ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

1144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1346 روز

    به نام ربّ وهابم

    سلام و درود فراوان به استاد عباسمنش عزیز و دوستان عزیز و ارزشمندم

    استاد یه حالیم

    نمیدونم انگار تازه دارم با خدا رفیق تر میشم

    اینکه دارم میبینم که وقتی حالم خوبه و آرامش دارم هدایت ها و الهامات خدارو دریافت میکنم

    اتفاقاً از جلسه پنجم قدم هشتم نسبت به کارم و هر چیزی که هیچ راه حل و راهکاری براش ندارم بیخیال تر شدم

    بیخیالی از روی اینکه خیالم راحته که خدا داره کارها رو انجام میده چون خداست که قدرت داره

    اون بالاترین قدرت جهانیان هستش

    اون علم و آگاهیش نامحدوده

    من هر روز اینارو دارم به خودم و خدا میگم که خدایا تویی که قدرت داری 

    تو هستی که در انجام دادن هر کاری توانایی

    خدایا تو توانایی نامحدودی در انجام دادن هر کاری رو داری

    خدیا تو بهتر از من نسبت به خواسته هام و خودِ من و تمام اون چیزی که میخوام آگاهی

    چون تو هستی که منو خلق کردی و داری هدایتم میکنی

    خدایا اصل شما هستی

    اول و آخر دنیا شما هستی

    خدایا اول و آخر زندگی من شما هستی

    ظاهر و باطن هر چیزی در کل دنیا شما هستی

    خدایا ظاهر و باطن هر چیزی توی زندگیم شما هستی

    خدایا شما همه چیزی و فقط و فقط تو هستی که داری کارها رو برام در تمام جنبه های زندگیم انجام میدی

    چون فقط تو میتونی 

    فقط شما هستی که توانایی هات بی نهایته

    بخاطره اینکه شما بی نهایت هستی

    خدایا همه چیز تویی

    اگر الان توی زندگیم آرامش دارم فقط تو هستی که با وجود پر خیر و برکتت به من و زندگیم آرامش بخشیدی 

    اینا عین حقیقته

    نه توی ادا و اصول

    توی زندگیم دارم میبینم که چطور زمان هایی که احساسم خوبه به فرکانس خدا نزدیکتر میشم

    دیروز داشتم با خدا با ربّ وهابم حرف میزدم که چقدر من عاشق هم صحبتی با خدای قدرتمند و عزیزم هستم

    برگشتم به خدا گفتم خدایا این فلانی و فلانی نیستند که به من رزق و روزی مو میدن بلکه شما هستی که داری رزق و روزی منو هر روز و همیشه به من میدی بعد شب که شد یک آیه ای از سوره هود برام فرستاد که توی اون آیه خدا گفت:

    وَمَا مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا ۚ کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ (آیه 6 هود)

    و هیچ جنبده ای در زمین نیست مگر اینکه روزیِ او برخداست، و [او] قرارگاه واقعی و جایگاه موقت آنان را می داند؛ همه در کتابی روشن ثبت است

    دقیقاً شبش خدا این آیه رو به من نشون داد که در تایید همون حرفی بود که من چند ساعت قبلش داشتم به خودش می گفتم

    اینکه خدایا تویی که داری به من پول میدی

    تو هستی که داری آب و غذای منو میدی

    بخاطره اینکه فقط شمایی که قدرت داری و منو خلق کردی و داری هدایتم میکنی

    مگه میشه آدم با وجود یک همچین نیروی قدرتمندی که هر لحظه تاکید میکنم هر لحظه با ماست و داره کارها رو برامون انجام میده و هر چیزی که لازم باشه رو به ما میگه ، سختی بکیشیم!!!

    اگر توی بعضی از چیزها مثل بخشی از کدنویسی هام سختی کشیدم فقط بخاطر اینکه من میخواستم با عقل پوک خودم اون مسئله ای رو که راه کارش رو نمیدونستم حل کنم

    در حالیکه چطوره اینقدر راحت خدا بدون اینکه من کاری کنم مشتری برای من فرستاد!!

    خب معلومه که توانایی هر کاری رو داره

    هر کاری یعنی هر کارررررری

    چیزهایی که حتی فکرشم نمیتونم کنم

    یعنی واقعاً آدم با این خدا احساس بی نیازی بهش دست میده بخاطره اینکه اینقدر خدا نامحدوده که وقتی بهش فکر میکنم که همچین نیرویی داره با من زندگی میکنه ، دیگه احساس محدودیتی وجود نداره بابت همین هم هستش که جریان جهان ، جریان فراوانی و ثروت و سلامتی هستش 

    اگر هم توی یه زمان هایی در یک قسمت هایی از زندگیم سختی میکشم در اصل من دارم با افکار خودم در جهت مخالف این جریان روبه رشد و بهبود دائمی حرکت میکنم

    استاد توی این فایل گفتش که ویژگی های خدارو هر روز برای خودتون بگید و تکرارش کنید

    این چیزیه که خیلی وقته به من الهام شده بود که اینکارو کنم و من از همون موقع هر روز دارم به خودم و خدا میگم که خدایا تو چیزهایی رو میدونی که من نمیدونم

    چون شما هستی که علم و آگاهیت نامحدوده

    من هر چیزیم بدونم و انجام میدم شما هستی که با آگاهی های نامحدودت داری به من میگی وگرنه من که چیزی از خودم ندارم

    بزرگترین افتخار من توی زندگیم اینه که خدا با اون قدرتی که داره و آگاهی نامحدودش داره تک تکِ چیزهایی که توی زندگیم هست رو انجام میده ، اینکه اگر چیزی رو نمیدونم یک منبعی از علم و آگاهی نامحدودی دارم که به من داره میگه هر چیزی رو که باید بدونم

    چی از این خوشایند تر که من با بالاترین قدرت جهانیان  در ارتباط هستم

    من دیگه اصلاً احتیاجی به کسی ندارم

    هر کسی هم وارد زندگیم میشه خداست که داره وارد زندگیم میکنه و تنها کسی که داره منو به سمت خواسته هام هدایتم میکنه فقط و فقط ربّ هدایتگرم هستش

    خدایا

    ربّ وهابم

    با تمام وجودم می پرستمت و فقط و تنها فقط از خودت کمک میخوام چون فقط و تنها فقط شما هستی که توانایی نامحدود در انجام دادن هر کاری رو داری ، اون موقع دیگه همه چیز میشه لَهُ کُنْ فَیَکُونُ

    فقط کافیه لب تر کنم

    تو همه کار کردی و تا الان هم و از این به بعدش هم همه کار میکنی

    چون فقط لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِیهِنَّ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
  2. -
    Hootan گفته:
    مدت عضویت: 2531 روز

    سلام

    منظور از فرکانس خداوند چیست

    “فرکانس خداوند” چیزی بیش از یک مفهوم است؛ این یک ریتم بی‌پایان از وجود است که همه‌ی جهان را در برگرفته و هر ذره از این هستی را با خود به اوج می‌برد. این فرکانس نه تنها به دنیای بیرونی، بلکه به عمق‌ترین لایه‌های درون انسان‌ها نفوذ می‌کند، جایی که می‌توانند با حقیقتی که به‌شکلی فراتر از ذهن و زمان است، ارتباط برقرار کنند. فرکانس خداوند، مانند صدای بی‌صدا و بی‌کران، همان ارتعاشی است که تمامی کائنات و اراده‌های الهی را به هم می‌پیوندد و به یک هماهنگی بی‌نظیر می‌رساند.

    این فرکانس چیزی فراتر از یک انرژی است؛ آن یک نیروی حیات‌بخش است که از مرکز هستی برخاسته و به همه‌چیز حیات و معنا می‌بخشد. این فرکانس به انسان‌ها اجازه می‌دهد تا از تمامی آشوب‌ها و درگیری‌های دنیوی رها شوند و در سکوت و سکون خود، حقیقت عمیق الهی را لمس کنند. وقتی فرد به این فرکانس می‌رسد، دیگر زمان و مکان برای او معنی ندارند. او در حال و هوای لحظه‌ی حال زندگی می‌کند و هر نفس، هر فکر و هر عمل او از یک سرچشمه‌ی بی‌پایان و نورانی نشأت می‌گیرد.

    فرکانس خداوند، فرکانس آگاهی است؛ آگاهی‌ای که انسان را به آن‌چه که همیشه بوده و خواهد بود، آشنا می‌سازد. این فرکانس، انسان را به تجربه‌ی بیداری روحانی می‌برد، جایی که خود را نه به‌عنوان موجودی منفصل از خداوند، بلکه به‌عنوان بخشی از یک کل بی‌پایان می‌یابد. در این حالت، فرد هیچ‌گونه شک، ترس یا تضادی نمی‌بیند، بلکه تنها درک عمیق از عشق، حقیقت و وحدت با هستی را تجربه می‌کند.

    این فرکانس نه تنها روح انسان را با خداوند یکپارچه می‌کند، بلکه او را به تغییر و تحول درونی سوق می‌دهد. در این ارتعاشات، انسان از هرگونه جهل و محدودیتی رها می‌شود و به خودشناسی و آگاهی کائناتی دست می‌یابد. در هر حرکت و کلمه‌ی او، انعکاس نیروی بی‌پایان و نامحدود خداوند به وضوح دیده می‌شود. در این فرکانس، همه‌چیز به شکلی شفاف و روشن می‌آید، به‌گونه‌ای که انسان با تمام وجود درک می‌کند که همه‌چیز از خداوند است و در نهایت به سوی او باز می‌گردد.

    فرکانس خداوند، حقیقتی است که در سکوت و در لحظات عمیق درون انسان فاش می‌شود. این فرکانس مانند یک جریان بی‌پایان از نور و حقیقت است که به انسان این فرصت را می‌دهد تا از تاریکی‌های ذهن و دل رها شود و به روشنایی و آگاهی نامحدود وصل شود. این همان پیوند معنوی است که می‌تواند زندگی فرد را به معنای واقعی کلمه دگرگون کند و او را به بالاترین سطح از هماهنگی با خداوند و کائنات برساند.

    مثال:

    یکی از افرادی که می‌توان او را نمونه‌ای از کسی دانست که فرکانس خداوند را درک و تجربه کرده است، دکتر مصطفی چمران است. او از شخصیت‌های برجسته‌ی ایران که تحصیلات عالی خود را در زمینه مهندسی برق و فیزیک در آمریکا گذرانده است در دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به عنوان وزیر دفاع در کابینه موقت دولت موقت ایران بود او در دوران جنگ تحمیلی فعالیت داشت و همواره زندگی‌اش بر پایه ایمان عمیق به خداوند و ارتباط مستمر با او شکل می‌گرفت. او در تمامی مراحل زندگی‌اش، از عرصه‌های علمی و اجتماعی گرفته تا جنگ و مبارزه، به گونه‌ای عمل کرد که نشان‌دهنده‌ی تجربه‌ی آگاهی الهی و فرکانس خداوند بود. او همواره در تصمیماتش به توکل به خدا و حرکت در راستای اراده‌ی الهی تأکید می‌کرد و این ویژگی باعث شد که در شرایط سخت، همچون جنگ، دست به اقدامات الهام‌بخشی بزند که از عمق ایمان و ارتباط با خدا نشأت می‌گرفت.

    این آیه‌ را می‌توان با مفهوم فرکانس خداوند پیوند داد

    “وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ”

    “هر کس تقوا پیشه کند، خداوند برای او راهی برای رهایی فراهم می‌کند و از جایی که گمان نمی‌برد، روزی می‌دهد.” (سوره طلاق، آیه 2)

    این آیه به‌ وضوح اشاره به رابطه‌ی انسان با خداوند دارد، که همانند فرکانس الهی است. هنگامی که فرد در مسیر تقوا و هدایت الهی حرکت می‌کند، خداوند او را به مسیرهای نو و فرصت‌هایی هدایت می‌کند که از نظر عقل انسانی غیرقابل پیش‌بینی است. دکتر چمران به عنوان یک شخصیت موفق و الهام‌بخش در تاریخ معاصر ایران، تجربه‌ی این نوع از هدایت الهی را در زندگی خود داشته است. او همواره با ایمان و توکل به خداوند، نه تنها در مواجهه با مشکلات و چالش‌ها، بلکه در مسیری که انتخاب کرده بود، به‌عنوان راهی که به هدایت الهی متصل است، حرکت می‌کرد.

    دکتر چمران در بسیاری از سخنان و اقداماتش از این حقیقت سخن می‌گفت که انسان وقتی به خداوند متصل است، دیگر در دنیای مادی و محدودیت‌ها نمی‌ماند. او به‌طور مداوم از خداوند راهنمایی می‌خواست و در دل مشکلات، به یاد خداوند و توکل بر او می‌پرداخت. این همان تجربه‌ای است که درک فرکانس خداوند به همراه دارد؛ انسانی که با آگاهی و درک عمیق از اراده الهی، توانسته است در مسیر رشد و تعالی حرکت کند و در لحظات بحرانی، خداوند او را به سوی راه‌های غیرمنتظره هدایت کرده است.

    چنان‌که در آیه آمده است، وقتی انسان به خداوند تقوا می‌ورزد و درک عمیق‌تری از حقیقت خداوند پیدا می‌کند، در لحظات حساس زندگی، او را از جایی که نمی‌داند، یاری می‌کند. این همان تجربه‌ی فرکانس خداوند است که در زندگی دکتر چمران به وضوح دیده می‌شود.

    چه زمانی به فرکانس خداوند دسترسی داریم؟

    دسترسی به فرکانس خداوند، یک فرآیند بی‌زمان و بی‌مکان است که به معنای درک و تجربه حضور مطلق، هماهنگی و اتحاد با حقیقتی فراتر از هر محدودیتی است. این فرکانس نه از طریق جستجوی بیرونی و تلاش‌های عقلانی بلکه از طریق یک نوع «گشایش درونی» حاصل می‌شود. زمانی که انسان از تمامی قالب‌ها و مرزهای ذهنی خود عبور کند و به اصل وجودی خود بازگردد، در آن لحظه فرکانس خداوند خود را در وجودش می‌یابد.

    این تجربه، همانند یک شگفتی غافلگیرکننده است که در سکوت مطلق، در دل شب یا در لحظاتی از عمیق‌ترین تلاش‌ها و رنج‌ها رخ می‌دهد. فرکانس خداوند نه یک مکان است، نه یک زمان، بلکه یک حالت از «حضور ناب» است که در آن انسان دیگر خود را جدا از هستی نمی‌بیند. در این لحظات، تمام کثرت‌ها و تفاوت‌ها از میان می‌روند و تنها یگانگی و وحدت با خداوند و کائنات باقی می‌ماند. انسان در این لحظات می‌داند که دیگر هیچ چیزی از او جدا نیست و او در یک جریان بی‌پایان و آگاهانه از حقیقت الهی در حال حرکت است.

    دسترسی به این فرکانس بیشتر به معنای «فراموش کردن خود» و «دریافت خدا» است. هر گامی که انسان در مسیر خودشناسی و رهایی از اندیشه‌های محدود برمی‌دارد، هر لحظه که به درون خود بازمی‌گردد و از تمامی وابستگی‌های مادی و فکری رها می‌شود، نزدیک‌تر به این فرکانس می‌شود. در واقع، این فرکانس همانند یک هارمونی بی‌پایان است که تنها وقتی انسان با تمام وجود در درون خود به آن گوش می‌دهد و از خود عبور می‌کند، می‌تواند آن را درک کند.

    زمانی که انسان در این فرکانس قرار می‌گیرد، دیگر از مفاهیم و تقسیمات دنیوی خبری نیست. تمامی سوال‌ها به پاسخ‌های خالص تبدیل می‌شوند و قلب انسان از آنچه که جز عشق، حقیقت و هدایت الهی است، بی‌نیاز می‌شود. این فرکانس، در حقیقت، حضور «خداوند در درون» است و انسان در آن لحظه به یاد می‌آورد که از آغاز آفرینش تا انتهای آن، همواره در آغوش خداوند بوده است.

    مثل :

    یکی از افرادی که به «فرکانس خداوند» دست یافت و آن را درک کرد، استیو جابز، بنیان‌گذار اپل، است. جابز در مسیر زندگی‌اش با تجربه‌های فراوان، به نوعی «گشایش درونی» رسید که باعث شد تا تفکراتش از مرزهای عقلانی و مادی فراتر رود. او به شدت به اتصال معنوی و درک عمیق حقیقت ایمان داشت و این باور را در طراحی محصولات اپل، به ویژه در زمینه تجربه کاربری، به‌خوبی منعکس کرد.

    جابز باور داشت که در هر مرحله از زندگی‌اش باید از «خود» عبور کند تا به حقیقت ناب و واقعی دست یابد. او بارها به «مراقبه»، «مدیتیشن» و درک خداوند از طریق ساده‌سازی و توجه به جزئیات اشاره کرده بود. درک او از حقیقت الهی باعث شد که اپل از یک شرکت کوچک به یکی از بزرگ‌ترین و تاثیرگذارترین برندهای جهان تبدیل شود. او در واقع با دسترسی به این فرکانس، توانست نه تنها تکنولوژی را دگرگون کند، بلکه جهان را با محصولات و فلسفه‌اش تحت تأثیر قرار دهد

    می‌توان مفهوم دسترسی به فرکانس خداوند را در (سوره الطلاق آیه 2)

    به وضوح دید

    “وَمَن یَتَّقِ اللَّـهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ”

    “و کسی که تقوی‌الله پیشه کند، خداوند برای او راهی از دشواری‌ها فراهم می‌سازد و از جایی که نمی‌داند به او روزی می‌دهد.”

    این آیه به اهمیت تقوی و ایمان به خداوند اشاره دارد. کسانی که در مسیر تقوا حرکت می‌کنند، در لحظات دشوار زندگی به کمک خداوند دست می‌یابند و از جاهایی که نمی‌دانند، برکات و روزی‌های الهی به آنها می‌رسد. استیو جابز نیز با درک عمیق از تقوا و حقیقت الهی توانست از راه‌های ناشناخته، ایده‌ها و نوآوری‌هایی خلق کند که دنیای تکنولوژی و سبک زندگی مردم را تغییر داد. او به طور عملی درک کرد که خداوند از جایی که نمی‌داند، به انسان برکت می‌دهد و این برکت‌ها را در قالب محصولات انقلابی به جهان عرضه کرد.

    این آیه و زندگی استیو جابز به خوبی نشان می‌دهد که با «تقوا» و «اتصال به حقیقت»، می‌توان به گشایش‌هایی دست یافت که نه تنها فرد بلکه جامعه را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

    چه جنسی از توجه، ما را به فرکانس خداوند نزدیک تر می کند؟

    توجهی که ما را به فرکانس خداوند نزدیک‌تر می‌کند، توجه‌ای است که از قلبی کاملاً صاف و خالی از تمایلات دنیوی برمی‌خیزد. این توجه زمانی واقعی است که ما در هر لحظه از زندگی، خود را به عنوان بخش کوچکی از یک کل عظیم و متصل به خداوند ببینیم. وقتی تمرکز خود را از نگرانی‌ها و آرزوهای شخصی برداریم و در عوض، در لحظه حال و در هماهنگی با خواست الهی قرار بگیریم، آن‌گاه فرکانس خداوند را در زندگی خود احساس می‌کنیم.

    این نوع توجه به خداوند، زمانی به اوج می‌رسد که دیگر به نتیجه و دستاوردهای دنیوی فکر نمی‌کنیم. در واقع، توجه ما به خداوند باید خالی از هرگونه انتظار باشد. ما به جای اینکه در پی چیزهایی باشیم که برای خود می‌خواهیم، فقط و فقط در پی انجام آنچه که رضایت خداوند را به همراه دارد، گام برمی‌داریم. این نوع توجه، توجه‌ای است که در آن، ما به صورت عملی و بی‌وقفه در هر عمل، از کوچک‌ترین کارها تا بزرگ‌ترین تصمیم‌ها، اراده الهی را در نظر می‌گیریم.

    وقتی از نیاز به تایید یا موفقیت‌های فردی رها می‌شویم و فقط به دنبال حقیقت و رضایت الهی می‌رویم، فرکانس خداوند به طور طبیعی در زندگی ما جریان پیدا می‌کند. این توجه، یک فرآیند پیوسته و در لحظه است که باعث می‌شود ما در هر شرایطی، چه خوب و چه بد، به آرامش و هماهنگی با کائنات دست پیدا کنیم. در این حالت، خداوند خود را در تمام جزئیات زندگی به ما نشان می‌دهد و ما به فرکانس او نزدیک‌تر می‌شویم.

    مثال:

    یک مثال برجسته از فردی که به فرکانس خداوند نزدیک‌تر شد و از این درک بهره‌برداری عظیمی کرد، اَملیا ارهارت، یکی از بزرگ‌ترین و معروف‌ترین زنان خلبان در تاریخ است. ارهارت در دوره‌ای زندگی کرد که برای زنان محدودیت‌های بسیاری وجود داشت، اما او توانست با پشتکار و شجاعت خود بسیاری از مرزهای اجتماعی و انسانی را بشکند.

    اما چیزی که ارهارت را از سایرین متمایز کرد، توجه واقعی و خالص او به هدفش بود. او هیچ‌گاه به دنبال شهرت و موفقیت‌های دنیوی نبود، بلکه به چیزی بالاتر و وسیع‌تر از آن‌ها، یعنی تحقق آرمان‌ها و تحقق یک هدف انسانی و جهانی، توجه داشت. ارهارت همواره در جست‌وجوی تحولی بزرگ‌تر بود؛ او می‌خواست ثابت کند که انسان‌ها می‌توانند محدودیت‌ها را پشت سر بگذارند و به جلو حرکت کنند، نه تنها برای خود، بلکه برای انسانیت جمعی. این نگرش به او کمک کرد تا نه تنها در عرصه خلبانی موفق شود، بلکه به جهانیان درس شجاعت، پیگیری هدف و درک عمیق‌تری از توانایی‌های انسان‌ها بدهد.

    در واقع، ارهارت با گام‌های خود، نشان داد که وقتی توجه ما به کارهای انسانی و بلندتر از تمایلات دنیوی معطوف باشد، فرکانس خداوند در کارهای ما جریان پیدا می‌کند و نتایج شگرفی به بار می‌آورد. در این مسیر، او بدون هیچ‌گونه انتظار برای تایید یا جایزه‌های شخصی، تنها به تحقق هدف‌هایش و خدمت به بشریت فکر می‌کرد.

    یکی از آیات قرآن که می‌تواند با این مفهوم پیوند خورده و آن را توضیح دهد، آیه 256 سوره بقره است:

    “لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.”

    “در دین هیچ اجباری نیست، زیرا هدایت از گمراهی روشن شده است. پس کسی که به طاغوت کفر بورزد و به خدا ایمان آورد، قطعاً به دستاویزی استوار و محکم چنگ زده است که هیچ‌گاه از هم نمی‌گسلد و خداوند شنوا و داناست.”

    این آیه به این اشاره دارد که فرد باید آزادانه از دل و ایمان خود راه درست را برگزیده و از آراء نادرست و منحرف فاصله گیرد. چنین فردی به خداوند اعتماد کرده و در مسیر الهی گام برمی‌دارد. اَملیا ارهارت نیز درست همان‌طور که در مسیر بلند پروازی خود حرکت کرد، در پی حقیقت و دستاوردی بزرگتر از دستاوردهای فردی بود. او مانند کسی که به ایمان خود در مسیر الهی گام می‌زند، با توجه به یک هدف والاتر از نفع شخصی، فرکانس الهی را در زندگی خود به جریان انداخت و موجب ایجاد تغییراتی شگرف در جهان شد.

    در این مسیر، همانطور که آیه قرآن بیان می‌کند، توجه واقعی به هدف و اراده الهی، بدون در نظر گرفتن نتیجه‌های دنیوی و تاییدات اجتماعی، موجب می‌شود که فرد به حقیقت نزدیک‌تر شود و زندگی‌اش برای دیگران نیز منبع خیر و برکت گردد.

    چه جنسی از باور، ما را نسبت به خداوند متوکل می کند؟

    برای اینکه به توکل واقعی برسیم، باید باورهایی داشته باشیم که ساده، شفاف و ریشه‌دار باشند و احساس قلبی ما را متحول کنند. این باورها می‌توانند به شکل زیر روشن‌تر و متفاوت‌تر باشند:

    1. خداوند تنها قدرت حقیقی است

    هیچ نیرویی در جهان بدون اجازه خداوند قادر به عمل نیست. هر چیزی که در زندگی ما اتفاق می‌افتد، از کوچک‌ترین لحظه‌ها تا بزرگ‌ترین تصمیمات، تحت کنترل اوست. این باور، ما را از ترسیدن از انسان‌ها یا شرایط آزاد می‌کند. اگر تنها قدرت واقعی با ماست، دیگر نیازی به نگرانی نیست.

    2. خداوند همیشه در حال انجام بهترین‌ها برای ماست

    حتی اگر چیزی برخلاف خواسته‌مان اتفاق بیفتد، باید بدانیم که پشت آن حکمتی است. خداوند هیچ‌گاه چیزی را بدون دلیل به ما نمی‌دهد یا از ما نمی‌گیرد. او مانند باغبانی است که هر لحظه در حال مراقبت از باغ زندگی ماست؛ هرس می‌کند تا شکوفایی بیشتر شود.

    3. ما نمی‌توانیم همه چیز را بفهمیم، اما خداوند می‌فهمد

    زندگی مثل یک پازل است و ما فقط یک قطعه از آن را می‌بینیم. خداوند تصویر کامل را می‌بیند و می‌داند چه چیزی در نهایت به نفع ماست. این باور به ما آرامش می‌دهد که نیازی نیست همه چیز را کنترل یا توضیح دهیم؛ کافی است به او اعتماد کنیم.

    4. خداوند نزدیک‌تر از تصور ماست

    او فقط خالق جهان نیست؛ او در قلب ماست، در نفس‌های ما، در هر کلمه‌ای که می‌گوییم. این نزدیکی به ما یادآوری می‌کند که هیچ لحظه‌ای بدون حضور او نیست. حتی در سخت‌ترین زمان‌ها، او کنار ماست و ما را به آرامش دعوت می‌کند.

    5. خداوند منبع بی‌پایان است

    ما نیازمند چیزی یا کسی در این دنیا نیستیم، زیرا خداوند منبع همه‌چیز است. وقتی باور کنیم که او رزق‌دهنده، شفا‌دهنده، و پاسخ‌دهنده واقعی است، دیگر احساس کمبود نمی‌کنیم و به جای ترسیدن از آینده، به رحمت بی‌پایان او توکل می‌کنیم.

    6. زندگی یک مدرسه است و خداوند معلم مهربان ماست

    هر سختی، هر خوشحالی، هر موفقیت و هر شکست، درسی از جانب خداوند است. او می‌خواهد ما یاد بگیریم، رشد کنیم و به بهترین نسخه خود تبدیل شویم. این نگاه به زندگی، سختی‌ها را قابل تحمل و حتی الهام‌بخش می‌کند.

    7. خداوند هرگز ما را تنها نمی‌گذارد

    ما ممکن است خودمان را فراموش کنیم، اما خداوند هرگز ما را فراموش نمی‌کند. وقتی باور کنیم که او همیشه مراقب است، قلب‌مان از اضطراب رها می‌شود و به جای احساس ضعف، به قدرت او تکیه می‌کنیم.

    این باورها، ساده و عمیق‌اند. آن‌ها ما را دعوت می‌کنند که به جای جنگیدن با جریان زندگی، به خداوند اجازه دهیم زندگی ما را هدایت کند. نتیجه آن آرامشی است که فقط در سایه توکل واقعی به خداوند به دست می‌آید.

    مثال:

    محمدعلی کلی، قهرمان افسانه‌ای بوکس جهان، نمونه‌ای روشن از توکل به خداوند و اعتماد به قدرت اوست. او نه تنها به عنوان یک ورزشکار، بلکه به عنوان فردی که در اوج موفقیت‌هایش به خداوند توکل کرد، شناخته می‌شود. کلی زمانی که به اسلام گروید و نام خود را از “کاسیوس کلی” به “محمدعلی” تغییر داد، اعلام کرد:

    “من به خدایی توکل دارم که مرا خلق کرده است، او مرا به اینجا رسانده و مرا راهنمایی خواهد کرد. هر پیروزی که به دست می‌آورم، برای جلال اوست.”

    او باور داشت که خداوند تنها قدرت حقیقی است و به همین دلیل، در برابر ظلم‌ها و چالش‌های زندگی‌اش (از جمله مبارزه با تبعیض نژادی و ممنوعیت موقت از بوکس به دلیل امتناع از خدمت در جنگ ویتنام) ایستادگی کرد. ایمان او نه تنها زندگی خودش را متحول کرد، بلکه به میلیون‌ها نفر در سراسر جهان الهام بخشید.

    یکی از آیات قرآن که می‌تواند با مفهوم با توکل و قدرت الهی تنیده است و آن را توضیح میدهد،

    (الطلاق: 3)

    وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ

    “و هر کس بر خدا توکل کند، خدا او را کافی است.”

    این آیه یادآوری می‌کند که خداوند برای کسانی که به او اعتماد کنند، کافی است و نیاز به هیچ قدرت دیگری نیست. محمدعلی کلی نیز با اعتماد به همین اصل الهی، توانست در برابر هر چالشی بایستد و به نماد ایمان، توکل، و قدرت درونی تبدیل شود. این آیه نشان می‌دهد که با توکل به خداوند، حتی سخت‌ترین شرایط می‌توانند به پیروزی‌های بزرگ تبدیل شوند.

    محمدعلی کلی به ما می‌آموزد که توکل به خداوند نه تنها یک ابزار برای آرامش است، بلکه نیرویی است که می‌تواند مسیر زندگی را به سوی موفقیت و بزرگی هدایت کند.

    چه جنسی از باور، دسترسی ما به هدایت های خداوند را باز نگه می دارد؟

    باورهایی که دسترسی به هدایت‌های خداوند را باز نگه می‌دارند، ویژگی‌هایی دارند که ارتباط مستقیم با توحید، تسلیم، و اعتماد به خداوند دارند. این باورها عبارت‌اند از:

    1. باور به ربوبیت و حکمت خداوند:

    باور کنید که خداوند بهترین هدایت‌گر و صاحب اختیار زندگی شماست. این اعتقاد که خداوند همیشه خیر و صلاح شما را می‌خواهد، درهای هدایت را باز نگه می‌دارد.

    2. باور به تسلیم و توکل:

    وقتی به خداوند تسلیم باشید و امور را به او واگذار کنید، از وابستگی به دنیا و دیگران آزاد می‌شوید و می‌توانید هدایت او را در قلب خود دریافت کنید.

    3. باور به عشق و محبت خداوند:

    دوست داشتن خداوند و حس قدردانی از او، ارتباط شما را با هدایت الهی تقویت می‌کند.

    4. باور به رشد و پیشرفت:

    ایمان داشته باشید که خداوند برای شما مسیر رشد و تعالی را مهیا کرده و با کار کردن بر روی خود، همیشه شما را یک قدم به نور و رحمت او نزدیک‌تر می‌کند.

    5. باور به نظم و قانونمندی کیهانی:

    خداوند جهان را بر اساس قوانین دقیق و کامل آفریده است. درک و تبعیت از این قوانین در تمام جنبه‌های زندگی، درک هدایت الهی را آسان‌تر می‌کند.

    6. باور به شکرگزاری:

    شکر نعمت‌های خداوند، چه کوچک و چه بزرگ، راه را برای دریافت بیشتر هدایت‌های او باز می‌کند.

    7. باور به انعطاف‌پذیری و یادگیری:

    باور کنید که خداوند از طریق سختی‌ها و چالش‌ها نیز شما را هدایت می‌کند و هر اتفاقی حاوی درسی از سوی اوست.

    8. باور به نیاز به خداوند:

    بپذیرید که شما بدون هدایت خداوند ناتوان هستید و همواره فقیر به اویید. این احساس نیاز، درهای حکمت الهی را به روی شما باز نگه می‌دارد.

    اگر این باورها را تقویت کنید، هدایت الهی همچون چراغی روشن در مسیر زندگی شما باقی خواهد ماند.

    مثال:

    یکی از نمونه‌های برجسته از افرادی که با باورهای خود دسترسی به هدایت‌های خداوند را باز نگه داشته‌اند و از آن بهره برده‌اند، مالکوم ایکس است. مالکوم ایکس، رهبر حقوق بشر و فعال اجتماعی آمریکایی، در طول زندگی‌اش با چالش‌ها و بحران‌های متعددی روبه‌رو بود، اما باورهای مذهبی و معنوی عمیق او به هدایت الهی همواره به او قدرت و استقامت می‌بخشید.

    مالکوم ایکس پس از گذراندن سال‌ها در زندان، با تغییرات عمده‌ای در دیدگاه‌هایش مواجه شد و در نهایت به دین اسلام گروید. او در طول مسیر معنوی‌اش به شدت به هدایت خداوند اعتقاد داشت و معتقد بود که تمام تحولات زندگی‌اش نتیجه‌ای از هدایت الهی بوده است. ایمان به حضور مداوم خداوند و تسلیم در برابر خواست او به او این قدرت را می‌داد تا در برابر سخت‌ترین شرایط زندگی با ایمان و آرامش پیش برود و در نهایت تاثیرات عظیمی در جامعه آمریکا و جهان بگذارد.

    در قرآن نیز، به‌طور آشکار اشاره‌ای به هدایت الهی و ارتباط مستمر انسان با خداوند وجود دارد. آیه‌ای که این مفهوم را به‌خوبی تبیین می‌کند، آیه 111 سوره آل‌عمران است:

    “قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنِ أَسْلَمَ وَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ”

    “بگو که هدایت خداوند، همان هدایت واقعی است و من دستور یافته‌ام که اولین کسی باشم که تسلیم می‌شود و از مشرکین نباشم.”

    این آیه نشان می‌دهد که هدایت واقعی فقط از خداوند است و هر کس که در مسیر هدایت الهی قرار گیرد، در حقیقت به حقیقتی بزرگ‌تر و روشن‌تر از هر چیزی پی می‌برد. مالکوم ایکس نیز با پذیرش هدایت الهی و تسلیم در برابر خداوند، توانست به فهم عمیقی از حقیقت دست یابد و نه تنها زندگی خود، بلکه زندگی میلیون‌ها نفر را تغییر دهد.

    در نتیجه، باور به هدایت الهی، تسلیم در برابر خواست خداوند و ایمان به حکمت بی‌پایان او می‌تواند به انسان این قدرت را بدهد تا به بالاترین سطح از رشد شخصی و اجتماعی دست یابد و تاثیرات عظیمی در جهان به‌وجود آورد.

    الهام عمیقی که اخیراً دریافت کردم را می‌خواهم با شما به اشتراک بگذارم تا باورهای شما نیز تقویت شود.

    من در یک کشور دیگر زندگی می‌کنم و با افرادی از کشورهای مختلف همکار و دوست هستم. روز یکشنبه تعطیل بود و در حالی که در کنار دوستانم بودم و تعطیلات را سپری میکردم اما در حال نوشتن کامنت بودم، به طور ناخودآگاه به دوستانم نگاه کردم و به مقایسه وضعیت و شرایط آنها پرداختم. به ذهنم آمد که این دوستم از پرتغال است، کشوری اروپایی که احترام زیادی دارد؛ این یکی از ایتالیا است که باز هم در جهان اعتبار زیادی دارد؛ دیگری از آلمان است که صدرنشین اروپا است؛ این دوستم از نروژ است که در اروپا محبوبیت زیادی دارد؛ و یکی هم از کانادا، کشوری معتبر در قاره آمریکا. تا اینکه رسیدم به خودم و گفتم: «من هم که یک ایرانی هستم، کشورم وضعیتی ضعیف دارد، اوضاع داخلی ما چنین است.»

    ناگهان، در یک آن، الهامی عمیق و روشن در ذهنم به وجود آمد. انگار چیزی از آسمان به زمین افتاده بود. خداوند در کمتر از یک ثانیه به من فرمود:

    «تو بهتری!»

    خداوند فرمود که برای من کشور، قاره، رنگ و پوست اهمیتی ندارد. برای من تنها ایمان مهم است. این پیام آنقدر واضح و شگفت‌آور بود که من کاملاً مبهوت شدم و آن لحظه احساس می‌کردم که در این جهان نیستم. پس از مدتی که به خود آمدم، آنقدر گریه کردم که دوستانم از من پرسیدند: «چی شده؟» و من گفتم: «هیچی نشده، یاد چیزی افتادم.» آنها که نمی‌دانستند در درون من چه اتفاقی افتاده است، اما من کاملاً می‌دانستم که خداوند چه عنایتی به من فرموده و چقدر لطف داشته است. برای لحظاتی گیج و حیران مانده بودم و یاد آن لحظه افتادم که استاد با خانم شایسته در سفارت فرانسه برای ویزا اقدام می‌کردند و خانم شایسته گفته بود: «خدایا من مدارک لازم برای ویزا را ندارم» و خداوند فرمود: «برای ویزا مدرک لازم نیست، ایمان لازم است.»

    الآن که این الهام را دریافت کردم، فهمیدم که وقتی تمرکز من روی این سوالات بود، در واقع در فرکانس خداوند قرار داشتم که این الهام را به من داد. این الهام تأیید بزرگی بود برای بودن من در فرکانس خداوند

    درس‌هایی که از این الهام گرفتم:

    خداوند قدرت توحید را نشان داد.

    خداوند اثر مخرب شرک را به من نشان داد.

    خداوند بودن در فرکانس خود را برای من روشن کرد.

    خداوند بهتر از هر کسی می‌داند که ما چه می‌خواهیم.

    و اینکه خداوند واقعا دوستمان دارد.

    در نتیجه، به من آموخت که نباید به آینده ایران یا ضعف‌های خانوادگی تمرکز کنم، و اینکه نباید خود را با دیگران مقایسه کنیم. بلکه باید تمرکز خود را بر رشد و ایمان و اتصال به خداوند قرار دهیم، چون او بهترین هدایت را برای ما دارد.

    همیشه هر لحظه در فرکانس خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
    • -
      فرهاد بابایی گفته:
      مدت عضویت: 2528 روز

      سلام مجدد برشما دوستت مهربان

      وبینهایت سپاس از خدای مهربان واستاد گرانقدر وخانم شایسته ی مهربان

      باآنکه دقیقا یک ماه پیش این کامنت رو خونده بودم

      والان دوباره خوندم انگار اولین بار بود میخوندم

      واییی خدای من چقدر زیبا نوشتی چقدر من این روز ا ازاین جنس حرفا نیاز دارم

      واقعا ممنونم

      البته استاد هم این روزا دقیقا حرف دل منو میزند

      واقعا سپاسگزارم

      باتمام وجودم سپاسگزارم

      شاد وسلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سمانه گفته:
      مدت عضویت: 1149 روز

      سلام هوتن عزیز

      سپاسگزارم بابت کامنت ارزشمندتون،باور های بسیار خوبی رو برام یادآور شدین،همراه با مثال های فوق العاده …

      و اما الهامی که دریافت کردید…

      چقدر حضور خدا رو احساس کردم،چقدر ایمانی که به خداوند دارید رو احساس کردم،امیدوارم منم روز به روز ایمان و توکلم به خداوند بیشتر و عمیقتر بشه.

      من هم مثل شما این لحظات رو تجربه کردم،خیلی آرامش بخشه،دلت میخواد تو تنهایی خودت زار زار گریه کنی،گریه ی خوشحالی و حال خوب ،اصلاً دلت نمیخواد از این حال و هوا بیای بیرون،انگار دیگه هیچ کاری تو دنیا نداری جز اینکه با خدا باشی و ازش آرامش بگیری….

      باز هم سپاسگزارم که این تجربه ی زیباااااا رو برامون نوشتین دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2504 روز

      به نام خداوند جان آفرین

      سلام و درود

      چقدر کامنت شما عالی بود ممنون

      وقتی می خواندم و دلیل موفقیت افراد را از دیدگاه توکل و باور به خداوند نوشته بودید خیلی بیشتر درک کردم

      باورها و دلیل باور ها را نوشته بودید

      و آنجا که بهت الهام شد که تو بهترین هستی و بین دوستان اشک ریختی

      ناگهان بینظیر بودنت احساس شد

      همینکه در مسیر شناخت جهان و قوانین و خداوند هستیم

      بینظیر هستیم

      و تو به درک بهتر عالی عمل کردی

      بهت تبریک میگم

      شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      فرهاد بابایی گفته:
      مدت عضویت: 2528 روز

      سلام بر شما دوست عزیز لذت بخش ترین کامنت بود که خوندم

      چون این روزا به شدت درگیرم وتنها جایی که آرام میشوم سایت محبوب ومقدس عباسمنش هست وکارم فقط کامنت خوندن هست

      وچقدر لذت بردم از کامنت شما بی نهایت از شما سپاسگزارم

      فوق العاده بود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1036 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت بودن درمسیر هدایتش که نشانه اش احساس ارامش من است

    همین فایل به تنهایی هرکسی رو که باور کنه این اگاهی هارو ،میتونه اسون کنه برای اسونی ها

    یک فایل بینظیر

    چند تا نکته ای که الان مد نظرم هست رو اومدم بنویسم

    اول اینکه اون نگاهی که به خداوند داریم باعث میشه که همون طور خداوند رو دریافت کنیم

    این اگاهی ها یک پله بالاتر از باور عموم برای موفقیته

    استاد چقدر قشنگ گفتی که چرا من به جای اینکه بیام با نگاه تاب آوری برای خودم مسئله بتراشم که بخوام بیام حلشون کنم

    چرا من اون ادمی نباشم که بیاد این انرژی رو بزاره روی اینکه باورهاشو درمورد خداوند تقویت کنه ،چرا نیام روی ایمانم کار کنم ؟؟؟

    چرا نیام ورودی هایی و الگوهایی به ذهنم نشون بدم که به اسونی درمسیر هدایت حرکت کردن و به خواسته هاشون رسیدن ؟؟؟

    هر بار میتونه درکم از این اگاهی بهتر بشه که خداوند هر طوری باورش کنم به همون شکل در زندگی من کار میکنه

    تفکر باید زجر بکشی تا لایق بشی از کجا اومده ؟؟؟ از نگاه نادرست نسبت به خداوند

    از درک نادرست نسبت به خالق و رابطش با مخلوق

    وقتی که واقعا دیگران رو از زندگی حذف میکنیم خیلی موارد پذیرفتنش اسونتره و البته خیلی هام هستن که توی مسیر سخت حرکت میکنن و واقعا هم نمیخوان که بعدا برای شوآف بیان و به بقیه از بدبختیا و سختی و کم نیاوردناشون بگن ،اما خب چون این اشخاص پذیرفتن که تنها راهش همینه ،از همین مسیر ها دارن حرکت میکنن و شکست ها و ناراحتی ها و زجرها جزوی از مسیره و کاملا پذیرفتن

    اما وقتی که میایم این باور که خدا دوس نداره زجر بکشیم در مسیر رسیدن به خواسته

    خدا هر لحظه داره هدایت میکنه

    خدا میتونه کارهارو انجام بده اگر اجازه دهم

    خدا بیشتر از من میخواد که من شاد و ثروتمند و سلامت باشم

    خدا منبع رزق منبع سلامتی منبع شادی منبع عشقه و از ما بیشتر خواهان برطرف کردن نیازهای ماست و خواسته های ما

    خداوند میخواد که مقاومت های ذهنی رو بشکنیم و باورهای درست رو جایگزین کنیم تا دستش رو باز بزاریم برای هدایت نه که زجر بکشیم تا لایق بشیم

    خداوند میخواد که ما با کار کردن روی باورهامون با تعهد داشتن در مسیر تکرار این باورهای خالص و استمرار در عمل لایق درسافت نعمت ها و ثروت ها بشیم نه با پارو زدن درمسیر خلاف رودخونه

    کار کردن روی باورها به شدت نیازه

    اما نه زجر کشیدن نه سختی کشیدن

    اصن وقتی که موضوعی داره سخت پیش میره باید بهش شک کنیم ، چون وقتی که خداوند داره کارهارو انجام میده به سکل حیرت انگیزی کارها ساده پیش میره ، ولی برای خیلی ها طبیعیه که مدام درگیر حل مسئله باشن .

    حالا این مسائل از کجا پیش میاد مدام براشون ؟؟؟ این افراد چون باور دارن که تنها راهش همینه ، و چرا باور دارن که تنها راهش همینه ؟؟؟ به خاطر الگوهایی که دیدن ، این افراد به این ترتیب دارن فرکانس هایی به جهان ارسال میکنن و این پیغام و به جهان میدن با این باورها که : ببین مسیر موفقیت سخته no pain no gain و جهان هم در پاسخ میگه فرمانبردارم سرورم و دقیقا این نگاه باعث رخ دادن این تجربیات سخت میشه

    حالا فک کن من این باور رو تغییر بدم که اقا اگه من درمسیر هدایت باشم قدم های درست به من گفته میشه و من عمل میکنم و نتیجه میگیرم ، نیازی نیست که با باور زجر کشیدن برای لایق شدن خودمو گرفتار حل مسائل کنم و بخوام در حل مسائل سرسخت باشم

    من با باورهام دارم به جهان شکل میدم ،جهان شکل و غالبی نداره ،

    جهان شکلی از انرژیه و خداوند این قدرت رو به من داده که بدون محدودیت به این انرژی هر جوری که بخوام تغییر شکل بدم

    پس من دارم از این انرژی چجوری استفاده میکنم ؟؟؟

    ایا این انرژی رو با افکار مناسب راجب خالق ورب دارم جهت دهی میکنم به سمت اسونی ها و به سمتی که خداوند کارهارو انجام بده یا نه با دست خودم دارم جوری با باورهای نامناسب بهش جهت دهی میدم که همه بارو خودم بخوام به دوش بکشم مسائل حل کنم و به خداوند اجازه ی ورود ندم ویا زمانی اجازه ی ورود بدم که مسئله یا مشکل پیش اومده وبعد تاره دست به دعا بردارم .

    چرا نیام از همون اول تسلیم باشم ؟؟؟

    تسلیم این قانون که هر باور و هر نگاهی به خداوند داشته باشی همونطور دریافتش میکنی

    پس به نفعته باور کنی که خداوند میتونه کارهارو انجام بده

    چرا باور کنی ؟؟؟ چون خودش گفته برای تو فزونی میخواد ،هدایتت رو واجب کرده بر خودش ،چون نیاتشو نسبت به تو گفته در کتابش که خیرو خوبی میخواد برات ،عینه سلیمان میتواند بدون زجر به توام نعمت بده عین محمد و ابراهیم و مادر موسی و خوده موسی میتواند هدایتت کند اگر که تسلیم قوانینش باشیم و تسلیم قوانین بودن یعنی تسلیم خدا بودن

    واقعا چقدر مثال های فوق العاده ای زدین استاد ،اینکه درسته ترامپ به خیلی خواسته ها رسیده اما بسیاری از افراد به خواسته های بیشتری رسیدن بدون اینکه ورشکستگی های ترامپ رو تجربه کنن ، مثل مارک زاکربرگ مثل برانسون ،

    علت اینکه ترامپ با جنگ به خواسته هاش میرسه به این معنی نیست که راهش اینه به این معنیه که اون انتخاب کرده این راهو

    و اصن کاری نداریم که بخاطر جلب توجهه یا هر چی

    ما مسیر خودمون رو میریم و افتخارمون اینه که میتونیم متعهدانه و با قدرت بندگی الله رو بکنیم و بعد اگه کسی پرسید با افتخار بگیم که خداوند همه ی کارهارو انجام داد برامون

    آهااااااااای اشخاصی که اعتقاد دارید و افتخارتون اینه که سختی های زیادی رو تحمل کردید و ناامید نشدید و پیش رفتید و هزارتا چیزه دیگه ، بیاید یه یه هفته بندگی خدارو بکنید ببینم میتونید

    فک کردید کاره اسونیه کنترل ذهن و اعراض از ناخواسته ها و توجه به نکات مثبت اونم زمانی که هیچ ردی از هبود نیست به ظاهر

    فک کردید ایمان به غیب کاره هر کسیه ؟؟؟

    ایمان به اینکه فرکانس های ارسالی که نمیبینم دارن کارشونو انجام میدن کاره اسونیه ؟؟؟

    فک میکنید فانتزیه ؟؟؟

    نه بابا یه چنتا لول بیاید بالاتر باهم اختلاد کنیم دوکلمه ،فعلا از فازه اینکه بخواید خودتونو به دیگران ثابت کنید بیاید بیرون ،بعد تازه بشینیم راجب اسان شدن برای اسانی ها حرف بزنیم .

    استاد چقدر زیبا گفتی

    اینکه من به جای اینکه بگم هفت بار سرطان و شکست دادم بیام بگم من انقد اجازه دادم که انرژی خداوند در بدنم جاری باشه که مسئله ای پیش نیومده که بخواد حل بشه ،این باحاله به نظرم (تکرار قهرمانی از خوده قهرمانی سختتره ،چه ربطی داشت هههه)

    استاد سه بار فایل رو گوش دادم و تازه احساس میکنم که این باور زجر و سختی کشیدن یه کم شل شده تو ذهنم و بارها و بارها باید بمباران کنم ذهنمو با این فایل تا بریزه این سیمان باور محدود کننده و باورهای قشنگ راجب خداوند جایگزینشون کنم تا هدایتگر مسیرم اون باورهای قدرتمندکننده باشن

    الهی شکرت

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .

    درپناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
  4. -
    محمد دِرخشان گفته:
    مدت عضویت: 1925 روز

    به نام یگانه خالق جهان هستی

    سلام و عشق تقدیم اساتید عزیز خودم و دوستان هم فرکانسی ام در معبد خدایی

    به نسبتی که به خداوند قدرت میدیم و می دونیم با مسائل ما آشناست،خداوند به همون نسبت مسائل ما را حل میکنه

    خداوند همواره داره ما را هدایت میکنه ولی افرادی هدایت خداوند را دریافت می کنند که نزدیک باشن به فرکانس خدا کی به فرکانس خدا نزدیک میشیم؟ موقعی که قلبمون آرومه،حالمون خوبه،آرامش ذهنی داریم،ترس و نگرانی نداریم،احساس سپاسگزاری داریم،احساس اشتیاق در قلبمون بیشتر هست

    دیشب داشتم جلسه آخر قدم دوم را گوش میدادم حدود 2 ساعت و نیم بود.ولی آدم دلش نمیخواست اصلا این فایل تمام بشه از بس پر از آگاهی بود،پر از اطلاعات قرآنی بود دوستانی که دوره را دارن حتما توصیه میکنم یکبار دیگه فایل را گوش بدن،اونجایی که استاد فرمودن که جهان مثل محیط یک بازی ساخته شده و یک سری قوانین تغییر ناپذیر داره و ما به عنوان بازیگران این بازی با فکر و عملمون هر چیزی که طبق قوانین باشه را میتونیم خلق کنیم و اینطوری محیط،آدم ها،ماشین ها و ‌… چیزهای زندگیمون را خلق میکنیم و به نوعی می‌رسیم به جمله جهان پیرامون ما ساخته و پرداخته ذهن ما هست،و جمله انیشتین که میگه من میخوام فکر خدا را بخونم مابقی جزئیات هست،وقتی قوانین خدا را بفهمیم و بدونیم چطوری کار میکنه اونموقع است که انسان حکومت میکنه برای خودش، آن موقع اس که ابر و مه و خورشید در خدمتش هستن.

    خداوند آگاه هستش به نیازهای ما،خواسته های ما،خداوند بهتر از ما میدونه که ما چه نیازهایی داریم.و خداوند می‌خواهد که نیازهای ما را برطرف کنه، چون به این شکل جهان گسترش پیدا میکنه، خداوند میلیاردها ساله که خدایی میکنه ولی ما چندین دهه هست که بندگی میکنیم

    چی میشه که ما هدایت را دریافت میکنیم؟

    موقعی که باور داشته باشیم که خداوند داره هدایت میکنه،موقعی که ما توکل میکنیم به خداوند

    کی به خداوند توکل میکنیم؟

    موقعی که آرامش داریم،موقعی که خیالمون راحته که حواسش به ما هست

    زمان هایی که ما فقط روی قدرت خودمون و دیگران حساب میکنیم شکست میخوریم چون ما و بقیه قدرتی نداریم در مقابل قدرت خداوندگار بزرگ

    کل کاری که ما باید انجام بدیم اینکه ذهنمون را کنترل و اروم کنیم،با تمرکز روی داشته ها و نعمت هامون،با تمرکز روی خوبی های بقیه،با دیدن زیبایی های جهان هستی،با شاد بودن

    چی میشه که همواره ما آسون باشیم برای آسانی ها،همواره در حال دریافت نعمت های خدا باشیم

    موقعی که ما نگاهمون را به خدا عوض کنیم،موقعی که باور داشته باشیم که خداوند همواره به ما نزدیک هست و با ماست،از رگ گردن به ما نزریکتر هست

    همین باوری که خدا به ما نزدیکتر از رگ گردن هست یعنی جزئی از ماست شاید بتونه خیلی از مسائل زندگی ما را حل کنه و ما را هدایت کنه به خیلی از مسیرهای اسون،آدم های اسون،پول های آسون،ارتباطات اسون،ثروت آسون

    اگه باور داریم که برای بدست آوردن یک چیز پدرمون باید در بیاد،پدرمون باید در بیاد تا اون چیز را بدست بیاریم ولی وقتی آرامش داری و میگی خودما میسپارم دست خدا و توکل میکنی به اون نیرو و میشینی رو دوشش و اجازه میدی هدایتت کنه به سمت راه های آسون و لذت می‌بری و لذت میبری و روز به روز زندگیت راحتر و راحتر میشه

    چرا بعضی اوقات زوم میکنیم روی یک چیز خاص،روی یک محیط خاص برای زندگی، روی یک خونه خاص برای خرید،روی یک دختر و پسر خاص برای پارتنر بزار خدا هدایت کنه اون از بالا به قضیه نگاه میکنه

    اگه داریم زجر میکشیم مشکل از ماست

    خدا هیچ بیماری نداره که بخواد ما را اذیت کنه و لذت ببره و بخنده،خداوند همواره میخواد ما و دنیا پیشرفت کنه و به مسیر تعالی خودش ادامه بده،من باید فقط روی آرامش،کنترل ذهن،سپاسگزاری و احساس خوبم تمرکز کنم و بقیه اش را بسپارم به خدا

    خداوند لذت میبره که ما ازش چیز زیاد بخواهیم،بزرگ بخواهیم ولی ما هم باید ظرفیت قلب و ظرفمون را بالا ببریم

    انسان متعالی نیاز نداره به تایید دیگران،نیاز نداره به قدردان بودن دیگران،نیاز نداره به تعریف و تمجید دیگران، نیاز نداره که بخواد پول،ثروت،خونه،ماشین، بچه،همسر، ویلا،مغازه،دوستان بخواد به رخ دیگران بکشه و ثابت کنه خودشا به بقیه ،کافیه خودشا به خودش ثابت کنه،لیاقتش را به خودش ثابت کنه،عزت نفس و اعتماد به نفسش را به خودش ثابت کنه

    ورودی اگه کنترل بشه خروجی کنترل میشه

    وقتی احساس خوب داریم به ایدهای خوب و خدایی هدایت میشیم و وقتی احساسمون بد هست به ایده های بد و شیطانی هدایت میشیم

    سپاسگزارم از استاد عزیزتر از جانم بابت ضبط این فایل،استاد درسته ضبط اینگونه فایل ها در وهله‌ی اول به خود شما کمک شایانی میکنه ولی نمیدونید که به ماها که تازه به این قوانین و خدا آشنا شدیم چه کمکی میکنه

    از خداوند براتون بهترین ها را خواستارم استاد

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
  5. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1677 روز

    به نام خدایی که بوده، هست و خواهد بود.

    او که اول است و آخر.

    او که میدهد و میدهد.

    استاد جانم، نور چشمم سلام

    استاد جان، کلماتت همچون مرهمی بر قلبم است.

    نگاهت نافذ و گیراست و هر جمله ات مانند تیری از کمان کشیده شده و بر قلب حقیقت جوی مان مینشیند.

    حقیقتی که اینجا می‌شنوم برایم مناسب ترین، هماهنگ ترین و هم فرکانس ترین است.

    استاد جانم، از شما بسیار سپاسگزام که حرف هایی که قرار بود با خودت بزنی را جلوی دوربین میزنی، سپاسگزارم که حرف هایی که هزاران بار در خلوتت زدی را با صدای بلند و جلوی دوربینت زدی.

    ادیت کردی و برای ما هم فرستادی.

    احساس میکنم، مانند کودکی هستم که در حال آماده شدن برای مدرسه رفتن است.

    احساس میکنم برگ جدیدی در دفتر زندگی ام که با این سایت و آگاهی هایش در ارتباط هست، در حال رقم خوردن است.

    لذا پیشاپیش سپاسگزارم و از خداوند میخواهم مرا در بهترین زمان در بهترین مکان قرار دهد. مثل همیشه.

    ساعت حوالی هفت صبح مثل هر روز سایت را باز کردم و دیدم فایلی با محوریت خداوند در قاب اصلی سایت هست و استادم در فضایی شبیه آسمان این فایل را ضبط کرده است. بی صبرانه بدون هدفون شروع به گوش کردن کردم و فرکانس اول صبحم را روی فرکانس خداوند تنظیم کردم.

    اما بعد از روتین هر روزه‌ام، دوبار آگاهی های این فایل را سر کشیدم.

    استاد جان برای خودتان فایل ضبط میکنید لذا از شما اجازه میخواهم برایم خودم بنویسم.

    و راه را بر خودم آسان و راحت کنم.

    بارها کلمه ی خداوند در این فایل آمده است. انگار فایلی با مفهموم « رابطه ی ما با انرژی‌ای به نام خدا» دوباره ضبط شده است.

    اما بگذارید از میان تمام نکات میلیون دلاری این فایل این جمله را برای خودم هایلایت کنم.

    « میشود تفکری داشت بر این مبنا که زندگی من آنقدر راحت و روان است که نیاز ندارم تمرکزم را روی «تاب آوری» بگذارم، آنقدر خودم را در فرکانس خداوند قرار میدهم که از همواری هدایت های خداوندم بهره مند شده و همیشه در مسیر راحت و آسان و شیرین باشم. زیرا خداوند لذت میبرد و از من مشتاق تر است برای سعادتمندی، ثروتمندی و خوشبختی من و منِ بهاره فقط کارم کنترل ذهن است و به واسطه ی این تقوا، به خودم می آیم، میبینم مدت هاست روی شانه‌ی خداوند نشستم و همانطور که سوت میزنم از دره ها و کوه های و مسیرهای زندگی رد میشوم.»

    «از این بگذریم که خداوند حافظ مال و جان من است، زیباتر اینکه، همان خدایی که مال و جانم را عطا نموده است خودش همممم محافظت میکند. خودش هم مدیریت میکند تازه خودش هم چندین برابرش میکند.»

    «آری باید افتخار کنم به تنبل بودنم در کنار خدا، باید بدانم در این دنیا فقط من هستم و او. تمام کارها با او، عشق و حالش و سواری بر شانه‌ی او با من»

    باید به این تقسیم کار افتخار کنم.

    باید وقتی به من می‌گویند« بهار بخدا خیلی خوش شانسی، عالم و آدم برای تو کار میکنند.» با افتخار و احساس لیاقت به خودم بگویم «بلله»

    مگر خدا من را در بهشت خلق نکرد، در جایی پر از فراوانی، پر از احترام، پر از باغ هایی که از زیر شان چشمه ها، جوشان است. خوب به همین دلیل ساده من لایق بهشتم.

    من لایق تعظیم فرشتگان هستم.

    من لایق زوج بهشتی‌ام هستم.

    من لایق اینم در جایی زندگی کنم که به محض اراده همه چیز برایم محیا شود.

    بدون زاری، بدون گریه، بدون هزاران بار گفتن

    با « کن، فیکون »

    بارها از آسانی ها شک کردم، بارها گفتم مگر من چه کردم که لایق این احترام، این امتیاز ویژه باشم، چرا من در راحتی باشم، من ماشین داشته باشم، من یخچالم پر و پیمون باشد، من همسری آرام و رابطه ای عاشقانه داشته باشم، من بدون زحمت فیزیکی پول فراوان داشته باشم و خواهرم، مادرم، همکارم، همسایه ام و … نداشته باشند.

    و همانجا با تو گوشی به راحتی تمام امکانات پودر شد و ریخت، باد شد و به هوا رفت.

    ولی کم کم به خودم آمدم، تکاملی خودم را لایق احترام معلمانم دانستم، لایق دانستم که آنها برایم کار کنند و خواسته های مرا اجرا کنند. کم کم یاد گرفتم که هر کس جای درستش هست. کم کم یاد گرفتم که دنیا فقط برای من و به کام من کار میکند.

    یاد گرفتم و هنوز در حال یادگیری هستم.

    خدایم، استادم را خیر دهد که محصول احساس لیاقت را آماده کرد. این محصول مرا از پله ی دهم به پله ی هزارم آورد. انگار باید یک سری جملات را از زبان استادم از زبان هم دوره ای هایم می‌شنیدم.

    استاد جان داستانی برایتان بگویم:« در جایی که کار میکنم، چندین معلم با تخصص های مختلف هستیم. بعضی روزها با بعضی معلم ها برخورد دارم و ممکن است با یک معلم حتی یکبار هم برخورد نکنم زیرا روزهای کاری مان شبیه هم نیست. به صورت معجزه آسایی تمام معلمان میگویند، امسال همکارها و محیط کاریِ عالی‌ای داریم. به طرز معجزه آسایی در روزهایی که من هستم همه چیز آرام و لذت بخش و شاد پیش میرود. به طرز معجزه آسایی همه به فکر من و راحتی من هستند. اشپزمان برای من غذا کنار میگذارد، همکارم در نبودم از من طرفداری میکند و همه به فکر این هستند که آب تو دلم من تکان نخورد.»

    در کامنت های قبلی ام نوشته ام، قشنگ میفهمم که مدارم عوض شده، اتفاقات تغییر کرده، آدم ها یا به کل تغییر کردند یا اینکه در مقابل من رفتار متفاوتی نشان میدهند.

    استاد جان معلم های امسالم اصلا قابل مقایسه با معلمان سال اول کارم نیستند.

    استاد جان

    استاد جان

    استاد جان

    آنقدر چرخ زندگی ام همیشه روان است که گاهی از اینکه چرا با این روانی، کمی تندتر نمی‌چرخد شاکی میشوم!

    هر سال برای خودم چکاب فرکانسی می‌نویسم زیرا این شیب ملایم پیشرفت گاها مرا گول میزند که داری در جا میزنی، داری به عقب میروی!

    بعد به چکاب فرکانسی ام رجوع میکنم و بعد میبینم بله کجا بودم و کجا رسیدم!

    اگر تکراری نشده بگویم:

    هر روز درخواست هایم در ستاره قطبی تیک میخورد.

    از یک کارمند تبدیل به یک کارآفرین شدم.

    در استانبول ماشین تویوتایم را خریدم.

    یک رابطه ی پر از آرامش و توحیدی خلق کردم.

    تخفیف ها وارد زندگی ام میشوند.

    به دبی، قبرس، گرجستان سفر کردم.

    بیشتر شهرهای ترکیه را گشتم.

    به راحتی و با عزت بودنِ خریدهای روزانه ام، از بدیهیات زندگی ام است.

    یک قرون بدهکار نیستم.

    به راحتی «نه» میگویم.

    صاحب سبک شخصی ام هستم.

    پول و ثروت و کار به دنبال من است.

    به هیچ مکانی وابسته نیستم.

    کارم دست خودم هست.

    مشتریانم فقط از رضایت با من حرف میزنند.

    بدون هیچ وسیله ای به استانبول مهاجرت کردم و الان روی تختخواب لوکس و بی نظیرم در حال تایپ این نوشته هستم.

    استاد جان هنوز میتوانم از دستاوردهایم بنویسم.

    اما بزرگترین دستاوردم هزاران بار سجده‌ی بندگی ام برای پروردگارم بوده، فارغ از اینکه در چه مکانی هستم برایش سجده میکنم. کنار دریای سیاه، تو پارک،تو اتاقم هر جا که دستور دهد برایش به خاک می‌افتم. پیشانی ام را به خاک میسایم و میگویم:

    تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می‌جویم. مرا به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت بفرما.

    و آنگاه میبینم، تمام زمین و آسمانها و هر آنچه مابین آن است به دستور پروردگارم برای من به سجده میافتد.

    والسلام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
    • -
      امینه گفته:
      مدت عضویت: 2821 روز

      سلام

      چه متن زیبایی نوشتین احسنت بر شما. بهار جان کامنت شما را چندین بار خواندم، بهم کلی انرژی مثبت دادی.

      جمله “بزرگترین دستاوردم هزاران بار سجده‌ی بندگی ام برای پروردگارم بوده، فارغ از اینکه در چه مکانی هستم برایش سجده میکنم. کنار دریای سیاه، تو پارک،تو اتاقم هر جا که دستور دهد برایش به خاک می‌افتم. پیشانی ام را به خاک میسایم و میگویم: تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می‌جویم. مرا به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت بفرما.

      و آنگاه میبینم، تمام زمین و آسمانها و هر آنچه مابین آن است به دستور پروردگارم برای من به سجده میافتد.” را باید با طلا نوشت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3348 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است

    سلام بر استاد عباس‌منش گرامی و سرکارخانم شایسته عزیز و تمام اعضاء خانواده صمیمی عباس‌منش

    امروز یک اتفاق و یک‌همزمانی زیبایی برای من افتاد که من را وادار کرد این کامنت را بنویسم و از خداوند میخواهم که بتونم هرآنچه که بین من و خداوند ردوبدل شد را بخوبی بیان کنم

    من هنوز این فایل را ندیدیم و از جزئیات صحبت‌های استاد مطلع نیستم ولی عنوان فایل کاملاً هماهنگ با این اتفاق می‌باشد

    وقتی این اتفاق افتاد یک حس درونی بهم گفت که استاد امروز یک فایل راجع به قدرت خداوند برروی سایت قرار میدهد و تو باید راجع به این موضوع در سایت کامنت بگذاری، ساعت 5 صبح بود که به سایت سر زدم و دیدم که خبری از فایل جدید نیست و بنر سایت همان فایل قبلی را نشان میدهد؛

    از سایت بیرون آمده و بسراغ کارهایم رفتم و مجددا در ساعت 9 صبح به سایت سرزدم و از تعجب و شگفتی خشکم زد،

    “ارتباط صحیح بین درک خداوند و روان شدن چرخ زندگی”

    الله اکبر از قدرت خداوند که بی‌نهایت است و اگر به او دل ببندیم و به او بسپاریم در بهترین زمان بهترین هدایت‌ها را ارسال میفرماید

    مگه میشه که صبح قدرتش را به‌رخ من بکشه و بعد هم استاد این فایل را برروی سایت قرار بده،

    چه‌جوری این همزمانی‌ امکانپذیر است، چه جوری من را وادار میکنه که این کامنت را بنویسم؟

    آیا کسی غیر از خداوند این سایت را و فایل‌های این سایت را مدیریت و هدایت میفرماید؟

    آیا کسی بغیر از خداوند به دل استاد می‌اندازد که این فایل را ضبط کرده و به من هم این موضوع را یادآوری کرده و تشویق و وادار به نوشتن میکند؟

    خدایا عظمت و شکوه و جلال و قدرتت را سپاس و ستایش میگویم

    لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ

    موضوع از این قرار بود که صبح زود مشغول صحبت با خداوند بودم و از او خواستم که هدایتم کند به تفکر کردن در نمایش قدرتش در طبیعت و او هم درخواست من را پاسخ داد و این مثال را به یادم آورد:

    حتماً در جریان هستید که مدتی است که پروژه انتقال آب از دریای عمان به مرکز ایران کلید خورده و در حال انجام عملیات اجرایی این پروژه بمنظور تامین آب مصرفی کارخانجات فولادی و ذوب‌آهن می‌باشند

    تا اونجایی که من در اینترنت سرپ کردم این پروژه از اواخر سال 99 کلنگ زده شده و تاکنون حدود 70درصد لوله‌گذاری آن انجام شده است

    این پروژه واقعا عظیم و بزرگ و در سطح ملی انجام میشود ولی هزینه‌های بسیار بالایی را در برداشته بطوریکه تا کنون حدود 150 هزار میلیارد تومان هزینه متحمل شده و چه نیروی عظیمی در این بخش مشغول بکار هستند و مشخص نیست تا چه‌زمان به بهره‌برداری برسد؛

    مضاف براینکه عده‌ای معتقد هستند که این آب بعلت شور بودن باعث برهم خوردن اکوسیستم مرکز ایران شده و عواقب بدی را در پی خواهد داشت و هزینه تصفیه این آب هم سربفلک خواهد گذاشت

    من با درستی یا نادرستی انجام این پروژه هیچ‌کاری ندارم،

    مهم این موضوع است که صبح خداوند به من یادآوری کرد:

    صبح که از خداوند خواستم که خدایا من را باقدرت و عظمت خودت بیشتر آشنا کن، یکمرتبه این پروژه و اخبار مربوط به انجام آن و سختی‌های احداث آن به قلبم خطور کرد

    و بعد خداوند فرمود که ببین انسانها چند سال است که میخواند آب را از دریا به خشکی بیارند چقدر هزینه مالی کردند، چقدر نیروی انسانی و مصالح بکار گرفتند، مشخص هم نیست چه موقع تمام بشود، بعد هم محیط زیست را برهم میزنند؛

    تازه بصلاح بودن یا نبودن آن هم بماند

    ولی من به سادگی و آسانی و بطور کاملاً طبیعی، خورشید را بردریاها و اقیانوس‌ها تابانده و آب را تبخیر کرده و به بالا فرستاده و ابرها را تشکیل داده و به باد دستور میدهم ابرها را بحرکت درآورده و در هر سرزمینی که بخواهم دستور به بارش آن را میدهم،

    حجم آب باران و گستردگی منطقه بارش با استفاده از قدرت من را مقایسه کن با حجم آبی که شما انسانها میخواهید با لوله به جایی بیاورید؟!!!

    زمانیکه من برای انجام این کار صرف میکنم با مدت زمانی که قرار است این پروژه به سرانجام برسد را مقایسه کن؟

    کیفیت آب باران را با آبی که بوسیله لوله ها از دریا به خشکی میآید را مقایسه کن ؟

    این آب شیرین و زلال و پاکیزه و قابل شرب است، و آبی که شما انسانها قصد انتقال آنرا دارید شورو تلخ و بدمزه است و برای استفاده باید با چقدر هزینه آنرا تصفیه و قابل شرب بسازید؟!!

    ای بنده من این است قدرت و عظمت و شکوه من؛

    یَـٰٓأَیُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ ٱلۡکَرِیمِ اى انسان، چه چیز تو را به پروردگارکریمت مغرور ساخت؟

    برم که فایل استاد را ببینم و سجده کنم به عظمت و قدرت پروردگار بزرگوار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
  7. -
    زهرا کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2760 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت بهترین ها

    سلام استاد عزیز وقتی این فایل دیدم اولین چیز که روی زبانم آمد استاد تو آسمانها هست و با خودم گفتم استاد آنقدر روی خودش کار کرده که خیلی خیلی نزدیک به خداوند شده و من این فرکانس و انرژی از این فایل گرفتم

    این فایل برای این روزهای من هست فهمیدم برای رسیدن به خواسته هام دارم تقلا می کنم دارم التماس خداوند می کنم من خیلی روی باورهای توحیدی کار کردم انگار آنهایی که یک جورایی در وجودم نهادینه تر شده خیلی آرامش دارم خیلی خیال راحت هستم ولی تو باور هدایت هنوز مشکل دارم با این فایل فهمیدم باید رها باشم خداوند خودش هدایت می کنه من باید روی شانه های خداوند بنشینم تا من ببره یک جورایی من دارم التماس خداوند می کنم آن هم به خاطر باورهای محدود کننده ای که دارم ذهنم به من تا امیدی می ده من باید باور کنم خداوند. بیشتر از من می خواهد من به خواسته هام برسم من باید به ذهنم بفهمانم خداوند حتما برای من انجام می ده آن وقت اشتیاق و امیدم زیاد میشه

    استاد جان از زمانی که با شما آشنا شدم فقط تو این فضا هستم هیچ شبکه ای هم ندارم من خیلی از نظر شخصیت تغییر کردم خیلی رفتارهای متفاوتی دارم از نظر سطح ذهنی هم همین طور هستم این که می گفتید با آدم های غیر هم فرکانس قلبتون می گیره من هم همین طور هستم ولی من فکر می کردم ایراد از من هست هر چند من ارتباط خیلی خیلی کمی دارم ولی در یک لحظه کنار آدم غیر هم فرکانس باشم حالم بد میشه من باید خودم لایق بدانم با دوره احساس لیاقت خیلی خیلی بهتر شدم .ولی هنوز جای کار دارم قرار نیست آنقدر سختی بکشم برای رسیدن به خواسته باید خداوند اگاهیش و علمش توانایش باور کنم و از همه مهمتر باور کنم من هدایت می کنه امید داشته باشم خیلی از آدم ها مثل آب خوردن برای ازدواج هدایت شدند خیلی از آدمها برای شرایط کاری فوق العاده هدایت شدند من همش تقلا می کنم باور درست کنم ذهنم داغون کردم باید بسپارم به خداوند. از زندگی لذت ببرم

    همانطور که تو کاری که انجام میدهم به من گفته میشود این کار را کن یا به این نگاه کن یا توی عزت نفس و ارزشمندی چون خیلی کار کردم در حد بالا به من گفته می شود تو مباحث توحیدی تو بحث توکل چون خیلی کار کردم به من گفته می شود می خواستم رانندگی کنم چقدر خداوند به من واضح صحبت می کرد واقعا انسان فراموشکاره من باید این ایمان داشته باشم خداوند قادر توانمند آگاه در زمان و مکان مناسب هدایت میشوم باید باور کنم هدایت میشم

    خدا را صد هزار مرتبه شکرت که هنوز تو این مسیر الهی هستم و شخصیت سالم و توحیدی بودن یکی از اولویت های ذهن من هست استاد بابت این فایل ها از شما سپاسگزارم0

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای:
  8. -
    الهه امینی گفته:
    مدت عضویت: 992 روز

    سلام

    این فایل جمعه روی سایت اومده و الان بامداد چهارشنبه من شروع به نوشتن کردم چون نتونستم بگذرم از بس آگاهی داره هر بار میرم جلسات قدم هفت رو کار کنم دوباره بر میگردم به این فایل

    استاد چقدر این فایل خودش یه دوره هست میدونید فایلهای شما شده عین نزول قرآن هر چی میگذره داره سنگینتر میشه پر از درس پر از آگاهی اگه زرنگ باشم باید واو ب واو این فایل رو درک کنم عمل کنم چون از یه پاکی و خلوص تکاملی این سالهای شما حاصل شده ازتون ممنونم که با ما به اشتراک گذاشتید

    عجیب این حرفا منو زیر رو کرد

    آره من جز اون دسته ای بودم که همه چی برام نفس‌گیر به ثمر نشست یعنی راحت به خواسته هام نرسیدم همش تقلا بوده فشار بوده زور زدن بوده مسیر سنگلاخی بوده پابرهنه بوده

    در جدال بین باورها و خواسته ها همواره باورها پیروز هستند

    استاد وقتی این فایل رو گوش دادم چقدر دلم خواست راحت ب خواسته هام برسم ولی باور سد راه این خواسته جلوی من رژه رفت که

    مگه خودت نمیگفتی سالهای سال

    که هر آنچه مرا نکشد قویترم میسازد

    (حس این باور همیشه با جلب ترحم و بغض بود با حس دلسوزی برای خودم)

    انگار من همیشه انتظار داشتم یه جوری پیش بره که تا یه قدم قبل مردن برم بعد نمیرم و بگم من هنوز زنده ام باورتون نمیشه یعنی من هر اتفاق مهم زندگیمو نگاه میکنم این الگو تکرار شده واسه یه امتحان مهم جونم دراومد جوابها اومد من اسمم جز صد نفر انتخابی نبود ولی بعد از دو روز خبر دادن نفر 101 بودم و یه نفر انصراف داده من جای اون بودم و قبول شدم

    واسه ازدواجم مراسم عقد بهم خورد از آزمایشگاه گفتن گروه خونتون مشکل داره و بعد از دو ماه گفتن مشکلی نیست

    واسه بچه دار شدن ماه سوم گفتن بچه قلب و مغزش یکسان رشد نکرده ماه پنجم گفتن سالم

    واسه خونه خریدن یعنی دقه نود که چه عرض کنم وقت اضافه که همه چی داشت می‌رفت بالا ما تونستیم خونه رو تکمیل کنیم …و اووووووو تا صبح میتونم مثال بنویسم

    یعنی به خواسته هام میرسم اما با تقلا با سختی با استرس

    چقدر قشنگ آدم راحت و لذت بخش به خواسته هاش برسه نه با این همه نگرانی و استرس (به خدا اصلا خوب نبود جونم در اومد)اتفاقا الان میفهمم هر چی راحتتر شیرینی بیشتری داره

    استاد از بچگی این باور در من نهادینه شد که هر چی میشه باید قوی باشی و من فکر میکردم باید قهرمان داستانهای سخت باشم که عیب نداره هر چی پیش بیاد من تحمل میکنم و قویتر میشم من من من خدا نه من چرا؟

    چون الگوی من زینبی بود که 72 نفر جلوی چشماش مردن و بعد اون مصیبتها و غیره و ذلک قوی بود تحمل کرد

    چون الگوی من مادرش زهرا بود که باغ فدک رو ازش گرفتند دشمن به خانه اش هجوم آورد پهلو شکسته و محسن سقط شده

    قوی بود و تحمل کرد

    چون الگوهای من زنانی بودن با آستانه تحمل بالا اوشین ها و زینب ها

    و خدایا چقدر من خودم به خودم ظلم کردم چقدر خودم با این باورها و الگوها سد راه آسانی نعمتها شدم

    خدایا من بلد نبودم و نیستم در مقابل تو خاشع باشم من بلد نیستم در برابر تو خاضع باشم خدایا من بلد نیستم از سر راه تو کنار برم خدایا من می‌خوام همه کارها رو خودم انجام بدم خدایا من خودم دستان تو رو بستم خدایا من اجازه نمیدم تو کارها رو انجام بدی من اجازه نمیدم تو منو ببری آخه تو چقدر محترمی تو چقدر برای من ارزش قائلی که من باید اجازه بدم که منو ببری تو چه احترامی به باورهای من می‌زاری

    خدایا تو منو ببر من از دست خودم به تو پناه میارم خدایا کمکم کن

    خدایا تو برای من همواره آسانی برای نعمتها رو میخواهی و من جاهل خودم رو به درد سر میندازم …

    استاد شما برام توضیح دادید که جهان سیستمی عمل میکنه و هیچ اتفاقی خارج از مشیت و قوانین روی نمی‌دهد یعنی من توی مدار درست باشم نمیتونه هیچ اتفاق بدی برام بیافته یعنی بدیها دسترسی به من ندارن به همین دلیل هیچ یک از پیامبران به شهادت نرسیدن چون همواره در زمان درست و در مکان درست بودن

    استاد شما برام توضیح دادید در جلسه قرآنی قدم ششم که ظلم به دیگران معنا نداره و تنها ظلم به خود هست که معنا داره به همین خاطر وقتی موسی فردی از افراد فرعون رو می‌کشه و …بعدش میگه خدایا من به خودم ظلم کردم

    پس یاد گرفتم فقط روی خودم کار کنم روی خودم

    نترسم همه چی یهو خراب نشده یهو هم درست نمیشه در مقابل ناخواسته و زشتیها اعراض و بر خواسته ها و خوبی ها متمرکز بشم و تکاملم رو طی کنم

    و استاد الان چند وقته که دیگه دست از هر چه غیر از اعراض و صلوه برداشتم البته در حد توان و مطمئن بودم که خود ب خود باورهای اشتباهم پیدا میشن که شما با این فایل کمکم کردید

    سپاسگزارم از لطفتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
    • -
      زهره گفته:
      مدت عضویت: 769 روز

      خدایا تو منو ببر من از دست خودم به تو پناه میارم خدایا کمکم کن

      این جمله بی نظیر بود

      جمله ای که مشابهش رو میگم به خدا

      دوستان عزیز و دوستان تازه ورود بخدا که استاد ما یه بنده ی عزیز پیش خداست

      کسی که اینقدر قشنگ و درست خداوند رو بهمون شناخت

      به خداوندی خدا از زمانی که خدا رو یه کوچولو به شیوه استاد باور کردم زندگی من هیچ ربطی به قبل نداره

      من یه چیزی رو خیلی خیلی عمیق باورش دارم ،اینکه خدا هست،میبینه و می‌شنوه

      و همین خیلی کمکم می‌کنه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سارا صمدی پور گفته:
    مدت عضویت: 1543 روز

    به نام الله صمد

    سلام دوستان عزیزم

    این کامنت رو در پاسخ به یکی از دوستان گل مون توی همین فایل نوشته بودم و انقدر اگاهی هاش برای خودم سنگین بود، حسی گفت مجدد جداگانه کامنتش کنم بلکه کسی بهش هدایت شد و تونست به ما برای نزدیک شدن به خدای درونمون یا همون « دلبر » بنده :) نزدیک بکنه

    سلام دوست عزیزم

    چه نکته جالبی ، از اونجایی که بنده هم به واسطه شغلم علاقه عجیبی به شناختن ارتباط موارد متافیزیکی به ساختار بدن ما دارم و به شدت کشته مرده ی هورمون ها هستم :)

    خواستم بخشی از نتایج تحقیقاتم رو با شما عزیز به اشتراک بذارم

    از اونجایی که شناخت نسبی روی دوپامین دارید ، بذارید یه نکته ی mind blowing یا همون مخ بترکون بهتون بگم

    ما برای نزدیک شدن به خداوند ، تا میتونیم از حجم دوپامین ناسالم باید کم بکنیم و به سرتونین و دوپامین سالم بیافزاییم، یعنی چی؟

    یه محقق بسیار برجسته در زمینه هورمون ها و غدد چند وقت پیش مصاحبه خصوصی داشتن و نکته ای گفتن که زندگی همه ی مارو میتونه تغییر بده

    تو بخشی از مصاحبه شون گفتن :

    لذت pleasure

    و شادی happiness متفاوت هستند

    لذت مربوط هست به دوپامین و شادی مربوط هست به سرتونین

    لذت زود گذره و شادی پایدار

    لذت جسمی هست و شادی روحی و معنوی

    لذت با مواد و الکل به دست میاد ولی شادی هرگز با این دو به دست نمیاد

    لذت اعتیاد اور هست ولی چیزی به اسم اعتیاد به شادی یا شادی مخرب نداریم

    و مهم تر از همههههه

    یه چیزی هست که سروتونین رو به شدت کم میکنه ، سطح بالای دوپامین!

    وای وای وای

    یعنییییییی

    هرچی بیشتر دنبال « لذت » باشی ، « نا شاد و غمگین تر » خواهی بود!!!

    و برای همینه که ما به نسبت پدر بزرگ هامون هزاران بر نعمت های بیشتری داریم برق نا محدود ، اب تمیز لازم نیست بریم از سر چاه اب بیاریم، حموم اختصاصی دوش اب گرم ، برنج و گوشت و مرغ فراوان در صورتی که پدر خود من لباس پلو خوری داشته و زمان ایشون برنج کمیاب بوده، همون شکلاتی که فت و فراوان میخوریم سال ها ارزشش از طلا بیشتر بوده امکانات پزشکی مارو خیلی از امپراطور ها نداشتن

    ولی ما هر نسل ، افسرده تر و داغون تر و حال خراب تر داریم

    دلیلش چیه؟

    طی پنجاه سال اخیر ، رسانه ها و دولت ها خیلی خیلی سعی کردند مغز مارو طوری برنامه ریزی کنن که این دوتا ( لذت و شادی ) رو با هم اشتباه بگیریم مخصوصا شبکه های اجتماعی

    چرا؟

    برای اینکه ما

    « فکر کنیم میتونیم شادی رو بخریم، در صورتی که فقط لذت خریدنی ست… »

    شما فقط غذا و ماشین و فیلم و سکس و الکل و مواد رو میتونی بخری

    ولی عزت نفس ، عشق ، مثبت اندیشی ، سپاسگزاری و مهم تر از همه ارتباط با خدای درون خریدنی نیست هرگز و اینا هست که شادی پایدار در زندگی ما ایجاد میکنه و اون لذت های زود گذر اگه از یه حدی بیشتر بشه ، « شادی » رو ازت میگیره

    بعد از دیدن این ویدئو من مدیتیشن کردم و به خلسه عجیبی رفتم خیلی رفتم به عمق درون خودم و بعدش چنان حجم شادی رو تجربه کردم که تو تمام طول زندگیم تجربه نکرده بودم ، فقط با همون نشستن روی زمین و حرف زدن با خدای خودم که حتی کسی که تو هیابون میخوابه هم میتونه انجامش بده

    و بعد در طی یک تحقیق ساده متوجه شدم اجرای مراسمات مذهبی برای افرادی که عمیقا به اون مذهب باور دارن بالا ترین سطح سروتونین و دوپامین مثبت رو ترشح میکنه و الگو و پترن دوپامین در این حالت طوری هست که باعث سرکوب سروتونین نمیشه و البته اعتیاد اور هم نیست :))))

    بله، شادی خریدنی نیست

    درونیه

    تمام عمر ما شادی رو تو وجودمون داشتیم ولی توی حساب بانکی و ماشین و… دنبالش میگشتیم

    منظور من منفل بودن و حرکت نکردن نیست، منظورم اینه وقتی برای رزق و روزی حلال تلاش میکنیم یادمون باشه هدف ما از اومدن به این دنیا فقط تجربه شادی بوده و بس

    به دنبال خدا باشیم پول و سلامتی و عشق دنیوی دنبال ما میدوئه خودش…

    تو پرانتز بگم ، این چند وقت افرادی رو دیدم که انقدر متاسفانه در قلب شون مرض هست و مُهر به چشم و گوششون خورده که وقتی این موضوع رو میفهمن هم به دنبال رابطه جنسی و عشق دنیوی میرن چون توی اون حالت هم ما ترشح سروتونین داریم ولی این کجا و آن کجا

    سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد

    وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد

    گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است

    طلب از گمشدگان لب دریا میکرد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
  10. -
    علیرضا رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1792 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان خوش نگرش در این سایت الهی

    الهی صد هزار مرتبه شکر که خداوند باز هم منو در مسیر درست قرار داد مسیر سرراستی که منو به خواسته‌هام می‌رسونه

    در رابطه با آسان شدن کارها من همیشه حتی برای ماه قشنگم تعریف می‌کنم از اینکه دنیا با من عادلانه تا نکرد به خاطر اینکه توی شغل قبلیم که املاک بود به شدت بهم سخت گذشت کارهایی را انجام می‌دادم که همکارام انجام نمی‌دادند و اونا به راحتی قرارداد می‌نوشتن و پول در می‌آوردند اما من نتونستم به اون درآمدی که می‌خوام برسم

    با وجود اینکه تو اون تایم روی باورهای ثروت سازم کار می‌کردم و حتی قبل‌ترشم با صحبت‌های استاد آشنا بودم اما باز هم نمی‌تونستم باور بکنم که تمام این اتفاقا به خاطر باورهای خودمه پیش خودم می‌گفتم که من که دارم روی باورام کار می‌کنم من که دارم اقدام می‌کنم من که دارم هر روز زحمت می‌کشم و خیلی سخت تلاش می‌کنم پس چرا اون اتفاقی که باید توی زندگیم نمی‌افته

    یا حتی در رابطه با لامت جسمانی من به تازگی دو بار پشت سر هم سرما خوردم و با خودم گفتم با توجه به کارهایی که انجام دادم قرص‌هایی که خوردم برای افزایش قدرت سیستم ایمنی بدنم یا حتی یه سری تغذیه سالمی که داشتم پس چرا من دوبار پشت سر هم سرما خوردم

    پس این عدالت خدا کجاست من که خیلی وقته این تغییرات رو شروع کردم چه از لحاظ ذهنی و چه از لحاظ فیزیکی اما این اتفاقا چرا باید برای من بیفته دلیلش چیه خیلی راحت حس قربانی شدن بهم دست داد گفتم که خب شاید برای من جواب نمیده شاید شانس من این بوده زندگی من این بودهو باز همون باورهای محدود کننده‌ای که دارم دارم روشون کار می‌کنم

    من هنوزم خیلی سخت به این موضوع باور دارم که شرایط واقعاً برای من عادلانه پیش نمیره و همش شرایط برام سخت پیش میره و اونجوری که باید نتیجه تلاش‌هامو نمی‌بینم

    من یه تایم طولانی به این باور داشتم که برای رسیدن به موفقیت باید زجر کشید باید عذاب کشید باید شکست‌های زیادی خورد و به هیچ عنوان تسلیم نشد

    حتی تو کودکی من می‌دیدم که بهم می‌گفتن باید قوی باشی باید بلند شی کار کنی باید سختی بکشی فکر کردی پول درآوردن به همین راحتیه چه پدرم چه افرادی که باهاشون در ارتباط بودم

    اما صحبت‌های استاد خیلی خالصانه است اینکه وقتی که روی شونه‌های خداوند بشینم و سکان رو به دست خدا بسپارم ن می‌دونه از چه راهی منو به خواسته‌هام برسونه با حس خوب با آرامش و به راحتی و بسیار لذت بخش من به خواستم می‌رسم اگر که سکان رو به دست خداوند بسپارم

    اگر که این باور رو در وجود خودم زنده بکنم که خداوند همواره داره منو هدایت می‌کنه همونطور که از ازل تمام کیهان رو هدایت کرد تا به این رشدی که امروز می‌بینیم برسه منم می‌تونه به سمت خواسته‌هام هدایت بکنه

    اگر که از قوانین استفاده بکنم فارغ از اینکه الان از نظر منطقی شاید هیچ روزنه امیدی نباشه اما اگر من به صورت باوری و استفاده از قوانین وی خدا حساب کنم به شونه‌های خدا تکیه کنم و بگم خدایا تو منو برسون توکل بر تو تو راه رو می‌دونی مسیر رو می‌دونی پس بهم بگو

    اجازه بدم اون کارها رو برام انجام بده من تحسین می‌کنم زندگی استاد عباس منشو که انقدر خواسته‌ها براش راحت اتفاق می‌افته و استاد عباس منش در بین صحبت‌هاش به چه موضوعات خوبی اشاره کرد

    اینکه زمانی که خودمون رو با دیگران مقایسه می‌کنیم انی که خودمون رو سرزنش می‌کنیم اون زمان‌ها از دریافت الهامات خداوند دور هستیم وقتی که دستاوردهای خودمونو نمی‌بینیم و مدام در حال سرزنش کردن خودمون هستیم بابت هر اشتباهمون به جای اینکه خودمون رو تحسین بکنیم برای م‌هایی که برمی‌داریم و هر کار مثبت و کوچیکی که انجام میدیم قطعاً احساسمون بد میشه و وقتی که احساسمون بد بشه از هدایت‌های خداوند دور هستیم و مسیر برامون سنگ لاخ میشه

    پر از رنج و سختی پر از دره‌های عمیق

    دیشب داشتم با ماه قشنگم صحبت می‌کردم و میگفتم نمیدونم چرا ولی حسم با این مسیری که میرم خوبه نه مشیر کار رو باور هام ، شغلی که دارم حس میکنم آیندش روشنه و برنامه ریزی هایی که در طول مسیر دارم همشون حس خوبی بهم میده ، وقتی که به جلی اینمان داشتم مسیری که میرم تزس داشته باشم از آینده حتما که مسیر برام سخت میشه

    خداوند همواره منو هدایت میکنه

    ماه زیبای من میگه من برای اینکه ارتباط برقرار کنم هیچ تلاشی نمیکنم ، برای این دوست داشته باشم هیچ تلاشه هاصی خودش اتفاق میوفته و دختره بشدت محبوبیه اما من برای اینکه صمیمی بشم با آدم ها تلاش های زیادی میکنم این فقط له خاطره اینکه خانومم به نیروی منبع متصله و باورهای خدا گونه ای داره عزت نفس داره ، اما من بخشی از وجودم داره با اون یکی میجنگه و بابت هر رفتارم خودم رو سرزنش میکنم

    حتی خانومم که انقدر منو دوست داره برای بدست آوردن من هیچ رنجی نکشید و حتی من هم برای بدست آوردن اون هیچ رنجی نکشیدم اما اگه بکله تلاش هایی که برای برقراری رابطه عاطفی از چند سال قبل نگاه کنم من واقعا عذاب کشیدم ولی زمانی که روی باور هام کار کردم انگار که جهان این ماه دچست داشتنی رو با عزت بهم تقدیم کرد چنان معجزه وار وارد زندگیم شدذهنوز که هنوز تو شوکه این اتفاقم ،

    الهی صد هزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای: