام فلان مدرک رو بگیرم امروز براش چقدر مطالعه کردم

      میتونه حتی گفته بشه…مکتوب بشه بهتره اما میتونه فقط تیتروار نوشته بشه ولی جزییات گفته بشه…تا کار سخت نشه و ذهنم بخواد با بزرگ کردنش اونو سخت و ناممکن جلوه بده….

      خیلی ممنونم از شما برای این نوشته خوبتون

      امیدوارم هر روز زندگی تون بهشتی تر از قبل بشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1277 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»

    (ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻣﺮﺩﺍﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺑﺴﺘﻨﺪ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﻭﻓﺎ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻴﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺁنان ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﻰﺑﺮﻧﺪ ﻭ ﻫﻴﭻ ﺗﺒﺪﻳﻠﻲ [در پیمانشان انجام] ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ)

    «لِّیَجْزِیَ اللَّهُ الصَّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ وَیُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ إِن شَاءَ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُورًا رَّحِیمًا»

    (ﺗﺎ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﺧﺪﺍ ﺻﺎﺩﻗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺻﺪﻗﺸﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﻫﺪ، ﻭ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻋﺬﺍﺏ ﻛﻨﺪ ﻳﺎ ﺗﻮﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﺩ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ)

    (23-24 احزاب)

    —————————————————————————

    خدای من و پروردگارم، میدونم از بازگشت بنده هات به سوی خودت استقبال می‌کنی همون‌جوری که بارها و بارها تو کتاب آگاهی بخشت وعده مغفرت و رحمت دادی. خدایا از هر آنچه که هستم و خطاها و باورهای غلطم به تو پناه میارم و ابراز عجز و ناتوانی میکنم و خاضعانه از رب العالمین بعنوان یگانه قدرت مطلق همه هستی درخواست میکنم بر این بنده ات مغفرت و رحمت و نعمت عطا کنی. خدایا این بنده ات هنوز جایگاه الوهیت تو رو درک نکرده، و همچنین جایگاه بندگی خودش رو.

    تنها و تنها تو رو می‌پرستم و تنها و تنها از تو یاری و هدایت میخوام، برای هدایت به صراط مستقیم.

    «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»

    —————————————————————————

    سلام و درود به استاد شایسته بزرگوار و استاد عباس منش عزیز و همه دوستان نازنینم در این سایت.

    الهی که حال دلتون عالی و مثبت و توحیدی باشه و در هر لحظه از زندگی به رب العالمین متصل باشید.

    —————————————————————————

    استاد شایسته بزرگوار از شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم که باز هم یه تمرین جدید و یه پروژه جدید رو ران کردین تا به رشد و پیشرفت ما کمک کنه. چیزی که باعث بشه بازم یه خونه تکونی اساسی به ذهنمون بدیم.

    واقعاً یه وقتایی با اینکه ظاهراً داریم روی خودمون کار میکنیم ولی بازم متوجه میشیم ذهن از مسیر منحرف شده و نیاز به یه تصحیح مسیر داریم.

    توی مبحث ایمنی صنعتی یه دوتا پارامتر هست بنام STEL و TWA . حد کوتاه مدت و بلند مدت مواجهه با آلاینده های صنعتی؛ یکی برای بازه زمانی 15 دقیقه است و دیگری برای بازه زمانی 8 ساعت در روز یا 40 ساعت در هفته. می‌خوام از TWA براتون یه مثال بزنم. (مخفف Time-weighted average) ؛ ممکنه شخصی بخواد بره توی یه محیط صنعتی کار کنه و دستورالعمل ها میگه اگه مقدار آلاینده های این محیط 10 ppm باشه کار کردن ممنوعه. ولی وقتی ما با گازسنج آنالیز میکنیم میبینیم مقدار آلاینده 1 ppm هست و خیلی ناچیزه. ولی دستگاه آنالیزور تمام بازه 8 ساعت کار ما رو پردازش می‌کنه (و 40 ساعت در هفته) . و میگه درسته شما در معرض 1 ppm بودی و این مقدار خیلی ناچیزه ولی چون یه بازه زمانی طولانی رو در معرض همین مقدار ناچیز بودی، دیگه اجازه کار کردن توی این محیط رو نداری. این مقدار ناچیز توی بدنت جمع شده و رسیده به مقدار خطرناک.

    من خیلی این موضوع رو شبیه میدونم به انرژی های منفی و مثبت روزانه. در اکثر روزها حالمون خوبه ، سپاسگزاریم، انرژی مثبت داریم و داریم روی توحید و بندگی و صلات و آموزشها کار میکنیم. و اگه یه ذره انرژی منفی بیاد این انرژی منفی نمیتونه ما رو از مسیر منحرف کنه. چون اگه انحراف بوجود بیاد بلافاصله ما صدای آلارم ذهن رو می‌شنویم و برمیگردیم به مسیر. اما اون یه ذره یه ذره ها وقتی چند روز میگذره، نیاز داره به یه خونه تکونی مجدد. شبیه همون گرد و غبار ناچیزی که به مرور زمان روی ماشین مون میشینه و بعد از یه هفته ده روز نیاز به کارواش پیدا میکنیم ، یا گرد و غباری که ذره ذره توی خونه روی وسایل میشینه و بعد از چند روز نیاز به گردگیری داریم.

    —————————————————————————

    طبق معمول نجواهای ذهن بازم داره تلاش می‌کنه من رو از ارسال این کامنت منصرف کنه. ولی تمرکز میکنم روی بهبود گرایی مستمر، و کمال گرایی رو ایگنور میکنم و به لطف و هدایت و یاری پروردگار این کامنت رو ارسال میکنم.

    «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»

    ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻦ ﺑﭙﺮﺳﻨﺪ ، [ ﺑﮕﻮ : ] ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻦ ﻧﺰﺩﻳﻜﻢ ، ﺩﻋﺎﻱ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻣﻰﻛﻨﻢ؛ ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﻋﻮﺗﻢ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻧﺪ ، ﺗﺎ [ ﺑﻪ ﺣﻖّ ﻭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ] ﺭﺍﻩ ﻳﺎﺑﻨﺪ)

    (١٨۶ بقره)

    استادان عزیزم، و دوستان نازنینم، در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 150 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1844 روز

      بنام خداونده بخشنده و مهربانم…

      وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا

      و ماه را در میان آنها روشنایى‌بخش گردانید و خورشید را [چون‌] چراغى قرار داد.

      سلام به حمید عزیزم

      حمید جان عجب مسالی زدی دمت گرمممم

      این مسال باعث شد که من هر روز بهتر و بهتر مواظب افکارم باشم که الوده نشه دمت گرم حمید مخصوص منی که تو صنعت هستم این مثال فوق العاده ای بود برام راضیم ازت رفیققققققق

      دمت گرم که جلوی این نجواهای بیخود رو گرفتی دمت گرمممممم دوستت دارم عشقققققق

      تو عالیترین هستی عالی ترین خلاصصصصصصصصص…

      در پناه جان جانان رب العاالمین شاد سلامت و ثروتمند باشی

      با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1277 روز

        بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

        «أَلَا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ»

        (ﺁﻳﺎ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ ، ﻧﻤﻰﺩﺍﻧﺪ؟ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻭ ﻟﻄﻴﻒ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ)

        «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَإِلَیْهِ النُّشُورُ»

        (ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﺍم ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺑﺮ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﺐ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ ﺭﻭﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻱ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ، ﻭ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻦ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﺭﺳﺘﺎﺧﻴﺰ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭﺳﺖ)

        (سوره ملک 14-15)

        ———————————————————————

        سلام و درود فراوان حسین عزیزم، انسان ارزشمند و بنده خوب خداوند. الهی دورت بگردم کوکا، ممنونم که برام کامنت نوشتی. بینظیری مرد بزرگ. الهی که در کنار خانواده حال دلتون عالی عالی عالی و توحیدی و عاشقانه و نورانی باشه. خونه دلتون منور به نور رب العالمین باشه.

        حسین جان فقط میخواستم ازت تشکر کنم بابت پاسخی که نوشتی، ولی وقتی هدایت گرفتم از قرآن سوره ملک باز شد. چقدر من این سوره رو دوست دارم.

        مخصوصاً آیه اولش که شروع میشه «همواره سودمند و با برکت است که فرمانروایی همه هستی به دستان اوست، و او بر هر کاری صاحب قدرت و توانایی مطلق است» سبحان الله.

        آیه 14 رو ببین چقدر دوست داشتنیه، میگه خودم خلقتون کردم، مگه میشه از نیازمندی های شما بی خبر باشم. بعد ببین کلمه لطیف رو با خبیر ترکیب کرده. هم صاحب لطفه، هم از همه چیز خبر داره. نه تنها خبر داره من به چی نیاز دارم، حتی از عمق ساختار DNA منم خبر داره و می‌تونه توی ارتباطات نورون های مغزی من چی میگذره. توی مقیاس‌های بزرگتر می‌دونه آب و هوای سیاره باید چطوری باشه.، می‌دونه چه سیاراتی کجای این منظومه به چه شکلی و با چه ساختاری باید کار کنن، تا خونه و سیاره ما امنیت داشته باشه برای زندگی. سبحان الله.

        حسین بارها تجربه اش کردیم تو حین رانندگی یه ثانیه یهویی یه چیزی دیدیم فرمون رو چرخوندیم از یه حادثه جلوگیری شده. من چند باری اینو تجربه اش کردم و گفتم خدایا ممنونم برام ردش کردی، مطمئنم تو ردش کردی. حالا تصورش رو بکن چقدر حوادث هست که خدا از سرمون رد می‌کنه ، و ما هیچوقت مطلع نمی‌شیم. چه میدونم ، طرف گوشیش زنگ میخوره یه حسی بهش میگه بزن کنار ، در حالیکه اگه ادامه میداد توی مسیر با من برخورد می‌کرد، ولی خداوند چیدمان می‌کنه میگه بنده من باید به سلامت از این مسیر عبور کنه. بارها و بارها تو جاده سرعتم رفته بالاتر از سرعت مجاز ، یهو یه حسی بهم گفته آرومتر ، و آرومتر رفتم رسیدم دیدم یا پلیس تو جاده است یا از یه اتفاق عبور کردم. خدا از همه چیز خبر داره، خداوند هم صاحب لطفه بر ما، و هم لطافت انرژیش در وجود ما مثل رودخانه همواره جاریه.

        حسین جان ازت متشکرم، نوش جونت این هدایت قرآنی ، برای شما دو انسان نورانی و توحیدی از درگاه خداوند متعال بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش و سلامتی و حال خوب رو درخواست میکنم.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 71 رای:
    • -
      مریم شیخه پور گفته:
      مدت عضویت: 815 روز

      جناب امیری بزرگوار بابت کامنت سرشار از آگاهی تون سپاسگزارم تاثیر مثبتی روی دیدگاه من داشت و در این زمان نیاز داشتم به یادآوری این مطالب ارزنده از طریق کامنت الهامی شما

      خانوم شایسته در نهایت سخاوتمندی جمع دوستانه ما رو به خونه تکونی دعوت کردند و همگی داریم گرد گیری ذهنی انجام میدیم، قدردران لطف ایشون هستیم

      در پناه یگانه محبوب برقرار و سعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1277 روز

        سلام و درود به شما خواهر بزرگوار. الهی که حال دلتون عالی و مثبت باشه و همواره به نور هدایت رب العالمین وصل باشید. از لطف شما سپاسگزارم.

        واقعاً از نورانیت و برکات این پروژه خانه تکانی هر چی بگم کمه، نشانه ها یکی یکی داره میاد که اتفاقات عالی در راهه.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سید مهدی جزایری گفته:
      مدت عضویت: 2093 روز

      سلام حمید جان

      خوبی؟

      اشلونک ؟ :))

      آقا من میگم بیا یک درس حسابی به این ذهن چموش ت بده

      چرا؟

      چون کامنت به این خوبی نوشتی

      اولش که با بسم الله و دو آیه قرآن شروع شده

      بعدش هم که یک مناجات قشنگ نوشتی

      بعد هم که چاق سلامتی با استاد و ما داری

      در آخر هم که از آیه بسیار زیبا و امیدبخش استفاده کرده ای:

      فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

      آن وسط ها هم که این موضوع قشنگ رو مطرح کردی: STEL و TWA

      من این رو اصلاً تا به حال نشنیده بودم و جایی هم نخوانده بودم

      چون به کار من اصلاً ارتباطی پیدا نمی‌کند

      و شاید بتوانیم بگیم که یک درصد بچه های سایت هم این رو نشنیدند

      حالا چی می خوام بگم؟

      این رو می خوام بگم که کامنت به این خوبی و قشنگی نوشتی ، که این همه بار توحیدی دارد ، و آموزنده است

      بعد ذهن شما میگه که آقا نفرست، یا پاکش کن

      بهش بگو : برو پی کارت ، می فرستم ، خوب هم می فرستم!!

      عجب ذهن داغونی داری !!

      حالا نه این که ذهن من میگه : خواهش می‌کنم بیا روی قوانین کیهانی کار کن و هر چی من گفتم بزن تو دهنم !! (ایموجی چهره خندان با اشک)

      ===========================================

      خلاصه اگه منو دوست داری بیشتر کامنت بذار و به این ذهن خلی ولی (به قول عرب ها :) ) محل نذار

      دوستت دارم حمید جان

      راستی الان یعنی ساعت 8 صبح جمعه 6 مهر 1403 رفتم هوای بوشهر رو چک کردم در گوگل

      دیدم نوشته 31 درجه

      معلومه که از آن شدت گرما کم شده و یواش یواش هوا داره مطبوع تر میشه

      مثل بقیه جاها ، که با فصل پاییز هوا رو به خنکی می‌رود

      هیچی دیگه

      خواستم گپی باهات داشته باشم

      مراقب خودت باش برادر

      دوستت دارم

      در پناه حق شاد و پولدار باشی و بشی استاد کنترل ذهن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1277 روز

        بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

        «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»

        (ﺑﮕﻮ : ﺍﻱ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺯﻳﺎﺩﻩ ﺭﻭﻱ ﻛﺮﺩﻳﺪ؛ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﻧﻮﻣﻴﺪ ﻧﺸﻮﻳﺪ ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻣﺮﺯﺩ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ)

        (5٣ زمر)

        سلام و درود آقا سید بزرگوار

        از لطف و محبت شما سپاسگزارم

        الهی که حالتون نورانی و توحیدی و مثبت باشه و همواره به خداوند وصل باشید.

        خداوند ما رو یه جوری خلق کرده که جز با یاد خودش با هیچ چیزی دیگه حالمون خوب نمیشه. ته ته همه خوشبختی ها خودشه.

        ذهن چموش من کارش درس حسابی گذشته ، باید بذارمش توی وایتکس آلودگی هاش شسته بشه، یا شاید هم از بس توی صنعت بودم باید با تینر بشورمش.

        از لطف شما و تحسین تون سپاسگزارم. واقعاً شما بسیار انسان موفق و ارزشمندی هستین و من تحسینتون میکنم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر نتایج ارزشمند تون.

        شاید ریشه نجواهای ذهن من توی کمال گرایی و تایید طلبی باشه.

        به لطف رب العالمین این روزها پروژه خانه تکانی ذهن روی بنر سایت قرار داره و از برکات تلاشهای ارزشمند استاد شایسته بزرگوار داریم متنعم میشیم. منم عین بچه های حرف گوش کن، دارم سعی میکنم تمرکز بذارم و از پر حرفیام کمی کم کنم.

        وقتی میخواستم کامنت تون رو پاسخ بدم و از قرآن هدایت بگیرم دیدم این آیه 53 زمر روی بنر تبلیغات اپلیکیشن قرآن گوشیه، خیلی آیه زیبا و امید بخشیه، یه حسی بهم گفت براتون گویش کنم شما هم ازش لذت ببرید.

        از لطف شما سپاسگزارم آقا سید، واقعاً بزرگواری کردین که برام کامنت نوشتین. منو ببخشید با تاخیر جواب دادم.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      فیروزه گفته:
      مدت عضویت: 1513 روز

      حمید خان عزیزم سلام

      مثالی که درباره آلاینده‌ها زدی خیلی درسته. من هم این مطلب رو تو محیط کارم در رابطه با بچه‌های واحد رادیولوژی دیدم. درست میگی: اندک اندک جمع گردد وانگهی دریا شود.

      راستشو بخواهی امروز که روز آتش‌نشانه، یادم بود که بیام توی سایت و این روز رو بهت تبریک بگم.

      مرد بزرگ، آتش نشان قوی و فداکار، روزت مبارک باشه

      برات آرزوی طی کردن مراتب ترقی توی شغلت و به تبع اون خدمت کردن با کیفیت‌تر برای خلق رو آرزومندم

      امیدوارم توی کارت که کار خیلی خیلی ارزشمندیه حال دلت خوش و هوای دلت روشن و آفتابی باشه.

      گفتم بیام روی آخرین کامنتت پیام تبریک روز آتش‌نشان رو بزارم و هدایت شدم به این کامنت بسیار زیبا.یاد یکی دو سال پیش افتادم که یه روز با حال بد توی کلینیک در انتظار نوبت پزشک بودم تا ویزیت بشم و برای تمرکز بر نکات مثبت شروع کردم به خوندن کامنت‌های سایت تا حواسم از محیط پر از انرژی‌های منفی که توش بودم پرت بشه. یادمه اون روز کامنت شما رو خوندم. اولین چیزی که ذوق زده‌م کرد این بودکه خیلی برام قشنگ بود که اسم و فامیل شما ترکیبی از اسم دو تا پسر بزرگ منه حمید و امیر.

      یادمه اون روز شما توی کامنتتون یه چیزی راجع به احساس عدم لیاقت نوشته بودید که این جمله‌تون با توجه به شغل خاص و حساسی که داشتین خیلی برام عجیب اومد. اینکه همیشه فکر می‌کردم یه آتش‌نشان یه قهرمانه با قدرت‌های ماورایی و شنیدن این جمله از زبان یک آتش‌نشان خیلی برام تعجب‌آور بود. اما حالا مدتیه که وقتی توی این سایت بهشتی به کامنت‌های شما برمی‌خورم کاملاً اون سوخت جتی که داره شما رو به سمت رشد و کمال حرکت میده رو حس می‌کنم.

      حمید جان عزیزم خیلی خیلی عالی داری پیشرفت می‌کنی. برای منی که از خارج گود دارم می‌بینمت این تغییرات خیلی واضح وقشنگه. تبریک می‌گم.

      آقا حمید معلومه که خیلی خوب داری روی خودت و آموزه های قرآن کار می‌کنی. باز هم بهت تبریک میگم. یادم میاد بیست و خورده‌ای سال پیش توی شهر ما (قم) خبر یه پسر بچه رو توی بوق و کرنا کرده بودند که تو سن شاید سه چهار سالگی حافظ کل قرآن بود و رفته بود عربستان پیش اساتید اونجا امتحان پس داده و اونا هرچی ازش می‌پرسیدند اون با آیات قرآن جواب می‌داده. البته که مسئله خیلی عالی و قشنگه. امروز که من یه نوه نزدیک سه سال دارم و با هر جمله 3-4 کلمه ای که کامل و بی غلط بگه همه‌مون کلی ذوق می‌کنیم، این شاهکار رو خیلی خوب درک می‌کنم.

      اما صحبتم اینه که وقتی توی این سایت بهشتی به گل‌گشت میام و بین کامنتها میچرخم، همون داستان برام تداعی میشه. بچه‌های این بهشت چقدر با قرآن مانوسند که برای هر موضوع و مطلبی مصداق قرآنی‌ش رو میارن و با آیات قرآن با هم حرف می‌زنند. این خیلی شگفت انگیزه. من به استاد که باعث و بانی ایجاد این فضا و این سایته تبریک می‌گم.

      آقا حمید گل واقعاً از صمیم قلبم دوباره تحسینت می‌کنم و بهت تبریک میگم که شما هم اینقدر با کتاب خدا مانوسی و انقدر به منبع نزدیک شدی. از صمیم قلبم برات خوشحالم. آرزو می‌کنم همیشه در پناه خدای بزرگ دلت سپرده به هدایت الهی باشه و البته نمی‌دونم چرا یه حسی تو درونم داره می‌جوشه که دلم می‌خواد خبر دامادیت رو بشنوم. شاید این به خاطر حس مادرانه‌م باشه. دودل بودم اینو بگم یا نه اما همونطور که خودتم خوب می‌دونی همه ما یاد گرفتیم به الهامات قلبیمون عمل کنیم پس اونچه که توی دلم هست رو بهت میگم. شاید هم تا الان شاه‌دوماد شده باشی. نمیدونم اما عمیقا دوست دارم و برات آرزو میکنم مثل استاد زندگی خوبی رو در کنار یک رفیق تشکیل بدی و از حضورش در زندگی‌ت لذت ببری.

      در انتها یک بار دیگه روزت رو بهت تبریک می‌گم

      آقا حمید قهرمان

      آتش‌نشان قوی ، پرقدرت ، مهربان و فداکار

      مرد بزرگ دانا با کلی علم و اطلاعات ارزشمند و بروز

      روزت مبارک باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فیروزه گفته:
      مدت عضویت: 1513 روز

      حمید خان عزیزم سلام

      مثالی که درباره آلاینده‌ها زدی خیلی درسته. من هم این مطلب رو تو محیط کارم در رابطه با بچه‌های واحد رادیولوژی دیدم. درست میگی: اندک اندک جمع گردد وانگهی دریا شود.

      راستشو بخواهی امروز که روز آتش‌نشانه، یادم بود که بیام توی سایت و این روز رو بهت تبریک بگم.

      مرد بزرگ، آتش نشان قوی و فداکار، روزت مبارک باشه

      برات آرزوی طی کردن مراتب ترقی توی شغلت و به تبع اون خدمت کردن با کیفیت‌تر برای خلق رو آرزومندم

      امیدوارم توی کارت که کار خیلی خیلی ارزشمندیه حال دلت خوش و هوای دلت روشن و آفتابی باشه.

      گفتم بیام روی آخرین کامنتت پیام تبریک روز آتش‌نشان رو بزارم و هدایت شدم به این کامنت بسیار زیبا.یاد یکی دو سال پیش افتادم که یه روز با حال بد توی کلینیک در انتظار نوبت پزشک بودم تا ویزیت بشم و برای تمرکز بر نکات مثبت شروع کردم به خوندن کامنت‌های سایت تا حواسم از محیط پر از انرژی‌های منفی که توش بودم پرت بشه. یادمه اون روز کامنت شما رو خوندم. اولین چیزی که ذوق زده‌م کرد این بودکه خیلی برام قشنگ بود که اسم و فامیل شما ترکیبی از اسم دو تا پسر بزرگ منه حمید و امیر.

      یادمه اون روز شما توی کامنت‌ت یه چیزی راجع به احساس عدم لیاقت نوشته بودی که این مطلب با توجه به شغل خاص و حساسی که داری خیلی برام عجیب اومد. اینکه همیشه فکر می‌کردم یه آتش‌نشان یه قهرمانه با قدرت‌های ماورایی و شنیدن این جمله از زبان یک آتش‌نشان خیلی برام تعجب‌آور بود. اما حالا مدتیه که وقتی توی این سایت بهشتی به کامنت‌های شما برمی‌خورم کاملاً اون سوخت جتی که داره شما رو به سمت رشد و کمال حرکت میده رو حس می‌کنم.

      حمید جان عزیزم خیلی خیلی عالی داری پیشرفت می‌کنی. برای منی که از خارج گود دارم می‌بینمت این تغییرات خیلی واضح وقشنگه. تبریک می‌گم.

      آقا حمید معلومه که خیلی خوب داری روی خودت و آموزه های قرآن کار می‌کنی. باز هم بهت تبریک میگم. یادم میاد بیست و خورده‌ای سال پیش توی شهر ما (قم) خبر یه پسر بچه رو توی بوق و کرنا کرده بودند که تو سن شاید سه چهار سالگی حافظ کل قرآن بود و رفته بود عربستان پیش اساتید اونجا امتحان پس داده و اونا هرچی ازش می‌پرسیدند اون با آیات قرآن جواب می‌داده. البته که مسئله خیلی عالی و قشنگه. امروز که من یه نوه نزدیک سه سال دارم و با هر جمله 3-4 کلمه ای که کامل و بی غلط بگه همه‌مون کلی ذوق می‌کنیم، این شاهکار رو خیلی خوب درک می‌کنم.

      اما صحبتم اینه که وقتی توی این سایت بهشتی به گل‌گشت میام و بین کامنتها میچرخم، همون داستان برام تداعی میشه. بچه‌های این بهشت چقدر با قرآن مانوسند که برای هر موضوع و مطلبی مصداق قرآنی‌ش رو میارن و با آیات قرآن با هم حرف می‌زنند. این خیلی شگفت انگیزه. من به استاد که باعث و بانی ایجاد این فضا و این سایته تبریک می‌گم.

      آقا حمید گل واقعاً از صمیم قلبم دوباره تحسینت می‌کنم و بهت تبریک میگم که شما هم اینقدر با کتاب خدا مانوسی و انقدر به منبع نزدیک شدی. از صمیم قلبم برات خوشحالم. آرزو می‌کنم همیشه در پناه خدای بزرگ دلت سپرده به هدایت الهی باشه و البته نمی‌دونم چرا یه حسی تو درونم داره می‌جوشه که دلم می‌خواد خبر دامادیت رو بشنوم. شاید این به خاطر حس مادرانه‌م باشه. دودل بودم اینو بگم یا نه اما همونطور که خودتم خوب می‌دونی همه ما یاد گرفتیم به الهامات قلبیمون عمل کنیم پس اونچه که توی دلم هست رو بهت میگم. شاید هم تا الان شاه‌دوماد شده باشی. نمیدونم اما عمیقا دوست دارم و برات آرزو میکنم مثل استاد زندگی خوبی رو در کنار یک رفیق تشکیل بدی و از حضورش در زندگی‌ت لذت ببری.

      در انتها یک بار دیگه روزت رو بهت تبریک می‌گم

      آقا حمید قهرمان

      آتش‌نشان قوی ، پرقدرت ، مهربان و فداکار

      مرد بزرگ دانا با کلی علم و اطلاعات ارزشمند و بروز

      روزت مبارک باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1277 روز

        سلام و درود به شما خواهر بزرگوار. الهی که حال دلتون عالی و مثبت باشه و همواره به نور هدایت رب العالمین وصل باشید.

        از این همه لطف و مهربانی شما سپاسگزارم. بابت تبریک تون هم ممنونم. این از لطف و بزرگواری شماست.

        خداوند به شما و فرزندانتون سلامتی و طول عمر و نعمت و فراوانی عطا کنه. بینهایت تحسینتون می‌کنم که توی این مسیر متعهدانه دارید تلاش میکنید. هم بخاطر تلاش و خودسازی تون ، و هم بخاطر تلاشهای شغلی تون.

        اعتبار اون کامنت های قرآنی با من نیست، خود کلمات نورانی قرآنه که جذابیت داره. خداوند از فضل و رحمتش و از صفت علیم بودنش به ظرف وجود من بباره. از خداوند میخوام هدایتم کنه همواره خاضع و متواضع باشم به درگاهش.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      سحر خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1470 روز

      بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

      به نام خداوند رحمتگر مهربان

      إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ

      آنگاه که آسمان زهم بشکافد

      سلام اقا حمید

      دوست عزیز

      من خیلی کم کامنت مینویسم ولی توی پاسخ دوستان که درباره شغلتون نوشته بودن یه چراغی تو ذهنم روشن شد که براتون کامنت بزارم

      همیشه‌ وجه اشتراکاتی میدیدم که شما رو یاد خودم مینداخت

      مثلا تا جاییکه یادم میاد کتاب ایرانی اصلا نمیخوندم چون کاابای ایرانی رو سطح پایین میدونستم یا فیلم ایرانی نگاه نمیکردم و فقط فیلم خارجی و اونم فیلم های تاپ خارجی و اسم همه بازیگرهای خارجی رو بلد بودم یا اهنگ یا خارجی یا اهنگی که واقعا اصیل و عالی باشه خیلی به انگلیسی علاقه داشتم و وقتی که زمان کنکور شد و انتخاب رشته، رشته های ژنتیک،بیوتکنولوژی،یا سلولی مولکولی رو انتخاب میکردم ولی چون رتبه ام بد بود قبول نشدم کلا مغزم انگار جوری برنامه ریزی شده بود که فقط چیزهای سخت و مهم رو مهم میخوام اخرش با تسلیم شدن گیاه پزشکی قبول شدم سخت ترین رشته کشاورزی که کلی اسم سموم و بیماری های گیاهی رو باید بدونی و بعدش پلی کلینیک و فروشگاه کشاورزی رو زدم و واقعا شغل پر خطری بود و بوی سم واقعا افتضاح بود و سموم و قارچکش ها هر روز کوچیک میکردیم و داخل کاری بودم که یه زن هم نبود و محیط کاملا مردانه بود و تو این مدت با توجه به کامنت های بچه های حل مسایل دونستم تمام این علایق و تمام این مسیرهایی که من طی کردم فقط ریشه اش در گرفتن احساس ارزشمندی به وسیله اون کار سخت اون کار مردانه به وسیله فیلم های خارجی و بقیه چیزا

      یعنی من مسیرهای اسون رو انتخاب نمیکردم چون حس میکردم نمیتونم ارزشمند باشم

      حس کردم شما هم این مشکل رو دارید که احساس ارزشمندیتون رو از کارهای سخت میگیرید

      مثلا من خودم وقتی بچه بودم میرفتم کتابای ستارگان یا ناسا فیزیک هسته ای یا نبرد من هیتلر رو میخوندم و همیشه اطلاعاتی داشتم که بقیه نداشتن ولی وقتی نگاه میکنم

      مسری رو رفتم که کار خودم رو سخت کردم با جریان زندگی هم سو نبودم همیشه حس میکردم از بچه های دیگه بزرگترم چون همیشه اونا رو هم بچه حس میکردم و به قول قران اسون شدم برای سختی ها

      و شکر‌ خدا با هدایت خدا از کارم خارج شدم (بچه دار شدم)

      البته اول از کار خارج شدم بعد بچه دار شدم

      ولی چیزی که میخوام رها کنم هر چیز سخت و مهمه اینا برای من سمه

      دیگه مهم بودن و سخت رو نمیخوام

      من دوست دارم مثل استاد یا مثل اقا رضا عطار روشن‌ شغلی میخوام که اسون باشه و باهاش عشق کنم و خطری نداشته باشه منم از اینا میخوام

      کامنتم طولانی شد و اول براتون قران باز کردم که سوره انفطار اومد و چون به نیت شما گرفتم بخونید

      همیشه با کامنت های شما زنده میشم چون جنسش خداست

      امیداوارم حال دلتون عالی باشه و در زمان و مکان مناسب دستتون برسه

      شاد و ثروتمند و سعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1277 روز

        بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

        «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوا وَّالَّذِینَ هُم مُّحْسِنُونَ»

        (ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ خداوند [همواره] به همراه ﻛﺴﺎﻧﻲ ست ﻛﻪ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﭘﻴﺸﻪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﻧﺪ)

        (١٢٨ نحل)

        سلام و درود به شما خواهر بزرگوار، امیدوارم حالتون عالی باشه و همواره به نور هدایت رب العالمین وصل باشید.

        از شما بینهایت سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندتون و مخصوصاً هدایت قرآنی که برام فرستادین.

        کامنتتون رو خوندم ، خیلی عالی بود، اعتراف میکنم اولش یه لحظه ذهنم اومد مقاومت کنه و بگه نه من اینجوری نیستم ، ولی وقتی به خودم نگاه کردم دیدم چرا لجبازی و مقاومت الکی کنم؟ آره، خیلی وقتها الکی به خودم سخت گرفتم یا خودم رو انداختم توی ماجراهایی که ریشه اش توی تایید طلبی بوده، و ریشه تایید طلبی هم توی گذشته و عزت نفس آسیب دیده ام هست. حتی این شغل آتش‌نشانی منم بی ارتباط نیست با باورهای بنیادین ذهنی من که نیاز به تایید طلبی من بوده. با اینکه میدونم کار سخت یعنی اشتباه، و کار درست باید ساده باشه ، ولی هنوز هم طبق عادت یه سری از کارها رو از روش سخت انجام میدم.

        دارم روی عزت نفس و احساس لیاقتم کار میکنم. خودم متوجه یه سری بهبودهای کوچیک شدم. مخصوصاً این پروژه خانه تکانی ذهن که این روزها استاد شایسته داره زحمتش رو میکشه، واقعاً خیلی ارزشمنده و برکاتش رو دارم توی زندگیم میبینم.

        از لطف و بزرگواری شما ممنونم که این کامنت ارزشمند رو بهم هدیه دادین ، از درگاه خداوند برای شما بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش و سلامتی درخواست میکنم.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    مهیار ضیائی گفته:
    مدت عضویت: 3327 روز

    سلام به خانم شایسته عزیز استاد عباس منش بی نظیر و همه دوستان همراه

    واقعا لحظه به لحظه این فایل مو به تن آدم سیخ می کرد. مدتی بود به این نتیجه رسیده بودم که توحید ریشه ای ترین و مهم ترین چیزیه که برای رسیدن به همه خواسته هام داشته باشم و شروع کرده بودم به ادیت فایل های توحید عملی و کلید اجرای توکل در عمل و آگاهی هاش رو تبدیل به فایل های کوتاه می کردم تا هر روز بارها و بارها گوش بدم.

    یه تصمیمی هم که گرفته بودم این بود که از اول ماه یه پروژه توحید عملی برای خودم استارت بزنم که تمرکزی روی فایل ها کار کنم.

    امروز با شنیدن این فایل از شما واقعا متوجه شدم خدا داره پاسخ درخواست من به موضوع توحید رو میده و این دوره همون دوره توحیدیه که من باید استارتش رو بزنم، بخصوص که لایو اول هم موضوعش توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی است.

    فایل شما رو از صبح تا حالا 3 4 بار گوش دادم و یه سررسید نو برای این پروژه گرفتم و الان دیگه می خوام برم سراغ لایو اول

    واقعا ممنونم از شما بابت این زحمتی که کشیدید و سپاسگزار خداوندم که همواره داره پاسخ به درخواست هام میده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    خانم شایسته در ابتدای شروع این فایل یک تذکر و یک یادآوری عالی را به من متذکر شدند و آن این بود که من باید همیشه دستاوردهای کوچک و جزیی خودم گوش بدهم و به آنها توجه کنم

    این نکته بسیار مهم است که وقتی من دستاوردهای کوچک زندگی خودم را ببینم بی شک تجارت و نتایج عالی و بزرگ دیگری به راحتی برای من در زندگی من رقم می خورد

    چقدر این نکته برای من مهم و اساسی و عالی بود

    یادم باشد که همیشه باید به خودم ایمان داشته باشم و همیشه به خودم افتخار کنم

    همان طور که من توانسته ام تا به اکنون به این نقطه برسم بی شک باز هم می توانم به دستاوردهای عالی و فوق العاده دیگر هم برسم

    همه چیز برای من شدنی است فقط و فقط به این شرط که بخواهم و دل به آموزش ها بدهم

    در این راه ناخواسته ها توجه نکنم و دل به داشته های خودم بپردازم

    به سراغ خدای خودم و نشان دادن ایمان خودم به او بروم

    هر زمان از او کمک بخواهم او به من بهترین راه را نشان می دهم و من را هدایت می کند

    چقدر نجواهای ذهنی برای من قبلا چالش برانگیز بود

    هر زمان که می خواستی کاری را انجام بدهم انواع افکار به سراغ من می آمد

    ترس ها

    نگرانی ها

    مشکلات طول مسیر

    اتفاقاتی که می توانست بد باشد

    و و و

    به حدی این نجواها آنقدر بیشتر می شد که دیگر از انجام آن کار منصرف می شدم و در نهایت خودم را توجیه می کردم که این کار درست ترین کاری بوده است که می توانستم انجام بدهم و آن کار را رها کردم

    اما اکنون می دانم که این راه اشتباه و غلط بوده است و این من بوده ام که باید ترمز افکار خودم را در دست بگیرم و به خدای خودم ایمان و توکل داشته باشم و از او کمک بگیرم

    او همیشه من را هدایت می کند و به من مسیر درست را نشان می دهد

    ممنون خدای خودم هستم که این نعمت بزرگ را به من داده تا همیشه آرامش را در زندگی خودم لمس کنم

    سپاس از استاد عزیز

    سپاس از خانم شایسته خوش ذوق

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای ممکن ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1402 روز

    سلام خدمت استاد شایسته عزیز

    بسیار سپاسگزارم که دوباره ارتقا میدید ما رو و بهبود دائمی دارید.واقعا شما شایسته سکان داری کشتی استاد رو دارید و خیلی قشنگ هدایت میکنید.سپاسگزارم که دوباره و چند باره ما رو از دست شیاطین نجات میدید و ما رو وارد وادی آرامش میکنید.امیدوارم همیشه در همین راه بمانید و ما هم چراغی برای حرکت ببینیم .سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    مریم آقامیرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2552 روز

    سلام خدمت استاد وخانم شایسته

    وهمه دوستان

    خانم شایسته عزیز

    چه به موقع این تصمیم را گرفتید

    درحالی که منم تصمیم گرفته بودم ذهنم را خالی کنم

    وقتی این فایل را دیدم چقدر خوشحال شدم بابت این هم زمانی

    منم در این مرحله از زندگیم دیوار چینی ها ی ساختمان را انجام دادم و تمام شده

    مینویسیم تا بعد یادم بماند از کجا به کجا رسیدم

    اما ذهنم شلوغ بود

    همش به خودم میگفتم ذهنم را باید خالی کنم یا به عبارتی همان خانه تکانی شما

    که دیدم فایل جدید با همین عنوان است

    خدایا هزاران مرتبه شکرت

    استاد آمدم بنویسم واقعا از شما ممنونم که قانون را به من آموختید تا زندگی ام را همان جوری که دوست دارم خلق کنم

    امروز اول نشستم لایو را با تمرکز بالا تصویری دیدم و بعد فایل صوتی خانم شایسته را دیدم

    بعد دیدم خانم شایسته فرمودند روزی 2 ساعت برای خودتان وفایل ها زمان بگذارید

    ومن همین کار را کرده بودم

    خودم را تحسین میکنم

    عاشقتم مریم عزیزم

    خدارو شکر که باهم این سفر 30 روزه را پیش می رویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: