گفتگو با دوستان 20 | فرایند تکاملی تغییر شخصیت - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

296 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1184 روز

    ب نام خدای مهرباان !سلام ب استادعزیزم ومریم نازنینم وسلام ب دوستای گلم !استاد جان بسیار تشکر میکنم بابت کلام شیوا انگیزش بخشتون وتشکر از شکیبای عزیز ک اینقدر زیبا صحبت کردن ،استاد من من هرجاانگیزه داشتم ایمان داشتم روخودم کار کردم نتیجه گرفتم ولی ی جاهایی ک انگیزم اومده پایین روخودم شخصیتم کار نکردم نتیجه برعکس شده همه چی برعلیه من شده استاد واقعا تغییر کردن جهاداکبرمیخواد ک شخصیتی ک سالها ب اشتباه شکل گرفته رو بخوای تغییر بدی ی ایمان قوی ی انگیزه بالامیخواد من سالها اشتباه زندگی کردم آدمای اطرافم میخواستم تغییربدم تاحس خودم خوب کنم تا حس خوشبختی لدت داشته باشم نمیدونستم باید خودم تعییربدم تا آدمای دوراطراف منم تغییرکنن اززمانیکه باشما آشنا شدم کم کم رو خودم کارام ،رفتارام کارکردم نمیگم عالی ولی خداروشکر روز بروز نسبت ب قبلم بهترشدم ولی خیلی جای کاردارم اینکه فقط خودمم ک میتونم زندگیم تغییر بدم بسازم ن کس دیگه و مسئول همه کارام خودمم ن کس دیگه امیدوارم خداوند کمک کنه دربهترین مسیرهاباایمان کامل قدم بردارم موفق بشم البته قدم برداشتم از خداهم کمک خواستم تادراین مسیر زیبا کمکم کنه .استادجاان ومریم عزیزم دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مینو گفته:
    مدت عضویت: 1953 روز

    سلام استاد

    خیلی ممنون که کامنتای لایک شده کمتر شدن و شاخ و برگ های انرژی بر رو حذف کردید

    و امتیاز هم نمیدید . من البته اینجور متوجه شدم اگر درست باشه

    قویتر شدن ، روز بروز بهتر شدن ،رشد روز افزون ، شکست ناپذیر شدن ، همه اینا … درسهای بزرگه و یاداوره اصل بقای اصلح برای من ِ

    شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    زهرا و صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1933 روز

    به نام خدای یکتا

    سلام

    شکیبای عزیزم نمیدونی چقدر امروز از شنیدن صدات ذوق کردم و چقدر صحبتهای شما و استاد و همچنین حامد عزیز که تو قسمت قبل صحبت کردن نشونه و حرفهای خدا بود برام انقدر این دو تا فایل برای من اگاهی داره و انقدر نکات مهمی گفته شد که هم رو سیستمم سیو کردم و هم این دو تا فایل رو توگوشیم سیو کردم که مدام بشنوم چون برای من یکی تو حرفای شما با استاد عزیزمون پر از نشانه هست و پر از تازگی هایی برای ذهن تازه متولد شده من .چون اسم شما و عادله و علی عزیز و خیلی عجیبتر اومده بودم اسم عرفان رو بنویسم اسم حامد رو نوشته بودم یه جا به عنوان کسانی که برام بین شاگردای استاد الگو هستین و همونقدر که دوست دارم زمانی بتونم استاد رو ببینم همونقدر دوست دارم از نزدیک شما رو هم ببینم و ازتون تشکر کنم به خاطر قدرتی که انقدر قوی و با ایمان تو وجودتون رشدش دادین.من افتخار میکنم که شما تو این سن پایین جزء الگوهای من هستین و من دارم از قدرت شما الگو میگیرم که رو ایمانم کار کنم.وقتی خوب فکر میکنم اگه این برنامه رو گوشی من هم قابل نصب باشه شاید اصلا نصبش نکنم چه برسه بخوام با استاد صحبت کنم چون با استاد صحبت کردن شایستگی میخواد و تکاملی که نتیجه رو به وجود بیاره که با قدرتی به زیبایی قدرت حامد که الگوی من شد که بعد این همه سال بفهمم چیزی که بهش افتخار میکردم ضعف وجودم بوده و برای اصلاح خودم قدم بردارم و از صحبتها وصدای شیرین و پر از اشتیاق شکیبای عزیزم بفهمم تکامل یعنی چی و باعث بشم استاد در جواب قدرت من اون اگاهی های پر قدرت تر رو بگن این خیلی قدرته و خیلی با ارزشه و شایستگی میخواد…باچنین قدرتی دوست دارم با استاد صحبت کنم.خیلی دوست دارم شکیبای عزیز و اگاه و خدا رو بابت وجود استاد و مریم جان عزیز و و جود امثال شما و عادله و علی و حامد خیلی خیلی خیلی شکر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    عصمت جعفری گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    با نام و یاد پروردگار مهربانم

    سلام

    خیلیی خوشحال شدم که امروز این فایلو دیدم و آگاهیای بسیار ناب و ارزشمندی رو کسب کردم،خدایا هزارمرتبه شکرت.

    شکیبا جان، واقعا بهت تبریک میگم که اینقدر زیبا حرف زدی، اینقدر با اعتماد به نفس صحبت کردی، این رشدتو تبریک میگم عزیزم،، تویی که به قول خودت همیشه جلو پسرا لپت گل مینداخت یا از خجالت نمیرفتی سوپری، امروز من دیدم که خیلی با طمأنینه و اعتماد به نفس حرف زدی،،، و چقدررر خوشحال شدم که در سن ۱۸ سالگی ماهی شونزده میلیون درآمد داشتی،، تلاش تو برای تغییر و رشد ستودنیه، اینکه اینقد قشنگ حرف میزدی و میگفتی من ب خودم گفتم باید تغییر کنم،،، خیلیی انرژی گرفتم با این حرفت، ک معتقد سرسخت بودی درمورد اینکه من باید تغییر کنم و تغییرم کردی خداروشکررر

    و احسنت ک خودتو سرزنش نکردی و تلاش کردی تا با تکامل رشد کنی…

    چقدر بیت های قشنگی با اعتماد به نفس خوندی و به منی ک هم سن و سال تو ام انرژی دادی، و انگیزه من شدی تا تلاشم رو برای تغییر بیش تر کنم…

    این حرفت برای من تلنگر بود تا حواسم باشه…

    ب ذهن خودم تکیه نکنم و فکر نکنم همه چیو میدونم،، اگه تغییر نکنم دنیا میزنه تو گوشم

    اینکه همه چی درحال تغییره پس منم تغییر کنم و روحمو تغذیه کنم:)

    اگر من دارم روی خودم کار میکنم باید نتایج اتفاق بیوفته اگر نیوفتاد بدون که شک داری به همه چی شک داری…درسته. من وقتی به نجواهای ذهنیم گوش میدم و شک میکنم حالم بده،، خودم میفهمم ک دارم توهم میزنم و راستش همیشه تو ذهنم بود ک استاد نظرش درمورد نجواها چیه؟؟؟ و خداروشکر ی جورایی جوابمو گرفتم، اینکه برای استادم هستن، بودن و خواهند بود… و به قول استاد چرت و پرتن، و من باید آگاهانه درستش کنم… ولی من نمیدونم چ جوری، فقط چون میدونم توهمن و غمگینم میکنن میفهمم از طرف شیطانن و من نباید بهشون توجه کنم…

    شکیبا جان، چقدر حرف زیبایی زدی: هدف داشته باش که فایل هارو گوش بدی و تغییرکنی نه اینکه صرفا حالت خوب بشه،، اگر تو این کارو انجام بدی انگار داری آشغالارو میریزی زیر مبل

    چ تشبیه زیبا و به جایی واقعااااا

    من هنوز اول راهم، ولی یاد گرفتم ک وقتی ان شاالله با تقوا و صبر پیش بیام و برسم ب نتایج مطلوبم، حرف استاد یادم باشه و ب خودم انگیزه بدم، درواقع رشدهام انگیزه ای باشه برای اینکه بدونم قانون درست جواب میده و ادامه بدم برای گرفتن نتایج بیش تر ان شالله.

    و خوشحال شدم وقتی گفتین اینجاس ک تفاوت موفق ها و سوپرموفق هاست، چون اون موقع من اگه ادامه بدم از موفق بودنم فراتر میرم و میشم سوپرموفق، ک حتی تصورشم منو ب وجد میاره😍😇❤

    استاد این قسمت حرفاتونو مدام عقب زدم و گوش دادم. تا در وجودم نفوذ کنه… یه قانون کلی، ک بارها و بارها و بارها باید یادم بیارم،، اینکه جهان در هرلحظه با فرکانس های این لحظه داره لحظه بعد منو خلق میکنه، ینی من هرلحظه با نوع توجهم، دیدگاهم، تفکرم دارم زندگیمو خلق میکنم و جهان اطراف من به وجود میاد ینی ادما، ایده ها، شرایط، موقعیت ها و نکته جالبش اینه که استاد مدام و مدام تکرار میکنن ک جهان برای تو مثل ایینه عمل میکنه و همون موقع برای تو تغییر میکنه و مثال از خودشون میزنن، ممنونم ازتون ک با بیان مثالها باعث میشین مطالب برای ما قابل هضم تر باشه❤😇، راستش وقتی استاد گفتن ک جهان همون موقع ب تو پاسخ میده گفتم چ جوری پاسخ میده من نمیفهمم اینو و همون موقع خدا بهم الهام کرد از طریق احساس، طبق ایه قران ک میگه فالهمها فجورها و تقواها،، اگر من احساس بدی دارم درمسیر نادرستم و اگر احساس خوبی دارم در مسیر درستم و اینجوری جهان از طریق ایجاد احساس در من ب من پاسخ میده

    تو تغییر میکنی، افکارتو تغییر میکنه و جهان هرلحظه داره این افکاررو دریافت میکنه و برات از همون جنس خلق میکنه، کی؟؟؟همون موقع، همون موقع و کم کم ک شخصیت تو و رفتار تو تغییر میکنه، تغییرات بزرگ و بزرگ تر میشه

    دوست دارم درمورد اینا هی فکر کنم و هی درکم بیش تر بشه…

    استاد خیلیی حس خوبی گرفتم وقتی گفتید سه ماهه تلویزیون روشن نکردین، اخه با این همه کارای قشنگ ک دارین انجام میدین دیگه میلتون ب تلویزیون دیدن نره طبیعیه:)❤

    ممنونم از توضیحاتتون استاد، من امشب دعا کردم خدابهم کمک کنه مثل شما از وقتی ک شروع ب تغییر میکنم بتونم ذهنمو کنترل کنم و فقط شرایطم بهتر و بهتر بشه

    دوستون دارم❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    زهرا صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1561 روز

    به نام خدا .خداوند مهربان و بی همتا

    سلام سلام

    استاد عزییییییزم مرد بزرگوار روزگار انسان مهربان من عااااااشق شما هستم .استاد بینظیر من ،من زهرا هستم زهرایی که معنی اسمم رو کنار اسمم اوردم وقول دادم به خودم که بدرخشم تو هر ضمینه ای .

    سلام سلام به مریم عزییییزم بانوی بینظیر خیلی دوستون دارم .

    سلام میکنم به تمام دوستان خوبم که تو یه مجموعه گرد هم اومدیم تا یه خانواده بسازیم .

    من دومین بار هست که دارم دیدگاه مینویسم چندین بار اومدم بنویسم ولی یه چیزی مقاومت میکرد در درونم .چند بار هم نوشتم ولی تا میومدم ارسالش کنم دست نگه میداشتم وپاکش میکردم ولی امروز دیگه میخوام این متن رو بفرست.

    استاد عزیزم شما سوال پرسیدیت که چه زمان دست به اقدام میزنید وکی شروع به تغییر میکنید من تازگیا سعی میکنم که تا وضعیت خراب نشده دست به تغییر بزنم …سعی میکنم..البته با آموزهای شما بزرگوار.

    ولی،،ولی،،ولی قبلنا

    خدااااای من شما نمیدونید چه به من گذشته وچه چک ومشتهاایی دنیا به من زده تا بتونم نترسم وتغییر کنم .

    من از زمانی که خیلی کم سن بودم مثلا ۹ سال داشتم یا شاید کم تر مدام تو این فکر بودم که خدا چیه چرا بدنیا اومدم آیا هدف بدنیا اومدنم اینه که فقط یه زندگی ساده داشته باشم ومثل بزرگترهام فقط پیش برم بزرگ بشم ازدواج کنم بچدار بشم وبعد بمیرم ..پس چی ،چی میشه این دنیا از طرفی از اینطرف واونطرف به گوشم می‌رسید که خدا بزرگه ،خیللللی بزرگ میگفتم باخودم مگه میشه یه چیز بزرگ اینقدر بی هدف منو خلق کرده باشه به همین دلیل میرفتم وداخل حیاط خونمون با گل برای خودم دنیا می‌ساختم وداخل اون همه چی میذاشتم انسان حکومت ووووبعد آخر سر همه چیرو خراب میکردم خیلی درگیر بودم این شرایط کار هر روز من بود کم کم پدرم به اسرار برادرم منو مدرسه ثبت نام کرد تو مدرسه درس دینی رو دوست داشتم چون از این مطالب زیاد میشنیدم ووووووادامه داشت تا اینکه من ازدواج کردم بچه دارشدم ولی همچنان اون جنگ و جدال بود .پدرم مادرم رفتن دوباره این افکار بعد رفتن اون دوعزیز بیشتر شد،خیلی همیشه نارحت بودم خیلی عصبی بودم چون اصلا اون شرایط رو دوست نداشتم ولی یه زندگی آرومی داشتم توسن ۲۶ سالگی هرچی از خدا خواسته بودم به من دادا بود هرچی هرچی هرچی ..یه خانمی بودم که همه اون چیزایی که شاید هزاران خانم آرزوشون باشه رو داشتم ولی نمیشد لذت نمیبردم مدام تو ذهنم اون درگیریا بود با خدم فکر کردم وزدم زیر میز بازی رو از بیخ و بن خراب کردم همه چی رو همه چی رو تو اوج آرامش خراب کردم خوب اخه بابا من میخواستم بدونم یعنی چی کجای کارم اخه مگه میشه دنیا همین باشه مگه میشه همه چی رو گذاشتم و رفتم برای خودم ..بماند که چقدر حرف شنیدم ولی حرکت کردم دیگه تحملش رو نداشتم الان دیگه ۲۸ سالم بود .از شهر خودم رفتم تو یه شهر بزرگتر ولی با یه شخصیت بسیار ضعیف باهزاران فکر وآرزو وامید .قربووون خدا برم منو هدایت کرد به راه عجیبیب و غریب تو یه راهی قرار گرفتم که باعث شد کم کم ،وقتی میگم کم کم ،یعنی کم کما خیلی یواش یواش همه چی همه چی رو از دست دادم ۷سال تمام تنهای تنها شدم استاد اونقدر دنیا منو زد اونقدر منو زد که گفتم نه این راهش نیست این اون مسیری که میخوام نیست ..دباره ازش خواستم از خودش که کمکم کنه اینجا بود که شروع شد کم کم دباره خیلی کم کم همه چی شروع به تغییر کرد .البته اون پایین اومدنه بود ولی بهتر شد الان خیلی حالم خوبه خیلی .

    اینا میخوام بگم استاد عزیزم من زهرا درخشنده خیلی خیلی دیر حرکت کردم ودیدم بالا بودنه رو آرامش رو با یه حال بد دیدم و پایین بودنه رو با یه حال بد دیدم و وقتی حرکت کردم یواش یواش بالا اومدنه با یه حال خووووووب رو دیدم درس گرفتم درسی بزرگ که باید وقتی خوبه همه چی رو بهترش بکنم ووقتی همه چی بهتره تلاش کنم وحرکت کنم که اون بهتره رو عالی وعاااااااالی ترش کنم .با حال خوب وا احساس خوب فهمیدم استاد بعداز چندین سال بالا پایین شدن بعداز اون همه سیلیهای محکمی که جهان به من زد فهمیدم جهان عاشق من منو دوست داره مثل یه پدری مهربان که وقتی داری دیوونگی میکنی سیلی میزنه زیر گوشت که به خودت بیای برگردی و ادامه بدی خدا دوست داره من حرکت کنم خدا منو خلق کرده که تو این همه زیبایی که برام خلق کرده من لذت ببرم وبعد نمیاد این دنیای رو که برام ساخته خرابش کنه نه،میاد دستما میگیره ومنو به اوج میبره وبه من میگه عززززییییزم ببین از این بالا اون دنیایی که توش بازی کردی چقدر قشنگه .(دیگه نگران نیستم دیگه نمیترسم الان اگه قرار باشه برای خودم برم وگل بازی کنم اونجوری همه چیا خراب نمیکنم ..)

    استاد عزیزم ای عزییییزترینم تو زندگی دنیام من عااااسق شما هستم عااااشقتونم که اینقدر قشنگ داری با عشق زندگی رو یادمون میدیت خیلی خیلی تحسینتون میکنم دوست دارم بشینم خوبی‌هاتون رو بنویسم وبرای داشتن عزیزی چون شما ساعتها خداوند رو شکر کنم ،مریم بانوی عزیزم دوستون دارم وبینهایت از تمام تلاش‌هاتون تشکر میکنم من شمارو مانند مادری مهربان میبینم که چقدر صادقانه و روراست داری زندگی رو نشونمون میدی هزاران هزار بار وملیاردها بار تحسینتون میکنم قدرتونو میدونم ودوستان دارم .

    خدایا شکرت بخاطر استاد عزیزم (استاد عباس منش)

    خدایا شکرت بخاطر مریم خانم عزیزم

    خداجونم شکرت که اولین کامنتما برای استاد عزیزم ومریم خانم ودوستان خوبم نوشتم

    خدایا شکرت شکرت شکرت بخاطر همه چی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      Afsontorbati گفته:
      مدت عضویت: 2138 روز

      سلام به شما دوست عزیزم مریم جان و سلام به همه ی بچه های سایت

      شمارو تحسین میکنم که بالاخره حرکت کردین دیر بود ولی حرکت کردین مهم اینه که شما هنوز دراین جهان هستید و فرصت تغیر رو دارید پس هیچوقت دیر نیست یعنی تا زمانی که زنده هستید میتونید حرکت کنید حتی اگر شده یک روز مونده به پایان زندگی مادی این جهان

      میخام بهتون بگم که من هم مثل شما دیر حرکت کردم ولی فکر میکنم بهترین موقع بود احساسم بهم اینو میگه قلبم بهم میگه دقیقا در زمان درست تصمیم به تغیر گرفتی

      ما به سن وسالمون نگاه میکنیم و خودمون رو با بچه های بیست ساله یا بعظا زیر بیست سال مقایسه میکنیم بعد ناراحتیم که چرا دیر حرکت کردیم

      خدا یارو نگهدارتون باشه خداوند همیشه حافظتون باشه

      حرکت کردنتون ستودنیه حتی اگر دیر باشه

      خداروشکر که بالاخره به اون نداهایی که در قلبتون بود گوش کردین خداروشکر که بهش توجه کردین چون ٩٨درصد ادمها به این صدا گوش نمیکنند

      خدارو شکر خدارو شکر از صمیم قلب براتون ارزوی بهترینهارو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محمد کرمی گفته:
        مدت عضویت: 1228 روز

        سلام دوست عزیزم

        در پاسخ به دوست هم فرکانسی نکته جالبی گفتین و بحث مقایسه کردن خودمون با افرادی که سن کمتری نسبت به ما دارن و همین موضوع باعث میشه فکر کنیم از ما گذشته ولی من خودم توی سن 37 سالگی با این مباحث آشنا شدم و میشه گفت هیچ وقت نگفتم کاش زودتر این اتفاق میافتاد اخه احساس من از وقتی که بیدار شدم حس از نو متولد شدن و اصلا گذر زمان برام معنی نداره

        یعنی احساس تلف شدن عمرم نمیکمم برعکس گذشته که فکر میکردم زندگی یه چرخه بی پایان از بدبختی

        اما الان فقط همین یه موضوع یعنی موهبت زندگی هر بار در هر روز از خدا بابتش سپاسگزاری میکنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    ابراهیم حامدفر گفته:
    مدت عضویت: 1692 روز

    چقدر این جلسه عالی بود. بهترین جلسه بود چون من جواب سئوالات خودم را گرفتم که من تغییر کردم چرا جهان فیزیکی بیرونم تغییر نمیکنه. من یک سال است که دارم روی خودم کار میکنم ولی نتایجی که میخوام نگرفتم و همیشه فکر میکردم که یه جای کارم ایراد داره یک هفته هیچ تمرکزی نداشتم و چون چیزی تو زندگیم تغییر نمی‌کرد برام مهم نبود چقدر دارم هر روز درباره قوانین جهان هستی بیشتر چیز یاد میگیرم. استاد عاشقانه دوستتان دارم. 🌸🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 704 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    172. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا

    رد پای 4 مرداد رو با عشق مینویسم

    من روز اول مرداد ماه برای دوره مجازی طراحی و مدادرنگی ثبتنام کردم ، با پولی که خدا برام دو روز که وقت داده بودم بهش ،یه روزه جورش کرد

    انقدر اتفاقات روزم زیاد بود که فراموش کردم تو روز اول مرداد بنویسم و سپاسگزارش باشم

    وقتی مدرسش لایو گذاشته بود گفت هنرجوهای جدید که میخواین دوره رو بخرید ، الان که دوره رو گرفتین نگین که خب گرفتمش و بذارین زمان بگذره و یاد نگیرین

    اگر روزانه دو ساعت زمان بذارین سه ماهه حرفه ای میشید ..یاد حرفای استاد عباس منش افتادم تو فایل گفتگو با دوستان که صحبت میکردن با یه نفر فکر کنم اسمشون آقا عرشیا بود که از سن کم در مورد علاقه شون تحقیق کرده بودن تو دو ماه کلی چیز یاد گرفته بودن و بعد رفته بودن آمریکا و اونجا کارشونو شروع کرده بودن و میگفتن اگر زمان بذاری و سه ماه درمورد چیزی که دوستش داری فقط اطلاعات کسب کنی

    خیلی جلو میفتی

    به اندازه ای که تلاش میکنی نتایج رو میبینی

    اگر کم تلاش کنی در همون اندازه نتیجا میبینی و اگر بیشتر کنی تلاشتو برای اجرای قوانین و عمل کردن بهش نتایجت هم در همون حدی بیشتر میشه که تلاشتو بیشتر کردی

    نه کمتر و نه بیشتر

    امروز وقتی از خواب بیدار شدم ، چون دیشب که دیر وقت اومدیم از پارک و من تا اذان صبح تمرین رنگ روغنم رو کار کردم و بعد خوابیدم ،یکم دیر بیدار شدم حدود 10

    دیدم از سایت ایمیلی اومده نگاه کردم دیدم درمورد باور هست نوشته که یکی از اعضا پاسخی برای سوالی در عقل کل نوشته

    وقتی رفتم بخونم دیدم خودمم اونجا 7 ماه پیش پاسخی نوشتم که دقیقا خدا بهم گفته بود روی باورات کار کن

    و اونموقع سه ماه بود وارد سایت شده بودم

    البته اینم اضافه کنم که من تو این مدت رو باورام کار میکردما چون خیلی نتیجه هایی رو به چشم میبینم ،میگم باورام تغییر کرده ولی برای اینکه بیشتر و بزرگتر نتیجه بگیرم باید سعی و تلاشمو بیشتر بکنم

    و از امروز به بعد سعیمو بکنم همیشه بنویسم تمام رفتارامو و ریز به ریز دقت کنم کا من چی دارم میگم در طول روز و مراقب افکارم باشم آگاهانه کنترلشون کنم

    و من توجه نکرده بودم

    و تو این هفت ماه فکر میکردم که دارم روی باورام کار میکنم و وقتی با خدا صحبت کنم یعنی اینکه رو باورامم کار میشه

    .ولی اینجوری نبود و دقیقا من یه کار مهم رو انجام نمیدادم

    درسته با صدای خودم ضبط کرده بودم درمورد همه جنبه ها و هر از گاهی تکرار میکردم و بیشتر فایلای استادو گوش میدادم ولی انگار جدی نبودم تو تکرار باورای قدرتمند کننده

    و فقط به چند تا شون اکتفا کرده بودم در صورتی که دلیل توقف من و نگرفتن سفارش و تا آخرین لحظه میرفتم و موقع قیمت دادن میگفتن نه

    و با اینکه ارزون میگفتم میگفتن نه

    .و اونموقع بود که خدا بهم فهموند ،طیبه هر لحظه باید دقت کنی و باورای محدود رو پیدا کنی

    و امروز و دیروز و دو سه روز پیش خدا به شدت این موضوع رو برای من تاکید کرد

    و خوشحالم که خدا داره هر لحظه کمکم میکنه

    و وقتی میبینه راهمو بلد نیستم چجوری درست برم، دستمو میگیره و راهو خودش همراهی میکنه

    من امروز سفارشای مادرمو انجام دادم ،که بهم پول داده بود تا در عوض پول براش نقاشی بکشم با قیمت کمترتا ببره جمعه بازار بفروشه و برای خودشم سود برداره

    از وقتی مدارس تعطیل شده بود دیگه با اکریلیک روی چوب کار نکرده بودم امروز که دو تا آینه دستی رنگ کردم کلی ذوقشونو کردم

    از خدا سپاسگزارم که به دستام قدرت و توانایی دادا تا نقاشی بکشم

    وقتی داشتم نقاشی میکشیدم یه لحظه حس ارزشمندی بهم دست داد ،گفتم خدای من تو کل جهان هستی رو نقاشی کردی ، خوشحالم از اینکه منم نقاشی میکشم از زیبایی های جهان هستی و خدای خوبم

    امروز نشستم و فایل برنامه نویس زندگی خودت باش رو تو سر رسید نوشتم و شروع کردم به کد نویسی

    و از این به بعد تلاش میکنم تا هر روز بنویسم

    بی نهایت از خدای خوبم سپاسگزارم که هر لحظه همراهم هست و کمکم میکنه

    برای تک تکتون بی نهایت زیبایی و شادی و سلامتی و آرامش و عشق و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    مریم شمسا گفته:
    مدت عضویت: 2009 روز

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    سلام و هزاران درود خداوند بر قلب استاد عزیزم و استاد شایسته زیبایم

    سلام به همه دوستای توحیدی ام

    الهی هر چی خوبی و خوشی دنیاست بر وجودتون بباره،

    خداروشکر چقدر این فایل بی نظیر، پر از آگاهی های عالی بود، استاد عزیزم می دونید لحظه به لحظه سایت با تمام فایلها و آگاهی هاش به روز رسانی میشه، چونکه همه دوستان عزیز که در این سایت هستند و خودم هر لحظه داریم با این آموزه ها رشد میکنیم و مسمتر خداروشکر باورها و مدارها در مسیر تغییر هستند و باور کنید ؛ فایلی که من گوش کردمو چند روز بعد گوش میکنم، انگار برام تازگی داره و پر از آگاهی شده ، خداروشکر میکنم اینجا هستم در کنار شما و دوستان دارم رشد میکنم ، و از زندگیم لذت میبرم.

    خداروشکر میکنم این فایل بهم گفت که در مسیری که میری ، شرایط برات عادی نشه ، درسته تو پارسال پر از تضاد بودم و اون فشار تضادها منو مصمم تر میکرد به اینکه در مسیر باشم و شکر خدای بزرگ در عرض چند ماه چنان بهم آرامش داد که از درون بی نهایت آرام تر شدم و انگار هیچ اتفاقی برام نیافتاده ،

    و چقدر من در این مدت احساس ارزشمندی ام بیشتر شده و خودم لایق بهترینها می دونم ، از همه لحاظ و روند زندگی برام آسونتر شده

    شکر خدا ،خب همه اینها یعنی تغییر ،

    گاهی ذهنم منو گول میزنه میگه تو خیلی وقته داری رو خودت کار میکنی پس کو نتایج ، کو رابطه خوبت، کو درآمد خوب و رویایی که میخاستی

    ولی من وقتی به یکسال پیش نگاه میکنم، و حتی از خودم فیلم گرفتم ، بغض آخر فیلم ، و نگاهی که پر از غم و استرس و اضطراب می بینم ، به خودم میگم آیا این منم؟؟؟؟

    واقعا چرا اینقدر کوچیک بودم؟

    چقدر ضعیف بودم؟

    واای برای کی داری گریه میکنی؟؟

    و…

    وقتی خودم مقایسه میکنم با اون مریم ، می بینم آره ، قانون جواب داده و میده ولی به اندازه تغییراتم

    و هزاران بار شکر که در مسیر هستم و ادامه میدم و مطمئنم که بازم بهتر از این میشم ،

    در اون موقعیت و با اون باورها باید من به این نتایج می رسیدم ،

    قدم اول در رشد اینکه آرامش خاطر داشته باشی و من به لطف خدا رسیدم بهش

    و از این به بعد که می بینم ، داره نتایج تغییرات دیگری میکنه ، با توجه به باورها و تغییراتم

    امشب دوباره یه فیلم از شرایطم میگیرم تا سندی باشد برای باورهای امشبم

    و مدرکی برای سال دیگه که مریم ببین کجا بودی و به کجا رسیدی..

    خدا روشکر این مسیر شیرین تر از عسل برام هست ، هر چقدر که بیشتر میرم جلو بیشتر تشنه آگاهی ها میشم و ایمانم به درست بودنش قوی‌تر میشه

    استاد عزیزم ازتون ممنونم که در صفحه به صفحه این سایت الهی آگاهی هایی ثبت کردین که با هر حرکتمان مثل چراغ هدایت به دستمون داده میشه تا راحت‌تر و مطمئن تر گام برداریم.

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1376 روز

    به نام خداوند بخشنده هدایتگرم

    عرض و احترام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم

    روز شمار زندگی من روز 172

    چقدر این فایل و گفته های استاد در رابطه با صبر کردن و تغییر که به همان اندازه تغییر میکنیم جهان به همان مقدار پاسخ میده دیدگاه منو نسبت به صبر تغییر داد و آگاهم کرد که منی که روی خودم دارم کار میکنم نتیجه ای که میگیرم به همان اندازه تغییرمه این مطمئنم که یکی از ترمزهای ذهنی من بود یعنی توقع من از جهان بیش از تغییر خودم بوده با این آگاهی متوجه شدم که نه آقا تو به اندازه ای که تغییر می‌کنی جهان به همون مقدار پاسخ میده این فایل و این روز شمار جواب سوالی که نمی‌دونستم و نه سوال و میدونستم و نه پایخشو یعنی گیچ و مبهوت بودم این چند روز خیلی با خودم حرف میزدم و دنبال ایراد کارم می‌گشتم و خداوند و هزاران میلیارد بار شکر می‌کنم که امروز یکی از ترمزهای ذهنمو شناسایی کردم من سعی کردم سمت خودمو با آگاهی الآنم درست انجام بدم در رابطه با تغییر شخصیتم مثلاً کارهایی که برای تغییر شخصیت ام انجام دادم شاید به چشم نیاید ولی اساس تغییر شخصیت از همین‌جا شروع میشه سعی کردم شنونده خوبی باشم تو حرف زدن عجله‌ای نداشته باشم صبر کنم طرف مقابلم حرفش تموم بشه کاری رو که باید انجام بدم به تعویق نندازم همون روز کارو انجام بدم نظافت و رعایت کنم یعنی محیط اطرافم و آلوده نکنم حتی اگه یه رسید کار خوان باشه رو تو سطل زباله بندازم مرتب باشم هر روز با صورت اصلاح شده از خونه در بیام بیرون روزی نیم ساعت تمرکزی ورزش قانون سلامتی رو انجام بدم برای اینکه به پیاده روی نمی‌رم در عوض تو کارهای خونه به همسرم کمک میکنم آرامشم و حفظ میکنم از نازیباییها اعراض میکنم توجه زیادی به زیبایی‌های اطرافم دارم قضاوت به هیچ عنوان نمیکنم همه رو عاشقانه دوست دارم هر اتفاقی برام رخ میده و ظاهره نا زیبایی هم که داره به خیر و صلاح خودم می‌دونم و اینو به عنوان یه باور قبول کردم چون همین اتفاق برام رخ میده و همیشه به نفع من تموم شده شوخی بیجا و حرفهای لهو لعب همه رو از کلامم حذف کردم خیلی بیشتر حرفایی که می‌خوام بزنم تو دهنم مزه مزه میکنم به همه چیز با دید خوشبینی نگاه میکنم بیشتر اوقات بیشتر اوقات خنده روی لبام هست وقتی هم که جایی ناراحت میشم خصوصا تو هنگام رانندگی سریع به چهرم از آینه نگاه میکنم و به خودم میگم ببین قیافتو بعد آروم آروم چهرم تغییر می‌کنه و مونیک صورتم و شادتر و لبخند رو میارم روی لبام دوره عزت نفس و دوره دوازده قدم و با هم میبینم نوت برداری میکنم و درک میکنم یعنی به جایی رسیدم که حرفایی استاد و میتونم هضم کنم مفهوم خیلی راحت میفهمم اینم فکر میکنم به خاطر دیدم که بهتر شده برای خودم از دوره های که خریدم یه معجونی دارم درست میکنم و فقط افکارمو به سمت بهتر شدن سوق میدم و همه چیز مو سپردم به خداوند و تا جایی که میتونم سمت خودمو انجام میدم مابقی رو دیگه کاری ندارم ایده ای که بهم الهام میشه رو سریع انجام میدم همش با خودم جملات تاکیدی رو تکرار میکنم همش از خودم میپرسم چطور از این بهتر و به قول استاد به همون اندازه که رو خودم کار میکنم نشانه ها رو میبینم و چقدر برام شادی آور و احساس خوشی بهم دست میده و میفهمم که جهان داره پاسخ میده ترمزهای ذهنی برای ساخت باورام دارم و اونم نشانه ای برام اومد که دوره قانون آفزایش بخرم منم به خدا سپردم تا شرایط و برام جور کنه که بعدش با هدایت خداوند دوره روانشناسی ثروت و تهیه کنم با این فایل سوال ذهنم حل شد و ایراد کارمو فهمیدم این فایل مثل یه دوره برام عمل کرده تعهدی غیر قابل برگشت به خودم دادم که تحت هیچ شرایطی به عقب برنگردم فقط دنبال بهبود شرایطم باشم متوکلتر باشم و در مسیر درست ادامه بدم و حرکت کنم با هیچ کس در رابطه با قانون حرف نزنم تا اینکه ازم سوال کنه این رد پارو برای خودم گذاشتم تا هدفمند به دنبال نتایج خوب باشم و این تغییر شخصیت ادامه داره…

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مریم حقیقت گفته:
    مدت عضویت: 1603 روز

    سلام استادم

    سلام الگو

    سلام

    استاد شما خیلی فرق دارید

    همتتون

    تمرکزتان

    خواستنتون

    دقتتون

    تعهدتون

    خیلی متفاوته

    استاد بعد از اینهمه فایل گوش دادن تازه دارم یه چیزهایی می‌شنوم

    راستی اونجا که میگین توی اون شرایط این تصمیم رو گرفتن فرق داره رو تازه درک کردم

    میدونید استاد شما تنها کسی هستید که میتونه الان شرایط من رو درک کنه

    بدون دقت کافی در تکامل یهو دسته گل به آب دادم

    حالا تعهد کردم برای عبور از مسیر از قوانین خارج نشم

    میدونم الان درکم میکنید

    خوبه که هستید و این مسیر رو رفتید تا من با امید روی تعهدم بمونم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: