https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/03/abasmanesh-14.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-04 07:10:252024-04-18 06:12:05گفتگو با دوستان 4 | تمرکز بر بهبود شخصیت خودم
282نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به بهترین استاد روی زمین ، ابراهیم زمانه و بانو مریم شایسته عزیز و طنازم
من این فایل رو دو الی سه سال پیش یادم قشنگ اخر شب بود گوش دادم ولی امروز حرف هایی شنیدم که یکیش از اون شبی که گوش دادم نبود
استادچقدر خوب میگید حتی چند سال دیگه هم بگذره بازم میایید و میگید چقدر این حرفا متفاوته
استاد شما تنها کسی هستید که قرآن رو عالی فهمیدید و به همه ما یاد دادید که بشینیم از اول قران رو بخونیم من بارها خیلی سال پیش کلاس قرآن رفتمو و حفظ میکردم ولی به درک الان نرسیده بودم هنوز خیلی مونده تا مثل شما درک کنم
استاد چقدر با این فایل هدایتی که گذاشتید روی سایت من دیوانه شدم از یه طرف اشک شوق میریزم از یه طرف بال و پر دارم درمیارم از این همه نزدیکی خداوند بهمون
و جالب تر اینجاست که من دیشب ترجمه قرآن کریم که گفته بود با عجله کتاب قرآن رو نخونید گذاشتم توی کامنتی از سریال تمرکز بر نکات مثبت بعد امروز هدایتی اومدم این فایل رو گوش دادم زمانی که سپیده جان و طناز جان با عشق میگفتن قرآن اینو گفته اونو گفته من میگفتم خدایا کمکم کن من بتونم قرآن رو زود بفهمم همون موقع خداشاهده همون موقع طناز برگشت گفت یه ایه از قران رو اورده که خدا گفته عجله نکنید در خواندن قران
اصلا استاد من چی بگم چی بگم که دارم میزنم به دشت و بیابون از این همه نزدیکی خداوند در هز ثانیه به همه بنده هاش
استاد من همون موقع اینقدر خدا و شما و طناز رو سپاسگزاری کردم که با کلام تون این جمله رو گفته شد
خاستم بگم به نوبه خودم که الحق که خدا بدون ذره ای خطا ما رو هدایت میکنه
در پناه الله یکتا شاد و سربلند و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
خدایا شکرت.درود خداوند ب استاد گرانبهای من جناب عباسمنش
من در گذشته هم این فایل رو گوش کردم و فقط خوشم اومد اما الان فهمیدمش
خدایا شکرت برای اینکه با همه ی ایراداتی ک ب خودم وارد کردم متوجه شدم اینهم از الفبای تکامل منه.من بهمن سال 402 دوره ی 12قدم رو قدم اولش رو تهیه کردم و ب خاطر 40%تخفیف قبل یک ماه خرید قدم بعدی بدون اینکه قدم اول رو خوب درک کنم قدم دوم رو تهیه کردم و بعد قدم سوم رو اما شخصیت کامل گرای من اجازه ی پیشروی رو بهم نمیداد و من هر روز فایلهارو گوش میکنم و نت برداری میکنم و فکر میکردم تا قدم اول رو تک تک جلساتش حفظ نکنم نمیتونم درکش کنم و نمیتونم ازش ورودی مالی مثبت بگیرم و جالبه ک بدونید هنور قدم دوم و سوم رو گوش نکردم و استپ شدم روی قدم اول البته ک مدام فایلهای رایگان هم گوش میکنم ک کمترین دست آوردش این بود وقتی ب یک نادلخواهی بر میخورم ب خودم یادآور میشم ک نرگس چون تو در میسر درست هستی هر اتفاقیم ک بیوفته قرار ب نفع تو تموم بشه و جزئی از سیر تکاملته و همین ام باعث میشه بهم نریزم و من سوار بر شرایط بشم ن شرایط حاکم بر احوال من.از خدا هدایت خواستم و ب طرز معجزه آسایی ب این فایلهای بی نظیر هدایت شدم ک اولا هدایت بحث اینطوری ک تو الان میلت ب چی هست و دوست داری کدوم فایل رو گوش کنم ک فهمیدن همین یک جمله ده ماه بعد از خرید این سه قدم تا ب امروز برای من زمان برد.
فهمیدم برای تغییر حتی ناقص شروع کنم و حرکت کنم در مسیر تکامل پیدا کنم و اصلا ضرورتی نداره واو ب واو حفظ بشم بلکه باید درکشون کنم تا بتونم اجرا کنم.
خیلی ب دنبال سخنرانی بودم و الان متوجه شدم ک نقاب فیکی بودم با جمله های بسیار زیبا ک حتی اون جمله هام مال من نبود و درصد بسیار ناچیزی رو ازش اجرا میکردم ک همین تمرکز ب روی سخنران برای دیگران باعث شد ک اصلا از همون ورودی طبیعی مالی خودمم تنزل کنم و نتیجه ی عکس بگیرم و الان حتی یک ساله ک ورزشمم کنار گذاشته تا اینکه دیشب از خداوند هدایت خواستم و گفتم خدایا گم شدم هدایتم کن ب سمتی ک باید.
انقدر گم شده بودم ک توی اینستا با یکی از اساتید برندینگ آشنا شدم ک قرار گذاشتم باهش ک محصولات یونیک رو ببرم برتش تا ببینه و اگه خوشش اومد برام تبلیغات کنه و من اون محصولات رو هم سفارش دادم اما ب لطف پروردگارم و هدایتی ک ب موقع بهم الهام شد ک از خدا هدایت بخوام ک من امروز ب این فایلها هدایت شدم و متوجه شدم 95%کار کردن روی باورهامه و 5%اقدامه ک نیازی ب هزینه و تبلیغات نیست خداوند خودش مشتری رو میفرسته تکه باپرهامو درست کنم و کافیه ب خدا ب طیبعت یا همون جهان هستی اعتماد منم
فهمیدم برای خلق نتایج بزرگ باید 12قدم رو یک اصل بدونم و روزانه براش حداقل 6ساعت زمان بزارم.و همون موقع ک اینو فهمیدم ب خودم گفتم تنها راه اینه ک این زمان رو براری وگرن ک مبخوای چیکار کنی؟چطوره ک حالا داری حداقل 16ساعت شبانه روزتو اختصاص بدی ب افکار منفی غالبت ک باعثم میشه هر روز حالت ناجالبتر بشه و اصلا ایمانتو از دست بدی ولی 6ساعت زمان نزاری ک ب صورت بنیادین این آشغالا رو از ذهنت بریزی بیرون.استاد عزیزم یک چیزی رو من این روزا خیلی بهش فکر میکنم اونم اینه ک خداوند هیچ وقت بیشتر باور من نمیتونه بهم بده و چقدر متسفم ک باور کوچیکی دارم و همین امر باعث شده واقعا دیگه اینبار متعهدانه برم جلو.اینو فهمیدم ک اگه من ب اندازه ای ک باورش کنم بهم میده،اگه خدارو ب اندازه ده میلیون باور کنم اون فقط ده میلیونه دارایشو نشونم میده و اگه بی نهایت اونم بی نهایتشو نشون میده و مشکل از اربابی اون نیست مشکل از مدل بندگی منه
واقعا سپاسگزارم از حامد عزیز.عارف عزیز،خواهر حامد جان سپیده ی بی نظیرم شیرین جان و فرهاد عزیز ک با مطرح کردن نتایج و سوالاتشون ب من نشون دادن این اتفاقهایی ک بین مسیر برام افتاده بدیهی هست و همه میتونن بهش مبتلا بشن و میتون مثل تو توی مسیر ب این مسائلی ک تو بهش برخوردی،بخورن فقط فرق اونا اینه ک بلافاصله هدایت خواستن و ازش اومدن بیرون و خلق نتایجو معیار کردن اما تو اجازه دادی ک 10ماه توش گیر کنی.اصلا پشیمون نیستم و اینو جزوی از مسیرم تلقی میکنم و ب خودم میگم سیر تکامل هرکس متفاوته پس ن خود زنی کن و ن ناراحت باشه قطعا پلنی بوده ک خدا چیده و تو کارت فقط تسلیم بودنه و ادامه دادن با نگرش جدیده.سپاس ازش ما
بعد از گوش دادن این فایل علیرغم اینکه زیاد مایل به نوشتن این مطلب نبودم یک چیزی بهم گفت برو بنویس.
وقتی آدم رشد می کنه و یا بقول استاد مدارهای تکاملیش را طی میکنه امتحاناش هم سختتر و یا به روایتی جامع و کاملتر میشه . توی ایام عید مسئله ای برام پیش اومد که دقیقا یاد ماجرای پسر دوم عباس جون افتادم که وقتی اون اتفاق براش افتاد به خودش گفت من که اینهمه از ایمان و باور و اعراض و توجه برای مردم صحبت کردم پس حالا باید بتونم در مواجهه با این واقعه به آموزهام و قانون رجوع کنم . جالبیش هم همینه که توی این مواقع خدا دست میزاره روی خط قرمزت . شاید اگر الان اتفاقی که برای پسر عباس جون افتاد برای پسر من بیافته ، من بتونم خیلی راحتتر نسبت به اتفاقات دیگر بپذیرم . چون من از بچه گی خیلی با مسئله مرگ اوکی بودم و حداقل نسبت به محیط اطرافم و اطرافیانم راحت تر در موردش صحبت می کردم .ولی دقیقا کائنات (قانون یا خدا) دست میگذاره روی خط قرمزت تا تو رو به مدار بالاتر بفرسته . نقطه قرمز من موفقیت پسرم هست . وقتی پسر من متولد شد و فقط چند ماهش بود دقیقا یادمه یکروز این حس در وجودم اومد که حاضری همین الان زندگیت رو بدی و موفقیت و سلامتی پسرت تضمین بشه ؟ و واقعا با تمام وجود به خودم گفتم .بله . لازم به گفتن نیست که دیگه توی این مدت 25 سال من چقدر توی تفریح و ورزش و درس با هاش همراه بودم . و حتی از زمان نوجوانیش، ازش مشاوره فکری و زندگی می گرفتم و در واقع بیشتر با هم دوست بودیم . یادمه وقتی داستان ابراهیم و حاجر و اسماعیل رو عباس جون میگفت و یا اون موقع که ابراهیم چاقو رو روی گلو اسماعیل گذاشت . چهار ستون بدنم شروع کرد به لرزش و اشکام جاری شد و به خودم میگفتم من حاضر بودم چاقو رو در شکم خودم فرو کنم ولی اون کار رو نکنم و اونجا بود که فهمیدم ابراهیم به چه درجه ای از ایمان رسیده بود که ما هنوز نفهمیدیم. مسلما خدا نمیگذاشت ابراهیم پسرش رو زبح کنه ولی باید ایمانش رو ثابت می کرد .الان مدتیه پسرم علیرغم سلامتی فیزیکی و ذهنی به علت یک نوع افسردگی (همراه با دلشوره )برای آروم شدن ذهنش داروهایی مصرف میکنه که باعث شده بود خیلی حالت رخوت داشته و خواب های عمیق با خورخور داشته باشه و کلا خیلی بی حال و خواب آلود بود . که در واقع این حالتش اینقدر من رو تو افسردگی برد که نشستم تو تنهاییم گریه کردم و به خدا گفتم این بود مزد زحمات من ؟ من که حاضر بودم تمام زندگیم رو بدم فقط برای اینکه او موفق بشه آیا باید الان یک همچین مشکلی سر من بیاد . ولی بعدش یاد حرفهای استاد افتادم که میگفت ما مسئول کسی نیستیم و خدا مسئول بنده هاش است و ما فقط دستان او هستیم و سرنوشت هیچ کس در دستان ما نیست حتی بچه هایمان . در واقع دیدم چون خط قرمز من سرنوشت پسرم بود و در واقع شاید از لحاظ باوری و ذهنی من حتی سرنوشت پسرم را بیشتر از سرنوشت خودم فکر می کردم که در دستان من است ، این اتفاق داره می افته تا من خودم را ارتقا بدم .الان چند روزه داروهاش رو کم کردیم و هدایت شدیم به ورزش و تفریح با هم (کوهنوردی -استخر -دویدن و …)بطوریکه چند روز پیش داشتم فکر میکردم که ما زمان بچه گی پسرم اینقدر با هم بازی و ورزش می کردیم که یکی از آرزوهای من این بود که تا آخر عمرم همیشه با هم ورزش بریم ولی این چند سال که دیگه بزرگ شده بود و دانشگاه میرفت دیگه زیاد با هم نبودیم یا بهتره بگم با هم ورزش نمی رفتیم (به علت اختلاف سلیقه و رشد هر انسان در دوران بلوغ) و الان این موضوع باعث شده توی این ایام عید هر روز یکجا برای ورزش و تفریح رفتیم . از طرفی سعی کردم که تا اونجا که میتونم مسئولیت مسائل و مشکلات پسرم را به خدا بسپارم و فقط کارهایی که بهم الهام میشه را انجام دهم و از طرفی کاری که سالیان سال تجربه دارم و ازش لذت میبرم (ورزش کردن با پسرم) رو انجام بدهم . چون من که مسئولش نیستم . در واقع الان دارم با این دید میبینم که الان بر طبق آموزه های استاد من باید روی قسمت مثبت قضیه توجهم را بگذارم و اونم اینه که برو با پسرت استخر شنا کن برو با هاش بدو برو با هاش بدمینتون بازی کن و ….که همیشه دوست داشتی تا آخر عمر با هاش داشته باشی و لذت ببری . شاید همین پا گذاشتن کائنات روی خط قرمز من باعث شده من بیشتر از زندگیم لذت ببرم (با دوباره ورزش رفتن با هم ) و حتما خیریتی هم برای خود اون داره که من نمیدونم . در هر حال ما مسئول هیچ انسانی (هیچ احد و ناثی )در این دنیا نیستیم به غیر از خودمون
از خوندن کامنت شما خیلی لذت بردم. من هم در گذشته با مشکل افسردگی همراه دلشوره برخورد کردم و دارو مصرف کردم و خدا رو شکر خوب شدم…الان می فهمم که احتمالاً پدر و مادرم چقدر نگران حال من بودند. خدا را شکر که شما به این مسیر هدایت شدید تا نحوه ی برخورد صحیح با این وقایع را بدانید و از زندگی لذت ببرید :)
یه تجربه ای ک تو این مدت به دست آوردم این هست که هر آگاهی در این سایت هست درست در لحظه ای ک بهش نیاز دارم بهم میرسه !
مثلا من به دلیل تشابه عکس های فایل ۱ و ۲ و ۳ و ۴ گفت و گو با دوستان
امروز متوجه شدم ک قسمت ۲ رو دانلود نکردم
و سریع دانلودش کردم
اومدم بگم چرا عکسارو شبیه به هم گذاشتن آدم قاطی میکنه.. بعد به خودم اومدم و گفتم مهسا تو چجوری هدایت شدی ک فایل جا مونده رو دانلود کنی؟ مگه این همه فایل تو سایت نیست ک بعضیاشو تا امسال نداشتی و روحتم خبر نداشت ک وجود دارن و در بخش های دانلودی هم بودن .
ولی در نهایت متوجهشون شدی و دانلودشون کردی ؟
خب پس آروم باش
الخیر فی ما وقع
در زمان بندی خدا شک نکن
درسته عکسای این فایل ها یکیه ولی ارتعاشش یکی نیست .
تو هروقت به این ارتعاش نیاز داشته باشی به سمتش هدایت میشی .
یه ویژگی که از استاد یاد گرفتم این هست ک ایشون اصلا آدرس نمیده
مثلا افراد خودشون و میکُشن ک سوالشون رو جواب بده ولی استاد میگه اگ واقعا دنبال جوابی برو سایت خودت بگرد .
بخدا من تا حالا نشده سوالی تو ذهنم باشه و جوابش و نگیرم
ولی نمیدونم چرا بعضی از اساتید موفقیت خودشون و هلاک میکنن صدبار جواب به یه سوال یکسان و میدن و فکر میکنن افراد و باید هُل بدن… منم قبلا همش اعضای خانواده رو هُل میدادم ک فلان فایلم گوش کن این کتابم بخون هی اصرار اصرار
بابا کسی ک طالب باشه هدایت میشه کسی ک اراده کنه میرسه
من عاشق این ویژگی استادم
چون دقیقا خودم همینطوری هدایت شدم و میشم
نشده نشده راجع ب مسئله ای فکر کنم و فایلی ک شانسی و رندوم پلی کردم درباره همون مسئله نباشه
نشده من آگاهی رو تو ذهنم یادآوری کنم و فایلی ک پلی میکنم دقیقا همون نباشه
خدا خوشگل برات میچینه
الخیر فی ما وقع
اگر ب این باور برسیم اگر همین یه جمله رو باور کنیم چه میشود…
دیگ اصا مقاومتی در کار نیست
عجله ای در کار نیست
هول زدنی در کار نیست
سنم زیاد شد و حالا چیکار کنمی در کار نیست
من دوتا جمله رو نوشتم چسبوندم ب دیوار پذیرایی
اولیش همه ی آدم ها خوبن
دومیش الخیر فی ما وقع
اگر این دوتا جمله رو تمرین کنم چه میشود…
به تجربه بهم ثابت شده که بدگویی از آدم ها به ضرر خودمون هست
من میخوام این تجربه ام رو بنویسم براتون اونایی ک تو مسیر باشن میگیرنش
یه شخصی از آشنایانم که چندین ساله رابطه ما سراسر احترام و صمیمیت و شوخی و خنده است این آدم برای من کارای زیادی میکرد حتی هدیه هایی میگرفت هروقت میدیدمش با سرحالی سلام میکرد با روی خوش … و رابطمون واقعا خوب بود.
چون من از بچگی ذهنیتم پاکه نسبت به آدما و اصا بدبین نیستم و به خودم باشه اصلا برداشت منفی از رفتار آدما ندارم ( البته صفر و صدی هم نیست منم موضوعاتی هست ک روشون حساسم) خلاصه دقت کردم دیدم که یکساله رابطم با این آدم بد شده. هروقت بهم برخورد میکنیم یه سلام خشک و خالی میکنه همیشه اخمو هست درحال غر زدن .. هیچ لطفی هم دیگه بهم نمیکنه بگو بخندم نمیکنه… من گفتم خدایا مگ من چیکارش کردم نکنه چیزی ازم به دل گرفته ولی هرچی فکر کردم دیدم واقعا اتفاقی نیفتاده بینمون و اینا همش بی دلیله.
تا اینکه یادم اومد تقریبا یکساله پیش یکی از اعضای خانواده ایشون اومد پیشم و هی شروع کرد از ایشون بد گفت …که آره ازش خسته شدم اینجوری میکنه اونجوری میکنه به ظاهرش نگاه نکن تو خونه اینجوریمون میکنه و فلان خصلت بد و داره ولی من تا الان ب کسی نگفتم و نخواستم بقیه بفهمن و آبروداری میکنم و خیلی بداخلاقه و … خلاصه اولش من میگفتم این ک مرد خوبیه چرا؟؟ ولی کم کم تاثیر گرفتم و انزجار من شروع شد و منم اون رفتارارو دیدم از نزدیک و گفتم عه فلانی حق داره حق داره نگاه کن چجوری تحمل میکنه این آدمو …راست میگه چقد گند اخلاقه منم باشم کم میارم پیش این آدم!!
و خلاصه رابطه دوستانم خراب شد با این آدم.
بعد دیدم همه آدمایی ک ازشون بدم میاد قبلش خیلی ازشون خوشم میومده ولی یکی اومده ازشون بد گفته پیشم ( چون من ب خودم باشه هیچوقت از کسی بدم نمیاد و یجورایی ذهنیتم درسته)
با تمام وجودم طناز رو تحسین میکنم.با تمام وجودم،در این مدار قرار گرفته،با تمام وجودم طناز عزیزم رو تحسین میکنم،این درک این آگاهی که با این تغییر شخصیت و باور کردن و در این مدار قرار گرفتن داره این شرایط رو تجربه میکنه،واقعا تحسینت میکنم عزیز دلم،این قدر خوش حالم از خودت گفتی،واقعا حامد عزیزم و عرفان جان رو تحسین میکنم،واقعا این درک و عملشون رو،سپیده قشنگم واقعا تحسینت میکنم،واقعا تحسینت میکنم.خدایا شکرت این ها رو مینشوم و واضح برام میگی،خدایا واقعا برای این فایل ها و این صحبت ها ممنونم،این درک و این رشد شخصیت چه قدر من خوش حالم چه قدر این آدم های نازنین رو تحسین میکنم خدایا شکرت،واقعا تحسینشون میکنم که در مدار درک این آگاهی ها قرار گرفتن،خدایا صد هزار مرتبه شکرت،خدایا شکرت.
سلام و ادب خدمت شما که واقعا خداونو شما رو هدایت کرد به زندگیم و هر لحظه داره من رو بیشتر هدایت میکنه تا بهتر و بیشتر درک کنم
نمیدونم چی بگم از اینکه چقدر لطف خداشامل حالم شد تا امروز خیلی یهویی اینجا باشیم و فایل های رایگانتون رو بشنوم و چقدر بهم کمک کرد تا قاطع تر باشم برای مسیرم
4تافایل گفتگوی استاد رو پشت سرهم گوش دادم و اشک ریختم وهنوزم بغض توی گلومه و اینکه میدیدم چقدر نگاه آدمها به زندگی میتونه تغییر کنه چقدر میشه بزرگ شد و بزرگ دید چقدر میشه زیباتر همه چیز رو دید و با خدا رفیق تر بود اشکم رو بیشتر سرازیر میکرد
هرچقدر بگم خدایاشکرت که امروز منوبه اینجاهدایت کردی کمه
از دیشب ذهنم درگیر مسئله ای بود و همونجایه هدایت باعث شد یه قاطعیت پیدا کنم و یه خلا ایجاد کنم برای روحمو ذهنم و امروز باعث شد خلا دوم روایجادکنم و قاطعیتم و انرژیم خیلی بیشتر از اون چیزی بشه که میخواستم و فکرش رو میکردم
از خداممنونم که منو هدایت کرد تا این گفتگوهارو بشنوم تا راهنمای مسیرم باشن
سلام خدمت استاد عزیزوتوانمندم خانم شایسته عزیزومهربون الگوی تمام عیار بانوان این خانواده بهشتی وهمه اعضای این خانواده صمیمی
استاد عزیز من یک پیشنهاد محضر مبارکتون داشتم اگه این امکان فراهم بشه فکر کنم خیلللللللی تاثیر گذار باشه
استاد عزیز شما خودتون اصل واساس موفقیت درتمام این حوضه هایی که آموزش میدهید را تدحید وتوحید وتوحید میدانید که واقعتش هم همین هست من خواستم بگم استاد عزیزچون شماهم بسییییار توانمند هستید در حوضه موفقیت وهم کلام بسیار شیرین وتاثیر گذاری دارید امکانش هست یک دوره آموزش کامل قرآن از اول تا آخر آیات محکم با تفسیر آیه به آیه را محبت بفرمایید تا اعضای سایت با این کتاب آسمانی انس والفت نزدیکتری بتوانند پیدا کنند وفکر کنم در این مسیر الهی خیلی خیلی بهتر بتوانند ذهن نجواگر وصددر صد منفی خود را خیلی راحتربتوانند کنترل وکنند واز مسبر تکامل بدسند به مسرتصاعد
واقعا این چهارتا فایل خیلی آگاهی داشت استاد چقدر در مورد هدایت قشنگ توضیح دادید انگار احتیاج داشتم بشنوم وسعی کنم به قول سپیده جان صدای هدایت توی قلبم بلندتر کنم.
واقعا از طناز عزیز سپاسگزارم باوت اون صحبتهای بسیار بسیار زیباشون وفوق العاده صداشون به دلم نشست وخیلی تحسینش کردم با این سن چقدر قلب پاکی داشته که در سن پایین خداوند هدایتش کرده ودر همه زمینه در زندگیش داره به موفقیت عالی میرسه چقدر زیبا درمورد قرآن ودرخواستش از خداوند گفت که خواسته ابراهیمش بشه وهدایتش کنه بهترینها رو براش آرزو دارم خیلی عالی بود خدارا سپاسگزارم که توی این مدار بودم واین حرفها که خداوند بود از زبان شما عزیزان با من صحبت می کرد.
بسیار خوشحالم وباید بارها وبارها اینها را گوش کنم فکر کنم وعمل کنم تا جزی از وجودم بشه.
سلام به استاد عباسمنش کسی که اسمش رو پیام رسان خداوند گذاشتم، استاد من همیشه میگفتم که دلم میخاد یک روز به عمرم هم اگر باقی مانده با خدا ملاقات کنم دستش رو بگیرم و رو به رویش بنشینم توی چشماش نگاه کنم هر چی سوال توی ذهنم هست رو ازش بپرسم بگم چرا این قدر زورگویی چرا هر چی تو بخواهی باید باشه چرا ما رو موش آزمایشگاه قرار دادی چرا ما را به جرم یکی دیگه مجازات میکنی و…. همون سوالاتی که از خدای اشتباهی که بهم یاد داده بودند(جامعه، دولت، معلمان، بزرگترهای نا آگاهم و پدر و مادر و اطرافیان) خدایی که اگر پول بخواهی میدهد اما همراه با هزار بیماری و بلا، اگر شادی بخواهی میدهد اما همراه با عذاب، اگر بچه بخواهی زمانی که دکترها جوابت کردن به تو میدهد اما با معلولیتی که تا آخر عمر گریبان تو و او باشد 🥺😭آره همون خدایی که غول زورگو ذهنم بود هر چه او میگفت باید همان میشد و من هیچ انتخابی نداشتم و اونقدر این آرزوی دیدار با خدا رو تو ذهنم و به اطرافیانم گفتم تا که یک روز به صورت هدایتی که حتی خودم هم یادم نیست چطور و چگونه مرا با شما آشنا کرد پا به پای حرفهایتان اشک میریزم و قلبم آرام میشود از وجود خدا، و بارها ازش عذر خواهی میکنم که خود واقعیش رو نمیدیدم، نمیشنیدم و درک نمیکردم. خدا جز عشق و محبت جز مهر و محبت جز ثروت و لذت هیچ نیست بهشت را خدا آفرید و جهنم ساخته ی دست ما انسانهاست و اینها را از شما یاد گرفتم. چقدر برای شما و مریم نازنین مهربانم آرزوی سربلندی و سلامتی روز افزون دارم، چقدر ندیده دوستتان دارم. هنوز وقت آن نرسیده که من بتوانم از فایلهای آموزشی تون استفاده کنم که هر وقت زمانش برسد هزینه اش جور میشود و من به این ایمان دارم اما میخواستم بگویم تمام فایلهای رایگان شما مرا به خدایم به رَبَم وصل کرد و شما جی تی اس بین ما و خدا هستی کافیه که مسیر رو بنویسیم خدا و شما هر کداممان را از مسیری متفاوت و زیبا به او میرسانی، کبوتر نامه رسان خدا دوستت دارم که آرامش الانم رو از خدا و دستان مهربانش که شما بودین دارم.. سپاس خدایم را که من را با شما آشنا کرد سپاس سپاس سپاس🙏🙏🙏🙏🙏
گفتگوبادوستان یک دوره ی باارزشی که قیمت نداره این قسمت هم همینطورومن فقط به یک موردازاین قسمت که خودم هم دچارش شده بودم اشاره میکنم
واون هم صحبتی که طنازعزیزاشاره کردن که من همش برای دیگران بالای منبرمیرفتم همش برای دیگران صحبت میکردم وطنازعزیزگفتن هرجاصحبتی بودکه میخواستیدشماتوضیح بدیداونجاراه روداری اشتباه میری
مثالی که میشه برای این موردزداینه که ماژول آموزش شناختیم تاغریق نجات نشدیم حق نداریم یک غریق رونجات بدیم چون خودمون هم غرق میشیم .من آموزشهای استادرواجرامیکردم ولی هرروزاوضاعم بدترمیشدتاوقتی که متوجه شدم ترمزمن همون صحبت کردن برای دیگران بودکه فرکانس من رویایی میووردمثل گاو نه من شیرشده بودم که روخودم کارمیکردم وبعدبایک صحبت برای دیگران یه لگدبهش میزدم ونه تنهامون تلاشم ازبین میرفت پس رفت هم داشتم نه تنهاشیررومیریختم دوروبرسطل شیرهم کثیف میکردم
دوست داشتم این تجربه خودم از آموزشهای استادروبه اشتراک بزارم ونکته دیگه که استادبارهابه اون اشاره کردن من چندین بارفایلای مختلف رومیبینم ومیشنوم ولی هربارکه میشنوم قسمتهایی توی اون هست که میگم این صحبت تواین فایل نبودانگار
واین نکته هم بگن من هم مثل شیرین عزیزهمسرم اصلامخالف شدیداستادهستن واین جمله ی همش هندزفری توگوشت هست بارها به من گفته شده بودویامیگفتن لالاییها
بهترین کاری که کردم این بودکه وقتی پیش همسرم ودیگران بودم اصلا فایلهارونگاه یانوش نمیکردم
فقط تواناییاش باتمرکزکامل به سایت میپرداخته ونتیجه ای فوق العاده درهمه زمینه هادادمخصوصاهمسرم
وقتی باهمسرم بودم دنبال زیباییهای همسرم میگشتم واونهاروشکارمیکردم ووقتی توشکارگاه عظیم سایت بودم ونیازی به شکارنیست خودشکارهامیان توبغلت
خیلی دوستتون دارم چون دوست داشتنی هستیددرپناه الله پیروزباشید
به توکل نام اعظمت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به بهترین استاد روی زمین ، ابراهیم زمانه و بانو مریم شایسته عزیز و طنازم
من این فایل رو دو الی سه سال پیش یادم قشنگ اخر شب بود گوش دادم ولی امروز حرف هایی شنیدم که یکیش از اون شبی که گوش دادم نبود
استادچقدر خوب میگید حتی چند سال دیگه هم بگذره بازم میایید و میگید چقدر این حرفا متفاوته
استاد شما تنها کسی هستید که قرآن رو عالی فهمیدید و به همه ما یاد دادید که بشینیم از اول قران رو بخونیم من بارها خیلی سال پیش کلاس قرآن رفتمو و حفظ میکردم ولی به درک الان نرسیده بودم هنوز خیلی مونده تا مثل شما درک کنم
استاد چقدر با این فایل هدایتی که گذاشتید روی سایت من دیوانه شدم از یه طرف اشک شوق میریزم از یه طرف بال و پر دارم درمیارم از این همه نزدیکی خداوند بهمون
و جالب تر اینجاست که من دیشب ترجمه قرآن کریم که گفته بود با عجله کتاب قرآن رو نخونید گذاشتم توی کامنتی از سریال تمرکز بر نکات مثبت بعد امروز هدایتی اومدم این فایل رو گوش دادم زمانی که سپیده جان و طناز جان با عشق میگفتن قرآن اینو گفته اونو گفته من میگفتم خدایا کمکم کن من بتونم قرآن رو زود بفهمم همون موقع خداشاهده همون موقع طناز برگشت گفت یه ایه از قران رو اورده که خدا گفته عجله نکنید در خواندن قران
اصلا استاد من چی بگم چی بگم که دارم میزنم به دشت و بیابون از این همه نزدیکی خداوند در هز ثانیه به همه بنده هاش
استاد من همون موقع اینقدر خدا و شما و طناز رو سپاسگزاری کردم که با کلام تون این جمله رو گفته شد
خاستم بگم به نوبه خودم که الحق که خدا بدون ذره ای خطا ما رو هدایت میکنه
در پناه الله یکتا شاد و سربلند و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
خدایا شکرت.درود خداوند ب استاد گرانبهای من جناب عباسمنش
من در گذشته هم این فایل رو گوش کردم و فقط خوشم اومد اما الان فهمیدمش
خدایا شکرت برای اینکه با همه ی ایراداتی ک ب خودم وارد کردم متوجه شدم اینهم از الفبای تکامل منه.من بهمن سال 402 دوره ی 12قدم رو قدم اولش رو تهیه کردم و ب خاطر 40%تخفیف قبل یک ماه خرید قدم بعدی بدون اینکه قدم اول رو خوب درک کنم قدم دوم رو تهیه کردم و بعد قدم سوم رو اما شخصیت کامل گرای من اجازه ی پیشروی رو بهم نمیداد و من هر روز فایلهارو گوش میکنم و نت برداری میکنم و فکر میکردم تا قدم اول رو تک تک جلساتش حفظ نکنم نمیتونم درکش کنم و نمیتونم ازش ورودی مالی مثبت بگیرم و جالبه ک بدونید هنور قدم دوم و سوم رو گوش نکردم و استپ شدم روی قدم اول البته ک مدام فایلهای رایگان هم گوش میکنم ک کمترین دست آوردش این بود وقتی ب یک نادلخواهی بر میخورم ب خودم یادآور میشم ک نرگس چون تو در میسر درست هستی هر اتفاقیم ک بیوفته قرار ب نفع تو تموم بشه و جزئی از سیر تکاملته و همین ام باعث میشه بهم نریزم و من سوار بر شرایط بشم ن شرایط حاکم بر احوال من.از خدا هدایت خواستم و ب طرز معجزه آسایی ب این فایلهای بی نظیر هدایت شدم ک اولا هدایت بحث اینطوری ک تو الان میلت ب چی هست و دوست داری کدوم فایل رو گوش کنم ک فهمیدن همین یک جمله ده ماه بعد از خرید این سه قدم تا ب امروز برای من زمان برد.
فهمیدم برای تغییر حتی ناقص شروع کنم و حرکت کنم در مسیر تکامل پیدا کنم و اصلا ضرورتی نداره واو ب واو حفظ بشم بلکه باید درکشون کنم تا بتونم اجرا کنم.
خیلی ب دنبال سخنرانی بودم و الان متوجه شدم ک نقاب فیکی بودم با جمله های بسیار زیبا ک حتی اون جمله هام مال من نبود و درصد بسیار ناچیزی رو ازش اجرا میکردم ک همین تمرکز ب روی سخنران برای دیگران باعث شد ک اصلا از همون ورودی طبیعی مالی خودمم تنزل کنم و نتیجه ی عکس بگیرم و الان حتی یک ساله ک ورزشمم کنار گذاشته تا اینکه دیشب از خداوند هدایت خواستم و گفتم خدایا گم شدم هدایتم کن ب سمتی ک باید.
انقدر گم شده بودم ک توی اینستا با یکی از اساتید برندینگ آشنا شدم ک قرار گذاشتم باهش ک محصولات یونیک رو ببرم برتش تا ببینه و اگه خوشش اومد برام تبلیغات کنه و من اون محصولات رو هم سفارش دادم اما ب لطف پروردگارم و هدایتی ک ب موقع بهم الهام شد ک از خدا هدایت بخوام ک من امروز ب این فایلها هدایت شدم و متوجه شدم 95%کار کردن روی باورهامه و 5%اقدامه ک نیازی ب هزینه و تبلیغات نیست خداوند خودش مشتری رو میفرسته تکه باپرهامو درست کنم و کافیه ب خدا ب طیبعت یا همون جهان هستی اعتماد منم
فهمیدم برای خلق نتایج بزرگ باید 12قدم رو یک اصل بدونم و روزانه براش حداقل 6ساعت زمان بزارم.و همون موقع ک اینو فهمیدم ب خودم گفتم تنها راه اینه ک این زمان رو براری وگرن ک مبخوای چیکار کنی؟چطوره ک حالا داری حداقل 16ساعت شبانه روزتو اختصاص بدی ب افکار منفی غالبت ک باعثم میشه هر روز حالت ناجالبتر بشه و اصلا ایمانتو از دست بدی ولی 6ساعت زمان نزاری ک ب صورت بنیادین این آشغالا رو از ذهنت بریزی بیرون.استاد عزیزم یک چیزی رو من این روزا خیلی بهش فکر میکنم اونم اینه ک خداوند هیچ وقت بیشتر باور من نمیتونه بهم بده و چقدر متسفم ک باور کوچیکی دارم و همین امر باعث شده واقعا دیگه اینبار متعهدانه برم جلو.اینو فهمیدم ک اگه من ب اندازه ای ک باورش کنم بهم میده،اگه خدارو ب اندازه ده میلیون باور کنم اون فقط ده میلیونه دارایشو نشونم میده و اگه بی نهایت اونم بی نهایتشو نشون میده و مشکل از اربابی اون نیست مشکل از مدل بندگی منه
واقعا سپاسگزارم از حامد عزیز.عارف عزیز،خواهر حامد جان سپیده ی بی نظیرم شیرین جان و فرهاد عزیز ک با مطرح کردن نتایج و سوالاتشون ب من نشون دادن این اتفاقهایی ک بین مسیر برام افتاده بدیهی هست و همه میتونن بهش مبتلا بشن و میتون مثل تو توی مسیر ب این مسائلی ک تو بهش برخوردی،بخورن فقط فرق اونا اینه ک بلافاصله هدایت خواستن و ازش اومدن بیرون و خلق نتایجو معیار کردن اما تو اجازه دادی ک 10ماه توش گیر کنی.اصلا پشیمون نیستم و اینو جزوی از مسیرم تلقی میکنم و ب خودم میگم سیر تکامل هرکس متفاوته پس ن خود زنی کن و ن ناراحت باشه قطعا پلنی بوده ک خدا چیده و تو کارت فقط تسلیم بودنه و ادامه دادن با نگرش جدیده.سپاس ازش ما
سلام
بعد از گوش دادن این فایل علیرغم اینکه زیاد مایل به نوشتن این مطلب نبودم یک چیزی بهم گفت برو بنویس.
وقتی آدم رشد می کنه و یا بقول استاد مدارهای تکاملیش را طی میکنه امتحاناش هم سختتر و یا به روایتی جامع و کاملتر میشه . توی ایام عید مسئله ای برام پیش اومد که دقیقا یاد ماجرای پسر دوم عباس جون افتادم که وقتی اون اتفاق براش افتاد به خودش گفت من که اینهمه از ایمان و باور و اعراض و توجه برای مردم صحبت کردم پس حالا باید بتونم در مواجهه با این واقعه به آموزهام و قانون رجوع کنم . جالبیش هم همینه که توی این مواقع خدا دست میزاره روی خط قرمزت . شاید اگر الان اتفاقی که برای پسر عباس جون افتاد برای پسر من بیافته ، من بتونم خیلی راحتتر نسبت به اتفاقات دیگر بپذیرم . چون من از بچه گی خیلی با مسئله مرگ اوکی بودم و حداقل نسبت به محیط اطرافم و اطرافیانم راحت تر در موردش صحبت می کردم .ولی دقیقا کائنات (قانون یا خدا) دست میگذاره روی خط قرمزت تا تو رو به مدار بالاتر بفرسته . نقطه قرمز من موفقیت پسرم هست . وقتی پسر من متولد شد و فقط چند ماهش بود دقیقا یادمه یکروز این حس در وجودم اومد که حاضری همین الان زندگیت رو بدی و موفقیت و سلامتی پسرت تضمین بشه ؟ و واقعا با تمام وجود به خودم گفتم .بله . لازم به گفتن نیست که دیگه توی این مدت 25 سال من چقدر توی تفریح و ورزش و درس با هاش همراه بودم . و حتی از زمان نوجوانیش، ازش مشاوره فکری و زندگی می گرفتم و در واقع بیشتر با هم دوست بودیم . یادمه وقتی داستان ابراهیم و حاجر و اسماعیل رو عباس جون میگفت و یا اون موقع که ابراهیم چاقو رو روی گلو اسماعیل گذاشت . چهار ستون بدنم شروع کرد به لرزش و اشکام جاری شد و به خودم میگفتم من حاضر بودم چاقو رو در شکم خودم فرو کنم ولی اون کار رو نکنم و اونجا بود که فهمیدم ابراهیم به چه درجه ای از ایمان رسیده بود که ما هنوز نفهمیدیم. مسلما خدا نمیگذاشت ابراهیم پسرش رو زبح کنه ولی باید ایمانش رو ثابت می کرد .الان مدتیه پسرم علیرغم سلامتی فیزیکی و ذهنی به علت یک نوع افسردگی (همراه با دلشوره )برای آروم شدن ذهنش داروهایی مصرف میکنه که باعث شده بود خیلی حالت رخوت داشته و خواب های عمیق با خورخور داشته باشه و کلا خیلی بی حال و خواب آلود بود . که در واقع این حالتش اینقدر من رو تو افسردگی برد که نشستم تو تنهاییم گریه کردم و به خدا گفتم این بود مزد زحمات من ؟ من که حاضر بودم تمام زندگیم رو بدم فقط برای اینکه او موفق بشه آیا باید الان یک همچین مشکلی سر من بیاد . ولی بعدش یاد حرفهای استاد افتادم که میگفت ما مسئول کسی نیستیم و خدا مسئول بنده هاش است و ما فقط دستان او هستیم و سرنوشت هیچ کس در دستان ما نیست حتی بچه هایمان . در واقع دیدم چون خط قرمز من سرنوشت پسرم بود و در واقع شاید از لحاظ باوری و ذهنی من حتی سرنوشت پسرم را بیشتر از سرنوشت خودم فکر می کردم که در دستان من است ، این اتفاق داره می افته تا من خودم را ارتقا بدم .الان چند روزه داروهاش رو کم کردیم و هدایت شدیم به ورزش و تفریح با هم (کوهنوردی -استخر -دویدن و …)بطوریکه چند روز پیش داشتم فکر میکردم که ما زمان بچه گی پسرم اینقدر با هم بازی و ورزش می کردیم که یکی از آرزوهای من این بود که تا آخر عمرم همیشه با هم ورزش بریم ولی این چند سال که دیگه بزرگ شده بود و دانشگاه میرفت دیگه زیاد با هم نبودیم یا بهتره بگم با هم ورزش نمی رفتیم (به علت اختلاف سلیقه و رشد هر انسان در دوران بلوغ) و الان این موضوع باعث شده توی این ایام عید هر روز یکجا برای ورزش و تفریح رفتیم . از طرفی سعی کردم که تا اونجا که میتونم مسئولیت مسائل و مشکلات پسرم را به خدا بسپارم و فقط کارهایی که بهم الهام میشه را انجام دهم و از طرفی کاری که سالیان سال تجربه دارم و ازش لذت میبرم (ورزش کردن با پسرم) رو انجام بدهم . چون من که مسئولش نیستم . در واقع الان دارم با این دید میبینم که الان بر طبق آموزه های استاد من باید روی قسمت مثبت قضیه توجهم را بگذارم و اونم اینه که برو با پسرت استخر شنا کن برو با هاش بدو برو با هاش بدمینتون بازی کن و ….که همیشه دوست داشتی تا آخر عمر با هاش داشته باشی و لذت ببری . شاید همین پا گذاشتن کائنات روی خط قرمز من باعث شده من بیشتر از زندگیم لذت ببرم (با دوباره ورزش رفتن با هم ) و حتما خیریتی هم برای خود اون داره که من نمیدونم . در هر حال ما مسئول هیچ انسانی (هیچ احد و ناثی )در این دنیا نیستیم به غیر از خودمون
از خوندن کامنت شما خیلی لذت بردم. من هم در گذشته با مشکل افسردگی همراه دلشوره برخورد کردم و دارو مصرف کردم و خدا رو شکر خوب شدم…الان می فهمم که احتمالاً پدر و مادرم چقدر نگران حال من بودند. خدا را شکر که شما به این مسیر هدایت شدید تا نحوه ی برخورد صحیح با این وقایع را بدانید و از زندگی لذت ببرید :)
سلام خدمت همه دوستان هم فرکانسی و شاد
یه تجربه ای ک تو این مدت به دست آوردم این هست که هر آگاهی در این سایت هست درست در لحظه ای ک بهش نیاز دارم بهم میرسه !
مثلا من به دلیل تشابه عکس های فایل ۱ و ۲ و ۳ و ۴ گفت و گو با دوستان
امروز متوجه شدم ک قسمت ۲ رو دانلود نکردم
و سریع دانلودش کردم
اومدم بگم چرا عکسارو شبیه به هم گذاشتن آدم قاطی میکنه.. بعد به خودم اومدم و گفتم مهسا تو چجوری هدایت شدی ک فایل جا مونده رو دانلود کنی؟ مگه این همه فایل تو سایت نیست ک بعضیاشو تا امسال نداشتی و روحتم خبر نداشت ک وجود دارن و در بخش های دانلودی هم بودن .
ولی در نهایت متوجهشون شدی و دانلودشون کردی ؟
خب پس آروم باش
الخیر فی ما وقع
در زمان بندی خدا شک نکن
درسته عکسای این فایل ها یکیه ولی ارتعاشش یکی نیست .
تو هروقت به این ارتعاش نیاز داشته باشی به سمتش هدایت میشی .
یه ویژگی که از استاد یاد گرفتم این هست ک ایشون اصلا آدرس نمیده
مثلا افراد خودشون و میکُشن ک سوالشون رو جواب بده ولی استاد میگه اگ واقعا دنبال جوابی برو سایت خودت بگرد .
بخدا من تا حالا نشده سوالی تو ذهنم باشه و جوابش و نگیرم
ولی نمیدونم چرا بعضی از اساتید موفقیت خودشون و هلاک میکنن صدبار جواب به یه سوال یکسان و میدن و فکر میکنن افراد و باید هُل بدن… منم قبلا همش اعضای خانواده رو هُل میدادم ک فلان فایلم گوش کن این کتابم بخون هی اصرار اصرار
بابا کسی ک طالب باشه هدایت میشه کسی ک اراده کنه میرسه
من عاشق این ویژگی استادم
چون دقیقا خودم همینطوری هدایت شدم و میشم
نشده نشده راجع ب مسئله ای فکر کنم و فایلی ک شانسی و رندوم پلی کردم درباره همون مسئله نباشه
نشده من آگاهی رو تو ذهنم یادآوری کنم و فایلی ک پلی میکنم دقیقا همون نباشه
خدا خوشگل برات میچینه
الخیر فی ما وقع
اگر ب این باور برسیم اگر همین یه جمله رو باور کنیم چه میشود…
دیگ اصا مقاومتی در کار نیست
عجله ای در کار نیست
هول زدنی در کار نیست
سنم زیاد شد و حالا چیکار کنمی در کار نیست
من دوتا جمله رو نوشتم چسبوندم ب دیوار پذیرایی
اولیش همه ی آدم ها خوبن
دومیش الخیر فی ما وقع
اگر این دوتا جمله رو تمرین کنم چه میشود…
به تجربه بهم ثابت شده که بدگویی از آدم ها به ضرر خودمون هست
من میخوام این تجربه ام رو بنویسم براتون اونایی ک تو مسیر باشن میگیرنش
یه شخصی از آشنایانم که چندین ساله رابطه ما سراسر احترام و صمیمیت و شوخی و خنده است این آدم برای من کارای زیادی میکرد حتی هدیه هایی میگرفت هروقت میدیدمش با سرحالی سلام میکرد با روی خوش … و رابطمون واقعا خوب بود.
چون من از بچگی ذهنیتم پاکه نسبت به آدما و اصا بدبین نیستم و به خودم باشه اصلا برداشت منفی از رفتار آدما ندارم ( البته صفر و صدی هم نیست منم موضوعاتی هست ک روشون حساسم) خلاصه دقت کردم دیدم که یکساله رابطم با این آدم بد شده. هروقت بهم برخورد میکنیم یه سلام خشک و خالی میکنه همیشه اخمو هست درحال غر زدن .. هیچ لطفی هم دیگه بهم نمیکنه بگو بخندم نمیکنه… من گفتم خدایا مگ من چیکارش کردم نکنه چیزی ازم به دل گرفته ولی هرچی فکر کردم دیدم واقعا اتفاقی نیفتاده بینمون و اینا همش بی دلیله.
تا اینکه یادم اومد تقریبا یکساله پیش یکی از اعضای خانواده ایشون اومد پیشم و هی شروع کرد از ایشون بد گفت …که آره ازش خسته شدم اینجوری میکنه اونجوری میکنه به ظاهرش نگاه نکن تو خونه اینجوریمون میکنه و فلان خصلت بد و داره ولی من تا الان ب کسی نگفتم و نخواستم بقیه بفهمن و آبروداری میکنم و خیلی بداخلاقه و … خلاصه اولش من میگفتم این ک مرد خوبیه چرا؟؟ ولی کم کم تاثیر گرفتم و انزجار من شروع شد و منم اون رفتارارو دیدم از نزدیک و گفتم عه فلانی حق داره حق داره نگاه کن چجوری تحمل میکنه این آدمو …راست میگه چقد گند اخلاقه منم باشم کم میارم پیش این آدم!!
و خلاصه رابطه دوستانم خراب شد با این آدم.
بعد دیدم همه آدمایی ک ازشون بدم میاد قبلش خیلی ازشون خوشم میومده ولی یکی اومده ازشون بد گفته پیشم ( چون من ب خودم باشه هیچوقت از کسی بدم نمیاد و یجورایی ذهنیتم درسته)
اصلا شعار من امسال اینه
همه ی آدما خوبن همه ی همه شون😍❤
ذهنیت پاک به آدما داشتن کلید روابطه موفقه.
با تمام وجودم طناز رو تحسین میکنم.با تمام وجودم،در این مدار قرار گرفته،با تمام وجودم طناز عزیزم رو تحسین میکنم،این درک این آگاهی که با این تغییر شخصیت و باور کردن و در این مدار قرار گرفتن داره این شرایط رو تجربه میکنه،واقعا تحسینت میکنم عزیز دلم،این قدر خوش حالم از خودت گفتی،واقعا حامد عزیزم و عرفان جان رو تحسین میکنم،واقعا این درک و عملشون رو،سپیده قشنگم واقعا تحسینت میکنم،واقعا تحسینت میکنم.خدایا شکرت این ها رو مینشوم و واضح برام میگی،خدایا واقعا برای این فایل ها و این صحبت ها ممنونم،این درک و این رشد شخصیت چه قدر من خوش حالم چه قدر این آدم های نازنین رو تحسین میکنم خدایا شکرت،واقعا تحسینشون میکنم که در مدار درک این آگاهی ها قرار گرفتن،خدایا صد هزار مرتبه شکرت،خدایا شکرت.
سلام و ادب خدمت شما که واقعا خداونو شما رو هدایت کرد به زندگیم و هر لحظه داره من رو بیشتر هدایت میکنه تا بهتر و بیشتر درک کنم
نمیدونم چی بگم از اینکه چقدر لطف خداشامل حالم شد تا امروز خیلی یهویی اینجا باشیم و فایل های رایگانتون رو بشنوم و چقدر بهم کمک کرد تا قاطع تر باشم برای مسیرم
4تافایل گفتگوی استاد رو پشت سرهم گوش دادم و اشک ریختم وهنوزم بغض توی گلومه و اینکه میدیدم چقدر نگاه آدمها به زندگی میتونه تغییر کنه چقدر میشه بزرگ شد و بزرگ دید چقدر میشه زیباتر همه چیز رو دید و با خدا رفیق تر بود اشکم رو بیشتر سرازیر میکرد
هرچقدر بگم خدایاشکرت که امروز منوبه اینجاهدایت کردی کمه
از دیشب ذهنم درگیر مسئله ای بود و همونجایه هدایت باعث شد یه قاطعیت پیدا کنم و یه خلا ایجاد کنم برای روحمو ذهنم و امروز باعث شد خلا دوم روایجادکنم و قاطعیتم و انرژیم خیلی بیشتر از اون چیزی بشه که میخواستم و فکرش رو میکردم
از خداممنونم که منو هدایت کرد تا این گفتگوهارو بشنوم تا راهنمای مسیرم باشن
سلام خدمت استاد عزیزوتوانمندم خانم شایسته عزیزومهربون الگوی تمام عیار بانوان این خانواده بهشتی وهمه اعضای این خانواده صمیمی
استاد عزیز من یک پیشنهاد محضر مبارکتون داشتم اگه این امکان فراهم بشه فکر کنم خیلللللللی تاثیر گذار باشه
استاد عزیز شما خودتون اصل واساس موفقیت درتمام این حوضه هایی که آموزش میدهید را تدحید وتوحید وتوحید میدانید که واقعتش هم همین هست من خواستم بگم استاد عزیزچون شماهم بسییییار توانمند هستید در حوضه موفقیت وهم کلام بسیار شیرین وتاثیر گذاری دارید امکانش هست یک دوره آموزش کامل قرآن از اول تا آخر آیات محکم با تفسیر آیه به آیه را محبت بفرمایید تا اعضای سایت با این کتاب آسمانی انس والفت نزدیکتری بتوانند پیدا کنند وفکر کنم در این مسیر الهی خیلی خیلی بهتر بتوانند ذهن نجواگر وصددر صد منفی خود را خیلی راحتربتوانند کنترل وکنند واز مسبر تکامل بدسند به مسرتصاعد
بنام خداوند هدایتگر.
سلام به استادومریم عزیزم.
سلام به همه دوستان وخانواده صمیمی عباسمنش.
واقعا این چهارتا فایل خیلی آگاهی داشت استاد چقدر در مورد هدایت قشنگ توضیح دادید انگار احتیاج داشتم بشنوم وسعی کنم به قول سپیده جان صدای هدایت توی قلبم بلندتر کنم.
واقعا از طناز عزیز سپاسگزارم باوت اون صحبتهای بسیار بسیار زیباشون وفوق العاده صداشون به دلم نشست وخیلی تحسینش کردم با این سن چقدر قلب پاکی داشته که در سن پایین خداوند هدایتش کرده ودر همه زمینه در زندگیش داره به موفقیت عالی میرسه چقدر زیبا درمورد قرآن ودرخواستش از خداوند گفت که خواسته ابراهیمش بشه وهدایتش کنه بهترینها رو براش آرزو دارم خیلی عالی بود خدارا سپاسگزارم که توی این مدار بودم واین حرفها که خداوند بود از زبان شما عزیزان با من صحبت می کرد.
بسیار خوشحالم وباید بارها وبارها اینها را گوش کنم فکر کنم وعمل کنم تا جزی از وجودم بشه.
موفق وپایدار باشید استاد ودوستان عزیزم 😊
سلام به استاد عباسمنش کسی که اسمش رو پیام رسان خداوند گذاشتم، استاد من همیشه میگفتم که دلم میخاد یک روز به عمرم هم اگر باقی مانده با خدا ملاقات کنم دستش رو بگیرم و رو به رویش بنشینم توی چشماش نگاه کنم هر چی سوال توی ذهنم هست رو ازش بپرسم بگم چرا این قدر زورگویی چرا هر چی تو بخواهی باید باشه چرا ما رو موش آزمایشگاه قرار دادی چرا ما را به جرم یکی دیگه مجازات میکنی و…. همون سوالاتی که از خدای اشتباهی که بهم یاد داده بودند(جامعه، دولت، معلمان، بزرگترهای نا آگاهم و پدر و مادر و اطرافیان) خدایی که اگر پول بخواهی میدهد اما همراه با هزار بیماری و بلا، اگر شادی بخواهی میدهد اما همراه با عذاب، اگر بچه بخواهی زمانی که دکترها جوابت کردن به تو میدهد اما با معلولیتی که تا آخر عمر گریبان تو و او باشد 🥺😭آره همون خدایی که غول زورگو ذهنم بود هر چه او میگفت باید همان میشد و من هیچ انتخابی نداشتم و اونقدر این آرزوی دیدار با خدا رو تو ذهنم و به اطرافیانم گفتم تا که یک روز به صورت هدایتی که حتی خودم هم یادم نیست چطور و چگونه مرا با شما آشنا کرد پا به پای حرفهایتان اشک میریزم و قلبم آرام میشود از وجود خدا، و بارها ازش عذر خواهی میکنم که خود واقعیش رو نمیدیدم، نمیشنیدم و درک نمیکردم. خدا جز عشق و محبت جز مهر و محبت جز ثروت و لذت هیچ نیست بهشت را خدا آفرید و جهنم ساخته ی دست ما انسانهاست و اینها را از شما یاد گرفتم. چقدر برای شما و مریم نازنین مهربانم آرزوی سربلندی و سلامتی روز افزون دارم، چقدر ندیده دوستتان دارم. هنوز وقت آن نرسیده که من بتوانم از فایلهای آموزشی تون استفاده کنم که هر وقت زمانش برسد هزینه اش جور میشود و من به این ایمان دارم اما میخواستم بگویم تمام فایلهای رایگان شما مرا به خدایم به رَبَم وصل کرد و شما جی تی اس بین ما و خدا هستی کافیه که مسیر رو بنویسیم خدا و شما هر کداممان را از مسیری متفاوت و زیبا به او میرسانی، کبوتر نامه رسان خدا دوستت دارم که آرامش الانم رو از خدا و دستان مهربانش که شما بودین دارم.. سپاس خدایم را که من را با شما آشنا کرد سپاس سپاس سپاس🙏🙏🙏🙏🙏
ملیحه هستم از شهر قم ساکن استانبول
سلام به استادعزیزم خانم شایسته عزیزوهمه دوستان
گفتگوبادوستان یک دوره ی باارزشی که قیمت نداره این قسمت هم همینطورومن فقط به یک موردازاین قسمت که خودم هم دچارش شده بودم اشاره میکنم
واون هم صحبتی که طنازعزیزاشاره کردن که من همش برای دیگران بالای منبرمیرفتم همش برای دیگران صحبت میکردم وطنازعزیزگفتن هرجاصحبتی بودکه میخواستیدشماتوضیح بدیداونجاراه روداری اشتباه میری
مثالی که میشه برای این موردزداینه که ماژول آموزش شناختیم تاغریق نجات نشدیم حق نداریم یک غریق رونجات بدیم چون خودمون هم غرق میشیم .من آموزشهای استادرواجرامیکردم ولی هرروزاوضاعم بدترمیشدتاوقتی که متوجه شدم ترمزمن همون صحبت کردن برای دیگران بودکه فرکانس من رویایی میووردمثل گاو نه من شیرشده بودم که روخودم کارمیکردم وبعدبایک صحبت برای دیگران یه لگدبهش میزدم ونه تنهامون تلاشم ازبین میرفت پس رفت هم داشتم نه تنهاشیررومیریختم دوروبرسطل شیرهم کثیف میکردم
دوست داشتم این تجربه خودم از آموزشهای استادروبه اشتراک بزارم ونکته دیگه که استادبارهابه اون اشاره کردن من چندین بارفایلای مختلف رومیبینم ومیشنوم ولی هربارکه میشنوم قسمتهایی توی اون هست که میگم این صحبت تواین فایل نبودانگار
واین نکته هم بگن من هم مثل شیرین عزیزهمسرم اصلامخالف شدیداستادهستن واین جمله ی همش هندزفری توگوشت هست بارها به من گفته شده بودویامیگفتن لالاییها
بهترین کاری که کردم این بودکه وقتی پیش همسرم ودیگران بودم اصلا فایلهارونگاه یانوش نمیکردم
فقط تواناییاش باتمرکزکامل به سایت میپرداخته ونتیجه ای فوق العاده درهمه زمینه هادادمخصوصاهمسرم
وقتی باهمسرم بودم دنبال زیباییهای همسرم میگشتم واونهاروشکارمیکردم ووقتی توشکارگاه عظیم سایت بودم ونیازی به شکارنیست خودشکارهامیان توبغلت
خیلی دوستتون دارم چون دوست داشتنی هستیددرپناه الله پیروزباشید