https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/05/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-05-24 08:07:502024-07-25 06:25:06گفتگو با دوستان 20 | فرایند تکاملی تغییر شخصیت
296نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد امروز این حرف های شما دریچه و نگاه متفاوتی رو در درون من باز کرد طوری که داشتم نکاتی که میگفتید رو مینوشتم که به طور بسیار ناخود آگاه خودکار کوبوندم روی میز به نشانه یافتم یافتم بدون اینکه سیبی از بالای درخت بخوره تو سرم :)))
توی این چند روزه به یه ناخواسته ای برخوردم که تعهدی که در دوره ثروت یک به خودم دادم رو چند برابر کرد.
این یافتم یافتم اینجا اتفاق افتاد که رسیدم به کلام شما که میگید” به محض تاکید میکنم به محض اینکه شما تغییر کنید از همون ثانیه از همون لحضه دنیاتون تغییر میکنه” که همین موضوع دیروز عصر برای من اتفاق افتاد که با صحبت امروز توناین بدجوری بر فواد من نشست و عجیب من رو تحت تاثیر قرار داد که دقیقا و دقیقا در همون ثانیه ای که ما تغییر میکنیم در همون ثانیه اتفاقات شروع میشه، الله اکبر.
اون ناخواسته دیروز اتفاق افتاد و من خیلی حرفه ای رفتم برای کنترل ذهن و بشدت مراقب بودم جاده خاکی نرم و به صورت مسلسل وار آموزه های شما رو مرور میکردم و (معمولا در این شرایط فقط پیاده روی علاج درد کنه) رفتم بیرون از خونه به محض اینکه از خونه اومدم بیرون مثل همیشه پول پیدا کردم و دلم خیلی آرام شد نه برای اینکه پول پیدا کردم برای اینکه ذهن چموشم داشت میگفت با قدرت تمام میگفت دیدی اینقدر مقاومت کردی اینقدر کنترلم کردی هیچی نشد و هیچ اتفاقی نمی افته و من همونجا خاموشش کردم و گفتم دیگه ساکت شو توی همین کمتر از یک ساعتی که کنترلت کردم و جملات تاکیدی ثروت رو تکرار میکردم پول پیدا کردم(من کلا خیلی پول پیدا کردم از زمانی که با استاد آشنا شدم و بعد رفتم پیاده روی و لذت بردم و امروز با این صحبت های بینظیر تون غوغایی به پا شد در وجودم.
امروز هم با قدرت بسیار بیشتری ادامه دادم جملات تاکیدی ثروت رو و به قول شما استاد در مورد مالی همه ما توهم داریم و انتظارمون نسبت به باقی موضوعات متوقعانه تره البته من همیشه و همیشه سعی میکنم این جمله طلایی شما که میگید به مقداری که رو خودتون کار به همون مقدار نتایج خودش رو نشون میده نه بیشتر و نه کمتر نقطه سر خط
به شرط پاکی دل وطهارت روح و پرهیز از معامله با شیطان
سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان وتماام عاشقان این مسیر توحیدی
تغیر مفهوم صبر فاصله بین تغیر ونتایج
خدا روسپاسگزارم ک هبازهم به انچه درخواست داشرم هر دفعه پاسخ میده چقدر این فایل برای الان من در این روزهاست چقدر ردخواست داشتم که خداوند پاسخ بده چرا الان که وسط خواسته هایم هستم و رسیدم به اون مکان مناسب در زمان مناسب چرا انگیزه ام داره کم کم تر میشه بزارید داستان را بگویم که واضح تر بشه
من تقریبا دو ماهی هست که تصمیم گرفتم برم در مسیر علاقه ام از خداوند هدایت خواستم وبا وجود تمام مسایلی که وجود داشت تمام وجودم وتمرکزم را گذاشتم روی تمریناتم و تمرکزی رفتم سراغ دوره احساس لیاقت وواقعا خیلی خوب کار کردم این دوماه رو و انقدر حس خوب داشتم و هدایت ها رو دریافت میکردم که انگار خدا فقط میگفت تو چی میخوای بگو تا بشه در این حد یعنی هر قدمی که گفته میشد فقط میگفتم گوش کن اقدام کن و واقعا همش معجزه بود برام انقدر این چند ماه برام درس داشته که میتونم یه کتاب بنویسم با ماجراجویی هایم ولی واقعا وصل شدن بود یعنی تمام اتفاقاتی که تا الان در این چند ماه برام رخ داده از هر طرفی بچرخم نمیتونم بگم چیزی جز نتیجه عمل به قانون بوده چیزی جز باور کردم بهتر وبیشتر خداوند و توحید بوده یعنی دونه دونه قدم هام رو بهم میگفت خوب تو این مدت من خیلی تنها شده بودم که خیلی هاش اگاهنه بود چون از ابتدای سال محکم پس گردنی رو خوردم انقدر جهان زدم تا تصمیم گرفتم عمل کنم تغیر کنم انقدر به تضاد های بزرگی خوردم که فکر نکنم هیچ وقت فراموش کنم این تضادی که بهش برخوردم رابطه عاطفی ام دچار بحران جدی شد و منجر به جدایی شد تمام درامد وپول وهمه چیزم را از دست دادم حس وحالم وحشتناک بد بود به چیز هایی تو زندگیم خوردم وشخصیت ووضعیتی از جواد دیدم که تا حالا هیچ وقت ندیده بودم همه چیز روی سرم اوار شده بود تضاد ها ومسایل پشت سرهم میومد اما یه جایی نشستم وبه خدا گفتم خدایا من کم اوردم میدونم شرک ورزیدم اما تسلیمم من الان هیچی و هیچ کس رو جز تو ندارم کمکم کن بپذیرم خودم کردم همه اینا خلق خودم بود تو تغیری نمیکنی قانون تو تغیری نمیکنه اونی که ایراد داشته من بودم وهنوز هم هستم خدایا کمکم کن من بدون تو نمیتونم از پس هیچ کدوم از اینا بر نمیام اونجا بود که درونن فهمیدم که چقدر عاجزم ناتوانم چقدر روی خودم حساب کردم چقدر روی دیگران حساب کردم چقدر ایمانم سست شده بود با وابستگی با قدرت دادن به عوامل بیرونی مثل پول رابطه ام و بی ارزشی و بی لیاقتی بیداد میکرد عزت نفس منفی شده بود اما میدونستم هر جوری باشم تنها کسی که همه جوره بامن میمونه ومونده وبهم کمک میکنه خداست انگار فقط منتظر بود که برگردم و فقط بهش بگم بهم گفت دستتو بده به من بلند شو باز شروع میکنیم باهم انقدر واضح باهام حرف میزد که قدرت میگرفتم هر لحظه گفت عیبی نداره باز درستش میکنیم فقط با من باش همش درست میشه فقط نامید نشو از من بهم اعتماد کن هیچی نیست اروم باش درستش میکنیم فقط توکل کن به من ایمان داشته باش من بهت میگم چیکار کنی استاد امسال بهترین وبزرگ ترین تضادهای زندگی ام را دیدم در عمرم بد ترین حال ها رو داشتم ولی واقعا از لحظه ای که تصمیم گرفتم توحید بیشتری داشته باشم وقدرتش را باور کنم ورق برگشت یه جوری برگشت که هنور مات و مبهوت پاسخ های خداوند هستم یه جوری که اگر به قول خودش تمام دریا ها مرکب بشن وتمام درختان قلم نمیتونم فقط به خاطر این شش هفت ماه زندگیم براش سپاسگزاری بنویسم شروع کردم به کار کردن روی دوره ها دوره احساس لیاقت رو شروع کردم وشبانه روزی کار میکردم کامنت میزاشتم مینوشتم فایل های توحید عملی رو گوش میکردم وبیستر وبهتر وصل میشدم استاد در عرض یک ماه کاری به من پیشنهاد شد که تقریبا تمام بدهی هام رو دادم من فقط اشک میریختم فقط سپاسگزاری میکردم تحسین میکردم که اینقدر قانون خوب جواب میده این عظمت خداوند وقدرتی که داره بعد از اون سقدم بعدی بهم گفته شد بهم گفت باید بیشتر روی خودت تمرکز کنی به تغیر بیشتر نیاز داریم گفتم چیکار باید بکنم گفت دوباره مستقل شو باید یه فضای بهتری برای تغیر وتمرکزت درست کنی یه پایگاه برای کار کردن روی خودت سریع رفتم دنبال خونه شروع کردم یه هفته ای طول کشید اما یه جوری پول پیش خونه وپول اجاره وخود خونه جور شد که هنوز که هنوزه باورم نمیشه خونه ام اوکی شد و رفتم باز خونه خودم وشروع کردم به کار کردن روی خودم کار ثابتی نداشتم گفتم تمام این تضادها اومد که من دیگه برم سراغ علاقه ام خدایی که اینجوری داره برام راه رو هموار میکنه اینم درست میکنه من دارم بنده بهتری میشم وبندگیم رو میکنم اونم اربای اش رو بلده نشستم وهدایت خواستم گفت برو سراغ اشپزی که فکر میکنی بهش علاق داری رفتم و کارم یه جا شروع کردم و یه روز نشد بهم نشونه داد با شرایطی که برای استخدام گذاشتن برام چک وسفته وضامن میخواستن بهش گفتم چیکار کنم گفت بیا بیرون از اونجا ترس ها اومد نجوای شیطان اومد اما باز یه لحظه به خودم اومدم و گفتم اگر جا بزنی و هدایتش رو عمل نکنی نتیجه نمیگیری نتیجه تو عمل کردنه ذهنم پر از چرایی بود اما یه چیزی تو وجودم تریگر میکرد میگفت شک داری باز میخای بزنم محکم در گوشت تا بر گردی گفتم نه ایمان دارم درسته همه چیز به خیر منه انجامش میدم از اونجا اومدم بیرون باز بیکار شدم گفتم قدم بعدی چیه گفت برو سراغ علاقه بعدی من در ذهنم ورفتارهایم و خواسته هایم ماجراجویی وسفر کردن جز علاقه هایم بوده اومدم وگفتم من به این موضوع گردشگری و تور لیدری و سفر علاقه دارم اما گوشه ذهنم میگفت تو ظرفت اماده این کار نیست چون هیچ تجربه ومهارتی نداشتم براش گفت برو سراغ برق کشی که هم مهارتش رو داری هم تجربه اش و برای اونم هدایتت میکنم خوب در مورد اشپزی و برق کشی هم علاقه ام بود هم سابقه کاری داشتم اما برای گردشگری هیچ ایده ومهارت وتجربه ای نداشتم فقط میدونستم علاقه دارم به خاط همین اینبار مقاومت زیادی ذهنم نداشت پس دست به کار شدم ورفتم سراغ برق گشی و اونم به صورت جادویی اوکی شد در کنارش بهم میگفت مهارت زبانم یادبگیر و دنبال شروع مسیر باش گفتم باشه زبانمم به صورت کاملا هدایتی شروع کردم وبسیار سوال درباره گردشگری داشتم وکار برق کشی هم پیش میرفت هم در امد داشتم هم داشتم مهارت کسب میکردم و تا اینکه یه سفر ماری کوتاهی رفتم ودر اونجا باز هدایت خداوند که از طریق کار برق کشی من رو به یه نفر دیگه رسوند توی سفرم که جواب سوال های گردشگری ام را میدونست وچقدر بهم کمک کرد گفتم ببین خیرش اینجا بود حالا گرفتی باید چیکار کنی خیلی از سوالاتم پاسخ داده شد و باز ازش هدایت خواست گفتم چیکار کنم قدم بعدی چیه گفت از این کار بیا بیرون و ایندفعه هیچ دلیلی نداشت فقط گفت بیا بیرون اینجا بود که هر روز ازش نشونه میخواستم چون ایمانم در حد نبود چند روزی طول کشید و یه اتفاقاتی رخ داد بین من ودوستم که نشونه دیدمش و از اون کار اومدم بیرون چون ایمانم با اون نشونه تقویت شد بعد از اون بهش گفتم باید چیکار کنم گفت باید صبر کنی فعلا فقط روی خودت کار کن گفتم باشه من همین جوری زبانم را کار میکردم وروی خودمم کار میکردم و دنبال نشونه بودم یه روزی همین طور که داشتم روی خودم کار میکردم بهم گفت برو دنبال کار اصلا نمیگفت چه کاری فقط گفت شروع کن باز و دنبال کار هم باش گفتم باشه منم اولین ایده ای که زد تو ذهنم این بود که گوشیم بردارم و برم تو برنامه دیوار دنبال کار یه خورده گشتم وچند جا زنگ زدم ویه جا قرا گذاشتم ورفتم کار تو باشگاه بدنسازی بود اما تو کافه اش منم رفتم واوکی شد قرار شد یه چند روزی ازمایشی وایسم و کار کنم منم قبول کردم بعد از چند روز همه چیز خوب بود واوکی شد صاحب کارم اومد و گفت همه چی اوکیه فقط باید یه برگه چک یا سفته بیاری بیاری ضمانت منم گفتم بزارید فکر کنم رفتم و دسته چک رو برداشتم باز هم شرک و رفتم برگه چک رو دادم و روز بعدش دیدم اصلا اینجوری ارامش ندارم چک دادم داره حس و حالم بد میشه همون موقع شروع کردم به نوشتن و ازش هدایت خواستم و نشانه ام رو در سایت دیدم اون نشانه انقدر حس خوبی به من داد اسم فایل ابوموسی نباشیم بود من فقط اشک میریختم دسته چک بیست و پنج برگی ام رو برداشتم و رفتم باشگاه صاحب کارم اومد قبل از اومدنش دسته چک رو پاره کردم و بعد برگه چک رو هم اومد ازش گرفتم و پاره کردم و تصمیم گرفتم دیگه دسته چک نگبرم در زندگی ام و به توحید ربطش دادم و همون جا گفتم من دسته چک ندارم سفته هم هم نمیتونم بگیرم اونم گفت نمیتونیم با هم کا کنیم اینجوری منم تشکر کردم و اومدم خونه اون روز خیلی حس خوبی داشتم وخدا هم هر لحظه بهم در درونم دلگرمی میداد و میگفت همه چی درست میشه تو به من اعتمادت رو بیشتر کردی همه چی رو باهم درست میکنیم قدم بعدی اینه که صبر کنی من فقط صیر میکردم و روی خودم کار میکردم شرایط زندگیم سخت شده بود با این اینکه سخت شده بود اما حسم خوب بود و با انگیزه ادامه میدادم پول نداشتم برم برا خونه چیزی بگیرم فقط نون گرفته بودم با چند تا تخم مرغ هر روز همین رو میخوردم بعضی مواقع پول همون هم نداشتم که بگیرم اما حسم خوب بود و امید داشتم یه دو هفته ای گذشت و هر روز کار میکردم روی خودم ونشانه هام رو میدیدم و از خدا هدایت میخواستم درخواست میکردم که هدایتم کنه به مسیر علاقه ام وقدم بعدی رو بهم بگه و در وجودم میخواستم برم سمت گردشگری و جهانگردی برای اموزش و کار و تجربه اش کنم خیلی احساس میکردم درونم میخواد این موضوع رو وعاشقش هستم تا اینکه یه روز یه نفر با شماره ناشناس بهم زنگ زد و بهم گفت شما یک ماه پیش رزومه فرستاده بودی برای کار کافه هر چقدر فکر میکردم یادم نمیومد که کجا وکی ولی انقدر بنده خدا نشانه داد تا بالا خره یادم اومد که کیه رزومه براش فرستاده بودم برای کار کافی شاپ بعد کافی شاپ توی هتل بود یه هتل سi ستاره گفت بیا برا مصاحبه منم رفتم برا مصاحبه و کار رو شروع کردم و از اون جایی که خیلی زود شروع کردم با بچه های هتل ارتباط گرفتن بعد از چند روز تازه فهمیدم که چه هدایتی شدم چطور خداوند درها رو برام باز کرد یعنی دقیقا من رو در زمان مناسب در مکان مناسب خودم قرار داد منی که دوست داشتم برم با خارجی ها ارتباط بگیرم وزبانم روش کار کنم وتوریست هایی که توشهرمون هستن ارتباط بگیرم وبرم دنبال کار های تور لیدری وگردشگری خداوند خودش همه این کار ها رو برام انجام داد ودقیقا من رو یه جایی قرار داد که تمام سوال هایم در مورد اینکه باید از کجا شروع کنم واموزش هام باید از کجا شروع کنم یعنی با دقت وجزییات هر چه بیشتر از طریق بندگانش در کوتاه ترین زمان ممکن جواب همه سوالاتم را درمورد مسیر مورد علاقه ام بهم داد و انقدر ارتباطاتم خوب شد با بچه های هتل وبا مدیر هتل که بهم پیشنهاد دادن که پذیرش شب هتل رو بعد از کار کافه ام در هتل دست بگیرم خوب من زبانم در سطح بالایی نبود اما بازهم یه نشانه بود برای رشد و قدم بعدی ام از خداوند نشانه خواستم وگفته شد من الان در پذیرش هتل جایی که حتی فکرش رو نمیکردم دارم کامنتم رو مینویسم من که نمیدونستم باید از کجا شروع کنم خداوند همه کارها رو برام انجام داد ومسیر را برایم هموار تر کرد الان من دقیقا جایی هستم که چند اتاق از هتل توریست داره ومنم چون پذیرش هستم باید کارها رو انجام بدم و هر روز توریست داریم ما اینجا از سراسر دنیا از روسیه از انگلستان امریکا از عربستان از فرانسه از چین من خودم هنوز بعد از یک ماه باورم نمیشه هر روز توی سپاسگزاری ام این رو مینویسم که خدایا اگر این خواسته ام به این راحتی شد وخلق شد من دیگه از پس هر کاری بر میام این دیگه چنان نشدنی بود وانقدر برایم بزرگ بود که اگر این مسیر اینطوری خلق شد با توحید تو من دیگه هر چی بخوام رو با توحید وباور کردن بیشتر وبهتر تو عمل به قوانین بدون تغیر تو و کنترل ذهنم خلق میکنم و چنان انگیزه واحساس عزت نفس بیشتر وبهتر را در درونم زنده کرد که اصلا وصف شدنی نیست بارها به خدا گفتم خدایا چه ارزشی به من دادی چطور من رو از فرش از هیچ مهارت خاصی اوردی وسط ماجراجویی ام این قدرت تو ست قدرت خلق است و اشک میریختم که چقدر اگر فراوانی و بزرگی و عظمتش را ببینم وتوحید بیارم وعمل کنم نتایج میتونه بعه راحتی تغیر کنه یه جوری از غیب برام رسوند که هنوز هم باورش نمیکنم یه جوری بهم اعتبار داد که اگر میلیون ها بار شکرش را به جا بیاورم باز هم کمه این قدرت توحید است این قدرت خلق است این قدرت کنترل ذهن است خدار وشکر میکنم هزاران بار شکرش رو به جا میارم که در عرض شش ماه انقدر زندگی ام ماجرا های خوب داشت و همه اینا از ارزش تضاد هایی بزرگ برایم به وجود امد که من یه جایی تصمیم گرفتم خیر ببینمش و بسپارم وتسلیم باشم و ازش هدایت بخوام تا بزرگ تر بشم وصل بشم وهمه چیز را در قدرت وسیطره خودش بدانم که کارها رو انجام میده وهیچ وقت کنترل هیچ چیز از دستان او خارج نمیشود خدا روشکر میکنم که در مسیر علاقه ام قرار گرفتم وبا عشق درام کار میکنم خدا روشکر که ارامش بیشتری دارم
و حالا منم داره انگیزه هاینم افت میکنه اما هر چقدر ذهنم را بررسی میکنم استاد میبینم بیشتر از روزمرگی هست جون اینجا کارمم زیاد شده هی دارم تلاش میکنم که روی خودم کار کنم وهر دفعه به خودم میگم جواد یادت باشه درسته به این خواسته واین مسیر هدایت شدی اما هنوز خواسته های بزرگ تر داری باید انگیزه داشته باشی حواست به ذهنت باشه حواست باشه که باید روی خودت کار کنی بر نامه زندگی ات را یادت باشه که باید باورهات تغیر کنه بنیادی هنوز از لحاظ مالی به ائن جایی که میخوای نرسیدی باید ادامه بدی یه جمله دیگه هم از شما استاد یادم هست در این باره در یه فایل دیگه اونم این بود که قهرمان شدن مهمه وخوبه ولی قهرمان موندن مهم تره و اینجاست که وقتی به خواسته ای میرسم باید یادم باشه که از چه مسیری بهش رسیدم و اگر رها کنم مسیر درست رو باز گم میشم اگر توحیدم رو باورهای توحیدی ام را هدایت خواستن وکار کردن روی خودم را فراموش کنم وانگیزه وهدف بعدی را مشخص نکنم دچار روزمرگی میشم واین من رو برمیگردونه و هر روز سعی میکنم از خدا بیشتر بخوام وجز برنامه ام باشه هر روز روی خودم وقت برزارم وکار کنم و ذهنم شرطی بماند برای کار کردن روی خودم برای لذت بیشتر بردن از نتایج عمل به قانون انگیزه بیشتر بگیرم از این نتیجه ای که اینجوری وارد زندگی ام کرد از این پاسخ خداوند وحرکت کنم ودر جا نزنم
و یاد اوری این قانون استاد برام فوق العاده بود که
این نتایجی که به وجود اومد نتیجه فرکانسهایی بود که در گذشته ارسال کردی پاسخش رو گرفتی والان باید فرکانس درست در مسیر خواسته ات ارسال کنی تا به وجود بیاد در اینده وهمیشه یه جورایی با هر اندازه انگیزه خودم را درمسیر درست وارسال فرکانس درست بمانم و بهتر بشم سعی کنم در مسیر بهتر کردن اوضاع باشم
و چقدر داستان این تلویزیون رو گفتید برام واضح است
الان بیشتر وبهتر درک میکنم که هدف داشتن یعنی چی وقتی انقدر هدف داری تو زندگیت ودنبال برنامه هات هستی که در مسیر خواسته هات است اصلا وقت نمیکنی که بری دنبال حاشیه من خودم برام این فوق العاده است که تمرکزم روی افزایش مهارتم در این کاری است که بهش علاقه دارم دارم روی مهارت ارتباطاتم کار میکنم دارم زبانم رو کار میکنم کار های هتل وپذیرشم هست هنوز تازه میخوام کلاس گردشگری ام را هم شروع کنم و انقدر برنامه دارم که فقط صبح ها ذوق دارم کی شروع میشه وقتی دو سه ساعت تو شب میخوابم یا دارم کارهای پذیرشم رو انجام میدم وفایل با هندزفری تو گشم هست یا دارم روی خودم کار میکنم یا دارم سپاسگزاری میکنم یا دارم زبانم کار میکنم یا در کافه هستم ودارم کارهام انجام میدم اصلا وقتی بران نمیمونه بخوام تلف کنم همش سوده وسود خدا روشکر همش رشده وپیشرفت همش بهتر شدن هست خدا روشکر و تمرکز خدا روشکر و این برنامه داشتن وحرکت کردن وهدف داشتن ووقت نداشتن برای من یعنی لذت بیشتر بردن از زندگی یعنی ارامش یعنی ارزشمندی یعنی درک قانون یعنی باور درست در مسیر درست خدا روشکر میکنم که اینگونه داره پیش میره خدا روشکر که خداوند یاری ام میکنه که هر کاری میکنم یادم باشه باید بهتر وبیشتر هر روز روی خودم کار کنم خدا روشکر میکنم که انگیزه بیشتر وحس بهتر هر روز بهتر وبیشتر به وجود میاد وهر روز در مسیر رشد وتصاعد همه چیز قرار میگیره خدا روشکر که توکل میکنم وایمان بیشتر دارم وخداوند را بهتر وبیشتر قدرت میبینم
و همیشه این تعهد بیشتر وقدرت گرفتن از نتایج به وجود اومده از عمل به قانون وارسال فرکانس درست در جهت خواسته ها هست که نتایج را بزرگ وبزرگ تر میکنه باید متعهد تر بشی و انجام بدی و ادامه بدی
مثال ایینه برام زنگی بود برای درک بهتر تغیر این برام واضح ترین مثال بود که این تغیر را درک کنم وقتی جلو ایینه هستم هر حرکتی همان لحظه خودش را نشان میدهد
جهان ایینه تمام نمای درون من است
و اگر قانون بدون تغیر است وبدون سر سوزنی خطا نتایج را به من نشان میدهد پس باید در همان لحظات ابتدایی تغیر درون من تغیرات در بیرون هم خودشون رو نشون بدن و نتایج به وجود امده هم منطقی میکنه این باور را برای ذهنم تا بپذیرد که درست است صبر یعنی تکامل اما به این معنا نیست که باید زمان ببرد تا نتایج حاصل شود صبر یعنی نتایج به وجود میاد اما باید برای رشد بیشتر ادامه بدم ارسال فرکانس هم جهت با خواسته هایم را تا تغیرات بزرگ تر نشود نتایج هم بزرگ تر نمیشود
و چقدر منم اینجوری هستم در هر جنبه ای روی خودم کار کردم روابط یا عزت نفس یا احساس لیاقت نتایج خیلی زودتر وبهتر خودشون رو نشون دادم اما در مورد ثروت پاشنه های اشیل زیادی دارم میدونم که هنوز نتیجه ها بزرگ تر نشدن چون تغیرات من هنوز در اون زمینه شروع نشدن و به هر اندازه ای که پاشنه ها قوی تر هستن منم باید بنیادی تر کار کنم منم مشکل وایراد دارم در بحث ثروت
خدا روسپاسگزارم
از شما ممنونم استاد عزیزم
متشکرم از دوست های عزسزم در این خانواده صمیمی خودمون
براتون بهترین ها رو از خداوند خواستارم چون لیاقتش رو دارید
اتفاقی که باعث شد بیام و روی نشانه ام بزنم رو تعریف میکنم
من ایران زندگی نمیکنم
برادرم و خانواده اش که ایران هستن امروز به من زنگ زدن و گفتن ما اومدیم مشهد ، برادرزاده ام که 17 سالش فردا تموم میشه و تولدش هست خیلی زیاد به من علاقه مند شد از سه چهار ماه پیش که ایران بودم
و زیاد به من زنگ میزنه
امشب به من گفت عمه ما نیم ساعت دیگه میریم حرم از اونجا بهت زنگ میزنم
(این اتفاق یه ساعت پیش اتفاق افتاد)
و رفت و بهم زنگ زد تصویری
منوووو میگی
همین که اون شلوغی حرم و دیدم و دیدم برادرزاده ام میگه عمه این پنجره فولاد میگن خیلی حاجت میده
اشگام بی اختیار اومد
اصلا فکرشم نمیکردم بعد از تغییراتی که در خودم ایجاد کردم مخصوصا از نظر دینی این اتفاق بیوفته
خلاصه همه جای حرم رو نشونم داد ضریح رو نشونم داد و کلی فیلم گرفت برام فرستاد
و منم اشگام می آمد…اینم بگم من نه تنها در خانواده مذهبی بزرگ شده بودم ..حتی در شهر مذهبی بزرگ شده بودم و حتی خودم فرایض دینی رو سخت به جا می آوردم
یه سخت میگم یه سخت میشنوید
میرسیم به اینجا که چرا اومدم زدم روی نشانه ام
همون لحظه ای که شلوغی حرم رو دیدم و اشگام اومد، یه صدایی بللللللند در گوشم میگفت ببین باورهای مذهبیت هنوز عوض نشدن …
ببین پس توقع نداشته باش اوضاع مالیت بهتر بشه
انقدر صدا بلد بود که باعث تعجبم بود که اشگام داشت می آمد و صدا رو هم میشنیدم
( داخل پرانتز میگم ….خواهش میکنم اصلا قضایا رو قاتی نکنید ..بحثم این نیست که دین خوبه یا بد بحثم این نیست که امام رضا چی و فلان
بحثم اینه که من دریافتم که باورهایی از دین داشتم که اوضاع مالی رو خراب کرده )
و بین اون گریه یه صدایی دیگه توی سرم میگفت دین همینجوریه انقدر ریشه ایه که تو نمیتونی انقدررررر که خیال می کنی از خودت دورش کنی
و کلا حالم یه جوری بود که نمیتونم در کلام بگم
فقط دارم اینجا مینویسم که این رد پا رو یادم بمونه دوست دارم جوابش رو خیلی واضح بگیرم از جهان هستی
الانم خودمو اینطوری قانع کردم که ، بله ه ه ه ه ه هنوز باورهای دینی در من ریشه دار هست به قدررررری که با دیدن صحن امام رضا اشگام میاد
با اینکه باورهای شرک آلود رو میشناسم …میدونم اعتقادم به امامان مثل قبل که دین داشتم شرک هست
باور دارم فقط خدا تنها قدرت هست و باید پرستیده بشه
همه اینها رو میدونم
ولی این تضاد و این صدایی که همون لحظه توی سرم بلند شد من رو وادار کرد بیام بزنم روی نشانه ام جایی که تنها پناه منه
تنها ساپورت روحی و احساسی من این سایته
آمریکایی ها یه اصطلاح معروف دارن بهش میگن /ساپورت سیستم/
به این معنی که یا یه نفر یا یک تیمی داشته باش که در جریان زندگی یا در جریان کاری بتونی بری چالش هات رو باهاش یا باهاشون در میون بزاری تا مسیر برات سبک تر بشه
من در دنیای واقعی همچین جایی رو ندارم
و تنها جایی که دارم همین وب سایت هست
که اونم تازه تازه دارم توش بیشتر مینویسم چون دیدم کمک کننده بوده
و باز از خوانندگان عزیز خواهش میکنم حسی که من کامنت نوشتم رو درک کنید و مسایل دیگه رو قاتیش نکنید
فقط حسم رو و صداها رو خواستم اینجا بنویسم که جهان هستی جوابش رو برام بیاره
از دقیقه 15 به بعد فایل ، بخشی بود که کمی آروم شدم باهاش
چند جنبه داشت برام صحبت های استاد که گفتن هر چقدر داری روی خودت کار میکنی در جا جهان پاسخ میده.
دارم کتاب 28 روز سپاسگذاری رو کار میکنم امروز روز بیست و دوم هستم….از طرفی دیروز یه فایل صوتی با صدای خودم درست کردم از باورهای ثروت که در فایل های مختلف که از استاد شنیده بودم و توی دفترم نوشته بودم و دیروز چند بار گوشش کردم
مخصوصا باورهایی که استاد توی فایل شماره سه ، چطوری درآمد خودتون رو سه برابر کنید .
این اتفاق که افتاد در فاصله ای که از استاد شنیدم {{{{به اندازه ای که تغییر میکنی جهان هم همونقدر نتایج زندگیت رو تغییر میکنه}}}
حالا درسی که گرفتم و منجر شد آروم تر شدم چیه ؟
گفتم خوب ، این سپاسگذاری های روزانه با این اتفاق به من نشون داد که هنوز باید روی باورهای ریشه ای درباره خدا و ثروت کار کنم
چون همون موقع که اون صدا بهم گفت ببین هنوز باورهای دینی در تو هست …و ادامه داد که پس توقع نداشته باش مسایل مالیت بهتر بشه چون هنوز ریشه ها در تو هست
و به ذهنم رسید جهان شاید واضح بهم پاشنه آشیلم رو نشون داد با دوتا کاری که کردم یکی سپاسگذاری یکی درست کردن اون فایل صوتی از باورهای ثروت ….بازم دقیق نمیدونم میخوام واضح تر بهم بگه
به قول استاد باید از مسایل، تعبیر هایی برای خودم بسازم که حالم رو بهتر کنه
خداوند را هزاران مرتبه شکر بابت یک فرصت دیگر الهی شکرت
سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم
تغییر شخصیت یک فرایند تکاملی است
من این جمله حالا خییلی بهتر درک میکنم باید تکامل طی شود تا شخصیت ما بهتر شود تا ما بهتر از قبل شویم الهی شکرت
می خواهم اتفاق چند هفته پیش برایم رخ داد را برایم بنویسم من تا الان با هیچ دختری وارد رابطه نشدم و خییلی مقاومت های درباره ارتباط با دختر ها دارم
من اصلا تکامل را در نظر نگرفتن و به یک دختر پیشنهاد ازدواج دادم و این دختر جواب رد داد و خییلی بالای من تاثیر گذاشت و یکم حالم را بد کرد خدا را شکر خییلی زودتر به خودم آمدم و از آنجایی که شاگرد بهترین استاد هستم رفتم دفترچه ام را باز کردم و نوشته ام درس های که از آن اتفاق گرفتم و حالا به صورت جدی تر روی خودم کار میکنم و می دانم که انسان درست به موقع اش وارد زندگی من می شود الهی شکرت من فقط باید لیزر فوکس روی خودم داشته باشم و روی باور عایم خداوند به زودی انسان هماهنگ با باور های جدید من را وارد زندگی من خواهد کرد
خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم که به راهی درست هدایتم کرد الهی شکرت الهی شکرت
فایل خیلی بع موقع بود برای من درسته بارها گوش دادم آما هر بار خالی از آگاهی نیست برای من
امروز از صبح کسل بود
باید به اشتباه خودم اعتراف کنم که این موضوع از روز قبل برای من آب خورد
و من میگو سوخاری خوردم با روغن پخته شده گیاهی که برای من سم خالص بود
اگه شکیبای عزیز یک سال فایلارو گذاشته کنار من چند روزه درست گوش نمیدم به این فایلها
و این فایل بسیار زیبا برای من آگاهی داشت که ببین شما اگه تو مسیر نباشی به همون آدم سابق برمیگردی همون آدم میشی اون ادمی که در اوج بیماری مشکلات و ته بدبختی بود
یادت رفته دستو گرفتیم از کجا آوردیم و به کجا رسونمدت تو ته بیماری ته بدبختی بدون خونه زندگی
هیچی نداشتی الا کجایی ببین
خونه دادم توش زندگی میکنی
موتور برات خریدم سلامتی نداشتی بهت سلامتی دادم
کار بهت دادم من همه چی بهت دادم
به آدما احترام بذار به آدما مثل خودم عشق بده اما تو دلت اعتبار کارو به خودم بدم
اگه واقعا منو قبول دهری با کسی بحث نکن
و بعد هم درباره قانون سلامتی چند بار تو تله افتادم و با خداوند صحبت کردم
و میدونم اونم از غرور زیاد تو این تنها افتادم
و الا اومدم که احساس عجز کنم و بهش بگم که خدایا تو باید کمکم کنی من دیگه نمیدونم چکار کنم
با همین قانون سلامتی بهم سلامتی دادی
چیت دی کردن از غذا به ذهن میرسه و در آخر هم تو دام ذهن گرفتار میشم
خدایا عاجزانه از تو میخوام که کمکم کنی راه رو تو بهم نشون دادی و من اشتباه کردم و میپذیرم
اولین مرحله اعتراف کردن و احساس عجز در برابر خداس مثل موسی که بگی این غرور کاذب رو از من بگیر خدایا
من فقیرم از هر خیری که از تو به من برسه پروردگارم
دستم رو تو بگیر دوباره برگردون تو مسیر
بزرگترین پاشنه آشیل من همین مغرور بودن در برابر آدما باید با قدرت روش کار کنم
برای خودم تکرار کنم همه انسان ها اوضاع و شرایط زندگی وسیله ای هستند برای رساندن محبت های الهی به من
چرا در برابر اونا مغرورم چرا میگم توحید اما عمل نمیکنم توحید یعنی احترام گذاشتن به همه یعنی متواضع بودن
خدایا ازت ممنونم که این فایل رو دوباره در مسیر من قرار دادی
استاد سپاس گذارم ممنونم ازت
شکیبای عزیز از تو هم ممنونم که به من جرات دادی که بیام احساس عجز در برابر خداوند کنم
بنام خداوند و یگانه خالق جهان هستی که من را خالق اهداف و خواسته ها و آرزوهای مقدس الهی ام آفرید
سلام استاد عزیزم خانم شایسته ی نازنین ممنون و سپاسگذارم
سلام به دوستان همراه در این قسمت
خدایااا شکرت برای اینکه آخرین قسمت فایل بینظیر از فصل پنجم روزشمار تحول زندگی من را متعهدانه و با موفقیت بالا آمدم و روی خودم و تغییر باورهایم کار کردم و برای بهبودی تغییر شخصیم در مدار و جایگاه آگاهی بیشتری هدایت شدم شکرگذارم و دوباره برای شروعی دیگر و زیبا و بینظیر در فصل ششم هدایت شدم ..خدایا شکرت
سخن ارزشمند استاد عزیزم که باید آویزه ی گوشم کنم اگر برای تحول زندگی ات کمر همت بسته ای، به خودت قول بده تا تعهدی غیر قابل مذاکره و بیبهانه برای عمل به آگاهی های هر روز را داشته باشی
از خانم شایسته ی عزیزم هم ممنون و سپاسگذارم که لیست قسمت های روز شمار رو افزایش دادند تا دوباره برگردم و از فصل ششم ادامه بدهم خدایا شکرت
خدا رو شکر باز هم اومدم طبق تعهدم در این قسمت از سری فایل های دانلودی روزشمار تحول زندگی من تا بتونم ادامه ی این مسیر رو در این بخش ادامه دهم چون من بخودم تعهد داده بودم که تمام فایل های دانلودی رو دانه به دانه ببینم و روی تغییر باورهام کار کنم تا بتونم همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم و این در صورتی امکان پذیر است که هر روز روی تغییر باورهایم کار کنم و توانایی تغییر در شخصیتم را داشته باشم و بر این اساس بعد از این روزشمار که در فصل ششم در اون زمان آخرین قسمت بود بلافاصله هدایت شدم به سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن و بعد از نتایجی که در اون قسمت گرفتم و توانستم تا حد زیادی ذهنمو کنترل کنم و با تکرار و تمرین های مداوم فقط روی نکات مثبت تمرکز کنم و این تمرکز سبب شد که به یک پله بالاتر صعود کنم و این تعهد رو همچنان در خودم ایجاد کنم که باید همیشه روی تغییرات خودم تمرکز داشته باشم و با تکامل رشد کنم . این تکامل در تمام جنبه های زندگیم با همین تمرین ها و تکرار ها برای شناسایی افکار و باورهای محدود کننده ام سبب رشد شخصیتم شده است و وقتی شخصیتم تغییر کند یعنی باورهایم تغییر کرده است و وقتی باورهایم تغییر کرده باشد نتایج هم تغییر میکند و وقتی نتایج تغییر کند یعنی در مدار رشد و پیشرفت بسمت خواسته هام آگاهانه رشد کرده ام
این تغییرات ممکنه از طریق تضادهای زندگی مون شکل گرفته باشه یعنی وقتی یک تضاد در هر یک از جنبه های زندگیم بوجود بیاد این بدان معناست که خواسته ام رو می توانم شناسایی کنم و برای اینکه به خواسته ام برسم باید بطور مداوم روی این باورم و خواسته هام تمرکز داشته باشم و مسیرم رو با تکامل طی کنم و شکر خدا تضادها در زندگیم خیلی خیلی کمتر شده یعنی قبل از اینکه تضادی در زندگیم بوجود بیاد خودم زودتر. بفکر فتح قله های دیگری هستم و بطور مداوم به خواسته های بعدیم تمرکز دارم …
از وقتی فهمیدم که این من هستم که اتفاقات زندگیم رو بوجود میاورم دیگه حجت بر من تمام شده که طبق قانون آگاهانه فقط به خواسته هام توجه کنم نه به ناخواسته هایم
شاید تغییرات من خیلی محسوس و قابل لمس نباشد چون توقع اینرا ندارم که مثلا یهویی و یکشبه به خواسته ام برسم ولی وقتی روند رشد زندگیم را میبینم که هر روز داره بهتر میشه و هر روز بیشتر در مدار احساس خوب هستم و بیشتر شکرگذار خداوند هستم بیشتر نعمت های خداوند در زندگیم جاری شده بیشتر در روابطم با افراد درست و مناسب روبرو میشم همینکه آدمهای سمی از زندگیم بطور کلی حذف شدن و فقط در مدار شرایط و افراد درست و مناسب هستم یعنی شخصیتم تغییر کرده یعنی مدارم بالاتر رفته .. وقتی چرخ زندگیم روانتر شده و کارها برام آسانتر پیش میره و به آرامش بیشتری رسیدم یعنی روی خودم خوب کار کردم و شخصیتم تغییر کرده یعنی باورهام تغییر کرده پس نتایج و اتفاقات خوب هم باید داشته باشم و دقیقا همین اتفاقات خوب رو دارم تجربه میکنم ..
مثلا داشتم به تمدید قرار داد خانه ام فکر میکردم و همش از خداوند میخواستم آن بهترین برام رخ بده و سعی کردم احساسمو خوب نگه دارم و در آرامش بیشتری بسر ببرم چون میدونستم که فقط با احساس خوب می تونم اتفاقات خوب رو برای خودم رقم بزنم و خدا رو شکر مالکم یکماه قبل از سررسید تمدید قرارداد با من تماس گرفت و گفت که اصلا پول پیش خانه نمیخواد اضافه کنه .. فقط به اجاره خونه مبلغ چهار میلیون تومان اضافه کرد . و خدا رو شکر کردم که مالکم آنقدر از من راضی بوده و آنقدر اعتماد داشته که این پیشنهاد رو دقیقا یکماه به تمدید قرارداد مانده پیشنهاد داده در صورتی که در سال گذشته از خرداد ماه تصمیم قرار دادشو بهمون اعلام کرده بود که اگر نتوانیم با شرایطش کنار بیایم فرصت داشته باشیم که تا آخر شهریور بفکر جابجایی باشیم .. یعنی میخوام بگم بر عکس سال گذشته همش فکر میکردم که چرا مالکم تا الان که آخر مرداد شده هیچ تماسی نگرفته که وضعیت تمدید رو مشخص کنه ولی میدونستم که حتما خیریتی در کار است پس خودمو به خداوند سپردم و گفتم خدایا هر اتفاقی پیش بیاد بنفع منع و دقیقا آخر مرداد تماس گرفت و وضعیت رو اعلام کرد و ما هم موافقت کردیم و روز دوم شهریور به اتفاق برادرشون آمدند و تمدید قرار داد برای آخر شهریور رو نوشتیم و به همین سادگی و آسونی هم خیال ما راحت شد و هم خیال مالک راحت شد و از اینکه در مدار آرامش بیشتری هستم از خداوند تشکر و قدردانی کردم … خدا رو شکر
باز هم مثل همیشه این باور رو آویزه ی گوشم می کنم و تکرار و تمرین روزانه ی من در این فایل های دانلودی است .
.تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است چه آگاهانه و چه ناآگاهانه
به هر آنچه که توجه می کنیم از ریشه و اساس همون موضوع وارد زندگی مون میشه
پس طبق این قانون ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق میکنیم، بنابراین اگر میخواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم
اینکه پاسخ کانون توجه مون رو می گیریم
اینکه پاسخ افکارمون رو می گیریم
اینکه پاسخ باورها مون رو می گیریم
پس باید همیشه روی باورها مون کار کنیم
خدایااا کمکم کن ظرف وجودمو در خدایی وجودم بزرگتر کنم
خدایااا شکرت که تمام هدایت های الهی تو با هم جمع شدند تا تمام راه حل های درست و مناسب مسعلع های زندگیم را حل و فصل کند که به هیچ عنوان اعتبار آن را به غیر از تو نمی توانم به کسی جز تو بدهم
خدایااا شکرت من تمام راه حل ها و تمام اتفاقات خوب و عالی و تمام معجزهای بزرگ را از جانب تو میبینم خدایااآاا شکرت که همیشه با بهترین ها سوپرایزم کردی
هر روز از لحاظ مالی در حال رشدم و هیچ اتفاق دیگه ای نمیتونه رخ بده چون روی خدای خودم حساب کردم ودارم روی تغییر باورهام بطور مداوم کار میکنم
بقول استاد عزیزم
اول باید همه چی رو در ذهن مون ساده و راحت کنیم و از خداوند هدایت بطلبیم و حرکت کنیم و خداوند درهایی رو برامون باز میکنه که الان هیچی از آن نمیدانم از استاد عزیزم ممنون و سپاسگذارم که این باور رو همیشه و همیشه بخودم یاوری میکنم
خدایااا شکرت و از اینکه هم شما و هم خانم شایسته ی عزیز الگوهای بارز و مشخص من در تمام جنبه های زندگیم. هستید از خداوند تشکر و قدردانی می کنم
من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن
خدایا هزاران بارشکرت که امروز بهم فرصت دادی بیام این مکتب مقدس و وصل بشم به رشته های الهی
خدایا هزاران بار شکرت
اینجا
دقیقا جایی که استاد از لغزش حرف میزنه
جایی که ماها فکر میکنیم حال دلمون به بیرون وصله و جایی که از نظر خودمون شرایط اوکی شده بی انگیزه میشیم
و گاها دقیقا همین موضوع برام سواله؟
ایا سیری هم در کار هست؟
مگر انسان رو به طمع محکوم نمیکنن؟
چرا جایی سیر میشن؟
چرا جایی دست میکشن از دریافت؟
چرا جایی استپ میکنن تو مسیر دریافت؟
به نظر من شایدم اشتباه باشه اما ادما هیچوقت سیر نمیشن و این طمع همیشگی هست
اما ی جایی که میزنن جاده خاکی از ی روش اشتباه استفاده میکنن برای دریافت
و دنیایی از مسیرهای غلط رو قاطی خواسته هاشون میکنن
و ی آن به خودشون میان که ی عمره دارن درجا میزنن اونم تو ماسه ها
فقط رد پا جا گذاشتن
اونم ردپای مسیر غلط
که گاها همین ردپا بسیار براشون گرون تموم شده
که برای برگشت باید کلی زمان و وقت هزینه کنن که اول این ردپا از بین بره
و این زخمی بود که تقریبا دوسال پیش من خوردم
چند ماهی بود عضو سایت شده بودم و کلی نتایج عالی گرفته بودم
و شده بودم علامه دهر
به قول خودم تو همه جنبه ها استاد شده بودم
ی عالمه خواسته و درخواست و آرزو و رویا داشتم و قشنگ هم پیش میرفتم
اما به روش خودم
و انتظار داشتم جهان و قانونش طبق خواسته من عمل کنه
نکه من طبق جهان و قانونش عمل کنم
و دقیقا جایی متوجه شدم که عملا ته باتلاق داشتم دست و پا میزدم و شاید حدود حداقل 6 ماه زمان برد تا من فقط بتونم ردپامو پاک کنم و تازه برگردم به مسیر اصلی
و خدا میداند چه زجری من کشیدم و همیشه از خدا شاکرم که زنده موندم و این توان رو بهم داد
و انصافا هر کسی جای من بود قطعا همون روزای اول میمرد
خدایا هزاران بار شکرت
و با شنیدن این فایل متوجه شدم که کجا باید مراقبت کنم و کجا باید حواسم به مسیرم باشه
و به لطف الله تو این یکسال اخیر خیلی خیلی به ندرت شاید در حد یک روز یا شاید در حد چند ساعت از مسیر خارج شدم و محکم برگشتم و با دو دستم طناب این مکتب رو محکم گرفتم و با خودم عهد کردم که تا ی ذره توان در بدن دارم بمونم تو این سایت
و من یکی انصافا حتی اندازه ی روز هم وقت ندارم که هدر بدم و صرف جاده خاکی بشه و خدایا هزاران بار شکرت
و مثال خیلی قشنگ استاد
جهان طبق اینه عمل میکنه
دقیقا همون لحظه
و من دقیقا هزاران بار با تمام وجودم این موضوع رو تجربه کردم
حتی دقیقا همین امروز
و از صبح گفتم خدایا تو تنها محافظ منی و من فقط از تو میخوام که محافظ آبرو و اعتبار من باشی
و خدا خیلی خیلی زود با ی معجزه مقدس گفت خیالت راحت که من محافظ آبرو توام
من تمام جهان و نظامش رو کنار هم میچینم که آب از آب تکون نخوره
روز 172 سفرنامه :سلاااااام ، یا جهان چکو لقد هاشو میزنه و تغیر میکنیم و یا خودمون انگیزه داریم و قبل اینکه اوضاع خیلی بد بشه تغیر میکنیم ، قانون تکامل وجود داره بله همه چیز آرام آرام شما میگیره ، اما نه اینکه ما خیلی منتظر بمون و به اصطلاح رو خودمون هم کار کنیم بعد نتیجه نگیریم و توهم بزنیم که ما صبور باشیم نتایج میاد نه خیر اگه داری رو خودت کار میکنی و حتی نتایج کوچیک هم شکل نگرفته یعنی تو مسیر اشتباهی ، سر جهان نمیشه کلاه گذاشت به زبون نیست به فرکانسه ، وقتی ما واقعی تغیر میکنیم وقتی که کانون توجهمون رو در هر لحظه روی زیبایی ها میزاریم به همون اندازه ما نتایج های کوچیک رو سریع میبینیم و آرام آرام به اندازه ای که به قول استاد ما ظرفمون بزرگ تر میشه نتایج بیشتری میگیریم ، در هر لحظه جهان اطراف من داره با فرکانس های این لحظه من خلق میشود ، جهان اطراف من یعنی آدم های اطراف من ، ایده های اطراف من خب پس این مهمه که ما در هر لحظه حواسمون باشه که داریم تو چه مسیری حرکت میکنیم به چه چیزی توجه میکنیم و همه اینها یعنی در آخر احساسمون خوبه یا نه ، ما به اندازه ای که تغییر میکنیم همون لحظه به همون اندازه نتیجشو میگیریم .
انگیزه ی زیادی برای پیشرفت بیشتر نداریم چون از بسیاری از تضادها گذر کرده ایم و به این نتیجه دست می یابیم که:
لازم نیست دیگر بر روی باورهایمان کار کنیم
در این نقطه تفاوت میان افراد موفق و ناموفق کاملا مشخص می شود
همواره این قانون را به یاد داشته باشیم که:
جهان در هر لحظه به فرکانس های کنونی ما پاسخ و افراد شرایط ایده ها موقعیت و هر آن چیزی که در اطراف ما رخ می دهد را با فرکانس های لحظه ی کنونی ما هم اهنگ می کند
هر لحظه آگاه باشیم: در چه مسیری حرکت می کنیم همیشه سعی کنیم: خود را در مسیر صحیح نگه داریم
همواره بر روی بهبود باورهای خود: کار کنیم شرایط می تواند هر بار بهتر و بهتر شود
اگر قانون جواب می دهد: هر بار بیشتر و بهتر بر روی آن کار کنیم
صبر به معنای این نیست که: ما تغییر کنیم و هیچ نتیجه ای رخ ندهد
جهان اینگونه عمل نمی کند:
به محض تغییر باورها در ما شرایط تغییر می کند اما ممکن است تغییرات به اندازه ای که آرزوی ما است نباشد
به اندازه ای که ما تغییر می کنیم: جهان تغییر می کند
به اندازه ای که باورها و فرکانس های ما تغییر می کند:
جهان به همان اندازه تغییر خواهد کرد
تغییر باورهای ما اگر به درستی صورت گیرد: باید عملکردمان تغییر کند
درباره ی مسائل مالی: ما همیشه توقع و انتظار بیجا از خود داریم
ما نمی توانیم یک شبه و یک دفعه : باورهای خود را تغییر دهیم
به همان اندازه که باورهای ما تغییر می کند: جهان در همان لحظه به ما واکنش نشان می دهد
بنام خدا
سلام
استاد امروز این حرف های شما دریچه و نگاه متفاوتی رو در درون من باز کرد طوری که داشتم نکاتی که میگفتید رو مینوشتم که به طور بسیار ناخود آگاه خودکار کوبوندم روی میز به نشانه یافتم یافتم بدون اینکه سیبی از بالای درخت بخوره تو سرم :)))
توی این چند روزه به یه ناخواسته ای برخوردم که تعهدی که در دوره ثروت یک به خودم دادم رو چند برابر کرد.
این یافتم یافتم اینجا اتفاق افتاد که رسیدم به کلام شما که میگید” به محض تاکید میکنم به محض اینکه شما تغییر کنید از همون ثانیه از همون لحضه دنیاتون تغییر میکنه” که همین موضوع دیروز عصر برای من اتفاق افتاد که با صحبت امروز توناین بدجوری بر فواد من نشست و عجیب من رو تحت تاثیر قرار داد که دقیقا و دقیقا در همون ثانیه ای که ما تغییر میکنیم در همون ثانیه اتفاقات شروع میشه، الله اکبر.
اون ناخواسته دیروز اتفاق افتاد و من خیلی حرفه ای رفتم برای کنترل ذهن و بشدت مراقب بودم جاده خاکی نرم و به صورت مسلسل وار آموزه های شما رو مرور میکردم و (معمولا در این شرایط فقط پیاده روی علاج درد کنه) رفتم بیرون از خونه به محض اینکه از خونه اومدم بیرون مثل همیشه پول پیدا کردم و دلم خیلی آرام شد نه برای اینکه پول پیدا کردم برای اینکه ذهن چموشم داشت میگفت با قدرت تمام میگفت دیدی اینقدر مقاومت کردی اینقدر کنترلم کردی هیچی نشد و هیچ اتفاقی نمی افته و من همونجا خاموشش کردم و گفتم دیگه ساکت شو توی همین کمتر از یک ساعتی که کنترلت کردم و جملات تاکیدی ثروت رو تکرار میکردم پول پیدا کردم(من کلا خیلی پول پیدا کردم از زمانی که با استاد آشنا شدم و بعد رفتم پیاده روی و لذت بردم و امروز با این صحبت های بینظیر تون غوغایی به پا شد در وجودم.
امروز هم با قدرت بسیار بیشتری ادامه دادم جملات تاکیدی ثروت رو و به قول شما استاد در مورد مالی همه ما توهم داریم و انتظارمون نسبت به باقی موضوعات متوقعانه تره البته من همیشه و همیشه سعی میکنم این جمله طلایی شما که میگید به مقداری که رو خودتون کار به همون مقدار نتایج خودش رو نشون میده نه بیشتر و نه کمتر نقطه سر خط
سپاسگزارم ازتون
الحمد الله رب العالمین
به نام خدا که به شدت کافیست
به شرط پاکی دل وطهارت روح و پرهیز از معامله با شیطان
سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان وتماام عاشقان این مسیر توحیدی
تغیر مفهوم صبر فاصله بین تغیر ونتایج
خدا روسپاسگزارم ک هبازهم به انچه درخواست داشرم هر دفعه پاسخ میده چقدر این فایل برای الان من در این روزهاست چقدر ردخواست داشتم که خداوند پاسخ بده چرا الان که وسط خواسته هایم هستم و رسیدم به اون مکان مناسب در زمان مناسب چرا انگیزه ام داره کم کم تر میشه بزارید داستان را بگویم که واضح تر بشه
من تقریبا دو ماهی هست که تصمیم گرفتم برم در مسیر علاقه ام از خداوند هدایت خواستم وبا وجود تمام مسایلی که وجود داشت تمام وجودم وتمرکزم را گذاشتم روی تمریناتم و تمرکزی رفتم سراغ دوره احساس لیاقت وواقعا خیلی خوب کار کردم این دوماه رو و انقدر حس خوب داشتم و هدایت ها رو دریافت میکردم که انگار خدا فقط میگفت تو چی میخوای بگو تا بشه در این حد یعنی هر قدمی که گفته میشد فقط میگفتم گوش کن اقدام کن و واقعا همش معجزه بود برام انقدر این چند ماه برام درس داشته که میتونم یه کتاب بنویسم با ماجراجویی هایم ولی واقعا وصل شدن بود یعنی تمام اتفاقاتی که تا الان در این چند ماه برام رخ داده از هر طرفی بچرخم نمیتونم بگم چیزی جز نتیجه عمل به قانون بوده چیزی جز باور کردم بهتر وبیشتر خداوند و توحید بوده یعنی دونه دونه قدم هام رو بهم میگفت خوب تو این مدت من خیلی تنها شده بودم که خیلی هاش اگاهنه بود چون از ابتدای سال محکم پس گردنی رو خوردم انقدر جهان زدم تا تصمیم گرفتم عمل کنم تغیر کنم انقدر به تضاد های بزرگی خوردم که فکر نکنم هیچ وقت فراموش کنم این تضادی که بهش برخوردم رابطه عاطفی ام دچار بحران جدی شد و منجر به جدایی شد تمام درامد وپول وهمه چیزم را از دست دادم حس وحالم وحشتناک بد بود به چیز هایی تو زندگیم خوردم وشخصیت ووضعیتی از جواد دیدم که تا حالا هیچ وقت ندیده بودم همه چیز روی سرم اوار شده بود تضاد ها ومسایل پشت سرهم میومد اما یه جایی نشستم وبه خدا گفتم خدایا من کم اوردم میدونم شرک ورزیدم اما تسلیمم من الان هیچی و هیچ کس رو جز تو ندارم کمکم کن بپذیرم خودم کردم همه اینا خلق خودم بود تو تغیری نمیکنی قانون تو تغیری نمیکنه اونی که ایراد داشته من بودم وهنوز هم هستم خدایا کمکم کن من بدون تو نمیتونم از پس هیچ کدوم از اینا بر نمیام اونجا بود که درونن فهمیدم که چقدر عاجزم ناتوانم چقدر روی خودم حساب کردم چقدر روی دیگران حساب کردم چقدر ایمانم سست شده بود با وابستگی با قدرت دادن به عوامل بیرونی مثل پول رابطه ام و بی ارزشی و بی لیاقتی بیداد میکرد عزت نفس منفی شده بود اما میدونستم هر جوری باشم تنها کسی که همه جوره بامن میمونه ومونده وبهم کمک میکنه خداست انگار فقط منتظر بود که برگردم و فقط بهش بگم بهم گفت دستتو بده به من بلند شو باز شروع میکنیم باهم انقدر واضح باهام حرف میزد که قدرت میگرفتم هر لحظه گفت عیبی نداره باز درستش میکنیم فقط با من باش همش درست میشه فقط نامید نشو از من بهم اعتماد کن هیچی نیست اروم باش درستش میکنیم فقط توکل کن به من ایمان داشته باش من بهت میگم چیکار کنی استاد امسال بهترین وبزرگ ترین تضادهای زندگی ام را دیدم در عمرم بد ترین حال ها رو داشتم ولی واقعا از لحظه ای که تصمیم گرفتم توحید بیشتری داشته باشم وقدرتش را باور کنم ورق برگشت یه جوری برگشت که هنور مات و مبهوت پاسخ های خداوند هستم یه جوری که اگر به قول خودش تمام دریا ها مرکب بشن وتمام درختان قلم نمیتونم فقط به خاطر این شش هفت ماه زندگیم براش سپاسگزاری بنویسم شروع کردم به کار کردن روی دوره ها دوره احساس لیاقت رو شروع کردم وشبانه روزی کار میکردم کامنت میزاشتم مینوشتم فایل های توحید عملی رو گوش میکردم وبیستر وبهتر وصل میشدم استاد در عرض یک ماه کاری به من پیشنهاد شد که تقریبا تمام بدهی هام رو دادم من فقط اشک میریختم فقط سپاسگزاری میکردم تحسین میکردم که اینقدر قانون خوب جواب میده این عظمت خداوند وقدرتی که داره بعد از اون سقدم بعدی بهم گفته شد بهم گفت باید بیشتر روی خودت تمرکز کنی به تغیر بیشتر نیاز داریم گفتم چیکار باید بکنم گفت دوباره مستقل شو باید یه فضای بهتری برای تغیر وتمرکزت درست کنی یه پایگاه برای کار کردن روی خودت سریع رفتم دنبال خونه شروع کردم یه هفته ای طول کشید اما یه جوری پول پیش خونه وپول اجاره وخود خونه جور شد که هنوز که هنوزه باورم نمیشه خونه ام اوکی شد و رفتم باز خونه خودم وشروع کردم به کار کردن روی خودم کار ثابتی نداشتم گفتم تمام این تضادها اومد که من دیگه برم سراغ علاقه ام خدایی که اینجوری داره برام راه رو هموار میکنه اینم درست میکنه من دارم بنده بهتری میشم وبندگیم رو میکنم اونم اربای اش رو بلده نشستم وهدایت خواستم گفت برو سراغ اشپزی که فکر میکنی بهش علاق داری رفتم و کارم یه جا شروع کردم و یه روز نشد بهم نشونه داد با شرایطی که برای استخدام گذاشتن برام چک وسفته وضامن میخواستن بهش گفتم چیکار کنم گفت بیا بیرون از اونجا ترس ها اومد نجوای شیطان اومد اما باز یه لحظه به خودم اومدم و گفتم اگر جا بزنی و هدایتش رو عمل نکنی نتیجه نمیگیری نتیجه تو عمل کردنه ذهنم پر از چرایی بود اما یه چیزی تو وجودم تریگر میکرد میگفت شک داری باز میخای بزنم محکم در گوشت تا بر گردی گفتم نه ایمان دارم درسته همه چیز به خیر منه انجامش میدم از اونجا اومدم بیرون باز بیکار شدم گفتم قدم بعدی چیه گفت برو سراغ علاقه بعدی من در ذهنم ورفتارهایم و خواسته هایم ماجراجویی وسفر کردن جز علاقه هایم بوده اومدم وگفتم من به این موضوع گردشگری و تور لیدری و سفر علاقه دارم اما گوشه ذهنم میگفت تو ظرفت اماده این کار نیست چون هیچ تجربه ومهارتی نداشتم براش گفت برو سراغ برق کشی که هم مهارتش رو داری هم تجربه اش و برای اونم هدایتت میکنم خوب در مورد اشپزی و برق کشی هم علاقه ام بود هم سابقه کاری داشتم اما برای گردشگری هیچ ایده ومهارت وتجربه ای نداشتم فقط میدونستم علاقه دارم به خاط همین اینبار مقاومت زیادی ذهنم نداشت پس دست به کار شدم ورفتم سراغ برق گشی و اونم به صورت جادویی اوکی شد در کنارش بهم میگفت مهارت زبانم یادبگیر و دنبال شروع مسیر باش گفتم باشه زبانمم به صورت کاملا هدایتی شروع کردم وبسیار سوال درباره گردشگری داشتم وکار برق کشی هم پیش میرفت هم در امد داشتم هم داشتم مهارت کسب میکردم و تا اینکه یه سفر ماری کوتاهی رفتم ودر اونجا باز هدایت خداوند که از طریق کار برق کشی من رو به یه نفر دیگه رسوند توی سفرم که جواب سوال های گردشگری ام را میدونست وچقدر بهم کمک کرد گفتم ببین خیرش اینجا بود حالا گرفتی باید چیکار کنی خیلی از سوالاتم پاسخ داده شد و باز ازش هدایت خواست گفتم چیکار کنم قدم بعدی چیه گفت از این کار بیا بیرون و ایندفعه هیچ دلیلی نداشت فقط گفت بیا بیرون اینجا بود که هر روز ازش نشونه میخواستم چون ایمانم در حد نبود چند روزی طول کشید و یه اتفاقاتی رخ داد بین من ودوستم که نشونه دیدمش و از اون کار اومدم بیرون چون ایمانم با اون نشونه تقویت شد بعد از اون بهش گفتم باید چیکار کنم گفت باید صبر کنی فعلا فقط روی خودت کار کن گفتم باشه من همین جوری زبانم را کار میکردم وروی خودمم کار میکردم و دنبال نشونه بودم یه روزی همین طور که داشتم روی خودم کار میکردم بهم گفت برو دنبال کار اصلا نمیگفت چه کاری فقط گفت شروع کن باز و دنبال کار هم باش گفتم باشه منم اولین ایده ای که زد تو ذهنم این بود که گوشیم بردارم و برم تو برنامه دیوار دنبال کار یه خورده گشتم وچند جا زنگ زدم ویه جا قرا گذاشتم ورفتم کار تو باشگاه بدنسازی بود اما تو کافه اش منم رفتم واوکی شد قرار شد یه چند روزی ازمایشی وایسم و کار کنم منم قبول کردم بعد از چند روز همه چیز خوب بود واوکی شد صاحب کارم اومد و گفت همه چی اوکیه فقط باید یه برگه چک یا سفته بیاری بیاری ضمانت منم گفتم بزارید فکر کنم رفتم و دسته چک رو برداشتم باز هم شرک و رفتم برگه چک رو دادم و روز بعدش دیدم اصلا اینجوری ارامش ندارم چک دادم داره حس و حالم بد میشه همون موقع شروع کردم به نوشتن و ازش هدایت خواستم و نشانه ام رو در سایت دیدم اون نشانه انقدر حس خوبی به من داد اسم فایل ابوموسی نباشیم بود من فقط اشک میریختم دسته چک بیست و پنج برگی ام رو برداشتم و رفتم باشگاه صاحب کارم اومد قبل از اومدنش دسته چک رو پاره کردم و بعد برگه چک رو هم اومد ازش گرفتم و پاره کردم و تصمیم گرفتم دیگه دسته چک نگبرم در زندگی ام و به توحید ربطش دادم و همون جا گفتم من دسته چک ندارم سفته هم هم نمیتونم بگیرم اونم گفت نمیتونیم با هم کا کنیم اینجوری منم تشکر کردم و اومدم خونه اون روز خیلی حس خوبی داشتم وخدا هم هر لحظه بهم در درونم دلگرمی میداد و میگفت همه چی درست میشه تو به من اعتمادت رو بیشتر کردی همه چی رو باهم درست میکنیم قدم بعدی اینه که صبر کنی من فقط صیر میکردم و روی خودم کار میکردم شرایط زندگیم سخت شده بود با این اینکه سخت شده بود اما حسم خوب بود و با انگیزه ادامه میدادم پول نداشتم برم برا خونه چیزی بگیرم فقط نون گرفته بودم با چند تا تخم مرغ هر روز همین رو میخوردم بعضی مواقع پول همون هم نداشتم که بگیرم اما حسم خوب بود و امید داشتم یه دو هفته ای گذشت و هر روز کار میکردم روی خودم ونشانه هام رو میدیدم و از خدا هدایت میخواستم درخواست میکردم که هدایتم کنه به مسیر علاقه ام وقدم بعدی رو بهم بگه و در وجودم میخواستم برم سمت گردشگری و جهانگردی برای اموزش و کار و تجربه اش کنم خیلی احساس میکردم درونم میخواد این موضوع رو وعاشقش هستم تا اینکه یه روز یه نفر با شماره ناشناس بهم زنگ زد و بهم گفت شما یک ماه پیش رزومه فرستاده بودی برای کار کافه هر چقدر فکر میکردم یادم نمیومد که کجا وکی ولی انقدر بنده خدا نشانه داد تا بالا خره یادم اومد که کیه رزومه براش فرستاده بودم برای کار کافی شاپ بعد کافی شاپ توی هتل بود یه هتل سi ستاره گفت بیا برا مصاحبه منم رفتم برا مصاحبه و کار رو شروع کردم و از اون جایی که خیلی زود شروع کردم با بچه های هتل ارتباط گرفتن بعد از چند روز تازه فهمیدم که چه هدایتی شدم چطور خداوند درها رو برام باز کرد یعنی دقیقا من رو در زمان مناسب در مکان مناسب خودم قرار داد منی که دوست داشتم برم با خارجی ها ارتباط بگیرم وزبانم روش کار کنم وتوریست هایی که توشهرمون هستن ارتباط بگیرم وبرم دنبال کار های تور لیدری وگردشگری خداوند خودش همه این کار ها رو برام انجام داد ودقیقا من رو یه جایی قرار داد که تمام سوال هایم در مورد اینکه باید از کجا شروع کنم واموزش هام باید از کجا شروع کنم یعنی با دقت وجزییات هر چه بیشتر از طریق بندگانش در کوتاه ترین زمان ممکن جواب همه سوالاتم را درمورد مسیر مورد علاقه ام بهم داد و انقدر ارتباطاتم خوب شد با بچه های هتل وبا مدیر هتل که بهم پیشنهاد دادن که پذیرش شب هتل رو بعد از کار کافه ام در هتل دست بگیرم خوب من زبانم در سطح بالایی نبود اما بازهم یه نشانه بود برای رشد و قدم بعدی ام از خداوند نشانه خواستم وگفته شد من الان در پذیرش هتل جایی که حتی فکرش رو نمیکردم دارم کامنتم رو مینویسم من که نمیدونستم باید از کجا شروع کنم خداوند همه کارها رو برام انجام داد ومسیر را برایم هموار تر کرد الان من دقیقا جایی هستم که چند اتاق از هتل توریست داره ومنم چون پذیرش هستم باید کارها رو انجام بدم و هر روز توریست داریم ما اینجا از سراسر دنیا از روسیه از انگلستان امریکا از عربستان از فرانسه از چین من خودم هنوز بعد از یک ماه باورم نمیشه هر روز توی سپاسگزاری ام این رو مینویسم که خدایا اگر این خواسته ام به این راحتی شد وخلق شد من دیگه از پس هر کاری بر میام این دیگه چنان نشدنی بود وانقدر برایم بزرگ بود که اگر این مسیر اینطوری خلق شد با توحید تو من دیگه هر چی بخوام رو با توحید وباور کردن بیشتر وبهتر تو عمل به قوانین بدون تغیر تو و کنترل ذهنم خلق میکنم و چنان انگیزه واحساس عزت نفس بیشتر وبهتر را در درونم زنده کرد که اصلا وصف شدنی نیست بارها به خدا گفتم خدایا چه ارزشی به من دادی چطور من رو از فرش از هیچ مهارت خاصی اوردی وسط ماجراجویی ام این قدرت تو ست قدرت خلق است و اشک میریختم که چقدر اگر فراوانی و بزرگی و عظمتش را ببینم وتوحید بیارم وعمل کنم نتایج میتونه بعه راحتی تغیر کنه یه جوری از غیب برام رسوند که هنوز هم باورش نمیکنم یه جوری بهم اعتبار داد که اگر میلیون ها بار شکرش را به جا بیاورم باز هم کمه این قدرت توحید است این قدرت خلق است این قدرت کنترل ذهن است خدار وشکر میکنم هزاران بار شکرش رو به جا میارم که در عرض شش ماه انقدر زندگی ام ماجرا های خوب داشت و همه اینا از ارزش تضاد هایی بزرگ برایم به وجود امد که من یه جایی تصمیم گرفتم خیر ببینمش و بسپارم وتسلیم باشم و ازش هدایت بخوام تا بزرگ تر بشم وصل بشم وهمه چیز را در قدرت وسیطره خودش بدانم که کارها رو انجام میده وهیچ وقت کنترل هیچ چیز از دستان او خارج نمیشود خدا روشکر میکنم که در مسیر علاقه ام قرار گرفتم وبا عشق درام کار میکنم خدا روشکر که ارامش بیشتری دارم
و حالا منم داره انگیزه هاینم افت میکنه اما هر چقدر ذهنم را بررسی میکنم استاد میبینم بیشتر از روزمرگی هست جون اینجا کارمم زیاد شده هی دارم تلاش میکنم که روی خودم کار کنم وهر دفعه به خودم میگم جواد یادت باشه درسته به این خواسته واین مسیر هدایت شدی اما هنوز خواسته های بزرگ تر داری باید انگیزه داشته باشی حواست به ذهنت باشه حواست باشه که باید روی خودت کار کنی بر نامه زندگی ات را یادت باشه که باید باورهات تغیر کنه بنیادی هنوز از لحاظ مالی به ائن جایی که میخوای نرسیدی باید ادامه بدی یه جمله دیگه هم از شما استاد یادم هست در این باره در یه فایل دیگه اونم این بود که قهرمان شدن مهمه وخوبه ولی قهرمان موندن مهم تره و اینجاست که وقتی به خواسته ای میرسم باید یادم باشه که از چه مسیری بهش رسیدم و اگر رها کنم مسیر درست رو باز گم میشم اگر توحیدم رو باورهای توحیدی ام را هدایت خواستن وکار کردن روی خودم را فراموش کنم وانگیزه وهدف بعدی را مشخص نکنم دچار روزمرگی میشم واین من رو برمیگردونه و هر روز سعی میکنم از خدا بیشتر بخوام وجز برنامه ام باشه هر روز روی خودم وقت برزارم وکار کنم و ذهنم شرطی بماند برای کار کردن روی خودم برای لذت بیشتر بردن از نتایج عمل به قانون انگیزه بیشتر بگیرم از این نتیجه ای که اینجوری وارد زندگی ام کرد از این پاسخ خداوند وحرکت کنم ودر جا نزنم
و یاد اوری این قانون استاد برام فوق العاده بود که
این نتایجی که به وجود اومد نتیجه فرکانسهایی بود که در گذشته ارسال کردی پاسخش رو گرفتی والان باید فرکانس درست در مسیر خواسته ات ارسال کنی تا به وجود بیاد در اینده وهمیشه یه جورایی با هر اندازه انگیزه خودم را درمسیر درست وارسال فرکانس درست بمانم و بهتر بشم سعی کنم در مسیر بهتر کردن اوضاع باشم
و چقدر داستان این تلویزیون رو گفتید برام واضح است
الان بیشتر وبهتر درک میکنم که هدف داشتن یعنی چی وقتی انقدر هدف داری تو زندگیت ودنبال برنامه هات هستی که در مسیر خواسته هات است اصلا وقت نمیکنی که بری دنبال حاشیه من خودم برام این فوق العاده است که تمرکزم روی افزایش مهارتم در این کاری است که بهش علاقه دارم دارم روی مهارت ارتباطاتم کار میکنم دارم زبانم رو کار میکنم کار های هتل وپذیرشم هست هنوز تازه میخوام کلاس گردشگری ام را هم شروع کنم و انقدر برنامه دارم که فقط صبح ها ذوق دارم کی شروع میشه وقتی دو سه ساعت تو شب میخوابم یا دارم کارهای پذیرشم رو انجام میدم وفایل با هندزفری تو گشم هست یا دارم روی خودم کار میکنم یا دارم سپاسگزاری میکنم یا دارم زبانم کار میکنم یا در کافه هستم ودارم کارهام انجام میدم اصلا وقتی بران نمیمونه بخوام تلف کنم همش سوده وسود خدا روشکر همش رشده وپیشرفت همش بهتر شدن هست خدا روشکر و تمرکز خدا روشکر و این برنامه داشتن وحرکت کردن وهدف داشتن ووقت نداشتن برای من یعنی لذت بیشتر بردن از زندگی یعنی ارامش یعنی ارزشمندی یعنی درک قانون یعنی باور درست در مسیر درست خدا روشکر میکنم که اینگونه داره پیش میره خدا روشکر که خداوند یاری ام میکنه که هر کاری میکنم یادم باشه باید بهتر وبیشتر هر روز روی خودم کار کنم خدا روشکر میکنم که انگیزه بیشتر وحس بهتر هر روز بهتر وبیشتر به وجود میاد وهر روز در مسیر رشد وتصاعد همه چیز قرار میگیره خدا روشکر که توکل میکنم وایمان بیشتر دارم وخداوند را بهتر وبیشتر قدرت میبینم
و همیشه این تعهد بیشتر وقدرت گرفتن از نتایج به وجود اومده از عمل به قانون وارسال فرکانس درست در جهت خواسته ها هست که نتایج را بزرگ وبزرگ تر میکنه باید متعهد تر بشی و انجام بدی و ادامه بدی
مثال ایینه برام زنگی بود برای درک بهتر تغیر این برام واضح ترین مثال بود که این تغیر را درک کنم وقتی جلو ایینه هستم هر حرکتی همان لحظه خودش را نشان میدهد
جهان ایینه تمام نمای درون من است
و اگر قانون بدون تغیر است وبدون سر سوزنی خطا نتایج را به من نشان میدهد پس باید در همان لحظات ابتدایی تغیر درون من تغیرات در بیرون هم خودشون رو نشون بدن و نتایج به وجود امده هم منطقی میکنه این باور را برای ذهنم تا بپذیرد که درست است صبر یعنی تکامل اما به این معنا نیست که باید زمان ببرد تا نتایج حاصل شود صبر یعنی نتایج به وجود میاد اما باید برای رشد بیشتر ادامه بدم ارسال فرکانس هم جهت با خواسته هایم را تا تغیرات بزرگ تر نشود نتایج هم بزرگ تر نمیشود
و چقدر منم اینجوری هستم در هر جنبه ای روی خودم کار کردم روابط یا عزت نفس یا احساس لیاقت نتایج خیلی زودتر وبهتر خودشون رو نشون دادم اما در مورد ثروت پاشنه های اشیل زیادی دارم میدونم که هنوز نتیجه ها بزرگ تر نشدن چون تغیرات من هنوز در اون زمینه شروع نشدن و به هر اندازه ای که پاشنه ها قوی تر هستن منم باید بنیادی تر کار کنم منم مشکل وایراد دارم در بحث ثروت
خدا روسپاسگزارم
از شما ممنونم استاد عزیزم
متشکرم از دوست های عزسزم در این خانواده صمیمی خودمون
براتون بهترین ها رو از خداوند خواستارم چون لیاقتش رو دارید
دوستتون دارم
یا حق
به نام خدای هدایتگرم
سلامی گرم خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم
نشانه امروزم به تاریخ 12 سپتامبر 2024
اتفاقی که باعث شد بیام و روی نشانه ام بزنم رو تعریف میکنم
من ایران زندگی نمیکنم
برادرم و خانواده اش که ایران هستن امروز به من زنگ زدن و گفتن ما اومدیم مشهد ، برادرزاده ام که 17 سالش فردا تموم میشه و تولدش هست خیلی زیاد به من علاقه مند شد از سه چهار ماه پیش که ایران بودم
و زیاد به من زنگ میزنه
امشب به من گفت عمه ما نیم ساعت دیگه میریم حرم از اونجا بهت زنگ میزنم
(این اتفاق یه ساعت پیش اتفاق افتاد)
و رفت و بهم زنگ زد تصویری
منوووو میگی
همین که اون شلوغی حرم و دیدم و دیدم برادرزاده ام میگه عمه این پنجره فولاد میگن خیلی حاجت میده
اشگام بی اختیار اومد
اصلا فکرشم نمیکردم بعد از تغییراتی که در خودم ایجاد کردم مخصوصا از نظر دینی این اتفاق بیوفته
خلاصه همه جای حرم رو نشونم داد ضریح رو نشونم داد و کلی فیلم گرفت برام فرستاد
و منم اشگام می آمد…اینم بگم من نه تنها در خانواده مذهبی بزرگ شده بودم ..حتی در شهر مذهبی بزرگ شده بودم و حتی خودم فرایض دینی رو سخت به جا می آوردم
یه سخت میگم یه سخت میشنوید
میرسیم به اینجا که چرا اومدم زدم روی نشانه ام
همون لحظه ای که شلوغی حرم رو دیدم و اشگام اومد، یه صدایی بللللللند در گوشم میگفت ببین باورهای مذهبیت هنوز عوض نشدن …
ببین پس توقع نداشته باش اوضاع مالیت بهتر بشه
انقدر صدا بلد بود که باعث تعجبم بود که اشگام داشت می آمد و صدا رو هم میشنیدم
( داخل پرانتز میگم ….خواهش میکنم اصلا قضایا رو قاتی نکنید ..بحثم این نیست که دین خوبه یا بد بحثم این نیست که امام رضا چی و فلان
بحثم اینه که من دریافتم که باورهایی از دین داشتم که اوضاع مالی رو خراب کرده )
و بین اون گریه یه صدایی دیگه توی سرم میگفت دین همینجوریه انقدر ریشه ایه که تو نمیتونی انقدررررر که خیال می کنی از خودت دورش کنی
و کلا حالم یه جوری بود که نمیتونم در کلام بگم
فقط دارم اینجا مینویسم که این رد پا رو یادم بمونه دوست دارم جوابش رو خیلی واضح بگیرم از جهان هستی
الانم خودمو اینطوری قانع کردم که ، بله ه ه ه ه ه هنوز باورهای دینی در من ریشه دار هست به قدررررری که با دیدن صحن امام رضا اشگام میاد
با اینکه باورهای شرک آلود رو میشناسم …میدونم اعتقادم به امامان مثل قبل که دین داشتم شرک هست
باور دارم فقط خدا تنها قدرت هست و باید پرستیده بشه
همه اینها رو میدونم
ولی این تضاد و این صدایی که همون لحظه توی سرم بلند شد من رو وادار کرد بیام بزنم روی نشانه ام جایی که تنها پناه منه
تنها ساپورت روحی و احساسی من این سایته
آمریکایی ها یه اصطلاح معروف دارن بهش میگن /ساپورت سیستم/
به این معنی که یا یه نفر یا یک تیمی داشته باش که در جریان زندگی یا در جریان کاری بتونی بری چالش هات رو باهاش یا باهاشون در میون بزاری تا مسیر برات سبک تر بشه
من در دنیای واقعی همچین جایی رو ندارم
و تنها جایی که دارم همین وب سایت هست
که اونم تازه تازه دارم توش بیشتر مینویسم چون دیدم کمک کننده بوده
و باز از خوانندگان عزیز خواهش میکنم حسی که من کامنت نوشتم رو درک کنید و مسایل دیگه رو قاتیش نکنید
فقط حسم رو و صداها رو خواستم اینجا بنویسم که جهان هستی جوابش رو برام بیاره
از دقیقه 15 به بعد فایل ، بخشی بود که کمی آروم شدم باهاش
چند جنبه داشت برام صحبت های استاد که گفتن هر چقدر داری روی خودت کار میکنی در جا جهان پاسخ میده.
دارم کتاب 28 روز سپاسگذاری رو کار میکنم امروز روز بیست و دوم هستم….از طرفی دیروز یه فایل صوتی با صدای خودم درست کردم از باورهای ثروت که در فایل های مختلف که از استاد شنیده بودم و توی دفترم نوشته بودم و دیروز چند بار گوشش کردم
مخصوصا باورهایی که استاد توی فایل شماره سه ، چطوری درآمد خودتون رو سه برابر کنید .
این اتفاق که افتاد در فاصله ای که از استاد شنیدم {{{{به اندازه ای که تغییر میکنی جهان هم همونقدر نتایج زندگیت رو تغییر میکنه}}}
حالا درسی که گرفتم و منجر شد آروم تر شدم چیه ؟
گفتم خوب ، این سپاسگذاری های روزانه با این اتفاق به من نشون داد که هنوز باید روی باورهای ریشه ای درباره خدا و ثروت کار کنم
چون همون موقع که اون صدا بهم گفت ببین هنوز باورهای دینی در تو هست …و ادامه داد که پس توقع نداشته باش مسایل مالیت بهتر بشه چون هنوز ریشه ها در تو هست
و به ذهنم رسید جهان شاید واضح بهم پاشنه آشیلم رو نشون داد با دوتا کاری که کردم یکی سپاسگذاری یکی درست کردن اون فایل صوتی از باورهای ثروت ….بازم دقیق نمیدونم میخوام واضح تر بهم بگه
به قول استاد باید از مسایل، تعبیر هایی برای خودم بسازم که حالم رو بهتر کنه
این بود ردپای امروز من که خیلی برای خودم عجیب و
سنگین
بود
به نام خداوند مهربان و بخشنده
روز 172
خداوند را هزاران مرتبه شکر بابت یک فرصت دیگر الهی شکرت
سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم
تغییر شخصیت یک فرایند تکاملی است
من این جمله حالا خییلی بهتر درک میکنم باید تکامل طی شود تا شخصیت ما بهتر شود تا ما بهتر از قبل شویم الهی شکرت
می خواهم اتفاق چند هفته پیش برایم رخ داد را برایم بنویسم من تا الان با هیچ دختری وارد رابطه نشدم و خییلی مقاومت های درباره ارتباط با دختر ها دارم
من اصلا تکامل را در نظر نگرفتن و به یک دختر پیشنهاد ازدواج دادم و این دختر جواب رد داد و خییلی بالای من تاثیر گذاشت و یکم حالم را بد کرد خدا را شکر خییلی زودتر به خودم آمدم و از آنجایی که شاگرد بهترین استاد هستم رفتم دفترچه ام را باز کردم و نوشته ام درس های که از آن اتفاق گرفتم و حالا به صورت جدی تر روی خودم کار میکنم و می دانم که انسان درست به موقع اش وارد زندگی من می شود الهی شکرت من فقط باید لیزر فوکس روی خودم داشته باشم و روی باور عایم خداوند به زودی انسان هماهنگ با باور های جدید من را وارد زندگی من خواهد کرد
خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم که به راهی درست هدایتم کرد الهی شکرت الهی شکرت
به نام خداوند مهربان
سلام استاد عزیزم
و سلام بر مریم شایسته و همه دوستان
فایل خیلی بع موقع بود برای من درسته بارها گوش دادم آما هر بار خالی از آگاهی نیست برای من
امروز از صبح کسل بود
باید به اشتباه خودم اعتراف کنم که این موضوع از روز قبل برای من آب خورد
و من میگو سوخاری خوردم با روغن پخته شده گیاهی که برای من سم خالص بود
اگه شکیبای عزیز یک سال فایلارو گذاشته کنار من چند روزه درست گوش نمیدم به این فایلها
و این فایل بسیار زیبا برای من آگاهی داشت که ببین شما اگه تو مسیر نباشی به همون آدم سابق برمیگردی همون آدم میشی اون ادمی که در اوج بیماری مشکلات و ته بدبختی بود
یادت رفته دستو گرفتیم از کجا آوردیم و به کجا رسونمدت تو ته بیماری ته بدبختی بدون خونه زندگی
هیچی نداشتی الا کجایی ببین
خونه دادم توش زندگی میکنی
موتور برات خریدم سلامتی نداشتی بهت سلامتی دادم
کار بهت دادم من همه چی بهت دادم
به آدما احترام بذار به آدما مثل خودم عشق بده اما تو دلت اعتبار کارو به خودم بدم
اگه واقعا منو قبول دهری با کسی بحث نکن
و بعد هم درباره قانون سلامتی چند بار تو تله افتادم و با خداوند صحبت کردم
و میدونم اونم از غرور زیاد تو این تنها افتادم
و الا اومدم که احساس عجز کنم و بهش بگم که خدایا تو باید کمکم کنی من دیگه نمیدونم چکار کنم
با همین قانون سلامتی بهم سلامتی دادی
چیت دی کردن از غذا به ذهن میرسه و در آخر هم تو دام ذهن گرفتار میشم
خدایا عاجزانه از تو میخوام که کمکم کنی راه رو تو بهم نشون دادی و من اشتباه کردم و میپذیرم
اولین مرحله اعتراف کردن و احساس عجز در برابر خداس مثل موسی که بگی این غرور کاذب رو از من بگیر خدایا
من فقیرم از هر خیری که از تو به من برسه پروردگارم
دستم رو تو بگیر دوباره برگردون تو مسیر
بزرگترین پاشنه آشیل من همین مغرور بودن در برابر آدما باید با قدرت روش کار کنم
برای خودم تکرار کنم همه انسان ها اوضاع و شرایط زندگی وسیله ای هستند برای رساندن محبت های الهی به من
چرا در برابر اونا مغرورم چرا میگم توحید اما عمل نمیکنم توحید یعنی احترام گذاشتن به همه یعنی متواضع بودن
خدایا ازت ممنونم که این فایل رو دوباره در مسیر من قرار دادی
استاد سپاس گذارم ممنونم ازت
شکیبای عزیز از تو هم ممنونم که به من جرات دادی که بیام احساس عجز در برابر خداوند کنم
در پناه حق شاد سالم سلامت و ثروتمند باشید
روز شمار 172
گفتگو با دوستان 20 | فرایند تکاملی تغییر شخصیت
بنام خداوند و یگانه خالق جهان هستی که من را خالق اهداف و خواسته ها و آرزوهای مقدس الهی ام آفرید
سلام استاد عزیزم خانم شایسته ی نازنین ممنون و سپاسگذارم
سلام به دوستان همراه در این قسمت
خدایااا شکرت برای اینکه آخرین قسمت فایل بینظیر از فصل پنجم روزشمار تحول زندگی من را متعهدانه و با موفقیت بالا آمدم و روی خودم و تغییر باورهایم کار کردم و برای بهبودی تغییر شخصیم در مدار و جایگاه آگاهی بیشتری هدایت شدم شکرگذارم و دوباره برای شروعی دیگر و زیبا و بینظیر در فصل ششم هدایت شدم ..خدایا شکرت
سخن ارزشمند استاد عزیزم که باید آویزه ی گوشم کنم اگر برای تحول زندگی ات کمر همت بسته ای، به خودت قول بده تا تعهدی غیر قابل مذاکره و بیبهانه برای عمل به آگاهی های هر روز را داشته باشی
از خانم شایسته ی عزیزم هم ممنون و سپاسگذارم که لیست قسمت های روز شمار رو افزایش دادند تا دوباره برگردم و از فصل ششم ادامه بدهم خدایا شکرت
خدا رو شکر باز هم اومدم طبق تعهدم در این قسمت از سری فایل های دانلودی روزشمار تحول زندگی من تا بتونم ادامه ی این مسیر رو در این بخش ادامه دهم چون من بخودم تعهد داده بودم که تمام فایل های دانلودی رو دانه به دانه ببینم و روی تغییر باورهام کار کنم تا بتونم همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم و این در صورتی امکان پذیر است که هر روز روی تغییر باورهایم کار کنم و توانایی تغییر در شخصیتم را داشته باشم و بر این اساس بعد از این روزشمار که در فصل ششم در اون زمان آخرین قسمت بود بلافاصله هدایت شدم به سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن و بعد از نتایجی که در اون قسمت گرفتم و توانستم تا حد زیادی ذهنمو کنترل کنم و با تکرار و تمرین های مداوم فقط روی نکات مثبت تمرکز کنم و این تمرکز سبب شد که به یک پله بالاتر صعود کنم و این تعهد رو همچنان در خودم ایجاد کنم که باید همیشه روی تغییرات خودم تمرکز داشته باشم و با تکامل رشد کنم . این تکامل در تمام جنبه های زندگیم با همین تمرین ها و تکرار ها برای شناسایی افکار و باورهای محدود کننده ام سبب رشد شخصیتم شده است و وقتی شخصیتم تغییر کند یعنی باورهایم تغییر کرده است و وقتی باورهایم تغییر کرده باشد نتایج هم تغییر میکند و وقتی نتایج تغییر کند یعنی در مدار رشد و پیشرفت بسمت خواسته هام آگاهانه رشد کرده ام
این تغییرات ممکنه از طریق تضادهای زندگی مون شکل گرفته باشه یعنی وقتی یک تضاد در هر یک از جنبه های زندگیم بوجود بیاد این بدان معناست که خواسته ام رو می توانم شناسایی کنم و برای اینکه به خواسته ام برسم باید بطور مداوم روی این باورم و خواسته هام تمرکز داشته باشم و مسیرم رو با تکامل طی کنم و شکر خدا تضادها در زندگیم خیلی خیلی کمتر شده یعنی قبل از اینکه تضادی در زندگیم بوجود بیاد خودم زودتر. بفکر فتح قله های دیگری هستم و بطور مداوم به خواسته های بعدیم تمرکز دارم …
از وقتی فهمیدم که این من هستم که اتفاقات زندگیم رو بوجود میاورم دیگه حجت بر من تمام شده که طبق قانون آگاهانه فقط به خواسته هام توجه کنم نه به ناخواسته هایم
شاید تغییرات من خیلی محسوس و قابل لمس نباشد چون توقع اینرا ندارم که مثلا یهویی و یکشبه به خواسته ام برسم ولی وقتی روند رشد زندگیم را میبینم که هر روز داره بهتر میشه و هر روز بیشتر در مدار احساس خوب هستم و بیشتر شکرگذار خداوند هستم بیشتر نعمت های خداوند در زندگیم جاری شده بیشتر در روابطم با افراد درست و مناسب روبرو میشم همینکه آدمهای سمی از زندگیم بطور کلی حذف شدن و فقط در مدار شرایط و افراد درست و مناسب هستم یعنی شخصیتم تغییر کرده یعنی مدارم بالاتر رفته .. وقتی چرخ زندگیم روانتر شده و کارها برام آسانتر پیش میره و به آرامش بیشتری رسیدم یعنی روی خودم خوب کار کردم و شخصیتم تغییر کرده یعنی باورهام تغییر کرده پس نتایج و اتفاقات خوب هم باید داشته باشم و دقیقا همین اتفاقات خوب رو دارم تجربه میکنم ..
مثلا داشتم به تمدید قرار داد خانه ام فکر میکردم و همش از خداوند میخواستم آن بهترین برام رخ بده و سعی کردم احساسمو خوب نگه دارم و در آرامش بیشتری بسر ببرم چون میدونستم که فقط با احساس خوب می تونم اتفاقات خوب رو برای خودم رقم بزنم و خدا رو شکر مالکم یکماه قبل از سررسید تمدید قرارداد با من تماس گرفت و گفت که اصلا پول پیش خانه نمیخواد اضافه کنه .. فقط به اجاره خونه مبلغ چهار میلیون تومان اضافه کرد . و خدا رو شکر کردم که مالکم آنقدر از من راضی بوده و آنقدر اعتماد داشته که این پیشنهاد رو دقیقا یکماه به تمدید قرارداد مانده پیشنهاد داده در صورتی که در سال گذشته از خرداد ماه تصمیم قرار دادشو بهمون اعلام کرده بود که اگر نتوانیم با شرایطش کنار بیایم فرصت داشته باشیم که تا آخر شهریور بفکر جابجایی باشیم .. یعنی میخوام بگم بر عکس سال گذشته همش فکر میکردم که چرا مالکم تا الان که آخر مرداد شده هیچ تماسی نگرفته که وضعیت تمدید رو مشخص کنه ولی میدونستم که حتما خیریتی در کار است پس خودمو به خداوند سپردم و گفتم خدایا هر اتفاقی پیش بیاد بنفع منع و دقیقا آخر مرداد تماس گرفت و وضعیت رو اعلام کرد و ما هم موافقت کردیم و روز دوم شهریور به اتفاق برادرشون آمدند و تمدید قرار داد برای آخر شهریور رو نوشتیم و به همین سادگی و آسونی هم خیال ما راحت شد و هم خیال مالک راحت شد و از اینکه در مدار آرامش بیشتری هستم از خداوند تشکر و قدردانی کردم … خدا رو شکر
باز هم مثل همیشه این باور رو آویزه ی گوشم می کنم و تکرار و تمرین روزانه ی من در این فایل های دانلودی است .
.تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است چه آگاهانه و چه ناآگاهانه
به هر آنچه که توجه می کنیم از ریشه و اساس همون موضوع وارد زندگی مون میشه
پس طبق این قانون ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق میکنیم، بنابراین اگر میخواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم
اینکه پاسخ کانون توجه مون رو می گیریم
اینکه پاسخ افکارمون رو می گیریم
اینکه پاسخ باورها مون رو می گیریم
پس باید همیشه روی باورها مون کار کنیم
خدایااا کمکم کن ظرف وجودمو در خدایی وجودم بزرگتر کنم
خدایااا شکرت که تمام هدایت های الهی تو با هم جمع شدند تا تمام راه حل های درست و مناسب مسعلع های زندگیم را حل و فصل کند که به هیچ عنوان اعتبار آن را به غیر از تو نمی توانم به کسی جز تو بدهم
خدایااا شکرت من تمام راه حل ها و تمام اتفاقات خوب و عالی و تمام معجزهای بزرگ را از جانب تو میبینم خدایااآاا شکرت که همیشه با بهترین ها سوپرایزم کردی
هر روز از لحاظ مالی در حال رشدم و هیچ اتفاق دیگه ای نمیتونه رخ بده چون روی خدای خودم حساب کردم ودارم روی تغییر باورهام بطور مداوم کار میکنم
بقول استاد عزیزم
اول باید همه چی رو در ذهن مون ساده و راحت کنیم و از خداوند هدایت بطلبیم و حرکت کنیم و خداوند درهایی رو برامون باز میکنه که الان هیچی از آن نمیدانم از استاد عزیزم ممنون و سپاسگذارم که این باور رو همیشه و همیشه بخودم یاوری میکنم
خدایااا شکرت و از اینکه هم شما و هم خانم شایسته ی عزیز الگوهای بارز و مشخص من در تمام جنبه های زندگیم. هستید از خداوند تشکر و قدردانی می کنم
من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به تو اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان
ردپای من درفایل172سفرنامه
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم الهی شکرت
تازمانی که روی خودمون کارمیکنیم نتایج خوبه ولی وقتی مغرورمیشیم وبه خودمون میگیم همه چی بلدیم اونوقته که سقوط میکنیم
یکی ازصحبت های کوین ترودوهمینه که میزان اموزش پذیری شماچقدرهست چقدرحاظریدبهابپردازید
کوین میگه اگه بگیدمن بلدم ویاددارم کلاازدایره اموزش حذف میشیدشمابایدهرروزدرحال یادگیری باشیدوچقدرحرفش بااستادیکی هست
مثل غداخوردن بایدهرروزبه ذهنمون غذابدیم ورشدکنیم
ماهرلحظه نتیجه فرکانس های خودمون رومیگیریم که داریم به چی توجه میکنیم چی صحبت میکنیم روچی تمرکزداریم وبعدنتایج میاد
به محض این که روخودتون کارمیکنیدنتایج خودش رونشون میده وقتی به احساس خوب میرسی نتیجه میادهرچندکوچک نه این که صبرکنیم تانتایج بیاد
هرروزبایدروی خودمون کارکنیم تانتایج بزرگتروبهترشودوبه همه خواسته هامون برسیم
شادوموفق باشید
احمدفردوسی
به نام خدای معجزه ها
یادگار 172
سلام استاد عزیزم و سلام مریم ناز
و سلام به همه همراهان این مسیر الهی
خدایا هزاران بارشکرت که امروز بهم فرصت دادی بیام این مکتب مقدس و وصل بشم به رشته های الهی
خدایا هزاران بار شکرت
اینجا
دقیقا جایی که استاد از لغزش حرف میزنه
جایی که ماها فکر میکنیم حال دلمون به بیرون وصله و جایی که از نظر خودمون شرایط اوکی شده بی انگیزه میشیم
و گاها دقیقا همین موضوع برام سواله؟
ایا سیری هم در کار هست؟
مگر انسان رو به طمع محکوم نمیکنن؟
چرا جایی سیر میشن؟
چرا جایی دست میکشن از دریافت؟
چرا جایی استپ میکنن تو مسیر دریافت؟
به نظر من شایدم اشتباه باشه اما ادما هیچوقت سیر نمیشن و این طمع همیشگی هست
اما ی جایی که میزنن جاده خاکی از ی روش اشتباه استفاده میکنن برای دریافت
و دنیایی از مسیرهای غلط رو قاطی خواسته هاشون میکنن
و ی آن به خودشون میان که ی عمره دارن درجا میزنن اونم تو ماسه ها
فقط رد پا جا گذاشتن
اونم ردپای مسیر غلط
که گاها همین ردپا بسیار براشون گرون تموم شده
که برای برگشت باید کلی زمان و وقت هزینه کنن که اول این ردپا از بین بره
و این زخمی بود که تقریبا دوسال پیش من خوردم
چند ماهی بود عضو سایت شده بودم و کلی نتایج عالی گرفته بودم
و شده بودم علامه دهر
به قول خودم تو همه جنبه ها استاد شده بودم
ی عالمه خواسته و درخواست و آرزو و رویا داشتم و قشنگ هم پیش میرفتم
اما به روش خودم
و انتظار داشتم جهان و قانونش طبق خواسته من عمل کنه
نکه من طبق جهان و قانونش عمل کنم
و دقیقا جایی متوجه شدم که عملا ته باتلاق داشتم دست و پا میزدم و شاید حدود حداقل 6 ماه زمان برد تا من فقط بتونم ردپامو پاک کنم و تازه برگردم به مسیر اصلی
و خدا میداند چه زجری من کشیدم و همیشه از خدا شاکرم که زنده موندم و این توان رو بهم داد
و انصافا هر کسی جای من بود قطعا همون روزای اول میمرد
خدایا هزاران بار شکرت
و با شنیدن این فایل متوجه شدم که کجا باید مراقبت کنم و کجا باید حواسم به مسیرم باشه
و به لطف الله تو این یکسال اخیر خیلی خیلی به ندرت شاید در حد یک روز یا شاید در حد چند ساعت از مسیر خارج شدم و محکم برگشتم و با دو دستم طناب این مکتب رو محکم گرفتم و با خودم عهد کردم که تا ی ذره توان در بدن دارم بمونم تو این سایت
و من یکی انصافا حتی اندازه ی روز هم وقت ندارم که هدر بدم و صرف جاده خاکی بشه و خدایا هزاران بار شکرت
و مثال خیلی قشنگ استاد
جهان طبق اینه عمل میکنه
دقیقا همون لحظه
و من دقیقا هزاران بار با تمام وجودم این موضوع رو تجربه کردم
حتی دقیقا همین امروز
و از صبح گفتم خدایا تو تنها محافظ منی و من فقط از تو میخوام که محافظ آبرو و اعتبار من باشی
و خدا خیلی خیلی زود با ی معجزه مقدس گفت خیالت راحت که من محافظ آبرو توام
من تمام جهان و نظامش رو کنار هم میچینم که آب از آب تکون نخوره
وقتی تو طبق قانون عمل کردی من وظیفمه پاسخ بدم
و خدایا هزاران بار شکرت
و عاشقانه تر از همیشه
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
به نام خداوند بخشنده و مهربان
روز 172 سفرنامه :سلاااااام ، یا جهان چکو لقد هاشو میزنه و تغیر میکنیم و یا خودمون انگیزه داریم و قبل اینکه اوضاع خیلی بد بشه تغیر میکنیم ، قانون تکامل وجود داره بله همه چیز آرام آرام شما میگیره ، اما نه اینکه ما خیلی منتظر بمون و به اصطلاح رو خودمون هم کار کنیم بعد نتیجه نگیریم و توهم بزنیم که ما صبور باشیم نتایج میاد نه خیر اگه داری رو خودت کار میکنی و حتی نتایج کوچیک هم شکل نگرفته یعنی تو مسیر اشتباهی ، سر جهان نمیشه کلاه گذاشت به زبون نیست به فرکانسه ، وقتی ما واقعی تغیر میکنیم وقتی که کانون توجهمون رو در هر لحظه روی زیبایی ها میزاریم به همون اندازه ما نتایج های کوچیک رو سریع میبینیم و آرام آرام به اندازه ای که به قول استاد ما ظرفمون بزرگ تر میشه نتایج بیشتری میگیریم ، در هر لحظه جهان اطراف من داره با فرکانس های این لحظه من خلق میشود ، جهان اطراف من یعنی آدم های اطراف من ، ایده های اطراف من خب پس این مهمه که ما در هر لحظه حواسمون باشه که داریم تو چه مسیری حرکت میکنیم به چه چیزی توجه میکنیم و همه اینها یعنی در آخر احساسمون خوبه یا نه ، ما به اندازه ای که تغییر میکنیم همون لحظه به همون اندازه نتیجشو میگیریم .
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
وقتی به خواسته های خود دست می یابیم:
انگیزه ی زیادی برای پیشرفت بیشتر نداریم چون از بسیاری از تضادها گذر کرده ایم و به این نتیجه دست می یابیم که:
لازم نیست دیگر بر روی باورهایمان کار کنیم
در این نقطه تفاوت میان افراد موفق و ناموفق کاملا مشخص می شود
همواره این قانون را به یاد داشته باشیم که:
جهان در هر لحظه به فرکانس های کنونی ما پاسخ و افراد شرایط ایده ها موقعیت و هر آن چیزی که در اطراف ما رخ می دهد را با فرکانس های لحظه ی کنونی ما هم اهنگ می کند
هر لحظه آگاه باشیم: در چه مسیری حرکت می کنیم همیشه سعی کنیم: خود را در مسیر صحیح نگه داریم
همواره بر روی بهبود باورهای خود: کار کنیم شرایط می تواند هر بار بهتر و بهتر شود
اگر قانون جواب می دهد: هر بار بیشتر و بهتر بر روی آن کار کنیم
صبر به معنای این نیست که: ما تغییر کنیم و هیچ نتیجه ای رخ ندهد
جهان اینگونه عمل نمی کند:
به محض تغییر باورها در ما شرایط تغییر می کند اما ممکن است تغییرات به اندازه ای که آرزوی ما است نباشد
به اندازه ای که ما تغییر می کنیم: جهان تغییر می کند
به اندازه ای که باورها و فرکانس های ما تغییر می کند:
جهان به همان اندازه تغییر خواهد کرد
تغییر باورهای ما اگر به درستی صورت گیرد: باید عملکردمان تغییر کند
درباره ی مسائل مالی: ما همیشه توقع و انتظار بیجا از خود داریم
ما نمی توانیم یک شبه و یک دفعه : باورهای خود را تغییر دهیم
به همان اندازه که باورهای ما تغییر می کند: جهان در همان لحظه به ما واکنش نشان می دهد
خدایا شکرت
عاشقتونیم