مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

1410 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1210 روز

    بنام خدای مهربان

    بنام خدای گلزن گل طلایی

    الحمدلله رب عالمین

    خدای من همیشه پرتابهایش 10امتیازی است.

    خدای من هرلحظه توپ نیروی خیر را به زندگی من پرتاب می‌کند.

    خدای من درهرحالتی که هستم مرا هدایت می‌کند. یعنی همواره با من صحبت می‌کند ونیاز ها و خواسته‌های مرا با من در سکوت بیان می‌کند. از من می‌خواهد که‌ آن خواسته ها را از او طلب کنم.

    ادعونی استجب لکم.

    هراتفاقی که می‌افتد خیر من در آن است.

    الخیر فی واقعه

    یعنی که یا موفق می‌شوم و یا تجربه کسب می‌کنم.

    وقتی موفق می‌شوم سپاس گزار خداوند هستم و وقتی تجربه‌ام زیاد می‌شود، به خداوند امیدوارتر می‌شوم ،به صحبت‌هایش دل گرم تر می‌شوم. چراکه کسی مرا درک می‌کند.

    مرا راهنمایی می‌کند.

    با من عشق بازی می‌کند.

    در قلبم و جانم می‌نشیند.

    حتی یک لحظه هم از من دور و غافل نمی شود.

    قادر کل شیئ

    حتی وقتی خوابم و هیچ احساسی ندارم روحم را با خود به پرواز می‌آورد.

    آهسته تر از نسیم مرا به خواب می‌برد.

    سبک‌تر از پروانه به رویا می سپارد.

    بار دیگر مرا هدایت می‌کند. خسته نمی‌شود. مرا قوی تر می‌کند. به بازی جدید با نیروی بیشتر تشویقم می‌کند.

    بهشت را برایم تجسم می‌کند.

    ترس هایم از من می‌گیرد.

    غمهایم را از دلم پاک می‌کند.

    با بوسه‌ای کامم را شیرین می‌کند.

    هرلحظه فرستی بهتر از قبل برایم فراهم می‌کند.

    به من می‌گوید که خودم را به او بسپارم.

    و من

    امروز تسلیم او هستم.

    هرچه از خداوند بر من برسد من به آن محتاج هستم.

    خدای من ،بسیار بسیار سپاسگزار هستم که که در تمام دلم هستی.

    بسیار خوشحال هستم که در هرلحظه ام از زندگی هستی.

    خیلی خیلی زیاد لذت می‌برم که در تمام جهان ترا می‌بینم.

    به هر جا بنگرم کوه و در و دشت

    نشان قامت رعنا ته بینم.

    وقتی گیاهان و درختان شب به یاد می‌آورم و درختان الان تابستان را می‌بینم. ایمان به خداوندرا در هرلحظه و رشد آنان می‌بینم.

    وقتی چراغی روشن می‌شود و روشنایی را استمرار می‌دهد نشان هرلحظه ایمان را می‌بینم.

    وقتی سوار مترو می شوم باید هرلحظه حرکت کند تا به مقصد برسد. یعنی تداوم ایمان را احساس می‌کنم.

    وقتی اتومبیلم را روشن می‌کنم برای حرکت باید گاز بدهم و این کار را تکرار کنم تا حرکت کند.

    پس باید ایمانم را هرلحظه تکرار کنم تا باعث نتیجه توحیدی شود.

    به این کارم باید امیدوار باشم تا توانم بیشتر شود و با لذت راه را بروم.

    اعوذ بالله من شیطان رجیم

    پناه می‌برم به خداوند از نجواهای شیطانی.

    وقتی خداوند با من هرلحظه گفتگو می‌کند از دست شیطان هیچ کاری بر نمی‌آید.

    خداوند همه چیز جهان است.

    من الان در بهشت خداوند هستم.

    من جایی هستم که خداوند حضور دارد.

    من همه کارهایم را به خداوند سپرده ام.

    خدای من، مشاوری توانا است. پزشکی زبردست هست. فرمانروای قدرتمند جهان است. پرورش دهنده و گسترده کننده هرلحظه جهان است.

    من ذره‌ای از خداوند هستم.

    من هرچه در جهان هست را لایق هستم از آرامش و پول و ثروت و سلامتی و روابط خوب وعالی . من لایق بهشت در این دنیا وآخرت هستم.

    من لایق احساس خداوند در قلبم هستم.

    من لایق احساس خداوند در زندگی‌ام هستم.

    من لایق استاد خوبم و دوستان عزیزم که دستان عاشق خداوند هستند،هستم.

    من عاشق سفر عاشقانه تحول زندگی‌ام هستم.

    هذا من فضل ربی.

    این هم از فضل خداوند است.

    استاد خوبم

    چه زیبا از گفتگوهای ذهنی می‌گوید.

    خداوند هم زیباتر و ساده تر در گوش قلبم زمزمه عاشقانه می‌کند.

    استاد!

    مدت هاست که احساس می‌کنم هیچ نمی فهمم. ولی کسی دست دلم را گرفته و با خود به کوچه باغها می‌برد. به تفریح می‌برد. به لب جوبار می‌برد.

    بر نوک ابرها در نزدیکی غروب حالت نور مخفی خانه ها را دارد می‌نشاند. چیزهای نشانم می‌دهد که درک نمی کنم ولی احساس خوبی دارم.

    فکر میکنم بت قایقی به دریا افتاده‌ام. غرق تماشای هستم. پارو ندارم ولی به هرجایی که می‌خواهم می‌روم.

    چه لذتی دارد.

    فکر می‌کنم بعد ازغذای لذیذی ،قهوه‌ای سرو شده و در بالکن رو به آفتاب در حال تماشای دور دست ها هستم.

    چه سفر عجیبی است.

    دیگر مدت هاست از کار کردن خسته نمی‌شوم. نه این که خسته نمی‌شوم بلکه از کارم دل آزرده نمی‌شوم.

    برای اینکه من در حال انجام مهمترین و با فضیلت ترین کار جهان هستم.

    من معنویترین کار جهان را انجام می‌دهم.

    من هرلحظه در حال تلاش برای نزدیک شدن به خداوند هستم.

    من می خواهم ثروتمند شوم تا بهتر زندگی کنم و الگوی برای نزدیک‌تر شدن به خداوند باشم.

    من ذره‌ای از ثروت‌های خداوند هستم.

    من تلاش می‌کنم تا خداوند را به عنوان ثروتمند ترین و قدرتمند ترین در جهان نشان دهم و معرفی کنم.

    من تلاش می‌کنم که خداوند را در انجام تمام کار هایم اجازه دهم و خودم را تسلیم او کنم.

    استاد خوبم از شما سپاس گزار هستم. که خیلی خوب وراحت مفهوم فرکانس و گفتگوی های ذهنی را تشریح کردید.

    این هم از فضل خداوند است که استاد عباسمنش سر راهم است.

    خداراشکر که به ایستگاه 50 سفرنامه تحول زندگی من رسیدم.

    احساس می‌کنم که در من کسی هست و مرا در خود پناه داده است.

    شاد و ثروتمند و آرام باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    فرشته شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    بنام خداوند بخشاینده‌ی مهربان

    بنام خداوندی که مرا خالق افرید

    بنام خداوندی ک در هرلحظه و هرلحظه در هر دم و بازدمم کنارم است

    سلام به استاد گله خودم

    .

    استاد روزی ک این فایل رو شنیدم خیلی برام عجیب بود

    برای اینکه امتحان کنم ببینم پچ‌پچ‌ های ذهنیم چیه

    ی دو سه ساعتی فقد گوش دادم

    دیدم وای برمن چقدر تباهه چقدر این درون من درباره موضوعاتی داره صحبت میشه که من اصلا نمیخام تو زندگیم تجربش کنم

    یادمه روزای اول روزانه یکی دوبار اگاهانه کنترل میکردم گفت و گو های ذهنم رو در حد مثلا 10دقیقه

    اما امروز ک دارم کامنت میزارم حداقل میزارن صحبت راجب خاسته هام و مساعلی ک میخام تجربه کنمشون یا سپاسگزاری هام شاید به 2 ساعت در طول روز رسیده

    شب ها قبل از خاب بعد از سپاسگزاری و انجام تمریناتم

    هندزفریمو میزارم تو گوشم و صدای اب و باد و میزارم چقدر شیرینه این مدیتیشن اخر شب برام

    در سکوت

    رو به پنجره باز میخابم و به اسمون نگا میکنم

    و یاداوری میکنم نکات مثبت روزم رو

    دقیقا حدود 5روزی میشه ک اینکارو میکنم

    حالا نتیجه این کار چیشده؟

    #صبح وقتی چشمام‌رو باز میکنم تو دلم‌میگم اخ جون یک روز دیگه میتونم‌زندگی کنم و سپاسگزاری میکنم

    #صبح که چشمامو باز میکنم ی نسیم زیبایی از پنجره به صورتم میخوره و لبخند رو لبهام میاره

    #در طول روز کارهام راحت تر انجام میشه

    #درکم نسبت به قوانین هرروز داره بیشتر میشه

    #پول بیشتر از قبل به شکل های عجیب و ساده وارد زندگیم‌میشن

    #یک سری تضادها تو زندگیم واضح میشه برام ک فری باید روی اینا کارکنی

    #روابطم چقدر عالیتر شده

    #انسانهای بینظیری سر راهم قرار میگیرند که بی منت و عاشقانه بهم احترام میزارند و بهم عشق میورزند ک محبت میکنند

    #هرروز میلم به زندگیی بیشتر میشه

    #و هزاران اتفاق عالیی و احساس های عالیه دیگه ک هرروز تو زندگیمه و منو رضایتمند تر میکنه

    خداروهزاران مرتبه شکر

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت برای اینهمه احساس ارامش

    بخدا این احساس ارامش با هیچی قابل مقایسه نیست

    من الان تو زندگیم شاید واقعن روابط عاشقانه ندارم

    ثروت زیاد ندارم

    ازادیی ک میخام از لحاظ بیرون رفتن و… ندارم

    ولی همین ارامش همین احساس خوشبختی همین احساس در صلح بودن با خودم انگار همه اینارو در کنار هم دارم

    میدونم همین احساس خوبه ک همه اون نعمتها و خاسته هایی ک دارم‌رو وارد زندگیم‌میکنه

    خداروشکر

    خدای مهربونم کمکم کن این 2 ساعت رو به 4 ساعت برسونم و همینجوری عالیی و پرقدرت و پرانرژی پیش برم

    عاشقتونم

    درپناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      خالقیار گفته:
      مدت عضویت: 3002 روز

      سلام فرشته هستی ،

      سلام کاییات و انرژی های عالی

      سلام استاد عزیز و شایسته دلها ،

      امروز هدایت شدم به مفهوم فرکانس تا این را برایم فهمان که قانون جهان هستی برای همه یکسان عمل میکنه هیج واسطه و شناخت در کار نیست ،

      این برایم گفت که وقتی استاد عباس منش از زیر صفر از رانندگی به بهشت خود رسید من هم میتوانم

      این برایم گفت که خانم شایسته با هدایت افکار و کنترول بچ بچ ذهن اش توانست با استاد هم گام و همراه شود ، من هم میتوانم ،

      وقتیکه افراد موفق جهان با کنترول افگار و فرکانس شان به بهترین ها جهان تبدیل شدند من و تو هم میتوانی ،

      فقط راز هستی را باید عملی کنیم انهم مفهوم فرکانس که استاد واضح و جامع در این فایل بیان کرده ،

      سپاسگزارم جهان هستی که امروز در اول هفته برایم انرژی دادی و هدایت کردی به خواند کمنت فرشته عزیز که بهترین راهکار از فرکانس را ارایه کرد و من استفاده خوب داشتم ،

      سپاس فراوان استاد عزیز و شایسته حضرتعالی

      سپاس میکنم از صنفی هایم در مکتب منش ،

      با مهر

      خالقیار کابل

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1582 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز پنجاهم، روز شمار تحول زندگی من!

    من دوست دارم از دید معنوی دیدگاهمو نسبت به مفهوم فرکانس ودرکی که ازش بدست آوردم بنویسم…

    از وقتی که با شما استاد عزیزم آشنا شدم از وقتی اگاهیهایی که شما در مورد خداوند وقوانین جهان هستی رو به مادادید رو تاحدودی درک کردم وبه شناخت نسبی نسبت به خودم وخداوند وجهانش رسیدم، همین باعث شد دیدگاهم نسبت به کل زیستن تغییر کنه…

    تا وقتیکه خودم رو در عین اینکه بی صاحب وبی کس می دیدم،خدای خودم وخدای دیگران می دیدم، قدرت رو در دستان خودم می دیدم در عین اینکه بی نهایت ناتوان وعاجز بودم اما قبول نمیکردم، همیشه لحظه های عمرم در رنج و دردو اضطراب و نگرانی ها وترسها سپری میشد، مدام در حال عذاب کشیدن بودم، خوشیهام همه کاذب و دلخوشیهام همه سرابی بیش نبودند، آرام وقرار نداشتم،زندگی جنگی نابرابربود، باری به هرجهت، ومن مثل برگی در باد، مثل اینکه یه جابین زمین وآسمون آویزون باشی ودست آویزت شاخه ی خشکیده یه درخت باشه، همینقدر بی پناه، همین قدر وحشتناک، همینقدر پر از درد ورنج…

    شبها با کابوس از خواب می پریدم وروزها توی بیداری کابوس میدیم، همیشه منگ وگنگ بودم…

    توی افکار من جز ترس و دلهره و سیاهی و اندوه چیزی نمی چرخید…

    اعمال من بر پایه ترس و اضطراب بود…

    و بازخوردیکه میگرفتم همیشه برام شکست، بدبختی، بیماری، درد ورنج بهمراه داشت…

    اماااااا از وقتی شما خدارو بهم شناسوندید، قوانین جهان هستی رو بهم آموختید، از وقتی منو با من آشنا کردید و منو با من درونم منه واقعییم آشتی دادید…

    جهانم تغییر کرد…

    وقتی معنی سوره حمد رو درک کردم، وقتی قرآن رو که کلام خداست بدون تعصب خوندم، وقتی با خدایی که شما بهم معرفیش کردید دوست شدم آرام گرفتم..

    به معنای واقعی روحم آرام گرفت، ذهنم آرام گرفت، افکارم روشن شد،مثبت شد، امید در دلم جوونه زد…

    چون فهمیدم خداوند چقدر مهربان وبخشنده هست و اعتماد بهش، توکل بهش وایمان داشتن بهش وتکیه بهش یعنی خوشبختی،یعنی شادی، یعنی سلامتی، یعنی ثروت، یعنی امنیت وآرامش…

    خداوندی که باهات شریک میشه توی اموراتت وسختی هارو برات اسون میکنه به شرط اینکه صادق باشی، درستکار باشی، متوکل باشی و بهش ایمان داشته باشی، به شرط اینکه خودمراقب و سپاسگزار نعمتهایی که بهت عطاء کرده باشی…

    وقتی به چنین خدایی تکیه می کنی وامید می بندی، روحت وذهنت آرومه، وقتی مطمعنی قوانین وسنت الهی هیچگاه تغییر نمیکنه وپاداش سپاسگزار بودن، درستکار بودن، صبور ومتوکل بودنت با خداست، دیگه خیالت تخت تخته…

    اینجوریه که خود به خود فرکانست همیشه مثبت وعالی هست،و اتفاقات پیرامونت هم مثبت و عالی هست، واگر تضادی هم پیش بیاد واتفاق نادلخواهی هم پیش بیاد میدونی سهم تو کمتر وکوچیکتر و راحتر از اونی هست که فکرشو بکنی وسهم بزرگ وسختش رو خداوند برات حل و هموارش میکنه و از اون مسیر سخت عبورت میده….

    ایمان به خدا همه چیزه..( بودن درفرکانس مثبت)…اون ایمان دلی برات شادی وسلامتی وثروت وامنیت وعشق وآرامش و خوشبختی وسعادت وخیر دنیا وآخرت رو به همراه میاره….

    فرد با ایمان نه غمی از گذشته به دل داره نه ترسی از آینده…

    ومن به اندازه همین سر سوزن ایمانی که نسبت بخداوند پیدا کردم، به لطف الله، روح و جسم وجانم در آرامشه…

    چون فکرم آزاده اکثرا، یعنی دیگه مثل گذشته ذهنم درگیر چیزی نیست، خیلی چیزها اهمییتشون رو توی باورم از دست دادن، و دیگه خیلی وقتها به خیلی چیزها اهمییت نمی دم، و اصل ترین ومهمترین چیز توی زندگیم حفظ رابطه ی دوستانه وعاشقانه بین من و خدای من هست…

    خدایی که باهاش پادشاه بخت خودتی، در مسیر نورانی و پراز سعادت( فرکانس مثبت)

    نمیشه که آدم امیدوار شاد وبا ایمان متوکل وتوحیدی باشی،(فرکانس مثبت)

    اما در درد ورنج هم باشی(فرکانس منفی)

    وقتی روز هست شب نیست…

    وقتی نور هست تاریکی نیست…

    وقتی گرماهست سرما نیست…

    وقتی عشق هست نفرت نیست..

    وقتی ایمان هست ترس نیست..

    وقتی شکرگزاری هست گله وناله نیست…

    وقتی ارامش هست ترس ودلهر نیست…

    وقتی خدا هست شیطان وسوسه گر نیست..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3348 روز

    سلام

    – جهان هستی قوانین دارد که بدون تغییر است

    – به اصل موضوع و قوانین توجه کنید

    – ما در هر لحظه با توجه به افکارمان داریم فرکانسهایی را ارسال میکنیم

    – اتفاقات زندگی ما با ارسال فرکانسهایی است که می فرستیم؛ مثل ثروت و عشق و رابطه و ….

    – با تغییر افکار و باورها؛ فرکانسهای ما تغییر میکند و زندگیم نیز تغییر کرد.

    – ذهن دستگاهی است که داره فرکانس را تولید می کند و جهان هستی به واسطه فرکانسهایی که دریافت می کند، اتفاقات هم سنگ را ایجاد می کند.

    – به اندازه ای که به قانون عمل کنی، نتیجه هم می گیری.

    – ذهن ما وقتی دائم افکاری را در خود دارد که تو آدم بی عرضه ای هستی و فرصتها کم است و موفقیتها کم است و … وقتی یک عالمه از این افکار را داری؛ داری فرکانسهایی را ارسال می کنی که داری اتفاقاتی را جذب میکنی که همین فرکانس را دارند و از همین نوع هستند.

    – فرکانسهای ارسالی شما همراستای اتفاقاتی می شود که برای شما می افتد پس ارسال فرکانسهای ما مهم است

    – ورودیهای شما به شما احساس میدهد یا منفی یا مثبت؛ این احساس شما داره به شما می گوید که این گفتگوهای ذهنی دارند شما را به چه سمتی می برند خواسته یا ناخواسته.

    – با ورودیهای مناسب می توانیم احساس خود را کنترل کنیم و به سمت مثبت ببریمش . مثلا تو همیشه میتوانی و ….

    – اگر بتوانید کنترلهای ذهنی داشته باشید که به شما احساس بهتری بدهد و این نجواها را کنترل کنید که به شما احساس امید و توکل و خوب ومثبت وپیشرفت و سلامتی بدهد وهمیشه هم این کار را انجام دهید، یعنی آگاهانه خود را وارد این موارد کنید، اولش می گه نه نمی توانی فلان موقع نتونستی و … اولش مقاومت می کند ولی اگر ورودیها را کنترل کنید وافرادی که بهتر باشند وآگاهانه وارد آنها شوید؛ و گفتگوهای غالب ذهن شما شوند یعنی غالب افکار شما مثبت باشد، با تمرین و باورهای درست امکان پذیر می شود؛ ورودیها که مثبت است درست است گفتگوهای ذهنی هم خوب می شوند و شرایطی ایجاد میشود که مثبت باشد این کار ساده نیست ولی با تمرین راحتتر می شود وعادت میشود.

    – باور کنیم که این کار جواب میدهد کل داستان کنترل گفتگوهای ذهنی است که به شما احساس خوبی بدهد.

    – تماما خودمان شرایط خودمان را بوجود می اوریم

    – من با باورها و فرکانسهایم این زندگی را خلق نموده ام.

    – بهترینها را کنترل ورودیهای خود بدست آورید.

    – این چند صباح که در دنیا هستیم را خوب زندگی کنیم واز آن استفاده کنیم

    موفقیت ادامه دارد………..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    User گفته:
    مدت عضویت: 1511 روز

    سلام

    روز 27 ام

    11 مارس

    چند روزقبل با خواهرم در مورد تغییر واقعی باورها حرف میزدیم. خیلی دلم خواست بدونم واقعا راه تغییر باورها چیه. میخواستم برم تو گوگل سرچ کنم اما قبل از اینکار، رسیدم به این فایل عالی استاد که جواب سوال منو نکته به نکته داره توضیح میده.

    جا داره بگم، کجایی سهراب سپهری جان که میگفتی: “من به قانون جهان مشکوکم”. بیا که استاد داره تو این فایل قانون جهان رو به ساده ترین شکل توضیح میده و میگه همه چیز افکار و باورها و فرکانسهای ماست. اگه اینا تغییر کنن زندگیت تغییر میکنه.

    و تغییر باور کار خیلی بزرگ و ترسناکی نیست لازم نیست کمالگراییت گل کنه، یا بری دنبال راههای فرعی. تغییر باور، چندتا قدم داره، حتی من فکر میکنم نیازی به تکرار و کشف باورهای خرابمون نداریم.

    اول :تغییر باورها با مدیریت کردن گفتگوهایی که هر لحظه تو ذهنت داره می‌چرخه انجام میشه…

    منشا این گفتگوهای ذهنی چیه؟ ورودیها. هرچقد ورودی خوب به ذهن بدیم، گفتگوهاشم خوب میشه.

    دوم: آگاهانه فقط چیزهایی را ببین، بشنو و در ذهنت نگه دار که به تو احساس امید، آرامش و ایمان بیشتری می بخشد.

    الان یک هفته است که این فایلو گوش میدم، و دارم فایلشو با سلیقه خودم ادیت میکنم تا باورهای مهم استاد رو چندین بار تکرار کنم. امروز تو صفحه اول سایت، استاد شایسته یه فایل قرار دادن در دسته روزشمار 116ام، و من اونو گوش دادم و دیدم رزا داره صحبت میکنه. این فایل رو چندین و چندین بار گوش دادم قبلا، اما امروز خدا بهم گفت برو تو روز شمار روز 27ام، در مورد این فایل بنویس.

    بنویس که، منم همون رزام. عین رزا‌. زبان فرانسه‌ام خوب نیس و انگلیسیمم لنگ‌میزنه اما با کمک خدا، برای 45 نفر از مهندسان و اهالی صنعت سوئیس به زبان فرانسه یک پوستری رو ارائه کردم. در حالیکه فقط 11 ماه بود که اومده بودم تو این کشور، و اگه بخوام با ذهن منطقیم به مریم و این اتفاق نگا کنم (که همیشه هم معمولا اینکارو میکنم ) ایتکازو به راحتی بی ارزش و کوچیک میبینم و میگم که چی… همه ارائه دادن اون روز. اما امروز چون، قراره با تغییر آگاهانه نجواهای ذهنی، فرکانس هامونو تغییر بدیم میخوام یجور دیگه به موضوع نگا کنم. اینکه یه دختر 31 ساله که توی کل عمرش تو حاشیه امن کنج اتاقش بوده، به جایگاهیی رسیده که تو مملکت غربت در مورد موضوعی که در موردش حتی نمیتونه به ترکی به همسرش توضیح بده، به زبان فرانسه به 45 نفر اهل صنعت توضیح داده. این اتفاق خیلی بزرگه مریم. تو خیلییییی عوض شدی خیلی پیشرفت کردی خودتو دست کم نگیر. این قدم اولت بوده مبادا برگردی و خودتو ضرب در صفر کنی، نه، تو بعد از 4ماه بودن تو اون شرکت اینکارو انجام دادی، در حالیکه بقیه همکارها که 2 سال اونجا کار میکردن میگفتن استرس دارن. میگفتن حتی با اینکه زبان مادری خودمونه اما سختمونه. ولی مریم تو در حالی ارائه دادی که زبان مادریت ترکیه. در حالی ارائه دادی که تو عمرت بیشتر از 2، 3 بار چیزی رو ارائه نداده بودی. تو خیلی بزرگ شدی اینکه اولین بار، رئیست بهت این پیشنهاد ارائه رو داد، میتونستی بگی نه نمیتونم اما گفتی اره اگه تمرین کنم میتونم. این یعنی فایل عزت نفس استاد جواب داده. یعنی عزت نفست بیشتر شده. قدم در راه گذاشتی و خدا برای آسونی ها، آسونت کرد. چقدر خوبه اینجوری فکر کردن خدای من. تو هدایتم میکنی و چقد عالی که هدایت ها رو میفهمم البته اولش نمیدونم که هدایته، فکر میکنم دیگه بدیهیه اینجوری باشه حتی دست در دست شیطان میشم، اما خدا همیشه یارو یاورمه.

    اگه رزا تونسته موقعیت شغلیشو ارتقا بده، تو هم میتونی مریم. تو از هیچ ، از صفر مطلق یعتی 273- رسیدی به اینجا،بهت قول میدم بزودی میتونی پروژها رو مدیریت کنی، میتونی با همین مدرک ارشدت، تو دانشکده درس بدی، بهت قول میدم همه اینارو تجربه میکنی، و اگه بخوای ازشون میگذری یا همچنان لذتشو میبری تا سیراب بشی. ما با تجربه کردن چیزایی که دوستشون رشد میکنیم. خدا خیلی حواسش بمنه. استاد بهترینید. دمتون گرم.

    دمم گرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مینا کاشی گفته:
      مدت عضویت: 1265 روز

      سلام مریم جان دوست عزیز

      بسیار بهت تبریک میگم . بسیار موفق هستی و خواهی بود. و چقدر برات خوشحالم که خودت را با خودت مقایسه کردی و این یعنی رشد.

      استاد همیشه در فایل هاشون میفرمایند فقط و فقط خودتون را با خودتون قیاس کنید و پیشرفت خودتون را ببینید و شما این را درک کردید.

      الهی که پروژه های بزرگ را مدیریت میکنید و از شادی و موفقیت هاتون برامون میگید.

      برات آرزوی بهترین ها را میکنم و نوشته تو بهم خیلی انگیزه داد و یاداوری و تلنگری بود برای من که یادت نره فقط خودت با خودت ، پیشرفتت با قبل خودت باید قیاس بشه .

      به امید خوندن موفقیت های بعدیت .

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 874 روز

    سلام استاد عزیزم، مریم مهربونم و هم فرکانسی های گلم

    روزشمار تحول زندگی ام برگ پنجاهم

    جمله طلائی این فایل :

    به چیزهایی که احساست خوب میکنه توجه کن و انقدر ادامه بده که بشه گفتگوی غالب ذهنت

    بسکه قانون ساده ست، باور کردنش و یا اجرا کردنش به تعویق میفته.

    داشتم به تفاوت دیدگاه فکر میکردم.

    وقتی یک اتفاقی میفته ، منِ عاطفه 2 تا انتخاب دارم.

    1. از دیدگاه روحم نگاه اون موضوع بکنم و احساس خوبی در خودم ایجاد کنم، حتی اگر ظاهر خوبی نداشته باشه اون موضوع

    2. از دیدگاه ذهن نگاه اون موضوع کنم و احساس بشدت بدی رو تجربه کنم.

    این رو خداوند کاملا در اختیار خودمون گذاشته که به مسائل و چالش های زندگی مون چطور نگاه کنیم و انتخاب کنیم چه احساسی در ما به وجود بیاد

    یک مثال میزنم که خیلی هامون شنیدیم اش اما مینویسم که یادآوری بشه واسمون.

    پدری در نظر بگیریم که اعتیاد به مواد مخدر داره و 2 فرزند داره. یکی موفق و دیگری ناموفق

    از اون پسری که ناموفق بود سوال کردند که عامل ناموفق بودنت چی بوده ؟

    پاسخ داد : پدرم ،

    من پدری داشتم که اعتیاد داشت، ایشون فلان رفتارها میکرد و ما ازش الگو گرفتیم، منم به سمت اعتیاد و مصرف زیاد مواد کشیده شدم و عاقبتم شد این.

    به اون پسری که موفق بود گفتنند، عامل موفقیت تو چی بود ؟

    پاسخ داد، پدرم ،

    من پدری داشتم که اعتیاد داشت و با دیدن حال و وضع اش و نتایج نامطلوب اش ، ترغیب شدم که شبیه ایشون نباشم و به سمت موفقیت حرکت کنم

    این داستان، یک شرایط یکسان بهمراه دو دیدگاه متفاوت بود.

    یک پسر دیدگاه روح انتخاب کرد

    یک پسر دیدگاه ذهن اش انتخاب کرد

    حالا ما این همه در طول روز، نسبت به هر اتفاق ، موضوع، چالش های متفاوت، حق انتخاب داریم.

    خداوند به ما حق انتخاب داده. هیچ موجود زنده ای در دنیای مادی، مثل اشرف مخلوقات، قدرت اختیار نداره.

    انقدر برای ما ارزش قائل شده که افسار زندگی مون رو به دستای خودمون، به فرکانس هامون سپرده.

    ایشون و همه کیهانیان و خانواده روحی مون ، هر لحظه ما رو تماشا میکنند که چه دیدگاه هایی و چه انتخاب هایی انجام میدیدم و چطور به انرژی بی شکل و فرم منبع، شِکل میدیم و دست به خلق میزنیم.

    این ها که نوشتم، مبنی بر ادعای من نیست. من خودم بی نهایت در کنترل عواطف ام دچار اشتباه میشم.

    اما هر گاه من آگاهانه خودمو کنترل کردم، تمام روز جفت شِش آوردم. همه ما از این تجربیات زیبا تو زندگی مون داریم.

    انتخاب دیدگاه برتر یا همون دیدگاه روح، تنها راه نجات ما برای خلاص شدن از چالش های زندگی مون هست. دیدگاهی که ما رو به آرامش و احساس خوب میرسونه.

    امروز صبح زمانی که خبر فوت یکی از اقوام خیلی نزدیک شنیدم، یک لحظه اومدم بزنم زیر گریه

    فورا به ذهنم گوشزد کردم که :

    ایشون به اصل خودش بازگشت.

    آیا تو ناراحت میشی بابت اینکه یک روح از سیاره زمین، به منبع عروج پیدا کنه و پرواز کنه به ابدیت ؟

    آیا تو غمزده میشی که یک روح، سفر کنه و به خانواده روحی اش به جایگاه اش بپیونده ؟

    آیا تو کسی هستی که بخوای جلوی اراده خداوند رو بگیری ؟

    آیا تو ادعای موندنِ همیشگی در این سیاره زیبا رو داری ، که اظهار دلتنگی میکنی ؟ منِ عاطفه هم یروزی سفر میکنم.

    منتها جالبی اش به اینه که، در عوالم روح، زمان و مکان وجود نداره، و برای اون ها سفر من در زمین ، به اندازه پلک زدنی بیش نیست.

    لذا کیهانیان وقتی اشک و آهِ منو بابت از دست دادن عزیزی میبینند، براشون طنزآمیز هست و تبسم می‌کنند. چون واقف اند که منم بزودی به دیار عشق میپیوندم.

    ما زمینی ها ناراحت میشیم وقتی عزیزی از دست میدیم، اما کیهانیان بشدت خوشحال اند چون یک روح تجربیات مادی داشته که حالا میخواد با خانواده روحی اش به اشتراک بزاره و کلی از عملکرد اون روح شادی کنند.

    مرگ مثل یک کشتی هست که بین دو ساحل دنیا و آخرت قرار داره.

    اونهایی که در ساحل دنیا هستند از رفتن کشتی و آدم هاش غمزده اند

    اون هایی که در ساحل آخرت اند از آمدن یک کشی و عزیز شان خوشنود و شاد اند.

    اگر منِ عاطفه دیدگاه روح انتخاب کنم و مثل کیهانیان بابت سفر یک روح، تسلیم باشم، بابت سفر یک روح پذیرش داشته باشم و آرام باشم،

    مطمعنا به احساس خوبی میرسم.

    مطمعنا در چرخه اتفاقات خوشایند قرار میگیرم.

    با فوت یک عزیز ، منم نباید همراهش فوت بشم. بلکه باید برای برگشت به خانه اش تسلیم و آرام باشم و واقف به این مهم باشم که منم ماندنی نیستم

    . پس توی این فرصت محدود، احساس خوبم رو ادامه بدم. و نگرش و دیدگاهم تغییر بدم.

    اینم نیازمند تکامل هست

    من قبلا خیلی واسه رفتگان بی تابی میکردم، حتی غریبه ها، حتی اخبار کشته شدگان، بشدت گریه های شدید میکردم.

    وقتی با قانون آشنا شدم، محکم شدم، وقتی حقیقت زیبای مرگ رو درک کردم آروم گرفتم.

    وقتی ابدی بودن روح رو درک کردم، قوی تر قبل شدم.

    هر چند بازم نیاز هست کار کنم.

    ما باااید بتونیم در احساس خوب موندگار باشیم. باید بتونیم کنترل ذهن کنیم، تا تجربه ای در زمین خلق کنیم که ارزش نشون دادن به خانواده روحی مون و کیهانیان داشته باشه.

    باید نقش مون زیبا بازی کنیم و سپس از صحنه زمین خارج بشیم

    عاشقتونم.

    نمیدونم چیشد که این مطالب نوشتم فقط اطمینان به این دارم که، پیام و کلام من نیست

    بلکه خود اون نیرو هست که مدیریت نوشتن و همه برنامه هام رو بر عهده داره.

    استاد جانم همین دیشب بود که فایل توحید عملی قسمت 11 روی سایت تماشا کردم و توی اون فایل اشاره کرده بودین که :

    ” هررر کاری که میخواین بکنین، توکل کنید، واگذار کنید به الله، نگید خودم بلدم، نگید من میتونم انجامش بدم. بسپارید به اون نیرویی که نقشه راه رو بلده. غره نشید از دونستن راه حل ها، حتی اگرم راه حلی بلدی قبلش به خدا بگو من این راه میدونم اما نمیدونم که چاره کار من هست یا نه، تو بهم بگو انجامش بدم یا نه ”

    در مورد کامنت منم همینطور، من هروز از الله میپرسم. امروز دو بار متن نوشتم پاک اش کردم.

    گفتم معبود چی میخوای به من و بنده هات بگی ؟ خودت جاری بشو، خودت صحبت بکن.

    بنا به من باشه یک خط هم بلد نیستم بنویسم. تو یدونه جمله بندی اش می مونم.

    خلاصه که انتخاب دیدگاه خیلی مساله مهمیه. و جالبه در طول روز بی نهایت بار، باهاش سر و کار داریم، نه فقط موقع ایجاد چالش ها.

    همین برخورد نامناسبی که یکدفعه با ما میشه ما دو انتخاب داریم چطور نگاهش کنیم.

    همین ظرفی که از دست مون میفته میشکنه، وسیله ای که خراب میشه، پولی که از دست میدیم، و هر اتفاق هر چند کوچک دیگه، این ما هستیم که انتخاب میکنیم کدوم دیدگاه اتخاذ کنیم. دیدگاه روح یا ذهن ؟

    اگر دیدگاه روح رو منِ عاطفه انتخاب کنم، الخیر فی ما وقع اتفاق میفته ، یعنی خیرِ اون داستان نصیب من میشه و از دل همون چالش یک برکت وارد زندگی ام میشه، چون یک درس پاس کردم.

    اگر دیدگاه ذهن انتخاب کنم، شیطانِ ذهن منظورم هست، اون وقت هست که احساس ام بد و در مجموعه ای از اتفاقات بد قرار میگیرم و نتایج نازیبایی میگیرم.

    استاد جانم فایل امروز خیلی موضوع مهم و حیاتی داشت. موضوعی که از سادگی زیادش، غالبا یا باور نمیشه یا اجراش به تعویق میفته.

    اینکه : احساس خوب غالب = سعادت و کامیابی

    استاد جانم و مریم مهربونم، بابت تهیه ، تدوین و کپشن این فایل توحیدی ازتون سپاسگزارم.

    از خداوند مهربونم هم سپاسگزارم که از زبان شما با من صحبت کرد و برمن جاری شدش تا این کامنت زیبا نوشته بشه.

    آگاهانه و عاشقانه دوستتون دارم.

    همگی در پناه الله یکتا باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2500 روز

      به نام خداوند جان و خرد

      سلام عاطفه جان

      امروز دنبال فایل تئوری مدارها بودم و کامنت های اون

      به این فایل رسیدم و کامنت شما

      از کجا به کجا هدایتی هست و درسی

      خواستم بابت دیدگاه که نوشتی

      در هر موضوع از دو جهت میتوان دید

      یکی روح و دیگری جسم

      تشکر کنم

      منو تو فکر برد و درک بهتر آن باعث درک بهتر الخیر فی ما وقع خواهد شد

      دوست گرامی ممنون

      همچنین اشاره قشنگی به فایل توحید 11کردید که عالی بود

      سپاس فراوان از خداوند و شما دست خدا

      در پناه خالق جهان هستی

      شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    محمد جواد میگلی گفته:
    مدت عضویت: 2897 روز

    به نام خدا تشکر از استاد عباس منش عزیز

    من مدت زیادی نیست که با این خانواده آشنا شدم و با استفاده از رهنمود های استاد عباس منش نتایج بسیار خوبی در زندگی خودم داشتم

    به یک تجربه در این زمینه لطفا توجه بفرمائید متشکریم

    من فارغ التحصیل رشته حقوق هستم خیلی پیجور کار شدم اما کاری برام پیدا نمیشد چرا ؟

    چون باورم این بود که حتما میبایست پارتی داشت تا کار پیدا شود

    همین باور و فرکانس من رو به سمتی هدایت کرد تا اینکه کاری با هزار خواهش و تمنا پیدا کنم و چون خودم رو لایق نمی دانستم از روز اول سرنوشت خودم رو بدست مدیر اون اداره سپردم چون باورم این بود که چون با واسطه وارد این کار شده ام باید باج بدهم تا اخراج نشوم دقیقا همین چیزی که در ذهن من می گذشت مدیرم با من رفتار می کرد و هیچ ارزشی برای من قایل نبود

    پنج ماه با اینکه متأهل بودم حقوقی دریافت نکردم تا اینکه یک روز تصمیم گرفتم با دیدگاه مثبت و باوری که از طریق خواندن کتابهایی چون شفای زندگی خانم لوییز هی و فایل های استاد عباس منش ساخته بودم استعفا خودم رو چون لایق بهترین ها خودم رو میدانستم اعلام کنم و از کار بیرون بیایم و امروز هم حال بهتری دارم و هم پیشرفت بهتری داشته ام و یقین دارم که با عضویت در این خانواده بزرگ میتوانم به همه اهدافم برسم امید در من زنده شده و اشتباهی که پدرم در مسیر زندگی خودش مرتکب شده بود من تکرار نکردم امیدوارم به زودی با تهیه وجه دوره های استاد به والاترین اهداف خودم برسم

    شاد و تندرست و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3256 روز

    هر اتفاقی که در زندگی ام رخ می دهد فقط و فقط حاصل فرکانس های من است.

    من همیشه یک خالق هستم.

    جهان نیز در هر لحظه به فرکانس هایم پاسخ می دهد.

    دقیقا هر چیزی فرکانس خاصی دارد.

    و برای تغییر هر شرایطی نیز ابتدا باید فرکانس ها را تغییر داد.

    عوامل بیرونی هیچ تاثیری در زندگی ما ندارند.

    وقتی که خودم مالک فرکانس هایم هستم یعنی کنترل صد در صد زندگیم را نیز دارم.

    و می توانم انرا بهبود ببخشم و برعکس.

    هر لحظه باید توجه کنم حواسم باشه که به چیزی دارم توجه می کنم و

    به چه سمتی دارم حرکت می کنم.

    و سپاس خدایی که را که ایده ها را به دنبال هم می دهد.

    امروز اتفاقاتی مانند فرار موسی به سمت رودخانه را تجربه کردم.

    که سمت رودخانه رفتم اما هیچ ایده ای نداشتم و دیدم که چگونه زیبا هدایتم کرد.

    مفهوم زندگی در لحظه حال را بیشتر درک می کنم که چقدر زیباست.

    همیشه باید توجه ام باشد که سکان را به دست قلبم بسپارم.

    حتی جاهایی که منطق نیاز دارد. جایی که هیچ تجربه ای نداشتم

    اما به این احساس توجه کردم او مرا هدایت کرد.

    اری اعجاز خداوند در لحظه بودنش است.

    کنترل کانون توجه کنترل احساس و کنترل ورودی ها مهمترین کاری است که باید انجام دهم.

    این مفاهیمی که روی انها دارم کار میکنم چقدر غریب و ناشناخته هستند در جهان.

    من دارم از مهاجرت و ساختن زندگی جدید با ذوق حرف می زنم

    انوقت انها می گویند غریبی خیلی بد است.

    من با این نیرو اصلا غریبی حس نمی کنم . وقتی این نیرو را دارم انگار همه را دارم.

    غریبی برای من دور بودن از خداوند است نه انسانها.

    در زندگی ام همیشه طوری زندگی کرده ام که به هیچ کس وابسته نیستم.

    که اینها همه یعنی شرک و متضاد ان توحید دلیل اصلی موفقیت بشریت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    احمدرضا هودرجی گفته:
    مدت عضویت: 3622 روز

    سلام

    استاد تو این فایل نکته ای مهم را توضیح داده که من بعد از چندین بار گوش دادن تازه فهمیدم قضیه چیه

    قبلا با تمام تلاشی که میکردم اما رشدم آرام بود و باورسازی کار سختی شده بود اما با فکر کردن به این آگاهی ها فهمیدم که باورسازی روزی یک ساعت یا دوساعت در روز تنها بودن و روی باورها کار کردن نیست بلکه باید در تمام روز و در کارهای روزمره و هر لحظه باورسازی کرد

    یعنی هر لحظه باید نجواها را کنترل کرد و آگاهانه وارد این نجواها شد و به احساس خوب رسید این کاریه که چند روزی هست که دارم انجام میدم و چقدر راحت میشه باور ساخت و نجواها را کنترل کرد

    اول کار شاید کمی سخت باشه ولی وقتی فشار باورها و گفتگوهای مثبت بیشتر شد آرام آرام صدای نجواها کمتر میشه و بهتر و راحت تر میشه ذهن را کنترل کرد

    در طول روز و در کارهای روزمره باید با گفتگوهای مثبت ذهن را به سمت توجه به نکات مثبت هر چیزی برد مثلا توانایی های خودمون را به خودمون یادآوری کنیم که قبلا چه کارهایی انجام دادیم و امروز چه کارهای خلاقانه ای انجام دادیم چقدر خوب صحبت کردم چه خرید خوبی داشتم و تمام نکات مثبت را با خودمون تکرار کنیم

    فراوانی جهان را با خودمون تکرار کنیم که روزانه در جهان چقدر غذا و خوراکی خورده میشه چقدر سنگ های معدنی در جهان هست چقدر حشره در جهان هست روزانه در جهان چقدر گاز و برق مصرف میشه و هی به این موارد فکر کنیم تا ذهن عادت کنه که به این موضوعات توجه کنه و اون موقع هست که باورها تغییر میکنه و ناخودآگاه به این موارد توجه میکنیم

    امروز قبل از طلوع آفتاب رفتم تو پارک کنار خونه پیاده روی کنم و همیشه یه مسیری را دور پارک پیاده روی میکردم و خواستم یه مسیر جدید دیگه را پیاده روی کنم که وقتی دور میزدم ناخودآگاه از همون مسیر قبلی میرفتم و چندین بار آگاهانه مسیرم را تغییر دادم تا دیگه عادت کردم که تو مسیر جدید پیاده روی کنم و همون لحظه گفتم باورها هم همین جوری عوض میشه و دقیقا همون موضوعی بود که استاد تو این فایل توضیح دادن

    ابتدا باید آگاهانه به موضوعات خوب و مثبت فکر کرد و در موردشون نوشت و بعد از مدتی ناخودآگاه ذهن برمیگرده به تفکر در مورد موضوعات بهتر و این روند تا ابد ادامه داره و قوی و قوی تر میشه و با هر بار قوی تر شدن باورهای قدرتمند کننده جهان اطراف ما هم عوض میشه و ثروت و سلامتی و عشق در روابط و شادی و آرامش بیشتر و بیشتر میشه این قانون اصلی جهانه

    نقطه مقابل این موضوع را هم تجربه کردم که قبل از آشنایی با استاد اتفاقی افتاد که نجواها در ذهنم بیشتر شد و من چون قانون را نمیدونستم هر لحظه داشتم به این نجواها و افکار محدود کننده توجه میکردم و بهش شاخ و برگ میدادم غافل از اینکه خودم را دارم از موفقیت دور میکنم و همه چی بهم ریخت تا وقتی که قانون را فهمیدم و بهش عمل کردم و نتایج زندگیم عوض شد

    نجواها همون شیطان درونیه که هر لحظه میخواد ما را ناامید کنه و باید آگاهانه وارد این نجواها شد و قدرت را به دست گرفت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    فاطمه ش گفته:
    مدت عضویت: 1675 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    روز 50 ام از روزشمار تحول زندگی من

    اولا چقدر جالبه و چقدر درک و فهم ما از قانون تکاملیه و روندش رو به آرومی داره طی میکنه. چرا که توی این سفر فوق العاده من چندین بار دیگه به این فایل گوش داده بودم ولی اینبار همون جملات رو کاملا به شکل دیگه ای میشنیدم و انگار خیلی بیشتر از دفعات قبل میفهمیدم استاد دارن چی میگن

    یکبار قانون رو با خودمون مرور کنیم:

    ما هر لحظه با توجه به افکار و فرکانس های ارسالیمون به جهان هستی، تمام اتفاقات و شرایط زندگیمون رو بوجود میاریم؛ چرا که جهان هستی در پاسخ به افکار ما، شرایط، اتفاقات، افراد، و موقعیت هایی همسنگ و هماهنگ با فرکانس های ارسالی ما برامون به ارمغان میاره.

    منظور از فرکانس های ما، درواقع همون پچ پچ ها و گفتگو های ذهنی ماست. چیزی که به این گفتگو های ذهنی سمت و سو میده، ورودی های ذهن ماست. یعنی آنچه که میبینیم، آنچه که میشنویم، آنچه که میگوییم، آنچه که میخوانیم، آنچه که به یاد می آوریم.

    و به قول استاد، کسی که نتونه ورودی های ذهنش رو آگاهانه کنترل کنه، هرگز نمیتونه خروجی ذهنش رو کنترل کنه.

    مخصوصا که این گفتگوی های ذهنی به شکلی نیستند که ما بزور بخوایم بهشون شکل بدیم و ورودی ها بسیار روشون تاثیر دارن.

    اینجا یکبار دیگه اهمیت کنترل ورودی های ذهن مشخص شد و من نیاز میبینم یکبار دیگه با خودم و خدای خودم در این زمینه تجدید پیمان کنم.

    خدایا، من در راستای تعهدی که به تو و به خودم برای تغییر کردن و انسان بهتری شدن دادم، میخوام یکبار دیگه قول بدم که:

    1.غر نزنم؛ چون غر زدن دقیقا ذهن من رو بر نکات منفی متمرکز میکنه. به جاش سعی میکنم سپاسگزارتر و شاد تر باشم

    2.اصلا سراغ فیلم و سریال و فضای مجازی نرم؛ چون این موارد دقیقا باور های مسموم بدنه جامعه رو به ذهنم تزریق میکنه و من رو با تند ترین سرعت از تو دور میکنه

    3.فارغ از اینکه چه اتفاقاتی برای من افتاده، من فقط و فقط راجع به اتفاقات خوب، مثبت و جالب با دیگران صحبت میکنم

    4. تمام تلاشم رو میکنم که راجع به هر کس فقط به نکات مثبتش توجه کنم

    5.به موندن توی سفر تحول زندگی من و عمل به آموزه هاش، و در ادامه عمل به تمام آموزه های سایت متعهد میمونم و تمام تلاشم رو در این زمینه به اجرا میزارم

    خدایا من آنچه که از سمت خودم میتونم انجام بدم رو جلو میبرم، میدونم که تو کارت رو مثل همیشه بی نقص انجام میدی و خیالم راحته

    پس فقط ازت سپاسگزارم و بس

    از استاد و مریم عزیز هم یک دنیا سپاسگزارم که راه و رسم زندگی و بندگی کردن خداوند رو به ما می آموزند.

    برای تمامی دوستانم آرزوی بهترین هارو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: