گفتگو با دوستان 4 |  تمرکز بر بهبود شخصیت خودم - صفحه 8

282 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امین دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 2536 روز

    به نام خدای مهربان

    وااااای استاد قلبم داره کنده میشه وقتی میبینم بچه ها اینجوری با ذوق و شوق دارن میان و از نتایجشون صحبت میکنن وقتی صحبتحای بچه ها رو شنیدم و متوجه شدم حامد ودوستش به درامد 200 میلیونی رسیدن گفتم خدایا شکرت یعنی اخر این راهی که من هم توش هستم الان همیناس

    البته که اگه همون تمرینها رو انجام بدم و همون باور ها رو بکارم توی ذهنم

    من هم توی دورزه 12 قدم هستم الان قدم 5

    وقتی صحبتهای سپیده عزیز رو شنیدم که میگفت مهاجرت کردم و درامد 200 میلوینی داشته گفتم الله اکبر یه دختر وقتی میتونه یه درامد اینجوری داشته باشه و میتونه مهاجرت کنه دیگه مگه من چی کم دارم گفتم خدایا شکرت دخترای سرزمین من دارن اینجوری از این اموزشها نتیجه میگیرن وای به حال من که دیگه برم دنبال حاشیه ها

    منم به خودم تعهد دادم که همه جوره خودمو ببندم به اموزرشهای 12 قدم و مو به مو اجراشون کنم

    الله اکبر

    از این نتایج

    خدا میدونه وقتی بچه ها میان و اینجوری ارتباط برقرار میکنن من چقدر حال میکنم چقدر احساساتی میشم هی میگفتم کاش منم گوشیه ایفون داشتم الان توی اون جمع بودم و منم صحبت میکردم از نتایجم میگفتم

    استاد توی همین 5 قدم نتایج فوق العاده ای گرفتم هی با خودم میگم خدای من قدم 12 من میپرم خیلی خوبم میپرم و دارم از الان خودمو اماده میکنم برای اون تمرینی که توی قدم 12 باید از خودم بذارم

    چقدر این ایمان بچه ها رو حال کردم که رفتن برای خودشون جدا شدن از خانواده و مستقل دارن زندگی میکنن

    وقتی اینجوری الان شنیدم با خودم گفتم امین تو هیچی کم نداری خدا رو داری پس چرا اقدام نمیکنی گفتم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است جالبه که من امشب قبل از اینکه بیام خونه توی مسیر چند تا بنگاه املاک رفتم برای خونه دیدن یه جایی رو دیدم از پشت گوشی میگفتم خوبه اما وقتی رفتم دیدم از اونجایی که ذهنم گفت تو لایق بهتر از اینی گفتم نه این و نمیخوام یه جای بهتر و شرایطمو گفتم اونم گفت شمارتو بده برات پیدا میکنم

    خداوندا شکرت خیلی خوب داری هدایت میکنی

    چقدر این برنامه فوق العاده است یکی از خواسته هام شئ گوشی ایفون بگیرم فقط برای همین برنامه چون من کارامو اندروید بهتر انجام میده

    و حالا برای خودم توی دفتر اهداف امسالم مینویسم

    یچه ها عاشقتونم

    سپیده جان

    حامد جان و طناز و عرفان عزیز که یه جورایی همشهریای منم هستن

    در پناه الله یکتا سالم و شاد و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1694 روز

    سلام

    خدارو شکر ک تو این سایتم و هر روز ارومتر میشم و خدای خودمو بیشتر حس میکنم .میخواستم تجربه مو در مورد هدایت بگم بعد از این گفت و گوی شیرین استاد و دوستان ب قلبم بیشتر توجه میکنم و حرف شو گوش میکنم با ارامش بیشتری بعضی از تضاد ها رو میپذیرم.

    من دوره قانون افرینش بخش اول شو ک خود این بخش اگه تشتباه نکنم ۴ جلسه هست رو با پول کیف پولم ک از خرید ی محصول دیگه ب حسابم اضافه شده بودو خریدم و اون موقع فقط جلسه اول شو گوش دادم و بنظرم تقریبا تکراری اومد حرفای استاد و پیش خودم گفتم اینا رو تقریبا ۹۰ درصد شو خودم میدونستم .

    تقریبا ۲ ماه ازین قضیه میگزره و هر چقد فک میکنم اصلا اصلا یادم نمیاد ک چرا من فراموش کردم یا شایدم اون موقع کلا متوجه نشدم ک بخش اول خودش ۴ جلسه ست و فقط همون یکبار گوش دادم و دیگه کلا اصلا باز نکردم این فایل و …ولی این اوخر چن بار ب ذهنم اومد ک کاش میشد هر چه زودتر بخش دو و سه شو هم بخرم…

    تا اینکه امشب موقع خواب دلم خواست جلسه۴ ثروت و گوش بدم…

    هندزفیری مو ک زدم کل صفه گوشیم خاموش بود فقط تیکه پایین اسم دوره قانون افرینش افتاد و روشن شد با دقت نگاه کردم و خوندم چون قبلش دوره ثروت و گوش داده بودم نصفه فک کردم اونه ولی افرینش بود😍

    بعد دلم خواست افرینش و گوش بدم و چون گوشیم حافظش کمه فایل صوتی شو از همون موقع دان کرده بودم تقریبا ۷ مین ازشو گوش دادم بعد قلبم گفت کاش میشد تصویری ببینمش بعد ب حرفش گوش دادمو رفتم تو صفه محصولاتم ک تصویری شو دان کنم زدم رو اسم دوره دیدم زده ۴ جلسه اصلا کلا تعجب کردم و هنوزم نمیفهمم ک چرا من نمیدونستم اخه ک یه گنج دیگم دارم و خبر ندارم.منظورم همین جلسات دیده نشده ی قانون افرینشمه

    قلبم میگه حتما تا الان امادگی شو نداشتی و الان این دوره برات بهتره ….

    اینم از هدایت خدای من….

    خدایا شکرت

    گفتم تا جلسه تصویری دانلود میشه بیتم این پیام و بزارم الانم با کلی ذوق میخوام برم و ب قول سپیده جون استاد جون مو ببینم

    خدایا شکرت❤❤❤❤

    استاد دارم از ته قلب ارزو میکنم ک مث سپیده جون ک الانم کلی حسودیم شده بهس😂

    تو کلاب هوس با کلی اشک براتون از قدمای مهمم بگم….

    خدایا خیلی عجله دارم واسه اون لحظه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سروش قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 2110 روز

    زندگی با هدایت پروردگار

    سلام به دوستای عزیز همراه و همپاای زندگی. امروز ی اتفاق خیلی جالبی برام افتاد جالب که به خاطر آگاهانه بودن خلق این اتفاق فقط میگم جالب بود. من این هفته متعهد شدم هرروز به یک فایل سفرنامه گوش بدم حتما، و هرروز صبح به محض بیدارشدن و شبها آخرین کار پیش از خوابم شکرگزاری باشه به خاطر هرچیزی که خداوند اونموقع بم میگه. ینی حتی تو شکرگزاری کردنم میشه دل روو خالی کرد و به هیچی فکر نکرد تا خداوند خودش بگه که چیو بنویس اونوقته که لذت و شور و شعفش بینظیره ینی وصف ناپذیره و هربار بهتر و بهتر میشه. او این چند روز اتفاقات فوق العاده ای برام افتاده خداروشکر خیلی خیلی عالی بوده این اتفاقات.

    امروز ولی خیلی تو چشم بولد شد و به چشمم اومد اتفاقی که خلقش کردم با هدایت خداوند. امروز توی دانشگاه باید میرفتم و دوتا درس رو اضافه میکردم به صورت حضوری. داستانش طولانیه این دوتا درس ولی مال قبل بود و باید بدون پرداخت شهریه امروز میرفتم و اضافشون میکردم به درسام خلاصه که ی اطلاعیه ای درموردش زده بود توی سایت دانشگاه و من تازه شنبه همین هفته دیدمش با اینکه روزای اولیکه اطلاعیه رو توی اسفند ماه ززده بودن من بارها رفته بودم توی سایت دنبالش ولی نمیدیدمش🙄و خداروشکر اصن که نمیدیدمش. چون اونموقع دانشگاه خیلی شلوغه و خیلیا میان برا کارای اداری و…

    خلاصه شنبه که دیدم گفتم خب میرم حتما و انجامش میدم کارم رو هی امروز فردا شد تا امروز رفتم. ی نکته خیلی جالب دیگه اینکه پارکینگ دانشگاه امروز باز بود و بدون هزینه بود درحالیکه قبل عید همیشه باید هزینه پرداخت میکردم براش. اینا همش هدایت خداونده که به قلب انسان میگه. خلاصه رفتم و کارم یکم طول کشید و چند بار رفتم تا آزمایشگاه و برگشتم بخش اداری تا اینکه گفتن باید زنگ بزنی به ی نفر و امروزم نیس فردا زنگ بزن و بیا. منم گفتم خب چیکار کنم دیگه میرم خونه همینکه داشتم برمیگشتم ی حسی بم گفت ببین تو این موردو اشتباه گفتی به مسئول کار برگرد دوباره بش بگو کاردو راه میندازه. نجوای شیطانم که طبق معمول گف نهه نرو عصبانی میشه یارو تازه الانم وقت ناهار و نمازه رفته دیگه نیست و ولش کن اصن اول گفتم نمیرم بعد برگشتم رفتم تا دم در اتاقش دوباره ی حس نجوای شیطان گفت نه ولش کن دوباره راهو کج کردم که برگردم ولی بازم خداوند بم گفت حالا ی نگاهی بنداز(به قول همشهریام ی دکوچی بوکون) خلاصه ی دکوچی کردم و گفتم آقا اینو اشتباه گفتم اگه میشه که درستش کن برام. بنده خدا دستشم بند کاراش بود گف خب باشه و چن دیقه گشت تا مورد منو پیدا کرد و گفت چه ساعتایی خالی داری و همه چیو برام درستش کرد. بعدم راهنماییم کرد که چطوریه کلاساش منم سرافراز اومدم بیرون از دانشگاه ❤️😁 و گفتم خدایا شکرت تو داری منو هدایت میکنی و راهو بم نشون میدی منم فقط بد میگم چشم. ی مورد خیلی خوبی که توش بود برام من همیشه فک میکردم وااو هدایت چییی هس حالا 🤔🤔بعد این خدا چجوری حرف میزنه بام چه شکلیه 🤔تن صداش چیه و کلی از این فکرای عجیب غریب که به خاطر پایین بودن مدار و سطح آگاهی انسانه و خداروشکر منم با تکامل پیدا کردن و رعایت قانون تکامل آروم آروم دارم یاد میگیرم چیکار کنم و چطور تسلیم باشم و تسلیم تر باشم و به هدایت الهی عمل کنم و خداگونه تر زندگی کنم. 😁😁😁خداروشکر خیلی خیلی خوشحالم و این نتیجه کار کردن درست و با ایمان روی خودمه شکرگزاری و تعهد هرروزه به انجام تمرینات و گوش دادن فایل های سفرنامه منو به اینجا رسونده و این مسیر خوشبختی و سعادت دنیا و اخرته. خداروشکر. من که دوسش دارم حال میکنم با این وادی حیرانی و نمیدونم که نتیجش هدایت خداست پس ادامش میدم و خیلی خیلی دوس دارم که این کامنتم ی کمکی کرده باشه به دوستای گل همراهم و کسایی که مثل خودم هنوز آگاهی خیلی بالایی ندارن تا بتونن خودشون رو بشناسن و زندگی لذت بخشی داشته باشن. عاشقتونم 😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1789 روز

    سلام استاد عزیز و دوست داشتنی، من خودم ذهن بسیار منطقی دارم و برا اینکه بتونم ازش درست استفاده کنم باید نتایج خیلی خوب بچه ها رو بهش نشون بدم .میخواستم ازتون خواهش کنم فقط این قسمت رو برای نتایج خیلی عالی بچه ها بگذارید ، چون واقعا سایت خیلی گسترده اس برا جواب دادن به سوالات ممنونم 🙏🏻🙏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 3301 روز

    بریم ادامه این مسیر جادویی من ..ادامه این تکامل بینظیر و هدایت خدای بزرگم ..

    .

    .

    .استاد قلبم از این کامنتم داره عین چی تند میزنه . خدایا چقدر تو داشتی منو هدایت میکردی من تازه دارم میفههمم خدایا چند وقته دیگه قراره چیکار کنی من تحملشو ندارممم 😩😩😩 به خدا میمیرم ..

    .

    .

    .

    کامنت بعدی من قدم نهم جلسه دوم ۱۳ اسفند ۹۸ .

    .

    .

    .سلام به استاد عزیز و بهتر از جانم .. یه چیزی درونم گفت قبل اینکه این فایل و گوش بدم بیام کامنت بزارم شاید انگیزه ای شد برای دوستانم . من چند بار بیشتر کامنت نذاشتم و دلیلش بیشتر وقت کمم و اینکه واقعا دارم کار میکنم روی محصولات

    توی کامنت قبلیم یادم نیست امل ولی از شرایط خوبم و تغییراتم گفته بودم و همینطور گفته بودم که میخوام برای سال جدید شعبه دوم از کارمو توی ترکیه استارت بزنم .

    استاد شما یه فایلی داشتین که گفتین چیزیو تحمل نکنید .. خدا شاهده که من بعد از اون فایل تصمیم به مهاجرت کردم و با خودم گفتم چرا صبر کنم تا سال دیگه مگه قراره چه اتفاقی بوفته .. همین حالا میرم و شرایطو تحمل نمیکنم .. البته اینم بگم من از شرایطی که ایران داشتم ناراحت نبودم اتفاقا کار ایرانم داره میچرخه و درامد خوبی هم داره .. و من خیلیم خوشحال بودم همون موقع ولی بعد از فایل استاد که به خاطر قعطی اینترنت بود من تصمیم گرفتم مهاجرت کنم که البته به ندای درونم هم خیلی گوش کردم ..

    خلاصه همه چی دست به دست هم داد که من حرکت کنم ..

    الن که دارم کامنت میزارم تو یکی از بهترین برج های ترکیه خونه دارم و قبل اومدنم دوست داشتم بیام اینجا که همه با باورهای محدود کنندشون میگفتن نه به ایرانی ها سخت خونه میدن و باید کفیل ترک داشته باشیو کلی باور منفی .. ولی از اونجایی که من قانونو میدونم تو دلم بهشون میخندیدم و میگفتم باورهاست که کار میکنه ایمانه من خدای خودمو دارم ..من دارم حرکت میکنم خدا درهارو باز میکنه

    خوب میدونم که باورتون نمیشه من قراردادمو بستم بدون بیعانه خونه گرفتم کلی هم تخفیف گرفتم ۱۰ روز بعد از تحویل کلید من تازه ‍‍‍پول دادم و نه کفیل احتیاج شد نه هیچ چیزه دیگه مثل اب خوردن کارام انجام شد .بخوام بقیه روند و بگم خیلی طول میکشه از وصل شدن ۱ روزه اینترنت ادمایی که میان سر راهم .کسایی که منو نمیشناسن ولی خیلی مهربونن وو….کلی اتفاق خوبه دیگه خودمم باورم نمیشه که یعنی همه چی انقدر لذت بخش بوده و من چرا انقدر سخت میگرفتم تازه من از خودم راضی نیستم اونقدری که دلم میخواد کار نمیکنم روی خودم به قول استاد همون اندازه که کار میکنی و باور داری اتفاقا رقم میخوره ..بعد شما حساب کن که من بیشتر کار کنم رو خودم و قانون و باورهام ..

    یکم از کارایی که میکنم ایناست : تمرکز روی دوره ۱۲ قدم به طوری که مثلا من قبل اومدن فایل مهاجرت و بالای ۳۰.۴۰ بار گوش دادم که هر دفعه هم چیز جدیدی توش بود .. از حرفای استاد نوت برداری میکنم چون من کلا نوشتاری هستم و همه چیزو مکتوب میکنم ..هر چند وقت یه بار جلسه ۶ توحیدی و گوش میدم که عالیه اونم خیلی گوش دادم .. جلسه اول قدم اول و که فکر کنم ۱۰۰ بار به بالا گوش دادم ..هر چند وقت میام میشینم و باورهای محدود کنندمو واسه انجام کارهام مینویسم (استفاده از اهرم رنج و لذت ) که ازین طریق بعد از ۹ سال تونستم سیگار و ترک کنم و مهمترین تصمیم زندگیم یعنی مهاجرت و گرفتم .. چجوری : اومدم نوشتم خوب من دوست دارم مهاجرت کنم حالا کار من اینجا مشتری خودشو داره اونجا هم به این دلیل به این دلیل سریع پیشرفت میکنه .. نوشتم خوب از خانوتدم دورم من که همینجوریشم کلی کار دارم اتفاقا برم اونجا خانوادم میتونن بیان پیشم و تفریح کنن یه جورایی

    و کلی ازین موانع های ذهنی که اومدم نوشتم و واسه خودم خیلی ساده حلش کردم و نتیجش این شد در کمتر از ۱ ماه مهاجرت کردم همه کارهام به راحتی پیش رفت و هر لحظه دارم به خودم و تصمیمم افتخار میکنم ازین همه شجاعت ..و مطمین شدم که هر کاری بخوام میتونم بکنم و هرجایی بخوام میتونم برم کلا کیفیت زندگیم تغییر کرده ..کامنتای قبلیم فکر کنم روند پیشرفتمو و درامدمو میگه خلاصه

    دوستایی که اینجا دارم هرجا میخوان برن میگن توام بیا تو خیلی خوش شانسی همه کارات سریع پیش میره

    منم میخندمو میگم اره خیلی خوش شانسم ولی خودم و شماها میدونید اصل داستان چیه..

    نترسیین فقط همین ..به قول استاد بگین که بهتون بر بخوره ترس یعنی بی ایمانی (تموم شد )

    .

    .

    .

    من تموم شدم با خوندن این کامنت .الان نمیدونم چی بگم هق هق ام بند نمیاد خدایا چقدر بزرگی چقدر منو دوست داری چقدر عاشق منی 😩😩😩

    .

    .

    .کامنت بعدی من در ۱۴ فروردین ۹۹ ..قدم نهم جلسه چهارم نکته : ( بچه ها همینجوری که دارم براتون کامنتهارو میزارم همزمان خودمم دارم دیوونه میشم … دوست داشتم بیام در مورد کامنتها حرف بزنم ولی قلبم و گریه هام بیشتر از این اجازه تایپ نمیده ) .

    .

    .

    .

    سلام سلام سلام 😍😍 استاد جانه جانانم 😘 و دوستای خوبم

    خیلی دلم خواست خیلی یهویی بیام اینجا و باهاتون یکم حرف بزنم .. چند وقت پیش یه کامنت گذاشتم که تازه مهاجرت کردم و کلی برنامه ریختم و اینا اگه نخوندین برین کامنت قبلیمو ببینید .. نوشته بودم هدایت شدم و قرار بود فروردین مهاجرت کنم ولی یه هدایت قلبی بهم گفت که بهمن برو

    دقیقا بعد از اینکه من اومدم و داشتم دنبال خونه میگشتم و قرار شد بعد از پیدا کردن خونه همسرم بیاد پیشم که اومد و یه چیز جالب دقیقا ۱ روز بعد از اینکه ایشون اومد پیشم مرزهاذو بستن ..

    خوب اولش همه میگفتن الان که از ایران کسی نمیتونه بیاد توام برگرد و کلی ازین حرفا

    ولی من پر قدرت تر از قبل رفتم جلو و به خودم گفتم همه چی دست به دست هم میده تا من به خواسته هام برسم این اتفاق هم بت خاطر اینه و ذره ای نه ناراحت بودم و نه استرس داشتم

    استاد من با این جملتون که گفتین ( مهاجرت کنید اگر میترسین یعنی شرک بعد کفتین به خودتون بگین اگر میترسم یعنی ایمان ندارم ) این جملتون یه غوغایی کرد من با این جمله مهاجرت کردم استاد .. شما میفهمین من چی میگم بعد از اون این شد یکی از جمله های تاکییدیم که هر وقت ترس میومد سراغم میگفتم : نترس تو ایمان داری نباید بترسی ترس برای ترسو ها و بی ایمان هاس برای کسایی که حرکت نمیکنن .. این جمله منو اروم میکنه و بهم ارامش میده (( خداوند به شجاعان پاداش میدهد ))

    استاد تقریبا ۴۰ روزه که از مهاجرت من میگذره .. تو این ۴۰ روز نهایت ۳ روز از خونه رفتم بیرون به خاطر قرنطینه .. روی دوره ها کار میکردم و وقتمو گذاشته بودم روی زبان ترکی و انگلیسی ..

    الان چند روزه که همسرم مجبور شد برگرده ایران یعنی من اینجا تک و تنهام

    راستش برای ۱ ساعت اول هنگ بودم ولی بعدش سریع کنترل ذهنمو دست گرفتم و مسیرشو عوض کردم سریع گفتم نه تو هدف داری ، بعد کم کم یاد حرفای شما میوفتادم که میگفتین تنها بودین چند سال و تنهایی خیلی کارها کردین و با خدا خلوت کردین و روی خودتون کار کردین ..

    منم گفتم اوکی الان بهترین موقع است که به برنامه هات برسی و توام تنها باشی و روی خودت کار کنی ..

    من برای دوستایی که میگن چیکار کنیم توی قرنطینه شاید باورتون نشه امروز داشتم میگفتم چقدر خوبه چقدر وقت دارم تازه یه روزایی وقت کم میارم من دارم دو تا زبان جدید یاد میگیریم همزمان ،، یه باوری هم براش ساختم که توی یه کتابی خوندم مغز انسان همزمان میتونه ۴ تا زبان مختلف یاد بگیره ،،

    روی برنامه کاریم تمرکز میکنم روزی چند ساعت و کلی کتاب دارم در مورد کارم میخونم و یاد میگیرم که تا حالا بلد نبودم .. روی دوره ۱۲ قدم دارم کار میکنم .. من ساز بلدم روزی ۱ ساعت تمرین ساز میکنم روزی نیم ساعت رندوم ترجمه قران میخونم ،اگر هم وقت کنم برای یادگیری زبانم فیلم میبینم خلاصه یه وقتایی وقت هم کم میارم چه برسه به بیکاری ☺️ وای استاد امروز توی لایو دوباره باورهام دو برابر قوی تر شد که دارم درست میرم راهو .. حالا بقیه برن در مورد این مسایل حرف بزنن امار کشته ها و نکشته ها را بگیرن سریال های مزخرف ببینن بعدم در مورد سوتی های سریال با هم بحث کنن و از بیکاریشون شکایت 😂😂 میشه یکم از وقت این ادم ها رو به من بدن 😂😂

    واقعا هیچ بهونه ای برای خودم نمیتونم قبول کنم استاد میتونم بیام بگم حالا تنهام حالا کشور غریب حالا نه خانواده نه دوست نه همسر ، منطق یه سری ها میگه برگرد ایران اینجارو پس بده اوه ه ه حتی فکرش هم نمیاد تو ذهنم چه برسه بخوام انجام بدم ..

    جنگیدن اگر اسون بود همه انجام میدادن ..

    استاد واقعا این اگاهی ها اگر درکش و عمل کردن بهش راحت بود الان دنیا گل و بلبل میشد ..

    من تازه یه چیز جدید کشف کردم استاد من با ایدی قدیمی ام در سال ۲۰۱۲ در سایت عضو شدم که یادم رفته بود کلی ذوق کردم دیدم من این همه ساله باهاتونم

    استاد اینو بدونید که توی زندگی من تاثیری داشتین که به قول خودتون وحی میدونم هر حرفی که از دهنتون میاد بیرون مثل اینکه وظیفمه که انجام بدم دیگه الان اینجوری شدم ..

    امروزم که با لایو منو دگرگون کردین ❤️ استاد یه چیز عجیب دیگه به شدت ادم های نا مناسب از زندگیم حذف شدن که هیچ حتی من باهاشون برخورد هم نمیکنم چه حضوری چه تلفنی ..

    خلاصه هر چی بگم از اینکه خدا داره کارامو انجام میده و منم دارم کارای خودمو انجام میدم ومیرم جلو کم گفتم .. اون وظایف خودش منم وظایف خودم

    من نترسم از چیزی و بهش توکل می کنم

    اونم بهترین هارو برام انجام میده بدون اینکه من کار خاصی بکنم جز ایمان ، جز لذت بردن

    واقعا استاد این لذت بردن خیلی چیز عجیبیه من توی یاد گرفتن این زبان های جدید بیشتر فهمیدم 😁

    اینکه بگی وای چقدر باحال من بتونم اینجوری حرف بزنم با لهجه و مثل خودشون با اینکه بگی اه چقدر سخته حالا کی حال داره یاد بگیره این همه چیز انگلیسی سخته و ….، دنیا اختلافه ..

    وای دیگه خیلی حرفا دارم بمونه که باز بیام بگم 😅

    استاد هر چقدر بگم ممنون و دوستون دارم واقعا کمه .. تنها کاری که برای تشکر ازتون به ذهنم میرسه همینه که هر چند وقت یه بار بیام نتایجمو بگم که شما رو خوشحال کنم همین ❤️😍😘 (تموم شد ) 😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😩😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

    .

    .فکم قفله و مغزم رد داده ..فقط ادامه کامنتهامو میزارم😭😭😭😭😭😭 ..

    .

    .

    .

    و بالاخره تولد دوباره من ..روزی که معنی هدایت کمی درک کرده بودم روزی که دیوانه بودم روزی که این کامنتو گذاشتم که خودم بارها براش مردم و زنده شدم 😭😭

    .

    .

    کامنت من در تجربه من از اعتماد به نشانه ها در تاریخ ۲۹ فروردین ۹۹ 👇👇

    .

    سلام استاد جانم ،

    خدارو شکر شما هستین میفهمین من چی میگم 🤦‍♀️نمیدونید که چقدر این هدایت داره زندگیمو تغییر میده 😩 تقریبا از اونجایی شروع شد که یه حسی بهم گفت برو و جلسات قرآنی و از اول شروع کن منم هر کاری داشتم فراموش کردم و با دقت و تمرکز یه قرآن گذاشتم جلوم و جلسات قرآنی و بارها و بارها دیدم ، نوشتم بهشون فکر کردم گریه کردم یه جاهایی زار زدم ، و بعدش آرامش گرفتم و اصلا نمیدونید چقدر منو دگرگون کرد ، من الان نزدیک به ۴ ساله که باهاتون هستم استاد و از دوره ها استفاده میکنم و روی خودم کار میکردم و میکنم من همیشه به خودم میگفتم تو دیگه همه چیو میفهمی و میدونی ، تا اینکه یه در بزرگ از وقتی قدم های قرآنی و دوباره دیدم به روی من باز شد ، استاد باورتون نمیشه چقدر حالم خوبه و دگرگون شدم نمیدونم تا الان نمیگم که هدایت نشدم حتما که هر کاری کردم خود خدا بوده ولی این فرق داره با اینکه شما بدونی که کی داره این هدایت و میکنه و ندونی و فکر کنی که نجواهای ذهنی یا فکر کنی که عقل خودته .. یعنی تا به امروز من فکر میکردم همه چی و خودم میگم و تصمیم میگیرم حتی هی میگفتم بابا تو دیگه خیلی خفنی این ایده ها چجوری به ذهنت رسید ، ولی استاد نمیدونید از وقتی که فهمیدم همه اون لحظه ها خدا بوده چقدر زندگیم عوض شده و حال درونیم خوبه انقدر خوبه که نجواهای شیطان بیشتر از ۱ دقیقه یا دو دقیقه نمیتونه تو ذهنم بمونه یعنی به محض اینکه میاد میفهمم از طرف خدا نیست و از طرف شیطان و از خدا میخوام که راهی بهم بگه تا گوش ندم به نجواهای شیطان و خدا هم سریع بهم مسیر و نشون میده .. یعنی به قول شما جنس آگاهی و میفهمی ، من بعد از اینکه متوجه شدم خدا چقدر تو زندگی من هست و درونم و قلبم پر است از حضور خدا و خیالم راحته یعنی آرامش دارم به معنای واقعی 👇🏻

    صبح : خدایا چی بخورم ؟ خدا : امروز با میوه شروع کن ، امروز قهوه بخور ، امروز با آب سرد شروع کن .. و ……..

    من : خوب حالا چیکار کنم خدایا ؟ خدا : فایل ۷ قدم ۲ اونو گوش بده و دوباره نوت برداری کن و دوباره و دوباره با نوشته های قبلی ات چک کن ، من : چشم همین الان ..

    عصر خوب خدایا حالا چیکار کنم ؟ خدا : وقتشه که بری سر کارت و اون کاری که انجام نمیدادی و انجام بدی و نترسی چون من پیشت هستم … من چشم .

    خوب خدایا بازم بگو الان چیکار کنم ؟ خدا : الان زنگ بزن به اون دوستت که چند وقت پیش پیداش کردی ، من چشم ..

    بعد از زنگ زدن به همون دوستم و قطع کردن تلفن ،، فهمیدم که ۲ ساعت داشتم باهاش حرف میزدم بدون اینکه بفهمم چی دارم میگم فقط کلمات پشت هم میومدن 😳 تلفن که قطع شد فهمیدم بهش یه ایده ای دادم که انجامش برای دو تامون خیلی راحته و هیچ کاری نداره و درآمدش هم عالیه فقط باید شروع بشه 😰😰 خدایاااااااا مگه میشه ؟؟؟؟

    استاد فقط شما میفهمین من الان چی میگم ..

    یکم بعد من : وای خدایا شکرت چقدر واضح شدی توی زندگیم خدایا شکرت چقدر نزدیکی ، پس اون همه استرس و ترس کجاست اون همه نگرانی کجاست خدایا این همه نعمت دارم چجوری قبلا نمیدیدم ،

    و خدا : من بهت وعده فراوانی دادم همیشه ،، تو نمیخواستی دریافت کنی تو به من توکل کن نه ترسی خواهی داشت نه غمی ، انقدر بهت ثروت و نعمت میدم که نتونی بشماری … واضح میشنوم استاد توی گوشمه و صداش خیلی بلنده 😫

    و اینطوریه که تمام لحظات من داره میشه هدایت الله ، بهم میگه کی بخواب کی بیدار شو کی غذا بخور حالا اینو درست کن حالا اینو بخون حالا اینکار و بکن حالا زنگ بزن حالا جواب نده حالا برو حالا نرو … و کلی مثال دارم … ‌

    بچه ها واقعا و اصلا نمیتونم براتون توصیف کنم خودتون باید لمسش کنید همین 😭

    ولی اینو بدونید که نتیجه اش اینه : احساس خوب دائمی ، آرامش از ته قلب برای مدت طولانی ، فکر نکردن به آینده و نداشتن استرس مالی یا سلامتی یا هر استرس دیگه ، غصه نخوردن و فکر نکردن به گذشته ، نترسیدن از تنهایی، وابسته نبودن به افراد ، در رهایی بودن ، احساس گشاد شدن قلب و شعف و شور ، هیجان داشتن زیاد بعد از گفتن ایده ها توسط خدا ، انگیزه زیاد برای انجام دادن اونها چون این اطمینان در قلبتون ایجاد میشه که این کار و حتما باید انجام بدم چون هدایت الله بوده و تمام این حرفایی که استاد میگه توی قدم ها که البته فهمیدنشون تکامل میخواد ….

    استاد کاش پیش شما بودم و بغلتون میکردم و زار زار گریه میکردم ،، چطور میشه توی ۴ ماه این همه تفاوت و آگاهی در من ایجاد بشه ، مهاجرت کنم بدون هیچ ترس و دلهره ای ، ایده های ثروت ساز بهم گفته بشه از افراد منفی دور بشم ، انقدر وقت داشته باشم که بتونم روی دوره ها کار کنم ، همرمان دو تا زبان مختلف یاد بگیرم ، انرژیم ۱۰ برابر بشه و ….

    کاش دوستانم برسن به این احساسی که من دارم تجربه میکنم ،

    استاد نمیدونید چقدر تکرار جلسات تاثیر داره یعنی، خودم میفهمم چقدر فرق داره هر دفعه جنس صحبتها هی عوض میشه ، فایل همون فایله ولی انگار شما هر دفعه حرفاتون عوض میشه . من از ۱۸ ساعتی که در روز بیدار هستم به جرأت میگم تقریبا ۱۰ ساعت رو روی قدم ها کار میکنم اونم نه اون مدلی که قبلا کار میکردم ، قبلا یه کاری که انجام میدادم در کنارش فایلها هم گوش میدادم ولی الان نه ، الان میگم خوب بریم سر درس بعدی ، هر قدم دفتر داره ، هر دفتر جدا خلاصه برداری میشه ، باورها خودش جدا یه دفتر داره که من اومدم باورهای شما رو از توی حرفاتون کشیدم بیرون ، و یه دفتر براش درست کردم و هرروز دارم تکرارشون میکنم ،شکرگزاری دفتر جدا داره و هر مبحث خلاصه برداری جدا داره که بین کارهای دیگه میرم سراغ خلاصه ها و دفتر باورها

    حالا معجزه کار کجاست ؟ اونجایی که هر قدم با اینکه ۱ دفتر مشخص داره ولی وقتی برمیگردم از اول میخونم ، خدا شاهده هیچ کدوم از مطالب تکراری نیست حتی کلمه ها آخه مگه میشه 😱.. 😩😩 خدایا الان غش میکنم ..

    مرسی استاد مرسی (تموم شد )

    .

    من هیچی ندارم بگم بزارین الان تو حال خودم باشم که دارم دیوونه میشم خدایاا … 😭😭😭

    .

    .

    .

    😳😳😳😳😳😳 استاد به پهنای صورت دارم داد میزنمو اشک میریزم نمیدونم کی داره تایپ میکنه .. ببینید چی پیدا کردمم…اصلا این دفتر خاطرات کجا بود چرا اصلا من نمیدیدمش استاد دارم میمیرم 😭😭 دیگه… این خاطره همون شبی بود که من اومدم کامنت بالایی رو گذاشتمم ( بچه ها فقط ببینید چه خوابی دیده بودم )

    .

    . ۲۹ فروردین توی دفتر خاطراتم .👇👇👇👇

    .

    .

    اینجا بمونه یادگاری :

    دیشب تا صبح داشتم فایل ها رو نگاه‌میکردم‌و‌مثل همیشه نوت برداری میکردم‌، البته قبلش هم یه کامنت در مورد هدایت خدا گذاشته بودم روی سایت ،

    خلاصه حال دیشبم عالی بود چون‌کفتن همین حرفا و اومدن کامنت کذاشتن توی سایت خیلی برام تاثیر داشته البته من خیلی اینکارو نکردم ولی همین چند ماهه اخیر بیشتر بوده ، الانم هدایتم منو کشوند اینجا که برو بنویس .

    دیشب بعد از اینکه فایل تموم شد اومدم بخوابم گفتم خوب شکرگزاری کنم و به دریم ووردم‌نگاه کنم و بخوابم تا فرکانسم رو خواسته هام تنظیم بشه قبل خواب ..

    استاد باورتون نمیشه مثل یه فیلم بود واسم

    من بودم ، شما بودین ، خانم شایسته بود و یه خانمی که داشت کارهای سایت و برای شما انجام‌میداد .. شما توی یه دفتر خیلی بزرگ بودین که من با ماشین آخرین مدل اومده بودم اونجا

    من از کنارتون رد شدم و یه تبلت دستم بود که داشتم فایلها رو‌میدیدم .. یهو سرم و اوردم بالا و دیدیم شما رو

    پریدم بغلتون و‌انقدر فشارتون دادم استاد ..

    و اومدم بهتون نشون دادم ماشینمو ، اینکه به خواسته هام رسیدم و براتون تعریف کردم اینکه من ۴،۵ ساله باهتون هستم و همرو گفتم بعد یهو دیدم چند نفر دورو جمع شدن و دارن به حرفامون گوش میدن .. وای استاد نمیدونید چقدر خوب بود و چقدر واضح بود دیدن شما ..

    شما گفتین حتما یه روز ازینکه چطور به خواسته هات رسیدی برای بچه های سایت تعریف کن .. و‌منم‌داشتم‌فقط نگاتون‌میکردم‌و ذوق زده بودم .. یادمه تایم ناهار شد و همه داشتن غذا میخوردن که شما از یه کیسه خوشگل مخمل قرمز رنگ چند تا میوه دراوردین و خوردین .. همونجا به همسرم گفتم ببین استاد دیگه گوشت و اینا نمیخوره.. همسرم هم توی خوابمون بود ولی دور وایستاده بود اون دیگه منو به اسم کوچیک صدا نمیکنه بهم میگه خانم عباسی 😂 تو‌خوابم‌هم‌همینو‌گفت ، گفت عباسی چه احساسی داری استادتو دیدی ، گفتم خوشحالم ازینکه جلوش میتونم سرمو بالا بگیرم ..

    خواب عجیبی بود 😊 و از همه مهم تر اینکه خیلی واضح بود و‌لمسش کردم ،، اون ماشین آخرین سیستم‌که توی دریم وردم دارم و نگم براتون استاد خودت اومدی بالا سرش گفتی آفرین عجب ماشینی 😍 وااای خیلی شیرین بود ، بعدم در مورد کارم باهاتون حرف زدم و کلی قدم زدیم و در مورد قانون حرف زدیم چقدر کیفیت داشت خوابم خدایااا شکرت

    .. کی این واقعی واقعی میشه خدا 😍😍استاد به زودی میام پیشتون دوستون دارم ❤️❤️ (تموم شد و من تموم شدم الان میرم دوباره میام )😭😭😭😭😭😭

    .

    .

    کامنت من در ۲ اردیبهشت ۹۹ جلسه پنجم قدم نهم

    .

    .

    سلام استاد خوبین ؟ مطمئنم که خوبین ..

    استاد میخوام باز باهاتون حرف بزنم 😭😭

    استاد کاش یه جلسه ضبط کنید در مورد اینکه وقتی انقدر حالت خوبه که دگرگون میشی و ناخوداگاه گریه میکنی و زار میزنی باید چیکار کنی …😭😭

    استاد چی میشه که اینجوری میشم نمیدونم .. اصلا چی میشه که من میام کامنت میزارم هم نمیدونم من خیلی وقته عضوم‌ولی تا الان انقدر علاقه نداشتم و اصلا یجوری بودم که وقت اضافه واسه اینکه بیام سایت نبود میومدم فایلهارو دانلود میکردمو‌خدافظ. یه وقتایی ازینکه بچه ها کامنتای طولانی میزاشتن خندم میگرفت میگفتم هه هه این دیگه چه بیکاره این همه نوشته 🤦‍♀️الان فهمیدم بحث این چیزا نیست بحث وقت و بیکاری و اینا نیست ، فهمیدم خود اینکه بخوای بیای سایت کامنت بزاری هم تکامل میخواد .. 😳

    تو فایل نشانه ای برام بفرست ناخوداگاه دستم رفت رو کیبورد و نوشتم الانم دوباره همینجوری شدم نمیدونم حتما طبیعیه و روند کار کردن روی خودت اینه یا نشونش اینه که دوست داری با کسی که حرفتو‌ میفهمه حرف بزنی ..

    کامنت قبلیمو رفتم دیدم وای چقدر خفن نوشته بودم ، خودم کامنت خودمو ۱۰ بار خوندم‌

    یاد استاد افتادم که همش میگین فایلهای خودتونو میبینید ، خلاصه دوباره کامنتمو خوندم ، بعد فهمیدم که تو این ۲ روز اندازه اون چند روز قبل کامنت که ۹یا ۱۰ ساعت از روزمو فقط رو دوره ها بودم نیستم ..

    فهمیدم ، از صبح یکم حالم ددگرگون بود .. یه خبری و شنیدم که لعنت به خبر ا😭😭 نیم ساعتی حالم بد بود نجواهای شیطان که دیگه نگم رگباری اومدن ، یعنی تا ۴ سال ایندمو به بدترین وضع ممکن اورد جلو چشمم 🤦‍♀️

    لعنتییییی — از اونجایی که بلدم خوب مچ ذهنمو بگیرم سریع جلوشو گرفتم چجوری بدو بدو اول رفتم سراغ دفتر باورها که نصفش باورهای شماست نصفش جمله های تاکییدیمه .. اونو خوندم یکم اروم شدم ..

    بعد سریع اومدم توی سایت یهو ناخوداگاه رفتم سراغ کامنتم توی سایت استاد دیدم چقدر بچه ها حالشون خوب شد بعد از کامنتم و کلی ایده گرفته بودن ، ناخوداگاه اشکم سرازیر شد 😭😭

    یاد این افتادم که این ذهن منه . لعنتی میتونه چقدر خموش باشه چقدر زود میتونه از یادت ببره استاد حرفاتون انقدر تکرار شده که سریع میومد تو ذهنم : این ذهن خموشه ، وظیفه شیطانه که میاد اتفاقای بد و واست واضح میکنه . وظیفه شیطانه که ترس و دلهره میندازه به جونت ..

    ذهنت یادش میره کارای خوبی که کردی ، حالای خوبی که داشتی ، ذهن سریع یادش میره چقدر رو‌خودت کار کردی ..

    استاد این حرفا مثل رگبار میومد . بعدم جمله های تاکییدیم

    ترس نشونش وجود شیطانه ، ارامش وجود خداست ..

    بعد سریع رفتم سراغ قران شروع کردم حمد و خوندم اخه من بعد از اولین قدم قرانی عاشق این سوره شدم .. وای اروم شدم استاد ..

    بعد سریع رفتم سراغ فایل ۶ دوره جهان بینی .. استاد نمیدونم چطور بگم فکر کنم این فایل بالای ۳۰۰ بار دیدم ،، یعنی ازم بپرسین تک تک کلماتشو حفظم ،

    ولی دوباره که الان گوش کردم نمیدونید چه ها که نکرد با من .. معجزه خدا میبینم این موضوعو .. انقدر دقیق برنامه ریزی میکنم روی تایم هام که نمیزارم دقیقه ای هدر بره .. ولی خوب من کامل نیستم خطا دارم .. خدا رو شکر میکنم که مثل قدیم نیستم که حال بد بمونه باهام . سریع کشف میکنم ریشه اشو و درستش میکنم .. اونجا اونجایی که اشکم میاد و زار میزنم ، اونجا موقعی که میگم خدایا ببخشید .. اونجا وقتیه که میفهمم این شیطان لعنتی به ثانیه میتونه حالمو دگرگون کنه باز به خودم میگم که وظیفشه .

    استاد اگر قرار باشه این‌روندتون که هر دفعه من فایلها رو تکرارمیکنم شما یه چیز جدید میگین و ادامه بدین من تکلیفمو بدونم 😂😂

    هی میگم خدایا چرا استاد هر دفعه حرفاشو عوض میکنه 😂😂

    استاد دوستون دارم ،

    میخوام روسفید ازین دانشگاه بیام بیرون استاد میخوام تا میتونم کار کنم روی خواسته هام ،، میخوام تا میتونم باورهامو عوض کنم دارم همه سعی و میکنم میفهمم استاد ناخوداگاه دارم مثل شما فکر میکنم ، وقتی با خودم حرف میزنم حرفای شما و رو ناخوداگاه میگم ، اینکه میگین باید بارها بارها گوش بدین واقعا من بهش رسیدم .. یعنی ادا نیست که بیای برای بقیه سخنرانی کنی که من مثلا اینجوریم و انقدر خفن ام . توی گفتگوهای ذهنیت باید ببینی چی میگی یعنی با خودت .. اون موقع است که میفهمی چقدر باورهات تغییر کرده .. البته اگر با خودت روراست باشی ، و‌حداقل خودتو گول نزنی من قبلا اینجوری بودم یعنی خودم تو گفتگوهای ذهنیم با خودم ادای روشنفکرهارو در میاوردم با خودم هاا 😳 یعنی الان که با خودم خیلی حرف میزنم میفهمم باورها داره تغییر میکنه دارم لمسش میکنم .. تا لمس نشه متوجه نمیشیم😫 استاد یعنی همه ی سیستم دست به دست داده تا من بیشتر بتونم روی خودم کار کنم ، از این شرایط قرنطینه بگیرین تا تنها بودنم تا مهاجرتم تا داشتن اینترنت عالی ، تا دسترسی به قران و تنهایی ، دور از ادم ها

    اینکه شما میگین لازم نیست کاری بکنی جهان برات کارهارو میکنه من بهش رسیدم و لمسش کردم .. حالا دارم روی باور فراوانی کار میکنم استاد .. قصد دارم تمام باورهایی که شما در مورد فراوانی دارین و جزوه ی جدا درست کنم واسش و مثل عبارات تاکییدی و شکرگزاری و دفتر قدم هام ، جدا بخونمشون و روشون کار کنم ..

    استاد جانم خیلی دوستت دارم میخواستم بگم عاشق جلسه ۶ توحیدی ام بعد فهمیدم که عاشق تمام‌حلسات قرآنی هم هستم ، بعد فهمیدم عاشق تمام دوره ۱۲ قدم هستم بعد فهمیدم که کلا عاشق شما هستم 😊 حالا هم عاشق خدای خودم هستم که انقدر قشنگ داره منو هدایت میکنه ،، دوستون دارم (تموم شد )

    .

    . حرفام تکراری میشه دوباره بگم دارم میمیرم خودتون حال الانمو تصور کنید ..😭😭😭😭😭😭

    .

    . کامنت بعدی من در روانشناسی ثروت ۱ جلسه ۱

    .

    .

    سلام دوستان عزیزم استاد و‌مریم جان..

    خوب من ازونجایی که دارم هرروز ساعت ها روی دوره ها کار میکنم میخواستم یکم از حال و هوای خودم بگم .. من یه هدایتی بهم شده از طرف خدا که روی توحید کار کن و شروع کن به خوندن قرآن ..

    حالا من چند تا نوت برداری کردم تا اینجا که قرآن و خوندم که داره کم کم منو دگرگون میکنه .. و خودم میفهمم که باورهام داره تغییر میکنه و قلبم سرشار از ایمان و آرامشه ..

    ( آری ، کسی که از هر جهت تسلیم خدا گردید و نیکوکار گشت ، حتما اجرش نزد خدا بزرگ است و اورا هیچ غم و اندوهی در این دنیا و آخرت نیست )

    وای این آیه یه حال عجیبی بهم داد .. یعنی وقتی بهش رسیدم گفتم وای خدایا شکرت باورم نمیشه 😭😭😭من تسلیم تو میشم …

    آیه بعدی : (حق همانست که از طرف خدا به سوی تو آمد ، هیچ شبهه به دل راه مده )

    اینو که خوندم یاد شما افتادم استاد که بارها گفتین هدایت توش شکی نیست جنسش معلومه ..

    ( به فرمان من باشید تا نعمت و رحمتم را برای شما به حد کمال برسانم )

    استاد چقدر تو قران خدا میگه هدایت منو گوش بدین تا نعمت و رحمتم را براتون به حد کمال برسانم چقدر ارامش داره این حرف .. یعنی من عمرا فکر نمیکردم یه روزی توی زندگیم بشینم و قرآن بخونم خدایا شکرت .. استاد هزار بار ممنونم ..

    ( خدا به هر کسی بخواهد روزی بی حساب میدهد ) این جمله که بی نظیره ..

    و در آخر : خدایا ای پادشاه ملک هستی تو هر که را خواهی مُلک و سلطنت بخشی ، از هر که خواهی بگیری و به هر که خواهی عزت و اقتدار بخشی ، هر که را خواهی خار گردانی و هر خیر و نیکویی دست تو است و تنها تو بر همه جیز توانایی .. به هر که خواهی روزی بی حساب دهی …

    من دو روز قرآن و از اول دارم میخونم الان سوره دومم و انقدر حالم دگرکونه و هرروز داره ایمانم قوی تر میشه خودم میفهمم .. خدایا این حال خوب و برام نگه دار .. مرسی استاد 😩😩 میخوام داد بزنم .. خدایا دوستت دارم (تموم شد )

    .

    .خدایااا با من چه کردی 😩😩😩😩

    .

    .

    کامنت بعدی من قدم دهم جلسه اول در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۹۹

    .

    .

    .

    خ مادرررر 😍😍😍 استاد جانم عاشقتم نمیدونی چقدر حالم خوبه 🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

    وای دیوونه شدم وقتی این فایل و شنیدم و به خودم افتخار کردم 💪🏻 خوب حتما میدونید دیگه استاد من دارم ۱۰۰ درصد روی خودم کار میکنم ، ورودی و افراد منفی هم‌که کلا قطع رابطه ام و الان دو ماهه که فقط دارم روی باورها م دوره هام و هدایتم کار میکنم 😍😍‌

    نتیجه ی مالی هم به خودم گفتم وقتی بهش رسیدی بیا بگو .. ولی فقط در همین حد بگم که یه ایده ای بهم گفته شد که اصلا فکرشم نمیکردم که میتونه انقدر واسم راحت باشه و آیندشم خوب باشه اونم‌کجا توی یه کشور جدید اونم چجوری بدون حتی اقامت 🙄 حالا میام اونو تعریف میکنم توی روانشناسی ثروت خلاصش اینه که انقدر حالم خوبه انقدر قدم ها داره بهم گفته میشه انقدر من خوب گوش میدم و انجام میدم چون برام راحته و با شرایطم جور درمیاد 😍😍که فقط خدا میدونه چه حالی ام من ..

    استاد من خودم همین الان یه الگو میشم برای بچه ها اگه کامنتهای قبلیمو بخونن میفهمن داستان زندگیمو و تحولاتی که شده تو همه جهت .. ولی الان تقریبا ۴ ماهه مهاجرت کردم و اینجا هیچ کاری هم نداشتم همش هدایت خدا بود و کار کردن خودم روی باورها و‌دوره ، الان خیلی راحت همه کارهام داره انجام میشه و مطمین هستم خیلی زود با نتیجه ی مالی خفن میام پیشتون و تعریف میکنم 😬 خلاصه

    اومدم اینجا بگم امروز از ایران زنگ زدن و‌بهم خبر دادن که یکی از مشتری هایی که ۴۵ میلیون حساب باهاش داشتم کلاهبردار بوده و فرار کرده از ایران ، 😶

    خوب میدونم خودمم باورم نمیشه که میخوام الان بگم اینو . ولی : . من خیلی شیک گفتم خوب کرده که کرده به من چه ..همینجوری خدا شاهده ، همسرم داشت شاخ در میاورد گفت پولتو خورده یه ابم روش چی میگی تو ، ؟؟؟؟ دیوونه شدی ؟؟؟ من باز خیلی شیک گفتم عزیزم اصلا نگران نباش خدا ۱۰ برابرش و بهمون میده 😳😳😳 باورتون میشه من که خودم نمیشه .. یعنی خدا شاهده فقط تو حرف نبود ، انقدر خیالم راحت بود و انقدر اون صدا تو ذهنم زیاد بود که نگران نباش بابا این که پولی نیست در مقابل ثروتی که من بهت میدم .. این پولا خنده داره واست ، استاد انقدر صداش بلند بود که اصلا جایی واسه اون یکی نجوا و دراومدن علف های هرز نداشت ، من حتی ۱ لحظه ام شک نداشتم بهش حای ۱ لحظه ام باور کمبود نیومد تو ذهنم 🤔 عجیب نیست ،؟؟؟ حتما شما میفهمین چی میگم استاد … و من اگر ادم قبل قدم ۱۲ بودم مطمین بودم اینجارو‌ول میکردم برمیگشتم ایران و خودمو به اب و اتیش میزدم که پولمو بگیرم نه به خاطر مبلغش و‌پولش و اینا به خاطر باورهای مسخره قدیمی ام که هی میگفت نه حقتو خورده باید بری بگیری مگه راحت بدست اوردی که میخوای راحت بدی بره ، برو پدرشو در بیار و ۱۰۰۰ تا باور داغون دیگه ولی الان چی …

    خیلی شیک و مجلسی نشستم تضاد هاشو دراوردم گفتم خوب اینو یاد بگیر که دیگه پول دست کسی نزاری بمونه حتی اگه خیلی خوش حساب باشه ، اینکه مشتری های من همشون باید نقدی بیان و خرید کنن و نسیه اصلا نداریم حتی به برادرت ، و به خدا گفتم خدایا من ازت مشتری های ادم حسابی میخوام اونارو به سمت من بفرست .و چند تا باور خوب دیگه مربوط به شغلم و همین تموم شد و برگشتم سر کارم 🤗 به همین راحتی …

    شب دیدم قدم ۱۰ اومد سریع خریدمش و استاد نمیدونید الان ذوق مرگم 🤩🤩اونجایی که گفتین صدای باور بلنده تو‌عمل خودشو نشون میده دقیقا یاد اتفاقای امروزم افتادم بعد گفتم خدایا دمت گرم چقدر خفنی ، چجوری میشه که اینجوری میشه 🤗البته دم خودمم گرم خیلی دارم خوب کار میکنم دیگه ، ایشالاه با همین فرمون دارم میام پیشتون 🤗🤗 به خدا خیلی دلم میخواد بیام بیشتر کامنت بزارم ولی انقدر تایمم رو دوره ها و الهامات و انجام دادنشونه که نگم براتون .. ولی زود زود میام ازین هدایت ثروت سازی که خدا بهم گفته تو این کشور غریب و داره کاراشو برام انجام میده میگم که انگیزه بشه . ایشالاه بعد از نتیجه میام 😍😍😍

    اقا استاد جانم خیلی این جلسه بهم چسبید چقدر خوبه بعضی وقتا میگین این حرفهارو‌که وقتی باورها درسته چه اتفاقی میوفته وقتی غلطه چه اتفاقی .. یعنی شما اگه تو این جلسه نمیگفتین من شاید هیچ وقت نمیفهمیدم که تو باور فراوانی انقدر خوب شدم .. یعنی فکر میکردم خوب طبیعیه دیگه مگه یه جور دیگه باید رفتار میکردم 😬😬 خلاصه که عاشقتم 🥰همه چی دست به دست داده من دارم حال میکنم و عشق میکنم و کیف میکنم هرروز هم شرایطم و این حال خوبم بهتر و بهتر میشه 😘😘 وایییی خیلی ذوق مرگممممممم 🥰🥰 استاد جانم کلی ماچ به کله تون 🤩🤩🤩😘😘😘😍😍😍😍😍🥰🥰🥰🥰🥰 عاشقتونم ☺️😍😍😍😍 راستی یادم رفت بگم ساعتمو به وقت شما تنظیم کردم الان اونجا ساعت ۹:۳۰ صبحه منتظرم زودتر سریال بهشت ببینم 😚😚 (تموم شد )

    .

    .

    این کامنتم منو آروم کرده الان ..

    .

    .

    یه کامنت دیگه هم توی سایت گذاشته بودم که اون واسه خودش یه کتاب میشه ..الان واقعا منقلب شدم و دارم از لرزش دست و هیجان میمیرم .. میخوام برم یکم با خدای خودم خلوت کنم و حتما اون کامنتمو میام میزارم ..

    مثل همیشه خداوند هدایتم کرد به این کار که کامنتهامو بزارم شاید دلی تکون خورد ..قلبی بهش رو کرد . شاید دستی شدم که پیغامی بهتون بدم ..نمیدونممم من تسلیمممممممممممممممممممم .

    .

    .

    دوستتون دارم استاد به زودی میام پیشتون ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 231 رای:
    • -
      فرزاد شکیبا گفته:
      مدت عضویت: 2319 روز

      سلام به دوست عزیزم. صبح از خواب بیدار شدم و به طور کاملا هدایتی اومدم روی کامنت شما و همینجور که میخوندم و میرفتم پایین تر بیشتر اشکام میریختن قشنگ میتونم لمس کنم که چه اتفاقاتی برای شما رخ داده خدایا شکرت که میتونیم نتایج هم دوره ای هامون رو ببینیم و ایمان مون قوی تر از قبل بشه ممنونم از شما که وقت گذاشتید و این همه اگاهی زیبا رو تایپ کردی. به خدای بزرگ میسپارمتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      اشکان حقیقتی گفته:
      مدت عضویت: 2042 روز

      وای خدای من چقدر این کامنت زیبا بود ،خدایااا خیلی لذت بردم از این ایمان از این توکل از این تسلیم بودن از این تعهدی که خیلیی عالی دارید روی خودتون کار میکنید

      ممنونم ازتون بابت این کامنت

      خدایااا شکرت❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مهدیه وهبی گفته:
      مدت عضویت: 1812 روز

      سپیده عزیز

      بهت تبریک میگم برای موفقیت هایی که بدست آوردی با کار کردن مداوم روی خودت

      برات آرزوی موفقیت های بیشتر دارم

      ولی قرار نیست خودتو حرص بدی! که بقیه را بیاری توی راه!

      از نظر من راه های رسیدن به خدا، بی نهایت راه هست

      دلیل نمیشه تو با پر کردن ۲۵۰ دفتر رسیدی، بقیه هم همین جوری برسن!

      شاید … شاید که نه! صد درصد راه بقیه متفاوت از راه توست

      همون طور که استاد در جواب عادله گفتن که من هرگز به کسی مشاوره نمیدم که چکار بکنه یا چکار نکنه!

      جزئیات راه رو کسی نمیتونه به کس دیگه ای بگه!

      هرکس بر اساس ظرفیتی که بدست آورده و توی مداری که هست راهش بهش گفته میشه

      مثلا من هدایت شدم به پروفایل تو و کامنت هاتو خوندم

      ولی اگر کسی تو مدارش نباشه، حالا تو بیا اینجا کل کامنت هاتم بزار، اونی که تو مدارش نباشه، اینجا هم که کامنتاتو ببینه، مطمئن باش نمیخونه، یا اگرم بخونه، درکی ازشون نداره

      پس آروم باش! درست مثل استاد!

      بزار همه خودشون راهشون را پیدا کنن

      خودشون بر اساس فرکانس شون توی مدار قرار بگیرن

      دارم میبینم احساساتی شدی و فکر میکنی حالا که شاگرد اولی (البته به گفته خودت)، وظیفه داری جار بزنی و تقلا کنی که بقیه هم از راه تو بیان!

      الگوی ما استاده!

      ببین!

      راحت و آروم هرچی که بهشون الهام بشه و به سمت هرچی که هدایت بشن، اونو انجام میدن

      بقیش دیگه با استاد نیست!

      یاد بگیریم از استاد

      و کار خودمون را بکنیم و نگران بقیه نباشیم

      هرکی از راه خودش میفته توی مسیر

      یادت باشه همه از یه مسیر به مقصد نمیرسن!

      (مثلا من خودم اصلا با دفتر پر کردن، حال نمیکنم، چون میدونم راه من متفاوته!

      پس فقط به ندای قلبم گوش میکنم و راهی که بهم الهام میشه را انجام میدم)

      ولی چیزی که از تو، هم توی گفتگو با استاد دیدم ، هم توی کامنتات میبینم اینه که فکر میکنی همه باید مثل تو عمل کنن و راهی که تو رفتی را برن!

      چون دیدم مرتب میگفتی خیلی دارم روی خودم کار میکنم، دفتر جداگانه دارم و …..

      این کار تو باعث میشه نه تنها برای بقیه انگیزه بخش نباشه، بلکه اون کسی که با دفتر و …. راهش نیست، دچار یاس و ناامیدی بشه و خیال کنه اگر ننویسه و دفتر پر نکنه، به هیچ جا نمیرسه!

      مراقب نجواهای ریز ریز ِ ذهن باشیم!

      برگرد . ببین قلبت اینو بهت گفته که بیای و کل کامنتاتو اینجا بیاری یا …… احساساتی شدی!!!!

      این متن را هم من ننوشتم! بهم گفته شد و من نوشتم!!

      از خدا میخوام که ما را به راه راست هدایت کنه

      راه کسانی که به آنان نعمت بخشیده

      و ما را در این راه ثابت قدم بداره

      خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      Nassrin_abbasi گفته:
      مدت عضویت: 1963 روز

      سلام سپیده عزیزم

      ممنون که اینقدر با احساسات تمام نوشتی، چقدر قشنگ قوانین رو درک کردی و بهشون عمل میکنیم.

      باور نمیکنی وقتی جلسه کلاب هاوس رو دیدم، چقدر لذت بردم وقتی حرف می‌زدی ، چقدر با اشتیاق تمام از نتایجت میگفتی، چنان شور و شعفی در وجودم بود که فقط دلم میخواست کنارتون بودم و بغلتون میکردم.

      وقتی حرف می‌زدی من صدای خدا رو می‌شنیدم که به من انگیزه میداد به منی که اول راه هستم تا بیشتر روی خودم کار کنم.

      با تمام وجودم دوستتون دارم

      و آرزوی موفقیت براتون دارم.

      عاشقانه دوستتون دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فرزانه فدایی گفته:
      مدت عضویت: 1917 روز

      سلااااااااااام به سپیده عزیزم

      کامنتت منو متحول کرد و بغض گلومو فشار داد و اشکامو جارری کرد😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭بهت افتخار میکنم عزیزم

      خاستم ازت بپرسم که اون اپلیکیشنای قرآن که به استاد رو گفتی رو که خیلی کامله با تجرمه و ریشه کلمات و….میشه بگی

      مرسی ب خاطر این حجم از حس خوبی که پراکنده کردی

      هرجای این کره خاکی که هستی خوش بدرخشی 🌹🌼🌷

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        عبدالله صدیق گفته:
        مدت عضویت: 1500 روز

        سلام دوست عزیز . برنامه حدیث (hadis) خیلی عالیه همه نوع تفاسیر قرآن توش هست میتونین استفاده کنید. فکر کنم گوگل پلی نداشته باشه این برنامه رو و در گوگل سرچ کنید میاره براتون و خیلی ساده و آسون میتونید دانلود کنید.

        خدا همه ما رو به راه راست هدایت بفرماید. الهی آمین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم عباسی گفته:
      مدت عضویت: 1820 روز

      سپیده عزیزم، جان جانانم،

      اون قدر غرق خوندن کامنتهات شدم، یه جاهایی اش سردم شد، گرمم شد، الان دستام یخ زده ولی مینویسم که عاشقتم و ممنونم که این کامنتها رو نوشتی تا من تازه وارد درسها بگیرم، کم نیارم و ادامه بدهم به راهی که توش هستیم

      به خدا عاشقتم، عزیزمی که چقدر شیرین و رسا گفتی برامون از قدم به قدم رشد و پیشرفت و تکاملت

      چقدر زیبا باهام حرف زدی و گفتی ادامه بده و من میگم چشم،،

      با تمام وجودم عاشقتم، من هم اکثر وقتم، خوابم و بیداری ام را مشغول سایت و فایل و کامنتهای سایت هستم.

      من هم عاشق استاد و این سایت الهی هستم که تمام حرفهای این سایت هدایت هستند و از طرف خدا هستند،

      به معنای واقعی کلمه عاشقتم و دوستت دارم، چه کار خوبی کردی و گوش دادی به هدایتی که شدی و تمام کامنتهای قبلی ات رو اینجا برامون گذاشتی و لذت بردم، کیف کردم از حرفها و هدایتهایی که این بار از زبان تو گفته شد،

      خداروشکر میکنم، خداروشکر میکنم و من هم خوشحالم و نشانه های زیاد میبینم که چی در انتظارمه، من هم مثل تو هدایت میشوم و میدونم و مطمئن هستم اون قدر رشد و پیشرفت میکنم از همه نظر ثروت و آگاهی و سلامتی و روابط و زندگی با آگاهی که خدا را با خودم یکی بدانم، اون روز خیلی دور نیست، نشانه ها باهام حرف میزنند، نشانه ها و هدایت ها رو میبینم و ادامه میدهم و از این دانشگاه استاد عباس منش سربلند بیرون میام، نمیخاهم فقط پاس کنم درسها رو، میخام با نمره بیست، میخام معدلم رو بیست کنم،

      میخام اونقدر استاد و دوستانم بهم افتخار کنند، که عجب راهی است این راه

      میخام ایمان رو با عملم نشون بدهم، با توکل تمام وجودم،

      من خدا رو دارم و همین برای همه چیز است

      عاشقتم سپیده جانم، عزیزم،، موفق باشید همکلاسی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زیبا فتح الهی گفته:
      مدت عضویت: 2690 روز

      سپیده عزیزم امشب برام از سایت ایمیل اومدکه سپیده کامنت گذاشته خدایا شکرت برای این قابلیت فوق العاده سایتمون من کلا فراموش کرده بودم شمارو ولی مطمئن بودم که الکی اسم شمارو انتخاب نکرده بودم بعد اومدم و کامنت شمارو خوندم و تازه تو چندتا از کامنت ها یاداوری شد که اره سپیده جون هم از شاگرد خوبای دوازده قدمه چه قدر حساتو به دوازده قدم قشنگ درک میکردم واقعا با تمام وجود باهات موافقم اصلا در قالب کلمات نمیگنجه منم الان دارم متعهدانه دوباره دوره هارو میرم جلو سپیده جون مثلا یه جلسه رو صبح گوش کردم ها میخوام برم جلسه بعدی بعد میگم بزار این قسمت رو یه بار دیگه گوش کنم میگم وا اینارو کی گفته استاد من که این جلسه رو صبح گوش دادم اگه این حرف رو بقیه میزدن هیچ وقت باورم نمیشد ویا به قول یکی از دوستان که میگفت آدم اولش فکر میکنه استاد داره فقط وفقط تبلیغ میکنه ولی واقعا خودشون هم اذعان میکنن که منم به فایلهام چندین بار گوش میکنم چون این اتفاق برا کامنت های خودم هم زیاد اتفاق افتاده شاید یه کامنتم رو ده بار خوندم

      در نهایت برات کامنت نوشتم که سپیده عزیزم ازت میخوام که برا همه ما بنویسی وبا این کار هم خودت وهم همه مارو بیشتر گسترش بدی و این انرژی ده ها برابرش به خودت برمیگرده من از کامنت هات از نتایجت خیلی خوشحال شدم چه قدر درسها گرفتم واقعا این تحسین ها نه اینکه فقط برا نتایج باشه نه چون نتیجه فقط نتیجست مهم و لذت بخش اون قسمت هایی هست که شمادوستای شجاعم رفتید به دل ترسهاتون عمل کردید به الهاماتتون وایمانتون رو واقعا نشون دادید تسلیم شدید وخلاصه هزاران درس دیگه چون مطمئنم منم اگه یه روزی تو موقعیت شما گیرکنم دقیقا کلمه به کلمه کامنتت یادم خواهد اومد واینا همش برام یه عالمه انگیزه وباور میشه که اگه سپیده تونست پس تو هم میتونی فقط ایمان داشته باش ممنون سپیده عزیزم منتظر کامنت های عالی وتوحیدی و سرشار از نتیجه وآگاهی هستم موفق تر باشی دوست همقدمی من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2745 روز

      سلام به سپیده جان عزیزم

      ممنونم عزیزدلم که به هدایت خدا عمل کردی

      برای تک تک نتایج بی نظیرت تحسینت می کنم.

      سپیده جان علاوه بر اون کارهایی که تو انجام میدی ، مثل چندین بار نکته برداری و … من یه کار دیگه هم انجام میدم، اینکه از کامنت های دوستان اون قسمت هایی که برام هدایت خداست رو هم نکته برداری می کنم.

      عزیزم برای این دو کامنت تو نکته برداری جواب نمیده باید کلمه به کلمه بنویسمش.

      تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

      عاشقتم عزیزم پر نور تر و درخشان تر از همیشه بدرخشی عشقم

      از تنها فرمانروای جهانیان بهترین ها را برایت خواستارم جان دلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      دختر میلیاردررر گفته:
      مدت عضویت: 1764 روز

      سلام سپیده جان عزیزم.و سلام خدمت استاد و خانم شایسته مهربانم.

      راستش اول ک من صدای شما رو شنیدم بعد از اینکه نتایج تون رو گفتید و همینطور حامد عزیز وقتی نتایج عالی تون رو گفتید ذهنم‌کلاااا ارور داد ک ای وااای من………، تو کجا ی کاری دختر ..؟؟توکه اصلا چیزی باور نکردی تو توهم باور داشتی اگر باور کنی ببیین چی میشه و الان نیست چوو نداشتی باورش رو…

      یکم دلسردی طبیعی بود داشته باشم چون ذهنم‌مدام نجوا میکرد اگر میخاستی یاد بگیری تا الان شده بود ولیییی دارم‌میفهمم کم کم قانون تکامل رو ک همه ما مثل شیرین جان سال اول و دوم مثل یه دانش اموز دبستانی حساب میشیم توی این مسیر ‌ ووو بعد از طی کردن این تکامل به مرحله دکتری😄(سپیده جان)میرسیم و این مثال مقطعی ک شیرین جون زدن ذهنمو منطقی کرد ک اروم باش میشه فقط باید ب خوبی این مسیر طی بشه.همه چی میشه

      ووو مهم ترین باوراینکه دختر ها کمتر از پسر ها میتونند در امد داشته باشند یا اصلا نمی تونند نمیشه هم برام حل شد😍😍😍🥰حامد عزیز و سپیده عزیز خیلی درست این مسعله رو در ذهنم حل کردید .

      بیشتر از همیشه موفق باشید و بدرخشید🌷🌷🌹🌺

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مصطفی کرمعلی گفته:
      مدت عضویت: 1969 روز

      سلام سپیده عزیز برات آرزوی سربلندی و دلی شاد دارم انشالله در همه مراحل زندگیت خنده روی لبانت نقش داشته باشه واقعا از خوندن کامنتهای زیبات لذت بردم واقعا نمونه یک انسان کامل هستی کسی که میتونم پایه باورهامو قوی تر کنم انشالله خیلی سری به اون ارزوی زیبات که دیدار استادمون در فلوریدا است برسی برات ارزوی بهترینهارو دارم خواهر عزیزم 🥰🥰🥰

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد شاهواروقی گفته:
      مدت عضویت: 2403 روز

      سلام و درود سپیده خانم

      واوووو خدای من چقدر شما انرژی دارید چقدر این نوشتها روی من تاثیر میزاره و چقدر باورهای منو تغییر داد امیدوارم منم به مرحله ای از شما برسم و یه همچین کامنتی خلق کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3002 روز

      یا رب العالمین

      خدایا من سپیده جان از همون روزی که با اسناد تو کلاب هاوس حرف روی قلب من کلی ارزید گفتم خدایا سپیده این همه کار کرده آفرین بهش آفرین بهش که تسلیم بود ایمان داشت حرکت و نتیجه ایمان شم با شیرینی لذت بخش نتایجی که با حار خوبش ایچاد کرد و کنترل ذهن گرفت و میگیره

      خداروشکر هزار مرتبه شکر عزیزم خیلی شکر وقتی داستان مهاجرتت رو گفتی عزیزم اصلا گفتم یه قطعی اینترنت و مهاجرت خیلی راحت به جای دلخواه

      اصلا من انگار تو شوک بودم عزیزم بابا شاگرد خوب به شما میگن باور کن من یکی که ادا ی شاگرد بودن رو در میارم ایول خیلی خوشم اومد دمت گرم خدایا شکرت خدایا شکرت اصلا وقتی هدایت شدم به خوندن کامنتت تو این قسمت از فایل ها چشام برق زد و گفتم خدایا سپیده و کامنت که گذاشته سریع اومد روی کامنتت استاپ کردم

      به خدا به خدا خشکم زد از این همه هدایت و تسلیم بودن و قوی بودن

      خشکم زد و انگار داشتم داستان علمی تخیلی میخوندم اما این عین واقعیته که شما امروز داری تجربه ش میکنی تو زندگیت

      واقعا تحسین میکنم قلبم کلی ارزید سپیده جان کلی کلییییییی خدایا چی بگم با کلام آخرت منفجر شدم که تسلیم شدی و گفتی این کامنت من هدایتی میشه برای بقیه دوستان وقتی گفتی خدایا ای کاش بقیه به احساسی که من دارم برسن و من روی نوشته هات تمرکز کردم و گفتم الهی آمین

      الان که دارم برات کامنت می ذارم پر از حس شکر گذاری از هدایت خدام به کامنتت عالی بود بهت تبریک میگم واقعا لایق رسیدم به چیزای که تو زندگیت هست هستی نمونه ایمانی همراه عملی سپیده جان

      وای خدا چشام پر از اشک اصلا حالم عجیبه خیلی

      یه مدت طولانی هست به سایت سر نزدم و این روزا بیشتر دارم دوباره به سایت سر میزنم و اصلا نتایج دوستان هیولایی اومد روی سایت وای خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

      چی بگم جز شکر جز اینکه خدایا ما رو به راه راست هدایت کن

      خوش حالم که دوست ارزشمندی مثل شما تو این فرکانس باهاش هستم عاشقتونم عزیزم دست الله قدرتمند همراهت همیشه با قدرت ادامه بده که الگو شدی برای بچه ها ی سایت ایول دمت گرم من خودم تکون خوردم ها تکون خدایا شکرت باشد که کار کنیم روی خودمون و روی خدا مون حساب کنیم فقط نه روی خودمون و قدرت رو دستان خودش ببینیم

      با آرزوی اتفاقات خوب و عالی بیشتر عزیز دلم 😘😘😘😘😘❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤😘

      در پناه تنها قدرت کیهان باشی سپیده جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      معشوق خدا گفته:
      مدت عضویت: 3949 روز

      سلام ……..سپیده جان …میشه بهمم یه دیدگاهی بدی در مورد اسون رسیدن به خواسته ………..مثلا ما تو ذهنمون هست که سخت به خواسته برسیم ارزشش بیشتر هست و همه میگن تو کولاک کردی …..ولی خواسته هایی که اسون و راحت به وسیله دستان خدا برامون رخ میده ارزشش کمتر هست..میشه بهترین دیدگاه و نظرت را در مورد این باور مخرب برام بنویسی ……….خیلی ازت ممنونم ..برات ارزوی پیشرفت بیشتر دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد علی عزیزی گفته:
      مدت عضویت: 1726 روز

      سلام دوست گرامی سپیده ی خوش فرکانس !

      سپاسگزارم ازت که دست خدا شدی و کلی آگاهی ناب رو با ما به اشتراک گذاشتی. راستش خیلی دوست داشتم کامنت های لایک شده دوستانی که توی دوره 12 قدم هستن رو بخونم و خدا از طریق تو یه مقدار از خواسته ی منو برام محقق کرد ! خدایا شکرت.

      کامنت هات فوق العاده ن . کاملا مشخصه که این کار رو از روی هدایت انجام دادی نه از روی احساساتی شدن ! که یکی از دوستان بهش اشاره کرده بود .

      برای من که این کارت خیلی عالی بود. امیدوارم بقیه دوستان هم کامت های لایک شده شون در دوره ها رو برای استفاده ما بزارن.

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      معصومه عبیری گفته:
      مدت عضویت: 2259 روز

      سلام به سپیده عزیزم.. چقدر تو قابل تحسینی.. چقدر لذت بردم از صدای زیبات از کامنت های فوق العادت..

      مثل خواب میمونه..مثل معجزه…وقتی کامنتای قدیمت رو میخونم و قدم به قدم پیشرفت هات رو میبینم و اینکه چقدر هدایتی اون چیزی که با تمام وجود میخواستی و اون هم صحبتی با استاد بود، برات اتفاق افتاد..

      عاشقتم و بی نهایت تحسینت میکنم..

      سپیده عزیزم وقتی کامنت هات رو می‌خوندم احساس میکردم خیلی متفاوته طرز نوشتنت با کامنتای دیگه و یاد جودی آبوت افتادم که برای بابالنگ درازش نامه مینوشت همیشه😍☺️😄. آخه من این کارتن رو خیلی دوست داشتم… و یاد اون نامه های سراسر عشق جودی افتادم که تا یه اتفاق قشنگ میفتاد با تمام وجودش برا باباش می‌نوشت ..کامنت های تو هم همینقدر سراسر عشق بود برای استاد برای بابای معنوی مون که الهی همیشه سالم و پرانرژی باشن و عمرباعزت داشته باشن و ما بتونیم از وجودشون و از آگاهی هاشون استفاده کنیم…

      برات آرزوی بهترینها رو دارم سپیده عزیزم

      خیلی دوست دارم دختر خوش قلب و مهربون.😘💞💞

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم عباسی گفته:
      مدت عضویت: 1820 روز

      سلام سپیده جان،

      من عاشق شما هستم که اینقدر زیبا رشد کردی و زیبا توضیح دادی روند رشدت رو،، چقدر زیبا گفتی و شدی یه الگوی خوب برای من که من هم ادامه بدهم.

      مرسی ازت،، ممنونم خواهر عزیزم

      من ازت یه خواهش دارم که اون نرم‌افزار قرآن رو برام بفرستی،، من خیلی بهش احتیاج دارم، چون دسترسی به قرآن ندارم،، ممنون میشم برام بفرستی عزیز دلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      بهاره راستی گفته:
      مدت عضویت: 1709 روز

      وای وای سپیده جان، چیکار کردی با من؟ نشستم دارم کامنتات رو میخونم و اشک میریزم، چقدر ترمز پیدا کردم تو ذهنم، از دل همین نوشته‌هات کشیدمشون بیرونا، چقدر آگاه‌تر شدم، چقدر تحسینت کردم، چقدر ایده گرفتم ازت که چجوری رو دوازده قدم کار کنم چجوری دفترامو تفکیک کنم و…

      دمت گرم دختر، برات بهترین‌ها رو آرزو میکنم و ازت ممنونم که این نوشته‌ها رو با ما به اشتراک میذاری، روشنم کردی سپیده ازت مچکرم❤️🦋

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سحر صدیقی گفته:
      مدت عضویت: 1474 روز

      سلام سپیده عزیز.

      با شنیدن داستان هدایت و مسیر تکاملی ات واقعا خوشحال شدم و اشک شوق در چشمانم حلقه زد.

      این روزها بیشتر از هر زمانی نیاز به راهنمایی و نشانه هایی واضح دارم تا از سردرگمی و شک و تردید رهایی یابم.

      هنوز اول راهم و مث نوزادی هستم که هیچ درکی و سوادی نداره.و تماما خودم و زندگیم و سپردم بخدا که خودش بهترین راهنما و هدایتگره.

      وقتی صحبت ها رو میشنوم که چگونه ایمانت را از کلام در عمل جاری ساخته ای به وجد میام و صدایی در درونم میگه اینها همه پاسخ های خدا به تردیدهای توست که میگه قدم در راه بگذار و نگران نباش.

      سپیده ی عزیز ، از خداوند متعال موفقیت روز افزون و خوشبختی را برایت خواستارم.

      ( در رابطه با فایل های قرآنی گفتی:که دو تا اپلیکیشن هست که خیلی خوبه ممنون میشم اگه اسمشون و بگی.)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فرشید حیدری گفته:
      مدت عضویت: 3540 روز

      سلام سپیده عزیز

      من از دور با شما آشنا بودم از توی کلاپ هوس.

      امروز یکمی ناامید شده بودم و حسم خوب نبود اونم علتش این بود که ۲روز اخیر کم فایل گوش داده بودم.

      خیلی هدایتی به پروفایل شما و کامنت های شما هدایت شدم و نشستم کامنت ها رو کامل خودنم و کلی کیف کردم و روحیه گرفتم

      تصمیم گرفتم که خیلی عمیق تر روی خودم کار کنم و حتی یک روز رو هم از دست ندم مثل شما

      ممنون بابت این کامنت های فوقالعاده شما 😍😍🙏🙏❤❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مائده گفته:
      مدت عضویت: 1501 روز

      سلام سپیده عزیزم

      در قسمت نمیدونم 2یا3بود شما گفتید دوتا نرم افزار برای خواندن قرآن هست که باهاش قرآن را خواندم و تفسیر کردم گفتید معرفی میکنید اما اینقدر ذوق و هیجان داشتید یادتون رفت😁 میشه اینجا بگید اسم اون نرم افزار ها رو به من سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      میترا رضایی گفته:
      مدت عضویت: 1671 روز

      سلام خدمت استادعزیزم وسیله جانم

      صبح ازخواب بیدارشدم تورختخواب به خداگفتم میخوام امروز ی روز پرازخوشحالی وپرازآگاهی برام باشه

      وهدایت شدم به کامنت پرازانرژی وآگاهی سپیده عزیزم باخوردن کامنت سپیده اینقدرحالم خوب شد اینقدر ذوق میکردم گفتم خدایاشکرت چقدرخوب هدایت میکنی چقدرزوداجابت میکنی

      میگفتم عاشقتم خداکه روزم روساختی

      ومطمئنم تاشب خیلی خوشحالترمیشم

      چقدردرس داشت خدای من ،چقدرشاگردزرنگی سپیده عاشقتم،عاشق روش کارکردنتم،چقدر نیازداشتم به دونستن این روش کارکردن ممنون دوست دارم تابینهایت وخداروشکرمیکنم بابت اینکه منوتواین مسیرالهی قراردادوکلی دوستان عاشق الهی روبمن داد،ازاونجایی که من دوستی ندارم واازخدا میخوام ی دوست هم فرکانس ازنزدیک بامن آشنا کنه که بتونم مفاهیم قانون روبااون تمرین کنم ازخداسپاسگزارم که دوستان عزیزی رو مثل خانواده عباس منش بمن داده استاد سپاسگزارم دوست دارم نورباشیدودرنوربمانید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مهدی نامجوفر گفته:
      مدت عضویت: 1380 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام به سپیده خانم فوق العاده

      من کامت شمارو خواندم و ولی لذت بردم کلی ایده از توش کشیدم بیرون و ولی باورم واقعا لذت بردم

      اولش که شروع به خواندن کامنت شما کروم تا چند دقیقه هنگ بودم که قضیه چی اصلا ولی در ادامه بیشتر متوجه شدم و کلی ذوق کردم که از ترسها گذشتین و کلی پیشرفت داشتین

      کلی هم خندیدم از نمک حرف هاتون کلی لذت بردم که کلی با شوق و با عشق و با جذابیت نوشته بودین

      تبریک می گم به همسرتون و برای شما ارزوی خوشبختی می کنم

      من هم دوره دوازده قدم هستم و مثل شما مهاجرت کردم اما یک مهاجرت دیگه هم برای پیشرفت بیشترم در پیش دارم که خداوند نشانه هایش را از درون خواب و بیداریم کشورش را هم برایم مشخص کرد مثل همین شهری که خودش نشانم داد و الان در آن زندگی می کنم و به بی نهایت رشد داشتم به لطف الله

      خیلی خوشحالم که این همه دوست اینجا در کنارم هستن که با عشق و با کلی نمک از تجربیات و زندگیشان بی منت خرج می کنند و من با لذت تمام استفاده می کنم

      سیده جان امیدوارم هر روز ثروتمتد تر سلامت تر خوشحال تر با ایمان تر در مسیر تکامل زندگیت پیش بری دختر مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم سادات مدنی گفته:
      مدت عضویت: 1096 روز

      سلام سپیده عزیز

      خدایا شکرت امروز نشونم این بود و هدایت شدم کامنت شما رو خوندم نمیدونی چقدر اشک ریختم خدایا با من داری چکار میکنی این قدر واضح میگی مریم ببین دوستاتو اونا تونستن تو هم میتونی همین که الان داری این کلمات و جملات رو میخونی خودش هدایته

      نمیدونید که چند بار از نوشته هاتون اسکرین شات گرفتم که هی ببینم و بخونم و به همسرم هم بگم

      و به لطف الله من حدود ۲ ماهی هست تو مسیر هدایت قرار گرفتم و دوره ی روانشناسی ثروت ۱ رو همسرم خریدن و داریم روش کار می‌کنیم

      نتایج ام تا الان خوب بوده ولی بهتر و بهترش و میخوام

      نتایج من:

      وابستگی که به همسرم و مخصوصا پسر ۴ سالم داشتم خیلی خیلی خیلی کم شده طوری که دوشب تنهایی رفتم سفر مشهد

      و اون رهایی که تو حرفاتون گفتین من واقعا تو سفرم این حس رو داشتم انگار به هیچکی تعلق ندارم و همین الانم این طورم

      نموندن تو حال بد اصلا باورم نمیشه یعنی من خودمم این قدر عوض شدم؟

      برادم چند روز قبل تصادف کرد و سبب مرگ یه خانم شد و الانم خیلی اوضاع روحی خوب و شرایط مالی خوبی ندارن

      وقتی این و مادرم زنگ زد به من گفت باورتون نمیشه البته که میدونم میشه

      چند دقیقه ای ناراحت بودم و فقط گفتم الخیر فی ما وقع هر چه اتفاق بیفته خیره و مدام این آیه تو ذهنم می یومد

      لاخوف علیهم و لاهم یحزنون

      و خیلی آروم بودم و اصلا هم جایی نگفتم که آی زمان مکان مردم بدونین

      برادرم این اتفاق براش افتاده و مظلوم نمایی کنم واقعا خودم در شگفتم چقدر تغییر کردم خدایا مرسی

      میدونم که اگه تو فرکانس بد بمونم اگه اتفاقات بد رو بگم به خودم بر میگرده حتی نباید در موردش با خدا حرف بزنم فقط از خدا خواستم خدایا تو هدایتشان کن منو هم هدایت کن به عنوان خواهرش چه کمکی کنم

      که یهو این الهام قلبی رو دریافت کردم که برای همسر برادرم ویس بزارم و همین آیه رو براش بگم و بهش آرامش بدم و انجام دادم و ایشون هم خیلی خوشحال شد که ممنونم که آرومم کردی

      خوشحال بودم از اینکه استاد میگفتن اگه همه به یه سمتی رفتن تو سمت مخالف اون رو حرکت کن و دیدم که خواهرم اون روز زنگ زده و از من خواست برو پیش بابا مامان باش کنارشون بت غصه نخورن

      یعنی من داشتم شاخ در می‌آوردم مگه چه اتفاقی افتاده خداروشکر که برادرم سالمه من چه کار میتونم بکنم جز اینکه برم اونجا تو اون فضای ناراحتی چه فایده و اصلا هم دیگه بهش فکر نکردم

      فقط در حد تماس هم میگرفتن سعی می‌کردم گوشی رو اونور بگیرم و گوش ندم و بهانه پسرم و بیارم و گوشی رو قطع کنم

      خداروشکر شکر میکنم که این ها رو میتونم درک کنم

      این قدر رابطم با خونواده همسرم عالی شده که نگو واقعا دلم براشون تنگ میشه

      این قدر دلم آروم شده هر حرکتی میبینم ناراحتی تو دلم نمیمونه وای قبلا این قدر کشش میدادم تا طرف بیاد بگه باشه حق با توعه

      خدای من میدونم خیلی کار دارم خیلی

      همین قدر پیشرفت ام خیلی خوب بوده و میدونم باید تکاملم طی بشم و من فقط دارم لذت میبرم و ایمان دارم همچی خودش درست میشه و حرکت کردم و دارم زبان انگلیسی میخونم و تا اونجایی که یاد گرفتم رو فابل آموزشی درست کردم هر روز تو پیجم میزارم

      اصلا همین یادگیری زبان انگلیسی هم هدایتی بود

      پارسال دنبال مهد میگشتم برای پسرم چندین جا رفتم با کالسکه تو شهرمون با پسرم رفتم و یه دوستی بهم گفته بود جایی رو که اصلا مهد نبود خانه بازی چند زبانه بود

      سر ظهر بود و من با کالسکه و بچه تو هوای گرم و شرجی شمال لحظه اذان ظهر بود و مهد مناسبی رو پیدا نکردم

      که لحظه اذان از خدا خواستم خدایا کمکم کن چکار کنم و خدا منو به سمت اون خانه بازی چند زبانه هدایت کرد

      و الان پسر من یکساله اونجاست و وابستگی ای که به من داست و جایز نمی‌شوند به لطف الله کاملا برطرف شد و روزی حدودا ۶ ساعت اونجاست و دوزبانه هست

      و میگم خدایا اگه اینجا نمیومدم الان بچه منم مثل بقیه ها چهار تا شعر فارسی و کاردستی فقط بلد بود ولی اینجا کلاس ژیمناستیک داره چقدر پیشرفت کرده نقاشی میکنه من تخیلی خودم باورم نمیشه اینو یه پسر ۴ ساله کشیده

      کلاس پژوهشی دارن و لباس فرم شون لباس پزشکی هست وقتی در و باز میکنی کلی دکتر کوچولو میبینی که مسلطن به زبان انگلیسی و مثل زبان مادری یاد گرفتن بدون کتاب فقط با مکالمه مربی های دوست داشتنی و صبوری که دارن

      تو تصوراتم همیشه به تحصیل پسرم تو خارج ایران فکر میکردم و مطمئن هستم این هدایت من بی دلیل نبوده و منی که متنفر بودم از زبان انگلیسی

      چطور شد یهو یه فایل آموزشی دیدم و تماس گرفتم و دوره خریدم و با لذت خوندم یاد گرفتم اصلا اهرم رنج و لذتم رو یادگیری زبان انگلیسی گذاشتم و

      موندم همبن دیشب به همسرم گفتم

      علیرضا من به خواب هم نمیدیدم بتونم زبان یاد بگیرم

      اصلا من کجا

      خدایا چه ها کردی با من

      خدایا من و روانشناسی ثروت ۱ خدایا مرسی که این قدر هوامو داری و همیشه دوست داشتم استقلال مالی داشته باشم و از خدا میخواستم و خدا من رو تو مسیر هدایتش این قدر قشنگ قرار داده

      خودم فکر میکنم جز اشک چیزی ندارم بگم

      دوستان مطمئنم به استقلال مالی میرسم خیلی زود و میام براتون میگم همین جا و خودم رو تو کشور خارجی تصور کردم و میبینم برای تحصیل پسرم میام و حتی میام استاد پیستون و شما رو از نزدیک میبینم و اون موقع نتیجه دستمه و سرم بالاست و اشکه تو چشام حلقه زده مطمئنم روزی رو که مسلم به زبان انگلیسی و دارم برای بنده های خوب تو هم فارسی هم انگلیسی از نتایج حرف میزنم تو جمع خیلی بزرگ الهی شکرت

      الهی شکرت استاد سدی دستی از دستای خدا برای من

      ❤❤❤❤❤❤❤❤❤

      خدایا

      مرسی که هدایتم کردی و میکنی و هر لحظه کمکم میکنی

      قدم های کوچک رو ولی پیوسته در راه پیشرفت خودم و جهان هستی بر میدارم

      الله مهربونم سپاس گزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سارا مرادی همت گفته:
      مدت عضویت: 1064 روز

      سلام سپیده جونم ، چقدر با احساس نوشتی عزیزم 😍 وقتی کامنت ها رو میخوندم همش خاطرات خودم برام تداعی میشد و خداروشکر که داریم هدایت میشیم به سمت نور و بهشت و برای خودمون خلق میکنیم 🤩😍😘

      سپیده جونم چند وقته پیگیره پیدا کردنِ ی نرم افزار خوب هستم برای فهم بهتر قرآن 😊🤩 دیروز که تو حرف هاتون متوجه شدم شما دو تا نرم افزار میشناسید بجای ی دونه 🤣😃 اگه لطف کنید معرفی کنید عالی میشه که منم بتونم خوندن متفاوت قرآن و شروع کنم 🤪😘 خیلی هم سپاسگزارم 😍😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2982 روز

      سلام سپیده عزیز چقدر خوشحال شدم از موفقیتهایی که بدست آوردی تحسینت میکنم احسنت به تو با این اراده وباورهای قویت از جز به جز کامنتت لذت برم قبل اینکه بیام به سایت سر بزنم حالم خوب نبود داشتم با گریه التماس خدا میکردم مدام هم به خودم نهیب میزدم احساس بد یعنی اتفاقات بد به خودم گفتم نشانه امروزم که دیدم گفتم خدایا اگر حرفام رو میشنوی خودت هدایتم کن خیلی اتفاقی آمدم سراغ این فایل وجالب تر اینکه من هیچ موقعه کامنتهای ابتدایی که کامل نیست وباید ادامه رو بزنم باز نمیکردم ولی گفتم بزار ببینم اینجا چی نوشته سپیده جان واقعا ازت ممنونم کلی انرژی گرفتم وایده از کامنتات دوست دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      احمد وفایی گفته:
      مدت عضویت: 1431 روز

      سلام ب خانم سپیده . خواستم تشکر کنم از شما

      هم مصاحبه با استاد فوق العاده بودید هم این کامنت شما ک سراسر آگاهی و ایمان و توکل و توحید بود. عالیییی

      شما توی مصاحبه با استاد گفتید از یک اپ قرآنی استفاده مکنید ک بهتون کمک کرده ساده تر قرآن بخونید .

      ممنون میشم معرفی کنید تا ما هم بتونیم استفاده کنیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      ادیب گفته:
      مدت عضویت: 1350 روز

      سپیده، خوشگل، زیبا،جذاب، عزیز دل من،تو‌واقعا بی نظیری،تا حالا تو ذهمم این پکیج همش یه خواب بود که یه دختر قوی ،هم خوشگل باشه،هم حذاب باشه، هم مستقل باشه،هم قوی باشه، هم توحیدی باشه،هم توحیدی باشه،هم موحد باشه،هم ثروتمند باشه،هم پولدار باشه،هم اندام رویایی داشتهدباشه، هم ورزشکار باشه،هم به چند زبان مسلط باشه،هم این حددددد عاشق رشد باشه و از لحظه به لحظه هاش اشچستفاده کنه، هم عاشق باشه،هم اینقدر تو حوزه ی کاری خودت موفق باشی.

      زبنم‌دیگه قاصره عزیز دلم از تحسینت،این قدر تو خوبی که من هربار فقط حتی پروفایل زیبات و جذابتو میبینم و نوشته های زیبای تورو میخونم محو میشم و رشد میکنم عزیزمی.

      واقعا خیلی دوست دارم تورو، با قدرت ادامه بده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      الهام رمضانپور گفته:
      مدت عضویت: 1405 روز

      سلام سپیده عزیز، شجاع و با ایمان

      از خوندن کامنتت لذت بردم و شجاعت و ایمانت رو تحسین میکنم عزیزم..وقتی نوشتی مهاجرت کردی گفتم این دختر همونیه که میتونه به تو کمک کنه..سپیده جان مدتی هست دچار کلنجار درونی شدم برای مهاجرت…هم دلم میخواد و هم وابستگی به خانوادم مثل غل و زنجیر شده و دست و پام رو بسته…سپیده جان من هم 12 قدم رو دارم..کدوم جلسه استاد در مورده مهاجرته؟

      و یه کم از باورهایی که باعث شد با بعد عاطفی و دل کندن مهاجرت کنار بیای رو برام بگو عزیزم..

      در پناه خدا سعادتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 3301 روز

    سلام استاد قشنگ ..همینجوری که محو کامنتهای دوستام بودم دوباره هدایت کارشو کرد و منم سریع بهش گوش دادم ..گفت برو کامنتهای خودتو تو سایت بخون ..یعنیی استااادددد من مارس موندم 😳😳😳..دوباره هدایت گفت کامنتهاتو اینجا بزار چون یه سری هاش تو محصولاته بچه ها دسترسی ندارن 😩..اگر طولانی شد دو تا کامنت میکنم .

    .

    اولین دیدگاه من فایل مسابقه باورهای قدرتمند در مورد خدا بود ۱۹ بهمن ۹۶ : خوب استاد اینکه به من گفتین مثلا ۵ سال دیگه میای میگی اون موقع هیچی نمیدونستم من الان خودم کف کردم چون این کامنتم مال سال ۹۶ و اون موقع که نوشتمش فکر میکردم دیگه من الان جایزه مسابقه رو میبرم انقدر که باور خوبی دارم و رابطه ام با خداا خوبه .. خدایا قربون بزرگیت بشمم 😭😭

    .

    .

    ۱️⃣ کامنت من مربوط به مسابقه بهترین باور در مورد خدا ۱۹ بهمن ۹۶ 👇👇👇👇👇👇

    .

    .سلام دوستان و خانواده عزیزم و استاد مهربانم

    در این مدتی که من با سایت آشنا شدم نسبت به آدم قبلی زندگیم شخص جدیدی شدم به همونی که آرزوشو داشتم از نظر شخصیت خیلی نزدیک شدم و از اینکه به چه خواسته هایی از طریق قانون آفرینش رسیدم سعی میکنم توی اولین فرصت با دوستانم به اشتراک بزارم

    من قبل از این آموزشها خدارو یه شخصی میدونستم که دائم در کنترل منه و باید توی آخرین لحظه ها ازش کمک بخوام وقتی که توی دردسری افتادم صداش کنم و اونم یا جوابمو میده که یا نه

    اگر جوابمو توی اون مشکل میداد که اوکی تا مشکل بعدی کاری بهش نداشتم و اگر نمیداد تمام اعتقاداتم از بین میرفت که خدایی وجود داره یا بهمون نزدیکه یا بزرگه و خواسته هامونو اجابت میکنه ، خلاصه از اینکه من چقدر احمقانه فکر میکردم و چه باوری داشتم نسبت به وجود خدا توی زندگیم نگم براتون

    تا اینکه با سایت دکتر آشنا شدم و فایلهاشونو در مورد فقط از خدا بخواهید و قانون آفرینش گوش کردم و تمریناتشو انجام دادم اول از همه با شکرگزاری شروع کردم هر شب قبل از خواب مینوشتم که بابت چیزهایی که دارم و امروز بهم دادی خدایا شکرت

    و بعد از اون یه تمرین جالب برای خودم درست کردم

    اول اینکه صبحها با انرژی چشممو باز میکنم و اولین چیزی که میگم اینه خدایا شکر که امروزم بهم هدیه دادی قول میدم بهترین استفادرو بکنم

    بعد نگاه میکنم به اطرافم به خانودم به پنجره اتاقم و بعد دوباره میگم خدایا شکرت که خانوادم هم بهم هدیه دادی ین مرحله اول شروع روزهای منه

    بعد از اون بیشتر به جای اینکه با خودم حرف بزنم حرفامو به خدا میگم مثلا در مورد کارم باهاش صحبت میکنم که خدایا امروز میخوام فلان مشتری بیاد و فلان پولو بده و فلان قرارداد انجام بشه خیلی با جزئیات میگم انگار که خدا خودش میشناسه طرفو و میدونه کیه لازم به معرفی دقیق نیست یعنی یه جورایی داستان سناریو نویسی من طرف مقابلم خداست

    اینجوری خیالم راحته که اوکی همه چی ردیفه چون خدا میدونه من کیو میگم یا چیو میخوام

    این باز ی با تمام موارد زندگی من انجام و تکرار میشه

    و در مورد مشکلاتی که سر راهم قرار میگه من یه جمله جادویی دارم و اونم اینه : این بار به الوهیت و خدای درونم واگذار کردم تا خودم آزاد و رها شوم

    و یه مورد دیگه ذهنیت من بعد از حرفهای استاد توی قانون آفرینش خیلی نسبت به توقع از خدا عوض شد استاد توی یکی از فایلها گفتن ما یه چیزیو از خدا میخوایم بعد که بهمون میده اگر چیز دیگه ای بخوایم رومون نمیشه بگیم و خجالت میکشیم از اونجا به بعد من کلا باورم عوض شد در مورد خواسته هام از خدا

    بیشتر توی مواردی که میخوام زودتر بهشون برسم با پررویی از خدا میخوام ، و میگم خدایا من این فلان چیزو میخوام من نمیدونم چه جوری میخوای تهیهرکنی یا چه کار کنی من اونو میخوام مشکل خودتهرخودت حلش کن من که خدا نیستم تو خدایی

    و دوستان باورتون نمیشه که توی ٩٩٪؜ موارد خیلی زودتر از موعد خدا اونو بهم داده

    و من تمام این زندگی و خوشبختی و ثروتی که دارم و روز به روز بیشتر میشه مدیون این قوانین ثابت هستم مدیون خداوند که استادتوی مسیر زندگیم قرار داد

    شاد و خوشحال و ثروتمند باشین (تموم شد )👇🤐

    .

    .در کنار اینکه خیلی الان تعجب کردم دیدم همچین کارمم بد نبود داشتم کار میکردم دیگه ولی تکامل تکامل .. و اینکه اون لایه فیکه هنوز اینجا باهام بود .

    .

    .

    ۲️⃣دومین کامنت من یعنی در اصل اولین کامنت من توی محصولات ..جهان بینی توحیدی ۴ آذر ۹۷👇👇

    .

    سلام به استاد خفنناک و الگوی خفنناکتر من توی زندگیم و دوستان توحیدی عزیزم

    آقا من همین جا از همه معذرت میخوام که هیچگونه کامنت و نظری نمیزارم و خیلی هم وقت نمیزارم کامنتارو بخونم ولی نمیدونم چی شدد که الان که دارم جلسه ۵ گوش میدم تصمیم گرفتم بیام و یکم از نتایج خیلی خیلی خیلی خفنم بگم

    اول اینکه من بسیار بسیار باور های محدود کننده دارم که اگر اونارو درست کنم نتایج خیلی بیشتری میگیرم و خودم هم کاملا به این موضوع آگاهم ولی خوب یکم تنبل هم هستم و اینکه خیلی دارم ریشه ایی کار میکنم رو‌خودم مثلا قبلنا که یه چیزیو میدونستم که باور اشتباهیه با ادا دروردن و فیلم بازی کردن در موردش که ببین چقدر خوب خودمو شناختم فلان باور دارم و واسه خودم نقش بازی میکردم که آره تو فهمیدی ایرادت مجاست حالا از بین بردیش

    بعد خیلی خوشحال و خجسته ادامه میدادم و با این فرمون میرفتم جلو ، الان کم کم که دارم رو خودم کار میکنم فهمیدم نه بابا ازین خبرا نیست که به قول استاد یه دکمه باشه باورهام عوض شه

    خیلی باید مواظب خودم باشم چونکه توی نقش بازی کردن یه موضوع واسه خودم خیلی استادم و خدا نکنه بخوام واسه یکی تعریفش کنم ،

    یه موقعهایی که تازه فایلهای استاد گوش میکردم (خیلی خودمو میگرفتم البته خیلی جاها به حرف استاد گوش میدادم مثلا اونجایی که استاد گفتن در مورد اینکه چی یاد گرفتین خیلی با کسایی که تو مدارش نیستن حرف نزنید)

    خلاصه خیلی خودمو میگرفتمو همه چیو خودم گوش میکردم خیلی هم مرموز رفتار میکردم که ببینید مثلا من خیلی خفنم که بهتون نمیگم دارم چی گوش میدم

    این موضوع از ابتدا در من شکل گرفت که خودتو بگیر و نذار کسی بفهمه داری چیکار میکنی بزار با نتایج بهشون نشون بدی ، خلاصه یه روز دیگه صبرم تموم شد و یکی از دوستام میخواست یه کاری بکنه و من اگه بودم نمیکردم

    رفتم رو‌ تریبون و ۴ ساعت باهاش خرف زدم که آره چقدر باورهات اشتباهه چقدر داری اشتباه میکنی و تو یه بحظه فکر میکردم سپیده عباسمنش هستم ? انقدر که شبیه استاد حرف زدم

    بعد که این دوستمو از ریشه پوکوندم خودم نفهمیدم چیکار کردم

    ولی الان که تکاملمو طی کردم تا اینجا البته فهمیدم من اصلا اون موقع خودم حرفای استاد و فقط گوش میکردم ، حالا چی میشد که مثلا یه تمرینی هم میکردم

    و خیلی هم حرفهای استاد گوش میدادم یعنی روزی ۸ ساعت رو شاخش بود خوب به خاطر شرایط کاری خوبی که دارم کلا با استاد زندگی میکنم و قانون خاصی ندارم که الان کار داریو‌نمیتونی فایل گوش بدی

    ( وای چقدر حرف دارم واسه گفتن )

    حتی اون موقع ها قبل اینکه دوره هایی که دارمو تهیه کنم توی عقل کل سوال پرسیدم که حرفهای استاد تکراری شده واسم چیکار کنم ( روم سیاه ?)

    یعنی میخوام بگم چقدر میتونه گول زدن خودمون مهم باشه توی رسیدن به خواسته ها یعنی واقعا من یه جوری اعتماد به نفس داشتم که فکر میکردم ۳ سوته باورهامو عوض کردم و طبق باورهای جدید دارم میرم جلو حتی حسمم خوب بود ولی الکی

    تا اینکه کم کم فهمیدم داستان از چه قراره تازه اولشم که فهمیدم بازم نقش بازی میکردم واسه خودم

    تا اینکه قانون تکامل فهمیدم و یاد گرفتم که به هر چیزی زمان بدم تا تکاملشو طی کنه

    من کلا توی کار و زندگیمو درآمدم بسیار موقعیت خوبی دارم یه شرکت خیلی خوب دارم توی بهترین نقطه تهران

    که البته بعد از ۱۱ سال کار بدستش آوردم ولی واقعا موفقیت واقعیمو از وقتی با سایت آشنا شدم و حالا نمیگم‌متعهد بودم همه جا ولی وقتی به عقب برمیگردم با استاد شروع کردم

    اینکه چقدر نتیجه های خفنی گرفتم توی حوزه مالی توی قسمت نظرات روانشناسی ۱ قول میدم بگم

    واقا نمیدونم چطوری اینهمرو نوشتم اصلا شاید از حرفام چیزی متوجه نشین واقعا خودمم نمینویسم یکی دیگه داره تایپ میکنه

    اولش فقط قرار بود ازتون و از استاد معذرت بخوام که جزو اون دسته هستم که نتایجشونو نمیگن

    قرار نبود انقدر طولانی بشه

    خلاصه اینکه قول میدم بیشتر باشم

    ( استاد جان من واقعا فکر میکنم یه نسبت دوری با سما دارم انقدر که الان تمام کارهاتونو جاهایی که میرین و افکاری که دارین شبیه چیزهایی که من هستم و میخوام داشته باشم )

    در آخر همسفرهای توحیدی من یکم باید بهم کمک کنید یه سری جاها هنوز ایراد دارم ? دوستون دارم

    سربلند ثروت مند سعادتمند در دنیا و آخرت (تموم شد ) 👇👇

    .

    .

    استاد اونجایی که نوشته بودم یکی دیگه داره تایپ میکنه قلبم لرزید 😩😩

    .

    .

    ۳️⃣سومین دیدگاه من در ۱۲ قدم و قدم اول جلسه دوم در تاریخ ۱۹ اسفند ۹۷ 👇👇

    .

    .

    سلام سلام بچه ها سلام استاد جان

    آقا من روز دومم ، هنوز هم چک آپ انجام ندادم ولی همون اول قول دادم ستاره قطبیو انجام بدم ، دیروز همونایی که نوشتم اول وقت تا شب انفاق افتاد ، البته چیزای ساده ایی هم نبود ، مثلا گفتم امروز یه قرارداد میخوام ، ۱۵ تا قرار کاری جدید میخوام انقدر پول میخوام .. یعنی منظورم اینه که خیلی هم درخواستای ساده ایی ندادم ولی باورتون‌نمیشه اتفاق افتاد .. البته من خودمم به تکاملش رسیدم وگرنه تو دوره آفرینش هم شبیه این تمرینو داشتیم . اون موقع درخواستهای ساده تری داشتم پس چرا اون موقع اتفاقی نمیوفتاد ..

    البته یه جیز دیگه ایی هم هست من کلا تو انجام تمرینات تنبلم ولی این ۱۲ قدم خیلی حس خوبی بهم میده .. نمیدونم یعنی دوسش دارم با تمام وجود

    و یه قول خفن دادم به خودم که تمریناتشو انجام بدم .. مخصوصا ستاره قطبیو ..

    استاد جانم تولدتون مبارک 🤗 من هنوز هم فکر میکنم یه نسبت فامیلی دور باهاتون دارم 😊 یعنی یکی از هدفهای آیندم اینه که یه روز بیام زنگ خونتونو بزنم بگم من از شاگرداتونم به هر چی خواستم رسیدم 🤗 .(تموم شد )

    .

    .

    .خوب داستان از همینجایی که به خودم قول دادم و متعهد شدم شروع شد دیگه بعدش بوم بوم بوم …

    .

    .

    .

    ۴️⃣.چهارمین دیدگاه من جلسه دوم قدم اول در تاریخ ۲۵ اسفند ۹۷ 👇👇

    .

    .مدت عضویت: ۱۷۴۰ روز

    سلام به همه هم دوره ای های عزیزم سلام استاد جانم

    من امروز فهمیدم خیلی تمرین ستاره مهمه و حیاتی منظورم اینه که حتما هر جوری شده انجامش بدین و اصلا ساده ازش نگذرین

    من امروز صبح وقت نکردم بنویسم فقط تو ذهنم گفتم که چیزایی که میخواستم ولی تاویر نوشتن خیلی مهمه ، استاد واقعا نمیدونم چی بگم ، من معتاد این تمرین شدم ، دوره های قبلی که داشتم حرفاتونو گوش میکردم ولی تمریناتمو انجام نمیدادم

    ولی این تمرین و به خودم تعهد دادم انجامش بدم و امروز که نتونستم بنویسم تغییرش با روزای قبلی کاملا محسوس بود انگار باری به هر جهت بود همه چی ..

    هیچی دیگه اومدم بهتون بگم اون ۵ دقیقه ایی که وقت میزارین و مینویسین واستون حکم طلا داشته باشه هر جوری شده بنویسین ..

    معتادش بشین

    ( تموم شد )

    .

    .

    اینجا متعهد شدم تمرینامو انجا بدم .

    .

    .

    ۵️⃣پنجمین دیدگاه من در تاریخ ۸ اردیبهشت ۹۸ جلسه ۲و۳ قدم دوم 😩😩😩🤐🤐😳😳😳😩😩😩🤐🤐😳😳😳

    .

    .

    .

    سلام به دوستان عزیزم به استاد عزیزتر از جانم و خانم شایسته مهربان

    داشتم فکر میکردم که چجوری و از کجا شروع کنم آخه اتفاقایی که‌ من با تجسم بهشون رسیدم واقعااا زیادن و نمیدونم از کجا شروع کنم ولی سعی میکنم همشو‌بنویسم که دوستایی که دارن میخونن انگیزه بگیرن و باور پیدا کنن که واقعا میشه به هر چی که بخواین برسین

    من اولین بار که با استاد آشنا شدم تقریبا ۵ سال پیش بود که یه فایل انگیزشی دیدم از استاد (نگم براتون که این ۵ سال من چه ها کردم ) و همون یه فایل استاد و تا ماهها هرروز صبح و شب نگاه میکردم ٫٫ اون موقعها نمیدونستم استاد سایت دارن بعدش فهمیدم ولی من با همون یه فایل کلی تغییر کردم ٫٫ (که بعدا توضیح میدم )

    من از ابتدا تکلیفم با کارم و شغلم مشخص بود هم درسشو انتخاب کردم هم به عنوان شغل بهش نگاه میکردم

    اون موقع ها ۱۷ سالم بود که دیپلممو گرفتم و با سن کم تلاش کردم از ابتدا کسب و‌کار خودمو راه اندازی کنم نه پشتوانه مالی داشتم نه پولی داشتم که اجاره جا بدم و نه پدرم میتونست کمک کنه٫

    ولی من نمیدونم چرا و چجوری فقط میدیدم که شرکت خودمو دارم (الان که این فایل استاد و گوش کردم متوجه شدم چرا )

    بعد از حدود ۳ ماه که من بدون در نظر گرفتن اینکه نه پول دارم و نه تجربه کاری فقط توی روزنامه دنبال جا میگشتم خیلی هم دوست داشتم توی محله خوبی باشه جزو محله های گرون شهر

    بزرگ باشه و حیاط داشته باشه ، ترجیحا دو طبقه باشه چون کارم هنریه طبقه پایین برای کارگاه و طبقه بالا برای مراجعه کننده

    همه بهم میخندیدن میگفتن اخه تو اه نداری با ناله سودا کنی اون وقت داری دنبال دفتر کار میگردی اونم کجا و چه شکلی

    من خیلی اهمیت نمیدادم و بحث نمیکردم و خیلی پررو کار خودمو میکردم

    خودمم که دارم الان مینویسم باورم نمیشه دقیقا ملک مورد نظرم پیدا شد و من فقط لحظه ایی که پدرم داشت قلنامه رو امضا میکرد یادمه میاد به قبلش دیگه یادم نیست ، یهو اونجا مال من شد

    مرحله اول انجام شد ، حالا باید لوازم میخریدم دوربین ، مبلمان ، میز ، کامپیتر ، صندلی و کلی لوازم دیگه ‌

    اگر دقیق بخوام بگم فکر کنم برای خرید همه اینه کل داراییم ۲۰۰ هزار تومان بود ، بازم خیلی پررو بودم کلا من خیلی پررو ام یعنی همینجوری الکی بیخیال نمیشم ٫ یادم نمیاد دقیقا چیکار کردم چون خیلی ازش میگذره یا وام کسب و کار گرفتم یا طلا های مامانم و قرض کردم

    خلاصه دفتر کار رویایی من در سن ۱۷ سالگی راه اندازی شد ٫ خیلی رویاهای بزرگی برای کارم داشتم دوست داشتم زودتر برند بشم و یکی از بزرگترین رویاهای کارم این بود که تمام بیلبردهای معتبر سطح شهر اجاره کنم ، اها یادم اومد اینکه توی کارم هم مجوز رسمی بگیرم همه میگفتن خیلی سخته و اصلا شدنی نیست ولی من دقیقا ۱۸ سال و ۱ ماه داشتم که مجوزمو هم گرفتم ،

    (بچه ها واقعا یادم نمیاد اون موقع چه کارهایی میکردم که خواسته هام اتقاق میوفتاد یعنی الان فقط اتفاقه یادمه)

    من تقریبا ۲سال اونجا بودم و کار میکردم و تقریبا کار هم خوب شده بود که تصمیم گرفتم محل کارمو عوض کنم ((الان که استاد میگن قانون تکامل من کاملا متوجه میشم حرفاشونو یعنی اون دفتر کوچیک برای من اون موقع خیلی بزرگ بود بعد از دو سال همونجا خیلی کوچیک شد))

    پس دوباره از قانون تجسم کمک گرفتم به نظرم الان میفهمم که چجوریه اون موقع ناخوداگاه بوده و نمیدونستم که قانونه

    محل کار قبلیم ۹۰ متر بود و من الان یه دفتر ۲۰۰ متری میخواستم که حیاط داشته باشه ، اتاق خوابهای بزرگ داشته باشه ، حمام مستر و حال بزرگ و بهترین منطقه ی شهر باشه

    پس باز هم گشتم‌توی روزنامه بله ، موردی میخواستم دقیقا همون شکلی پیدا شد اون موقع ۱۰ میلیون با بودجه من اختلاف داشت ،

    واقعا الان موهای تنم سیخ شد به خدا یادم نمیاد چجوری فقط اینجاشو یادمه که چک های اجاره داده بودم 🙈 (چه عجیب )

    بله محل کار جدیدم با همه اون چیزهایی که میخواستم و تو ذهنم ساخته بودم به وجود اومد خیلی هم بهتر از تصوراتم شد

    بله من بعد از ۱ سال دوباره تصمیم گرفتم محل کارمو عوض کنم و برم توی یه برج نوساز و خفن ، که تازه ساخت بود دقیقا طبقه ۸ام میخواستم باز هم یادم نمیاد چطور شد ولی من از طبقه ۸ام ویو خیابونو میدیدم ٫٫ همون سال تمام بیلبوردهای شهر گرفتم و کلی موفق بودم تا اینکه رویای تهران اومد توی ذهنم که من همینکارمو توی تهران انجام بدم که به خودم ثابت کنم میتونم توی هر شرایطی خوب باشم ،

    من تمام داراییمو و جواز کسبمو خط تلفن و امتاز دفتر کارمو و فروختم و تک وتنها اومد تهران ، خواهرم دانشجوی تهران بود پس من باید یه خونه و یه دفتر کار میگرفتم ، البته هیچ تصویری از تهران نداشتم فکر میکردم مثل مشهده فکر میکردم من همون جایگاهو دارم ولی اشتباه میکردم، من که مشهد خودم مدیر بودم تهران باید کارمند میشدم

    بودجه ای که اوردم برای گرفتن دفتر و خونه کافی نبود و چون درامدی نداشتم کم کم تموم شد ، پس تقریبا هر چی کار میکردم باید اجاره خونه میدادم و اصلا درامدم بیشتر نمیشد ،

    همون موقع ها فکر میکردم یعنی میشه من یکی از۵ شرکت برتر تهران تو‌حوزه خودم باشم ، همینجوری واسه خودم رویا سازی میکردم ٫٫

    خونه ای که داشتم زیر همکف بود توی یه محله بد و پایین ، کلا خونم ۴۰ متر بود که مجبور بودم همخونه هم‌داشته باشم اون تایمی بود که محل کارم زعفرانیه بود و وقتی میرفتم اونجا ها همیشه خونه های خوب و ویلایی و میدیدم و میگفتم یعنی میشه یه روزی یکی ازینا دفتر کارم بشه ٫٫

    من خیلی اینکارو میکردم به نظرم خیلی تاثیر داره ٫٫

    من همچنان به رویاهام فکر میکردم تا اینکه فهمیدم ۳۰ کیلو اضاف وزن دارم خوب حالا قدم بعدیم این بود که وزنم کم بشه ، یه جا توی یه کتاب خونده بودم که عکس لاغریاتونو هرروز ببینید تا انگیزه بگیرید من اینکارو کردم و اینکه همش توی اینه خودمو لاغر تصور میکردم و همراه با قدرت کلام این باورو ساخته بودم که من هر جی میخورم چاق نمیشم ورزش هم نمیکنم و لاغر میشم هرروز ، اینو هی گفتم و خودمو تو لاغری تصور میکردم و همش تو ذهنم این بود که همه میگن ای بابا تو چرا اصلا چاق نمیشی 🤗 ما آب میخوریم چاق میشیم خوشبحالت ( دقیقا این دیالوگ و همه بعدش گفتن و الانم میگن )

    من اینکارو کردم به خدا میدونم کسی باور نمیکنه ولی من ۳۵ کیلو‌کم کردم از اون موقع به بعد هر چی میخورم نه چاق میشم نه اضافه وزن دارم حتی ورزش نمیکنم و هر چی دلم میخواد و هرچقدر میخوام غذا و شیرینی میخورم 💪🏻

    اگه قانون عمل نمیکنه پس اینا چیه 🤗☺️

    خوب حالا نوبت پیدا کردن همسر خوب و پایه بود ٫ خیلی طولانی میشه اگر بخوام توضیح بدم چون خیلی از نتیجه هام مونده ، من دقیقا اون تصوری که از همسر ایندم داشتم الان کنارم نشسته 🤗

    خوب اون تایم اندامم که اوکی بود ، عشقمم که داشتم اتفقا خیلی زود هم ازدواج کردم دوست داشتم سریع بعد از آشنایی ازدواج کنم که همین اتفاق افتاد ،

    همه چی اوکی بود به غیر از دفتر کارم توی بهترین نقطه تهران و خونه خوب و ماشینی که دوست داشتم

    میدونستم برای بدست آوردن این رویاهام باید تلاشمو بیشتر کنم البته که آگاهی که الان دارمو اون موقع نداشتم ٫٫ همینجوری روزهام میگذشت تا اینکه با همون فایل انگیزشی استاد آشنا شدم ٫٫

    دیگه تصمیم گرفتم مسئولیت همه چیو خودم قبول کنم از اونجا به بعد مسیر موفقیت من شروع شد سرعتش کم بود ولی همین که تصمیم گرفتم که خودم کنترل کنم زندگیمو شروع شد همه چی ، خیلی زود دفتر جدیدمو گرفتم توی جردن ، من هنوز اون خونه ویلایی ها ی زعفرانی رو میخواستم و بیخیال هم نمیشدم ٫

    من مشتریامو با تجسم جذب کردم، اخلاق خوب همسرم) البته همراه بودم با دوره قانون آفرینش استاد

    اون موقع ها درامدم ماهی ۱ ت نمیشد که همش هم میرقت برای اجاره و قرض یه جوری شده یود که دعا میکردم سر ماه نرسه ولی روی باورهام کارکردم

    ثروت ۱ خریدم و همه چی زیر و رو شد

    خیلی راحت اون خونه ویلایی توی زعفرانیه که آرزوشو داشتم اجاره کردم ، شرکتم جزو ۵ تا برند اول ایرانه ، الانم هدف بعدیم مهاجرت به کاناداست که تا ۱ سال دیگه انجام میشه به راحتی ، الانم هرروز عکسا و‌فیلمای تورنتو میلینم و یکی از رویاهام اینه که یه روزی استاد و دعوت کنم و براتون فیلم بفرستم و داستان زندگیمو بگم (خیلی خلاصه گفتم اینجا)

    من خیلی با فیلم دیدن تصوراتم قوی میشه فیلمای خونه ها و شهری که میخوام برم و ماشینی که میخوام داشته باشم خیلی میبینم

    یه روزی ماهی ۵ میلیون واسم آرزو بود ولی الان بالای ۱۰۰ میلیون در ماه درآمد دارم به لطف خدای مهربونم و استاد قشنگم 🤗

    الان که دارم کامنت میزارم خودم باورم نمیشه به این همه خواسته رسیدم ‌ اگه طولانی شد معذرت میخوام من کلا خیلی کامنت نمیزارم وقتم اجازه نمیده ، بیشتر هم فایل های استاد و گوش میدم شاید روزی۳،۴ بار هر فایل و مرور میکنم

    ایشالا همینجوری برم جلو و به بقیه خواسته هام برسم ، دوستون دارم استاد جانم (تموم شد )

    .

    .

    🤐😳😳😳 به معنای واقعی کف کردمممممم اصن مگه میشه اگه نمینوشتم اصلا یادم نمیموند استاادددد 😩😩😩 خدایا تو چیکارداری میکنی با من

    .

    .

    .

    ۶️⃣کامنت بعدی من در ۲۸ تیر ۹۸ قدم چهار جلسه پنج …هر چی ازین کتمنت بگم کم گفتم همین الانشم مو به تنم سیخ شد 😩😩😩🤐🤐😳😳😳

    .

    .

    .

    سلام استاد عزیزم سلام به دوستان خوبم

    امیدوارم یه زمانی کامنت‌من منتشر بشه که همه دوستان ۱۲ قدم بتونن ببینن و ازش انگیزه بگیرن

    هنوز قدم چهارم هستیم و جهان من کلا متحول شده

    و الان که دارم مینویسم قلبم داره از جاش در میاد و جلو اشکامو گرفتم ،

    لازم نبود تا قدم چهارم پیش برم من همین الان هم کلی تغییر کردم نسبت از قدم اول ،

    موجودی حسابم توی چکاپ فرکانسی ۲۰ میلیون بود الان ۱۰۰ میلیونه ،

    کلا ۱۰۰ دلار داشتم الان ۷۰۰۰ هزار دلار دارم

    تا آخر امسال یه شعبه جدید از کارمو توی ترکیه میزنم چیزی که اصلا فکرشم نمیکردم

    ولی استاد بهم یاد داد وقتی توی مدار درستی از طرف خدا بهت الهام‌میشه ایده ها ی جدید

    انقدر هرروز حسم خوبه و حالم خوبه که با خودم‌میگم‌من تو این ۲۹ سال چیکار میکردم چرا لذت نبردم چرا کارهارو نسپردم به خدا خودم عشق و‌حال کنم ٫ انقدردوست دارم بنویسم از حال الانم‌که نمیتونم‌توصیف کنم واستون ٫٫ یعنی بعضی وقتا به اطرافم نگاه میکنم میگم‌خدایا منو چقدر دوست داشتی که با استاد اشنا کردی چقدر ادم دورو اطرافم دارم که حتی نمیتونن واسه یه لحظه زندگیشون تصمیم بگیرن چه برسه به اینکه خودشون خلق کنن ، خدارو شکر میکنم و اشک شوق میریزم ٫٫

    الان قدم چهارمم اومدم فایلو گوش بدم

    یه لحظه بهم الهام شد سپیده برگرد به فایل اول و همه قدم هارو دوباره مرور کن

    منم همینکارو کردم و الان دارم دیوونه میشم

    جلسه اوله قدم اولم میدونم حتما باورتون نمیشه ولی قسم میخورم به غیر از قسمتی که استاد توضیح میده در مورد چکاپ من حتی یک کلمه هم غیر از اون از حرفای استاد و نشنیده بودم

    که چه گنجهایی بود تو حرفاتون استاد ، خودتون جلسه اول قدم اولو‌گوش کردین ؟؟؟ استاد واقعا چی بگم من اخه 😭😭

    شروع کردم به نت برداری کاش یه امکانی بود میتونستم عکس بگیرم از نوشته هام ٫٫ الان دارم جلسه هارو دوباره از اول مرور میکنم 😊

    بچه ها یه توصیه و یه تجربه : چون جلسات انلاینه دوست داریم زود به زود گوش بدیم تا برسیم به جلسه بعدی من فکر میکردم خوب اینم تموم شد جلسه بعدیو گوش بدم نمیگم خوب نبود ها چرا من همه تغییراتم با همین روال بود

    ولی عمق حرفای استاد یه چیزه دیگست

    حال دلم خوب شد از وقتی جلسات و دوباره گوش کردم

    یعنی اینجوری بگم راه حلهای استاد و تو یه بار گوش دادن انجام میدادم و نتیجه هم میگرفتم و حالمم هم گاهی خوب و گاهی بد بود

    به اندازه ای که حالم خوب بود نتایجم تغییر کرد ٫ ولی الان کلا حال بدی وجود نداره یعنی تا میاد نزدیکم بشه میگم هووووییی کجا میره اسب سرکش ، باید هر کاری من میگم بکنی فرماندت منم ،،

    داشتم فکر میکردم اگه از همون قدم اول اینجوری با جون و دلم حرفای استاد و گوش میکردم الان چی میشددد ،، ولی خوب به شدت هم به قانون تکامل باور دارم و خدارو شکر میکنم به خودم قول دادم همین فرمون برم جلو ، به نظرم جلسه اول قدم اول و هزار بار گوش بدین یعنی من خودم هنگ کردم که چرا هیچی نشنیده بودم اون موقع غیر از اینکه بدوام برم چکاپ فرکانسیمو بنویسم 😃

    جلسه تجسم هم انقلاب بزرگی تو قلبم و ذهنم راه انداخت

    وقتی که من اگاهانه احساسمو خوب میکنم مثلا در مورد فراوانی جهان وقتی اگاهانه حالمو خوب میکنم یه ایده عمل گرا به من الهام میشه که با شرایط کنونی من قابل انجامه ، یعنی نمیخواد مثلا پول قرض کنم — فقط ایمان بیشتری میخواد

    اون عملکردها نتایج بزرگی داره ، ولی اون نتایج به خاطر عملکردها نیست به خاطر اون کنترل ذهنیه که باعث الهامات شده که من بهش عمل کردم

    حتی اگه تو اون الهامات کم هم بهشون عمل کنم کلی نتایجو جهان برام بوجود میاره ٫٫

    وقتی که من شروع کنم به توجه کردن به خواسته هام ، خواسته هام سمت من میان — به واسطه افکار و فرکانسهام 😍😍

    وااایییی خدا کی میشه من درکم ازین حرفا بیشتر بشه هنوز خودم میفهمم جا دارم که حرفای استاد و بیشتر باور کنم ، و اینم میدونم که هرچقدر بیشتر باور کنم حرفای استادو نتایجم سریعتر ویش میاد

    ولی اخه باز به خودم میگم لعنتی تو که هنوز کار خاصی نکردی تو ۴ ماه این همه تغییر مالی و ذهنی و اینهمه اگاهی داشتی ، پس بیشتر کار کن رو ذهنت 😭😭 استاد جانم من انتظارم بعد ازین اگاهی زیاد شده از خودم یعنی میگم به خودم نه وجود نداره نمیتونی وجود نداره ، خسته ای وجود نداره ، تو‌که میتونی تو ۴ ماه این همه تغییر ایجاد کنی ٫٫ بیخود میکنی اگه بخوای فرمون و عوض کنی باید با همین فرمون بری جلو یعنی خودمو دعوا میکنم اگه افکار منفی بخواد بیاد تو ذهنم 😄

    استاد جانم دیگه واقعا فهمیدم اینو که جهان کارهارو‌ انجام میده وقتی یه قدم کوچیک برمیدارم که بر پایه الهاماته ، خود به خود قدم های بعدی انجام میشه ٫٫ خدایا چقدر این مسیر صافی پر از زیبایی و قشنگیه 😍😍 هنوز دارم با دوچرخه این مسیر صاف و پر از قشنگی که استاد نشون داده رکاپ میزنم دوست دارم بعدش موتور بخرم بیشتر لذت ببرم موهام تو هوا باد بخوره ، بعدشم ماشینمو‌بیارم تو جاده اخرین مدل ، سقف ماشین و باز کنم یه اهنگه شاد بزارم مثل دوست دارم زندگیو ، اروم اروم این مسیری که صافه و پر از قشنگیه برونم ٫ همینجوری که دارم میرم اطرافمو ببینم و لذت ببرم از این جهانی که خدا به من داده ، ازین جهانی که خودم دارم خلقش میکنم ، اخ که چه کیفی میده ، توی نقشه ی زندگیم چی پی اس و تنظیم کردم روی مسیری که استاد بهم یاد داده همه سعی و ارزوم اینه اینطرف و اونطرفش نکنم ، همین نقشه رو برم تا اخر ٫٫

    کلی نتایج دارم که دوست دارم تک‌تکشو با حزییات بگم اینم میزارم تو برنامه های جدید 😄 خدایا شکرت

    استاد جاننم نمیدونین چقدر دوستون دارم شما خانم شایسته ،، نمیدونین که اگه یه روز فایلاتونو گوش ندم شبم صبح نمیشه ، نمیدونین که چقدر دارم روی خودم‌کار میکنم نمیدونید که خودمو کنارتون میبینم که دارین باهام حرف میزنید و مصاحبمونو توی سایت گذاشتین به عنوان کسی که با افکارش به همه خواسته هاش رسیده ، و میگین بچه ها ببینید این شاگردم تونست ، فهمید من چی میگم ، عمل کرد به آموزه هاش ، باور کرد حرفای منو ٫٫ پس شما هم‌میتونید 😍به امید اون روز 😍😍😘

    .

    .

    .

    خدایاا فقط اونجایی که میگم استاد مصاحبمو تو سایت گذاشته 😩😩😩

    .

    . من برم دارم از گریه میمیرم ..ادامه کامنتهام توی دیدگاه بعدی میزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 90 رای:
    • -
      مریم درویشی گفته:
      مدت عضویت: 2858 روز

      سپیییییییییییییییییییییییییییییییییی

      سیییسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییده😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

      باور کن نمیدونم چی بگم

      فقط آخررررش

      فقط آخر کامنتتتتت

      آبجی گلم من نقشه راه نوشتی برااامممم

      اخه سایت استاد که خطا میداد و نمیذاشت ورود کرد

      یه حسی به من گفت بیا از طریق لینک فایل توی تلگرام اقدام کن..

      سپیده جون من هنوز باید کار کنم و تکاملم را طی کنم تا مدار تو رووو تجربه کنم

      اما میدونم این نتیجه ها رو کسی میبینه که تصمیم میگیره به ثبات فرکانسی برسه اونم واقعی نه تصنعی

      بخاطر همینه که دارم کامنتت میبینم

      وگرنه هیچ موقع نمیومدم

      هیچ موقع نمیخوندمش

      چون دقیقا حسش میکنم که چندسال دیگه حتی شاید فراتر از دستاورد های توام برسم نمیدونم اجازه میدم تکامل منو ببرررره

      به تسلیم بودنت ادامه بده

      شک ندارم یه روزی میبینمت و بهت میگم که همه چیز از اونجایی شروع شد سپیده اره از اونجایی شروع شد که من باور کررررم دقیقا همون جاییی که گفتی همه چیز از اونجایی شروغ شد که متعهد شدممم😭😭😭😭

      دیگه از این به بعد بزرگ میخوامممم

      بزرگگگگگگگ

      بزرگتر از بزرگترییین الگو های زندگیم

      بزرگتر از استاد

      بزرگتر از ایلان ماسک

      بزرگتر از از الگوییی که بهش میگن بزرگ🥺🥺🥺

      استااااااااااااد توی لایو ۱ گفتی میتونید از بزرگترین الگو های زندگیتون موفق تر بششششید

      استاااااد یه شاگرد هاییی داری که از خودتم میخوان بزرگتر بششششن من اینو از شما یاد گرفتمممم که

      استاااااد دوس دارممم این حرفامو بخونییی

      من تا الان ندیده بودم از شاگردات اینقدر جسارتوووو

      😭😭😭😭😭😭استاااااد من ندیده بودممم به مولاااا

      استاااد این هنه فایل ضبط میکنی میذاری روی سایت برای این بود که بگی منو توییی ندارریم؟؟؟؟

      منو و توییی نداریممممم😭😭😭😭

      من الان اون حس دارم وقتی داشتی با ابراهیم جان صحبت میکردی از ایلان ماسک میگفتی

      میگفتم یعنی منم میتونم مثل ایلان ماسک شروع یه تاریخ جدید باشم توی حوزه کاری خودممم؟؟؟؟؟؟؟ 😭😭😭

      اونجا گفتم استاد میگه میشه اینجوری باشی 😭😭😭😭😭😭😭خب استاد میگه آره بعدش مریم تو یادته وقتی بچه بودی به دکل ایرانسل بالای خونه نگاه میکردی دقیقا همون موقع که بچه بودی میگفتی من میخوام یه آدم بزرگی بشمم من جایگاهم خیلی بالاتر از ایناس اره یادته حالا استاد داره میگه این قانون اینطوری و ایلان ماسک اینجوری رسیده توام که تا الان اومدی حلو بذ نبوده از اون رنج داری فارغ میشی و اوضاع داره خیلی بهتر میشه خب اره میشه

      خب اره وقتی مدار ها رو یکی یکی طی کنی چرا نشه

      با همون ایمان یک صدم نسبت به این موضوع میومدم مینوشتم درموردش تا بیشتر باور کنم که خدا یه انرژی که هیچ قالبی نداره

      پس طبیعیه که استاد و ایلان و ماسک و امسال مثل این افراد کنده بشن از نرم جامعه

      خدایااا خودت برام قابل هضمش داری میکنی

      😭😭😭

      دیگه میخوام برم محو بشم.. 😓😥😩😩

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      نیما پیری گفته:
      مدت عضویت: 3489 روز

      خدایااا شکرت واقعا.چقدر لذت بردم از صحبت های شما با استاد.از کامنتتون.از ایمانی که به شکل عمل دراوردینش.از الهامات.از لذت بردن و خلق کردن ارامش و خواسته ها و ثروت… بعد از این فایل ها واقعا حالم قابل توصیف نیست.خدایا شکرت برای شنیدن این اگاهی ها

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سورن 17 گفته:
      مدت عضویت: 1912 روز

      سلام به همه ی خانواده ام خیلی حالمو خوب کرد رفیق هر چقدر که سعی کردم رد شم از این صفحه نتونستم بدون سپاسگزاری ازت برم من ممنونم و برات میخام با همین فرمون بری جلو وله خواسته هائ که الان تورویاها ته بشه واقعیت زندگیت که قطعا با عشق و تعهد خودت شدنیه چون اینو ثابت کردی :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1325 روز

      بنام الله..

      سپیده جان .عزیزم نمیدونم چجور تشکر کنم بابت نوشتهایی که تو سایت گذاشتی..

      دوست هم فرکانسیم یه دنیا از شما سپاسگزارم…

      استاد عزیزم امروز قلبم گفت این فایل باقی مونده از این عزیزان رو ادامه بده…امروز تمام وقتم رو همین نوشته و حرفهای شما بود…انقلابی تو درونم برام پیش اومده..تمامم درگیره..قلبمو مشاهده میکنم باز شده..

      تند تند میزنه…..

      الان این ساعتی که دارم این کامنتو مینویسم.

      خواب شما رو دیدم.اینقدر طولانی بود..این خواب حس جدیدی بهم داد.که کنار شما و خانم شایسته بودم..تو یه دره ایی که نعمت خداوند رو به منم تقسیم میکردی…

      اینقدر طولانی بود..منی که که همیشه خواب بودم.برادر زادم میومد میپرید روم منو بیدار میکرد.امروز به خواست خدا نیومد تو اتاقم…

      استادم دوروزه تقریبا مدارم تغییر کرده…چقدر خداوند در ثانیهام حضورش برام پررنگتر میشه.

      دیشب تو حیاطمون بودم حدودا 12شب….احساس کردم یکی پشت سرمه منو ترسوند…

      یه ترسی وجودمو گرفت…دقیقا پاشنه.ی آشیلی که از بچگی درونم بود..ولی بعد یه مدت نمایان شد…

      استاد عزیزم.مامانم برام خواب دیده بود..دقیقا یه فردی نزدیکی که رحمت خدا رفته بود..

      ولی مامانم میگفت صورتش نورانی.تخت و اون وسایل خوابش نورانی و سفید..بهم گفت به گیسو بگو نترس(من دو اسمی هستم) من همینجا مواظبشم…بگو نترس نترس..

      😢😢😢😢

      استادم از موقعه ایی که بحث هدایتو درک کردم..شما میگید هر کسی نتیجش مثل اثر انگشتش فیکه…دقیقا یه درهایی برام باز میشه..واقعا خداوند استاد برنامه ریزیه…

      دقیقا پاشنهای اشیلم.باورهای اشتباهم مثل مو توی ماست میاد بیرون…

      استاد من یه بیماری درونی از بچگی داشتم.هر کاری میخاستم انجام بدم.حقیقتا وقتی باهاش مواجه میشدم.نمیتونستم جلوشو بگیرم عذابم میداد….

      به یاری الله…بازم خواب دیدم.

      من اصلا چیزی بنام خواب نمیدیدم.اغلب.کارای روزمرگیم بود.

      خداوند بیشتر باورهای و پاشنهای آشیلمو که میدونم اشتباهه اکثرا تو خواب خودم میاد…

      ولی نتیجه خواستمو میاد تو خواب اطرافیانم😐

      میام بهم میگن تمامم دکرگون میشه😑

      استاد عزیزم این خواب بیماریم یکم شرایطش یجوریه که نمیتونم بنویسمش…

      ولی به یاری خداوند تو بدنم رفع شد😢اصلا دیگه نمیزارم وارد بدنم بشه..

      قرآن بهم گفت…پناه ببر بخداوند تو هر شرایط خطرناکی که قرار میگیری..(باز هدایت)

      استاد عزیزم…من یکم اول راه هستم حدودا چند روز دیگه یکسال عضویتم تمام میشه..

      ولی اینقدر طی این سال تکاملو از تمامم حس کردم.که هر چی بگم تحسین میکنم خدامو کم میارم…

      خداوند واقعا از درونمون آگاه هست خودش خیلی زیبا برنامه ریزی میکنه..

      نوشتهای سپیده عزیز رو خوندم تمام متحول شد…

      انشالله در پناه خداوند باشیم..

      و این راه بهشتی ادامه پیدا کنه

      استادم من واقعا ارزشمتد بودن خودمو الان طی این مدت حس میکنم…

      بقول قرآن.نشانه هایی در شب و روز هست که فقط افراد کمی تعقل میکنن…

      استاد خیلی خیلی خودتونو عزیز دلتونو دوست دارم…

      و دوستان عزیزی که با عشق کامنت میزارن.

      هدایت الله بی نهایته..تمامی نداره..چون خداوند همیشه غفور الرحیم هست..من فقط به خودش پناه میارم..و از تمامم براش سرمایه میزارم..

      منم میخوام تو کارم تو زندگیم در تمامی جنبه ها به خوشبختی برسم…چون میدونم فرد مفیدی برای خودم و اطرافم میشم..

      استاد شب و روز از نتایجم بنویسم کمه..الله اکبر تا چند سال دیگه چه شود😊

      واقعا اینقدر خداوند تکامل رو زره زره بهم یاداوری میکنه.اصلا فکر نمیکنم یچیز عجیب غریبه..میگم خداوند متو دوست داشته.و منم گوش بفرمانش بودم.اینم به اندازه ظرفم.بهم نعمت میده.

      استادم سپاسگزارتم که با نام خدا این برنامه رو استارت زدین..و انسانهای بهشتی رو دوربرتون جمع کردین😙😙😙.

      در پناه خدا شاد و سلامت و خوشبخت خوش سعادت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      امیر شرفی گفته:
      مدت عضویت: 916 روز

      سلام خدمت شما دوست عزیز .نه تنها خواسته شما که دوست داشتید مصاحبتون با استاد توی سایت قرار بگیره شدنی شد و قرار گرفت بلکه کامنت و توضیحاتتون هم غوغا کرد و تبدیل شدید به یک الگو توی اون فایل و کلی نظر هارو به خودش جلب کرد.

      منم مطمئنم ی روزی با استاد صحبت میکنم و تبدیل میشم به یک الگو

      اینو به خودم قول میدم و همچین اتفاق در آینده نه چندان دور برای من خواهد افتاد….

      امیدوارم همیشه توسط نتایجتون سوپرایز بشید…

      در پناه الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    اسماعیل فرجی گفته:
    مدت عضویت: 1647 روز

    باسلام وآرزوی سلامتی برای استادعزیز….وهمه ی دوستان همراه…..درمورد توصیه استاد برای مطرح نکردن مطالب….درابتدای راه با دیگران….چیزی که خانم شیرین مطرح کردند….و خانم سیمین خیلی سریعتراز استاد جواب دادند(شاگرد اول کی بودی تو؟؟؟؟)…..برای افراد بزرگسال همیشه به اشتراک گذاشتن تجربه ها اولویت داره…..وقتی با یک بزرگسال صحبت میکنی…..باید ازش بخوای….تجربه هاشو درخصوص موضوع بیان کنه…کاری که خود ما…..در ابتدای دوره ها….باهاش مواجه میشیم…..دوست داریم….به اصطلاح….تک خوری نکنیم…..و خیلی سریع…..این کشفیات بزرگ و ارزشمند رو……رسانه ای و عمومی کنیم….و چه کسی از افراد….دم دستی و خانواده و دوستان و همکاران بهتر!!!!…..پس دست به این حرکت انتحاری میزنیم…..پیشنهاد میکنم…..اگر دوست دارید….در جمعهایی که حضور دارید…..بجای موضوعات بیهوده و غیره…..از موارد مورد علاقتون صحبت بشه…..با کمی زیرکی…….ابتدا یک سوال مطرح کنید…..در همون جمع خودتون…..سپس نظرات افراد رو بشنوید……و شما هم کم کم وارد عمل بشید…..اما کاملا نامحسوس….مثلا مطالب رو….بدون ذکر منبع….و کوتاه بیان کنید…..اصلا اشاره ای به استاد..فایلهای انگیزشی…..کلاس……قوانین…و سایر موارد نداشته باشید….بعداز مدتی…..متوجه میشوید….وسط یه بحث شیرین و جذاب هستید…..که سناریوشو خودتون طراحی کردید…..البته این نیاز به تمرین داره….با این کار شما درسهای خودتون رو مرور میکنید…و باورهاتون رو به چالش میکشید…و تقویت میکنید….نکته خوب دیگری که من از استاد یاد گرفتم….تکرار کردن گوش دادن به فایلهاست….که در زمانهای مختلف…..نتیجه های بهتری رو آشکار میکنه……توضیح استاد کاملا شفاف بود که چون در این مدت باورهای ما و ظرفیت ما تغییر و توسعه پیدا کرده…..درنتیجه برداشتهای متفاوت تری هم اتفاق می افته……و این یک قانون هست که استاد بارها و بارها روش تاکید میکنه….(درصورتیکه اگر اشتباه فکر کنید..شاید فکر کنید استاد داره برای فایلهای خودش تبلیغ میکنه و میخواد بگه اینا استثنایی هستند….و شما بارها و بارها گوش کن)…….منطق اینکه ….این یک قانون است…..بسیار زیبا گفته شد….درمورد مشاوره ندادن به آقای فرهاد…. بازهم برای خودم یک درس بود…که ما بتونیم چطوری جواب سوالاتی که از ما میشه رو بخوبی بدیم….و این قانون رو که….دیگران رو به مدار مورد نظر راهنمایی کنیم…..بهترین کمک و جواب هست…باتشکر از صبروحوصله شما عزیزان….عاشقتونم….دوستون دارم….در پناه ایزد منان شاد و سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.به سبک استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    حسام الدین ریانی گفته:
    مدت عضویت: 1899 روز

    میدونم یه روزی پیامم رو میخونی استاد نازنینم

    نمیدونی چقدر دوست دارم

    روز نمیشه با ویس بیدار نشم و نخوابم من قدم ١٠ هستم و عالیم

    چه جوری بگم داری چیکار میکنی

    کارگاه انسان سازی راه انداختی به قول خودتون هر چی رو زمین از بهتریناش هست خدا نصیبت کنه

    دورت بگردم من عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    1234 گفته:
    مدت عضویت: 2252 روز

    سلام به استاد عشق دست زیبا و متفاوت خداوند ودوستان وهمسفران عزیز در این راه زیبای زندگی به شیوه آسان و زیبا وراحت و پرسعادت🌻

    خدا رو شکر میکنم که فایل دیگه ای از این نشست کاملا الهی و هدایتی با مدیریت الله یکتا رو دارم میبینم و انقدر دوستان خوب و باورمند وثروتمندی اومدن و صحبت کردن و چقدر زیبا از نتایج و تجربیاتشون گفتن.

    همه فایلهای استاد زیبا و منحصربفرد هستن اما نمیدونم چرا این فایلهای گفتگو با دوستان یه حس تازه و متفاوت عجیبی با خودش داره, یه حس ذوب شدن انگار انقدر جذبم میکنه و منو تو خودش میکشه وواقعیه که قشنگ ذوبم میکنه و مقاومتهامو نرم میکنه و افقهای جدیدی رو پیش روم باز میکنه.

    آخه چند نفر از همین دوستان کنار دستی خودمون اومدن و خیلی راحت از هدایتهای عمیق وریشه ای و مداوم در زندگیشون صحبت میکردن, از درآمدهای ۲۰۰ میلیونی در ماه, از شکل گیری روابط عاشقانه, از ایمان وعمل و تغییر وارتقای مدار, از اتصالهای عمیق با خداوندو…

    ومن دونه دونه با انگشت اینها رو نشون ذهن منطقیم میدادم و میگفتم ببین اینها هم مثل من از صفرشروع کردن, اصلا واجد شرایط نبودن از هیچ نظر ولی ببین الان با ایمان و باور وعمل به کجا رسیدن? تویی که میگفتی اینها فقط مال عباس منشه و بقیه سر کارن , لطفا دستاورد و ثروت و سلامتی وروابط و ایمان و توحید این دوستان عزیز رو ببین, ببین که هدایت و توحید و سعادت از کلامشون داره به مشام میرسه, وببین که نتنها شهرت وثروت اونها رو مغرور نکرد و از معنویت دور نکرد بلکه چقدر متواضع و متصل و در لحظه و با ایمان و موحد شدن. شجاعتها و اقدامات و دل به دریا زدنهاشونو ببین , پس ننگ بر تو اگر که ذره ای از ایمانت رو در عمل به نمایش نگذاری و دلت رو به دریا نزنی و دریایی نشی.

    و اگر نخوای پا روی ترسهات بزاری و اعتماد کنی و اسیر شرکهات بشی همون بهتر که توی فقر و تضادهات و تنهاییهات و بی ایمانی و ترس بمونی و بپوسی و بمیری .

    من با دیدن این فایلهای دوستانه با شنیدن پیام خدا از زبان دوستان مختلف به خودم لرزیدم و به خودم نهیب زدم که فلانی که خودت رو عقل کل میدونی و احساس میکنی همه چیزت درسته, کجای کاری? داری چیکار میکنی?وبا چه بهانه و شرکی سر خودت کلاه گذاشتی و خودت رو یکجا متوقف و بلاک کردی? بیدار شو. هر کدوم از جملات زیبای دوستان سیلی بود بر صورت من که بیدار شو ! بیدار شو! بیدار شو!

    ومن گاهی قشنگ احساس میکنم که تو حس خواب و بیداری و گیجی بیداری از خوابی عمیق هستم , خوابی که انقدر واقعی بود که فکر میکردی که بیداری. وگاهی حس خوابهایی برام تداعی میشه که چند تا خواب رو در دل یک خواب تجربه میکردم و هی فکر میکردم که بیدار شدم الان وداشتم خواب میدیدم ,غافل از اینکه خود همون موقعیت هم خوابی بیش نبوده و در آخر سر متوجه میشدم که کل اون پروسه چندین خواب در دل یک خواب بوده و گاهی واقعا میترسم که نکنه هنوز توی خوابم و فقط فکر میکنم که بیدارم?

    اما این گفته استاد بهم آرامش عجیبی میده که اصلا فکر کن که کل این قوانین اصلا وجود ندارن و حداقلش اینه که از باقی مونده عمرمون لذت میبریم و سلامتی و شادی بیشتری داریم که این خودش کای ارزشمنده.اما ثروت وسلامتی و شادی و ایمان و روابط حاصل از این قضیه که تبعات غیرقابل انکار این ماجراست برای هممون کم و بیش و نسبی به اثبات رسیده , پس چرا این راه رو در پیش نگیرم?

    از قانون و الگویی صحبت شد که همه در اوایل آشنایی با این قوانین و سایت وبدون اینکه خودشون نتیجه ای گرفته باشن بی مهابا به این و اون و هر کسی که به پستشون میخوره معرفی میکنن, اما استاد خیلی راحت هم در پذیرش این قضیه به ما کمک میکنه و هم آلارم هشداری رو به صدا درمیاره که ممکنه این قضیه سالهابرای یکی طول بکشه و میگه نگران نباشین این هم قسمتی از مسیره, قسمتی از ابتدای مسیر که البته ممکنه برای کسی سالها طول بکشه.

    و در جای دیگه الگوی نادرست دیگه ای مطرح میشه که احتمالا هممون بدون استثنا درگیرش شدیم و اون ایراد گرفتن از دیگران و دیدن ایرادات بقیه و عدم توجه به میزان رشد ونتایج خودمون و ایرادات خودمون, من این الگوی نادرست رو هنوز درخودم بارها میبینم ولی باز هم حرف استاد رو به یاد خودم میارم که: اشکال نداره همه اینها قسمتی از مسیر هستن وقتی قانون رو بهتر بفهمین خودبخود اینها حل میشن.

    وچقدر نشانه ای که سپیده جان که واقعا از شاگردان زرنگ سایتمون هست , برای خودش گذاشته لذت بردم , اینکه هر وقت با کسی راجع به این موضوعات صحبت کردم, یا بحث و پیشنهادی بهشون ارائه دادم , این یعنی اینکه من هنوز قانون رو خوب نفهمیدم و هر وقت بخوام مثل روال سابق وارد بحث و نظر با دیگران بشم فوری این قضیه برام یادآوری میشه و دست از بحث و انتقاد وپیشنهاد میکشم.

    نکته خیالی جالبی که تو استاد دیدم و خیلی به دلم نشست این هست که استاد وقتی تحسین میکنه چیزی یا کسی یا شرایطی رو ,با تمام وجودش تحسین میکنه نه اینکه سعی کنه یک نکته مثبت پیدا کنه و یا اینکه به زور ذهن خودش رو به تحسین وادار کنه , واقعا با عشق و به سادگی و از صمیم قلب تحسین میکنه و چقدر این تحسینات با هر کلامی و حتی لبخندی که باشن به دل میشینن.

    مثلا اون قسمت که استاد به مریم جان گفت که این طنازه خواهر حامد که انقدر قشنگ داره صحبت میکنه, تمام وجودش خوشحالی و شور وشعفه, چقدر این احساسات واقعی هستن و چقدر دوستشون دارم و چقدر حس خوبی بهم میده و چقدر اعتمادم رو به استاد عزیزم بیشتر میکنه که واقعا استاد وقتی خیلی ساده میگه عاشقتونم, به معنای واقعی عاشقمونه و از صحبت کردن با تک تکمون لذت میبره.

    طناز ۱۸ ساله خوش کلام رو تحسین میکنم که انقدر زیبا با حامد و عرفان در سنین پایین با قوانین آشنا شدن و در اوایل جوانی به این نتایج طلایی و درخشان رسیدن و چقدر تایید میکنن این حرف رو که سن و سال در موفقیت نقشی نداره.

    استاد انقدر زیبا وقشنگ از مزایا و خوبیهای GPS گفت که من واقعا عاشق این نعمت شدم و قبلا هرگز انقدر حس خوبی بهش نداشتم و بخاطرش شاد وشکرگزار نبودم.خدا رو هزاران بار شکر بخاطر نعمت ارزشمند و لا قیمت GPS عزیز.

    دوباره بحث دیوانه کننده هدایت پیش کشیده شد و من دوباره اختیارم رو از دست دادم واز خود بیخود شدم و بی اختیار تمام وجودم میخندید و میرقصید , آخه اینها گمشده های من بودن که سالها تو هر در ودیوار و گوشه و کناری دنبالشون میگشتم ولی هرگز فکر نمیکردم که در کنار ثروت و پول و قرآن و توحید و سلامتی و روابط عالی و خانه ها و ویلاها و ماشینهای آنچنانی پیداشون کنم! همیشه تو جاهای تنگ و تاریک و دخمه ها و خرابه ها وسختیها و فقر و نداری و بیماری دنبالشون میگشتم.اما چی فکر میکردیم و چی شد? ما دنبال چی بودیم و خدا چی رو برای ما میخواست?

    حسی که دارم قابل بیان نیست انگار یک عمر کتاب رو سروته دستم میگرفتم و میخوندم و حالا یکی اومده و اونو به جهت درستش تغییر داده, اوایل باورم نمیشد, ولی الان باورم میشه…

    خدا به بینهایت طریق به ما پاسخ میده, ولی تا آمادگی و مدار شنونده چقدر باشه ?! و اگر آماده باشه از درو دیوار و زیر سنگ هم شده هدایت رو دریافت میکنه و هیچ کانال و منبع و فرد خاصی هم ملاک نیست, وچه زیبا استاد موحد خودش رو از این وسط میکشه بیرون و میگه اصلا قرار نیست من جواب سوالات شما رو بدم و حتی از اون خیلی بالاتر: ما هیچ وقت هیچ تاثیری در زندگی هیچ کسی غیر از خودمان نداریم.

    ذهنم ارور میده نسبت به این گفته ,چون انقدر وسیع باور مخالف ذهنمو درگیر کرده که میدونم باید مدتها کار کنم تا این باور مقداری جا بیفته و به اندازه ای که تونستم باور کنم نتیجه میگیرم, اما لااقل شکر خدا پیش فرض ذهنم من قبول و ومود این باور هست.

    هر گونه قضاوت, نسخه پیچی, انتقاد, پیشنهاد, بحث کردن, قانع کردن, توضیح دادن و توصیه کردن مخالف قوانین هست مخصوصا وقتی که خودمون نتایج بزرگی نگرفتیم و استاد چقدر متعهدانه و موحدانه میگه لطفا ما رو به دوستان و آشنایان و دیگران معرفی نکنید.چون کسانی که آماده باشم خودشون خودبه خود به این مسیر هدایت خواهند شد.

    چقدر زیباست این باور که تا حالا کسی رو ندیدم که مثل خودم انقدر رها باشه در بحث آموزش , پون هدایت کار خودش مدام داره انجام میده.

    این دریاچه زیبا و خونه ی زیبای روی آب و این پنجرههای زیبا یا بهتره بگم تابلوهای زنده ومتحرک و آسمان و ابرهای زیبا و لباسها و کلاههای زیبای استاد رو تحسین میکنم.

    و در پایان مثل ابتدا خدای معجزه گر و هدایتگر و همیشه سورپرایز کننده رو از صمیم قلبم و اعماق وجودم تحسین میکنم, اصلا چه کسی بالاتر و سزاوارتر از خدای آسمانها و زمین برای تحسین و تقدیر و ستایش و پرستش هست.پس ای یارم ,ای یاورم, ای هدایتگرم و ای مهربان تحسینت میکنم.ذره ذره خدقتت شایسته تحسیت و تفکر و تمرکزه.

    🌺🌻🌼🌸🌺🌻🌼🌸🌺🌻🌼🌸🌺🌻🌼🌸🌺🌻🌼🌸🌺🌻🌼🌸🌺🌻🌼🌸🌺🌻🌼🌸🌺🌻🌼🌺🌻🌼🌸🌺🌻🌼🌸🌺🌻🌼🌸🌺🌻🌼🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  10. -
    فواد اصلانی گفته:
    مدت عضویت: 2211 روز

    سلام خدمت استادعزیز

    خانم شایسته مهربان وهمه بچه های سایت بی نظیرعباسمنش

    چقدرعالی بوداستادکه خداهدایتتون کردبه این اپلیکیشن وظبط این گفتگوی فوق العاده که واقعاهم صحبتهای شمااستادعزیزم وهم صحبتهای دوستان گلم باعث شدتا ابهاماتی که من وشایدبسیاری ازدوستای دیگه داشتیم ازذهنمون برطرف بشه راجب به مسئله هدایت

    من که همیشه فکرمیکردم که هدایت یعنی اینکه همیشه خیلی سریع واضح وبدون هیچ دردسری من بتونم مسیررسیدن به خواسته هاموپیداکنم واصلابه تضادی برنخورم ولی بااین فایل بی نظیرمن تونستم درک کنم که همیشه اینطوری نیست وگاهی جریان هدایت انسان روبه مسیری هدایت میکنه که ازنظراومسیری ناخواسته وظاهراناخوشاینداست ولی اگرانسان به هدایت اعتمادداشته باشه بعداخواهدفهمیدکه همین به ظاهرمسیرسخت وناخواسته جزیی ازروندرسیدن به خواسته هاست درحالیکه من درگذشته فکرمیکردم که هروقت من به تضادبربخورم ینی اینکه ازجریان هدایت خارج شدم وشروع میشددرذهن من به سرزنش خودم وگاهی هم گله وشکایت ازخدا

    فقط یه مسئله ای که هنوزهم برام قابل درک نیست وخیلی هم منتظرموندم که بلکه دوستان ازاستادبپرسن ویااگرکه خودشون درکش کردن راجبش صحبت کنن ولی کسی نپرسیدواستادهم چیزی نگفتن واینکه بعضی وقتاآدم سردوراهی یاچندراهی قرارمیگیره وانتخابهای متعددی به ذهنش میرسه اون موقع انسان باید به کدوم راه حل عمل کنه واعتمادکنه

    من ازاستادعزیزدرخواست میکنم که حتمادرمورداین مسئله هم صحبت کنن تاواقعا این مسئله بطورکامل برای همه کسانی که این سوال روداشتن روشن بشه

    من بسیارسپاس گذارخداوندم که به این فایل هدایت شدم واینقدردروجودم آرامش ایجادشد

    استادعزیزم به خداوندبزرگ میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: