https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/03/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-03-29 06:45:152024-04-18 05:54:16گفتگو با دوستان 1 | همراه ماندن با جریان هدایت
559نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و درود به استاد بزرگوارم و بانوی دوست داشتنی مریم جانم
این بار دومی هست که از اول تا اخر گوش میدم ولی این بار تصمیم گرفتم بنویسم توی دفترم نکته ها و یادداشت کنم
سپاسگذارم از استاد بابت ایده ای که داشتن و عملی کردن و واقعا چقدر عالی چقدر عالی
اولبن نفری که با استاد صحبت کردن آقا حامد بود که من چقدر تحسینش میکنم 1 پسر 21 ساله از استان سیستان بلوچستان
نکته های که گفت
1 توی کار مورد علاقش رفت
2 قدم برداشت و با توکل انجامش داد
3 از درامد صفر به 200 تومن رسید ماشالله خدا بیشترش کنه
چقدر تاثیر گذاره برای من واقعا تحسین میکنم
4 اینکه گفت خیلی ها اومدن جلو راهمو بگیرن ولی من با توگل پیش رفتم
و خداوند بهش پاسخ داد و نتیجه گرفت
به سفرهای مورد علاقش رفت
بهترین هتل ها جلسه برگزار میکنه احسنت واقعا افرین داری
اصلا سن مهم نیست شهر مهم نبست سرمایه نداشتن مهم نبست
این ها اصل نیست
اصل اینه بخوای و قدم برداری
بهترین هارو برای حامد عزیز از خداوند میخوام
و اما شروع صحبت سپیده ی عزیز
اینکه انقدر با شورواشتیاق شروع کرده انقدر که متعهد بوده اینکه روزی نبوده که فایل گوش نده
اینکه از هر کدوم از دوره ها هر روز باید و باید گوش میداده خدای من چه تعهدی واقعا اراده و تعهد سپیده جان رو تحسین میکنم
چقدر همت و چقدر لیزری کار کرده روی باورهاش
روی جلسه های قرانی
اینکه درک کرده تمام مسیری که اومدی هر چی بوده هدایت یوده تویی درکاررنیوده
لونه که داره هدایت میکنه اونه که مسیرهارو بهت میگه
به قول فرمایش استاد مثل غذا خوردن میمونه این اگاهی ها هر روز و هروز باید روح ما تغذیه شه هر روز باید یاداور قانون بشیم
هر روز باید به یاد بیاریم که ما در هر لحظه داریم فرکانش میفرستیم
ما مثل 1 دستگاه هستیم که با ورودی هامون چشم ها گوش ها تجسم خاطرات داریم ورودی میدیم و تبدیل میشه به فرکانس و جهان هم دقیقا این فرکانس هارو به ما برمیگردونه تبدیل میشه به اتفاقات رویدادها شرایط
ما همیشه باید روی خودمون کار کنیم مثل 1 چشمه ی جاری
سلام به استاد عزیزم و دوستان خوبم در گفتگو با دوستان_قسمت 1(همراه ماندن با جریان هدایت)
خدایا شکرت که منو به سمت خواسته هام هدایت میکنی.
خدایا شکرت که درهای رحمت رو به روی من گشودی و قلب منو آماده دریافت اگاهی هایی میکنی که منو ساده تر و آسان تر میکنه برای رسیدن به خواسته هام
خدایا شکرت که اینگونه با نشانه ها راه نشانم میدی و میگی چطور پیش برم و چیکار کنم.
گفتگوی استاد عزیزم در نرم افزار گفتگو محوری به نام کلاب هاووس.
اونم با topic که من خیلی لازم دارم بشنوم.
عنوان: چگونه با وجود شرایط سخت مالی میلیون ها دلار ثروت ساختم؟
خدای من چقدر خوب و قشنگ استاد هرکاری میکنه رو توضیح میدین.(چقدر لازم داریم استاد دوباره یک گفتگوی کلاب هاووسی راه بندازین.این یک درخواسته استاد جان اگر میشه بیاین کلاب هاووس و جمع بشیم و در مورد چیزهای خوب صحبت کنیم و قانون های بدون تغییر خدا رو به یادمون بیارین…)
یک گفتگویی از تجربیات بچه هایی ازپول هایی که ساختن.چقدر پول ساختن.مثلا من در این شرایط مالی “تصمـیم گرفتم اینقدر پول بسازم؟” یا این تارگت رو گذاشتم؟
بچه ها بیان بگن چطور انجام دادن.
اینکه بیان بگن از نظر منتای و ذهنی چه کارهایی کردن و هم از نظر اجرای ایده ها چه کارایی رو انجام دادن.
اینکه متوجه بشیم تفکر بچه ها از پول ساختن چیه.چه تجربیاتی دارند؟! چقدر تا حالا پول ساختن؟
حامد 21 ساله از استان سیستان و بلوچستان شروع میکنه به صحبت کردن و میگه از درآمد صفر به درآمد بالای 200 میلیون رسیده.
——————————————————————————-
^ هیچ محدودیتی برای خلق ثروت نیست.
فارغ از اینکه تو چه سنی داری، فارغ از اینکه کجا زندگی میکنی، ….
^ آدم میتونه وارد عشق و علاقه اش بشه و همه چیز رو با هم داشته باشه.
مثل اینکه من همیشه دوست داشتم سفر باشم و به حامد عزیز به کاری هدایت شده که همه چیز رو با هم داره.
^ مهم ترین موضوع این نیست که عدالت رعایت بشه و وقت به همه برسه تا حرف بزنن،مهم اینه که آدم حرف خوب رو بشنوه.چه نکته ایی همین اوول کار گفتین چه اصلی رو اینجا از فرع گفتین.اینکه ما در این کلاب هاووس هستیم تا حرف های خوب بزنیم و بشنویم حالا تا هروقت میخواد طول بکشه اشکال نداره طول بکشه.
اگر در مورد تجربیاتی صحبت میکنیم که به همه مون کمک میکنه یا اگر حرف تاثیرگذاری داره گفته میشه،هر چقدر طول میکشه بکشه. مــا داریم از همدیگر چیز یاد میگیریم.
اگر حرفی داریم که ارزشمنده حرف بزنیم.
^عطش یادگیری هم تکامل میخواد.
^ ادامه ی یک روند درست 6 الی 7 ساله سپیده جان
^ نت برداری از نکات و دوره ها و نوشتن چکاپ فرکانسی و دیدن تغییرات و باور کردن اینکه چقدر تغییر کردیم.
^ تغییرات وقتی رخ میده،چون در دل زندگی مون هست اصلا ما نمیفهمیم این تغییرات رو. ولی اگر ثبتش کرده باشیم این تغییرات رو(مثل چکاپ فرکانسی قدم یک) و بعد از یکی دوسالی که داریم روی خودمون کار میکنیم این تفاوت وتغییرات رو میبینیم.
^ چون تغییرات داره آرام آرام و تکاملی اتفاق می افته.شاید متوجه نشیم که این طرز تفکر و باورها داره زندگی منو عوض میکنه. و ما باید همین رونــد رو ادامه بدیم حتی با قرت بیشتر ادامه بدیم.
^ روزی نیست که من قانون رو به خودم یادآوری نکنم و نخوام ازش استفاده بکنم. و نخوام به همون شکلی که قانون میگه عمل بکنم. یا نخوام توی ذهنم مرور بکنم. به همون شکلی که قانون احساس خوب اتفاقات خوب میگه.
^ این چیزی هست که میخوام بچه هایی که توی دوره های ما میان و از این آگاهی ها استفاده میکنن.بدونن که قانون به خوبی و دقیقی داره عمل میکنه. ولــــی به هــمون نسبتی که ما به خواسته هامون میرسیم توقع مون میره بالا.
^ این کاملا طبیعی هست و خواسته های ما اینجوری متولد میشن و رشد میکنن.اما مشکل از اونجایی شروع میشه که مــا یــادمــون میــره که با این نوع روش و با این نوع دیدگاه ما داریم به خواسته هامون میرسیم.
_چقدر اینجا سپیده جان قشنگ اشاره کرد به جدیت 6 الی 7 ساله خودش و اینکه یکجورایی اینقدر دفترها و موبایل و لپ تاپش پر هست از این آگاهی و صوت های استاد جان که دیگه فامیلی اش هم شده عباسمنش. و این جدیتی که در استفاده از محصولات و آگاهی ها به خرج میده باعث شدده بقیه اطرافیان هم کنجکاو بشن که این چیه که سپیده اینقدر داره جدی دنبال میکنه.
^ سپیده : با تمام این سال ها و پشتکار و جدیت برای شنیدن و درک این آگاهی ها فقط کــافــــیه یک هفته مراقب ورودی هام نباشم. فقط کافیه که از مسیری که توش قرار گرفتم یک کوچولو فــاصــلــه بگیرم.
فقط یک فایل گوش نمیدم من در طول روز باید یک فایل قرآنی + باید یک فایل جهان بینی توحیدی+ باید از 12 قدم +…. اصلا اینجوری نیست که بگم خب دیگه حالا الان یک فایلی میاد و گوش میدم. نــه همه چی من با این جدیت برنامه ریزی شده.مثلا امروز نوبت پیدا کردن کدهای اشتباهه توی این مسیر.امروز نوبته فلان موضوع هست در قرآن،امروز نوبته….خصوصا از وقتی توی موضوعات قرآنی 12 قدم کار کردم و در قرآن جدی تحقیق میکردم.
^ اینکه بدونی تمام اتفاقات زندگی تو هدایت بوده، تمام زندگی تو و تمام مسیر تو هدایت بوده و فکر نکنی که با عقل خودت به اونا رسیدی و مراجعه نکنی به عقلت،اینکه بدونی که نمیدونی خودش کل قضیه است.اینکه تمام لحظه ها هدایت بوده و تویــی وجود نداره،همه چی برمیگرده به الله، اونجاست که هر کسی میتونه واقعیت درونی خودش رو لمس کنه.
^ یک روزی هدایت شد که، تمام کار و زندگیت رو ول کن و بچسب به قرآن و درک کردن اون.
^ چطوری میشه این همه فایل و آگاهی رو مدیریت کردو گوش کرد؟!
با این همه چیکار باید بکنیم؟!
^ وقـتی اینو درک کنیم که همه اعتبار و کردیت ها رو به الله بدیم و بزاریم که باز دوباره ما رو هدایت کنه.
این استفاده از آگاهی ها مثل غذا خوردن میمونه.باید همیشه باشه و هر بار فرق میکنه و هر بار احساسش فرق میکنه و هربار و هر روز لازم داریم تا ازشون استفاده کنیم. اونا مــســیر رو به ما میگن، اونا انرژی لازم برای حرکت کردن رو به ما میدن.
^هر کدوم از ما مثل یک دستگاه ژنراتور و تولیدکننده فرکانس هستیم.
جهان مثل یک آینه به ما برمیگردونه.
این یک جــریانــه مثل یک رودخونه. تا وقتی چشمه ایی داری از زمینت و داره هی می قُله و میجوشه. تا وقتی اون چشمه وجود داره و او رود هم وجود داره. اگر این جریان طور بودن جهان رو درک کنیم، خیلی بهتر روی خودش کار میکنه.
مثال غذا ببین میلت به چی میکشه.بدن آدم خودش میگه چی دوست دارم الان بخورم.الان روح و ذهن من به چی نیاز داره توی این شرایط…
شما تعدد فایل ها رو درنظر نگیر، هربار از خودت بپرس الان به من چی میچسبه؟ چی رو دوست دارم بشنوم؟ چی رو دوست دارم درک کنم؟فکر نکن باید همه ی اینا باهم باشه، ذهنت بهت میگه قلبت بهت میگه چی لازم داری؟
^داستان تماس تلفنی استاد با دوست شون و جریان اینکه همه ی خانواده شون این بیماری پندمیک رو گرفتن و …چه آگاهی هایی به من احساس بهتری میدهد در اون لحظه تا به من آرامش بیشتری بدهد؟ تا بتونم ذهنم رو کنترل کنم؟ مثال آوردن از آیه های جهاد و اینکه یک عده نرفتن تا کشته نشن. زمانی که لحظه مرگ فرا برسه شما می میری و اگر زمان مرگ هم نباشه امکان نداره کسی از دنیا بره. و اجازه میدی خدا پلن خودش رو ادامه بده و مسیر بره.
^ در هر شرایطی اگر کــســی قوانین رو خوب درک کنه و قلب خودش رو بشناسه میفهمه که چه چیزی الان بهش آرامش میده.
^در شرایط سخت و تضادها (مثل مرگ عزیزان) آدم ها دو دسته میشن:
1. کسانی که میتونن ذهن شون رو کنترل کنن. (با نگاه متفاوت)
2. کسانی که نمیتونن ذهن خودشون رو در این جور مواقع کنترل کنن.
گفتمان حامد عزیز که توسن 19سال وارد سایت شده از سیستان بلوچستان و قانون رو درک کرده حالا بعد دوسال تو سن21سالگی به موفقیت چشمگیری رسید،از درآمد صفر به 200میلیون فقط و فقط به خاطر عمل کردن به آموزه ها،برای بیزینس و تجارت صادرات زعفران به ترکیه دبی و کشورهای مختلف برای بازاریابی و تجارت مسافرت میکنه،تو بهترین هتل ها و بهترین جاهای ایران مهمترین جلسات رودر مورد تجارتش برگزار کرد چون خودشو لایق بهترین ها میدونه برای درآمد بیشتر،حامد عزیز در منطقه محروم سیستان زندگی میکنه اما موقعیت جغرافیایی و سن وسال هیچ محدودیتی براش بوجود نیاورده،کسیکه به اصول و مبانی قانون پایبند باشه و مورد هدایت پروردگار باشه همانند جهان و قانون که سن وسال و موقعیت جغرافیایی و شهرستان و استان محروم بودن یا حتی جنسیت نمیشناسه فقط به فرکانس ت پاسخ میده.
سپیده عزیز که از آموزه های فایل های سایت و فایلهای خریداری شده نت برداری میکنه و دفترچه های زیادی رو از تجربیات و آموزه های فایل ها با دست نوشته های خودش به نگارش در آورده و این نوع تفکر زندگیشو واقعا دگرگون کرده،5سال مداوم داره قانون رو مرور میکنه در مورد مباحث مختلف سیستم،و حالا مهاجرت کرده،شبانه روز درحال گوش کردن فایلهای استاد عباس منش هست،از جهان بینی، 12قدم و آموزه های قرآنی فایل که مورد هدایت الله واقع شده،و میگه که بصورت آگاهانه هدایت شدم تمرکزم رو روی فایل های قرآنی بگذارم،شده نخوابم حتی شده یکی از فایلهای دوره رو مرور کنم، قانون ثابت که ما از طریق ورودیهایی که حتی با تجسم کردن چیزها در آینده ورودی هارو به مغز میدیم این فرکانس ها رو ارسال میکنیم،و جهان همانند یک منبع انرژی این فرکانس های ارسالی مارو هم وزن و متقارن یا همانند آیینه با آن پاسخ میده،وقتی فایلی رو گوش میکنم برای بار اول نوشته های دفعه اولم رو با نگارش دفعه بعد وسری بعد گوش کردن همون فایل مقایسه کردم،که واقعا چقدر نگارشم تغییر کرده،و تغییر باور تغییرات بنیادینی در دیدگاه و نگاه نسبت به جهان برامون اتفاقات عالی و تحولات رو به جلو رقم خواهد زد،
من هم حدودا 118روز عضوی از خانواده موفق استاد عباس منش هستم،تمام این مدت از 4اسفند1402 حداقل 2تا فایل رو گوش کردم و نت برداری میکنم و همون کامنتهایی که برای بانو شایسته میفرستم و تجریبات مختلف از فایلها رو عنوان میکنم یک کپی از کامنت هام میگیرم در تلگرام قسمت ذخیره شده ها برای خودم نگه داشتم و اونارو مرور میکنم بارها شده که انگشت شمار بعنوان مثال تحول روز 55 م با نشانه روز 79م با هم یکی شده کامنت هام رو ارسال میکنم بعد میرم تحول روز 55میخونم میبینم چقدر کامنت هام متفاوت شده این نشان از تغییرات فرکانسی و تغییرات شخصیتی در وجودم داره که کاملا ملموس هست و خدارو شکر همیشه مورد هدایت خداوند بودم و هستم،و من تا الان که دارم میرم جلو خیلی دستاورد داشتم،سایت استاد عباس منش خود واقعی خودتو و اون ریشه و اصل خودتو بهت برمیگردونه که بجنب برای رشدت کاری بکن،چون هیچ کسی بغیر از خودت نمیتونه تو رو به مدارات بالا بکشونه تا خودت نخوای، و این اعتماد بنفس و عزت نفس رو در ما بیدار کرده که ماهم میتوانیم اگر فلانی تونسته از استان محروم تو شهر با امکانات ضعیف، خب منم میتونم،منم آموزه هارو گوش میکنم پایبند به قرآن و هدایت الله و گنجینه های قرآنی میشم و الهامات غیبی پروردگار برای نشان دادن مسیرم عیان و مشخصه.
سپاسگزار از پروردگارم خالق زیبایی ها و فراوانی ها او که دلیل شکرگزار بودنم میباشد، و با بجا آوردن اصول های ساده اما مهم قوانین جهانی زندگی ام را متحول کرد،خدایا الحمدلله،خدایا سپاس،خدایا شکرت،خدایا وجودت برام سراسرثروت نعمت و برکت و سلامتی وفضل میباشد
سلام به باارزش ترین سایت دنیا و اعضای عزیزش و استاد جان معلم نمونه
سلام به زهرای جدیدکه دوباره اومده کار کردن روی خودش رو شروع کنه
من از زمانی که دوره 12 قدمرو شروع کردم یه ماه نشده شغل جذب کردم
از یکی مهارت هام پول درآوردم و بعدم هدایت شدم به اون شغل
ادامه دادم تا اینکه هدایت شدم به محل کار و شغل جدیدی با فاصله نزدیک تر به خونمون کارفرمای بهتر محل کار راحت تر ، درآمد بیشتر و شرایط خیلی راحت تر شد و آسون شدم برای اسونیا
ولی دیدین آدم به یه شرایط استیبلی میرسه دیگه رها میکنه و فکر میکنه این شرایط پایداره وقتی روی ذهنش کار نمیکنه
ولی اینطور نیست وقتی کارکردن روی ذهنت رومتوقف میکنی و میگی من دیگه جذبش کردم دیگه فکرام خوبه دیگه باورام خوبه و تاابد قراره همینجوری بمونه اینجاست که باخت دادی وخودت توپ رو دادی حریفت که بهت گل بزنه
منم دقیقا همین کارو کردم وقتی شرایط خیلی خوب شد درآمدم بالا رفته بود توی محل کار جدیدم اعتماد و اطمینانشون رو از همون روز اول جلب کردم
کارم رو به بهترین نحو انجام میدادم
و رابطه ام با مدیر خیلی راحت تر و صمیمی تر از مدیر و کارمند شده بود
دقیقاً همینجا رها کردم
ابتدا توی همون درآمد استپ شدم و بعد یهو درآمدم افت کرد
مسئولیت هام بیشتر شد
و داشتم میرفتم که احاطه بشم با ناخواسته
و ذهنم مقاومت میکرد که نه و مننمیتونم فایل گوش بدم و خسته شدم و یه مدت میخوام خودمتمرین کنم و از این نجواهای گول زننده
ذهنم گرگی شده بود در لباس بره برای هرچی بیشتر فرورفتنمتوی ناخواسته ها
یهوامروز اومدم افسارشو کشیدم گفتم ذهن عزیز بشین سرجات که دنیا دست منه
رفتم قدم یکو جلسه یک رو گوش دادم میخواستم مثل دفعات پیش فقط نیم ساعت اولشو گوش بدم چون چکاپ رو قبلا انجام داده بودم ولی یه چیزی گفت زهرا بنویس
شروع کردم برای بار دوم چکاپ رو نوشتن
دیدم وای چه شود چقدر تغییر عزت نفسم و اعتماد به نفس کلی پیشرفت داشتم
چقدر تواناییهامو کوچولوکوچولو داشتم باور میکردم
خود دوستیمبیشتر و احساس گناهم کمتر
دارایی هام اضافه تر شده بود
روابط قشنگی به زندگیم اضافه شده بود
پایین اومدن هم داشتم چون وسط راه جنگلی رها کرده بودم و نرفته بودم تا از مسیر لذت ببرم جلوی کوچولوترین جویبار قشنگی که دیده بودم و نشسته بودم و همونجا راکد شده بودم
قشنگی جویبار و رود به جاری بودنشه و من این نعمت رو از خودم محرومکرده بودم
خلاصه چکاپ روکه نوشتم گفتم زهرا بیا دیگه لازم نیست دور خودت بچرخی الان باگهاتو پیدا کردی
الان میدونی دیگه روی کدوم بخش ها لازمه کار کنی وبیشتر و بهترش کنی
انگار خدا یه نقشه راه گذاشت جلوم گفت ببین زهرا تواین مسیرو یه بار رفتی دوباره هم برو
من به سپیده ی عزیزم افتخار میکنم که هفت سال ثابت قدم و پای کار آموزش های استاد بوده
حامد عزیز روتحسینمیکنم که با وجود سن کم امقدر موفقیت مالی کسب کرده و از اون مهم تر توی مسیر موردعلاقش داره ثروت سازی میکنه و باعث گسترش جهانش میشه
من تمام ویدئو های این دسته بندی رو قبلا گوش دادم ولی یه حسی گفت زهرا شروع کن گوش کن و بنویس تکلیفم فعلا اینه درسم اینه تا خدای مهربون درس و تکلیف جدید رو بگه بهم
خدایا من رو توی این مسیر رویایی ثابت قدم نگهدار
خدایا به من عشق حقیقی رو نشون بده و البته قبلش ظرفیت داشتنش رو بهم بده ظرفم رو به اندازه عشق حقیقی بزرگ کن و ظرفم رو پر کن از عشق خودت که حقیقی ترینه
خدایا منم دوست دارم مثل داداش حامد توی مسیر مورد علاقم باشم و از اون مسیر پول دربیارم و ثروت بسازم و باعث گسترش جهان بشم
خدایا هدایتم کن به سمت مسیری که شغل = عشق باشه برام
گفتگوی استاد با دوستان برای من خیلی عالی و فوق العاده است چرا که وقتی صحبت های دوستان را در مورد موفقیت های خودشان که از آموزش های استاد عزیز یادگرفته اند برای من واقعا عالی و محشر است
ذهن من به من می گوید این دوستان توانسته اند پس من هم می توانم موفق بشوم
این یک الگوی عالی و خیلی خوب برای من است
همه چیز در ذهن من رقم می خورد و من می توانم و موفق خواهم شد
چقدر عالی و زیبا که می توانم در مسیر علایق خودم کار کنم
این مهمترین کاری است که باید همیشه در زندگی خودم در نظر بگیرم و آن این است که باید حرکت کنم
من لایق بهترین ها هستم و بی شک من می توانم به آنچه که دوست دارم دست پیدا کنم
توکل کردن به خدای مهربان
از او کمک خواستن
از او هدایت خواستن
دنبال عشق و علاقه خودم رفتن
اینها بزرگترین درس امروز برای من بود و به من این امید را داد که می توانم به موفقیت ها و خواسته های خودم دست پیدا کنم
وقتی که دوستان این همه تلاش کرده اند و به نتایج عالی دست پیدا کرده اند پس باز هم می توانم من موفق بشوم
این برای من یک الگوی عالی و فوق العاده است که باید همیشه مد نظر خودم داشته باشم
از زمانی که من خواستم تغییر کنم جهان هم به من کمک کرد و من را به گونه ای هدایت کرد که بتوانم به راحتی بسوی خواسته های خودم حرکت کنم و این برای من واقعا عالی و خوشایند بوده است
یک درس دیگر هم در این صحبت ها یاد گرفتم و آن این بود که باید همیشه و همیشه روی خودم کار کنم
این کار کردن روی خودم باید همیشگی و دائمی باشد
این را باید همیشه در نظر بگیرم هر چه بیشتر روی خودم کار کنم باز کم است چرا که می توانم بهتر و بهتر و بهترین باشم
وای که چقدر خوب و عالی است وقتی که من هدایت می شوم و بسوی بهترین ها قدم بر می دارم
در نهایت کنترل کردن ذهن خودم بسیار مهم است و یکی از بزرگترین کارهایی است که در این جهان مادی می توانم انجام بدهم و همیشه دستاوردهای عالی و خوبی را برای خودم رقم بزنم
سپاس از استاد عزیز بخاطر تهیه این فایل های ارزشمند
من قبل از اینکه بیام این فایل رو ببینم دانلودش کردم و تصمیم برای گوش دادن به این زودی نداشتم
چون فایل شماره 3 که درمورد هدایت بود و در روز شمار 154 بود و من احساس نیاز کردم که باید چندین بار گوش بدم بهش
به همین خاطر گفتم از فایل یک و دو بعد این فایل شماره 3 گوش میدم و چند روز باید زمان بدم برای گوش دادن به فایل شماره 3 گفتگو با دوستان
من دیروز اردکی که خریده بودیم ،رو بردم دکتر و 550 شد هزینه آمپول و قطره ای که داد همراه ویزیتش
و نجواهایی که بهم میگفت میمیره چرا خرجش میکنی
و یا دکتری که دیدش گفت چون از موقع به دنیا اومدن درست بهش غذا ندادن پوکی استخوان داره و کاملا نرمه پاهاش و نوکش
ولی من گفتم یک هفته شد گرفتیمش نکنه درست مراقبت نکردیم و اینجوری شد ،مریض شد
و گفتم یه روز بردیمش بیرون نکنه سردش شده و مریض شده ؟
دکتر گفت که نه مریضی برای یک هفته نیست یا با یه باد کوچیک بشه گفت مریض شده
این از قبل بوده و با نرمی استخوان هاش مشخصه که پوکی شدید استخوان داره و گفت ضعیف شده و ممکنه دوام نیاره و اگر قوی باشه و بتونه دوام بیاره میمونه
و شاید وقتی میخواستین بگیرین سر حال بوده ولی بیماری بعد از گذشت زمان به یکباره خودشو نشون میده
من اون لحظه احساس گناه میکردم و میگفتم نکنه خوب مراقبت نکردیم و مریض شد و یه جورایی خودمو مقصر میدونستم
اینو که الان نوشتم یاد حرفای استاد عباس منش افتادم که میگفت
باور های محدود شما یک شبه بوجود نیومده که بخواد یک شبه خوب بشه ، سال ها باور غلط رو شنیدین و تکرار کردین و توجه کردین تا الان اتفاقاتی رو تجربه میکنید که خودتونم نمیخواین تجربه کنین و یا ناخواسته بودن ولی پنهانی بود باور های محدودتون
به خودم گفتم ببین مثل تمام مثال هایی که استاد زده در مورد سلامتی هم همینجوره
یک شبه که یک نفر به یک باره مریضی سخت نمیگیره که؟؟؟
انقدر بهش فکر کرده یا توجه کرده یا فرکانسشو فرستاده و یا تغذیه اش مناسب نبوده و ادامه داده راه غلط تغذیه رو تا اینکه مریض شده
و این هم یادم اومد که : احتمالا که نه حتما باورهایی داشتم که نگرانی از اینکه نکنه من بگیرم و اردک مثل قبلیا بمیره و یا کلی نگرانی های دیگه که خودم فرکانسشو فرستادم
و در مداری قرار گرفتم که دوباره این اتفاق رخ بده
فکر کنم دو سال پیش ما دو تا اردک گرفتیم
هردو رو بردیم بیرون وقتی خاک میخوردن نمیدونم تو گلوی یکی موند و دیدم حس خفگی کرد و بعد چند ساعت مرد
واونیکی رو هم چون زیاد آبتنیش میکردیم و یه جورایی خودمون روش آب میریختیم انگار با زور آب میریختیم تا حمام کنه یه روز دیدم بی حاله بردمش دکتر و خداروشکر زنده موند و خوب شد و بعد بردیم دادیم به خانواده مادر شوهر آبجیم که نگهش دارن تو حیاطشون
و اون اردک بزرگ شد و سفید برفی و تا چند ماه بعدش مارو یادش بود میومد پیش ما وقتی میرفتیم اونجا و با سرش صدامون میکرد
بعد چند سال دوباره مادرم اردک گرفت و یه جورایی انگار حس کردم که باورام محدوده و ترس داشتم میگفتم نکنه نتونیم نگهش داریم و ذهنم نجوا هاشو میگفت و باعث نگرانیم و شرک ورزیدنم میشد
این یک هفته که اردک خونه ما بود ، هر موقع نجوای ذهنم شروع میکرد ، میگفتم ببین طیبه ، چیزی نمیشه درسته که یه بار گرفتیم اونجوری شد ،دلیل نمیشه یه بارم رخ بده
دیروز که دیدم حالش خوب نیست و وظیفه خودم دونستم ببرمش دامپزشکی ،بعد آوردمش خونه
امروز صبح دیدم حالش بد تر و بد تر داره میشه
احساس گناه داشتم میگفتم نکنه من مراقبش نبودم
همینجوری داشتم فکر میکردم نمیدونم چجوری شد که اومدم و فایل یک گفتگو با دوستان رو باز کردم
و وقتی گوش دادم هنوز به اون قسمت نرسیده بودم که رفتم دیدم اردک انگار داره جونش میره ناراحت شدم و گفتم مامان من گفتم بهت نخریم ولی گرفتی به خاطر حرف خواهر زاده ام
و اومدم اتاق ، قبلش گفتم طیبه نگران نباش مگه تو خبر داری که هی نگرانی
بعدشم اگر به موندنش باشه که میمونه اگرم نه که …
وقتی اومدم این فایل رو ادامه شو گوش بدم
استاد گفت که :
وقتی که زمانش نباشه امکان نداره کسی از دنیا بره
هیچ قدرتی نمیتونه کسی رو بکشه وقتی که زمانش نرسیده باشه
از اونورم هیچ قدرتی نمیتونه کسی رو زنده نگه داره وقتی که زمانش رسیده باشه
اینو گفت گریم گرفت گفتم خدا دیدی داشتم اذیت میشدم و احساس گناه داشتم که نتونستم بهش خوب برسم
منو هدایت کردی تا این فایل رو گوش بدم تا با شنیدن این حرفا فکر کنم
یادم اومد که
اون سالی که اردک داشتیم و مثل این بی حال بود و مریض شد ، بردم دکتر گفت عفونت بدنشو گرفته ولی درمانش کرد و آوردیمش خونه اونموقع هم یادمه نگران بودم میگفتم نکنه خوب مراقبت نکردیم و به زور حمامش کردیم و مقصر میدونستم خودمو
ولی اون اردک زنده موند و الان تو خونه مادر شوهر خواهرمه و حتی تخم هم میذاره
و اردکی که با همین اردک باهم خریده بودیمشون و با خوردن یه سنگ ، که حتی هر دو داشتن خاک میخوردن و سنگ ریزه هارو میخوردن ولی یکی مرد و اونیلی زنده موند
به همه اینا فکر کردم تو این چند دقیقه و به حرفای استاد عباس منش فکر کردم که میگفتن زمان مرگ اگر فرا برسه هیچ قدرتی نمیتونه نگهش داره
فقط خدا میتونه نگهش داره
و شنیدم که میگفت چجوری میتونم خودمو آروم کنم با این دیدگاه
و گفتم خدایا منو ببخش و شنیدم بخشیدمت ولی سعی کن نخری دیگه تا وقتی که حیاط داشته باشین
الان که دارم مینویسم صدایی شنیدم و رفتم دیدم مرده اردک
نمیدونم تنها چیزی که از خدا میخوام اینه که کمکم کنه
و میدونم این فایل رو هدایتم کرد تا حرفای استاد و بشنوم و اینو بهم بگه که طیبه
تو هیچ قدرتی نداری بخوای نگهش داری ،تمام تلاشتو کردی برای سلامتی اردک و این رو بدون که هیچ برگی بدون اذن من ربّ تو ، از درخت پایین نمیاد
اینارو که دارم مینویسم هنوز یه حسی بهم میگه که تو بردیش بیرون و هوا سرد بود مریض شد
ولی باید سعی کنم ذهنم رو کنترل کنم و از خدا کمک میخوام که میدونم کمکم میکنه، مثل الان با اینکه من تو این 8 ماه که از سایت فایلا رو گوش میدادم و میدیدم ندیده بودمش و جوری هدایتم کرد که الان این حرف رو بشنوم
که اگر زمان چیزی فرا برسه نمیشه به زود نگهش داشت و اگر قرار بر زنده بودن باشه مثل همون اردکی که الان بزرگ شده و قرار بر زنده بودنش بود زنده میمونه
وقتی به این حرفا فکر میکنم آروم تر میشم و مخصوصا وقتی که به هدایتی که خدا بهم کرد تا آرومم کنه
از این موضوع یه درسی گرفتم که باورم رو در مورد اینکه اگر اردک یا جوجه بگیری مریض میشن و میمیرن رو دیگه اصلاح کنم
و باور قدرتمندی جایگزینش کنم تا بعد ها اگر اردک یا جوجه گرفتم سلامت باشن و به راحتی بزرگ بشن
باور های من بوده که اگر اصلاح بشه جور دیگه ای رقم میخوره
از این پس سعیمو میکنم تا با استمرار و تمرین و تکرار در مورد باورهام بیشتر تلاش کنم و کنترل کنم ورودی های ذهنم رو و این موضوع به من یادآور کرد که تکرار کن باور های قدرتمند رو و چند هفته هست که باورهایی که با صدای خودت ضبط کردی گوش نمیدی شروع کن به گوش دادن و تکرار کردن
درسته من با خدا حرف میزنم ولی باید این باورهایی که شناسایی میشن رو سعی کنم تکرار کنم تا تبدیل به باور درست بشن
مثلا در مورد این موضوع بگم که هیچ قدرتی نمیتونه مانع از مرگ یا زنده موندن بشه فقط قدرت دست خداست
و اینکه توحیدی عمل کنم که خدا مالک همه چیز هست
هر آنچه که اردک و جوجه تازه متولد شده هستن همه شون خیلی راحت و سریع بزرگ میشن و قوی و قوی تر هستن و مقاوم هستن در برابر همه چیز
پس من اگر با این باور ها به خودم تکرار کنم مدارم تغییر خواهد کرد
الان میخواستم تو دلم بگم خدایا منو ببخش ،شنیدم که چرا تکرار میکنی ،من بخشیدمت
سلام چقدر من دوست داشتم این عنوان بندی جدید رو خیلی خوبه
عاشق زمانی هستم که خانم شایسته دست به قلم میشه
معرکه هستن
این فایل شما رو من بعد از خوندن قسمتی از سوره مریم بهم الهام شد بخونم و گوش بدم چون نوشته بودم از قبل کلمه به کلمه
و خیلی جالب اینجا بحث از قران هم مطرح میشه سپیده عزیز اشاره به قران میکنه استاد هم میگه تو خود قران گفته که تا میتوانید قران بخوانید
این سوره میاد از نعماتی که خداوند به بندگان شایسته خودش داده یاد میکنه مدام میگه به یاد اون نعمتی که به فلانی دادیم
خیلی جالبه شاید فکر کنید نعمتی که خدا به پیامبران داده نعمت های خاصی یوده اونا خیلی خاص بودن ولی این سوره مدام کلمه رحمن رو میگه رحمن بیشترین تکرار و داشته تو این سوره و رحمن همون رحمت عام خداونده دوستان نه رحمت خاص
یعنی همه اینایی که داریم میگیم رو خدا به همه بندگانش میده نعمت خاص کسی نیست فقط کافیه در مسیر درستی باشی راحت برات اتفاق میفته
بچه تو سن بالا میخوای بهت میده
مثل ابراهیم باشی فرزند صالح بهت میده که تمام ادمای خوب دنیا از نسل اون هستن حالا اتفاقاتی که برای خودش افتاده هم یاد کنید
بدون ازدواج خدا بهت فرزند میده و بهت تهمت میرنن خدا چنان درجه تو بالا میبره که اسمت تا ابد به نیکی یاد بشه
مثل عیسی میتونی مرده زنده کنی میتونی شفا ببخشی میتونی روزی رو هزاران برابر کنی
این بین یه اشاره میکنه که اگر غفلت کنی از مهمترین کار زندگیت که صلات و تقوا و رویکرد به خدا هست حسرت میخوری
چقدر تو زندگی حسرت خوردیم همین الان چقدر این یوم الحسرت بودن و چشیدیم و نفهمیدیم علتشو
میخوای مثل موسی یه قوم داشته باشی ملتی رو هدایت کنی میخوای از چنگال مشکلاتی که قبلا داشتی رها بشی قتل کردی اواره هستی رفیق نداری همسر نداری بیا سمت خودم بهت همسر عالی میبخشم بنی اسرائیل و میدم بهت قدرت میدم بری جلو فرعون زمانت صحبت کنی هارون و بهت میدم
میخوای مثل اسماعیل باشی
مثل ادریس باشی از همه علوم سر دربیاری عالم باشی
اینا همه کسایی هستن که خدا بهشون نعمت داده شخصیت شون سامان پیدا کرده پراکندکی ندارن
به خدا این همزمانی الکی نیست الان همه افراد حال حاضر تو این قسمت مصاحبه همشون یه دوران سخت جهنمی داشتن حامد سپیده استاد همشون و تونستن با تقوا با کنترل ذهن رو به خدا بیارن و خدا نجاتشون داده خدا وارد بهشتشون کرده
حالا بیارید این ایات رو با صحبتای استاد که میگفت
این روزهای سخت که جهان رو غربال میکنه
این روزهای سخته که برای همه اتفاق میفته اما اینجا ادما دو دسته میشن کسایی که میتونن ذهنشون رو کنترل کنن و اونا نتایج بزرکی میگیرن و کسایی که نمیتونن
تو این سوره هم دقیقا حال پیامبرانی رو گفته که خب خودشون اصلاح کردن و رو به خدا اورده بودن و در تقوا داشتن سرامد بودن و تا الان نتایجشون موجب شگفتی همه عالم شده
سلام خانم صیادی خیلی خیلی از کامنت شما لذت بردم واحساسم بعد از خوندن این کامنت این بود که انگار ظرف وجودم بزرگتر شد سپاسگذارم ازتون یه سوالی هم داشتم این بود که تو کامنت چند بار نام آقای بازرگان رو اوردین وگفتین که برای فهم بیشتر میتونن کمک کنن ایشون سایتی دارن یا اپی دارن ممنون میشم راهنمایی کنید
سلام خوشحالم واقعا اره با قران به ارامش میرسیم و استاد واقعا دمش گرم که صد بار قران رو.خونده و الحق که باید هدایت بشن ما هم راه استاد و بریم به همین نقطه میرسیم صدرصد
از خداوند متعال سپاسگزارم که من رو یک بار دیگر به این فایل های با ازرش و زیبا هدایت کرد
من قبلا تمام فایل های این قسمت از سایت شمارو گوش دادم اما امروز که داشتم فکر میکردم که کدوم قسمت از فایل ها نتیجه ی بهتری گرفتم قسمت گفت و گو با دوستان بود واقعا چقد در من تاثیر گذاشت که هربار با گوش دادن به صدای هم هدایتی هایم احساس بهتری نسبت به هر لحظه از زندگیم داشتم و دارم
و استاد گفتین که فایل ها رو مثل غذا خوردن گوش کنین مثلا امروز دوست دارین که چه غذایی بخورین
(شور،ترش،شیرین،سرد،یخ)
من دقیقا فایل ها رو بر این اساس گوش میدم که بدونم که امروز پذیرای شنیدن چه صحبت های هستم
و بدونم از شنیدن چه صحبت هایی لذت میبرم ک بتونم با عشق و علاقه بیشتر نکته به نکته رو ملکه ذهنم قرار بدم
و وقتی در شرایطش قرار گرفتم مثل یه نوار توی ذهن من تکرار و تکرار بشه تا بتونه به یک باور ابدی تبدیل بشه
همین گه گفتین
احساس خوب =اتفاقات خوب
احساس بد =اتفاقات بد
استاد من در این باره از همون اولی که وارد سایت شدم برای خودم یه شعار ساختم
که هر موقع در شرایط سخت قرار گرفتم واقعا به کمک من اومده و فقط برای من همون لحظه بوده که خیلی از چیزها رو تغییر داده
فکر مثبت
ذهن مثبت
زندگی مثبت
این جمله همیشه در من سازنده هزاران اتفاق خوب بوده و هست
استاد در رابطه با صحبت های حامد عزیز میخواستم بگم من هم دقیقا حس ایشون رو دارم چون که توی سن کم به این مسیر زیبا هدایت شدم
و هروز از خداوند به خاطر این هدایت سپاسگزارم که این موقع از زندگیم من رو هدایت کرد تا بتونم خیلی از احساس های خوب رو تجربه کنم و قدم در مسیری بگذارم که پر از شادی عشق ارامش برای من در زندگی بوده و هست
خیلی از صحبت های سپیده جان لذت بردم واقعا هر کلمه از حرفای ایشون دنیایی ارزش داشتن
استاد در مورد مرگ باید بگم که قبلا که یکی از فایل های شما رو در مورد مرگ گوش داده بودم که گفته بودین ما همه از یک دنیا دیگه اومدیم توی این دنیا و بعد از یک طی کردن یک دوره ای از زندگی به دنیایی که قبلا در اون بودیم برمیگردیم هرچقدر که بخواییم خودمون اراده کنیم میتونیم از تمام نعماتی که خداوند در این دنیا برای ما مقدر کرده استفاده کنیم و نهایت لذت رو ببریم
استاد عزیزم من از زمانی که با شما اشنا شدم بهترین ماهاو سال های زندگیم را تجربه کردم که برای من پر از ارامش عشق محبت دوستی صفا و صمیمیت بوده
خیلی خیلی عاشقتونم استاد عزیزم ازتون سپاسگزارم به خاط این فایل که در من سازنده هزاران حس خوب بود
سلام و درود به استاد بزرگوارم و بانوی دوست داشتنی مریم جانم
این بار دومی هست که از اول تا اخر گوش میدم ولی این بار تصمیم گرفتم بنویسم توی دفترم نکته ها و یادداشت کنم
سپاسگذارم از استاد بابت ایده ای که داشتن و عملی کردن و واقعا چقدر عالی چقدر عالی
اولبن نفری که با استاد صحبت کردن آقا حامد بود که من چقدر تحسینش میکنم 1 پسر 21 ساله از استان سیستان بلوچستان
نکته های که گفت
1 توی کار مورد علاقش رفت
2 قدم برداشت و با توکل انجامش داد
3 از درامد صفر به 200 تومن رسید ماشالله خدا بیشترش کنه
چقدر تاثیر گذاره برای من واقعا تحسین میکنم
4 اینکه گفت خیلی ها اومدن جلو راهمو بگیرن ولی من با توگل پیش رفتم
و خداوند بهش پاسخ داد و نتیجه گرفت
به سفرهای مورد علاقش رفت
بهترین هتل ها جلسه برگزار میکنه احسنت واقعا افرین داری
اصلا سن مهم نیست شهر مهم نبست سرمایه نداشتن مهم نبست
این ها اصل نیست
اصل اینه بخوای و قدم برداری
بهترین هارو برای حامد عزیز از خداوند میخوام
و اما شروع صحبت سپیده ی عزیز
اینکه انقدر با شورواشتیاق شروع کرده انقدر که متعهد بوده اینکه روزی نبوده که فایل گوش نده
اینکه از هر کدوم از دوره ها هر روز باید و باید گوش میداده خدای من چه تعهدی واقعا اراده و تعهد سپیده جان رو تحسین میکنم
چقدر همت و چقدر لیزری کار کرده روی باورهاش
روی جلسه های قرانی
اینکه درک کرده تمام مسیری که اومدی هر چی بوده هدایت یوده تویی درکاررنیوده
لونه که داره هدایت میکنه اونه که مسیرهارو بهت میگه
به قول فرمایش استاد مثل غذا خوردن میمونه این اگاهی ها هر روز و هروز باید روح ما تغذیه شه هر روز باید یاداور قانون بشیم
هر روز باید به یاد بیاریم که ما در هر لحظه داریم فرکانش میفرستیم
ما مثل 1 دستگاه هستیم که با ورودی هامون چشم ها گوش ها تجسم خاطرات داریم ورودی میدیم و تبدیل میشه به فرکانس و جهان هم دقیقا این فرکانس هارو به ما برمیگردونه تبدیل میشه به اتفاقات رویدادها شرایط
ما همیشه باید روی خودمون کار کنیم مثل 1 چشمه ی جاری
تا وقتی اون چشمه میجوشه اون رود هست وقتی چشمه نباشه رودی نیست
خیلی خیلی لذت بردم واقعا سپاسگذارم از استاد و همگی دوستان
در پناه الله شادو سلامت باشید
بنام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و دوستان خوبم در گفتگو با دوستان_قسمت 1(همراه ماندن با جریان هدایت)
خدایا شکرت که منو به سمت خواسته هام هدایت میکنی.
خدایا شکرت که درهای رحمت رو به روی من گشودی و قلب منو آماده دریافت اگاهی هایی میکنی که منو ساده تر و آسان تر میکنه برای رسیدن به خواسته هام
خدایا شکرت که اینگونه با نشانه ها راه نشانم میدی و میگی چطور پیش برم و چیکار کنم.
گفتگوی استاد عزیزم در نرم افزار گفتگو محوری به نام کلاب هاووس.
اونم با topic که من خیلی لازم دارم بشنوم.
عنوان: چگونه با وجود شرایط سخت مالی میلیون ها دلار ثروت ساختم؟
خدای من چقدر خوب و قشنگ استاد هرکاری میکنه رو توضیح میدین.(چقدر لازم داریم استاد دوباره یک گفتگوی کلاب هاووسی راه بندازین.این یک درخواسته استاد جان اگر میشه بیاین کلاب هاووس و جمع بشیم و در مورد چیزهای خوب صحبت کنیم و قانون های بدون تغییر خدا رو به یادمون بیارین…)
یک گفتگویی از تجربیات بچه هایی ازپول هایی که ساختن.چقدر پول ساختن.مثلا من در این شرایط مالی “تصمـیم گرفتم اینقدر پول بسازم؟” یا این تارگت رو گذاشتم؟
بچه ها بیان بگن چطور انجام دادن.
اینکه بیان بگن از نظر منتای و ذهنی چه کارهایی کردن و هم از نظر اجرای ایده ها چه کارایی رو انجام دادن.
اینکه متوجه بشیم تفکر بچه ها از پول ساختن چیه.چه تجربیاتی دارند؟! چقدر تا حالا پول ساختن؟
حامد 21 ساله از استان سیستان و بلوچستان شروع میکنه به صحبت کردن و میگه از درآمد صفر به درآمد بالای 200 میلیون رسیده.
——————————————————————————-
^ هیچ محدودیتی برای خلق ثروت نیست.
فارغ از اینکه تو چه سنی داری، فارغ از اینکه کجا زندگی میکنی، ….
^ آدم میتونه وارد عشق و علاقه اش بشه و همه چیز رو با هم داشته باشه.
مثل اینکه من همیشه دوست داشتم سفر باشم و به حامد عزیز به کاری هدایت شده که همه چیز رو با هم داره.
^ مهم ترین موضوع این نیست که عدالت رعایت بشه و وقت به همه برسه تا حرف بزنن،مهم اینه که آدم حرف خوب رو بشنوه.چه نکته ایی همین اوول کار گفتین چه اصلی رو اینجا از فرع گفتین.اینکه ما در این کلاب هاووس هستیم تا حرف های خوب بزنیم و بشنویم حالا تا هروقت میخواد طول بکشه اشکال نداره طول بکشه.
اگر در مورد تجربیاتی صحبت میکنیم که به همه مون کمک میکنه یا اگر حرف تاثیرگذاری داره گفته میشه،هر چقدر طول میکشه بکشه. مــا داریم از همدیگر چیز یاد میگیریم.
اگر حرفی داریم که ارزشمنده حرف بزنیم.
^عطش یادگیری هم تکامل میخواد.
^ ادامه ی یک روند درست 6 الی 7 ساله سپیده جان
^ نت برداری از نکات و دوره ها و نوشتن چکاپ فرکانسی و دیدن تغییرات و باور کردن اینکه چقدر تغییر کردیم.
^ تغییرات وقتی رخ میده،چون در دل زندگی مون هست اصلا ما نمیفهمیم این تغییرات رو. ولی اگر ثبتش کرده باشیم این تغییرات رو(مثل چکاپ فرکانسی قدم یک) و بعد از یکی دوسالی که داریم روی خودمون کار میکنیم این تفاوت وتغییرات رو میبینیم.
^ چون تغییرات داره آرام آرام و تکاملی اتفاق می افته.شاید متوجه نشیم که این طرز تفکر و باورها داره زندگی منو عوض میکنه. و ما باید همین رونــد رو ادامه بدیم حتی با قرت بیشتر ادامه بدیم.
^ روزی نیست که من قانون رو به خودم یادآوری نکنم و نخوام ازش استفاده بکنم. و نخوام به همون شکلی که قانون میگه عمل بکنم. یا نخوام توی ذهنم مرور بکنم. به همون شکلی که قانون احساس خوب اتفاقات خوب میگه.
^ این چیزی هست که میخوام بچه هایی که توی دوره های ما میان و از این آگاهی ها استفاده میکنن.بدونن که قانون به خوبی و دقیقی داره عمل میکنه. ولــــی به هــمون نسبتی که ما به خواسته هامون میرسیم توقع مون میره بالا.
^ این کاملا طبیعی هست و خواسته های ما اینجوری متولد میشن و رشد میکنن.اما مشکل از اونجایی شروع میشه که مــا یــادمــون میــره که با این نوع روش و با این نوع دیدگاه ما داریم به خواسته هامون میرسیم.
_چقدر اینجا سپیده جان قشنگ اشاره کرد به جدیت 6 الی 7 ساله خودش و اینکه یکجورایی اینقدر دفترها و موبایل و لپ تاپش پر هست از این آگاهی و صوت های استاد جان که دیگه فامیلی اش هم شده عباسمنش. و این جدیتی که در استفاده از محصولات و آگاهی ها به خرج میده باعث شدده بقیه اطرافیان هم کنجکاو بشن که این چیه که سپیده اینقدر داره جدی دنبال میکنه.
^ سپیده : با تمام این سال ها و پشتکار و جدیت برای شنیدن و درک این آگاهی ها فقط کــافــــیه یک هفته مراقب ورودی هام نباشم. فقط کافیه که از مسیری که توش قرار گرفتم یک کوچولو فــاصــلــه بگیرم.
فقط یک فایل گوش نمیدم من در طول روز باید یک فایل قرآنی + باید یک فایل جهان بینی توحیدی+ باید از 12 قدم +…. اصلا اینجوری نیست که بگم خب دیگه حالا الان یک فایلی میاد و گوش میدم. نــه همه چی من با این جدیت برنامه ریزی شده.مثلا امروز نوبت پیدا کردن کدهای اشتباهه توی این مسیر.امروز نوبته فلان موضوع هست در قرآن،امروز نوبته….خصوصا از وقتی توی موضوعات قرآنی 12 قدم کار کردم و در قرآن جدی تحقیق میکردم.
^ اینکه بدونی تمام اتفاقات زندگی تو هدایت بوده، تمام زندگی تو و تمام مسیر تو هدایت بوده و فکر نکنی که با عقل خودت به اونا رسیدی و مراجعه نکنی به عقلت،اینکه بدونی که نمیدونی خودش کل قضیه است.اینکه تمام لحظه ها هدایت بوده و تویــی وجود نداره،همه چی برمیگرده به الله، اونجاست که هر کسی میتونه واقعیت درونی خودش رو لمس کنه.
^ یک روزی هدایت شد که، تمام کار و زندگیت رو ول کن و بچسب به قرآن و درک کردن اون.
^ چطوری میشه این همه فایل و آگاهی رو مدیریت کردو گوش کرد؟!
با این همه چیکار باید بکنیم؟!
^ وقـتی اینو درک کنیم که همه اعتبار و کردیت ها رو به الله بدیم و بزاریم که باز دوباره ما رو هدایت کنه.
این استفاده از آگاهی ها مثل غذا خوردن میمونه.باید همیشه باشه و هر بار فرق میکنه و هر بار احساسش فرق میکنه و هربار و هر روز لازم داریم تا ازشون استفاده کنیم. اونا مــســیر رو به ما میگن، اونا انرژی لازم برای حرکت کردن رو به ما میدن.
^هر کدوم از ما مثل یک دستگاه ژنراتور و تولیدکننده فرکانس هستیم.
جهان مثل یک آینه به ما برمیگردونه.
این یک جــریانــه مثل یک رودخونه. تا وقتی چشمه ایی داری از زمینت و داره هی می قُله و میجوشه. تا وقتی اون چشمه وجود داره و او رود هم وجود داره. اگر این جریان طور بودن جهان رو درک کنیم، خیلی بهتر روی خودش کار میکنه.
مثال غذا ببین میلت به چی میکشه.بدن آدم خودش میگه چی دوست دارم الان بخورم.الان روح و ذهن من به چی نیاز داره توی این شرایط…
شما تعدد فایل ها رو درنظر نگیر، هربار از خودت بپرس الان به من چی میچسبه؟ چی رو دوست دارم بشنوم؟ چی رو دوست دارم درک کنم؟فکر نکن باید همه ی اینا باهم باشه، ذهنت بهت میگه قلبت بهت میگه چی لازم داری؟
^داستان تماس تلفنی استاد با دوست شون و جریان اینکه همه ی خانواده شون این بیماری پندمیک رو گرفتن و …چه آگاهی هایی به من احساس بهتری میدهد در اون لحظه تا به من آرامش بیشتری بدهد؟ تا بتونم ذهنم رو کنترل کنم؟ مثال آوردن از آیه های جهاد و اینکه یک عده نرفتن تا کشته نشن. زمانی که لحظه مرگ فرا برسه شما می میری و اگر زمان مرگ هم نباشه امکان نداره کسی از دنیا بره. و اجازه میدی خدا پلن خودش رو ادامه بده و مسیر بره.
^ در هر شرایطی اگر کــســی قوانین رو خوب درک کنه و قلب خودش رو بشناسه میفهمه که چه چیزی الان بهش آرامش میده.
^در شرایط سخت و تضادها (مثل مرگ عزیزان) آدم ها دو دسته میشن:
1. کسانی که میتونن ذهن شون رو کنترل کنن. (با نگاه متفاوت)
2. کسانی که نمیتونن ذهن خودشون رو در این جور مواقع کنترل کنن.
سلام استاد عزیزم و مریم جان
و تمام دوستان هم فرکانسیم
چقدر خوشحالم که با شما هستم و وقت م میذارم برای اینجور کارها ،نه چیزهای چرت وپرت نگاه کردم .
از خدا ممنون م که منو هدایت کرد به این فایل زیبا …..
چقدر قابل تحسین بود حامد عزیز و سپیده جان ،چقدر قشنگ صحبت کردن ،چقدر انرژی گرفتم.
آقا حامد عزیز که تو این سن تونسته این همه موفقیت کسب کنه .
و سپیده جان که از دوره ها نکته برداری کرده .
چقدر چیز های خوب یاد گرفتم .
خدایا کمکم کن منم شغل مورد علاقه ام پیدا کنم و بتونم موفق تر بشم .
خدا چقدر قشنگ منو هدایت کرد به این فایل زیبا
چقدر تکامل مهمه
خدا راشکر
خدا را شکر
خدا را شکر
118مین نشانه روز من
موضوع فایل:همراه ماندن با جریان هدایت
عرض ادب و احترام به استاد عباس منش و بانو
گفتمان حامد عزیز که توسن 19سال وارد سایت شده از سیستان بلوچستان و قانون رو درک کرده حالا بعد دوسال تو سن21سالگی به موفقیت چشمگیری رسید،از درآمد صفر به 200میلیون فقط و فقط به خاطر عمل کردن به آموزه ها،برای بیزینس و تجارت صادرات زعفران به ترکیه دبی و کشورهای مختلف برای بازاریابی و تجارت مسافرت میکنه،تو بهترین هتل ها و بهترین جاهای ایران مهمترین جلسات رودر مورد تجارتش برگزار کرد چون خودشو لایق بهترین ها میدونه برای درآمد بیشتر،حامد عزیز در منطقه محروم سیستان زندگی میکنه اما موقعیت جغرافیایی و سن وسال هیچ محدودیتی براش بوجود نیاورده،کسیکه به اصول و مبانی قانون پایبند باشه و مورد هدایت پروردگار باشه همانند جهان و قانون که سن وسال و موقعیت جغرافیایی و شهرستان و استان محروم بودن یا حتی جنسیت نمیشناسه فقط به فرکانس ت پاسخ میده.
سپیده عزیز که از آموزه های فایل های سایت و فایلهای خریداری شده نت برداری میکنه و دفترچه های زیادی رو از تجربیات و آموزه های فایل ها با دست نوشته های خودش به نگارش در آورده و این نوع تفکر زندگیشو واقعا دگرگون کرده،5سال مداوم داره قانون رو مرور میکنه در مورد مباحث مختلف سیستم،و حالا مهاجرت کرده،شبانه روز درحال گوش کردن فایلهای استاد عباس منش هست،از جهان بینی، 12قدم و آموزه های قرآنی فایل که مورد هدایت الله واقع شده،و میگه که بصورت آگاهانه هدایت شدم تمرکزم رو روی فایل های قرآنی بگذارم،شده نخوابم حتی شده یکی از فایلهای دوره رو مرور کنم، قانون ثابت که ما از طریق ورودیهایی که حتی با تجسم کردن چیزها در آینده ورودی هارو به مغز میدیم این فرکانس ها رو ارسال میکنیم،و جهان همانند یک منبع انرژی این فرکانس های ارسالی مارو هم وزن و متقارن یا همانند آیینه با آن پاسخ میده،وقتی فایلی رو گوش میکنم برای بار اول نوشته های دفعه اولم رو با نگارش دفعه بعد وسری بعد گوش کردن همون فایل مقایسه کردم،که واقعا چقدر نگارشم تغییر کرده،و تغییر باور تغییرات بنیادینی در دیدگاه و نگاه نسبت به جهان برامون اتفاقات عالی و تحولات رو به جلو رقم خواهد زد،
من هم حدودا 118روز عضوی از خانواده موفق استاد عباس منش هستم،تمام این مدت از 4اسفند1402 حداقل 2تا فایل رو گوش کردم و نت برداری میکنم و همون کامنتهایی که برای بانو شایسته میفرستم و تجریبات مختلف از فایلها رو عنوان میکنم یک کپی از کامنت هام میگیرم در تلگرام قسمت ذخیره شده ها برای خودم نگه داشتم و اونارو مرور میکنم بارها شده که انگشت شمار بعنوان مثال تحول روز 55 م با نشانه روز 79م با هم یکی شده کامنت هام رو ارسال میکنم بعد میرم تحول روز 55میخونم میبینم چقدر کامنت هام متفاوت شده این نشان از تغییرات فرکانسی و تغییرات شخصیتی در وجودم داره که کاملا ملموس هست و خدارو شکر همیشه مورد هدایت خداوند بودم و هستم،و من تا الان که دارم میرم جلو خیلی دستاورد داشتم،سایت استاد عباس منش خود واقعی خودتو و اون ریشه و اصل خودتو بهت برمیگردونه که بجنب برای رشدت کاری بکن،چون هیچ کسی بغیر از خودت نمیتونه تو رو به مدارات بالا بکشونه تا خودت نخوای، و این اعتماد بنفس و عزت نفس رو در ما بیدار کرده که ماهم میتوانیم اگر فلانی تونسته از استان محروم تو شهر با امکانات ضعیف، خب منم میتونم،منم آموزه هارو گوش میکنم پایبند به قرآن و هدایت الله و گنجینه های قرآنی میشم و الهامات غیبی پروردگار برای نشان دادن مسیرم عیان و مشخصه.
سپاسگزار از پروردگارم خالق زیبایی ها و فراوانی ها او که دلیل شکرگزار بودنم میباشد، و با بجا آوردن اصول های ساده اما مهم قوانین جهانی زندگی ام را متحول کرد،خدایا الحمدلله،خدایا سپاس،خدایا شکرت،خدایا وجودت برام سراسرثروت نعمت و برکت و سلامتی وفضل میباشد
سلام به باارزش ترین سایت دنیا و اعضای عزیزش و استاد جان معلم نمونه
سلام به زهرای جدیدکه دوباره اومده کار کردن روی خودش رو شروع کنه
من از زمانی که دوره 12 قدمرو شروع کردم یه ماه نشده شغل جذب کردم
از یکی مهارت هام پول درآوردم و بعدم هدایت شدم به اون شغل
ادامه دادم تا اینکه هدایت شدم به محل کار و شغل جدیدی با فاصله نزدیک تر به خونمون کارفرمای بهتر محل کار راحت تر ، درآمد بیشتر و شرایط خیلی راحت تر شد و آسون شدم برای اسونیا
ولی دیدین آدم به یه شرایط استیبلی میرسه دیگه رها میکنه و فکر میکنه این شرایط پایداره وقتی روی ذهنش کار نمیکنه
ولی اینطور نیست وقتی کارکردن روی ذهنت رومتوقف میکنی و میگی من دیگه جذبش کردم دیگه فکرام خوبه دیگه باورام خوبه و تاابد قراره همینجوری بمونه اینجاست که باخت دادی وخودت توپ رو دادی حریفت که بهت گل بزنه
منم دقیقا همین کارو کردم وقتی شرایط خیلی خوب شد درآمدم بالا رفته بود توی محل کار جدیدم اعتماد و اطمینانشون رو از همون روز اول جلب کردم
کارم رو به بهترین نحو انجام میدادم
و رابطه ام با مدیر خیلی راحت تر و صمیمی تر از مدیر و کارمند شده بود
دقیقاً همینجا رها کردم
ابتدا توی همون درآمد استپ شدم و بعد یهو درآمدم افت کرد
مسئولیت هام بیشتر شد
و داشتم میرفتم که احاطه بشم با ناخواسته
و ذهنم مقاومت میکرد که نه و مننمیتونم فایل گوش بدم و خسته شدم و یه مدت میخوام خودمتمرین کنم و از این نجواهای گول زننده
ذهنم گرگی شده بود در لباس بره برای هرچی بیشتر فرورفتنمتوی ناخواسته ها
یهوامروز اومدم افسارشو کشیدم گفتم ذهن عزیز بشین سرجات که دنیا دست منه
رفتم قدم یکو جلسه یک رو گوش دادم میخواستم مثل دفعات پیش فقط نیم ساعت اولشو گوش بدم چون چکاپ رو قبلا انجام داده بودم ولی یه چیزی گفت زهرا بنویس
شروع کردم برای بار دوم چکاپ رو نوشتن
دیدم وای چه شود چقدر تغییر عزت نفسم و اعتماد به نفس کلی پیشرفت داشتم
چقدر تواناییهامو کوچولوکوچولو داشتم باور میکردم
خود دوستیمبیشتر و احساس گناهم کمتر
دارایی هام اضافه تر شده بود
روابط قشنگی به زندگیم اضافه شده بود
پایین اومدن هم داشتم چون وسط راه جنگلی رها کرده بودم و نرفته بودم تا از مسیر لذت ببرم جلوی کوچولوترین جویبار قشنگی که دیده بودم و نشسته بودم و همونجا راکد شده بودم
قشنگی جویبار و رود به جاری بودنشه و من این نعمت رو از خودم محرومکرده بودم
خلاصه چکاپ روکه نوشتم گفتم زهرا بیا دیگه لازم نیست دور خودت بچرخی الان باگهاتو پیدا کردی
الان میدونی دیگه روی کدوم بخش ها لازمه کار کنی وبیشتر و بهترش کنی
انگار خدا یه نقشه راه گذاشت جلوم گفت ببین زهرا تواین مسیرو یه بار رفتی دوباره هم برو
من به سپیده ی عزیزم افتخار میکنم که هفت سال ثابت قدم و پای کار آموزش های استاد بوده
حامد عزیز روتحسینمیکنم که با وجود سن کم امقدر موفقیت مالی کسب کرده و از اون مهم تر توی مسیر موردعلاقش داره ثروت سازی میکنه و باعث گسترش جهانش میشه
من تمام ویدئو های این دسته بندی رو قبلا گوش دادم ولی یه حسی گفت زهرا شروع کن گوش کن و بنویس تکلیفم فعلا اینه درسم اینه تا خدای مهربون درس و تکلیف جدید رو بگه بهم
خدایا من رو توی این مسیر رویایی ثابت قدم نگهدار
خدایا به من عشق حقیقی رو نشون بده و البته قبلش ظرفیت داشتنش رو بهم بده ظرفم رو به اندازه عشق حقیقی بزرگ کن و ظرفم رو پر کن از عشق خودت که حقیقی ترینه
خدایا منم دوست دارم مثل داداش حامد توی مسیر مورد علاقم باشم و از اون مسیر پول دربیارم و ثروت بسازم و باعث گسترش جهان بشم
خدایا هدایتم کن به سمت مسیری که شغل = عشق باشه برام
خدایا شکرت عاشقتم دوستت دارم خدای من
« تنها تورا می پرستیم و تنها از تو یاری میجوییم»
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
گفتگوی استاد با دوستان برای من خیلی عالی و فوق العاده است چرا که وقتی صحبت های دوستان را در مورد موفقیت های خودشان که از آموزش های استاد عزیز یادگرفته اند برای من واقعا عالی و محشر است
ذهن من به من می گوید این دوستان توانسته اند پس من هم می توانم موفق بشوم
این یک الگوی عالی و خیلی خوب برای من است
همه چیز در ذهن من رقم می خورد و من می توانم و موفق خواهم شد
چقدر عالی و زیبا که می توانم در مسیر علایق خودم کار کنم
این مهمترین کاری است که باید همیشه در زندگی خودم در نظر بگیرم و آن این است که باید حرکت کنم
من لایق بهترین ها هستم و بی شک من می توانم به آنچه که دوست دارم دست پیدا کنم
توکل کردن به خدای مهربان
از او کمک خواستن
از او هدایت خواستن
دنبال عشق و علاقه خودم رفتن
اینها بزرگترین درس امروز برای من بود و به من این امید را داد که می توانم به موفقیت ها و خواسته های خودم دست پیدا کنم
وقتی که دوستان این همه تلاش کرده اند و به نتایج عالی دست پیدا کرده اند پس باز هم می توانم من موفق بشوم
این برای من یک الگوی عالی و فوق العاده است که باید همیشه مد نظر خودم داشته باشم
از زمانی که من خواستم تغییر کنم جهان هم به من کمک کرد و من را به گونه ای هدایت کرد که بتوانم به راحتی بسوی خواسته های خودم حرکت کنم و این برای من واقعا عالی و خوشایند بوده است
یک درس دیگر هم در این صحبت ها یاد گرفتم و آن این بود که باید همیشه و همیشه روی خودم کار کنم
این کار کردن روی خودم باید همیشگی و دائمی باشد
این را باید همیشه در نظر بگیرم هر چه بیشتر روی خودم کار کنم باز کم است چرا که می توانم بهتر و بهتر و بهترین باشم
وای که چقدر خوب و عالی است وقتی که من هدایت می شوم و بسوی بهترین ها قدم بر می دارم
در نهایت کنترل کردن ذهن خودم بسیار مهم است و یکی از بزرگترین کارهایی است که در این جهان مادی می توانم انجام بدهم و همیشه دستاوردهای عالی و خوبی را برای خودم رقم بزنم
سپاس از استاد عزیز بخاطر تهیه این فایل های ارزشمند
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
من قبل از اینکه بیام این فایل رو ببینم دانلودش کردم و تصمیم برای گوش دادن به این زودی نداشتم
چون فایل شماره 3 که درمورد هدایت بود و در روز شمار 154 بود و من احساس نیاز کردم که باید چندین بار گوش بدم بهش
به همین خاطر گفتم از فایل یک و دو بعد این فایل شماره 3 گوش میدم و چند روز باید زمان بدم برای گوش دادن به فایل شماره 3 گفتگو با دوستان
من دیروز اردکی که خریده بودیم ،رو بردم دکتر و 550 شد هزینه آمپول و قطره ای که داد همراه ویزیتش
و نجواهایی که بهم میگفت میمیره چرا خرجش میکنی
و یا دکتری که دیدش گفت چون از موقع به دنیا اومدن درست بهش غذا ندادن پوکی استخوان داره و کاملا نرمه پاهاش و نوکش
ولی من گفتم یک هفته شد گرفتیمش نکنه درست مراقبت نکردیم و اینجوری شد ،مریض شد
و گفتم یه روز بردیمش بیرون نکنه سردش شده و مریض شده ؟
دکتر گفت که نه مریضی برای یک هفته نیست یا با یه باد کوچیک بشه گفت مریض شده
این از قبل بوده و با نرمی استخوان هاش مشخصه که پوکی شدید استخوان داره و گفت ضعیف شده و ممکنه دوام نیاره و اگر قوی باشه و بتونه دوام بیاره میمونه
و شاید وقتی میخواستین بگیرین سر حال بوده ولی بیماری بعد از گذشت زمان به یکباره خودشو نشون میده
من اون لحظه احساس گناه میکردم و میگفتم نکنه خوب مراقبت نکردیم و مریض شد و یه جورایی خودمو مقصر میدونستم
اینو که الان نوشتم یاد حرفای استاد عباس منش افتادم که میگفت
باور های محدود شما یک شبه بوجود نیومده که بخواد یک شبه خوب بشه ، سال ها باور غلط رو شنیدین و تکرار کردین و توجه کردین تا الان اتفاقاتی رو تجربه میکنید که خودتونم نمیخواین تجربه کنین و یا ناخواسته بودن ولی پنهانی بود باور های محدودتون
به خودم گفتم ببین مثل تمام مثال هایی که استاد زده در مورد سلامتی هم همینجوره
یک شبه که یک نفر به یک باره مریضی سخت نمیگیره که؟؟؟
انقدر بهش فکر کرده یا توجه کرده یا فرکانسشو فرستاده و یا تغذیه اش مناسب نبوده و ادامه داده راه غلط تغذیه رو تا اینکه مریض شده
و این هم یادم اومد که : احتمالا که نه حتما باورهایی داشتم که نگرانی از اینکه نکنه من بگیرم و اردک مثل قبلیا بمیره و یا کلی نگرانی های دیگه که خودم فرکانسشو فرستادم
و در مداری قرار گرفتم که دوباره این اتفاق رخ بده
فکر کنم دو سال پیش ما دو تا اردک گرفتیم
هردو رو بردیم بیرون وقتی خاک میخوردن نمیدونم تو گلوی یکی موند و دیدم حس خفگی کرد و بعد چند ساعت مرد
واونیکی رو هم چون زیاد آبتنیش میکردیم و یه جورایی خودمون روش آب میریختیم انگار با زور آب میریختیم تا حمام کنه یه روز دیدم بی حاله بردمش دکتر و خداروشکر زنده موند و خوب شد و بعد بردیم دادیم به خانواده مادر شوهر آبجیم که نگهش دارن تو حیاطشون
و اون اردک بزرگ شد و سفید برفی و تا چند ماه بعدش مارو یادش بود میومد پیش ما وقتی میرفتیم اونجا و با سرش صدامون میکرد
بعد چند سال دوباره مادرم اردک گرفت و یه جورایی انگار حس کردم که باورام محدوده و ترس داشتم میگفتم نکنه نتونیم نگهش داریم و ذهنم نجوا هاشو میگفت و باعث نگرانیم و شرک ورزیدنم میشد
این یک هفته که اردک خونه ما بود ، هر موقع نجوای ذهنم شروع میکرد ، میگفتم ببین طیبه ، چیزی نمیشه درسته که یه بار گرفتیم اونجوری شد ،دلیل نمیشه یه بارم رخ بده
دیروز که دیدم حالش خوب نیست و وظیفه خودم دونستم ببرمش دامپزشکی ،بعد آوردمش خونه
امروز صبح دیدم حالش بد تر و بد تر داره میشه
احساس گناه داشتم میگفتم نکنه من مراقبش نبودم
همینجوری داشتم فکر میکردم نمیدونم چجوری شد که اومدم و فایل یک گفتگو با دوستان رو باز کردم
و وقتی گوش دادم هنوز به اون قسمت نرسیده بودم که رفتم دیدم اردک انگار داره جونش میره ناراحت شدم و گفتم مامان من گفتم بهت نخریم ولی گرفتی به خاطر حرف خواهر زاده ام
و اومدم اتاق ، قبلش گفتم طیبه نگران نباش مگه تو خبر داری که هی نگرانی
بعدشم اگر به موندنش باشه که میمونه اگرم نه که …
وقتی اومدم این فایل رو ادامه شو گوش بدم
استاد گفت که :
وقتی که زمانش نباشه امکان نداره کسی از دنیا بره
هیچ قدرتی نمیتونه کسی رو بکشه وقتی که زمانش نرسیده باشه
از اونورم هیچ قدرتی نمیتونه کسی رو زنده نگه داره وقتی که زمانش رسیده باشه
اینو گفت گریم گرفت گفتم خدا دیدی داشتم اذیت میشدم و احساس گناه داشتم که نتونستم بهش خوب برسم
منو هدایت کردی تا این فایل رو گوش بدم تا با شنیدن این حرفا فکر کنم
یادم اومد که
اون سالی که اردک داشتیم و مثل این بی حال بود و مریض شد ، بردم دکتر گفت عفونت بدنشو گرفته ولی درمانش کرد و آوردیمش خونه اونموقع هم یادمه نگران بودم میگفتم نکنه خوب مراقبت نکردیم و به زور حمامش کردیم و مقصر میدونستم خودمو
ولی اون اردک زنده موند و الان تو خونه مادر شوهر خواهرمه و حتی تخم هم میذاره
و اردکی که با همین اردک باهم خریده بودیمشون و با خوردن یه سنگ ، که حتی هر دو داشتن خاک میخوردن و سنگ ریزه هارو میخوردن ولی یکی مرد و اونیلی زنده موند
به همه اینا فکر کردم تو این چند دقیقه و به حرفای استاد عباس منش فکر کردم که میگفتن زمان مرگ اگر فرا برسه هیچ قدرتی نمیتونه نگهش داره
فقط خدا میتونه نگهش داره
و شنیدم که میگفت چجوری میتونم خودمو آروم کنم با این دیدگاه
و گفتم خدایا منو ببخش و شنیدم بخشیدمت ولی سعی کن نخری دیگه تا وقتی که حیاط داشته باشین
الان که دارم مینویسم صدایی شنیدم و رفتم دیدم مرده اردک
نمیدونم تنها چیزی که از خدا میخوام اینه که کمکم کنه
و میدونم این فایل رو هدایتم کرد تا حرفای استاد و بشنوم و اینو بهم بگه که طیبه
تو هیچ قدرتی نداری بخوای نگهش داری ،تمام تلاشتو کردی برای سلامتی اردک و این رو بدون که هیچ برگی بدون اذن من ربّ تو ، از درخت پایین نمیاد
اینارو که دارم مینویسم هنوز یه حسی بهم میگه که تو بردیش بیرون و هوا سرد بود مریض شد
ولی باید سعی کنم ذهنم رو کنترل کنم و از خدا کمک میخوام که میدونم کمکم میکنه، مثل الان با اینکه من تو این 8 ماه که از سایت فایلا رو گوش میدادم و میدیدم ندیده بودمش و جوری هدایتم کرد که الان این حرف رو بشنوم
که اگر زمان چیزی فرا برسه نمیشه به زود نگهش داشت و اگر قرار بر زنده بودن باشه مثل همون اردکی که الان بزرگ شده و قرار بر زنده بودنش بود زنده میمونه
وقتی به این حرفا فکر میکنم آروم تر میشم و مخصوصا وقتی که به هدایتی که خدا بهم کرد تا آرومم کنه
از این موضوع یه درسی گرفتم که باورم رو در مورد اینکه اگر اردک یا جوجه بگیری مریض میشن و میمیرن رو دیگه اصلاح کنم
و باور قدرتمندی جایگزینش کنم تا بعد ها اگر اردک یا جوجه گرفتم سلامت باشن و به راحتی بزرگ بشن
باور های من بوده که اگر اصلاح بشه جور دیگه ای رقم میخوره
از این پس سعیمو میکنم تا با استمرار و تمرین و تکرار در مورد باورهام بیشتر تلاش کنم و کنترل کنم ورودی های ذهنم رو و این موضوع به من یادآور کرد که تکرار کن باور های قدرتمند رو و چند هفته هست که باورهایی که با صدای خودت ضبط کردی گوش نمیدی شروع کن به گوش دادن و تکرار کردن
درسته من با خدا حرف میزنم ولی باید این باورهایی که شناسایی میشن رو سعی کنم تکرار کنم تا تبدیل به باور درست بشن
مثلا در مورد این موضوع بگم که هیچ قدرتی نمیتونه مانع از مرگ یا زنده موندن بشه فقط قدرت دست خداست
و اینکه توحیدی عمل کنم که خدا مالک همه چیز هست
هر آنچه که اردک و جوجه تازه متولد شده هستن همه شون خیلی راحت و سریع بزرگ میشن و قوی و قوی تر هستن و مقاوم هستن در برابر همه چیز
پس من اگر با این باور ها به خودم تکرار کنم مدارم تغییر خواهد کرد
الان میخواستم تو دلم بگم خدایا منو ببخش ،شنیدم که چرا تکرار میکنی ،من بخشیدمت
از خدا کمک میخوام تا کمکم کنه کنترل کنم ذهنم رو
سلام به دوستان گلم
بنا به دلایلی چند ماهی از سایت فاصله گرفتم و بعد از بازگشت دوبارم تصمیم گرفتم که در این راه به امید و کمک خداوند ثابت قدم بمونم
میخوام که فایل های رایگان رو ابتدا گوش بدم و سپس سراغ دوره هایی که خریدم میرم چون میخوام تکامل رو درست طی کرده باشم
فایل های زیبا و تاثیر گذار گفتگو با دوستان شروعم میشه و ببینم میتونم تا کجا ها پیش برم
نزدیک امتحانات نهاییم هست و می خوام حسابی رو خودم کار کنم
خدایا به امید تو
دوستون دارم ️
سلام چقدر من دوست داشتم این عنوان بندی جدید رو خیلی خوبه
عاشق زمانی هستم که خانم شایسته دست به قلم میشه
معرکه هستن
این فایل شما رو من بعد از خوندن قسمتی از سوره مریم بهم الهام شد بخونم و گوش بدم چون نوشته بودم از قبل کلمه به کلمه
و خیلی جالب اینجا بحث از قران هم مطرح میشه سپیده عزیز اشاره به قران میکنه استاد هم میگه تو خود قران گفته که تا میتوانید قران بخوانید
این سوره میاد از نعماتی که خداوند به بندگان شایسته خودش داده یاد میکنه مدام میگه به یاد اون نعمتی که به فلانی دادیم
خیلی جالبه شاید فکر کنید نعمتی که خدا به پیامبران داده نعمت های خاصی یوده اونا خیلی خاص بودن ولی این سوره مدام کلمه رحمن رو میگه رحمن بیشترین تکرار و داشته تو این سوره و رحمن همون رحمت عام خداونده دوستان نه رحمت خاص
یعنی همه اینایی که داریم میگیم رو خدا به همه بندگانش میده نعمت خاص کسی نیست فقط کافیه در مسیر درستی باشی راحت برات اتفاق میفته
بچه تو سن بالا میخوای بهت میده
مثل ابراهیم باشی فرزند صالح بهت میده که تمام ادمای خوب دنیا از نسل اون هستن حالا اتفاقاتی که برای خودش افتاده هم یاد کنید
بدون ازدواج خدا بهت فرزند میده و بهت تهمت میرنن خدا چنان درجه تو بالا میبره که اسمت تا ابد به نیکی یاد بشه
مثل عیسی میتونی مرده زنده کنی میتونی شفا ببخشی میتونی روزی رو هزاران برابر کنی
این بین یه اشاره میکنه که اگر غفلت کنی از مهمترین کار زندگیت که صلات و تقوا و رویکرد به خدا هست حسرت میخوری
وَأَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَهِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِی غَفْلَهٍ وَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ
چقدر تو زندگی حسرت خوردیم همین الان چقدر این یوم الحسرت بودن و چشیدیم و نفهمیدیم علتشو
میخوای مثل موسی یه قوم داشته باشی ملتی رو هدایت کنی میخوای از چنگال مشکلاتی که قبلا داشتی رها بشی قتل کردی اواره هستی رفیق نداری همسر نداری بیا سمت خودم بهت همسر عالی میبخشم بنی اسرائیل و میدم بهت قدرت میدم بری جلو فرعون زمانت صحبت کنی هارون و بهت میدم
میخوای مثل اسماعیل باشی
مثل ادریس باشی از همه علوم سر دربیاری عالم باشی
اینا همه کسایی هستن که خدا بهشون نعمت داده شخصیت شون سامان پیدا کرده پراکندکی ندارن
أُولَٰئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّیَّهِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّیَّهِ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْرَائِیلَ وَمِمَّنْ هَدَیْنَا وَاجْتَبَیْنَا ۚ إِذَا تُتْلَىٰ عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُکِیًّا ۩
ولی بعد از اونا چی
بعد از اینها کسایی اومدن که صلات و ضایع کردن
خیلی قشنگ بازرگان اینجا میگه ضایع کردن یعنی یه چیزی در اختیار ادم باشه استفاده نکنه
دیدید اصلا مسلمونا مثل قبل نیست انگار نه انگار خدایی هست قبلی ها از برکت صلات به این همه نعمت رسیدن ولی ما ها چی واقعا چقدر مسلمونا تو دنیا عقب افتادن
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاهَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا
اینجا قشنگ میگه به تباهی و اضمحلال کشیده میشن کسانی به رویکرد به خدا رو ندیده میگیرن
حالا بعدش میگه مگه کسایی که تغییر جهت دادن ایمان اوردن و بهشتی رو توصیف میکنه براشون که الان دقیقا شرایط حال حاضر استاد عباس منشه
و خیلی جالبه در ادامه میگه ما همه رو وارد جهنم میکنیم بعد نجات میدیم افرادی رو که تقوا دارن
إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَٰئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ وَلَا یُظْلَمُونَ شَیْئًا
جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ عِبَادَهُ بِالْغَیْبِ ۚ إِنَّهُ کَانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا
لا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا ۖ وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیهَا بُکْرَهً وَعَشِیًّا
تِلْکَ الْجَنَّهُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ کَانَ تَقِیًّا
به خدا این همزمانی الکی نیست الان همه افراد حال حاضر تو این قسمت مصاحبه همشون یه دوران سخت جهنمی داشتن حامد سپیده استاد همشون و تونستن با تقوا با کنترل ذهن رو به خدا بیارن و خدا نجاتشون داده خدا وارد بهشتشون کرده
حالا بیارید این ایات رو با صحبتای استاد که میگفت
این روزهای سخت که جهان رو غربال میکنه
این روزهای سخته که برای همه اتفاق میفته اما اینجا ادما دو دسته میشن کسایی که میتونن ذهنشون رو کنترل کنن و اونا نتایج بزرکی میگیرن و کسایی که نمیتونن
تو این سوره هم دقیقا حال پیامبرانی رو گفته که خب خودشون اصلاح کردن و رو به خدا اورده بودن و در تقوا داشتن سرامد بودن و تا الان نتایجشون موجب شگفتی همه عالم شده
کاش عمل کننده باشیم
وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ کَانَ عَلَىٰ رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیًّا
ثمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا
حتما خودتون برید این ایات رو بخونید و البته اقای بازرگان هم کمک میکنه به فهم بیشتر مطالب
اینو اخر بگم یه باوری حضرت ابراهیم داره اون دوران نوجوانی که از پدر جدا میشه خیلی قشنگه
قَالَ سَلَامٌ عَلَیْکَ ۖ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی ۖ إِنَّهُ کَانَ بِی حَفِیًّا
انه کان بی حفیا
حفی
یک نوع پیگیری کردن حال کسی هست
مثل اینکه مدام احوال یکیو بگیری هواشو داشته باشی همون معنی track کردن تو انگلیسی رو میده
یعنی خدای هوای من داره خدا به حالات و نیازهای من توجه میکنه
از خدا میخوام حفی همتون باشه
سلام خانم صیادی خیلی خیلی از کامنت شما لذت بردم واحساسم بعد از خوندن این کامنت این بود که انگار ظرف وجودم بزرگتر شد سپاسگذارم ازتون یه سوالی هم داشتم این بود که تو کامنت چند بار نام آقای بازرگان رو اوردین وگفتین که برای فهم بیشتر میتونن کمک کنن ایشون سایتی دارن یا اپی دارن ممنون میشم راهنمایی کنید
سلام خوشحالم واقعا اره با قران به ارامش میرسیم و استاد واقعا دمش گرم که صد بار قران رو.خونده و الحق که باید هدایت بشن ما هم راه استاد و بریم به همین نقطه میرسیم صدرصد
ایشون یه نرم افزار به نام قران حکیم دارن.
تو تلگرام و یوتوب هم کانال دارن
سلام به استاد عزیزم
و خانواده صمیمی استاد عباسمنش
امیدارو حال دلتون پر از حس های عالی باشه.
از خداوند متعال سپاسگزارم که من رو یک بار دیگر به این فایل های با ازرش و زیبا هدایت کرد
من قبلا تمام فایل های این قسمت از سایت شمارو گوش دادم اما امروز که داشتم فکر میکردم که کدوم قسمت از فایل ها نتیجه ی بهتری گرفتم قسمت گفت و گو با دوستان بود واقعا چقد در من تاثیر گذاشت که هربار با گوش دادن به صدای هم هدایتی هایم احساس بهتری نسبت به هر لحظه از زندگیم داشتم و دارم
و استاد گفتین که فایل ها رو مثل غذا خوردن گوش کنین مثلا امروز دوست دارین که چه غذایی بخورین
(شور،ترش،شیرین،سرد،یخ)
من دقیقا فایل ها رو بر این اساس گوش میدم که بدونم که امروز پذیرای شنیدن چه صحبت های هستم
و بدونم از شنیدن چه صحبت هایی لذت میبرم ک بتونم با عشق و علاقه بیشتر نکته به نکته رو ملکه ذهنم قرار بدم
و وقتی در شرایطش قرار گرفتم مثل یه نوار توی ذهن من تکرار و تکرار بشه تا بتونه به یک باور ابدی تبدیل بشه
همین گه گفتین
احساس خوب =اتفاقات خوب
احساس بد =اتفاقات بد
استاد من در این باره از همون اولی که وارد سایت شدم برای خودم یه شعار ساختم
که هر موقع در شرایط سخت قرار گرفتم واقعا به کمک من اومده و فقط برای من همون لحظه بوده که خیلی از چیزها رو تغییر داده
فکر مثبت
ذهن مثبت
زندگی مثبت
این جمله همیشه در من سازنده هزاران اتفاق خوب بوده و هست
استاد در رابطه با صحبت های حامد عزیز میخواستم بگم من هم دقیقا حس ایشون رو دارم چون که توی سن کم به این مسیر زیبا هدایت شدم
و هروز از خداوند به خاطر این هدایت سپاسگزارم که این موقع از زندگیم من رو هدایت کرد تا بتونم خیلی از احساس های خوب رو تجربه کنم و قدم در مسیری بگذارم که پر از شادی عشق ارامش برای من در زندگی بوده و هست
خیلی از صحبت های سپیده جان لذت بردم واقعا هر کلمه از حرفای ایشون دنیایی ارزش داشتن
استاد در مورد مرگ باید بگم که قبلا که یکی از فایل های شما رو در مورد مرگ گوش داده بودم که گفته بودین ما همه از یک دنیا دیگه اومدیم توی این دنیا و بعد از یک طی کردن یک دوره ای از زندگی به دنیایی که قبلا در اون بودیم برمیگردیم هرچقدر که بخواییم خودمون اراده کنیم میتونیم از تمام نعماتی که خداوند در این دنیا برای ما مقدر کرده استفاده کنیم و نهایت لذت رو ببریم
استاد عزیزم من از زمانی که با شما اشنا شدم بهترین ماهاو سال های زندگیم را تجربه کردم که برای من پر از ارامش عشق محبت دوستی صفا و صمیمیت بوده
خیلی خیلی عاشقتونم استاد عزیزم ازتون سپاسگزارم به خاط این فایل که در من سازنده هزاران حس خوب بود
خدایا شکرت به خاطراین فایل زیبا
در پناه الله یکتا شاد،پیروز و سربلند باشید