زیبایی ها را ببینیم - صفحه 56
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-22.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-09-12 13:15:272020-08-22 01:48:58زیبایی ها را ببینیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوندِ هادی و هدایتگر
سلام.
قشنگی های چهارشنبه جان، نیمه ی فروردینِ زیبای 1403.
1- پیام و نشانه ی امروز خدا برام:
لَئِن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم
اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود
7 صبح این پیام رسید دستم، کاغذش افتاده بود روی زمین، از دیوار کنده شده بود…
من عاشقِ این آیه ام، فرکانسش برام بسیار بالاست.
سمانه جان، برای چیزهایی که الان بهت دادم سپاس گزاری کن.
(به داشته هات فکر کن- فکر نکن به نداشته هات)
2- تکون ها و حرکتِ حافظ جانِ مامان، تو دلم، که قند تو دلم آب میشه هر بار.
خدایا شکرت برای سلامتیش، برای سلامتیِ خودم و همه ی عزیزانم.
برای انتظارمون برای تولدِ قندِ عسل، که مطمینم در بهترین زمان و بهترین شرایط و در آسانیِ هر چه تمام پا به این دنیای زیبا میذاره به لطف و حمایت های همیشگیِ خدا.
3- چقدر عاشقِ این آیه هستم:
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
که اسمِ نی نی هم برگرفته از همین آیه است...
خدایی که از اول ازش حفاظت کرده، همیشه هم حافظش هست.
4- بیدار شدن از خواب، نعمتِ حیات، سلامتی، خوابِ خوب.
5- هدایت شدم به کامنتِ جذابِ آرامِ عزیز و انرژی بالایی ازش گرفتم.
6- نشستم روی صندلی کنار پنجره ی اتاقِ نی نی، رو به باغچه مون، هوا عالیه، یه پیشی نشسته تو باغچه، نسیم میخوره به صورتم، صدای آواز پرندگان میاد چند گونه ی متفاوت، دقیقاً حسِ اینو داره انگار رفتم تو جنگل و گستردگی پرنده ها و پوشش های گیاهیش، آسمون صاف و آبیه.
7- پنجره آشپزخونه رو باز کردم صبح، توری رو کنار کشیدم، دو تا کبوتر دیدم رو شاخه درخت، یه گنجشک کوچولو دیدم رو شاخه درخت…
گنجشک کوچولو دوستِ حافظ بود- کبوترها هم دوست های مامان باباش:)
جوانه های سبز دیدم روی درخت، بَه بَه.
رویش…
سبز بودن…
منتظر دیدن جوانه ها روی درخت بودم و امروز دیدم و کلی ذوق کردم.
8- اومدم یه اگاهی رو بگم به همسرم، این صدا درونم اومد خودت عملیاتیش کن، عجله نکن برای انتشار :)
9- صبحِ زیباییه با چهچهه ی پرندگان.
10- تلاوت قرآن گوش دادیم با حافظ جان، کلی روحمون پرواز کرد و پر نشاط شد، خیلی فرح بخشه برام شنیدنِ آیاتِ قرآن.
الهی شکر.
پروردگارا، سپاس گزارتم برای همیشه و همه چیز.
سلام حافظ جان.
خوبی خاله،با اینکه ندیدمت اما تو دلم جا باز کردی قدر یه نی نی قند عسل. من این اواخر کلی بچه بغل کردم کوچولو و پر از انرژی مثبت مثل خودت،تازه یه ویژگی خوبیم که تو داری اینه که مامان و بابای مهربونت اسم قشنگ برات انتخاب کردن که همیشه یادآور تحت حفاظت و حمایتِ خدا بودنِ همه ما انسانهاست، یادآور باورهای مثبت و سازنده. هر بار مامان بهشتی ات توی کامنتهاشون از باورهایی مینویسند که روی دیوار چسباندن ،که گاهی میافتند و گاهی چشمشون بهش میخورد، این همون چیزیه که من اون لحظه بهش احتیاج داشتم و خدای رحمان به دست مامان خوبت پیامش رو بهم میرساند.
لئن شکرتم لازیدنکم .
و همچنین این جملهاش ،(; اومدم یه اگاهی رو بگم به همسرم، این صدا درونم اومد خودت عملیاتیش کن، عجله نکن برای انتشار :)
آخه میدونی خاله گاهی یادم میرود باید تمرکزم روی خودم باشد نه بقیه،.
یه بوسه انگشتی برات میفرستم ،به امید روزی که بگم مامان از طرف من یه بوس آروم روی صورت ماهت بکند.
تحت حفاظت و حمایت الله صحیح و سالم باشید.
سلام به خاله نفیسه جانم.
مرسی که همیشه برام بوس انگشتی میفرستی.
از طرفِ حافظ.
———————
سلام به نفیسه جانم.
چند روز پیش تو ایمیلم کامنتی ازت اومد، خوندم و دلتنگت شدم.
تا اینکه دیدم خودت برام پاسخ نوشتی.
دل به دل راه داره.
چقدر کیف کردم و سورپرایز شدم که برای حافظ جان کامنت نوشتی :)
همون روزی که پاسخت رو خوندم داشتم برات مینوشتم که دیدم نه، وقتش نیست، اون حسی که باید تو کامنت بفرستم تبادل نمیشه.
الان اومدم.
فقط عشق هست و عشق و عشق، از راهِ دور برات.
راهِ دور با فرکانسی نزدیک.
بهترین ها برای تو و عزیزانت.
خدایا شکرت برای این همه مهر و محبتی که برای من، حافظ و بابایی میفرستی.
بنام الله یکتا که هرآنچه دارم از اوست
خدا رو سپاسگزارم ازت برای قوانین ثابت
خدایا سپاسگزارم ازت برای این دنیای رویایت که عین فیلم آواتاره
زیبایهای امروزم 14فروردین 1403
1.بیدار شدن از خواب و دیدن پسر خوشگلم که کنارم خواب بود و بوسیدمش خدا رو سپاسگزاری کردم
2.نوشتن اهدافم اول صب و آماده شدن برای اجرای مارهای روزانم که خدا رو شکر بیشترشون انجام شد
3. اومدن یه رارننده اسنپ از مسیری که فکرشو نمیکردم
4.دیدن گل گیاهای که این اطرافو پوشوندن و وقتی بهش مگاه میکنم احساس هماهمگی باهاشون میکنم انگار زندن و دارن باهام حرف میزنن
5.شکوفهای سفید رنگ روی درختان زردآلو که عین برف سفید بود
6.انجبن کارم توی بانک بدون زحمت
7.قدرت اعتماد بنفسم که بالا رفته و اگه لازم باشه یه سوال چند بار از یکی میپرسم (این از نقاط ضعف منه که خیلی بهتر شدم)
8.رارننده اسنپ مهربون دیگه که بهش انعام دادم
9.دیدن دوست قدیمیم که خیلی منو تحویل گرفت
10.اومدن یه رارنده اسنپ دوسداشتنی که هر وقت میبنمش کلی صحبتهای خوب میکنیم
11. تمیزکاری خفن بعد از اومدن به محیط کارم
12.خوردن یه قهوه خوشمزه که کلی انرژی داد بهم
13.حل مسئله ای که خیلی وقت درگیرش بودم مثل آب خوردن (البته هنوز 100%نشده)
14.اومدن پسرم به محیط کارم و قول قراری که باهاش گذاشتم که در صورت کارکردن بهش مزد بدم خریدشو انجام بده .وقتی داشت تمیزکاری میکرد ازش فیلم گرفتم کلی خدا رو سپاسگزاری کردم برای نعمت فرزند داشتن
15.خرید قدم سوم که خیلی وقت منتظرش بودم االهی شکرت
16.دوستانی که توی حل مسئله خیلی بهم کمک کردم
الهی سپاسگزارم ازت برای موهبت زندگی و حیاطی که به من و خانواده ام عطا کردی
سپاسگزار خدام بخاطر وجود همچین فضای الهی
یا لطیف
سلام.
قشنگی های سه شنبه 14 فروردین 1403.
1- جواب آزمایشم رو به صورت مجازی گرفتم.
چقدر عالیه این امکان، تا بخوام حضوری برم و دریافت کنم، نسخه pdf اش میرسه دستم و ارسال میکنم برای خانم دکترم.
چیزی که خودم دیدم همه چیز تو رنج خوب بود الهی شکر.
2- پرتقالِ باغ که دیشب هدیه گرفتیم رو نوشِ جان کردم.
صبح تو ستاره قطبی نوشتم میوه میخوام، شب رسید دستم :)
دیروز همه جا بسته بود، خدا به طریقی دیگه رسوند دستم.
3- خواب و استراحتِ خوب و آروم.
4- دنبال یکی از مانتوهام بودم که قبل عید پیداش نکردم، امروز که هدایت شدم ظرف های هفت سین رو جمع کنم بذارم تو جعبه اش زیر تخت، به آسانی مانتو جانم پیدا شد :)
قبل عید، کلِ زیر تخت و ساک ها رو گشتیم ولی پیدا نشد، امروز سریع و آسان اومد جلوی چشمم.
5- شنیدن منافسه (تلاوت قران دو نفره) زیبای اقایان حسنین الحلو و حامد شاکرنژاد، سوره ی ضحی، خیلی لذت بردم.
6- خوندنِ کامنت های دوستانِ عزیزِ سایت و نوشتن کامنت.
7- دو بار دایره آبی دیدم و خوشحال شدم.
8- نهار آماده داریم برای امروز :)
9- شنیدن تلاوت قران از نوجوانِ خوش صدا، محمد مشفق، آیه 193 و 194 سوره مبارکه آل عمران.
رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ فَـَٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیِّـَٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ
پروردگارا! بى تردید ما [صداى] ندا دهنده اى را شنیدیم [که مردم را] به ایمان فرا مى خواند که به پروردگارتان ایمان آورید پس [ما] ایمان آوردیم پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و بدى هایمان را از ما محو کن، و ما را در زمرۀ نیکوکاران بمیران.
رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخۡزِنَا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَهِۖ إِنَّکَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ
پروردگارا! آنچه را که به وسیلۀ فرستادگانت به ما وعده داده اى به ما عطا فرما و روز قیامت، ما را رسوا و خوار مکن؛ زیرا تو وعدۀ خلافى نمى کنى؟
10- شنیدن آواز پرندگان و دیدن گنجشک کوچولو روی شاخه درخت.
11- با مامانم تلفنی احوالپرسی کردیم.
12- چند وقت وقت تو ذهنم گفتگو داشتم به فلانی بگم، روی خدا حساب کن، تو یه دونه خدا داری که برات کافیه، میترسیدم که اشتباه کنه تو مسیرش و آسیب ببینه، که یهو تو همون ذهنم به این صدای بلند رسیدم:
مطمئنی باید به اون بگی؟ فکر نمیکنی اینو باید به خودت بگی؟
سمانه تو یه دونه خدا داری که برات کافیه.
خودتم کلی چیز تو ذهنته که باید حل شن.
خودتی که باید توکل و اعتماد کنی به الله.
دلسوزی و خدایی نکن برای دیگری.
همه مون محافظ داریم، خدا حواسش به همه مون هست…
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
از خداوند متشکرم برای اینکه تو زندگیِ همه هست، خوشحالم که من یه دونه خدا دارم و برام کافیه.
بنام الله مهربان که هرآنچه دارم از اوست
زیبای های 13 بدر 1403
1.خوابیدن تا ساعت 10.30 به هوای اینکه امروز از کار خبری نیست ولی خداوند یه چیز دیگه برام رقم زد و کلی رزق برکت بهم داد تا قبل از موقع صحرا رفتنم .باید بگردم ببینم چه فرکانس فراوانی فرستادم که نتیجش دخل کل روزهای قبل توی چند ساعت زدم
2.انجام ستاره قطبی و تجسم رویاهام با دریم بردم که کلی لذت بردم از تجسمشوم
3.آب ولرم همراه با آب لیمو که اینقدر به من میچسبه که همیشه جزو سپاسگزاری های روزمه و همچنین قهوه که وعده صحبانه من محسوب میشه و کلی انرژی میده بهم
4.اومدن مشتریای نقد و البته خوش رو که کلی منفعت بهم رسوندن
5. رفتن صحرا با خانواده که زیبای هایش بسکه زیاد بود از قلم من بر نمیاد .از درختان با برگهای فسفری تازه رویده گرفته تا ابرهای که عین پنبه سفید بود
6.والیبال بازی با خانوادم که کلی حال داد لذت بردیم و خندیدم و عین بچها اینور و اونور میپریدبم
7.رارنندگی با ماشین خواهرم که کلی حس خوب بهم داد
8.رفتن به یه جای نزدیک محل زندگیمون به اسم قدمگاه که یه ویوه رویایی داشت که منو یاد فیلمهای سریال سفر به دور آمریکا مینداخت و به خودم یادآور شدم که همه جای دنیا به زیبای آمریکاست و مهم نگاه زیباست به همه چیز
9.پروانهای قهویه ای نارنجی رنگ که خیلی وقت بود ندیدم که در حال پرواز روی شاخهای گندم بود
10.دیدن زوجهای جوانی که سوار موتورهای خیلی خوشگل شده بودن و انگار خود تگزازس داشتن موتور سواری میکردن
11.رودخانه زیبای که در کنار محل استراحت ما بود بسیار زیبا بود
12.پرواز پرندگان توی آسمون
13.دیدن فرزندم و شوق اومدن پیش من که حسش قابل وصف نیست خدایا شکرت
14.کلی خرید کردم برای خودم و فرزندم کلی خوراکی های خوشمزه خوردیم .پارسال همین موقع لنگ هزار تومن بودم ..خدایا بی نهایت سپاسگزارم ازت
15.خوردن کاپو خوشمزه که بدجور چسبید
16.دیدن خواهر زاده خوشگلم که وقتی چهچه میزد دلم پرواز میکرد به سمت خالقم
17.دیدن خواهرم سوار ماشینش و توی خونه خودش که ارزش مالی خیلی خوبی داره و دیدنشون توی یه قاب نماد فراونی ثروت بود
18.یه درخت زیبا جلوی خونه خواهرم بود که بار اول بود از نزدیک لمسش کردم و چقدر زیبا بود
19.گلهای سفید سر کوچمون که لمسش منو یاد نظام دقیق پروردگار انداخت
خدایا سپاسگزارم بخاطر تعهدم برای این سایت رویای و استاد عزیزم و تمامی دوستان فوق العادم
هو الطیف
سلام.
قشنگی های دوشنبه جان، 13 به در 1403.
1- روز طبیعت هست، به سلامتی و طراوت.
2- خوابِ بسیار عالی، سلامتیِ خودم و عزیزانم.
3- هوای بسیار عالی و مطبوع.
4- ظهر پیاده روی رفتیم، پروانه سفید دیدم، گل های نارنجی دیرم، رویش درخت ها رو دیدم، یه پیشیِ خوشگل دیدم.
5- یادآوری درس:
ادبیات، کلام، رفتارِ آدم، نشون دهنده ی شخصیتِ آدمه.
این باعث میشه دقت کنم دارم چطوری رفتار میکنم.
استاد همیشه میگن آموزش ها باید برن تو شخصیتمون تا تغییر کنیم.
برای همین رفتارم نشون میده عوض شدم یا فقط حرفشو میزنم.
6- پیراهن خوشگل و خنک و راحت خودمو پوشیدم با کتونی سفیدم، رفتیم پیاده روی با همسرم، لذت بردم.
7- شب رفتیم پارک، سیزده به در، دورهمی با خانواده آش رشته خوشمزه دستپخت مادر رو خوردیم، چای داغ و شکلات و شیرینی، هوا بسیار عالی بود، لذت بردم.
تو پارک، کلی خندیدم و شاد شدم.
بعدش هم خانواده ام اومدن وسایل و اتاق نی نی رو دیدن.
8- عصر نسیمِ بسیار فرح بخش و شادی بخشی بهم میخورد، انقدر جذاب بود که حسِ بسیار خوبی داشتم از این هوای مطبوع.
9- دیدنِ دایره آبی و پیامِ پر مهر دوستان عزیزم در سایت.
10- اسمِ نی نی رونمایی شد امشب در جمعِ خانوادگی مون:
عزیزِ دلِ من و بابایی اش، جناب آقای حافظ ابیاتی
درسته خاطرات زیادی با اسمِ نی نی دارم این مدت ولی به لطفِ خدا، خودش اسمش رو بهمون گفت.
از چندین جهت معیارهایی که مد نظرم بود رو داره این اسم و متوجه شدم هدایت شدیم به سمتش:
– میخواستم اسمی باشه که منو یادِ خدا بندازه.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
– میخواستم خوش آهنگ باشه.
– میخواستم نیکو باشه.
– میخواستم معنی زیبا داشته باشه.
– میخواستم با نام فامیلی اش هماهنگ باشه.
اسم شاعر عزیزی هست برای من.
و تازه یهو چند شب پیش یادم اومد با قرآن هم تناسب معنایی داره.
خلاصه که اسمش یادآورِ پکیجِ زیبایی هست برام، که دور از هیجان، با قلبم پذیرفتمش.
اسمی منتخبِ من و بابایی اش.
امیدوارم که خودشم دوستش داشته باشه :)
11- امشب کمی داشتم پشت گوش مینداختم ارسال قشنگی های روزم رو، اما الان با پیام یکی از دوستان نازنین در سایت هدایت شدم که کامنتم رو کامل و ارسال کنم.
12- میخوام صادقانه خودمو تحسین کنم برای امشب:
موردی پیش اومد که کنترل ذهن میخواست و میخواد در حیطه ی روابط.
به نظر خودم تونستم خیلی متفاوت تر از گذشته ام رفتار کنم.
واکنش خلق کردم، واکنش گرا برخورد نکردم، سر و صدا نکردم، بیشتر سکوت کردم و تامل، چون میدونم تو شلوغ کاری حرف های خوبی زده نمیشه…
نمره ی خوبی میدم به خودم و تغییری که دیدم از خودم امشب.
13- یه ایده ی جذاب اومد امروز و انجامش دادم:
برای تقویت مهارت دست چپم، ایده اومد با دست چپ رنگ آمیزی کنم طرح های چاپی مو که به صورت کتاب کار طراحی کرده بودم زمانِ معلم هنر بودن در مدرسه برای دانش آموزام.
شروع کردم و با مداد رنگی رنگ کردم، جذاب بود، هم برای اینکه تمرکزم بالاتر بره، هم مهارت دست چپم، هم اینکه رنگ امیزی یکی از کارهای آرامش بخش هست و اینکه با دنیای جذاب رنگ هم سر و کار دارم.
تمرین نوشتن با دست چپ رو هم انجام دادم.
آفرین سمانه جان برای پشتکارت.
14- یاداوریِ سَم بودن مقایسه در تخریبِ احساس لیاقت، چه احساس لیاقت خود چه در دیگران.
یادم اومد هم خودتو تو ذهنت مقایسه نکن، هم تلاش کن دیگران رو هم مقایسه نکنی چه جلوی روشون چه پشت سرشون.
15- شب داشتیم میرفتیم پارک، تو مسیر یه عالمه خانواده رو دیدم که اومدن پیک نیک تو پارک ها و فضاهای سبز.
خوشحال شدم.
چون حس طراوت داره سیزده به در تو پارک.
کلی خوشحال شدم که ما هم رفتیم بیرون و از فضای سبز و طراوت هوا استفاده کردیم.
16- پسر همسایه مون که بسیار مودب هست و همیشه سلام میده.
17- تو محوطه دیدم گروهی بزرگسال دارن توپ بازی میکنن، لبخند اومد روی صورتم، کیف کردم، نشاط از رفتارشون پیدا بود.
18- احوالپرسی گرم با نگهبانِ خوش اخلاق و خوشروی مجتمع مون ظهر موقع پیاده روی.
19- امروز همسرم تعطیل بود و برای نهار، ماکارانی پخت، دَمِش گرم.
20- این مدت که باردارم هر کی یه اسم بامزه بهم میگه، من غش غش میخندم و اتفاقا خوشم میاد…
متوجه شدم ظرفیتم بالاتر رفته، خوش خنده تر شدم، ساده گیرتر شدم، و امیدوارم این بهبودها درونم ریشه ای بشن و ماندگار.
21- ورزش هامو خوب انجام دادم، الهی شکر.
22- بنزین زدیم.
23- پرتقالِ باغ هدیه گرفتیم.
خدایا شکرت برای اسمِ پسر قشنگمون.
به نام خدا
سلام.
ادامه قشنگی های یکشنبه 12 فروردین 1403.
15- نشانه خواستم از خدا، فرستاد برام.
یکی از کاغذهای دیوار در حال افتادنه:
خدایا هدایتم کن به بهبودگرایی، جایگزین شدنش با کمال گرایی.
خدا بهم یاداوری کرد یهویی نمیشه…
صبر داشته باش، تلاش کن، ادامه بده، مابقی درست میشه.
16- صبحانه حاضر کردم برای خودم و همسرم، نوش جان کردیم و لذت بردیم.
تولدش رو تبریک گفتم و براش آرزوی خیر کردم، دعامون دو طرفه است، هم من هم نی نی جون.
نون سنگکِ داغ شده، پنیر، چای تازه دم، گردو، گوجه خیار با نعناع.
بسیار خوشمزه بود.
17- ساعت 7 که قرآن گوش میدادم، نی نی تکون های جذابی داشت، خدایا شکرت برای تکون های نی نی تو دلم که انقدر قشنگه و عاشقشم.
18- هوا عالی و مطبوعه، پنجره اتاق نی نی رو باز کردم، فرکانسِ اتاقش عالیه.
دیشب که تو خونه پیاده روی کردم، هر بار میرفتم اتاق نی نی کامل حس میکردم فرکانس اتاقش عالیه جوجوی قشنگم.
19- خدایا شکرت که منو مامان کردی، همسرمو بابا.
این یکی از بزرگترین نعمت هایی هست که بهمون دادی.
هر کی مشتاقِ این نعمته، بهش بده و سرشارش کن از حس های خوب.
20- دیروز طی تماس تلفنی با همسرم، آخرش بهم گفت به حق میسپرمت…
خیلی لذت بردم، از کلامش سورپرایز شدم و لذت بردم.
چقدر میچسبه بعضی واژه ها به آدم.
21- دنبال دو تا ویدیو از برنامه محفل میگشتم، امروز هدایت شدم تو آپارات بهشون، سورپرایز شدم.
22- صدای پرنده ی مورد علاقه ام رو شنیدم.
23- پول به کارتم واریز شد.
24- اسمِ نی نی رو با بابایی اش رسمی و تایید کردیم.
مبارکه، به سلامتی و شادکامی.
امروز به یُمنِ تولد باباش، اسمش رسمی شد.
25- نهار خوشمزه پختم برای تولد، شیوید پلو با مرغ و سالاد شیرازی.
عالی شد.
26- یه کار با لب تاب داشتم تو ورد، امروز انجام شد، الهی شکر.
فایلهای موبایلمم خالی کردم تو هارد.
(جزوِ کارهای تعویقی بود که شکر خدا انجام شد.)
27- میخواستم به همسرم پیامک بدم ماست بخره، نفرستادم.
اومد دیدم خودش ماست خریده، سورپرایز شدم.
ممنونم برای نعمت های امروز: ماست، پنیر، نخ دندان و …
28- خواهرها و مادرم تماس گرفتن تولد همسرمو بهش تبریک گفتن.
29- هوا بسیار مطبوعه، پنجره ها رو باز کردم، صدای پرنده ها و صدای باد میاد و فضا رو بسیار زیبا و رویایی کرده.
30- تحسین میکنم علاقه، مهارت، پشتکارم رو در حیطه کار با کامپیوتر و تکنولوژی.
31- مامان جونم تماس گرفت، کلی بهمون عشق داد با قلب مهربونش.
32- استراحتِ عالی صبح و عصر.
33- سلامتیِ خودم و نی نی و عزیزانم.
34- از توحید شنیدم امروز، از خدا، از اینکه باهاش نه میترسی نه غمگین میشی…
35- از صبح پنجره بازه، هم نسیم خنک و خوب میاد تو خونه، هم بویِ خوشِ هوا…
مرسی واسه این تجربه ی جذاب.
خدایا سپاس گزارتم.
یا لطیف
سلام.
قشنگی های یکشنبه جان، 12 فروردین 1403.
1- امروز تولد همسرمه.
بهترین ها رو براش میخوام.
انسانِ بسیار خوب و مهربون و شوخ طبع و با درکی هست.
نکاتی که بهم میگه بسیار برام ارزنده است، یاداوری هاش اکثراً به کمکم اومده.
ادراکِ محیطیِ بسیار بالایی داره، قلب مهربونی داره، قلب پاک و صافی داره.
تلاش میکنه برای زندگی مون و …
از خدا میخوام خواسته های قلبش رو اجابت کنه.
2- 5 بامداد بیدار شدم، اومدم سایت دایره آبی رو دیدم خوشحال شدم…
پیام پر مهر شیما جان رو خوندم و پیام تشکر نوشتم براش.
همینجا از آقای محمدرضا روحی و آقای کرمی هم بسیار ممنونم که کامنتهامو خوندن و تحسین کردن.
همینطور از نفیسه جان نازنینم و سایر دوستان عزیزم در سایت.
3- کامنت رویا جانِ مهاجر سلطانی رو تو این صفحه برای دیروز، خوندم و کلی کیف کردم از قشنگی ها و نعمت ها و روزی های غیر حسابی که در زندگیش وجود دارن و وارد شدن. الهی شکر.
4- داشتنِ رختخوابی نرم و گرم، خوابی در آرامش و امنیت و باکیفیت، خانواده ای مهربان و دوست داشتنی.
الهی شکر برای همه شون.
5- یه تلاوت گوش میدم با نی نی که خیلی لذت میبریم ازش:
هم خوانی سوره کوثر و حمد از برادرانِ شاکر نژاد، آقایان حامد و حمید شاکر نژاد، که پارسال در برنامه محفل پخش شده و من تبدیل به صوتی کردم و زیاد گوش میدم.
تا حالا شنیدنِ قرآن بهم این حس از نشاط رو نداده بود تو زندگیم.
انگار که موسیقی در حال پخشه، یه جور پروازِ روح…
حقیقتش ترتیل این حس رو بهم نمیده، وقتی قران با آهنگ خونده میشه، تحریر داره، حس قاری رو با لطافتِ موسیقیایی منتقل میکنه من خیلی لذت میبرم.
شاید درکش برای سمانه ی قبل از این اواخر هم سخت باشه اگه به خودم میگفتم تو میتونی از شنیدن قران با این صوت لذت ببری…
چون همیشه یه کلیشه ای از شنیدن قران تو ذهنم بود که در حقیقت واسم لذت بخش نبود تازه گاهی فراری هم بودم چون منو یاد مراسم بوت مینداخت…
الان یه طوری شده گوش هام با قلبم کنجکاوه به شنیدنِ صوتِ قاری…
مخصوصاً قرائت نوجوانان…
یه قاریِ نوجوان هست به نام محمد مشفق که تو قسمت مربوط به 6 فروردین برنامه محفل، تلاوت قرآن کرد…
وقتی میشنوم، و روی ماهش رو میبینم هنگام تلاوت، واقعاً ذوق میکنم…
صدایی بهشتی، لحنی بهشتی…
میگم خدای من چقدر زیبا میخونه کلامِ شما رو.
حقیقتاً که هر چیزی ورود و دسترسی بهش، فرکانس میخواد، مدار میخواد…
قشنگ حس میکنم الان خودم رو و تفاوتش با قبلم رو…
ایرادی نداره.
خوشحالم الان که دسترسیم به این حس زیبا و پرنشاط باز شده.
از نی نی هم بسیار ممنونم چون میدونم بخشی از تلطیف روحم به واسطه ی حضورِ نازنینِ قند عسلِ توی دلمه.
قربونِ قلب و روحِ لطیفش که بسیار متصله به خدا و با هر بار شنیدنِ صوتِ جمیلِ قرآن و کلام الله، تکون هاش بیشتر میشه تو دلم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
6- خوشحالم که اسمِ پیشنهادیِ نی نی (هدایتی) به خداوند و قرآن اتصالِ معنایی داره.
داره مراحلِ نهاییِ تایید رو تو قلبم سپری میکنه و در بهترین زمان علنی میشه.
7- دیروز و دیشب در موردِ موضوعی مربوط به دیگری، کنترل ذهن کردم.
سوالی نپرسیدم، گفتگویی رو آغاز نکردم…
آفرین سمانه، باریکلا…
میدونم گاهی شیطنتِ غیبت و قضاوت چقدر در ظاهر شیرین و وسوسه کننده به نظر میرسه.
من تحسینت میکنم که داری تلاش میکنی برای این بهبود، اقدام و تمرینِ عملی کنی و ذره ذره بهبود پیدا کنی عزیزم.
8- دیشب در مورد انتخابِ شام، گزینه ای نداشتم…
ذهنم داشت حسم رو بد میکرد…
ولی در نهایت شاهد بودم یه گزینه ی سالم و توشمزه و سبک پیش چشمم قرار گرفت.
روزی و نعمت فقط چیزی نیست که تو ذهنِ منه.
چیزیه فراتر از ذهنِ محدود و خط کشی شده ام.
چیزیه که برای من خوبه…
فارغ از افکاری که تو ذهنمه.
9- دیشب متوجه شدم حوصله ام سر رفته، شاید فرکانسم هم پایین اومده بود…
برای خدا نوشتم مشغول کاری بشم و میزون شم.
تو ذهنم دست خدا رو باز گذاشتم تا خودش هدایتم کنه…
رفتم ورزش کردم، عکاسی کردم از کمد چیده شده ی نی نی، پنجره رو باز کردم هوای تازه اومد و …
تا به خودم اومدم دیدم زمانِ اومدنِ همسرم هم نزدیک شده و غذا رو گذاشتم داغ شه.
اینطوریه که خداوند هر لحظه هست و هدایت میکنه و بهبود میده همه چیز رو.
10- نعمت و خوراکی هایی که هر روز وارد خونه مون میشه.
نعمت های دیروز: یه شونه تخم مرغ، یه کرم مرطوب کننده دست برای من، زعفران و …
سپاس گزارم.
11- یاداوری این درس مهم:
مسیول هر انتخابی تو زندگیم با منه.
انجام دادن یا ندادن هر انتخابی تو زندگیم به عهده ی منه.
نمیتونم بگم فلانی گفت، منم انجام دادم یا ندادم.
مگه من رباتم و بدون اراده و فکر و مغز؟
کنترل و انتخاب دستِ منه.
تازه اگه جایی کنترل دست منم نباشه، باز انتخابِ اینکه حس و عملکردم بعد از اون مورد چی میتونه باشه یا در چه جهتی باشه، باز با منه…
انداختنِ مسیولیتِ عملم روی دیگری، فقط یعنی فرار از مسیولیت خودم در برابر خودم.
دیروز کامنتی خوندم که مسیولیتِ انجام یا عدم انجام عبادت رو مینداخت گردنِ دیگری و کلامش، و به این تحلیل رسیدم فاعل خودِ فرد هست نه کلامِ دیگری.
چه انجام بشه، چه نشه، با چه نیتی باشه، چه درست چه غلط، و … همه مسیولیتش به عهده ی خود منه، چون خدا بهم انتخاب داده.
12- با تشکر از سمانه جون برای رسیدگی به اموراتِ منزل و خودش به صورتِ روزانه: آشپزی، ظرف ها، لباس ها، مرتب بودن خانه، نوشتن در دفتر، سایت، ورزش، مراقبت از خود، تمرین های خودشناسی و کنترل ذهن و …
13- دیروز متوجه شدم قلبم نشاط رو جستجو میکنه و از حس های بد دوری میکنه، اعراض میکنه از حالِ بد و تمایل داره به جذبِ قشنگی های بیشتر.
14- خداوند قدرتشو به اشکال متفاوت در معرضِ نمایش میذاره.
ذهن منطقی و محدود من شاید باور نکنه ولی با دیدنِ مثال های متفاوت، باورم بازتر و وسیع تر میشه به توانایی های الله.
ذهن نه میاره، قلب بله رو میده…
خوشم میاد از این بازی که به سمتِ قلب حرکت میکنه.
خدایا، به من نشونه ای نشون بده هر لحظه برای هر چیزی که توی ذهنمه و هدایتم کن.
مرسی که هستی.
بنام الله یکتا که هرآنچه دارم از اوست
1403/01/11 و زیبای های امروزم
1.صب زیبای که از خواب مثل همیشه بیدار شدم و اولین کاری که کردم گوش دادن به صدای تپش قلبم بود و سپاسگزار موهبت زندگی در این روز زیبا
2.دیدن مادرم و آبجی عزیزم که چند روز مهمون من بود
3.هوای خنک صب که نه نیاز به پنکه داره و نه کولر ،یه هوای دلچسب
4.دیدن باغچه زیبای مادرم و گلهای رنگانگی که توشه
5.خوردن یه لیوان آب ولرم به همراه آبلیمو که کل وجوومو نورانی میکنه
6.دیدن پیام زنگ مشتری و نوید یه روز پر برکت
7.روسوندم توسط آبجیم به محل کارم و دید زدن طبیعت زیبا پشت شیشه ماشین خواهرم
8.خیابون پوشیده از گلهای زیبای بهاری که رنگش دیوانه کنندست
9.پوشیدن تیشرت زیبای که خیلی وقت بود نپوشیدمش .
10.مشتریای قدیمی که با روی باز اومدن و ازم خدمات گرفتن و کلی هم لذت بردم از هم صحبتیشون
11.اومدن رئیس فنی حرفه ای به محل کارم و نوید یک فعالیت جدید و دادن ایدهای جدید برای بعد از ایام تعطیلات
12.اومدن مهمون خونه مادرم که خیلی با اعتماد بنفس برخورد کردم باهاشون در حالی که همیشه حس خجالتی داشتم ولی امروز کاملا برعکس بود
13.رزق برکت فراوان مثل همیشه که خداوند بهم عطا کرد توسط مشتریان عالیم
14.رفتن به گیم نت به همراه پسرم که کلی لذت بروم از بودن کنارش و کلی کیف کردم سپاسگزار خداوند بودم برای داشتنش
15.دیدن خواهرزاده خوشگلم که الان 6 ماهش شده و وقتی میخنده کل سلولهای بدنم شروع میکنه به سپاسگزاری از خدا
16.تولد داداش و خوردن کیک تولدش
17.گوش دادن به فایل نشانه امروزم که نشان از لذت بردن از مسیر نه رسیدن به مقصد خاص ،که باعث کلیدهای توس ذهنم باز بشه
18.هدایت شدن به کامنت زیبای مرصیه جان در مورد عملگرا بودن و بهبود هر روزه خودمون
سپاسگزارم استاد عزیز برای بودنتون و الهام بخش بودن برای ما
یا الله
سلام.
قشنگی های شنبه جان 11 فروردین 1403.
1- استراحتِ خیلی خوب داشتم.
به صدای بدنم احترام گذاشتم و خوابیدم به قدرِ نیازم.
2- شنیدنِ تلاوتِ زیبای قرآن.
3- ابجیم، خاله جانِ نی نی اومده کمدشو بچینه.
قشنگ و مرتب شده.
4- تمرین خط با دست چپ رو انجام دادم.
5- دو تا مامان بزرگ های نی نی زنگ زدن احوال پرسی مون.
6- خونه مون تمیز و مرتبه، این منو خیلی خوشحال میکنه.
7- هندوانه ی بسیار شیرین و خوشمزه نوشِ جان کردم.
8- یکی از کاغذهای روی دیوار افتاد:
تا عادت به تمرکز روی زیبایی ها و نکات مثبت و به صلح رسیدن با شرایط فعلیِ خودت رو ایجاد نکنی جهان تو رو به جای بهتر هدایت نمیکنه.
9- هوا عالی بود، پنجره اتاق رو باز گذاشتم. لذت بردم از هوا.
10- ورزش هامو دارم در فواصل زمانی متفاوت انجام میدم. الهی شکر.
11- همسرم در طی روز، بارها زنگ میزنه احوالپرسی.
قبلا و الان، ممنونم از این توجه :)
12- امروز نان سنگکِ تازه نوشِ جان کردیم، الهی شکر.
خدایا ازت ممنونم برای همه ی نعمت هات.
بنام خداوند نور و روشنایی ام
بنام خداوند عشق الهی ام
بنام خداوند زیبایی ها
بنام خداوندی که هدایتم کرد تا در مسیر نور و روشنایی قدم بذارم و حرکت کنم
خدایااا شکرت که قدم به قدم مسیرم رو به نور الهی خودت روشن منور کردی تا حرکت کنم و قدم به قدم حرکت های جادویی من سرشار از قدرت و توانگری است
خدایااا شکرت که نعمت شکرگذار بودن رو به من عطا کردی
خدایااا شکرت برای خواب خوب و خوش با کیفیتم
خدایاا شکرت صبح زود از خواب شیرین و الهی ام از آغوش گرم و نرم خودت با ناز و نوازش بیدارم کردی
خدایاا شکرت که یک روز آکبند پر از نعمت و برکت و سلامتی و تندرستی و وفور و فراوانی پول و ثروت و خیر و خوشی و شادی و شادمانی و کامیابی و موفقیت رو به من هدیه دادی
خدایاااا شکرت امروز هم توفیق دیدن طلوع خورشید زیبا و درخشان الماس نشان صبحگاهی رو نصیبم کردی اینکه از پنجره ی قدی روبروی بالکنم آن کوههای دور رو بدون هیچ محدودیتی میبینم شکرگذارت هستم خدایا شکرت چنین منظره ی باشکوهی رو هر روز میبینم و لذت میبرم… و انگار هر روز اولین بارم هستش که طلوع بینظیر درخشش نورانی خورشید رو میبینم خدایااا هزاران بار شکرت برای این آب و هوای شهر عزیزم پردیس که واقعا در بهشت هستم
خدایااا شکرت بخاطر سقف وسیعی از قصر الهی ام با امنیت کامل و با آرامش بالای سرم دارم
خدایاااا شکرت هر روز صبح میرم بسمت سالن پذیرایی و از تمام وسایلم تشکر. و قدردانی می کنم و به تمام وسایل و گلهای سالن پذیرایی و در و دیوار خانه ام سلام صبح بخیر می گم و حال و احوالپرسی میکنم و با لذت ازشون قدردانی میکنم
خدایاا شکرت که ماکت درشت IN GOD WE TRUST طلایی زیبایی رو بالای کابینت بزرگ آشپزخانه ام نصب کردم و اول صبح نگاهش می کنم و با خواندن این جمله بخودم قانون رو یادآوری می کنم
خدایاا شکرت وقتی رفتم بسمت سالن پذیرایی تا پرده ی سالن رو کنار بزنم داشتم آسمان زیبا رو تحسین می کردم که چشممم به آسمان خیره ماند و تحسین میکردم که یهویی ماه درخشان رو دیدم و کلی ذوق کردم خدایااا شکرت
اگر بخوام از نعمت های این چند روز سال جدید نوروز 1403 بگم نمیدونم از کجاهاش بگم و یا تعدادشون چقدر بوده ولی فقط می تونم بگم از در و دیوار قصر الهی ام نعمت و وفور و فراوانی و نور روشنایی موهبت های الهی همواره و پیوسته جاریع و من قدردان این موهبت های الهی ام هستم خدایااا بی نهایت شکرت
هر چند هر روز این نعمت هامو در دفتر شکرگذاری و دفتر روزانه ی ستاره ی قطبی ام می نویسم و هر روز حیرت زده میشم از این شکوه و جلال نعمت خداوند ولی سعی می کنم تعدادی از آنها رو اینجا برای دوستان نازنینم بنویسم
الهی به امید تو
یکی از آشناهامون قبل از عید اومد خونه مون مواد غذایی و آجیل و زعفران عالی برام هدیه آورد
یعنی لیستی از لوازم مورد نیاز عید نوروز رو نوشته بودم و لیست کرده بودم که با دخترم بریم خرید کنیم ولی در کمال تعجب دیدم توسط دستی از دستان قدرتمند خداوند بصورت هدیه به من عطا شده
یکی دیگر از آشناهامون قبل از عید اومد خونه مون نیم کیلو بادام شور خوشمزه ی فرد علا با یک مثقال زعفران بینظیر و چیزهای دیگه هدیه داد .. یعنی دقیقا یک هفته مونده بود به تحویل سال نو و من مشغول خونه تکونی بودم و کلی داشتم برای عید نوروز آماده میشدم و فایل ها رو گوش میدادم و شکر گذاری می کردم و برای رفع خستگی کامنت ها رو می خوندم و کامنت می نوشتم و با لذت کارامو انجام میدادم ..
خودمون هم دو مثقال زعفران خریده بودیم برای شیرینی پختن و میهمان های عیدمون خدایاا شکرت که زعفران بارون و آجیل بارون شدیم
خدایاااا هر چقدر تشکر کنم نمی تونم این برکت ها رو توصیف کنم
روز سوم عید خواهرم و دختر و پسرش از کرج اومدن عید دیدنی منزلمون .. خدایاااا نمیدونم چی باید بگم از وفور و فراوانی نعمت های که وارد زندگیم شده و بخاطر روابط های خوب و عالی و یا احساس های فوق العاده خوب و عالیم بگم و یا اینکه تمام کارهایم بسادگی و براحتی و به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه از کوتاهترین مسیرها برام معجزه وار درست میشد بگمد… خدایا مرسی مرسی برای وهابیتتت خدایااا شکرت
یعنی واقعا همین طوری با شگفتی و تعجب به این هدایا های عیدی که بهم داده میشد نگاه می کردم .. خواهرم یک پک بزرگ که هدایایی رو داخلش گذاشته بود به من هدیه داد که همین طوری با ذوق دونه دونه آنها رو در میاوردم و نگاه می کردم و ذوق می کردم .. خدایاااا ممنون و سپاسگذارم .. یک بسته پسته ی خندان شور فرد اعلا.. شکلات های کاکایویی بینظیر . لباس زیر خوشکل .. پول نو جیرینکی نو نو نو وووو… و غیره …
خدایااا ممنونم خدایااا آنقدر ذوق کردم که هزار بار از خواهرم و بچهها تشکر کردم
البته چون شب آخر اسفند تولد دختر خواهرم بود ما هیچوقت نمی تونیم جشن خاصی براش بگیریم برای همین موکول می کنیم به سال جدید .. منم کلی تدارکات تولد بازی براشون انجام داده بودم .. یک کیک خامه ای گردویی و موزی با تزیینات توت فرنگی براش درست کرده بودم و یک مچ بند خوشکل که روش یک برگ گل از طلا بود بهش هدیه دادم و بهمراه پانصد هزار تومان هدیه ی عیدی و پانصد هزار تومان هدیه ی عیدی به پسر خواهرم و یک دمپایی چرم طبی فوق العاده عالی و زیبا به خواهرم هدیه دادم خدایااا شکرت که بعد از چند سال توانستم چنین هدایایی رو به عزیزانم هدیه بدم و چنین هدایااا یی رو بگیرم یعنی آنقدر ذوق کردم که گفتم بیام اینجا بنویسم و همش این قدرت ذهن و تغییر باورها مو تحسین کردم خدایا شکرت
چون بعد از اون ورشکستگی های قبل از آشنایی با استاد عزیزم هیچوقت نتونستم چنین هدایایی رو به عزیزانم بدم حتی وقتی خونه ی خاله جانم رفتم به آنها هم هدیه دادم و هدیه ی عیدی دریافت کردم … خدایااا شکرت
چند وقتی هست که روی باور وفور و فراوانی پول و ثروت و نعمت و احساس لیاقت و عزت نفس دارم بطور لیزری و تمرکزی کار می کنم و احساس خیلی خوبی دارم .. و خداوند درهایی از نعمت های بینظرش رو بروم باز کرده که اصلا نمی تونم اینجا بنویسم .. خدایاا شکرت
باور کنید آنقدر خیر و خوشی و شادی و شادمانی وارد زندگیم شده که خیلی از آنها رو اینجا نمی تونم بنویسم چون طولانی میشه ولی همینکه یکسال فوق العاده عالی رو از قبل عید نوروز شروع کردم و روی خودم کار کردم یعنی باورهایم بخوبی تغییر کرده .. یعنی رشد و پیشرفت داشتم .. یعنی شخصیتم تغییر کرده .. یعنی قدم های تکاملی من روان تر و بهتر و قشنگتر و بیشتر افزایشی شده
یعنی قانون جواب میده
یعنی باید بیشتر روی خودم کار کنم
خدایااا منو به خلوت گزینی بیشتری هدایت کن تا با آرامش بیشتری روی خودم کار کنم ..
اصلا از شلوغی فرار می کنم ولی خوب عید نوروز با همین چیزهاست شور و نشاط میاره ولی من بیشتر ترجیح میدم هر چه زودتر این مراسم ها تموم بشه تا بتونم به روتین عادی زندگیم برگردم … یعنی پیاده روی و سایت و تمرکز روی خودم .. خدایا کمکم کن
خدایااا شکرت
خدایاااا شکرت که امروز هم بلطف خداوند تونستم و بیام شکرگذاریمو اینجا و با کمک این فایل بنویسم و از اینکه پله های موفقیت رو با موفقیت بالا بیام و وفادار به تعهدنامه ام باشم تا با یک جهاد اکبر برای تغییر شخصیت و بنیادین روز افزونم عملگرا باشم ممنونم.. و سپاسگذار خداوندم هستم و خودم رو تشویق می کنم و برای این شخم زدن درونی ام خودم رو تحسین می کنم و تحسین کردن یکی از اون تغییراتی بود که جهادی اکبر لازم داشت .
خدایا شکرت که همیشه و همیشه در مسیر درست و مناسب و آسان و راحت هدایت مون می کنی .. و ما را آسان می کنی برای آسانی ها
خدایااآاا شکرت ممنون و سپاسگذارم مرسی مرسی برای وجود چنین سایت و مسیر توحیدی و الهی که براستی ما از هدایت شدگانیم و ادامه میدهیم این مسیر توحیدی را با عزم و جزم و اراده ی محکم و راسخ ….
خدایا من حمایت تو را با خودم همراه می کنم تا دستی فراتر. از دست ها و قدرتی بالاتر از قدرت ها برای من در کار باشی جهت رشد و پیشرفت های ظرف وجودم تا بتوانم شخصیتم را تغییر دهم … تا آرامش بیشتری را داشته باشم .. تا لذت بیشتری را وارد تجربه ی زندگیم کنم.. تا بهترین ورژنی از خودم باشم ..و دستی از دستان فرشتگان الهی آت را همراهم کنی برای قدرت و توانگری ام تا پشتیبان و محافظ و حامی و هدایتگرم باشی
خدایااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یآری می جوییم
وَتَوَکَّل عَلَى اللَّهِ ۚ وَکَفىٰ بِاللَّهِ وَکیلًاو بر خدا توکّل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع ام باشد!
دیگه فصل تغییرهاست
دیگه فصل درخشان درخشندگیهاست
دیگه زمان طلایی و دریافت فرصت های جادویی است
دیگه زمان نو شدن و شکفتنه
دیگه زمان تغییر کردنه
خدایاا ممنون و سپاسگذارم
IN GOD WE TRUST