https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/03/abasmanesh-14.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-04 07:10:252024-04-18 06:12:05گفتگو با دوستان 4 | تمرکز بر بهبود شخصیت خودم
282نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عباسمنش عزیز و دوستان عزیزم؛ چند روز پیش صبح تو مسیرم به سمت محل کار تصمیم گرفتم یک فایل دانلودی از سایت عباسمنش دانلود کنم و به طور کاملا اتفاقی چشمم خورد به قسمت گفتگو با دوستان اولی رو دانلود کردم و گوش کردم و لذت بردم از اون همه آگاهی بعدش قسمتای دیگه رو به ترتیب حین انجام کار گوش کردم و مبهوت بودم تو محل کار؛ اما نکته جالب ترش اینجاست که، من از دو سال و نیم پیش با قانون آشنا شدم و درامدم از اون روز تا به الان ۱۵ برابر شده خدا رو شاکرم که دونه دونه ی باگ های زندگیمو داره بهم نشون میده و من باورای درست رو جایگزین شون می کنم و رشد می کنم و “هذا من فضل ربی” اما
امسال از اول سال که داشتم هدفگذاری می کردم یه حسی به من میگفت تو مشکل اصلیت توحید هست، امسال رو رو توحید کار کن؛ درست میگفت من رو همه باورام داشتم کم کم کار میکردم ولی توحید رو که شاکله اصلیه فراموش کرده بودم؛ ۱۵ فروردین از خدا خودشو طلب کردم، گفتم خدایا من تو زندگیم احساس خلا می کنم ادما واسه پر کردن خلا روح من کوچیکن من تو رو باید طلب کنم ؛ بهم کمک کن یکتا پرست باشم و هرروز ایمانم به وجودت بیشتر شه ؛ هرروز از خدا نشونه خواستم تو هر مسئله ای، و نشونم داد و هر دفعه حیرون تر از دفعه قبل بودم. طبق روال هرروز که تو نوت گوشیم می نویسم و از خدا هدایت میخوام چند روز پیش هم نوشتم و هدایت خواستم و به همین فایلها هدایت شدم؛ امروز برای بار دوم گوش کردمشون و بهم الهام شد که قرآن بخون! ریشه کلماتی که بهت الهام می کنیم رو دربیار و تو قرآن پیدا کن. بازم مات و مبهوت مونده بودم تا اینکه بهم گفته شد از کلمه نستعین “ایاک نعبد و ایاک نستعین” شروع کن!
وقتی رسیدم خونه یک دفتر نو گذاشتم جلوم ، یه اپلیکیشن قرآنی دانلود کردم و این کارو انجام دادم، باورم نمیشه چه قدر آیه ها واسم پیام داشت نمیدونم چه جوری توصیف کنم حالمو ، چه قدر روشن کننده این راه بود این موضوع؛ به خودم قول دادم و متعهد میشم که این کارو ادامه بدم. قوانینو تمرین کنم بیشتر و بیشتر مثل سپیده جون و حامد عزیز و بیام از نتایجم بگم از رویاهای بزرگی که قراره به واقعیت بپیوندن.
خدایا شکرت که هرروز هدایتم می کنی…
عاشقتم استاد عباسمنش که دستی از دستان خدا شدی برای من منی که از بچگی یه چیزی تو گوشم بهم داره میگه ادامه بده که قراره تغییرات بزرگی تو دنیا ایجاد کنی ، قراره خیلییی موفق شی و سالها این الهام رو نادیده می گرفتم اما خدا رو شکر که مسیر درستو پیدا کردم.
ممنونم از تمام دوستانی که تو کلاب هاوس صحبت کردن و حرفاشون نور بود مرسی از استاد عزیز که حرفاش به دل نمیشینه بلکه میتابه به روح و جان و دل و جلا میده چون سخنانش قوانین خداست…
با این فایل من یه غزل بی قرار شدم که یه جا بند نمیشه و رگباری این نتایج چند روز اخیرش از جلو چشاش رد میشه.هی این چند روزه میگفتم خدایا اخه من کجای سایت باید بیام اینارو بگم به همش میخوره ،اخه بگم توحیده ،بگم نتایج روانشناسی ثروت یکه،بگم زیبا بینی مسری استاده که از زندگی در بهشت رو من اثر گذاشته ، فروران احساس از نتایج حامد و عرفان و سپیده و طناز عزیز بوده چی بوده اخه
اول بگم اول لحظه که طناز به اون آیه قران اشاره کرد من اشک تو چشمام جمع شد چون برمیگرده به دیروز من . داستان اینه که من سر میز داشتم افطار میکردم بعد مادرم(اصلا تو این فضا نیست و خیلی هم آیه قران نمیگه ) یهو بی هیچ مقدمه ایی گفت غزل این آیه قرآن چقدر قشنگه 《یَٰٓأَیَّتُهَا ٱلنَّفْسُ ٱلْمُطْمَئِنَّهُٱرْجِعِىٓ إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَهً مَّرْضِیَّه》ای روح آرام یافته به سوی پروردگارت بازگرد ،در حالی که تو راضی هستی ، و او از تو راضی است
بعد من اون لحظه اینو اینجور برداشت کردم که آها قانون داره جواب میده این جز نشونه های مسیره که تو این مسیر بمونم. یه ساعت بعدش داشتم ورزش میکردم در حین اون فایل های توحیدی هم گوش میدادم یهو وسطای فایل توحیدی ۱ یادم افتاد من دیروز از خدا هدایت خواسته بودم که خدایا من الان وضع دنیام خیلی خوبه راضیم شکر، حالا تو بگو برای آخرتم چه کار کنم که آباد تر بشه و تازه اون موقع دوهزاریم افتاد که عهههه این آیه جواب اون بود دیگه .همین تو این مسیر بمون که درحالی که راضی هستی و اونم ازت راضیه برمیگردی .وای خدایا الانم اینقدر شادم. خدا این قدرررررر واضح حرف میزنه بعد من راحت گذشتم بعد دوباره یادم انداخت جوابتو دادم دختر خوب! خدایا دیشب چه شبی بود.
و استاد یه تشکر ویژه از شما بابت این جور فایل ها و تبرک کردن Clubhouse به یه همچین فضای پاکی و خدا میدونه چه برکاتی میاد تو زندگی ما از این سری فایلا.شکر.من اصلا وقتی با صدای خود بچه ها نتایجشونو شنیدم از هیجان فقط راه میرفتم و میخندیدم .مرسی استاد .خدایا شکرت بابت این مسیر.
این قسمت هم فوق العاده بود. اون قسمتی که شیرین و سپیده گفتند که اونا هم اوایل به همه این قانون میگفتند و میخواستند همه رو به این مسیر دعوت کنند برای من هم پیش اومده. چقدر من وقت و انرژی خودمو هدر دادم که به بقیه بگم قانون چیه. چقدر من از قانون جذب جلوی بقیه دفاع کردم، چقدر خودمو به آب و آتیش زدم که خانواده ام شرک نورزند و افکارشون رو درست کنند و …
اما به قول دوستان اون هم بخشی از تکامل من بوده.
نکته ی مثبت دیگه ای هم که داشت اینه که حداقل با توضیح دادن من خودم قانون رو بهتر یاد گرفتم. آخه میگن بهترین روش یادگیری یه موضوع اینه که اونو به یکی آموزش بدی. شاید دلیل اینکه تا الان به این درک از قانون رسیدم همون آموزش و توضیح به دیگران بوده. گرچه هیچ کس به این مسیر هدایت نشد اما خودم بیشتر به قانون مسلط شدم و درکش کردم.
همین تکراره که باعث میشه اون سیمان های قدیمی شل بشه و باورهای محدود کننده از بین بره.
استاد چقدر قشنگ GPS رو ربط دادید به هدایت خدا و چقدر عالی گفتید که کسی که تو مدار آگاهی باشه از هزاران طریق یاد میگیره لازم نیست من لایو بذارم یا روم درست کنم که کمکش کنم.
عرض سلام و خدا قوت به استاد عزیز عباسمنش و مریم شایسته گرامی و همه هم فرکانسی های سایت
حقیقتا باید به استاد و مریم خانم دست مریزاد گفت که بی وقفه و با این توان وقدرت چنین فایل های ارزشمندی را تهیه می کنند، نکته ای که درخصوص فایل شماره 4 گفتگوی استاد با دوستان می خواستم مطرح کنم این است وقتی یکی از بچه ها درباره اینکه راه حلی برای او که اساسا به خداوند اعتقادی ندارد ، چه می تواند باشد؟ استاد جواب روشن و واضحی ندادند. در حالی که به خاطر دارم در پاسخ به پرسشی مشابه در یکی از فایل هایش خیلی شفاف و روشن فرمودند که برای کسی که به این نیرو اعتقادی ندارد من راه حلی ندارم واینکه هر چه دارم ازاین نیرو هست ،وقتی به این نیرو اعتقاد درستی نداشتم حتی نون نداشتم که بخورم ” حقیقتا این جواب بی نظیر بود و از انجایی که اساس کار استاد عزیز تکیه و توکل برچنین نیرویی است؛ خوب بود که دراینجا هم به همین وضوح و روشنی از این اندیشه متعالی دفاع می کردند. با سپاس بیکران وارادت بسیار
من این فایل های گفتگو با دوستان رو همون موقعی که اومد رو سایت گوش دادم و واقعاً لذت بردم- خارج از وصف – و از اون روزا میخواستم بیام کامنت بذارم ولی دیگه امروز اومد و من امروز می نویسم…
من 9 ماه پیش بعد از اینکه دکتری را تمام کردم به کانادا مهاجرت کردم و شروع کردم به گشتن دنبال کار. مدتی گذشت که در این مدت من به صورت گذرا – و نه برنامه ی هر روزی – به فایل ها گوش می دادم و روی هم رفته احساسم خوب بود، ولی هنوز کار پیدا نکردم. یک روز تصمیم گرفتم یکی از کتاب هایی که از زبان استاد شنیده بودم را تهیه کنم به نام ask and it is given وقتی این کتاب را می خواندم دوباره همان احساسی را داشتم که بار اول با گوش دادن به صحبت های استاد در من ایجاد شده بود. احساس دوباره متولد شدن و شادی از اینکه من هر چه بخواهم می توانم خلق کنم. همزمان با این کتاب شروع کردم از اول گوش دادن به فایل های دوره 12 قدم و تمرینات کتاب را هم انجام می دادم. از جمله بازی فراوانی، به این شکل که فرض می کنم هر روز مبلغی به حسابم وارد می شود و من در همان روز آن مبلغ را خرج می کنم. مثلاً روز اول 1000 دلار و روز دوم 2000 دلار و … به همین شکل. و من این تمرین را با احساس خیلی خوب و دقیق انجام می دادم. دقیقاً می رفتم توی وبسایت های خرید آنلاین و جنسی که می خواستم انتخاب می کردم و عکس آن را به عنوان آیتم های خریداری شده در یک فولدر ذخیره می کردم. هر شب قبل از خواب با گوش دادن به موسیقی های تجسمی خواسته هامو تجسم می کردم و کلاً احساسم “خوب” نبود، بلکه “عالی” بود. از یکی از پوزیشن هایی که اپلای کرده بودم تماس گرفتن و با من مصاحبه کردن و خیلی از من خوششان آمده بود. یادم نیست دقیقاً 4 یا 5 جلسه با من مصاحبه کردند ولی با فواصل طولانی…کلاً 2 ماه طول کشید این روند مصاحبه و این ها…در این مدت من درگیر آمادگی های مصاحبه شدم و دیگه تمریناتم رو انجام نمی دادم یعنی فرصتش رو پیدا نمی کردم، انگار برام اولویت نبود، و خوشحال بودم از اینکه اتفاقات خوب داره برام میوفته و احتمالاً همینجا مشغول به کار میشم. خلاصه اینکه روز ها و هفته ها شده بود که شاید من حتی 1 فایل هم گوش ندادم، شاید فقط زندگی در بهشت را می دیدم. اونا مدام بهم میگفتن که تو top candidate ما هستی و یک نفر دیگه هم هست که شما هر دو در یک سطح هستید و هر دو نفر اول لیست ما هستید. بعد از یک هفته 10 روزی که خبری ازشون نشد بعد از آخرین جلسه ای که باهم داشتیم، بهشون ایمیل زدم و سوال کردم، و اونا گفتن که job offer را به اون یکی candidate دادن چون اون تخصصش در زمینه ی اون پروژه از من بیشتر بوده و اینکه این خیلی تصمیم سختی براشون بوده و من رو برای پوزیشن بعدی که باز بشه در نظر دارن. من واقعاً شوکه شده بودم و تا 1 روز گیج می زدم چون واقعاً فکر می کردم 99% من را انتخاب می کنند. حتی دِرَفت job offer هم برام فرستاده بودن! به خاطر همین من یه جورایی مطمئن بودم که من رو انتخاب می کنن. خلاصه بد جوری شوکه شدم، حدود 2 روز بعدش که تونستم خودم رو جمع و جور کنم فکر کردم دیدم نتیجه ی اعمال خودم بوده. من به محض اینکه یه خبر خوب شنیده بودم کار کردن رو خودم رو تعطیل کرده بودم و دیگه اون احساس “عالی” بودن رو نداشتم و این هم نتیجه ش بود. وقتی به خودم اومدم یه تابلوی ورود ممنوع تو ذهنم گذاشتم که هیچ فکر بد یا ناراحت کننده ای حق نداره وارد ذهنم بشه. چون من حس همون کوهنوردی رو داشتم که می خواد بیوفته و میدونه اگر بیوفته 100% می میره، و بنابراین هر جور شده باید خودشو نگه داره. من می دونستم که افکار منفی همونقدر به من آسیب می رسونه و من باید خودم رو نجات بدم. به قول استاد مهم نیست شما چقدر دلیل موجه داری برای اینکه احساست بد باشه، به هر حال احساس بد اتفاقات بد رو برای شما رقم می زنه. مدام این افکار میخواست وارد ذهنم بشه که چرا اینجوری شد؟ چی باعث شد اینا این تصمیمو بگیرن، شاید رفرنس هایی که معرفی کرده بودم چیز بدی راجع به من گفتن… و هزار تا فکر دیگه، اما اون صدای هدایت سریع بهم میگفت که “ببین، هیچ چیزی جای اشتباهش نیست. هیچ اشتباهی رخ نداده. هر چی هست بازتاب خود منه. و هیچ کس و هیچ چیز دلیل این قضیه نیست به جز خود من”. واقعاً توی این زمینه از خودم راضی بودم که تونسم انقدر خوب به این قضیه واکنش نشون بدم و این خودش برام یک نتیجه ی بزرگ بود. اینکه من یه آدم دیگه ای شدم، یه جور دیگه ای دارم فکر می کنم. و به این قضیه اینجوری نگاه کردم که این قسمتی از مسیر رشد من بود. چند روز یا نمیدونم یک هفته بعد از این ماجرا استاد فایل های گفتگو با دوستان در clubhouse رو گذاشت روی سایت و با شنیدن حرفای سپیده که با وجود داشتن این نتایج هر روز و هر روز اینقدر رو خودش کار میکنه – و البته که دلیل نتایجش هم همین هست – باز هم یه شارژ دیگه شدم و از اون روز از کوچکترین زمان ها هم برای گوش دادن به فایل ها استفاده می کنم. این قسمتی از مسیر رشد من بود تا بهم یادآوری کنه که تا ابد باید روی خودم کار کنم و کار کردن روی خودم باید مهمترین اولویت زندگیم باشه چون اگر افکار و باورهای من درست باشه و به اونا عمل کنم و حال من عالی باشه همه چیز به دنبالش میاد.
خیلی عالی گفتید…چقدر قشنگ ..وصف حال خیلیهامونه..ب محض ی ذره خوب شدن اوضاع کم کاری میکنیم..مثال قشنگ کوهنورد..برای من خیلی عالی جا انداخت چیزی رو ک سالها میدونم…دستتون طلا
ممنونم لیلی عزیز، بله این موضوعیه که به نظرم خیلی ها بهش برخورد می کنن. که مدتی روی خودمون کار میکنیم، بعد نتایج میان، بعد درگیر اون نتایج میشیم و یادمون میره که این نتایج به خاطر کار کردن روی خودمون بوده، اگه اون کار کردنه نباشه این نتایج هم نمیمونن! استاد هم خیلی روی این موضوع تاکید کرده، ولی نمیدونم چجوریه که انگار آدم تا خودش تجربه نکنه نمیفهمه.
به نام خداوند زیبای ها خدایا شکرت، استاد من همون بار اولی که یک کلیپ از شما دیدم احساس خوبی به شما داشتم و هر روز و هروز دارم قوانین بهتر و بهتر درک میکنم و به اونها عمل میکنم و نتایج بهتر و بهتر میگیرم خدایا شکرت…مرسی استاد مرسی دوستای خوبم..
آنگاه که میخواهی کسی به یادت باشد به یاد من باش و مرا بسیار یاد کن تا تو را بسیار یاد کنم
همین جملات خود گواهی قانون فرکانس عاشقتم رفیق ❤😊
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته جانم و همه ارزشمندان راه خدا
داستان این گفت وگوی استاد با دوستان برای من پر از هدایت بود خدایا صد هزار مرتبه شکر
چی بگم از این جریان هدایت استاد که دیوووونه کرده من و این روزا نمیدونی به معنای واقعی و عمیق تر دارم زندگی در بهشتی که با فرکانسام با هدایت و اعتماد به این جریان الهی امروز تجربه ش میکنم .
چی بگم از اتفاقات عالی تری و چه داره برام می افته وقتی رها تر شدن وقتی به این نقطه تسلیم بودن دارم نزدیک میشم یاد فایل تون می افتم برای تسلیم بودن که گرفتید من ادعا نمی کنم که تسلیم محض بودم یا تسلیم شدم فقط سعی کنیم به این نقطه تسلیم بودن هر روز نزدیک تر بشم در هر لحظه.
واقعا سپاسگزار خدامم بعد شما دستای بی نظیرش که این فایل ها رو ضبط کردین باور کنید استاد این فایل ها در خواست های من یکی که بود و آماده شنیدن چنین حرفایی بودم و به اندازه مدارم ازش درک فرکانس دریافت کردم کلی خواسته در من شکل گرفت باز چی بگم جز جملات زیبای خدایا صد هزار مرتبه شکر
همین جمله خدایا صد هزار مرتبه شکر رو شما خودتون بارها تو فایل ها تون می گفتین من یکی دو ساله تازه بهش هدایت شدم که این جمله تون رو تکرار کنم و امروز بیشتر از قبل موضوع هدایت الهی رو میفهمم
چقدر عاشق این جملات زیباتونم که حقیقت محض جهان هستیه که میگیم جریان هدایت خودتون بسپارید بهش شما رو میبره خواسته ها تون به بی نهایت طریق ممکن میاد وارد زندگی تون
دستا به هم میرسن کارها انجام میشه وایییی خدایا از سال ۹۶ عضو ارزشمند این خانواده فوق العاده شدم و تا امروز سفت و سخت به همین مسیر چسبیدم و خیلی وقتا از تجربیات خودتون استاد و بقیه دوستان برای تکرار نکردن اشتباهات استفاده کردم خیلی جاها هم به خوبی از عهده کنترل ذهنم بر نیومدم و بقول خودتون همه اینا هم جز برنامه خدا برای هدایت و رشد ماست که منو آروم تر کرد.
اینقدر نتیجه های خوب با توجه به مدارم برام ایجاد شده که هر بار میگم بنویسم از نتایج برای استادم که میدونم کلیییییییی خوشحال میشه بعد میگم طیبه جان میخوام حجم و جرم وسعت و اندازه و ارتفاع و خلاصهه😁😁😁
اتفاقات و نتایج من هم بیشتر بشه بیام تازه اونجا ببینم صفحه ها بنویسم با عشق با عشق که هم به خودم کمک کنم رد پایی بذارم هم به استادم خبر خوب بدم هم به همین شکل زنجیره موفقیت ها برای خودم و بقیه دوستانم تو این راه ادامه پیدا کنه.
این کلاب هاوس برای من که اندروید داشتم نصب نمی شد و من هدایت شدم به این نشانه از شبکه اجتماعی کنجکاو شدم ببینم چیه که دیدم فقط برای iosهست و از اونجایی که امروز یکم بیشتر از قبل
به نقطه ی تسلیم شدن نزدیک تر میشم و اون حرفاتون که ریمیکیس شو دارم درباره اینکه بگیم خدایا من نمیدونم تو میدونی منو بذار روی شونه هات نمیتونم راه برم امروز درک میکنم هدایت شدم به درکش،
و اینکه دیدم شما تو چهار قسمت بی نظیر دو سه ساعته یه کلاب هاوس عالی با دوستان داشتید که سریع هررچههار قسمت شو دانلود با تمام وجودم نشستم گوش دادن .
یعنی انگار از منو فقط دو تا گوش بود و اون حرفای بچه ها و گفتن از نتایج شون چقدر من حامد و سپیده و طناز عزیز رو تحسین کردم آفرین به این عزم و اراده برای تغییر برای بالا رفتن برای شکستن باورهای محدود ذهنی واقعا میگم تحسین شوم میکنم و خداروشکر میکنم برای نتایج عالی شون که بارها ذهنم داشت یخ های باورهای محدودش باز میشد فکر میکرد حامد عزیز با ۲۱ سال این همه اتفاق خوب طناز خواهر ۱۸ ساله با این همه حجم از درک بالا و عزم واراده سپیده با یه تضاد مشکل قطعی اینترنت مهاجرت خیلی ساده به جای بهتر …
اینا داره چی میگه دقیقا یعنی ذهنم مات و مبهوت بود گفتم خدایا اینا تو چه مداری از اتفاقات هستند منم میخوام باشم واقعاااااا اینا دارن چه چیزایی رو درک میکنند خدایا خدایا
دیوووونه شدم با این آگاهی های این فایل ها استاد جانم ❤
یعنی وقتی گفتیدداشتم مشغول یه کاری بودم و این آگاهی اومد که بدم کلاب هاوس رو باز کنم و شروع کنم به صحبت و اون حرفا من دیوونه تر شدم عاشق تر این خدا شدم
یا رب تو چه میکنی و امروز این بنده ت چقدر داره به حرفات گوش میکنه که در لحظه با توقف یه کاری به الهام قبلیش گوش میده و من همون روزا اون ندای الهام بهش و زیبای درون تون شنیدم و فهمیدم بابا یه آدم هرگز نمیتونه چنین آگاهی چنین حرفایی بزنه اون آگاهی ها دقیقا جواب سوالات من بود که فقط و فقط از خدا که همون نیروی حاکم بر جهان بود درخواست دادم و ایمانم یه جهش و جامپ عظیم کرد خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای هدایت برای این بنده سر سپرده ترت عاشقتونم استاد عزیزم 😘😘😘❤❤❤❤❤❤
یعنی دیوونه این نوع نگاه و باوراتونم هستم که میگین من جواب سوالات رو نمیدونم خدا هست که میدونه وای چقدر این جمله تون منو آتیش زد که حقیقتا همین طوره
دیوونه تر میشم وقتی صحبت از نتایج پایدار موفقیت و ثروت پایدار که حاصل تغییرات بنیادی که حلصل یه روند هست
انگار خشکم زده برای نوشتن این حرفها وقتی اون حسه تو درونم اون انرژی قشنگ خدایی برای نوشتن تو این مکان زیبا بالا میاد میام و می نویسم
یعنی استاد چی بگم از این مدار و فرکانس ها که وقتی بهش فکر میکنم مدارهای شادی و لذت و عشق و ثروت بی نهایته و اتفاقات زندگیم رو دارم میبینم میگم یعنی دختر طیبه از این بهتر و شاد تر د عاشقانه تر و پر از ثروت و زیبایی و لذت هم هست و یاد خانمشایسته تو قسمت های سفر به دور آمریکا می افتم و اون صحنه توی زیبای توی آپارتمان تمپا که گفت یاد گرفته به هیچ لحظه ای زیبا عاشقانه و لذت بخشی نچسبه که لحظات عاشقانه تر و زیبا تر و لذت بخش تر منتظر همه ماست
واااای خدای من این حرفا رو دارم با تمام وجودم امروز درک میکنم و دارم به سمت عمل کردن بهش هدایت میشم .
قبل سال ۱۴۰۰ کلی وعده بهم داده شد که امسال و بهترین سال عمرم خواهد کرد و شروع اتفاقات خوب و وعده های خدا از قبل سال ۱۴۰۰ برام نمایان شد نشانه ها نتایج کوچیک و بزرگی که اصلا به هدایت شدن به اون مسیرها فکر نمی کردم برام رخ داد .
اصلا می ذارم خود خدا برای نوشتن نتایج پایدار م هدایتم کنه که توی چندین صفحه بیام و بنویسم حس میکنم موقعش نیست و تسلیم بشم که به موقع بگم هر چند که هیجان بالای نوشتن شو دارم اما بازم میخوام نتایج بهتر و بیشتر بشه والبته اون اتفاقات افتاده باشه
خیلی دوستون دارم و به حرفای خدای درون تون گوش دادین
و بازم این آگاهی های از یکی از راه هاش که شما باشین جاری شد
چقدر لذت بخشه که خدا رو اصل ماجرا قرار میدین و هر راه بی رو به خدا وصل میکنید که حقیقت محض هم همینه خدا رو صد هزار مرتبه شکر
اصلا دلم نمیاد نوشته هام و تموم کنم فقط با همین جمله لذت بخش پر از درک و هدایت برای من امروز بیشتر تسلیم میشم که :
به نام رفیق زندگیم”خدا”
سلام به استاد عباسمنش عزیز و دوستان عزیزم؛ چند روز پیش صبح تو مسیرم به سمت محل کار تصمیم گرفتم یک فایل دانلودی از سایت عباسمنش دانلود کنم و به طور کاملا اتفاقی چشمم خورد به قسمت گفتگو با دوستان اولی رو دانلود کردم و گوش کردم و لذت بردم از اون همه آگاهی بعدش قسمتای دیگه رو به ترتیب حین انجام کار گوش کردم و مبهوت بودم تو محل کار؛ اما نکته جالب ترش اینجاست که، من از دو سال و نیم پیش با قانون آشنا شدم و درامدم از اون روز تا به الان ۱۵ برابر شده خدا رو شاکرم که دونه دونه ی باگ های زندگیمو داره بهم نشون میده و من باورای درست رو جایگزین شون می کنم و رشد می کنم و “هذا من فضل ربی” اما
امسال از اول سال که داشتم هدفگذاری می کردم یه حسی به من میگفت تو مشکل اصلیت توحید هست، امسال رو رو توحید کار کن؛ درست میگفت من رو همه باورام داشتم کم کم کار میکردم ولی توحید رو که شاکله اصلیه فراموش کرده بودم؛ ۱۵ فروردین از خدا خودشو طلب کردم، گفتم خدایا من تو زندگیم احساس خلا می کنم ادما واسه پر کردن خلا روح من کوچیکن من تو رو باید طلب کنم ؛ بهم کمک کن یکتا پرست باشم و هرروز ایمانم به وجودت بیشتر شه ؛ هرروز از خدا نشونه خواستم تو هر مسئله ای، و نشونم داد و هر دفعه حیرون تر از دفعه قبل بودم. طبق روال هرروز که تو نوت گوشیم می نویسم و از خدا هدایت میخوام چند روز پیش هم نوشتم و هدایت خواستم و به همین فایلها هدایت شدم؛ امروز برای بار دوم گوش کردمشون و بهم الهام شد که قرآن بخون! ریشه کلماتی که بهت الهام می کنیم رو دربیار و تو قرآن پیدا کن. بازم مات و مبهوت مونده بودم تا اینکه بهم گفته شد از کلمه نستعین “ایاک نعبد و ایاک نستعین” شروع کن!
وقتی رسیدم خونه یک دفتر نو گذاشتم جلوم ، یه اپلیکیشن قرآنی دانلود کردم و این کارو انجام دادم، باورم نمیشه چه قدر آیه ها واسم پیام داشت نمیدونم چه جوری توصیف کنم حالمو ، چه قدر روشن کننده این راه بود این موضوع؛ به خودم قول دادم و متعهد میشم که این کارو ادامه بدم. قوانینو تمرین کنم بیشتر و بیشتر مثل سپیده جون و حامد عزیز و بیام از نتایجم بگم از رویاهای بزرگی که قراره به واقعیت بپیوندن.
خدایا شکرت که هرروز هدایتم می کنی…
عاشقتم استاد عباسمنش که دستی از دستان خدا شدی برای من منی که از بچگی یه چیزی تو گوشم بهم داره میگه ادامه بده که قراره تغییرات بزرگی تو دنیا ایجاد کنی ، قراره خیلییی موفق شی و سالها این الهام رو نادیده می گرفتم اما خدا رو شکر که مسیر درستو پیدا کردم.
ممنونم از تمام دوستانی که تو کلاب هاوس صحبت کردن و حرفاشون نور بود مرسی از استاد عزیز که حرفاش به دل نمیشینه بلکه میتابه به روح و جان و دل و جلا میده چون سخنانش قوانین خداست…
دوستدار همتونم و آرزوی بهترین ها رو دارم ❤❤❤
سلام رفقا 💋❤سلام استاد ،خانوم شایسته عزیزم
با این فایل من یه غزل بی قرار شدم که یه جا بند نمیشه و رگباری این نتایج چند روز اخیرش از جلو چشاش رد میشه.هی این چند روزه میگفتم خدایا اخه من کجای سایت باید بیام اینارو بگم به همش میخوره ،اخه بگم توحیده ،بگم نتایج روانشناسی ثروت یکه،بگم زیبا بینی مسری استاده که از زندگی در بهشت رو من اثر گذاشته ، فروران احساس از نتایج حامد و عرفان و سپیده و طناز عزیز بوده چی بوده اخه
اول بگم اول لحظه که طناز به اون آیه قران اشاره کرد من اشک تو چشمام جمع شد چون برمیگرده به دیروز من . داستان اینه که من سر میز داشتم افطار میکردم بعد مادرم(اصلا تو این فضا نیست و خیلی هم آیه قران نمیگه ) یهو بی هیچ مقدمه ایی گفت غزل این آیه قرآن چقدر قشنگه 《یَٰٓأَیَّتُهَا ٱلنَّفْسُ ٱلْمُطْمَئِنَّهُٱرْجِعِىٓ إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَهً مَّرْضِیَّه》ای روح آرام یافته به سوی پروردگارت بازگرد ،در حالی که تو راضی هستی ، و او از تو راضی است
بعد من اون لحظه اینو اینجور برداشت کردم که آها قانون داره جواب میده این جز نشونه های مسیره که تو این مسیر بمونم. یه ساعت بعدش داشتم ورزش میکردم در حین اون فایل های توحیدی هم گوش میدادم یهو وسطای فایل توحیدی ۱ یادم افتاد من دیروز از خدا هدایت خواسته بودم که خدایا من الان وضع دنیام خیلی خوبه راضیم شکر، حالا تو بگو برای آخرتم چه کار کنم که آباد تر بشه و تازه اون موقع دوهزاریم افتاد که عهههه این آیه جواب اون بود دیگه .همین تو این مسیر بمون که درحالی که راضی هستی و اونم ازت راضیه برمیگردی .وای خدایا الانم اینقدر شادم. خدا این قدرررررر واضح حرف میزنه بعد من راحت گذشتم بعد دوباره یادم انداخت جوابتو دادم دختر خوب! خدایا دیشب چه شبی بود.
و استاد یه تشکر ویژه از شما بابت این جور فایل ها و تبرک کردن Clubhouse به یه همچین فضای پاکی و خدا میدونه چه برکاتی میاد تو زندگی ما از این سری فایلا.شکر.من اصلا وقتی با صدای خود بچه ها نتایجشونو شنیدم از هیجان فقط راه میرفتم و میخندیدم .مرسی استاد .خدایا شکرت بابت این مسیر.
غزل (تا چند روز دیگه ۱۹ ساله)
سلام به همه
این قسمت هم فوق العاده بود. اون قسمتی که شیرین و سپیده گفتند که اونا هم اوایل به همه این قانون میگفتند و میخواستند همه رو به این مسیر دعوت کنند برای من هم پیش اومده. چقدر من وقت و انرژی خودمو هدر دادم که به بقیه بگم قانون چیه. چقدر من از قانون جذب جلوی بقیه دفاع کردم، چقدر خودمو به آب و آتیش زدم که خانواده ام شرک نورزند و افکارشون رو درست کنند و …
اما به قول دوستان اون هم بخشی از تکامل من بوده.
نکته ی مثبت دیگه ای هم که داشت اینه که حداقل با توضیح دادن من خودم قانون رو بهتر یاد گرفتم. آخه میگن بهترین روش یادگیری یه موضوع اینه که اونو به یکی آموزش بدی. شاید دلیل اینکه تا الان به این درک از قانون رسیدم همون آموزش و توضیح به دیگران بوده. گرچه هیچ کس به این مسیر هدایت نشد اما خودم بیشتر به قانون مسلط شدم و درکش کردم.
همین تکراره که باعث میشه اون سیمان های قدیمی شل بشه و باورهای محدود کننده از بین بره.
استاد چقدر قشنگ GPS رو ربط دادید به هدایت خدا و چقدر عالی گفتید که کسی که تو مدار آگاهی باشه از هزاران طریق یاد میگیره لازم نیست من لایو بذارم یا روم درست کنم که کمکش کنم.
درود خدا بر شما و دوستان با این همه آگاهی
به نام خداوند یکتا خداوند روزی ده رهنما
عرض سلام و خدا قوت به استاد عزیز عباسمنش و مریم شایسته گرامی و همه هم فرکانسی های سایت
حقیقتا باید به استاد و مریم خانم دست مریزاد گفت که بی وقفه و با این توان وقدرت چنین فایل های ارزشمندی را تهیه می کنند، نکته ای که درخصوص فایل شماره 4 گفتگوی استاد با دوستان می خواستم مطرح کنم این است وقتی یکی از بچه ها درباره اینکه راه حلی برای او که اساسا به خداوند اعتقادی ندارد ، چه می تواند باشد؟ استاد جواب روشن و واضحی ندادند. در حالی که به خاطر دارم در پاسخ به پرسشی مشابه در یکی از فایل هایش خیلی شفاف و روشن فرمودند که برای کسی که به این نیرو اعتقادی ندارد من راه حلی ندارم واینکه هر چه دارم ازاین نیرو هست ،وقتی به این نیرو اعتقاد درستی نداشتم حتی نون نداشتم که بخورم ” حقیقتا این جواب بی نظیر بود و از انجایی که اساس کار استاد عزیز تکیه و توکل برچنین نیرویی است؛ خوب بود که دراینجا هم به همین وضوح و روشنی از این اندیشه متعالی دفاع می کردند. با سپاس بیکران وارادت بسیار
واقعاااا لذت برم استاد عزیزم واقعاااا جاهایی اشک ریختم جاهایی موهای تنم سیخ شد والله اکبر ازین خداوند وقدرت جهان وباورهامون.❤️❤️❤️❤️❤️
سلام به استاد جان و مریم عزیز و همه ی دوستان
من این فایل های گفتگو با دوستان رو همون موقعی که اومد رو سایت گوش دادم و واقعاً لذت بردم- خارج از وصف – و از اون روزا میخواستم بیام کامنت بذارم ولی دیگه امروز اومد و من امروز می نویسم…
من 9 ماه پیش بعد از اینکه دکتری را تمام کردم به کانادا مهاجرت کردم و شروع کردم به گشتن دنبال کار. مدتی گذشت که در این مدت من به صورت گذرا – و نه برنامه ی هر روزی – به فایل ها گوش می دادم و روی هم رفته احساسم خوب بود، ولی هنوز کار پیدا نکردم. یک روز تصمیم گرفتم یکی از کتاب هایی که از زبان استاد شنیده بودم را تهیه کنم به نام ask and it is given وقتی این کتاب را می خواندم دوباره همان احساسی را داشتم که بار اول با گوش دادن به صحبت های استاد در من ایجاد شده بود. احساس دوباره متولد شدن و شادی از اینکه من هر چه بخواهم می توانم خلق کنم. همزمان با این کتاب شروع کردم از اول گوش دادن به فایل های دوره 12 قدم و تمرینات کتاب را هم انجام می دادم. از جمله بازی فراوانی، به این شکل که فرض می کنم هر روز مبلغی به حسابم وارد می شود و من در همان روز آن مبلغ را خرج می کنم. مثلاً روز اول 1000 دلار و روز دوم 2000 دلار و … به همین شکل. و من این تمرین را با احساس خیلی خوب و دقیق انجام می دادم. دقیقاً می رفتم توی وبسایت های خرید آنلاین و جنسی که می خواستم انتخاب می کردم و عکس آن را به عنوان آیتم های خریداری شده در یک فولدر ذخیره می کردم. هر شب قبل از خواب با گوش دادن به موسیقی های تجسمی خواسته هامو تجسم می کردم و کلاً احساسم “خوب” نبود، بلکه “عالی” بود. از یکی از پوزیشن هایی که اپلای کرده بودم تماس گرفتن و با من مصاحبه کردن و خیلی از من خوششان آمده بود. یادم نیست دقیقاً 4 یا 5 جلسه با من مصاحبه کردند ولی با فواصل طولانی…کلاً 2 ماه طول کشید این روند مصاحبه و این ها…در این مدت من درگیر آمادگی های مصاحبه شدم و دیگه تمریناتم رو انجام نمی دادم یعنی فرصتش رو پیدا نمی کردم، انگار برام اولویت نبود، و خوشحال بودم از اینکه اتفاقات خوب داره برام میوفته و احتمالاً همینجا مشغول به کار میشم. خلاصه اینکه روز ها و هفته ها شده بود که شاید من حتی 1 فایل هم گوش ندادم، شاید فقط زندگی در بهشت را می دیدم. اونا مدام بهم میگفتن که تو top candidate ما هستی و یک نفر دیگه هم هست که شما هر دو در یک سطح هستید و هر دو نفر اول لیست ما هستید. بعد از یک هفته 10 روزی که خبری ازشون نشد بعد از آخرین جلسه ای که باهم داشتیم، بهشون ایمیل زدم و سوال کردم، و اونا گفتن که job offer را به اون یکی candidate دادن چون اون تخصصش در زمینه ی اون پروژه از من بیشتر بوده و اینکه این خیلی تصمیم سختی براشون بوده و من رو برای پوزیشن بعدی که باز بشه در نظر دارن. من واقعاً شوکه شده بودم و تا 1 روز گیج می زدم چون واقعاً فکر می کردم 99% من را انتخاب می کنند. حتی دِرَفت job offer هم برام فرستاده بودن! به خاطر همین من یه جورایی مطمئن بودم که من رو انتخاب می کنن. خلاصه بد جوری شوکه شدم، حدود 2 روز بعدش که تونستم خودم رو جمع و جور کنم فکر کردم دیدم نتیجه ی اعمال خودم بوده. من به محض اینکه یه خبر خوب شنیده بودم کار کردن رو خودم رو تعطیل کرده بودم و دیگه اون احساس “عالی” بودن رو نداشتم و این هم نتیجه ش بود. وقتی به خودم اومدم یه تابلوی ورود ممنوع تو ذهنم گذاشتم که هیچ فکر بد یا ناراحت کننده ای حق نداره وارد ذهنم بشه. چون من حس همون کوهنوردی رو داشتم که می خواد بیوفته و میدونه اگر بیوفته 100% می میره، و بنابراین هر جور شده باید خودشو نگه داره. من می دونستم که افکار منفی همونقدر به من آسیب می رسونه و من باید خودم رو نجات بدم. به قول استاد مهم نیست شما چقدر دلیل موجه داری برای اینکه احساست بد باشه، به هر حال احساس بد اتفاقات بد رو برای شما رقم می زنه. مدام این افکار میخواست وارد ذهنم بشه که چرا اینجوری شد؟ چی باعث شد اینا این تصمیمو بگیرن، شاید رفرنس هایی که معرفی کرده بودم چیز بدی راجع به من گفتن… و هزار تا فکر دیگه، اما اون صدای هدایت سریع بهم میگفت که “ببین، هیچ چیزی جای اشتباهش نیست. هیچ اشتباهی رخ نداده. هر چی هست بازتاب خود منه. و هیچ کس و هیچ چیز دلیل این قضیه نیست به جز خود من”. واقعاً توی این زمینه از خودم راضی بودم که تونسم انقدر خوب به این قضیه واکنش نشون بدم و این خودش برام یک نتیجه ی بزرگ بود. اینکه من یه آدم دیگه ای شدم، یه جور دیگه ای دارم فکر می کنم. و به این قضیه اینجوری نگاه کردم که این قسمتی از مسیر رشد من بود. چند روز یا نمیدونم یک هفته بعد از این ماجرا استاد فایل های گفتگو با دوستان در clubhouse رو گذاشت روی سایت و با شنیدن حرفای سپیده که با وجود داشتن این نتایج هر روز و هر روز اینقدر رو خودش کار میکنه – و البته که دلیل نتایجش هم همین هست – باز هم یه شارژ دیگه شدم و از اون روز از کوچکترین زمان ها هم برای گوش دادن به فایل ها استفاده می کنم. این قسمتی از مسیر رشد من بود تا بهم یادآوری کنه که تا ابد باید روی خودم کار کنم و کار کردن روی خودم باید مهمترین اولویت زندگیم باشه چون اگر افکار و باورهای من درست باشه و به اونا عمل کنم و حال من عالی باشه همه چیز به دنبالش میاد.
خیلی عالی گفتید…چقدر قشنگ ..وصف حال خیلیهامونه..ب محض ی ذره خوب شدن اوضاع کم کاری میکنیم..مثال قشنگ کوهنورد..برای من خیلی عالی جا انداخت چیزی رو ک سالها میدونم…دستتون طلا
ممنونم لیلی عزیز، بله این موضوعیه که به نظرم خیلی ها بهش برخورد می کنن. که مدتی روی خودمون کار میکنیم، بعد نتایج میان، بعد درگیر اون نتایج میشیم و یادمون میره که این نتایج به خاطر کار کردن روی خودمون بوده، اگه اون کار کردنه نباشه این نتایج هم نمیمونن! استاد هم خیلی روی این موضوع تاکید کرده، ولی نمیدونم چجوریه که انگار آدم تا خودش تجربه نکنه نمیفهمه.
به نام خداوند زیبای ها خدایا شکرت، استاد من همون بار اولی که یک کلیپ از شما دیدم احساس خوبی به شما داشتم و هر روز و هروز دارم قوانین بهتر و بهتر درک میکنم و به اونها عمل میکنم و نتایج بهتر و بهتر میگیرم خدایا شکرت…مرسی استاد مرسی دوستای خوبم..
افرین طناز افرین افرین افرین
بارها اشک ریختم و تحسینت کردم
باریکلا واقعا باریکلا
بهت افتخار میکنم به این خلوص و پاک و زلال بودنت
باریکلا قطعا خوده ابراهیم هم بهت افتخار میکنه
یا ربّ
آنگاه که میخواهی کسی به یادت باشد به یاد من باش و مرا بسیار یاد کن تا تو را بسیار یاد کنم
همین جملات خود گواهی قانون فرکانس عاشقتم رفیق ❤😊
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته جانم و همه ارزشمندان راه خدا
داستان این گفت وگوی استاد با دوستان برای من پر از هدایت بود خدایا صد هزار مرتبه شکر
چی بگم از این جریان هدایت استاد که دیوووونه کرده من و این روزا نمیدونی به معنای واقعی و عمیق تر دارم زندگی در بهشتی که با فرکانسام با هدایت و اعتماد به این جریان الهی امروز تجربه ش میکنم .
چی بگم از اتفاقات عالی تری و چه داره برام می افته وقتی رها تر شدن وقتی به این نقطه تسلیم بودن دارم نزدیک میشم یاد فایل تون می افتم برای تسلیم بودن که گرفتید من ادعا نمی کنم که تسلیم محض بودم یا تسلیم شدم فقط سعی کنیم به این نقطه تسلیم بودن هر روز نزدیک تر بشم در هر لحظه.
واقعا سپاسگزار خدامم بعد شما دستای بی نظیرش که این فایل ها رو ضبط کردین باور کنید استاد این فایل ها در خواست های من یکی که بود و آماده شنیدن چنین حرفایی بودم و به اندازه مدارم ازش درک فرکانس دریافت کردم کلی خواسته در من شکل گرفت باز چی بگم جز جملات زیبای خدایا صد هزار مرتبه شکر
همین جمله خدایا صد هزار مرتبه شکر رو شما خودتون بارها تو فایل ها تون می گفتین من یکی دو ساله تازه بهش هدایت شدم که این جمله تون رو تکرار کنم و امروز بیشتر از قبل موضوع هدایت الهی رو میفهمم
چقدر عاشق این جملات زیباتونم که حقیقت محض جهان هستیه که میگیم جریان هدایت خودتون بسپارید بهش شما رو میبره خواسته ها تون به بی نهایت طریق ممکن میاد وارد زندگی تون
دستا به هم میرسن کارها انجام میشه وایییی خدایا از سال ۹۶ عضو ارزشمند این خانواده فوق العاده شدم و تا امروز سفت و سخت به همین مسیر چسبیدم و خیلی وقتا از تجربیات خودتون استاد و بقیه دوستان برای تکرار نکردن اشتباهات استفاده کردم خیلی جاها هم به خوبی از عهده کنترل ذهنم بر نیومدم و بقول خودتون همه اینا هم جز برنامه خدا برای هدایت و رشد ماست که منو آروم تر کرد.
اینقدر نتیجه های خوب با توجه به مدارم برام ایجاد شده که هر بار میگم بنویسم از نتایج برای استادم که میدونم کلیییییییی خوشحال میشه بعد میگم طیبه جان میخوام حجم و جرم وسعت و اندازه و ارتفاع و خلاصهه😁😁😁
اتفاقات و نتایج من هم بیشتر بشه بیام تازه اونجا ببینم صفحه ها بنویسم با عشق با عشق که هم به خودم کمک کنم رد پایی بذارم هم به استادم خبر خوب بدم هم به همین شکل زنجیره موفقیت ها برای خودم و بقیه دوستانم تو این راه ادامه پیدا کنه.
این کلاب هاوس برای من که اندروید داشتم نصب نمی شد و من هدایت شدم به این نشانه از شبکه اجتماعی کنجکاو شدم ببینم چیه که دیدم فقط برای iosهست و از اونجایی که امروز یکم بیشتر از قبل
به نقطه ی تسلیم شدن نزدیک تر میشم و اون حرفاتون که ریمیکیس شو دارم درباره اینکه بگیم خدایا من نمیدونم تو میدونی منو بذار روی شونه هات نمیتونم راه برم امروز درک میکنم هدایت شدم به درکش،
و اینکه دیدم شما تو چهار قسمت بی نظیر دو سه ساعته یه کلاب هاوس عالی با دوستان داشتید که سریع هررچههار قسمت شو دانلود با تمام وجودم نشستم گوش دادن .
یعنی انگار از منو فقط دو تا گوش بود و اون حرفای بچه ها و گفتن از نتایج شون چقدر من حامد و سپیده و طناز عزیز رو تحسین کردم آفرین به این عزم و اراده برای تغییر برای بالا رفتن برای شکستن باورهای محدود ذهنی واقعا میگم تحسین شوم میکنم و خداروشکر میکنم برای نتایج عالی شون که بارها ذهنم داشت یخ های باورهای محدودش باز میشد فکر میکرد حامد عزیز با ۲۱ سال این همه اتفاق خوب طناز خواهر ۱۸ ساله با این همه حجم از درک بالا و عزم واراده سپیده با یه تضاد مشکل قطعی اینترنت مهاجرت خیلی ساده به جای بهتر …
اینا داره چی میگه دقیقا یعنی ذهنم مات و مبهوت بود گفتم خدایا اینا تو چه مداری از اتفاقات هستند منم میخوام باشم واقعاااااا اینا دارن چه چیزایی رو درک میکنند خدایا خدایا
دیوووونه شدم با این آگاهی های این فایل ها استاد جانم ❤
یعنی وقتی گفتیدداشتم مشغول یه کاری بودم و این آگاهی اومد که بدم کلاب هاوس رو باز کنم و شروع کنم به صحبت و اون حرفا من دیوونه تر شدم عاشق تر این خدا شدم
یا رب تو چه میکنی و امروز این بنده ت چقدر داره به حرفات گوش میکنه که در لحظه با توقف یه کاری به الهام قبلیش گوش میده و من همون روزا اون ندای الهام بهش و زیبای درون تون شنیدم و فهمیدم بابا یه آدم هرگز نمیتونه چنین آگاهی چنین حرفایی بزنه اون آگاهی ها دقیقا جواب سوالات من بود که فقط و فقط از خدا که همون نیروی حاکم بر جهان بود درخواست دادم و ایمانم یه جهش و جامپ عظیم کرد خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای هدایت برای این بنده سر سپرده ترت عاشقتونم استاد عزیزم 😘😘😘❤❤❤❤❤❤
یعنی دیوونه این نوع نگاه و باوراتونم هستم که میگین من جواب سوالات رو نمیدونم خدا هست که میدونه وای چقدر این جمله تون منو آتیش زد که حقیقتا همین طوره
دیوونه تر میشم وقتی صحبت از نتایج پایدار موفقیت و ثروت پایدار که حاصل تغییرات بنیادی که حلصل یه روند هست
انگار خشکم زده برای نوشتن این حرفها وقتی اون حسه تو درونم اون انرژی قشنگ خدایی برای نوشتن تو این مکان زیبا بالا میاد میام و می نویسم
یعنی استاد چی بگم از این مدار و فرکانس ها که وقتی بهش فکر میکنم مدارهای شادی و لذت و عشق و ثروت بی نهایته و اتفاقات زندگیم رو دارم میبینم میگم یعنی دختر طیبه از این بهتر و شاد تر د عاشقانه تر و پر از ثروت و زیبایی و لذت هم هست و یاد خانمشایسته تو قسمت های سفر به دور آمریکا می افتم و اون صحنه توی زیبای توی آپارتمان تمپا که گفت یاد گرفته به هیچ لحظه ای زیبا عاشقانه و لذت بخشی نچسبه که لحظات عاشقانه تر و زیبا تر و لذت بخش تر منتظر همه ماست
واااای خدای من این حرفا رو دارم با تمام وجودم امروز درک میکنم و دارم به سمت عمل کردن بهش هدایت میشم .
قبل سال ۱۴۰۰ کلی وعده بهم داده شد که امسال و بهترین سال عمرم خواهد کرد و شروع اتفاقات خوب و وعده های خدا از قبل سال ۱۴۰۰ برام نمایان شد نشانه ها نتایج کوچیک و بزرگی که اصلا به هدایت شدن به اون مسیرها فکر نمی کردم برام رخ داد .
اصلا می ذارم خود خدا برای نوشتن نتایج پایدار م هدایتم کنه که توی چندین صفحه بیام و بنویسم حس میکنم موقعش نیست و تسلیم بشم که به موقع بگم هر چند که هیجان بالای نوشتن شو دارم اما بازم میخوام نتایج بهتر و بیشتر بشه والبته اون اتفاقات افتاده باشه
خیلی دوستون دارم و به حرفای خدای درون تون گوش دادین
و بازم این آگاهی های از یکی از راه هاش که شما باشین جاری شد
چقدر لذت بخشه که خدا رو اصل ماجرا قرار میدین و هر راه بی رو به خدا وصل میکنید که حقیقت محض هم همینه خدا رو صد هزار مرتبه شکر
اصلا دلم نمیاد نوشته هام و تموم کنم فقط با همین جمله لذت بخش پر از درک و هدایت برای من امروز بیشتر تسلیم میشم که :
هر گاه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو بی باک ترم از شیر
هرگاه که می کوشم در کار کنم تدبیر
رنج در پی رنج آید و زنجیر پی زنجیر
فقط دوس دارم تو این ابیات غرق بشم .
خدایا شکرت دوستتون دارم ❤❤❤❤❤❤❤❤❤
سلام
خداوند رو شاکرم که منو به این فایل هدایت کرد چون بهم گفت بعد ۴ سال باید دیگه فهمیده باشی که در مورد این هدایتها با کسی صحبت نکنی و اینقدر در جا نزنی😊