گفتگو با دوستان 26 | خطر «بی ارزش جلوه دادن نعمتهای دیگران» - صفحه 4

119 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حامد شهبازی گفته:
    مدت عضویت: 2222 روز

    سلام خدمت خانواده عباسمنش. خدارو شکر میکنم که روز به روز باورهام از هر نظر داره بهتر و بهتر میشه و حرف های استاد توی وجودم داره کانکت میشه و من درک میکنم که زندگی از لحاظ آزادی مالی زمانی مکانی روابط عالی سلامتی و کلی چیز هایی که حتی فکرشو نمیکنم امکان پذیره و این باور چقدر میتونه تاثیرگزار باشه هم برای خودم و هم برای دوستان ، اونجاست که میگن میخوای زندگیت تغییر کنه برو زندگی کسی رو ببین که هدف تو رو بهش رسیده و باور میکنی که (می شود) آنجا که تو شوی (امکان پذیره ) آنجا تو امکانش رو به وجود بیاری ،با باور های درست. این ایمان و هدایت الهی و قانون تکامل و باور میتونم بگم شاه راه رسیدن به دست یابی به هرچه میخوام هست و من ایمان دارم و سعی میکنم آنچرا که یاد گرفتم رو توی زندگیم عملیش کنم و از خدا به خاطر هدایت این راه زیبا سپاس گزارم که من و دوستانم رو به مسیر کسانی که نعمت داده هدایت شدم ، ممنونم استاد عزیز برای این فایل زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    parvaz گفته:
    مدت عضویت: 1768 روز

    به نام خدای مهربان

    با سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و با تشکر از شما برای تلاشهایتان که روی سایت انجام می دهید

    راستش استاد من خیلی وقتهکه میخوام این کامنت رو بزارم درست تر بگم پارسال باید می نوشتم یعنی پارسال بهم الهام شد ولی من هی گفتم بعدا تا مدتی که گذشت دیگه نشد چون این رو باید زیر فایل رویاهایت را باور داشته باش قسمت اول می نوشتم الانم چند روزه هی بهم الهام میشه من تنبلی میکنم شما شما در این فایل گفتید که خیلی ها به من می گفتند دروغ می گم که این نتیجه ها رو گرفتم می خواستم در مورد تجربه خودم راجع به همین تفکر بنویسم.

    شما در فایل رویاهایت را باور داشته باش قسمت اول یه تیکه از یه فیلم زندگی گذشته خودتون رو گذاشتید پارسال که دوباره ضبطش کردید گفتید نمی دونم چند سال پیش بود اینو پسر عموم برام فرستاد و من این فایل رو ضبط کردم ولی من می تونم تقریبا تاریخ دقیقش رو بگم

    من سالها قبل از اشنا شدن با شما با قوانین اشنا شده بودم ولی چند تیکه از پازلش کم بود برای همین در مورد بعضی چیزا نتیجه می گرفتم و بعضی چیزا نه در کل درستشو بگم خیلی ناقص و سطحی بود منم کلا خیلی هم بهش عمل نمی کردم اما اعتقاد بهش داشتم خیلی زیاد ولی چون کامل نبود خوب عمل بهش هم خیلی درست در نمیومد سال 96 فکر میکنم اردیبهشت یا خرداد من توی کانال تلگرام فایل های قدیمی شما رو دانلود کرده بودم نمی دونم تو چه کانالی هم بود فقط ن تو دانلودام یک ماه بعدش با فایل توضیحاتی در مورد تند خوانی بود و فایل قانون توجه که محشر بود و واقعا درک خیلی زیادی بهم داد یه فایل دیگه هم بود رهایی خلاصه من گوش کردم اصلا گرفت منو اینقدر فرکانسش بالا بود بعد اومدم تو سایت عضو شدم و دیگه وارد سایت نشدم تا شاید 20 روز بعد بعدش یه فایل دانلودی نگاه کردم که شما از نتایجتون گفتید واز گذشتتون گفتید راننده تاکسی بودید توی یک خونه که مشترک بوده زندگی می کردید.من رفتم محصولات رو نگاه کردم گفتم برو بابا خوب معلومه با این قیمت محصول هر کسی پول دار میشه حالا این در حالتی بود که من به قوانین ایمان داشتم و خیلی وقتها معجزه دیده بودم اما این قضاوتهافقط به خاطر اون قیمتا بود چون من تا اون روز فایلهای اموزشی بااین قیمت تو این حوزه ندیده بودم همش 5 تومن و20 تومن و 50 تومن و اینا دیده بودم گفتم بابا دروغ میگه ببخشید حلال کنید گفتم می خواد سره ملت رو کلاه بزاره . چون همیشه هدایت میشدم به مطالبی که درکم رو از قانون بیشتر میکرد با خودم گفتم اگه راست بگه چی این فالش با مطالب اساتیدی که من کار کردم خیلی فرق داره اصلا یه طور دیگه است بعد گفتم اصلا از خدا میخوام که خودش بهم بگه که ایا درست میگه یا نه گفتم خدایا خودت بهم بگو به یه شکلی که ثابت بشه و من شک نکنم .

    خدا گواهه استاد یک هفته نشد نمی دونم سه روز بعدش بود من اومدم تو سایت دیدم شما فایل رویاهایت را باور داشته باش قسمت اولش رو گذاشتید و توی اون شما همون خونه که تو فایلتون گفته بودید رو توی اون گذاشتید و گفتید پسر عموتون چند روز پیش اینو برام فرستاده فکر کردم بزارمش توی این فایل ..الله اکبر

    خودم همینطور موندم گفتم خدایا شکرت چقدر قشنگ بهم ثابت کردی بابا دمت گرم از این بهتر هم مگه میشد که بهم ثابت بشه بعد شروع کردم همون مطلب که در مورد قانون توجه بود و یه فایل قدیمی بود که در مورد فرق ثروتمندان و فقیرا توش صحبت کرده بودید شروع کردم به عمل و یه مشکلی که سالها تومحیط زندگیم بود و واقعا ارامش منو بد جوری بهم می زد از بین رفت کمتر از یک ماه من فکر میکردم دست من نیست که من نمیتونم کاری کنم ولی شما تو فایل گفته بودید که هر چی میخوای از زندگیت حذف بشه بهش توجه نکن با یه توضیحات قابل درک وگرنه من اینو از اساتید دیگه شنیده بودم ولی طوری توضیح داده بودن که اصلا نمی شد درکش کرد فکر میکنم خودشون شاید کلی فهیده بودن که اینطور توضیح داده بودن من وقتی ریز شدم توی ذهنم دیدم 20 ساعت در روز رو من به اون موضوعات فکر میکنم و شروع کردم اگاهانه ذهنم رو از روش برداشتم چند روز ول خیلی سخت بود ولی هی راحتتر شد و کمتر از یک ماه هم اون موضوع از ذهنم خارج شده بود یعنی از حالت اتومات خارج شده بود و من می تونستم اگاهانه بهش فکر کنم یا نکنم اما قبلا نا اگاهانه تو ذهنم می چرخید هر چقدر که تو ذهن من کمتر شد اون موضوع هم کمتر شد و یک ماه نشده بود که تقریبا تموم شد بعد مطالب دیگه رو امتحان کردم

    حالا این بماند که من چند ماه بعد دوباره شک کردم مقاومت می کردم ولی بلاخره باید تکامل طی بشه هر چی هم مقاومت ادم به خاطر باورها بیشتر باشه پذیرش کمتره و عمل هم کمتر و در نتیجه نتایج هم کمتر میشه و زمان بیشتری این پروسه ادامه پیدا میکنه به هر حال میدونید که مقاومتها به خاطر باورهاست و دست خودمون نیست و باید تکامل طی بشه

    باتشکر از شما و خانم شایسته و همه دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2831 روز

    به نام تنها عشق زندگی

    سلام سلام سلام سلام

    خب اولین موضوع رو میخواهم بگم اینه استاد همونطور که شما میگی آره واقعا منم زیاد دیدم و میبینم که البته خانواده و اکثر اقوام خودمم اینجور هستن که واقعا از اونور خر افتادن که ایران خودمون خیلی زیبایی هاش بهتر و بیشتراز کشورهای دیگه ست

    یا فلان هنر و علمی که هر کشوری داره اونها اومدن از ایران یاد گرفتن و دزدیدن و بردن

    و یه عالمه از این چرندیات بی نهایتی که دیدم خیلی اصرار به گفتن و اعتقادات اشتباهی دارن و همین طرز دیدگاهها و تفکرات باعث محدود شدنشون و باعث شده اون ذهن باز و صلح آمیزی که باید رو ندارند و باعث شده خودشونو از یه عالمه رشد و پیشرفت دور کنند

    و این همونطور مانند دیدگاه استاد عزیز میبینیم چقدر این نوع باورها ریشه در تجربه های مختلف و موفقیت هامون در تمام جنبه های زندگی داره که ممکنه خیلی ها بجای اینکه وقتی موفقیت و زیبایی یه فرد یا یه مکان رو میبینند تایید کنند

    تحسین کنند اما پس میزنند و میگن اوه این که چیزی نیست از من که خیلی خیلی بهترازاینه ممکنه بعضی اوقات ما هم یکی از اون افراد باشیم یعنی متوجه میشیم در موضوع عزت نفس افراد موقع برخورد در چنین مواقعی بازم از اونور خر میفتند

    باید با دیدن مکان های زیبا و موفقیت افراد مختلف تحسین شون کنیم و بگیم آفرین واقعا تلاش کرده برا چنین کاری پس داره به منم ثابت میکنه که منم میتونم حتی بهتر از این

    اما متاسفانه با باورهای مخرب و عدم کنترل ذهن که میشه همون حسادت میگیم اوه این که اصلا هیچی نیست فقط منم که بهترینم یا کشور من بهترینه زیباترینه و ……..

    خلاصه به همین راحتی خودمونو از مسیر درست دور میکنیم،،

    واقعا خود من شکر خدا نسبت به گذشته ی خودم خیلی در این موضوع بهتر شدم یعنی در این موضوع که نه ایران ما خیلی زیباتره رو نداشتم اما اینکه فلان فرد موفق که داره کار بزرگی میکنه رو اما کار خاصی نیست و من خیلی خیلی از اون بهترم رو خیلی موقع ها داشتم و یجورایی حسادت میکردم تا اینکه از یه مرحله به بعد متوجه شدم که من دارم فقط خودمو از موفقیت و خوشبختی دور میکنم البته بیشتر تا زمانی که به این مسیر هدایت نشده بودم و این موضوع تحسین کردن افراد باعث میشه خودت به خوشبختی بیشتر هدایت بشی رو حتی خیلی اوقات قبل از این مسیر بهش رسیدم و خیلی اوقات انجامش میدادم یعنی ازش آگاه شده بودم

    و اینکه به دوست عزیزمون سپیده عزیز واقعا تبریک میگم که داری میری سمت استاد واقعا چقدر در زندگیت پیشرفت کردی و خیلی منتظرم که به همین زودی در فایل جدیدی کنار استاد عزیز ببینمت و منم بیشتر باور کنم که میتونم به اونجا دست پیدا کنم ،،

    خداروسپاس که بازم در یه پله ای دیگه در این مسیر هدایت شدیم از موضوعات گوهربار و باارزش این فایل استفاده های بسیار مانند همیشه کردیم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2251 روز

    موضوع کلی این سری کلاپ هاوس: ذهنیت ما چطور شکل گرفته و چطور اون ذهنیت داره تجربیات مشابه توی زندگیمون میاره.

    الان در مورد ذهنیت شکل گرفته سر یک موضوعی آگاهی کسب کردم، اومدم با دوستان هم مسیر خودم به اشتراک بزارم.

    برای خودم خیلی بزرگ بود. یک ذهنیت اشتباه در درون خودم کشف کردم. یه نگاه بد. که منجر شده بود به تجربیات نسبتا ناجالب.

    خدایا شکرت به خاطر این آگاهی هایی که بهم میدی. پروردگارا علم و آگاهی بیشتری عطا کن تا بیشتر الهی تر بشم و بیشتر درکت کنم.

    تا یادم میاد، از بچگی در هر مجلس بی ارزشی به نام شب نشینی یا دورهمی، افراد می نشستند و از خانواده های همسرشون غیبت می کردند.

    -چون من یک خانوم بودم، بین خانوم ها حضور داشتم، و این داستان غیبت مادرشوهر و خواهرشوهر، جاری و زن داداش همیشگی بود.

    -حتی یادمه وقتی داداش کوچیکمو کلاس می بردم، و منتظر میموندم کلاسش تموم شه، اونجا خانوم های دیگه هم بودند که بازهم در مورد روابط نازیبای خودشون با خانواده ی همسرشون صحبت می کردند.

    -در آرایشگاه ها غیبت می کردند.

    -وقتی نوجوان بودم، یکی از دوستانم (به مدت حدود 2سال) از ارتباط ناجالبشون با زن داداششون برام می گفت. جزء به جزء و هر روز یک داستان.

    -در جریان روابط بد یکی از نزدیکانم هم بودم…

    داستان هایی که تعریف می کردن از ظلم هایی که واقع شده بودن (به زعم خودشون). و اینقدر با جرئیات تعریف می کردن که توی ذهنت قشنگ تصویر سازی می شد، قشنگ همزادپنداری میشد، به وضوح درک می کرد آدم. و اینقدر تعداد افرادی که رابطه ی خوبی با فامیل همسرشون داشتن، کم بود (بخاطر مداری که من توش بودم) حتی اگه اون وسط مسطا یکی رابطه ی خوبی داشت، فقط مختصر و بصورت کلی ابراز می کردن که رابطه ی خوبی دارن. ولی برعکس اونی که رابطه ی نازیبایی داشت، همچین دلخراش وصف می کرد که انگار آدم خودش توی اون موقعیته. اصلا یادم نمیاد در جریان افرادی (برای طولانی مدت و جزء به جزء) بوده باشم که رابطه ی خوبی باهم داشتن.

    حالا با این تفاسیر، فکر می کنید ذهنیت من چطور شکل گرفته بود؟ چی توی ذهن من ساخته شده بود؟ ذهن من، چی رو طبیعی می دونست؟

    همانطور که ما پذیرفتیم که انسان دوتا دست و دوتا پا داره، من هم پذیرفته بودم که اختلافات بین عروس و خانواده ی همسر طبیعیه!!!!

    طبیعیه اگه تنشی باشه، طبیعیه اگه رفتارهای باب میل نبینی! چیزیه که برای همه است، همه همینطوری ان چند روز پیش در کامنت سفر به دور امریکا نوشتم که وقتی الگوهای زیادی از چیزی رو آدم میبینه، ذهن آدم نسبت میده به کل و میگه همه همینطوری ان در مورد روابط هم من فکر می کردم برای همه همینطوریه! حالا که همه همینطوری ان، کاری که من باید انجام بدم اینه که این اختلاف هارو مدیریت کنم و بزرگ نکنم و این باور رو ساخته بودم و عمل می کردم که همانطور که من با خواهرم، مادرم، پدرم یه بگو مگومون میشه، یه تندی هایی می کنیم، و من هیچ جا پشت سر خانواده ام غیبت نمی کنم، تمام تلاشم رو تا 99 درصد می کردم که با خانواده ی همسرم هم، همین جریان رو پیش برم. و بازهم خداوند رو برای همین باور سپاسگزارم که ناآگاهانه به قانون عمل می کردم و اعراض می کردم.

    اما از دیروز وقتی رابطه ی بسیار، بسیار، بسیار زیبای یکی از دوستان رو با زن داداششون دیدم. اون ذهنیت قبلی من به شدت رفت زیر سوال، واقعا هدایتی، ذهن من زوم کرد روش، اینکه چطور این شش تا خواهرشوهر که هرکدوم بچه های کوچیک دارن، طی ده روز هرروز میرن خونه زن داداششون، که زایمان کرده! مادرشوهر هم که ثابت اونجاست. و این تازه یک بخشی از این کارهاشونه، کلی از این کارها باهم دیگه دارن. و جالب اینجاست که این خانواده ای که می گم ثروتمند هستند. در رفاه نسبتا بالایی. و البته خدایی (حالا طبق مدل خودشون خدارو میپرستند، ولی اون خلوت گزینی ها و الهی زندگی کردن هاشون دائمی و پایداره)

    وقتی جزئیاتی از اونا شنیدم و چیزهایی که با چشمم دیدم، اصلا برای ساعاتی ذهنم گیر کرده بود روی این مدل زندگی، الان هم دارم مینوسم که قفل ذهنم باز بشه، اینکه مگه میشه؟ مگه وجود داره؟ وجود داره خانواده ای که ارتباط بین زن داداش و خواهرشوهرا، تا این حد دوستانه، صمیمی و محترمانه و خیلی خیلی زیبا باشه؟ واقعا وجود داره؟ اون وقت اینارو منی می نویسم که بین فامیل و آشناها به عنوان الگو هستیم که خانواده ی همسرم دوستم دارن، و من در این ارتباط موفق عمل کردم. و مدیون خداوندی هستم که همون باوری که گفتم رو به قلبم جاری کرد که خانواده ی همسرت رو هم مثل خانواده ی خودت بپذیر و همونجوری بهشون احترام بزار و اگه چیزی هم شنیدی بازهم انگار خانواده ی خودتن، جایی بازگو نکن!

    با این وجود وقتی رابطه ی بسیار صمیمانه و دوستانه و عاشقانه ای که بین عروس و خواهرشوهر و مادرشوهر اون خانواده رو دیدم، و به وضوح چندین مدار با چیزی که من توش بودم و شنیده بودم و تجربه کرده بودم متفاوت بود! و ذهن من فقط داشت به این فکر می کرد که عه؟! مگه میشه؟! مگه داریم؟ تا این حد؟ پایدار و همیشگی!

    به قول استاد، اول باید به این موضوع برسیم که می شود، همین قدم اول باور داشتن اینه که اون خواسته وجود داره! من الان فهمیدم خیلی فراتر از رابطه ای که من با خانواده ی همسر دارم، وجود داره، خیلی بهتر، خیلی زیباتر، خیلی محترمانه تر، خیلی دوستانه تر!

    علاوه بر اون امروز بیرون بودم، یک آقایی از آشناهارو دیدم که با پدرشون میرفتند و من کل مسیر داشتم به رابطه ی اونها فکر می کردم. پدر حدود 70 سال پسر حدود 35 سال(متاهل)، و اینقدر رابطه ی دوستانه ای باهم دارن که برام قابل توجه بود. مسیرشون از جلوی درب خونه ی قبلیمون بود، و وقتی اون خونه بودیم، بارها و بارها دیده بودم باهم دارن میرن یا میان. مثل دوتا دوست همیشه باهم میرن خرید، باهم میان، باهمدیگه صحبت می کنن، و اکثرا باهم هستن. حالا فکر می کنم برحسب اتفاق یا بهتره بگم هم مداری، امروز دیدم پیراهن های یک رنگ پوشیدن.(ست بودن)

    و این سبک ارتباط دوستانه، اون هم توی این سن، اون هم با اینکه پسرش متاهله، خیلی به نظرم جالب توجه اومد. اینکه همچین چیزهایی وجود داره، همچین آدم هایی، همچین روابطی هم هست. و با فهمیدن اینکه وجود داره، و توجه بهش، از خداوند درخواست میکنم که از این نمونه ها بیشتر توی زندگیم تجربه کنم. چیزی که در اطرافیانم اینطوری ندیدم.

    خداروشکر می کنم بخاطر آگاهی که بهم میده، بخاطر بودنم توی این مسیر، بخاطر وجود استاد گرانقدری که این میسر رو رفته و جاپا برای پشت سری هاش درست کرده! سپاسگزار خداوندم بخاطر وجود این سایت، چه نعمتیه واقعا! آدم میاد درک هاش و آگاهی هایی که بهش رسیده رو با آدم هایی که حرفت رو می فهمن و درک می کنن چی می گی، به اشتراک میزاری! و از آگاهی های بقیه دوستان هم استفاده می بری و توهم میفهمی اونا چی میگن و از چه چیزی دارن صحبت می کنن. و فقط لذت می بری.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      نادیا گفته:
      مدت عضویت: 2516 روز

      ممنون خواهر گلم،از اشتراک گذاری این آگاهی ناب و عالیتون👏👏

      چند دقیقه قبلش داشتم فکر میکردم به رابطه عروس و خواهر شوهر میتونه خوب باشه امکانش هست که به کامنت شما خواهر گلم هدایت شدم😍😍از شما و خدای هدایت گرم بی نهایت سپاسگزارم🤲🤲🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 3288 روز

    سلام جان من .. سلام عشقمممم..اخه استاد من چراا انقدر دوستتت دارم ..

    چقدر منتظر این فایل بودم اون موقعی که با هم خندیدیدممممم فقط مسخواستم ببینمتون .. وایی که قلبم پر کشید .. استاد نمیدونی چقدر منتظر اون لحظه ای بودم که گفتین افتخار میکنم به کسی که این مسیرو رفته و نتیجه داره میگیره .. خدایاا تو با من چه کردی .. من دیگه قشنگگگ رو دوش خدام استاد .. میدونی چیه ؟ فکر کنم باید یه روم اختصاصی بزاریم با هم استاد .. اینبار شما سوال کنید من جواب بدم .. بگم چقدر چقدر چقدر دارم کار میکنم چقدر شخصیتم عوض شده .. اصلا من از خواب بیدار میشم همه چی میره تو چارچوب قانون تا شب که میخوام بخوابم .. میدونی استاد گفتگوهای ذهنیم جنسش عوض شده یعنی عمق فکرهام فقط به سمت خواسته هامه .. استاد این کار خیلی به زبون ساده است ولی در عمللل ..اینکه من فهمیدم گفتگوهای ذهنی امو باید بزارم روی خواسته هام و نمیگم همش ولی ۸۰ درصد روزمو دارم به خواسته هام فکر میکنم و بیشتر لذت میبرم و رهااامم رهای واقعی رها از همه چیی.. دیگه بعضی وقتااا حتی میشنوم که خداا میگه آفرین تورو خیلی دوست دارم خیلی بچه پررویی.. همه چی میخوایی کم نمیخوایی..

    الان فایلهارو که گوش میدم میرم تو مغز داستان .. استاد میدونی جنس درکم عوض شده … انگار قبلا سطحی میدیدم همه چیوو ولی الان میشینه به بند بند وجودم میره تو خوردش مثل اون آبی که میره تو خورد پارچه .. و من باز تشنه تر از دیروز میشم .. تشنهههه ام هاا یهنی تشنههه اممم. یعنیییی تشنهههههه اممم …. یه وقتایی باز یاد حرفامون میوفتم که گفتین تو ۵ سال بعد میفهمی که تازه هدایت چیهه .. من فکر میکنم تازه فهمیدم .. به نسبت حتی ۵ ماه قبل که با هم حرف زدیمم .. خدایی این هدایت چیه ؟ این الهام چیه .. میدونی استاد یاد اون موقعی میوفتم که بچه بودیم میرفتیم یه شهر غریب مسافرت ..اون موقع گوگل و این داستانا نبود همش باید میپرسیدی از کجا برم ؟ وقتی بابام از یکی آدرس میپرسید خوب اون بنده خداا آدرسو میداد میگفت از سمت چپ برید و فلانن .. خوب بابام مبرفت حالا یا درست میرفت یا اشتباه دوباره آدرس میپرسید … ولی یه وقتایی بابام آدرس میپرسید .. اون شخص میگفت بیاید دنبال من من میبرمتون همون آدرس .. و ما چه ذوقی میکردیم چقدر خیال بابام راحت میشد و میکفت دمش گرم چه ادم خوبی … من درکم از هدایت اون آدمه است که میگه من میبرمت به همون آدرسس .. فقط پشت سر من بیاا ..من چقدر خیالم راحته که من میرسم به مسیررر …. خدایااا آخه من غش نکنم براتتتت

    دیگه استاد یه وقتایی هدایت جانم حرف نمیزنه یه کاری که باید انجم بدم به حرفش گوش نمیدم میاادد داد میزنه .. قشنگ دادشو میشنوم تو گوشمم ..

    استاد قبلا میدوییدمم دنبال مشتری الان انقدرررر مشتری دارم که خودم میتونم انتخاب کنم با کی کار کنم با کی کار نکنم .. انقدر خدا بهم روزی میده که هر وقت خواستم قراردادمو لغو میکنم و خسارتشو میدم .. یعنی خدا از جاهایی که فکرشو نمیکنم روزی میده و همه اینا به خاطر قدم ۹ اون جملات تاکییدی بینظیرته استاددد.. چقدر همه اموزه هات مهمه آخه .. من چی بگممم بهت استاد جانم ..چقدر فایلای مصاحبه ات خفنههه من تازه تمرکزی رسیدم به اونااا یعنی ۲ تا دفتر پر کردم از باورهاتت .. چقدددررر من رو ابراام

    .. یعنی میخوام بگم آزادی تا کجاااا .. هر جا دوست دارم میرم .. هرچی دوست داشته باشم میخرمم .. هر چقدر دلم بخواد روی قانون کار میکنم هر چقددرر دلم بخواد فایل گوش میدم بی نهایت زمانم دست خودمه . میرقصم میرم استخر خونه ام زیر آب تجسم میکنم خواسته هاموو .هرروز خواسته های جدید اضافه میشه به دستور کار خدااا وووووووو اصن نگمم چقدر چقدر چقدر چقدر لذت میبرم چقدر حالم خوبه ..چقدر قلبم بازه که آقاا خدا کارامو داره انجام میده من لازم نیست کار خاصی بکنم جز اینکه لذت ببرم .. میدونی استاد این حرفا تو حرف خیلی قشنگه و راحته ولی تو عمل کلی داستانو و تکامل و کار کردن رو خودت میخوادد .استاد میدونی چیه ؟؟؟؟

    اینکه گفتی این کار این قانون این آموزه ها باید بشه جزو روتین زندگی مثل آب خوردن مثل غذا خوردنن

    من الان اینجوری شدم .. بعد از ۶ سال کار کردن تیکه تیکه و بعد از ۳ سال کار کردن تمرکزی .. من الان اگر بهم آگاهی نرسه .. اگر قانونو تو روز مرور نکنم .. اگر زیبایی هارو نبینم .. اگر خواسته هامو تجسم نکنم .. اگر لذت نبرممم .. میمیرممم.. قشنگگگگ تشنه ام تشنه میشم میگم بده بده بده ..گشنه میشم مگه میشه یه روز غذا نخورد یه روز آب نخورد مگه میشه ؟؟؟؟؟ من الان اینجوری ام

    قبلا مغزم داشت منفجر میشد ازین حد از آگاهی هایی که تو روز به خودم میدم ولی الان دارم لذت میبرم ازش … و استاد یه چیزی بگممم

    چند ساله درگیر فقط یه آیه ام منو دیوونه کردی استاد وقتی اینو بازش کردی

    ۲.۳ عنکبوت

    تا خدا بداند

    یعنی من مردم …میمیرم وقتی اینو گوش میدم این جلسه از قرآنی هاروو …آقااا خدا از کجا بدونه ایمانمنو وقتی من خودم نمیدونم .. خدا از کجا بدونه من میخوام چیکار کنم وقتی خودم نمیدونم ؟؟ خدا از کجا بسنجه من چقدر توکل و ایمان دارم وقتی من هیچ حرکتی نکنم و وایستم یه جاا و فقط حرف قشنگ گوش بدم و حرف قشنگ بزنممم

    یعنی استاد تا یه شرایطی پیش میاد واسم که یه ذره کوچولو نیاز داره من ایمانمو قوی کنم و حرکت کنم .. سریع میگم سپیده تا خدا بداندد..

    میگم سپیده خدا میدونه تو قلبم چیه .. خدا به قلب من آگاهه ولیی در مورد عملکردم نمیدونه که .. ازکجا بدونه اخهههه ..وقتی خودمم نمیدونم ..برای همین باز پشتش این جمله بینظیرتو میگم استاد .. ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است و منم بیزارم از حرف مفت .. یعنی به خودم برمیخوره .. عمل عمل عمل .همه چی عمله

    ..تو جان منی استاد ..آقا وقتی دیگه دفعه دوم شد که باهاتون حرف زدم دیگه یه مهر تایید شد واسه دیدنتون از نزدیک .. قبلشم گفتم میخوام برم کشورهای دیگه و کلا تو سفر باشم .. حالا الان یکی از تصوراتم اینه داشتم ار وی مو میخریدم واستون فیلم میگیرم میفرستمم .. یعنی به عشق اون لحظه ام فقط ..

    جان منی تو استااددددددددد..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 144 رای:
    • -
      زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
      مدت عضویت: 2251 روز

      سپیده جانم

      عزیزم

      چقدر به حضورت افتخار می کنم

      به خانم بودنت

      به موفق بونت

      به الهی بودنت

      چقدر بزرگی تو دختر

      چقدر رشد کردی، اینقدر که اینهمه نعمت الهی از فیزیکی و متافیزیکی، از جسمی و روحی فراوان توی زندگیت هست…

      پری روز توی پیج اینستاگرامت بودم، چقدر از کیفیت کارات لذت بردم، چقدر از سطح بالایی برخوردار بود کارات…

      با اینکه قبلا فکر می کردم این ترمز رو ندارم، ولی الان بیشتر احساس می کنم که دارمش: اینکه برام سخته پذیرفتن اینکه یه دخترخانم اینقدر پیشرفت کنه، اینقدر رشد کنه، کسب و کارش، محل زندگیش و همه چیش… یک دختر فعال و پرانرژی، پر از آرزوهای بزرگ، یه جورایی مثل خودم، گاهی وقتا با خودم می گم یعنی روزی منم به اونجاها میرسم؟ یا دارم روی تردمیل می دوم؟!

      سپیده ی عزیزم، خیلی خوشحالم که صداتو شنیدم، تصویرتو دیدم، کارهای لذت بخش و باانرژیت رو دیدم…

      من صحبت های استاد در گفتگو با دوستان رو تدوین کردم، صحبت های دوستان رو خیلی هاشونو کات کردم، تا یه فایل کامل از صحبت های استاد داشته باشم، ولی متونستم صحبت های شمارو کات کنم، اینقدر که حالمو خوب می کرد، اون با انرژی صحبت کردنت، اون حرف های الهیت، صدات، حرفات، انرژیت، خیلی حالمو خوب میکنه دوست خوبم…اون صمیمیت توی صدات…اصلا احساس نکردم تابه حال توی زندگیم ندیدمت، خیلی احساس نزدیکی باهات می کنم وقتی صحبت هاتو می شنوم.

      ممنونم که در قسمت های اول گفتگو با دوستان، کامنت هات که در محصولات بود رو کپی کردی و برای من خیلی کمک کننده بود. قدم هایی که برداشتی و خواسته هایی که داشتی در کل مسیری که طی کردی.

      شما یک الگوی خوبی برای من، یک دختر هم سن و سال خودم، متعهد به کارکردن، فعال و با انگیزه و عباس منشی…الگویی که به اندازه ی چهارسال از من جلوتره و من دارم، چهارسال دیگه ام رو میبینم…

      امیدوارم به تک تک آرزوهات برسی دوست خوبم، همیشه غرق خداوند باشی، غرق ثروت و نعمت و برکت الهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      مژده گفته:
      مدت عضویت: 1481 روز

      سلام خانم سپیده چقدر خوبه ک ادم کامنتای ادمایی مثل شمارو میخونه هم بخودش نگاه میکنه ک چقدر از بقیه عقب افتاده هم خوشحال میشه ک چقدر خوبه این حس و من هم ارزو دارم ک ی همچی حسیو تجربه کنم

      ی سوالش شما کدوم دوره استادو خریداری کردین؟ من دوره یک استاد دیگه رو خریداری کردم ولی نمیدونم چرا اینقدر سمت استاد عباسمنش بیشتر از همه کشش دارم و موندم کدوم دورشونو خریداری کنم

      واقعا دوست دارم هم به تمام خواسته هام برسم هم واقعا رها بشمو ایمانم ب خدا بی نهایت بشه ولی واقعا نمیدونم کدوم دوره استادم بخرم اگر راهنمایی کنید ممننون میشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمدرضا باتقوی_1381 گفته:
      مدت عضویت: 1950 روز

      سلام سپیده جان

      چقدر خوب بود صداتون

      چقدر خوب بود حرفاتون

      چقدر خوب بود انرژیتون

      واقعا حال آدم خوب میشه

      حس آدم خوب میشه

      و

      یه سوال داشتم

      میشه بگید اوایل که پولی برای خرید دوره ها نداشتید چطور شد که هدایت شدید دوره ای رو خریدید؟

      و سوال دیگم هم اینکه شما چطور مهاجرت کردید؟ از چه راهی و چه قدم هایی قراره بردارید برای مهاجرت به فلوریدا؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سپید گفته:
      مدت عضویت: 1790 روز

      سلام سپیده خانم

      امیدوارم حالتون عالی باشه

      این دوماه اخیر چند دفعه هدایت شدم به کامنت هاتون

      مدارم بالاتررفته و ان شاءالله مهاجرت میکنم

      جملاتی که به کار بردین.. انگار از ته دل همه میاد وقتی تو اون مدارهستن

      یعنی اینها جملات خدا هستن واسه افراد اون مدار

      خیلی دوست دارم بعد از 8 ماه کامنت جدید بنویسید آپدیت کنید که الان چه رشدها چه زیبایی ها در زندگی تونه

      وقتی مینویسی زمانم دست خودمه داری ارزوی سالهای سال منو مینویسی که منم پله پله زیادترش کردم بلطف الله و حالا میخوام صددرصدمال خودم باشم در واقع مال خدا بشم

      خدا داره از الان برنامه بهم میده بهم گفته تو تحت نظارت مستقیم خودمی و برنامه داده وقتی به مدار بعدی رسیدی وظایفت ایناست برنامه هات ایناست

      ولی واقعا شگفت انگیزه

      هیچ وقت فکر نمیکردم جهان برام به این حد جادویی بشه

      تو آغوش خدابودنو تااین حد حس نکرده بودم

      اززمانی بیشتر اینجور شد که تسلیمش شدم

      نگفتم من چی بخوام

      دونستم اون خودشه که میخواد من فقط به زبون میارم

      اونه که تو ذهنم میندازه

      و فهمیدم خواسته هامو نمیتونم پس بگیرم اونا حتما محقق میشن لاجرم

      باید بتونم تو مدارش قرار بگیرم

      خدا الان برای من نقش همه کاره رو داره

      بقدری که هماهنگ بشم با دستورات و قانو ن هاش خوشبختم

      از این که عروسک خیمه شب بازی تو دست خدا باشم حالم خوبه و فهمیدم که باید این جوری بشم تا خدا نعمتاشو بپام بریزه و رنجامو پاک کنه

      ترسامو ایمان کنه

      سپیده خانم نمیدونم چرا دارن کلمات میان

      الان به حدی پرهستم از اگاهی که دوست دارم تمام اونچه بلدم بنویسم و کتابش کنم

      اونقدر خدا در طول عمرم بهم درس داده

      لبریز شدم…

      حستودرک میکنم ولعت برای نوشتن گوش دادن تنهایی وبا خدا بودن

      این ولع در منم هست

      فقط الان بین دو مدار مهم هستم وترس از مدار جدید دارم ولی میدونم باید برم جلو و تو کامنتت نوشتی من میبرمت اون ادرس اینم خدا بمن خواست بگه الان

      بگه من خودم خلقت کردم ترساتم میفهمم توفقط با من بیا

      سپیده خانم چند ماه پیش تو یک تضاد خیلی وحشتناک یک دفعه کتابچه کوچیکی را دیدم تو کمد خواهرم

      تو اون موقعیت معجزه بود

      نوشته بود خدا با من روی دوچرخه نشسته و فقط میگه پا بزن

      از گردنه های سخت عبورم میده

      اینا معجزست به خودش قسم

      در ارزوی روزی ام که بتونم تمام زندگیمو بنویسم

      واقعا میشه یک معجزه بزرگ

      امیدوارم خدا توفیق بده و تالحظه اخر تو مسیر خودش ثابت قدم باشیم

      خدایا ما رو لحظه ای به حال خودمون وا مگذار

      بقول دوستمون… تسلیم

      اسلمت لرب العالمین

      ردپا در تاریخ 14 اسفند 1400 ساعت 22 به وقت ایران

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ژینا صالحی گفته:
      مدت عضویت: 1143 روز

      (به نام خدواند هدایتگرم به سمت زیبایی ها)

      سلام سلام و صد سلام به شما سپیده ی عزیزم

      سپیده جان نمیدونم دقیقا چه مدت از این کامنتی که شما گذاشتی و صحبتی که با استاد داشتی میگذره😅

      فقط میتونم بگم خدا در بهترین زمان ، ما رو به بهترین مکان هدایت میکنه منم دقیقا زمانی که در مدارش قرار داشتم هدایت شدم به صحبتا و کامنت شما! چقدر قانون دقیق کار میکنه.

      خواستم بگم خییییییلی لذت بردم از صحبتتاتون حتی حدس میزنم که الان به خواسته های خیلی بیشتر و بزرگترم رسیدین.

      فقط میتونم بگم هر جایی که هستید از خدا میخوام که حال دلتون خوب باشه و تو مسیر پیشرفت و توحید باشین.

      امیدوارم منم بتونم تو این سن(هفده سالگی) ، قدر نعمتایی که دارمو بدونم و حساااااابی رو خودم کار کنم و مثل شما شاگرد خوبی باشم❤️

      خیلی خیلی دوستت دارم سپیده جان🔆

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1909 روز

      سلام سپیده جااااان ،دوست عزیز هم فرکانسی ام .از همون لحظه ی اول که تو کلاس هاوس صحبت ها تو با استاد شنیدم عمیقا تحسینت کردم وشادی یه الگوی عالی مثل استاد ومریم تو ذهنم من.هر بار که می خوام به خودم انگیزه بدم میگم آزاده ببین اگه سپیده تونسته تو هم می تونی.آفرین به تعهدت، آفرین به جسارت وایمانت،آفرین به تو با خلق رابطه ی عاشقانه ت. واقعا تحسینت می کنم اگه تو تونستی با دنبال کردن ردپاهای استاد به اونجا برسی من هم می تونم ‌. امروز هدایت شدم به کامنت زیبات وکلی برام نشونه داشت که با امید وانگیزه ی بیشتری مسیر الهیمو ادامه بدم .عاشقانه دوستت دارم وبهترینها رو برات آرزو می کنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      علی صداقت گفته:
      مدت عضویت: 1587 روز

      سلام سپیده جان..داشتم از اول دوره هارو گوش میدادم تو گفتگو با دوستان واقعا انقد کامنت هات زیبا بود ک نتونستم برات پیام نزارم..با اینکه مال خیلی پیشه ولی رفتم کل کامنت هاتو خوندم واقعا خودش یه دوره ناب و خالصه..می‌دونی من از قبل کلا تو مسیر انگیزشی و موفقیت اینا خیلی بودم ولی همشون حرف قشنگ بدون عمل میزدن…ولی استاد این ویژگی عمل گرا بودنش منو جذب خودش کرد ک هرچی میگف اول خودش عمل می‌کرد به خودش سخت میگرف..فک میکنم تنها دلیل نتایج متفاوتش هم همینه..استاد وقتی میگ راجب بدی حرف نمیزنم یبار نشد بیاد از اتفاقات بدش بگه..می‌دونی وقتی کسی باشه ک عمل کنه اعتبار میاره اعتماد میاره برا همینه ک دوره هاش قبل گذاشتن رو سایت فروش می‌ره..واقعا خیلی امروز خوش حال شدم ک دقیقا دو سال پیش تو به عمل رسیدی و خدا می‌دونه الان چه نتایجی گرفتی…واقعا ممنونم ک اینقدر ایمان مارو به قوانین قوی کردی..واقعا اشک ریختم با حرفات.کل پیامات ذخیره کردم ..فقط یسوال داشتم ک خیلی وقته ذهنم رو درگیر کرده..من نمیتونم یه مسیر مورد علاقمو پیدا کنم و فقط تو اون مسیر باشم..میشه بگی بهم چیکار کنم ک بتونم رسالتم پیدا کنم..یه دنیا ممنونم واقعا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      آقای نیکو گفته:
      مدت عضویت: 3071 روز

      سلام سپیده خانم

      امروز هدایت شدم به اولین فایلی که با استاد در کلاب هاوس صحبت کردین و بعد پیگیر کامنت هاتون شدم و چقدر لذت بردم از این همه تعهد و پیشرفت

      فقط الان کنجکاو شدم که چرا بیشتر از دو سال و نیمه که دیگه کامنتی نگذاشتین،

      امیدوارم همچنان مثل گذشته رو به جلو حرکت کرده باشین و به بهترینها رسیده باشین.

      خوشحال میشم از حال و هوای الان تون هم کامنت بزارین.

      چند سال پیش قدم یک از دوره دوازده قدم رو تهیه کرده بودم، اما ادامه ندادم الان با خوندن کامنتهای شما تصمیم گرفتم دوباره قدم یک رو با تمرکز مرور کنم و انشالله تا قدم دوازده پیش برم

      بهترینها رو براتون آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    هێژا مەهتابی گفته:
    مدت عضویت: 3176 روز

    به نام خدای مهربان من هێژا مەهتابی هستم و سپاسگذار خدا هستم که به من لطف داشت و توی این مسیر قرار داد بین این همه صحبت هایی که دوستان با استاد داشتن من دو نفر رو بیشتر به دلم نشت حامدی که از سیستان و بلوچستان بود و سپیده، سپیده با چه شور و شوقی صحبت میکنه به جرات میگم وقتی به صحبت های این دو عزیز گوش میدم واقعا ایمانم بیشتر میشه بیشتر از همه صحبت های این دو عزیز فکر منو مشغول کرده شاید دویست بار پشت سر هم فایل گفتگوی دوستان با استاد قسمت های یک و دو و سه رو گوش دادم جنس صحبتاشون فرق داره واقعا و واقعا الگوی من هستن این دو نفر و خیلی ازشون تاثیر گرفتم سپیده عزیز خیلی خوشحالم که دوباره با استاد صحبت کردی جنس صحبت هات طوری هست که لرزه شور و شوق توی بدن انسان میدازه بارها با شنیدن صحبت هات اشک شوق از چشام جاری شده انقدر صحبت هات به دلم نشست انقدر کمکم کرد حالا هم به فکر اینی زندگی مورد علاقه رو مثل نقاشی طراحی کنی و با استاد در این باره مشورت میکنی خیلی جدی و مصمم واقعا بهت تبریک میگم سپیده عزیز ماشالله به این ایمان ماشالله به این توحیدی عمل کردنت وقنی باج ندادی به اون مشتریت که ماهانه دویست میلیون سود بهت میرسوند و با این که برات ترس داشت به خودت گفتی اینجاست که باید ایمانو نشون بدم ابراهیم گونه عمل کردی و خدا پاداششو بهت داد ویک قراردادی رو بستی دو برابر قرارداد قبلیت خدا منتظر بنده هاش هست تا اونا باورش کنن و بهشون پاداش بده وقتی این ها رو با شور و شوق تعریف میکردی من صدها بار گوش میدادم و تحسین میکردم و اشک شوق میریختم و به خودم میگفتم ببین چقدر بچه ها تعهد دارن خودتو بکش بالا فقط استاد نیست که این نتایج رو دارن بچه های سایت اونایی که با جدیت بیشتر از تو عمل میکنن ببین چه نتایجی رو میگرن سپاس از خدا بابت صحبت های امید بخشت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    سپیده فرقانی گفته:
    مدت عضویت: 2515 روز

    درود بر عشق های ما

    استاد عزیز دقت کردید تمام بچه های فعال سایت و مخصوصا خود ما یکی از برنامه های آینده مون امدن به آمریکا و فلوریدا و پارادایس پیش شما هست

    کلی دوست بالقوه دارید که لحظه شماری میکنن بالفعل بشن

    میایم پارادایس 😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2330 روز

    به نام یکتای بی همتا

    به نام خالق زیباییهای بی انتها

    سلام و هزاران درود

    خدا رو هزار بار شاکرم که در مدار آگاهی های استاد قوانین هستم

    خدا رو شکرگذارم که من رو هدایت کرد به مسیری که پر از حال خوبه، پر از درسه و هر لحظه میشه باخاش به حال خوب و آرامش بیشتر رسید اونم آگاهانه

    استاد عزیزم، الان که وارد سایت شدم و خواستم کامنت بذارم دیدم امسب به یاری خداوند ساعت ۹ شب به وقت ایران یه لایو گذاشتید و ان شاالله که یا فایل عالی از ش در میلد دقیقا مثل همیشه و ان شاالله سریع میاد زوی سایت و کلی لذتشو میبریم به یاری خدا

    چقدر دوست داشتم صحبت های اولیه شما رو در مورد حتی باورهای نزدیک ترین افراد خانوادتون، مادر نازنینتون که دقیقا عشق ایشون به شما رو میشه درک کرد

    من خودمم چون از خانوادم دور هستم و فرزند آخر خانه هستم، مامانم من رو بی اندازه دوست داره که گاهی واقعا عشق مامانمو درک نمیکنم و من همیشه میگم مادر من این عشق زیادت رو گاهی درک نمیکنم و بهم میگه اگه مادر بشی متوجه میشی من چی میگم🤗🤗

    یه قانون، یه درس بی نظیر: اطلاعات درست باعث میشن که باورای قدیمی که از منابع متفاوت ساخته شدن ، تغییر کنن

    استاد چقدر زیبا کفتید که مادر عزیزتون طوری تغییر کردن که حاضرن شنا کنان بیان آمریکا و به نظرم ایشون علاوه بر عشق دیدن شما، قطعا این کنجکاوی رو هم دارن تا همه اون تجربه های زیبای شما در آمریکا رو از نزدیک تجربه کنن

    اون همه عشق مردم آمریکا

    اون همه سادگی و خود بودنشون

    اون همه تمیزی و انضباطشون

    اون همه شادی های قانوتمندشون

    اون همه احترام گذاشتناشون

    اون همه نگاهشون به درون خودشون و نه به دیگران و قضاوت بقیه

    و هزاران مورد دیگه که همه ماها با دیدنشون و اینکه شما تجربه کردید، در درون ما هم شکا گرفته که آقا بله، میشود ، چرا که نه؟؟؟؟

    و چقدر عالی تر گفتید که آقا مقاومت نکنیم

    اگه استاد به ما نشون میدن که آمریکا زیبا هست نیایم بگیم حالا مگه چیه؟؟ ایرانم خوبه….. تازه از سرمون هم زیاده

    و حالا یه عده ای که دیگه مصداق اون مثال هستن که گربه دستش به گوشت نمیرسه و میگه بو میده

    ( توی پرانتز اینو بگم که شما یه یادآوری از سفر به دور آمریکا و آبسار نیاکارا کردید و همین باعث شد که من برم یه مروری کنم اون چند قسمت آبشار نیاگارا رو…

    خدایا هر بار برام جدیده و با عشق میبینمش، مینوشمش

    من عاشق سفرم

    من عاشق آبسار نیاگارا هستم و توی دریم بوردم یه عکس از آبشار نیاگارا با نورای رنگی توی شب دارم که هر روز که لپ تاپمو روشن میکنم میبینمش آخه با بسری عکس دیگه شده بک گراندم تا عمیشه ببینمش

    خلاصه بگم من عاشقشم شدید😄😄👌👌

    دوباره استاد جلوتر رفتیم و گفتید اگه داریم مقاومت میکنیم در برابر زیبایی ها و خلاصه جاهای دیگه و امکانتشون، این یعنی من باور ندارم که میتونم اونجا خا برم و اینجوری دارم میزنم توی سر مال…

    ای جان… یعنی استاد شما استاد دست گذاشتن روی کج فهمی ها و باورهای نادرست ماها هستید

    چقدر قشنگ گفتید آی خانم، آی آقا ، تو عاشق ایران نیستی، تو باور نداری که میتونی جاهای دیگه رو بری ببینی و تجربه کنی و برای اینکه عذاب نکشی، اینجوری خودتو قانع میکنی که ایران خیلی خوبه

    البته که ایران خیلی خوبه اما این نباید باعث بشه که ما باورهامونو محدود کنیم و درونمون این ذهنیت رو داشته باشیم که نمیتونیم بریم جاهای دیگه

    تحسین میکنم سپیده عزیز رو که دارن میان آمریکا

    احسنت به ایشون، از قسمت های اول کلاب هاوس، سپیده نازنین که نتایجش رو گفت و حالا میشه دقیقا تکامل در نتایجش رو دید که حالا هم نتایج عالی تر

    و استاد شما چقدر عالی گفتید که:

    این سریال و زندگی شما برای ما دستیابی به خواسته ها رو باورپذیر کرده و اینکه در درونمون بپذیریم که اگه شما تونستید، ما هم میتونیم فقط راهش اینه که باور کنیم، ایده ها رو دریافت کنیم، اقدام و حرکت کنیم، هی باورها رو رشد بدیم و ادامه بدیم و تکامل رو هم در نظر بگیریم..

    استاد در مورد نتایج شما و اینکه گفتید خیلیا اوایل باور نمیکردن و حتی تخریب میکردن یادم به فایل قدرت تحسین در برابر حسادت افتاد

    اینکه خیلیا حسادت میکنن و نمیپذیرن موفقیت های بقیه رو و غافل هستن که با این کار به اون طرف آسیبی نمیزنن و روی موفقیتش تاثیر ندارن بلکه خودشون رو مدام از موفقیت و خواسته ها دورتر و دورتر میکنن

    الهی سپاسگذارم بابت درکم از این فایل

    خدایا ممنونم که در این مسیرم و من عاشقانه و مشتاقانه میخوام عمل کنم به همه این آگاهی ها تا طبق قانون نتایج مشابه بگیرم

    تا یه فایل دیگه، بدستان الله یکتا می سپارمتون

    🙏🏻🙏🏻👋👋👋🌺🌺🌺⭐️⭐️💕💕💕

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    شکور گفته:
    مدت عضویت: 1524 روز

    سلام مجدد حیفم میاد این حال خوبم رو به اشتراک نذارم امشب خواسته هامو پیدا کردم امشب هدایتم رو پیدا کردمدوخداروشکر اصلا خوابم نمیاد انگار واقعا خداروشکر امشب شده شب قدر من الان میخوام بگم به این رسیدم واقعا امشب که به خدا گفتم خدایا تو زبان من باش وبه جای من حرف بزن وخدایا توبه جای منو بهترین ها رو برای من برای من درخواست کن خدایا تو به جای من بهترین مسیر برای رسیدن به خواسته هامو برام پیدا کن خدایا من شیدا توی شدم تو به جای من عمل کن وطوری منو هدایت کن که تکامل ام رو یک پله پله نه بلکه انجور که شایسته فضل خودت هست ببر بالا وامشب فرکانس منو انجور که شایسته ی فضل وبخشش توست ببر بالا امشب وهر روز وهرلحظه انجور که شایسته وخوب نسبت به عظمت توست ایمان منو ببر بالا نسبت به خودت و وجودت تو که دروجود من هست امشب اعتماد به نفس منو به سمتی ببر که شایسته ی وهاب بودن توست وخدایا منو جور متمرکز کن بروی خوبی ها وبیان آنها وفکر کردن به آنها ودیدن آنها که بهشت سازم هر جهنمی را با نگاه زیبایی ازدریچه ی چشمان خداوندیم که هرآنچه دارم ازآن اوست ازسلول های بدنم گرفته تاقلبم آرام شده ام تا انگشت هایی که او اجازه داده درخدمت من باشد برای نوشتن این متن خدایا توراشاکرم خدایا توراسپاسگزارم ای فرمانروای کل عالم تومراهدایت کن تو کلامم باش تو فکرم باش من بی عقلم توعقلم باش من مشرکم توربم باش من ناقصم تومراکامل کن من مریضم مریض افکار نازیبا وناپسند توزیبایی افکارم باش من هیچم تو همچیز من باش خدایا شکرت خدایا عاشقتم وبعدش بگم به ولله قسم استاد عباس منش شما پدر وبرادر معنوی من هستین ومن بی نهایت ازشما سپاسگزارم وبی نهایت عاشقتونم چون منو به خدارسوندین منو به خدایی رسوندین که حتی آهنگ گوش دادنم هم خدایی شده توخواب آهنگ پله پله تاملاقات خدامیرویم حمیرا بهم الهام شد هرروز گوش میدادم تابعدش آهنگ ملکا ذکر توگویم محسن چاووشی بعدش امشب ناخودآگاه تلوزیون نگاه کردم وخداروشکر آهنگ زیبای مهدی یغمایی راجب خدا که خیلی باحاله رو گوش دادم اصلا خداوند داره منو بادستان خودش دوباره نقاشی میکنه ازهمه سپاسگزارم بعد از سپاسگزاری ازالله یکتا خداروشکر یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    شکور گفته:
    مدت عضویت: 1524 روز

    به نام رب العالمین فرمانروای کل عالم وجهان که هرآنچه را که من وهمه ی بندگانش به آن فکر می کنند به آنها نشانه هایش را نشان می دهد اول اینکه خداروشکر که توانستم در این سایت بهشتی رد پایی بگذارم وبعد خداروشکر که خداوند واقعا درلحظه ای که خواستم منو هدایت کرد وخداروشکر که چه پاشنه آشیل هایی رو اززبان استاد عباس منش شنیدم که باورم نمیشه این ها تو ذهن من بوده خیلی دوستتون دارم استاد هرروز ارادتم نبست به شما وخانم شایسته عزیز بیشتر وبیشتر می شود شما دونفر شدین یکی ازمهمترین اعضای خانواده ی جدید من وخدارو شاکرم از این بابت ..

    من اول بگم که منم گاهی وقت ها ذهنم میگفت اولا که فیلم ها رو میدیم که شاید اجاره ای هست و…. که خداروشکر خیلی زود از اون مرحله رد شدم ولی پاشنه آشیل ها رو میخوام بگم قبلش بگم مادیشب رفتیم ویلا وباغ یکی ازدوستان که فوق العاده زیبا دارای درختان بامیوه های متنوع ازشلیل تا شاتوت تا هلو زرشک وهرچی که فک کنی استخر وآزادی همچی بعدش من با اینکه همش توکلامم میگفتم خداروشکر چه باغ زیبایی چه درخت هایی و چه ماشین باحالی و. … ذهنم میگفت این که همچین باغ بدرد بخوری نیست و دومرتبه به دوستم گفتم باغش خیلی شیکه ولی حیف که توی یک روستا هست وخیلی مثلا ازشهر دوره استخرش خیلی خوبه ولی کوچیکه آبش مثل استخر های که میری نیست و آبش سنگینه وجالبه الان متوجه شدم ذهنم داشته سعی میکرده با باور محدود کننده بگه تو که نمیرسی بهش پس زیبایی ها رونبین تخریب کن شاید اون ها هم باشه ولی مسلما خیلی زیبای هاش بیشتر بود ازنگهبانی دم در گرفته از اینکه آزاد بود تا هروقت شب باهرصدایی آهنگ گوش کنی گرفته تا اینکه چقدر داخلش زیبا بود وازاینکه ذهنم چه راحت گولم میزد واقعا خداروشکر هروز مدارم میره بالاتر و با اینکه هروز ممکنه یه فایل که مبحثش وموضوع واحدی داره رو گوش میدم ولی برداشت های هروزم به نظر خودم بهتر وبهتر میشه خداروشکر وبرم سراغ پاشنه آشیل که خیلی مذهبی هست وهرصحبتی استاد میکنه ذهنم یه شنیده از پامنبر نشینی واحادیث میاره جالبه که امشب وقتی استاد گفتن غذای مامان میگه ازغذای کل رستوران هابهتره من همیشه میگفتم غذای زنم از غذای هر رستورانی بهتره ومگه خولم پول الکی بدم یا خولم برم جگرکی وسیخی فلان قیمت پول بدم یه جیگر کامل میخرم وباهمسرم و… میخوریم بدون نون وخالی خالی هرچند هربار این کار کردیم همشو نخوردیم هرچند هربار خوردیم اندازه گاو شاید خوردم ….خخخخ ولی لذت یک سیخ جگر دودی رو نداشته اولش که استاد گفتن این باور برنامه ریزی شده است برای ذهن چون نمیرسه تخریب کنه وغذا رو گفتن یعنی نمونه ی بارز وبارز خودم بود وبلافاصله گفتم خداروشکر وچه موهبت بزرگی خداوند به من داشت که چه قفل بزرگی یا پاشنه آشیل بزرگی رو پیدا کردم وبعدش با اینکه عقلم میگفت کامنت نذار دل به دلم دادم وفارغ ازاینکه بعدا خجالت بکشم وترس ازمسخره شدن خداروشکر نوشتم و خداروشکر انکار خالی شدم وانگار اعتماد به نفسم رفته بالاتر یه پاشنه آشیل دیگم که ازبچگی باهامه اینه خیلی خیلی زورم میاد کامنت بخونم ومرگمه انشاا… الله یکتا منو هدایت کنه به سمت خوندن روزی حداقل ازیک کامنت تاصد کامنت در روز وکامنت ها هرچه زیباتر خداروشاکرم ویه پاشنه آشیل مذهبی وقتی الان خیلی دیگه دلم باور کرده بابا راه استاد راه خیلی درستی هست وهرشب میرم به سایت بهشتی مون وهرشب قبل ازاینکه چیزی ببینم میگم خدایا من عاشق لقمه ی جویده هستم البته اینو ذهنم میگه نمیدونم درسته یانه ولی میگم خدایا من خیلی خیلی خنگم وخیلی تنبلم منو ازطریق سایت عباس منش هدایت کن امشب به سمت راحت ترین وزود ترین مسیری که منو متحول میکنه حالمو خوب میکنه واین حال خوب منو به خواسته هام میرسونه بعدش هدایت میشم به چیزهایی عجیبی که واقعا برای من معجزه هست وامشب وقتی اینگونه خداروشکر دوپاشنه آشیل پیدا شد توسط دست خداوند سید حسین عباس منش ایمان قلبی ام نسبت به الله یکتا وبعد مسیر درست سید عزیزم استاد عزیزم هزار برار شد سریع ذهنم گفت بله گفتن پیغمبر میگه ملت وامت من در آخر زمان هفتاد فرقه میشن تو هم شدی فرقه ی عباس منشی و خیلی باورهای مذهبیت تغییر کرده گاهی حتی خیلی شاید میخواد ذهنم بهم عذاب وجدان بده ولی از لج این ذهن اومدم کامنت گذاستم وخواستم بگم به خداوند رب العالمین ومسیر زیبای دست بزرگش استاد سید حسین عباس ایمان دارم واین نوشتم من اصلا دلم میخواد باسید محشور شم یا با سید برم جهنم دست ازسرمن بردار برار زیبایی هارو ببینم بذار خوبی ها رو ببینم وخدارو شکر که خداوند منو هدایت کرد نمیدونم چه متنی شده درهرصورت تو این هم من باید تکامل ام رو طی کنم واگر احیانا شاید بعضی حرف هام به نظر خودم ویا عباس منشی های عزیز کامل نباشه یا …. از قانون تکامل هستش وگرنه من خیلی کارم درسته وخوشحالم خداروشکر وواقعا دارم پرواز میکنم چون به خواسته ی دلم رسیدم و دلم همش به من میگه این مسیری هست که او براش به دنیا اومدی وخیلی وقت ها خودمونی بگم دلم به ذهن ام میگه ببین استاد عزیز سید حسین عشق وجون بدون اینکه فایلی ببینه بدون اینکه کسی باشه که دستش رو بگیره وهزار یک چیز دیگه به کجا رسیده پس باور کن تو میتونی به کجا برسی باتمرکز بر روی کلمه کلمه حرف های سید وقورت بده دیگه این لقمه ی جویده شده رو من امشب باور کردم که تمام خواسته هام میرسم خداروشکر باور کردم که من خیلی خیلی ثروتمند خواهم شد وباور کردم که من خیلی خیلی خوشحال تر وخوشبخت وسالم تر وثروتمند خواهم شد هرروز دوبرابر دیروز باور کردم که با خواستن وعمل به الهامات خداوند به آزادی زمانی ومکانی ومالی وآزادی فکری وعملی وهمه ی آزادی ها خواهم رسید خداروشکر البته با خواستن وعنایت از الله به خاطر وجود قانون بی بدیل خداوند ومن امشب باور کردم که امشب شب قدر من است وامشب طولانی تر از هزار سال است چون من هدایت شدم وخداروشکر امشب دلم میخواهد فقط بنویسم تاصبح بنویسم وفریاد بزنم خداروشکر که چقدر حال م عالی شده چقدر فرکانس خوب فرستادم وگاهی آنقدر لذت میبرم که خدا میداند و سید عزیز وخانم شایسته واین هم فرکانسی های عزیز عاشقتم یاوهاب وتو راشاکرم وسپاسگزارم ازتو بابت هدایت من به این سایت بعدش عاشقتم استاد گلم عاشقتم سید حسین عزیز وای پدر معنوی من دراین مسیر قشنگ وزیبا بعدش عاشق خانم شایسته هستم وخداروشکر وخداروشکر عاشق بچه های این سایت واین سایتم بعدش امیدوارم کل اعضای این سایت باهم بریم آمریکا ویک ایالت عباس منشی رو با استاد عزیزم درست کنیم بنام زیباترین ایالت آمریکا ایالت عباس منشی ها عاشق همتونم خداروشکر که امروز هم خداوند به من عمری دوباره عنایت کردتا بتوانم رشد کنم یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: