ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 46
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-15 05:22:082024-11-24 13:52:03ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم بخاطر اینکه قدرت خلق زندگیم رو به من داده
وقتی که می بینیم که احساسمون بد میشه : اون افکار رو تغییر بدیم
این همون چیزیه که باعث تغییر فرکانس میشه، خداروشکر چند وقته که دارم اینطوری عمل میکنم ، مخصوصا در مورد مریضی و این چیزها که خداوند از طرف یه دوست عزیزی در سایت به من یاد داد که چطور به ناخواسته مریضی فک نکنم و جذبش نکنم
گفت که بجای اینکه وقتی یه موضوعی رو میبینی که داره اذیتت میکنه بجای اینکه هی سعی کنی مثلا هی بگی که من خوب میشم یا من نمیگیرم یا از این حرفا ، بیای و کلا به یه چیز دیگه توجه کنی
مثلا من از عطسه کردن اطرافیان خیلی میترسم که نکنه مریض بشم
چون انقد در کودکی به من گفتن
و من اومدم هر باری که کسی کنارم عطسه میکرد میگم که بجای اینکه به ناخواسته توجه کنی به یه چیز دیگه در اینجا توجه کنم و این انقلابی در من ایجاد کرده و باعث شده که باورهام قوی تر بشه و هم اینکه ناخواسته رو جذب نکنم
پس اینجا باز متوجه شدم که خداوند چطور قشنگ من رو از طرق مختلف هدایت کرد و باعث آرامش بیشتر من در زندگی شد
دیده نمیشه ولی هست
اره درسته ، اگر من هی در طی روز و در فایلها و زندگی روزمره هی کارهارو ارتباط بدم به خداوند و ببینم این موضوع رو باعث میشه که باورم هر روز تقویت بشه
الان فک میکنم به نظر خودم از چند روز پیش که شروع کردم الان شده حدود 1 درصد
و این عالیه چون قبلا منفی بود ، خداروشکر الان 1 درصد ایمان دارم که خداوند داره کارهار و انجام میده و اجازه بدم که اون انجام بده
آره دقیقا همنیه
دقیقها همینه
منم همینطور بودم که مثلا در مثال عطسه کردن یا مریضی وقتی که کسی عطسه میکرد گفتم بیچاره شدم دیگه ،کارم تمومه و من مریض شدم
و هی می اومدم میگفتم که من قوی هستم و من فلان و بهمان ولی فایده ای نداشت، و هی دنبال این بودم که چطور این باور رو قوی کنم که من قوی هستم
تا اینکه خداوند هدایتم کردو از طریق اون دوست گفت خیلی ساده است ، بجای اینکه توجه کنی به بیماری که خودت رو قوی کنی در مقابل بیماری و جذبش کنی ، به چیز دیگه توجه کن ، اقا شد آب رو آتیش
الانم که استاد گفت که تو مقاله گفته که آی من خودم رو قوی میکنم برای مبارزه با سختی ها دقیقا منم همین بودم در این مثال
و خب در زندگی هم همینه و به لطف دوره ثروت 1 که الان جلسه اول هستم خیلی خیلی دارم بهتر میشم
تازه فهیمدم که باور چیه و چکار میکنه و الگو ها چه نقشی دارن در تغییر باورها
قبلا باورها رو مسخره میدونستم و فیزیک رو اصل میدونستم الان کم کم داره جایگاهشون عوض میشه و این نشونه خوبی هست برای من
آره درست میگی استاد جان
همینه ،خیلی ها که فک کنم خودم هم جز اونها هستم زیر بار مسائل دارم خودم رو خرد میکنم ،و خب خداروشکر از وقتی که تعهدی دارم رو باور ها کار میکنم احساس میکنم که سیمان ها داره میریزه
سلام به استاد عزیزم مریم جان
سپاس گذارم بابت این فایل ارزشمند از دیشب بیشتر از ده بار گوشش دادم و یکسوال مهم برام مطرح شد حتی خواب دیدم که اومدم پیش استاد وسوالمروپرسیدم اما سعادت نداشتم پاسخم رو در خواب دریافت کنم
سوالم رو اینجا میپرسم اگر عزیزی میدونه پاسخم رو بگه ممنون میشم
توی داستانی که استاد از دوستشون تعریف کردن گفتن ایشون دو صدا رو در ذهنشون شنیدن و به صدای اول گوش کردن که الهام الهی بود
حالا میخوامبدونم چطور تشخیص بدم کدوم صدای درونی من الهامات الهی هست
با توجه به آموزش های استاد متوجه شدم صدایی که حس خوب و اطمینان میده صدای الهی هست
ولی تو این مثال نمیتونم تشخیص بدم کدوم صدا به دوست استاد حس خوب داده که انتخابش کردن
شاید اگر من بودم برای اینکه ترافیک رو دوباره تجربه نکنم صدای دوم رو انتخاب میکردم
خیلی دوس دارم بتونم تشخیص بدم کدوم صحبت های درونی من الهامات الهی هست که کمکم میکنه مسیر درست رو انتخاب کنم
ضمن اینکه در حال حاضر در مسیر شغلی ام صداهای درونی زیادی میشنوم و نمیتونم راه درست رو انتخاب کنم
اگر استاد عزیزم لطف کنن و در مورد روش تشخیص صدایی که الهام الهی هست بیشتر توضیح بدن ممنون میشم
در مورد همین دوستمون هم لطفا راهنمایی کنید چطور تشخیص دادن صدای اول روانتخاب کنن
یا شاید حس درونی اون صدا بلند تر و قوی تر بوده
سپاس از همگی
و ممنونم از استاد عزیزم و مریم جان
سلام عزیزم
من بر اساس تجربه ای که داشتم مینویسم
درسته! همیشه دوتا صدا هست, یه صدای اروم قلبته و یه صدای نجوای حال بد کن ذهن, حالا شاید حالو بد هم نکنه ولی غر میزنه و کل کار ما اینه که یاد بگیریم روی اون صدای اروم فوکوس کنیم تا تشخیصش بدیم
اون صدای ذهن اصلاااا اروم نمیکنه و یه حالت غر زدن و ناامیدی هم داره مثلا در مثال دوست استاد احتمالا اینا بوده که:نمیخواد برگردی, که چی حالا, فکر کن برگشتی, بابا اییین همه راه برگردی که چی
ولی ادمی که عادت کرده صدای قلبو بشنوه که رو قلبت جاریه انگار, بهت گیر نمیده که حتما انجامش بده, حست به اون کار خوبه !
وقتی یه مدت حالو خوب نگه داشتی و هرررر ایده ی کوچیکی که اومد رو بنویسی و انجامش بدی دستت میاد که صدای قلب کدومه و هی بلندتر میشه
مثلا دم دست ترین مثال من دیروز صبح بود میخواستم برم یه بانک جدید حساب باز کنم بعد گفتم کارت ملی تو کیفم هست دیگه اوکیه,دم رفتن رفته بودم تو اتاق خواب و دیدم عه کلید کشوی قفل دارم داخلشه, خندم گرفت که این چه قفلیه که کلید داخلش مونده رفتم سرش قفل رو باز و بسته کنم در کشو رو باز کردم شناسنامه رو دیدم گفت بردار گفتم ولش کن گفت شانسی ک نیمدی سر کشو بردار
نیم ساعت بعد تو بانک که رفتم فرم رو بگیرم خانمه اول گفت شناسنامه همراهت هست که؟ گفتم اره, خدایا دستت درد نکنه ,ماچ
وقتی تو حال خوب اینارو بنویسی و مرور کنی صدای قلب یادت میمونه چون انسان فراموشکاره
باید تجربش کرد
میتونی سوال هم بپرسی! از سوالای ساده شروع کن مثلا خدایا فلان وسیله ام کجاست؟ بعد ک جوابو داد بنویسس حتما
خدایا کجا برم فلان خریدو انجام بدم؟
سوالهای ساده ای رو بپرس که میدونی جواب دادنش برات منطقیه وقتی اینکارو کردی و جواب گرفتی صدارو تجربه کردی و کم کم با تکامل دستت میاد و میشناسیش
و دراخر هر فکر و باوری که بهت حس خوب میده همون درسته!
شاد باشی دوست خوبم
سلام فاطمه جان ممنونم ازت
نمیدونم چرا بغض کردم
قبل اومدن سایت به خدا گفتم کمک کن درک کردم جنس الهاماتت به من چیه!
الان که پیام شما و آقای کشاورزی رو خوندم وااای انگار خدا از زبان شما دو عزیز باهام حرف زده
آقای کشاورز مثال خوبی زدن و شما راه کار خوبی دادی که از سوال های ساده شروع کنم و موقع حال خوب بنویسم
الهی شکر الهی شکر
ممنونم که پاسخ دادین
خیلی جالبه که من از سوال های ساده که جوابش منطقیه شروع کنم
و تمرین کنم تا یاد بگیرم
ممنونم ازتون فاطمه جان
خیر ببینید و خدا رو شکر میکنم بابت آگاهی امروزم
قربون دل پاکت عزیزم
چقدر خالصتر داریم میشیم که با حرف خداوند هم اشکمون در میاد .
اینا همش نعمته ها! چقدر خوبه اینجاییم, میخواهیم تو مسیر پاکی قدم برداریم, دوستهای خوبی اینجا داریم, استاد و عزیزدلش رو داریم, فایلهایی به این اگاهی و عظمت رو داریم اونم رایگان ولی خداوند لطف داشت در حقمون و مارو در مدار شنیدنش قرار داده خیلی این فایلها و کامنتهاشو دوست دارم….
واقعا حتی اگه بخواهیم نعمت هایی که داریم تو این سایت هم بشماریم انگار نمیشه از بس زیاده
خوشحالم که بدردت خورد
“خدا همینجاست بین من و تو”
سلام و درود به دوست عزیز و جویای آگاهی خانم ماجدی نکته بین و دقیق
ممنونم از شما که سوال قشنگی پرسیدین که منو به تفکر و جستجو و کشف رهنمون شد
در مورد سوالتون در مثالی که استاد زده؛ اگه خوب دقت کنید میبینید که حرفهای منطق و عقل از سر ترس و یا استرس یا اظطراب یا خشم هست
مثلاً در اینجا منطق و ذهن میگه برای دوری و تجربه نکردن دوباره ترافیک ( یعنی داره از ترافیک میترسه و بهش احساس بدی داره یا عجله داره که بازم حرف شیطانه و برای دوری و فرار از اون داره استدلال میاره)
در ضمن باید توجه کرد که نتیجه احساسی سمت مقابل که در این مثال، برگشتن و برداشتن سر رسیده، باید جنس احساسش خوب باشه یعنی؛ آرامش و اطمینان و خاستگاهش ترس و واهمه نباشه
به نظرم اینطوری میتونیم از جنس درونی و خاستگاه اون صدا تشخیص بدیم که الهامه یا نجوای شیطانه
این رو باید بارها و بارها به خودم بگم و تمرینش کنم تا توی باورهام بشینه و چراغ راهم بشه
بازم ازتون سپاسگزارم دوست عزیز
سلام ممنونم از پاسخ تون باعث شد دری از آگاهی به روم باز بشه
فکرکردم و متوجه شدم خیلی مربوط هست به احساس خود شخص در لحظه
یعنی میتونه برگشتن و برداشتن سررسید مسیر اشتباه باشه اگر به خاطر حس ترس یا اضطراب یا صبر نداشتن و عجبه داشتن و …
و در هر لحظه بین نجوا ها و صداهای ذهنی اونی که به قول شما حس ترس و عجله و اضطراب و خشم و (…دوس دارم احساس های بیشتری اضافه کنم الان چیزی به ذهنم نمیرسه)
اینا یعنی صدای شیطان که نباید بهش گوش کرد
من از جنبه نگاه نکرده بودم که اگر نمیخوام برگردم ترافیک ترس از ترافیک دارم و به نکته خیلی خوبی اشاره کردید
چند روزه به خدا میگم راهو بهم نشون بده که چجوری متوجه بشم خودت داری باهام حرف میزنی کدوم صدای توه
الانم به همین نیت اومدم سایت که خدا هدایتمکنه راه و برام روشن کنه
الان با پیام شما یک قدم تو تاریکی اومدم جلو و یکم از مسیر برام روشن شد
همچنان جستجو میکنم تا جنس دقیق هدایت رو متوجه بشم تا بتونم تو زندگیم استفاده کنم
یک دنیا سپاس از پاسخ تون
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم بخاطر اینکه قدرت خلق زندگیم رو به من داده
قسمت پنجم
چرا مهمه که بارها وبارها به خودم بگم که خداوند همواره داره پاسخ میده به درخواست های من ؟
چون من محتاجم، من محتاج خداوندم ، و تنها راهش اینه که باور این رو بسازم که خداوند داره پاسخ میده تا بتونم دریافت کنم
راست میگه استاد
درسته، من چون نمیبینم چیزی رو فک میکنم که نیست
و چیزی رو که میبینم باور میکنم
ولی این دلیل نیست ،مگه من طول موج رادیو رو میبینم ؟ نه
پس دلیل نمیشه که بگم نیست ، پس این نیست که بگم خوبه که باور کنم که خداوند داره کارها رو انجام میده ، واجب و لازمه که باور کنم و این باور رو بسازم که خداوند داره کارها رو انجام میده
انگار خودم رو زدم به نشنیدن، در صورتی که وقتی که به زندگیم نگاه میکنم و به الگو ها این رو متوجه میشم
وقتی که دیروز رفته بودم پیش برادران کارخانه دار با اینکه به نظر می اومد هیچ چیزی از قانون نمیدونن ولی میگفتن که نمیدونیم که چطوری کارهای ما جفت و جور میشه ،انگار که همش امداد الهی هست
اینها نشانه هایی هست از اینکه من باور کنم که خداوند وجود داره ، غیب وجود داره ،و اون هست که داره کارها رو انجام میده
نیازه که نوع نگاهم رو عوض کنم
باز اینجا درک کردم که نوع نگاه من به مضوعات هست که عامل اصلی ثروتمند شدن یا فقیر بودن من هست
وگرنه اینجا نوع شغل معنی نداره ، سن معنی نداره ، موقعیت مکانی معنی نداره ، جنسیت معنی نداره
و این جا باز معنی باورها رو میشه درک کرد، که این باورها هستن که دارن کارها رو انجام میدن نه عوامل بیرونی
در صورتی که من باور داشتم که اگر می بینی که کارها داره ساده انجام میشه بدون که یه جای کار ایراد داره
خودم نمیدونستم در زمان دانشجوییم سر کلاس فیزیک که چه بلایی داشتم با این باور سر خودم می اوردم
اون روزها گذشت ولی چیزی که برام باقی موند اون باوری بود که قشنگ یادمه در اون روز شکل گرفت و چقد هم احساس سرزندگی میکردم با اون باور
و باز این نشون میده به من که باورها دارن کار میکنن
خوبه که اینطور به مسائل نگاه میکنم ، و اینطور هی از لای مثال ها این باور رو تکرار میکنم که باورها دارن کار انجام میدن
این چند کمک میکنه به من ، یکی اینکه متوجه میشم که در طول روز بی نهایت چیز هست که میشه باهاش باورسازی کرد و این باور هم تقویت میشه که باورها دارن کار میکنن و آماده میشم برای قدم بعدی
تا حالا از هیچ کس ، بخدای واحد از هیچ کس اینطور نشنیده بودم که بگه کارها اسان پیش میره ، کارها پیش میاد ، روان انجام میشه
هر چی شنیدم سختی بوده، عذاب بوده ، زجر بوده
اگر اینه که باورها دارن کار انجام میدن ،خب منم تعهد میدم ، مینویسم ، الگو پیدا میکنم ، سعی میکنم حمله کنم به باورهای محدود کننده ام با ابزار منطق
منم ادامه میدم ، باید ثرتمند بشم ،هیچ راهی جز این نمیشه برگزید، ثروتمندی تنها راه منه
و خب وقتی که حالا فهمیدم که خداوند داره کارها رو انجام میده ، بجای اینکه هی زور بزنم اضافه کار وایسم ، یا زور بزنم یه شغل خاص انتخاب کنم که پولدار بشم ، میام وقت میزارم این باور رو تقویت میکنم و میسازم که خداوند برای من داره کارها رو انجام میده
خداروشکر دیگه کمتر پیش خودم خجالت میکشم که روی باورهام کار کنم
قبلا فک میکرد که روی خود کار کردن یه کار الکی و بی نتیجه و وقت گیری هست
ولی الان که خداروشکر تعهدی دارم روی الگو پیدا کردن کار میکنم متوجه میشم که هر روز داره بهتر میشه باورهام
بیشتر باور میکنم که باورها دارن کار میکنن
قبلنا اینطور نبود که تشنه این باشم که از سر کار بیام و بشینم توسایت کامنت بخونم و بنویسم و فایل گوش بدم و الگو پیدا کنم و در طی روز هم سعی کنم اینها رو تکرار کنم
ولی الان اینطوری شده و این نشون میده که قانون داره کار میکنه و جواب میده و من متعهدم به ادامه دادن این مسیر
نشانه ها داره میاد ، خود این درکهایی که دارم در مورد خداوند میکنم نشانه اینه که قانون داره جواب میده و خداوند در حال هدایت کردن من هست
آخه مگه واقعا آدم مغزش خرابه که کار رو خودش انجام بده در صورتی که خداوند هست
خب بیام این باور رو بسازم که خداوند داره انجام میده خودم رو راحت کنم از این همه سختی
چجوری این باور رو بسازم ، همینطوری با تکرار کردن و بررسی کردن افکارت ، و عمل کردن در طی روز
خب میخوای از فردا چکار کنی؟ میخوام که هی به خودم یادآوری کنم که خدایا تو هستی که داری انجام میدی ها من هیچم
تویی ،و تو ذهنم هم آدمها رو نقششون رو کمرنگ کنم
تقریبا این دو سه روزی این کارو کردم و خیلی احساس قدرت کردم ، در حالی که چقد احترامم هم پیش افراد بیشتر شده
قبلا فک میکردم که آدمارو باید نقششون رو کمرنگ کنی یعنی بری باهاشون درگیر بشی و فحش بدی و از این حرفها و خب این کارو هم کردم و دیدم که مسیر رو داشتم اشتباه میرفتم و خداروشکر زود فهمیدم و دیگه این کارو نکردم و خب اون خوب بود که تکامل رو طی کنم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ ۚ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ﴿٢١حشر)
اگر این قرآن را بر کوهی نازل می کردیم، قطعاً آن را از ترس خدا فروتن و از هم پاشیده می دیدی. و این مثل ها را برای مردم می زنیم تا بیندیشند.
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ ۖ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِیمُ ﴿٢٢حشر)
اوست خدایی که جز او هیچ معبودی نیست، دانای نهان و آشکار است، او رحمان و رحیم است.
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿٢٣حشر﴾
اوست خدایی که جز او هیچ معبودی نیست، همان فرمانروای پاک، سالم از هر عیب و نقص، ایمنی بخش، چیره و مسلط، شکست ناپذیر، جبران کننده، شایسته بزرگی و عظمت است. خدا از آنچه شریک او قرار می دهند، منزّه است.
هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ یُسَبِّـحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿24حشر)
اوست خدا، آفریننده، نوساز، صورتگر، همه نام های نیکو ویژه اوست. آنچه در آسمان ها و زمین است همواره برای او تسبیح می گویند، و او توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
=====================================
سلام
این کامنت رو از دل آرامگاه تاریک مینویسم.
تا چشم کار میکنه سنگ قبر آدم های مرده ست،و تا گوش کار میکنه صدای جیرجیرک های لای شاخ و برگ درخت ها.
قصد کامنت نوشتن نداشتم،گفت بنویس گفتم چشم.
انبوه سنگ قبرها و انبوه آدم هایی که سال های دور و نزدیک مرده ند چند تا سوال مناسب در ذهنم ایجاد کرد :
انسان از کجا پا به این دنیا میزاره؟!
وقتی میمیره به کجا میره ؟!
و در حال حاضر خاک ،با جسم این آدم هایی که عکسشون روی سنگ قبرشون هست چه کرده ؟!
و خداوند از چه قدرتی صحبت میکنه که میگه نتنها من همه ی مرده هارو دوباره زنده میکنم ،که میتونم سرانگشت هاشون رو به حالت اول برگردونم ؟!
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم
آنچه از عالم عِلوی است من آن می گویم
رخت خود باز بر آنم که همانجا فکنم
مرغ باغ ملکوتم نِیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
کیست آن گوش که او می شنود آوازم
یا کدام است سخن می کند اندر دهنم
کیست در دیده که از دیده برون می نگرد
یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم
تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی
یک دم آرام نگیرم نفسی دم نزنم
می وصلم بچشان تا در زندان ابد
به یکی عربده مستانه به هم درشکنم
همین.
تلگراف فرتیش.
به نام خدای بخشنده ی مهربان و رزاق و وهابم
سلام سعیده قشنگم دوست توحیدی ومهربان و مومن و موحد و متعهد و سعادتمند و خداجویم
این کامنت رو از جایی می نویسم که کلی سعیده شهریاری قبلی اینجا هست.
دیروز همین طور که داشتم مشغول کارم بودم، همسرم اومد گفت: موقعه ای که حضرت ابراهیم به خدا عرض کرد مردگان را چگونه زنده می کنی، خدا 4 پرنده را دستور داد که بکشد،(البته من نصفش یادم رفت رفتم از گوگل سرچ کردم خخخ )اون 4 پرنده :
طاووس مظهر خودنمایی، زیبایی و تکبر، خروس مظهر تمایلات شدید جنسی، کبوتر مظهر لهو و لعب و بازیگری، و کلاغ مظهر آرزوهای دور و دراز!
و این نشون میده که اگه آدم بتونه خصوصیات حیوانی رو بکشه و روحیات انسانی رو زنده کنه مثل حضرت ابراهیم حقیقت رو میبینه.
سر ببر این چهار مرغ زنده را
سرمدی کن خُلق ناپاینده را
بط و طاووس است و زاغ است و خروس
این مثال چهار خُلق اندر نفوس
بط حرص است و خروس آن شهوت است
جاه چون طاووس و زاغ اُمنیت است
سعیده جانم دلم برات تنگ شده، دوست دارم بتونم در مدار نوشتن برات باشم و از اتصال شیرین با بنده خوب خدا مستفیض باشم.
دوستت دارم بوووووس به روی ماه نازنین ات
سعیده جون
مرسی که حرف گوش کردی و نوشتی
امروز داشتم یه مستند میدیدم، درباره حمایت و فرزندپروری در حیوانات… یک قورباغه ی ریز توی جنگل های بارانی تخم ریزی کرده بود و بچه هاش از تخم اومدن بیرون روی یک برگ افتاده از درخت روی زمین، برگ رطوبت کمی داشت و جای ناامنی برای رشد بچه هاش بودن، قورباغه یکی ار بچه هاشو میگذاشت روی پشتش، از یه درخت بلند میرفت بالا، روی تنه ی خمیده ی جلبک گرفته ی مرطوب درخت یک بوته ای سبز شده بود که توی مرکز برگ هاش که به ساقه وصل میشد آب بارون جمع شده بود، این میومد بچه رو مینداخت توی این آب و میرفت از درخت پایین بچه بعدی رو می آورد… این ها موندن چندین روز تا وقتی که تکامل بدنشون کامل شد و دست و پا دراوردن و از این بوته بیرون اومدن…
من مبهوت شده بودم،
دیدی
بعضی وقتا یه جمله ای یه چیزی یهو بیدارت میکنه، یه آگاهی بهت میده
گفتم خدایا
تو چقد بزرگی آخه
که من با اینهمه نتیجه ای که تو دستمه تورو دست کم میگریم و باز هم منو تنها نمیزاری؟
باز هم با این مستند بهم نشونه میدی؟
هدایت
حمایت
تو
همه رو همیشه هدایت میکنی
تو ریزتزین ها رو حمایت میکنی
تامین میکنی
.
.
توی کامنتت که نوشتی خداوند از چه قدرتی صحبت میکنه که میگه نتنها من همه ی مرده هارو دوباره زنده میکنم ،که میتونم سرانگشت هاشون رو به حالت اول برگردونم ؟!
این کلمه ی
قدرت
انگار برای اولین بار بود که به وجودم رخنه کرد
واقعا چه قدرتی
و من باز هم دنبال اینم که بگم اخه چطوری میشه که بشه؟
انه هوالغفور الرحیم
میدونم کم کاری منو بخشیدی خدا جونم
مرسی
سلام شیرین تر از شیرین
مرسی که برام نوشتی،چقدر قشنگ اون صحنه رو توصیف کردی و هدایت وقدرت الله رو برام یاد آوری کردی..
«قدرت مطلق»
دوکلمه ست!
ولی یک دنیا پشتش حرفه!
خدا کمکمون کنه ظرفِ درک و آگاهیمون بیشتر بشه…و به تبع اون نتایج دلخواه بیشتر و بیشتر…
درپناه نور باشی رفیق
سلام به مامان محترم نیکا نیلا
میگما! عامو! پوشو برو خونه، پهلو بچات! اوی شومو! مرغ باغ ملکوت!
سر شبی زحله ی آدم آب میشه!
من که ضعف کردم!
خب بیشین پهلو نیکا نیلا، از همونجو برامون مثال قرآنی بزن. من یکی قول میدم مثه آدم بشینم به آیات از قند شیرین تر شومو گوش بدم و تعقل بنمایم.
جیر جیرک، تاریکی، سنگ قبر…. استغفرالله، آدم وهم برش میداره! انگار داستانهای ادگار آلن پو!
حالو شومو آدم مومن و با خدا که از هیچ چی نمیترسی چون رو دوش خدایی، فکر قلب ضعیف خوانندگان غیور شیرازی رو هم بکن!
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشی
وای علی آقا:) دمتون گرررم:)چقدر خندیدم:)))
چند بار کامنتتون روخوندم و روحم شاد شد:)))
الحق که شما یک نویسنده ی توحیدی تمام عیاری !
راستش داداش،حقیقت اینکه،من یک کارهایی میکنم،یک کامنت هایی مینویسم که خودمم بعدا میفهمم چی کار کردم :)
به این معنی که فرمون دست اون بالاییه!دل وجرئت رو اون میده،وگرنه منو چه به این کارها؟!منو چه به این حرف های گنده گنده؟!
من خودم این کامنت رومیخونم از فکرکردن به قدرت خدا،سرگیجه میگیرم :)
خلاصه که داداش ول کن جهان را:) قهوه ات یخ کرد!
آهنگ ماهنگ شادِ مجلسی چی داری تو دست و بالت:)
بزار روی ولووم بالا ،بزنیم برقصیییم وز غوغای جهاااان فاااارغ!
من جدیدا دارم به سیاه نرمه نرمه گوش میدم:) به یادِ حال وهوای جنوب!
میگما!هنوز هوا گرمه نه؟!
به ارباب سفارش دادم هوا بهاری شد برگردم:)
خدارو چه دیدی؟!
شااایدم شد:)
قلبِ فرااااوانِ فرااااوان از شمال تا شیرازِ دلربا!
تلگراف فرتیش :)
سلام سعیده
میگما! تو بصورت معکوس، ییلاق قشلاق میکنی، نه؟
عامو، همه ش رو ننداز گردن ارباب! خو عاقبت به خیر، چله ی تابستون، خرما پزون میری کیش، بعد الان که هوا انگار بهشت، دومزه ست، رفتی شمال؟؟
به نظروم یه تجدید نظری بنما تو رصد نقشه های هواشناسی جهت ییلاق قشلاق!
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشی،
فعلا شعروم نمیاد!
بنام الله مهربان
درود فراوان به قلب پاک وروح بزرگت
سعیده جان امیدوارم حال دلت عالی باشه رفیق اگر بگم چه جوری به کامنتت هدایت شدم همین جوری داشتم کامنتها را می خوندم اونم از یه فایل دیگه برای یکی از دوستان نوشتی این هدایت خیلی حال میده آمدم بهت بگم آره خیلی حال میده امروز دوبار هدایت شدم از کامنت دوستان به اینکه خداوند به تنهایی برای تو کافی است این یعنی چهسعیده جانم چقدر عشق کردم وذوق کردم که خدا حواسش هست ومیگه نگران نباش
دوست دارم وروی چون ماهت رو میبوسم
بهترین بهترین ها را در هر لحظه برایت خواستارم
سعیده جان بی صبرانه منتظر خواندن اتفاقات قشنگ زندگیت هستم
یا حق
بنام خداونده بخشنده و مهربانم…..
سلام به سعیده نورانی و بزرگ قلب…
سعیده این سوال برای من چند سال پیشها پیش اومد….
و یک روز که برای یک عکاسی مستند رفت بودم قبرستان و یه پروژه ای برای خودم تعریف کرد بودن زندگی پس از مرگ…
رفتم قبرستون اون موقعها یه غسالی داشتیم اسمش ملا عمران بود…
و مینشستم باهاش حرف میزدم و داستانهای قشنگی تعریف میکرد روحش شاد باشه الهی…
شروع کردم به عکاسی….
از ورود شروع کردم تا خروج….
رسیدم به یه قبر خالی…..
داشتم عکس میگرفتم…
رفتم تویه قبر….
نمیدونم چه حسی بود یه حس ترس یه حس خفگی یه حسی که تا به حال تجربش نکرده بودم…
و با خودم میگفتم که من قرار اینجا خونه ابدیم باشه؟؟؟
چرا اینقدر تنگ چرا اینقدر….
چجوری میشه؟؟؟
الان که کامنت تورو خوندم مرور شد برام که من دنبال چی بودم اونموقعها….
ولی چرا فراموش کرده بودم….؟؟؟
چرا فراموش کردم که من یه پروژه عکاسی داشتم به اسم زندگی پس از مرگ؟؟
الان خوب اومد تویه ذهنم که من اونموقهام به دنبال یه چیزی بودم الان متوجه شدم که من اونموقهاااا خوب میدونستم که زندگی رو باید چطور زندگی کنم…
ولی فراموش کردم…
فراموش کردم که حسین تویه یه رسالتی به گردنت اونم قشنگ زندگی کردن اونم توحیدی بودن اون هم با عشق به درگاه الله رفتن اونم با عشق زندگی کردن و هدایت گرفتن از الله….
سعیده نازنین ممنونم از این کامنتت که من رو پرت کرد به سالیان دور که عکاسی میکردم و
نمیدونستم به دنبال چی هستم …
ولی یه چیز رو خوب میدونستم که من با این کار ادمهارو نگاهشون رو میتونم تغیر بدم به زندگی در صورتی
که اونموقع نگاه خودم به زندگی تغییر نکرده بود و فقد میدونستم که این کار کار عالی میشه و میتونم ساعتها در موردش حرف بزنم…
اما نمیدونستم اون الله کی و چجوریه و نمیدونستم که مرگ لحظه قشنگ زندگیه اگر غلام حلقه به گوش الله باشی و مسیرت مسیر رب باشه….
اون مرگ برات قشنگترین رقص به سمت اصل خودت به سمت صاحب خودت ….
به سمت مالک خودت …
به سمت اونی که مسیر رو بهت به وضح نشون داه و بهت گفت ایجوریه قربون شکل ماهت ایجوری باشششش که کیف کن و لذت ببر از زندگیت و همه از اخرتتت…..
رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الآخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ،
خدایا دنیا و آخرت ما را آباد ساز و ما را از خسران و عذاب آتش مصون دار.
در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشی….
با عشقف حسین عبادی بنده خوب خدا
بنام خدا
استاد عزیزم برای فایل بسیار سپاسگزارم
بسیار سپاسگزار خداوندم برای بودن در این مسیر و امکان استفاده از این فایلهای ارزشمند
از روز انتشار دقیق نمیدونم
ولی بارها فایل رو پلی کردم
تو ماشین
تو خونه
موقع خوشنویسی
تو باشگاه
چقدررر فایل خوبی
وقتی داشتم گوش میدادم گفتم این فایل خودش ی دوره اس
پر از باورهای عالی
نکات عالی
و همینم باعث برکت کسب و کار استاد میشه بنظرم
استاد امروز مچ ذهنم گرفتم
وقتی هم باشگاهیم ک خیلی اندام فیتی داره و چندسال ورزش میکنه
داشت در مورد من ب مربیم میگفت که :
من چ اندامم خوب شده
و مربیم هم داشت میگفت
اره تمرینش خوب انجام میده رژیمم رعایت میکنه
گفتم اره
ولی نخوردن شیرینی خیلیییی برام سخته
و گفتم بسختی دارم تحمل میکنم نخوردن شیرینی رو
( همون لحظه که جملات ب زبون اوردم
یهو متوجه شدم
که ببییین حرف استاد
که میگه عادت کردیم ب سختی مسیر
در واقع این رژیم خیلی هم برام سخت نیس
ولی نمیدونم چرا دوست دارم نشون بدم که اسون نیس
شاید چون بهمون گفتن که چیز اسون ارزشمند نیس ( باداورده رو باد میبره) وقتی ب ی موفقیتی میرسم دوست دارم نشون بدم که چقدرر سخت بوده
پوستم کنده شده
شب بیداری داشتم
بی پولی کشیدم و ….
تا اون موفقیت رو ارزشمند و حق خودم بدونم
چون همینجوری لایق راحتی نیستم
مبادا بقیه بگن مفت مفت ب فلان چیز رسید
باید بگن بیچاره دمارش دراومد تا اون موفقیت حلال بشه
چون اون کد نابرده رنج گنج مسیر نمیشود زورش خیلی قویتره
از بچگی با من بوده
همینطوری که داشتم فکر میکردم
تو مسیر برگشت
دوباره یادم اومد
که من چ بلاهایی که تو این زندگی متاهلی با باورهای داغونم سرخودم نیاوردم
همین مثال استاد که میگن
باید بجنگی
و پدرت دربیاد
ب همین راحتی که نیست
و بعدش با افتخار بیای بگی ارررره
من این مشکل حل کردم
این بیماری شکست دادم
و پدرم دراومد
غربت کشیدم
ولی بالاخره موفق شدم
و حالا حقمه که بعد از این همه طوفان ب ساحل ارامش برسم
ب قول بهتاش در پایتخت (عَی خِدااا)
من چطور نادانسته اینقدر زندگی رو برای خودم تلخ و سخت کردم
واقعا دلم راحتی میخواد
زندگی بدون نگرانی
رفاه مالی
روابط سالم و زیبا
خدایا …
اهدنا اصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم بخاطر اینکه قدرت خلق زندگیم رو به من داده
قسمت چهارم
یکی از چیزهایی که تو ذهنم هست اینه که چطور میشه خداوند رو در کارم ببینم ،
بزار اینطوری بگم ،من زبانی خیلی با خدا هستم و این توانایی رو دارم که بشینم و ساعت ها در مورد اینکه خدا کی هست و چی هست و چکار کرده و چکار میکنه و بزرگه صحبت کنم
ولی در عمل به اندازه کوچکی هم ایمان ندارم که خداوند داره کارهای من رو انجام میده
واقعا من آدم فوق العاده ای هستم ،ولی حرف استاد درسته ، کاملا درسته ، باورها دارن کار میکنن
الان اینجا تفاوت باور و حرف رو کاملا متوجه میشم ، از رفتارم و کارهام و عملکردم متوجه میشم که کاملا در مدار جداگانه ای از خداوند هستم
نمیدونم ،ولی واقعا اگر یه کسی مثل استاد اینطوری مسائل رو توضیح نمیداد فک نمیکنم حتی در این حد هم میرسیدم و در همان جهالت قبل می موندم
میدونی ، یعنی حتی همین که به این سایت اومدم و این آگاهی ها رو دارم دریافت میکنم رو نمیتونم از خدا ببینم
البته الان باز به حرف استاد میرسم
این میشه مقاومت
بزار ببینم که چه باورهایی دارم ؟ درستش اینه که باور داشته باشم که خداوند داره کارها رو انجام میده
میدونی جالبیش برام چیه؟ من فک میکردم که چون انسان هستم و خدا هم خالق انسان هاست پس من باید زاتا خدا پرست باشم و اینکه همه چیز رو از خدا بدونم و انگار توقع داشتم که اینطوری باشم ولی در عمل اینطوری نبودم و نیستم
بزار اینطوری بگم
وقتی که یه استعدادی تو یه کاری داری فک میکنی که دیگه همینه و تهش همینه و دیگه بهتر از این نمیشه بهترش کرد
منم همچین طوری ام یعنی فک میکنم که همه هم همینطور باشن ، فک میکنن که خدارو میشناسن و یا میدونن که خدا داره کارها رو انجام میده ولی باز کار خودشون رو میکنن
باز اینجا میرسم به حرف استاد که باورها دارن کار انجام میدن
واقعا استاد حق با توست
باورها دارن کار انجام میدن ، اگر من فک میکنم که خدا وجود داره ولی ایمانی ندارم بهش این یعنی باورهای من داره کار میکنه
حالا درست چیه؟ درست اینه که خداوند داره کارها رو انجام میده ولی باور من اینه که عوامل بیرونی دارن کار انجام میدن
و چون این باور من هست ، فک میکنم که همه چیز همینطوره و این درسته
در صورتی که این نشانه عدالت خداوند هست که حتی نیامده بزور پیشفرض ذهن تو رو خداپرست و با ایمان قرار بده
این نشون میده که کاملا همه چیز در دستان توست که چطور هم چیز رو خودت از اول بسازی
این نشون میده که ذهن من میتونه هر طوری برنامه ریزی بشه
وقتی که به دو الگوی خیلی معروف و شناخته شده و ثروتمند مثل فرعون و حضرت سلیمان نگاه میکنم متوجه میشم که حتی ایمان داشتن به خداوند یا نداشتن هم تاثیری در ثروتمند شدن یا فقیر بودن افراد نداره
بزار بررسیش کنم
خداوند به حضرت موسی میگه برو به فرعون بگو که سرکشی نکنه و ادعای خدایی نکنه
ولی حضرت سلیمان در مقابل کامل با ایمان بوده
درسته که هر دور در عمل از یه قانون برای ثروتمند شدن استفاده کردن و این نشون میده که قانون یکی هست
خب برسی کنم که تو همین دور و بر خودمون چقد آدمهای با ایمان داریم ،کسانی که نماز اول وقت، زکات ، کمک های مردمی ،حق الناس و خیلی چیزها رو دارن رعایت میکنن و هیچ کار خلاف شرعی هم انجام نمی دن ، مگه اینها با ایمان نیستن ،پس چرا ثروتمند نشدن
پس اینجا باز متوجه میشم که ثروتمندی به اینکه به خدا ایمان داشته باشی یا نداشته باشی ربطی نداره
و این نوع نگاه هست که عامل اصلی ثروتمند شدن یا فقیر بودن هست
مثل مدرک رانندگی می مونه ، مگه فرقی میکنه که کسی ایمان داشته باشه به خداوند یا نداشته باشه و کلی هم به خدا قرآن فحش بده آیا در قبول شدنش در رانندگی فرقی میکنه
خب نه
باورهای اون فرد هست که باعث قبول شدنش میشه ، یه خواسته هست ، یه تمرین هست، یه اینکه الگو دیده که همه دارن هست، و این هم تلاش میکنه و نتیجه میگیره
ولی اینکه این باورها رو و جایگاه این باورها رو کی درست کرده رو شاید ندونه
و من احساس میکنم که اینجا در این سایت هستم که ریشه این ها رو یاد بگیرم
و یاد گرفتم از استاد که خداوند کی هست ، چی هست و چطور کار میکنه
و اینطور انگار بهتر درک کردم که باور ها چی هستن
چون من تا الان داشتم یه طوری حالت تعصبی هم که مثلا طرف دار خداوند باشم زندگی میکردم و حرف میزدم
شاید بخاطر همین مسائل هست که خیلی سختمه که بپذیرم که خداوند داره این کارها رو انجام میده
شاید اگر چیزی مینویسم و یا حرفی میزنم که میگم خدا داره این کارها رو انجام میده ، این هم از روی ترس هست
که میگم یه وقت خدا سنگم نکنه و یا مردم و اطرافی چیزی نگن
الان متوجه شدم که چرا هی برام سوال بود که چرا استاد انقد داره میگه خدارو باور کنید
و من مقاومت دارم ،انگار میخوام کوه بکنم
نگو که این مقاومت های من در برابر اینه که خداوند رو عامل هر چیزی ببینم
البته باید حق بدم که انقد شنیده های اشتباه داشتم که باورهام اونطوری شکل گرفته
و خداروشکر که الان فهمیدم که حتی برای اینکه خدارو باور کنم باید باورش رو بسازم
عهههههههه پسر فک کنم من این باور رو بسازم چی میشه
و خب الان واقعا و صد در صد مطمئنم که خداوند من رو هدایت کرده به این سایت و این فایل ولی خب ایمان قلبی نیست که نیاز به کار داره
ولی خب ادامه میدم دیگه
همین که دارم حدود سه چهار روزه که خداوند رو در کارهای روزمره ام میبینم و سعی میکنم که نقش آدمها رو تو ذهنم کمرنگ کنم و در بیرون بهشون احترام بزارم این یعنی دارم کار میکنم
و همین که این آگاهی ها از دلم میاد که بنویسم اینم قطعا ازسمت خداونده
یه احساسی کردم این چند روز در مورد اینکه خداوند حامی من هست و با من هست این بود که انگار احساس کردم که اگر من این باور رو بسازم که خداوند با منه و من رو هدایت میکنه دیگه نمیترسم که حرکت کنم یا مهاجرت کنم یا هرجایی باشم
خدایا شکرت بابت همه این ها
سپاسگزارم
سلام سلام خدمت استاد بزرگوار ومریم خانم نازنین
نمیدونم چند بار شده که این فایلو دیدم وشنیدم
چند روز پیش برای درخواستم نیاز به نشانه و هدایت خدا داشتم و همین شد که اومدم سراغ سایت و تا باز شد دیدم شما این فایل زیبا رو گذاشتین
چقدر لذت بردم و چقدر به شنیدنش نیاز داشتم انگار مثل همیشه شما این فایلو برای درخواست من ضبط کرده بودین
خدا داشت از طریق این فایل بهم میگفت راضیه عجله نداشته باش بسپارش به خودم من خودم برات حلش میکنمو تو فقط لذتشو ببر
الان هم اومده بودم که درس جدیدمو بخونم که هدایت شدم به کامنت خوندن و کامنت نوشتن
من همیشه به خدا باور داشتم ولی باورم ایراد داشت همیشه فکر میکردم که منم باید به خدا کمک کنم تو حل کردن کارا
مثل این بود که مثلا یه مسئولیتی رو بهم داده باشن که انجام بدم ولی با دخالت دیگران توی اون کار اوضاع بدتر میشد
و منم با دخالت کردن تو کارخدا نه تنها کمکی نمیکردم بلکه فقط داشتم اوضاع رو برای خودم سخت تر میکردم
الانم خدارو شکر میکنم که متوجه این موضوع شدم
هر بار که فایلو گوش دادم نکات جدیدی دیدم ، دیروز شروع کردم به نت برداری این فایل و این کار چند ساعت زمان برد
و تا حدودی مچ دستم درد گرفته بود ولی خدا میدونه که هم شنیدنش و هم نت برداری طولانیش چقدر برام لذتبخش بود
استاد جان من عاشق این جمله هستم ( آسان میشوم برای آسانی ها) حتی فکر کردن بهش هم دلمو شاد میکنه حالا توی عمل ببین چه ها که نمیکنه
باورهای درست درمورد خداوند حتی خوندنش هم احساس آرامش و امنیت به من میده
چقدر قشنگه فکر کردن به اینکه میتونی با خدا هم فرکانس بشی
قبلا هر خواسته ای داشتم مدام به خدا یاداوری میکردم با گریه و ناله ولی الان و با دیدن این فایل انگار یه کوه رو از پشتم برداشتم و با خیال راحت و سبک بالی درخواستمو بهش گفتم و سپردم به خودش تا هدایتم کنه
البته میدونم منم باید سهم خودمو انجام بدم (احساس خوب، سپاسگزاری،ایجاد و تکرار باورهای مناسب درباره خدا و…)
فقط عجله نکنم و آرامش داشته باشم تا آرام آرام منو هدایت کنه و قدم بعدیو بهم بگه
الان دیگه مطمئن شدم خداوند آگاهه به خواسته من ، آگاهه به نیازهای من و نیازی به ضجه و ناله من نداره فقط من باید بندگی کنم و اجازه بدم خدا اربابیشو بکنه
الان دیگه مطمئنم خدا داره منو هدایت میکنه در هر زمان و هر لحظه چون خودش گفته که ما برخودمان مقرر کردیم که شما را هدایت کنیم
الان دیگه مطمئنم که این وظیفه منه که زاویه نگاهم به خدارو تغییر بدم تا بتونم هدایتهاشو دریافت کنم
و کل کاری که باید انجام بدم اینه که بتونم ورودیهای ذهنمو کنترل کنم ، بتونم ذهنمو آروم کنم، بتونم باورهای درست درمورد خداوند را تکرار کنم و در ذهنم نهادینه کنم
همیشه فکر میکردم چه انسان والایی نزد خداوند هستم که با این همه بلا و گرفتاری بازم ادامه دادم و توی خیلی از موارد کم نیاوردم (با اینکه میدونستم یه جای کار ایراد داره ولی پیداش نمیکردم)
این طرز تفکرمم از این جمله معروف نشات میگرفت که (هرکه در این دَرگه مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند)
وقتی الان میبینم که چقدر راحت میشه به جای دعوت از مشکلات میتونم با تغییر باورم نسبت به خدا و ایمان به هدایتش راحت هر مسئله ای حل بشه خوشحالم و نور توی قلبم بیشترو بیشتر میشه
وقتی فکر میکنم به مثال امواج رادیویی که شما خیلی شفاف و واضح بیان کردید و اینکه خداوند همواره داره پاسخ میده و همواره داره منو هدایت میکنه قوت قلبم بیشتر و بیشتر میشه و همچنین حس اعتمادم نسبت به خداوند
همیشه از بچگی این باور مخربو بهمون گفتن که نابرده رنج گنج میسر نمیشود و هرکاری که با سختی انجام بشه اون کار درسته هست واسه همینم هست که وقتی یه کاری راحت پیش میره تعجب میکنیم و میگم نکنه اشتباه انجام دادم
نکنه مسیرو اشتباه رفتم ولی الان خداروشکر متوجه شدم و به این درک رسیدم که اتفاقا وقتی کارا راحت انجام میشه درسته
درستش اینه که من خوشحال باشم که خداوند مسائل منو راحت حل میکنه
یا درمورد این جمله که( هر که بامش بیش برفش بیشتر ) و یا (هم خدارو میخوای هم خرمارو ) چقدر با همین دو تا جمله خودمو از دریافت نعمتهای خداوند محروم کردم
امروز ظهر که داشتم نت برداریهامو میخوندم با خدا گفتم پس من هم خدارو میخوام و هم خرمارو
چون دیگه میدونم تو بیشتر میخوای و لذت میبری از اینکه من فراوانی داشته باشم ومنم سعی میکنم برای دریافتش ظرفمو بزرگتر کنم
خدایا شکرت چقدر شیرینو لذت بخش شناخت و درک درست از تو
چقدر آرامش بخش ارتباط با تو
خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم
به امید دیدارتان استاد جان
بسم الله الرحمن الرحیم سلام
الهی به امید خودت
سلام استاد عزیزم و دوستان خوبم
استاد من به شما مقام پیامبر میدهم و استادی برای شما کم هست
چقدر این فایل مرا به خدا نزدیک تر کرد منی که هر ثانیه دنبال این هستم که به خدا ایمانم را قویتر کنم و با تقواتر باشم و هر چند بار که گوش کردم همراه شما فایل را تکرار کردم تا با خدا یکی باشم
استاد جانم اومدم از نتایجم بگم که چقدر این دوماه که صد در صد با شما بودم آسان شدم برای اسانی ها
الان میفهمم راحتی یعنی چه ؟
الان میفهمم زندگی آسان یعنی چه؟
استاد مهربانم از وقتی که تمرکزی رو فایلهای شما وقت گذاشتم و گوش دادم خیلی خیلی آرامش دارم که هر لحظه به خدا میگم خدا جان این آرامش از چی هست من نمیدونم فقط میدونم که تو عاملش هستی
دوم چقدر به خدا نزدیکتر شدم و خیالم راحت راحت هست از هر مسئله که پیش میاد میگم خدا پشتم هست و حامی من هست
سوم استاد جان بگم از نتیجه ی مالی که تو یک ماه اخیر درآمد مون از کل این 6 ماه بیشتر بوده
تمام دغدغه ی من که چنتا بدهی به شدت استرس زا بود و خیلی خیلی آرامش را از من گرفته بود
به راحتی پرداخت شد که بیشترینش 25 میلیون بود
و ما که تو 6 ماه هر کار کردیم نتونستیم پرداخت کنیم اما تو یک ماه پرداخت شد
و چقدر معجزه ها برام رخ میده
رابطم با پسرام و همسرم خیلی خیلی زیباتر شده
بیشتر میتونم کنترل ذهن کنم و بیشتر میتونم به زیبایی ها توجه کنم
استاد جان منی که چند سال بود به صحبتهای شما گوش میکردم انگار زمانش الان بوده که متوجه بشم و خودم را لایق ثروتمند شدن بدونم
دیگه هر چی بخوام بخرم نقدی میخرم
آخ آخ استاد فراموش کردم بگم از پس انداز یک ماهمون یعنی 3سال بود من خودم را کشتم تا بتونم 2هزار تومان پس انداز کنم اما دریغ از هزار تومان نمیشد بلاخره تونستیم در کنار پرداخت بدهی و زندگی راحت و روان
8میلیون هم پس انداز کنیم
ای خدا اینا همه از فضل خدا و برکات سایت شما هست
چقدر دیگه شبها در آرامش میخوابم
چقدر خیالم راحت هست
چقدر راحت با خدا زیبا حرف میزنم
خیلی نتایج ریزو درشت دیگه گرفتم
که درخاطرم نیست اما هر چه که هست مرا به احساس خوب پایدار رسانده
خدایا شکرت خدایا هزار بار شکرت خدایا بی نهایت بار شکرت
دوست دارم خدا
دوست دارم استاد راهم .
همینکه فایلهای شما شدن همدم تمام لحظاتم و عمل کردن به آنها مرا غرق خودش کرده
همین بس که پاک بشم از تمام بدی ها و در مسیر الهی قدم بردارم .
بنام خدای هستی بخش
خدایی که عشقه خدایی که بهترین یار ویاوره
خدایی که سالمه شافیه کافیه رزاقه رحمانه رحیمه سمیعه علیمه قادره مومنه مهیمنه خالقه وهابه غفاره رئوفه حکیمه عادله خبیره حلیمه عظیمه کریمه مجیبه حمیده واحده هادیه صبوره مغنیه غنیه ونوره
خدایا عاشقتم عاشق تو واین همه دوستان عاشقی که کامنت هرکدومشون حاکی از عشقیه که بهت دارن واستادی که مثل یه تکه نور باقلبی ارام و دلی مطمئن میاد و ازتو میگه ودل سرگشته و عاشق ما رو شخم میزنه زیرو رو میکنه و با هر کلامش اتشی در دلمون روشن میکنه که فقط یادتو میتونه آبی باشه برآتش درونمون تابتونیم بزندگی عادی برگردیم و راهی کوه وبیابون نشیم.
خدایا من نمیدونم چقدر تواین دنیا عاشق وسرگشته داری ولی همین جمع گرد امده در بهشت عباسمنش کافیه که به خودت ببالی که انسان رو خلق کردی و به فرشتگانت فخربفروشی که دیدید من گفتم من چیزی میدونم که شماها نمیدونید
ببینید چه بندگانی دارم ببینید هرکدومشون چطور فقط تو زندگیشون منو میبینن وفقط ازمن میخوان
ببینید چه مکتب ومحفلی برپاست از حال واحساس خوب و عشق بازی بندگانم بامن ببینید چطور دارن ازهم یاد میگیرن که هرروز بهترباشن و باکیفیت تر عاشقی کنن
ممکنه فرشته ها بگن خدایا پس اون چندمیلیارد دیگه رو چی میگی؟ اینا که تعدادشون کمه
خداوندمیگه اعراض کنید نبینید اونارو بهشون توجه نکنید گوشهاتون روبیارید این سمت وصدای دلنشین بندگی کردن اینا رو بشنوید
من تمام دنیارو افریدم فقط برای دیدن عشق بازی این بنده هام اگرچه کمند
ولی نابن
خالصن
عاشقن
اونا سیاهی لشگرن ازشون دوری کنید
اینا بازیگران اصلی سناریوی افرینش این جهانند
من دلم به اینا خوشه اونام دلشون به من
منم تمام ثروت وسلامتی وبرکت و رحمتم رو میریزم به پای تک به تکشون
سوره هود
قِیلَ یَٰنُوحُ ٱهۡبِطۡ بِسَلَٰمࣲ مِّنَّا وَبَرَکَٰتٍ عَلَیۡکَ وَعَلَىٰٓ أُمَمࣲ مِّمَّن مَّعَکَۚ وَأُمَمࣱ سَنُمَتِّعُهُمۡ ثُمَّ یَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمࣱ(۴٨)
و خطاب شد که اى نوح، از کشتى فرود آى که سلام ما و برکات و رحمت ما بر تو و بر آن امم و قبایلى که همیشه (در خداپرستى) با تواند اختصاص یافته، و امتهایى دیگر هستند که (خودسر و ستمگر شوند و) ما به آنها بهرهاى (از دنیا) دهیم سپس عذابى سخت درقیامت به انها دهیم.
استادعزیزم چه کردی دوباره با ما
ازدست وزبان که براید کزعهده شکرش بدرآید
واقعا که نمیشه سپاسگزاری کرد ازاین حجم آگاهی نور روشنایی حس وحال عالی وعشقی که در هرکلامتون هست وفقط خداوند میتونه به جای ما از این نوری که درجهان منتشرمیکنید زندگیتون رو نورانیتر کنه.
استاد از اونروزی که درمورد حضرت موسی فایل آماده کردید من دیگه تو ستاره قطبیهام هر روز مینوشتم خدایا بمن شرح صدر بده واسونم کن برا اسونیها
دیگه این شده بود پیش فرض نوشته ها ورازونیازم باخدا
وقتی این فایل اومد روسایت تا الان بارها گوشش کردم
فردای اون روزی که فایل اومد بصوزت بای دیفالت اومدم بگم خدایا بهم شرح صدر بده که یهو یاد صحبتاتون تو فایل افتادم که
اااااااااااااا چرا تو سعه صدر میخوای ؟ چرا خودتو اماده میکنی برا ناملایمات که بعدش بتونی اروم برخورد کنی ؟ وقاطی نکنی؟
بعد دیدم ای داد بیداد گاهی ما ناخواسته فکر میکنیم خب خیلی خوبه من بتونم ادم ارومتری بشم زود جوش نیارم پس بیام ازقبلش بخوام که خدایا بهم شرح صدر بده!!
حصرت موسی داشت میرفت سراغ فرعون وهزار نجوا توذهنش بود پس باید میگفت خدایا خودت کمکم کن بتونم اروم باشم وقاطی نکنم
خب فرعون ابرقدرت وحاکم اون زمان بود وحضرت موسی میخواست بهش بگه بیا پایین از اون مسندت
بیا خداروبپرست دست از ظلم بردار وهزار حرف دیگه
که معلومه طرف مقابل قاطی میکنه واین طرف باید خودشو به ارامشی از جنس الله و شرح صدر مسلح میکرد
ولی من که صبح بلند میشم تو خونه زیبای گرم نرم امن باویویی بهشتی از جنگل ودرختان هزاررنگ پاییزی وصدای چه چه بلبل وپرندگان دیگه با یه دختر زیبا وخواستنی که خدابهم امانت داده تا ازوجودش لذت ببرم و همسری که مرد خوب وارومیه والبته اکثرا هم نیست تازگیا 3 روز رامسره یه هفته اصفهان
(داره دایره ادما هی تنگترمیشه قانون کبوترباکبوتر )
من واسه چی باید شرح صدز بخوام مگه دارم میرم جنگ؟
حتی وقتی مثلا قراره برم دادگاه یا جلسه دارم با ارباب رحوع بازم باید بخوام خدایا ادما اون وجه مثبت وارومشون رو بهم نشون بدن واین جلسه یا دادگاه یاهرچیز دیگه به نرمی وبه شکلی روان وعالی پیش بره
ارامش خواستن و داشتنش یه بحثه ولی هرروز شرح صدر خواستن یعنی داری دعوت میکنی ناملایمات رو که توهم درعوضش بتونی خونسردیتو حفظ کنی
همون موقع گفتم نه خداجون من ازت آسون شدن رو فقط میخوام من ازت میخوام انقدر همه چی عالی ونرم وروون باشه که من فقط لذت ببرم و من از اون شرایط فقط ارامش بیشتر بگیرم.
یادمه مامانم اون قدیما البته الانم همینه وقتی یه مشکلی پیش میومد میگفت خدایا صبرم (تحمل)بده ومن همیشه میگفتم چرا میگی صبرم بده بگو خدایا حلش کن خدایافرج وگشایش برسون.
این یه نکته جالب وتامل برانگیز براخودم بود که باید تو نحوه درخواستهامون از خداوند دقت کنیم چی میگیم فقط یه سری حرفای قشنگ نزنیم ببینیم پشت این درخواسته من دارم دقیقا چیو از دنیا طلب میکنم
باور کنید که این مدت که من همش شرح صدر میخواستم یه ناملایماتی هم تو زندگیم درحریان بود اینو الان دارم میفهمم وجالبه که شبها هم میرفتم مینوشتم خدایاسکرت امروز بخاطر فلان موضوع قاطی نکردم وخونسرد بودم!!!
استاد ممنونم که باعث شدید نوع نگاهم عوض بشه و دقت کنم تو درخواستهام وشکل گفتنشون که از اول ارامش رو بخوام روانی رو بخوام خوب پیش رفتن شرایطو بخوام
نه اینکه یه جوری بگم که معنیش این بشه که
من امادم خب مسائل بیاین
من ازپستون برمیام
من قاطی نمیکنم من آرومم.!!!
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
بنام خداوند هدایتگر در هر لحظه
خدایادتنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم خدای خوبم خدای مهربان ای قادر مطلق ای عالم مطلق ای وهاب وای رزاق ای خداییکه به من نزدیکی و اجابت میکنی خواسته ام را تورا سپاس میگویم برای هر آنچه که دارم و از توست وبرای توست خدایا از تو سپاسگزارم برای وجودت در وجودم خدایا از تو سپاسگزارم که منو لایق کردی تا در مسیر رشد و تعالی پا نهم و روی شانه هایت نظاره گر چرخ روان زندگیم باشم خدایا بی نهایت و تا ابد از تو سپاسگزارم که من و هدایت میکنی و هدایت کردی به مسیر درست و این سایت الهی بی نظیر خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
سلام به استاد عزیزم و مریم نازنینم و همه دوستانم در این سایت توحیدی سپاسگزارم از استاد پیامبر زمان و تشکر از تمام بچه های سایت که با رد پا گذاشتن از خودشون به آگاهیهای من هر روز اضافه میشه خدایا شکرت
در این مدتی که این فایل و بیش از 4 بار گوش دادم و هر بار آگاهیهای بیشتر و جدیدتری دریافت کردم اتفاقاتی در کسب و کارم افتاده که اینجا بازگو میکنم تا رد پایی بشه برای خودم و یادآوری قانون و نتایجش
چند روز پیش سیستمم به علت بدهی بسته شده بود و تا دو روز بسته میموند این قانون بیمه اس و به هیچ عنوان تا 48 ساعت آینده سیستم باز نمیشه و من که اون روز حالم خوب بود و با احساس خوبی که از آگاهیهای این فایل پیدا کردم و باور آسون شدن برای اسانیها رو با خودم زمزمه میکردم این مشکل و سپردم به خدا و گفتم فقط خودت میتونی درستش کنی و فقط با چند پیام به شعبه مرکزی تهران به صورت الهام به من گفته شد به صورت معجزه وار سیستم باز شد خدایا شکرت
و یه مورد دیگه اینکه word سیستمم چند روز بود اجرا نمیشد انگار پریده بود نمیدونم چه مشکلی داشت قرار بود ببرمش تعمیر که گفتم بذار دوباره امتحان کنم و باز به صورت معجزه اجرا شد یا پرینترم خراب بود و کند دستور و اجرا میکرد امروز که یه مشتری برای بار دوم اونده بود دفتر و پرینت بیمه اش و میخواست گفتم خدایا خودت درستش کن و باز خیلی سریع اجابت کردو پرینت و داد بیرون و اینها همش از باور آسان شدن برای اسانیهاس که در این مدت چند روزه که این فایل و گوش دادم اتفاق افتاده و چندین موارد دیگه که یادم نیست مثلا اینکه دخترم که تازه امسال رفته کلاس اول و خیلی برای نوشتن تکالیفش بازی گوشی میکنه راحتتر داره مینویسه یا واریزهام و مشتریهام راحتر و بیشتر شده و من در کل در روز 3 تا4 ساعت کار میکنم و درآمدم خدارو شکر به راحتی افزایش پیدا کرده نه خیلی ولی نشانه اش هست که داره کارها راحت انجام میشه خدایا شکرت
و من میخوام از خداوند درخواست کنم ثروتی بهم عطا کنه بی نهایت و به راحتی مثل حضرت سلیمان و حضرت علی و حضرت محمدو ….
چون من لایق ثروتم لایق عشق و احترامم لایق زیبایی سلامتی شادی و آرامش و آزادی هستم از بدو تولد لایق بودم و هستم و هیچ عوامل بیرونی مانع عدم لیاقت من نیست من همینطور که هستم لایقم و به دستاوردهام افتخار میکنم و راحت میشم برای راحتی و آسان میشم برای اسانیها خدایا شکرت
خدایا تو قادر مطلقی تو عالم مطلقی من به تو ایمان و اعتماد دارم و میدانم که بر من و خواسته هایم آگاهی و لذت میبری از اینکه من در ثروت و جلال و شکوه زندگی کنم و به پیشرفت جهان کمک کنم خدایا شکرت
و دیگه نگران نیستم و می دونم قلبم و باز میکنی و بارسنگین را از دوشم برمیداری و من و رو شونه هات میذاری و خودت بار زندگیمو به دوش میکشی و من راحت نظاره گرم
خدایا شکرت
خدایا شکرت خدایا شکرت
استاد جانم چقدر هر روز جوانتر زیباتر و پر انرزی ترسیدید شما لایق زندگی خوب در تمام جنبه هاش هستید و رسیدید به خوشبختی به آسانی
و من همیشه تو دعاهای خودم میگم خدایا منو هدایت کن به راه استاد عباسمنش و مثل استاد من آسان کن برای اسانیها
خدایا شکرت
از اینکه خالصانه سپاسگزار تر شدم و هر روز دارم رو خودم و توحید کار میکنم و نشانه ها و میبینم و دریافت میکنم و عجله ای ندارم و ایمان دارم به
رهرو ما اینک اندر منزل است
و فقط فاصله فرکانسیمو با خواسته باید کم و کمتر کنم تا دریافتش کنم و ایمان دارم که اجابت شده و در راه
خدایا شکرت