گفتگو با دوستان 4 |  تمرکز بر بهبود شخصیت خودم - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

282 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2214 روز

    گفتگوی استاد عباسمنش با دوستان قسمت چهارم

    با سلام و درود به جناب عباسمنش عزیز و خانم شایسته ی دوست داشتنی

    و سلام و درود به تمام بروبچه های سایت عزیزمون و همچنین مدیر فنی سایت آقای ابراهیم و خانم فرهادی

    امروز بعد از شروع سال جدید و عید دیدنی ها و سیزده بدر و گشت و گذار های بسیار عالی که داشتم و به لطف الله مهربان سال بسیار شاد و خوب و خوشی رو شروع کردم .. تونستم بیام و بنویسم📝

    هر چند تمام فایل ها و بخصوص clubhouse گفتگوی آنلاین استاد عزیزمون با دوستان در این ایام رو میدیدم ولی شرایطی پیش نمیومد که تمرکزی بیام اینجا کامنت بنویسم

    استاد عزیز و دوستان عزیزی که

    مبایل های آیفون دارید و این نعمت نصیبتون شده از همینجا بهتون تبریک میگم که لطف الهی شامل حالتون شده و بصورت آنلاین با استاد عزیزمون گفتگوهای بسیار دوستانه و در ضمن پر محتوایی رو تجربه میکنید

    من اینقدر ذوق زده شدم که فقط از هدایت الهی درخواست کردم که بتونم اون احساس واقعی و درونی ام رو انتقال بدم وبرای این تکنولوژی که این ارتباطات رو هر روز بهتر و قشنگتر در خدمت عموم قرار داده تشکر و قدر دانی کنم و به امید خدا منم بتونم این آیفون و سیستم clubhouse رو داشته باشم

    چقدر جای خوشبختیی و سعادتی است که بشود با استادان عزیزمون مراوده آنلاین داشته باشیم . من همیشع تصور میکردم که ای کاش میشد تلفنی با استاد عباسمنش صحبت کنم و بارها پیش خودم میگفتم اگر یک روزی همچین سعادتی نصیبم بشه چی میشه..🙄 اصلا چطوری صحبت کنم 🤔🤔🙄چی بگم ؟؟ چطوری میتونم شروع کنم ..چون احساس میکنم شما همه مطالب رو در تمام فایل هاتون توضیح دادید جای سوالی برای من نیست و فقط باید روی افکارم کار کنم و با تکامل به جواب هام برسم

    خلاصه استاد عزیزم انگار من فقط تصور میکردم ولی هنوز دریافتش نکردم ولی خیلی خوشحالم که نشونه ها واضح و آشکار هست و مصمم شدم که مبایل آیفون رو تهیه کنم

    خدارو هزاران بار شاکرم که چنین ایده ای رو بکار بردید و من و دیگر دوستانی که هنوز به چنین سیستمی دسترسی نداریم بتونیم از گفتگوهای بینظیرتون و از تجربه های دیگر دوستان استفاده کنیم .

    جا داره از همینجا تشکر و قدردانی و سپاسگذاری کنم برای تمام این نعمت ها و شادی ها و خوشحالی هایی که فراتر از حد تصور م بود 🙏🙏🙏🙏🥀🥀

    وای خدایا .. فکرشو بکن آدم بتونه با استادش به این شیوه صحبت بکنه والا من از همین الان دست و پامو گم کردم نمیدونم اگر جای اون دوستانی که سعادت صحبت کردن با عباسمنش رو تجربه کردند🙄 بودم چطوری صحبت میکردم🙄🤗

    شیرین خانم که خیلی با اعتماد بنفس خوبی صحبت رو شروع کردند ولی لرزش صداشون از شوق و ذوقشون کاملا معلوم بود . خدا میدونه اگر من بودم صدام چقدر میلرزید🤐

    شیرین خانم مدت یکسال در مدار خودشناسی هستند چقدر عالی روی افکارشون کار کردن و بطور مداوم با هندس فری فایل ها رو گوش میدن و در مورد تضادهای زندگیشون صحبت کردند که هر وقت تضادی جلوی راهشون سبز شد سعی کردند اون سوگواری رو به حداقل زمان برسونن و این موضوع یعنی تمرین و کنترل ذهن و تغییر در شیوه ی زندگی ..

    و اینکه این شیوه جدید رو سرلوحه ی زندگی خودشون قرار دادند واقعا لذت بخش هستش

    استاد جان و استاد عزیزم 🙏🙏دقیقا این صحبتی که شیرین عزیز بیان کردند منم بهمین شیوه در مورد تضادهام تفکر دارم البته تضادهای من فوق العاده کمتر شده و اصلا قابل مقایسه با چند سال پیشم نیست و البته که تمام این تضادها رو به چشم دوستانم نگاه میکنم و هر وقت تضادی برام پیش بیاد بعد از چند لحظه ای میفهمم که این تضادها برای این اومدند که درخواست هام شکل جدیدی بخودشون بگیرن و با کنترل کردن افکارم سعی میکنم هدایت بشم .. و فهمیدم که فقط و فقط باید در مدار هدایت الهی باشم و تسلیم و بعد ..خودش هدایتم میکنه بصورتی که اصلا فکرشو هم نمیکردم

    تضادهای من قبل از آشنایی با استاد خیلی زیاد بود ولی همیشه تصور میکردم تضاد اصلی من فقط پول هستش ولی بعدها که در مسیر و مدار درست هدایت شدم ( چقدر این کلمه رو دوست دارم ) فهمیدم که من در همه چی تضاد داشتم چه از درون و در نتیجه از بیرون و در همه ی زمینه ها . و کلا به نرمی و آرام آرام و بقول استاد پله پله راه حل ها به من نشان داده شد و به خلوت گزینی پناه آوردم و بیشتر به درونم سفر کردم و نتایج این سفر درونی برای من فوق تصور بود . فقط دوست داشتم هیچ کاری انجام ندم و جایی نرم فقط بشینم فایل های قدیمی استاد رو بارها و بارها گوش کنم و ببینم بخصوص فایل بینظیر در پرتوی آگاهی و یا اون فایل بینظیر فقط روی خدا حساب کنید ..هنوزم اشکم در میاد 😢

    البته این اشک با اون اشکهای قدیمیم خیلی تفاوت داره

    الان اشکهایی از شوق و ذوق و لذت و شناخت خدای واقعی که عباسمنش به من شناسوند هستش و هر روز برای این شناخت و هدایتی که شدم تشکر و قدردانی میکنم

    حیف شد که در قسمت سوم قبلی گفتگو با دوستان که در مورد هدایت بود نتونستم کامنت بنویسم هر چند تمام فایل های استاد بیسش هدایت الهی است ولی خیلی دوست داشتم فقط راجب این هدایت های الهی که هر روز برام واضح و آشکارتر میشه بنویسم …

    من هر روز صبح توی دفتر شکر گذاری روزانه ام مینویسم ( خدایا شکرت

    خدایا شکرت که از همین لحظه هر قدمی بر میدارم در مدار و مسیر هدایت الهی قدم بردارم..

    خدایا شکرت که هر کاری با دستانم انجام میدم در مدار هدایت الهی باشه و دیگر دستان الهی رو میطلبم

    خدایا شکرت که شنیده های من شنیده های الهی است و خدایا شکرت که در مدار هدایت های الهی بشنوفم

    خدایا شکرت که دیدگان من دیدهگان نور و چشم الهی است خدایا شکرت که هر آنچه میبینم واضح و آشکار ببینم و در مدار هدایت الهی ببینم

    خدایا شکرت که افکار من افکار و ذهن الهی است و هر آنچه فکر میکنم از طریق هدایت الهی فکر کنم

    خدایا شکرت که قلب من قلب الهی است و شهود و الهام و نشانه های واضح و آشکار را در همه ی ابعاد و لایه لایه های زندگیم ببینم و بشنوفم و بگویم و بفهممم و درک کنم

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت که نظم و هماهنگی لازم برای انجام تمام کارهایم و تمام امورات زندگیم با مدیریت الهی رو تجربه کنم

    خدایا شکرت مممنون و سپاسگذارم )🙏🙏🙏😢

    استاد عزیزم

    همانطوری که در قسمت های قبلی اون دوست عزیزی که گفتن حتی برای غذا درست کردن هدایت میطلبند واقعا منم همینطوری عمل میکنم و خداوند هدایتگر مطلق این جهان هستی است

    و یا شما در باره تخم مرغ صحبت کردید که از یک تک سلولی تمام اجزای اون تخم مرغ شکل میگیره و کهکشان و تمام کیهان و ماه و خورشید تمام اینها از هدایت نشعات میگیره

    استاد عزیزم

    واقعا تمام این تکامل ها در مورد خودمون هم انجام شده و از سال نود و هفت این تکامل رو از درونم دیدم و در نتیجه به واقعیت زندگیم تبدیل شد و فهمیدم که باید از درون تغییر کنم تا نتایج بیرونی هم تغییر کنه .

    اون دوست عزیزمون سپیده جون که گفتند که در شروع کار فکر میکردیم که هر چیزی رو که در این مسیر فهمیدیم باید جار بزنیم و به همه بگیم ولی بعد از مدتی فهمیدیم که فقط باید به خودمون بگیم و تکرارش کنیم و دیگران فقط نتایج رو ببیند ..

    منم از وقتی که به این درک رسیدم به هیچ عنوان با کسی در مورد این مسیرم صحبت نمیکنم فقط سعی میکنم در مسیر باشم و قضاوت نکنم و اینم یعنی تکامل چون نتایج خودش فریاد میزنه پس سعی میکنم چراغ خاموش حرکت کنم

    طناز و عرفان و حامد عزیز خیلی خیلی ممنون از تجربیات عالی تون که در سن و سال هیجده سالگی در این مسیر درست حرکت میکنند واقعا جای تبریک و تحسین داره

    خانم شایسته عزیز ممنونم برای این تصویرها و فایل هایی که تدوین کردین ممنون و سپاسگذارم

    استاد عزیزم برای جوابی که در آخر سر گفتید مممنونم

    ممکنه که منم سوالات زیادی داشته باشم ولی فهمیدم که باید بارها و بارها این فایل ها رو نگاه کنم تا مسیر تکاملمو رو تجربه کنم و بعضی از فایل ها رو در زمان درست و مناسب باید ببینم و درک کنم و باید هدایت شویم و تسلیم باشیم

    خدایا مممنون و سپاسگذارم برای تمام این آگاهی ها

    خدایا ممنون و سپاسگذارم برای اینکه در مدار دریافت این آگاهی ها از این سایت عزیزمون هستم .

    ممنون از تمام دوستان عزیزی که در این مدار حرکت میکنند و تجربیات و نتایج خودشون کامنت میذارند و لذت میبریم

    خدایا شکرت که این سال جدید سال درخشش و درخشندگی در نور عشق صلح دوستی مهربانی و موفقیت و سلامتی سلامتی سلامتی آرامش و آسایش و پول و ثروت و نعمت برکت و رحمت و فراوانی و تمام خوبی هایی که فراتر از حد تصور و درک تجربه ها زندگیمون هست رو برای همه مون آرزومندم

    خدایا سپاس

    🥀🥀🥀🥀🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1189 روز

    سلام بر استاد مهربان

    درود بر دوستان خوبم

    خدا را شکر که در حال شنیدن این فایل زیبا هستم

    چقدر نکته ها داشت این فایل و چقدر چیز من یاد گرفتم

    از همه مهمتر اینکه باید من تکامل خودم را طی کنم و باید در مدار قرار بگیرم و خودم را همسو و هم جهت با خواسته خودم کنم

    هیچ نیازی نیست که دراین مسیر کارهایی را که انجام می دهم و آنچه را که یاد می گیرم برای دیگران فریاد بزنم

    در زمان اتفاقات بد هرگز نباید سعی کنم که بیشتر در این دوره ناراحتی بمانم و سعی کردن برای اینکه سریع تر از دوره ناراحتی خودم خارج بشوم اینها همه تغییر است

    جالب تر از این ، این بود که سعی کنم در هر لحظه از شرایط خودم لذت ببرم و از حال خودم و از اکنون خودم بهترین استفاده کنم و حالم خوب باشد

    من تغییر کنم

    ذهنیت و افکار و باورهایم تغییر کنم

    جهان هم برای من تغییرات ایجاد می کند

    اطراف من هم تغییر خواهد کرد

    نکته عالی که دوستان در این فایل گفتند واقعا هم عالی بود این بود که

    وقتی من در این مسیر قرار می گیرم و در حال تغییرات هستم هرگز نباید انها را داد بزنم و بخواهم که برای دیگران تعریف کنم و به محض دیدن اولین نشانه های تغییر به خودم مسلط باشم و فکر نکنم که سریع به نتیجه رسیده ام

    هرگز دنبال این نباشم که بخواهم طرف مقابل خودم را قانع کنم و دنبال بحث کردن با دیگران نباشم

    به قدرت هدایت خداوند ایمان داشته باشم و همیشه و در همه حال خودم را به دست هدایت خداوند بسپارم و به دستهای او اعتماد داشته باشم

    در راه تکامل خودم اصلا عجله نداشته باشم و صبر داشته باشم تا تکامل من قدم به قدم طی بشود

    از همه مهمتر اینکه وقتی که دنبال عشق خودم بروم و به دنبال علاقه خودم بروم این مهمترین رمز پیروزی من خواهد بود

    چرا که وقتی در راه علاقه خودم قدم بر می دارم ایده ها و راهکارهایی به ذهن من می رسید که وقتی به آنها عمل می کنم این سبب موفقیت و پیروزی من خواهد بود

    دیدن نعمت ها و فراوانی و تکنولوژِی اطراف خودم و شاکر خداوند بودن و از آنها به بهترین شکل و حال ممکن استفاده کردن که استفاده درست از همین نعمت ها خود شکرگزاری است

    باز همان نکته همیشگی که استاد بارهای بار ان را می فرمودند

    به هدایت خداوند اعتماد کرد

    نکته عالی دیگر

    من موجودی هستم که می توانم اختیار داشته باشم که عمل کنم و یا عمل نکنم به هدایت و قوانین خداوند

    از همه زیباتر این است که اعتماد کنم به خدای خودم

    دنبال هدایت کردن و قضاوت کردن دیگران نباشم فقط خودم و خدای خودم

    نکته عالی دیگری که استاد در مورد پیشنهاد دوستمان گفتند واقعا برای من عالی بود و یک درس بزرگ داشت

    که اینکه

    خداوند من را هدایت می کند و در از این هدایت در کارهای خودم استفاده کنم

    همیشه دنبال راه الهامات و نشانه های خدای خودم باشم

    اگر فردی آماده نباشد و در مدار من نباشد هرگز نیازی نیست که بخواهم تلاش کنم تا او را به مدار خودم بیاورم

    اگر فردی هم در مدار باشد باز نیازی نیست که من تلاش کنم برای هدایت او چرا که خدای مهربان خود او با دستهای هدایتگر خودش هر کسی را هدایت می کند

    نکته عالی دیگر

    من هیچ وقت نمی توانم در زندگی دیگری تاثیری داشته باشم

    وقتی کسی که آماده تغییر باشد خود او در مدار تغییر قرار خواهد گرفت

    باید رها بود

    به خواسته و هدف خودم نچسبم

    باید دنبال لذت بردن از زندگی خودم باشم

    دنبال بهانه باشم برای شاد بودن

    ممنونم استاد بخاطر این همه فایل های زیبا و عالی و پر از نکته و پر از حال خوبی

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    نرگس نوشادي گفته:
    مدت عضویت: 2414 روز

    به نام خدایی که هر لحظه هدایت میکند بندگانش را

    سلام به استاد عزیزم و سلام به همه دوستانی که در این سایت الهی فعالن

    خدایا شکرت برای هدایتت که این ۴ قسمت رو دیدم و آگاهی های نابش رو شنیدم

    خدایا شکرت که استادم به الهامش عمل کرد و نتیجه ش این فایل های درجه یک که صحبتهای هم کلاسی های ما در سایت عباسمنش اینقدر الگو میشه برامون

    سپیده ، طناز ١٨ ساله❤️،حامد و عرفان و شیرین و فرهاد چقدر از هر کدومتون چیزی یاد گرفتم واقعا بی نظیر بودین

    چقدر برام نشانه داشت

    چقدر حس میکنم این روزها سپاسگزارترم برای نعمت سایت عباسمنش و آگاهی هاش

    استاد من قول دادم به خودم که جوری تلاش کنم که در پایان ١۴٠٠ ، راوی داستان خودم باشم نه داستان سپیده ها و حامدها

    استاد جان خود شما بزرگترین الگوی عالمی برام و همیشه گفتم عباسمنش چنین و چنان ، اما امروز به خودم اومدم و گفتم که بهتره که جوری عمل کنی که روایتگر قصه خودت باشی نه بقیه

    باافتخار بگی اره من از این راه به این نتایج رسیدم هر چند که همین الان بخوام از نتایجم در این دو سال بگم چندین صفحه کامنت میشه اما منی که ترمزهای ثروت ساز بسیار داشتم باید تکاملم طی کنم در گرفتن نتایج و مطمئنم با اینهمه الگو و این لیزری کار کردنم رشدم تصاعدی خواهد شد به لطف الله

    دو سال و اندی میشه با قانون آشنا شدم یکسال اول که مث ورزشکاری بودم که در حال نرمش کردن و گرم کردن بدنشه و تازه یکساله که دارم کار میکنم و در این یکسال پولهای کارت بانکیم ٢۵ برابر شده و رفاه و کیفیت زندگیم صد برابر شده آرامشم ١٠٠٠ برابر قبل شده و ایمانم و توحیدم بسیار بسیار بیشتر از قبل شده که همش از فضل پروردگار منه

    خدایا شکرت

    این حرف طناز اشکمو جاری کرد که خدایا تو که ابراهیم رو هدایت کردی اونکه ستاره پرستید خورشید پرستید رو جوری هدایت کردی که توحیدی ترین عالم شد منم هدایتم کن

    خدایا چقدر این جمله کمک کرد به من

    و این جمله سپیده که جواب تماااام سوالاتتون در سایت عباسمنش هست یکبار دیگه نعمت داشتن این حجم از آگاهی رو یادآور شد بهم

    استاد جانم من نتیجه گرفتم که تا ابد هم که تایید کنم و سر تکون بدم و تشویق کنم امثال سپیده ها و طنازها و حامدها رو چیزی بدست نمیارم جز اینکه حرکت کنم و عمل کنم به الهاماتم و پیوسته تلاش کنم و ایمانم رو به خدا حفظ کنم و توحیدم رو روزافزون کنم 😍آره اینا نتایج منو پررنگ تر میکنه چون من دو ساله که ورودی هام رو کنترل میکنم تلویزیون نمیبینم و کانال خبری عضر نیستم و خودمو قرنطینه خبری کردم و کسب و کارم رو راه اندازی کردم و دارم قدم هام رو برمیدارم پس باید هدایت ها رو بیشتر و بیشتر درک کنم تا برکت و ثروت و نعمت جاری بشه تو زندگیم هر چند که همبن الانشم بهترینم ولی انتهایی برای خواسته های آدمیزاد وجود نداره دیگه 😍خدایا شکرت

    ازونجا که خدا ثروتمندان رو دوست داره و ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهانه پس منم میخوام نزد خدای خودم محبوب تر و محبوبتر بشم ❤️❤️❤️خدایا شکرت برای این فایل انگیزاننده

    خدایا شکرت برای نعمت وجود عباسمنش

    خدایا شکرت بابت این دوستان بی نظیر

    خدایا شکرت بابت اینهمه آگاهی

    خدایا شکرت برای ثابت قدم بودنم در سایت

    خدایا شکرت برای ایمانم به ربم

    خدایا شکرت

    و در پایان استاد جانم تا نیام پیشت دست از تلاش برنمی دارم ❤️❤️❤️❤️❤️

    عاشقتم عباسمنش در آغوش خدای مهربان باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      هستی گفته:
      مدت عضویت: 1534 روز

      خدای قشنگم صدهزار مرتبه شکرت❤

      عالی بود نرگس عزیزم❤ خیلی لذت بردم از نوشته زیبات 😍منم وقتی هدایت شدم به گوش دادن به این فایل پر از برکت و قشنگی با اینکه قبلن گوش داده بودم خیلی حالم دگرگون شد خیلی گریه کردم خیلی برام قشنگ بود.

      وقتی طناز عزیز❤ داستان ابراهیم و گفت وقتی گفت قران و باز کرده بوده واقعن ترکیدم از بغض و گریه خیلی حس قشنگی بود به خدای خودم❤گفتم یعنی دقیقن توام منو همینجوری هدایتم کردی خیلی عاشقتم🤗 که اینهمه زیبایی رو داری بهم نشون میدی…از خداوند قشنگم😍 میخوام که همه مارو تو این راه پر ار قشنگی و سرسبزی که استاد و راهنمای عزیزم ❤برای ما به کمک پادشاه جهانیان❤ ساخته ثابت قدم بمونیم و کیف کنیم و لذت ببریم و هر لحظه مون زیبا و پر برکت تر بشه آگاه تر بشیم و عشق کنیم

      از خدای قشنگم❤ میخوام که همیشه نگهدارت باشه و به بهترینها برسی نرگس عزیزم❤

      از خداوند قشنگم❤میخوام که همه بچه هایی که توی فایل صحبتاشونو گوش دادیم به بهترینها برسن انشالا❤

      از خدای قشنگم❤ میخوام که همه عباسمنشی های عزیزی که همچنان هستند و جرعه جرعه شراب عشق شناخت پروردگار قشنگم❤ رو مینوشن به بهترینها برسن❤

      از خدای قشنگم❤ میخوام که همیشه نگهدار استاد و راهنمای عزیزم❤ و خانم شایسته عزیزم❤ باشه که انقد ماه و مهربونن و همیشه راه رو برای ما هموار تر و زیلاتر و جذاب تر میکنن الهی که تو آغوش خدای قشنگمون❤ باشید و لذت ببرید بهترینها براتون لاشه الهی❤❤

      در آخر هم برای خودم از خدای قشنگم❤ میخوام که هدایتش رو ثانیه ای فراموشم نشه و هر لحظه از لطفش عشق کنم منو هدایت کنه تسلیم کنه هر کاری میخواد بکنه فقط عشقشو از دلم بیرون نکنه چون تازه اول راه شناختشم و عاشقش شدم عاشق و امیدوارم که راه رو برام همچنان پر از نور قرا بده و روشن نگه داره و بهترینها و قشنگترینها و لذتبخش ترینها رو برای من در زندگی جاری کنه چون من لایق بهترینها هستم خدایا عاشقتم❤❤❤❤❤❤❤❤❤

      خدای قشنگم شکرت 😍

      باز هم از استاد عباسمنش عزیزم از لطف و موهبتی که داره ممنونم❤

      خدایا شکرت❤

      استاد خیلی مخلصیم😄❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نرگس نوشادي گفته:
        مدت عضویت: 2414 روز

        هستی قشنگ من سلام به روی ماهت

        چقدر فرکانست خالص و نابه

        لذت بردم از کامنتت

        قشنگ حس و حالت رو دریافت کردم

        مطمئن باش هزار برابر عشقی که جاری کردی به خودت و به زندگیت برمیگرده جان دل

        خداروهزاران مرتبه شکر برای هم مسیر شدنم با چنین فرشتگانی

        استاد عباسمنش عااااااشقتمممم

        که این سایت رو زدی

        که این آگاهی ها رو جاری کردی

        هم خودت بی نهایت ثروتمند شدی هم به گسترش جهان کمک کردی

        دمت گرم استادمممممم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    Mami1 گفته:
    مدت عضویت: 2432 روز

    به نام خدای فراوانی ها

    سلام ب استاد نازنینم و خانم شایسته مهربان و تمام دوستانی که این متن رو دارن مطالعه میکنند..

    ♥️

    استادد یعنییی من عاااشقتونممم چه کردی با این ۴ تاقسمت قلبم زیر و رو شد..

    چندین مرتبه حس کردم انقد قلبم باز شده ک میتونم پرواز کنم ..

    واقعا لذت بردم

    واقعا بینظیر بووود

    چقد از صحبت دوستان لذت بردم چقدددد عاااالی بود واقعا تک تک سلولام لذت بردن..

    استاد جانم داشتم با خودم فکر میکردم اگر قرار بود من باهاتون تو این روم صحبت کنم چی میگفتم که شما خیلی خوشحال بشید و یه جورایی بتونم به خاطر زحماتی ک برامون کشیدی تشکری کرده باشم

    چون میدونم با هربار موفقیت و پیشرفت ما بچه های سایت بینهایت خوشحال میشید..

    ب قلبم اومد ک حتما درمورد بارداریم باهاتون صحبت میکردم و مطمین بودم ک شماهم مثل همین الان من ک دارم اشک میریزم اشک شوق میریختید با صحبت هام به خاطر همین تصمیم گرفتم همینجا بنویسم ‌..

    استاد من چندین سال پیش خیلی قبل تر از زمانی ک با شما اشنا بشم عاشق و دیوانه یه آقایی بودم ک اگ پیامک و زنگم و یه ثانیه دیر جواب میداد دیوانه میشدم و کلا اون دوران کارم شب و روز گریه کردن و حال بد بود تمام آیندم رو تمام شب و روزم رو با اون آقا تصور میکردم و شده بود خدای من تا اینکه یک روز منو ترک کرد و رفت و من با تمام وجودم اون دوران شکستم تمام قلبم له شده بود و به تمام مرد های دنیا بد بین شده بودم ب همه شک داشتم و فکر میکردم همه مردا دروغگو هستند تا اینکه بعد از حدود یک سال با همسرم آشنا شدم با اینک همسرم یک انسان فوق العاده و بینظیر هستن و بودن من از همون روز اول بهشون شک داشتم و بی اعتماد بودم و همیشه با همسرم سرجنگ داشتم و یه جورایی چون قلبم از قبل شکسته بود فکر میکردم همسرم هم قراره منو ترک کنه و بره بخاطر همین همیشه یه طوری رفتار میکردم ک انگار بود و نبودش فرقی نداره در حالی ک من ب همسرم هم وابسته شده بودم و فکر اینکه ایشونم منو ترک کنن دیوانم میکرد ..

    تا اینکه من با شما آشنا شدم به قدری روحم تشنه بود و زخمی که تا صدای شمارو میشنیدم اروم میشدم اوایل ب عنوان مسکن از فایلاتون استفاده میکردم فقط گوش میکردم ک آرامش داشته باشم اما رفته رفته خیلی کم ب حرفاتون عمل کردم آروم اروم تغییر کردم دیگ گوشی همسرم رو زیر و رو نمیکردم دیگ دائم ازش نمیپرسیدم ک کجاست و با کی و چیکار میکنه شاید گاهی اوقات وسوسه میشدم ولی پا رو وسوسه هام میزاشتم و سعی میکردم همسرم رو که برام شده بود یه بت شده بود خدارو بکشم پایین و خودم به همسرم پیشنهاد میدادم ک با دوستاشون برن تفریح برن مهمونی و خب این نشون دهنده این بود ک من هزار درجه تغییر کرده بودم..

    خلاصه این تغییرات بود ارامشم بینهایت بیشتر شده بود همسرم از بودن کنار من لذت میبرد ولی بازهم همسرم برا من پاشنه آشیل بود بازهم یه جاهایی این پاشنه آشیل بودن منو عذاب میداد..

    همه چی هم خوب و خوش پیش میرفت تا اینکه من حس کردم نه مدیریت رستوران نه درس خوندن هیچ کاری روح منو ارضا نمیکنه من عاشق مادری م من دلم میخواد مادر بشم دلم میخواد چندتا بچه قد و نیم قد داشته باشم ک هرلحظه تو خونه شیطنت کنن صدای خنده هاشون گریه هاشون غذا خوردنشون واااای کههه قلبم از تصور اینک مادر بشم و چند تا بچه داشته باشم میخواست از جا کنده بشه ..

    اما دقیقا تو همین نقطه که قلبم داشت از ذوق پرواز میکرد سر و کله پاشنه آشیلم پیدا میشد و دائم میگفت نه نه نه نه اصلا فکرشو نکن اگ باردار بشی همسرت رهات میکنه دیگ دوستت نخواهد داشت از هم دور میشید از هم فاصله میگیرید

    دائم تو دلم وسوسه میکرد که تو تازه رابطتو درست کردی تو تازه داری رنگ آرامشو میبینی اصلا به بچه دار شدن فکر هم نکن..

    این وسوسه ها بود و عشق بینهایت من هم ب مادر شدن بود تا اینکه یه روز تصمیم گرفتم پا رو ترسم بزارم و برا بچه دار شدن اقدام کنم همون لحظه ک تصمیم گرفتم پا رو ترسم بزارم و با خودم گفتم ک من نمیتونم برا همیشه با این ترس زندگی کنم رفتم دکتر و گفتم من میخوام اقدام کنم برا بارداری و دکتر هم برام ازمایشات مربوطه رو نوشت وقتی جواب ازمایشام اومد دقیق برج ۷ سال ۹۹ بود دکتر بهم گفت چندسالی ب بچه دار شدن فکر نکن فعلا بدنت شرایطشو نداره باید تحت درمان باشی تا بدنت آمادگیشو پیدا کنه و بعد ..

    نمیدونم اون لحظه چی درونم گذشت اما حتی به اندازه یه ثانیه هم ناراحت نشدم فقط با خودم گفتم خداوند ب شجاعان پاسخ میدهد من پاروترسم گذاشتم خداهم پاسخ میده..

    جواب ازمایشم و به دوتا دکتر دیم نشون دادم و جواب همون قبلی بود تا چند سال باید صب میکردم..

    در مورد جواب دکتر ب هیچکدوم از اطرافیانم حرفی نزدم ک با حرفاشون ذهنم رو خراب کنن ..

    خودم هم سعی کردم بیشتر رو فایل ها و صحبت های استاد تمرکز کنم و از خداوند خواستم ک بچه اولم تو سال ۱۴۰۰ به دنیا بیاد نه ۱۴۰۱ دقیق ۱۴۰۰ حتی بهش گفتم شده ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ اما حتما باید ۱۴۰۰ باشه..

    و دیگ گذاشتمش کنار رهاش کردم انگار قوی تر از همیشه شده بودم دیگ هم بهش فکر نکردم..

    تا اینکه دقیقا ۱۸ بهمن روز تولد همسرم احساس کردم باردارم حس کردم من اون معصومه قبلی نیستم حس کردم قلبم بزدگتر شده روحم پاک تر شده و آزمایش دادم و حواب مثبت بود و من زمانی ک بچم فقط سه هفتش بود متوجه شدم باردارم و تاریخ ورودش ب این جهان زیبا ۲۷ مهر ۱۴۰۰ وقتی جواب آزمایشم و ب دکترم نشون دادم گفت این یه معجزه است و من هم در جواب بهشون گفتم من به معجزات خدا تو زندگیم عادت دارم..

    ..

    ..

    ..

    الان دقیقا سه ماه و دو روزه ک باردارم

    عشق و محبتی ک از همسرم دریافت میکنم و تاحالا تجربش نکردم..

    ارامشی ک تو این سه ماه داشتم غیر قابل وصف

    من اصلا تو این سه ماه ک همه میگن اوایل بارداری سخت اذیت نشدم..گاهی اوقات فکر میکردم نکنه اصلا باردار نیستم چون هیچ کدوم از اون ترسایی ک قبل بارداری داشتم خبری ازشون نبود..

    ۱۵ روز مسافرت بودم و هرکسی متوجه میشد باردارم باورش نمیشد میگفت چطور حالت انقد خوبه ؟؟؟

    و من فقط تو دلم میگفتم خداوند ب شجاعان پاسخ میدهد

    همه چی عاااالی و درجه یک..

    از همه مهم تر و فوق العاده تر رهایی ک نسبت ب همسرم پیدا کردم حس میکنم روحم ازاد شده و ارامشی و تو قلبم دارم ک با کلمات نمیشه توصیفش کرد..

    ..

    خدارو شکر میکنم برای هدایتم ب این مسیر برای هدایتم ب سمت توحید ب سمت یکتا پرستی..

    خداروشکر میکنم میلیونها مرتبه..

    استاد عزیزم عاااشقتونم بینهایت

    ♥️♥️♥️♥️♥️♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    پریسا ع گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    سلام استاد عزیز و دلسوز

    امروز برای دومین بار تو مدت چهار ماه گذشته شروع به گوش دادن فایل های جذاب کردم فایل هایی ک اصلا هم رایگان نیستن ولی ابن لطف شما بوده ک ب صورت ازاد برای عموم گذاشتین تا مسیر. خودمون را پیدا کنیم و وارد مرحله خرید محصولات شویم..

    یه جورایی انگار پیش دبستانی و گذرونیم تا وارد مدرسه بشیم

    چقدر حالم عجیبه ،، چقدر اتفاقات خوب و نعمت وارد زندگی من و همسرم شده

    چقدر حس عجیبی دارم حسی گنگ

    حسی ک هم میخندم و هم لا بلای خنده هام بغض میکنم و گریه میکنم از سر شوق

    تقریبا چندسالی با شما اشنا بودیم ولی چند ماه هست که بطور جدی من و همسرم فایل های ازاد و حتی دوره عزت نفس رو همسرم خریداری کردن و به طور جدی شروع کردیم

    باور کنین ازهمون روز اول ک با رایگان شروع شد درهای نعمت باز شد

    شاید اول کم و کوچیک بود شاید روز اول نعمت ها به صورت هدیه از. طرف دیگران بود

    ولی کم کم و به تکامل شروع شد

    هدیه ها مستقیم از. جانب خدا میان

    همسر من یه مدتی کم کار و حتی در زمانی کاملا بیکار. شد

    ولی به طور معجزه اسایی ایده ها امد کارها شروع شد. حتی الان به مرحله ای رسید ک ثبت شرکت کرد زمین درخواست داد و. داره کارخونه خودمونو احداث میکنیم

    کارخونه ای ک تمام مراحل اولیه و شروعش ب طور معجزه اسا و براحتی هرچه تمام تر در حال احداث هست بلطف الله

    در امد ها

    خریدها

    معجزات

    روابط

    سلامتی

    باور کردنی نیست

    تو تمام این مدت قرنطینه و پاندمیک بارها و بارها با افرادی. ملاقات کردیم ک ن تنها خوذشون در گیر این بیماری بودن بلکه باعث بیماری تمام افرادی ک همزمان با ما ودرکنارهم بودیم همه بیمار شدن

    ولی فقط و فقط تنها خانواده. ای ک درگیر این بیماری نشد خانواده چهر نفره ما بود

    این اتفاق نه یک بار ن دوبار بلکه بارها و بارها اتفاق افتاد

    و این فقط قدرت لایتتهاهی خداوند بود

    افکار مسموم کننده ک تا قبل از این ک با شما اشنا بشیم داشتبم ما رو ن تنها ثابت نگه میداشت بلکه داشتیم ب معنای واقعی درجا میزدیمو ب معنای واقعی از. بین میبرد روابطمونو

    ولی به لطف الله و با کمک و یاری شما هر روز رو به پیشرفتیم

    تلویزیون

    موبایل

    لپ تاپ

    اینستا

    همه و. همه فایل های شماست

    فیلم های شما پخش میشه

    به قول دوستمون بمب باران افکار مثبت

    نکات مثبت

    به طوری ک پسر دوساله من تا موبایل و کنترل تلویزیون و به من میده میگه مامان اون اقاهه بزار

    خیلی خوشحالم ک حداقل دختر و پسر من میتونن تو همین سن کمی ک دارن با این افکار و روش ها و طرز زندگی اشنا بشن

    از همین بچگی شاکر باشن

    از همین سن ایمان داشته باشن نعمت و ثروت فراوونه

    افکار اشتباه و مسمومی ک در ذهمن ما کرده بودن ;;که هر که در این درگه مقدم تر. از است جام بلا بیشترش میدهند;;

    اخه این چه جمله ای بود این کجای الرحمن اراحمین خدا جا میگیره

    ولی باز هم اول خدا را هزاران بار شاکرم و بعد سپاسگزار لطف شما و خانم شایسته هستم ک افکار مون بیشتر خدایی شده و بیشتر. خدا رو میشناسیم به لطف شما

    ❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    فاطمه صفری گفته:
    مدت عضویت: 1959 روز

    بنام خدای بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان شایسته مهربون و دوست داشتنیم

    فقط اومدم خدارو شکر کنم، بابت اینکه توی عصری دارم زندگی میکنم که علم بسیار پیشرفت کرده، که مغز انسان هرروز دنبال دستاورد جدیدیه، و امروز کلاب هاوسش باعث شد این گفتگوی فوق العاده مهم و کاربردی رو بشنوم، این همه نکته رو بشنوم و تلاش کنم استفاده کنم، واقعا ممنونم از افرادی که جوین شدن توی روم شما و صحبت کردن و چه حرفهای خوبی زدن و کاملا معلوم بود همه بطور هدایت شده ای با شما صحبت میکنن و فقط حرفهای خوبی بود که شنیده شد. نکات خوبی بود که گفته شد.

    اصلا اسم این فایل باید دوره کوتاه هدایت و توحید با دوستان میبود بجای گفتگو.

    خداروشکر میکنم توی مسیر هدایت هستم، توی مسیری هستم که این حرف ها رو شنیدم، توی مسیری هستم که تونستم فعلا دو قدم از دوازده قدم رو داشته باشم و کار کنم.

    درسته که افراد کامنت میذارن و از اتفاقات مثبت خوبشون توی هر زمینه این صحبت میکنن ولی صحبت دوستان عزیزم جوری به دل و جانم نشست که از خودم خجالت کشیدم و احساس میکنم دارم توی عمل به قوانین کم کاری میکنم و در واقع این گفتگو تلنگری بهم زد که بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم، فایل ها رو با اینکه بارها و بارها گوش دادم و میدم اما با تمرکز بیشتری گوششون بدم، و بیشتر از قبل نت برداری کنم و ازشون استفاده کنم.

    امروز داشتم به این موضوع فکر میکردم که اگر من عوض کلاب هاوس بودم و بطور اتفاقی روم استاد رو میدیدم و جوین میشدم آیا میتونستم مثل بقیه دوستان حرف بزنم؟ آیا دستاوردی داشتم که ازش بگم؟

    فکر کردم و گفتم معلومه که داشتم، شاید هنوز از نظر مالی به اون آزادی که دلم میخواد نرسیدم ولی کلی دستاورد مهم داشتم توی زندگیم که مهمترینش آزادی زمانی که بدست آوردم اونم بعد از 11 سال کار در شرکت و ترس از دست دادن شغل و موقعیت!

    تونستم استعفا بدم، تونستم کاری رو که فکر میکردم بهش علاقه دارم و درش استعداد دارم پیدا کنم، و شروعش کنم و پیش ببرمش، تونستم علاقه مندی های دیگم رو کشف کنم که میتونم ازشون کسب درآمد کنم و برم سراغشون.

    ورزش کنم اونم بطور منظم، وزنم رو کم کنم اونم به عالی ترین روش ممکن، روابطم رو با افرادی که دوستشون دارم ولی حضورشون توی زندگیم منو از مسیری که داخلش قرار گرفتم شاید دور کنه چونکه هم فرکانس با من نیستند رو کم کنم. و بعضا قطع کنم.

    و خیلی اتفاقات دیگه که مطمئنم کرد اگر به منم زمان صحبت کردن میرسید قطعا حرف برای گفتن داشتم.

    باز هم از همگی ممنونم

    از خدای عزیزم ممنونم که استاد رو هدایت کرد برای این فایل

    برای فایل های دیگه، برای زندگی در بهشت، که دقیقه به دقیقه ش نکته و درسه، برای دوازده قدم و و و ….

    خداروشکر میکنم و اون روزی رو میبینم که منم میام از دستاوردهای مالی که الان تمرکزم رو روی اون گذاشتم براتون میگم ♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    فرحناز رستمی پور گفته:
    مدت عضویت: 3087 روز

    به نام خداوند بخشنده بی منت و بی نهایت

    درود بر شما استاد عباسمنش عزیز و مریم جان شایسته و همه دوستان عزیزم در این خانواده صمیمی

    سپاسگزار خداوندم که همواره به مسیرهای درست هدایتم می کنه

    سپاسگزار خداوندم که هر روز آگاهی هایی که در مسیر اهدافم به آن نیازمندم رو سر راهم قرار میده .

    سپاسگزار خداوندم که در جمعی حضور دارم که نظیرش رو هیچ جا ندیدم ، جمعی که فقط از خدا صحبت می کنن و از قوانین جهان هستی !

    استاد عزیزم بی نهایت از شما سپاسگزارم بابت این جمعی که پایه گذاری کردید .

    همیشه آرزو داشتم در جمعی باشم که رنگ و بوی خدا داشته باشه و عشق خدا که این روزها غریب ترین عشقهاست در جمع آدمها در وجودم پر رنگ و پر رنگ تر بشه .

    از روز اولی که قسمت اول این فایلها بر روی سایت قرار گرفت و اونو دیدم دلم خواست منم موبایل آیفون داشته باشم که بتونم این نرم افزار رو نصب کنم و منم عضو بشم . تا در مورد قوانین کیهانی و خدا و موفقیتهامون مستقیما با استاد حرف بزنیم شنیدن موفقیتهای دوستان از زبون خودشون انرژِی فوق مثبتی داشت که انگار من دوپینگ کردم . اما وقتی خوب دقت می کنم می بینم که من سالهاست عضو چنین جمعی هستم . عضویت در سایت tasvirkhani.com خودش بزرگترین اتفاق زندگی منه که هر روز افراد زیادی در این سایت از عشق خدا صحبت می کنند . به خودم گفتم حرفایی که دوست داشتی در clubhouse به استاد و بچه ها بگی همین جا بگو .

    استاد عزیزم از قسمت اول این فایل به خودم گفتم قسمت بعدی کامنت می نویسم . قسمت بعدی رو گوش دادم گفتم قسمت بعدی و قسمت بعدی . این قدر این فایلها آگاهی بخش بود که اصلا نمی تونم در موردش چیزی بگم . به نظر من تمام فایلهای رایگانی که از شما بر روی سایت هست و من دیدم یه طرف و آگاهی های این چند قسمت یه طرف .

    چقدر لذت بردم و خدا رو شکر کردم استاد عزیزم بزرگترین دستاورد این چند قسمت برای من این بود که متوجه شدم من هنوز اندر خم یک کوچه ام و به خودم گفتم : دیدی ای دل دیگران رفتند و دریایی شدند من اسیر پیچ و تاب جویبارانم هنوز !

    من خیلی مسیر رو اشتباه فهمیده بودم مخصوصا در مورد هدایت و چقدر عالی سپیده عزیز و شما روشنم کردید من همش این روزها با خودم درگیر بودم که خدایا من که این همه رو خودم کار کردم چرا منو دوباره آوردی تو شهری که 20 سال پیش ازش هجرت کرده بودم !؟ خدایا چرا دوباره برگشتم به جمعی که کلی با من فاصله فکری دارن ؟ و این چراها کلی ذهنم رو درگیر کرده بود . و با این فایلها متوجه شدم که چرا من هدایت شدم دوباره به شهر محل تولدم که کلی از اینجا خاطرات منفی دارم .

    فهمیدم که حالا که اینهمه ادعا داری رو خودت کار کردی باید بتونی از دل این تضادها به خواسته هات برسی تو که این همه ادعا داری آدم مثبتی هستی اگه فیک نیست و اگه نقاب نیست باید بتونی اعراض کنی . اینکه یه حاشیه امنی برای خودت ساختی و هیچ شرایط سخت و هیچ نظری مخالف نظرت وجود نداره هنر نکردی ! اگه راست میگی از این شرایط رشد کن و به خواسته هات برس وقتی شرایط عالی باشه خیلی خوبه که به اهدافت برسی ولی هنر نکردی !

    استاد من از این فایلها فهمیدم که در یک تله نامرئی گیر افتاده بودم من فهمیدم که هنوز روحم زنجیر های زیادی بهش بسته است بر خلاف اون چیزی که خودم تصور میکردم . استاد من از این فایلها فهمیدم که اشتباه می کنم وقتی از این آگاهی ها لذت میبرم و دوست دارم که همسرم و فرزندانم هم ببینند و فایلها رو دانلود می کنم و می ریزم تو فلش و وصل می کنم به تلوزیون تا اونها هم ببینند . اونا اگه تو این مدار باشند خودشون راهشو پیدا می کنن . فهمیدم که من از درون اصرار دارم که اونا هم مثل من فکر کنند و این بزرگترین نشتی انرژی و اشتباه منه !

    دیشب به لطف خدا هدایت شدم به دیدن یه سری آگاهی های فوق العاده در مورد عزت نفس و عشق خدا و خیلی دوست داشتم که هسمرم هم ببینه از تلگرام براش فرستادم و وقتی پرسیدم که دیدی ؟ گفت نه هنوز ندیدم ! قبلا خیلی با ذوق و شوق تعریف میکردم که عالیه حتما ببین ولی این بار چیزی نگفتم و تازه متوجه شدم که من و همسرم بر خلاف چیزی که من تصور میکردم خیلی فاصله فرکانسی داریم و خیلی عالی بچه ها تو این فایلها توضیح دادند که مهم نیست اون فرد همسرمون باشه یا پدر و مادر و یا فرزندمون وقتی فاصله فرکانسی و مداری داشته باشیم اونا این آگاهی ها رو درک نمی کنند .

    اون اصل مطلبی که امروز می خواستم در موردش صحبت کنم این مطلبه که استاد عزیزم من از بودن در جمع شما و با آموزه های شما فهمیدم که تغییر باید درونی و از خودم شروع بشه یه تغییر واقعی که نتایجم این تغییر رو نشون بده و اولین تغییرملموسی که در این سالها در من ایجاد شده اون آرامش درونی و شناختی که از خدا پیدا کردم هست .

    من با آموزه های شما باورهای اشتباهی که در مورد خدا داشتم از کودکی و همیشه فکر میکردم که اگه جور دیگه ای فکر کنم کفر و شرکه رو تغییر دادم !

    بزرگترها و معلم ها و واعظین منبرها به ما گفته بودن که خدا با کوچکترین اشتباه تو رو سخت مجازات می کنه . به ما گفته بودن که خدا منتظر یه خطای منه که سخت از من انتقام بگیره ! از اطرافیان شنیده بودیم که خدا جهنم عظیمی داره که گناهکارها رو اون تو می سوزونه . شنیده بودیم که هر چی بیشتر در این دنیا زجر بکشی در اون دنیا بیشتر پاداش میگری ! می گفتند خدا در آسمانهاست ! از بزرگترها و معلم های دینی شنیده بودم که اگه یه تار موی من بیرون باشه منو با همون مو آوزیزون می کنند ! و کلی اطلاعات اشتباه که در مورد خدا وارد ذهن ما شده !

    ولی اون چیزی که امروز باور دارم و از شما آموختم اینه که :

    باور دارم که خدا در وجود منه و از رگ گردن به من نزدیک تره . باور دارم که من و خدا جدا از هم نیستیم و باور دارم که خدا عاشق منه و منو عاشقانه دوست داره . باور دارم که خدا خواسته های منو اجابت می کنه . و من وظیفه دارم بندگیشو کنم . باور دارم که خدا قادر و تواناست . باور دارم که خدا وهاب و بخشنده بی منت و بی نهایته . باور دارم که خدا روزی منو به طور طبیعی به من میده . باور دارم که خدا به طور طبیعی به من ثروت میده و ثروتمند شدن طبیعیه و معنوی ترین کار جهانه . باور دارم که خدا طبیعتا و ذاتا سلامتی رو در وجود من قرار داده و من باید سلامت و تندرست باشم و سالم بودن طبیعیه . باور دارم که شاد بودن و احساس خوب داشتن منو به خدا و خواسته هام نزدیک تر می کنه .

    باور دارم که خدا یه انرژیه که جهان رو در برگرفته و داره اونو اداره می کنه باور دارم که من می تونم با این انرژی بدون واسطه ارتباط برقرار کنم . باور دارم که خودم با احساسم و با فرکانسم شرایط زندگی خودم رو خلق می کنم .

    باور دارم که خدا بی نهایت نعمت و فراوانی در جهان خلق کرده و زمین و آسمانها رو به تسخیر من در آورده .

    باور دارم که قدرت فقط از آن خداست و هیچ قدرتی بالاتر از اون نیست .

    باور دارم که خدا از هر کسی به من نزدیکتر و مهربان تره .

    باور دارم که خدا برای من بهترین ها رو می خواد .

    باور دارم که خدا بیشتر ازمن دوست داره که من ثروتمند بشم .

    باور دارم که من ثروتمند آفریده شدم .

    باور دارم که خدا جایی بیرون از من نیست !

    باور دارم که من در حمایت و هدایت الهی هستم .

    من به خداود اعتماد بی قید و شرط دارم و اعتقاد دارم که خداوند بی نهایت نعمت و ثروت در اختیارم قرار میده و من در مسیر رسیدن به اهدافم هستم .

    استاد عزیزم این باورهایی بود که از شما آموختم و دارم روشون کار می کنم و متعهد شدم که هر روز و هر لحظه مثل نفس کشیدن تمرینشون کنم و برای تغییر عجله نداشته باشم و به خودم زمان بدم . من از شما یاد گرفتم که باید تکاملم طی کنم و آرام آرام این اتفاق می افته .

    استاد عزیزم خدا رو شکر می کنم که هدایت شدم به دیدن این فایلها و نوشتن این کامنت و از شما بی نهایت سپاسگزارم بابت این ایده عالی .

    در پناه الله یکتا محفوظ باشید .

    به زودی آمریکا می بینمتون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2958 روز

    سلام به نور آسمان ها و زمین

    و سلام به استادی که وجودش ، نعمت و صدایش ، برکت زندگی من است

    این بار نمی خواهم تا آخر گوش کنم که از فشار آگاهی ها عاجز از نوشتن شوم

    تا دقیقه هشتم گوش کردم . صحبتهای گرم و صادقانه شیرین عزیز . استاد عزیزم تو از حال خوب میگویی و از تاثیر احساسات بر سلامت جسم میگویی و من از درک این موضوع میگویم . از الهامی که دیروز دریافت کردم . از اینکه خداوند با صدای خودمان با ما سخن میگوید و شک ندارم که محمد(ص)کلام خدا را با صدای خودش می شنید اما می فهمید که جنس کلام ، کلام ذهن محمد نیست و کلام ، کلام خداست … خداوند دیروز بعد از گوش دادن به قسمت سوم گفتگو با دوستان به من اینگونه گفت که اندیشه تو چطور یک پزشک را به استناد کتابهایی که مطالعه کرده ، مسلط بر سلامتی ات میدانی اما کلام استاد عباس منش را که سالها مطالعه کرده و صدها سمینار برگزار کرده و هزاران نفر با پای خودشان به سمینارهایش شتافته اند را ضامن سلامتی جسم و روحت نمی دانی و قلباً باورش نمی کنی ؟؟ خدا به من گفت اندیشه تو چطور روی مطب ۹ متری یک پزشک حساب میکنی و به واسطه داشتن آن مطب از اون آدم حساب میبری و نسخه شو می پذیری و حرفش برات حجته اما اون کسب و کار گسترده و جهانی استاد عباس منش را نمی بینی و از عمق جانت کلامش را باور نمیکنی ؟؟

    من بخاطر همین حساب کردن روی شخصی به نام دکتر که محافظ سلامتی ام است بیمار شدم ، من درک نمی کردم که با این نیرو میشه سالم شد و سالم ماند تا لحظه آخر زندگی ، با این نیرو تا دم مرگ میشه راحت نفس کشید ، با این نیرو میشه راحت زندگی کرد و راحت مرد ، من نفهمیدم که پزشک یا هر شخص دیگری ، تنها دستی از این نیروست که اگر لازم بود خود اون نیرو ما را به سمتش هدایت میکنه ، من فکر می کردم پزشکان ، خداهای زمینی هستند که سلامت و بیماری ما در دست اونهاست ، من به خدای پزشکان ایمان نداشتم ، و چنان سیلی خوردم که هرگز نمیتوانم به زبان بیانش کنم ، هرگز نمیتوانم درد آن سیلی را با لغات بنویسم ، هرگز حتی نمیتوانم تعریفش کنم ، خدایا چه مشرکی بودم ، من از آن نیرو بخاطر اون سیلی که پروسه ای بود برای خودش و من هرلحظه سیلی میخوردم سپاسگزارم چرا که بعضی وقتها جز سیلی ، هیچ چیزی سجده گاه ایمان نمی شود ، و هیچ فایلی از استاد گوش های کر و چشم های کور را باز نمی کند ، استاد من از خدا بابت سیلی هایش سپاسگزارم چرا که اجازه داد من در توهّم بیماری فرو روم ، من بیمار نبودم اما فکر می کردم بیمارم و بخاطر این فکر ، علائم بیماری را می دیدم ، منی که با هیچ رژیمی نمیتونستم لاغر بشم در طول سه ماه دوازده کیلو کم کردم و از اونجا که دکترها را خدا می دیدم مراجعات مکرر به پزشکان مختلف میکردم و جالبه که با تشخیص های بعضا نادرست و داروهای نامناسب حالم به حدی بد شد که بیمارستان بستری شدم و چند ساعتی مهمان اونجا بودم ، بخدا حالا که می نویسم خنده م میگیره … همون موقع همسرم اومد بالای سرم گفت چی شد که خودتو به اینجا رسوندی ، متوجه ای که تمام اینها را خودت بوجود آوردی ؟ گفتم آره ، گفت خب ازش استفاده کن برای خلق چیزهای خوب گفتم باشه فقط از این نقطه گذر کنم و درس هاش را بگیرم قول میدم که ایمان بیارم … و تسلیم شدم ، بعد از سه ماه جنگ با آشغال های چهل ساله ذهنم تسلیم شدم و خداوند خودش به یک پزشک مهربان و کاردان هدایتم کرد ( چون ذهنم واقعا روی جسمم اثر گذاشته بود ) ، اون پزشک در حالیکه به شدت تپش قلب و فشار خون بالا داشتم به من گفت به اینها اصلا توجه نکن ، من بهت نمی گم پیاده روی کنی یا رژیم بگیری یا هرکار دیگه ای انجام بدی ، من فقط بهت میگم از زندگی لذت ببر ، چجوری لذت ببری ، هرکاری که احساس خوب بهت میده را انجام بده ، خدایا همش حرفهای استاد را میزد ، از خودم خجالت کشیدم ، البته در کنارش برای مدتی یه قرص ضعیف آرامبخش هم داد که من چون تسلیم بودم ، گفتم اینهم بخشی از هدایت منه …. و خدا را شکر میکنم که اولا فهمیدم بیماری را ما بوجود میآریم و دوم اینکه فهمیدم پزشک ، فقط دست خداست و همین و بس …

    من میدونستم که با احساس بد ، علائمی مثل حالت تهوع یا اختلال گوارشی یا هر چیزی شبیه به این ایجاد میشه ولی هرگز باور نمی کردم که اگر اینها ادامه دار بشند مشکلات جدی جسمی بوجود میاد که اسمش بیماریه ، و باور کردم که شروع همه بیماری ها از یک احساس بد شروع شده که مزمن و ادامه دار شده و تبدیل به بیماری شده ، برای همینه که استاد میگه در احساس بد نمونید … فرقی نداره بیماری ، سرما خوردگی باشه یا سرطان … عاملش فرکانس بد به جهانه … من تو اون دوره براحتی از بچه م سرما خوردگی گرفتم ولی دو هفته پیش سه تا بچه م و شوهرم سرما خوردند اما من به شدت سالم و خوب بودم ، حتی بوسشون میکردم ، بغلشون میکردم و یه سرفه هم نکردم …. اینم بگم که چون خودم تو مدار ترس و استرس بودم و توهّم بیماری داشتم دستگاه ها هم اشتباه نشون می دادند مثلا اکسیژن خونم را گفتند ۸۸ بعد گفتند برو تست همین بیماریه را بده که من نرفتم و در حالیکه اکسیژن خون من ۹۶ بود دستگاه ۸۸ نشون داد ، میخوام بگم فرکانس ها روی عملکرد دستگاه های مکانیکی یا برقی هم اثر میذارند …

    اگر قرار باشه من به واسطه گستردگی سایت آمازون به کیفیت محصولش ایمان بیارم پس به استاد عباس منش هم به دلیل گستردگی جهانی خودش و کسب و کارش ایمان میارم و باورش میکنم… کسب و کاری آنچنان معنوی که روزانه سیل آدم ها را به خودش جذب میکنه یا بهتر بگم سیل آدم ها به سمتش هدایت میشند … یعنی تسلیم میشم و بی قید و شرط قبولت میکنم استاد ، من دیگه حاضر نیستم سیلی سه ماهه را تحمل کنم ، من تسلیمم

    اینم بگم که توی این سه قسمت گفتگو با دوستان یک عاااااالمه اتفاق خوب خلق کردم ، فقط چون حرفهای حامد و سپیده را باور کردم …. همیشه وقتی تو می گفتی می گفتم استاد و خانم شایسته آدم های خاصی هستند ولی وقتی صدای حامد و سپیده و عرفان را شنیدم اصلا دیوانه شده بودم ، قشنگ تغییر فرکانس هام و جهش مدارم را احساس کردم ، استاد در حالیکه من این هفته همش تو خونه بودم و این فایل ها را گوش میکردم سفارش کار گرفتم حتی پول خرید وسیله هم پیش پیش بهم دادند ، پولهای مختلف برام ریختند ، باورت میشه حتی شغل شوهرم با یک تصمیم از طرف خودش عوض شد و شوهرم هنوز به جای قبلی که کار میکرد نگفت که دیگه اونجا نمیاد و جای دیگه ای سرکار رفته ، جالبه که امروز از جای قبلی بهش زنگ زدند که بخاطر این بیماری فعلا اونجا تعطیل شده ، شوهرم همین نیم ساعت پیش بمن زنگ زد و گفت میبینی قانون چجوری عمل میکنه گفتم چطور مگه ، گفت زنگ زدند که اونجا تعطیل شده در حالیکه نمی دونستند من کلا سر یه کار دیگه رفتم و کلا قصد نداشتم دیگه اونجا برم منم بهش گفتم بله همینه وقتی در مدار درست باشی درست هدایت میشی مثل حضرت نوح که با کشتی مهیا شد و بعد طوفان اومد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      مریم عباسی گفته:
      مدت عضویت: 1828 روز

      سلام اندیشه عزیزم،

      چه زیبا نوشتی حرفهایی که همش هدایتی بود که بهت گفته شد، حرفهایت برای من هم درسی است که باید بگیرم، تا یه جایی که گوش میدهم و عمل میکنم، فکر می‌کنم یه چیزهایی یاد گرفتم و البته خوشحالم

      ولی خیلی چیزها رو باید یاد بگیرم و چقدر خوبه که این دفعه حرفهای استاد و قوانین رو از زبان و نوشته تو خواندم،

      وقتی از زبان‌ آدمهای مختلف میخونیم بیشتر میشینه توی ذهنمون که میتوانیم همون چیزی که میخاهیم را بسازیم،

      پس خوبی و خوشی و سلامتی و ثروت و روابط عالی بسازیم،

      عاشقتم خواهرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سعید میرزاخانی گفته:
    مدت عضویت: 2295 روز

    سلام و خداقوت به همه انسانهایی که به دنبال هدایت و بهبودی در زندگی هستند

    من هم مثل همه بچه‌های این سایت و برنامه و آقای عباسمنش، دنبال بهتر زندگی کردن و راحت‌تر انجام دادن همه امور زندگی ام هستم.

    اگه الان دارم این کامنت رو مینویسم بخاطر این که من عضوی از انجمن معتادان گمنام هستم و برای بهتر زندگی کردن وبدون مواد زندگی کردن هدایت شدم به انجمن معتادان گمنام و خدارو شکر الان 4سال هست که پاک هستم وبدون مصرف حتی یک قرص کدئین دار و یک قطره الکل به کمک خدای خودم دارم زندگی میکنم و منی که چندسال بااعتیاد دست وپنجه نرم کردم وبرای ترک مواد خیلی کارها انجام دادم ونشد که نشد و تو اون وضعیت حال واحساسهایی که داشتم و جنگی که باخدای خودم داشتم برای شرایط زندگی ام، که چرا باید من به این حال و روز بیافتم و اصلا خدایی وجود نداره، خدا صدای قلب منو شنید با اینکه داشتم به خودش فحش میدادم، و بهم گفت بنده من، من شنیدم صدای درونت رو با اینکه داری بامن جنگ میکنی و منو رد میکنی ومن کمکت میکنم وهدایت میکنم که پاک بشی و بامن آشتی کنی. ومنو راهی انجمن معتادان گمنام کرد و جوری باهاش آشتی کردم که هر روز بعد از شکرگزاری بخاطر پاک بودنم، ی شرمنده ام هم بهش میگم بابت رفتار دوران مصرفم.

    همه اینهارو گفتم که بگم من بدون حضور خدا پاک نمیشدم و به گفته استاد ماراهی جز راه الله نداریم و راهکاری برای کسیکه خدارو قبول نداره نداریم.

    کسیکه که میخواد درست و بهتر زندگی کنه فقط وفقط یک راه داره چه بخواد چه نخواد و مطمئن باشه منا به تنهایی زورمون به مسیر زندگی و ادامه زندگی نمیرسه.

    امیدوارم روزی برسه به کمک خدای خودم و هدایتهاش به همه رویا و آرزوها و هدفهام برسم و از کسب موفقیتهام با شما و آقای عباسمنش مشارکت کنم و تجربه هامو دراختیارتون بزارم و کمکی باشم برای بهتر زندگی کردن خودم وهمه انسان‌هایی که درمسیر زندگیم باهاشون برخورد میکنم.

    وکلام آخر و بقول استاد ما راهی جز راه هدایت خدای خودمون وخدای درونمون نداریم برای بهتر و راحت‌تر زندگی کردن و امیدوارم همه ما تو این مسیر بیافتیم و تا پایان عمرمون هم تو این مسیر باشیم

    عاشقتونم 💞💞🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 1833 روز

      سلام سعید جان🙋

      تبریک میگم

      آفرین آفرین آفرین

      مطمئن ام خدای بینهایت بزرگ خیلی بیشتر از اون چیزایی که بخوای و آرامش و شادی که دلت میخواد و بهت هدیه میده فقط و فقط کافیه با همین اراده ای که داری دستت توی دست خدا باشه 🌺🌼

      خوشحالم برات

      خوشحالم که کنار تک تکتونم 🤗

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سمانه ی خوشبخت گفته:
      مدت عضویت: 1802 روز

      تبریک میگم به شماآقای میرزاخانی وتحسین تون میکنم به خاطرشنیدن صدای هدایت درونتون والبته پشتکارتون، وممنونم بابت کامنت زیبای شما، ماهمه ره یافته ایم حالاهرکس به طریقی،همیشه موفق باشیددرپناه ربّ

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    زهرا و صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1941 روز

    به نام خدای یکتا

    سلام

    صبح وقتی داشتم وارد سایت میشدم از ته دلم گفتم خدایا میشه ادامه فایل های گفتگو استاد با دوستانم رو سایت باشه 😄😄😄😄وقتی قسمت ۴ رو دیدم که رو سایته انقدر ذوق کردم که قلبم داشت وای میستاد😄😄😄😄 وانقدر این فایل با گفتگوهای این روزهای درونم با خودم هماهنگ بود که نتونستم صبر کنم و طبق معمول هر زمان که هدایت میشم به نوشتن موکول کنم به شب که کامنت بزارم .بارها و بارها گوش دادم و انقدر عالیم که گفتم اگه الان هدایت شدم به این کلمات و جملات بهتره الان بگم.سپیده عزیزم چقدر زیبا مثال زدی لایه فیکی که اوایل مسیر خودت و ماها که اول مسیریم شکل میگیره.چون من خودم به شخصه اینو خیلی واضح لمسش کردم .من من ها و من تونستم و من رسیدم و من شدم یه من دیگه هایی که باعث میشد فکر کنم من متفکر بین اطرافیانمم و هدایت گر اونها هستم.اره من انتخاب شدم به این مسیر که اطرافیانم رو هدایت کنم شاید واقعیت هم همین باشه که من قراره هدایت کنم قراره بشم هدایت گر اما نه از اون جنس هدایتگر بودنی که بگم و مسیرم و راهم و نتایجم رو فریاد بزنم که تایید بشم که ایمان بیارند که بشن اونی که (من ) میخوام بلکه شاید قراره من هدایتگر باشم اما نه به واسطه گفته هام به عنوان یه فرد خاص بلکه به واسطه نتایجم اینو هر روز به خودم میگم .همه این من من ها و اداها و شعار ها بود و هست هنوز اما نه به شدت گذشته.یعنی به قول شیرین عزیزم و به قول استاد این خودش بخشی از الفبای این مسیره که اگاه بشی که بفهمی منی و تویی وجود نداره همه چیز یکیه و اون یکی فقط خداست فقط الله .این من من ها هست اما باید ساکت بشن باید بهشون بگی هیسسسسس.گوش کن به جای اینکه بگی به جای اینکه خودت رو فریاد بزنی و بحث کنی فقط سکوت کن و دل بسپار و گوش کن و اینکه برگرد و به گذشته خودت نگاه کن و کسی رو قضاوت نکن چون تو هم در گذشته همین بودی و تازه اینکه اگه دور روز رو خودت کار نکنی هم همون میشی پس سکوت کن.من هم اوایل خیلی زیاد سعی میکردم اطرافیانم رو متقاعد کنم به دیدگاه خودم تو این مسیر و زمانی که اوج این مرحله بودم و اون لایه فیک و کاذبی که رو وجودم شکل گرفته بود و داشت قدرت میگرفت و خیلی بحث میکردم با اطرافیانم یه شب تو خواب یه صدای خیلی واضح و شفاف از زبون یه فردی که هیچ چیزی از صورتش پیدا نبود فقط یه حالتی از یه انسان بود بهم گفت (هر کس اماده دریافت پیامهای الهی باشد به او گفته میشود)این خواب انقدر با حالت اون روزهای من و شاید حتی الان گاهی هماهنگ هست که بدون تردید پذیرفتم که واقعا همینه من نمیتونم کسی رو هدایت کنم با حرفهام بلکه با نتایجم میتونم و اون هم درصورتی که اطرافیانم قبول کنن و بپذیرن که اون نتایج از کجا به وجود اومدن .به خودم گفتم زهرا تو مگه کی هستی مگه یادت رفته که تو هم نا اگاه بودی و اونها فقط نا اگاهن و اینکه مگه فراموش کردی که تو خودت خود خود همون ادم منفی و ناله ای بودی که حتی خودت هم ته وجودت قبول داشتی افراد ازت دور بشن بعد حالا خدا هدایتت کرده و داری من من و به نظر من میکنی و نکت هوخیلی خیلی مهمتر اینکه خود تو اگه فقط یه کوچولو رو خودت کار نکنی میشی همون ادم و واقعا حق قضاوت و متقاعد کردن کسی رو نداری!تمام داستان هدایت و خدایی که انقدر زیبا تو وجود همه مون جاریه حالا هر کی تو یه لول متفاوت ،از وقتی شروع شد که هیچ شدیم و من من ها و خودم ها رو رها کردیم و همه چیز رو الله دیدیم و اینجاست که هدایت جاری میشه و هر بار هر نتیجه ای گرفتیم از همین رها بودن از اون لایه فیک و غرور کاذب هست .این غرور کاذب یا لایه فیکی که سپیده جان عزیزم زیباتر مثال زد همچنان هست حتی گاهی کامنت هام رو میخونم میبینم چقدر این من کاذب هنوز مشهوده و چقدر هنوز باید کار کنم رو خودم و نمیشه گفت این لایه کاذب نیست و دیگه تثبیت شده رفتنش چون هست وبه مرور و تکامل کمرنگ و کمرنگ تر میشه اما به شرط تداوم تو این مسیری که سراسرش اگاهیه.چقدر تحسینت میکنم طناز عزیز که تو این سن به این مسیر هدایت شدی و تازه از خیلیامون موفقتری و اگاه تر خیلی خیلی خیلی بهت تبریک میگم .وقتی صحبت میکردی یه شور خاص و یه انرژی عجیب تو صدات بود که فقط خدابود که جاری شده بود رو زبون و صدای پر هیجان و زیبات.خدا واقعیت مطلقه و هر چی تو این مسیر واقعیت وجود خودت رو دنبال کنی سعادتمند تری این چیزی که تو تمام این یکسال تکاملی درکش کردم از زمان اشناییم با استاد و مریم جان عزیز که هر چی بیشتر از طریق فایلهای روی سایت و بیشتر میشنوم بیشتر پی به واقعیتی میبرم که از خودشون پیدا کردن و دنبال کردن و هی بهتر و بهتر و بهتر شدن انقدر که مهر تایید خدا رو گرفتن برای هدایت هزاران هزار نفر.برای هدایت سپیده به خود واقعی و موفق و مستقلش و حامد و طناز و عرفان به رشد فوق العاده ای تو سن کم که بشن الگو نشانه برای من و دوستانم و شیرین و فرهاد دوست داشتنی که خیلی زود یه مدت دیگه بیان با عشق از زیباترینهایی بگن که نطفش از این گفتگو با استاد تو این روم شکل گرفت .گاهی نمیدونم چجوری از خدا و چجوری از استاد و مریم جان تشکر کنم که شدن هدایتگر من به مسیری که فکرشم نمیکردم یه روزی تجربش کنم.چون اون مهر تاییدی که میگم از خدا دارن رو بارها خدا هدایتم کرده و جلو چشمام نمایان کرده و بهم ثابت کرده که این دو نفر خود خود خود خداگونشون هستن و بهم گفته که مسیر تو اینه فقط با قطعیت و جدیت ادامه بده.منیت هات رو فراموش کن و رها کن و دل بسپار به خدایی که داره از زبون استاد عباسمنش و از رفتار و از واقعی بودن استاد و مریم عزیز همه چیز رو بهت میگه.وقتی استاد گفتن این برنامه فقط مخصوص گوشی های ایفون هست به خودم گفتم خدایا منم میخوام یه روزی و تعهد میدم به خودم که منم ایفون داشته باشم که با استاد صحبت کنم بعدش گفتم زهرا میخوای چی بگی به استاد دیدم من جواب خیلی از سوالام رو دارم به مرور و تکامل از اگاهی های سایت میگیرم.به خودم گفتم اره ه ه ه ه من میخوام از دستاوردام بگم از نتایج عالی که از همه لحاظ گرفتم و فهمیدم که همین هم تکامل میخواد همین ایفون داشتن هم تکامل میخواد و زمان مناسبش .زمانش وقتیه که نتایج بزرگ گرفتم که بگم و بقیه ای که میشنون انرژی بگیرن که میشه مثل انرژی که از صحبتها و دستاورد های سپیده و حامد و طناز و عرفان گرفتیم تا به حال.استاد عزیزم خیلی خیلی خیلی دوستون دارم و خوشحالم که انسانهایی شدن الگو و مربی من که واقعیت خودشونن و هیچ چیز اضافی بهشون اویزون نیست فقط انسانهایی هستند که خدا رو به عالیترین شکل تو وجودشون پیدا کردن .خدا رو خیلی خیلی خیلی خیلی شکر میکنم که تو این مسیر زیبام و با شما و اگاهیهایی که انتهایی نداره و از خدا میخوام بیشتر و بیشتر تسلیمش باشم و من ها رو رها کنم و همه چیز رو بیشتر از خودش ببینم.دوستون دارم و ازتون مچکرم🌹😊

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای: