https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-26 03:55:022022-12-12 06:54:43تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
710نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد عزیزم من یه مثال خیلی پر رنگ و بارزی که لحضه به لحضه عذابم میده و باعث رنجش من و مادرم هست رو بگم خب با توجه به اینکه من دارم روی خودم نمیگم خیلی چون از لحاظ هر کس سنجش خیلی و زیاد و کم متفاوته میتونم بگم به اندازه ای که قدرت دارم باور هام رو عوض میکنم کار میکنم روی خودم مدت دو سالی میشه که داره زیاد میشه و الان طوری شده که هر لحضه با مادرم بحث دارم جدال و عصاب خوردی که چرا این کارو اشتباه کردی !
چرا گوش نمیدی حرفمو !
چرا باز اون کارو کردی!
چرا لجبازی میکنی!
چرا تغییر نمیکنی!
و خیلی چیزهای دیگه 😥 و حتی تو لحضه ای که دارم ازش ایراد میگیرم یه حسی درونم داد میزنه فقط سکوت کن برو یه جا تنها باش تا اروم بشی خشمت رو کنترل کن داری مادرت رو ناراحت میکنی 😔 اما ادامه میدم و هر لحضه بیشتر میخوام خودم رو کنترل کنم و این خشم رو و انگشت انتقاد رو سرکوب کنم بیشتر و بزرگ تر میشه خشمم با اینکه استاد من عاااشق مادرم هستم اما دارم هر دومون رو اذیت میکنم و الان چقدر تونست این فایل کمکم کنه حرفاتون چقدر منو تغییر داد همیشه به خودم میگم موئمن ها اینه یکدیگرند اما فکر میکردم در این مورد استسنا وجود داره و واقعا مشکل از مادر منه اما الان میفهمم که مشکل از درون من هست و من به هر چیزی که به مادرم انتقاد میکنم و ازارم میده در اصل از درون خود من هست و چون من بیشترین زمان رو با مادرم سپری میکنم جهان از طریق مادرم داره به من اشکالات درونی که باید درست کنم رو نشون میده وااای چقدر قشنگ 🤩جلوی چشم بوده این موضوع و من انقدر کور بودم و شما امروز دوباره چشم هام رو باز کردید درسته استاد عزیزم خیلی خیلی خیلی زیاد سکوت سخته و اینکه من سعی میکردم که سکوت کنم اما اینبار سعی نه بجای سعی جمله تاکیدی (باید)استفاده میکنم و باید سکوت کنم و هر چیزی با عث رنجشم شد رو به طور صحیح درستش کنم 😍 مادر من معلمم بوده تمام این مدت و من بجای اموختن ازشو شاگرد خوب شدن تنبلی کردم نیاموختم و فقط گله و شکایت کردم که تو معلم درستی نیستی که من چیزی یاد نمیگیرم
از امروز فقط سکوت و فقط کار کردن رو از درونم شروع میکنم و میدونم همینطور که استمرا و شناخت درست قوانین تا به الان همیشه جواب داده در این مورد هم دوباره جواب خواهم گرفت و با شما و خانواده بزرگم در این سایت به اشتراک خواهم گذاشت 🥰
سلام استاد عزیزم خداوند رو شاکرم بخاطر آگاهی که دستی از دستانش برایمان بازگو می کند. شاکرم بخاطر انسانهای آگاهی که در مسیرم قرار گرفتند. سپاسگزارم بابت نوع دیدگاه و زاویه دیدی که الهام بخش است. سپاسگزارم از خداوندم که هدایتم می کنه به مسیر صحیح. متشکرم بخاطر جوابهایی که مدتهای زیادی بدنبالش بودم و حال یافتم آن راز رو من یافتم آنچه را که باید می یافتم. سپاسگزارم از شما ای بزرگوار
سلام بر استاد عزیز و مریم خانم دوست داشتنی و همکلاسی های عزیزم
می خوام از تجربه شخصی خودم و همسرم بگم. ما یه سال پیش دوره روانشناسی ثروت رو خریدیم ولی نتیجه ای نگرفته بودیم. تا اینکه من چند ماه پیش بعد از روبرو شدن با یه ناخواسته در مورد سلامتیم تازه متوجه شدم که من خیلی نگاهم به شوهرمه و اونو بابت مشکلات مالیمون مقصر می دونم و از اون زمان تلاش کردم که قدرت را فقط به خودم بدم و از قضاوت کردن و انتقاد کردن از همسرم دست بردارم.
نزدیک ۲ ماه پیش بود که نشستیم و با هم در مورد قوانین صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که اگه ما تا حالا از نظر مالی نتیجه نگرفته ایم فقط علتش کار نکردن روی خودمون بوده.
در واقع ما تصور می کردیم که داریم روی خودمون کار می کنیم ولی باورهای شرک آلود و منفیمون هنوز سر جاشون بودن و من ایشونو مقصر می دونستم و به خودم می گفتم من خانه دارم و کوتاهی از سمت اونه و همسرم هم اشخاص دیگه ای رو مقصر می دونست.
همون زمان تصمیم گرفتیم که متعهدانه روی خودمون کار کنیم و بسته روانشناسی ثروت را از اول شروع کردیم و از همون اول تغییرات شروع شدن. اول فقط نشونه بودن و ما به هم دلگرمی می دادیم که نتیجه میاد و با وجود اینکه در شرایط سخت مالی بودیم ولی تموم تلاشمون رو می کردیم که حالمون خوب باشه
و الان که هنوز ۲ ماه هم نشده خدا رو شکر نتایج دارن میان و از زمین و آسمون داره برامون نعمت می باره و اصلا خودم و همسرم بعضی وقتا ماتمون می بره. واقعا نعمت از جایی میرسه که ما اصلا فکرشو نمی کردیم.
هر دو تامون مرتب به هم یادآوری می کنیم که حالا که نتیجه اومده باید این مسیرو ادامه بدیم و نذاریم نتایج مغرورمان سازند و همه چیزو رها کنیم.
بعضی وقتا اشک توی چشمام جمع می شه و اون لحظات فقط از خدا طلب بخشش می کنم که نگاهم به جای اون به چیزها و اشخاص دیگه بوده و مرتب به خودم می گم تنها منبع رزق و روزی من خداست.
این تازه ترین تجربه من از تمرکز بر خواسته و تمرکز بر تغییر خوده به جای مقصر دونستن بقیه.
شاکر خدا هستم که منو به این مسیر هدایت کرد و دعای هر روزم اینه که در این مسیر ثابت قدم باشم و تسلیم نجواهای شیطان نشم.
من وقتی به گذشتم و قبل از آشنایی با مباحث قانون جذب و صد البته قبل از اینکه با استاد جان آشنا بشم انسانی بسیار غر غرو و شاکی از زمین و زمان بودم و به قول استاد چون در شرایط محیطی هم که بزرگ شدیم آدماش اکثرا در حال شکایت و غرو لندند منم به همین شکل عادت وار پیش میرفتم و شکل زندگیم هم طوری پیش میرفت که اتفاقا شکایت و غرولند بیشتری برام بهمراه داشت غافل از اینکه تمام اتفاقات رو خودم دارم با افکار و احساسات خودم رقم میزنم به همین دلیل مثلا به طور نمونه هیچ وقت سر یکار نتونستم دووم بیارم و مرتب محیط کارمو تغییر میدادم و نمیتونستم یکجا بند بشم و نتیجش میشد شرایط درآمدی حداقلی و مشکلات اقتصادی عدیده و پول نساختن و به تبع آن ارتباط نامطلوب با همسر و دیگران .
از وقتی که فهمیدم و به این درک رسیدم که دنیای بیرون آینه دنیای درون منه و از زمانی که فهمیدم حتی خداوند تا من حرکت نکنم و قدم بر ندارم برای اصلاح اموراتم او هم کاری برام نمیکنه چه برسه به آدمای اطرافم و جامعم دیگه تمرکزمو از بیرون برداشتم و شدیدا دارم روی خودم کار میکنم و خدا رو شکر زندگیم و اتفاقاتی که برام داره رقم میخوره روز به روز بهتر و بهتر و بهتر داره میشه و شرایط برام داره عوض میشه و تغییر میکنه البته هنوز با خود مطلوبم و زندگی مطلوبم خیلی فاصله دارم ولی به لطف خدا و همت و اراده خودم و البته وجود استاد بینظیرم بزودی و با طی تکاملم به همه خواسته هام میرسم .
جالبه بدونید که هر موقع ذهنم میخواد منو نا امید کنه از مسیر و منو به وادی گذشته ببره و نذاره راه رشدمو ادامه بدم به خودم میگم اگه قرار نبود زندگی من درست بشه و اگر قرار نبود من عالی زندگی کنم و از هر لحاظ شرایطم زیبا بشه قطعا الان توی این مسیر نبودم و اینا بهم گفته نمیشد و اگه خداوند یکی از بهترین دستانش رو استاد بینظیر و دوست داشتنی سید حسین عباسمنش رو سر راهم قرار داده قطعا باهام خیلی کار داره و خیلی مشتاقتر از منه که زندگیم اساسش عالی بشه و الگویی باشم برای دیگر انسانها.
یک مثال جالب براتون بزنم از یکی از تغییراتم و اون اینه که من به دلیل قوطه خوردن در مباحث سیاسی و مخالفتی که با سیستم مدیریتی کشور داشتم همیشه درگیر موضوعات حال خرابکن سیاسی بودمو حتی سال ۸۸ بسیار پیگیر اخبار و اطلاعات بودم و درگیر داستانهای اون موقع بودم و واااااااااای که چقدرحالم خراب بود و چقدر شرایط بدی رو تجربه کردم و آخرشم هیچی عایدم نشد ولی الان با توجه به درسهایی که یاد گرفتم در جریانات اخیر به دلیل بی توجهی که دارم انجام میدم حالم اصلا قابل مقایسه با گذشتم نیست و تمرکزی دارم روی خودم و ذهنیتم و شیوه زندگیم و مهارتهام کار میکنم و مطمئنم این شیوه نتیجه بخشه و منو در شرایطی قرار میده که حاصلش دستاوردهاییه که هم بدرد خودم میخوره و هم بدر جامعه و مردمم.
استاد عزیز ازتون بسیار سپاسگزارم بخاطر نفس گرم و حال عالیتون که دارید مسیر قشنگی رو برای همقطارانت تداعی میکنید.
سلام خدمت استاد عزیزم که چراغی را در ذهنم روشن کرد ، یادآوری کرد
مثالی دارم از زندگی شخصی خودم
که در این مثال نشان میدهد که اگر ما به شرایط دقت کنیم
اگر ما مرکز و منبع احساس خوب خودرا شرایط بیرون بدانیم
چگونه این شرایط بیرون بر ما اربابی میکنند
و ما را تخریب و نابود میکنند
وقتی که من فقط به شرایط همسرم دقت کردم
از همان اوایل شروع زندگی زیر سقف
و تنها بر رفتارهای منفی دقت کردم
آرام آرام یک منبع احساس خوب یا بد برای من شد
آرام آرام همسر من به سمت شرایط منفی روحی پیش رفت و من همواره دقتم را بر او بیشتر و بیشتر کردم
هرچه که بیشتر دقت میکردم
شرایط روحیِ او بدتر می شد
شاید واقعا اون شرایط روحیِ او به آن وخیم بودن نبود
اما تمرکز بیش از حد من باعث میشد که من شرایط روحی خودم را وخیم وخیمتر بدانم
و فکر کنم او خیلی شرایطش وخیم است
تا اینکه دیدم که شرایط خودم آرام آرام در حال سبقت گرفتن از شرایط منفیِ اوست
و دیدم و به این درک و این آگاهی رسیدم که من نمی توانم او را تغییر دهم
من نمی توانم عصای دست او شوم
چون من چیزی برای دادن برای او ندارم
وقتی که از خودِ واقعی و اصلِ منبعِ خود جدا شدم
تمام تمرکز های من بر او باعث شد که او انواع بیماری های سختی را تجربه کند
و تا مرز خودکشی هم پیش برود
اما آرام آرام و بهصورت تدریجی من تمرکز را از او برداشتم و تمرکز را بر اصل خود نهادم
و تمرکز را بر داشته های خود نهادم
و تمرکز را بر سفره های ثروتمند گونه و بر سفره های پر غذای درون خود نهادم
و این آرام آرام باعث شد که بعد از مدتی ۹۰% چالش ها و بیماری های همسر من کم شود
من به مرحله ای رسیدم که از اینکه او به این نوع همراستایی رسیده است خوشحال نبودم
خوشحال از این بودم که وقتی که من تمرکز بر خودم بگذارم
وقتی که من این خودخواهی خود را گسترده تر کنم
اربابِ شرایط می شوم
و همیشه بر شرایط سبقت دارم
و همیشه شرایط بیرون و اتفاقات بیرون یک سر و گردن از من پایین تر هستند
و این همان معنای در دست گرفتن احساسات خود است
این همان معنای اعتماد به نفس و عزت نفس است
و تمام تیم های موفق
تمام کشتی گیران موفق
تمام شرکت های موفق
تمام سازمانهای موفق
تمام کارخانجات موفق
تمام کسب و کارهای موفق
به دلیل این است که تمرکز را از شرایط و اتفاقات بیرون و آنچه که در بیرون می گذرد ، برداشته اند و تنها انرژی را بر توفیقاتی که از افکار و فرکانس ها و باورها و معادن درونیِ شان استخراج می شود ، گذاشتند .
درک این مثال از زندگیم باعث شد که بفهمم اگر به شرایط و شخصیت خود دقت کنی ، قاعدتاً بیماری را تجربه نخواهی کرد ، نگرانی را تجربه نخواهی کرد ، اندوه و شکست را تجربه نخواهی کرد ، قاعدتاً فقط پیروزی ، فقط مشتری های فراوان ، فقط سلامتی را تجربه خواهی کرد ، چون سوار بر احساسات خود هستی ، چون میدانی و میفهمی که احساسات تو تنها نسبت به افکارِ خودت واکنش نشان می دهد ، چون درک می کنی که احساسات تو فقط از خودت تقویت می شود ، اگر احساساتت تغییر می کند ، مقصر اتفاق و بازی هایِ بیرون نیست ، دیدگاهِ خودت است ، خیال نکن که با رفتن آن همسر ، حال و روزِ تو خوب میشود ، خیال نکن که با آمدن شخص دیگری حال روز تو خوب می شود ، خیال نکن که فقط با کسبِ آن دارایی حال و روز تو خوب میشود ، خیال نکن که فقط با در دست گرفتن آن شغل حال و روز تو خوب میشود ، آن چیزی که باعث میشود حال و روز تو به صورت مستمر خوب شود ، ابزارش در درون توست ، باید آن ابزار را پیدا کنیم ، وقتی که پیدا شود ، در هر شرایطی ، در هر جا و مکانی ، در هر موقعیتی که باشیم ما خوب هستیم ، خیلی از اطرافیان خود را می بینم که بطور مستمر بیماری های مختلف را تجربه می کنند ، میبینم که آن نوع تمرکزی که باید بر همراستایی با خود بگذارند ، نمیگذارند ، و بیماری را تجربه میکنند ، به اندازهای که تمرکز از خود برداری ، جای آن تمرکز نکردن را بیماری می گیرد ، جای آن تمرکز نکردن را تجربه کردن اتفاقات بد میگیرد ، جای آن تمرکز نکردن بر خود را ، حال روز بد می گیرد ، هر کجا که تاوانی دادم ، به آن دلیل است که به وسیله یِ شرایط ، حال خودم را خوب کردم ، چون این شرایط وقتی به هم میریزد من نیز به هم میریزم ، ولی وقتی کاری به شرایط نداریم ، همیشه در حال بهره برداری هستیم ، چون همین نقطه است که ما فقط از داراییهایِ درون در حال استفاده کردن هستیم👋
ممنونم از شما که صحبتهای زیبای شما هم چراغی در ذهن من هم روشن کرد در مورد رابطه ی من و فرزندم
که من احساس خودم رو به شرایط فرزندم گره زدم هر وقت غذاش رو خوب بخوره من احساسم خوب میشه اگر خوب غذا نخوره من احساسم بد میشه اگر بازی کنه من احساسم خوبه اگر همش گوشی دستش باشه من احساسم بد میشه …دقیقا مثال شماست من احساس خودم رو به شرایط بیرون از خودم گره زدم و چقدر سر این موضوع باعث بد شدن حال خودم و دخترم شدم .. و همین موضوع رو با همسرم نیز دارم و الان که فکر میکنم من این موضوع رو با خانواده همسرم هم دارم یعنی اگر بهم توجه کنند احساسم خوبه اگر بنا به هر دلیلی توجه نکنن و یا اون احترامی که میخوام نباشه احساسم بد میشه
من مرکز احساسم رو بیرون از خودم قرار داده بودم و این مسئله بشدت همه ی زندگی من رو تحت شعاع قرار داده بود ..ممنونم از شما که تجربیاتتون رو با ما به اشتراک گذاشتید
من وقتی به گذشتم و قبل از آشنایی با مباحث قانون جذب و صد البته قبل از اینکه با استاد جان آشنا بشم نگاه میکنم میبینم انسانی بسیار غر غرو و شاکی از زمین و زمان بودم و به قول استاد چون در شرایط محیطی هم که بزرگ شدیم آدماش اکثرا در حال شکایت و غرو لندند منم به همین شکل عادت وار پیش میرفتم و شکل زندگیم هم طوری پیش میرفت که اتفاقا شکایت و غرولند بیشتری برام بهمراه داشت غافل از اینکه تمام اتفاقات رو خودم دارم با افکار و احساسات خودم رقم میزنم به همین دلیل هیچ وقت سر یکار نتونستم دووم بیارم و مرتب محیط کارمو تغییر میدادم و نمیتونستم یکجا بند بشم و نتیجش میشد شرایط درآمدی حداقلی و مشکلات اقتصادی عدیده و پول نساختن و به تبع آن ارتباط نامطلوب با همسر و دیگران .
از وقتی که فهمیدم و به این درک رسیدم که دنیای بیرون آینه دنیای درون منه و از زمانی که فهمیدم حتی خداوند تا من حرکت نکنم و قدم بر ندارم برای اصلاح اموراتم او هم کاری برام نمیکنه چه برسه به آدمای اطرافم و جامعم دیگه تمرکزمو از بیرون برداشتم و شدیدا دارم روی خودم کار میکنم و خدا رو شکر زندگیم و اتفاقاتی که برام داره رقم میخوره روز به روز بهتر و بهتر و بهتر داره میشه و شرایط برام داره عوض میشه و تغییر میکنه البته هنوز با خود مطلوبم و زندگی مطلوبم خیلی فاصله دارم ولی به لطف خدا و همت و اراده خودم و البته وجود استاد بینظیرم بزودی و با طی تکاملم به همه خواسته هام میرسم .
جالبه بدونید که هر موقع ذهنم میخواد منو نا امید کنه از مسیر و منو به وادی گذشته ببره و نذاره راه رشدمو ادامه بدم به خودم میگم اگه قرار نبود زندگی من درست بشه و اگر قرار نبود من عالی زندگی کنم و از هر لحاظ شرایطم زیبا بشه قطعا الان توی این مسیر نبودم و اینا بهم گفته نمیشد و اگه خداوند یکی از بهترین دستانش رو استاد بینظیر و دوست داشتنی سید حسین عباسمنش رو سر راهم قرار داده قطعا باهام خیلی کار داره و خیلی مشتاقتر از منه که زندگیم اساسش عالی بشه و الگویی باشم برای دیگر انسانها.
یک مثال جالب براتون بزنم از یکی از تغییراتم و اون اینه که من به دلیل قوطه خوردن در مباحث سیاسی و مخالفتی که با سیستم مدیریتی کشور داشتم همیشه درگیر موضوعات حال خرابکن سیاسی بودمو حتی سال ۸۸ بسیار پیگیر اخبار و اطلاعات بودم و درگیر داستانهای اون موقع بودم و واااااااااای که چقدرحالم خراب بود و چقدر شرایط بدی رو تجربه کردم و آخرشم هیچی عایدم نشد ولی الان با توجه به درسهایی که یاد گرفتم در جریانات اخیر به دلیل بی توجهی که دارم انجام میدم حالم اصلا قابل مقایسه با گذشتم نیست و تمرکزی دارم روی خودم و ذهنیتم و شیوه زندگیم و مهارتهام کار میکنم و مطمئنم این شیوه نتیجه بخشه و منو در شرایطی قرار میده که حاصلش دستاوردهاییه که هم بدرد خودم میخوره و هم بدر جامعه و مردمم.
نکته جالبتر اینکه با وجود قطع اینترنت و شرایطی که برای فضای مجازی پیش اومده من وقتی متوجه شدم میشه بدون فیلترشکن وارد سایت عباسمنش بشم اتفاقا خیلی خوشحال شدم و خدا رو بسیار سپاسگذاری کردم که اینجوری تمرکز بیشتری میتونم روی سایت و محصولاتش بذارم و چقدر برام جالب بود که استاد اصلا توی فضای مجازی سرمایه گذاری نکرده بود که الان روند آموزشاش دچار مشکل بشه و اینم از ویژگیهای منحصر به فرد استاده که ایشونو از بقیه متمایز میکنه.
استاد عزیز ازتون بسیار سپاسگزارم بخاطر نفس گرم و حال عالیتون که دارید مسیر قشنگی رو برای همقطارانت تداعی میکنید.
باسلام به استاد موحد. انتشار دهنده توحید واقعی در جهان.
خدارا هزاران بار شکر میکنم در جمعی هستم که هر روز به این باور میرسم که همه چی منم. اگر خوب زندگی میکنم باعث اش منم .اگر بد زندگی میکنم مقصر منم. این منم ها در این موضوع خوب کار برد داره .خالق همه شرایطم منم. من متولد افغانستان .بزرگ شده ایران. الان هم حدود چهار ساله ترکیه زندگی میکنم. با دو گروه از مردم خوب اشنای دارم .مردم کشور خودم و مردم ایران و مقداری هم مردم ترکیه . مردم افغانستان که فک میکنم بزرگ ترین دل خوشی وافتخارشون اینه %۹۹ شون مسلمانن ولی یکصدم درصدشون آیه که میگه ( ما سرنوشت هیچ قومی رو تغیر نمیدیم مگر اینکه اونها در( نفس) های شان( تغییر )ایجاد کنند. نه خواندن .نه فهمیدن .نه درکش کردن و هچنین مردم ایران. یه حدیثی از حضرت محمد شنیده بودم که میگه اکثر مردم خوابن وقتی بیدار میشن که میمیرند . الان مفهوم حدیث رو خوب میفهمم. مردم افغانستان سی سال هست که پاکستان رو مقصر مشکلات وجنگ ها و بد بختی کشور میدونن و اینقدر بهش توجه کردن .در موردش صحبت کردن .اینقدر گله وشکایت کردن و اینقدر بهش قدرت دادن و اینقدر شرک ورزیدن که الان پاکستان نفوذ کامل پیدا کرده به افغانستان. این روال مقصر دانستن دیگران برای بدبختی ویا منتظر دیگران بودن که اونا خوشبخت شون کنن اگر تا قیامت هم ادامه پیدا کنه این مردمان هر روز شان بدتر از دیروز خواهد بود این یک قانون هست. منم یه روز از همین مردم بودم ولی خدارا هزاران بار شکر که کمی بیدار شدم . من شش سالم بود که مهاجر شدیم به ایران. دوران نوجوانی پدر و مادر رو مقصر میدونستم که چرا شما ایران اومدین .اینجا جایی پیشرفت برای ما نیست .اینا نمیزارن ما پیشرفت کنیم چرا اینو میگفتیم چون همه اطرافیان هم همینجور فکر میکردن. با این افکار بزرگ شدیم به قول استاد این گاری زهوار در رفته زندگی رو در سر بالای با جاده سنگ لاخ به سختی میکشدیم بالا. مقصر دانستن دیگران بود مقصر دانستن خدا هم بهش اضاف شد .دیگه بیشتر خدارو مقصر میدونستم .خدا نمیخاد که من زندگی خوبی داشته باشم بی خبر از باورهای بد و فقر زا . شرک های اشکار و مخفی . بعد ازدواجم که گرفتاری مخصوصا مخارج زندگی بیشتر شد یه چیزی درونم میگفت باید یه تغیری بکنی اینجوری نمیشه . یه حسی درونم میگفت مشکل از خودته . نمیدونم چه جوری یه کتابی موفقیتی ومعنوی به دستم رسید میخوندمش ولی هیچی ازش سر در نمیاوردم. تا اینکه تو ایران که بودم حدود پنج سال پیش هدایت شدم به یک شرکت بازار یابی شبکه ای گفتن شما اینجا هدف گذاری یاد میگیرید آموزش های مبینید و… فوری قبول کردم و شرکت کردم حدود دو سالی اونجا بودم چیزهای خوبی اونجا یاد گرفتم مهم ترین دست آورد من از اون شرکت و کلاس هاش آشنای با استاد بود که تا الان ادامه پیدا کرده منو متحول کرده و تا آخر عمر هم انشاالله ادامه خواهد داشت. سیر اتفاقات و تغیرات و دست اورد های زندگی رو که میبینم میگم اینا از وقتی شروع شد که من تصمیم گرفتم تغییر کنم . شخصیتم بهتر بشه خودمو بشناسم خدای خودمو بشناسم ولی هنوز خیلی خیلی باید رو خودم کار کنم تا هر روز بهتر بشم. این باور که همه اتفاقات زندگی من بخاطر افکار باور های و شخصیت من هست حدود یک سالی میشه که با پوست و گوشت واستخوان قبولش کردم و باعث شده که من بخوام بهتر و بیشتر رو خودم کار کنم و شرایط زندگیم خدارا شکر هر روز بهتر بشه . وقتی تصمیم گرفتم مهاجرت کنم تازه تغیرات افکارم شروع کرده بودم دوتا پسر عموی من و یک پسر دایی من هم گفتن ما هم میریم ترکیه اینجا زندگی خیلی سخته ما اینجا آینده نداریم و این حرفا الان هم حدود چهار سال میشه اینجا هستن دائم گله و شکایت از خدا .از حکومت دارای افغانستان از صاحب کار از قوانین ترکیه از همه چی و از اومدن پشیمان هستن😅 و فقط دارن دست وپا میزنن ولی من خدارا شکر از روزی که اومدم در رشد و بهتر شدن بودم و هستم چون من هر روز کمی رو خودم کار میکنم و خودمو مسول اتفاقات زندگیم میدونم . اونا میبینن که من شرایطم هر روز داره بهتر میشه میگن تو آدم خوش شانسی هستی .چند باری هم بهشون گفتم که کمی افکارتون رو تغیر بدین مثبت فکر کنید. دیدم فایده نداره منم گفتم هر جور راحتین. مدار هامون خیلی فرق داره الان چند ماه یک بار هم دیگرو میبینیم. راحترین کار اینه که دیگران رو مقصر بدبختی های خودت بدونی قوانین رو مقصر بدونی حکومت رو مقصر بدونی چون اینجوری بد زندگی کردن عذاب وجدان نمیگیرن میگن میبنی که دست ما نیست . نمیزارن. با ما دشمنن و هزار دیدگاه پوچ دیگه. خدارا هزاران بار شاکرم که به این مسیر به این آگاهی ها هدایت شدم انشاالله که همیشه در این راه توحیدی باشیم هر روز من بهتر بشم و هر روز زندگیم بهتر بشه. ممنون از استاد عباسمنش که این آگاهی های خالص رو با ما به اشتراک میزارید تا ما مسیرو گم نکنیم . با آرزوی شادی و موفقیت برای همه بچهای .
با درود خدمت شما استاد عزیزم،زبان و دست خدای من روی زمین…💚💚
من دقیقا،همه ی عمر همه ی زمین و زمان و ادماش و موقعیت و و و مقصر میدونستم الا خودم.
زمانی خدا هدایتم کرد ب سمت سایت شما ک عاجز شدم و دست از کمر انداختم و گفتم خدایا…بسسه…دیگه نمیتونم…دیگه دارم دیوونه میشم…اخه مگه میشه مشکل همش از بیرون باشه؟
ک نمیدونم چیشد ک قطعا معجزه بود تا با شما اشنا شدم.الان تقریبا 6،7 ماهه ک با شنیدن فایل های دانلودی ک ارزشی برابر با الماس دارن فهمیدم مسئول صد در صد کارهام،نتیجه هام،الانم،گذشته و آینده،با خودم هست ولاغیر.
جالب اینجاست در شرایط کنونی الان ایران حس میکنم همه ترمز کردن و من فقط دارم گاز میدم.
نمیدونم چرا جو متشنج جامعه اصلا رو من تاثیر نذاشته،خیلی شادتر هستم…
جوابشو البته پیدا کردم
چون بعد شنیدن فایل حاضری چیو قربانی کنی یا فایل تمرکز صد در صد داشته باش رو اهدافت و در نهایت شنیدن داستان زندگی هادی عزیز تصمیم گرفتم منم مثل اقا هادی کلا اکانت اینستامو پاک کنم ولی بدلیل اعتیاد زیاد ب فضای مجازی،امکانش نبود.کمش کردم ولی قطع کامل نه.
تا اینکه نت ایران قط شد و من اینو برعکس همه که ی مشکل دونستن من ی پله کردم برا پیشرفت.
گفتم خدایا شکرت ک تا تصمیم گرفتم،نت قط شد و من تونستم صد در صد تمرکزمو بذارم روی خاسته و اهداف.
استاد روزی 8 تا 10 ساعت فایل گوش میدم.کامنت سایتو میخونم از توی کامنتا خدا با من حرف میزنه.
روزی ی کتاب صوتی گوش میدم.
و استاد کارررر پیدا کردم😊😊😊باورتون میشه؟؟؟
فهمیدم باید تمام گفته های شما رو واو ب واو،کلمه ب کلمه،و جمله ب جمله رو هک کرد توی مغز.فقط باید عمل کرد.
من تمرکز کردم و نتیجه گرفتم،انقدر این روزا حالم خوبه ک از ذوق همش اشکم میاد.میگم خدایا چرا انقدر ارومم؟چرا استقبال میکنم از چالش ها؟چرا انقدر تضاد برام شیرین شده😊😊
حال الان مو نمیتونم ب زبان توصیف کنم.
حتی تو ی چالش دادگاهی با شجاعتی ک از شما یاد گرفتم پیروز شدم بدون گرفتن وکیل و خرج کردن پولی.چون خدا وکیل و قاضیم بود
من ب کمک شما ک پذیرفتن مسئولیت صد در صد کارای خودم،ب ترس هایی غلبه کردم ک از بالا نگا میکنم میگم:ملیحه خودتی؟واقعا این تویی ک انقدر شجاع شدی؟😊😊
استاد حرف ب حرف اموزش های شما تو سلول های مغزم هک شده،
دارم عمل میکنم و نتیجه همون روز میاد
خاسته هامو دارم نزدیک و نزدیک میببنم دیگه مثل چند ماه پیش،دور نیستن
من زمانی هدایت شدم ک پذیرفتم خودم …خودم…خودم…و فقط خودم مسئول نرسیدن ب خاسته هام بودم
ممنون ک همیشه در زمان مناسب فایل شما ب گوشم میرسه و شاکرم بابت اینکه خدا از گوش و قلبم اون مهر رو برداشت تا بشنوم،هدایت بشم و با دیدن نشانه ها،ایمان و یقینم قوی تر بشه
در پناه الله یکتا باشین استاد و برامون بمونید سالها و شاهد موفقیت های ما ،شاگردانتون باشین
امیدوارم بزودی بتونم در فلوریدا ملاقاتتون کنم و از دست اورد های فراوانم براتون بگم
خوشحالم که شما هم تقریبا بامن وارد این دنیای زیبا و مسیر پرافتخار تغییر شدی
چندروزیه منم بدنبال تغییر مسیر زندگیم به سمت دلخواهم هستم اما دوست دارم بدون وکیل و به راحت ترین شکل ممکن نتیجه بگیرم
اینکه میرم سراغ وکلا و یه ترسهایی تو دلم میندازن که طرف میتونه ال کنه و بل کنه و تو بخاطر قانون مملکت که حق طلاق و به مرد داده و… عملا کار خاصی نمیتونی بکنی و این اهرم هایی هم که داری پروسه طولانی و پردردسری پیش رو داری و…. تو دلم و خالی میکنه
من خیلی رو باورهای توحیدی کار کردم
و ترسهام و کم کردم ولی باز حرفهای وکلا…..
میخوام از تجربه تون برام بگید که چطور بدون وکیل نتیجه گرفتید.
دیروز داشتم روانشناسی ثروت ۱ جلسه ی ۵ رو گوش میکردم که دقیقا موضوعش باور تاثیر عوامل بیرونی روی بحث ثروتمند شدن یا فقیر شدن رو استاد توضیح میدادند که الان خدا آوردم اینجام و دیدم دقیقا همون قانون در موضوعات دیگه داره بیان میشه و خب بهتر تونستم منطق های بهتری برای ذهنم دریافت کنم و بسازام برای این قانون که دوست دارم توضیح بدم براتون آنچه رو که درک کردم و انشاالله به عمل و رفتار هم منجر میشه😍😍😍
باور تاثیر عوامل بیرونی روی نتیجه نگرفتن من که منجر به ذهن فقیر و نتیجش فقر بیشتر میشه.
الان پولدار نیستم چون:
چون خانوادم پشتم نبودند
چون بابام ارث تپلی برام نذاشته
چون رشته ای یا کاری که انتخاب کردم پولساز نبوده
چون بچه ی اول خانواده هستم و باید کمک خرج خانواده میبودم و باشم الان نتیجه ی مالی قابل توجهی ندارم
و……
عدم باور تاثیر عوامل بیرونی روی نتیجه نگرفتن من که منجر به ذهن دریافت کننده ی ثروت ها میشه.
من میدونم که عوامل بیرونی در “کیفیت” زندگی
من تاثیرگذار دارند:
پورشه سوار بشم یا پژو
آمریکا زندگی کنم یا افغانستان
به بی نیازی مالی رسیده باشم یا بدهکار باشم
و….
👈👈👈👈اما اما اما اما👉👉👉👉
رقم خوردن همه ی این وجه های باکیفیت تر از یکجای مشترک شروع میشه جایی که من کنترل دارم ُروش:
🧏♂️رشد یا تغییر ذهنیت(باورها) خودم💁♂️
🤓منطقش چیه،اینه که چون من اگه بخوامم نمیتونم عوامل بیرونی مثل گرانی،آب وهوا و…. رو کنترل کنم به نفع خودم ،پس درنتیجه راهی ندارم جز اینکه خودم رو بهبود بدم تا به قول استاد “لاجرم” به آزادی مالی میرسم و گرانی تاثیری روی زندگیم نمیتونه بذاره_به آزادی زمانی و مکانی میرسم و میتونم در جای خوش آب و هواتری زندگی کنم و….
اینو به خودم میگم:
فرهاد تنها راه تجربه ی زندگی باکیفیت تری که میخوای بهبود ذهنیت و باورهای خودته
نه موثر دونستن عوامل بیرونی و غر زدن یا حس درماندگی کردن یا حس قربانی بودن و….
اگه میشد این قانون رو دور بزنی تا الان اکثریت یا خودت که یوقتا غر زدی نتیجه رو تغییر میدادید
خداروشکر از وقتی که با توحید آشنا شدم و باور کردم عوامل بیرونی تاثیری در زندگی من ندارن و این عوامل بیرونی رو هم خود من خلق کردم، آرامشم چند برابر شد یعنی احساس تنفر و ناراحتی و خشم و گله و شکایت جاشو داد به احساس بی تفاوتی و خنثی و آرامش در یک کلام با محیط اطرافم در صلح قرار گرفتم.
زیاد در جریان جزئیات اتفاقات اخیر ایران نبودم و در مدارش قرار نداشتم و نمی دونم مردم راجع به چی صحبت میکنن و برام عجیبه اتفاقاتی که اونا دارن تجربه میکنم من تجربه نکردم.
در مورد حجاب خیلی جالبه من در کل یک زمانهای زیادی حجاب به شکل روسری و شال نداشتم و هیچ کس بهم گیر نداد به جز یکی دو مورد انگار اصلا منو نمیدیدن. ولی وقتی استاد توی فایل حجاب گفتن که کار عاقلانه این هست که اگر توی ایران زندگی میکنی عرف رو رعایت کن تا خودت آرامش داشته باشی و انرژی و تمرکزت هدر نره من این حرف استاد رو پذیرفتم و تصمیم گرفتم در حد تعادل و عرف حجابم رو رعایت کنم و ان شاءالله در زمان درست به مکان درست هدایت میشم که حجاب آزاد داشته باشه.
من یکی از خط قرمزای زندگیم گله و شکایت از عوامل بیرونی هست از وقتی این خط قرمز رو برای خودم در نظر گرفتم خیلی آرامشم بیشتر شده و البته اول راهم و خیلی جای کار دارم.
از خداوند میخوام کمکم کنه هدایتم کنه که قدرت بینهااایت درون خودم رو برای خلق زندگیم بااااوررر کنم.
استاد عزیزم من یه مثال خیلی پر رنگ و بارزی که لحضه به لحضه عذابم میده و باعث رنجش من و مادرم هست رو بگم خب با توجه به اینکه من دارم روی خودم نمیگم خیلی چون از لحاظ هر کس سنجش خیلی و زیاد و کم متفاوته میتونم بگم به اندازه ای که قدرت دارم باور هام رو عوض میکنم کار میکنم روی خودم مدت دو سالی میشه که داره زیاد میشه و الان طوری شده که هر لحضه با مادرم بحث دارم جدال و عصاب خوردی که چرا این کارو اشتباه کردی !
چرا گوش نمیدی حرفمو !
چرا باز اون کارو کردی!
چرا لجبازی میکنی!
چرا تغییر نمیکنی!
و خیلی چیزهای دیگه 😥 و حتی تو لحضه ای که دارم ازش ایراد میگیرم یه حسی درونم داد میزنه فقط سکوت کن برو یه جا تنها باش تا اروم بشی خشمت رو کنترل کن داری مادرت رو ناراحت میکنی 😔 اما ادامه میدم و هر لحضه بیشتر میخوام خودم رو کنترل کنم و این خشم رو و انگشت انتقاد رو سرکوب کنم بیشتر و بزرگ تر میشه خشمم با اینکه استاد من عاااشق مادرم هستم اما دارم هر دومون رو اذیت میکنم و الان چقدر تونست این فایل کمکم کنه حرفاتون چقدر منو تغییر داد همیشه به خودم میگم موئمن ها اینه یکدیگرند اما فکر میکردم در این مورد استسنا وجود داره و واقعا مشکل از مادر منه اما الان میفهمم که مشکل از درون من هست و من به هر چیزی که به مادرم انتقاد میکنم و ازارم میده در اصل از درون خود من هست و چون من بیشترین زمان رو با مادرم سپری میکنم جهان از طریق مادرم داره به من اشکالات درونی که باید درست کنم رو نشون میده وااای چقدر قشنگ 🤩جلوی چشم بوده این موضوع و من انقدر کور بودم و شما امروز دوباره چشم هام رو باز کردید درسته استاد عزیزم خیلی خیلی خیلی زیاد سکوت سخته و اینکه من سعی میکردم که سکوت کنم اما اینبار سعی نه بجای سعی جمله تاکیدی (باید)استفاده میکنم و باید سکوت کنم و هر چیزی با عث رنجشم شد رو به طور صحیح درستش کنم 😍 مادر من معلمم بوده تمام این مدت و من بجای اموختن ازشو شاگرد خوب شدن تنبلی کردم نیاموختم و فقط گله و شکایت کردم که تو معلم درستی نیستی که من چیزی یاد نمیگیرم
از امروز فقط سکوت و فقط کار کردن رو از درونم شروع میکنم و میدونم همینطور که استمرا و شناخت درست قوانین تا به الان همیشه جواب داده در این مورد هم دوباره جواب خواهم گرفت و با شما و خانواده بزرگم در این سایت به اشتراک خواهم گذاشت 🥰
دوووستون دارم
سلام استاد عزیزم خداوند رو شاکرم بخاطر آگاهی که دستی از دستانش برایمان بازگو می کند. شاکرم بخاطر انسانهای آگاهی که در مسیرم قرار گرفتند. سپاسگزارم بابت نوع دیدگاه و زاویه دیدی که الهام بخش است. سپاسگزارم از خداوندم که هدایتم می کنه به مسیر صحیح. متشکرم بخاطر جوابهایی که مدتهای زیادی بدنبالش بودم و حال یافتم آن راز رو من یافتم آنچه را که باید می یافتم. سپاسگزارم از شما ای بزرگوار
سلام بر استاد عزیز و مریم خانم دوست داشتنی و همکلاسی های عزیزم
می خوام از تجربه شخصی خودم و همسرم بگم. ما یه سال پیش دوره روانشناسی ثروت رو خریدیم ولی نتیجه ای نگرفته بودیم. تا اینکه من چند ماه پیش بعد از روبرو شدن با یه ناخواسته در مورد سلامتیم تازه متوجه شدم که من خیلی نگاهم به شوهرمه و اونو بابت مشکلات مالیمون مقصر می دونم و از اون زمان تلاش کردم که قدرت را فقط به خودم بدم و از قضاوت کردن و انتقاد کردن از همسرم دست بردارم.
نزدیک ۲ ماه پیش بود که نشستیم و با هم در مورد قوانین صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که اگه ما تا حالا از نظر مالی نتیجه نگرفته ایم فقط علتش کار نکردن روی خودمون بوده.
در واقع ما تصور می کردیم که داریم روی خودمون کار می کنیم ولی باورهای شرک آلود و منفیمون هنوز سر جاشون بودن و من ایشونو مقصر می دونستم و به خودم می گفتم من خانه دارم و کوتاهی از سمت اونه و همسرم هم اشخاص دیگه ای رو مقصر می دونست.
همون زمان تصمیم گرفتیم که متعهدانه روی خودمون کار کنیم و بسته روانشناسی ثروت را از اول شروع کردیم و از همون اول تغییرات شروع شدن. اول فقط نشونه بودن و ما به هم دلگرمی می دادیم که نتیجه میاد و با وجود اینکه در شرایط سخت مالی بودیم ولی تموم تلاشمون رو می کردیم که حالمون خوب باشه
و الان که هنوز ۲ ماه هم نشده خدا رو شکر نتایج دارن میان و از زمین و آسمون داره برامون نعمت می باره و اصلا خودم و همسرم بعضی وقتا ماتمون می بره. واقعا نعمت از جایی میرسه که ما اصلا فکرشو نمی کردیم.
هر دو تامون مرتب به هم یادآوری می کنیم که حالا که نتیجه اومده باید این مسیرو ادامه بدیم و نذاریم نتایج مغرورمان سازند و همه چیزو رها کنیم.
بعضی وقتا اشک توی چشمام جمع می شه و اون لحظات فقط از خدا طلب بخشش می کنم که نگاهم به جای اون به چیزها و اشخاص دیگه بوده و مرتب به خودم می گم تنها منبع رزق و روزی من خداست.
این تازه ترین تجربه من از تمرکز بر خواسته و تمرکز بر تغییر خوده به جای مقصر دونستن بقیه.
شاکر خدا هستم که منو به این مسیر هدایت کرد و دعای هر روزم اینه که در این مسیر ثابت قدم باشم و تسلیم نجواهای شیطان نشم.
سلام و دروود خدمت استاد عزیز و دوستان و همقطاران
من وقتی به گذشتم و قبل از آشنایی با مباحث قانون جذب و صد البته قبل از اینکه با استاد جان آشنا بشم انسانی بسیار غر غرو و شاکی از زمین و زمان بودم و به قول استاد چون در شرایط محیطی هم که بزرگ شدیم آدماش اکثرا در حال شکایت و غرو لندند منم به همین شکل عادت وار پیش میرفتم و شکل زندگیم هم طوری پیش میرفت که اتفاقا شکایت و غرولند بیشتری برام بهمراه داشت غافل از اینکه تمام اتفاقات رو خودم دارم با افکار و احساسات خودم رقم میزنم به همین دلیل مثلا به طور نمونه هیچ وقت سر یکار نتونستم دووم بیارم و مرتب محیط کارمو تغییر میدادم و نمیتونستم یکجا بند بشم و نتیجش میشد شرایط درآمدی حداقلی و مشکلات اقتصادی عدیده و پول نساختن و به تبع آن ارتباط نامطلوب با همسر و دیگران .
از وقتی که فهمیدم و به این درک رسیدم که دنیای بیرون آینه دنیای درون منه و از زمانی که فهمیدم حتی خداوند تا من حرکت نکنم و قدم بر ندارم برای اصلاح اموراتم او هم کاری برام نمیکنه چه برسه به آدمای اطرافم و جامعم دیگه تمرکزمو از بیرون برداشتم و شدیدا دارم روی خودم کار میکنم و خدا رو شکر زندگیم و اتفاقاتی که برام داره رقم میخوره روز به روز بهتر و بهتر و بهتر داره میشه و شرایط برام داره عوض میشه و تغییر میکنه البته هنوز با خود مطلوبم و زندگی مطلوبم خیلی فاصله دارم ولی به لطف خدا و همت و اراده خودم و البته وجود استاد بینظیرم بزودی و با طی تکاملم به همه خواسته هام میرسم .
جالبه بدونید که هر موقع ذهنم میخواد منو نا امید کنه از مسیر و منو به وادی گذشته ببره و نذاره راه رشدمو ادامه بدم به خودم میگم اگه قرار نبود زندگی من درست بشه و اگر قرار نبود من عالی زندگی کنم و از هر لحاظ شرایطم زیبا بشه قطعا الان توی این مسیر نبودم و اینا بهم گفته نمیشد و اگه خداوند یکی از بهترین دستانش رو استاد بینظیر و دوست داشتنی سید حسین عباسمنش رو سر راهم قرار داده قطعا باهام خیلی کار داره و خیلی مشتاقتر از منه که زندگیم اساسش عالی بشه و الگویی باشم برای دیگر انسانها.
یک مثال جالب براتون بزنم از یکی از تغییراتم و اون اینه که من به دلیل قوطه خوردن در مباحث سیاسی و مخالفتی که با سیستم مدیریتی کشور داشتم همیشه درگیر موضوعات حال خرابکن سیاسی بودمو حتی سال ۸۸ بسیار پیگیر اخبار و اطلاعات بودم و درگیر داستانهای اون موقع بودم و واااااااااای که چقدرحالم خراب بود و چقدر شرایط بدی رو تجربه کردم و آخرشم هیچی عایدم نشد ولی الان با توجه به درسهایی که یاد گرفتم در جریانات اخیر به دلیل بی توجهی که دارم انجام میدم حالم اصلا قابل مقایسه با گذشتم نیست و تمرکزی دارم روی خودم و ذهنیتم و شیوه زندگیم و مهارتهام کار میکنم و مطمئنم این شیوه نتیجه بخشه و منو در شرایطی قرار میده که حاصلش دستاوردهاییه که هم بدرد خودم میخوره و هم بدر جامعه و مردمم.
استاد عزیز ازتون بسیار سپاسگزارم بخاطر نفس گرم و حال عالیتون که دارید مسیر قشنگی رو برای همقطارانت تداعی میکنید.
خدایا بابت همه جیز شکررررررررررررررررت
سلام خدمت استاد عزیزم که چراغی را در ذهنم روشن کرد ، یادآوری کرد
مثالی دارم از زندگی شخصی خودم
که در این مثال نشان میدهد که اگر ما به شرایط دقت کنیم
اگر ما مرکز و منبع احساس خوب خودرا شرایط بیرون بدانیم
چگونه این شرایط بیرون بر ما اربابی میکنند
و ما را تخریب و نابود میکنند
وقتی که من فقط به شرایط همسرم دقت کردم
از همان اوایل شروع زندگی زیر سقف
و تنها بر رفتارهای منفی دقت کردم
آرام آرام یک منبع احساس خوب یا بد برای من شد
آرام آرام همسر من به سمت شرایط منفی روحی پیش رفت و من همواره دقتم را بر او بیشتر و بیشتر کردم
هرچه که بیشتر دقت میکردم
شرایط روحیِ او بدتر می شد
شاید واقعا اون شرایط روحیِ او به آن وخیم بودن نبود
اما تمرکز بیش از حد من باعث میشد که من شرایط روحی خودم را وخیم وخیمتر بدانم
و فکر کنم او خیلی شرایطش وخیم است
تا اینکه دیدم که شرایط خودم آرام آرام در حال سبقت گرفتن از شرایط منفیِ اوست
و دیدم و به این درک و این آگاهی رسیدم که من نمی توانم او را تغییر دهم
من نمی توانم عصای دست او شوم
چون من چیزی برای دادن برای او ندارم
وقتی که از خودِ واقعی و اصلِ منبعِ خود جدا شدم
تمام تمرکز های من بر او باعث شد که او انواع بیماری های سختی را تجربه کند
و تا مرز خودکشی هم پیش برود
اما آرام آرام و بهصورت تدریجی من تمرکز را از او برداشتم و تمرکز را بر اصل خود نهادم
و تمرکز را بر داشته های خود نهادم
و تمرکز را بر سفره های ثروتمند گونه و بر سفره های پر غذای درون خود نهادم
و این آرام آرام باعث شد که بعد از مدتی ۹۰% چالش ها و بیماری های همسر من کم شود
من به مرحله ای رسیدم که از اینکه او به این نوع همراستایی رسیده است خوشحال نبودم
خوشحال از این بودم که وقتی که من تمرکز بر خودم بگذارم
وقتی که من این خودخواهی خود را گسترده تر کنم
اربابِ شرایط می شوم
و همیشه بر شرایط سبقت دارم
و همیشه شرایط بیرون و اتفاقات بیرون یک سر و گردن از من پایین تر هستند
و این همان معنای در دست گرفتن احساسات خود است
این همان معنای اعتماد به نفس و عزت نفس است
و تمام تیم های موفق
تمام کشتی گیران موفق
تمام شرکت های موفق
تمام سازمانهای موفق
تمام کارخانجات موفق
تمام کسب و کارهای موفق
به دلیل این است که تمرکز را از شرایط و اتفاقات بیرون و آنچه که در بیرون می گذرد ، برداشته اند و تنها انرژی را بر توفیقاتی که از افکار و فرکانس ها و باورها و معادن درونیِ شان استخراج می شود ، گذاشتند .
درک این مثال از زندگیم باعث شد که بفهمم اگر به شرایط و شخصیت خود دقت کنی ، قاعدتاً بیماری را تجربه نخواهی کرد ، نگرانی را تجربه نخواهی کرد ، اندوه و شکست را تجربه نخواهی کرد ، قاعدتاً فقط پیروزی ، فقط مشتری های فراوان ، فقط سلامتی را تجربه خواهی کرد ، چون سوار بر احساسات خود هستی ، چون میدانی و میفهمی که احساسات تو تنها نسبت به افکارِ خودت واکنش نشان می دهد ، چون درک می کنی که احساسات تو فقط از خودت تقویت می شود ، اگر احساساتت تغییر می کند ، مقصر اتفاق و بازی هایِ بیرون نیست ، دیدگاهِ خودت است ، خیال نکن که با رفتن آن همسر ، حال و روزِ تو خوب میشود ، خیال نکن که با آمدن شخص دیگری حال روز تو خوب می شود ، خیال نکن که فقط با کسبِ آن دارایی حال و روز تو خوب میشود ، خیال نکن که فقط با در دست گرفتن آن شغل حال و روز تو خوب میشود ، آن چیزی که باعث میشود حال و روز تو به صورت مستمر خوب شود ، ابزارش در درون توست ، باید آن ابزار را پیدا کنیم ، وقتی که پیدا شود ، در هر شرایطی ، در هر جا و مکانی ، در هر موقعیتی که باشیم ما خوب هستیم ، خیلی از اطرافیان خود را می بینم که بطور مستمر بیماری های مختلف را تجربه می کنند ، میبینم که آن نوع تمرکزی که باید بر همراستایی با خود بگذارند ، نمیگذارند ، و بیماری را تجربه میکنند ، به اندازهای که تمرکز از خود برداری ، جای آن تمرکز نکردن را بیماری می گیرد ، جای آن تمرکز نکردن را تجربه کردن اتفاقات بد میگیرد ، جای آن تمرکز نکردن بر خود را ، حال روز بد می گیرد ، هر کجا که تاوانی دادم ، به آن دلیل است که به وسیله یِ شرایط ، حال خودم را خوب کردم ، چون این شرایط وقتی به هم میریزد من نیز به هم میریزم ، ولی وقتی کاری به شرایط نداریم ، همیشه در حال بهره برداری هستیم ، چون همین نقطه است که ما فقط از داراییهایِ درون در حال استفاده کردن هستیم👋
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
سلام دوست عزیز
ممنونم از شما که صحبتهای زیبای شما هم چراغی در ذهن من هم روشن کرد در مورد رابطه ی من و فرزندم
که من احساس خودم رو به شرایط فرزندم گره زدم هر وقت غذاش رو خوب بخوره من احساسم خوب میشه اگر خوب غذا نخوره من احساسم بد میشه اگر بازی کنه من احساسم خوبه اگر همش گوشی دستش باشه من احساسم بد میشه …دقیقا مثال شماست من احساس خودم رو به شرایط بیرون از خودم گره زدم و چقدر سر این موضوع باعث بد شدن حال خودم و دخترم شدم .. و همین موضوع رو با همسرم نیز دارم و الان که فکر میکنم من این موضوع رو با خانواده همسرم هم دارم یعنی اگر بهم توجه کنند احساسم خوبه اگر بنا به هر دلیلی توجه نکنن و یا اون احترامی که میخوام نباشه احساسم بد میشه
من مرکز احساسم رو بیرون از خودم قرار داده بودم و این مسئله بشدت همه ی زندگی من رو تحت شعاع قرار داده بود ..ممنونم از شما که تجربیاتتون رو با ما به اشتراک گذاشتید
سلام و دروود خدمت استاد عزیز و دوستان و همقطاران
من وقتی به گذشتم و قبل از آشنایی با مباحث قانون جذب و صد البته قبل از اینکه با استاد جان آشنا بشم نگاه میکنم میبینم انسانی بسیار غر غرو و شاکی از زمین و زمان بودم و به قول استاد چون در شرایط محیطی هم که بزرگ شدیم آدماش اکثرا در حال شکایت و غرو لندند منم به همین شکل عادت وار پیش میرفتم و شکل زندگیم هم طوری پیش میرفت که اتفاقا شکایت و غرولند بیشتری برام بهمراه داشت غافل از اینکه تمام اتفاقات رو خودم دارم با افکار و احساسات خودم رقم میزنم به همین دلیل هیچ وقت سر یکار نتونستم دووم بیارم و مرتب محیط کارمو تغییر میدادم و نمیتونستم یکجا بند بشم و نتیجش میشد شرایط درآمدی حداقلی و مشکلات اقتصادی عدیده و پول نساختن و به تبع آن ارتباط نامطلوب با همسر و دیگران .
از وقتی که فهمیدم و به این درک رسیدم که دنیای بیرون آینه دنیای درون منه و از زمانی که فهمیدم حتی خداوند تا من حرکت نکنم و قدم بر ندارم برای اصلاح اموراتم او هم کاری برام نمیکنه چه برسه به آدمای اطرافم و جامعم دیگه تمرکزمو از بیرون برداشتم و شدیدا دارم روی خودم کار میکنم و خدا رو شکر زندگیم و اتفاقاتی که برام داره رقم میخوره روز به روز بهتر و بهتر و بهتر داره میشه و شرایط برام داره عوض میشه و تغییر میکنه البته هنوز با خود مطلوبم و زندگی مطلوبم خیلی فاصله دارم ولی به لطف خدا و همت و اراده خودم و البته وجود استاد بینظیرم بزودی و با طی تکاملم به همه خواسته هام میرسم .
جالبه بدونید که هر موقع ذهنم میخواد منو نا امید کنه از مسیر و منو به وادی گذشته ببره و نذاره راه رشدمو ادامه بدم به خودم میگم اگه قرار نبود زندگی من درست بشه و اگر قرار نبود من عالی زندگی کنم و از هر لحاظ شرایطم زیبا بشه قطعا الان توی این مسیر نبودم و اینا بهم گفته نمیشد و اگه خداوند یکی از بهترین دستانش رو استاد بینظیر و دوست داشتنی سید حسین عباسمنش رو سر راهم قرار داده قطعا باهام خیلی کار داره و خیلی مشتاقتر از منه که زندگیم اساسش عالی بشه و الگویی باشم برای دیگر انسانها.
یک مثال جالب براتون بزنم از یکی از تغییراتم و اون اینه که من به دلیل قوطه خوردن در مباحث سیاسی و مخالفتی که با سیستم مدیریتی کشور داشتم همیشه درگیر موضوعات حال خرابکن سیاسی بودمو حتی سال ۸۸ بسیار پیگیر اخبار و اطلاعات بودم و درگیر داستانهای اون موقع بودم و واااااااااای که چقدرحالم خراب بود و چقدر شرایط بدی رو تجربه کردم و آخرشم هیچی عایدم نشد ولی الان با توجه به درسهایی که یاد گرفتم در جریانات اخیر به دلیل بی توجهی که دارم انجام میدم حالم اصلا قابل مقایسه با گذشتم نیست و تمرکزی دارم روی خودم و ذهنیتم و شیوه زندگیم و مهارتهام کار میکنم و مطمئنم این شیوه نتیجه بخشه و منو در شرایطی قرار میده که حاصلش دستاوردهاییه که هم بدرد خودم میخوره و هم بدر جامعه و مردمم.
نکته جالبتر اینکه با وجود قطع اینترنت و شرایطی که برای فضای مجازی پیش اومده من وقتی متوجه شدم میشه بدون فیلترشکن وارد سایت عباسمنش بشم اتفاقا خیلی خوشحال شدم و خدا رو بسیار سپاسگذاری کردم که اینجوری تمرکز بیشتری میتونم روی سایت و محصولاتش بذارم و چقدر برام جالب بود که استاد اصلا توی فضای مجازی سرمایه گذاری نکرده بود که الان روند آموزشاش دچار مشکل بشه و اینم از ویژگیهای منحصر به فرد استاده که ایشونو از بقیه متمایز میکنه.
استاد عزیز ازتون بسیار سپاسگزارم بخاطر نفس گرم و حال عالیتون که دارید مسیر قشنگی رو برای همقطارانت تداعی میکنید.
خدایا بابت همه چیز شکررررررررررررررررت
بنام خدای مهربان.
باسلام به استاد موحد. انتشار دهنده توحید واقعی در جهان.
خدارا هزاران بار شکر میکنم در جمعی هستم که هر روز به این باور میرسم که همه چی منم. اگر خوب زندگی میکنم باعث اش منم .اگر بد زندگی میکنم مقصر منم. این منم ها در این موضوع خوب کار برد داره .خالق همه شرایطم منم. من متولد افغانستان .بزرگ شده ایران. الان هم حدود چهار ساله ترکیه زندگی میکنم. با دو گروه از مردم خوب اشنای دارم .مردم کشور خودم و مردم ایران و مقداری هم مردم ترکیه . مردم افغانستان که فک میکنم بزرگ ترین دل خوشی وافتخارشون اینه %۹۹ شون مسلمانن ولی یکصدم درصدشون آیه که میگه ( ما سرنوشت هیچ قومی رو تغیر نمیدیم مگر اینکه اونها در( نفس) های شان( تغییر )ایجاد کنند. نه خواندن .نه فهمیدن .نه درکش کردن و هچنین مردم ایران. یه حدیثی از حضرت محمد شنیده بودم که میگه اکثر مردم خوابن وقتی بیدار میشن که میمیرند . الان مفهوم حدیث رو خوب میفهمم. مردم افغانستان سی سال هست که پاکستان رو مقصر مشکلات وجنگ ها و بد بختی کشور میدونن و اینقدر بهش توجه کردن .در موردش صحبت کردن .اینقدر گله وشکایت کردن و اینقدر بهش قدرت دادن و اینقدر شرک ورزیدن که الان پاکستان نفوذ کامل پیدا کرده به افغانستان. این روال مقصر دانستن دیگران برای بدبختی ویا منتظر دیگران بودن که اونا خوشبخت شون کنن اگر تا قیامت هم ادامه پیدا کنه این مردمان هر روز شان بدتر از دیروز خواهد بود این یک قانون هست. منم یه روز از همین مردم بودم ولی خدارا هزاران بار شکر که کمی بیدار شدم . من شش سالم بود که مهاجر شدیم به ایران. دوران نوجوانی پدر و مادر رو مقصر میدونستم که چرا شما ایران اومدین .اینجا جایی پیشرفت برای ما نیست .اینا نمیزارن ما پیشرفت کنیم چرا اینو میگفتیم چون همه اطرافیان هم همینجور فکر میکردن. با این افکار بزرگ شدیم به قول استاد این گاری زهوار در رفته زندگی رو در سر بالای با جاده سنگ لاخ به سختی میکشدیم بالا. مقصر دانستن دیگران بود مقصر دانستن خدا هم بهش اضاف شد .دیگه بیشتر خدارو مقصر میدونستم .خدا نمیخاد که من زندگی خوبی داشته باشم بی خبر از باورهای بد و فقر زا . شرک های اشکار و مخفی . بعد ازدواجم که گرفتاری مخصوصا مخارج زندگی بیشتر شد یه چیزی درونم میگفت باید یه تغیری بکنی اینجوری نمیشه . یه حسی درونم میگفت مشکل از خودته . نمیدونم چه جوری یه کتابی موفقیتی ومعنوی به دستم رسید میخوندمش ولی هیچی ازش سر در نمیاوردم. تا اینکه تو ایران که بودم حدود پنج سال پیش هدایت شدم به یک شرکت بازار یابی شبکه ای گفتن شما اینجا هدف گذاری یاد میگیرید آموزش های مبینید و… فوری قبول کردم و شرکت کردم حدود دو سالی اونجا بودم چیزهای خوبی اونجا یاد گرفتم مهم ترین دست آورد من از اون شرکت و کلاس هاش آشنای با استاد بود که تا الان ادامه پیدا کرده منو متحول کرده و تا آخر عمر هم انشاالله ادامه خواهد داشت. سیر اتفاقات و تغیرات و دست اورد های زندگی رو که میبینم میگم اینا از وقتی شروع شد که من تصمیم گرفتم تغییر کنم . شخصیتم بهتر بشه خودمو بشناسم خدای خودمو بشناسم ولی هنوز خیلی خیلی باید رو خودم کار کنم تا هر روز بهتر بشم. این باور که همه اتفاقات زندگی من بخاطر افکار باور های و شخصیت من هست حدود یک سالی میشه که با پوست و گوشت واستخوان قبولش کردم و باعث شده که من بخوام بهتر و بیشتر رو خودم کار کنم و شرایط زندگیم خدارا شکر هر روز بهتر بشه . وقتی تصمیم گرفتم مهاجرت کنم تازه تغیرات افکارم شروع کرده بودم دوتا پسر عموی من و یک پسر دایی من هم گفتن ما هم میریم ترکیه اینجا زندگی خیلی سخته ما اینجا آینده نداریم و این حرفا الان هم حدود چهار سال میشه اینجا هستن دائم گله و شکایت از خدا .از حکومت دارای افغانستان از صاحب کار از قوانین ترکیه از همه چی و از اومدن پشیمان هستن😅 و فقط دارن دست وپا میزنن ولی من خدارا شکر از روزی که اومدم در رشد و بهتر شدن بودم و هستم چون من هر روز کمی رو خودم کار میکنم و خودمو مسول اتفاقات زندگیم میدونم . اونا میبینن که من شرایطم هر روز داره بهتر میشه میگن تو آدم خوش شانسی هستی .چند باری هم بهشون گفتم که کمی افکارتون رو تغیر بدین مثبت فکر کنید. دیدم فایده نداره منم گفتم هر جور راحتین. مدار هامون خیلی فرق داره الان چند ماه یک بار هم دیگرو میبینیم. راحترین کار اینه که دیگران رو مقصر بدبختی های خودت بدونی قوانین رو مقصر بدونی حکومت رو مقصر بدونی چون اینجوری بد زندگی کردن عذاب وجدان نمیگیرن میگن میبنی که دست ما نیست . نمیزارن. با ما دشمنن و هزار دیدگاه پوچ دیگه. خدارا هزاران بار شاکرم که به این مسیر به این آگاهی ها هدایت شدم انشاالله که همیشه در این راه توحیدی باشیم هر روز من بهتر بشم و هر روز زندگیم بهتر بشه. ممنون از استاد عباسمنش که این آگاهی های خالص رو با ما به اشتراک میزارید تا ما مسیرو گم نکنیم . با آرزوی شادی و موفقیت برای همه بچهای .
با درود خدمت شما استاد عزیزم،زبان و دست خدای من روی زمین…💚💚
من دقیقا،همه ی عمر همه ی زمین و زمان و ادماش و موقعیت و و و مقصر میدونستم الا خودم.
زمانی خدا هدایتم کرد ب سمت سایت شما ک عاجز شدم و دست از کمر انداختم و گفتم خدایا…بسسه…دیگه نمیتونم…دیگه دارم دیوونه میشم…اخه مگه میشه مشکل همش از بیرون باشه؟
ک نمیدونم چیشد ک قطعا معجزه بود تا با شما اشنا شدم.الان تقریبا 6،7 ماهه ک با شنیدن فایل های دانلودی ک ارزشی برابر با الماس دارن فهمیدم مسئول صد در صد کارهام،نتیجه هام،الانم،گذشته و آینده،با خودم هست ولاغیر.
جالب اینجاست در شرایط کنونی الان ایران حس میکنم همه ترمز کردن و من فقط دارم گاز میدم.
نمیدونم چرا جو متشنج جامعه اصلا رو من تاثیر نذاشته،خیلی شادتر هستم…
جوابشو البته پیدا کردم
چون بعد شنیدن فایل حاضری چیو قربانی کنی یا فایل تمرکز صد در صد داشته باش رو اهدافت و در نهایت شنیدن داستان زندگی هادی عزیز تصمیم گرفتم منم مثل اقا هادی کلا اکانت اینستامو پاک کنم ولی بدلیل اعتیاد زیاد ب فضای مجازی،امکانش نبود.کمش کردم ولی قطع کامل نه.
تا اینکه نت ایران قط شد و من اینو برعکس همه که ی مشکل دونستن من ی پله کردم برا پیشرفت.
گفتم خدایا شکرت ک تا تصمیم گرفتم،نت قط شد و من تونستم صد در صد تمرکزمو بذارم روی خاسته و اهداف.
استاد روزی 8 تا 10 ساعت فایل گوش میدم.کامنت سایتو میخونم از توی کامنتا خدا با من حرف میزنه.
روزی ی کتاب صوتی گوش میدم.
و استاد کارررر پیدا کردم😊😊😊باورتون میشه؟؟؟
فهمیدم باید تمام گفته های شما رو واو ب واو،کلمه ب کلمه،و جمله ب جمله رو هک کرد توی مغز.فقط باید عمل کرد.
من تمرکز کردم و نتیجه گرفتم،انقدر این روزا حالم خوبه ک از ذوق همش اشکم میاد.میگم خدایا چرا انقدر ارومم؟چرا استقبال میکنم از چالش ها؟چرا انقدر تضاد برام شیرین شده😊😊
حال الان مو نمیتونم ب زبان توصیف کنم.
حتی تو ی چالش دادگاهی با شجاعتی ک از شما یاد گرفتم پیروز شدم بدون گرفتن وکیل و خرج کردن پولی.چون خدا وکیل و قاضیم بود
من ب کمک شما ک پذیرفتن مسئولیت صد در صد کارای خودم،ب ترس هایی غلبه کردم ک از بالا نگا میکنم میگم:ملیحه خودتی؟واقعا این تویی ک انقدر شجاع شدی؟😊😊
استاد حرف ب حرف اموزش های شما تو سلول های مغزم هک شده،
دارم عمل میکنم و نتیجه همون روز میاد
خاسته هامو دارم نزدیک و نزدیک میببنم دیگه مثل چند ماه پیش،دور نیستن
من زمانی هدایت شدم ک پذیرفتم خودم …خودم…خودم…و فقط خودم مسئول نرسیدن ب خاسته هام بودم
ممنون ک همیشه در زمان مناسب فایل شما ب گوشم میرسه و شاکرم بابت اینکه خدا از گوش و قلبم اون مهر رو برداشت تا بشنوم،هدایت بشم و با دیدن نشانه ها،ایمان و یقینم قوی تر بشه
در پناه الله یکتا باشین استاد و برامون بمونید سالها و شاهد موفقیت های ما ،شاگردانتون باشین
امیدوارم بزودی بتونم در فلوریدا ملاقاتتون کنم و از دست اورد های فراوانم براتون بگم
دوستون دارم شاد باشین و سلامت💚💚🙏🙏
سلامملیحه عزیزم
خوشحالم که شما هم تقریبا بامن وارد این دنیای زیبا و مسیر پرافتخار تغییر شدی
چندروزیه منم بدنبال تغییر مسیر زندگیم به سمت دلخواهم هستم اما دوست دارم بدون وکیل و به راحت ترین شکل ممکن نتیجه بگیرم
اینکه میرم سراغ وکلا و یه ترسهایی تو دلم میندازن که طرف میتونه ال کنه و بل کنه و تو بخاطر قانون مملکت که حق طلاق و به مرد داده و… عملا کار خاصی نمیتونی بکنی و این اهرم هایی هم که داری پروسه طولانی و پردردسری پیش رو داری و…. تو دلم و خالی میکنه
من خیلی رو باورهای توحیدی کار کردم
و ترسهام و کم کردم ولی باز حرفهای وکلا…..
میخوام از تجربه تون برام بگید که چطور بدون وکیل نتیجه گرفتید.
سپاسگزارم
درود بهار عزیزم.
الان که پاسخ شما رو دیدم یادم اومد من 6 ماه پیش چ مشکلاتی داشتم و اون موقع فکر میکردم چقدر همه چیز خوبه و از این بهتر نمیشه.
چقدر خوبه کامنت گذاشتن و رد پا داشتن تو سایت.
الان بعد گذشت 6 ماه حالم هزاااار برابر بهتره و ب قول استاد هی بهتر هم میشه.
تکامل،تکامل،تکامل
خیلی باید جدیش گرفت.
مشکل دادگاهی برای دخترم بود.
باور کنید فقط با توکل و قدرت از دیگرون گرفتن و ب خدا دادن،من پیروز شدم.
انقدر دست اورد هام زیادن ک نمیتونم بشمارم.
همونجور ک استاد تو دوره 12 قدم وعده دادن قلب من روز ب روز داره بزرگتر میشه.
بعضی وقتا جسمم تحمل این همه رشد و نداره.
من از وقتی دوره 12 قدم و تهیه کردم و با تعهد…دارم رو خودم کار میکنم،خدا کلا در بست در اختیارم هست.من میگم اون انجام میده.
دوست من فقط قدرت و ب خدا بده،بنده ی خدا هییچچچچ قدرتی نداره هیچ(اینو کسی داره میگه ک کاملا مشرک بود)
باور کن،حرفای استادو باور کن.میشود ب خدا ک میشود.
من کار فیزیکی سختی نکردم فقط توحید و انجام دادم و خدا خالصانه و عاشقانه جوابمو داد.
امیدوارم در این چالش هم پیروز بشی دوسته من.
و اینم بگم چالشا میان ک مارو رشد بدن.
من الان عاشق چالشم چون بعد حل هر کدومشون بزرگ و بزرگتر میشم.
موفق باشی و درپناه الله یکتا…
نام خدای مهربانم
سلام به استاد عزیز و همه ی بچه ها🌿🌿🌹
دیروز داشتم روانشناسی ثروت ۱ جلسه ی ۵ رو گوش میکردم که دقیقا موضوعش باور تاثیر عوامل بیرونی روی بحث ثروتمند شدن یا فقیر شدن رو استاد توضیح میدادند که الان خدا آوردم اینجام و دیدم دقیقا همون قانون در موضوعات دیگه داره بیان میشه و خب بهتر تونستم منطق های بهتری برای ذهنم دریافت کنم و بسازام برای این قانون که دوست دارم توضیح بدم براتون آنچه رو که درک کردم و انشاالله به عمل و رفتار هم منجر میشه😍😍😍
باور تاثیر عوامل بیرونی روی نتیجه نگرفتن من که منجر به ذهن فقیر و نتیجش فقر بیشتر میشه.
الان پولدار نیستم چون:
چون خانوادم پشتم نبودند
چون بابام ارث تپلی برام نذاشته
چون رشته ای یا کاری که انتخاب کردم پولساز نبوده
چون بچه ی اول خانواده هستم و باید کمک خرج خانواده میبودم و باشم الان نتیجه ی مالی قابل توجهی ندارم
و……
عدم باور تاثیر عوامل بیرونی روی نتیجه نگرفتن من که منجر به ذهن دریافت کننده ی ثروت ها میشه.
من میدونم که عوامل بیرونی در “کیفیت” زندگی
من تاثیرگذار دارند:
پورشه سوار بشم یا پژو
آمریکا زندگی کنم یا افغانستان
به بی نیازی مالی رسیده باشم یا بدهکار باشم
و….
👈👈👈👈اما اما اما اما👉👉👉👉
رقم خوردن همه ی این وجه های باکیفیت تر از یکجای مشترک شروع میشه جایی که من کنترل دارم ُروش:
🧏♂️رشد یا تغییر ذهنیت(باورها) خودم💁♂️
🤓منطقش چیه،اینه که چون من اگه بخوامم نمیتونم عوامل بیرونی مثل گرانی،آب وهوا و…. رو کنترل کنم به نفع خودم ،پس درنتیجه راهی ندارم جز اینکه خودم رو بهبود بدم تا به قول استاد “لاجرم” به آزادی مالی میرسم و گرانی تاثیری روی زندگیم نمیتونه بذاره_به آزادی زمانی و مکانی میرسم و میتونم در جای خوش آب و هواتری زندگی کنم و….
اینو به خودم میگم:
فرهاد تنها راه تجربه ی زندگی باکیفیت تری که میخوای بهبود ذهنیت و باورهای خودته
نه موثر دونستن عوامل بیرونی و غر زدن یا حس درماندگی کردن یا حس قربانی بودن و….
اگه میشد این قانون رو دور بزنی تا الان اکثریت یا خودت که یوقتا غر زدی نتیجه رو تغییر میدادید
ولی……
در پناه یگانه🌹🍁
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و دوستان خوبم
خداروشکر از وقتی که با توحید آشنا شدم و باور کردم عوامل بیرونی تاثیری در زندگی من ندارن و این عوامل بیرونی رو هم خود من خلق کردم، آرامشم چند برابر شد یعنی احساس تنفر و ناراحتی و خشم و گله و شکایت جاشو داد به احساس بی تفاوتی و خنثی و آرامش در یک کلام با محیط اطرافم در صلح قرار گرفتم.
زیاد در جریان جزئیات اتفاقات اخیر ایران نبودم و در مدارش قرار نداشتم و نمی دونم مردم راجع به چی صحبت میکنن و برام عجیبه اتفاقاتی که اونا دارن تجربه میکنم من تجربه نکردم.
در مورد حجاب خیلی جالبه من در کل یک زمانهای زیادی حجاب به شکل روسری و شال نداشتم و هیچ کس بهم گیر نداد به جز یکی دو مورد انگار اصلا منو نمیدیدن. ولی وقتی استاد توی فایل حجاب گفتن که کار عاقلانه این هست که اگر توی ایران زندگی میکنی عرف رو رعایت کن تا خودت آرامش داشته باشی و انرژی و تمرکزت هدر نره من این حرف استاد رو پذیرفتم و تصمیم گرفتم در حد تعادل و عرف حجابم رو رعایت کنم و ان شاءالله در زمان درست به مکان درست هدایت میشم که حجاب آزاد داشته باشه.
من یکی از خط قرمزای زندگیم گله و شکایت از عوامل بیرونی هست از وقتی این خط قرمز رو برای خودم در نظر گرفتم خیلی آرامشم بیشتر شده و البته اول راهم و خیلی جای کار دارم.
از خداوند میخوام کمکم کنه هدایتم کنه که قدرت بینهااایت درون خودم رو برای خلق زندگیم بااااوررر کنم.
سپاسگزارم استاد عزیزم.