زیبایی ها را ببینیم - صفحه 82

1401 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام خدا

    سلام.

    نکات مثبت و زیبایی های امروز:

    – خوب استراحت کردم، الهی شکر.

    همسرم مراقبِ حافظ بود.

    – حافظ و همسرم در ارامش خوابیدن.

    من مراقبِ حافظ هستم.

    – دیشب درصد زیادی آشپزخونه رو مرتب کردم.

    ظرفهای شسته شده ی ماشین رو گذاشتم سر جاشون.

    سینک رو خالی و تمیز کردم.

    خدا خیر بده به مادرم، خیلی کمکم کرد برای مدیریت و پاکسازی اشپزخانه بعد از مهمونی.

    همسرم هم کمک مامانم بود، من مشغولِ شیر دادن به جوجو بودم.

    – گاز رو تمیز کردم.

    چند درصد باقیمانده ی مرتب سازی اشپزخونه رو انجام دادم و زندگی شده گل و بلبل.

    – صبحانه اماده کردم:

    چای تازه دم، نون سنگک رو گرم کردم، عسل و کره جان.

    یخچال رو سازماندهی کردم.

    – دایره آبی رو دیدم، کامنتِ پاسخِ آقای جزایری رو خوندم و خوشحال شدم.

    ممنونم از محبتتون آقای جزایری.

    – دفترمو باز کردم و سپاس گزاری نوشتم با عشق و حس خوب.

    نوشتن توی دفترم علاوه بر حس خوب و خودسازی، برای من تفریح هم محسوب میشه و کلی لذت میبرم از نوشتن. الهی شکرت.

    – دیروز یه نشانه ی شغلی اومد که متوجه شدم چند تا از درخواست های من داخلشه.

    و برام باورپدیرتر کرد که میشه پس.

    اینکه من قلبا بخوام، تجسم خوب و مثبت کنم تو قلب و ذهنم، عملی میشه…

    به قول خانم شایسته که تو توضیحات قدم خوندم دیروز با این فحوا:

    به چگونگیش کار نداشته باشیم.

    – آقای جزایری تو کامنتشون تحسینم کردن که به جزییات توجه میکنم و زیبایی ها رو مینویسم.

    این یه تمرینه برای من، که به سادگی و برحسب عادت سریع رد نشم از نعمت ها.

    اینکه دارم تمرین میکنم وقتی از آب گرم و سردی که در اختیارمه به این اسانی، تشکر کنم از خدا.

    برای صبحانه، نهار، شام، هر خوراکی که میخورم، حتی همین اب ساده یا چای ساده، با حس خوب قلبی تشکر کنم.

    لَئِن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم اگر شکرگزاری کنید، بر شما خواهم افزود.

    – نهار داریم آماده، آخ جون.

    سالاد آماده هم داریم، آخ جون.

    کاهوی شسته شده ی اضافی هم داریم با گوجه خیار، آخ جون.

    من سالاد دوست دارم.

    یادش خوش، تو دوره سلامتی عاشق این بودم روی سالادم روغن زیتون بریزم نوشِ جان کنم.

    خدا رو شکر برای تک تک تجربه های جذابِ زندگیم.

    خدا رو شکر برای همه ی تجربه های زندگیم.

    – مادر جانم تماس گرفت تشکر کرد برای مهمونی، خسته نباشید گفت.

    منم متقابلا تشکر کردم از محبت هاش.

    خدا خیر بده بهش.

    یه نکته ای رو هم گفت که عالی بود در رابطه با شیرِ مادر و سلامتِ بچه.

    که دقیقا چند دقیقه پیش خودم داشتم به حافظ جانم میگفتم.

    این تاییدیه از سمت خداوند اومد برام تا خیالمو راحت کنه و ایمانمو به سلامتی و مدار سلامتی محکمتر کنه.

    دیروز میگفتم به خودم بدن من، بدن حافظ داخل خودش داروخانه ای داره از هر چیزی که لازمه برای سلامتی.

    و داخلِ بدن خودش شفاخانه هست.

    اینو باور کن و لذتش رو ببر :)

    – دیشب تو مهمونی لحظاتی بود که طبق برنامه ذهنی من جلو نمیرفت.

    ولی کاملا به خودم مسلط بودم و تمام تلاشمو میکردم هم خوش بگذره، هم سخت نگیرم، هم لحظات بیشتری تو حس خوب بمونم.

    گوش به نجواها و نوشخوارهای ذهنی هم ندم.

    خدا رو شکر درصد بالایی موفق بودم.

    افرین سمانه جونم برای این بهبودهات.

    تو کم کم داری از درصدِ کمال گراییت کاهش میدی و به درصد بهبودگراییت افزایش میدی.

    باریکلا دختر، باریکلا.

    – یه چیزی رو بهتر درک کردم.

    چیزی که منو به شدت پرت و دور میکنه از مدار رشد و حس خوب، توجه به حاشیه است.

    حاشیه ی کلامی، رفتاری…

    فلانی چی میگه؟

    چرا اینو میگه؟

    منطورش چیه؟

    داره سرزنش میکنه؟

    جوابشو بدم پررو نشه.

    جوابشو بدم اخه داره بی انصافی و خودخواهی میکنه و …

    قصد دارم تو عقل کل بپرسم و از دوستانم کمک بگیرم راهکار چیه این مواقع طبق قانون.

    شاید تا حدودی بدونم، ولی دوست دارم اگاهتر شم از طریق دوستانی که تمرکز و درکشون نسبت به قانون بیشتره.

    دارم سعی میکنم اگاهانه سکوت کنم…

    چون کلام با انرژیِ بد، کاملا سم پراکنی میکنه.

    سخته ها، ولی من تلاشمو میکنم ذره ذره بهبود پیدا کنم.

    بهبود تکاملی، به آدم فشار نمیاره، خسته نمیکنه آدمو، بی انگیزه نمیکنه آدمو.

    فقط باید شش دونگ حواسمو بدم که شتاب نکنم در مسیر.

    الهی شکرت.

    – چند روز پیش که رفتیم مطب دکتر خودم، از میدونی رد شدیم که اسمش حافظ بود.

    کلی ذوق کردم.

    امروز هم روز بزرگداشت حافظ هست.

    شنیدن یا خوندنِ اسمِ حافظ منو به وجد میاره.

    چون خودم یه حافظ کوچولوی خوشمزه و عشق دارم.

    – دیشب جواب ازمایش خودم رو مجازی دریافت کردم.

    الهی شکرت که سلامتم.

    الهی شکر که تکنولوژی کار رو اسان کرده و جواب ازمایش رو تو پیام رسان میفرسته برام آزمایشگاه.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام خداوند زیبا.

    سلام.

    قشنگی های زندگیم.

    دوباره اومدم تا از قشنگی های امروز و امشب بنویسم بعد بخوابم.

    حیفم اومد این حس و حال خوبم رو ننویسم و تشکر نکرده بخوابم.

    مهمونیِ امشب (مهمونیِ حافظ جون) عالی بود، خوش گذشت به خودمم کلی، الهی شکر.

    خدایا شکرت برای شام خوشمزه، سالاد، دسر.

    خدایا شکرت برای چای، شیرینی، شربت و میوه.

    خدایا شکرت برای اومدن خانواده ی عزیزم به خونه مون.

    خدایا شکرت برای دیدنِ روی ماهِ عزیزانم.

    خدایا شکرت برای شوخی و خنده و نشاطِ خانوادگی.

    خدایا شکرت برای عکس یادگاریِ همگی مون.

    خدایا شکرت که خواسته ام اجابت شد.

    خدایا شکرت برای هدیه ای که حافظ جانم گرفت.

    خدایا شکرت برای هدیه هایی که خودم گرفتم.

    خدایا شکرت برای گل زیبایی که خواهرم برام گرفت.

    خدایا شکرت برای هدیه نقدی که حافظ و من دریافت کردیم.

    خدایا شکرت برای همه ی روزی های حساب و غیر حسابمون.

    سپاس گزارم از مامانم و همسرم و بقیه برای کمک کردن در مهمونی.

    خدایا شکرت که خاله جون های حافظ کلی عشق بهش دادن.

    خوشحال شدم خواهرزاده های عزیزم رو هم دیدم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام خدایی که زیباست و زیبایی رو دوست داره.

    سلام.

    نکات مثبت امروز زندگیم:

    + خونه مون کاملا مرتب و منظمه، الهی شکرت.

    خدایا شکرت که بهمون توان دادی و میدی و زندگیمون رو مدیریت میکنیم.

    + حافظ جون در امنیت و آرامش تو بغلم لالا کرده، الهی شکر.

    + فایل استاد رو گوش کردم در مورد کنترل ذهن.

    + دیشب کلی تو دفترم نوشتم، هر چی تو دلم بود نوشتم، سبک شدم، الهی شکرت.

    + یکی از عزیزانم نمیاد مهمونی، درکش میکنم، ناراحت نیستم چون میدونم به سبک خودش داره زندگی میکنه و دلیل خودشو داره، احترام میذارم به عقایدش، چون خودمم دوست دارم به سبک خودم زندگی کنم.

    الهی شکرت برای کنترل ذهن، برای اینکه ناراحت نشدم و نیستم، برای ذهنیتِ خالق داشتن در این مسیله. الهی شکرت.

    + یه کوله ی جدید خریدم برای وسایل نوزاد، وقتی بیرون میریم.

    ساک نوزاد داریم که اونم قشنگه، ولی این کوله صدام کرد منو بخر :))))

    خیلی باحاله، خوش رنگه (طوسیه، کلا ارادت زیادی به خانواده ی طوسی دارم.)

    کلی جا و زیبپ و جیب داره، داخلش کلی فضا بندی داره، خودش زیرانداز تعویض داره، یه کیف داخلشه برای لباس های کثیف نوزاد، بغل ها جیب داره، علاوه بر جلوی کوله، پشت کوله جایی که بندها هست هم زیپ گذاشتن، اینو ندیده بودم تاحالا که پشت کوله هم جیب باشه، دمشون گرم با این خلاقیتشون.

    چون من به سازماندهی و دسته بندی علاقه دارم، این کوله برام جذابه چون قسمتهای تفکیک شده زیاد داره.

    کاملا متناسب با نیازهای گوناگون نوزاد و وسایلش.

    البته من یه استفاده خلاقانه کردم از کیفی که مخصوص لباس های کثیف هست.

    فعلا داخلش مای بیبی و پماد گذاشتم تا دسترسی برام راحت تر باشه.

    مستقیم کیف کوچیکه رو بردارم و به مای بیبی دسترسی داشته باشم.

    + به خودم گفتم امروز نهایت تلاشت رو بکن نه خودت رو سرزنش کنی نه دیگران رو.

    نه فقط حضوری، بلکه تو ذهنم هم کنترل کنم و اجازه ی ادامه بهش ندم و قطعش کنم.

    + خوشم میاد که گاهی چند بار در روز، ساعات متفاوت، کامنت میذارم اینجا از قشنگی ها. الهی شکرت.

    من تلاشمو میکنم توجهم رو در لحطات بیشتری تو زندگیم، بذارم روی نکات مثبت و زیبایی ها.

    افرین سمانه.

    تلاشت ستودنیه، ممنونم ازت.

    ببخش منو که گاهی بهت سخت میگیرم با کمال گرایی.

    + خواهرم میخواست برای امشب هدیه ی مجدد بیاره برای حافظ (خانواده همشون وقتی حافظ به دنیا اومد و حتی قبلش براش هدیه های فراوانی گرفتن.)

    ازم پرسید لباس یا یه وسیله دیگه.

    فکرهامو کردم، گفتم هیچکدوم چون نیاز نداره، میتونه مبلغش رو براش ذخیره کنه تا بعدا هر چی خواست بخریم براش.

    الان الحمدااله لباس زیاد داره و اصلا نیازی به خرید نداره.

    از خودم خوشم اومد که بدون تعارف گفتم.

    خواهرم هم گفت بله و شماره کارت حافظ رو گرفت ازم.

    من یه نظریه دارم برای هدیه ای که برای نوزاد یا کودک تهیه میشه:

    اعتقاد دارم مبلغ رو بدم به پدر و مادر یا خود کودک، هر چی خودش دلش خواست یا نیاز داشت خریداری بشه.

    سایز بچه ها فرق داره، اینطوری متناسب با مشخصات بچه میشه براش هدیه گرفت، ضمن اینکه منِ نوعی نمیدونم بچه چی داره چی نداره، و کادویی که براش میگیرم به کارش میاد یا نه.

    این سلیقه ی منه.

    به بعضیا مستقیم میگم، به بعضیا هم نه.

    در نهایت هر کسی کار درست خودش رو انجام میده.

    هر هدیه ای که دریافت میکنم چه برای خودم چه حافظ (چه پوشاک، چه اسباب بازی، چه کارت هدیه، چه پول نقد، چه واریز به کارت و …) همه برام عزیزن و محترم.

    تشکر میکنم از فرد و ممنونم برای هدیه ای که بهمون میدن.

    و سپاس گزار خداوندم برای تک تکِ روزی های حساب و غیر حسابش.

    هدیه، به هر حالتی که باشه قشنگه، و من سپاس گزار هستم براش.

    + یه باگ و حُفره ی بزرگ درونم شناسایی کردم دیشب تو نوشتن هام:

    من گاهی دنبال تایید گرفتنم تو چیزهای مختلف، تو بچه داری، تو کار خونه، تو آشپزی، تو حرف زدن، تو اندام متناسب و …)

    نمیگم همیشه ولی الان این باگ بالا اومده که باید روش کار کنم.

    سمانه اشکالی نداره، با هم درستش میکنیم، بهترش میکنیم.

    فقط تو خوش اخلاق باش و مهربون اول با خودت.

    + چقدر سپاس گزاری سمانه؟

    تلاشم رو میکنم.

    وقتی کسی برام چیزی میخره، هدیه میده، کاری برام انجام میده، کمکم میکنه، از خداوند و اون فرد سپاس گزاری میکنم.

    از خدا برای نعمتهای زندگیم سپاس گزاری میکنم.

    از خودم هم گاهی سپاس گزاری میکنم تا جایی که یادم باشه.

    از همسرم برای کارهاش تشکر میکنم، برای اینکه تو بچه داری کمک میکنه تشکر میکنم.

    اولین قدم سپاس گزاری، بیانش با زبان هست، به مرور اون حسِ قلبی و عمیق و خالص اضافه میشه به سپاس گزاری.

    خود من گاهی تو مرحله زبانی هستم و گاهی فراتر میرم و قلبم از شدت سپاس گزاری از الله میخواد بترکه.

    جفتش خوبه، هر جور باشه خوبه.

    کلا تو فرکانس سپاس گزاری بودن برام خوبه.

    کم و زیادش درست میشه.

    من راضیم، الهی شکرت.

    خدایا منو سپاس گزارتر و متواضع تر کن به درگاهت، چون هر چی دارم الان از خودته.

    از هوایی که نفس میکشم توش رایگان، تا این جسمم، روحم،صدام، بینایی و شنواییم، تکلمم، دست ها و نوشتنم، پاها و حرکت هام، غذایی که میخورم، تفریحاتم، طبیعت، ثروت مادی و معنویم، خانواده و دوستان و عزیزانم، دانشم، تحصیلاتم و …

    همه و همه ما تو هست، تو بهم دادی.

    یادم بده، یادم بنداز سرکش و مغرور نشم به خودم و موقعیتم و داشته هام…

    همه اش مال خودته. مال من نیست، هیچ کدومش.

    اراده کنی هر کدوم رو میتونی بگیری ازم.

    از مسیر خارج شم طبقِ قانون و مشیتت از دست میدم نعمت هامو.

    اگاهم کن که در مسیری باشم که نعمت هام افزون شه و سپاس گزارتر باشم نسبت به خودت و مخلوقاتت.

    مرسی خدا جانِ جانانِ زیبا.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    قشنگی های امروزم:

    – امروز ستاره قطبی مو تو دلم گفتم.

    با بهبودگرایی، چون فرصت نوشتن ندارم.

    – خدایا شکرت برای خریدهامون.

    – خدایا شکرت برای آماده سازی خونه و خودمون برای مهمونیِ فردا به لطف خدا.

    – امروز یه مورد کنترل ذهن کردم.

    – الهی شکرت میدون تره بار نزدیک خونه مون نزدیکه که افتتاح بشه.

    – با عشق خونه رو گردگیری کردم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      سید مهدی جزایری گفته:
      مدت عضویت: 2103 روز

      سلام سمانه جان

      امیدوارم خوب و خوش باشی و در کنار حافظ قند عسل و خانواده، روزهای بسیار شاد و خاطره انگیز و زیبایی رو بگذارنی

      من شما رو فالو دارم و کامنت هایی که می گذارید از طریق ایمیل به من اطلاع داده میشه

      خیلی تحسین تان می‌کنم این حد از ریزبینی در شکار نکات مثبت و ثبت لحظه های قشنگ زندگی

      خیلی تحسین تان می‌کنم که هر چند مادر حافظ قند عسل هستید و یک نوزاد کلی کار دارد و مراقبت و رسیدگی می‌خواهد، ولی در کامنت نوشتن اینقدر فعال هستید

      خیلی تحسین تان می‌کنم که بابت چیزهای به ظاهر کوچک اینقدر سپاسگزار خدا هستید

      خیلی تحسین تان می‌کنم بابت این سادگی و بی آلایشی رو که در نوشته های شما جاری است

      همیشه لذت می برم از این که چقدر با جزئیات به رویدادهای خوش زندگی اشاره می‌کنید

      خیلی خیلی عالیه که حتی برای غذا یا میوه ای که نوش جان می‌کنید، اینجا سپاسگزاری می نویسید

      البته که این، برای همه ما هم هست ولی به قول استاد و به قول قرآن، افراد کمی بابت اینها سپاسگزارند و افراد خیلی خیلی کمتری می آیند و این چیزها را در سایت می نویسند

      چیزی که شاید در وهله اول ساده و عادی به نظر برسد ولی نتایج بزرگی به همراه دارد

      من صبح های اول وقت معمولاً شروع می‌کنم به خواندن کامنت های اعضای سایت ، که چقدر دوست شان دارم و حس می‌کنم اعضای خانواده ام هستند

      و از احساس خوبی که در من جاری می‌شود و لبخندی که به لبم می‌آید لذت ها می برم.

      ======================================

      نکته دیگه ای که خودتان هم در یک کامنت به آن اشاره کردید این است که تمیز و مرتب کامنت می نویسید و مراقب هستید که درست و به جا از ویرگول و نقطه و… استفاده کنید و سعی می‌کنید غلط املایی نداشته باشید و چیزهایی از این دست.

      این هم یکی دیگه از نکات مثبت شماست. یکی از بی نهایت ویژگی‌های مثبت و تحسین برانگیز شما

      واقعاً افتخار می‌کنم که با شما در این سایت هستم

      واقعاً افتخار می‌کنم به استاد عزیزم که کلامش دُر و یاقوت است

      واقعاً افتخار می‌کنم که در این سایت هستم و دوستان گلی مثل شما دارم که هر چند هیچ کدام تان رو از نزدیک ندیده ام، ولی چقدر احساس نزدیکی و قرابت دارم با شماها

      ======================================

      من مطمئن هستم که اگر با همین دست فرمون برید جلو، این توجه ریزبینانه به نکات مثبت، و این تحسین زیبایی ها و تایید قشنگی های زندگی، و این سپاسگزاری ها، اتفاقات و خبرهای خوش زیادی برای شما به ارمغان می آورد که با عشق می آیید و در سایت برای ما بازگو می‌کنید

      امیدوارم در پناه حق باشید

      و از ساعت به ساعت شبانه روزتان لذت ببرید

      و بشید استاد کنترل ذهن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1921 روز

        سلام اقای جزایری عزیز.

        خیلی ممنونم برای پاسخی که برام نوشتین و تحسین هاتون.

        این از روح و قلبِ بزرگ و مهربانِ شماست.

        ممنونم برای انرژیِ مثبت و محبتی که با کامنتتون به سمت من، خانواده ی عزیزم و حافط جانِ قند نباتم روانه کردین.

        ممنونم که کامنتهامو دنبال میکنین.

        برای شما و عزیزانتون بهترین ها رو از خداوند خواستارم.

        فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

        الهی شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام خداوندی که نزدیکه و اجابت میکنه درخواستِ درخواست کننده را.

    سلام.

    خدا رو شکر زیبایی ها و نکات مثبتم در یه روز انقدر زیاد میشه که چند بار کامنت بنویسم در ساعاتِ مختلف روز اینجا.

    ● شب رفتم پیاده روی، بسیار لذت بردم.

    هلالِ ماه رو دیدم، خیلی زیبا بود.

    هوا عالی بود.

    هدفون گوشم بود فایل توحید عملی 8 گوش دادم.

    ● من اومدم خونه، همسرم رفت دوچرخه سواری.

    خیلی قشنگه که جفتمون میریم اون ورزش و تفریحی که دوست داریم.

    گاهی هم 3 نفری میریم پیاده روی. الهی شکرت.

    ● عصر با حافظ جون خوابیدم، خدایا شکرت.

    ● همسایه مون رو دیدم موقع پیاده روی، سلام علیک کردیم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    یا لطیف، سلام

    قشنگی های امروز:

    – نهار خوشمزه ای که پختم و نوش جان کردیم.

    شام هم داریم.

    الهی شکرت برای دونه به دونه ی مواد غذایی که داخل غذا ازشون استفاده کردم.

    خدایا ممنونم برای دونه به دونه مواد غذایی داخل یخچال، فریزر، کابینت ها.

    – خدایا شکرت قدم هارو خریدیم.

    خدایا شکرت کامنت های قدم اول رو خوندم.

    خدایا شکرت برای کامنت های بی نظیر و کاربردی که میخونم هر روز و هر لحظه.

    خدایا شکرت که جواب سوال های خودم رو تو کامنتها میخونم.

    خدایا شکرت برای هدایت ها و حمایت هات.

    – خدایا شکرت برای حمام کردنِ پسر قشنگم.

    خدایا شکرت حافظ رو به من و آرش دادی.

    خدایا شکرت که پسرم سلامته، قشنگه، باهوشه، شیرینه، بانمکه و در کل انقدر دوست داشتنی و مهربون و خوش اخلاقه.

    خدایا شکرت که ما هم داریم باهاش بزرگ میشیم و یاد میگیریم.

    خدایا شکرت برای خواب و غذاش.

    – خدایا ممنونم که خواستهدمو به تو میگم، و تو اجابت میکنی.

    خدایا شکرت حالم خوبه، آرامش دارم.

    – 5/5 ماهگیِ قند و نباتم، آقا حافظِ ابیاتیِ نازنینم، مبارک و شاد باش.

    – خدایا مرسی که حافظش هستی.

    خدایا مرسی که حافظِ من و همسرم و عزیزانم هستی.

    – خدای مهربونم جزوِ درخواستهام بود مهمونی گرفتن برای حافظِ قشنگم.

    تو اجابت کردی برام.

    یه مهمونی برگزار کردیم.

    ان شاالله بعدیش هم پس فردا شبه.

    خدایا خیلی ازت ممنونم.

    این درخواست رو توی موبایلم نوشته بودم و خیلی خوشحالم که تیک خورد.

    – یه جمله ی عالی خوندم تو کامنتِ آقای زرگوشیِ عزیز:

    هر زمان روحیه کمالگرائی بر من غلبه کرد آگاه باشم که عزت نفس من داره پائین میاد.

    خدایا شکرت که منو میبری بالای سر کامنت‌هایی که باید بخونم، میخونمشون و کیف میکنم.

    – خدایا شکرت برای شنیدن فایلهای استاد.

    خدایا شکرت برای فایلهای توحید عملی.

    – خدایا شکرت برای پول تو کارت هامون.

    خدایا شکرت برای پرداختِ هزینه های زندگی مون.

    خدایا شکرت برای خریدهامون.

    – خدایا شکرت برای نعمت و روزیِ سپاس گزاری با قلب و حسِ خوب

    خدایا شکرت که میتونم باهات صحبت کنم انقدر راحت و گرم و صمیمی.

    – خدایا شکرت برای دوستان عزیزم در سایت، برای اشنایی با استاد جان و مریم جان، با اگاهی های سایت، برای اشنایی با این سایت و کامنت نوشتن و خوندن.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت به اندازه ی بی نهایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام خدا، سلام.

    قشنگی ها و نکات مثبت امروزم:

    – شنیدن صدایِ زیبای آواز پرندگان.

    – شنیدن صدای از جلو نظامِ دبیرستان نزدیک مون.

    – کامنت زیبا و سرشار از احساسِ قلبیِ عشقِ سعیده جان رضایی رو خوندم.

    – الهی شکرت برای نعمتِ آب (گرم، سرد، ولرم).

    – الهی شکرت که گوش هام میتونن بشنون و سالم هستن.

    – الهی شکرت که می تونم آسان نفس بکشم، دم و بازدم دارم، زنده ام و از خواب بیدار شدم.

    – الهی شکرت برای قندِ نباتِ مامان و بابا، حافظ جون.

    – الهی شکرت برای همه ی لوازم و وسایل و لباس های حافظ جون، خودمون و زندگی مون.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    یا لطیف، ارحم عبدک الضعیف

    سلام

    قشنگی های پیشِ چشم و قلبم در 16 مهر 1403:

    1- صدای پیشی هایی که الان میشنوم.

    2- خوابوندنِ حافظ جون در ماشین و در حال عبورِ از خیابان های باصفا و پر از درخت منطقه ی مسکونی مون، در کنارش لذت بردن از هوای بسیار عالی و ملیحِ پاییزی.

    3- صبح رفتم آزمایشگاه، آزمایش خون بدم:

    (تو دلِ هر کاری میشه یه عالمه زیبایی و نکات مثبت کشف کرد، مثل همین مورد ازمایشگاه)

    ● حافظ جون رو گذاشتم خونه مامانم.

    ● خونه مامانم نزدیک بیمارستانه، همونجا آزمایشگاه میرم همیشه. بیمارستانی که اسمشم منو یاد خدا میندازه: بیمارستان نور شهریار

    الله نور السماوات والارض

    ● خلوت بود.

    ● سریع نوبتم شد.

    ● مسیول پذیرش نوبت دهی و ازمایش خون خوش اخلاق بودن.

    ● اقای نمونه گیرِ خون، بسیار عالی خون گرفت و خوش اخلاق بود.

    ● خانم پذیرشِ نوبت، یه گیره ی صورتیِ قشنگ به موهاش زده بود.

    تحسینش کردم.

    خوشحال شد و تشکر کرد.

    ● هزینه ی آزمایشم، با بیمه محاسبه شد، الهی شکر.

    (من باور دارم خداوند مسیولِ بیمه ی ماست، چه این بیمه های رایج، چه هزینه درمانی بدون این بیمه های رایج، همه مدله خدا خودش ساپورت میکنه و من خیالم راحته.)

    ● سلام دادم به یکی از کارمندان بیمارستان، ایشونم خوش اخلاق سلام دادن.

    (آقایی که انتظاماتِ دَمِ اسانسور بود و زمان بارداری وقتی میرفتم بلوک زایمان زیاد میدیدمش، یه بار بهم گفت کجا میری گفتم بلوک، دیگه از دفعه های بعدی میشناخت و نمی پرسید.)

    من اکثرا هر جا وارد شم (مغازه، مطب، خانه، ماشین و …) سلام میدم.

    دوست دارم سلام بدم با صدای رسا و خوش اخلاق.

    ● کلِ پروسه ی رفت، برگشت، انجام نمونه ی خون شد 30 دقیقه، این برای من که بچه کوچک دارم زمانِ بسیار عالی هست.

    الهی شکرت.

    به صورت شفاهی به خدا در قالبِ ستاره قطبی گفتم که چی میخوام، بهتر از خواسته های من اجابت شد.

    4- غذا کمکیِ حافظ جون (فِرِنی) به سلامتی از دیروز شروع شد.

    الهی شکرت.

    امروز از غذا خوردنش فیلم گرفتیم.

    خیلی تجربه ی باحالیه، خوشم اومد. الهی شکرت.

    5- از خدا در مورد چیزی سوال کردم، بلافاصله نشانه شو دیدم.

    ممنونم که انقدر واضح جوابمو میدی خدا جانم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام الله

    سلام.

    1- امروز خانم دکتر عزیزم رو دیدم، خیلی خوشحال شدم.

    ایشونم حافظ رو دید خوشحال شد.

    همون خانم دکتر نازنینی که زمان بارداری مراقب من و حافظ جون بود.

    یه اتفاق جالب هم افتاد.

    خانم ماما همراهم تو بیمارستان موقع زایمان، دستیار خانم دکتر شده بود.

    قبلا که میرفتم مطب ایشون نبود.

    قانون برام تداعی شد.

    جهان دو تا انسان خوشرو و خوش اخلاق رو کنار هم گذاشته.

    جفتشون رو تحسین کردم برای خوش اخلاقی شون.

    از خانم دکتر و حافظ عکس یادگاری هم گرفتم.

    انگار اعضای خانواده مو دیدم، انقدر که ذوق کردم و خوشحال شدم.

    مامانم یه گلدون خودش درست کرده بود، با عشق داد که هدیه بدیم به خانم دکتر.

    اسم خانم دکتر هم اسم مامانمه، مریم

    2- هوا عالی بود، لذت بردم.

    3- پیاده روی کردم.

    4- با آرامش و امنیت رفتیم مطب و برگشتیم.

    5- مطب خانم دکتر عوض شده بود، نزدیک قبلی بود.

    خیلی تمیز و مرتب و قشنگه این جدیده.

    تبریک گفتم.

    6- دیروز نوشتم پیامکی ناراحتم کرد و نزدیک بود واکنش بدم که الحمدالله یادم اومد کنترل ذهن و سکوت کنم.

    امروز نتیجه اش اومد، عالی شد، همونی که من میخواستم شد، الهی شکر.

    7- الهی شکرت برای پول تو کارت هامون.

    8- الهی شکرت برای خریدهای امروز.

    9- زود رسیدیم مطب و خانم دکتر دیرتر میومدن، ما این فاصله رو عالی سپری کردیم.

    رفتیم نهار خوردیم.

    مهربونی دیدم.

    خودمم تکرارش کردم.

    الهی شکر برای چرخه ی همیشه تکرارِ مهربانی.

    10- نیمه ی مهر مبارکه.

    11- سعیده جانِ شهریاریِ عزیزم، دیدم که کامنتم رو ستاره دادی.

    چراغ خاموش تو سایت هستی و تصمیم گرفتی کامنت ننویسی، نظرت محترمه و برات ارزوی موفقیت دارم در همه ی ابعاد.

    جای خودت و کامنت های قشنگ و دلچسبت کاملا خالیه تو سایت.

    ماچ بهت، در آغوش خدا باشی همیشه.

    الله نور سماوات و الارض…

    12- منشی مطبِ قبلیِ خانم دکتر رو امروز طبقه پایین مطب جدید دیدم.

    ذوق کردم.

    یه لحظه کیفم رو گذاشته بودم رو صندلی تا چیزی رو بذارم تو کیفم، ایشون منو دیده بود و شناخت و اومد جلو سلام احوالپرسی.

    خیلی خوشحال شدم.

    اینا روزی های منه.

    حافظ جون رو هم دید و ابراز محبت کرد.

    خانم منشی سابق، بسیار جدی و محترم و کاربلد بودن.

    موفق باشه همیشه.

    13- صبح از سایت خرید کردیم و بسیار خوشحالم.

    دیشب دلم میخواست قدم رو بخریم، امروز فراهم شد و انجامش دادیم، الهی شکرت.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام خداوندی که هادی و راهنماست

    سلام

    ● انجامِ یه کاری برام سخت بود، ذهنم اذیتم میکرد، داشتم کلافه میشدم.

    گفتم استاد چه راهکاری داده بهت؟

    – از زاویه ای به ماجرا نگاه کن که بهت حس خوب بده.

    بهت انگیزه بده.

    بهت احساس ارامش بده.

    – توجهت رو از ناخواسته بردار بذار روی چیزهای خوب.

    به زیبایی ها و نعمت های همون موقعیت توجه کن.

    کسری از ثانیه طول نکشید مسئله برطرف شد.

    ارامش برقرار شد.

    توی مسیله، فرمولِ درست (همون قانونِ بدونِ تغییر خدا میشه) گذاشتم، و حلش کردم.

    همین.

    خدایا شکرت.

    همه ی مسایل تو دل خودشون راه حل دارن اینجا تعبیر شد، چون درمان اطراف ماجرا بود.

    برداشتنِ توجه از ناخواسته و گذاشتنِ توجه روی اطرافِ قشنگِ اون مسئله.

    برای خودم این درک بسیار شیرین و تاثیر گذاره.

    این لحظه برام شیرینه.

    خدایا شکرت که با درس های استاد بهم راهنمایی کردی چطوری این حس بد و کلافگی رو دور کنم از خودم.

    ● یه چیزی که جدیدا بهتر درکش کردم و دارم کم کم تمرینش میکنم اینه:

    مثال: وقتی یه دندونت خرابه یا درد میکنه، توجهت رو بذار روی دندون های سالمِ دیگه.

    وقتی یه دستت درد میکنه، توجهت رو بذار روی سپاس گزاری برای دستِ سالمِ دیگه ات.

    مسایلی که قابل حل هستن رو میتونی با آرامش حل کنی.

    ولی اگه همش بخوای به ناخواسته ها توجه کنی و هر لحظه حست رو بدتر کنی، نه تنها قدمی برای حلش برنمی داری، بلکه هر لحظه بدتر هم میشی.

    آرامش اولین قدم برای حل کردن هر چیزیه.

    وقتی ارامش نداشته باشی، یعنی حست خوب نیست، حسی هم که خوب نباشه، اتفاق خوب رو دریافت نمیکنه.

    (تو خوندن کامنتم موقع ویرایش متوجه شدم خداوند چقدر زیبا و اسان داره از زبان خودم راهنماییم میکنه برای مسایل گوناگونم که چطوری بهبودشون بدم، الهی شکرت. )

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    چند تا درخواست دارم از خدای یکتا که دوست دارم همینجا بنویسم:

    خدایا لطفاً برای خوابِ خوب، باکیفیت، عمیق، راهنماییم کن.

    خدایا لطفاً برای موضوع شغلی با جزییاتی که دقیق برات نوشتم، راهنمایی مون کن.

    خدایا لطفاً برای افزایشِ انرژی و سلامتیم راهنماییم کن.

    لطفا منو هدایت کن تکاملی و قدم به قدم و درست جلو برم.

    لطفا هدایتم کن و درکم رو بالا ببر تا مدار به مدار بهبود حاصل بشه برام و شتاب نکنم.

    ● سعیده جان شهریاری، هر کجا و هر شرایطی هستی خدا پشت و پناهت باشه عزیزم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: