دستور العمل «خانه تکانی ذهن، گام به گام» - صفحه 9

به نام خدایی که هرچه دارم از اوست ….

سلام سلام سلام

سلام به مریم جان عزیزم

سلام به فرشته ی نجات سایت که حتی در نبود استاد هم همیار و همراه ما هست …

قربونت برم با این صدای قشنگت…

عاشقتم دختر با این ایده های قشنگت …و اجرای زیبا و با تعهدت …

میدونی راسش اتفاقا توی این مدت یک هفته من به خودم گفته بودم که تا آخر 31 شهریور دسته بندی باور ثروت ساز رو می بینم یاد میگیرم تا ثروت به سمتم بیاد و برای نیمه ی دوم امسال دوره 12 قدم رو شروع کنم و رشد پیوسته ام رو استارت بزنم به جای درجا زدنم توی این 4یا5 سال …گرچه از یک سال پیش تا الان تغییراتی که برام رخ داده باور نکردنی…اتفاقات شرایط اصلا همین موبایلی کع دستمه و به راحتی میتونم بنویسم این هنسفری که توی گوشمه و به راحتی دارم صداتو می‌شنوم بدون اینکه مزاحم کسی باشم آیت تخت راحت و زیبا و تاشو یی که الان روش خوابیدم …این اتاق ساکت و زیبا یی که الان توش خوابیدم و بدون اینکه کسی منو صدا بزنه با آرام می خوابم …

این لباس راحت و زیبا که پوشیدم …این میزو این صندلی که اینقدر توی تمرکز به من کم میکنه …این تاریکی شب که بهم اجازه میده تا ساعت ها چشمام رو ببندم و چیزای فوق العاده رو ببینم …

آخ…و آزادی هایی که دارم از بیرون رفتن از سر موبایل بودن از تماس ها و پیام ها از بیان مطالب …از دوست داشتن …

درسته درآمد ندارم ولی ابته بگم بهمن پارسال 500 تومن هم از ایده ای که خدا بهم داد در آمد داشتم یه رشد عظیمی توی اعتماد به نفسم داشت دقیقا موقعی این استراتژی خورد که من قبلا چندین و چندین بار اون 3 فایل افزایش درامد رو گوش دادم …و بعد یه حس من میدونم دیگه من رو جدا کرد …البته که بعد از یک جا کار اموزی رفتم ولی بعد از درگیر شدن به احساساتم بعد از چندین ماه هنوز درخواست حقوقی یا دریافت وجهی نداشتم…البته دلیلم هم این بود که اونا یک پروژه ای برام انجام دادن منم به جاش اونجا کار میکنم …گره الان خیلی راضیم که استخدام اونجا نبستم چون وقتم و تمرکزم خیلی تلف میشد …مخصوصا الان که دیگه دانشگاه هم شروه شده و هدف من یه قرون دوزار اونجا و دویدن بین افرادی که همه دانشجو هستن و ساعتی میان که پولشون بگیرند ندارم …چون من از دلو جون مایه میزارم …و الانم فهمیدم که بابا اصلا علاقه و هدف من یه چیز دیگس و من همه ی اونا رو فراموش کردم ….

راستی پریروز با دوستم بیرون بودم و قراره یه پروژه ای رو استارت بزنیم که بتونیم هم من هم اون از مهارت هامون استفاده کنیم …

و من کلی ایده و برنامه برای خودن و کار خودم و مادرم و اینا دارم…

که کلا اون کار دانشجویی رو توی مغزم حذف کرد و شد به عنوان یه تفریح که اگه خواستم برای پروژه های دانشگاه برم …

اینا رو گفتم تا بدونم الان کجام …

و به کجا می خوام برم …و چی شد که مب خوام خانه تکانی کنم …

آهان وایسین …

توی این مدت یک هفته که گفتم می خواستم تمرکزی روی فایلهای باور ثروت باشم …حدودا با 30 یا 40 درصد موفق شدم ولی نکته ی جالب این بود که خدا همش منو به فایلهای لایو هدایت می‌کرد و من حتی با گوش دادنش یه ارامش خاصی میگرفتم تمام چیزایی که الان بالا نوشتم نتیجه ی تعمق به فایلا بود مگر نه من الان 4ماهی هست که انگار بین زمینو هوا داشتم زندگی میکردم بدون اینکه خودمو ببینم اولویت هان رو ببینم به خیال خودم جلو میرفتم …ولی داشتم غرق میشدم …

.

.

خلاصه توی این یک هفته یه سوال و یک خواسته هم برام بود که به خدا گفتم چطور یک نفر میتونه اینقدر به استاد و فرکانس استاد نزدیک باشه که از لحاظ فیزیکی هم اینقدر بهش نزدیک باشه …چطور کار میکنه چطور تمرین میکنه چطور روی حرفاش تمرکز میکنه …و دیشب به خدا گفتم وای هدایا 31 شهریور شد و من هنوز اون پول به دستم نرسید که دوره ی 12 قدم رو بخرم…من دوست دارم تحولی رو شروع کنم …میشه کمکم کنی …و اوت انگار همه چیزو آورد جلوی شما و گفت نشونه ها رو نمیبینی ؟عجله نکن من برات برنامه دارم …من به فکرتم دختر …تو بسپار به من …

و الان که اومدم توی سایت تا ببینم اگر نشانه ام 24 ساعت گذشته بزنم روی نشانه که دیدم نوشته خانه تکانی ذهن گام به گام سریع کلیک کردم و توضیحات مریم جان رو گوش دادم …آخ که چه دلنشین بود …

و چقدر زیبا درباره ی همه چیز گفتی …فایلهای لایو …حست …رشدت…آخ عالی هستم…فوق العاده ای …

و حتی توی فایل به چگونگی انجام و عمل به همبن فایلهای رایگان رو هم گفتی ….

آخ.

….

قربان تو و لعل تو جان زبانت

چون دُر و طلا هیچ نیاید ز زبانت

آخ

قربان همه چیز و همه فکر و خیالت

چون ابر بهاری شده این فکر و خیالت

آخ

آخ بگویم من ز عشق و ز خیالت

دیوانه ی این ایده و این زندگی بی خیالت

آخ

ای تو که در جان جهانم رخنه کردی

دستی بده و باز مرا بی خود و بی جان رخنه کردی

آخ

جان مرا جان شده از عشق کلامت

بی جان شود آن کس که نگفت عشق به جانم

ای جان

ای جان که شده این جان جهان بی جان کویت

عشق را تو خدا گویی و هر جا عشق کویت …

ای جان

که ملک شد سزاوار این عشق

یا من شده ام خواهر این دیار پر عشق

ممنونم برای هرچه هستید و هستید

ممنونم که من را به عضویت پرستید

ممنونم که جانم را به لعل خود نشانید

ممنونم که عشق را ز همه جایی پرستید

…

.

.

.

این شعر تقدیم به مریم عزیز دل و استاد عزیزم

که خرسند و خوشحالم که باشم در این خانواده ی عشق …

…

خب این کامنت خیلی عالی و طولانی شد ‌…

با خودم عهد بستم که دوباره این فایلت رو گوش کنم و قوانین و چگونگی انحام این دوره ی یک ماهه رو بنویسم تا فراموش نکن و یک چکاب فرکانسی برای خودم بنویسم و برم برای شروع دوره …عاشقتم مریم عزیزم

عاشقتم استاد

عاشقتم خدای بی نظیرم …

دوستتون دارم فعلا