ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 22
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-15 05:22:082024-11-24 13:52:03ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی
بنام خدای هدایتگرم که از فضل وعلم الهی و آگاهی و کرم او به اگاهی بیشتری هدایت شدم
با درود و وقت بخیر خدمت دو استادان عزیزم پیشاپیش برای تمام این آگاهی های ارزشمند از استادان نازنین تشکر و قدردانی میکنم ممنون و سپاسگذارم
و همچنین دوستان عزیزی که به این کامنت من هدایت شده آند که با حال خوب و ارسال ارتعاش احساس خوب و عالی در این سایت ملکوتی عزیزمون حضور دارند
خدایا به منم کمک کن که قلم دستم شوی و به یادم بیاوری که من همیشه به آسانی های الهی تو احاطه بوده ام ولی انسان فراموشکار هست که چطوری در آسان شدن غوطه ور بوده ولی با اعمال و رفتار خودش مسیر رسیدن به اهدافش را محدود و مسدود کرده
خدای قدرتمندم ، من در برابر علم و آگاهی تو هیچم ،همه چیز رو به خودت میسپارم که ،آسانم کنی برای آسانی ها زیبایی ها و نعمت ها و وفور و فراوانی های الهی ام . و میخواهم ارزشم با اهدافم یکی شود و لایق رسیدن به خواسته هام باشم
سوالی که استاد در اول این فایل مطرح کردن منو بفکر فرو برد اینکه.
کجاها زندگیم و شرایطم راحت بوده؟
و کجاهای زندگیم سخت پیش رفته؟
هر جایی که خداوند را باور کردیم به همان صورت نتایج هم میگیریم
خداوند نیرو و انرژی هست که جهان را خلق کرده و رهبری آن را هم بعهده گرفته است یعنی هر لحظه همه چی را بسمت اون گسترشی که لازم هست هدایت میکند
در واقع مجموع تمام جهان هستی و تمام این انرژی های جهان هستی یک انرژی و یک نیروی نامحدود جادویی است که از طریق افکار ما با ما صحبت میکند و مجموع تمام این انرژی ها یک سیستم و تشکیل دهنده و خالق است.. و افکار ما با این سیستم بطور مداوم از درون همانند یک مرکز فرماندهی و خلق کنندگی در ارتباط هست
ذهن ما مرکز فرماندهی و خلق کنندگی است
ذهن ما مرکز دستور دادن قاطع به این جهان هست و جهان هم این سیگنال و فرکانس را بصورت ارتعاش دریافت میکند
در واقع این فرکانس ها یک نیروی نامریی است که از چشمان فیزیکی ما ناپدید است و بنوعی با یک سیگنال و ارتعاشی به همدیگر وصل می شوند و مانند یک نت موسیقی دلنشین این سیگنال ها به هم وصل می شوند و یکرصوت دلنشینی را مینوازد..
اگر ما بتوانیم سیگنال خواسته و یا هدف مون را یکنواخت بنوازیم می تونیم در مسیر یک طول موج هماهنگ هدایت شویم در واقع به زبان ساده تر با خواسته مون هماهنگ شویم
در واقع تمام خواسته ها و اهداف مادی و معنوی ما در عالم کوانتوم و غیر فیزیکی و متافیزیکی بصورت یک روح موجود است مثل روح ما انسان ها که در عالم موصول و یا در عالم قبل از بدنیا آمدن مون وجود داشته ولی با یک سری فعل و انفعالات تبدیل به بُعد فیزیکی شده و وارد جهان مادی شده است و قابل مشاهده هست
در واقع می شود به زبان ساده گفت که.. روح خواسته ها و اهداف مادی و معنوی ما در جهان و در ابعاد دیگر وجود دارد طول موج فرکانسی بخصوصی دارد و برای اینکه قلاب ماهیگیری ما به اون خواسته ها و اهداف مادی و معنوی مون گیر کند و یا اون طول و موج خطی ما همچون همچون آن قلاب ماهیگیری با اون هدفمون هماهنگ شود باید خودمان را هماهنگ کنیم .. به زبان ساده تر همانند آن دارکی باشیم که به هدف نگاه میکنیم و آماده ی پرتاب آن نیزه ی دارک بسمت هدف باشیم…
چطوری هماهنگ بشیم ؟؟؟ این هماهنگی یعنی چی؟؟
یعنی نفس در سینه حبس کنیم
تمرکز صد در صدی به اون هدف داشته باشیم
و با دیدن اون هدف حتی با یک چشم تمرکز کنیم.. یعنی چشم دیگر را ببندیم تا تمام تمرکز دیداری مان در یک چشم جمع آوری شود و بعدش هماهنگ کردن دست و پا و جمع کردن تمام قدرت در دست برای پرتاب بسمت هدف باشیم!!!
در واقع آن هدف که تکون نمیخوره و حرکت نمیکنه اون در جای ثابت خودش هست.. پس من باید آنقدر خودمو هماهنگ کنم و خودمو تنظیم کنم که بتونم آن نیزه ی دارک را بسمت هدف مورد نظرم پرتاب کنم تا به هدف برخورد کند و بقول معروف سر قلاب به هدف برسه و شکارش کند..
در ظاهر این کار ساده ای است ولی نیاز به تمرین و تکرار و تکرار و مداوم دارد
آنقدر باید تکرار کنیم که ذهن و افکار و چشمان و دست و پا و دیدن اون هدف و حبس نفس در سینه را آنقدر بخوبی هماهنگ کنیم که بتوانیم قدرت لازم برای پرتاب این نیزه دارک را به هدف مشخص را با دقت کامل انجام دهیم
پس ما برای اینکه به اون خواسته و هدفون برسیم به ابزارهای ساده ای نیاز داریم که اگر تمام اون ابزار را در اختیار بگیریم می توانیم با تمرین و تکرار به قدرتش بیافزاییم تا اون نور و فرکانس و ارتعاش فرستاده شده از طرف مرکز فرماندهی افکارمون بسمت اون خواسته را ارسال کنیم
در واقع با تمرکز به این خواسته ام این سیگنالها به من یادآوری شد که می توانم از این طریق به پاسخ این پرسشم که مدت ها فکرم را مشغول کرده بود برسم اینکه من چطوری می توانم آنقدر ارزشمند باشم که لایق هدفم باشم؟؟؟
می خواهم ارزش من با هدفم یکی باشد چطور؟؟؟
من چطوری می توانم لیاقت داشتن آن خواسته ام را داشته باشم
روز گذشته با گوش دادن این فایل فوق العاده ارزشمند استاد عزیزم رفتم پیاده روی و خیلی به حرف های استاد دقت کردم و همش از خودم هزاران سوال کردم و با خودم صحبت میکردم تا شب موقع خواب این فایل رو فقط گوش میدادم و با همین فایل هم به خواب فرو رفتم .. وقتی خداوند صبح زود منو از خواب شیرین و با کیفیتم با آرامش دلنشینی بیدارم کرد چشمانم به آسمان خیره شد و داشتم از پشت پنجره ی قدی اتاق خوابم همچون ملکه ها بر روی تختخوابم به لحظات ملکوتی طلوع خورشید قرمز و صورتی رنگ صبحگاهی نگاه میکردم و از آن همه زیبایی لذت میبردم آنقدر این لحظات لذت بخش بود که انگار اولین روزیه که طلوع خورشید را بدون هیچ محدودیتی میبینم و ذوق زده شدم و خدا را شکرگذاری کردم بخاطر اینکه توفیق دیدن چنین لحظاتی را به من عطا کرد تشکر و قدردانی می کردم بعدش یهویی یاد این فایل استاد افتادم و به یاد آوردم که کجای زندگیم راحت بود و شرایط برایم راحت شده بود و کجاهای زندگیم سخت پیش رفت
و معنای این جمله بر من واضح و آشکار شد و لایق بودن را تا حدودی درک کردم
آره درسته که همه ی انسان ها لایق بهترین هستند ولی تنها افرادی آن خواسته را بدست می آورند که تمام تمرکزشون را بطور مداوم و مستمر به هدف و خواسته شون میگذارند و ابزارهایی را در اختیار میگیرند و یک سری کارها را انجام میدهند و یک سری کارها را هم نباید انجام دهند..
اینها تمامشان ابزارهای رسیدن به خواسته های مادی و معنوی ما هستند
پس برای هر خواسته مون باید به شناخت هر یک از ابزارها هدایت شویم.. یک اینکه اصلا بفهمیم چه ابزاری نیاز داریم .. و دو اینکه . چگونه از اون ابزار استفاده کنیم
اگر من فقط به هدفم فکر کنم می توانم تمام کانون توجه ام را متمرکز به هدفم کنم. چون
چون تمرکز همون ذره بینی هست که انرژی ما رو یک جا جمع میکنه ونتیجه حاصل میشه…
نتایجِ بیشتر با سختیهای بیشتر به دست نمیآید. نتایجِ بیشتر و با کیفیت تر، با «هماهنگتر شدن با ساز و کار جهان» بدست میآید.
ساز و کار جهان چیست؟ من چطور میتوانم خودم را با این ساز و کار هماهنگتر کنم؟
ساز و کار جهان مادی همان وعدهی خداوند است که در قرآن میفرماید: فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ.
خب یک ابزار دیگری که در اختیار داریم احساس خوب هست
احساس خوب همان کنترل ذهن هست که باعث میشه به آرامش بیشتری برسیم و در واقع در چنین حالتی حالمون هم خوب هست…. حال خوبع و احساس خوبع سبب میشه که همه چی روان و درست و مناسب در مسیر مثبت هدایت شود و همه چی آرام در زمان درستش انجام میشه..
امروز با به یاد آوردن این آگاهی ها فهمیدم اگر همه چی آرومه و ما احساس میکنیم که هیچ اتفاقی نیفتاده و هیچ خبری نیست و همش بدنبال گم گشته ای میگردیم باید کمی تامل کنیم !؟!! در واقع همه چی در حال حرکت هستش و دقیقا اینجا همانجایی است که داره اتفاقات خوب رقم زده میشه و اتفاق خوبع میوفته !!! یعنی جهان داره کارشو بخوبی انجام میده !! و یعنی ما هم درست عمل کردیم.. یعنی اون جریان سیگنال ها داره بخوبی عمل میکنه و همه چی مثبت هستش پس هیچ عجله ای نکنیم که چرا امروز هیچ اتفاق جدید و خوبی نیوفتاده !؟ بلکه باید خیلی هم خوشحال باشیم که در عالم غیب و یا همان بُعد کوانتومی به شیوه ی فوق العاده مثبت و خوب و عالی داره کار میکنه و اون ارتعاش ما در حال اتصال هست پس همچنان و همواره خوش بین باشیم و احساس خوبمون را محافظت کنیم
یعنی وقتی یک خواسته ای در فکر و ذهن و قلب مون بوجود میاد نشانه ی خوبی است. نشانه ی رسیدن به آن خواسته است وگرنه هرگز صدایش را در قلب مون نمی شنیدیم
پس حالا که صداشو شنیدیم و جرقه ی این صدا را در قلب مون شنیدیم باید خودمان را آماده به تجهیزات لازم کنیم
یه جمله ی زیبا استاد توی کتاب رویاها نوشته که خیلی عالیه و وقتی آدم بهش فکر کنه معنی خیلی فوقالعاده ای داره نوشتن
هیچ رویایی متولد نمیشود مگر آنکه قابلیت و توان تحقق آن رویا قبل از آن در ما بوجود آمده باشد و این یک قانون است
در واقع یعنی قانون درخواست در ما شکل گرفته و بعدش قانون توجه و تمرکز و بعدش بکار گیری و جمع آوری تمام این انرژی ها باعث شعله ور شدن و قابل رویت و مشاهده شدن نتایج مان می شود.. دقیقا مثل ذره بینی که تمام نور را در خودش جمع آوری میکند و این انرژی های کوچک کوچک در یک منطقه از مرکز کانون ذره بین افکارمون جمع میشه و بعدش.. بــــمـــب نتیجه حاصل میشه و به یک انرژی بزرگتری تبدیل میشه و با همان ذره بین میتوانیم شعله های آتش را ببینیم
و اینجاست که میگوییم آسان شده آیم برای آسانی ها
در واقع همه چی آسونع چون این سیستم جهان هستی تمام ابزار را در اختیارمان قرار داده تا آن آتشی که با تجمع تمام انرژی ها در زره بین بوجود میآید رو میتواند براحتی به آن شعله های آتش تبدیل شود و بوجود بیاید و نتایج را ببینیم …. ولی اگر آسان شویم برای سختی ها می توانیم بدون بکار گیری هیچ ابزاری برای روشن کردن آن شعله های آتش سختی بکشیم و تا ابد منتظر روشن شدن بمانیم چون ما آتش می خواهیم ولی بدنبال ابزار لازم برای شعله ور کردن آتش را تهیه نمیکنیم و آنوقت میگوییم روشن کردن آتش سخت است و اینگونه آسان می شویم برای سختی ها
خدایااا شکرت از وقتی با استاد عزیزم و این آگاهی ها آشنا شدم همه چی با کنترل ذهنم بر من آسان شده و قانون این بازی جهان را با توجه به قانون تکامل یاد گرفتم و با تکرار و تکرار و تمرین در این مسیر الهی قدم به قدم حرکت میکنم و لذت میبرم
خدایاااا ممنون و سپاسگذارم که همیشه زندگیم نرم و روان بوده ولی خودم با جهل و نادانی ام چوب لای چرخ زندگیم گذاشته ام و برای این آگاهی ها آگاه نبودم خدایااا شکرت که هر لحظه در مدار هدایت های الهی هستم و باز هم بلطف مهربانی خودت با نشانه ها و هدایت های الهی آت این چوب لای چرخ زندگیم را نشانم دادی و من را از گمراهی و سختی نجاتم دادی تا آسان شوم برای تمام موهبت های الهی که من را احاطه کرده است
حالا فعلا تا همینجای فایل را که درک کردم کامنت می نویسم تا برم بقیه ی فایل را نکته برداری کنم تا بتونم در مبحث معنوی و پول و ثروت و سلامتی و تندرستی بسمت مسیرهای درست و مناسب و جادویی هدایت شوم که من ایمان و یقین دارم که برای کوچکترین کارها و امورات زندگیم هر لحظه به لحظه هدایت می شوم ..
و این داستان همچنان ادامه دارد….
خدایا شکرت
لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ
شکر نعمت به جای آرید شما رو میافزایم
صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
سلام و دورود بر خواهر عزیز و هم فرکانسی و هم مداری در این سایت بینظیر
کامنت شما رو خوندم اونهم با تفکر با تامل چقدر عالی و پرنکته و جذاب نوشته بودین خدا رو شکر میکنم که در دانشگاهی ثبت نام کردم که همه افرادش بدون هیچ محدودیتی اطلاعات تجربیات دانش و آگاهی خودشون بدون هیچ چشم داشتی برای بقیه دانشجویان بیان میکنند و خواستار پیشرفت بقیه هستن چون این دانشگاه بین المللی اساتیدی دارد که همه اطلاعات دانش تجربه و زندگی خودشون رو راحت در اختیار دانشجویان قرار میدهند پس شاگردهای این مجموعه هم راحت و آسون آموخته های خودشون رو به دیگران انتقال میدهند خیلی خدا رو سپاسگزارم که بابت وجود شما دوست عزیز هم سایتی و هم مداری و هم فرکانسی چقدر اطلاعات خوبی برامون گذاشتید
من امروز روز سوم هست که دارم کامنتهای دوستان روی این فایل بسیار عالی رو میخونم و هر کامنتی از دوستان میخونم پر از درس و نکته و اطلاعات هست و هر لحظه خدا رو شکر میکنم که در این سایت به وسعت جهان وارد شدم و وقت خود را با اطلاعات ارزشمند و کاربردی میگذرونم دیروز کامنت بسیار عالی آقای حمید امیری Maverick رو خوندم حدود 3ساعت وقت گذاشتم برای اون کامنت و امروز هم کامنت بسیار عالی شما که الان حدود 1ساعت دارم مطالعه میکنم و به جملات شما فکر میکنم و یاداشت هم کردم
چقدر نکته جالبی از کتاب استاد نوشتید هیچ رویایی متولد نمیشود مگر آنکه قابلیت و توان تحقق آن رویا قبل از آن در ما بوجود آمده باشد و این یک قانون است من این کتاب رو نخوندم و این جمله نشنیده بودم البته شاید شنیده بودم دقت نکردم ولی وقتی این جمله رو خوندم انگار یک نور امیدی تو قلبم منفجر شد امید داشتم ها میدونی چرا چون طی آموزشهای استاد که در یکی از فایلها میگه که 107 خواسته رو بنویسید من نوشتم حتی 113 تا نوشتم اما خیلی وقت هست که اونا رو نگاه نکردم البته یک دیرم بورد پاورپوینت درست کردم ولی خوب تمام اون 113 خواسته داخلش نیست و این جمله که نوشتید باعث شد که دوباره برم سراغ اونا و نگاه و و بخونمشون از مطالعه روزی 2 ساعت تا مسافرت فضایی!!! مسافرت فضایی به سیاره ماه و مریخ داشته باشم اونم با فضانورد شخصی و خانوادگی با امکاناتی مثل آروی استاد منظورم اتوبوس تفریحی استاد هست که خودش رانندگی میکنه و هرجا میخوان میرن همه امکانات رفاهی هم داره خب چرا من این خواسته رو نداشته باشم پس وقتی در ذهن من شکل گرفته و نوشتمش پس حتما برام اتفاق میفته چون قرار نیست ذهن من درستش کنه خداوند حتما اینکار رو میکنه. اگه به کسانی غیر از این سایت این خواستم رو بگم حتما انگ دیوانگی به من میزنند! مثل کشتی ساختن حضرت نوح که در اون موقع همه میگفتن نوح دیوانه است! ولی خب اینجا این سایت محل بیان کردن خواسته ها برای برآورده شدن اونها است…
خواهر عزیزم بسیار از شما سپاسگزارم که وقت گذاشتید و برامون کامنت با ارزش گذاشتید حیفم اومد کامنت زیبا و عالی شما رو خوندم و تشکر خالی داشته باشم گفتم بزار با عشق و محبت و بیان خواسته هام از کلمات جادویی شما تشکر کنم
الهی عاقبت بخیر شوید
به قول استاد در پناه الله شاد باشید و سلامت و ثروتمند و خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت
با درود و وقت بخیر خدمت شما آقای سید احمد میر ابولقاسمی عزیز و همچنین همسر محترم تون که هر دو یک زوج فوق العاده موفق در این سایت عباسمنش دات کام هستید .. خدا رو شکر که زوج های هم مدار و هم فرکانس در این سایت هر روز تعدادشان بیشتر و بیشتر شده و این نشان از وفور و فراوانی روابط درست و مناسب و عاشقانه ای است که همیشه برای من تحسین بر انگیزه و هر روز از خداوند تشکر و قدردانی میکنم که در مدار دیدن و شنیدن روابط عاشقانه هدایت میشم خدا رو شکر و همچنین خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که وقت ارزشمندتون رو برای خواندن کامنت من گذاشتید و مهمتر از همه اینکه علاوه بر اینکه امتیاز پنج ستاره نشان را برایم روشن کردید چشم و دل منو هم با کامنت زیبا و تاثیر گذار ارزشمندتون به نور الهی روشن کردید واقعا خیلی خیلی برام ارزشمنده ممنون و سپاسگذارم برای پاسخگویی بینظیرتون . و سبب خیر و برکت برام شدید که دوباره برم کامنتمو بخونم و بیشتر تمرکز کنم
آقای ابولقاسمی عزیز امروز صبح به یاد آوردم که باید پاسخ شما رو مینوشتم و این یک لطف الهی بود که شمار رو تحسین کنم و دعای خیر و برکت صبحگاهی را برای شما و خانواده ی عزیزتون بفرستم در این صبح دل انگیز ی که صدای نم نم باران را می شنوم و لذت میبرم و با عشق و با یک احساس فوق العاده خوب و عالی دارم براتون می نویسم
خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که چراغ جادویی آبی رنگ خوش خبری سایت را برام روشن کردید و من عاشق این دایره یرآبی رنگ هستم کلی خوشحال شدم و لبخند زیبایی هم بر چهره ام نشاندید و منم با عشق خواندم و برایتان دعای خیر و برکت کردم که دلم را شاد کردید امید دارم لحظه به لحظه ی زندگیتان در کنار عزیزان تون با بهترین ها شاد و خوشحال و سلامتو ثروتمندی را تجربه کنید الهی آمین .. همچنین رفتم داستان هدایت شما را خواندم و عکس خانوادگی گرم و صمیمی زیبایتان را هم دیدم و برای داشتن چنین خانواده ی فوق العاده عالی و فرزندان و همسر خوشکل تون از خداوند تشکر و قدردانی کردم و همچنین تشویق و تحسین شورانگیز را برام بهمراه داشت و از اینکه وقت ارزشمندتون را برای نوشتن این کامنت گذاشتید ممنون و سپاسگذارم واقعا برام خیلی ارزشمند بود …
اولین روز از ماه آذر ماه رنگارنگ پاییزی را بهتون تبریک میگم و امید دارم فصل زندگی تون همچون برگ های رنگارنگ این آذر ماه زیبا رنگین رنگی و شاد و خوشحال و سلامت باشید
آذر ماه بر همگی مون مبارکا و کامیاب و شکوفایی باشه
آقای ابولقاسمی عزیز برای شما و دیگر عزیزانی که این کامنت منو میخوانند بهترینه بهترین ها را در أخرین ماه آذر آتشین از فصل پاییز را آرزومندم
روز و شب تون بخوبی و خوشی و شادمانی و ایام بکام تون شیرین و گوارا بهمراه عشق و سلامتی و پول و ثروت
ممنون و سپاس
خدایااا شکرت
سلام و دورود فراوان بر شما خواهر عزیز و گرامی و پرانرژی
بنده هم خیلی خوشحال و سپاسگزارم از شما سرکار عالیه بابت کامنتهای زیبای شما، زیبا از نظر محتوا و نکته و درس و مفهوم بخصوص آیه های قرآنی خدا رو شکر که که در این سایت با شما هم سایتی هستم و انشالله بتونم با استفاده از آموزشهای استاد و جنابعالی و دیگر دوستان به مدارهای بالاتر راه پیدا کنم و بتونم از تجربیات و اظهارات و بیانات شما در کامنتها استفاده و فقط خواننده نباشم بلکه عملگرا و اقدام کننده باشم ممنون و سپاسگزارم بابت دعاهای خیر و انرژی بخش شما دقیقا همون موقع که شما زحمت میکشیدید و پاسخ کامنت مرا مینوشتید اول صبح امروز منم در بالکن منزل و دیدن باران زیبا انرژی شما رو دریافت کردم که از اول صبح اتفاقات خوب و نوشته های ستاره قطبیمو خدا برام رقم زد و هدایتها و الهامات جالبی برام فرستاد که خدا رو شکر همش نتایج خوب بود
بازهم سپاسگزارم سلامت و پایدار باشید
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به همه عزیزانم
من اینجا برداشتم ازین فایل عالی و نتیجه عمل به قوانین رو مینویسم که تو مدت کوتاهی برام رخ داده و من واقعا خدارو شکر می کنم که در مسیر هستم و خداکنار من است و واقعا همه چیز آسونه اگر به خدا بسپاریم و اگه دیدین سخته حتما یه باوری در خودمونه که سختش کرده .اول ازهمه بگم نوشتن معجزه میکنه واقعا من خودم رو این مساله خیلی ترمز داشتم وهنوزم اما دارم برای خودم کمترش میکنم به خودم سخت نمیگیرم و هرچیزی که مینویسم حالم خوب میشه واقعا وقتی مینویسیم یا حداقل در مورد خودم اگه بگم قبلا میشنیدم نوشتن خیلی کمک میکنه میگفتم چه مسخره بازی نوشتن چه کمکی میکنه ولی خودم دارم میبینم وقتی مینویسم یه مساله ای رو حتی یه مشکلی که دارم رو واضح مینویسم حسامو بدون هیچ سانسور وتعصبی مینویسم در مورد هرکی که باشه چنان انرژی ازمن آزاد میشه که خودم قشنگ حس میکنم در لحظه مثلا من از خیلی افراد دلگیر بودم ناراحت بودم حتی متنفر بودم اومدم نوشتم درمورد نفرتم و گفتم چرا متنفرم ازشون وبعد به قوانین فکر کردم که اونا هرجور باشن تاثیری تو حال من ندارن و تکرارکردم برای خودم و حسم همون لحظه به اونا بجای نفرت به یه حس دوست داشتن تبدیل شد و یهو بجای نکات منفیشون خوبیهاش اومد جلوی چشمم و من اشک میریختم و اشک میریختم و خدارو شکر می کردم بابت داشتنشون ،و به خودم فرصت دادم که حل بشه همه چیز وهرروز داره بهتر میشه و یک نکته مثبتی که الان دارم اینه که ورودیهامو دارم کنترل میکنم من الان مدتیه که از اینستاگرام و اخبارو اینجور مسائل دورم ودنبال نمی کنم خیلی حالم بهتره مثلا اونروز خواهرمو دیدم گفت اینستا نداری گفتم نه گفت پس خبر نداری فلانی آیفون خرید فلانی رفت فلانجا فلانی مریضه فلانی سالگردش بود و من میدیدم واقعا خداروشکر چقدر راحتم وچقدر اطلاعاتی که قبلا داشتم مزخرف بود و چقدر نتم وقتم پولم وروح وانرژیم رو صرف چیزای بیهوده میکردم که الان گذاشتم روخودم و خیلی حالم بهتره ودرمورد سلامتیم واقعا از خدا میخوام که خودش هدایتم کنه به بهترین مواردی که برای بدنم نیازه ومنو هدایت کنه تا تکاملمو طی کنم وبتونم دوره قانون سلامتی رو بخرم و عمل کنم ،دوستان عزیزم هیچیو برای خودتون سخت نکنین خودتونو دوست داشته باشید من همین امروز رفتم سراغ نوشته هام ودیدم اول هفته قبلی یه سری چیزای نوشته بودم و تقریبا نود درصدشون اجرا شده بود و خداروشکر کردم و اینکه هیچ چیز بدیهی نیست هیچ نعمتی عادی نیست کوچکترین چیزها اگر هزاران بار براش شکرگزاری بشه کمه خدای من سپاسگزارم برای همه نعمت هات خدایا شکرت که منو هدایت کردی تا بیام بشینم رو شونه هات و لذت ببرم از مسیر خدایا شکرت برای اینهمه حس خوب و اینهمه انسانهای عالی وخوب و ثروت وسلامتی و شادی و فراوانی توی دنیامون خدایا دوستت دارم.
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم خدای من
خدایا من به هر خیری که ازتو بمن برسه محتاجم
سلام
این کامنتها پر از باور مفیده من هنوز فایل استاد رو ندیدم مستقیم رفتم روی کامنتهای عزیزان
داستان هدایت سمانه عزیز ک این باور خوب رو برام ساخت خداوند هیچ ترسی در الهاماتش نیست
فیروزه عزیز اسما الهی رو عالی با معنی صحیح قرار داده که کلا من برعکس این معانی رو شنیده بودم در برخی از اسما
مجتبی عزیز و پاشنه اشیل ش درباره آسانی و اتفاق میدان استقلال استامبول که ناخوداءاه بشدت اشکم ریخت با خوندش و الهام خدای عزیز به وضوح و روشنی که خواب میاره ب چشم دوستش و انقدر اسان و دائم نگهدار و محافظ بنده های شه ک دنبال تغییرن و خداوند شاهده و جهان حمایت کنندست از رشد و گسترش
مهدی عزیز ک دنبال مناسب ترین راهکاره و تمرکزش روی راهکار هست نه تضاد و باورهای توحیدی ترکیبی با سلامتی برای خودش ساخته که نهایتا ب ساده ترین شکل قانون سلامتی میشه هدیه خداوند ب اینهمه تلاشش برای تغییر باورهاش
ملیحه عزیز که انقدر عالی پاشنه آشیلش رو که موجب ناجالب بودن گاهی حالش بود رو بهش میرسه اونم در حالیکه داره روی خودش کار میکنه و می رسه به این باور درست ک خداونده که هم زمانیها مناسب و افراد و موقعیتهای مناسب رو در زمان و مکان مناسب انجام میده و پیش میاره پس رها میشه و اسان میشه برای اسانی ها و اون تیکه ی عالیش که میگه فهمیدم چون من نگرانم مادرم نگرانه و این همون اموزه استاده که افکار ما از همون جنس اتفاقات رو جذب می کنن و میاد میرسه ب صلح با خودش و نتیجش رها شدنه و عالی میبینه که ب محض رهاشدن از نگرانی ،مادرشم بسرعت حالش خوب میشه و نتیجه این باور که با قلبش هر لحظه از خداوند درخواست میکنه نتایج واتفاقات و خواسته هاش انقدر ساده و روان و لدت بخش اتفاق میفتن ساده و لدت بخش و بسیار هماهنگ
حمیدرضای عزیز که همیشه کامنتهاش بولده بخاطر اینکه ریز ب ریز و مرحله به مرحله با سوالاتی که از خودش میپرسه و تو کامنتها هم مطرح میکنه میرسه ب جواب و مرحله بعدی هم همینطور قدم ب قدم میرسه ب ریشه اون باور مخرب و خود این نوع توضیح کلی بهم درس میده که چطور مسئله رو با طرح سوالهای جزیی قدم ب قدم حلش کنم و اون باور نامناسب رو بتونم راحت پیدا کنم و تغییرش بدم درسی ک از قوم لوط میگیریم اینکه کسی ک ب جای اسانی ها دنبال سختی هاست نتیجش نابودیه چون جاهله و جهل یعنی اسراف ک نتیجه اسراف نابودیه که من از همینجا می رسم ب اینکه ضعفهای شخصیتیم مثل حسادت ،عصبانیت غرور و کمالگراییهام هم ریشه ش از جهل منه و ادامه ی این یعنی اسراف و طِم ب خودم و نتیجش نابود شدن ارامشم و از دست دادن خواسته و دعوت ناخواسته هام
این اهرم رنج برای ترک صعفهای شخصیتم برام قدرتمنده ازت ممنونم
استادی کاربلده که نتایجش حرف بزنه و یکی از بزززگترین نتایج استاد عباسمنش تربیت این شاگردان داناست برای همین من اول نتایج رو میبینم که اینهمه درس داره برام
برم سراغ خوندن صفحات قبل تر
و بعد دیدن فایل
عالی هستیم
به نام خداوند نورو رحمت
سلام به استاد شایسته ومریم جااانم
این فایل رو دیشب تا نیمه شنیدم و خوابم برد.
امروز صبح موقع صبحانه همسرم مجدد این فایل رو پلی کرد، بدون اینکه بدونه من دیشب چی شنیده بودم. گوشام تیزتر شد چون مطمئن بودم ی نشونه س وباید جدی بگیرم.
با همه وجودم شنیدم، دیدم، نت برداری کردم و حض بردم واز این همه ایمان وباور استاد اشک ریختم.
ای کاش خدای من هم به اندازه خدای استاد نزدیک باشه.
ای کاش باورش کنم ای کاش بهش ایمان داشته باشم، ای کاش یقین کنم که از رگ گردن به من نزدیکتره، ای کاش فریاد تک تک سلولهای بدنم رو بشنوم که خواهان نورو روشنی هستند، ای کاش فرکانس من هم به فرکانس الله نزدیک بشه.
من هم مثل استاد در زمینه قانون سلامتی، تجربه زیبایی دارم که هدایت شدم به این دوره وسپاسگزار خداوند و استاد عزیز هستم که به راحتی، به سلامتی کامل و وزن ایده ال رسیدم. که البته از اتفاقات بزرگ زندگیم بود که باورهای منو خیلی تغییر داد.حالم اون روزا خیلی نامناسب بود.هم از نظر جسمی وخصوصا از نظر روحی
الهی هزاران مرتبه شکر.
من فقیرم به هر چه از خداوند برایم برسد.
بینهایت از خداوند سپاسگزارم که هدایت شدم به سمت بزرگترین استاد زندگیم. صادقانه وبدون مبالغه.
شاد، سلامت وپایدار باشید.
سلام و سپاس خداوندم و استاد عشق که چقدر من لازم داشتم این گفته های حیرت انگیزه و امروز پروردگار متعال من را بسمت داشتن اش هدایت کرد واقعا لذت بردم و میخوام تبدیل به وایس اش کنم برای موقع بیداری صبح گوش کردن و بل اندیشه خداوند روزم را شروع کنم .
دوستت دارم استاد عزیزم
همه بهترین خداوند بیشتر و بیشتر از آن شما باد
سلام به استاد عزیزم و ممنونم بابت فابل عالی که برای ما فرستادید. خداوند قادر مطلق است یعنی اون توانا و توانمند است یعنی اون قویه، نیرومند و با قدرت است. قدرت اون بالای همه قدرت هاست و تنها قدرت اون در جهان نافذ و تاثیر گذار است. بقیه قدرت ها همه پوشالی هستند. تنها روی قدرت پرودگار جهان حساب میکنم، که همه انسانها مخلوق او و فقیر به او هستند. ماهمه گدا خداوند هستیم و به هر خیری از سمت اون نیازمندیم و هر خیری به ما می رسد تنها از سمت او هست و انسانها فقط دست های خدا هستند که به ما خیر میرسانند. یک انسان فقیر به خیر الله، نباید روی یک فقیر دیگر حساب کند. خداوند در قران حساب کردن روی غیر خدا و نادیده گرفتن قدرت خدابه انسانی تشبیه کرده که سرپناهش خانه عنکبوت است و درو پیکر ندارد و سست و بی پایه و اساس است.
پس همواره به خودم یاداوری میکنم که
ایاک نعبد و ایاک نستعین. تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میطلبم.
خداوند عالم مطلقه یعنی به هر چیزی در اسمان و زمین اگاه هست.
سوره حجرات، آیه 16: “وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ” (خدا آنچه در آسمانها و زمین است میداند و به هر چیزی داناست)
سوره انبیا، آیه 18: “إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ” (خداوند غیب آسمانها و زمین را میداند) .
سوره طه، آیه 6: “مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ” (هر چه در آسمانها و زمین است از آن اوست)
آیهای که به آگاهی خداوند از سینهها و خواستههای ما اشاره دارد، سوره فاطر، آیه 38 است:”إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَیْبِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ” (یقیناً خدا دانای غیب آسمانها و زمین است و بیتردید به نیات و اسرار سینهها آگاه است)
طبق ایات کتاب روشنگر قران خدا به هر انچه در اسمان و زمین و در قلب های ماست اگاهی دارد
پس ما نیازی نیست که مرتب بخواهیم خواسته هامونو بهش بگیم و ناله و زاری کنیم
خداوند راه رسیدن من به خواسته هام میدونه و به بی نهایت طریق منو هدایت میکنه
آیات متعددی در قرآن به هدایت خداوند برای انسانها و موجودات اشاره دارند. یکی از این آیات، سوره مائده، آیه 16 است:”یَهْدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ” (خداوند کسانی را که به دنبال رضایت او هستند، به راههای سلام هدایت میکند و آنها را از تاریکیها به سوی نور بیرون میآورد).همچنین، سوره ابراهیم، آیه 1 نیز بیان میکند:”الر کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ” (این کتابی است که بر تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکیها به روشنایی رهنمون سازیم).این آیات نشاندهندهی هدایت الهی برای همه انسانها و موجودات است.
منظور از رضوان خداوند در ایه شازدهم سوره مایده رابطه مثبت بین خدا و بندگان مومن او هست. که این رابطه مثبت وقتی بدست می اید که ما دید و نگرش مثبتی نسبت به خدا داشته باشیم و همینطور دید و نگرش مثبت نسبت به خودمان و توانایی هایمان داشته باشیم.
رضوان خداوند که همون رابطه مثبت بین ما و خداست هدف نهایی زندگی من است.
خداوند وقتی ما در فرکانس اون هستیم ارامیم ایمان و توکل داریم مارا به هزاران طریق هدایت میکنه
الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ”
در این آیه، خداوند به مؤمنان میگوید که اگرچه مردم ممکن است تهدید کنند، اما ایمان آنها را افزایش میدهد و به خداوند اعتماد میکنند.
آیهای که به آن اشاره کردم، سوره آلعمران، آیه 173 است و به وضوح نشاندهندهی ایمان و اعتماد مؤمنان به خداوند در مواجهه با تهدیدات و فشارهای اجتماعی است. دقیقا مثل همون داستان استاد که دیگران او را تهدید میکردند و استاد میگفتند اینها دارند به من خدمت میکنند. مهم نیست نیت ان ها چیه این افراد نتیجه نهایی کارشان خدمت به من است. فوقش دارند باعث میشند که افراد بیشتری من بشناسند. مثل اون فردی که اشنایی با استاد از طریق بدگویی مخالفان استاد بوده، بعد این شخص کنجکاو میشه که بفهمه استاد کی هست. وقتی اموزش های استاد میبینه جز اعضای سایت استاد عزیزمان میشه. حالا بریم سر تفسیر این ایه:
محتوا: آیه بیان میکند که وقتی برخی از مردم به مؤمنان میگویند که دیگران علیه آنها جمع شدهاند و باید از آنها بترسند، این تهدیدات به جای اینکه آنها را بترساند، ایمانشان را افزایش میدهد.
اعتماد به خدا: مؤمنان در پاسخ به این تهدیدات میگویند: “حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ” (خداوند برای ما کافی است و او بهترین وکیل است). این جمله نشاندهندهی اعتماد عمیق آنها به خداوند و اطمینان از حمایت الهی است.
همانطور که استاد عزیزمان میگفتند اینها دارند به نفع من کار میکنندـ
این ایه به ما نشان میدهد که در زمان سختی ها باید بر ایمان خودمان پایدار بمانیم و توکل کنیم
خدا خواسته های ما رو میشنود و پاسخ میدهد
وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ” (و پروردگار شما گفت: مرا بخوانید تا شما را پاسخ دهم).
وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ” (و پروردگار شما گفت: مرا بخوانید تا شما را پاسخ دهم).
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ” (و اگر بندگان من از تو درباره من بپرسند، من نزدیکم و دعای دعا کننده را پاسخ میدهم).
ما خدایی داریم که به هزاران طریق ما رو به سمت خواسته هایمان هدایت میکند
پس ما باید به اون اعتماد و توکل داشته باشیم
آیه فَقَالُوا یَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِیهَا (مائده: 24) مربوط به قوم بنیاسرائیل است که به موسی (ع) پاسخ میدهند. آنها از ورود به سرزمین مقدس خودداری کردند زیرا از جباران آنجا میترسیدند. این آیه نشاندهندهی ترس و عدم اعتماد آنها به خداوند است، حتی پس از مشاهدهی نشانههای الهی. این رفتار نشاندهندهی ضعف ایمان و عدم اراده قوی در برابر چالشهاست
حتی در زمانی که شرایط بیرون باب میل ما نیست ما باید مسیر درست ادامه بدهیم و بدانیم که الخیر فی ما وقع است
و بدانیم همه چیز به نفع ما تمام می شود.
خداوند بیشتر از ما میخواهد که ما به خواسته هایمان برسیم
سوره مریم، آیه 48:
“وَادْعُوا رَبِّی عَسَى أَلَّا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبِّی شَقِیًّا” (و پروردگارم را میخوانم و امیدوارم در خواندن پروردگارم بیپاسخ نمانم).
آیات تأکید میکنند که خداوند خواستهها و دعاهای بندگانش را میشنود و به آنها پاسخ میدهد. همچنین، نشاندهندهی این است که خداوند میخواهد بندگانش به خواستههای خود برسند و در این مسیر به آنها کمک میکند.
من باید در هر حالی توکلم به خدا حفظ کنم. توکل به معنای اعتماد کامل به خداوند است. آیات قرآن مانند سوره طلاق، آیه 3 تأکید میکنند که “هر کس بر خدا توکل کند، او را کفایت میکند” این باور باعث میشود که در شرایط دشوار احساس امنیت کنیم. زیرا اعتقاد داریم به اینکه خداوند بر همه چیز آگاه است و حکمت او در هر شرایطی جاری است. این باور به ما یادآوری میکند که هرچند ممکن است نتایج فوری نداشته باشیم، اما خداوند بهترین برنامه را برای ما دارد . خداوند در تمام امور و وقایع زندگی، دارای حکمت و تدبیر است. این حکمت به این معناست که هیچ چیزی در عالم بیهدف یا بیدلیل نیست و هر رویدادی به نوعی بخشی از برنامه الهی است. خداوند به عنوان حکیم، برنامههایش را با علم و آگاهی کامل از نیازها و شرایط بندگانش تنظیم میکند. این بدان معناست که حتی در سختترین شرایط نیز، حکمت او در حال عمل است و ممکن است ما به طور کامل آن را درک نکنیم. وقتی ما به حکمت الهی ایمان داریم، میتوانیم در زمانهای سخت آرامش بیشتری داشته باشیم، زیرا میدانیم که خداوند بهترین برنامه را برای ما دارد.
آیات متعددی در قرآن بر حکمت خداوند تأکید دارند، مانند:
سوره بقره، آیه 269: “یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَن یَشَاءُ وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا” (خداوند حکمت را به هر کس بخواهد عطا میکند و کسی که حکمت یابد، خیر فراوانی یافته است).
سوره لقمان، آیه 12: “وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَهَ أَنْ اشْکُرْ لِلَّهِ” (و ما به لقمان حکمت دادیم که شکر خدا را بجا آورد).
حکمت در واقع اگاهی و درک قوانین خداوند و براساس این اگاهی ها عمل کردن است.
ما باید به رحمت و لطف خداوند امیدوار باشند. این امید باعث میشود که در زمانهای سخت، ناامید نشوند و همچنان به دنبال راهحلهای مثبت باشیم. همه ما تجربیاتی از کمک و حمایت الهی در زندگیمان داشته ایم برای قبولی کارشناسی ارشد یا دکترا. برای هیات علمی شدنم. برای هدایتم به مواردی که بهبود کامل به من داد. پس خدایی که اون موارد من را هدایت کرد الان هم من راهدایت میکنه.
با تقویت این باورها میتوانیم در مواجهه با چالشها آرامش بیشتری داشته باشیم و اعتماد خود را به خداوند حفظ کنیم.
قرآن کریم آیات متعددی دارد که به پیروزی مؤمنان اشاره میکند. در زیر به برخی از این آیات اشاره میشود:
سوره آل عمران، آیه 160:
“إِن یَنصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غَالِبَ لَکُمْ” (اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد).
سوره محمد، آیه 7:
“یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ” (ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد).
سوره غافر، آیه 51:
“إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا” (ما به یقین فرستادگان خود و کسانی را که ایمان آوردهاند در زندگی این دنیا یاری میکنیم).
سوره نور، آیه 55:
“وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ” (خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنها را در زمین جانشین سازد).
این آیات تأکید میکنند که در نهایت، پیروزی با مؤمنان است و خداوند آنها را در برابر چالشها و سختیها یاری خواهد کرد.
این ایات وعده خداوند به ما هست
و خداوند هر گز در وعده اش خلاف نمی کند
آیات متعددی در قرآن وجود دارد که به وفای خداوند به وعدههایش اشاره میکند. یکی از مهمترین این آیات:
سوره آل عمران، آیه 9:
“إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ” (قطعاً خداوند در وعدههایش تخلف نمیکند).
سوره روم، آیه 6:
“وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ” (این وعده الهی است و خداوند در وعدهاش خلاف نمیکند، ولی بیشتر مردم نمیدانند).
این آیات تأکید میکنند که خداوند هرگز در وعدههای خود تخلف نمیکند و ما می توانیم به وعدههای او اعتماد داشته باشیم.
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستان نابی که در این سایت عضو هستند و از آگاهی شون استفاده میکنیم
استاد عباسمنش عزیز خیلی خیلی ازت ممنونم بابت این فایل عالی
وقتی صحبت درباره هدایت پیش میاد واقعا دگرگون میشم و میخوام راجب هدایت نابی که دیشب شدم یه داستانی برای شما تعریف کنم که از نظر خودم خیلی جالبه
همسر بنده کلا خیلی دوست داره راجب گذشته و اتفاقاتی که در گذشته افتاده و سختی ها صحبت کنه و متاسفانه توی این مورد چون من هنوز نمیتونم ذهنم رو کامل کنترل کنم و توجه میکنم به کلام ایشون و یه جورایی دل میدم به دل حرفاشون خوب نتیجه میشه آخرش دعوا که البته اینو میدونم که مشکل از من هست و باید روی خودم بیشتر کارکنم و حداقل وارد مسیر حرف های ایشون نشم ولی خوب فعلا که داره پیش میاد و منم در تلاش هستم
خلاصه این حرف ها از دیشب شروع شد و کار داشت به جنجال میکشید که یه لحظه به خودم اومدم دیدم دارم تو بد باتلاقی فرو میرم، در حال اتو زدن لباسم بودم که یه لحظه اروم گرفتم و رفتم تو خودم و گفتم خدایا خودت تمومش کن این داستان تکراری حرف های گذشته رو
و اتفاقی که افتاد همون لحظه دختر هشت ساله من که واقعا جزو بزرگترین سپاسگزاری های من واسه وجود اونه توی همون چندثانیه ای که منو همسرم ساکت شدیم برگشت گفت آخر زندگی مرگه از لحظه الانت لذت ببر!!!!!!!!!!!!!!!
نمیدونم این جمله چجوری به ذهنش رسید ویا قبلا اصلا شاید شنیده بود این جمله رو یا اصلا درکی داشت نسبت به این جمله یا نه ولی مطمئن بودم این حرف یه هدایت از طرف خداوند که داره از طریق این بچه یه پیامی رو به ما میرسونه و اینقدر به طور معجزه واری حال ما خوب شد و لذت بردیم از این حرفش که من ازش خواهش کردم این جمله رو روی کاغذ با اون دست خط دبستانی خودش روی یه کاغذ بنویسه ومن اون کاغذ رو چسبوندم به درب یخچال تا همیشه این جمله الهی که واقعا کل قوانین خداوند رو توی یه جمله به ما گفت همیشه جلوی چشمم باشه و کیف کنم و بره توی وجودم و درونم چقدر بغض داشتم از فرط خوشحالی که خداروشکر نترکید خخخخخ
واون لحظه انگار همه چیز از یاد ما رفت و کلا تمرکز ما رفت یه جای دیگه و با خودم گفتم این جمله ای که از دخترم شنیدم امشب به عنوان ستاره قطبی من باید باشه و تمرکز کردم روش و چقدر، چقدر با خوشحالی و آرامش خوابیدم و صبح که بیدار شدم و دوباره این جمله رو روی درب یخچال دیدم چقدر حال خوبی داشتم و هنوزم دارم، اصلا نمیتونم وصفش کنم…
چقدر با همسرم راجب این کلام دخترم حرف زدیم و متعجب بودیم که خدایا این حرف از کجا اومد آخه…
خدارو شکر میکنم بابت این هدایت بی نظیر خداوند که توی لحظه ای از آرامش ذهن من اینو برای من
فرستاد و حال مارو دگرگون کرد
دوستان داستان هدایت خیلی داستان زیبایی ، شخصا خودم هرچقدر جلو تر میرم و تکامل خودم رو بیشتر طی میکنم بیشتر این هدایت رو درک میکنم و چقدر هم لذت بخش هست، درپناه خدا باشید باشید
خدایا هرچقدر باعقل خودم خواستم جلو برم عقبتر برگشتم
هرچقدر بیشتر تقلاکردم ،نتایجم منو روسیاه تر کرد
هر چقدر کم رنگ کردم نقش تو رو،پررنگ شد سختیا و مشکلات تو زندگیم
هرچقدر ازاغوش گرم و امن تو دور شدم،نزدیکتر شدم به ناامنی و ظلمات
هرچقدرسخت باور کردم قدرت تورو،اسون شدم برای سختیای بیشتر
هرچقدر از رو دوش تو پیاده شدم ،هدایت شدم به مسیر سنگلاخ با پای برهنه
هرچقدر قلبم رو روی هدایتهای تو بستم،درهای مصیبتها به روی من باز شد و قسی القلب تر شدم
خدایا من باتو اسونی رو تجربه کرده ام ،من طعم هدایتهات زیر دندونم رفته ،من به رون شدن چرخ زندگیم عادت کردم ،خدایا من از چشم تو میبینم این نعمتهارو و میخام که همیشه دستم تو دستت باشه ،خودت هدایتم کردی وطعم این مدل زندگی رو بهم چشوندی من که اصلااا و ابدااا نمدونستم همچین مسیری و همچین قوانینی هست!!!
پس ادامه مسیر رو هم کنارم باش و خودت حالا که هدایت کردی ،کمک کن جز گمراهان نباشم (امین)
میخام چند تا از هدایتهای خدارو که گفته گوش دادم رو و اون جاهایی که گوش نکردم رو و چند تا از اتفاقاتی که اسونم کرده برا اسونی هارو بنویسم
چند وقت پیش برا روز پرستار مامانم گفت برو برای زن داداشت و خودت از طرف من کادو بخر ،منم یه روز قبل از تایم دندونپزشکیم رفتم و یه کم تایم کمی داشتم
اولین مغازه که ظرف واکسسوری میفروخت رفتم با این پیش فرض که اینجا کاراش متنوع و بهتره ،چندتا مدل رو انتخاب کردم ولی همش دودل بودم و نمیتونستم تصمیم بگیرم ،خلاصه هدایته هی گفت برو حالا جاهای دیگه رو ببین حالا تو مسیرته نتونستی چیزی بخری بازم میای اینجا ،ولی مقاومت ذهنم باعث شد که بگم نه بابا حالا شاید نتونم بهتر از این مدلا رو پیدا کنم حالا بزار لااقل برا زن داداشم بخرم برا خودم میرم جاهای دیگه اخه شاید قیمت جاهای دیگه بالا باشه و ترس و باور کمبود باعث شد هدایت خدارو گوش ندم یه ظرفی رو انتخاب کردم گفتم کادو کن و رفتم که برا خودمم یه چیزی بخرم که البته نمیتونستم انتخاب کنم که اصلا چی بگیرم که هدایت شدم به یه مغازه که اونجا هم ظرف و اکسسوری داشت که یه ظرفی که خیییلی زیباتر و قشنگتر از ظرفی بود که خریده بودم البته تو همون سبک ولی قیمتش حتی پایین تر!!
اونم برا خودم خریدم ،و حس پشیمونی اومد سراغم حس اینکه کاش انقدر عجله نمیکردم و عین همین رو هم برا زن داداشم میخریدم
حالا شاید خیلی تفاوت قیمت نداشت و شبیه هم بودن ولی این درس بزززززرگ رو برای من داشت،منی که از دید قانون به قضایا نگاه میکنم که ثریااااا یادت باشه هدایت خدارو گوش ندادی!!شاید الان در حد چند هزار تومن مثلا متضرر شدی ولی یادت باشه گوش ندی بیشتر ضربه میخوری ،پونت قضیه برام این بود که همیشه باید گوش به فرمان خدا باشم و براساس پیش فرضهام رفتار نکنم
یبار یادمه شیفت رفتم و منی که با قانون سلامتی پیش میرم و البته قبل از اون هم اکثرا خودم غذا میبردم و از بیمارستان نمیگرفتم ولی نمیدونم چطور شد که رفتم اشپزخونه و تو دستم یه کیف دستی کوچیک بود که ظرف غذام رو گذاشته بودم،یهو کمک آشپزبه شوخی گفت خانم حشمتی چی برامون اوردی ؟میوه ای شیرینی کیکی ووو
گفتم نه بابا هیچی ،گفت اره فلان همکارمون رو مثال زد گفت با کیف دستیش میاد برامون خوراکی میاره ،منم گفتم منو از چی میترسونید باشه من که همش شیرینی و کیک و کوکی درست میکنم خوب میارم براتون و نمیدونستن که اصلا من توی این کار هستم وکلی تشویقم کردن
خلاصه یکم ذهنم نجوا کرد که چرا گفتی الان باید یه چیزی درست کنی ببری وحرف زدن بلد نیستی ولی گفتم عیب نداره حالا یه چیزی میبرم براشون خفه شو دیگه
یه روز بعدش که تایم داشتم یه کیک کارامل گرود درست کردم و فرداش بردم براشون ،صب قبل از شروع عملهای جراحی تماس گرفتم با اشپزخونه که ببینم فلان اشپز و کمک اشپز هستن که دیدم کمک اشپز هستن ولی یکی دیگه از اشپزهامون اون روز شیفت بودن،وای حالم گرفته شد همش غرزدم که کاش امروز نمیاوردم فلانی که بهش قول دادم امروز نیس اخه چرا اینجوری شد (کلا ذهن از کاه کوه میسازه)ولی دیگه بردم که بدم بهشون و گفتم برا فلانی هم لطفا میشه نگه دارید،وقتی که کیک رو دادم اشپز پرسید قضیه چیه بهش تعریف کردم گفت چقدر خوب،اتفاقا تولد پسرم هست میشه سفارش بدم،شماره رد وبدل کردیم و گفتم ادرس پیجم رو میفرستم و ایشون هم گفت مدلش رو با همسر و پسرش انتخاب میکنن خبرم میکنه
وااای خدایاااا نمیدونید چه حالی داشتم
یه فلش بک زدم به این قضیه هدایت خدا اصلااا بهت زده شده بودم ،چطور انقدر دقیق چطور این همزمانی هارو انجام میده ،اخه من مدتهااا بود اصلا اشبزخونه نمیرفتم اخه چه بشه که دقیقا امروز این اشپزه شیفت باشه ،اخه دیدن کیف دستی تو دستم باعث بشه اون حرف رو به شوخی بهم بگن چطورهدایت خدارو گوش دادم و دودوتا جهار تا نکردم و براشون رایگان کیک درست کردم اوردم اینجوری خدا جواب داد
یه کیک وزن بالا ۴ کیلو بهم سفارش دادن مدلش رو هم از تو پیجم که کیک فوتبالی بود انتخاب کردن البته استقلالی بودن و مابقی کارو به خودم سپردن ،موقع درست کردنش هم واقعااااا هدایت خدابود که وقتی با قالبهای که داشتم درست کردم دیدم وزن کیک کمتر شد از خدا طلب هدایت کردم یهو گفت ٢ طبقه کن!منم گوش دادم انجام دادم و چقدددر زیبا شد یه شال ابی درست کردم عکساارو چسبوندم ونوشته پسرم تولدت مبارک
خلاصه خیلی خیلی قشنگ شد و بیشتر از همه این هدایت خدا برام میلیونها بار ارزش داشت و بارهاااا برا خودم مرور کردم
دوسال قبل خواهرم دیسک کمرش رو عمل کرد،این قضیه رو هم بگم که خدا چقددددر بفکر اسایش من بود که بااینکه تبریز دکتر میرفتن ولی دو ماه قبلش دخترش گفت باید بیای تهران و اینجا جراحی کنی هم بهت برسم هم اینجا دکتر خوبی سراغ داریم ،خلاصه چقدر خداروشکر کردم که واقعا بفکر من بود که اگه اینجا میخاس عمل بشه خوب هم خیلی روزا باید میرفتم که از مهمونا که برا عیادت میان پذارایی کنم هم تو دوا درمونش کمک دست باشم و تو اون روزای جراحیش اون اذیت شدن و درد ووو باید ببینم خوب بالاخره هم ناراحت میشدم هم وقتم تلف میشد هم مدام تو معرض وردیهای بدی قرار میگرفتم و بعداز دوماه خونشون برگشتن که حالش بهتر بود که من نمیدونید چقدر بابت همین اسونی که برام خدا ترتیب داده بود شکر میکردم ،برای روزای فیزیوتراپی گاها که همسرش نبود من وقت داشتم ازم میخاستن ببرم و من هم میبردم و کارش زود انجام میشد یا اون تایم من میذاشتمش خودم میرفتم دنبال بعضی کارم و اینجوری تا حدی ذهنم رو که میخاست حالم رو بد کنه ساکت میکردم
یه روز که رفتم دنبالش ببرمش،گفت مستاجر قبلیشون اومده عیادتش بیا فعلا بالا تا به ربع دیگه میریم،بازم ذهن خواست ادا دربیاره که ببین داره تایمت اینجوری تلف میشه،حالا باید برم بالا منتظر باشم که کی بریم کی برگردیم ولی سریع گفتم حتما حکمتی داره یه سر برو بشین حالا میرید دیگه خلاصه غرزدنم کنترل شد
توی اون مدت کمی که خونشون بودم با دختر همون مهونشون یکم حرف زدیم اصلااااا یادم نمیاد چطور شد که متوجه شد من تو کار قنادی هستم ،ادرس پیجم رو خواست و گفت برا تولدم سفارش میدم
که دوهفته بعد سفارش داد و من باز هم از هدایت خدا تو شگفتی بودم و چقدر این همزمانی ها دقیقه چقدررر واقعا خوب نگه داشتن حست ،نتایج عالی رو رقم میزنه برات
حتی امسال هم برای تولد دوستش هم به من سفارش داد
چقدر زیاد بوده که خدا اسونم کرده برا اسونی ها
تو اتاق عمل بعضی روزا که شلوغ بوده حسم رو خوب نکه داشتم ومث بقیه غرنزدم یا گفتم امروز هم میگزره وبا این نگرش ،باورتون نمیشه بخداااا اتفاقات جوری رقم خورده که بعضی عملها کنسل شده یا اصلا سر عمل طولانی و سخت من نرفتم اصلا روزی که کفتیم تا غروب باید کار کنیم تا ظهر تموم شده .انقدر کشیکام تو شیفت عصرو شب خلوت میشه که دیگه باور کردم خدا برا من اسایش و راحتی میخاد،یا براحتی با هدایت خداحتی لباس و وسیله ای که میخاستم رو خریدم ،به اسونی شیفتم جور شده رفتم عروسی مهمونی مسافرتی،وای خیلی زیاده دفترها پر کردم از این قضیه البته تو مواردی که پاشنه اشیلام بوده من اجازه ندادم و گره خورده و سخت جلو رفته
چند وقت پیش رفتم دندونپزشکی و یکی از دندونام قرار بود ایمپلنت بشه،یکی از دندوناهم که کمی سوراخ شده بود که برای درمان اون هم نوبت گرفته بودم،وقتی روی این دندونم کار میکرد اصلا دکتر باورش نمیشد که تا این حد وضعش خراب باشه فک میکردیم با پر کردن حل میشه،حتی پرسید درد نداشتی گفتم یبار مختصر فقط،چندین بار گفت که به عصب رسیده عفونت داشته خیلی اوضاعش ناجوره و تو دو سه مرحله باید کار کنیم روش،گفت اگه یهو. دردش میگرفت امونت رو میبرید و بشدددت درد میگرفت شانس اوردی واقعا!!
من همون لحظه و حتی بعدش بارهاااا از خدا سپاس گزاری کردم که خدایاااا تو پشت پرده هم داری کار خودتو انجام میدی حتی خواسته هایی که ازت نخواستم رو خودت اجابت میکنی،نعمتهای به ما میدی که اصلاااا حواسمون نیس
فک کن اگه نصفه شب یا اگه روز تعطیل و یا شیفت بودنی یا حالا کلا تو موقعیتی دردش میگرفت چقدررر قرار بود درد بکشم تازه با مسکن هم تا حدی جواب میگرفتم حالا تا اقدام به درمان کنم کللی باید عذاب میکشیدم ولی تو اسونم کردی برا اسونی
یکی از شکرگزاریهای هرروزه من اینه که خدایا بابت نعمتهایی که بهمون دادی وما ازشون غافلیم ینی اصلاا تا اخر عمرمون ازشون استفاده هم کنیم بازم هرچقدر بخایم فک کنیم اون نعمت بیادمون نمیاد ،نه اینکه کفور باشیم عمدا نه،اینکه اصلا متوجهش نمیشیم،شککرت
یکی از اسونیهای خدا برام این بوده که الان چهار سال میشه که خدا یه مستاجر عالی به سمتم هدایت کرده ،که هرسال بررررراحتی بدون جر وبحث و حتی دیدن همدیگه تو مشاور املاک قرار رو تمدید میکنیم و با قیمتی که من ساجست میدم حالا یه ذره بالا بایین موافقت میکنن و فقط هرکدوم هرزمانی که تایم داشتیم قرار داد رو میریم امضا میکنیم ینی تلفنی به ایجنت میگم مینویسه و اماده میشه فقط امضا میزنیم همییین چون بارها شده که من بابت همین اپارتمان همین مستاجر خوب شکر کزاری کردم
البته قبل از ایشون وقبل از اینکه انقدر فرکانسم به خدا نزدیک باشه دو سال مستاجری داشتم که دیر پول رو میزد یا همش همسایه ها شاکی بودن هربار استرس و درگیری ذهنی داشتم اصلا مدارم پایین بود اونا هم تو مدار اینکه فعلا پول نداریم و این بهونه ها،مستاجر الانم خودش کارافرینه ثروتمندت اصلا خونه داره برا خودش میسازه ولی هربار موقع تمدید میگه اجازه بدی بازم بمونم حوصله اثاث کشی ندارم البته منم خیلی قیمت غیر عرف نمیگم ولی الان به هرکسی میگم میگن خوب رهن و اجاره دادی افرین ،اینم از لطف خدا بوده
ازاین مثالها خیلی زیاد دارم ولی دیگه تا این حد بسنده میکنم اگه ویس بود تا چندین ساعت مستفیذتون میکردم
خدایا شکرت بابت تمام مهربانی هایت
سلام ثریا جان
خیلی خیلی لذت بردم از کامنتت
چقد خوب نوشتی واضح توضیح دادی
اینا باعث میشه من باور کنم ک واسه مشتری نیاز ب گفتن ب اینواون نیس
چقد عالی خدا هدایت کرده مشتریهارو ب سمتت
واسونی ها رو برات رقم زده
زحمتهات کم شده
خداروشکر میکنم ک در مدار شنیدن این فایل وخواندن کامنت شما ودوستان عزیزم بودم
روزهایی ک تو مسیر باشی همش راحت پیش میره
حتی شوهرم زنگ میزنه غذا درست نکن ک من دلم میخات براتون کباب بیارم یا غذا بیرون بر بگیرم
دخترم خودش تکالیفشو انجام میده ومیگه مامان خودم بلدم
افراد نامناسب کلا غیبشون میزنه
نوزادم همش خابه اون روز یا خندونه وبازی میکنه تنهایی
کارهای خونه اینقد کم میشه وراحت انجام میشن
یک هدیه گیرم میات یا پولی بصورت هدیه میات ب حسابم
با شوهرم خوش میگذره هم شوهرم هم دخترم عاشقانه بغلم میکنن منو میبوسن
مادرم برام صبحت بخیر وبوس واحوالپرسی بدون هیچ توقعی میفرسته
مشتری واسه کارم میات وپول نقد میده
کلی زیبایی توی تلویزیون موبایل وبیرون میبینم
وقتی هم یکمدت اینجوری پیش بره بمببببب
اتفاقی ک میفته به یکی از خاسته هام میرسم وباز خوشحالتر میشم
وبرعکسش هم بوده ک ناخودآگاه دور شدم آرام آرام
اما با اولین کسالتهام وبحث هام میفهمم یعنی منکه هیچکاره ام خدا نشانه هارو میفرسته از مسیر خارج شدی بنده ی من
وتمام سعیمو میکنم بیام تو مسیر ک میدونی دوسه روز اول سخته بخاطر اینکه چندین ساله اونجور فکر کردیم وگرایش ما بیشتر سمت منفی بوده
اما تلاش میکنم
وقتی میام تومسیر حالم خوب میشه دوباره همزمانیها اتفاقات خوب
حتی درآمد شوهرم بیشتر وبیشتر میشه وبرام پول واریز میکنه
خدایا شکرت بابت همه چی
سپاسگذارم ثریا جانم
برات بهترین ها رو از خدا میخام
سلام فاطمه جان
خداروشکر که کامنتم براتون مفید بوده
من خودم خیلی با خوندن کامنتها حالم خوب میشه و باورهام تقویت میشه و خیلی چیزا یادمیگیرم
ممنون که تو هم ازاسونیای زندگیت نوشتی که برام این موضوع رو تایید کرد که حتی با زندگی متاهلی که خیلیاااا مینالن،اگر در فرکانس خدا باشی،بازم زندگیت رون پیش میره
ینی مجردی و متاهلی مهم نیس ،چون شرکه اگه بگم چون بچه دارم پس طبیعیه که با سختی مثلا بچه هام بزرگ شه زمان برا خودم نداشته باشم ودر کل زندگیم رون پیش نره
با این کامنتتون خیلی این باور در درونم قوی شد چون من مجرد هستم وگاها اطرافیان همممممش از متاهلی و بچه داری گله میکنن میگن کیف کن مجردی،ولی من با دیدن الگوهالی مث شما،استاد و خیلی از همین کاربران سایت خلاف اینو به خودم میگم که اصلاا ربطی نداره به این عوامل،اگه من حالم خوب باشه اسونی رو تجربه میکنک ،فرکانس من مهمه نه مجرد یا متاهل بودنم
مرسی که برام پاسخ نوشتی
همیشه اسون بشی برا اسونیا عزیزم
سلام به همه دوستان گلم و به استاد عزیزم
هدایت خدا و یادآوری اتفاقی ک چندروز پیش برام افتاد اجازه نداد تا آخر فایل رو گوش کنم و اینقدر مشتاق و خوشحال شدم ک گفتم بیام و بنویسم و بعد ادامه این فایل ارزشمند رو ببینم
شب جمعه تولد دختر خالم دعوت بودیم و من یه هفته سعی میکردم کارامو زودتر انجام بدم و جوری پیش برم ک به همه کارها برسم و تعهد داده بودم سر وقت و حتی زودتر مهمونی برم این برام مهمه ک ب موقع برم و دارم تمرینش میکنم
دیدم هرچقدر با ذهن خودم دارم دودوتا چهارتامیکنم باز تایم کم میارم ک بتونم پنجشنبه هم کارمو تا ظهر انجام بدم و تحویل بدم هم بیام ناهار بخورم و یه استراحتی کنم وهم بعدازظهرش سریع آماده بشم و برم
شب قبلش استرس داشتم ولی اومدم برای خدا نوشتم خدایا من نمیدونم، من نمیتونم تو هم دانایی هم قادری تو همه چیزو درست کن
صبح روز پنجشنبه برخلاف بقیه روزها ک زودتر بیدار میشدم خواب موندم و اگ روزای دیگ ساعت 8 کارو شروع میکردم اون روز ساعت 9 وربع شروع کردم ک حجم کار روز پنجشنبه هم بیشتر از روزای دیگس
هی نجواها میخواستن حالمو بد کنن و همش سعی میکردم کنترل کنم
از صبح مامانم و خاله هام برای کمک رفته بودن و مدام زنگ میزدن و من با خودم تکرار میکردم من توانایی ندارم خدایا خودت کمکم کن
هدایتی ک خدا انجام داد چی بود؟
هردفعه قبل از شروع کار من باید خرید کنم و خدا در قالب زبان اون فروشنده باهام حرف زد ک اینکارو بکن کارت بهتر بشه و محصولی بهتری رو تحویل بدی و خدا این شکلی منو راهنمایی کرد
وقتی رفتم خونه مامانبزرگ ک کارو شروع کنم یهو دیدم داییم اومد و بهم کمک کرد کسی ک هیچ وقت نشده بیاد و کمک کنه گفت یکساعت وقت دارم میخوام کمکت کنم
کمک داییم و راهنمایی ک اون فروشنده کرد باعث شد کاری ک حجمش هم زیاد بود خیلی زودتر از روزای دیگ انجام بشه و چقدر کار تمیز تر شد و سریع تر انجام شد من هردفعه 5 ساعت یا 6 ساعت تایم میذاشتم تا کارو تحویل بدم ولی اون روز با سرعت بیشتری کار تموم شد و من خیلی زودتر از روزای دیگ اومدم خونه استراحت کردم و عصر با خیال راحت آماده شدم و رفتم
خدا از کوچکترین مسئله تا بزرگترین مسئله مارو هدایت میکنه و من این هدایت رو اون روز احساس کردم ک چقدر راحت خدا کمکم کرد
خداروشکر
سلام استاد عزیزم
سلام مریم جان شایسته
سلام دوستان نازنین
استاد چه صحبت هایی کردید، تو وجودم لرزید
من این باور رو «همیشه» داشتم که کاری ارزشمنده که براش زمان و انرژی زیادی گذاشته باشی وگرنه ارزش نداره، کاری ارزشمند که سخت پیش رفته باشه، یه آیه از قرآن این مواقع میاد تو ذهنم که مطمئنم اشتباه متوجه اش شده ام و اون این آیه ست که «لَقَد خَلَقنَا الإِنسانَ فِی کَبَدٍ»
استاد همین الان اومدم این آیه رو سرچ کنم که درستش رو بنویسم اولین نتیجه جستجوم این ترجمه بود:آدمی را در رنج و برای رنج آفریدیم.» و چگونه میشود از چیزی گریخت که جزئی از حیثیت و حتی وجود آدمی است، چه بخواهیم و چه نخواهیم!؟ نیز گفتهاند که کبد به معنی سختی و رنجوری است!!!!!
(امیدوارم شما ترجمه درست این آیه رو برامون بگید، گرچه خودم هم در پی پیدا کردن فهم درستش خواهم رفت)
مطمئنم که این ترجمه غلطه مطمئنم بهش، اما تا الان اینطور فکر میکردم و نتیجه هم همین سختی بود، در همه جوانب زندگیم
از وقتی با شما آشنا شدم به قول خودتون سیمان های این باور یکم شل شدن که الان میتونم بگم مطمئنم که این ترجمه غطله، اما هنوز باورم به حدی تغییر نکرده که نتایجم تغییر کنه
امروز صبح داشتم یه فایلی ازتون گوش میدادم که میگفتید ما گاهی از خودمون بیشتر از انتظار توقع داریم و تغییرات خودمون رو نمیبینیم اونجا هم دیدم دقیقا همینه و من همیشه از خودم چند ده پله بیشتر از جایی که هستم انتظار دارم و تغییراتم رو اغلب نمیبینم درحالیکه اگر مریم یک سال پیش رو هم حتی بیارن پیشم من باورم نمیشه این من بودم، خیلییی تغییر کردم ولی هنوز نتایج اونی نیست که میخوام و این گاها آزارم میده اما باز طبق همین تغییراتی که کردم میگم مریم صبر کن، اون نقطه ای که تو شروع کنی به تصاعدی پیش رفتن در انتظارته مطمئن باش و عجله نکن
استاد من باورم به خدا زیر و رو شد
من از خدا می ترسیدم
خدا قبلا در نظر من وجودی خشمگین و منتقم و عذاب دهنده بود که منتظر بود من یه کار خطا کنم و جوابم در لحظه بده، هربار میرفتم حمام و آب یکم داغ میشد میگفتم مریم تو آتیش جهنم رو چجوری میخوای تحمل کنی وقتی تحمل این داغی آب رو نداری، همیشه در ترس از عذاب خدا بودم، خدای من اصلا مهربونم نبود، اصلا رزاق نبود، اصلا رحیم و وهاب نبود…
اما الان، الان خدای من خیلیییی مهربونه
وقتی مهربونی یه آدم رو میبینم میگم خدای من از این هزارها بار مهربون تره، وقتی مهر مادر به فرزندش رو میبینم میگم این یه قطره از مهر خدا به بنده اش هست
خدای من الان خیلی رحمان و رحیمِ
خدای من الان خیلی رزاق و وهابِ
خدای من خیلی الان قشنگم
خدای من الان در هر لحظه همراه منه
خدای من تو الان تو آسمون ها نیست الان تو قلبمه
خدای من الان تو انگشت هامه که دارم تایپ میکنم
خدای من الان در اشک هامه که الان از سر غم نیست و از سر عشق و فکر کردن به بزرگیشه
خدای من از من به خوشبختی من مشتاق تره
خدای من الان خیلی قشنگیه
استاد این تغییر برای من خیلی تغییر بزرگ گی بوده و هست
من قرار خدارو از این که الان درک میکنم هم بهتر و بیشتر و قشنگ تر درک کنم
خودش میگه الله اکبر
از چی بزرگ تره؟
از هرچی که تو فکر کنی، از هرچی که تو درک کنی، از هرچی که تو بگی بزرگ تره
الله اکبر
من این خدارو دارم
حالا میخوام گام به گام قدم بردارم در مسیر آسانی ها
میخوام رو دوش خدا بشینم
تو همین مسیر هم فقط خودش میتونه کمکم کنه
فقط خودش و خودش
آخ استاد چی بگم از توحیدی که من یه ذره هم در وجودم نداشتم و الان یکم فقط یکم توحیدی شدم و همین باعث شده من از آدم ها نترسم، من رو آدم ها حساب باز نکنم یا بهتره بگم کمتر شده ترس و حساب باز کردنم روی آدم ها خیلی کمتر ولی هنوز جا داره
من این توحید رو به دنیا نمیدم
یعنی یکی بیاد بگه دنیا رو بهت میدم فقط بگو من این کار رو برات کردم میگم نه نمیخوام(خدایا خودت کمکم کن که اینطور باشم)
استاد از فایل «فقط روی خدا حساب باز کن» شما من زندگیم تغییر کرد، مریم عوض شد…
استاد ممنونم ازتون که هربار آسان تر و شیواتر و قشنگ تر مطالب رو به ما میگید
خدایا شکرت که استاد ما خودش داره تو این مسیر قدم برمیداره و وقتی حرفی میزنه به جان ما میشینه
اصلا ذهن کم میاره که بخواد مخالفت کنه چون حرف شما از ذهن و منطق نمیاد از قلب میاد
استاد بازم برامون بگید
بازم از خدا بگید
بازم از قرآن بگید
بازم از سادگی بگید
بازم از عشق بگید
استاد صحبت هاتون خداییه و من وجودم طالب شنیدنش هست
استاد بازم خدای مهربونم بگید
بازم از خدایی که از ما مشتاق تره به خوشبختی ما بگید
استاد زبان خدا هستید برای من
من خدارو با شما یکم فقط یکم شناختم
همیشه دوست داشتم بدونم خدا چیه کیه چجوریه
الان به درصد فهمیدم
الان دلم پر میکشه برای روزی که بخوام برم پیشش
الان ازش نمیترسم
الان دوستش دارم
آخ که چقدر این حدیث قدسی رو دوست دارم و جز اولین چیزهایی بود که وقتی رفتم کلاس خط به استادم گفتم اینو بنویسه من میخوام یاد بگیرم:
«من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلیّ دیته و من علیّ دیته فانا دیته / آن کس که مرا طلب کند، من را مییابد و آن کس که مرا یافت، من را میشناسد و آن کس که مرا شناخت، من را دوست میدارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق میورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق میورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را میکشم و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خونبهای او هستم»
من طلبنی وجدنی…
استاد شکر وجودتون
بمونید برامون
عمرتون با عزت باد
سلام دوست عزیز
ازاده هستم
در مورد سوالی که در مورد اون آیه کردید استاد تو یکی از فایلهاشون که الان نمیدونم دقیقا کدوم فایل بود گفتن کبد به معنی سختی و درد و رنج نیست و به معنی موجودی هست که روی دوتا پا راه میره و در قران به معنی بعدیش ینی درد و رنج تفسیر شده
سلام آزاده عزیز
چه اسم قشنگی داری
ممنونم از پاسخت
تا حالا به گوشم هم نخورده بود
انشالله هدایت میشم به اون فایلی که استاد در این خصوص گفتند
متشکرم که چراغی در ذهنم روشن کردید، الان یهو به ذهنم رسید که ما تو زبان خودمون و حتی زبان انگلیسی بیشتر برای یک کلمه چندین و چند معنی مختلف که هیچ ربطی به هم ندارند داریم ولی شخصا تو زبان عربی تا حالا به این موضوع توجه نکرده بودم و قطعا که همینطور هست و ما باید ببینیم تو جمله و یا آیات قرآن کدوم معنی تعریف درستی داره.
ممنونم ازتون
عمرتون با عزت
سلام مریم عزیز
امیدوارم که در بهترین حال باشی
راجع به ترجمه آیه ای که گفتی بعضی از مترجمین طور دیگه ای هم این آیه رو معنی کردند ، که یکی رو برات اینجا کپی میکنم
” هرچند طبق معمول «کبد» را در آیۀ «لَقَد خَلَقنا الإنسانَ فی کَبَدٍ» (بلد، 4)، به معنی «رنج و سختی» گرفتهاند ،اما در معنای «تعادل و استقامت» یا «کمال اعتدال و استواری» نیز به کار رفته است.
عرب گوید: «الشمس فی کبد السماء؛ آفتاب در میانۀ آسمان است» (لسان العرب).
بنابراین «به راستی انسان را در تعادل و استقامت آفریدیم»، میتواند معنای دیگر و حتی راجح آن باشد.
و آیات «لقد خلقنا الإنسان فی أحسن تقویم» (تین، 4) و «فتبارک الله احسن الخالقین» (مؤمنون، 14) میتواند مؤیّد این معنا باشد.
کبد در واقع همان حالت وسط و میانه است که سبب تعادل و استقامت میشود.
کبد در بدن انسان و حیوان هم چون در میانۀ بدن است، کبد نامیدهاند.
علاوه بر این، انسان را در رنج آفریدن، چه پیام خاصی در آیه میتواند داشته باشد؟!
مگر اینکه با تکلّف به توجیه آن بپردازیم!
از سوی دیگر نگاه قرآن به قضایا بیشتر از دریچۀ مثبت است تا منفی!
آیا خدا در قرآن فقط میخواهد وضعیت اسفبار دردها و رنجهای انسان را به رخ بندگانش بکشد؟! اینکه بر خود بندگان پوشیده نیست و خوشبینی و نگاه خوشبینانهای را هم به پیشگاه قدس او ایجاد نمیکند! ….”
محمدعلی کوشا
سلام جناب کوشا عزیز
چه تعریف قشنگی و ترجمه قابل درکی
میتونم بپرسم این ترجمه مربوط به چه کسی می شود؟
من دنبال این هستم که قرآن رو با ترجمه ای صحیح و روان پیدا کنم و از مدت ها پیش در یک سایتی به ترجمه های مختلف برخوردم و بجز آقای معزی ترجمه ای که خود کلمات رو ترجمه کنه و تفسیر نکنه به فرد دیگه ای برنخوردم و الان چک کردم ایشون هم به همون رنج ترجمه کردند ولی این ترجمه ای که شما نوشتید بسیار به دلم نشست
ممنون میشم شما منبع این ترجمه رو بهم بگید تا بتونم ازش بهره ببرم.
چقدر مثال هایی که آوردید منطقی و قابل درک بود ممنونم ازتون
«از سوی دیگر نگاه قرآن به قضایا بیشتر از دریچۀ مثبت است تا منفی!»
چه باور فوق العاده و درستی بود این جملهی شما
انشاالله من بعد اینطور با این باور به قرآن و آیاتش نگاه مبکنم
عمرتون با عزت
سلام مریم جان
من سمیه هستم و در جواب سوال شما از سایت یکی از مترجمان معنای این آیه رو جستجو کردم که ترجمه ای متفاوت با بقیه ترجمه ها داشتن
همونطور که برات نوشتم این ترجمه و توضیحات جناب محمد علی کوشا یکی از مترجمان هست و من فقط از سایت ایشون برای شما کپی کردم
سلام سمیه عزیز
چه اشتباه خنده داری کردم :))
آخه چند بار شده بود که بعضی دوستان رو به نامی که در پروفایلشون نوشته بودند خطاب کردم و بعد خودشون اصلاح کردند که فرد دیگری هستند که کامنت رو نوشتند و مثلا با پروفایل همسر یا خواهرشون اومدن، من هم فکر کردم انتهای پیام شما نوشتید محمدعلی کوشا و پیام از طرف یکی از اعضای خانواده شماست!
عذر تقصیر
چه جالب که من خودم دوست داشتم بدونم این ترجمه از کیه و شما از قبل برام نوشته بودید و من فقط اشتباه متوجه شده بودم
نکتهی قشنگی داشت برام این اشتباه که گاهی از پیش آنچه که من میخوام فراهم شده(اینجا جواب سوالم رو شما از پیش داده بودید ) اما اشتباه متوجهش میشی و بعدش متوجه اشتباهت میشی و این مسیر زندگی کردنه و همینقدر که الان من خندم گرفت از اشتباهم تو زندگی هم همینطور باشم و گذر کنم ازش
ممنونم سمیه عزیز
پر نور باشه راهت
بنام خدایی که بخشندگی از آن اوست
سلام به استاد عزیز توحیدی و خانم شایسته
و سلام به دوست عزیز و هم مدار و هم فرکانسیم مریم خانم
کامنت رو داشتم میخوندم که هدایت کرد خداوند که پاسخ رو بدم تا اگاهی رو که استاد در این مورد من گوش کردم دقیقا نمیدونم تو کدوم فایل بوده در اختیارتون بذارم که باورتون رو نسبت به این آیه تقویت کنید
فی کبد به معنای رنج و سختی است
و یک معنای دیگر که ما انسان را 2 پا خلق کردیم که راه برود
حیوانی یا موجودی که رو دو پا راه میرود
و این آیه آیی است که یکبار آمده و کلمات متشابه دارد
آره این معنی رو دارد که ما انسان رو تو رنج و سختی آفریدیم
ولی معنای دیگرش که استاد گفتن حیوان یا موجودی که رو دو پا راه برود
و کلمه 3 حرفی کبد یکبار کلا تو قرآن آمده و مفهوم سختی رو دارد
و آیه متشابه است و موضوعش دو معنا دارد و استاد گفته دنبال حاشیه نباشید
و چرا نگیم که ما انسان را خلق کردیم که رو دو پا راه برود
امیدوارم کمکی کرده باشم و این هم هدایت الله بود که گفت پاسخ بده من هم توسط استاد عزیزمان که توضیح دادن در اختیار شما قرار بدم تا به معنای دوم انسانی که رو دو پا برود توجه کنید و ذهنت رو درگیر نکنی
پرانرژی باشید بهترینها رو از فرمانروای کل کیهان و سیارات و عالمیان برای تمامی دانشجوهاوسایت الهی و تمامی مخلوقات جهان خواستارم