تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم - صفحه 33

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Sorur Yaghubi گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    سلام دوست عزیز

    گوش دادن به این فایل هم جالب بود

    وقتی وارد پوشه فایل در گوشیم شدم دیدم این فایل روی صفحه س با اینکه من اصلا پلی نکرده بودم …قطعا نشونه هدایتی من امروز این فایل ارزشمند هست

    *چه دیدگاه جالبی که باید در خودم بسازم

    اینکه وقتی چیزی رو نمیتونم تغییر بدم، تمرکز روی شکایت و غر زدن نذارم

    بجاش روی خودم کار کنم و وظیفه م رو در قبال رشد و پیشرفتم انجام بدم

    *وقتی هم شرایط نادلخواه پیش میاد بجای اینکه عوامل بیرونی رو مقصر بدونم ، به درونم تمرکز کنم تا ایراد کار رو پیدا کنم

    چون عوامل بیرونی در زندگی من بی تاثیر هست و هر چیزی که تجربه میکنم بازتاب باورهای خودمه

    * واقعا سمی ترین باور و دیدگاه، اینه که عوامل بیرونی زندگی ما رو می سازن

    که البته «شرک» هم هست

    مگه میشه خدا ما رو بفرسته به این جهان که مظلوم واقع بشیم؟! مگه عروسک خیمه شب بازی هستیم؟ اصلا این دیدگاه با عدل خدا ناسازگار هست و بشدت باور داغونیه

    چه درس بزرگی بود که ما دنبال افرادی باشیم که «شخصیت خوب» داشته باشن … وگرنه که توی فلان فیلد قطعا افراد متخصص هستن ولی تفاوت در «شخصیت» آدم ها هست

    من قبلا عالم و آدم رو مقصر میدونستم

    همه ایراد داشتن جز خودم!

    الان این دیدگاه رو خیلی تغییر دادم و کنترل ذهنم خیلی قوی تر شده

    اما قطعا جای تغییر و بهبود رو خیلی خیلی زیاد دارم ولی سپاسگزارم که در مسیر درستی هستم

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    عاطفه عباسی گفته:
    مدت عضویت: 714 روز

    به نام خدای نور

    این فایل نشونه ی من بود و من خیلی سر درگم و مضطرب بودم و اومدم تو سایت زدم رو من را به نشانه ام هدایت کن و این فایل برام اومد تمام سوالات بی جوابی که داشتمو و پیدا کردم و فهمیدم که من باید روی درون خودم،روی باورهام کار کنم تا اون اتفاقاتی که میخوام برام پیش بیاد.

    من خیلی تلاش میکنم که از حرفه ای که یاد گرفتم به درامد برسم و کار کنم ولی فعلا موفق نشدم به درامد برسم واقعا دارم همه تلاشمو میکنم که بشه اگهی گذاشتم رفتم به تک تک سالن های اطراف گفتم که باهم همکاری کنیم قبول میکردن و شمارمو میگرفتن ولی دریغ از تماسی من بیشتراز ده سالن رفتم برای همکاری میگفتن باشه بات تماس میگیریم و شرایطمو قبول میکردن ولی هیچ تماسی من دریافت نمیکردم به خودم اومدم یعنی چی یعنی اون بیشتر از ده سالنی که رفتم پس چی من دارم تلاش میکنم چرا نمیشه قطعا مشکل از اون ده ها سالن نیست و مشکل از درون و باورهای منه و الان از خدا میخوام که من و به سمتی هدایت کنه که اون باگ و کد مخربی که درون من هست و پیدا کنم.

    من میدونم یسری باورها و ترمزهای مخفی هست که نمیذاره من به خواستم برسم ولی هیچ ایده ای ندارم که چی میتونه باشه شاید باورهای مخرب من درباره ی ثروت شایدم بخاطر احساس لیاقت و من دارم سعی میکنم که روی این دوتا مورد کار کنم و مطمئن نتیجه میگیرم من الان بیشتر از یک سال که این حرفرو یادگرفتم ولی یه هزارتومنی هم نتونستم ازش به درامد برسم جوری بود که خدماتم و ارائه میدادم ولی شرایط جوری میشدو اتفاقاتی میوفتاد که نمیشد من هزینه ی خدماتم و بگیرم.

    و این خواسته ی قلبی من که کار کنم و از حرفه ای که عاشقانه دارم دنبالش میکنم به درامد برسم خدایت خودت هدایتم کن به سمت مسیر درست هدایتم کن به سمت سالندارهای با شخصیت و محترم که بتونیم باهم همکاری کنیم هدایتم کن به سمت مشتری های محترم و با شخصیت و ثروتمند خدایا من به هدایت تو اعتماد کامل دارم مثل الان که به این فایل فوق العاده هدایت شدم.

    استاد یه سوالی پرسیده بودین که میخوام جوابشو بدم استاد من برا همین حرفه ای که یاد گرفتم شرایطم جوری شد که کارتم دیگه اون موجودی که بتونم بقیه وسایلا کارمو بخرم نداشت و من کلی گریه و نجوهای ذهنی و مقصر قرار دادن کلی عوامل بیرونی کلی حالم بد بود که چرا نمیتونم وسایلامو بگیرم بعد از کلی گریه کردن به خودم اومدم که هرچی هست بخاطر فرکانس و باورها و نگرانی های تو پس پاشو حست و خوب کن چون اگه بذاری این حس بد بمونه قطعا اتفاقات بدتری برات میوفته پاشدم کلی نوشتم و فایل های شمارو گوش دادم کلی با خودم حرف زدم دلیل اوردم و ذهنمو قانع کردم که میشه با حس خوب و رها بودن به اون چیزی که میخوای برسی و با جنگیدن چیزی درست نمیسه و حسم و خوب کردم.

    خلاصه فردای اون روز شرایط جوری شد که اون خواسته ای که خیلی عاشقش بودم و دوسداشتم تجربش کنم برام اتفاق افتاد هم پول اومد تو حسابم و رفتم وسایلمو گرفتم و کلی پیاده روی کردم و هوا خنک بود و غرق در احساس و تصورات خوب بودم و اهنگ هایی که دوسداشتم و گوش دادم فایل های شمارو گوش دادم نشستم تو کافه با خودم خلوت کردم و فایل های شمارو گوش دادم نکته برداری کردم و خواسته هامو نوشتم شکر گذاری کردم انقدر حالم خوب بود که نمیتونم توصیفش کنم انقدر با خودم عشق میکردم و هزاران بار خداروشکر کردم اینا همه بخاطر این اتفاق افتاد که من حالمو خوب کردم و به خودم یاداوری کردم که عوامل بیرونی هیچ تاثیری ندارن و همچی از درون من اتفاق میوفته.

    حتما وقتی به اون نتیجه ای که میخوام رسیدم و تونستم به درامد برسم از کارم باز کامنت میذارم چون این خواستمم مثل خواسته ی قبلیم با پیدا کردن ترمزهای مخفی و باورهای مخرب و رها بودن و توکل به خدا اتفاق میوفته خدایا عاشقتممم که انقدر حواست بهم هست خدایا شکرررت.

    شاد،سلامت،موفق و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1179 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام به دوستان عالی و خوب خودم

    این فایل برای من خیلی درس داشت و حس و حالم رو خوب کرد

    خدا را شکر که امروز به این فایل هدایت شدم

    استاد واقعا عالی نکات و قوانین این جهان را توضیح می دهند

    درس امروز برای من این بود که باید روی خودم خوب کار کنم

    بجای اینکه شرایط بیرونی را مقصر بدانم باید روی خودم و باورهای خودم کار کنم

    هر چه به این نکته برسم که خوشبختی و پیروزی من بستگی به عوامل بیرونی ندارد و این فقط خودم هستم که می توانم با افکار و باورهای خودم شرایط خودم را تغییر بدهم و بسازم

    پس بهترین کار این است که خودم با تمام تمرکز خودم روی موضوعات و هدف خودم کار کنم و بی شک من آنوقت پیروزمند خواهم بود

    یکی از مواردی که خیلی یادم می آید این است که برای شروع کسب و کار خودم می خواستم اقدام کنم و تمام فکر و ذکرم این بود که با دوست خودم شریک بشوم

    پیش خودم می گفتم که اگر دوستم باشد من موفق تر خواهم بود

    او به من کمک می کند

    تمام تلاش من برای بودن و داشتن آن رفیق خودم بود

    این سبب شد که من در آن کار قدرت را به کسی به غیر از خدای خودم بدهم و در ذهنم او بسیار قدرتمند بود و همین سبب شد که من در آن کار شکست بخورم

    بعد ها که با این موضوعات آشنا شدم و به اتفاقات زندگی خودم کردم فهمیدم که علت آن شکست این بوده است که من در ذهن خودم یک نفر دیگر را قدرتمند و بزرگ ساخته ام

    ممنونم استاد عزیز بخاطر تهیه این فایل عالی

    سپاس از خدای قدرتمند خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 2178 روز

    به نام فرمانروای عالم

    سلام استاد عزیزم

    این مورد واقعا تو زندگی من خیلی پررنگ بود

    اول از همه پذیرش اینه که مقصر بدو خوب زندگیم خودمم

    پذیرش این که خالق زندگیم خودمم

    و بعدش گره ها باز میشه

    ترمزها پیدا میشه

    اصلا خدا راه و باز میکنه

    قلب و باز میکنه

    الان به مرحله پذیرش رسیدم

    میدونم من هستم که زندگیمو میسازم

    (البته به اندازه ای که مقاومت کردم تو این موضوع خیلی هم آسیب دیدم )

    اگر تاالان شرایط سخت و ناراحت کننده ای هم بوده صفر تاصدش مقصر تنها تنها منم

    حالا بیا فکر کن زینب عزیزم ،الان که تو سازنده ای تو خالقی چیکار میتونی بکنی که دیگه به اون مرحله نرسی تو رابطه عاطفی که نگی قول میدم اینبار فرق داره؟

    خب اولیش پیداکردن الگو و پترن که انجام دادم

    پیداکردن ترمز ها باورهای مخرب

    ساختن باور های مثبت و سازنده

    اقدام عملی

    برای این کار باید شخصیتم تغییر کنه باید ویژگی های مثبتم و قوی تر و بیشتر کنم

    باید روی احساس لیاقتم کار کنم

    چیکار میتونی بکنی که اعتماد تو رابطتت بیشتر بشه؟

    خودم اول به خودم اعتماد داشته باشم

    نترسم از اشتباه کردن

    منم ادمم من با خطاهامم دوست داشتنیم

    از حرف زدن راجب احساسم نترسم

    حرف زدن و گفت و گو باعث صمیمیت و حل اختلافات میشه و ادمو بهم نزدیک میکنه و اعتماد هم بیشتر میشه

    در کل تمرکزم باید روی خودم باشه ،

    مثلا تو روابط نوشتم میخوام عشقم اینجور باشه و فلان ویژگی هارو داشته باشه بعد به خودم گفتم زینب جان خودت اینارو داری؟

    خب به این نتیجه رسیدم که بله اول خودت اول رو خودت کار کن

    تمام اون ویژگی های دوست داشتنی اخلاقی و درونی و ظاهری و که نوشتی خودت داشته باش

    اره واقعا فقط دارم یک ماه میگم خودم خودم خودم

    و چندتا ویژگی و انتخاب کردم و هی چک میکنم خودمو که کجای کار میلنگم چه ترمزی هست چه باوری بسازم چه اقدام و تمرینی تو رسیدن بهش کمکم میکنه

    من نمیتونم تو رابطه عاطفیم عشقمو تغییر بدم اما خودمو ذهنیتمو میتونم

    من نمیتونم بجنگم با پدرم و خانوادم که به من ازادی بدید فضا بدید میخوام ازاد باشم

    درعوض باید روخودم کار کنم ترمزای ذهنمو پیدا کنم برم تو دل ترسام اونوقت میبینم رها هستم (اینو واقعا دیدم تو چندمورد وقتی عمل کردم اصلا دیدم این من بودم که زندان ساختم برا خودم )

    من نمیتونم قفل کنم خودم و محدود کنم به رشته دانشگاهیم گیر بدم فقط ازاون باید پول دربیارم اما حالا که ترس از بی پولی و ترس از رهایی درس و کنار گذاشتم ایده اومد و دارم شروع میکنم

    من فقط باید رو خودم کار کنم

    کنترل کنم ذهنمو

    تو شرایط احساساتی اقدام نکنم

    ورودی هامو کنترل کنم

    رو احساس لیاقتم کار کنم

    و در بهشت باز میشه برام

    همه چیز تو سر من تو ذهن من تو دست من

    خدارو سپاسگزارم بابت این قانون بابت اراده ای که به من داده و بابت خالق بودنم

    خدارو سپاسگزارم بابت وجود شما استاد عزیز که قانون الهی و برای ما روشن میکنید

    خداروسپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    مهسا سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1049 روز

    بنام رب زیبایی ها.

    خدایاشکرت برای هر آگاهی که دریافت میکنم.

    سلااااام استاد عزیززززم

    اخههههه من چی بگممممم جز شکر الله که هر لحظه که نیاز دارم این آگاهی هارو برام آماده و حاضر میکنه تا به وسیله شمااا به گوشم برسه.

    استاد عزیزممممم به قبل برمیگردم زمانی که عالمو آدم مقصر بودن غیر خودم،،،،زمانی که جهان هربار بخاطره شکایت های من ،شکایت های بیشتری در زندگیم رخ میداد و این چرخه ادامه داشت ،دارم فکر میکنم اون موقه ها چون بقیه رو مقصر میدونستم و عامل بیرونی مهم تر از خودم بودو همش منتظر بودم اونا تغییر کنن،هیچ وقت اوضاع تغییر نکرد و همچنان این چرخه شکایت و اتفاقات نازیبا بیشتر و بیشتر میشد.

    یک سالی هست که روی خودم کار میکنم و عامل بیرونی برام مهم نیست و میگم اول خودم آخر خودم،،،،، به محض اینکه شروع کردم به تغییر درونم ،همه چیز برای من تغییر کرده و همه چیز همونی شده که میخوام،،،،خدایاشکرتتتتت

    خودم خالق زندگیم هستم

    این باور و این جمله تمام من شده،این قدرتتتتتی که با این جمله گرفتم ،جهااان برام همونجوری شده که میخوام،خدایاشکرتتتتتتت.

    استادم ،عاشقتممممم من

    خداروشکر که هستی…..

    در پناه خدا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    بهترین پسر ایران گفته:
    مدت عضویت: 871 روز

    سلام

    هروقت خودم رو مسول کارای خودم دونستم و پذیرفتم ک من اشتباه کردم یا من کم کاری کردم اولین چیزی ک جهان ب من هدیه داد حال و احساس خوب بود بعدش من رو در شرایط مناسب قرار داد یعنی یا دیگه ب اون مکان نرفتم مثلا اگه باشگاه بود ب ی باشگاه بهتر هدایت شدم یا اگر شخص خاصی بود خداوند بدون هیچگونه درد و رنجی اونو از زندگیم حذف کرد هیچ فرقیم نمیکنه ک طرف هم باشگاهیت باشه همکارت باشه خواهر برادرت باشه یا پدر و مادت جهان و رییس جهان ب طور خودکار کاری کرد ک من اون شخص رودیگه ملاقات نکنم ولی هروقت شروع کردم ب گلایه و عیب و ایراد گرفتن و قضاوت کردن اون شخص جهان و رییسش کاری کرد ک هررررروز اون شخص رو ملاقات کنم نه تنها اون فرد رو بلکه ادمهای زیادی با اون تیپ شخصیت رو…

    خلاصه اگه حرکات یا صحبت های شخصی ب دلتون نیست یا خلاف قوانینیه ک دارین ازش پیروی میکنین نیاز ب جنگ و جدل نیست ما باید ب مسیرمون ادامه بدیم و قوانین رو رعایت کنیم ، اون شخص خودش ب طور خودکار حذف میشه و باید اینم بدونیم ک این تیپ ادمها تمومی ندارن اگه بخایم ب خاطر اینا دست از کار کردن روی خودمون برداریم ک نمیشه…امروز خواهره فردا برادر بعدش رییس اداره بعدش همسایت …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2501 روز

    تمرکز بر آنچه که میتوانم بهبود ببخشم

    بنام خدای بهبود و پیشرفت

    با سلام خدمت استاد عزیزم و همه ی دوستان خوبم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار

    نکات و درسهای این فایل برای من :

    1.در مورد چیزی که نمیتونم کنترلش کنم شکایت نکنم

    2. روی چیزی که میتونم در خودم بهبود ببخشم کار کنم

    3. این ذهنیت که یک عامل بیرونی باعث شکست منه این ذهنیت آدم ضعیف و ناتوانه

    4. اگر نتیجه نگرفتم ی چیزی توی ذهن من ایراد داره و باید اون رو درست کنم

    5. جزو افرادی نباشم که همیشه از یم عامل بیرونی شاکی هستن

    6. اون کسی که میتونه زندگی من رو تغییر بده خودم هستم

    7. اگر نتیجه درست نیست من باید ی تغییری توی باورهام عادت هام و نگرش بدم تا نتیجه درست بشه

    8.هر وقت میخوام شکابت کنم زیپ دهنم رو ببندم

    9. آگاهانه اعراض کنم از افرادی که غر میزنن و شکایت میکنند

    10. به هرچی توجه کنم از اون جنس بیشتر وارد زندگیم میشه

    11. اگر قراره متفاوت نتیجه بگیرم از اکثریت باید متفاوت فکر کنم

    12. اگر نتیجه نمیگیرم خودم مقصرم نه چیزی خارج از من

    13. اگر تمرکزم رو از روی چیزهای ناخواسته بردام چیزهای ناخواسته از زندگیم میرم بیرون

    باید اونقدر روی خودم کار کنم و پول بسازم که قیمت اجناس برام مهم نباشه

    استاد میگن مثال بزنین که چه مواقعی عامل بیرونی رو مقصر میدونسین و نتیجه نامناسبی گرفتین و چه مواقعی خودتون رو مسوول دونستین و خودتون رو تغییر دادین و نتیجه ی مناسب گرفتین

    اگر بخوام مثال بزنم کل زندگی من قبل از آشنایی با استاد ی همچین حالتی رو داشت چون اصلا نمیدونستم خودم هستم که اتفاقات رو رقم میزنم

    اما بعد از آشنایی با استاد که فهمیدم موضوع فرکانس رو تلاش کردم که روی خودم کار کنم و باورهام رو تغییر بدم و به همون نسبت هم نتایج بهتری گرفتم

    مثلا یکی از موارد خرید مرغه که بیشتر مواقع وقتی میرم مرغ میخرم کارت میکشم و میام اصلا نمیپرسم کیلویی چنده و وقتی توی مسیر خونه دارم میام بعضی وقتها همسایه ها ازم میپرسن کیلویی چند من میگم نمیدونم و تعجب میکنن بارها این اتفاق برام افتاده و این یعنی تغییراتی در ذهن من ایجاد شده که برام مهم نیست ی عامل بیرونی مثل قیمت مرغ

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    ابولفضل فنائ گفته:
    مدت عضویت: 907 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام خدمت استاد جان

    و خانم شایسته عزیز

    اولا خدارو شکر که هر زمان نیاز یه حال خوب دارم

    این سایت عالی وپر از انرژی در اختیار من قرار دارد

    به‌ لطف استاد عزیز وخانم شایسته

    امروز حالم یه چند دقیقه بد شد و شکر خدا سریع

    یه جای خلوت پیدا کردم ورفتم سراغ سایت عالی

    وحال خوب کن

    زدم رو نشانه ها واین فایل عالی رو برام آورد

    واقعا به هر چی نیاز داشته باشی با فرکانس هم ن نشانه برات میاد خدا را هزاران بار شکر

    من در حدود سال 89به مدت 10سال وارد

    سیکل شکایت وگله از خد ا ومردم صاحبکار

    پدر ومادر همسر همه وهمه البته بعد ور شکستگی

    که برام پیش امد که اینها همه حرف مفته که خدا کمک میکنه چرا پس خدا پول منو از این بنده خدا

    نمیگیره پس خدا کجایه چرا این آدم رو به سزای کارش نمیرسونه

    همش گله گله هر کسی کهمیدیدم در رابطه با بدبختی وبیچارگی ورشکستگی صحبت می‌کردم

    هیچ نتیجه ای که نداشت بماند هر روز اوضاع

    مالی واخلاق ی من با اطرافیان پدر ومادرم

    همسرم روز به روز بدتر میشد

    تا جای که برای 500 تومان تک تومانی

    برا خرید یک بستنی برا پسرم مونده بودم

    تا یک سال ونیم پیش که هروز میرفتم باغ

    وتنها ی تنها ساعتها با خدا صحبت می‌کردم

    وازش خواهش می‌کردم که خدایا یک کاری کن خسته شدم

    پس کجای چرا به داد من نمیرسی

    همش گریه وزاری تا این که با شکر گزاری راندابرن به طور اتفاقی آشنا شدم و شروع کردم به سپاسگزاری کردن ونوشتن هروز کارم همین بود

    تا روز سیزدهم نوشتم وتمرینها رو انجام دادم

    وشکر خدا با یکی از اساتید مثبت اندیش آشنا شدم

    وشروع کردم به انجام تمرین وشکر گزار ی کردن

    و بعد از خدا درخواست راهای بهتر رو کردم

    که بعد از 10 روز به صورت معجزه وار با یکی از لایوهای استاد عزیزم آشنا شدم وشروع کردم

    والان شکر خدا از نظر روابط وضعیت مالی

    سلامتی ومعنوی خیلی عالی هستم

    خدارو هزاران بار شکر میکنم

    خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم

    استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1008 روز

    به نام خدا

    دیروز یه چالشی تو زندگیم بوجود اومد که خیلی حسم رو بد کرد

    از کسی که باعث شده بود این چالش بوجود بیاد شاکی بودم

    و زبان به گلایه باز کرده بودم

    امروز یه سال شد که عضو این سایتم و فقط میخواستم حال خوب رو تجربه کنم

    و چون حسم بد شده بود اون فرد رو مقصر میدونستم

    یه یهدساعتی حالم گرفته بود و بعد ش یه خودم اومدم گفتم داری چیکار میکنی

    مگه اون مقصر

    خودم میدونستم عامل این اتفاق فقط خودمم

    چون ضعف شخصیتی دارم که نمیتونم نه بگم

    و این سرزنش ها شروع میشه

    .اومدم تو سایت

    و گفتم خدایا هر جی خودت بگی

    و سپردم به خدا

    و چقدر خدا قشنگ میچینه ک بهترین فایلی که الان به دردم می‌خورد رو بدون زحمتی برام انتخاب کرد

    و من اعتماد دارم بهداین انتخاب

    و شروع کردم به دیدن فایل

    و الحق که بهترین فایل برای من بود برای این لحطه

    من خودم مسئول زندگیم هستم و اگه الان دارم شرایطی رو تجربه میکنم همش و همش بخاطر فرکانس های خودم و باورهای خودمه

    من اون شرایط بیرونی رو نمیتونستم تغییر بدم ولی افکار خوددم رو میتونم

    شخصیت خودم رو میتونم

    چقدررر خوشحالم اینجام

    چقدر خوشبختم ن که میدونم خودمم که با افکارم دارم زندگیمو خلق میکنم

    و حالا میتونم به راحتی تغییرش بدم

    و حالا از شرایط بیرونی که تو زندگیم هست شاکی نیستم چون میدونم میتونم تغییرش بدم

    هیچ کس مقصر نیست

    من خودم با افکارم این شرایط رو بوجود آوردم پس خودمم تغییرش میدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مصطفی پوری گفته:
      مدت عضویت: 1943 روز

      زینب جان سلام

      آفرین به این درک خوبی از قانون و شناخت خودت که هرچیزی را تجربه میکنی به واسطه باورهای خودتِ

      نکته اینجاست حالا بعداز فهیدن باید بهبود ببخشیم روند زندگی وافکارمون را منم خیلی اتفاقات افتاده که دوست ندارم واسه هرکدومش تلاش کردم بهبود دادم دیگه تجربش نکردم ولی مسائلی هستند که من هوز تغییر نکردم ودارم تجربش میکنم

      شناخت درون و متعهد به رشد بودن پروازی بوجود میاره که فکرم نمیکنی

      بابت کامنتت و هدایتی که دیدی و پذیرفتی (تسلیم) ممنون

      استاد عزیزم شکرگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    Maryam R گفته:
    مدت عضویت: 3220 روز

    سلام به استاد عزیز، مریم جان با عشق و دوستان همفرکانسی سایت عباسمنش

    امروز وقتی از خونه میومدم بیرون که برم سمت محل کار طبق برنامه ای که برای خودم گذاشتم هندزفریم و گذاشتم و یک فایل از استاد و از دسته بندی توانایی کنترل ذهن پلی کردم(دارم تمرین قانون سلامتی و انجام میدم برای ماندن در احساس خوب تا جسمم هم در سلامت باشه) که توی مسیر گوش بدم و از اینکه چقدر مناسب با شرایط ذهنی اون لحظم بود اشکم درومد…

    چند دقیقه قبلش با خانم بداخلاقی که واحد بغلیمون زندگی میکنه برخورد کردم و از اونجایی که هر وقت سلام میدادم بزور جواب میداد دیگه اصلا سلامم نمیاد و بهش سلام ندادم!!!! و اخم و قیافه ای که گرفته بود باعث شد یسری افکاری که در مورد تجربه های بد از روابط با همسایه ها داشتم توی ذنم تداعی بشه، یسری ترسها بیاد سراغم، ذهنم در مورد پدرم که رفتارهای نابهنجار اجتماعی زیاد داره و من سالها بر این باور زندگی کرده بودم که پدرم و شرایط نامساعد خانوادم سرنوشت و شرایطم و بوجود آورده و بشدت در احساس قربانی در این مورد زندگی میکردم، بخصوص اینکه همین دیروز هم باز پدرم از این رفتارها انجام داد و البته دیروز سعی کردم کنترل ذهنم و با توجه به زیبایی ها، داشته ها بدست بگیرم و هرجا هم چیزی پیدا نمیکنم د ر لحظه شروع میکنم سوت زدن که واقعا جواب میده!!

    اما با اینکه خیلی وقته در مورد پدر و مادر و برادرم و تاثیرگذاریشون دارم روی خودم کار کردم اما باز هم گاهی اوقات باز باورهای قدیمی که مثل سنگ چسبیدن تو ذهنم کار میکنن و من با دیدن این همسایه دوباره رفتم به اتفاقات گذشته و تجربیاتی که داشتم در مورد اینکه همسایمون در مورد پدرم به خواستگارم بد گفته بود و اونا منصرف شده بودن و من با این اتفاق احساس حقارت زیادی و تجربه کردم و سالهای سال با باور اشتباهی که من با داشتن چنین خانواده ای نمیتونم زندگی خوبی داشته باشم و باعث شد که جهان با اتفاقاتی که برام رقم زد دقیقا همین باور و بهم ثابت کرد. تا اینکه با استاد عباسمنش و آموزشهاشون آشنا شدم و متوجه شدم باورهای من چقدررر ایراد داشته و شروع کردم به پیدا کردن الگوهایی که مثل من خانواده های ناکارآمدی داشتن و حتی بدتر از من بودن ولی موفق و خوشحالن.

    و شنیدن این فایل چقدر در مورد همین احساسات و افکار قشنگ و کامل و جامع توضیح داد و باعث شد من تصمیم بگیرم که ازش نکته برداری کنم و اینجا بذارم که توی ذهنم بیشتر بمونه. و چقدر بابا این آگاهی ها از خدا سپاسگزارم که در لحظه باعث شد بتونم ذهنم و کنترل کنم و به سمت باورهای درست و خوب هدایت کنم.

    • چیزی که من نمیتونم تغییرش بدم، هرچقدر هم که شکایت کنم ، من باید روی خودم کار کنم و روی چیزی که میتونم در خودم بهبود ببخشم کار کنم. من باید ساید خودم و انجام بدم. خیلی از شرایط بیرونی هست که توی زندگیم جالب نیست، بجای اینکه نق بزنم و غر بزنم و شرایط بیرونی و مقصر بدونم میام بخودم میگم که من میام روی خودم کار میکنم و میام بهتر میشم و کاری به شرایط بیرونی ندارم و بمن ربطی نداره، چیزی که من میتوانم تغییرش بدم شرایط بیرونی نیست، (رفتار و کردار و عقاید و سبک زندگی پدرم و مادرم نیست)، میتونم روی خودم و شخصیت خودم کار کنم.

    • وقتی که من همیشه شاکی باشم و این ذهنیت که یک عامل بیرونی باعث شکست من میشه و باعث میشه من به نتیجه دلخواهم نرسم، این ذهنیتی هست که افراد شکست خورده دارن و بجایی هم نمیرسن.

    • اگر افراد موفق و بخوام الگو قرار بدم، هیچوقت گله و شکایت و غرزدن ندارن، و من با تحسین کردن این آدما از خدا میخوام بهم کمک کنه اینقدر از لحاظ ذهنی قوی بشم و منشم وسیع بشه که در مسائلی که دارم زمین و زمان و مقصر ندونم، و اینقدر باورهام و قوی کنم که اگر اتفاق ناخوشایندی برام رخ داد بگم و بپذیرم که ایراد از ذهن و باور خودم فقط و فقط که باید درستش کنم و انتقاد کردن و دیگران و مقصر دونستن فقط من و از خواسته هام و حال خوب دور میکنه و این خودش باوری هست که من باید جایگزین کنم با این باور که دیگران میتونن روی زندگی من تاثیر بذارن.

    • تا مادامی که شکایت کردن من یه عامل بیرونی باشه چیزی که اختیارش دست من نیست فقط اتلاف انرژی هست و هیچوقت هیچوقت من و به حال خوب نمیرسونه و هیچ اتفاق خوبی و تو زندگی برام رقم نمیزنه.

    • این تفکر که یک عامل بیرونی داره زندگیم و رقم میزنه، سمی ترین تفکر زندگی منه.

    • وقتی آدمای موفق و مطالعه میکنم میبینم دلیل اینکه اینقدر موفقن و اینقدر خوشحالن حتی مهمتر از مهارتهاشون ، با ذهن سمی حتی مهارتهایی که دارم هم ککمی بهم نمیکنه.

    • اگر نتیجه بیرونی مناسب نیست بخاطر بابام نبوده،

    • هر وقت خواستم شکایت کنم بیام زیپ دهنم و ببندم

    • به اندازه ای که باور کنم و بپذیرم خودم مسئول اتفاقات زندگیم هستم میتونم زندگیم و به نحو بهتری تغییر بدم، تا وقتی بگم بابام و مامانم و خانوادم هیچ اتفاق خوبی و نمیتونم رقم بزنم، چطوره که این همه آدم موفق، این همه دختر موفق که حالشون هم خوبه خانواده های به مراتب داغونتر از من داشتن و الان به اینجا رسیدن و من هنوز دربند این باورها که فقط احساسم و بد میکنه هستم ولی اونا تونستن……

    • اگر قرار هست متفاوت از اکثریت جامعه ایران نتیجه بگیرم باید متفاوت از اکثریت جامعه ایران فکر کنم، اگر بقیه از دولت و حکومت ناراضی هستن و شاکی من بیام ببینم کجای کار خودم ایراد داره

    • نپرسید که آمریکا برای شما چیکار کرده، بپرسید که شما برای آمریکا چکار کردید؟

    • من خودم اینقدر باید توی زندگی خودم خوب گل بزنم!! که بجای اینکه اجازه بدم با شرایط نامساعد خانوادم قضاوت بشم، بجای اینکه با کمبودهایی که اونا دارن دیده بشم با دستاوردهای خودم دیده و شناخته بشم. من نباید از خانوادم هویت بگیرم.

    • وقتی تمرکزم از روی رفتارهای اشتباه و باورهای اشتباه خانوادم بردارم میتونم روی خودم تمرکز کنم. حتی وقتی دارن رفتارهای ناخوشایندی انجام میدن رفتارهایی که برخلاف قوانین جهان هست من شاکی نباشم و اعراض کنم و توجه نکنم بلکه نکته خوبی و پیدا کنم اولا و به اون توجه کنم و از طرفی بخودم بگم من چقدر میتونم تغییر کنم که از پیامدهای رفتار خانوادم به دور باشم.

    • یا مثلا بجای اینکه از گرونی گوشت و مرغ شاکی بشم یا بترسم(و بگم نکنه نتونم طبق روال قانون سلامتی پیش برم و کم بیارم!!! ) بیام و بگم چکار کنم که بتونم اینقدر پول بسازم که اصلا برام مهم نباشه گوشت چقدر گرون میشه، حتی ده برابر میشه، من باید چه تغییری در خودم ایجاد کنم. قیمت گوشت و مرغ و که نمیتونم کنترل کنم، ولی قطعاااااااا میتونم افکار خودم و کنترل کنم، زندگی خودم و کنترل کنم.

    • از کجا میتونم شروع کنم: اولاً زیپ دهنم و ببندم و از شرایط شکایت نکنم و اینقدر غر نزنم و اینقدر عوامل بیرونی و مقصر زندگیم ندونم.

    • چطوره که یسری از آدما بودن که هم زمان شاه خیلی خوب زندگی کردن هم بعد از انقلاب خوب زندگی کردن. یسری هم برعکس اینا که اکرثیت هستن. اگر میخوای متفاوت از بقیه عمل کنی متفاوت از بقیه عمل کن و فکر کن، واینستا شکایتهای بقیه رو گوش بده و تو هم ادامه بدی همون نتایج و میگیری که اون میگیره، باید راهی پیدا کنی حرفای شکایت بقیه رو نشنوی و اگر تو فضایی قرار گرفتم خودم شکایت نکنم و بگم نه من باید تغییر کنم و عوامل بیرونی ربطی به من نداره. جهان بیرون آینه منه اگر من تغییر کنم بیرون هم برای من تغییر میکنه برای من شرایط عوض میشه فارغ از اینکه برای بقیه خوب نمیشه اون دیگه به خودشون ربط داره …

    و اولین قدم برای این تغییر تمرین برای “ماندن در احساس خوب” با توجه به داشتها هام، زیبایی ها، اهدافم و بودن در فضای شکرگزاری است و من این تعهد و در خودم ایجاد کردم که در این مسیر ثابت قدم پیش برم. به امید الله مهربان.

    خدایا من و به سمت لذتها و نعمتها و سلامتی هدایت کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      سینا سبزواری گفته:
      مدت عضویت: 1257 روز

      سلام مریم عزیزم

      چقدر فوق العاده بود کامنتت و چقدر برای من درس هایی داشت که دقیقا نیاز داشتم بشنومش و بینهایت ازت سپاسگزارم بابت این کامنت ارزشمندِ زیبات.

      خیلی هدایتی بود جریان اینکه من بیام این فایل رو بیینم و کامنت شما رو بخونم.

      به یک تضادی بر خورده بودم که احساسم رو بد کرده بود

      این احساس بد به خاطر تمرکزم روی عامل بیرونی و عواملی که نمیتونم تغییرش بدم بود بعد یادم اومد که استاد فایلی با موضوع-تمرکز بر روی آنچه که میتوانم بهبود بدهم- روی سایت دارند. حسم گفت اونو ببینم تا جوابمو بگیرم.

      قبلا هم این فایل رو دیده بودم اما الان خیلی بیشتر درک کردم چون نیاز میدیدم درک کنم

      و بعدش کامنتت بسیار بسیار مثال واضحی بود برای موضوعی که درگیرش بودم و خیلی کمکم کرد

      سپاسگزارم ازت

      خداوند یار و نگهدارت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سیاوش گفته:
      مدت عضویت: 1544 روز

      سلام دوست عزیزم

      چقدر خوب نوشتی.این فایل نشانه روزانم بود و خیلی بهم کمک کرد و کامنتی که شما گذاشتی باعث شد درکم بالاتر بره و بیشتر و واضحتر به جوابم برسم.مثالهایی که زدی خیلی خوب بود و برای درک بهتر بهم کمک کرد.ممنونم از کامنت قشنگت.برات بهترینها رو آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مهدی افتخاری گفته:
      مدت عضویت: 2231 روز

      سلام و درودبه مریم عزیز

      خیلی عالی حق مطلب و این فایل رو ادا کردی با توضیحات زیباتون.واقعا در حین خوندن کامنت شما یاد صحبت‌های استاد عزیزم افتادم که این کامنتها مثل گنج میمونه و خوندنش درک عمیقتری از مطالب به ما میده .برای شما بهترین اتفاقات رو آرزومندم.در پناه خدای مهربان.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: