تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم - صفحه 48

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حکیمه کاظم زاده گفته:
    مدت عضویت: 1399 روز

    سلام روز به خیر

    دقیقا هر وقت گله وشکایت کردم اوضاع بدتر شد اما قبلا قانون را نمی دانستم الان که قانون را می دانم شروع کردم اما سالها اشتباه می کردم و حسابی هم اذیت شدم و روز به روز هم بدتر میشد و همه خدا و دیگران را مقصر می دانستم اما الان متوجه شدم جریان چیه

    تا قبول نکنی همه چیز خودتی اوضاع عوض نمیشه من تازه شروع کردم امیدوارم زودتر هم نتیجه بگیرم تا مصمم تر بشم البته کمی آرامشم بیشتر شده که اولین نتیجه اش هست اما به دنبال اوضاع بهتر و بهتر هستم

    سپاسگزارم از استاد عزیزبابت اطلاعات ناب و بی نظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 753 روز

    به نام خدایی که به تنهایی کافیست.

    سلام.

    خدارو هزاران بار سپاس برای قرار گرفتن در این مسیر.

    بستن زیپ دهان چه مسأله مهمی هست از وقتی به این مسیر اومدم هر جا لغزیدم همون جایی بوده که زیپ دهانم رو نبستم.

    وقتی بقیه دارن در مورد گرونی در مورد مشکلات کشور حرف می زنند باید زیپ دهانم رو ببندم گاهی صبحها برای ستاره قطبی می نویسم خدارو شکر امروز بیشتر سکوت کردم.

    سکوت وقبول مسولیت زندگی اینکه بدونم آنچه در زندگی من رخ می ده ربطی به عوامل بیرونی ندارد خودم مسولم وچه حس خوبی به انسان می ده چون دیگه از کسی ناراحت نمی شه کینه وخشم وعصبانیت نداره چون می دونه که هر موضوعی پیش می یاد خودش با باورهاش ساخته.

    قبلاً که به چشم زخم وحسادت دیگران و این جور مسایل باور داشتم سر هر موضوعی که پیش می یومد یا مشکلی داشتم چون بقیه رو مسول می دونستم ذهنم همش درگیر بود حتی تو خواب باهاشون دعوا می کردم ولی حالا خیلی بهتر شدم و ذهنم آسوده تر.

    حالا می دونم اگه فراوانی وشادی وخوشبختی می خوام باید خودم بسازمشون با باورهای درست .

    خداوند به من نزدیک هست نزدیکتر از رگ گردن واو منبع خیر و خوشی وخوشبختی هست هر آنچه از طرف خدا باشه فقط خیر هست او جهان وانسانها رو خلق کرد تا گسترش بده جهان رو و این میسر نیست مگر با فراوانی با ثروت با شادی.

    می خوام از امروز مدام این جمله شما رو به خودم بگم

    زیپ دهانت رو ببند

    هر اتفاقی تو کشور بیفته تاثیری روی زندگی تو نداره اگر خودت باور نکنی

    اگر چیزی گرون شده به گفته مردم تو باید ثروت بسازی تا برات مهم نباشه

    اقدامات مسولین تاثیری بر تو نداره چون تو خودت زندگیت رو می سازی.

    وخدایی که به تنهایی کافیست.

    استاد متشکرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1383 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزو خانم شایسته

    روز 122

    اگاهی هایی ک امروز دریافت کردم

    «« من این حس، انرژی، خدا یا هر آنچه می نامیمش را باور کردم.

    آن زمان که از من خواست که آرام باشم و فقط شروع کنم و هدایتم با اوست، به یقین هدایت شدم و همه چیز در زندگی ام با او معنا یافت.

    خداوند به شکل هر آنچه در ذهنت بسازی، وارد زندگی ات می شود، همانگونه که به شکل باورهای سلیمان نبی، برایش خدایی وهاب شد و در قالب قدرت و ثروت، وارد زندگی اش شد. همانگونه که برای ابراهیم، از آتش تبدیل به گلستان شد.

    خداوند مثل آبی است که به شکل ظرف باورهای تو در می آید. باید ببینی چه ظرفی برای او ساخته ای؟!

    زیرا می تواند ظرفی باشد در قالب خانه ای زیبا، سفری رویایی به زیباترین نقاط دنیا، خودرویی با امکانات عالی، رابطه ای توام با عشق و مودت، سرمایه گذاری هایی سود آور، سلامتی و آرامش و همه چیزهای خوب

    یا بر عکس، نگرانی هایی مثل اجاره خانه، قسط، بدهی، روابط نامناسب، بیماری های مختلف و…

    حال که خداوند همه چیز است، می خواهی برای تو چه شکلی داشته باشد؟

    ثروت باشد یا فقر؟ درمان باشد یا درد؟ عشق باشد یا نفرت؟ آسان باشد یا سخت؟

    بپذیر، ایمان بیاور که هیچ محدودیتی برای این خدا نیست. بدان خدا چیزی جدا از ما نیست و درگیر هیچ قالب و واژه ای نباش.

    هرچه بزرگتر فکر کنی، هرچه باورهای قدرتمند کننده تری درباره ثروت، سلامتی، روابط زیبا و… بسازی، این انرژی به شکل زیباتری وارد زندگی ات می شود و به همان میزان، نگرانی هایت را کمتر، آرامش ات را بیشتر و جهانت را زیباتر می نماید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  4. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1334 روز

    به نام خدا

    سلام به شما استاد عزیزم

    واقعا وقتی دنبال موفقیت باشیم راهی جز تمرکز روی کار خودمون وخودمون نداریم

    برای موفقیت ما باید هم شخصیتمون و مهارتمون و کسب و کارمون رو رشد بدیم

    وقتی ما بخوایم بهوته بیاریم و تمرکز کنیم روی مسائل حاشیه ای

    دیگه نمیتونیم روی شخصیت و خودمون تمرکز کنیم

    هربارکه روی مسائل دیکه جز خودمون تمرکز کنیم و دنبال مقصر باشیم اون داستان دائم تکرار میشه

    و هر بار ما بیشتر معترض میشیم

    همه ادمای موفق فقط خودشون رو انالیز میکنن تا بهبود بدن فقط دنبال بهتر شدن خودشون هستن

    دنیای بیرون بهتر نمیشه تا زمانی که ما بهتر نشیم وقتی فقط خودمون رو مسئول بدونیم سعی میکنیم خودمون رو بهبود بدیم نه زوراضافی برای بهبود بیرون که نتیجه ای هم نداره

    مثل خود شما که سال 88 با اون شرایط تنها شخصی بودین که کارشو راحت انجام میداد و بدون توجه به معترضین و کسی هم بهتون کار نداشت چون درون شما چیز دیگه و باور های دیکه داشت کارارو انجام میداد

    در پناه خدا به امید موفقیت های روزافزون🫡️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 743 روز

    1403/8/12روز 119

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد ومریم عزیزودوستان گل

    خدایا شکرت که امروز هم زنده ام و میتونم زندگی لذتبخشی داشته باشم.

    وقتی همه اتفاقات و شرایط و شکست ها و … میپذیری و قبول میکنی که خودت مسئول بودی اولش یه آرامشی میاد سراغت و ذهنت باز میشه و میگی خب حالا باید چیکارکنم کلی مسیر برات بازمیشه و کلی امید توی دلت زنده میشه و باعث میشه که حرکت کنی

    من میپذیرم هر اتفاقی که برام میفته خودم باعث شدم

    من میپذیرم هر آدم نامناسبی که میاد توی زندگیم خودم باعث شدم

    من میپذیرم هر شکستی که خوردم خودم باعث شدم

    من میپذیرم به هرجایگاهی که میخواستم نرسیدم خودم باعث شدم

    من میپذیرم اگر شرک داشتم خودم باعث شدم

    من میپذیرم اگر بهم احترام نذاشتن خودم باعث شدم

    من میپذیرم اگر ازم سواستفاده شد خودم باعث شدم

    من میپذیرم اگر رشد و پیشرفت نداشتم خودم باعث شدم

    خدایا شکرت بخاطر اینکه دارم خودم و بهتر میشناسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1316 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان.

    سلام و درود به نشانه روزم!.

    …نشانه ایی که در این ساعت،’باران رحمت الهی می بارد…

    و سرتا پایم گوش بفرمای نشانه پروردگارم.از زبان شیرین استادم می باشم.

    سلام و درود به بهشت همیشه جاویدانم!بهشتی که هر ثانیه و هر ساعت و هر روز و ماه ها سالش…برای ذهنم من جاویدان می شود..

    میخام از خودم از سالهای قبل که این تفکر زجر آور ‘را داشتم،برای ذهن نجواگرم بنویسم..

    دقیقا منم همیشه از زندگیم از جامعه ام از همه چیز توهین میکردم..و ناگفته نمونه زندگیم هیچ وقت خوب که نمیشد بدترم میشد.

    یا مشتریایی که داشتم بخاطر افکار و باورام.و بخاطر نبود اعتماد بنفس و عزت نفس…همیشه مورد قربانی قرار میگرفتم…و میومدم با ایشون یا عوامل بیرونی که محیط کارم یا شرایط زندگیم بود گله و شکایت میکردم..

    و این الگوی تکرار شونده رو تو تمام مشتریام میدیدم..

    استاد عزیزم..چند روز خداوند منو هدایت کرد به بهترین خدمات شهرم که تو حیطه شغل خودم بود…و بعد از اینکه که دیگه مهلت اونکار تموم میشد..و جنسمو میگرفتم.شروع میکردن..که پول نیست!مردم بخاطر این قد تومن.چونه میزنن..قرضی زیاد دارییم..یا یجاهایی یسری باورا رو میگفتن..

    و من تو این سفر بخاطر رشدم بود..اصلا بخاطر فروش نبود..

    چون من قابلیت فروش رو نداشتم.با وجود اینکه سالیان سال کار میکردم..اینقدر شخصیت درونیم.که همون عزت نفسم بود…اینقدر کوچک و پر از ترس بود…

    که حقیقتا همیشه الگوهای تکرار شونده رو از مشتریام میدیدم..

    و یسری باجها و بخاطر بازم شخصیتم بود..از اونا دریافت میکردم…

    میخام بگم…

    کارکرد پایینم از شغل و حیطه کاریم…و چک و لگدها…از خانواده از دوست از پدر از مادر. از خواهر.از برادر همه اینها..خودم برای خودم ایجاد میکردم..

    واقعا متعفن بود..مثل توالتی که سرش بازه ..و بوش همجا پخش میشه…

    دقیقا همینجور…میخام مشکل شخصیتیمو به این کتگوری ربط بدم..تا ذهنم بدونه چقدر من شخصیتی غیر قابل تحمل داشتم…

    اینقدر چک و لگد خوردم..به یه بلاهایی دچار شدم..که هر روز قربانی افراد میشدم..

    اتفاقا دوره دوم عزت نفس رو به کمک الله.شروع کردم راجع بهمین نوع شخصیت بود..

    میخام بگم در نهایت..همه چیز شخصیته..

    فردی که با خودش.اطرافش.و خانواده.و جهانش مشکل داره…

    هیچ وقت بجای خوب نمیرسه…هیچ وقت زندگی آرامشی رو نداره..

    و سعی کردم..کم کم با تکامل..یکی یکی سر،’ببرمو برم جلو..

    و میدونم این ضعف همیشه هست.و باید همیشه روش کار کنم.

    هر جا ذهنم داره شروع میکنه.همون لحظه با توکل بخدا و هدایتهاش.اونو تو مسیر راست فرمون میدم..

    این چند ماه..که دارم روی شخصیتم کار میکنم.بخدا همین 6ماه که تمرکزش زیاد شده..برای دریافت الهام و ساخت بیزنسم…چه درهایی بروم باز شده.و چه ورژنهایی از خودم میبینم..

    همین روز گذشته با یکی از نزدیکانم.یه سفر چند ساعتی داشتیم…ایشون شروع کرد یسری حرفها و شکایتها کرد..و ناگفته نمونه یسری حرفهاشم لابلاش خوب بود..

    ولی بیشتر شکایت که چرا فلان.چرا اینجور..بعد من بقول شما داشتم تو ذهنم میگفتم حق نداری حرف بزنی کارش نداشته باش.

    وقتی صحبت کرد…گفت خودم میدونم اینکار اشتباهه.دیگه چرا دارم میگمش..

    خودشم تایید میکرد اون موقعیت براش نامناسبه.خوب حرف که زد خودشم برگشت به حرف خودش..

    ولی من سعی کردم نظر ندم.چون میدونم هر کسی طبق باورای خودش نتیجه میگیره..

    من نمیتونم هیچکسی رو تعقییر بدم..

    من سمت خودمو درست میکنم و با هدایت خدا پیش میرم..

    اینجور موقعها سعی میکنم راجع به هر چیزی فقط زیپ دهنمو بکشم.هر جا هم اگه صحبتی بشه فورا محل رو ترک میکنم..

    ولی قبلانا همون ایه ایی هست که میگه آنهایی که می دمند..سوره ناس…قضاوت ممنوع ! عوامل بیرونی ممنوع!

    من همیشه جنگ و دعوا بخاطر عوامل بیرونی داشتم..و سعی کردم دخالت کردن رو که از پاشنه های بزرگم بود بزارم کنار..و میدونم اگه بهش بها بدم بازم برمیگرده…

    و سعی کردم هر جا داره تعفنشو نشون میده..دوری کنم…و بگم نگاه کن…مواظب باش…

    ……….

    هر چقدر از این شخصیتم بگم بخدا کمه..و من دارم با دست خودم،’خودمو چال میکنم..

    من روز اول عید از خداوند خاستم..که دوره عزت نفس رو بخرم.بخدا همه چیز دست به دست هم داد.دقیقا در زمان مناسب و در مکان مناسب برام چیدمان شد…

    خیلی خیلی بی نهایت خوشحالم..

    همون مصاحبه آقای محترم پپ…که شما استاد عزیزم گفتین…

    ایشون افراد با شخصیت عالی رو برای تیمش انتخاب میکند…

    واقعا شخصیت همه چیزه و میدونم این موضوع مهم..هر چقدرم روش کار کنم بخدا کمه..یجاهایی کم میارم..ما انسانیم..ولی تنها باوری که بهم قدرت میده..

    تحسین و اعتماد بخداوند و هدایتهاش..

    و این باور به قدرت خدا!.که همه چیز برای من افریده و طی این مدت منو از شخصیت متعفنم نجات داد…

    من چجور میتونم از این خدای عزوجل دوری کنم..دیگه اینقدر صدای قلبم زیاد شده که نمیتونم یه ثانیه برگردم به ادم قبل..

    نمیگم!ناگفته نمونه ما انسانیم یوقتایی شرایط بهمون فشار میاره ولی خیلی سعی میکنم..

    داشته هامو میبینم.یا یچیزهایی خداوند از گذشته ام بهمون نشون میده..

    میبینم اره…من خیلی خوبم خیلی شرایطم عالی هست …

    همین سلامتی..که دارم.همینکه که فکرم تعقییر کرده از همه چیز عالیه!…

    ….

    در نهایت میخام بگم تعقییر شخصیت از همه چیز مهمه…

    تا شخصیت من تعقییر نکنه تا شخصیت من بزرگ نشه ..تا شخصیت من الهی گونه نباشه …هیچ چیز در دنیای بیرونی من …تعقییر نمیکند..

    من فاطمه علی پور از زمانی که شخصیتم تعقییر کرد..از همون لحظه زندگیم از همه لحاظ تعقییر کرد..شرایطم تعقییر کرد..با احساس خوب و ارامش تونستم خیلی از چیزها رو بنفع خودم تموم کنم!

    شرایط مشتریام تعقییر کرد.

    شرایط کاریم تعقییر کرد.

    روابطم با افراد تعقییر کرد.

    روابط با خانواده ام تعقییر کرد

    روابطم با دنیای اطرافم تعقییر کرد..

    و خیلی خیلی بهتر و جسورتر شدم..و ترسهایی که یه عمر گریبانم بود بازم نکته سنج میکنم.رحمت الهی شامل حالم شد…تعقییر کرد..

    و هر چقدر از این شخصیت بگم کمه…

    شخصیت همه چیزه…

    یه ادم درغگو.یه ادمی که بخاطر ترسش دروغ بگه…خودم جزوش بود…

    یه ادمی که شرایط بیرونی اش رو دخیل بدونه برای روابط زندگی اش….بهیجا نمیرسه..هر روز اون نکته بولد میشه…و مورد قربانیها قرار میگیره..

    یه ادمی که حالش با خودش خوب نباشه و با خودش در صلح نباشه..نمیتونه زندگی ارامشبخشی رو داشته باشه…

    اتفاقا حدودا من یه سریال زیبایی از یکی از شبکه های ماهواره ایی رو نگاه میکردم..

    بنام صفریچ.!

    یفرد امریکایی بود.ایشون مهاجرت میکنه به انگلیس…و فردی بوده که توی زمینه پوشاکی .بسیار موفق بود.اینقدر این فروشگاهش بزرگ و با اجناس شیک و عالی و تم.هایی که توی جشنهای سالیانه توی فروشگاهش استفاده میکرد..بسیار زیبا بود.که تمام افراد،’ انگلیس رو بخودش جذب کرده بود..

    .

    ولی این شخص بخاطر باوراش..الان یه لحظه یادم اومد..داستانشو بگم!

    ناگفته نمونه…بخاطر اعتماد بنفس بالا و کار کردن و موقعیت کشور انگلیس رو خیلی خوب میدونست.و یفردی با تلاش و پشتکار قوی داشت..فروشگاهش خیلی زیبا و همه جوره عالی بود..و با مدیریت عالی با دو نفر!. یه خانم و یه آقا..بخوبی مدیریت میکرد..

    ولی…….

    ولی…. این شخص بخاطر باورهاش توی عزت نفسش.که همون شخصیت بود..که الان متوجه شدم.نسبت به قبلا…

    بخاطر همون ضعف شخصیتیش..و بخاطر رفیق باز بودن..و اعتماد کردن به افراد…باعث شد خانمش و خانوادشو از دست بده..و کل فروشگاهشو اون افرادی که باهاش بدرفتاری میکردن.(بخاطر خودش بود)و همون حس حسادت داشتن(بازم بخاطر خودش)..کل زندگیشو از دست بده…

    میگم!همین چیزی که شما استاد عزیز…میگین..همه چیز شخصیته..دقیقا همینه..

    بخاطر شخصیت ایشون…و باوراش و افکارش…چه ضربه هایی ایشون خورد..و در ادامه داستان این شخص در یکی از ،از محله های،’ قدیمی ‘پایین شهر انگلیس فوت کرد…

    …….

    واقعا همه چیز شخصیته…اگه شخصیت ما تعقییر کند.همه چیز در زندگیمون تعقییر میکند..

    پس ….نتیجه!…

    دنیای اطرافم.از شخصیت درونی من پر و بال میگیرد…

    دنیای اطرافم از فرکانس منه..من باید خیلی خیلی مواظب باشم که بجای بدبیراه گفتن از شرایط کنونی ام….بگردم تو درون خودم ..چه رفتاری از من باعث میشه من تو دام شیطان بیفتم..

    خداوند توی این آیه سه قل میگه…مخصوص سوره ناس…انهایی که در گره ها می دمند..الله اکبر…

    واقعا هر چقدر بدمی’ تو حرفهای،…پشت سر هم دوره خودش تنیده میشه!..

    مثل گلوله ایی از بافت نخی هست که هر چقدر گلوله ایی’ بافتش قوی تر میشه.

    مخصوصا صحبتهایی که بیین افراد انجام میشه..

    اینجور موقعها باید خیلی مواظب باشیم زیپ دهنمونو بکشیم..

    و نخاییم همرنگ جماعت بشیم…

    همیشه بهمون ،’این باور رو میقبولوندن…

    که خاهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!

    نمیدونم از چه باوریه…

    ولی میدونم هر چیزی که از طرف جامعه ما رو از وجود خودمون و ارامشمون بهم میزنه…باید دوری کنیم اعراض کنیم…

    و نخاییم مثل بقیه فکر و عمل کنیم و مثل اونا نتیجه بگیرییم..

    همیشه من بدنبال آرامشی بودم..درسته تو اون وضعیت اسف بار بودم..ولی همیشه نور الهی رو میدیدم..و میگفتم خدا این چیه…

    و لطف خدا شامل حالم شد که بیام اینجا…بتونم زندگیم را در تمامی جنبه ها عالی و بهتر کنم!..

    تشکر از شما استاد عزیز که قانون الهی رو در تمام جنبه ها و افراد موفق برای ما بازگو میکنید…

    به امید بهترینها برای شما استاد عزیزم!..سپاسگزارتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    صنم احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2135 روز

    به نام خدایی که هر چه دارم از اوست

    سلام استاد عزیز و دوستان خوبم

    من میخوام از تجربه خودم بگم در مورد این فایل، شاید به جرات بگم من هم مثل بسیاری از افراد جامعه همین دیدگاه رو داشتم و به جای مسئول دونستن خودم و برداشتن تمرکز از روی دیگران و تلاش برای بهبود افکار و باورهام،مدام خودم رو اسیر شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی که توش بودم میدونستم، همیشه در حال شکایت بودم. یادمه وقتی به عنوان کارشناس آزمایشگاه تو بیمارستان کار می‌کردم مدام علت عدم پیشرفتم رو دلایل مختلف مثل کلاس های عملی نامناسب دانشگاه، کم سوادی اساتید، فاصله ی زیاد بین علم آکادمیک و علم تکنیکال در ایران و موارد دیگه رو عنوان میکردم، تو اون چهار سال که میتونست یه دوره ی طلایی برای من تو کار باشه، به دلیل همین نگرش منفی متاسفانه من از آزمایشگاه و کارکردن توی این کار به شدت سرخورده و متنفر شدم و این در حالیکه بود که بعضی از دوستان من تو کار خیلی پیشرفت کردند و حتی به کشورها و شرایط بهتر هدایت شدند. بعد به کارها و شغل های دیگه ای هدایت شدم ولی متاسفانه باز هم مشکلات و چالش های به ظاهر حل نشدنی تموم نمی شد، و من هیچ وقت از زندگی لذت نبردم، من چند سال هست که جسته و گریخته از فایل های رایگان استاد استفاده کردم و حتی برخی محصولات رو هم خریده بودم، اولین چیزی که توجه منو جلب کرد این بود که مدام تو همه ی فایل ها این نکته مدام تکرار می شد که تو فقط میتونی روی خودت تمرکز کنی، خودت رو بهبود بدی و بعد یا شرایط بیرونی تغییر میکنه و یا تو از اون شرایط، به اوضاع بهتر هدایت میشی، این موضوع مشکلات منو در مواجه با مسائل بیرونی، به شدت کاهش داد، و من متوجه شدم که توی همین شرایط که همه می نالن از اوضاع، چطوره بعضی ها مدام در حال پیشرفت هستن؟!!! با این تغییر نگرش، به هر اندازه که این باور در من قوی تر شد مشکلات هم رو به کاهش بود، اما از وقتی متعدانه تر و آگاهانه شکایت نمی کنم و غر نمیزنم و مهم تر اینه که تو بحث های بیهوده و سرشار از گلایه و شکایت دیگران از اوضاع شرکت نمی کنم اوضاع هر روز بهتر و نتایج ملموس تر میشه، مهم ترین اثرش برای من، بهبود مشکلات عصبی جسمانی من بود، و اینکه به جای کوه ساختن از کاه مشکلات، سعی کردم در مواجه با چالش ها با تغییر زاویه نگاهم دنبال چاره باشم، خیلی مواظب رفتار خودم هستم که عوامل بیرونی و دیگران رو مسئول روند زندگی خودم ندونم، مطمئنم که با تمرکز روی بهبود خودم ظرف وجودی من برای پذیرش نعمت های بزرگ تر و بیشتر، آماده تر و وسیع تر میشه. بابت آشنایی با استاد و درک این قوانین فوق العاده بینهایت سپاسگزار پروردگارم هستم که هر چه دارم از اوست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    زمانی که با تضاد و ناخواسته ای مواجه می شویم که نمی توانیم آن را تغییر دهیم باید بتوانیم:

    به جای شکایت و اعتراض کردن تمرکز خود را بر چیزی قرار دهیم که قادر به بهبود یا تغییر آن بوده و سمت خود را عالی انجام دهیم

    به جای غر زدن و شکایت کردن و مقصر دانستن عوامل بیرونی : بر روی خودمان کار کنیم

    افراد با ذهنیت شکست خورده : همواره عوامل بیرونی را مقصر می دانند

    افراد با ذهنیت موفق: همواره خود را مقصر می دانند

    هنگامی که شکست می خوریم:

    بدانیم باورها و فرکانس های ما مشکل داشته و از دیگران انتقاد نکرده و تقصیر را به گردن دیگران نیاندازیم

    احساس خوب را: به عوامل بیرونی متصل نداریم مهم و موثر دانستن عوامل بیرونی شرک محسوب می شود:

    ما باید در باورها و نگرش های خود تغییر ایجاد کنیم

    اگر شرایط ناجالب و نامناسب داریم: باید خود را مقصر بدانیم

    به اندازه ای که بتوانیم هنگام مواجه با شکست ها خود را مسئول رخ دادن آنها بدانیم: به همان اندازه اتفاقات بهتری را برای خود رقم زده ایم

    به اندازه ای که بتوانیم درک کنیم که ما با باورها و فرکانس های خود اتفاقات زندگی مان را خلق می کنیم:

    به همان اندازه می توانیم اتفاقات را به نفع خود تغییر داده و نتایج بهتری کسب کنیم

    اگر عوامل بیرونی را موثر بدانیم: از آن جا که عوامل بیرونی قابل کنترل و تغییر نیست نمی توانیم شرایط و موقعیت ها را به نفع خود تغییر دهیم

    به هر چیزی توجه کنیم: از اساس همان را جذب می کنیم اگر فکر می کنیم که عوامل بیرونی اتفاقات زندگی ما را رقم می زنند آنها قادر خواهند بود اتفاقات زندگی ما را رقم بزنند

    اگر می خواهیم نتایجی متفاوت از عموم جامعه کسب کنیم: به شیوه ای متفاوت از عموم جامعه عمل کنیم

    به جای تمرکز بر شرایط ناجالب و نامناسب از خود سوال کنیم:

    ما چگونه می توانیم افکار و باورهای خود را کنترل کنیم و از تضادهای رخ داده شده به نفع خود استفاده کنیم؟

    چگونه می توانیم به این شیوه عمل کنیم؟

    قدم اول این است که:

    در مورد اتفاقات نامناسب و ناجالب صحبت نکرده غر نزده شکایت و اعتراض نکنیم

    عوامل بیرونی را مقصر ندانیم

    جهان بیرون: آینه ی درون ماست اگر باورها و فرکانس های ما تغییر کند شرایط و موقعیت برای ما و نه دیگران تغییر خواهد کرد

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 660 روز

    الهی به امید تو دلبرجانم

    امروز نیت کردم خدایا مسیرم درسته؟ باید ادامه بدم؟

    پاسخ آمد تمرکز کن بر آنچه میتوانی بهبود دهی

    آخه چه پاسخی واضح تر از این میتونستم دریافت کنم؟!

    میخوام به خدا اعتماد کنم

    نیازی نیست من نگران باشم که آیا انسان های مناسبی اطرافم هستن یا نه

    این کار من نیست! :)

    من فقط میتونم خودم اون آدم مناسبه که میخوام باشم ، دنیای بیرونو خدا به عالی ترین شکل ممکن به نفع من میگردونه

    خدایا شکرت که نیازی نیست نگران دنیای بیرون باشم

    خدایا شکرت که میتونم تغییر بدم درونمو و این قانون بر جهان حاکم کردی که با تغییر درون؛ بیرون هم تغییر میکنه ! چطور میشه ذوق نکرد و قلب قلبی نشد با این خبر خوب …

    خوشا آنکه راز داند

    داند که خوشی خوشی کشاند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1004 روز

    بنام خدا

    یه همزمانی جالب اتفاق افتاد من امروز اومدم روزشمار تحول زندگی من رو بنویسم چون میخواستم بادقت وتمرکز صحبت های استاد رو گوش بدم اول کامنت نوشتم وبعد شروع کردم به دیدن وگوش کردن باتمرکز به این فایل

    انقدر برام جالب بود که استاد داره دقیقا راجب مساله ای که من کامنت نوشتم صحبت میکنه

    این هم زمانی یعنی من در مکان درست درزمان درست درمدار درست هستم

    خیلی خوشحالم حسم عالی شد

    اینکه همه رو مقصر میدیدم توی مشکلاتم

    عامل بیرونی ،خانواده،خانواده همسرم ،همسرم وووو…

    من باید تغییر میکردم این فشاری بود که ازدرون که باید باورام تغییر میکرد

    وقتی توی یک مشکل گیر میکنم فکر میکنم فقط من توی اون شرایطم

    واقعاً شخصیت آپشن خییلی مهمیه واگر کسی که فاقد اعتبار شخصیتی ازنظرمن کاملآ کنسله ومن قبلاً به خاطر عدم لیاقت خودمو تاحد کسی که اصلأ درشان من نیست پایین میاوردم

    هنوزم گاهی واکنشی عمل میکنم ولی مهم اینه متوجه ام ریشه مشکل از کجاست

    من به خاطر اتفاقات تکرار شده باورم این بود که بعضی‌ها نمیزارن من زندگی خوبی داشته باشم

    حالا فهمیدم که من متعهد نبودم و ضعیف بودم که اجازه میدادم دیگران بیان وسط زندگیم وبعد شاکی بودم که چرا دخالت میکنن ؟؟

    ازوقتی قدمها رو کار کردم وروان شناسی ثروت یک رو دارم کار میکنم واقعاً رفتارام باورام شخصیتم کاملآ تغییر کرده اینو وقتی فهمیدم که توی یه اتفاق مشابه رفتار متفاوت واگاهانه داشتم

    استاد تک تک صحبتهای شما در فایلهای دانلودی ومحصولات ودوره روانشناسی ثروت یک رو متعهدانه عمل میکنم

    من باید میتونستم ذهنمو کنترل کنم ،باید خودمو جایگاهمو پیدا میکردم

    من واقعاً ازدست دخالتهای این ادم که مادر همسرم بود زندگیم متشنج شده بود

    من کارهای زیادی میکردم

    مثل فاصله گرفتن ،سکوت،قهر،تاشاید متوجه رفتارش بشه و امیدوار بودم یه روزی متوجه اشتباهش بشه وبیاد دست از کاراش برداره

    ولی ازاونجا که این یک عامل بیرونی بود این اتفاق هرگز نیفتاد وبدتر شد

    ومن زمین وزمان مقصر میدونستم همسرم که چرا تو فلان کارو نکردی چرا فلان حرف نزدی ووووو….

    تااینکه این بار خیلی جدی وبااحترام نذاشتم این اتفاق مجدد تکرار بشه

    من وقتی داشتم ذهنمو کنترل میکردم به شدت فشار روم بود منی که عادت داشتم واکنش نشون بدم سکوت سخت بود عادت هارو تغییر دادن واقعاً سخت بود ولی من میخواستم بهای تغییر عادتهامو بدم

    من بودم که باید تغییر میکردم چون اون ادم اصلأ به رفتارش فکر نمیکرد که درسته یا اشتباه ولی من دیگه نمیتونستم به این طرز رفتار ادامه بدم

    این چرخه معیوب شکست به لطف الله

    وقتی کسی سمپاشی میکنه وهمیشه داستان داره نمیتونه توی زندگیم حضور داشته باشه

    تغییر رفتارم اصلأ برای اون ادم خوشایند نبود ولی مهم نبود من باید ازدرون باورامو رفتارمو تغییر میدادم

    خیلی راحته دیگران رو مسول زندگیت بدونی ولی وقتی باوجود حق به جانب بودن ازخدا خواستم بهم بگه چیکار کنم وقتی بهم گفت انجام دادم

    مریم مقصر تویی که اجازه دادی این آدم تااینجا پیش بیاد با نااگاهیات ،با ضعیف بودن ،اومدم سهم خودمو نقش خودموپیدا کردم وازبازی روانی اومدم بیرون

    خدایا شکرت استاد عزیزم همه حرفات حق

    تاابد حققققق من دستاتو میبوسم که الگوی موفق زندگی منی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: