گفتگو با دوستان 26 | خطر «بی ارزش جلوه دادن نعمتهای دیگران» - صفحه 8

119 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 574 روز

    به نام خداوند مهربان

    چقدر به موقع این فایل رو دیدم!

    وقتی وارد سایت شدم مستقیم رفتم روی گزینه ی هدایت به سمت نشانه ها و به این فایل آموزنده و عالی هدایت شدم

    دقیقا سر بزنگاه…دقیقا قبل از این که کار به نتایج بد برسه و این مانع مخفی ذهنم بخواد منو تو دردسر بندازه خیلی به موقع تونستم بی ارزش نشون دادن نعمت های دیگران رو در ذهنم شناسایی کنم و از همین لحظه شروع کنم با تمرین کردن جلوشو بگیرم و با افکار و باورهای مثبت صداشو خاموش کنم

    دقیقا همونطور که شما استاد عزیز فرمودین این بی ارزش نشون دادن نعمت های دیگران خیلی وقتا به این خاطر هست که ذهن ما نمیتونه باور کنه که ما هم میتونیم شرایط و نعمت های اون فرد موفق و ثروتمند رو در زندگی خودمون داشته باشیم

    من هیچوقت هیچوقت هیچوقت به این مسئله ی مهم دقت نکرده بودم و خیلی واسم عجیبه با وجود اینکه انقدر آدم باهوشی هستم چرا تا به حال به این قضیه دقت نکردم

    از الان میخوام روی پیش فرض های ذهنم کار کنم

    اول به ذهنم رجوع میکنم و بررسی میکنم چه پیش فرض های ذهنی منفی و غلطی دارم و با کار کردن و تمرین کردن روی نکات مثبت میام پیش فرض های مثبت جایگزین میکنم

    من هر بار که به هدایت به سمت نشانه ها اعتماد میکنم به فایل هایی هدایت میشم که مسائلی رو برای من روشن میکنن که اصلا تا به حال فکر نمیکردم انقدر چیز مهمی باشن

    چون باور کردم به این هدایت به سمت نشانه ها!

    مرسی از شما استاد عزیزم امیدوارم همیشه حالتون عالی باشه و سلامت و سعادتمند و ثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 907 روز

    به نام خدای مهربان و عالم و آگاهم

    خدایا هر چه دارم‌رو تو به من دادی من هیچم در برابر قدرت و عظمتت من تسلیمم

    سلام بر استاد توحیدیم و مریم مهربانم

    تمام افکار و باورهامون از دیده ها و شنیده هامون بوجود میاد چه درست و یا نادرست اگر افکار تکرار بشوند تبدیل به باور می‌شوند

    قبلنا هر کسی چیزی میگفت من باور میکردم و دنبال درست یا غلطش نبودم سریع میپذیرفتم و ذهن نجواگرم براش هم دلیل می‌آورد و از جنس همون افکار وارد زندگیم میشد بدون اینکه بفهم این جهان قانونی داره و این راه اشتباهاست

    الان که خدا رو شکر چند سالی میشه با استاد عزیزم آشنا شدم هر افکار و باوری رو نمی‌پذیرم

    میام آگاهانه و از طریق قانون اگر ببینم اون فکر و باور به رشد و پیشرفتم کمک می‌کند قبول میکنم و در زندگیم بکار میبرم و گرنه از اون فکر اعراض میکنم اگر اون فکر به من احساسه خوب بدهد یعنی نتیجه خوبی هم دارد و سبک زندگی شخصی خودمو برم و اینا رو استادم از شما و آموزهاتون بدست آوردم

    وقتی دید مثبت به هر رفتار و کاری داشته باشی اتفاق مثبت هم برات رخ میده پیش فرض مثبت خیلی به روند زندگی و رسیدن به خواسته ها کمک میکند و زندگی لذت بخشی داری متفاوت از زندگی دیگران

    رسیدن به تمام خواسته ها شدنیست فقط تعهد و متمرکز و کنترل ذهن و احساس خوب و قدم برداشتن با ایمان قوی می‌خواهد

    که من به شخصه دادم هر دوز تمام تلاشمو میکنم و قدم برمیدارم و اجازه ورود به خداوند رو میدهم به زندگی و کسب و کار و مسائل و کارهام

    خدایا از تو یاری میخواهم هدایتم کن به بهترینها

    در پناه خداوند مهربان باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1171 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    یک باور جدید در من در حال ساخته شدن است

    هر چیزی که دیگران در حال گفتن هستند دلیل بر درست بودن آن نیست

    بسیاری از داده ها و اطلاعات و باورهای ما در مورد موضوعات مختلف که در ذهن خودمان داریم فقط بخاطر شنیده ها و گفته های دیگران است در حالیکه من اصلا خودم آن را تجربه نکرده ام

    من اصلا خودم آن ها ندیده و نشنیده ام

    پس باید به این درک و منطق برسم خودم موضوعات زندگی خودم را تجربه کنم بی آنکه گوش به حرف های دیگران بدهم و بخواهم ببینم که دیگران چه می گویند

    اطلاعات درست و ورودی های خوبی که به ذهن خودم می دهم سبب می شود که دید و فکر من نسبت به اطراف خودم تغییر کند و آنوقت زندگی من بهتر و آسان تر برای من رقم خواهد خورد

    دیدن و شنیدن های خوب و عالی سبب می شود که من ایده و آرزوهای خوب در ذهن من شکل بگیرد

    اینها برای من خیلی لذت بخش است که می توانم زندگی رویایی را برای خودم بسازم و از آنهم لذت ببرم

    در این فایل ها من به این نکته و درس رسیده ام که می توانم داشته باشم و به هرچیزی که می خواهم دست پیدا کنم

    این بزرگترین درسی است که من از این فایل ها یاد گرفته ام

    با این فایل ها ذهن من به این منطق دست پیدا می کند که همه چیز شدنی است و قابل انجام شدن است

    در این میان من باید تلاش خودم را انجام بدهم و سعی کنم تا تکامل خودم هم طی کنم

    سپاس از خدای هدایتگر من

    سپاس از خدای مهربان من

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1048 روز

    چه فایل خوبی بود

    چرا من ندیده بودمش! تازه شنیدمش!

    مرسی…

    کاملاً حق با شماست

    …. استاد!

    اینکه گفتین گربه دستش به گوشت نمیرسه و میگه بو میده، خییییلی وجود داره و برای هممون هست. ولی گاهی متوجهش هم نمیشیم!

    چندتا مثال بزنم

    (من هنوزم طرفدار وگنسیم هستم حتی اگه گاهی مجبور میشم برخلافش عمل کنم) و بسیاری از وگن ها تو قسمت بیوگرافی پیجشون یه هشتگ زدن و نوشتن: تولدستیز

    .

    اینو داشته باشید تا یه چیز دیگه بگم

    یکی از نزدیکان من که حتی جای فرزند منه و گاهی براش مامان هم بودم، یک پسر بیست ساله ست که بسیار بسیار متعصبانه و شدید، طرفدار جنبشهای مختلفه مثل فمنیست ها و همجنس گراها و وگن ها و حمایت از حیوانات و محیط زیست و هزار و صد تا گروهی که اسماشو فقط خودش میتونه تلفظ کنه و من سر در نمیارم.

    برای مثال، گرایشات و اقلیتهای جنسی مختلف و اعتقادات مختلف فلسفی جورواجور…

    …. این آدم از همون سنین دبستان بارها و بارها دست به خودکشی زده و ماها رو درگیر روحیاتش و سوالات فلسفی خودش کرده و نگم براتون چقدر نگرانمون میکنه

    چندسالی هم هست که میگه من همجنسگرا هستم و امسال بطور علنی یه دوست پسر گرفت و باهاش هم کارهای خصوصی کرد و… خلاصه.

    این آدمو بردنش پیش چندین روانپزشک و روانشناس مختلف… هنوزم دارو میخوره. ولی خوب نشد و گاهی بدتر هم میشه.

    .

    من کاملاً میتونستم حدس بزنم داستان از چه قراره

    و چون خودمو خوب شناخته بودم و تونسته بودم خودمو بارها نجات بدم، پس میتونستم به اونم کمک کنم.

    باهاش چندین جلسه طولانی گذاشتم

    باهاش کلی حرف زدم

    کمکمش کردم تا واضح فکر کنه و بتونه لایه‌های زیرین و مخفی ذهنش رو خوب مشاهده کنه.

    طول کشید و لایه ها بسیار بود و پیچیده

    اما خلاصه بخوام بگم این شد:

    ایشون چون بسیار خجالتی بود برای نزدیک شدن به دخترها، هیچ وقت موفق نشده بوده دوست دختری داشته باشه

    و چون به شدت طرفدار حقوق زنان بوده و نمیخواسته هرگز زنی پیشش احساس ناامنی و ناراحتی کنه، حتی به خودش اجازه نداده عاشق دختری بشه که مبادا اون فرد رو با این عشق بیازاره یا مزاحمش بشه

    (جالبه که بدونین دوست پسرش برخلاف خودش یه آدم بشدت مذهبی و بالای چهل سال بود و گفته بود همجنسگراست و من کاملا میتونستم حدس بزنم که احتمالاً ذهن اون هم شاید بودن با زنها رو گناه میدونسته اما دست زدن به پسربچه‌ای که نامحرم نیست رو گناه تعبیر نمیکرده و خلاصه، بودن با یک پسر بچه از نظر آبرویی براش مشکلی ایجاد نمیکرده تا اینکه بخواد کسی اونو با یه دختر ببینه… دلایل دیگه‌ای هم میشه ردیف کرد که چرا ذهن، بودن با یک همجنس رو به بودن با جنس مخالف ترجیح میده)

    خلاصه

    این آقای جوانِ ما هم بعد از چندین جلسه خودش به این نتیجه رسید که همجنسگرایی برای ایشون یک مسئله کاملا ذهنیه و نه فیزیولوژی و هورمونی…

    بهش تمرینهایی برای اعتماد بنفس دادم و کمکش کردم از بودن با دخترها نترسه و شروع کرد به دوست پیدا کردن و معاشرت…

    و خداروشکر الان میگه حالش بهتره… و میگه همجنسگرا نیست! قبلا که یه کم داشت بهتر میشد میگفت دوجنسگرا هستم..

    .

    درباره خودکشی هم شروع کردیم باهم به مشاهده این که دقیقا چه زمانهایی میاد سراغش

    و فهمیدیم هرموقع قراره مسائلی رو حل کنه و نمیتونه

    یا هروقت مسولیتی به دوشش میذارن و تنبلیش میشه انجامش بده

    یا موقع انجام تکالیفش و شرایط مشابه، فکر از بین بردن خودش میاد سراغش

    همچنین وقتی میخواد جلب توجه کنه و تست کنه ببینه بقیه هنوز نگرانش میشن؟ هنوز دوستش دارن؟… اون موقع هم به خودش آسیب میزنه

    …. خلاصه شروع کردیم با بقیه اطرافیان بهش یه جور دیگه عشق دادیم

    و به خودشم ثابت کردیم که لازم نیست این کارا رو بکنه تا مورد دوست داشتن واقع بشه و خیلی خلاصه کار کردیم و تمرین انجام دادیم

    .

    بعد از اون رسیدیم به این تولد ستیزی

    خودش جزو آدمایی بود که همش از پدر و مادرش میپرسید چرا منو به دنیا آوردین

    مادر و پدری که نمیتونن از پس ایجاد یه زندگی خوب برای فرزندشون بربیان نباید یکی رو بیارن تو دنیا بخاطر خودخواهی خودشون ووو

    و از وقتی هم با مسائل رختخوابی بزرگسالان و اینا آشنا شده بود هی میگفت چرا جلوگیری نکردین و چرا بدون اجازه منو بدنیا آوردین و ازین حرفا…

    بهش گفتم بیا ببینیم کِی ها این فکر تو سرت شدت میگیره؟

    دیدیم وقتی که دلش چیزی رو میخواد که از توان مالی خودش و خانوادش بیشتره

    یا حتی از توان معنوی

    مثلا یه شکلی از زندگی رو میخواد که فکر میکنه دوره ازش

    … کمکش کردم تا بپذیره و مثل من مستقل بشه و خودش اون رفاهی که میخواد رو بدست بیاره و توقعش رو از خانوادش ببُره

    بعد ازون که تصمیمات جدی گرفت نمیدووونید چه کارهایی که نکرد!!!

    من که باورم نمیشه این آدم همون آدم باشه

    باید یه بار سرفرصت یکی یکی بگم از تغییراتش

    ولی کلاً من فهمیدم از هرچی بدم میاد

    باید یه کم صبر کنم و بگردم ببینم چرا بدم میاد

    مثلا تنفری که من از ازدواج دارم

    و اینکه بصورت افراطی از مجرد بودنم لذت میبرم

    و هزاران هزار دلیل میتونم ردیف کنم و از بدیهای زندگی دونفره بگم و از خوبیهای تجرد

    همش بخاطر اینه که به خاطر تعداد بالای محدودیت‌های ذهنیم،

    ازدواج و رابطه رو برای خودم خیلی خیلی دور و دست نیافتنی میدونم

    … (خیییییلی سختم بود که اعتراف کنم و اینجا خودافشایی کنم. خیییییلی سختمه که انکارش نکنم) ولی هست…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    بنام الله’

    بنام تنها خالق هستی .بنام خداوندیکه هر لحظه مرا هدایت میکند..و من تو راه لاخوف و لا هم یحزنون قرار گرفته ام.

    سلام ورود به نشانه هر روزه من.که مرا جهت دهی میدهد بسمت درستی و راستی،یه زندگی عالی و سعادتمندی دنیا و آخرت..

    سلام و درود به استاد عزیزم!استاد توحیدیم….

    این فایل بازم آتشی را در درونم بوجود آورد..و بازم یادآوری قانون بدون تغییر الهی..

    یادمه بچه که بودم.همیشه بدنبال آزادی و احساس خوب.میگشتم.و همیشه دوستداشتم بهترینها رو داشته باشم..

    و از کودکی تحت تاثیر گفته های نادرست قرار گرفتیم.و پر از باورهای توهین آمیز راجع به خلقت خداوند شدیم..

    ولی چیزی از درون داشت بهم میگفت.همش دروغه..حالم بد میشد از این گفته ها..ولی شده بود آدامس دهنمون.

    ولی من همیشه از این نوع تفکر به دور بودم..

    و همیشه سوالم از خدا.این بود.بدون اینکه بودنم راه راست چیه…مدام این سوره اول قرآن تو ذهنم برای خودم میخوندم..

    از چیزهای تکراری.از چیزهایی که بهمون قبولنده بودن.همیشه دوری میکردم.حتی این رفتار رو تو تمام افراد میدیدم..

    انگار یچیزی از کودکی بهم میگفت.ولی صداش خیلی پاییین بود…

    میخام بگم.!خیلی خوشحالم.از موقعه ایی که خداوند تو اوایل ورودم، به این سایت ‘بهم گفت.و مدام بهم تکرار میکرد.سریال زندگی در بهشت.و بعد بهم گفت سفر به دور امریکا.

    استادم.چیزی که بیشتر منو بخودش نزدیک میکرد و یه عطش همیشگی داشتم حقیقتا توحید بود..صحبت شما رو درک نمیکردم ولی بهم ارامش میداد خیلی زیاد..کل روزها تو این راه توحیدی بودم.

    و در نهایت.میخام بگم.من شخص خودم.زندگیمون جز فقر و ترس و باور نادرست.نبود.یادمه اینقدر زندگیم پر از تشنج بود.که خواب دیدم تو یه گاوداری تنگ و تاریک با خونه های گاه گلی.با اون افرادی که بودم داشتم زندگی میکردم.که یکی از نزدیکانم یه روشنایی بهم هدیه داد.و بهم گفت از این مکان بیاد بیرون…

    و کم کم این تاریکی بسمت نور تبدیل شد..یه وقتایی تا ذهنم میاد یچیزی که میخامو..که خاستمو میبینم..بهش تذکر میدم فعلا خفه شو ..من میخام به این خاسته برسم.اینقدر وراجی میکنه یه مثالهایی میاره..که دقیقا صدای ترس و حالت غمگینی داره.ولی من نمیزارم این صدا رشد کنه!…

    و بحرفش ادامه بده…

    و نکته بعد من با این سفرنامه…زندگیم متحول شد..خیلی حالم خوبه وقتی میبینم چقدر نعمت الهی زیاده.همه چیز پر از فراونیهاست.چون نوع نگاهم کم کم تعقییر کرد.و من هر روز روی ریل بهشتم دارم پیش میرم.

    و نکته بعد….

    و سریال زندگی در بهشت.بهم نشون داد.چجوری در حل مسائلم،آرام باشم و قدم به قدم پیش برم.همین امروز ذهنم اومد پر حرفی کنه زدم تو دهنش…قبلا خیلی باید تقلا میکردم حال خوب بشه..ولی الان هر اتفاقی افتاد.فورا متوجهش میشم.که باید حالمو خوب کنم..

    خیلی سپاسگزار خداوندم که مرا هدابت نمود تا هر روز باورام قوی قوی تر بشه.

    نکته بعد…از صحبت سپیده عزیز..

    بهشون تبریک میگم.و نمیدونم الان شرایط این دوست عزیز بکجا رسیده.انشالله پر از خیر و برکت و خوشی ..این دنیای مادی باشن.و در پناه الله باشن..

    چقدر زیبا گفتن باورپذیر کردن رسیدن به خاسته ها رو .و باورا رو ساختم.و کدهاشو نوشتم و قدم به قدم هدایت شدن..

    استاد دقیقا در طی روز ..منم همین نتایج کوچک تکاملی رو میتونم به جرات بگم مدام میبینم.که همه رو لطف خدا میدونم..انشالله در زمان و مکان مناسب بهشون میرسم.

    نکته بعد صحبت شما استاد عزیز..بزرگترین پونت مثبت کل اینحرفا رو تو همین چند دقیقه بیان.کردین..دقیقا من این نوع باور رو به جرات میگم توی اطرافم میبینم…

    و این کتگوری رو تو رابطشون تو تمام جنبه های زندگیشون شاهد باشم.

    که فلان نیست ما نمیتونم.اون دزدی کرد..دقیقا استاد همین مثالها..

    و من خیلی خوشحالم.هر چیزی رو میبینم و موفقعیت دوستانمو میشنوم خیلی خوشحال میشم..ولی قبلا منم دیدگاهم حسادت شدید بود.جوری که هر روز این نوع نگاهو نسبت به یه نفر داشتم..کل روزم درگیر اون شخص بودم..چشم بهم زدنی کل ساعتم هدر میرفت..یه نگاه پر از تاریکی و پر از کثیفی..

    خیلی خوشحالم که تو مدار خوشبختیها و سعادتمندی دنیا و اخرت آمده ام…

    و منم باور پذیر میکنم بخودم و مدام مدام که میشه..من میتونم بهش برسم..من میتونم به هر چیزی که بخام برسم..یه چیزهایی میخاستم که فکر نمیکردم از کجا..بصورت خیلی راحت از اشخاصی که نمیشناختمش.براحتی بهم رسیده..دقیقا قانون رو میتونم هر روز تو زندگیم ببینم..

    که دنیا و دستان خداوند بی نهایته.و من با تغییر باورهام به هر چیزی که دلم بخاد برسم.چون خداوندم قلبی ثروتمتد میخاد.قلبی سالم میخاد.قلبی شاد میخاد.قلبی …قوی میخاد…همون آیه سوره بقره…

    نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند..

    نمیگم الان خیلی همه چیز عالی.از نظر ظاهری ..ولی ‘میدونم این راه پر خیر و برکت با قدم به قدم و تکاملی پیش میره مثل زندگی استادم..هیچ عجله ایی نیست و من باید فقط ادامه بدم..

    مثل مورچه ایی که بارها طعمش از تو دهانش میفته پایین و این مورچه قدم برمیداره و با خودش حمل میکنه..

    و در نهایت میخام بگم..نتایج بهبود شخصیتیم خیلی بهتر شده.از 60بالا رفته..و میدونم خیلی بهتر از اینم ،داره میشه

    و یاد بگیرییم همیشه این باورها میتونه بنیادی و بنیادی تر بشه و این انتهایی نداره.

    خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار.

    پرهیزکاران.و تقوا…نگاه زیبا عباسمنشیه.!

    استاد عزیزم .روزی’ که باهاتون آشنا شدم.و چند فایلی که بهش هدایت شدم و یه چیزی بلند بهم گفت.همین همون چیزیه که میخایی..پس برو بسمت جلو…

    و تا به امروز سپاسگزار خدادندم که امروز الان 2سال خورده اییه که دانشجوی شما شدم.و من قبلا خوابش بهم الهام شده بود..دانشجوی ،دانشگاه امریکا میشم..

    حالا اون ذهنیت فقیر با همون باورها!..که شما گفتین..با قلبم..همیشه در جنگ بود..تا اینکه با لطف پروردگار تونستم..دوست خوبی ،با هم تجربه کنن.ذهنم خیلی خوشحاله..ولی هنوز ناخالصی داره..

    ولی خودشم متوجه شده..فعلا داره به تربیتش ادامه میده..

    در پناه حق باشید استاد عزیزم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1478 روز

    به نام الله هدایتگربه سوی خواسته ها

    سلام دوستان خوبم

    فایل نشانه من

    اولین قدم این هست که باورکنی که به تمام خواسته هات میرسی

    ذهن خواسته های ماردمحدودمیکنه وهمش بانجواهاش میگه نمیشه

    تونمیتونی

    اگه بری وشکست بخوری چی

    ومارومحدودمیکنه به باورکمبودوعدم باورفراوانی وعدم احساس لیاقت

    تواین فایل خدابهم گفت که پابزارروی ترس هات وبدون به خواسته هات میرسی

    قانون تکامل رورعایت کن وقدم به قدم هدایت میشی

    نجواهای ذهن وهمین پیش فرض های منفی ذهن باعث میشه توحرکت نکنی ومیگه تمیتونم نمیشه تولایق نیستی

    وذهن توروبه سمت کمبودوناخواسته هامیبره وحالتوبدمیکنه وحال بدهم مساوی اتفاقات بد

    من باتوجه کردن به زیبایی هاوموفقیت دیگران وتحسین اونهابهدجای حسادت کردن به مدارزیبایی هاوثروت بیشترهدایت میشم

    وقتی حسادت کنی وبگی اون نمیتونه ودروغ نیگه داری به خودت ضربه میزنی وازدریافت نعما های الهی محروم میشی

    من خیلی وقته میرم تومکان های ثروتمندنشین وساختمان هاوماشبن های لاکچری رومیبینم وتحسین میکنم ومیگم اگه اون تونسته منم میتونم وثروت بینهایته وفرصت هابینهایته

    خدایاازت میخوام کمکم کنی که بتونم احساس لیاقت وعزت نفس وباورفراوانی رودردرون خودم گسترش بدم وبهتروبهتربشم

    شادوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    زهرا آقچه لو گفته:
    مدت عضویت: 733 روز

    به نام خداوند جان و دل

    سلام خدمت استاد عباس منش و همه عزیزان الان که دارم این کامنت می‌نویسم تو پارک هستم و پیاده روی قانون سلامتی را انجام دادم و الان هم استراحت میکنم هوا عالی و خنک مردم شاد و خوشحال بچه ها مشغول بازی و یک عالمه حس خوب استاد عزیز گفتید بعید نیست ایرانی ها یک خارجی را ببرند خونشون چند روز پیش یه کلیپ تو یوتیوب می‌دیدم که یه کره ای اومده اصفهان بعد دوتا دختر اصفهانی اینو بردن خونشون و حسابی هم ازش پذیرایی کردن و اون آدم آنقدر عاشق ایرانی ها شده که اومده زن ایرانی گرفته و از قضا دختره اصفهانی هست بله ایرانی ها اینطوری هستند ولی خب نمیشه منکر خوبی های کشور دیگه شد مثلا تو همین کلیپ دختره می‌گفت مردای کره ای خیلی دست و دلباز هستند خیلی بیشتر از مردای ایرانی پول خرج می‌کنند و خیلی هم مهربون و دوست داشتنی هستند.واقعا باور همه چیز هست

    منم با دیدن سریال های زندگی در بهشت و سفر در آمریکا خیلی نتایج گرفتم همین که الان تو پارک نشستم و کامنت می‌زارم یکیش هست قبلنا خونه بودم صبح تا شب پیاده روی هم میرفتم یک ساعته فوری برمی گشتم خونه الان می‌شینم لذت میبرم از سرسبزی از دریاچه مصنوعی و از همه چیز انگار از یه اتاق تاریک اومدم بیرون چقدر زیبا خدا را هزار مرتبه شکر خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    وقت همگی بخیر وشادی

    نشانه امروزم

    وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَی الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَی بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ کَانَ یَؤُوساً (83)

    و هرگاه که به انسان نعمتى عطا کردیم، روى گرداند و شانه ى خودرا (از روى تکبّر) چرخاند و چون (کمترین) گزندى به او رسد (از همه چیز) مأیوس و نومید شود.

    بهتر است برای موفقیت وپیشرفت خاصیت ذهن را بشناسیم چون ذهن محدویت مسائل را سریعتر می پذیرد و الگوهای خوب را نمی بیند بنابراین ما آگاهانه باید الگوهای زیبا و نکات مثبت را ببینیم، نعمت و ثروت را ببینم و تحسین کنیم و این کار را آنقدر تکرار کنیم تا این محدویت ذهن از بین برود و خواسته داشتن آن نعمت برای ما امکان پذیر بشه برای رسیدن اولین قدم اینکه در ذهن داشتن آن چیز را امکان پذیر بشه و در مسیر با ادامه دادن و ساختن باورهای درست ، به آن خواسته‌ هدایت می شویم و در مرحله بعد ، عمل به ایدها والهامات هست که خیلی مهمه، چرا که ما حتما بایستی به خداوند متعال ایمان خود را نشان دهیم و باید پا روی ترس بگذاریم و عبور کنیم از نجوای شیطانی ، که در این صورت جهان هستی به ما پاسخ خواهد داد.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1272 روز

      سلام وعرض ادب

      سپاسگذارم علیرضا جان دوست گرانمایه ام

      سپاسگذارم هستی وبودنت رو تحسین میکنم تقدیم روی ماهت محبت بی دریغ ویک شاخه گل خوش رنگ ….

      سپاسگذارم از نوشتن این آیه قرآن که مرا دعوت کرد وبسیارقلبم رو آرام کرد جنس آرامش خدا گونه ای که فقط میتونم بگویم سپاسگذارم‌

      وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَی الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَی بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ کَانَ یَؤُوساً (83)

      و هرگاه که به انسان نعمتى عطا کردیم، روى گرداند و شانه ى خودرا (از روى تکبّر) چرخاند و چون (کمترین) گزندى به او رسد (از همه چیز) مأیوس و نومید شود.

      بهتر است برای موفقیت وپیشرفت خاصیت ذهن را بشناسیم چون ذهن محدویت مسائل را سریعتر می پذیرد و الگوهای خوب را نمی بیند بنابراین ما آگاهانه باید الگوهای زیبا و نکات مثبت را ببینیم، نعمت و ثروت را ببینم و تحسین کنیم و این کار را آنقدر تکرار کنیم تا این محدویت ذهن از بین برود و خواسته داشتن آن نعمت برای ما امکان پذیر بشه برای رسیدن اولین قدم اینکه در ذهن داشتن آن چیز را امکان پذیر بشه و در مسیر با ادامه دادن و ساختن باورهای درست ، به آن خواسته‌ هدایت می شویم و در مرحله بعد ، عمل به ایدها والهامات هست که خیلی مهمه، چرا که ما حتما بایستی به خداوند متعال ایمان خود را نشان دهیم و باید پا روی ترس بگذاریم و عبور کنیم از نجوای شیطانی ، که در این صورت جهان هستی به ما پاسخ خواهد داد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    با دیدن الگوهای مناسب ذهنیت ما به تدریج تغییر خواهد حتی اگر ذهنیت ما بسیار منفی باشد نباید اجازه دهیم ذهنیت نامناسب نسبت به موضوعات مختلف در ذهن ما ایجاد شود اما اگر ذهنیت نامناسبی نیز در ذهن ما شکل گرفت می توان با باورهای مناسب آن ها را تغییر داد که یکی از عوامل مهم تغییر باورها کنترل ورودی ها و تمرکز بر نکات مثبت است. هر مکان زیبایی های خود را دارد که می توان با تمرکز بر روی آن ها به سمت مکان مناسب هدایت شویم . کسانی که کشور خود را بهترین کشور دنیا تلقی کرده و زیبایی ها و امکانات سایر مکان ها را نادیده می گیرند به این دلیل است که باور دارند هرگز نمی توانند به این کشورها بروند و برای همین سعی می کنند زیبایی های سایر مکان ها را زشت جلوه دهند. این مکانیسم ذهن برای فرار از مسائل است محدودیت های ذهن خود را شناخته باورها و ذهنیت خود را تغییر داده و لیاقت و ارزش خود را برای داشتن خواسته ها بالا ببریم . این نکته ی مهم را فراموش نکنیم که ذهن ما به جای درست کردن محدودیت ها خواسته ها را در ذهن ما بد جلوه می دهد به این دلیل که فکر نمی کند بتواند فلان ماشین خاص را بگیرد و برای همین کاری انجام می دهد که در گفتگوهای ذهنی خود یا گفتگو با دیگران به این نکته اشاره کنیم که تمام مکان ها مانند هم بوده و…. ذهن اینگونه خودش را توجیه می کند که من می توانم اگر بخواهم این کار را انجام دهم اما خودم نمی خواهم. ذهن خود را بشناسیم که همواره ما را گول می زند چون فکر می کند نمی تواند به آن برسد. همواره افکار خود را بررسی کرده تا ببینیم ذهن ما چگونه فکر می کند تا بتوانیم باورهای خود را تغییر دهیم.

    باید برای ذهن خود باور پذیر کنیم که دست یابی به تمام اهداف و خواسته ها امکان پذیر است همان گونه که پیش فرض های منفی زندگی را نابود می کند پیش فرض های مثبت می تواند زندگی را دگرگون کند با دیدن الگوهای مناسب می توان به ذهن منطقی خود ثابت کنیم دستیابی به تمام اهداف امکان پذیر است.

    جهان قابلیت انجام هر کاری را دارد و طبق قانون ازادی زمانی مکانی و مالی امکان پذیر است که استاد نمونه ی کاملی از این الگو هستند که پیش از ایشان الگویی در این حوزه وجود نداشت بسیاری افراد به دلیل مشغله ی کاری و خانوادگی و… قادر نیستند به سادگی به مسافرت بروند و زمان بسیار کمی برای تفریح دارند اما استاد هر وقت هر کجا اراده کنند در همان زمان خواهند رفت. باید در ذهن خود چنین باورهایی را ایجاد کرده و قانون تکامل را به یاد داشته باشیم گرفتن نتایج یک شبه به هیچ وجه امکان پذیر نیست. باورها آرام آرام تغییر خواهد کرد و با تغییر باورها به سمت آن ها هدایت خواهیم شد و قدم به قدم پیشرفت خواهیم کرد. همین که باور کنیم می توانیم به نتیجه دست یابیم اولین قدم برای حرکت کردن و قدم برداشتن است. به تدریج با کار کردن بر روی باورهایمان افراد نامناسب از زندگی ما حذف خواهند شد. زمانی که الگوهای مثبت را نادیده گرفته یا به آن ها حسادت می کنیم به خودمان ضربه زده ایم و آن ها روز به روز مسیر پیشرفت و موفقیت را خواهند پیمود پس بهتر است به جای حسادت افراد موفق را در تمام زمینه ها تحسین کنیم تا به سمت رسیدن به خواسته ها هدایت شویم . باورهای منفی دیگران به قدری زیاد است که حتی حاضر نیستند موفقیت های دیگران را باور کنند.

    زمانی که باورهای خود را درست کرده و پیش فرض های ذهنی خود را تغییر می دهیم به تدریج به سمت رسیدن به خواسته هایمان هدایت می شویم و راه حل رسیدن به خواسته ها به ما گفته خواهد شد بدون اینکه متوجه شویم خواسته ی خود را در زندگی خواهیم دید. استاد به دلیل باور و ایمان به قانون به راحتی خواسته های خود را تعیین کردند و به تمام ان ها دست یافته اند.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    محمد چکرائی گفته:
    مدت عضویت: 1527 روز

    بنام الله یکتا و سلام خدمت همه دوستان و استاد گلم

    استاد جان نکته طلائی از کل این فایل که گفتین،همون نشونه ی امروز من بود و جرقه زیبایی که باید بهم یادآوری میشد.

    بذارین منم دقیق مثال بزنم هم واسه خودم هم واسه دوستان مثال واضح و خوبی باشه برای درکش..

    من یه باغی با استخر روباز دارم که اجاره میدم

    .خیلی وقته میخواستم به سیستم گرمایش و تصفیه مجهزش کنم و یک ساختی بزنم روش که سرپوشیده بشه .

    با همچین شرایطی خب شرایط اجاره و درآمدش خیلی بهتر میشد ولی خیلی وقته اصلا جور نمیشد که بسازم.

    الان توی این فایل به نکته طلائی اعماق ذهنم برخورد کردم و کشیدمش بیرون.. و اون چی بود؟؟

    من یه مدت تحقیق کردم برای انجامش و با همه ی خوبیهاش ،،یه ترمز توی تحقیقاتم توی مغزم مونده بود که،،،درسته که با ساختنش و تجهیز کردنش ،درآمدم بالاتر میره،،

    ولییییییییی..

    هزینه هاشم بخاطر سیستم سرمایش و گرمایش و تصفیه و… بالاتر میره و همین بهتر که خرجش نکنم و همینجوری بهتره.

    این فکر غالب من نبود واقعا…

    ولی ته ذهنم کشیدمش بیرون

    همین الان و با هدایت خداوند و توسط این فایل زیبای استاد…

    استاد چقدر قشنگ یدفه تاکیید گذاشتین رو این قضیه انگار خود الهام بود و دقیقا همون لحظه بهتون گفته شد.

    یه آگاهی ناب بود استاد سپاسگذارم بخاطر وجودتون ،از خودتون و خداوند مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: