https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-05-04 06:48:282024-04-20 08:21:37گفتگو با دوستان 15 | هیچ بهانه ای پذیرفتنی نیست
312نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به خواهران گرامی عادله و شکیبا و سید علی عزیز
من فکر میکنم مدت ۳ یا ۴ سال که عضو سایت هستم و از فایل های رایگان همون اوایل شروع کردم و کلمه به کلمشو مینوشتم و واقعا دگرگون شده بودم و نتایجمم شروع شده بود و ارتباط خیلی خوبی با خدای خوبم برقرار کرده بودم
تقریبا ۲ سالی هست که با بردارم دوره عزت نفس رو گرفتیم و دارم کار میکنم و واقعا کمکم کرد و دگرگون شدم و استاد عزیزم ممنونم واقعا ازتون به خاطر این اگاهی های ارزشمندی ک با عشق هدیه میدین با ما
من نتایج گرفتم ولی خیلی زیاد نه ،چون هیچ وقت جدی و با ثبات و متعهد روی خودم کار نکردم
همیشه وقتی به نتیجه رسیدم رها کردم و وقتی دوباره شرایط سخت میشد میومدم تو سایت و دوباره شروع میکردم و باز دوباره نتایج ک میومد رها میکردم و درگیر کسب وکارم میشدم
من اولین باره که دارم توی سایت کامنت میزارم
دلیلش اینه از نتایج عادله و شکیبای عزیز و علی اقای گل واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم ،اونقدر تحت تاثیر قرار گرفتم از جدیت و تعهد و ایمانتون که گریم گرفت و یک لحظه خودمو سرزنش کردم که چرا جدی نمیگیری چرا رها میکنی چرا از این بستر فوق العاده که هدایت الله یکتای استفاده نمیکنی برای تغییر زندگیت
ولی بعدش تصمیم گرفتم و خواستم اینجا کامنت بزارم و بگم من از امروز با تصمیم قوی و متعهد و با جهاد اکبر شروع میکنم به تغییر و کار کردن روی خودم تا به تک تک رویا ها و هدف هام برسم و اون شخصیتی که دوست دارم بهش تبدیل بشم و بسازم و این شخصیت الان رو فرامش کنم
ممنونم از استاد عباس منش کدستی از طرف خداست و مارو با دنیای دیگه ای اشنا کرد
دنیای عشق و محبت
دنیای نعمت و ثروت و سلامتی
دنیای توحید و یکتا پرستی و روی خدا حساب باز کردن
ممنونم از عادله و شکیبا عزیز و علی جان
براتون ارزوی بهترین موفقیت ها و ثروت ها و روابط عاشقانه عالی تر رو دارم
نتایج و تغییرات شما تلنگری بود برای من برای شروع دوباره برای تغییر و ساختن باورهای درست با جدیت و تعهدی قوی
من دوسه روزه دارم فایلهای گفتگوی استاد با دوستان رو گوش میکنم و هر فایل رو چندبار گوش میکنم و لذت میبرم از این اگاهی های بینظیر
مخصوصا فایل ۱۵ رو واقعا لذت بردم از صحبتهای شکیبا و عادله و علی خوشدل بسیار زیبا و اگاهی بخش بود
استاد من قبلا طلبه بودم و حوزه درس خوندم و همیشه دنبال حقیقت جهان بودم و تشنه ی راه درست برای همینم رفتم حوزه تا معشوقم رو پیدا کنم ولی اونجا نبود هیچ منطقی رو ندیدم
دقیقا مثل حضرت ابراهیم که ستاره رو پرستید و وقتی که صبح شد و ستاره رفت گفت این خدای موقتی رو نمیخوام و رفت سراغ خدای واقعی تا پیداش کرد
و منم یکساله که باشما اشنا شدم کم کم مدارم بالا رفت و اسفند ماه سال۹۹ تصمیم گرفتم تمام باورهای گذشته ام رو خراب کنم و از نو بسازم و حالم روز به روز بهتر و عالی تر میشه جوریه که من هیچ ربطی به مریم دوسال پیش ندارم
دیروز وقتی که در جواب شکیبا جان گفتید اگر شروع به تغیر کردید پس جهانم همون موقع تغیر میکنه و مثال اینه رو زدید مثلی پتکی توی سرم زد و گفتم اینه اینه چیزی که معلوم میکنه من چقد روی خودم کار کردم
تغیر جهان اطرافم مشخص میکنه من چقد دارم ذهنم رو کنترل میکنم
اگر تغییری ندیدم همون روز و همون لحظه پس باید بیشتر وبیشتر روی خودم کار کنم
من دیروز بعد این فایل اومدم با دوتاپسر کوچیکم که ۷ساله و۴ساله هستن یه پوشه توی گوشیم درست کردم و عکس و فیلم های ارزوهامو گذاشتم
خونه و ماشین رویاییمون و عکس چندتا ساعت مچی هم گذاشتم
و امروز ظهر شوهرم گفت رفتم برات ساعت بگیرم ترسیدم سلیقه ات بهش نخوره عصری خودت برو به سلیقه ی خودت بگیر
و من شوک شدم از شنیدن این حرف و بغض کردم و فقط خداروشکر کردم که اینقد زود جهان تغیر کرد
خدایا عاشقتم استاد عزیزم عاشقتم که منو به حقیقت رسوندی
همه ی دوستای طلبه ام میگن وایی مریم چرا اینقد عوض شدی پس کو چادرت پس کو…….و من فقط یک جمله میگم
میگم من امسال به خدا ایمان اوردم من قبل از این مشرک بودم کافر بودم بی دین بودم من الان خداروشناختم و ازش لذت میبرم
استاد پسرام که کامل میشناسنت و هی میپرسن کی میریم پیش عباسمنش توی دریاچه اش شناکنیم 😄
بازم خدا رو شاکرم برای وجودتون و برای اشناییم باشما و شاکرم که عضو سایت هستم
و همینطور از دوستانی که تا الان صدای زیباشون رو شنیدم و کلی هم لذت و هم آگاهی گرفتم از صحبتها و تجربه هاشونبه خصوص عادله شکیبا و سیدعلی که میتونم بگم یکی از بهترین زیباترین بندگان خدایی هستند روی زمین که من تا حالا دیدم پر از نور پر از عشق و مهربانی پر از لبخند پر از ایمان اونقدر این بچه ها محشر هستند که هر چقدر بگم کم گفتم و این صدای ذوق کردنهاشون ولی پراز آگاهی پر از حس شادی عمیق فقط اشک از چشمانم سرازیر کرد ،😭
استاد عزیزم مریم جان عزیزم بودن در کنار شما و این سایت عظیم و بزرگ هر لحظش بی نهایت ارزشمند هست بنده هرچقدر که میگذره هر لحظه هر ثانیه بیشتر ایمان پیدا میکنم به این سایت از همه لحاظ همه لحاظ و اینکه دور شدن از این سایت یعنی غرق شدن در بدبختی من این رو بارها تجربه کردم
استفاده کردن از محصولات شما چنان جسارت و شجاعت در انسان میده که فکر نمیکنم جای همچین انرژی خالص رو بهت داده بشه چون انرژیش از خود خود خدا هست و به خاطر همین هست که این سایت یکی از بهترینهای جهان شده
استاد برای دیدنتون من یکی لحظه شماری میکنم یکی از بزرگترین خواسته های من هست که همیشه هم نوشتم و هم در قلبم هست که تا شما رو نمیبینم نمیرم و خیلی در رویاهام در خوابم میبنمتون و خیلی هم به طور الهام بخشی صحبتهایی رو بهم رسوندید عاشقتم استاد و همینطور مریم جان عزیزم
خوب یه جایی میخام بنویسم که بتونم یه برداشتی ازخودم داشته باشم
استاد بی پرده بگم من ازاون آدم هاییم که دقیقه نودتغییرمیکنم البته خداروشکر که حداقل تغییرمیکنم.
ینی وقتی به تمام تجربه های زندگیم نگاه میکنم میبینم من تااتفاقات بد وتضادها ازدرودیواربرام نباره تغییرنمیکنم.همیشه به مومیرسه وخوبه که حداقل نمیزارم به استخوان برسه😀
به خاطر همین ویژگی چقدرخاسته های زیادی بودن که میتونستم زودتربهشون برسم اما اینقدر شرایط روبرای خودم سخت وسخت ترمیکردم که وقتی به نقطه ای میرسید که باید تغییرمیکردم دیگه اونقدردیربود که باید بهایی خیلی خیلی بیشتراز اون حالت اولی که اگه به موقع تغییرمیدادم خودمو، پرداخت میکردم.بعددرحالی که من مینشستم وتلاش میکردم اشتباهات وکم کاری هامو جبران کنم میدیدم کسایی که باآگاهی درزمان مناسب تغییرمناسب روانجام دادن قالب روعوض کردن خودشونو سازگارترکردن باطبیعت وجهانم داره الان روی خوششو نشون میده وگاری زندگیشون تبدیل شده به ماشین باسرعت داره توجاده خوشبختی میره،الان هم به خاطرهمین ویژگی توی شرایطی قرارگرفتم که استادهمونطورکه شما گفتین دارم توی تمام جنبه های زندگیم ازهمه طرف روابط وسلامتی ومالی وعزت ونفس و… به تضادمیخورم. ینی جهان داره باچک ولقد بهم میفهمونه که ببین 👈همینه تغییرنکنی هی بدترمیشه چارماه دیگه یه سال دیگه وضعیت ازاینم بدترمیشه اون لحظه هایی که داری خودتو شل میکنی ذهنتو رهامیکنی میزاری هرطرف دلش خاست بره هرکی هرچی گفت قبول کنه دوتادیگه ام خودت اضافه کنی بزاری روش که محدودیت هات بیشتر بیشتربشه ترسات بیشتربشه ناراحتیات بیشتربشه اونا میگذرن ولی بدون عواقب نه،بدون ایجاد یه تضادگنده بعدیه مدت نمیگذرن زخم باقی میزارن. زخمهایی که باید خیلی تلاش کنی تا ترمیمشون کنی
استاد خدا بی رحمه واقعا بی رحمه واقعا قانونمنده ولی توی این بی رحمی، رحم ومهربونی زیادی هست.استاد فایل بقای اصلح میگه خدابی رحمه چقدربرام سخت بود این جمله! نمیفهمیدمش الان فهمیدم که خدا برای به وجود آوردن اون تضادها برای چک ولقدزدنا،کاملا تاکیدمیکنم کاملابی رحمه.ولی رحم ومهربونی خیلی عمیقی خیلی دوست داشتنی ای توی این بی رحمی هست اینکه جهان جوری درست شده که مارومجبوربه تغییرمیکنه نشانه میده که تغییرکنیم ومارومتوجه میکنه آگاه میکنه حالیمون میکنه نهایت رحمه! نهایت عشقیه که به من انسان داره، حالا اینکه چطور خودمو نجات میدم بستگی داره به این که چه نگاهی به این تضاددارم بستگی داره به اینکه چه نگاهی به خدا دارم اگه یاری کننده اگه غفور اگه جبران کننده ببینمش میتونم ازاین تضادهایی که خودم به دست خودم ساختم بیام بیرون. میگن خودم چون استاد تازه میفهمم میگین من به تضاد زیادی برنخوردم توی زندگیم ازوقتی تغییرکردم اصلابه تضادبرنخوردم ینی چی؟! استادشماتغییرکردین که تغییرکنین. ینی خودتونو اینطوری تغییردادین که باید درزمان مناسب تغییرکنین.باالهاماتی که ازخدادریافت میکنین.
منم فهمیدم برای تغییرکردن بایدبفهمم اول کجای کاراشتباهه دیرتغییرکردن اشتباهه تمرکزی کارنکردن اشتباهه تکامل رعایت نکردن ویه زمین خوردن محکم ویه عالمه به پایین سرخوردن اشتباهه اولین قدم برای تغییراینه که من بیام اشتباهاتم رومتوقف کنم.اولین قدم اینه که واقعا باورکنم زندگیم توی ذهنمه نه توی واقعیت اول اتفاقه توی ذهنمه نه واقعیت پس اول بایداین ذهنه رو کنترل کردش. افسارشو گرفت واروم اروم تمیزش کرد
.بعد کم کم باورارودرست کرد حرفای خوبو جایگزین کرد. عمل وتعهد لازمه استاد گفتین توی فایلی که حتی اون ادامه دادنه هم کنترل ذهن میخاد ینی اونی که نقاش بزرگیه الان کلی نجواداشته ولی چون کنترل ذهن کرده موفق شده به این جایگاه برسه اگه کنترل ذهن نمیکرد که اصلا ادامه نمیتونست بده که برسه به این نقطه.یه تعهدخیلی بالا یه انگیزه خیلی زیاد برای حل کردن محدودیت ها برای ازبین بردن اون باورایی که پاشنه اشیلن لازمه. من نمیتونم موفق شم اگرذهنمو کنترل نکنم اگه همچنان به روش های قدیمی خودم بچسبم اگه همچنان کارامروزو قدم امروزمو به فردامحول کنم.بگم حالامیشه هنوزوقت هست بازم میتونم تغییرکنم.هیچوقت برای تغییر دیرنیست جمله ای که مث شمشیردولبه اس شیطان باهمین جمله مارو گول میزنه مارو استوپ میکنه توی یه وضعیت.
ازحالابه بعدمیخام بگم هیچوقت برای تغییردیرنیست ولی وقتی اون تغییرفردا نباشه واز همین لحظه شروع شه👌💪💪💪😊😊
سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی و سلام به خانم شایسته مهربان دو دستانی که از جانب خدا برای هدایت ما فرستاده شدید . و سلام و درود به این جمع پر از عشق واقعا آدم روحش تازه میشه این افراد دوست داشتنی و الهی رو میبینه و ازشون حرفهایی رو میشنوه که هیچ جایی نه شنیده و نه دیده.
من ملیحه با داشتن ۵۲ سال سن در مقابل دخترانی همچون شکیبا و عادله جان عزیز چنان تحت تاثیر حرفاشون قرار گرفتم که بعد از شنیدن فایلاشون با استاد عزیز تا چند وقت با خودم تقلا میکردم که براشون کامنت بزارم خدایا شکرت که این موجودات الهی رو کنارم قرار دادی طوریکه الهی بودن به سن و سال نیست بلکه به بیشتر عاشق بودنه و اونها به منیکه همسن مادرشون هستم درسهای فراوانی دادن چقدر باورهام رو بیشتر کردند و چقدر ایمانم به یادگیریهای قدم دوازدهم بیشتر شد و من با ورود به قدم پنجم با این فایلها ی گفتگو با استاد برخورد کردم و چقدر جالبه استاد تو این فایلها فرمودند که الگو باید داشته باشیم تا ذهن باور کنه و چقدر با شنیدن این فایلها باورم قویتر شده چرا که این فرشته های خدا با این سنای کمشون به من امید رو بیشتر و بیشتر زنده کردن و البته تمام فایلهای استاد امید رو فریاد میزنه و اما این گفتگو ها نتیجه های امید رو به وضوح نشون میده خدایا صد هزار مرتبه شکر که تو همیشه هر جاییکه راهی به ذهن ما نمی آید تو راه میگشایی و این همیشه و همه جا باور و ایمان منست استاد مهربانم عزیز جانم از شما برای تربیت این فرشته های الهی هزارا ن بار سپاسگزارم واز اینکه من هم به این جمع پر از عشق پیوستم تز خداوندم سپاسگزارم واینکه آرزوی بر آورده شدن صحبت با استاد شامل حال هممون بشه
بذارید داستان خودمو اینجا بنویسم،یعنی این چند روزه همش تو دلم بود که بیا و بنویس اما نمیدونستم کجا و الان اینقدر ساده هدایت شدم
داستان به تابستون پارسال برمی گرده
من قبل دوسالگی مادرم رو از دست دادم،پدرمون معتاد بود و زن بابا هم که…..
کلا از بچگی شرایطمون خیلی سخت بود،تا با شروع مسیرمون منو سارا روی روابط خانوادگیون تمرکز کردیم و انصافا همه چیز عالی بود
ما با دوره جهان بینی شروع کردیم
دوره 12قدم
سفربه دور آمریکا و….
الانم که عزت نفس و دوره ثروت1 رو داریم خداروشکر
اینجور بود که اینقدر روابطمون عالی شده بود که زن بابامون میگفت کاش بچه های خودم هم مثل شما بودن
گذشت تا پارسال که سارا ازدواج کرد و رابطمون خیلی خیلی بدتر از قبل شد
تضاد ها زیاد شدن،و من به شدت تنها بودم تو خونه و دلم میخواست از خونه بزنم بیرون و تنها زندگی کنم
اما من دختر خوبه نه تنها خونه بلکه فامیل بودم،همه میگفتن خیلی سر به راهه،خیلی حرف گوش کنه،خیلی مسیرش درسته اصلا خطایی ازش سر نزده
و همین حرفا زنجیر پاهای من بود برای حرکت،که همه میگن من اینجورم الان بخوام برم خونه جدا بگیرم چی میگن؟؟؟و البته من پول جدا زندگی کردنم نداشتم.
خلاصه شرک از اینور و تضاد از یه طرف دیگه منو تحت فشار گذاشته بودن و قدرت حرکت کردن رو ازم گرفتن
تا اینکه شرایط بد و بدتر شد و من شروع کردم به هدفون گذاشتن تو طول روز در خونه و تو یه گروه سپاس گزاری که عضو بودم فعالیتم رو بیشتر و بیشتر کردم(همه اینا تقریبا4ماه طول کشید)
گذشت تا اینکه خیلی ساده خیلی ساده من این مساله که میخوام از خونه برم رو به خواهرم که از مادر خودم بودن عنوان کردم و نمیدونید چه استقبالی شد قرار شد برم خونه صحبت کنم که نمیخوام دیگه اینجا باشم و میخوام برم واینکه کجا و چطور رو اصلا نمیدونستم
اون شبو که دقیقا 5شنبه بود خونه سارا موندم وگفتم خدایا من رفتم خونه نمیخوام زن بابام باشه،جمعه رو باسارا اینارفتم بیرون و شب جمعه رو باز خونه سارا موندم شنبه از همونجا رفتم سرکار و ظهر سارا زنگ زد گفت بعد کار بیا اینجا صحبت کنیم گفتم چی شده گفت مامان امین(دامادمون)اینجاست باهات حرف داره
بعد کار رفتم خونه سارا (سارا ماجرا رو برای مادر شوهرش تعریف کرده بود منم بی خبر از همه چی)وای خدایا مامان امین گفت من میخوام بیای اینجا،چندین باره دارم به امین میگم سعیده رو بیار پیش خودتون و کلی صحبت های دیگه و گفت همینجا میمونم برو خونه با بابات صحبت کن و وسایلت رو جم کن و بیا اینجا
من رفتم خونه،زن بابام رفته بود شهرستان و نبود و کس دیگه ای هم نبود حدود نیم ساعتی تو اتاق بودم تا جراتش رو پیدا کنم که برم با بابا صحبت کنم چون بابا دست بزن داشت و…
خلاصه تمام جراتمو جم کردم و گفتم خدایا خودت کمک کن،رفتم با بابا صحبت کردم کلی عصبانی شد،توجیح کرد و در نهایت گفت برو
وای باورم نمیشد تا 3،4ساعت تو اتاقم داشتم گریه میکردم میگفتم خدایا اینقدر ساده بود من این همه دست دست کردم؟
اینقدر ساده بود و من خودم رو اینقدر اذیت کردم؟
همش گریه میکردم و خداروشکر میکردم
وسایلمو جم کردم امین اومد دنبالم و اومدم پیش سارا اینا زندگی کنم،الان حدود 8ماهه که اینجام و واقعا دارم بهشت رو از هرجهت تجربه میکنم.
آرامش زندگیمون هزاران برابر شد
آدمهای اطرافمون عوض شدن
من از ته بیماری به اوج سلامتی رسیدم
وضعیت مالیم خیلی پیشرفت کرد
رابطم باخودم و خدا چقدر عالی شده
هر روزم پر از حس سپاس گزاری هست
واین نتایج هر روز داره بیشتر میشه
هرروز به لطف خدا بیشتر وبیشتر میشه
خدارو شکر این مسیر همچنان ادامه داره
خیلی دوستتون دارم
شکیبا و عادله جون واقعا برای من الگو هستید همیشه کامنتاتون بهم حال عالی میداد و الان صداهای خوشگلتون بهم حس بی نظیری داده خداروشکر واسه وجودتون
استاد ممنونم مرسی واسه این صحبت های بی نظیر
یعنی قبل باید میرفتیم کامنا میخوندم واسه فهمیدن نتایج دوستان الان خودشون میان و با صدای خوشگلشون نتایج زندگیشون رو با اون حس عالی تعریف میکنن و پشت بندش استاد توضیح میده…
به والله قسم از بس هیجان دارم و نمیتونم خودمو کنترل کنم ک وقت نمیکنم در بخش دیدگاه چیزی بنویسم،من ب شدت در حال تغییر استاد ب شدت
بزودی داستان یه فردی که از محروم ترین استان ایران شروع کرده و به امپراطوری رسیده رو میشنوی استاد،استاد من نمیتونم تو دیدگاه چیزی از خودم رو بصورت واضح بگم من میام و تو فلوریدا همه چیو برات توضیح میدم ،من از اوج جهل و تعصب در سن ۲۱ سالگی بطرز عجیبی تغییر کردم گویا یه فرد دیگه متولد شده با همون نام ولی با یه طرز فکر متفاوت ،استادجان، بخداقسم من از فایل های رایگانتون فقط استفاده کردم و میکنم اما اون اصل رو ک تو تمام حرفات گفتی رو گرفتم و رفتم ،الان شاهد تغییراتی هستم ک تا پارسال تو ذهنم هم نمیگنجید،استاد بخدا حرفام تو این پیام ها نمیگنجه…
فقط اینو میگم ک من الگویی برای تمام اونایی ک تو مناطق محروم زندگی میکنن میشم و اونوقته ک حرفایی ک در مورد یکتاپرستی میزنم رو همه با دقت گوش میدن..
منتظرم باش استاد،این پیام رو همیشه تو سایت نگه دارید.
(بعنوان یه سند از کسی که با توکل بر الله یکتا از به ظاهر محروم ترین استان ایران تبدیل به یه امپراطور شد)
سلام استاد عزیز و مریم جانم و همه بچه های سایت الهی
استاد عزیزم خدارو شکر میکنم واقعا برای این بخش از گفتگوهای دوستان عزیز و موفقم
از اون روزی که شما این فایل رو قرار دادین و من به صورت هدایتی اون رودیدم و واقعا آنچنان تآثیری روی من گذاشت که همون لحظه از همسرم با وجود مشغله کاری درخواست کردم که بیاد و منو ببره لوازم تحریری و اینجا هم خدا لطف کرد و عزیز منم لطف کرد و همراهم شد
که دفترها و خودکارهای عالی بگیرم تا از نو شروع کنم که اینجا هم واقعا خدا هدایتم کرد بهترینهارو تهیه کنم که کار کردن باهاشون عالیترین احساس رو به من میده
از همون شب که ۲۳ رمضان بود من شبها برای سحر بیدار میشم و تا طلوع آفتاب و حتی بیشتر فقط مینویسم و عشق بازی میکنم با خدا و با خدای درونم که لحظه به لحظه هدایتم میکنه مینویسم از جملاتی که از شما میشنوم و از فایلهاتون دریافت میکنم تا همیشه این دفترم رو نگاه کنم و یادم بمونه و برام تکرار بشه
من همون لحظه زیر این فایل کامنت گذاشتم که ایندفعه فرق داره با دفعه های قبل و قولهایی که دفعه قبل به خودم دادم برای جدی ادامه دادن اما متاسفانه بعضیهاش ادامه نداشت و قول دادم به خودم و خدا و شما که تمام تلاشم رو کنم که در مسیر باشم همیشه و فعال باشم
با صحبتهای خواهران کیانی فر و آقای خوشدل اصلا زیر و رو شدم
چقدر خوبه این مسیر و این برنامه ای که به شما الهام میشه تا مارو هدایت کنین از شما سپاسگذارم و از خالق شما
استاد عزیزم من دارم دوره ها هم از اول شروع میکنم منتظر نتایج عالی از من باشین بهتون قول میدم استاد بینظیرم زحمات شما بی نتیجه نمیمونه انشاالله
با سلام ودرود به استاد عزیزم سید بزرگوار دوست داشتنی وبا سلام ودرود به خانم شایسته عزیز
من محمد (امیر)امیراحمدی هستم که حدود چهار سالی میشه که با استاد واموزهای ایشون آشنا شدم و کم وبیش فایلهای رایگان سایت رو گوش کردم و به همراه برادرم چندین محصول رو از سایت خریداری کردیم به اضافه دوره دوارده قدم رو هم خرید کردم وداریمش و میتونم بگم که با توجه به اینکه خیلی آموزشهای شما رو جدی نگرفته بودم و همچنین تمرینها رو با جدیت انجام نمی دادم ولی بایدبگمکه به همون نسبت که توجه کردم نتیجه گرفتم من ۵۷ سال سن دارم به طبع طرز تفکر وباورهای من با یه جوان زیر بیست سال ویا بالای بیست سال کلی فرق داره وشاید زمان بیشتری برای اینکه بتونم باورهای پوسیده قدیمی رو با باورهای مثبتی که امروز روز بهشون رسیدم و دارم میرسم عوض کنم زمان بیشتر و تلاش بیشتر لازم باشه و روی خودم بیشتر باید کار کنم و این زمزمه های ذهنی که هی به من میگه بیخیال بابا از تو که گذشته دیگه حالا باشه بعدا گوش کن بعدا تمرینات رو انجام بده بعدش تو فکر میکنی بعد ازاین همه سال تو عوض میشی.خلاصه کلی داستان دارم و دارم یجوری باهاش کنار میام نتیجه ها روبه رخش میکشم که بابا مگه این نیست که درآمدم حدودا ۱۵ برابر شده طرز تفکر م عوض شده منکه اصلا خداباور نبودم الان صبح که از خواب بیدار میشم و شبها موقع خوابیدن کلی شکر گذاری میکنم وحس و حالم خیلی بهتر و حرص کمتری می خورم و بیشتر در آرامش هستم اینها کافی نیست .خلاصه دارم تلاش میکنم وخودم رو به خدایم سپردم ….بگذریم
چند روز پیش با دخترم دامادم صحبت کردم و تصمیم گرفتیم تو این مسیر به هم کمک کنیم و یادآوری کنیم قوانین رو به هم وخیلی جدی این مسیر رو باهم طی کنیم .بحث هدایت شد خیلی راجبش صحبت کردیم تا دیشب که بصورت هدایتی فایل شماره ۱۵ گفتگو با استاد برام اومد و مشغول گوش دادن به این فایل شدم استاد شاید باورتون نشه که بالای بیست بار تا صبح این فایل رو گوش کردم دوباره امروز گوش کردم و چقدر اشک شوق ریختم چقدر لذت بردم از حس و حال دوتا خواهر گلم وعادله خانم وشکیبای عزیز چقدر لذت بردم از صحبتهای برادر عزیزم سید علی گل و چقدر برام ارزش داشت حرفهای ایشون و چقدر منطقی تر شد برام موضوع هدایت و علاقه مندی که در وجودم هست نسبت به شغلی که دوست دارم واقعا اول از همه از خدای مهربانم تشکر میکنم که من رو هدایت کرد به گوش دادن این فایل وبعد تشکر میکنم ازشما استاد عباسمنش عزیز که بعنوان یک پیام آور خدا چقدر باعث شدید زندگی این جوانها تغییر پیدا کنه و تشکر ویژه میکنم از سید علی بزرگوار و همسر ایشون و خواهر گلم شکیبایی عزیز که با صحبتها وحس وحالشون باعث شدن که یه تصمیم کاملا جدی بگیرم برای تغییر بدون برو برگرد واقعا خدا رو صدها هزار بار شکر میکنم بخاطر این هدایت .من از امروز تصمیم گرفتم بقول استاد عزیزم فقط هدایتی زندگی بکنم وبه نشانه ها خیلی توجه بکنم .خیلی خوشحالم خدایا شکرت خدایا صدها هزار بار شکرت خدای سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم .
در آخر باید بگم استاد عزیزم به لطف خدای بزرگ وبا آموزشهای عالی شما با توجه به اینکه خیلی مقاومت داشتم خیلی نتایج خوب وعالی کسب کردم درآمدم حداقل نسبت به حدود دوسال پیش ۱۵ برابر شده سلامتیم فوق العاده بهتر شده روابطم با خانواده عالی شده وکلی نتایج دیگه حالا ببینید با این تصمیمی که گرفتم چه اتفاقات خوب وعالی برام بیافته ودر پیش باشه .
اسناد من هم خیلی دوست دارم یه روز اون هم نچندان دور دربهشتی که برای خودتون وما ساختید در کنار دریاچه زیبا آتشی روشن کنم براتون عالی که کیفشو ببریم ، براتون برقصم در حد لالی گا (طوری که خردادیان باید بره جلو )چون من عاشق رقص هستم و وقتئ می رقصم هم خودم کلی کیف میکنم هم هرکسی که می بینه رقص منو کیف میکنه .انشاالله بزودی زود .
جا داره اینجا از زحمات خانم شایسته هم کلی تشکر و قدر دانی بکنم چرا که وجود ایشون برای همه برو بچه های سایت پر از برکت واحساس خوب وعالیه
در خاتمه باید بگم استاد عزیزم اونجایی که وعادله خانم داشت ابراز عشق به شما میکرد اینقدر احساسی شده بودم که همش می گفتم من هم عاشقتم استاد و اشک می ریختم حس خوب وفوق العاده ای بود
پریشب چقدر منتظر شدم که در کلاب هاوس با شما حرف بزنم و در مورد موضوع حرف بزنم ولی قسمت نشد.
ولی چون خیلی این موضوع برام جالب بود گفتم زیر این فایل که بهم انرژی داده، تجربه خودم رو برای اولین بار بعد از چند وقت عضویت در سایت بنویسم چون من اصلا آدم نوشتاری نیستم ولی سعی کردم با این متن خودم را به اعضای خانواده عباس منش نزدیکتر و صمیمی تر کنم.
من همون شخص NA ای که شما مثال زدین هستم.
چندین سال از بهترین سالهای عمرم رو درگیر اعتیاد شدم و انگار مشت و لگدهای روزگار جزعی از زندگیم شده بود و دنیام خیلی کوچیک شده بود چون من تو شهرستانی کوچک مثل خواهران عزیزی بزرگ شده بودم همراه با باورها و دوستان مخرب و منفی.
اینقدر پیش رفتم که کارم رو که خیلی عالی بود تعطیل کردم و بعد از چند وقت مهاجرت به یک شهر بزرگتر بازهم صورت مساله پاک نشد تا زمانی که وارد NA شدم و مواد از زندگیم خارج شد.
این اولین باری بود که مجبور به تغییر رویه زندگی با مشت و لگد روزگار شدم ولی هنوز ترکش ها تو زندگیم بود و بعد چند وقت راه دادگاه و پاسگاه برای طلاق با همسر سابقم شروع شد که ۲ سال طول کشید و بالاخره با هزار بدبختی جدا شدیم چند وقت بعد طلاقم با اینکه مدرک مهندسی عمران داشتم برای شرکت های عمرانی به صورت ماهیانه با حقوق ۱۵۰۰۰۰۰ تومان کار میکردم که تازه بعد چند ماه کارها تمام میشد و یا دیگه نیازی به من نبود من رو بیرون میکردن و تازه حقوق ۱ تا ۲ ماه من رو بهم نمیدادن.
تا اینکه بعد گذشت ۴ سال از پاکی که تقریبا با متن های آموزشی داخل اینستا گرام و مطالعه جست و گریخته چند کتاب شروع به تغییر و کار شخصی خودم شدم و انگیزه اصلی من از شروع، انگیزه های متفاوت بود.
۱_خیلی دوست داشتم به همه بفهمونم داستان طلاق و مواد مصرف کردنم تقصیر همسر سابقم بود (در صورتی که خودم میدونم مقصر تمام و کمال خودم بودم)
۲_خسته شده بودم از بس حقوقم رو نمیدادن و همیشه باید استرس اخراج و ترور شخصیتی میشدم
۳_خسته شده بودم از بس آویزون مردم بودم
۴_دوست داشتم عالی زندگی کنم و آرزوهای بزرگ داشتم ولی نمیشد
(همینجا دلم خواست خدا رو شکر کنم برای تمامی داشته های امروزم)
بالاخره در سال ۹۵ برج ۱۰ با پس اندازی که داشتم شروع کردم به بزینس شخصی خودم که همش ۴۷ میلیون بود و دست و پا شکسته خوب بود کارم تا اینکه تو یک جلسه ای یکی از دوستانم در مورد مثبت اندیشی صحبت میکرد که کنجکاو شدم و بعد از چند روز پیگیری دوستان عباس منشی اون شهر دور هم جمع میشدن و تبادل تجربه میکردن که من هم به جمعشون پیوستم و زندگیم شروع به تغییرات کرد.
اوایل خیلی ترمز داشتم و دوس داشتم بگم من بهتر میدونم ولی بعد از چند بار دور همی و گوش کردن فایل های استاد تصمیم گرفتم طبق صحبت استاد که میگفتن با هر صلیقه و شخصیتی سعی کن چند ماه فقط اون چیزی که من میگم رو بدون چون و چرا انجام بده و اگر نتیجه نگرفتی هر کاری خواستی رو بکن. من عاشق کلام استاد شدم که از خیلی از اعضای خانواده ام هم برام عزیزتر هست و من استاد رو پدر روحانی خودم میدونم.
من چند سال اون شهر کار میکردم و سال ۹۷ با استاد آشنا شده بودم که بعد یک سال که همه زندگیم خوب شده بود و حالا من دوباره یک ازدواج عالی و یک پسر چند ماهه همرا با ماشین ۲۰۷ و چند ملک شخصی که راسته کارم ساخت و ساز بود و روابط عالی در نظام مهندسی و پروانه نظارت و اجرا و تمام ادارت مربوطه و مشاورین املاک و هر آنچه لازم بود رو داشتم ولی دلم اتفاقات بزرگتر میخواست و با اینکه در هدف گذاری ۵ سالم مهاجرت از بیرجند به مشهد بود بعد ۳ سال مهاجرت کردم و به حرف استاد ایمان داشتم که اتفاقاتی که در مهاجرت هست عالی رخ خواهند داد و این هم داستان تغییر دومم که با توجه به خوب بودن همه چیز تصمیم گرفتم و خودم رو به چالش کشیدم.
من از برج ۵ پارسال که مهاجرت کردم شاید سرمایه ام ۲ تا ۳ برابر شده و الان هم ماشینم خارجی که خیلی دوس داشتم خریدم و پر هستم از اتفاقات عالی.
خدااااااااااایا هزاران بار شکرت.
عاشقتم که دوستان عالی دارم
خداااااااایا مرسی که عضو خانواده بزرگ عباس منش هستم
با سلام به استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار
سلام به خواهران گرامی عادله و شکیبا و سید علی عزیز
من فکر میکنم مدت ۳ یا ۴ سال که عضو سایت هستم و از فایل های رایگان همون اوایل شروع کردم و کلمه به کلمشو مینوشتم و واقعا دگرگون شده بودم و نتایجمم شروع شده بود و ارتباط خیلی خوبی با خدای خوبم برقرار کرده بودم
تقریبا ۲ سالی هست که با بردارم دوره عزت نفس رو گرفتیم و دارم کار میکنم و واقعا کمکم کرد و دگرگون شدم و استاد عزیزم ممنونم واقعا ازتون به خاطر این اگاهی های ارزشمندی ک با عشق هدیه میدین با ما
من نتایج گرفتم ولی خیلی زیاد نه ،چون هیچ وقت جدی و با ثبات و متعهد روی خودم کار نکردم
همیشه وقتی به نتیجه رسیدم رها کردم و وقتی دوباره شرایط سخت میشد میومدم تو سایت و دوباره شروع میکردم و باز دوباره نتایج ک میومد رها میکردم و درگیر کسب وکارم میشدم
من اولین باره که دارم توی سایت کامنت میزارم
دلیلش اینه از نتایج عادله و شکیبای عزیز و علی اقای گل واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم ،اونقدر تحت تاثیر قرار گرفتم از جدیت و تعهد و ایمانتون که گریم گرفت و یک لحظه خودمو سرزنش کردم که چرا جدی نمیگیری چرا رها میکنی چرا از این بستر فوق العاده که هدایت الله یکتای استفاده نمیکنی برای تغییر زندگیت
ولی بعدش تصمیم گرفتم و خواستم اینجا کامنت بزارم و بگم من از امروز با تصمیم قوی و متعهد و با جهاد اکبر شروع میکنم به تغییر و کار کردن روی خودم تا به تک تک رویا ها و هدف هام برسم و اون شخصیتی که دوست دارم بهش تبدیل بشم و بسازم و این شخصیت الان رو فرامش کنم
ممنونم از استاد عباس منش کدستی از طرف خداست و مارو با دنیای دیگه ای اشنا کرد
دنیای عشق و محبت
دنیای نعمت و ثروت و سلامتی
دنیای توحید و یکتا پرستی و روی خدا حساب باز کردن
ممنونم از عادله و شکیبا عزیز و علی جان
براتون ارزوی بهترین موفقیت ها و ثروت ها و روابط عاشقانه عالی تر رو دارم
نتایج و تغییرات شما تلنگری بود برای من برای شروع دوباره برای تغییر و ساختن باورهای درست با جدیت و تعهدی قوی
خیلی دوستون دارم
خداروشکر ب خاطر خانواده صمیمی عباس منش
خداروشکر خداروشکر خداروشکر به خاطر هدایت 😭
عاشقتونم عاشقتونم❤❤❤❤
سلام به همه هم فرکانسی های عزیزم وخانواده بینظیرم
من دوسه روزه دارم فایلهای گفتگوی استاد با دوستان رو گوش میکنم و هر فایل رو چندبار گوش میکنم و لذت میبرم از این اگاهی های بینظیر
مخصوصا فایل ۱۵ رو واقعا لذت بردم از صحبتهای شکیبا و عادله و علی خوشدل بسیار زیبا و اگاهی بخش بود
استاد من قبلا طلبه بودم و حوزه درس خوندم و همیشه دنبال حقیقت جهان بودم و تشنه ی راه درست برای همینم رفتم حوزه تا معشوقم رو پیدا کنم ولی اونجا نبود هیچ منطقی رو ندیدم
دقیقا مثل حضرت ابراهیم که ستاره رو پرستید و وقتی که صبح شد و ستاره رفت گفت این خدای موقتی رو نمیخوام و رفت سراغ خدای واقعی تا پیداش کرد
و منم یکساله که باشما اشنا شدم کم کم مدارم بالا رفت و اسفند ماه سال۹۹ تصمیم گرفتم تمام باورهای گذشته ام رو خراب کنم و از نو بسازم و حالم روز به روز بهتر و عالی تر میشه جوریه که من هیچ ربطی به مریم دوسال پیش ندارم
دیروز وقتی که در جواب شکیبا جان گفتید اگر شروع به تغیر کردید پس جهانم همون موقع تغیر میکنه و مثال اینه رو زدید مثلی پتکی توی سرم زد و گفتم اینه اینه چیزی که معلوم میکنه من چقد روی خودم کار کردم
تغیر جهان اطرافم مشخص میکنه من چقد دارم ذهنم رو کنترل میکنم
اگر تغییری ندیدم همون روز و همون لحظه پس باید بیشتر وبیشتر روی خودم کار کنم
من دیروز بعد این فایل اومدم با دوتاپسر کوچیکم که ۷ساله و۴ساله هستن یه پوشه توی گوشیم درست کردم و عکس و فیلم های ارزوهامو گذاشتم
خونه و ماشین رویاییمون و عکس چندتا ساعت مچی هم گذاشتم
و امروز ظهر شوهرم گفت رفتم برات ساعت بگیرم ترسیدم سلیقه ات بهش نخوره عصری خودت برو به سلیقه ی خودت بگیر
و من شوک شدم از شنیدن این حرف و بغض کردم و فقط خداروشکر کردم که اینقد زود جهان تغیر کرد
خدایا عاشقتم استاد عزیزم عاشقتم که منو به حقیقت رسوندی
همه ی دوستای طلبه ام میگن وایی مریم چرا اینقد عوض شدی پس کو چادرت پس کو…….و من فقط یک جمله میگم
میگم من امسال به خدا ایمان اوردم من قبل از این مشرک بودم کافر بودم بی دین بودم من الان خداروشناختم و ازش لذت میبرم
استاد پسرام که کامل میشناسنت و هی میپرسن کی میریم پیش عباسمنش توی دریاچه اش شناکنیم 😄
بازم خدا رو شاکرم برای وجودتون و برای اشناییم باشما و شاکرم که عضو سایت هستم
و شاکرم که خودم خالق زندگی خودم هستم
عاشقتونم عاشق همه ی همفرکانسی هام هستم
خدایاشکرت خدایا شکرت
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان
خدارو بی نهایت سپاسگزارم برای بودنم در اینجا
برای ادامه دادن در این مسیر لذت بخش
و همینطور از دوستانی که تا الان صدای زیباشون رو شنیدم و کلی هم لذت و هم آگاهی گرفتم از صحبتها و تجربه هاشونبه خصوص عادله شکیبا و سیدعلی که میتونم بگم یکی از بهترین زیباترین بندگان خدایی هستند روی زمین که من تا حالا دیدم پر از نور پر از عشق و مهربانی پر از لبخند پر از ایمان اونقدر این بچه ها محشر هستند که هر چقدر بگم کم گفتم و این صدای ذوق کردنهاشون ولی پراز آگاهی پر از حس شادی عمیق فقط اشک از چشمانم سرازیر کرد ،😭
استاد عزیزم مریم جان عزیزم بودن در کنار شما و این سایت عظیم و بزرگ هر لحظش بی نهایت ارزشمند هست بنده هرچقدر که میگذره هر لحظه هر ثانیه بیشتر ایمان پیدا میکنم به این سایت از همه لحاظ همه لحاظ و اینکه دور شدن از این سایت یعنی غرق شدن در بدبختی من این رو بارها تجربه کردم
استفاده کردن از محصولات شما چنان جسارت و شجاعت در انسان میده که فکر نمیکنم جای همچین انرژی خالص رو بهت داده بشه چون انرژیش از خود خود خدا هست و به خاطر همین هست که این سایت یکی از بهترینهای جهان شده
استاد برای دیدنتون من یکی لحظه شماری میکنم یکی از بزرگترین خواسته های من هست که همیشه هم نوشتم و هم در قلبم هست که تا شما رو نمیبینم نمیرم و خیلی در رویاهام در خوابم میبنمتون و خیلی هم به طور الهام بخشی صحبتهایی رو بهم رسوندید عاشقتم استاد و همینطور مریم جان عزیزم
و همینطور از تمام دوستانم
در پناه الله شاد باشید و سعادتمند❤️💯 ❤️
سلام استاد 😊😊
خوب یه جایی میخام بنویسم که بتونم یه برداشتی ازخودم داشته باشم
استاد بی پرده بگم من ازاون آدم هاییم که دقیقه نودتغییرمیکنم البته خداروشکر که حداقل تغییرمیکنم.
ینی وقتی به تمام تجربه های زندگیم نگاه میکنم میبینم من تااتفاقات بد وتضادها ازدرودیواربرام نباره تغییرنمیکنم.همیشه به مومیرسه وخوبه که حداقل نمیزارم به استخوان برسه😀
به خاطر همین ویژگی چقدرخاسته های زیادی بودن که میتونستم زودتربهشون برسم اما اینقدر شرایط روبرای خودم سخت وسخت ترمیکردم که وقتی به نقطه ای میرسید که باید تغییرمیکردم دیگه اونقدردیربود که باید بهایی خیلی خیلی بیشتراز اون حالت اولی که اگه به موقع تغییرمیدادم خودمو، پرداخت میکردم.بعددرحالی که من مینشستم وتلاش میکردم اشتباهات وکم کاری هامو جبران کنم میدیدم کسایی که باآگاهی درزمان مناسب تغییرمناسب روانجام دادن قالب روعوض کردن خودشونو سازگارترکردن باطبیعت وجهانم داره الان روی خوششو نشون میده وگاری زندگیشون تبدیل شده به ماشین باسرعت داره توجاده خوشبختی میره،الان هم به خاطرهمین ویژگی توی شرایطی قرارگرفتم که استادهمونطورکه شما گفتین دارم توی تمام جنبه های زندگیم ازهمه طرف روابط وسلامتی ومالی وعزت ونفس و… به تضادمیخورم. ینی جهان داره باچک ولقد بهم میفهمونه که ببین 👈همینه تغییرنکنی هی بدترمیشه چارماه دیگه یه سال دیگه وضعیت ازاینم بدترمیشه اون لحظه هایی که داری خودتو شل میکنی ذهنتو رهامیکنی میزاری هرطرف دلش خاست بره هرکی هرچی گفت قبول کنه دوتادیگه ام خودت اضافه کنی بزاری روش که محدودیت هات بیشتر بیشتربشه ترسات بیشتربشه ناراحتیات بیشتربشه اونا میگذرن ولی بدون عواقب نه،بدون ایجاد یه تضادگنده بعدیه مدت نمیگذرن زخم باقی میزارن. زخمهایی که باید خیلی تلاش کنی تا ترمیمشون کنی
استاد خدا بی رحمه واقعا بی رحمه واقعا قانونمنده ولی توی این بی رحمی، رحم ومهربونی زیادی هست.استاد فایل بقای اصلح میگه خدابی رحمه چقدربرام سخت بود این جمله! نمیفهمیدمش الان فهمیدم که خدا برای به وجود آوردن اون تضادها برای چک ولقدزدنا،کاملا تاکیدمیکنم کاملابی رحمه.ولی رحم ومهربونی خیلی عمیقی خیلی دوست داشتنی ای توی این بی رحمی هست اینکه جهان جوری درست شده که مارومجبوربه تغییرمیکنه نشانه میده که تغییرکنیم ومارومتوجه میکنه آگاه میکنه حالیمون میکنه نهایت رحمه! نهایت عشقیه که به من انسان داره، حالا اینکه چطور خودمو نجات میدم بستگی داره به این که چه نگاهی به این تضاددارم بستگی داره به اینکه چه نگاهی به خدا دارم اگه یاری کننده اگه غفور اگه جبران کننده ببینمش میتونم ازاین تضادهایی که خودم به دست خودم ساختم بیام بیرون. میگن خودم چون استاد تازه میفهمم میگین من به تضاد زیادی برنخوردم توی زندگیم ازوقتی تغییرکردم اصلابه تضادبرنخوردم ینی چی؟! استادشماتغییرکردین که تغییرکنین. ینی خودتونو اینطوری تغییردادین که باید درزمان مناسب تغییرکنین.باالهاماتی که ازخدادریافت میکنین.
منم فهمیدم برای تغییرکردن بایدبفهمم اول کجای کاراشتباهه دیرتغییرکردن اشتباهه تمرکزی کارنکردن اشتباهه تکامل رعایت نکردن ویه زمین خوردن محکم ویه عالمه به پایین سرخوردن اشتباهه اولین قدم برای تغییراینه که من بیام اشتباهاتم رومتوقف کنم.اولین قدم اینه که واقعا باورکنم زندگیم توی ذهنمه نه توی واقعیت اول اتفاقه توی ذهنمه نه واقعیت پس اول بایداین ذهنه رو کنترل کردش. افسارشو گرفت واروم اروم تمیزش کرد
.بعد کم کم باورارودرست کرد حرفای خوبو جایگزین کرد. عمل وتعهد لازمه استاد گفتین توی فایلی که حتی اون ادامه دادنه هم کنترل ذهن میخاد ینی اونی که نقاش بزرگیه الان کلی نجواداشته ولی چون کنترل ذهن کرده موفق شده به این جایگاه برسه اگه کنترل ذهن نمیکرد که اصلا ادامه نمیتونست بده که برسه به این نقطه.یه تعهدخیلی بالا یه انگیزه خیلی زیاد برای حل کردن محدودیت ها برای ازبین بردن اون باورایی که پاشنه اشیلن لازمه. من نمیتونم موفق شم اگرذهنمو کنترل نکنم اگه همچنان به روش های قدیمی خودم بچسبم اگه همچنان کارامروزو قدم امروزمو به فردامحول کنم.بگم حالامیشه هنوزوقت هست بازم میتونم تغییرکنم.هیچوقت برای تغییر دیرنیست جمله ای که مث شمشیردولبه اس شیطان باهمین جمله مارو گول میزنه مارو استوپ میکنه توی یه وضعیت.
ازحالابه بعدمیخام بگم هیچوقت برای تغییردیرنیست ولی وقتی اون تغییرفردا نباشه واز همین لحظه شروع شه👌💪💪💪😊😊
سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی و سلام به خانم شایسته مهربان دو دستانی که از جانب خدا برای هدایت ما فرستاده شدید . و سلام و درود به این جمع پر از عشق واقعا آدم روحش تازه میشه این افراد دوست داشتنی و الهی رو میبینه و ازشون حرفهایی رو میشنوه که هیچ جایی نه شنیده و نه دیده.
من ملیحه با داشتن ۵۲ سال سن در مقابل دخترانی همچون شکیبا و عادله جان عزیز چنان تحت تاثیر حرفاشون قرار گرفتم که بعد از شنیدن فایلاشون با استاد عزیز تا چند وقت با خودم تقلا میکردم که براشون کامنت بزارم خدایا شکرت که این موجودات الهی رو کنارم قرار دادی طوریکه الهی بودن به سن و سال نیست بلکه به بیشتر عاشق بودنه و اونها به منیکه همسن مادرشون هستم درسهای فراوانی دادن چقدر باورهام رو بیشتر کردند و چقدر ایمانم به یادگیریهای قدم دوازدهم بیشتر شد و من با ورود به قدم پنجم با این فایلها ی گفتگو با استاد برخورد کردم و چقدر جالبه استاد تو این فایلها فرمودند که الگو باید داشته باشیم تا ذهن باور کنه و چقدر با شنیدن این فایلها باورم قویتر شده چرا که این فرشته های خدا با این سنای کمشون به من امید رو بیشتر و بیشتر زنده کردن و البته تمام فایلهای استاد امید رو فریاد میزنه و اما این گفتگو ها نتیجه های امید رو به وضوح نشون میده خدایا صد هزار مرتبه شکر که تو همیشه هر جاییکه راهی به ذهن ما نمی آید تو راه میگشایی و این همیشه و همه جا باور و ایمان منست استاد مهربانم عزیز جانم از شما برای تربیت این فرشته های الهی هزارا ن بار سپاسگزارم واز اینکه من هم به این جمع پر از عشق پیوستم تز خداوندم سپاسگزارم واینکه آرزوی بر آورده شدن صحبت با استاد شامل حال هممون بشه
بینهایت دوستتون دارم.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام استاد گلم،سلام خانوم شایسته عزیز
سلام شکیبا جان،سلام عادله جان و سلام سید علی عزیز و تمام دوستان خانواده عزیزم
من سعیده هستم خواهر سارا
وای خدایا شکرت دارم چی میشنوم
الان بیش از 6ساعته که دارم فایل میبینم و چه حسن ختامی
خدایا شکرت ،چه انرژی داشت این فایل
چه الگوهایی
خدایا شکرت چقدر حالم عالیه،چقدر اشک شوق ریختم، چقدر درکش کردم خدا جوونم
بذارید داستان خودمو اینجا بنویسم،یعنی این چند روزه همش تو دلم بود که بیا و بنویس اما نمیدونستم کجا و الان اینقدر ساده هدایت شدم
داستان به تابستون پارسال برمی گرده
من قبل دوسالگی مادرم رو از دست دادم،پدرمون معتاد بود و زن بابا هم که…..
کلا از بچگی شرایطمون خیلی سخت بود،تا با شروع مسیرمون منو سارا روی روابط خانوادگیون تمرکز کردیم و انصافا همه چیز عالی بود
ما با دوره جهان بینی شروع کردیم
دوره 12قدم
سفربه دور آمریکا و….
الانم که عزت نفس و دوره ثروت1 رو داریم خداروشکر
اینجور بود که اینقدر روابطمون عالی شده بود که زن بابامون میگفت کاش بچه های خودم هم مثل شما بودن
گذشت تا پارسال که سارا ازدواج کرد و رابطمون خیلی خیلی بدتر از قبل شد
تضاد ها زیاد شدن،و من به شدت تنها بودم تو خونه و دلم میخواست از خونه بزنم بیرون و تنها زندگی کنم
اما من دختر خوبه نه تنها خونه بلکه فامیل بودم،همه میگفتن خیلی سر به راهه،خیلی حرف گوش کنه،خیلی مسیرش درسته اصلا خطایی ازش سر نزده
و همین حرفا زنجیر پاهای من بود برای حرکت،که همه میگن من اینجورم الان بخوام برم خونه جدا بگیرم چی میگن؟؟؟و البته من پول جدا زندگی کردنم نداشتم.
خلاصه شرک از اینور و تضاد از یه طرف دیگه منو تحت فشار گذاشته بودن و قدرت حرکت کردن رو ازم گرفتن
تا اینکه شرایط بد و بدتر شد و من شروع کردم به هدفون گذاشتن تو طول روز در خونه و تو یه گروه سپاس گزاری که عضو بودم فعالیتم رو بیشتر و بیشتر کردم(همه اینا تقریبا4ماه طول کشید)
گذشت تا اینکه خیلی ساده خیلی ساده من این مساله که میخوام از خونه برم رو به خواهرم که از مادر خودم بودن عنوان کردم و نمیدونید چه استقبالی شد قرار شد برم خونه صحبت کنم که نمیخوام دیگه اینجا باشم و میخوام برم واینکه کجا و چطور رو اصلا نمیدونستم
اون شبو که دقیقا 5شنبه بود خونه سارا موندم وگفتم خدایا من رفتم خونه نمیخوام زن بابام باشه،جمعه رو باسارا اینارفتم بیرون و شب جمعه رو باز خونه سارا موندم شنبه از همونجا رفتم سرکار و ظهر سارا زنگ زد گفت بعد کار بیا اینجا صحبت کنیم گفتم چی شده گفت مامان امین(دامادمون)اینجاست باهات حرف داره
بعد کار رفتم خونه سارا (سارا ماجرا رو برای مادر شوهرش تعریف کرده بود منم بی خبر از همه چی)وای خدایا مامان امین گفت من میخوام بیای اینجا،چندین باره دارم به امین میگم سعیده رو بیار پیش خودتون و کلی صحبت های دیگه و گفت همینجا میمونم برو خونه با بابات صحبت کن و وسایلت رو جم کن و بیا اینجا
من رفتم خونه،زن بابام رفته بود شهرستان و نبود و کس دیگه ای هم نبود حدود نیم ساعتی تو اتاق بودم تا جراتش رو پیدا کنم که برم با بابا صحبت کنم چون بابا دست بزن داشت و…
خلاصه تمام جراتمو جم کردم و گفتم خدایا خودت کمک کن،رفتم با بابا صحبت کردم کلی عصبانی شد،توجیح کرد و در نهایت گفت برو
وای باورم نمیشد تا 3،4ساعت تو اتاقم داشتم گریه میکردم میگفتم خدایا اینقدر ساده بود من این همه دست دست کردم؟
اینقدر ساده بود و من خودم رو اینقدر اذیت کردم؟
همش گریه میکردم و خداروشکر میکردم
وسایلمو جم کردم امین اومد دنبالم و اومدم پیش سارا اینا زندگی کنم،الان حدود 8ماهه که اینجام و واقعا دارم بهشت رو از هرجهت تجربه میکنم.
آرامش زندگیمون هزاران برابر شد
آدمهای اطرافمون عوض شدن
من از ته بیماری به اوج سلامتی رسیدم
وضعیت مالیم خیلی پیشرفت کرد
رابطم باخودم و خدا چقدر عالی شده
هر روزم پر از حس سپاس گزاری هست
واین نتایج هر روز داره بیشتر میشه
هرروز به لطف خدا بیشتر وبیشتر میشه
خدارو شکر این مسیر همچنان ادامه داره
خیلی دوستتون دارم
شکیبا و عادله جون واقعا برای من الگو هستید همیشه کامنتاتون بهم حال عالی میداد و الان صداهای خوشگلتون بهم حس بی نظیری داده خداروشکر واسه وجودتون
استاد ممنونم مرسی واسه این صحبت های بی نظیر
یعنی قبل باید میرفتیم کامنا میخوندم واسه فهمیدن نتایج دوستان الان خودشون میان و با صدای خوشگلشون نتایج زندگیشون رو با اون حس عالی تعریف میکنن و پشت بندش استاد توضیح میده…
وای خدایا مگه از این عالیترم داریم…
ممنوووونم استاد
میبوسمتون
خدایا شکرت بابات این حال عالیم شکرت شکرت
در پناه خدا باشید
سعیده خیاط
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته خوش اخلاق.
استاد این شخصیت بدجور داره تغییر میکنه بدحور…
به والله قسم از بس هیجان دارم و نمیتونم خودمو کنترل کنم ک وقت نمیکنم در بخش دیدگاه چیزی بنویسم،من ب شدت در حال تغییر استاد ب شدت
بزودی داستان یه فردی که از محروم ترین استان ایران شروع کرده و به امپراطوری رسیده رو میشنوی استاد،استاد من نمیتونم تو دیدگاه چیزی از خودم رو بصورت واضح بگم من میام و تو فلوریدا همه چیو برات توضیح میدم ،من از اوج جهل و تعصب در سن ۲۱ سالگی بطرز عجیبی تغییر کردم گویا یه فرد دیگه متولد شده با همون نام ولی با یه طرز فکر متفاوت ،استادجان، بخداقسم من از فایل های رایگانتون فقط استفاده کردم و میکنم اما اون اصل رو ک تو تمام حرفات گفتی رو گرفتم و رفتم ،الان شاهد تغییراتی هستم ک تا پارسال تو ذهنم هم نمیگنجید،استاد بخدا حرفام تو این پیام ها نمیگنجه…
فقط اینو میگم ک من الگویی برای تمام اونایی ک تو مناطق محروم زندگی میکنن میشم و اونوقته ک حرفایی ک در مورد یکتاپرستی میزنم رو همه با دقت گوش میدن..
منتظرم باش استاد،این پیام رو همیشه تو سایت نگه دارید.
(بعنوان یه سند از کسی که با توکل بر الله یکتا از به ظاهر محروم ترین استان ایران تبدیل به یه امپراطور شد)
عاشقتونم…
در پناه رب العالمین.
سلام استاد عزیز و مریم جانم و همه بچه های سایت الهی
استاد عزیزم خدارو شکر میکنم واقعا برای این بخش از گفتگوهای دوستان عزیز و موفقم
از اون روزی که شما این فایل رو قرار دادین و من به صورت هدایتی اون رودیدم و واقعا آنچنان تآثیری روی من گذاشت که همون لحظه از همسرم با وجود مشغله کاری درخواست کردم که بیاد و منو ببره لوازم تحریری و اینجا هم خدا لطف کرد و عزیز منم لطف کرد و همراهم شد
که دفترها و خودکارهای عالی بگیرم تا از نو شروع کنم که اینجا هم واقعا خدا هدایتم کرد بهترینهارو تهیه کنم که کار کردن باهاشون عالیترین احساس رو به من میده
از همون شب که ۲۳ رمضان بود من شبها برای سحر بیدار میشم و تا طلوع آفتاب و حتی بیشتر فقط مینویسم و عشق بازی میکنم با خدا و با خدای درونم که لحظه به لحظه هدایتم میکنه مینویسم از جملاتی که از شما میشنوم و از فایلهاتون دریافت میکنم تا همیشه این دفترم رو نگاه کنم و یادم بمونه و برام تکرار بشه
من همون لحظه زیر این فایل کامنت گذاشتم که ایندفعه فرق داره با دفعه های قبل و قولهایی که دفعه قبل به خودم دادم برای جدی ادامه دادن اما متاسفانه بعضیهاش ادامه نداشت و قول دادم به خودم و خدا و شما که تمام تلاشم رو کنم که در مسیر باشم همیشه و فعال باشم
با صحبتهای خواهران کیانی فر و آقای خوشدل اصلا زیر و رو شدم
چقدر خوبه این مسیر و این برنامه ای که به شما الهام میشه تا مارو هدایت کنین از شما سپاسگذارم و از خالق شما
استاد عزیزم من دارم دوره ها هم از اول شروع میکنم منتظر نتایج عالی از من باشین بهتون قول میدم استاد بینظیرم زحمات شما بی نتیجه نمیمونه انشاالله
خدایا شکرت
استاد و مریم عزیزم سپاسگذارم و دوستون دارم.
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
با سلام ودرود به استاد عزیزم سید بزرگوار دوست داشتنی وبا سلام ودرود به خانم شایسته عزیز
من محمد (امیر)امیراحمدی هستم که حدود چهار سالی میشه که با استاد واموزهای ایشون آشنا شدم و کم وبیش فایلهای رایگان سایت رو گوش کردم و به همراه برادرم چندین محصول رو از سایت خریداری کردیم به اضافه دوره دوارده قدم رو هم خرید کردم وداریمش و میتونم بگم که با توجه به اینکه خیلی آموزشهای شما رو جدی نگرفته بودم و همچنین تمرینها رو با جدیت انجام نمی دادم ولی بایدبگمکه به همون نسبت که توجه کردم نتیجه گرفتم من ۵۷ سال سن دارم به طبع طرز تفکر وباورهای من با یه جوان زیر بیست سال ویا بالای بیست سال کلی فرق داره وشاید زمان بیشتری برای اینکه بتونم باورهای پوسیده قدیمی رو با باورهای مثبتی که امروز روز بهشون رسیدم و دارم میرسم عوض کنم زمان بیشتر و تلاش بیشتر لازم باشه و روی خودم بیشتر باید کار کنم و این زمزمه های ذهنی که هی به من میگه بیخیال بابا از تو که گذشته دیگه حالا باشه بعدا گوش کن بعدا تمرینات رو انجام بده بعدش تو فکر میکنی بعد ازاین همه سال تو عوض میشی.خلاصه کلی داستان دارم و دارم یجوری باهاش کنار میام نتیجه ها روبه رخش میکشم که بابا مگه این نیست که درآمدم حدودا ۱۵ برابر شده طرز تفکر م عوض شده منکه اصلا خداباور نبودم الان صبح که از خواب بیدار میشم و شبها موقع خوابیدن کلی شکر گذاری میکنم وحس و حالم خیلی بهتر و حرص کمتری می خورم و بیشتر در آرامش هستم اینها کافی نیست .خلاصه دارم تلاش میکنم وخودم رو به خدایم سپردم ….بگذریم
چند روز پیش با دخترم دامادم صحبت کردم و تصمیم گرفتیم تو این مسیر به هم کمک کنیم و یادآوری کنیم قوانین رو به هم وخیلی جدی این مسیر رو باهم طی کنیم .بحث هدایت شد خیلی راجبش صحبت کردیم تا دیشب که بصورت هدایتی فایل شماره ۱۵ گفتگو با استاد برام اومد و مشغول گوش دادن به این فایل شدم استاد شاید باورتون نشه که بالای بیست بار تا صبح این فایل رو گوش کردم دوباره امروز گوش کردم و چقدر اشک شوق ریختم چقدر لذت بردم از حس و حال دوتا خواهر گلم وعادله خانم وشکیبای عزیز چقدر لذت بردم از صحبتهای برادر عزیزم سید علی گل و چقدر برام ارزش داشت حرفهای ایشون و چقدر منطقی تر شد برام موضوع هدایت و علاقه مندی که در وجودم هست نسبت به شغلی که دوست دارم واقعا اول از همه از خدای مهربانم تشکر میکنم که من رو هدایت کرد به گوش دادن این فایل وبعد تشکر میکنم ازشما استاد عباسمنش عزیز که بعنوان یک پیام آور خدا چقدر باعث شدید زندگی این جوانها تغییر پیدا کنه و تشکر ویژه میکنم از سید علی بزرگوار و همسر ایشون و خواهر گلم شکیبایی عزیز که با صحبتها وحس وحالشون باعث شدن که یه تصمیم کاملا جدی بگیرم برای تغییر بدون برو برگرد واقعا خدا رو صدها هزار بار شکر میکنم بخاطر این هدایت .من از امروز تصمیم گرفتم بقول استاد عزیزم فقط هدایتی زندگی بکنم وبه نشانه ها خیلی توجه بکنم .خیلی خوشحالم خدایا شکرت خدایا صدها هزار بار شکرت خدای سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم .
در آخر باید بگم استاد عزیزم به لطف خدای بزرگ وبا آموزشهای عالی شما با توجه به اینکه خیلی مقاومت داشتم خیلی نتایج خوب وعالی کسب کردم درآمدم حداقل نسبت به حدود دوسال پیش ۱۵ برابر شده سلامتیم فوق العاده بهتر شده روابطم با خانواده عالی شده وکلی نتایج دیگه حالا ببینید با این تصمیمی که گرفتم چه اتفاقات خوب وعالی برام بیافته ودر پیش باشه .
اسناد من هم خیلی دوست دارم یه روز اون هم نچندان دور دربهشتی که برای خودتون وما ساختید در کنار دریاچه زیبا آتشی روشن کنم براتون عالی که کیفشو ببریم ، براتون برقصم در حد لالی گا (طوری که خردادیان باید بره جلو )چون من عاشق رقص هستم و وقتئ می رقصم هم خودم کلی کیف میکنم هم هرکسی که می بینه رقص منو کیف میکنه .انشاالله بزودی زود .
جا داره اینجا از زحمات خانم شایسته هم کلی تشکر و قدر دانی بکنم چرا که وجود ایشون برای همه برو بچه های سایت پر از برکت واحساس خوب وعالیه
در خاتمه باید بگم استاد عزیزم اونجایی که وعادله خانم داشت ابراز عشق به شما میکرد اینقدر احساسی شده بودم که همش می گفتم من هم عاشقتم استاد و اشک می ریختم حس خوب وفوق العاده ای بود
خدایا شکرت .خدایا شکرت. خدایا شکرت
سلام استاد عزیزم
پریشب چقدر منتظر شدم که در کلاب هاوس با شما حرف بزنم و در مورد موضوع حرف بزنم ولی قسمت نشد.
ولی چون خیلی این موضوع برام جالب بود گفتم زیر این فایل که بهم انرژی داده، تجربه خودم رو برای اولین بار بعد از چند وقت عضویت در سایت بنویسم چون من اصلا آدم نوشتاری نیستم ولی سعی کردم با این متن خودم را به اعضای خانواده عباس منش نزدیکتر و صمیمی تر کنم.
من همون شخص NA ای که شما مثال زدین هستم.
چندین سال از بهترین سالهای عمرم رو درگیر اعتیاد شدم و انگار مشت و لگدهای روزگار جزعی از زندگیم شده بود و دنیام خیلی کوچیک شده بود چون من تو شهرستانی کوچک مثل خواهران عزیزی بزرگ شده بودم همراه با باورها و دوستان مخرب و منفی.
اینقدر پیش رفتم که کارم رو که خیلی عالی بود تعطیل کردم و بعد از چند وقت مهاجرت به یک شهر بزرگتر بازهم صورت مساله پاک نشد تا زمانی که وارد NA شدم و مواد از زندگیم خارج شد.
این اولین باری بود که مجبور به تغییر رویه زندگی با مشت و لگد روزگار شدم ولی هنوز ترکش ها تو زندگیم بود و بعد چند وقت راه دادگاه و پاسگاه برای طلاق با همسر سابقم شروع شد که ۲ سال طول کشید و بالاخره با هزار بدبختی جدا شدیم چند وقت بعد طلاقم با اینکه مدرک مهندسی عمران داشتم برای شرکت های عمرانی به صورت ماهیانه با حقوق ۱۵۰۰۰۰۰ تومان کار میکردم که تازه بعد چند ماه کارها تمام میشد و یا دیگه نیازی به من نبود من رو بیرون میکردن و تازه حقوق ۱ تا ۲ ماه من رو بهم نمیدادن.
تا اینکه بعد گذشت ۴ سال از پاکی که تقریبا با متن های آموزشی داخل اینستا گرام و مطالعه جست و گریخته چند کتاب شروع به تغییر و کار شخصی خودم شدم و انگیزه اصلی من از شروع، انگیزه های متفاوت بود.
۱_خیلی دوست داشتم به همه بفهمونم داستان طلاق و مواد مصرف کردنم تقصیر همسر سابقم بود (در صورتی که خودم میدونم مقصر تمام و کمال خودم بودم)
۲_خسته شده بودم از بس حقوقم رو نمیدادن و همیشه باید استرس اخراج و ترور شخصیتی میشدم
۳_خسته شده بودم از بس آویزون مردم بودم
۴_دوست داشتم عالی زندگی کنم و آرزوهای بزرگ داشتم ولی نمیشد
(همینجا دلم خواست خدا رو شکر کنم برای تمامی داشته های امروزم)
بالاخره در سال ۹۵ برج ۱۰ با پس اندازی که داشتم شروع کردم به بزینس شخصی خودم که همش ۴۷ میلیون بود و دست و پا شکسته خوب بود کارم تا اینکه تو یک جلسه ای یکی از دوستانم در مورد مثبت اندیشی صحبت میکرد که کنجکاو شدم و بعد از چند روز پیگیری دوستان عباس منشی اون شهر دور هم جمع میشدن و تبادل تجربه میکردن که من هم به جمعشون پیوستم و زندگیم شروع به تغییرات کرد.
اوایل خیلی ترمز داشتم و دوس داشتم بگم من بهتر میدونم ولی بعد از چند بار دور همی و گوش کردن فایل های استاد تصمیم گرفتم طبق صحبت استاد که میگفتن با هر صلیقه و شخصیتی سعی کن چند ماه فقط اون چیزی که من میگم رو بدون چون و چرا انجام بده و اگر نتیجه نگرفتی هر کاری خواستی رو بکن. من عاشق کلام استاد شدم که از خیلی از اعضای خانواده ام هم برام عزیزتر هست و من استاد رو پدر روحانی خودم میدونم.
من چند سال اون شهر کار میکردم و سال ۹۷ با استاد آشنا شده بودم که بعد یک سال که همه زندگیم خوب شده بود و حالا من دوباره یک ازدواج عالی و یک پسر چند ماهه همرا با ماشین ۲۰۷ و چند ملک شخصی که راسته کارم ساخت و ساز بود و روابط عالی در نظام مهندسی و پروانه نظارت و اجرا و تمام ادارت مربوطه و مشاورین املاک و هر آنچه لازم بود رو داشتم ولی دلم اتفاقات بزرگتر میخواست و با اینکه در هدف گذاری ۵ سالم مهاجرت از بیرجند به مشهد بود بعد ۳ سال مهاجرت کردم و به حرف استاد ایمان داشتم که اتفاقاتی که در مهاجرت هست عالی رخ خواهند داد و این هم داستان تغییر دومم که با توجه به خوب بودن همه چیز تصمیم گرفتم و خودم رو به چالش کشیدم.
من از برج ۵ پارسال که مهاجرت کردم شاید سرمایه ام ۲ تا ۳ برابر شده و الان هم ماشینم خارجی که خیلی دوس داشتم خریدم و پر هستم از اتفاقات عالی.
خدااااااااااایا هزاران بار شکرت.
عاشقتم که دوستان عالی دارم
خداااااااایا مرسی که عضو خانواده بزرگ عباس منش هستم
……