زیبایی ها را ببینیم - صفحه 110
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-22.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-09-12 13:15:272020-08-22 01:48:58زیبایی ها را ببینیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام.
پارسال، چنین شبی در آرامش خوابیدم تا صبحش برم برای زایمان.
حافظ جونِ نازنینم، قندِ نباتم، لپو جون، گردو خان
ساعت 13:40 دقیقه ی دوم اردیبهشت 1403، قدم گذاشت روی چشم های من و باباییش و کل خانواده.
من خانواده ی بسیار خوبی دارم.
همه خانواده ی خودم و هم همسرم.
همه شون با صفا و مهربون هستن.
خدا رو شاکرم برای خانواده ی خوبی که خودم و حافظ داریم.
الحمدالله.
یک سال تو مادری غوطه خوردم.
من نمیدونستم مادری یعنی چی تا خودم مادر شدم.
اینکه مادر 9 ماه با عشق فرزندش رو تو دلش حمل میکنه، باهاش همراهه، ازش مراقبت میکنه، به خاطر حضورش شاد میشه، برای سلامتیش نگران میشه، از تکون هاش ذوق میکنه و در نهایت به لطف الله سلامت به دنیا میاد و میره تو بغلِ مامان.
مادر بهش شیر میده.
آغوشش برای فرزندش همیشه بازه.
ازش مراقبت میکنه.
پوشکشو عوض میکنه.
حمامش میکنه.
براش لوسیون میزنه.
ناخن هاشو کوتاه میکنه.
موهاشو شونه میکنه.
لباساشو عوض میکنه.
میبرتش هواخوری.
براش غذا درست میکنه و بهش میده.
به تغذیه و ویتامین گیری هاش رسیدگی میکنه.
داروهاشو منظم بهش میده.
حواسش به گرما و سرماش هست.
باهاش بازی میکنه.
نوازشش میکنه.
براش شعر میخونه، آواز میخونه، داستان میگه.
ازش عکس و فیلم یادگاری میگیره.
به احساسات و نیازش توجه میکنه.
دکتر میبرتش.
به روندِ رشدش توجه میکنه.
بوسه بارانش میکنه و ….
حافظ، من با تو همه ی اینا رو دیدم و کم کم یاد گرفتم.
کم کم بزرگتر شدم.
کم کم رشد کردم و مهارت هام بهتر شد.
تو الان جزیی از وجود منی.
دیدن صورتِ ماهت هر روز، جزیی از زیبایی های هر روزِ منه.
دیدنِ رشدت، حرکاتت، تکاملت، شیرینی هات، جزیی از زیبایی های هر روز منه.
تو، دوست کوچولوی منی.
من، با تو بچه میشم.
میشم سمانه کوچولو که بازی میکنه، شادی میکنه، میخنده، صداش بچه گانه میشه.
چشم هام برق میزنه وقتی اسباب بازی های قشنگتو میبینم.
وقتی اسباب بازی هاتو جمع اوری میکنم هر روز تو خونه چندین بار، دلم میگه الهی شکر من بچه کوچولوی قشنگ دارم.
خدایا شکرت که ساعت 13:40 دقیقه 1403/2/2 منو مامان کردی.
من شدم مامانِ حافظ.
همونی که اسمشم خودت گذاشتی حافظ.
وگرنه من کجا و اسم زیبای حافظ کجا.
خدایا شکرت به من بچه دادی.
به من پسرِ سالم و باهوش و قشنگ و شیرین دادی.
حافظ بدون شک یکی از بزرگترین سپاس گزاری های من برای همیشه است.
خدایا کمکم کن خودمو تربیت کنم.
خدایا کمکم کن تو تربیت خودم ارامش و پشتکار و استمرار داشته باشم.
خدایا کمکم کن صبور و اگاهانه بهبود بدم خودم رو.
خدایا کمکم کن مادر، همراه، تسهیلگر آگاهی باشم برای حافظم.
تا الان دو تا تولد یک سالگی داشته.
یکی سورپرایز عمو و زن عمو جونش 28 فروردین، وقتی شام اومدن خونه مون.
یکی هم امشب، خونه ی مامانم با خواهرای عزیزم.
روی کیکش گفتم بنویسن:
قند عسلم، حافظ جان تولدت مبارک.
آقاجونِ حافظ (پدرشوهرم) هم سورپرایزی اومد.
خیلی خوشحال شدم.
خدایا سپاس گزارم برای تک تک هدیه های بامناسبت و بی مناسبتی که حافظ جانم دریافت میکنه.
الهی شکرت برای روزی حساب و غیر حسابِ پسرم.
الهی شکرت برای کادوهای تولدش.
الهی شکر برای تبریک های تولدی که دریافت کردم.
الهی شکر برای مهربونی هایی که دریافت کردم.
خدایا ممنونم ازت.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام خدمت دوستان و استاد عزیز
امروز در قسمت نشانه امروز به این فایل زیبای «زیبایی ها را ببینیم هدایت شدم»
خدایا شکر ت
چه زیبا
چه روح افزا
چه دلپذیر و دلگشا
خدایا هر چقدر سپاسگزار نعمت هات باشیم و هر چقدر سپاسگزار تر بشیم در برابر این همه زیبایی و فراوانی بنده کوچکی بیش نیستیم
واااا
من به شخصه عاشق کوه و جنگل و صدای شر شر آب هستم
جریان آب
آب زلال
کنار سر سبزی و شکوه جنگل
برای روح من مثل یه ژنراتور قدرتمند عمل میکنه که
هم روحم را شارژ میکنه هم روحم را شاد میکنه
شاد باشی شارژم باشی خدا هم هدایت کنه به بهترین راه و روش برای انجام دادن
چه شود (ᴗ)
چقدر عالی
چقدر فوق العاده
چی میشه گفت
خدایا شکرت
خدایا هزاران بار شکر
خدایا چه قدم های زیبایی برام در نظر گرفتی
عاشقتم
از اونجایی که من همیشه فایل قبل و بعد هم نگاه میکنم
به پیشگفتار کتاب رویا هایی که رویا نیستند شما هم هدایت شدم
اصلا حال میکنم از کار خدا
خدایا منا ببخش که تا الان اینقدر مطمئن خودم را به خودت نسپرده بودم
خدایا مرسی
سلام.
دیشب داشتم با حافظ بازی میکردم، خودم رو اگاهانه واردِ بازیِ کودکانه کردم.
یعنی خواستم که با کودک درونِ خودم و حالاتش بازی و شادی کنم.
بازیِ مورد علاقه ی خودم که اسباب بازی های کوچک و قطعات کوچولو رو از فاصله بندازم تو سبد.
هر کدوم که میوفتاد تو سبد دست میزدم و ذوق میکردم و میگفتم افرین سمانه.
هر کدوم هم نمیوفتاد میگفتم نیفتاد، همین.
دیشب برام بولد شد باید به احساساتم بیشتر توجه کنم و بها بدم.
نمونه اش یکی همین بازی کردن و بروزِ احساساتِ حقیقیم.
فارغ از اینکه من 37 سالمه.
یه دکتری میگفت زیر دو سال نوزاد هست، بالای دو سال کودک.
و انسان باید تا اخر عمرش، کودک بودن رو درون خودش حفظ کنه و مراقبش باشه.
منم دوست دارم به کودکِ درونم توجه نشون بدم.
چند روزی هست مقداری غُر میزنم.
عصبانی میشم.
دیشب به خودم گفتم چی شده؟
چی شده که عصبانی میشی؟
چی شده که داری واکنش میدی؟
از درونم حس کردم شاید عدم توجه به احساساتم منجر به شکل گیریِ خشم در درونم شده این چند روز.
از درونم گفته شد سپاس گزاری کن تا توجهت از روی کمبود و نواقص برداشته شه، بره روی بهبودها، داشته ها، نعمت ها.
حالا نشونه اش چی بود.
چراغِ حمام مون گاهی خاموش میشه و روشن نمیشه.
دوباره خاموش شد و اینم باعث حس بدم شد.
دیشب بعد از پذیرفتن خودم و حس هام، در حقیقت اعتراف به حصورِ حس هام، دیدم روشن شد.
تعجب کردم و خندیدم.
چون وقتی به خودم گفتم توجهت رو از منفی بردار بذار روی مثبت، از خدا بخواه که مسایلت رو حل کنه، با این نشونه بهم نشون داد که بله، فقط رو طرف خودت رو انجام بده و حست رو مدیریت کن.
یه چیزهایی هست خودِ فرد بهتر درک میکنه چی به چیه.
چی دلیل و نشونه ی چیه.
همینکه خود ادم درک کنه بهترین هست.
الهی شکرت.
فایل مراقبه ی جلسه ی 9 دوره هم جهت با جریان خداوند رو چندین بار شنیدم.
نتونستم هنوز متمرکز گوش بدم.
موقع انجام کارهام و رسیدگی به حافظ شنیدم و همونم غنیمت دونستم.
گاهی یهو یه صحبتی از استاد برام بولد میشد که اره همینه، اینو با خودت تکرار کن و اون روزی رو برای خودت استفاده کن و بردار، این برای تو اومده، تا آسانت کنه بر آسانی ها.
مدتهاست دیگه توقع ندارم 100 درصد یه فایل رو برداشت کنم برای خودم.
هر نکته ای رو که از فایل ها، برداشت میکنم و متوجه میشم میگم همینه، افرین، الهی شکر، این روزیِ منه.
و از وقتی این بهبودگرایی رو گذاشتم به جای کمال گرایی ام که اتفاقا هیچوقت راضی و خوشحال نمیشد از اینکه چرا کامل ضبط و درک نمیکنه محتوای یه فایل رو، اسون تر و راحت تر و خوشحال ترم.
اینطوریه که گاهی انقدر شوق دارم از یه فایل که بارها و بارها با عشق مجدد گوشش میدم و تکرار پشت تکرار، مثل قسمت 7 همین دوره که برای من شهد و عسل بود.
بهبودگرایی خیلی جا داره تو زندگی و افکار من تا نهادینه بشه و بره تو شخصیتم و عملکردهام.
شکر گزارم چون از سمانه ی کمال گرایی که اصلا تا مدتها درک نمیکرد و به زور میخواست بهبود گرایی رو وارد افکارش کنه، حالا به سمانه ای تبدیل شدم که گاهی اسانتر بهبودگرایی رو درک و اجرا میکنه تو زندگیش.
و البته جای کار بسیار داره با این تمرین بهبودگرایی به جای کمالگرایی.
چون حقیقتا گاهی فراموش میکنم تو تله کمال گرایی افتادم و اصلا متوجهش نمیشم.
انقدر که حال و حسمو خراب میکنه و تازه متوجه میشم از کجا دارم اسیب میبینم.
اینم بخشی از وجود منه.
میشه بهبودش داد تدریجی، تکاملی.
خودمو میپذیرم با همه ی ویژگی هام.
مینویسم تا برام تمرین بشه.
نوشته هام، تمرینِ من برای حرکت در این مسیره.
نوشته هام، درخواست های منه برای بهبود کیفیت زندگیم.
نوشته هام، چراغِ مسیرمه برای بهبودِ افکارِ توی سرم.
نوشته هام، ترمز منه برای جلوگیری از مومنتوم منفی توی ذهنم.
الحمدالله برای این روزی.
برای نعمتِ درک.
برای نعمت نوشتن.
برای نعمت حس خوب.
برای نعمتِ شفاف شدن ذهن و قلبم.
ساعت 5/59 دقیقه از اخرین روز فروردین 1404 نازنین هست.
به فرخندگی و مبارکی.
امیدوارم ساعت سایت درست شه و یه ساعت جلوتر رو نشون نده تو کامنت ها.
—————————————————————————–
خدایا خودت یادم بده و بهم تمرین بده چطوری بهتر احساساتمو بپذیرم و در آغوش بکشم.
ممنونم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
بیدار شدم به حافظ شیر بدم، بعدش اومدم سایت.
برخلاف همیشه که میخوابم.
تعدادی از کامنت های فاطمه ی عزیز که ارایشگر هست و تازه سالن زیبایی خودشو افتتاح کرده، تو عقل کل خوندم.
از آسان شدنش بر اسانی ها.
از الطاف خداوند یکتا در مسیر حرفه اش و …
خیلی خوب بود.
الهی شکر که آغاز روز، این حس خوب و نعمتها رو روزیِ من کردی.
الانم ساعت 5:21 دقیقه ی صبحه، هوا داره روشن میشه، صدای آواز پرندگان میاد.
اینم یه روزیِ خوب دیگه برای من.
الحمدالله.
دیشب، قبل از خواب یهو این ایده اومد شیر شبانه برای حافظ چه زمانی قطع میشه؟
سرچ کردم و اطلاعاتی رو خوندم ولی باز از دکترش میپرسم.
نوشته بود میشه با دادنِ آب، نوازش و … و البته به صورت تدریجی شیر شبانه قطع بشه.
جالبه دیشب دو مرتبه به جای شیر دادن حافظ رو نوازش کردم و خوابید.
این مرحله آخر با نوازش جواب نداد و بهش شیر دادم.
دقیقا اون لحظه تو ذهنم اومد، الان باید شیر بدم و تدریجا فرآیند قطع شیر شبانه انجام بشه.
و بعدشم مجدد خوابید.
الهی شکرت که تا سوال میاد، خودتم راه حلشو میدی.
و البته این به قلبم اومد که سمانه هیچ نگران نباش، مثل همه ی امور حافظ که به خدا سپردی، اینم خدا آسان میکنه برات.
الان یادم اومد.
دیشب قبل خواب، کمی شیر خورد و با نوازش به آسانی خوابید.
همون موقع به خدا گفتم من بلد نیستم، تو یادم بده باید چیکار کنم.
خودت به آسانی این مرحله رو هم جلو ببر.
الحمدالله برای حضورت در قلب و ذهن و زندگیم خدای مهربانم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
زیبایی های امروز:
1- مامانم اومد خونه مون.
2- حافظ و مامان کلی عشق کردن با هم.
3- سلامتیِ عزیزانم، خودم.
4- واریزی به کارتم (شد چهارمین روز که واریزی دارم).
5- خرید پاوربانک برای خودم.
6- خرید پاور بانک برای همسرم.
7- پختن ماکارانیِ فرد اعلا برای نهار، که اضافه اومد برای شام هم.
8- پختن ته چینِ خوشمزه.
الهی شکرت که غذای اماده برای شام داریم.
9- لطف خدا و همکاری حافظ جون با من تو اشپزخونه:
تونستم با خیال راحت آشپزی کنم دو مدل.
تونستم ماشین ظرفشویی رو خالی کنم.
تونستم کارهای توی اشپزخونه رو مدیریت کنم.
10- حافظ نشست روی در ماشین ظرفشویی.
ازش عکس گرفتم.
خیلی بامزه بود اون لحظه.
کیف کردم.
11- صبحانه برای اولین بار به حافظ نیمرو دادم به جای تخم مرغ اب پز، سفیده رو برای اولین بار بهش دادم، الحمدالله که سازگاری داشت.
12- حافظ اخم کردن رو جدیدا یاد گرفته.
بهم اخم میکنه و میخنده.
ترکیبش فوق العاده است.
عاشقشم.
13- دیشب هدیه تولد قند عسلمو براش واریز کردم.
14- امروز مامانم هدیه تولد حافظ رو براش واریز کرد.
15- دو بار دایره آبی رو دیدم امروز.
دو پاسخ داشتم از شیما جانِ عزیزم.
خیلی بهم چسبید پیام هاش.
الحمدالله.
16- خدایا مچکرم
برای روزی های حساب و غیر حسابم.
برای نعمت های مادی و معنویم.
برای سلامتی.
برای غذا.
برای تنفسِ اسان.
برای وسایل و امکاناتمون.
برای خونه ی قشنگمون.
برای مهارت هام.
برای استعدادهام.
برای وسایلم.
برای بچه شدنِ خودم در کنارِ حافظ عسلی.
برای احساسات و عواطفم.
برای دارایی ها و داشته هام.
برای همه چیز.
17- امروز طبقات دکوری و کمد اسباب بازی های حافظ رو گردگیری کردم و مجدد چیدم.
بسیار عالی شد.
تغییرات دادم.
عروسک های خودم و حافظ رو روی تختش مجدد چیدم.
صحنه ی زیباییه دیدن اون همه حیوان عروسکیِ رنگارنگِ متنوع.
الهی شکر برای داشتنِ هر کدومشون.
18- چند روز پیش کمی از موهای روی پیشونی و بغلِ گوش های حافظ رو چیدم.
راضی ام از تلاشم.
خوب شده.
الهی شکر.
19- من برای حافظ یه کلکسیون ماشین و موتور و وسایل نقلیه ی کوچک درست کردم.
دونه به دونه شو با عشق و شادی خریدیم، چندتاشم هدیه گرفته.
دیدن این کلکسیون بیش از هر چیزی خودمو شاد میکنه.
انگار که برای کودک درون خودم اینکار رو انجام داده باشم.
فرقی نمیکنه، منم دارم کیف میکنم و ذوق میکنم.
یادمه بچه بودم یه ماشین قرمز کوچولو تو لپ لپ جایزه گرفتم.
از اونایی که باید خودمون قطعاتشو وصل میکردیم.
دوستش داشتم.
یادم نمیاد چی شد بعدش.
شاید این کلکسیون برام یاداور شادیِ اون ماشین کوچولوی قرمز تو لپ لپ باشه که جایزه ام شده بود.
الهی شکر.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
سمانه جان
ازت ممنونم برای همه ی تلاش هات.
بامداد امروز، قبل از اینکه بخوام بخوابم، تو فایل 15 احساس لیاقت، کامنتی گذاشتم از خودم و احوالاتم.
خیلی خوشحالم که نوشتمش.
با خودم صحبت کردم از این طریق.
شفاع از احساساتی که تجربه کردم نوشتم.
وقتی فاطمه جان میگه دوره لیاقت کلاس خودشناسیه، کاملا باهاش موافقم.
تو اون و دوره و کامنتهایی که نوشتم و مینویسم خیلی خودمو پیدا میکنم، درک میکنم، تحلیل میکنم…
الهی شکرت برای دوره احساس لیاقت.
الهی شکر که مینویسم تو سایت.
الهی شکر میخونم تو سایت.
الهی شکر که گوش میدم و میبینم فایلهای سایت رو.
بهبود، تدریجیه.
بهبود، یه مسیر بدون توقفه.
بهبود، انتها نداره.
خدا رو شکر که درک میکنم اندازه ی طرفیتم.
و خدا رو شکر وقتی هم که از مسیر خارج میشم، باز خدا دستمو میگیره میاره تو مسیر بهبود.
الحمدالله رب العالمین.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
دیشب خودم مهمان داشتم.
موازی با خودم، خونه مامانم هم جشن تولد خواهرزاده ام محیا جان بود که خانواده ام دور هم جمع شدن اونجا.
من همزمان دو مهمونی رو دوست داشتم و انتخاب کردم خودم میزبان باشم و نریم خونه مامانم.
جالب بود برام که ما تولد محیا نرفتیم، ولی مهمانی خونه خودمون تبدیل شد به تولد سورپرایزیِ حافظ توسط عمو و زن عمو جونش.
جالب این بود که همون قدر که دلم میخواست بریم خونه مامانم، دلم میخواست برادرشوهرم و خانواده ی دوست داشنیش بیان خونه مون.
چون اونا رو مثل خانواده خودم با قلبم دوست دارم.
خدایا ازت ممنونم برای این طرز فکرم.
برای احساسم نسبت به خانواده ی همسرم.
دیشب خدا برام طوری چید که خودمونم تو تولد باشیم.
مامانم تلفنی امروز گفت جاتون خیلی خالی بود.
تو قلبم گفتم الهی شکر به اونا و ما همزمان خوش گذشته.
جاریِ نازنینم، مینا جان، خیلی کمکم کرد.
در حقم خواهری میکنه همیشه.
عاشقانه دوستش دارم، بچه هاشو هم همینطور، باهاش راحتم، انگار ابجی خودم میخواست بیاد خونه مون.
الان پیام تشکر فرستادم برای مینا جانم.
دیشب پیام دادم به خواهرم و تحسین کردم پروفایل قشنگشو.
صبح بهم پیام داد:
چشم هاتون
چقدر خوب
زیبایی ها را میبینه :)
منم گفتم بله دقیقا
واقعا از خدا ممنونم برای تک تک لحظاتی که حواسم هست و متوجه زیبایی ها میشم و تحسینشون میکنم.
الهی شکرت.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
خدایا ازت ممنونم برای واریزی های این سه روز به صورت متوالی، به کارتم.
ممنونم برای خریدهامون.
ممنونم برای کادوی تولدی که برای محیا جانم، از کارت خودم، با عشق واریز کردم امروز.
ممنونم برای مهمانیِ امشب منزلمون.
الهی شکرت برای پذیرایی کردن با عشق، از مهمانانِ عزیزمون.
خدایا ممنونم که امشب عمو و زن عمو و دختر عمو و پسرعموی حافظ جانم اومدن خونه مون.
خدایا مچکرم که خیلی دوستشون دارم.
خدایا ازت ممنونم برای جاریِ نازنینم، که عین خواهرم باهاش راحتم و با قلبم دوستش دارم.
خدایا ازت سپاس گزارم برای مانی جانم و سودا جانم که پسرعمو و دخترعموی نازنین و مهربان حافظ هستن و من عاشقانه از همون اول دوستشون داشتم و دارم، انگار که خواهرزاده های خودمن.
الهی شکرت برای مهربونیِ مانی جونم و حرف های قشنگی که میزنه.
هزار ماشالله بهش.
موقع اشنایی اولیه مون 7 سالش بود، الان هزار ماشالله یه نوجوانِ دوست داشتنیِ 13 ساله است.
بسیار مهربان و خوش قلبه.
الهی شکرت برای مهربونیِ سودا جونم، موقع اشنایی اولیه تو دل مامانش بود و الان هزار ماشاالله 6 سالشه.
سودا رفت اتاق حافظ رو مرتب کرد و پتو و اسباب بازی هاشو چید.
انقدر از دیدن این صحنه و نظمِ سِودا ذوق کردم که نگو.
خدایا جفتشون رو حفظ و پشتیبانی کن.
خدایا مچکرم عمو جان حافظ براش کیک تولد سورپرایزی خرید و بهش هدیه تولد داد.
الهی شکرت که عمو جان ساعت دیواری مون رو درست کرد، یه مشکلی پیدا کرده بود که ما وقت نمیکردیم و امشب به لطف خدا حل شد.
خدایا مچکرم برای شام خوشمزه مون، چای و کیک خوشمزه، میوه و شیرینی و شکلات و …
خدایا شکرت برای دورهمی مون و عشق و صفای بینمون.
امروز دوست نازنینم، که همکارم تو مدرسه بود (معلم پایه دوم دبستان) زنگ زد و سورپرایز شدم.
کلی گپ زدیم تلفنی.
بعدشم تو واتس اپ پیام و عکس دادیم برای هم. خیلی خوشحال شدم از اتصال مجددمون.
چون واقعا دوستش دارم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سمانه جان دلم سلام ….
خدا قوت بانو جان ….
از فایل گوش کردن هایت و مستمر کامنت نویسی هات در کنار وظیفه پر مسئولیت نگهداری از حافظ جانم …. گوگولی و عشق خاله که دلیل اصلی نوشتن این کامنت تبریک تولدش است … تولد گل پسرمون مبارک مامان سمانه توحیدی …. مامان سمانه عالی که انصافا مملو هستی از ویژگی های عالی …. کیف میکنم از نوع خود توصیفی که در کامنت ها داری و کنکاش میکنی خودت و احساساتت را …. من که کلی ازت یاد میگیرم …. و من هم سعی در اجراش در زندگی ام دارم. ممنون سمانه بانو جان جانان…
خلاصه که تولد گل پسر که با تولد خاله شیمایش ( یکم اردیبهشت) خیلی نزدیک هم هستند، مبارک …. مبارک و مبارک …. این ماه اردیبشهت که در استانه شروعش هستیم، خیلی خیلی زیبا است …. خدا جون همینجوری داره عشق بازی بیشتر رو در این ماه نشون میده ….
من هم دیشب اولین هدیه ام را از خواهرزاده ام که گویی چراغ خوابی است که درونش کره ماه قرار گرفته که من خیلی خیلی دوست داشتم از این گوی ها داشته باشم و خدا جون از طرف خواهرزاده مهربونم برام جور کرد و بهم هدیه داد ….
به امید بهترین روزها و احساسات در این ایام سال
در پناه خود خودش
خواهرت شیما بانو
سلام شیما جانِ قشنگ و نازنین و مهربانم.
ممنونم از پیامت و اینکه خوشحالم کردی.
ممنونم از تحسین هات.
ممنونم از تبریک تولدِ حافظ عسلی.
تولد خودتم هزاران بار مبارک باشه برای خودت و عزیزانت و بچه های سایت.
گوی چراغ خواب که داخلش ماه داره، مبارکت باشه.
بیشتر از اون تحسینت میکنم برای رسیدن به خواسته ات، خودت خلقش کردی و این عالیه.
شاد باشی و بدرخشی همیشه جانِ دلم.
ممنونم برای این هدیه ی قشنگت، خیلی به دلم چسبید.
—————————————————————————–
این پیام اماده بود ولی ارسال نشده بود.
الان دیدمش، کاملش کردم و ارسال.
میدونم دیدنِ دایره ی آبی کنار پروفایل چقدر لذت بخشه.
مرسی که دو تا پاسخ خوشگل برام فرستادی.
منم با عشق دو تا پاسخ خوشگل برات فرستادم.
ماچ بهت، به شیمای مهربان و سخاوتمند.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
درود و وقت بخیر خدمت دوست عزیز و نازنینم و همچنین مادر جوان و شاداب قند نبات و قند عسلمون حافظ جان
سمانه جونم چقدر خوشحال شدم که عموجان و زن عمو جان و سواد خانم و آقا محیا نازنین سوپرایزی برای قند عسلمون کیک تولد گرفتن و اومدن که پیشآپیش تولد حافظ عزیز مون را جشن گرفتند . خدایااآ شکرت .. فکر کنم دوازدهم اردیبهشت تولد حافظ عزیزمون هست البته اگر اشتباه نکنم !!! در هر صورت تولدش خیلی خیلی مبارکا باشه . خدای من چقدر اون صحنه ی تولدش رو میتونم تصور کنم که چطوری به شمع روشن خیره نگاه میکنه و میخواد توی کیک خامه اش انگشت فرو کنه و ملچ ملچ کنه .. قربونش برم مممم.. خدایا شکرت
سمانه جونم خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که هر روز میایی و برامون از روند رشد و پیشرفتات مینویسی .. از اینکه به نکات مثبت و زیبایی ها توجه میکنی و از همه چی تشکر و قدردانی میکنی .. اینکه به تک تک نکات روزمره آت توجه میکنی و با دقت به همه چیز توجه میکنی و میایی برامون مینویی ..
من که با عشق تمام کامنت های زیباتو میخونم پنج ستاره های طلایی رو روشن میکنم . اینکه عروسی خواهر عزیزت بود اینکه سوپ های خوشمزه برای حافظ خوشکلمون درست میکنی ..
مرسی که عکس های خوشکل خوشکل توی پرو فایلت میزاری انیمیشن حافظ جان رو گذاشته بودی .. خدا رو شکر که هر وقت کامنت هاتو میخونم کلی انرژی مثبت میگیرم و شاد و خوشحال میشم و مومنتوم انرژی مثبت من هم مدام داره حرکت میکنه و احساسم بطور مداوم خوب و خوبتر میشه مرسی مرسی عزیزم
من که همیشه منتظرت هستم
منتظر قلم شیوا و روان و زیبایت هستم
منتظر خوش خبری هات هستم
منتظر رشد پولی و مالیت هستم
منتظر چگونگی روند رشد و پیشرفت هستم
منتظر زیبایی های بیشتری هستم که به آن توجه میکنی و سبب خیر و برکت برای من و هر آنکس که بسمت کامنت زیبایت هدایت میشه
بازم تولد عشقم حافظ جان عزیز دلم رو به تو دوست عزیزم و بابا جان حافظ و به همه مون تبریک میگم .. از قول من اون پاهای توپول و خوشکلشو یکمی بچولون !!!! خدایا شکرت میبوسمش قند عسلموووو مبارک مبارک تفولدش مبارک . بهش بگو چقدر تولدشو تبریک گفتم . بهش بگو که چقدر دوسش دارم .. بهش بگو قند نباته شکلاتع شکلاتع !!!!!
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ*
الهی شکرت
سمانه جون عزیزم !!!!شادی و موفقیت و سلامتی و تندرستی کامل و پایداری و ثروتمندی رو در کنار عزیزانت رو آرزومندم الهی آمین
سلام رویا جانِ مهربانمون.
از طرف خودم و خانواده ام، ازت ممنون و مچکرم که همیشه یه دنیا حسِ خوب و سلامتی میفرستی برامون.
ممنونم برای تبریک تولد.
حافظ جون 2 اردیبهشت زیبا، متولد شد و قدمش رو گذاشت سر چشمِ همه مون.
الان کنارمه و لالا کرده.
مرسی که کامنتهامو میخونی و پیگیری میکنی.
باعث خوشحالیمه.
برام خیلی جالب بود که اسم سِودا و مانی (برادرزاده های همسرم)، محیا (خواهرزاده ی خودم) و خواهرم رو تو کامنت اوردی.
رشد، بهبود، فراوانی، سلامتی، نعمت، روزی، روابط خوب، ثروت، حال خوب، نشاط و همه ی خوبی ها سرشار بشه تو زندگیت هر لحظه.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
درود و وقت بخیر خدمت دوست نازنین سمانه جون نازنینم الهی من قربونت برم که چراغ دلمو روشن کردی
مرسی مرسی عزیزم که یهویی چشمم افتاد به اون نقطه ی آبی رنگ جادویی خوش خبری سایت .. آخه داشتم سریال زندگی در بهشت رو میدیدم و براش کامنت نوشته بودم همینکه کامنت مو ارسال کردم پاداش این توجه به زیبایی ها در لحظه دریافت کردم خدایاااا شکرت
مرسی مرسی سمانه جونم برای اینکه فهمیدم تولد حافظ جانم دوم اردیبهشت هست همش فکر کردم دوازدهم اردیبهشت هست .. الهی قربونش این جیگر طلا ی قند عسل و قند نباته برم الهی مبارکش باشه . الهی مبارکت باشه .. الهی مبارکمون باشه . قربون ش برم . چقدر خوب شد برام امشب نوشتی و منم همزمان با تفلود عجیجم درست بموقع دارم پیام تولد میفرستم
حافظ جونم . قربونت برم . عجیجم . عشقم !!!! خوب کردی تشریف آوردید !!!!
خوب شد چنین پدر و مادری رو انتخاب کردی عجیجم چون سبب خیر و برکت و نعمت شدی عجیجم . چون از اول توی سایت تشریف داشتید و بلطف خدای مهربونم ما برو بچه های سایت هم از وجودت لذت بردیم و عشق کردیم !!! تفلودت مبارک !!!مبارک مبارک !!! اون مچ پاهای قلمبه تو میبوسم . مامانش اون گردن خوشمزه شو قوم قوم کن !!!
مامانش همه ی اینا رو براش بخون عزیزم . به بابای حافظ جان هم این روز مبارک رو تبریک و شاد باش میگممم !!! ممنون و سپاس
امروز اول اردیبهشت روز حضرت سعدی حافظ شیرازی عزیز است پس یک بیت بعنوان نشانه ی امروزم برای خودم و برای تمام عزیزانی که به این کامنت من هدایت شدن. مینویسم
حافظ ، شبِ هجران شد بوی خوشِ وصل آمد
شادیت مبارک باد ، ای عاشقِ شیدایی
خدایا هر آنچه که دارم از آن توست و تو به من بخشیده ای من رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها انعام فرمودی و نه راه گمگشتگان…
خدایا با نام و یاد تو کامنتم رو آغاز میکنم
سلام
خدایا شکرت برای اینکه بهم فرصت دادی که بنویسم فکر کنم، ببینم و انشاالله عمل کنم ،به این آگاهی های ناب که از سمت کسی میشنوم که مو به مو همه ی آن ها رو اجرا کرده، عمل کرده و میکنه و نتایج اش رو هم گرفته خدایاشکرت
تحسین کردن، زیبایی ها در هرچیزی که میبینین . نکته راجب استاد توذهنم میاد ،که استاد همیشه طبیعت رو تحسین میکنه ّآب رو تحسین میکنه ، فراوانی رو تحسین میکنه و نکته تو این فایل خونه های چوبی و بوی چوب رو تحسین میکنه و خدا چقدر قشنگ پلن هارو براش چید واقعا خدا فوق العاده و بی نظیر عمل میکنه
با تحسین استاد و فرستادن فرکانس هاش میاد یه خونه چوبی و وسط یه دریاچه پر از آب و منطقه سر سبز پر از درخت هدایتش میکنه برای زندگی کردن
واقعا فوق العاده است نتیجه ادامه دادن، ایمان داشتن ،
استاد عزیزم نوش جونت
خدایا شکرت استاد از همون موقع از زیبایی ها فیلم میگرفت، بهشون توجه میکرد و با ما به اشتراک میزاشت
خدایاشکرت برای دوربینی که اون موقع در نوع خودش خوب بود و قابلیت زوم قوی داشت
خدایا شکرت برای تکاملی که شد هم در کیفیت ویدیو و هم فیلم برداری که باعث شده فایل های فوقالعاده، سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت ببینیم
خدایا صد هزار مرتبه شکرت واسه همه ی چیزهای خوبی که الان در زندگیم دارم خدایاشکرت
*تمرکزم فقط باید بزارم روی کار خودم و روی خودم کار کنم و به نتایج کاری نداشته باشم خدا خودش کارش رو بلده ،مثل برنامه نویسی ماشین لرینیگ توی هوش مصنوعی , آموزش بدون نظارت باید بدم و خداوند clusting انجام میده خوشه بندی میکنه هر ورودی که بهش من رو میندازه توی خوشه و اون خروجی رو بهم نشون میده برچسب نمیزنه دقیقا مثل قانون فرکانس یعنی توی هر فرکانسی که قرار بگیری از جنس و اساس همون وارد زندگی مون میشه
و اینجا توی این فایل استاد از ما میخواد که از هر جایی که هستین شروع کنین به تحسین کردن نکات مثبت
فقط سمت خودمون رو انجام بدیم و در احساس خوب بمونیم و خدا کارش رو خیلی خوب بلده
و این بی نظیره
اگه الگو میخوای سایت استاد عباسمنش داره زندگی استاد رو نشون میده و این فوقالعاده است خدایا شکرت
#تمرکزت روی زندگی خودت باشه
#از همین جایی که هستی شروع کن به تحسین کردن نکات مثبت زندگیت
# به نتایج کاری نداشته باش و بسپار به خدا که بهترین نتیجه رو برات رقم میزنه
# هر روز روی خودت کار کن و بهبود بده خودت رو (مهارتت- شخصیتت–زندگیت–روابطت—معنویتت–عزت نفست)
خدایا بابت تمام نعمت هایی که بهم دادی ازت ممنون و سپاسگزارم
خدایا ازت ممنون و سپاسگزارم بابت زمانی که در اختیار من قرار دادی تا روی خودم کار کنم بی نهایت ازت ممنون و سپاسگزارم
خدایا شکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
خدایا شکرت برای مکان زیبایی که در فایل استاد توحیدی نشانم دیدم
کوه های بزرگ که دامنه ی کوه پر از خونه های قشنگ چشمه ای که از بالای کوه سر سبز فوق العاده اش و آرامش بخش بودنش خدایاشکرت برای رودخونه سنگی فوق العاده اش با آب فراوانی که داره خدایاشکرت بابت تمام نعمت هایی که به ما بنده هات عطا کردی که
به قول خودت اگر تمام درختان قلم شوند و تمام دریاها مرکب شوند نمیتوانن نعمت هارا بنویسن
خدایاشکرت به من توانایی دیدن نعمت هام و سپاسگزاریشون رو عطا کن خدایا احساس فوق العاده سپاسگزاری رو در وجودم بدرخشان الهی به امید و توکل به خدات خدای مهربانم
سلام.
خدایا شکرت برای روزی غیر حساب دیروز.
خدایا شکرت برای روزی غیر حساب امروز.
خدایا شکرت برای صحبت کردن تلفنی با مادرم.
خدایا شکرت برای سلامتیِ خانواده ام.
خدایا شکرت برای نهار خوشمزه ای که درست کردم.
خدایا شکرت برای آسان آشپزی کردنم.
خدایا شکرت برای خواب خوبمون.
خدایا شکرت برای موهای قشنگم.
خدایا شکرت برای حرکات دست ها و پاهام.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت