زیبایی ها را ببینیم - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-22.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-09-12 13:15:272020-08-22 01:48:58زیبایی ها را ببینیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام.
خدایا ازت ممنونم برای واریزی های این سه روز به صورت متوالی، به کارتم.
ممنونم برای خریدهامون.
ممنونم برای کادوی تولدی که برای محیا جانم، از کارت خودم، با عشق واریز کردم امروز.
ممنونم برای مهمانیِ امشب منزلمون.
الهی شکرت برای پذیرایی کردن با عشق، از مهمانانِ عزیزمون.
خدایا ممنونم که امشب عمو و زن عمو و دختر عمو و پسرعموی حافظ جانم اومدن خونه مون.
خدایا مچکرم که خیلی دوستشون دارم.
خدایا ازت ممنونم برای جاریِ نازنینم، که عین خواهرم باهاش راحتم و با قلبم دوستش دارم.
خدایا ازت سپاس گزارم برای مانی جانم و سودا جانم که پسرعمو و دخترعموی نازنین و مهربان حافظ هستن و من عاشقانه از همون اول دوستشون داشتم و دارم، انگار که خواهرزاده های خودمن.
الهی شکرت برای مهربونیِ مانی جونم و حرف های قشنگی که میزنه.
هزار ماشالله بهش.
موقع اشنایی اولیه مون 7 سالش بود، الان هزار ماشالله یه نوجوانِ دوست داشتنیِ 13 ساله است.
بسیار مهربان و خوش قلبه.
الهی شکرت برای مهربونیِ سودا جونم، موقع اشنایی اولیه تو دل مامانش بود و الان هزار ماشاالله 6 سالشه.
سودا رفت اتاق حافظ رو مرتب کرد و پتو و اسباب بازی هاشو چید.
انقدر از دیدن این صحنه و نظمِ سِودا ذوق کردم که نگو.
خدایا جفتشون رو حفظ و پشتیبانی کن.
خدایا مچکرم عمو جان حافظ براش کیک تولد سورپرایزی خرید و بهش هدیه تولد داد.
الهی شکرت که عمو جان ساعت دیواری مون رو درست کرد، یه مشکلی پیدا کرده بود که ما وقت نمیکردیم و امشب به لطف خدا حل شد.
خدایا مچکرم برای شام خوشمزه مون، چای و کیک خوشمزه، میوه و شیرینی و شکلات و …
خدایا شکرت برای دورهمی مون و عشق و صفای بینمون.
امروز دوست نازنینم، که همکارم تو مدرسه بود (معلم پایه دوم دبستان) زنگ زد و سورپرایز شدم.
کلی گپ زدیم تلفنی.
بعدشم تو واتس اپ پیام و عکس دادیم برای هم. خیلی خوشحال شدم از اتصال مجددمون.
چون واقعا دوستش دارم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سمانه جان دلم سلام ….
خدا قوت بانو جان ….
از فایل گوش کردن هایت و مستمر کامنت نویسی هات در کنار وظیفه پر مسئولیت نگهداری از حافظ جانم …. گوگولی و عشق خاله که دلیل اصلی نوشتن این کامنت تبریک تولدش است … تولد گل پسرمون مبارک مامان سمانه توحیدی …. مامان سمانه عالی که انصافا مملو هستی از ویژگی های عالی …. کیف میکنم از نوع خود توصیفی که در کامنت ها داری و کنکاش میکنی خودت و احساساتت را …. من که کلی ازت یاد میگیرم …. و من هم سعی در اجراش در زندگی ام دارم. ممنون سمانه بانو جان جانان…
خلاصه که تولد گل پسر که با تولد خاله شیمایش ( یکم اردیبهشت) خیلی نزدیک هم هستند، مبارک …. مبارک و مبارک …. این ماه اردیبشهت که در استانه شروعش هستیم، خیلی خیلی زیبا است …. خدا جون همینجوری داره عشق بازی بیشتر رو در این ماه نشون میده ….
من هم دیشب اولین هدیه ام را از خواهرزاده ام که گویی چراغ خوابی است که درونش کره ماه قرار گرفته که من خیلی خیلی دوست داشتم از این گوی ها داشته باشم و خدا جون از طرف خواهرزاده مهربونم برام جور کرد و بهم هدیه داد ….
به امید بهترین روزها و احساسات در این ایام سال
در پناه خود خودش
خواهرت شیما بانو
سلام شیما جانِ قشنگ و نازنین و مهربانم.
ممنونم از پیامت و اینکه خوشحالم کردی.
ممنونم از تحسین هات.
ممنونم از تبریک تولدِ حافظ عسلی.
تولد خودتم هزاران بار مبارک باشه برای خودت و عزیزانت و بچه های سایت.
گوی چراغ خواب که داخلش ماه داره، مبارکت باشه.
بیشتر از اون تحسینت میکنم برای رسیدن به خواسته ات، خودت خلقش کردی و این عالیه.
شاد باشی و بدرخشی همیشه جانِ دلم.
ممنونم برای این هدیه ی قشنگت، خیلی به دلم چسبید.
—————————————————————————–
این پیام اماده بود ولی ارسال نشده بود.
الان دیدمش، کاملش کردم و ارسال.
میدونم دیدنِ دایره ی آبی کنار پروفایل چقدر لذت بخشه.
مرسی که دو تا پاسخ خوشگل برام فرستادی.
منم با عشق دو تا پاسخ خوشگل برات فرستادم.
ماچ بهت، به شیمای مهربان و سخاوتمند.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
درود و وقت بخیر خدمت دوست عزیز و نازنینم و همچنین مادر جوان و شاداب قند نبات و قند عسلمون حافظ جان
سمانه جونم چقدر خوشحال شدم که عموجان و زن عمو جان و سواد خانم و آقا محیا نازنین سوپرایزی برای قند عسلمون کیک تولد گرفتن و اومدن که پیشآپیش تولد حافظ عزیز مون را جشن گرفتند . خدایااآ شکرت .. فکر کنم دوازدهم اردیبهشت تولد حافظ عزیزمون هست البته اگر اشتباه نکنم !!! در هر صورت تولدش خیلی خیلی مبارکا باشه . خدای من چقدر اون صحنه ی تولدش رو میتونم تصور کنم که چطوری به شمع روشن خیره نگاه میکنه و میخواد توی کیک خامه اش انگشت فرو کنه و ملچ ملچ کنه .. قربونش برم مممم.. خدایا شکرت
سمانه جونم خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که هر روز میایی و برامون از روند رشد و پیشرفتات مینویسی .. از اینکه به نکات مثبت و زیبایی ها توجه میکنی و از همه چی تشکر و قدردانی میکنی .. اینکه به تک تک نکات روزمره آت توجه میکنی و با دقت به همه چیز توجه میکنی و میایی برامون مینویی ..
من که با عشق تمام کامنت های زیباتو میخونم پنج ستاره های طلایی رو روشن میکنم . اینکه عروسی خواهر عزیزت بود اینکه سوپ های خوشمزه برای حافظ خوشکلمون درست میکنی ..
مرسی که عکس های خوشکل خوشکل توی پرو فایلت میزاری انیمیشن حافظ جان رو گذاشته بودی .. خدا رو شکر که هر وقت کامنت هاتو میخونم کلی انرژی مثبت میگیرم و شاد و خوشحال میشم و مومنتوم انرژی مثبت من هم مدام داره حرکت میکنه و احساسم بطور مداوم خوب و خوبتر میشه مرسی مرسی عزیزم
من که همیشه منتظرت هستم
منتظر قلم شیوا و روان و زیبایت هستم
منتظر خوش خبری هات هستم
منتظر رشد پولی و مالیت هستم
منتظر چگونگی روند رشد و پیشرفت هستم
منتظر زیبایی های بیشتری هستم که به آن توجه میکنی و سبب خیر و برکت برای من و هر آنکس که بسمت کامنت زیبایت هدایت میشه
بازم تولد عشقم حافظ جان عزیز دلم رو به تو دوست عزیزم و بابا جان حافظ و به همه مون تبریک میگم .. از قول من اون پاهای توپول و خوشکلشو یکمی بچولون !!!! خدایا شکرت میبوسمش قند عسلموووو مبارک مبارک تفولدش مبارک . بهش بگو چقدر تولدشو تبریک گفتم . بهش بگو که چقدر دوسش دارم .. بهش بگو قند نباته شکلاتع شکلاتع !!!!!
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ*
الهی شکرت
سمانه جون عزیزم !!!!شادی و موفقیت و سلامتی و تندرستی کامل و پایداری و ثروتمندی رو در کنار عزیزانت رو آرزومندم الهی آمین
سلام رویا جانِ مهربانمون.
از طرف خودم و خانواده ام، ازت ممنون و مچکرم که همیشه یه دنیا حسِ خوب و سلامتی میفرستی برامون.
ممنونم برای تبریک تولد.
حافظ جون 2 اردیبهشت زیبا، متولد شد و قدمش رو گذاشت سر چشمِ همه مون.
الان کنارمه و لالا کرده.
مرسی که کامنتهامو میخونی و پیگیری میکنی.
باعث خوشحالیمه.
برام خیلی جالب بود که اسم سِودا و مانی (برادرزاده های همسرم)، محیا (خواهرزاده ی خودم) و خواهرم رو تو کامنت اوردی.
رشد، بهبود، فراوانی، سلامتی، نعمت، روزی، روابط خوب، ثروت، حال خوب، نشاط و همه ی خوبی ها سرشار بشه تو زندگیت هر لحظه.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
درود و وقت بخیر خدمت دوست نازنین سمانه جون نازنینم الهی من قربونت برم که چراغ دلمو روشن کردی
مرسی مرسی عزیزم که یهویی چشمم افتاد به اون نقطه ی آبی رنگ جادویی خوش خبری سایت .. آخه داشتم سریال زندگی در بهشت رو میدیدم و براش کامنت نوشته بودم همینکه کامنت مو ارسال کردم پاداش این توجه به زیبایی ها در لحظه دریافت کردم خدایاااا شکرت
مرسی مرسی سمانه جونم برای اینکه فهمیدم تولد حافظ جانم دوم اردیبهشت هست همش فکر کردم دوازدهم اردیبهشت هست .. الهی قربونش این جیگر طلا ی قند عسل و قند نباته برم الهی مبارکش باشه . الهی مبارکت باشه .. الهی مبارکمون باشه . قربون ش برم . چقدر خوب شد برام امشب نوشتی و منم همزمان با تفلود عجیجم درست بموقع دارم پیام تولد میفرستم
حافظ جونم . قربونت برم . عجیجم . عشقم !!!! خوب کردی تشریف آوردید !!!!
خوب شد چنین پدر و مادری رو انتخاب کردی عجیجم چون سبب خیر و برکت و نعمت شدی عجیجم . چون از اول توی سایت تشریف داشتید و بلطف خدای مهربونم ما برو بچه های سایت هم از وجودت لذت بردیم و عشق کردیم !!! تفلودت مبارک !!!مبارک مبارک !!! اون مچ پاهای قلمبه تو میبوسم . مامانش اون گردن خوشمزه شو قوم قوم کن !!!
مامانش همه ی اینا رو براش بخون عزیزم . به بابای حافظ جان هم این روز مبارک رو تبریک و شاد باش میگممم !!! ممنون و سپاس
امروز اول اردیبهشت روز حضرت سعدی حافظ شیرازی عزیز است پس یک بیت بعنوان نشانه ی امروزم برای خودم و برای تمام عزیزانی که به این کامنت من هدایت شدن. مینویسم
حافظ ، شبِ هجران شد بوی خوشِ وصل آمد
شادیت مبارک باد ، ای عاشقِ شیدایی
سلام.
دیشب خودم مهمان داشتم.
موازی با خودم، خونه مامانم هم جشن تولد خواهرزاده ام محیا جان بود که خانواده ام دور هم جمع شدن اونجا.
من همزمان دو مهمونی رو دوست داشتم و انتخاب کردم خودم میزبان باشم و نریم خونه مامانم.
جالب بود برام که ما تولد محیا نرفتیم، ولی مهمانی خونه خودمون تبدیل شد به تولد سورپرایزیِ حافظ توسط عمو و زن عمو جونش.
جالب این بود که همون قدر که دلم میخواست بریم خونه مامانم، دلم میخواست برادرشوهرم و خانواده ی دوست داشنیش بیان خونه مون.
چون اونا رو مثل خانواده خودم با قلبم دوست دارم.
خدایا ازت ممنونم برای این طرز فکرم.
برای احساسم نسبت به خانواده ی همسرم.
دیشب خدا برام طوری چید که خودمونم تو تولد باشیم.
مامانم تلفنی امروز گفت جاتون خیلی خالی بود.
تو قلبم گفتم الهی شکر به اونا و ما همزمان خوش گذشته.
جاریِ نازنینم، مینا جان، خیلی کمکم کرد.
در حقم خواهری میکنه همیشه.
عاشقانه دوستش دارم، بچه هاشو هم همینطور، باهاش راحتم، انگار ابجی خودم میخواست بیاد خونه مون.
الان پیام تشکر فرستادم برای مینا جانم.
دیشب پیام دادم به خواهرم و تحسین کردم پروفایل قشنگشو.
صبح بهم پیام داد:
چشم هاتون
چقدر خوب
زیبایی ها را میبینه :)
منم گفتم بله دقیقا
واقعا از خدا ممنونم برای تک تک لحظاتی که حواسم هست و متوجه زیبایی ها میشم و تحسینشون میکنم.
الهی شکرت.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
لحظاتی رو تجربه کردم که اولش خودم نبودم، یعنی راحت نبودم تو ارتباطاتم.
بعد رفتم تو لایه ی درونیِ خودم،
و بعد با خودم راحت شدم.
همونی که بودم، رو زندگی کردم.
به سمانه افتخار میکنم برای رسیدن به صلح با خودش.
اینکه ساده صحبت میکنه.
ساده رفتار میکنه.
گرم و خالصانه رفتار میکنه.
الحمدالله.
بعد از دوره هم جهت با جریان خداوند، دلم میخواد که شفاف تر تشکر کنم از خدا،
برای همه چیز…
هر چیز بزرگ و کوچکی.
نمیتونم بگم اینطوری هستم الان…
اینکه قدردان همه ی نعمت های حساب و غیر حساب زندگیم هستم.
نه.
اگاهانه قدردان برخی نعمت هام که درکشون میکنم، هستم.
و قدردان برخی دیگه از نعمت هام نیستم.
چون فکر میکنم طبیعیه دیگه، بدیهیه، تشکر اصلا از ذهنم رد نمیشه.
اما
قدردان یه چیزهای کوچولویی هستم که خودمم خیلی کیف میکنم:
@ مثلِ توجهِ خانم فروشنده تو مغازه بستنی فروشی، به حافظ جانم.
@ مثلِ اینکه راحت رفتم برای حافظ خرید کردم.
@ مثل اینکه برای دلِ خودم خریدهایی انجام دادم.
@ مثل اینکه لطفی که اومد سمتم رو راحت پذیرفتم و خوشحالم شدم.
@ مثل اینکه از سر دلسوزی یا احساس گناه و عذاب وجدان، کار خیر نکردم.
اگاهانه انتخاب کردم که رفتارم رنگ دلسوزی به خودش نگیره.
@ مثل اینکه خودمو دوست دارم، خودمو اذیت نمیکنم. (منظورم اون لحظاتیه که در حق خودم عطوفت دارم.)
@ مثل اینکه لحظاتی رو تجربه میکنم که ساده و اسان و قاطعانه نظرمو میگم.
@ مثل اینکه به نیازهام توجه میکنم.
به صدای درونم گوش میدم.
و …
بی شک خیلی خوشبختی و حس های خوب تو طول 24 ساعتِ شبانه روز، تجربه میکنم.
نمیدونم من چند درصد سپاس گزارم به صورت حقیقی.
اما اینو درک میکنم که دارم تلاش میکنم تا خودمو تربیت کنم و بهبود بدم.
و دقیقا لحظاتی که قلبم نشاط داره، متوجه میشم که سپاس گزاری هام تاثیر خودشونو گذاشتن.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
یه کامنت بلند بالا نوشتم از قشنگی های دوشنبه جانم
8 اردیبهشتِ زیبا،
و در ادامه اش از چالش های داخلش،
ولی ارسالش کردم.
انتخاب میکنم طور دیگه ای بنویسم:
من شاهدِ رشد خودم در زمینه هایی هستم:
اینکه تو برخی لحظات سختم میگم: خیره
اینکه صبر میکنم و با شتاب واکنش نمیدم.
اینکه سکوت کردن رو دارم بهتر تمرین میکنم و انجام میدم.
من ادعا ندارم خطایی ندارم.
یا اینکه بعد از فهمیدنِ اصول، به بهترین شکل دارم انجامشون میدم…
اما میدونم،
دارم تمرین میکنم برای بهبود.
الحمدالله برای ذره ذره بهبودها و تغییراتم…
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
من یه معلمم.
همیشه معلم بودم و خواهم بود.
چه اون موقعی که تو آموزشگاه، کامپیوتر تدریس میکردم.
چه وقتی که تو خونه به پدر و خواهرزاده هام کامپیوتر تدریس میکردم.
چه وقتی که تو مهمونی ها، با بچه ها نقاشی کار میکردم.
چه وقتی که تو مدرسه، درس هنر تدریس میکردم.
چه وقتی که تو موسسه، اوریگامی اموزش دادم.
چه وقتی که به خانواده اوریگامی یاد دادم و میدم.
چه وقتیکه تو مدرسه یا دانشگاه به دوست هام، درس ها رو یاد میدادم.
اصولا من چیزهایی رو که بلدم، دوست دارم و مسلطم رو موضوع رو خیلی خوب اموزش میدم.
من همیشه معلمم و میمونم.
چون تو وجودمه که خوب یاد میدم.
چند ساله که خودم به خودم تبریک میگم روز معلم رو.
و البته کلی تبریک از عزیزانم دریافت می کنم.
منتظر بیرون نیستم دیگه.
دایم به خودم یاداوری میکنم:
چیزی رو که انتظار داری بیرون بهت بده، خودت به خودت تقدیم کن.
میخوای تحسین شی در مورد فلان موضوع؟
خودت خودتو تحسین کن.
حالم با خودم خوبه.
الحمدالله.
من معلم های بسیار خوبی داشتم و دارم.
دوست دارم به بهانه ی روز معلم، تشکر کنم و نام ببرم از معلمهای ارزشمندم و براشون بهترینها رو ارزو کنم:
-خانم جمشیدیِ نازنینم، دبیرِ ادبیاتِ هنرستانم.
-زهره جون بحرالعلومی، معلمِ نازنینِ اوریگامی ام.
-استاد عباس منشِ عزیزم، معلمِ خودشناسی و موفقیت در همه ی زمینه های زندگی.
-مریم جان شایسته، معلمِ صلحِ درونی، نظم، شجاعت، جسارت، پاکیزگی.
-خانم نقش بند، استاد عزیزِ ریاضی تو دانشگاه، رشته الکترونیک.
-اقای (اسمشون از خاطرم رفته)، استاد بسیار خوبم تو دانشگاه، رشته گرافیک.
من فکر میکنم طیفِ معلم های من خیلی وسیع هستن.
شامل افراد زیادی میشن.
مثلا پدر و مادرم، خانواده ام، دوستهام، همکارام، دانش آموزانم، همسایه هامون، کودکان و …
هر کسی که حتی کوچکترین چیزی رو به من یاد داده، معلم من میشه.
خدا حافظ همه تون باشه.
یه نکته رو باید بگم که خیلی مهمه:
بزرگترین معلم من در زندگیم، خداوند بخشنده و مهربان هست.
اونه که به طرق مختلف بهم یاد میده.
جواب سوالاتمو بهم میگه.
همیشه بیدار و در دسترسه.
هیچ چیزی رو فراموش نمیکنه.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
بسم الله الرحمن الـــرحـــیـــم
سلام به قلب پاکت سمانه عزیزم
یکی دوساعت پیش قسمت 15 سفربه دور آمریکا رو دانلود کرده بودم که یهو رفتم تو کامنتهاش ،چندتایی که خوندم رسیدم به پاسخت برای یکی از دوستان سایت
همیشه مداومت و حضور مستمرت توسایت رو تحسین کردم و میکنم
گفتم عه چندوقتیه از سمانه جان خبری ندارم دلم برات تنگ شده بود اومدم تو پروفایلت
متن قشنگت رو خوندم عکس پروفایلتم دیدم خیلی قشنگه
و زدم روی ردپاهات تو فایل های هدیه (: منو آورد تو این فایل
به به دیدم سمانه جان این قسمت از سایت رو به نام خودش سند زده !!
تو این صفحه یکی دوتا درمیون کامنتهای خودته ها !! چندتاییش رو خوندم
واقعا باورم نمیشه در کنار وظایف مادری و خونه داری و همسری، اینقدر خوب بتونی همه چی رو مدیریت کنی
حتی دوره جدید کار میکنی
کامنت مینویسی
خودتو خیلی خوب داری کشف میکنی
وای عالیه
برای منی که مجردمو فکرم اینه با متاهلی و بچه دارشدن نمیتونم برای خودم زمان داشته باشم تو الگوی واقعا بینظیری هستی
همیشه برامون بنویس نوشته هات بوی سادگی و لطافت میده کلی حس خوب داره
امیدوارم حال دلت همواره خوب باشه در کنار قند عسل گل و نازنینت تجربه های قشنگی داشتی باشی انشاالله
تولدش مبارک با تاخیر
روزتم مبارک معلم نازنین
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
سلام نجمه جانم.
ممنونم از لطف و محبتت.
ممنونم از حس قشنگی که برام هدیه فرستادی.
منم پیگیرت هستم و پیام های مستمرت رو تو سفر به دور امریکا میخونم.
منم تحسینت میکنم که روی خودت و بهبودت کار میکنی.
اره، این گوشه ی دنجِ سایت برای من دفترچه ای شده از ثبتِ قشنگی ها و نکات مثبتِ روزانه ام داخلش.
تمام تلاشمو میکنم هر روز اینجا بنویسم تا توی مسیر باشم و بتونم هر روز برای بهبودم تلاش کنم.
ممنونم از پاسخِ زیبایی که برام نوشتی.
ممنونم از تبریک تولد حافظ جان و تبریک روز معلم.
نجمه جان
در مورد خودم میتونم بگم
کامل نیستم، ولی تلاشمو میکنم روی بهبودم کار کنم.
از خودم راضی هستم.
چون دارم تلاش میکنم.
چون کمی درک کردم من 100 نیستم، و باید پذیرای خودم باشم با همه ی قوت ها و ضعف هام.
خدایا شکرت که آدم با هر شرایط جدید و تغییری میتونه خودشو هماهنگ کنه.
البته که نیاز به ارام کردن خود داره.
نیاز به صبر داره.
نیاز به سخت نگرفتن شرایط داره.
چون هر چی جلو میره ادم هم عادت میکنه، هم یاد میگیره چطوری تو شرایط جدید، زندگی جدید بسازه برای خودش.
یه چیزی که بعد از بچه دار شدن متوجه شدم اینه:
اینکه گاهی خیلی شرایط برام سخت میشد یا میشه هیچ ربطی به بچه دار شدنم و سختی هاش نداشت.
بچه دار شدن انگار منو با شخصیتم رو به رو کرد.
انگار قوت ها و ضعف هام عین آینه جلو قرار گرفت.
سمانه، ظرفیت هاش بیرون ریخته شد و در معرضِ نمایش قرار گرفت.
برای همین تو سختی ها به خودم میگم این تو هستی و شخصیتت و افکارت.
هیچ ربطی به زندگی متاهلی و بچه داری نداره.
تو خیلی پتانسیل داری برای رشد.
اتفاقا این چالش ها خودتو به خودت نشون میدن.
اینکه چند چندی با خودت.
اگه ارومی، پس در صلحی با خودت.
وقتی مشوشی، اولین آلارم اینه که با خودت در صلح نیستی.
بهترین ها برای تو و زندگیِ قشنگت.
راستی مدتیه میخوام بگم بهت پروفایلت خیلی قشنگه.
الان بهترین فرصته :)
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نـــام خــداوند بخـشــنده مهـــربـــان
سلام و درود به قلب پاکت سمانه عزیز امیدوارم حال خودت و خانواده عزیزت عالی باشه .
««کامل نیستم، ولی تلاشمو میکنم روی بهبودم کار کنم.
از خودم راضی هستم.
چون دارم تلاش میکنم.
چون کمی درک کردم من 100 نیستم، و باید پذیرای خودم باشم با همه ی قوت ها و ضعف هام.
خدایا شکرت که آدم با هر شرایط جدید و تغییری میتونه خودشو هماهنگ کنه.»
آفرین خیلی قشنگ درک کردی و خیلی قشنگ خودتو شناختی، وقتی این قسمت کامنتتو خوندم به خودم گفتم تو چقدر به خودت سخت میگیری ؟ گفتم خیلی! تو چقدر پذیرفتی که کامل نیستی؟
راستش کمالگرایی همیشه همراهم هست فکر میکنم باید 100 باشم در صورتیکه 100 مطلق فقط خداست.
این قسمت کامنتت یادم انداخت که همیشه باید مراقب کمالگراییم باشم چون دوس داره تو همه چی خودشو نشون بده
و بیشتر از همه چیز باعث آزارم میشه .
همین چندروز پیش یسری اتفاقات ریز افتاد که در لحظه احساسمو بهم ریخت اونقدر مهم نبود که کل روزمو خراب کنه فقط در حد چند لحظه بود اما یه چیزی تو ذهنم سروصدا میکرد ، نجمه تو چرا این اتفاقاتوجذب کردی نباید جذب میکردی اینهمه مواظب ورودیها هستی ولی الکی!
اون اتفاقات گذشت و درلحظه تموم شد هیچ تاثیریم تو زندگیم نداشت اما این نجوای ذهنی واقعا منو خورد کرد جوری که چشام پر اشک شد و بغضم گرفته بود .
گفتم بابا انصافت کجاست چندین ماهه حالم خوبه هیچ اتفاق بدی برام رخ نداده همیشه کارام عالی پیش رفته حالا این دوسه تا اتفاق بیخودی رو هی تو سرم میکوبی که چی بشه؟
من تا جایی که تونستم فرکانسمو کنترل کردم و اتفاقات خوب رخ داده اما طبیعیه که جاهاییم از دستم در رفته باشه و این دوسه تا اتفاق ریز نتیجه همون کنترل نکردن هاست که بهم بفهمونه بیشتر مواظب باشم پس لطفا ولم کن . (و این کامنتت بهم یادآوری کرد چندوقتیه مراقب کمالگراییم نبودم)
در مورد بچه داری هم قشنگ نوشتی طرز نگاهت زیباست و اصل همینه ،اینکه اگه شرایط سخت میشه ربطی به بچه داری نداره ،همه چی افکار و شخصیت خودمه که نمایان میشه
مرسی ازت سمانه جان عزیزم
حضورت مستمر
خدانگهدار
سلام.
امروز یه لحظه داشت حسم بد میشد از تمیز نبودن قسمتی از خانه.
همون لحظه گفتم، سمانه ناراحت نباش، در بهترین زمان تمیزش میکنی.
و رهاش کردم.
یه مقدار که گذشت دیدم من با حس خوب و ارامش، بدون برنامه، دقیقا مشغولِ تمیز کردن اون قسمت هستم.
این تمیز کردن، در حقیقت پاداش کنترل ذهنم بود.
الهی شکر برای تمیز کردنِ خانه.
الهی شکر برای حمام کردن حافظ عسلی.
الهی شکر برای مراقبه ی سپاس گزاری (فایل 12 دوره هم جهت با جریان خداوند).
الهی شکر برای نهار خوشمزه ای که پختم (سبزی پلو با ماهی).
الهی شکر برای خوندن کامنتهای بچه ها.
الهی شکر برای نوشتن کامنت.
الهی شکر برای دیدن دایره آبی.
الهی شکر برای خوندنِ پاسخِ نفیسه جانم.
الهی شکر برای گردش مادر پسری امروز تو محوطه.
الهی شکر برای محبت همسایه مون.
الهی شکر برای حافظ قند نباتم.
الهی شکر برای هوای مطبوع و دل انگیز اردیبهشت.
الهی شکر برای پرسیدن یه سوال از خداوند، و نشون دادن پاسخش با نشانه ها:
-تو دلم گفتم اگه پاسخ بله است، حافظ یه حرکت بامزه کنه، حافظ یه ابروشو داد بالا، بعد خندید.
-ساعت موبایلمو هم دیدم، رُند بود.
الهی شکر برای وصل برق، همین الان.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
امروز صبح فرکانسم نازیبا بود.
اگاهانه دفترمو باز کردم و گفتم فقط از قشنگی ها مینویسم.
و بعد مشغول زندگی شدم…
عصر یهو اگاه شدم و یاد احساسِ صبح افتادم و اینکه بعدش چقدر قشنگ حس بد رو متوقف کردم و جریان زندگیم برگشته روی روال زیبا.
الحمدالله.
امروزم هم زیبا بود.
مهمانان عزیز داشتیم، شادی کردیم و لذت بردیم.
در مجموع حسم روز به روز بهتر و بهتر میشه.
الهی شکرت.
بی نهایت بار شکرت.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
گاهی انسان نمیتونه احساسش رو در کلمات بیان کنه.
با دیدن این تصاویر و این آهنگ فوق العاده اشک ریختم. نمیدونم چرا اشک…پرا ز احساس خوب بودن رو چطور باید بیان کرد؟! احساس کردم که اونجام…فارغ از همه چیز…سبک و رها…باد بین موهام جریان داره و من سرشار از حس سپاسگذاریم…
حتی الان هم که دارم مینویسم چشمم پر از اشک شده ازین حس غنی…امیدوارم من و همه دوستانی که درین مسیر قرار گرفتند در نزدیکترین زمان در مدار عشق… در مدار شادی….در مدار زیبایی…در مدار صلح….در مدار سرمستی…در مدار خدای مهربان با همه نعمتهای بی پایان و عالیش قرار بگیریم…
از شما ممنونم استاد که من رو سرشار از احساس عالی کردید…
به نامِ اللهِ هادی و مهربان
سلام.
قشنگی های شنبه جان، 5 اسفند 1402
الهی به امید تو.
1- پنجشنبه شب در امنیت و سلامتی و شادابی رفتیم خونه مامان بزرگ بابابزرگِ نی نی، جمعه شب هم برگشتیم.
مثل همیشه کلی خوش گذشت، کلی خندیدیم و در کنار هم لذت بردیم.
2- درخواست غذاهای دلخواهمو داده بودم مادرشوهر مهربانم، برام کوفته، قورمه سبزی، فسنجون درست کرد، کلی لذت بردم از مهربونی ها.
3- دیروز در مورد نی نی و زایمان با مادرشوهر عزیزم صحبت کردیم، عالی بود، خیلی حس خوبی داشت گفتگوهامون، کلی انرژی مثبت دریافت کردم ازشون.
4- انقدر میخندیم اونجا که حد نداره، در جهت تقویت اندورفین (مسکن طبیعی بدن برای کاهش درد)، این خنده ها بسیار لذت بخشه.
درک کردم که نه فقط برای کاهش درد، بلکه برای افزایش شادی ام در هر لحظه تلاش کنم برای افزایش این هورمون شادی، در بدنم…
ساده ترین راهش هم خنده است، ورزشه و …
عملاً اموزش های سایت در جهت ایجاد حس خوب، همون تقویت اندورفین در بدنه.
حسِ خوب، از نشاط و شادی میاد، پس لاجرم داریم اندورفین رو تو بدنمون افزایش میدیم.
5- نی نی جونمون و تکون های قشنگش.
6- کامنت سمیه جانِ زمانیِ عزیزم رو خوندم دیروز، فهمیدم به سلامتی نی نی دار شدن، کیف کردم از روند توحیدی بودنشون، الهی شکر برای سلامتیِ فرزندِ دومشون.
7- خوابِ عالیِ دیروز عصرم، با شنیدنِ سوره ی اعلی با صوت یوسف کالو.
8- خواب عالی دیشب تا صبح امروز، متمرکز و عالی بود.
9- من عاشقِ دورهمی خانوادگی هستم، خدایا شکرت برای خانواده 3 نفریمون، خانواده خودم و همسرم.
10- خریدِ عالیِ گوشت دیروز، گوشتی که همیشه از آقا سید رضوی میگیریم، بسیار باکیفیته، خوشمزه و سالمه.
خودشم خوش اخلاق، شوخ طبع، مردم دار و باصفا.
11- من عاشقِ شوخ طبعیِ همسرم و خانواده ی نازنینش هستم.
خدایا شکرت برای تک تکشون.
امیدوارم خودمم ظرفیتم در شوخی بالاتر بره، خیلی خیلی بهتر شدم تو این سالها و خوشحالم.
12- برای سایت، اینترنت، موبایلم خیلی سپاس گزارم.
برای دسترسی های آسانم به همه ی امکانات بسیار سپاس گزارم.
13- انیمیشنِ معرفی شده ی نفیسه جانم رو دیدم.
Migration محصول سال 2023
مرسی نفیسه جانم، عاشقِ خانواده ی اردک ها شدم رفت…
مهاجرت، تغییر، شادی، کشف، دوستی، شجاعتِ تو دلِ ترس رفتن، کشف و لذتِ ورود به ناشناخته ها، ماجراجویی، خلقِ خواسته ها، تلاش، امیدواری، تفکر مثبت و امید بخش، جسارتِ حرکت و … رو خیلی قشنگ و لطیف نشون داده بود.
عاشقِ لحظاتِ پروازشون تو اسمون شدم.
عالی بود، عالی، گوله ی نمک و جذابیت.
مرسی نفیسه جانم، خیلی خیلی خیلی.
یکی از بهترینهاست برای تماشا، مخصوصاً برای مسیری که همه مون داریم داخلش حرکت می کنیم.
قشنگ اموزش های استاد رو تو انیمیشن دیدم و کیف کردم.
من دوبله دیدم، خیلی بانمکه.
عاشق شجاعت خانواده اردک ها شدم.
اردک کوچولو هم گوله ی نمک بود.
خدایا ازت ممنونم برای همه چیز.
یا ارحم الراحمین…
سلام.
أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ
این آیه چند دقیقه پیش اومد روی زبونم بدون هیچ پیش فرضی یا هر چی.
اداره ی امورم رو میسپارم به خدا چون او آگاه و بیناست به بندگانش.
جانِ دل مامان رو بغل کردم و موبایلمو برداشتم تا سایت رو چک کنم، رسیدم به نتایج دانشجویان که به صورت متن تو باکس در صفحه اول سایته.
متن اقای ناصر از نتایج دوره 12 قدم.
اولین جملات استاد در جلسه اول قدم اول در این رابطه است که: ما وقتی به یه سری نعمتها و خواسته هامون میرسیم، این نعمتها زود برامون عادی و بدیهی میشه و فکر میکنیم از اول بوده.
اینکه نعمتهایی که روزی آرزوشو داشتم بعد از رسیدن، بعد از مدتی عادی میشن و نادیده گرفته میشن…
تکون خوردم، چک خوردم…
سمانه دقت داری چیا قبلا اینطوری نبود و تو دلت میخواست و الان داریشون و عادت کردی و زبانت به سپاس گزاری نمیره؟
سوالات خوب به ادم کمک میکنه بفهمه کجای این زندگی ایستاده.
قبل از بغل کردنِ حافظ جان،داشتم ظرف میشستم، اشپزخونه رو مرتب میکردم، و رفتم مثل دیشب روی تخت خودمون رو به پنجره دفترمو باز کردم و چند خط نوشتم…
الهی شکرت برای هوای خنک و باد دلچسبی که میوزه.
برای کتلت خوشمزه ای که با همکاری خواهرزاده جانم ثمین جان پختیم و شام نوش جان کردیم.
ادامه شو نتونستم تو دفتر بنویسم چون اومدم پیش حافظ جانم و تو بغلمه.
اینجا ادامه اش میدم:
خدایا مرسی برای همه ی خوراکی های داخل یخچال، فریزر و کابینت ها.
اینکه الان پر و سرشار هستن، همه اش از فضل خودته.
اینکه سیب زمینی و پیاز هنوز تموم نشده شارژ مجدد میشه.
اینکه میوه ها پشت سر هم وارد یخچال میشن و دلبری میکنن.
اینکه لبنیات و سایر خوراکی ها با عشق نشستن تو یخچال تا ما نوش جانشون کنیم.
من نمیدونم بقیه چه حسی به میوه دارن، اما من عاشق میوه هستم، این علاقه ی شدید به میوه رو در پدرم دیدم و منم عاشق میوه شدم.
مخصوصا امسال به طرز متفاوتی هر میوه تابستونی رو میبینم چشمام براش قلبی قلبی میشه.
پدرشوهرم باغچه ی باصفایی داره که میوه هاشو برامون میاره، یکی از یکی دیگه خوشمزه تر.
من قدردانِ دونه دونه میوه های باغچه ی اقاجون هستم، همینطور میوه های مغازه ها.
یه لحظه برگشتم عقب و به کامنتم نگاه کردم
گفتم که چی بشه بفرستیش؟
ناسپاسیه اگه این نعمتها و زیبایی ها رو نبینم و ننویسم ازشون.
انقدر روز به روز خواسته های ادم بیشتر و بیشتر میشه که یادش میره چیزی که الان داره آرزوی دیروزهاش بوده.انقدر غرق میشم تو زندگی و روزمرگی هاش که یادم میره به کجا چنین شتابان؟
دیروز تو پیاده روی یه ماشین زیبا دیدم و خواسته ای از دلم رد شد که ما هم ماشینمون زیبا و قشنگ بشه…
یه لحظه گفتم تبدیل به حسرت نشه، حواست باشه اینا اسباب بازی های زندگی هستن، نشه که لذت زندگیتو گره بزنی بهشون و وابسته شی به عوامل بیرونی برای شادی و لذت.
یه روز هستن یه روز نیستن.
کاخ شادی و لذتت رو پایه ریزی نکن روی عوامل بیرونی که به بادی ممکنه فرو بریزه و تو خالی شی از حسِ خوب.
هنوزم خواسته ام سر جاشه، اما تلاش میکنم بدونِ حسرت باشه.
خوب شد که نوشتم.
در هر حالتی و هر مدلی میتونی سپاس گزاری کنی سمانه جان، سخت نگیر.
شرطیش نکن فقط به نوشتن، بذار جاری شه تا تو پُرتر شی.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
خدایا، چه خوبه که هستی.