https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-26 03:55:022022-12-12 06:54:43تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
710نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من وقتی به گذشتم و قبل از آشنایی با مباحث قانون جذب و صد البته قبل از اینکه با استاد جان آشنا بشم انسانی بسیار غر غرو و شاکی از زمین و زمان بودم و به قول استاد چون در شرایط محیطی هم که بزرگ شدیم آدماش اکثرا در حال شکایت و غرو لندند منم به همین شکل عادت وار پیش میرفتم و شکل زندگیم هم طوری پیش میرفت که اتفاقا شکایت و غرولند بیشتری برام بهمراه داشت غافل از اینکه تمام اتفاقات رو خودم دارم با افکار و احساسات خودم رقم میزنم به همین دلیل مثلا به طور نمونه هیچ وقت سر یکار نتونستم دووم بیارم و مرتب محیط کارمو تغییر میدادم و نمیتونستم یکجا بند بشم و نتیجش میشد شرایط درآمدی حداقلی و مشکلات اقتصادی عدیده و پول نساختن و به تبع آن ارتباط نامطلوب با همسر و دیگران .
از وقتی که فهمیدم و به این درک رسیدم که دنیای بیرون آینه دنیای درون منه و از زمانی که فهمیدم حتی خداوند تا من حرکت نکنم و قدم بر ندارم برای اصلاح اموراتم او هم کاری برام نمیکنه چه برسه به آدمای اطرافم و جامعم دیگه تمرکزمو از بیرون برداشتم و شدیدا دارم روی خودم کار میکنم و خدا رو شکر زندگیم و اتفاقاتی که برام داره رقم میخوره روز به روز بهتر و بهتر و بهتر داره میشه و شرایط برام داره عوض میشه و تغییر میکنه البته هنوز با خود مطلوبم و زندگی مطلوبم خیلی فاصله دارم ولی به لطف خدا و همت و اراده خودم و البته وجود استاد بینظیرم بزودی و با طی تکاملم به همه خواسته هام میرسم .
جالبه بدونید که هر موقع ذهنم میخواد منو نا امید کنه از مسیر و منو به وادی گذشته ببره و نذاره راه رشدمو ادامه بدم به خودم میگم اگه قرار نبود زندگی من درست بشه و اگر قرار نبود من عالی زندگی کنم و از هر لحاظ شرایطم زیبا بشه قطعا الان توی این مسیر نبودم و اینا بهم گفته نمیشد و اگه خداوند یکی از بهترین دستانش رو استاد بینظیر و دوست داشتنی سید حسین عباسمنش رو سر راهم قرار داده قطعا باهام خیلی کار داره و خیلی مشتاقتر از منه که زندگیم اساسش عالی بشه و الگویی باشم برای دیگر انسانها.
یک مثال جالب براتون بزنم از یکی از تغییراتم و اون اینه که من به دلیل قوطه خوردن در مباحث سیاسی و مخالفتی که با سیستم مدیریتی کشور داشتم همیشه درگیر موضوعات حال خرابکن سیاسی بودمو حتی سال ۸۸ بسیار پیگیر اخبار و اطلاعات بودم و درگیر داستانهای اون موقع بودم و واااااااااای که چقدرحالم خراب بود و چقدر شرایط بدی رو تجربه کردم و آخرشم هیچی عایدم نشد ولی الان با توجه به درسهایی که یاد گرفتم در جریانات اخیر به دلیل بی توجهی که دارم انجام میدم حالم اصلا قابل مقایسه با گذشتم نیست و تمرکزی دارم روی خودم و ذهنیتم و شیوه زندگیم و مهارتهام کار میکنم و مطمئنم این شیوه نتیجه بخشه و منو در شرایطی قرار میده که حاصلش دستاوردهاییه که هم بدرد خودم میخوره و هم بدر جامعه و مردمم.
استاد عزیز ازتون بسیار سپاسگزارم بخاطر نفس گرم و حال عالیتون که دارید مسیر قشنگی رو برای همقطارانت تداعی میکنید.
داستانی که میخوام تعریف کنم مربوط به کنکور سراسری امسال هست
امسال بعد از کنکور اعلام شد کلی تقلب شده. من اکثریت بچه ها را که میدیدم یا حتی مشاور درسی خودم میگفتن آی این چه وعضشه این چه مملکتی هست، تقصیر رییس سازمان سنجش هست ،چقدر بی عدالتیه دارن ،حق مارا میخورن، ما امسال چون تغل شده قبول نمیشیم،اگه ماهم بچه ی فلان وزیر بودیم ماهم سوالات را داشتیم و هزارتا دلیل که عامل بیرونی باعث شکست ما شده ، اما دیدگاه من این بود که اصلا فرض میکنیم که ۱۰۰۰ نفر تقلب کردن ، مهدی تو بشو ۱۰۰۱، تو باید انقدر خوب باشی که به قول شما اگه داور از عمد هم برای حریف گرفت تو با اختلاف ببری ، این دیدگاه قدرتمند من باعث شد در دانشگاه دولتی روزانه همون رشته ای که میخواستم یعنی bio technology قبول بشم
استاد من از وقتی که باشما اشنا شدم واقعا سعی کردم فرد شاکی نباشم،ذهنم را و ورودی هام را کنترل کنم(البته جای کار خیلی داره) و نتایج بینظیری تا سن ۱۸ سالگی گرفتم انقدری نتایج گرفتم که واقعا در بعضی موارد درک کردم که خداوند میگه لعلکم ترضی یعنی چی من بینهایت در زدگیم به لطف الله یکت نعمت دارم. من دارم مهاجرت میکنم به شهر آمل ، به شهری که دقیقا نتیجه تمرکز من بر روی زیبایی ها و سرسبزی های سریال زندگی در بهشت هست و من دارم لذت میبرم از اینکه قوانین خداوند بدون نقص عمل میکنه . الان هم اشک شوق از چشمام جاری شده فقط میتونم بگم :
عاشقتم استاد
و سپاسگزار الله یکتا هستم بابت اینکه من را همواره هدایت میکنه
و از یاد خدا غافل شدم از قانون غافل شدم و مقصر دونستم اطرافیانم رو حال بدم دلیل این شد که یک فایل از استاد رو ببینم و گوش بسپارم به سخنانش که حسمیکنم خدای خودم باهام صحبت میکنه و این فایل رو دیدم اول حس خجالت و شرمندگی بهم دست داد از پروردگارم و از خودم عذرخواهی کردم و الان این حال خوبم رو مدیون شما هستم سپاسگزارم که توی این مسیر هستم و میتونم استفاده کنم از این همه عشق وزیبایی که به ما نشون میدید و سخنان دلچسب وبی نهایت تاثیر گزار حال دلم خیلی خوب شد استاد از اینجا ایران اصفهان بسیار زیاد برای شما طلب عشق و زیبایی هایی باز هم فراتر میکنم
اول از همه پذیرش اینه که مقصر بدو خوب زندگیم خودمم
پذیرش این که خالق زندگیم خودمم
و بعدش گره ها باز میشه
ترمزها پیدا میشه
اصلا خدا راه و باز میکنه
قلب و باز میکنه
الان به مرحله پذیرش رسیدم
میدونم من هستم که زندگیمو میسازم
(البته به اندازه ای که مقاومت کردم تو این موضوع خیلی هم آسیب دیدم )
اگر تاالان شرایط سخت و ناراحت کننده ای هم بوده صفر تاصدش مقصر تنها تنها منم
حالا بیا فکر کن زینب عزیزم ،الان که تو سازنده ای تو خالقی چیکار میتونی بکنی که دیگه به اون مرحله نرسی تو رابطه عاطفی که نگی قول میدم اینبار فرق داره؟
خب اولیش پیداکردن الگو و پترن که انجام دادم
پیداکردن ترمز ها باورهای مخرب
ساختن باور های مثبت و سازنده
اقدام عملی
برای این کار باید شخصیتم تغییر کنه باید ویژگی های مثبتم و قوی تر و بیشتر کنم
باید روی احساس لیاقتم کار کنم
چیکار میتونی بکنی که اعتماد تو رابطتت بیشتر بشه؟
خودم اول به خودم اعتماد داشته باشم
نترسم از اشتباه کردن
منم ادمم من با خطاهامم دوست داشتنیم
از حرف زدن راجب احساسم نترسم
حرف زدن و گفت و گو باعث صمیمیت و حل اختلافات میشه و ادمو بهم نزدیک میکنه و اعتماد هم بیشتر میشه
در کل تمرکزم باید روی خودم باشه ،
مثلا تو روابط نوشتم میخوام عشقم اینجور باشه و فلان ویژگی هارو داشته باشه بعد به خودم گفتم زینب جان خودت اینارو داری؟
خب به این نتیجه رسیدم که بله اول خودت اول رو خودت کار کن
تمام اون ویژگی های دوست داشتنی اخلاقی و درونی و ظاهری و که نوشتی خودت داشته باش
اره واقعا فقط دارم یک ماه میگم خودم خودم خودم
و چندتا ویژگی و انتخاب کردم و هی چک میکنم خودمو که کجای کار میلنگم چه ترمزی هست چه باوری بسازم چه اقدام و تمرینی تو رسیدن بهش کمکم میکنه
من نمیتونم تو رابطه عاطفیم عشقمو تغییر بدم اما خودمو ذهنیتمو میتونم
من نمیتونم بجنگم با پدرم و خانوادم که به من ازادی بدید فضا بدید میخوام ازاد باشم
درعوض باید روخودم کار کنم ترمزای ذهنمو پیدا کنم برم تو دل ترسام اونوقت میبینم رها هستم (اینو واقعا دیدم تو چندمورد وقتی عمل کردم اصلا دیدم این من بودم که زندان ساختم برا خودم )
من نمیتونم قفل کنم خودم و محدود کنم به رشته دانشگاهیم گیر بدم فقط ازاون باید پول دربیارم اما حالا که ترس از بی پولی و ترس از رهایی درس و کنار گذاشتم ایده اومد و دارم شروع میکنم
من فقط باید رو خودم کار کنم
کنترل کنم ذهنمو
تو شرایط احساساتی اقدام نکنم
ورودی هامو کنترل کنم
رو احساس لیاقتم کار کنم
و در بهشت باز میشه برام
همه چیز تو سر من تو ذهن من تو دست من
خدارو سپاسگزارم بابت این قانون بابت اراده ای که به من داده و بابت خالق بودنم
خدارو سپاسگزارم بابت وجود شما استاد عزیز که قانون الهی و برای ما روشن میکنید
چه همزمانی زیبایی بین این قسمت ازروزشمارتحول زندگی من (وحتی قسمت قبل) باجلسه14دوره بی نظیراحساس لیاقت…
پیام این فایل وجلسه14مشترکه واینه که بیاییم
مسئولیت همه مسائل زندگیمون روقبول کنیم
وکسی رومقصرزندگیمونندونیم وفقط روی خودمون
کارکنیم تاشرایط به نفع ماتغییرکنه .
امااین تمرین مستمرمیخوادتادرناخودآگاهمون
رسوخکنه وجزورفتارمون بشه وتبدیل به یکعادت
بشه.چون تازمانیکه برامون عادت نشه ممکنه این
قانون مهم رو فراموش کنیم وبه شیوه قبل عمل
کنیم.واقعیت اینهکهماهیچکنترلی برافرادوشرایط
بیرون ازخودمون نداریم وتنهاکاری که درتوانمون
هست اینه که روی خودمون کارکنیم وخودمون
روبهترکنیم .امازیبایی جهان اینه کهماروی خودمون
کارمیکنیم ولی خداوند افرادوشرایط اطرافمون رو
بامن جدیدهماهنگ میکنه ویک پازل زیبا برامون
میچینه که فقط ازعهده خودش برمیاد .این
قانونجهانه که هیچخطایی نمیکنه.قوانین جهان
بسیاردقیق وساده ودرهم تنیده هستند.یعنی این
قانون پذیرش مسئولیت زندگی خودمون وغرنزدن
وگلایه نکردن باعث میشه احساسمون بدنشه
واحساس خوب هم که مساوی اتفاقات خوبه واین
همون تنظیمفرکانسها وارسال فرکانس مناسب به
اندازه مناسب است وهمچنین توجه نکردن
برمواردمنفی ونازیباییها.چقدراین قوانین ساده وقابل
اجراهستند اما ما کهمیخواهیم قانون رااجراکنیم
ایمان وپشتکارمان رازمانی نشان می دهیم که در
معرض ورودی های نامناسب
قرارمیگیریم.مابایدمرتبا درحال پاکسازی
ذهنمانازورودیهای نامناسب باشیم وتمامگفتگوهای
ذهنیمان رابراساس قانون هماهنگکنیم .
تمرینی کهبه ذهنمن میرسداینست که مرتباباخودم تکرارکنم که من خالق زندگی خودم هستم .فقط وفقط خودم هستم که زندگی خودم راخلق میکنم وهیچکس بیرون ازمن حتی افرادخانواده امهم هیچ تاثیری درخلق شرایط زندگی من ندارندوخداونداین قدرت رابهمن داده است وهمه چیز رابه تسخیرمن درآورده است من هدف تعیین میکنم ودرخواست هایم رامشخص میکتم وخداونداجرامیکند .قدرت فقط درانحصارمن وخدای من است نه هیچکس دیکر.
سلام به استاد عزیز و گرانقدرم و تمام دوستان ارزشمند و در مسیر بهبودهای دائمی
سلام به کسانی که اینجان تا خالق زندگی خودشون باشن مثل مـن…
اصلا اسم این فایل دقیقا چیزی که چند روزه ذهنم درگیر بود تا با کلمه و اصل تمرکز ی جمله روی تخته وایت برد کوچیک خونمون بنویسم و تا این عنوان رو دیدم گفتم خودشه همینه، اصلا باید روی همین یک جمله یک هفته استپ کنیم…تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم.همین یک جمله حسابی توانایی میخواد. توانایی تشخیص دادن اصل از فرع، توانایی کنترل کردن ذهن. توانایی فارغ از حاشیه ها و عوامل بیرونی. همین یک جمله رو بتونم درک کنم و هربار در عمل کردن بهش استاد تر بشم قدمی برداشتم برای توحیدی عمل کردن، برای به سمت رستگاری سعادت حرکت کردن.
واقعا استادجان سپاسگزارم برای ضبط این فایل ها
سپاسگزارم برای روز شمار تحول زندگی من روز 122 که اینقدر زیبا منو هدای کرد به اون چیزهایی که لازم دارم بشنوم.
حالا من یک مثال از خودم بزنم.
چند هفته یا بهتره بگم یکی دوماهی هست که آب سمت سرویس بهداشتی و حمام خونه مشکل خورده اول که فشار به شدت کم بود و الان چند هفته ایی هست قطع هست. در حالی اون سمت آب نمیاد که آب هست و سمت آشپزخونه آب میاد. و مسئله ریشه ایی تر از این حرف هاست. ساختمون قدیمی و خونه ایی که توی ارث و ورثه است و وجود یک حاج خانم پیری که خیلی گله خیلی ماهه و خیلی مهربون.(بنده خدا گوش هاشون هم سنگینه اما همیشه خنده رو گشاده رو هستن. خداحفظ شون کنه حاج خانم یاسینی) حالا در اصل ایشون صاحبخونه در ظاهر هستن و اینجا به تعداد دختر و پسرها یا همون وارثان صاحبخونه و تصمیم گیرنده داره برای کارای تعمیر و نگهداری خونه…خلاصه ما کارایی که فکر میکردیم رو انجام دادیم و حتی همسرم رفت کلی پرسشجو کرد و قیمت لوله پرید تا دوباره لوله رو کار برای کل ساختمان چقدر میشه و به ادم ها و جاهایی هم هدایت شد که خرج و مخارج خیلی کمتر براشون دربیاد اما امان از تغییر ندادن، امان از طمع مال رو نگه داشتن های بیخودی، امان از اسراف کاران، امان از بهبود ندادن و منتظر ماندن های الکی،…خلاصه ما که برای چند روزی زدیم رفتم رامسر و کلی لذت بردیم و از این فضای ناخواسته و طبق “قانون تغییر ناخواسته ها” سعی کردیم به خواسته هامون توجه کنیم و دست از تلاش هایی که آب در هاونگ کوبیدن بود برداشتیم. خلاصه که ایده های جالب و باحال با خلاقیت ها و مهات های فنی همسر عزیزم برای استفاده از سرویس بهداشتی و حمام ایجاد کردیم و امروز هم من رفتم حمام، با همین شرایط اما نشستم غر بزنم، نشستم احساس خودمو خراب کنم و رفتم تمیز شدم و لذت بردم. حالا این ایده ها هم موقتی هستن و ایده اصلی تغییر خونه هست و امروز تمرکزی با همسرم نشستیم نوشتیم چه خونه ایی با چه ویژگی هایی و چه امکاناتی با چه دسترسی هایی میخوایم و سفارشش رو برای خدا نوشتیم.
این خونمون همین جایی که الان هم هستیم رو هم خدا خودش برامون پیدا کرد. یک روزی ما نشستیم با همسرم فقط گفتیم چی میخوایم و میتونم بگم بیشتر اون ویژگی ها تیک خورد و امروز وقتی دفتر 1400 رو نگاه کردم دیدم واووو چقدر امروز بیشتر نوشتیم، چقدر سفارش مون به خدا دقیق تر و شفاف تر شده. چقدر دست ودلبازانه تر ویژگی های خونه مورددلخواه مون رو نوشتیم. ومن فکر میکنم امروز تمرکز ما روی بهبود اون چیزی که میتونیم تغییر بدیم گذاشتیم. و میخواهیم با همین فرمون با اینکه تا بهمن 1402 قرار داریم تمرکز کنیم و خدا هدایت مون کنه به خونه ایی عالی دیگه ایی که با مدار الان مون هماهنگ تره… و دارم تلاش میکنم ذهنم رو کنترل کنم.مثل همون سری که اینجا رو پیدا کردیم به مبلغ رهن پایینی که داریم یا چیزهایی که منطق و الگوهای جامعه ذهنم رو درگیر میکنه اصلا توجه نکنم چون من اونا رو نمیتونم تغییر بدم ولی ایمان دارم ک خدا کارش رو خوب بلده. تا الان دوبار به صورت رویایی خدا خودش برامون خونه پیدا کرده و قطعا بازهم میشه و مطمئنم این بار بهتر و عالی تر میشه و من از این تضادها خوشحالم. نشان دهنده یک تغییره یک رشده و من استقبال میکنم برای این جابجایی و تغییر. میخوام که درس هاشم بگیرم و ببینم کجای باورهام اشکال داره که هنوز در موضوع مالی اینقدر اونجور که باید رشد نکردم…من تمرکز میکنم بر روی اون چیزی که میتونم بهبود دهم.
خدایا شکرت برای اینجا، برای وجود شما عزیزانی که بهم آگاهی های زندگی ساز میدید سپاسگزارم
خداروشکر بابت دریافت این آگاهی های طلایی والهی که چقدرتمرکزمان راروی خودمان واعمال مان قرارداده تامتفاوت ترازبقیه ازهرلحاظ عمل کنیم وهرروزسربلتدترازروزقبل زندگی کنیم وازخودشخصیتی بسازیم درخورشایستگی بندگی خداوندوهرروزذهن خودرابازبگذاریم برای این دریافت هاوآگاهی های ناب که به راحتی خداونددراختیارمان می گذارد ازطریق بنده اش که این طورامروزاززندگیمان لذت ببریم وتمام تمرکزمان روی خودمان باشدواشکالات خودراپیداکرده ودرجهت رفع آنهابکوشیم تادروجودمان جاخوش نکنند،بایدهرلحظه آرامش خودراحفظ کنیم .
این روزهادرخانه باغی زندگی می کنم که فقط یک اطاق خواب آن کف سیمان شده ودیوارهایش بابلوک های زیبااحاطه شده است ولی آنقدربرایم لذت بخش است که دروصف نمی گنجد
به لطف خداوندهمه امکانات لازمه فراهم است حتی عزیزدلم آبگرمکن دیواری که باسیلندرگازروشن می شودهم برایم تجهیزکرده وآشپزخانه ای که فعلا سنگفرش آن خاک است اماچگونه می شودکه این قدرراحت زندگی می کنم وهرلحظه خداروشکرمی گویم چون قانون تکامل راازاستادم یادگرفتم مثل تمام قوانین عالی دیگروایمان دارم به خدایی که باصبرمن چه هاکه نمی کند،درحدخودتلاش می کنیم برای آرام آرام تکمیل خانه مثل آرام آرام روی خودمان کارکردن که درعرض 3ماه متعهدشدن به صحبتهای استادازمستاجری درآمدن وصاحب این کاخ معنوی شدن وادامه دادن وادامه دادن
هرلحظه تمام تلاشم این بوده که شخصیتم راپرورش دهم تاازآن گفتار،رفتار وکردارددرست تراوش کندوچقدرشیرین است وقتی قلبت آرام می شودواحساست درهمه شرایط عالی ،خداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم.
خداجونم سپاسگزارم که روز به روز به آگاهی های بیشتری هدایتم میکنی واینقدراین فایل های ارزشمند وکامل هستش که دقیق پاشنه آشیلم رو پیدا میکنم.
چقدر درزندگیم مسیرم اشتباه بود که حتی نمیدونستم اشتباه هستش چه برسه که بخوام خودمو تغییر بدم ومسیردرست برم.
سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر این سایت بی نظیرتون سپاس بخاطر گنجینه ای که رایگان دراختیار ما قرار دادین
سپاسگزارم مریم جانم بخاطر تمام فعالیتها وزحمت هایی که واسه سایت میکشین.
تا قبل از آشناییم با سایت چه ضربه هایی که نخوردم بخاطر اینکه قدرت رو دادم به عوامل بیرونی اما الآن که با قانون آشنا شدم تمام سعیمو میکنم تا مسیرم از همه جهت عوض بشه ودر مسیر درست قرار بگیرم.
استاد دقیقا میخام اینقدر از لحاظ ذهنی قوی بشم،اینقدر بزرگ بشم،اینقدر منشم وسیع بشه که اگه شکست خوردم وهر اتفاق ناگواری که در زندگیم افتاد از کسی شاکی نشم وبدونم که ایراد از خودمه وباید خودمو تغییر بدم ودرسها مو بگیرم بدونم که هر اتفاقی که واسم می اوفته بخیر منه وبا توجه به زیبایی ها ونکات مثبت وخوب نگه داشتن حال خوبم همه چیز رو به سود ونفع خودم به پایان برسونم وپیشرفت کنم
خداروشکر خیلی خیلی تو این زمینه بهتر شدم ولی هنوز هم خیلی جای کار دارم انشاالله به لطف خداوند ومطالب ودرسهای استاد عزیزم قدم قدم راه ومسیر درست رو برم ونتایج چشمگیری رو بگیرم ودر آرامش وصلح با خودم برسم وروز به روز رشد وپیشرفت کنم.
اینقدر تغییر کنم واینقدر بزرگ بشم که هیچ ربطی به گذشته ام نداشته باشم
برا تمام اعضای خانواده ی عباس منش آرزوی سلامتی وتندرستی دارم.
خواستم در مورد خودم و وضعیتی که داشتمو خودم ساخته بودم براتون بنویسم
من حدودا 7 سال قبل بصورت کاملا سنتی عقدکردم باهمسرم اون زمان من اصلا نمی دونستم قانون چیه فرکانس چیه و ازین حرفا ولی بشدت آدم مثبتی بودم و عاشقانه همسرم رو دوست داشتم ،وحالم خوب بود روابط بین منو همسرم عالی بود،من باخانواده همسرم بسیار روابط خوبی داشتم و کاملا مثل خانواده خودم بودن وهمواره فکر میکردم بسیار منو دوست دارن،همین شد که من در طبقه دوم خانواده همسرم به همراه همسرم ساکن شدیم اوایل بشدت خوب وخوشحال بودم و همه چیز خوب بود خداروشکر تا اینکه بحث ودعوا به زندگی من راه پیدا کرد شک به زندکی من اومد به همسرم شک کردم حتی هزاران بار خواستم گوشیشو چک کنم ایشونم عصبی میشد و بدتر گوشیشو از دسترسم خارج میکرد ،به خانواده اش بدوبیراه میگفتم بشدت به خانواده اش بدبین شدمو همواره حس میکردم اونها مانعی هستن چون اونا بهش نزدیکن همش دخالت میکنن وحتما درگوشش میخونن باخواهرش خیلی صمیمی بود منم اوایل خیلی باخواهرشوهرم صمیمی بودم ولی رابطه مون بشدت خراب شد بطوریکه الان یه سلام هم نمی کنیم همو ببینیم کارمون بارها به طلاق وقهر ودعوا کشیده شد و من کلا خانواده ایشونو مقصر میدونستم وبه همه ام میگفتم و انقد زندگی ما پیچ خورد که ماروزی یکی دوبار حداقل به جیغ وداد وهوار می رسیدیم و همه همسایه هاهم میفهمیدند حتی،
الان که اینجام دارم می نویسم یک هفته پیش برای طلاق تا دم محضر رفتیم ولی محضردار خطبه رو نخوند وگرنه جداشده بودیم خلاصه من تازه به این پیج هدایت شدم ولی دوسه روزه که اساسی دارم کلیپ میبینمو نظراتو میخونم و این فایل دقیقا حال منو توصیف میکرد
آیا خانواده همسرم همان خانواده 7 سال پیشش نیست؟پس چرا اون موقع انقد شرایط خوب بود ولی الان نه ،پس معلومه که من شرک داشتم من بقیه رو مقصر حالم میدونستمو همش درحال گله کردن و شکایت و غرزدن وتوجه جلب کردن بودم ولی الان فهمیدم که تنها چیزی که میتونه منو نجات بده حال خوب خودمه و خالق زندگیم خودمم و ازخدا میخوام همونطور که منو به این سایت هدایت کرد همچنان هدایتم کنه ومنو تو مسیر نگه داره وازدوستان عزیزم میخوام برام کامنت بزارن تا بیامو بخونم وازنظرات سازنده شون باتوکل برخدا استفاده کنم و تو مسیر هدایت پیش برم
سلام خدمت استاد عزیز من دقیقا حدودشش سال پیش همه رو درمورد خودم مقصر میدونستم پدر مادر برادر دولت و….بغیر ازخودم میگفتم چرا همه دارن پول در میارن وهیچکی به فکر من نیست چرا برادرم یه ذره احوال من رو نمیپرسه چرا نمیگه اوضاع مالیت چطوره همیشه میگفتم خدایا آخه چرا یه نگاهی به من نمیکنی من برم توی دریا دریا خشک میشه هیچ کاری برام درست نمیشه تاجایی که یه روز نشستم یه وصیت نامه ای نوشتم وتصمیم گرفتم که خودکشی کنم این زندگی خیلی بد رو که همه مصرن روتموم کنم وتوی این احوال بودم که یه فایلی رو هدایتی خدا سرراهم گذاشت وچنان جرقه ای توی فکر وباورم ایجاد شد که زندگی ام از فرش به عرش رسید وه هرچه را که توی زندگیم مقصر دونستم الان شدن دستی ازدستان خداوند برای بهتر زندگی کردن من وبه این باور کامل رسیدم که هرجور که بخواهی توی هرشرایطی که باشی این خودمن هستم که میتوانم راهم رو انتخاب کنم واقعا خدارو هرلحظه شاکرم که دوباره به من فرصت زندگی کردن رو عطاکرد و ازشماهم بابت راهنمایی های درستی که بهم رسید سپاسگذارم ودرآخر این رامیگویم سازنده زندگی خود ماهستیم
سلام و دروود خدمت استاد عزیز و دوستان و همقطاران
من وقتی به گذشتم و قبل از آشنایی با مباحث قانون جذب و صد البته قبل از اینکه با استاد جان آشنا بشم انسانی بسیار غر غرو و شاکی از زمین و زمان بودم و به قول استاد چون در شرایط محیطی هم که بزرگ شدیم آدماش اکثرا در حال شکایت و غرو لندند منم به همین شکل عادت وار پیش میرفتم و شکل زندگیم هم طوری پیش میرفت که اتفاقا شکایت و غرولند بیشتری برام بهمراه داشت غافل از اینکه تمام اتفاقات رو خودم دارم با افکار و احساسات خودم رقم میزنم به همین دلیل مثلا به طور نمونه هیچ وقت سر یکار نتونستم دووم بیارم و مرتب محیط کارمو تغییر میدادم و نمیتونستم یکجا بند بشم و نتیجش میشد شرایط درآمدی حداقلی و مشکلات اقتصادی عدیده و پول نساختن و به تبع آن ارتباط نامطلوب با همسر و دیگران .
از وقتی که فهمیدم و به این درک رسیدم که دنیای بیرون آینه دنیای درون منه و از زمانی که فهمیدم حتی خداوند تا من حرکت نکنم و قدم بر ندارم برای اصلاح اموراتم او هم کاری برام نمیکنه چه برسه به آدمای اطرافم و جامعم دیگه تمرکزمو از بیرون برداشتم و شدیدا دارم روی خودم کار میکنم و خدا رو شکر زندگیم و اتفاقاتی که برام داره رقم میخوره روز به روز بهتر و بهتر و بهتر داره میشه و شرایط برام داره عوض میشه و تغییر میکنه البته هنوز با خود مطلوبم و زندگی مطلوبم خیلی فاصله دارم ولی به لطف خدا و همت و اراده خودم و البته وجود استاد بینظیرم بزودی و با طی تکاملم به همه خواسته هام میرسم .
جالبه بدونید که هر موقع ذهنم میخواد منو نا امید کنه از مسیر و منو به وادی گذشته ببره و نذاره راه رشدمو ادامه بدم به خودم میگم اگه قرار نبود زندگی من درست بشه و اگر قرار نبود من عالی زندگی کنم و از هر لحاظ شرایطم زیبا بشه قطعا الان توی این مسیر نبودم و اینا بهم گفته نمیشد و اگه خداوند یکی از بهترین دستانش رو استاد بینظیر و دوست داشتنی سید حسین عباسمنش رو سر راهم قرار داده قطعا باهام خیلی کار داره و خیلی مشتاقتر از منه که زندگیم اساسش عالی بشه و الگویی باشم برای دیگر انسانها.
یک مثال جالب براتون بزنم از یکی از تغییراتم و اون اینه که من به دلیل قوطه خوردن در مباحث سیاسی و مخالفتی که با سیستم مدیریتی کشور داشتم همیشه درگیر موضوعات حال خرابکن سیاسی بودمو حتی سال ۸۸ بسیار پیگیر اخبار و اطلاعات بودم و درگیر داستانهای اون موقع بودم و واااااااااای که چقدرحالم خراب بود و چقدر شرایط بدی رو تجربه کردم و آخرشم هیچی عایدم نشد ولی الان با توجه به درسهایی که یاد گرفتم در جریانات اخیر به دلیل بی توجهی که دارم انجام میدم حالم اصلا قابل مقایسه با گذشتم نیست و تمرکزی دارم روی خودم و ذهنیتم و شیوه زندگیم و مهارتهام کار میکنم و مطمئنم این شیوه نتیجه بخشه و منو در شرایطی قرار میده که حاصلش دستاوردهاییه که هم بدرد خودم میخوره و هم بدر جامعه و مردمم.
استاد عزیز ازتون بسیار سپاسگزارم بخاطر نفس گرم و حال عالیتون که دارید مسیر قشنگی رو برای همقطارانت تداعی میکنید.
خدایا بابت همه جیز شکررررررررررررررررت
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
داستانی که میخوام تعریف کنم مربوط به کنکور سراسری امسال هست
امسال بعد از کنکور اعلام شد کلی تقلب شده. من اکثریت بچه ها را که میدیدم یا حتی مشاور درسی خودم میگفتن آی این چه وعضشه این چه مملکتی هست، تقصیر رییس سازمان سنجش هست ،چقدر بی عدالتیه دارن ،حق مارا میخورن، ما امسال چون تغل شده قبول نمیشیم،اگه ماهم بچه ی فلان وزیر بودیم ماهم سوالات را داشتیم و هزارتا دلیل که عامل بیرونی باعث شکست ما شده ، اما دیدگاه من این بود که اصلا فرض میکنیم که ۱۰۰۰ نفر تقلب کردن ، مهدی تو بشو ۱۰۰۱، تو باید انقدر خوب باشی که به قول شما اگه داور از عمد هم برای حریف گرفت تو با اختلاف ببری ، این دیدگاه قدرتمند من باعث شد در دانشگاه دولتی روزانه همون رشته ای که میخواستم یعنی bio technology قبول بشم
استاد من از وقتی که باشما اشنا شدم واقعا سعی کردم فرد شاکی نباشم،ذهنم را و ورودی هام را کنترل کنم(البته جای کار خیلی داره) و نتایج بینظیری تا سن ۱۸ سالگی گرفتم انقدری نتایج گرفتم که واقعا در بعضی موارد درک کردم که خداوند میگه لعلکم ترضی یعنی چی من بینهایت در زدگیم به لطف الله یکت نعمت دارم. من دارم مهاجرت میکنم به شهر آمل ، به شهری که دقیقا نتیجه تمرکز من بر روی زیبایی ها و سرسبزی های سریال زندگی در بهشت هست و من دارم لذت میبرم از اینکه قوانین خداوند بدون نقص عمل میکنه . الان هم اشک شوق از چشمام جاری شده فقط میتونم بگم :
عاشقتم استاد
و سپاسگزار الله یکتا هستم بابت اینکه من را همواره هدایت میکنه
سلام به استاد عزیزم و بانو جان
امروز من خیلی حالم بد بود چیزی را دیدم که نباید
و از یاد خدا غافل شدم از قانون غافل شدم و مقصر دونستم اطرافیانم رو حال بدم دلیل این شد که یک فایل از استاد رو ببینم و گوش بسپارم به سخنانش که حسمیکنم خدای خودم باهام صحبت میکنه و این فایل رو دیدم اول حس خجالت و شرمندگی بهم دست داد از پروردگارم و از خودم عذرخواهی کردم و الان این حال خوبم رو مدیون شما هستم سپاسگزارم که توی این مسیر هستم و میتونم استفاده کنم از این همه عشق وزیبایی که به ما نشون میدید و سخنان دلچسب وبی نهایت تاثیر گزار حال دلم خیلی خوب شد استاد از اینجا ایران اصفهان بسیار زیاد برای شما طلب عشق و زیبایی هایی باز هم فراتر میکنم
به امید دیدارتون
به نام فرمانروای عالم
سلام استاد عزیزم
این مورد واقعا تو زندگی من خیلی پررنگ بود
اول از همه پذیرش اینه که مقصر بدو خوب زندگیم خودمم
پذیرش این که خالق زندگیم خودمم
و بعدش گره ها باز میشه
ترمزها پیدا میشه
اصلا خدا راه و باز میکنه
قلب و باز میکنه
الان به مرحله پذیرش رسیدم
میدونم من هستم که زندگیمو میسازم
(البته به اندازه ای که مقاومت کردم تو این موضوع خیلی هم آسیب دیدم )
اگر تاالان شرایط سخت و ناراحت کننده ای هم بوده صفر تاصدش مقصر تنها تنها منم
حالا بیا فکر کن زینب عزیزم ،الان که تو سازنده ای تو خالقی چیکار میتونی بکنی که دیگه به اون مرحله نرسی تو رابطه عاطفی که نگی قول میدم اینبار فرق داره؟
خب اولیش پیداکردن الگو و پترن که انجام دادم
پیداکردن ترمز ها باورهای مخرب
ساختن باور های مثبت و سازنده
اقدام عملی
برای این کار باید شخصیتم تغییر کنه باید ویژگی های مثبتم و قوی تر و بیشتر کنم
باید روی احساس لیاقتم کار کنم
چیکار میتونی بکنی که اعتماد تو رابطتت بیشتر بشه؟
خودم اول به خودم اعتماد داشته باشم
نترسم از اشتباه کردن
منم ادمم من با خطاهامم دوست داشتنیم
از حرف زدن راجب احساسم نترسم
حرف زدن و گفت و گو باعث صمیمیت و حل اختلافات میشه و ادمو بهم نزدیک میکنه و اعتماد هم بیشتر میشه
در کل تمرکزم باید روی خودم باشه ،
مثلا تو روابط نوشتم میخوام عشقم اینجور باشه و فلان ویژگی هارو داشته باشه بعد به خودم گفتم زینب جان خودت اینارو داری؟
خب به این نتیجه رسیدم که بله اول خودت اول رو خودت کار کن
تمام اون ویژگی های دوست داشتنی اخلاقی و درونی و ظاهری و که نوشتی خودت داشته باش
اره واقعا فقط دارم یک ماه میگم خودم خودم خودم
و چندتا ویژگی و انتخاب کردم و هی چک میکنم خودمو که کجای کار میلنگم چه ترمزی هست چه باوری بسازم چه اقدام و تمرینی تو رسیدن بهش کمکم میکنه
من نمیتونم تو رابطه عاطفیم عشقمو تغییر بدم اما خودمو ذهنیتمو میتونم
من نمیتونم بجنگم با پدرم و خانوادم که به من ازادی بدید فضا بدید میخوام ازاد باشم
درعوض باید روخودم کار کنم ترمزای ذهنمو پیدا کنم برم تو دل ترسام اونوقت میبینم رها هستم (اینو واقعا دیدم تو چندمورد وقتی عمل کردم اصلا دیدم این من بودم که زندان ساختم برا خودم )
من نمیتونم قفل کنم خودم و محدود کنم به رشته دانشگاهیم گیر بدم فقط ازاون باید پول دربیارم اما حالا که ترس از بی پولی و ترس از رهایی درس و کنار گذاشتم ایده اومد و دارم شروع میکنم
من فقط باید رو خودم کار کنم
کنترل کنم ذهنمو
تو شرایط احساساتی اقدام نکنم
ورودی هامو کنترل کنم
رو احساس لیاقتم کار کنم
و در بهشت باز میشه برام
همه چیز تو سر من تو ذهن من تو دست من
خدارو سپاسگزارم بابت این قانون بابت اراده ای که به من داده و بابت خالق بودنم
خدارو سپاسگزارم بابت وجود شما استاد عزیز که قانون الهی و برای ما روشن میکنید
خداروسپاسگزارم
به نام خدا
سلام به استادعزیزم وتمامی اعضای این سایت بی نظیر
چه همزمانی زیبایی بین این قسمت ازروزشمارتحول زندگی من (وحتی قسمت قبل) باجلسه14دوره بی نظیراحساس لیاقت…
پیام این فایل وجلسه14مشترکه واینه که بیاییم
مسئولیت همه مسائل زندگیمون روقبول کنیم
وکسی رومقصرزندگیمونندونیم وفقط روی خودمون
کارکنیم تاشرایط به نفع ماتغییرکنه .
امااین تمرین مستمرمیخوادتادرناخودآگاهمون
رسوخکنه وجزورفتارمون بشه وتبدیل به یکعادت
بشه.چون تازمانیکه برامون عادت نشه ممکنه این
قانون مهم رو فراموش کنیم وبه شیوه قبل عمل
کنیم.واقعیت اینهکهماهیچکنترلی برافرادوشرایط
بیرون ازخودمون نداریم وتنهاکاری که درتوانمون
هست اینه که روی خودمون کارکنیم وخودمون
روبهترکنیم .امازیبایی جهان اینه کهماروی خودمون
کارمیکنیم ولی خداوند افرادوشرایط اطرافمون رو
بامن جدیدهماهنگ میکنه ویک پازل زیبا برامون
میچینه که فقط ازعهده خودش برمیاد .این
قانونجهانه که هیچخطایی نمیکنه.قوانین جهان
بسیاردقیق وساده ودرهم تنیده هستند.یعنی این
قانون پذیرش مسئولیت زندگی خودمون وغرنزدن
وگلایه نکردن باعث میشه احساسمون بدنشه
واحساس خوب هم که مساوی اتفاقات خوبه واین
همون تنظیمفرکانسها وارسال فرکانس مناسب به
اندازه مناسب است وهمچنین توجه نکردن
برمواردمنفی ونازیباییها.چقدراین قوانین ساده وقابل
اجراهستند اما ما کهمیخواهیم قانون رااجراکنیم
ایمان وپشتکارمان رازمانی نشان می دهیم که در
معرض ورودی های نامناسب
قرارمیگیریم.مابایدمرتبا درحال پاکسازی
ذهنمانازورودیهای نامناسب باشیم وتمامگفتگوهای
ذهنیمان رابراساس قانون هماهنگکنیم .
تمرینی کهبه ذهنمن میرسداینست که مرتباباخودم تکرارکنم که من خالق زندگی خودم هستم .فقط وفقط خودم هستم که زندگی خودم راخلق میکنم وهیچکس بیرون ازمن حتی افرادخانواده امهم هیچ تاثیری درخلق شرایط زندگی من ندارندوخداونداین قدرت رابهمن داده است وهمه چیز رابه تسخیرمن درآورده است من هدف تعیین میکنم ودرخواست هایم رامشخص میکتم وخداونداجرامیکند .قدرت فقط درانحصارمن وخدای من است نه هیچکس دیکر.
به نام الله یکتای بی همتا
سلام به استاد عزیز و گرانقدرم و تمام دوستان ارزشمند و در مسیر بهبودهای دائمی
سلام به کسانی که اینجان تا خالق زندگی خودشون باشن مثل مـن…
اصلا اسم این فایل دقیقا چیزی که چند روزه ذهنم درگیر بود تا با کلمه و اصل تمرکز ی جمله روی تخته وایت برد کوچیک خونمون بنویسم و تا این عنوان رو دیدم گفتم خودشه همینه، اصلا باید روی همین یک جمله یک هفته استپ کنیم…تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم.همین یک جمله حسابی توانایی میخواد. توانایی تشخیص دادن اصل از فرع، توانایی کنترل کردن ذهن. توانایی فارغ از حاشیه ها و عوامل بیرونی. همین یک جمله رو بتونم درک کنم و هربار در عمل کردن بهش استاد تر بشم قدمی برداشتم برای توحیدی عمل کردن، برای به سمت رستگاری سعادت حرکت کردن.
واقعا استادجان سپاسگزارم برای ضبط این فایل ها
سپاسگزارم برای روز شمار تحول زندگی من روز 122 که اینقدر زیبا منو هدای کرد به اون چیزهایی که لازم دارم بشنوم.
حالا من یک مثال از خودم بزنم.
چند هفته یا بهتره بگم یکی دوماهی هست که آب سمت سرویس بهداشتی و حمام خونه مشکل خورده اول که فشار به شدت کم بود و الان چند هفته ایی هست قطع هست. در حالی اون سمت آب نمیاد که آب هست و سمت آشپزخونه آب میاد. و مسئله ریشه ایی تر از این حرف هاست. ساختمون قدیمی و خونه ایی که توی ارث و ورثه است و وجود یک حاج خانم پیری که خیلی گله خیلی ماهه و خیلی مهربون.(بنده خدا گوش هاشون هم سنگینه اما همیشه خنده رو گشاده رو هستن. خداحفظ شون کنه حاج خانم یاسینی) حالا در اصل ایشون صاحبخونه در ظاهر هستن و اینجا به تعداد دختر و پسرها یا همون وارثان صاحبخونه و تصمیم گیرنده داره برای کارای تعمیر و نگهداری خونه…خلاصه ما کارایی که فکر میکردیم رو انجام دادیم و حتی همسرم رفت کلی پرسشجو کرد و قیمت لوله پرید تا دوباره لوله رو کار برای کل ساختمان چقدر میشه و به ادم ها و جاهایی هم هدایت شد که خرج و مخارج خیلی کمتر براشون دربیاد اما امان از تغییر ندادن، امان از طمع مال رو نگه داشتن های بیخودی، امان از اسراف کاران، امان از بهبود ندادن و منتظر ماندن های الکی،…خلاصه ما که برای چند روزی زدیم رفتم رامسر و کلی لذت بردیم و از این فضای ناخواسته و طبق “قانون تغییر ناخواسته ها” سعی کردیم به خواسته هامون توجه کنیم و دست از تلاش هایی که آب در هاونگ کوبیدن بود برداشتیم. خلاصه که ایده های جالب و باحال با خلاقیت ها و مهات های فنی همسر عزیزم برای استفاده از سرویس بهداشتی و حمام ایجاد کردیم و امروز هم من رفتم حمام، با همین شرایط اما نشستم غر بزنم، نشستم احساس خودمو خراب کنم و رفتم تمیز شدم و لذت بردم. حالا این ایده ها هم موقتی هستن و ایده اصلی تغییر خونه هست و امروز تمرکزی با همسرم نشستیم نوشتیم چه خونه ایی با چه ویژگی هایی و چه امکاناتی با چه دسترسی هایی میخوایم و سفارشش رو برای خدا نوشتیم.
این خونمون همین جایی که الان هم هستیم رو هم خدا خودش برامون پیدا کرد. یک روزی ما نشستیم با همسرم فقط گفتیم چی میخوایم و میتونم بگم بیشتر اون ویژگی ها تیک خورد و امروز وقتی دفتر 1400 رو نگاه کردم دیدم واووو چقدر امروز بیشتر نوشتیم، چقدر سفارش مون به خدا دقیق تر و شفاف تر شده. چقدر دست ودلبازانه تر ویژگی های خونه مورددلخواه مون رو نوشتیم. ومن فکر میکنم امروز تمرکز ما روی بهبود اون چیزی که میتونیم تغییر بدیم گذاشتیم. و میخواهیم با همین فرمون با اینکه تا بهمن 1402 قرار داریم تمرکز کنیم و خدا هدایت مون کنه به خونه ایی عالی دیگه ایی که با مدار الان مون هماهنگ تره… و دارم تلاش میکنم ذهنم رو کنترل کنم.مثل همون سری که اینجا رو پیدا کردیم به مبلغ رهن پایینی که داریم یا چیزهایی که منطق و الگوهای جامعه ذهنم رو درگیر میکنه اصلا توجه نکنم چون من اونا رو نمیتونم تغییر بدم ولی ایمان دارم ک خدا کارش رو خوب بلده. تا الان دوبار به صورت رویایی خدا خودش برامون خونه پیدا کرده و قطعا بازهم میشه و مطمئنم این بار بهتر و عالی تر میشه و من از این تضادها خوشحالم. نشان دهنده یک تغییره یک رشده و من استقبال میکنم برای این جابجایی و تغییر. میخوام که درس هاشم بگیرم و ببینم کجای باورهام اشکال داره که هنوز در موضوع مالی اینقدر اونجور که باید رشد نکردم…من تمرکز میکنم بر روی اون چیزی که میتونم بهبود دهم.
خدایا شکرت برای اینجا، برای وجود شما عزیزانی که بهم آگاهی های زندگی ساز میدید سپاسگزارم
دروداستادعزیزم ومریم مهربانم
وهمه دوستان عالیم
خداروشکر بابت دریافت این آگاهی های طلایی والهی که چقدرتمرکزمان راروی خودمان واعمال مان قرارداده تامتفاوت ترازبقیه ازهرلحاظ عمل کنیم وهرروزسربلتدترازروزقبل زندگی کنیم وازخودشخصیتی بسازیم درخورشایستگی بندگی خداوندوهرروزذهن خودرابازبگذاریم برای این دریافت هاوآگاهی های ناب که به راحتی خداونددراختیارمان می گذارد ازطریق بنده اش که این طورامروزاززندگیمان لذت ببریم وتمام تمرکزمان روی خودمان باشدواشکالات خودراپیداکرده ودرجهت رفع آنهابکوشیم تادروجودمان جاخوش نکنند،بایدهرلحظه آرامش خودراحفظ کنیم .
این روزهادرخانه باغی زندگی می کنم که فقط یک اطاق خواب آن کف سیمان شده ودیوارهایش بابلوک های زیبااحاطه شده است ولی آنقدربرایم لذت بخش است که دروصف نمی گنجد
به لطف خداوندهمه امکانات لازمه فراهم است حتی عزیزدلم آبگرمکن دیواری که باسیلندرگازروشن می شودهم برایم تجهیزکرده وآشپزخانه ای که فعلا سنگفرش آن خاک است اماچگونه می شودکه این قدرراحت زندگی می کنم وهرلحظه خداروشکرمی گویم چون قانون تکامل راازاستادم یادگرفتم مثل تمام قوانین عالی دیگروایمان دارم به خدایی که باصبرمن چه هاکه نمی کند،درحدخودتلاش می کنیم برای آرام آرام تکمیل خانه مثل آرام آرام روی خودمان کارکردن که درعرض 3ماه متعهدشدن به صحبتهای استادازمستاجری درآمدن وصاحب این کاخ معنوی شدن وادامه دادن وادامه دادن
هرلحظه تمام تلاشم این بوده که شخصیتم راپرورش دهم تاازآن گفتار،رفتار وکردارددرست تراوش کندوچقدرشیرین است وقتی قلبت آرام می شودواحساست درهمه شرایط عالی ،خداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم.
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، عاشقتونم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
به نام خداوندم
سلام ودرود به استاد عزیزم
سلام مریم جانم
سلام دوستان
خداجونم سپاسگزارم که روز به روز به آگاهی های بیشتری هدایتم میکنی واینقدراین فایل های ارزشمند وکامل هستش که دقیق پاشنه آشیلم رو پیدا میکنم.
چقدر درزندگیم مسیرم اشتباه بود که حتی نمیدونستم اشتباه هستش چه برسه که بخوام خودمو تغییر بدم ومسیردرست برم.
سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر این سایت بی نظیرتون سپاس بخاطر گنجینه ای که رایگان دراختیار ما قرار دادین
سپاسگزارم مریم جانم بخاطر تمام فعالیتها وزحمت هایی که واسه سایت میکشین.
تا قبل از آشناییم با سایت چه ضربه هایی که نخوردم بخاطر اینکه قدرت رو دادم به عوامل بیرونی اما الآن که با قانون آشنا شدم تمام سعیمو میکنم تا مسیرم از همه جهت عوض بشه ودر مسیر درست قرار بگیرم.
استاد دقیقا میخام اینقدر از لحاظ ذهنی قوی بشم،اینقدر بزرگ بشم،اینقدر منشم وسیع بشه که اگه شکست خوردم وهر اتفاق ناگواری که در زندگیم افتاد از کسی شاکی نشم وبدونم که ایراد از خودمه وباید خودمو تغییر بدم ودرسها مو بگیرم بدونم که هر اتفاقی که واسم می اوفته بخیر منه وبا توجه به زیبایی ها ونکات مثبت وخوب نگه داشتن حال خوبم همه چیز رو به سود ونفع خودم به پایان برسونم وپیشرفت کنم
خداروشکر خیلی خیلی تو این زمینه بهتر شدم ولی هنوز هم خیلی جای کار دارم انشاالله به لطف خداوند ومطالب ودرسهای استاد عزیزم قدم قدم راه ومسیر درست رو برم ونتایج چشمگیری رو بگیرم ودر آرامش وصلح با خودم برسم وروز به روز رشد وپیشرفت کنم.
اینقدر تغییر کنم واینقدر بزرگ بشم که هیچ ربطی به گذشته ام نداشته باشم
برا تمام اعضای خانواده ی عباس منش آرزوی سلامتی وتندرستی دارم.
سپاسگزارم از استاد عزیزم ومریم جان
سلام به همه عزیزان واستادعزیز
خواستم در مورد خودم و وضعیتی که داشتمو خودم ساخته بودم براتون بنویسم
من حدودا 7 سال قبل بصورت کاملا سنتی عقدکردم باهمسرم اون زمان من اصلا نمی دونستم قانون چیه فرکانس چیه و ازین حرفا ولی بشدت آدم مثبتی بودم و عاشقانه همسرم رو دوست داشتم ،وحالم خوب بود روابط بین منو همسرم عالی بود،من باخانواده همسرم بسیار روابط خوبی داشتم و کاملا مثل خانواده خودم بودن وهمواره فکر میکردم بسیار منو دوست دارن،همین شد که من در طبقه دوم خانواده همسرم به همراه همسرم ساکن شدیم اوایل بشدت خوب وخوشحال بودم و همه چیز خوب بود خداروشکر تا اینکه بحث ودعوا به زندگی من راه پیدا کرد شک به زندکی من اومد به همسرم شک کردم حتی هزاران بار خواستم گوشیشو چک کنم ایشونم عصبی میشد و بدتر گوشیشو از دسترسم خارج میکرد ،به خانواده اش بدوبیراه میگفتم بشدت به خانواده اش بدبین شدمو همواره حس میکردم اونها مانعی هستن چون اونا بهش نزدیکن همش دخالت میکنن وحتما درگوشش میخونن باخواهرش خیلی صمیمی بود منم اوایل خیلی باخواهرشوهرم صمیمی بودم ولی رابطه مون بشدت خراب شد بطوریکه الان یه سلام هم نمی کنیم همو ببینیم کارمون بارها به طلاق وقهر ودعوا کشیده شد و من کلا خانواده ایشونو مقصر میدونستم وبه همه ام میگفتم و انقد زندگی ما پیچ خورد که ماروزی یکی دوبار حداقل به جیغ وداد وهوار می رسیدیم و همه همسایه هاهم میفهمیدند حتی،
الان که اینجام دارم می نویسم یک هفته پیش برای طلاق تا دم محضر رفتیم ولی محضردار خطبه رو نخوند وگرنه جداشده بودیم خلاصه من تازه به این پیج هدایت شدم ولی دوسه روزه که اساسی دارم کلیپ میبینمو نظراتو میخونم و این فایل دقیقا حال منو توصیف میکرد
آیا خانواده همسرم همان خانواده 7 سال پیشش نیست؟پس چرا اون موقع انقد شرایط خوب بود ولی الان نه ،پس معلومه که من شرک داشتم من بقیه رو مقصر حالم میدونستمو همش درحال گله کردن و شکایت و غرزدن وتوجه جلب کردن بودم ولی الان فهمیدم که تنها چیزی که میتونه منو نجات بده حال خوب خودمه و خالق زندگیم خودمم و ازخدا میخوام همونطور که منو به این سایت هدایت کرد همچنان هدایتم کنه ومنو تو مسیر نگه داره وازدوستان عزیزم میخوام برام کامنت بزارن تا بیامو بخونم وازنظرات سازنده شون باتوکل برخدا استفاده کنم و تو مسیر هدایت پیش برم
سعادتمند باشین
سلام خدمت استاد عزیز من دقیقا حدودشش سال پیش همه رو درمورد خودم مقصر میدونستم پدر مادر برادر دولت و….بغیر ازخودم میگفتم چرا همه دارن پول در میارن وهیچکی به فکر من نیست چرا برادرم یه ذره احوال من رو نمیپرسه چرا نمیگه اوضاع مالیت چطوره همیشه میگفتم خدایا آخه چرا یه نگاهی به من نمیکنی من برم توی دریا دریا خشک میشه هیچ کاری برام درست نمیشه تاجایی که یه روز نشستم یه وصیت نامه ای نوشتم وتصمیم گرفتم که خودکشی کنم این زندگی خیلی بد رو که همه مصرن روتموم کنم وتوی این احوال بودم که یه فایلی رو هدایتی خدا سرراهم گذاشت وچنان جرقه ای توی فکر وباورم ایجاد شد که زندگی ام از فرش به عرش رسید وه هرچه را که توی زندگیم مقصر دونستم الان شدن دستی ازدستان خداوند برای بهتر زندگی کردن من وبه این باور کامل رسیدم که هرجور که بخواهی توی هرشرایطی که باشی این خودمن هستم که میتوانم راهم رو انتخاب کنم واقعا خدارو هرلحظه شاکرم که دوباره به من فرصت زندگی کردن رو عطاکرد و ازشماهم بابت راهنمایی های درستی که بهم رسید سپاسگذارم ودرآخر این رامیگویم سازنده زندگی خود ماهستیم