عواقب تصمیمات احساسی

تقریبا همه ما این تجربه را داریم که بر اساس احساسات لحظه ای تصمیمات نامناسبی گرفته ایم و به دردسر افتاده ایم. بعنوان مثال:
از روی عصبانیت یا خشم حرف هایی به فرد مقابل در رابطه مان زده ایم که عواقب سنگینی به همراه داشته و تأثیر نامناسبی بر روابط مان گذاشته است
به خاطر یک بحث در روابط، تصمیمات نامناسبی گرفته ایم که بعدا پشیمان شده ایم؛
با بالارفتن دلار یا تغییر اوضاع اقتصادی، ترس بر ما حاکم شده و در حالت ترس، تصمیمات اقتصادی ای گرفته ایم که نتیجه اش چیزی جز ضرر مالی شدید نبوده است.
یا در لحظاتی که دلسوزی و ترحم بر ما غلبه کرده، قول هایی داده ایم که بعدا متوجه شدیم اجرای آنها در حد توان ما نیست یا ما را بسیار به زحمت می اندازد. در نتیجه نه تنها به آن فرد کمک نکرده ایم بلکه رابطه مان را هم خراب کرده ایم
یا به خاطر یک اتفاق، آنقدر هیجان زده شده ایم که کل پس اندازمان را بیهوده خرج کرده ایم؛
خوب سوال اصلی این است که: برای پیشگیری از تکرار این الگوها، چه راهکاری پیدا کنیم؟
جواب این است که: پیام های این فایل را در عمل اجرا کنیم.
پیام اول: آگاهی و رسیدن به خودشناسی:
اول از همه ما باید خودمان را بشناسیم. یعنی  ببینیم در لحظه غلیان احساسات، چقدر بر نفس خود مسلط هستیم؟
چقدر تحت تأثیر احساسات لحظه ای، تصمیم می گیریم؟
برای رسیدن به این هدف، در بخش نظرات جلسه به این 3 مورد جواب دهید:
مورد 1:
درباره تجربیاتی بنویس که در شرایط احساسی شدید مثل خشم، عصبانیت، ترس، ترحم و … تصمیماتی گرفتی که عواقب ناخوشایند و سنگینی برای شما داشت؟
این ماجرا چه درسهایی به شما داد؟
راهکار شما برای پیشگیری از تکرار آن نتیجه ناخوشایند، چه بود؟
مورد 2:
درباره تجربیاتی بنویسید که در چنین شرایطی توانستید ذهن خود را کنترل کنید. یعنی تحت تأثیر آن احساسات لحظه ای، هیچ تصمیمی نگرفتید یا حرفی نزدید و بعدا چقدر شرایط به نفع شما پیش رفت. اما با چشم خود دیدید فرد دیگری در همان شرایط یکسان، نتوانست ذهن خود را کنترل کند و بر اساس آن احساسات تصمیماتی گرفت که بسیار از آنها ضربه خورد.
بنویسید در آن شرایط، چه راهکاری را برای کنترل ذهن در آن لحظه به کار بردید؟

پیام دوم: ” تصمیمات از پیش تعیین شده ” به منظور واکنش مناسب در لحظه غلیان احساسات:

الان که در شرایط آرامش ذهنی هستیم، باید لیستی از راهکارهای خوب را بدانیم تا در چنین شرایطی بتوانیم به آرامش ذهنی برسیم. لیست شما می تواند شامل چنین مواردی باشد:
  • نفس عمیق کشیدن: قبل از اینکه حرفی بزنی یا تصمیمی بگیری، مکث کن و نفس عمیق بکش. سعی کن روی تنفس خود تمرکز کنی. این کار اکسیژن بیشتری را وارد ریه ها می کند و به شما فرصت آرام شدن می دهد.
  • پیاده روی: به جای هر حرف یا واکنشی، از آن مکان بیرون بیا و کمی پیاده روی کن.
  • دوش آب سرد: اگر امکان پیاده روی نداری، سعی کن بلافاصله دوش آب سرد بگیری و به این وسیله از آن فرکانس ناخوشایند بیرون بیایی.
  • وقت گذراندن با حیوانات یا طبیعت
  • بازی با بچه ها
  • استفاده از محتوای سایت tasvirkhani.com
  • یک روز بیشتر صبر کردن: قبل از هر تصمیم یا واکنش، یک روز به خودت فرصت بده. سپس دوباره به ماجرا نگاه کن و ببین آیا باز هم می خواهی آن حرف را بزنی یا تصمیم را بگیری؟
همه ی این راهکارها به ما فرصت می دهد تا به آرامش برسیم و بتوانیم اوضاع را از دید وسیع تر ببینیم. در نتیجه تصمیمات عاقلانه تری بگیریم و به قول خداوند، جاهل نباشیم.
مورد 3:
با توجه به راهکارهای فوق، وقتی احساسات بر شما غلبه می کند، چه روشی می تواند ذهن شما را آرام کند؟
قبلا در این وضعیت، چه ایده هایی را اجرای می کردی؟
نکته: ما با پاسخ به این سوال، خود را آماده می کنیم تا اگر در چنین شرایطی قرار گرفتیم، آگاهانه بدانیم چطور باید ذهن خود را آرام کنیم. 
منتظر خواندن پاسخ های شما به این سوالات هستیم.
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری عواقب تصمیمات احساسی
    419MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی عواقب تصمیمات احساسی
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

722 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه پاک گفته:
    مدت عضویت: 292 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو که بهترین الگویی.

    استاد عزیزم من همیشه برای وجود شما از خداوند بخشنده سپاسگذارم.خدایا شکرت که استاد عزیزم سالمه،خوشبخت، خدایا شکرت منو تو جمع بهترین ها آوردی خدایا شکرت خداجونم که عاشقونه هدایتم میکنی تو بهترین هدایتگری.

    استاد عزیزم من بعضی مواقع احساساتی واکنش نشون میدم و بیشتر مواقع هم از اون واکنش احساسی پشیمون میشم و همیشه دنبال راه حل بودم که مشکل کجاست که خدای هدایتگرم ب این سایت وبه این نشانه هدایتم کرد و به عالی‌ترین و ساده ترین روش پرورشم میده خدایا شکرت که تو این سایت هستم و رشد میکنم .رشد از همه لحاظ،رشد مالی، رشد معنوی ،رشد شخصیتی.

    خدایا شکرت از وقتی که با استاد آشنا شدم و تسلیم محض خدا هستم چقدر احساس لیاقت و اعتماد به نفس من بالا رفته چقدر زیاد عاشقونه خودم و دوست دارم .

    خدایا شکرت که انقدر به تو نزدیک شدم هر لحظه حست میکنم تو قلب منی ،تو جان منی خدا جانم عاشقتم. دوستت دارم خدا جونم.

    استاد عزیزم بی وقفه ممنونم ازتون شما عالی هستی .سایت شما عالیه.

    خدایا شکرت خداجونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    جواد شونه نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1411 روز

    باسلام وقت بخیر خدمت همه دوستان عزیز

    من چند روز پیش از طرف همسرم پیامی اومد که بهم گفت بچه 3ساله مون حرکت خیلی زشتی انجام داده ومن خیلی ناراحت ام واین حرکت خواهر و برادر تو به بچه مون یاد بار دیگه ببینم زنگ میزنم بهشون و میشورمشون من اینجا نتونستم خودم رو کنترل کنم

    چون اسم خواهر و برادر من آورده بود کلا قاطی کردم

    بی نهایت عصبی شدم و به مادرم زنگ زدم گفتم برید پیش زنم وحسابی باهاش برخورد کنید از اونجا که مادر چون از بیرون دایره مسعله نگاه کرد گفت که نه درست نیست برم توجه نکن وحرف به گوش خواهرم رسید وآتیش بزرگی روشن شد با کنترل نکردم اعصابم والان یک هفته ای هنوز گیرم و نتیجه خوبی واسم نداشت نه فقط واسه همه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    رستا بانو 717 گفته:
    مدت عضویت: 770 روز

    سلام به حضور دوستان خوبم

    من هر قت فایلی رو میبینم که

    نکات کلیدی رو مطرح میکنن استاد میامو در مورد همون نکته که احساس میکنم در مسیر رشدو پیشرفت به زندگی من کمک میکنه جسته جو میکنم

    تا بهتر درک کنم و بهتر عمل کنم

    امروز هم قسمت14 زندگی در بهشت رو میدیدم که استاد که مورد احساسی حرف زدن تصمیم گری صحبت کردن

    که در ادامه این گفته گو من هدایت شدم به این فایل

    که انصافاً

    حق مطلب رو ادا کردن و من خیلی هدایت شدم

    خیلی خیلی بهم کمک کرد

    ممنونم استاد خوبم که در مسیر رشد و تکامل مارو یاری میکنین

    چقدر درس داره آموزه هایی شما چقدر شما نگاهتون عمیق و متفاوت نسبت به زندگی و مساعله ش

    چقدر گفته های شما چراغ راهِ

    الهی شکر الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    زهراهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 458 روز

    به نام خدای مهربان که هرلحظه مراهدایت وحمایت میکند…

    سلام به استادعزیزم ومریم نازنینم ..

    استادواقعا صمیمانه ازتون تشکرمیکنم که انقدرخوب بودین وهستین که بهترین ورژن خودتون وساختید وباعث شدید ماهم اصل وازفرع تشخیص بدیم وشمارو الگوی خودمون قراربدیم …

    براتون بگم که دیروز که این فایل شماروگوش دادم کاملا هدایتی بود میدونستم بایدورودی خوب بدم به ذهنم نباید بمونم توحس بدوتمرکزنکنم روی ناخواسته هام ..

    من چندروزی بود که درآتش وخشم بودم وواقعا عصبانیت من وآزارمیداد،چون یه تضادی پیش اومدومن چون جدیداکمترروی خودم کارمیکردم یکم ضعیف تربودم واقعا خیلی بدرفتارکردم وبه خاطرتصمیمات احساسی که گرفتم یه دعوای بزرگ بین من وهمسرم رخ داد اینم بگم که من متاسفانه حال طبیعی نداشتم و تودوران عادت ماهیانه م بودم وذهنم خیلی منفی شده بود وعصبانی بودم قبلا دراین مدت اینجوری نبودم اما بسکه ازاین و اون شنیدم وتوی گروه هاوفضای مجازی دوستام گفتن که ما درمدت عادت های ماهیانه مون عصبانی میشیم من این وباورکردم وجوری به خودم تلقین کردم که مدت یک هفته به خودم میگم چون من پریودم باید عصبانی بشم ازخداوند هدایت میخام که کمکم کنه که ازاین مدارمنفی بیام بیرون ،وتنبلی میکنم برای باورساختن دراین مورد اماباید راهی براش پیداکنم واقعا ..

    بله دراین مدت من هرچی که ازدهنم دراومده بود به همسرم گفتم ودعواکردم باهاش که این تضادتقصیره توعه وواقعا این مسئله من وآزارمیداد وچه قدر دراحساس بدموندن اتفاقات بدی برام آورد ازبه جایی به بعد گفتم بسه دیگه زهرابه فایل های شماگوش دادم گفتید باهرمنطقی دستتو کنی توآتیش میسوزی ،،اگه توممنتوم منفی بمونه اولش مثل یه گلوله برفیه ولی ممکنه هی بزرگ وبزرگ ترشه وحتی شهر وبه زیزبکشه ونابودکنه ،، من تواوج عصبانیت به همسرم گفتم که اصلا تایکسال خونه پدرومادرت نمیرم ونخواهم رفت منم دیگه بهشون احترام نمیزارم و…..ولی بعدکه آروم شدم گفتم چه حرف مذخرفی زدم مگه میشه ؟کاش اصلا به زبون نمیاوردمش ..

    به خودم گفتم مگه تونمیگی همه جی دست خودته بروباوربسازفرکانس خوب بفرست که این تضاد وازبین ببری اصلا شایداین تضاده خیره الخیرفی ماوقع ،مگه تونمیگی که تومیخای ازاین مکان مهاجرت کنی ؟؟حالاخانواده همسرت مزاحمت ایجادکنن ،این یه پیامه که شاید خودتو درگیرروزمرگی نکنی توروبه خودت بباره که زهرا چرا استپ کردی برو فرکانس عالی بفرس روخودت کارکن توجه وتمرکز کن روخواستت ازخداوند هدایت بخواه ایناهمش حرفای الهامی بودکه بهم گفته میشد امانجواها امانم وبریده بودن ،،چرا این جوری شد توباید روندی بهشون باید بفهمن باکی طرفن ،بایدیه جوری باهاشون رفتارکنی که دیگه تکرارنشه ،اونادارن سواستفاده میکنن ازت ،همسرت اهمیت نمیده بهت ،تودوست نداشتی اینجازندگی کنی اما مجبورشدی به خاطرهمسرت ،دیدی خانواده ی همسرت بدن و دخالت میکنن واین کارو ازلج توانجام دادن و….

    انقد روخودم حساب میکردم که دیگه آرامش نداشتم دیگه خسته شدم وگفتم خدایا چرخ زندگی من روان شده بود ومن آرامش داشتم بازم به خودت میسپرم خودت درستش کن ،تاحالاازدست من کاری برنیومده وازاین به بعدم برنمیادخدایا خودت درستش کن ،میدونم هرکاری کنم بعدا پشیمان میشم ودرست کردنش سخته خیلی سخت وساختن رابطه ای که خراب شده واقعاسخته درست کردنش ،،

    یه کم تندرفتم وجلوی خودمم گرفتم تاباهاشون برخوردبدی نکنم تابعداپشیمان بشم به خودم گفتم اگر من توحیدی باشم وزرنگ باشم به جای منفی بافی ازاتفاقاتی که هنوز نیوفتادن ذهنم و اذیت کنم میشینم برعکسش وانجام میدم چون ایناواقعی نیستن چرابه اتفاقای خوب که هنوزنیوفتادن فک نکنم ذهنم که تشخیص نمیدن کدوم واقعیه کدوم الکی ..

    هرگاه که تسلیمم درکارگه تقدیر ،آرام ترازآهو بی باک ترازشیرم …

    هرگاه که میکوشم درکارکنم تدبیر ،رنج ازپی رنج آید زنجیرپی زنجیر ..

    ساختن رابطه ای که بین من وهمسرم خراب شده بود سخت بود اما اومدم توسایت وفایل گوش دادم وکامنت خوندم ،بچهایادم انداختن همه چی دست خودمونه به خاطرباورهای ماست که اتفاقات میوفتن .

    به همسرم اصرارمیکردم که عیدشده وخونه پدربزرگم بریم که خیلی احترام میگذارن وقابل احترامن بایداحترام بگذاریم برای من عیدی آوردن و…

    اماهمسرم لج کرده بودودوسه بارگفتم دعواکردو نیومد اما من گفتم که باید خودم زندگیم وبسازم همه چی فرکانسه رفتم توی دفترم نوشتم خدایا مرسی که همسرم قبول کردکه بیاد وباهم خوب شدیم ورفتیم ..

    تمرین ستاره قطبی هم انجام دادم وبا خداوندهمش حرف نیزدم خدایامن هرچی گفتم وازتوخالصانه درخواست کردم توبرام انجام دادی خدایامن ازپسش برنمیام خودت انجامش بدی تودروجودهمه انسانها هستی خدایا دل همسرم ونرم کن تاباهم موافقت کنه و یه کامنت دوستان ازقرآن وخوندم که :بدی رابه بهترین شیوه دفع کن (بااین برخوردمتین نیک )ناگاه کسی که بین تو و اودشمنی ست (چنان شودکه )انگاردوست نزدیک وصمیمی ست …

    باخودم گفتم این هم یه آیه ازقرآن ویه نشانه اگه خیلی ادعات میشه عمل کن بهش اگه حافظ کل قرآن هم باشی وعمل نکنی فایده نداره ..

    به خودش توکل کردم ورفتم همینجوری چندکلمه باهمسرم حرف زدم مشغول کاربود ووقتی اومد خونه دستم وانداختم گردنش وبوسیدمش وازش خواهش کردم که بیادوبریم وباهام موافقت کنه وکمی نرم شد ولبخندزدو باهم کمی خوب شدیم ..

    شب که شدتابیادخونه من وبچهاشام خوردیم ومن آماده شدم که بریم ولی ذهنم همش میگفت توخودت وکوچیک کن ،اون امکان نداره بیاد ،ساعت یه رب به 9بود وامکان نداشت این وقت شب ماجایی بریم اما دلم میگفت که اگرخداوندبخادمیشه ..

    وهمسرم اومددیدمن آمادم گفتم بریم وگفت حالاچراانفدراصرارمیکنی گفتم چیزای دیگه اصرارنمیکنم ولی این اصرارکردنیه فکرمیکنم بیادبریم ونریم بی احترامیه ..

    وخداروشکرخیلی راحت قبول کردومن دوباره قدرت خداوندرادیدم که کارم وبهش سپردم وهمسرم دلش نرم شد وخواستم وقبول کرد ،خیلی خوشحال شدم ..

    ودوباره باورم قوی ترشدهرچی بسپرم به خودش خودش درست میکنه …

    یکی ازکارایی که من وخیلی آروم میکنه ،،

    توحیاطمون وایمیسم ودم غروب آسمون وابرهارو تماشامیکنم و صدای اذان ومیشنوم که الله اکبرش برام بسه که یعنی خداست بزرگترازهمه چیز وقدرتمنده وازپس همه کارها برمیاد و فوق العاده قادره که حتی نمیتونی تصورش کنی ..

    به قدری آروم میشم وباخداوند توحیاط قدم میزنم حرف میزنم درد ودل میکنم گریه میکنم وبه خدامیسپارم وخیلی آروم میشم ..

    وبعدی هم نوشتن مشکلات به صورت حل شده روکاغذه ..

    وگزینه ی بعدی استفاده ازمحتوای سایت هست ،فایل هاش ،توحیدعملی هاش ،فایل تسلیم دربرابرخداوند ..

    وخوندن کامنت هاش و ….

    واقعا تک تک فایل های استادبی نظیرن وقسمت نشانه امروزمن که دیگه فوق العاده هدایتگره خداروشکر که دراین مسیرهستم …

    وبیرون زدن ازخونه حالاخونه ی دوست فامیل یاپدرومادر برم که واقعا دلتنگ همسروخانه وخانوادم میشم وقدرزندگی خودم ومیدونم که چه قدرارزشمنده ودرچه جایگاهی قرارداره …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 491 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم

    سلام عزیزان جان

    سوره فصلت

    وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَلَا السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ ﴿34﴾

    نیکی و بدی یکسان نیست. [بدی را] با بهترین شیوه دفع کن؛ [با این برخورد متین و نیک] ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است [چنان شود] که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است. (34)

    وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ ﴿35﴾

    این بهترین شیوه را جز کسانی که [در زمینه خودسازی و تزکیه] پایداری کردند، نمی یابند، و جز کسانی که بهره بزرگی [از ایمان و تقوا] دارند به آن نمی رسند؛ (35)

    وَإِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿36﴾

    و اگر وسوسه ای از سوی شیطان تو را تحریک کند [که از این بهترین شیوه دست برداری] به خدا پناه ببر؛ بی تردید او شنوا و داناست. (36)

    خدایا شکرت برای فرصت طلایی امروزم و درسهای آگاهی بخش امروز که باید در هر لحظه از زندگی ام با این آگاهی های وحی منزل گونه که خداوند بر زبان استاد جاری کرده و مرا در مدار درک و شنیدنش قرار داده نهایت استفاده را ببرم

    خدایا شکرت تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان

    خدایا شکرت هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی عاشقتم جان جانانم سپاسگزارم

    قانون کلی جهان همواره بر این اصل پایدارو بوده و هست و خواهد بود.

    احساس خوب اتفاقات خوب

    احساس بد اتفاقات بد

    طبق قانون اصلی جهان به هر چیزی توجه کنیم از همان جنس بیشتر وارد زندگی مان میشود.

    واقعا استاد که وقتی در شرایط احساسی بد باشیم اولین چیزی که بهش واکنش نشون میده جسم ماست که به تضادی برمیخوره و همونجا باید استپ کرد و برگشت به مسیر با همون پس کله ای اولی باید سریع متوجه باشیم که داریم میریم تو آتیش و اگه حواسمون رو جمع نکنیم میسوزیم

    اصلا مهم نیست که به چه دلیل قانع کننده ای ما احساس مون بد باشه

    دست بزنیم قطعا میسوزیم

    پس بهترین کار در شرایط ناخواسته حفظ ایمان و توکل است.

    اگر با ایمان و توکل و اعتمادبر خدا با وجود شرایط نازیبا نگاهمون را از اتفاقات بهتر کنیم و جهت دهی بهتری به زاویه دید و اتفاقات را الخیر فی ما وقع بدانیم بخدا کت ورق بر میگرده و همه چی به نفع ما میشود.

    خدایا شکرت من خیلی وقتها با تغییر زاویه دید و هر اتفاقی به نفع من میشود همیشه در اون زمان تونستم موفق هم باشم واین فقط لطف خداوند بوده که به قلبم قوت و الهام بخشیده تا مسیر درست را انتخاب کنم و کارهامون بخدا بسپارم و آرام باشم

    استاد عزیزم این روزها واقعا با تمام وجودم صبر و آرامش الهی را میخواهم

    چون با تقلا و سختی فقط مسیر را برای خودمون دشوار میکنیم

    و هر بارحداوندباز زبان ساده و کلام قرآن بهم میگه باید صبر و تقوا ی الهی داشته باشی

    من همه بهت میدم.

    تو فقط در همین مسیر با استقامت و پایداری و مداومت ادامه بده ثابت قدم باش در مسیر الهی من همه چی بهت میدم تو فقط تمرمزت رو روی آگاهی های سایت بزار من بقیه کارها را برات انجام میدهم .

    استاد عزیزم بلطف خداوند هیچ گونه مقاومتی با حرفهای شما در هیچ جنبه ای ندارم

    باورهای مذهبی

    در مورد ثروت و روابط و معنویت و سعادت و خوشبختی و سلامتی تو هیچ کدوم باهاشون مقاومت ندارم هر چی میگین مثله آب بر آتش است در وجودم و با تمام وجودم میپذیرم و به این اصل رسید ه ام که باید صبر داشته باشم و قانون تکامل را بیشتر و استمرار داشته باشم

    به خدا که همین مسیر سرراست ترین منزل برای رسیدن به اهداف و آرزوهایم است مسیر سعادت و خوشبختی و رستگاری همینجاست فقط باید با قدرت بیشتری با ایمان و توکل و اعتماد و باور بخدا وند که هر لحظه هدایت مرا بر خودش واجب کرده است ادامه دهم و پایدار باشم .

    استاد کلا زندگی من دو قسم است یکی قبل از آشنایی باشما و یکی بعد از آشنایی با شما کلی تغییر کرده ام

    قبل از آشنایی تصمیمات احمقانه در روابط میگرفتم

    و اونم تاثیر از اطرافیانم می‌گرفتم

    و باز هم با همون زمان جاهلیت خیلی بیشتر نسبت به اطرافیانم عاقلانه تر رفتار میکردم و الان که به گذشته نگاه میکنم میبینم من چقدر تغییر کرده ام زمانی که به عجز و ناتوانی رسیدم و تسلیم خداوند شدم و خداوند منت گذاشت و مرا به مسیر درست الهی هدایت کرد و کسانی که در اطرافم بودند زندگی شون نابود شد و همین الآنم افرادی هستند که باز هم همان مشاجره و نارضایتی را دارند و چقدر خداوند کمکم کرد و از اون حال و هوای بیمار گونه مرا نجات داد و الان در مسیر درست الهی استمرار دارم با عشق با تمام وجودم.

    استاد الان به نسبت گذشته ام خیلی راحت تر احساساتم را کنترل میکنم

    چه در مواقع بد.

    و چه در مواقع بهتر

    سعی میکنم آگاهانه با توجه به آگاهی های سایت خیلی بهتر برخورد کنم

    اعراض کنم از ناخواسته ها

    توجهم را از روی مسئله ای که الان پیش اومده بردارم

    بیشتر اوقات میگم آیا برای ده دقیقه دیگه یه ساعت دیگه این قضیه بازم برام مهمه

    استاد بخدا بارها در شرایط ناجالب مثلاً اگه بچه‌ها خونه رو بهم ریختن و میخواستم عصبانی بشم از دست بچه ها و با این راه کار آرام شده ام و بچه ها با حال بهتری خونه را مرتب کرده اند و آرامش به محیط برگشته

    و شکر گذاری میکنم که بچه دارم و اونا باعث میشن که خونه هم گاهی بهم ریخته باشه و با همین منطق ها و دیدن نعمتها و داشته هایم احساس خوب را بخودم هدیه میدهم

    و استاد جدیدا دوش گرفتن خیلی بهم کمک می‌کنه

    تا میرم زیر آب میگم آب بار مثبت دارد آب پاکی خداوند است و مرا از هر گونه نازیبایی پاک و مطهر میکند و همونجا با خودم و خدای خودم حرف میزنم و توکل میکنم خیلی زیر آب توکلم بیشتر میشود چون یکبار واضح حس توکل را زیر آب متوجه شدم و احساس خوبم بینظییییر شد و هر بار سعی میکنم اون لحظه توکل کردن و حال خوب را با خودم یاد آوری کنم.

    وااای استاد همین الان ضربان قلبم محکم‌تر داره می‌ره به قفسه سینه ام و این خودش برام نشان دهنده مسیر درستم هست

    خدایا شکرت

    استاد هر بار در زمینه روابط به تضاد ی خوردم سعی کردم هیچ تصمیمی نگیرم چون اون موضوع چند ساعت دیگه برام فراموش میشه . بهتره همین الان خودموکنترل کنم و سکوت بهترین راهه که با طرف مقابل بحث نکنم و بگذارم زمان همه چی را برام درست می‌کنه

    و همه چی در نهایت به نفع من میشود.

    خدا یا شکرررررررررت من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم.

    طبیعی اینه که من همیشه شاد و سالم و تندرست و ثروتمند و خوشبخت باشم

    اصلا طبیعی نیست که به هر دلیلی احساس خودمو بد کنم

    واقعا وقتی به خودم فکر می کنم

    میگم حیفه تو نیست بخاطر یه سری چیزهای بی ارزش یه لحظه خودتو ناراحت و نگران کنی

    اینا همش از سوی شیطان است

    خداوند همواره وعده فراوانی و نعمت و ثروت بیحسابش را میدهد.

    من فقط به فضل خداوند وهاب ایمان دارم کت از خزانه الهی درهای رحمت و برکت الهی را در زندگی ام جاری میکند.

    خدایا شکرت که بیشتر سکوت میکنم در برابر تضاد ها و دنبال راه حل مسائل در درون خودم هستم .

    من به هر خیری از جانب خداوند برسد سخت محتاجم

    خدا یا شکرررررررررت

    من ایمان دارم که خداوند تمام کارهای مرا انجام میدهد

    تمام اموراتم را به دستان قدرتمند تو سپرده ام و آرام و آسوده خاطر هستم آنچه که متعلق به من است و حق الهی من است بهم داده میشود.

    استاد قبلا من اگه کسی می‌گفت اگه الان نگیری مثلاً فلان محصول را بهم میریختم تا بگیرمش

    ولی الان خداروشکر اگه کسی بگه دیگه فریت نیست و اگه الان نگیری از دستش دادی

    همونجا میگم تو دلم همیشه فرصت های طلایی برای من وجود داره جهان جهان فراوانی هاست

    من بخدای خود م اعتماد دارم

    اتفاقا اگر الان بخوام از روی ترس و شرک یه وسیله ای را تهیه کنم این یعنی عدم عزت نفس من و باور کمبود داشتن .

    خدا یا شکرررررررررت

    استاد همین دیروز که یه تضاد کوچیکی خانوادگی بود

    من همون لحظه واقعا آزادی مالی و زمانی و مکانی آرزویم بود که استقلال داشته باشم

    و بخودم به درونم نگاه کردم گفتم من باید تغییر کنم

    هنوز من اونقدر قوی نیستم باورهایم هنوز اونقدر قدرت نگرفته که بخوام با همسرم صحبت کنم و از اینجایی که هستیم همین الان مهاجرت کنیم به یه مکانی دیگه

    گفتم این یعنی فرار من با ید اونقدر رشد کنم و ظرف وجودم را بزرگتر کنم و ایمانم قوی تر شود که جهان ابن کار را برایم انجام بدهد ن اینکه بخوام فرار کنم از تضاد هوایی که از اطرافیان دریافت میکنم.

    و همون لحظه آرام شدم چون باید تمرکزم روی بهبود شخصیتم باشد

    روی تغییر خودم توانمند باشم

    من از تغییر دیگران عاجزم

    من فقط مسئول شخص خودم هستم.

    من که تغییر کنم جهان من هم تغییر میکند بدون اینکه من کاری خاص انجام بدهم .

    خدا یا شکرررررررررت کمکم کن یک لحظه هم مرا به حال خودم وامگذار.

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    مصطفی افشار گفته:
    مدت عضویت: 1073 روز

    سلام استاد جان

    این فایل دقیقا هدایتی بسمتم اومد امروز نشانه ام‌رو زدم ولی حسم‌ گفت ی فایل دیگه رو باید اینجا باز کنی رفتم‌پایین‌صفحه دیدم

    نوشته عواقب‌‌تصمیات احساسی گفتم خودشه این نشانه منه و بازش کردم و الان‌‌3 باره که دارم گوشش میدم

    و ربطش ب من این‌ بود که پری روز ذهنم‌ اشفته بود و هی نویز وارد میکرد و نمیشد که ارومش کنم تا شب ادامه داشت

    دیگه دیدم نه با نوشتن‌و حرف‌زدن با خودم و نکات مثبت و مرور کردن هم‌حواب نمیده و داره میبافه برای خودش حتی نگاشم‌ میکردم باز میگفت هی نجوا هارو

    ولی دیدم با کلام‌خوش ب راه نمیاد گفتم باشه اینجوری که نمیشه من ادم توی احساس بد بمون نیستم‌دقیقا اینارو داشتم میگفتم‌ب ذهنم

    من ادم‌توی احساس بد بمون نیستم راه نمیایی باشه گفتم‌ چارش آب یخه اونم‌ساعت 11 12 شب هوا هم یخ‌ دیگه تا بخاد بگه نه و اینا من توی حموم بودم حمومم سرد آب سرد یخ توی یک ظرفی مونده بود از یخ سرد تر شده بود

    وارد حموم شدم دیدم ذهنم میگه نکنیا با ی لحن مظلومانه بعد میخاست نزاره اب بریزم رو بدنم تق آب یخ رو چند بار خالی کردم رو بدنم

    همون لحضه ذهنم کلا ساکت شد کلا خاموش شد تازه من تونستم ببینم کی مدیره ارامش چیه واقعا صحنه عجیبی بود بعدش اومدم

    دیدم دارم میلرزم‌تو رختخواب بودم بعد انقدر مسلط شده بودم ب ذهنم‌ گفتم ببین ادا در نیار لرز و اینا رو بزار کنار

    اخه بعد ریختن آب سرد رفتم همون‌جوری با ی شرط تو حیاط‌ سرویس و اصلا احساس نمیکردم‌ سرمارو گفتم ببین هیسسس ساکت نباید بلرزی باورتون میشه اجازه ندادم بلرزم و نلرزیدم اینم ی حس مثبت و اعتماد بنفس شد از این آب یخه و انجامش

    بعدش شروع ب نوشتن که‌کردم خیلی چیزای خوبی نوشتم اگاهیی های خوبی نوشتم حتی همون موضوعتی که باهاشون احساسم بد کرده بود رو جوری رفتم تو دلشون نوشتمشون و براشون منطق اوردم اصلا بی نظیر

    و بیشتر اوقات با نوشتن و برگشتن ب لحضه من ب ارامش میرسم نوشتن زیبای ها تجربهای زیبا گل پرنده درخت همچی هر چیزیی که بچشمم زیبا بیاد صفت ی ادم باشه لباسش باشه

    و زیاد احساسی عمل نمیکنم سعی میکنم که خوب رفتار کنم ولی خب ادمیم دیگه ولی نسبت ب گذشته خیلیییی بهتر شدم خیلییییی

    قبلا یکی میگفت بالا چشت ابروعه من ناراحت میشدم و سریع حالم بد میشد و بخودم میگرفتم حالا طرف سوال میپرسید من میگفتم این منظور داره ربطش میدادم ب خودم

    ولی عکس العملی نشون نمیدادم چون میترسیدم از عواقبش بخاطر همین هیچ موقع وارد بحث و دعوا رو کم کنی نمیشدم بقولی رد میکردم چون باور هام اشتباه بودن اعتماد بنفسم و اعمالم و نتایجم باعث اون مدار شده بود

    ولی یبار ی یکی س سوال پرسید از من خب من دوست نداشتم راجبش حرفی زده بشه بعد چن نفر هم پیشم بودن برگشتم ب طرف گفتم شما گوه خوری و طرف دیگه هیچ حرفی نزد ولی به خودم افتخار کردم که تونستم اینکارو بکنم چون دیگه شده بود پترن الگو تکرار میشد خورد ب این بنده خدا خشم اژدها

    استاد جهان و ادمها خیلیی با من راه اومدن نمیدونم واقعا حتما لطف خداست ولی من باید روی خودم‌ خیلی کار کنم تا بخشنده بشم درک‌کنم‌‌‌ جایگاه انسان رو ارزشش رو صبر رو سکوت رو

    تفاوت من مسبت به گذشنه اینه که قبلا من اصلا نمیدونستم میشه ذهنو کنترلش کرد بدون مثلا سیگار مشروب یا رفیق بازی ولی همه اینا هم من توش افراطی عمل میکردم و از همشم زربه خوردم و بجای اینکه اونا بشن مرهم میشدن درد

    ولی شکر خدا من 3 ساله که اگر ناراحت شدم خودم فهمیدم و خودم خودمم برگردوندم خودمو ب حالت مثبت و خوب

    سه و نیم ساله لب ب سیگار که تفریحی میکشیدم نزدم یعنی مهمون بیاد خونمون من نیستم دیگه خونه اگه سیگاری باشه میگم برای احترام ب خودم باید پاشم برم میرم طبیعت بیرون تا اون شخص بره من بر میگردم خونه

    یا مشروب که من اصلا ازش لذت نمبردم گاهی اوقات پیشد میخوردیم اونم کلا 4 یا پنج ساله ندیدمش از نزدیک

    و خودمم و خدای خودم و این سایت

    تنهایی میرم همجا دنبال پایه نیستم قبلا تو کوچه بودم زنگ میزدم دوستم بیاد پیشم

    الان هیچ احساس تنهایی نمیکنم هر جا برم سعی میکنم یچزی یاد بگیرم زیبایی هارو ببینم

    و خداوند هم با ادماش اتفاقات خوب با منه و همجا بهم چیزی یاد میده برای رشد

    شما استاد عزیزم رو بهم معرفی کرد دوستون دارم استاد ان شاالله با نتایج مالیم بیام و بنوییسم و براتون فایل بفرستم و بیام فلوریدا دیدن شما و خانم‌شایسته عزیز با خدایی که بهم معرفی کردین خدایی که خودش از تاریکی وقتی صداش زدم بیرونم اورده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1045 روز

    درود و عرض ادب

    همین یکی دو ماه پیش بخاطر غلیان احساسات

    و هیجان من تو کارم تصمیماتی گرفتم

    و خودم رو تو شرایطی قرار دادم که همون کاری که داشتم رو عملا از دست دادم

    چون توی ناراحتی زیاد تصمیم به استعفا رو گرفتم

    و خیلی پیش اومده تو روابطم

    از چیزی و شرایطی ترسیدم حسادت کردم یا شدیدا ناراحت شدم نتونستم درست تصمیم بگیرم و صحبت کنم و سریع کات کردم

    اما استاد اینم بگم از وقتی توی سایتم و مدام آگاهی های فایلهای شما رو گوش میدم نسبت به چند سال پیش خیلی خیلی بهتر شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 619 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    سلام به همه عزیزان

    یکی از فایل های بی نهایت ارزشمند استاد که با عمل بهش نه یه پله که صد پله جلو میوفتیم . واقعا نمیشه روش ارزش گذاشت. خداروشکر و ممنونم از استاد عزیزم

    مهمترین نکته قبل از ورد به بحث اینکه که من باید خودم را بشناسم و اون نقاظ ضعف که ازش ضربه خوردم را در بیارم و براش تصمیم گیری کنم . من باید خودمو بشناسم که چه رفتارهایی دارم و از کجا نشات گرفته.

    خیلی از افراد با سوء استفاده و تحریک احساس افراد ذهن طرف را به دست میگیرن و در نهایت شخص بسیار ضرر میکنه و چند نمونه مثال دارم

    مثال یک همین شرکت های هرمی که با ترفند اینه که پدرت و مادرت میتونن خوشبخت بشن و از فقر و فلاکت دربیان و پیش کشیدن ارزوها خصوصا خانواده شخص .طرف رو تحت تاثیر قرار میدن و شخص وارد میشه و شکست میخوره

    یا معمولا اخر سال که برخی معاملاتی ها از یه طرف به خریدار میگن که این خونه چندتا مشتری داره و میخواد معامله بشه و از یه طرف به فروشنده میگن بفروش که خریدار نیست و افراد رو تحت تاثییر قرار میدن

    یا دانش اموزان یا افراد رو تحت تاثیر باورهای مذهبی و دلسوزانه قرار میدن و ازشون کار میکشن و کلا ذهن شخص رو در اختیار میگیرن

    یا طرف تحت تاثیر رفقاش سیگار میکشه و کم کم به خاطر جوی که توش هست و کم نیاوردن هرکاری بقیه بگن انجام میده

    یا اینکه فروشگاهایی که تخفیف اجناس میزنن و یا برای رد کردن اجناس یا هر ترفندی تخفیف و تبلیغ میزارن و افراد حس کمبودشون تحریک میشه و میرن کلی خرید میکنن. مثلا من چندماه پیش سرشار از احساس رفتم 6 میلیون در شرایط مالی ناجالب وسایل خریدم اونم چون از بقیه جاها ارزون تر بود و اصلا به کارم نیومد

    دو تا پسر عمه هام با تحریک پدرم و تو گوشش خوندن خونه ای که هیچ مدارکی نداشت رو بهش فروختن

    و صدها نمونه که هرکدومش رو تجربه کردم و میخوام بگم از اگر خودمون رو نشناسیم و احساسات رو کنترل نکنیم از احساسات من و شما خیلی ها میتونن استفاده میکنن که شخص عکس العمل دلخواه اونا رو انجام بده و ترفندها هیچ گاه قدیمی نمیشه و جواب خواهد پس باید خودمون رو بشناسیم

    من توی اوضاع احساسی برای خودم خوابیدن و راه رفتن و تنفس عمیق توی فضای باز و پیاده روی خوب جواب میده . همینطور شستن صورت و دست با اب سرد یا شستن پاها خیلی کمک کرده .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: