زیبایی ها را ببینیم - صفحه 67
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-22.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-09-12 13:15:272020-08-22 01:48:58زیبایی ها را ببینیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله و سلام.
سلام به سمانه جانم، سلام به حافظ جانم.
روز به روز بهتر میشه شرایط…
الهی شکرت، بی نهایت شکرت.
قشنگی های امروز، 26 خرداد 1403، شنبه.
1- هوای خنک خونه با لطف خدا، توسط کولر یا باد.
2- محبت های عزیزانم.
3- خواهر شوهر عزیزم دو روز پیش برامون سبد چوبیِ گل اورد.
خیلی قشنگه، به خاطر من توش گلهای بنفش انتخاب کرده.
لذت میبرم از اینکه ادمها حواسشون هست من عاشق بنفشم.
هم دسته گل مامانم، هم سبد گل خواهرشوهرم.
گذاشتمشون روی میز پذیرایی و از دیدن جفتشون لذت میبرم.
الهی شکر.
4- خوابِ عالیِ خودم و حافظ جان.
خدایا من ازت خیلی ممنونم.
5- دوستم مهسا، خواهرزاده ام محیا، خواهرم و خواهرشوهرم پیام دادن بهم.
الهی شکر از محبتشون.
6- امروز یه کاغذ از دیوار افتاد:
سمانه جان
وقتی ناراحت میشی یعنی صلح درونی نداری
خداوند بهترین چیدمان رو میکنه
7- کسب درامدِ متفاوت و آسان کردم از فضلِ خدا، الهی شکرت.
قاطیِ شلوعی های این ایام یادم افتاد که خداوند روزی فرستاده برام.
و چند ماهه یه شغلی برای خودم ایجاد کردم که از خونه با اینترنت به سادگی انجامش میدم.
این شغل افزایش درآمد پیدا کرده برام، الهی شکر.
8- دیشب بستنی انبه گذاشتم تو بستنی خوری هامون و چهار تایی نوش جان کردیم، من و همسرم و مامان های قشنگمون، حافظ جون هم بعدش شیر خورد که طعمِ شیر بستنی انبه بده براش :)
9- آینه قدی مون نصب شد در محل جدیدش، خیلی خوبه.
الهی شکر.
10- شاسیِ عروسی مون محکم شد روی دیوار، الهی شکر.
11- صدای اواز گنجشک میاد، آخ جون، دوستشون دارم.
12- کامنت اقای عطار روشن رو خوندم، روم تاثیر گذاشت.
یاداوریِ توحید…
فقط روی خدا حساب کن.
13- یهو یادم افتاد اوریگامی درست کنم، حافظ جانم روی پاهامه، لالا کرده، رفتم کاغذ آوردم.
14- ایده اومد کتاب بخونم برای حافظ که هم دایره لغاتش بالا بره، هم آشنا بشه با کتاب و قصه.
15- خواهرزاده ام ثمین از بچگی براش کتاب خوندن، بزرگتر که شد خودشم کتاب خون شد، شعر میخونه و حفظه. علاقه منده به شعر و کتاب و ضرب المثل.
بچه بود کلی با هم ضرب المثل میگفتیم، مسابقه داشتیم.
سر به سرش میذاشتم میگفتم خاله بلد نیستی اعلام انصراف کن، انقدر ضرب المثل میگفتیم دوتایی تا ته میکشید ضرب المثل هامون.
هم رفاقتمون بیشتر میشد، هم گپ میزدیم با هم.
الهی شکرت برای این تجربه های ناب و شیرینمون.
16- سپاس گزارم از ماشین لباسشویی و ظرفشویی مون که در خدمات رسانی بهمون خیلی موثر هستن.
17- دیروز جمعه، همسرم خونه بود و سه تایی عصر سوار ماشین شدیم رفتیم گردش، تو پارک هم کمی قدم زدیم.
18- دیشب بارون اومد، خدایا چه بوی خوبی داره بارون.
الهی شکر.
19- نهار جمعه دستپخت مامانم مرغ و پلو، خیلی لذت بردم، گرسنه ام بود و حسابی چسبید بهم.
دستش درد نکنه، الهی شکرت.
20- صبحانه خامه عسل خوردم با نون باگد، خیلی لذت بردم و خوشمزه بود، الهی شکر.
21- کامنت نوشتم و خوندم امروز، الهی شکر.
خدایا ممنونم که نوشتنم مستمر هست تو سایت.
الان تو سایت متمرکز مینویسم، الهی شکر.
خدایا ازت ممنونم که داره بهتر و بهتر میشه.
خدایااآاا سلام
خدایاااا شکرت برای بیداری صبحگاهی ام
سلام به روز و روشنایی
سلام به صدای چهههه چههههه آواز پرندگان صبحگاهی
سلام به هوای فوق العاده خنک پس از باد و طوفان و باران شب گذشته
سلام به صدای خوشکل آقا خروسه که از دور دست ها شنیده میشه و لبخند قشنگی این وقت صبح بر روی چهره ام نشسته.
نمیدونم چرا هر وقت صدای قوقولی این آقا خروسه رو می شنوم خنده ام می گیره حتی رنگ و تاج سرشو حرکات راه رفتن شو احساس می کنم
روز قبلش راسته ی گوشت گوسفند رو تر و تمیز کردم برای کباب و آغشته به پیاز و نمک کردم فقط باید برم ذغال بخرم و ما بقیه رو پختم و از استخوان جدا کردم
خدایااا شکرت که روز گذشته صبح زود بعد از طلوع آفتاب رفتم کوه تپه و بعدش از یک مسیر دیگه از کوه تپه آمدم پایین و بسمت خیابان رفتم برای ادامه ی پیاده روی ام خدا قوت!!!
خدایاااا شکرت که توی مسیر پیاده روی مواد بجا مانده از غذا و مرغ و استخوان های پخته شده رو برای سگ های اطراف بردم
خدایااا شکرت که دو بار فایل جدید استاد رو توی مسیر گوش دادم فایل چه موضوعی رو باور کرده ای؟
خدایا شکرت که پس از باز گشت به خانه مدیتیشن خویشتن دوستی و آرامش درون و تن آرامی و عشق به خویشتن رو انجام دادم .. در این مدیتیشن کلامی چند نفس عمیق رو با چشمان بسته و بصورت دراز کش گفته میشه و عمیقأ انجام دادم .. و بعدش از انگشتان پا و کف پا و پاشنه پا و ساق و زانو تا گردن و پوست صورت و چشم و تاج سر همینطور دانه به دانه کلامی گفته میشه و تشکر و سپاسگذاری از تمام سلول های بدن گفته میشه و من هم همچنان با آن آهنگ آرامبخش تکرار می کردم و با لمس کردن و ماساژ دادن به هر یک از اعضای بدن از وجودم سپاسگذاری می کردم خدایاااا شکرت بعد از چنین کوه تپه و پیاده روی چنین مدیتیشنی واقعا لذت بخش بود هر چند همیشه انجام میدم ولی بعد از ورزش واقعا لذت بخشع خدایااا شکرت که من رو هر لحظه به مسیر درستم هدایتم می کنی
خدایااا شکرت بعدش رفتم دوش حمام خدایا شکرت برای نعمت داشتن حمام و دوش آب گرم و سرد و فاضلاب و تمام امکاناتی که از آنها برای پاکی و پاکیزگی استفاده می کنم خدایاا شکرت
خدایااا شکرت امروز هوا فوق العاده عالیع چون هنوز ابریع دقیقا مثل هوای شمال شده . عاشق آب و هوای شمال هستم خدایااا شکرت
و من هنوز طلوع خورشید رو ندیدم ولی از پس ابرهای تیره صبحگاهی اشعه های تابان نور درخشان خورشید رو میشه دید
خدایاا شکرت که روز گذشته خونه ام رو تر و تمیز کرده بودم ولی با توفان و باد دوباره گرد و خاک آمده ی داخل خانه ولی اشکالی ندارد چون از اون همه ساز و دوقل رعد و برق و باد و طوفان عصرگاهی خوشحال شدم
چون مدام میرفتم روی بالکن از او صدای باد و طوفان لذت میبردم و به قدرت خداوند که میگه ماه و مه و فلک و خورشید همه در کارند و این انرژی دسته جمعی رو تحسین کردم و نگاهشون می کردم و لذت میبردم
خدایا شکرت خاطر اینکه سقف وسیعی از قصر الهی با امنیت کامل بالای سرم دارم و از اینکه خانه ای نرم و گرم دارم به اندازه ی تمام وفور و فراوانی نعماتت ممنون و سپاسگزارم خدایااااااا شکرت
خدایااا شکرت امروز صبح هم با دیدن طلوعی دیگر صبحگاهی روزم ررو شروع کردم و الان می خوام برم ادامه ی سپاسگذاری ها و دفتر روزانه ی ستاره ی قطبی رو بنویسم و بعدش دوباره بیام توی سایت و فایل های توانایی کنترل ذهن و هم چنین روز شمار تحول زندگی من رو پیگیری کنم و روی باورهام کار کنم و کامنت بنویسم
خدایا شکرت که امروز هم هر لحظه به من کمک می کنی تا با همکاری خداوند و با موفقیت تمام کارهامو انجام بدم و به اتمام برسونم
خدایاااا شکرت پس
فعلا خدا حافظ همه مون باشه و آدینه ی خوبی رو برای همه مون آرزومندم
یکی از کارهای مهمی که می خوام توی دفتر روزانه ی ستاره ی قطبی ام بنویسم و انجام بدم انجام دادن یکی از کارهای به تعویق افتاده ام را می خوام و حالا خودش باید هدایتم کنه چون یک عالمه کارهای به تعویق افتاده دارم که باید در مدار به اتمام رساندشان قرار بگیرم . پس خدایااآاا خودت دستمو بگیر و بر من آسان کن آسانی های نعمت هایت را بر من آمین
خدایا شکرت که هر لحظه نشانه ها و هدایت ها و معجزات الهی منو و دوستان عزیزم رو بوضوح و به روشنی بر ما آشکار می کنی و شاید با خواندن این کامنت من نشانه ی خوبی برای عزیزانم باشد الهی آمین
خدایاااااا بینهایت شکرت که نعمت شکرگذار بودن رو به من عطا کردی
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. ؟ خدایا خودت هدایتم کن
خدایاااا تنهافقط و فقط ترا می پرستم و تنها فقط و فقط از تو یاری می جوییم
IN GOD WE TRUST
به نام خدا، سلام.
قشنگی های امروز، 24 خرداد 1403.
1- اولین جلسه ام با مشاورم امروز انجام شد.
صحبت هامو کردم.
ایشونم نکات خوبی رو بهم یادآوری کرد.
من لذت بردم و استفاده کردم از نکات.
خدایا شکرت، ممنونم.
2- مامانم دیشب برامون دسته گل خرید.
خیلی قشنگ، کاغذ گل بنفش بود، گلها هم قشنگ و زیبا هستن.
خدایا ممنونم ازت برای توجه هات.
3- دیشب مادرشوهرم برامون شیرینی خرید.
شیرینی خوشمزه.
یه بشقاب هم نون خامه ای خرید، چون من دوست دارم.
خدایا ممنونم ازت برای توجه هات.
4- خدایا شکرت برای نعمتِ حمام رفتن هر روز.
ممنونم برای آب، برق، گرمی و سردیِ آب و …
5- آرامشِ حافظِ مامان بغلم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
خدایا شکرت برای همه ی نعمت هات.
سلام به استاد عزیزم
خدایا شکرت که با این سایت و این آموزه ها آشنا شدم. استاد عزیزم ازتون ممنونم برای این اموزشهاتون.
خدایا ازت ممنونم که یاد گرفتم زیبایی ها رو ببینم . خدایا ازت ممنونم که میتونم به زیبایی ها عشق بدم. به خودم عشق بدم. خدارو شکر میکنم که واقعا یاد گرفتم دیدن زیبایی ، زیبایی بیشتری تو زندگی من میاره. چقدر احساس لذت و شادی بیشتری برام میاره . خدایا شکررررت
خدایا ازت میخوام کمک کنی زیبایی ها رو هر روز بیشتر از دیروز ببینم. این همه نعمت رو ببینم .
سلـام و درود
به استاد عزیزم ، مریم جانم و دوستان جان
مدتی هست که از کامنت گذاشتن دورم ولی از کامنت خوندن نــــه؟!
دلم تنگ بود برای نوشتن
چه فایل ارزشمند و به جایی برای نشانه دقیق امروزم برام باز شد
خدایا شکرت برای هدایتم به این فایل ارزشمند…
اگر من هدایت شدم یعنی من تو مسیر عمل و اجرای قانون هستم ، خدایا شکرت
گاهی فکر میکنم اگه تو موضوعی گیر کردم و دنبال راهکاری براش هستم ، باید خودمو آماده کنم تا از راه پیچیده و گاهی هم سخت که قراره باهاش مواجه بشم، حلش کنم.
چیه آخه این راهکار سخت و پیچیده؟!
برعکس تصورم وقتی هدایت میشم به راهکار سهل و آسان که به خاطر بی توجهیم رفته بود گوشه ذهنم و نمیتونستم ببینمش، این جاست یاد باوری که از استاد به میراث دارم میافتم “هر مسیر سختی، مسیر اشتباهی ست“
هدایتم به این فایل فوق فوق ارزشمند همون راهکار ساده ولی بسیار موثریه که باید بهش عمل کنم.
چند وقتیه حالم خیلی نوسان داره، زیادی بالا و پایین میشم، میدونم که حال خوب = با اتفاقات خوب ولی ماندگاری نداشت و این اذیتم میکرد، دوست داشتم آرامتر و بهتر بشم.
امروز صبح ساعت هفت، حسم منو از خواب بیدار کرده که بهم بگه چرا این چند وقته نتونستم حال خوب ماندگار داشته باشم؟! چه بر من اومده که اینطور شدم. این بیداری در حالی بود که من ساعت 3 و نیم خوابیدم و نمی بایست به خاطر کمخوابی بیدار میشدم.
چه مکاشفه زیبایی تو لحظه بیداری بر من حادث شد
از خودم سوالهایی پرسیده بودم تا بفهمم چی تو ذهنم میگذره که باعث شده حالم اینطور بشه! که در جواب به اون سوالات هدایت شدم به این فایل ارزشمند و پاسخ سوالاتم…
چی ارزشمندتر از حال خوب ماندگار؟؟
کلید همینه دیگه!!
کلید چه عرض کنم؟! شاه کلید بگم بهتره!!
هر چی که مانع از ایجاد حال خوب ماندگار باشه یعنی ترمز ، یعنی مسیر اشتباه و پر زحمت ….
گفتن تمام جزئیات ذهنم ، خیلی زمانبر هست ولی شاکله اش رو بگم فهمیدم که منو چی آروم میکنه؟! دوای دردم چیه؟! چرا چند مدتی هست بی تاب شدم ؟!
من دارم رو باور خالق بودنم، مولد بودنم کار میکنم و دنبال تائیدش تو دنیای فیزیکی هستم .
متوجه شدم به خاطر تائیدش مسیرم به انحراف کشیده شده. توجهم رفته روی موانع، روی نشدن ها
روی هم رفته روی نکات محدود و منفی ها ….
به خاطر این انحراف مسیرم دیگه نه لذت میبردم از کارم، از باشگاه رفتنم ، از آواز خوندنم وووووو…..
خدایا خیلی خیلی شکر به خاطر هدایتم به این فایل و نکاتش … چقدر نیاز داشتم !!
معجزه امروز زندگیم برام اتفاق افتاد….
معجزه یعنی همین هدایت شدن به حل مسئله ات
یعنی بدست آوردن دوباره حال و احساس خوبم …
البته تا خوب تر شدن جا هست ولی اینکه هست یعنی خودش شروع …
امروز فهمیدم من وقتی میتونم سر سبزی باغ های روبروی ایوون خونه رو ببینم یعنی حال خوب
وقتی آخر شب صدای قورباغه دوست داشتنی رو بشنوم و باهاش لذت ببرم یعنی حال خوب
یا صبح زود بیدار بشم و طراوت صبح رو درک کنم یعنی حال خوب
همین ها برای حال خوب ماندگار کافیه دیگه
من این ها رو دارم ولی نمیدیدمشون
من این ها رو هر روز داشتم ولی بیتفاوت بودم
دیدم من دوست دارم باور مولد بودنم بهم ثابت و تائید بشه ، این میتونه به قدری از هر سمت و سو بهم تایید بشه و نشون داده بشه که دیگه بشه جزئی از بدیهیات زندگیم و اینم دست آخر میتونه بره گوشه ای و دیگه دلیل حال خوبم نشه ؟!
پس چرا از الان تو هر سطح و اندازه ای که ازش هستم، حالم خوب نباشه؟! چرا حال خوبم رو موکول کنم به آینده نامعلوم ؟؟
کار دنیا مگه نه اینه که باورهامونو بهمون ثابت کنه؟! حالا این کمی دیر یا زود بشه مگه قراره اتفاق خاصی تو دنیا بیفته؟! به نظرم نه؟ بلکه قراره به همون روال قبلش ادامه بده بدون هیچگونه کمی و کاستی !! پس من وظیفم چیه ؟!
همون حال خوب ماندگار!!
تلاش برای حفظ حال خوب ….
تلاش برای تحسین بیشتر …. تلاش برای ایجاد حس سپاسگزاری….
چی بهتر از این ؟
من با تجربه اعتراف میکنم اگه حالم خوب نباشه هیچی برام قشنگ نیست!!
نه روی ذهن کار کردن ، نه باشگاه رفتن ،نه آواز خواندن ، نه غذا خوردن ، نه زیر دوش بودن، نه صبح بیدار شدن و نه حتی خوابیدن ….. هیچی هیچی قشنگ نیست ….
چه معنی میده بدون حال خوب زندگی کنی؟!
همه چی برام با حال خوب معنی میده ….
من زندگی رو اینطور درک کردم ، کاری ندارم بقیه چطور درک کردند!!
حال پروفسورها و دانشمندایی رو دارم که ناشناخته ای رو کشف کردند!!
میگند “ یافتم، یافتم“
من هم واقعاً یافتم که زندگی حال خوب لحظاتمه که زندگیه …..
این معجزه زیبای زندگیم رو بی نهایت بار شکر
معجزه ها، آرامش ، اتفاقات خوب، هدایت ها و آگاهی همش تو خال خوب سراغ آدم میاد .
الان اقیانوس وجودم در آرامش عجیبی غوطهور شده ، با نرمی و آرامش به ساحل برخورد میکنه و یه موج خیلی آرامی ایجاد کرده که وصفش برام سخته …
خدای من شکرت برای این حال و احساسم …
براتون همین حالم رو آرزومندم .
سپاسگزاری های مربوط به نعمت آب – سری دوم
50. خدایا شکرت بابت استفاده از آب در حمل و نقل
51د خدایا شکرت که طبق برخی بررسیها، تقریباً 80 درصد تجارت بینالمللی را حمل و نقل دریایی تشکیل میدهد
52. خدایا شکرت بابت کاربردهای شیمیایی آب
53. خدایا شکرت بابت کاربردهای آب در پزشکی
54. خدایا شکرت بابت نعمت بسیار بزرگ ولی نادیده ی لوله کشی آب
55. خدایا شکرت بابت شرکت آب
56. خدایا شکرت بابت تمام پرسنل، مدیران، مهندسان، کارگران و پیمانکاران شرکت آب
57. خدایا شکرت بابت تمام تجهیزات و امکانات شرکت آب
==============================
58. خدایا شکرت بابت نعمت آب شیرین کن، که گویی یک چشمه همیشگی آب شیرین گوارا و سالم و بهداشتی در اختیار ماست و در کنار ماست و راحت هم تحت مدیریت و کنترل ماست. که هر وقت بخواهیم از آن آب میگیریم و یا جلوی جریان آب را میگیریم . ضمناً آب چشمه ممکن است همیشگی نباشد و یا با املاح نامطلوب خاک مخلوط شده باشد ولی آب شیرین کن اینطور نیست. نتیجه این که آب شیرین کن خیلی خیلی بهتر از چشمه است
59. خدایا شکرت بابت شیرهای اهرمی آب که با چرخاندن آن، در یک ثانیه آب گرم به ما تحویل میدهد به جای آب سرد، و برعکس
60. خدایا شکرت بابت چای ساز که چه سریع و عالی آبجوش تحویل میدهد
61. خدایا شکرت بابت یخچال که به یُمن آن همیشه آب گوارای خنک در دسترس ماست
62. خدایا شکرت بابت فریزر که به لطف آن همیشه یخ داریم
داشتم با خودم فکر میکردم که امروزه یک روز زندگی ما، از زندگی چند ماه و سال سلاطین و پادشاهان گذشته راحت تر و لذت بخش تر است.*
به عنوان مثال قبلاً آب رو از آب انبارها و رودخانه ها و چاه ها تهیه میکردند، آن هم با زحمت و مشقتی که داشته و زمانی که لازم بوده برای این کار صرف می شده، ولی امروز در آشپزخانه مان شش مدل آب داریم: آب شیرین آماده نوشیدن از آب شیرین کن، آب گرم و سرد در لوله ها، آبجوش، آب خنک در یخچال، یخ در فریزر
نکته: داشتم فکر میکردم که بطری های آب که در فروشگاهها می فروشند هم میتواند به این لیست بالا اضافه شود. پس شش مدل آب میشود هفت مدل آب .
63. خدایا شکرت بابت صنعت تصفیه آب
64. خدایا شکرت بابت صنعت فاضلاب و تمام متعلقات آن
65. خدایا شکرت بابت مدیریت چرخه آب
66. خدایا شکرت بابت علم آب شناسی یا هیدرولوژی
67ن خدایا شکرت بابت علم آب نگاری یا هدروگرافی: شاخه ای است از علوم نقشه برداری که در مورد تهیه نقشه و دادههای مکانی از ژرفای آب بحث میکند
68. خدایا شکرت بابت توربین های آبی، که از آب در حال حرکت انرژی میگیرند
69. خدایا شکرت بابت انرژی آبی یا انرژی هیدرولیک
70. خدایا شکرت بابت برقِ آبی : برق تولید شده از نیروگاه آبی
71. خدایا شکرت بابت نیروگاه های آبی
72. خدایا شکرت بابت انرژی دریایی: انرژی به دست آمده با استفاده از امواج و جزر و مد
73. خدایا شکرت بابت نعمت جزر و مد
============================
74. خدایا شکرت بابت تمام دریاها و رودخانه ها و خلیج ها و اقیانوس ها و تالاب ها و چشمه های دنیا
75. خدایا شکرت بابت شهرهای بندری دنیا
شهر قشنگ تمپا به یادم آمد ! :)))
76. خدایا شکرت بابت خدمات کارواش ها
77. خدایا شکرت بابت که آب را آفریدی و با آن زمین مرده را زنده و شاداب کردی
78. خدایا شکرت بابت خروش رودخانه ها، آواز دلنشین پرندگان، ترنم شکوفه های درختان، تبسم زیبای گلهای رنگارنگ، که همه اینها از برکات آب است
79. خدایا شرکت بابت صدای خوش قل قل آب
80. خدایا شکرت بابت صدای جوشیدن آب
81. خدایا شکرت بابت صدای حرکت آب در رودخانه ها
82. خدایا شکرت که آب جوهر خلقت است، ریشه تمام زیبایی هاست، اساس زندگی در جهان هستی است
=================================
83. خدایا شکرت بابت ابرهای زیبا و متنوع و رنگارنگی که در آسمان تشکیل میشود و چشمان ما را می نوازد
84. خدایا شکرت بابت تمام جانوران آبزی، مثل ماهی ها، دلفین ها، کوسه ها، نهنگ ها و…………
85. خدایا شکرت بابت تمام غذاهای دریایی
86. خدایا شکرت بابت نعمت تن ماهی
87. خدایا شکرت بابت ماهی کبابی و طعم خوش آن
88. خدایا شکرت بابت آن ماهی کبابی سرخ شده که ایام عید در شهر دزفول، کنار رود دز درست کردیم و نوش جان کردیم.
89. خدایا شکرت بابت میوه های رنگارنگ و خوشمزه ای که با آب می روید و میرسد
90. خدایا شکرت بابت نعمت اشک شوق
91. خدایا شکرت بابت نعمت بزاق دهان
ادامه دارد………….
به نام الله، سلام.
ادامه قشنگی های دوشنبه 21 خرداد 1403.
19- گشایش های خداوند- خواهر و مادر و خواهرزاده ام من و حافظ رو عصر میرسونن خونه مادرشوهرم ان شاالله.
20- پسرِ قشنگم.
21- دیروز که رفتیم خرید میوه نزدیک خونه مون، اولین عکس سه نفری مون رو گرفتم.
22- پروفایلمو عوض کردم، سه نفری شدیم به لطفِ خدا.
23- امروز دیدم فایل جدید اومده رو سایت.
خن
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
خدایا شکرت برای مهربونی هات.
به نام خدا، سلام.
قشنگی های امروز دوشنبه 21 خرداد 1403.
یاداوریِ زیبایی های زندگیم الان که حالم خوبه به خودم:
1- محیا اومده، خواهرزاده ی عزیزم، به حافظ و من عشق میده هر بار که میبینیمش، هم وقتی حافظ تو دلم بود هم الان.
2- مامانم پیشمه و به حرف هام گوش میده، درکم میکنه.
الهی شکر که مامان دارم، الهی شکر برای مامانِ خوبم.
3- نهار آبگوشت دارم (بدون حبوبات)، الهی شکر برای گوشتِ خوشمزه و لذیذمون.
4- دیشب همسرم 3 تا بربری تازه خرید، دمش گرم.
5- دیشب کتلت پخت مامانم، نوش جان کردیم، الهی شکر.
6- الحمدالله و ماشاالله خواب خوب دیشبِ حافظ و ما.
مامانم پیشش بود، منم میرفتم شیر میدادم بهش.
خدایا شکرت.
یادمه اوایل چقدر سخت بود.
شب ها بارها و بارها برای شیر دادن بیدار میشدم و عملا خوابی وجود نداشت برامون.
از چهل روزگی به بعد خواب شب هاش بیشتر شده، الحمدالله الحمدالله الحمدالله.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
7- از بابتِ حافظ خیالم راحته چون تحتِ حفاظتِ شدیدِ الله هست.
8- چهره ی معصومِ حافظ وقتی خوابه.
9- بستنیِ خوشمزه و باحالی که همسرم دیشب خرید.
10- باد خوبی که امروز اومد.
دیدنِ تکون خوردنِ برگ ها واسم شیرین بود.
11- کامنت سعیده جان شهریاری که دیشب خوندم:
من سعی کنم حال خودمو خوب نگه دارم، اینکه خدا چطوری میخواد بهم کمک کنه به من ربطی نداره.
12- این روزها دارم خیلی چیزها رو متوجه میشم.
آدمی که با خودش در صلحه توجهش به اطرافش خیلی بیشتره. حتی اگه خودشم چالش داشته باشه که احتمالا کمتر میشه، توجهش به آدم های اطرافش بیشتره، شده با کلامش بهشون آرامش میده، با رفتارش، با کمک بهش و …
13- این روزها گاهی فرکانسم به شدت پایینه، مسمومه، مقایسه میکنم، از ادم ها ناراحت میشم، خسته میشم شدید از لحاظِ روحی ولی این تضادها یه زیبایی دارن اونم اینکه متوجه شدم ساده رد نشم از کنار آدم ها…
اگه با خودم در صلحم، محبت کنم به دیگری با هر روشی که بلدم، میخواد ارسالِ یه پیامکِ قلب باشه، میخواد انجام دادنِ یه کاری باشه برای اون فرد…
الهی شکرت.
به نام الله، سلام.
گاهی فکر کردن یا نوشتن یا صحبت کردن از قشنگی های زندگی خیلی سخت میشه…
من تو این شرایطم.
اما میخوام توجهمو بدم به قشنگی های امروزم…
20 خرداد ماه- یکشنبه- 1403.
1- دکترِ خوبی که حافظ جان رو ویزیت کرد امروز.
2- همراهیِ مامان و مادرشوهرم باهام امروز برای دکتر.
3- راننده ی تپسیِ خوب.
4- گنجشکی که پشت پنجره آشپزخونه اومد صبح.
5- نهار خوشمزه ای که مامانم پخت، نوش جان کردیم، سبزی پلو ماهی، با زیتون پرورده، با روغن خوشمزه ی گوسفندی که ریختم تو سبزی پلوم.
6- نعمتِ مادرم و بغلش و قلب مهربونش که بهم کمک میکنه و ارامش میده.
7- خوابِ یک ساعته ی ظهر که بهم آرامش داد.
8- از احساساتم با مامانم صحبت کردم.
احساساتِ نازیبا داشتم و دارم گاهی.
احساساتی دارم که تو پذیرششون مشکل دارم.
اینکه مامانِ بسیار مهربونی دارم که هوامو داره، حمایتم میکنه، درکم میکنه.
9- بستنی خوشمزه ای که خوردم.
10- 3 نفری رفتیم مغازه میوه خریدیم.
11- کنار بازار روز یه هنرمند ساز میزد، خیلی لذت بردم، حافظ تو بغلم بود، حسِ کنسرت زنده داشتم.
12- موز، شربت آلبالو و گل خوشمزه نوش جان کردم.
13- مامانم دیشب و امشب مونده خونه مون برای کمک بهمون.
14- جوراب های قشنگِ حافظ.
15- آقای دکتر صبح گفت اسم حافظ خیلی قشنگه دلیلی داره اسمش، گفتم بله برای اینکه خدا همیشه حافظش باشه.
16- ایده جهت بهبود حالم:
لیستی بنویسم از کارهایی که انجامشون حالم رو خوب میکنه.
17- مامانم بهم یاداوری کرد بنویسم تو دفترم، روزی یک صفحه هم بنویسم خوبه برام. درخواست هامو به خدا بنویسم، همونطوری که تا حالا اجابت شدن خواسته های جدیدم هم اجابت خواهند شد.
18- در مورد خودم کشف کردم تو پذیرش شرایط جدیدم مشکل دارم، برای همین حالم نوسان داره.
و اینکه امروز بالاخره پیش خودم پذیرفتم گاهی حالم بده، احساساتم رو دیدم…
دلیلش زایمانه، تعییرات هورمونیه، تغییرات زندگی یا هر چی هست باعت نوسان شده درونم.
تا الان چیزی نگفتم یا ننوشتم چون از قضاوت دیگران میترسیدم، اما دیگه برام مهم نیست…
نمیخوام سمانه جانم رو به زور قهرمان جلوه بدم...
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
خدایا ازت ممنونم، تو بهتر میدونی که من ناسپاس نیستم ولی گاهی حالم خوب نیست.
سمانه عزیزم سلام بانو …. خدا قوت حسابی ….
به به چه عکس زیبایی از یک خانواده سه نفره … چه گل پسری …. چقدر خوب که سه نفری با هم رفتین خرید … چقدر خوب که خانواده های عااالی دارین که بهتون کمک میکنند … چقدر خوب که همسری هم مدار و مهربون و عااالی داری که درکت میکنه ….
چند باری خواستم از دوران بچه داری بنویسم برات که اندک کمی باشه برای سمانه جانم… اما از بس که من به شدت از مدار خدا بدور بودم اون موقع که روم نمیشد اصلا برات بنویسم و در واقع من بعد از علی جان در یک سالگی به بعدش، تونستم در مدار خداجون قرار بگیرم و زندگی را طوری دیگر بگذرانم و اما اینجا یک لحظه دلم خواست برات چند کلمه ای بنویسم که کمکی باشه برات … انشاا… روزی پربرکتی باشه برات از گفته های من …
سمانه جانم همانطور که خودت هم پی برده ای به این موضوع، اول از همه بپذیر که شرایطت تغییر کرده و زمان میبره که بخوای آپدیت بشی با شرایط جدید ….این رو بپذیر و مطمین باشه که این دوران خیلی زود میگذرد و هر روز به یک شرایط بهتر از قبل نزدیک خواهی شد. و این که هرمون هایت تغییر کرده و چقدر این موضوع مهم است و دونستن در موردش، باعث میشه بیشتر بتونی شرایط جدید رو بپذیری …. تو این دوران جدید اصلا قهرمان بازی درنیار که اصلا کمک نمیخوام و در حد امکانات موجود مثل خانواده خودتون و همسرتون و همسر عزیزت، ازشون کمک بخواه و اصلا عذاب وجدان نگیر. این شرایط که همیشگی نیست و گذرا است و حالا حضورشون هست و میتونن کمکت کنند، ازشون بخواه و کمک بگیر ازشون. از همسرت هم حسابی کمک بگیر، مثلا اینکه یه شب هایی رو ایشون خودشون مدیریت کنند و اصلا شما خودتو اذیت نکنی و راحت بخوابی … اینکه شب ها شیرخشک بخوره که مادر بیشتر استراحت کنه، خیلی خیلی کمک هست به مادرها و هیچ اتفاقی برای بچه نمیافتد و چقدر جای کمک دیگران رو بیشتر نیکند، مخصوصا برای خواب شب بچه که هرچقدر مادر بتونه خواب بهتری برای شب داشته باشه، در روز هم با حوصله تر است برای بچه … اصلا بچه ها رو با هم مقایسه نکن که هر بچه ای با یک سری خلق و خو به دنیا میاد و خیلی با هم فرق دارند. یکسری خیلی صبور و خوش خواب هستند و یکسری سخت خواب و کم خواب و …. یکسری خوش غذا هستند و یکسری بد غذا …. اینکه بپذیریم مثلاً بچه من اینطوری است و فلان …. به ما کمک میکنه که راحت تر این دوران را بگذرانیم و هی در ذهن نگیم آخه چرا این بچه الان اینطوریه و ….
راستی یه موضوع دیگه که 90 درصد مادرها در فرزند اول باهاش مواجه میشوند این است که خوب حساسیت ها سر همه چیز بچه، براشون بالاتر است و خوب مطمینا این دوران براشون در زحمت تر است که خودم هم اینطوری بودم، در صورتیکه در اکثر دوستان و آشنایان دیدم که اصلا در فرزند دوم به این صورت نیستند و بچه دوم از بچه اول راحتتر و قوی تر بزرگ میشه … مثلا من خودم در مورد علی جانم، هر ماه چکاپ ماهیانه تا 1 سالگی را می بردم و دوستانم هم در بچه اول این موضوع را داشتند، در صورتیکه در بچه دوم اصلا این کار نکرده اند و فقط بچه وقتی مریض میشده، دکتر میبردند و چک آپ هم میشده …و اصلا برای بچه دوم هیچ اتفاق عجیب غریبی نیافتاده …. این یک مثال است و هزاران حساسیت های دیگه که در حدی طبیعی است، اما این خوب است که اگر بتونیم بشناسیمشون و بتونیم تعدیل کنیمشون و یه نکته دیگه اینکه از تجربیات قدیمی تر ها در بچه داری حتما استفاده کن که تجربه هاشون خیلی با ارزش است. بالاخره درسته ما مطالعاتمون از اون ها خیلی بیشتر است، اما در بچه داری تجربه خیلی کمک میکنه. خودت که انشاا. حافظ جان بزرگ تر شد و نیت بچه دوم را کردی و صاحبش شدی، اون موقع میبینی حالا که تجربه داری، چقدر این دوران راحتتر میگذرد.
البته این ها که نوشتم تجربه های من از بچه داری ام است و هر مادری با توجه به شرایطشون در بچه داری، تجربه های متفاوتی دارند، انشاا… بتونه کمی باشه برای تو خواهر عزیز و دوست داشتنی که همیشه تحسبنت کرده ام از توحیدی بودنت… از پذیرش همه جوره خودت …. از زندگی زیبایی که داری …
نوش جونت باشد این دوران و لذتشو ببری
در پناه خود خود خودش باشین هر سه تاتون
شیما
سلام شیما جانم.
ممنونم از کامنت مهم و دوست داشتنیت.
من در حال استفاده از کمک عزیزانم هستم.
مخصوصا مامان هامون بهم محبت میکنن.
گاهی ذهنم اذیتم میکنه چرا خودم نمیتونم کارهای خونه مو بکنم.
چرا مامانم داره غذا میپزه برامون و به خونه مون رسیدگی میکنه.
چرا حافظ جانم، نفسِ مامان، تند تند شیر میخوره و من وقت ازاد یا آزادی ندارم.
چرا آزادی هام سلب شده.
تا اینکه چند روز پیش داشتم منفجر میشدم با مامانم صحبت کردم و فهمیدم دچار افسردگی بعد از زایمان شدم و حسابی بهم ریختم و تازه دلیلشو فهمیدم.
دنبال مشاور و تراپیست افتادیم.
محیا جان خواهرزاده ام برام پیدا کرد، امروز ساعت 12 ظهر اولین وقت رو گرفتم.
کارهای حافظ رو میکنم بعد میرم بیرون ان شاالله که در راحتیِ هر چه تمام صحبت کنم و بتونم به خودم و زندگیم و کیفیت بهترش کمک کنم.
شاید گاهی وچار عذاب وجدان بشم از کمک های دیگران بهم، ولی به خودم میگم راحت باش، کمک بگیر بذار به آرامش روحی برسی بعد خودت بلند میشی…
مقایسه میکنم خودمو با بقیه گاهی…
اینکه چطور بعضی ها مثل سعیده جان در بزرگ کردن بچه اش دور از خانواده تونسته ولی من نمیتونم!!!
یعنی من انقدر ناتوان و ضعیف بودم و خبر نداشتم؟؟؟
بعد میگم مقایسه نکن
شرایط و روحیه و شخصیت ادما با هم فرق داره.
اره عزیزم اصلا تو ضعیف.
بپدیر که گاهی توانت کمتره تو بعصی چیزها و نیاز به کمک داری…
اخه دیدم من دارم کمک میگیرم ولی همزمان حالم بده و احساس ناتوانی و عذاب وجدان هم دارم…
گفتم ول کن بابا حداقل ریلکس کمک بگیر تا حال خودت خوب شه تا بتونی بلند شی.
چیزی که الان میتونم بهش اشاره کنم نوسانِ شدیدِ روحیم هست که درصدد درست کردنشم.
چون باعث میشه لذت نبرم از زندگی و خودم و بچه ام و همسرم و جهانِ خداوند.
میدونم گاهی کمالگرایانه نگاه و فکر میکنم:
که چرا ازادیم تو پیاده روی، حمام رفتن، دستشویی رفتن، خوابیدن، نوشتن، مسافرت و … کم شده؟
شیما جان گفتن این حرفها برام سخت بوده و هست گاهی…
ولی از وقتی به مامانم گفتم راحت تر شدم، بار سنگینش برداشته شد، انگار قفلی باز شد و در حالِ بهبود قرار گرفتم…
همه میگن گذراست…
من تمام تلاشمو میکنم ذهنمو کنترل کنم، گاهی میتونم گاهی نمیتونم…
تلاش میکنم به خودم سخت نگیرم…
تلاش میکنم…
ان شاالله روز به روز بهتر شه، خدا کمکمون کنه.
حالا از بهبودهای مسیرم میگم:
– تو شیر دادن بهش مهارتم بهتر شده، الهی شکر.
– تو تعویضِ پوشک بهتر شدم.
– تو بغل کردن پسرم بهتر شدم.
– تو بادگلو گرفتن پسرم بهتر شدم.
– تو شستنش تو روشویی حمام بهتر شدم.
– تو پوشوندن لباس بهش بهتر شدم.
و …
الهی شکرت، الهی شکرت.
شیما جان مرسی که نوشتی و منم نوشتم.
الهی شکرت
خدایا شکرت که روزم رو با یاد و نام تو آغاز کرده ام
دروددددد و سلاممممممم به سمانه جانم
خدایاااا شکرت که امروز هم به کامنت زیبای تو هدایت شدم
خدایااا شکرت برای عکس پروفایل سه نفره زیباتون
بخدا خیلی ذوق کردم
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
خدا همه تون رو حفظ کنه
سمانه جون از قول منم به مادر عزیزت که عزیز ما هم هست خیلی خیلی سلام گرم و مخصوص و ویژه برسون خدا حفظش کنه که اینقدر عاشقان همانند بال فرشته ای کمک رسان شما هست و همچنین مادر شوهر عزیزت بخدا راست میگن بزرگان نعمت و موهبت هر خانه ای هستند خدا رو شکر
سمانه جون مرسی مرسی که هر روز برامون می نویسی و ما برو بچه های سایت از خواندن این زیبایی ها لذت میبریم
عزیز دلم حافظ جان چقدر چشماش خوشکل شده . چشمای درشت نافذ الهی قربونش برم عزیزم
سمانه جون نگران احساسات نامناسبت نباش اینا هم میگذره فقط سعی کن طولانی مدت در این احساس نمونی . خودت بهتر از من قوانین رو میدونی عزیزم سعی کن الکی هم شده یهویی ی بشکن بزنی و حواس تو پرت کنی به زیبایی ها . سریال سفر به دور آمریکا رو نگاه کن . بخصوص آن قسمت های که استاد و خانم شایسته کنار دریا بودند .. دریا بهت آرامش میده ذهنتو می تونی کنترل کنی خدا رو شکر همه چی آرومممممههههه . من چقدر خوشبختم رو برای خودت بخوان . خلاصه ی کلام به زیباترین غنچه ی جهان نگاه کن همون حافظ جیگر طلا و قند عسل مون نگاه کن .. چند وقت پیش توی اینستا بودم فقط داشتم پیچ گربه ها و بچه ها رو نگاه می کردم اینقدر خندیم و شاد شدم که یادم رفت چقدر زمان طول کشید البته من زیاد توی اینستا نیستم فقط برای شیرینی پزی و آشپزی و سفر و کمپر ولی بندرت میرم آنجا ..
سمانه جون چقدر عکس پروفایلتون قشنگه چقدر مادر جوان و زیبایی هستی چقدر خوشحال شدم مواظب خودت و همسر و حافظ جانمون باش و بیشتر از همه مواظب زیبایی هات باش
مرسی مرسی عزیزم
برات بهترینع بهترین دوران زندگی رو آرزو می کنم
هر چند واقعا در بهترین ها داری زندگی میکنی و لذتشو ببر که تا چشم بهم بزنی حافظ عزیزمون داره توپ بازی میکنه و بالا و پایین می پره
شاد و موفق و سلامت باشی عزیزم می بوسم تون
خدا یار و یاور همه مون باشه
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
خدایا شکرت که روزم رو با یاد و نام تو آغاز کرده ام
به نام خداوندی که رحمتش همگان رو دربرگرفته و رحمت های خاص و ویژه ای داره برای کسانی که خاص و ویژه باورش میکنن سپاسگزارم
خدایا شکرت که هر روز صبح زود منو با آرامش روز افزون بیشتری از خواب شیرین و با کیفیتم بیدارم می کنی
خدایا شکرت بلافاصله بعد از بیدار شدنم بالش نازنینم رو بوسیدم و برای یک. خواب خوب و با کیفیتم و برای بیداری چشمان زیبایم بر روی آسمان زیباییت تشکر و قدردانی می کنم
خدایا شکرت که نمیدونم صدای خروس زیباییت رو از کجا دارم می شنوم
خدایااا شکرت که چههههه چههههههای آواز زیبای پرندگان رو دارم می شنوم
خدایا شکرت که قبل از اینکه از رختخوابم بلند بشم آمدم توی سایت
خدایااآاا شکرت الان داشتم به نعمت های روز گذشته ام فکر می کردم …
اینکه دخترم مشتری داشت و رفت سالن ( مزون )
خدایا شکرت برای اینکه سیستم ماشین های اینترنتی اسنپ وجود دارد و دخترم براحتی رفت سرکارش
خدایاااا شکرت برای وجود دختر نازنینم که خیلی خیلی به زندگی مون کمک میکنه
خدایاااا شکرت که همیشه مشتری های خاص و ویژه داره
خدایا به دخترم و مشتری های خوش و به پولش برکت بده
خدایاااا شکرت که دوباره اون دوست عزیز باغدارمون که خیلی هم ثروتمند هستش تماس گرفت و گفت چون برگ مو می خواستی برات چیدم دارم میارم!!!!
خدایااا شکرت بهمراه برگ مو تر و تمیز عالی و یک ظرف پر از توت سفید و توت قرمز درشت هم هدیه دریافت کردم !!!!
خدایا شکرت امروز میخوام دلمه برگ مو به تعداد زیادی درست کنم جاتون سبز!!!
خدایااا شکرت دخترم عصری با اسنپ برگشت خونه خیلی هم خوشحال بود خدایاا شکرت
خدایاااا شکرت دخترم وقتی اومد خونه دیدم یک کیف باکس شیک گذاشت روی میز ناهار خوری و گفت مامان دوستم با مامانش اومدن سالن برام یک عالمه سوغاتی و هدایا آوردند..
وقتی آون هدایااآاا رو دیدم فقط و فقط ذوق میکردم و شکرخدا رو بجا آوردم..
سوغاتی ها: لواشک آلو و آلبالو و زردآلو یک عالمه
شکلات های خارجی یک عالمه
دو تا ریمیل عالی
آخه آنها تبریز زندگی می کنند و مدام به وان ترکیه سفر می کنند
خدایاااا شکرت که دخترم هم بعنوان تولد دوستش یک لباس مجلسی شیک به دوستش هدیه داد خدایااا شکرت
خدایاااا شکرت که منم نیمی از اون لواشک ها رو به مهمان مون هدیه دادم و چند تا از شکلات های خوشمزه رو باز کردم و تعارف کردم و نوش جان کردند
خدایاااا شکرت برای وفور و فراوانی نعمت های که همواره در خانه مون جاری است
آهان یک چیز خوب و عالی دیگه.. دیروز عصری دخترم یک پرس کباب لقمه و یک پرس کباب برگ بزرگ با گوجه و پلو زعفرانی سفارش داد که با پیک آوردند
خدایاااا شکرت که دخترم با خرید این چلو کباب عالی به رشد و گسترش کسب و کار جهان کمک کرد .. شاید اگر قبلنا بود می گفتم غذا داریم دیگه نیازی نیست چلو کباب بگیری ولی الان نه تنها چیزی نگفتم بلکه احساس پولداری و ثروتمندی هم داشتم …
خدایااا شکرت که باورهای فراوانی ام هر روز به روز بهتر و قدرتمند تر شده خدایاا شکرت
خدایااا شکرت که الان لحظه ی طلوع خورشید است و منم الان دارم میرم روی بالکن که لحظه ی ملکوتی طلوع خورشید رو ببینم
خدایا شکرت همین الان چراغ خوش خبری آبی رنگ پیام رسان زیبای سایت برام روش شد خدایاااا شکرت خیلی ذوق کردم بقول افلاطون عزیز گوشه ی لبم چسبیده به گوشم پیشاپیش قبل از لمس کردن دکمه ی گرد آبب رنگم از کسی که این پیام زیبا رو فرستاده تشکر و قدردانی می کنم خدایااا ممنون و سپاسگذارم. سپاسگذارم سپاسگذارم
خدایاااااا بینهایت شکرت که نعمت شکرگذار بودن رو به من عطا کردی
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن
خدایاااا تنهافقط و فقط ترا می پرستم و تنها فقط و فقط از تو یاری می جوییم
IN GOD WE TRUST