https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/07/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-07-26 09:30:052024-04-23 07:46:27گفتگو با دوستان 31 | توانایی تشخیص دلیل نتایج
148نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
181مین گام روزشمارزندگی الهی شکرت که به این طبقه رسیدم خداقوت لیلاجان.
به نام خدا وسلام به خدا.
سلام به استادومریم جون.
الهی سپاسگذارم بابت سلامتی خانواده وفرشته ی نازنینم.
سلام دوستان متشکرم که هروزبرام پیشرفت هاتون رو منتشرمیکنین خیلی لذت میبرم خدابه همه ی دانشجویان واستادمون قوت بده،آمین.
جمعه شب براتون نوشتم که ازبلندی توی شب به شهرزیبای بجنوردنگاه میکردم.
خیلی خوش به حالم بودومثل بچهها ذوق میزدم ازبس که من دوست دارم ازبلندی همه جاروتماشاکنم خیلی زیبابود.
شب سوئیت گرفتیم: پسرم ساندویچ گرفت جاتون پرازعشق وصفاخوردیم ویک تخت 2نفره داشت رفتم روتخت خوابیدم بچه ها پائین خوابیدن وخیلی ساکت وعالی صبح بیدارشدیم چایی خوردیم راه افتادیم سمت پروژه ای که پسرم برنده شده بود.
امکان نداره گوشی پسردومی ام خاموش باشه!!!!!خدایاچراجواب نمیدن!؟؟
نمازخواندم رفتم ایستگاه خط سوارشدم پسربزرگم تماس گرفت.
گفت: مامان تماس گرفتی برقهاقطع بوده آنتن نداشتیم گفتم خدایاشکرت صدای بچه م رو شنیدم..
دوباره نیم ساعت بعدکه رسیدم پارک وکیل آبادتماس گرفت مامان توی بیزینس جدیدبرنده شدم گفتم خدایاشکرت چون پسربزرگم اولین باره که توی بیزینس تنهاشرکت کرده و برنده ی کارشده.خوشحال بود.
وگفت: خبرخوشحال کننده دادم.
گفتم: موفقی ،قدم اول رو شما برداشتی حتماً به صلاح شماس که این پروژه رو با رهبریت الهی، درمشیت الهی به انجام برسونی. حالالوازم کارجورشد انجام میدی وگرنه بهترازاون کاربرای شماهست.
الخیروفی ماوقع هراتفاقی تودنیامیفته همش به نفع ماست.
ومنم امروز،دورِ پارک وکیل آباد رو ، دور زدم تاپارک بانوان که برای اولین باربودمیرفتم بیشترجاهاشو سر زدم ازدرب سمت طرقبه واردشدم اردرب سمت وکیل آبادبیرون آمدم وتاخانه پیاده به مسیرخودم ادامه دادم وتوی مسیریکم شله گرفتم برای ناهارخودم ساعت4/30بعدازظهرخانه رسیدم وبااحساس عالی برای خانواده شام درست کردم.
همگی لذت بردن الهی شکرت که خودم رو باخانواده ام روی شانه های خدا احساس میکنم.
عاشقتونم استادازجمعه که یک سفر24ساعته بابچه هام داشتم خیلی لذت بردم کریدیتش اول خدابعدشمامرسی.
برای همه آرزوی سعادت وخوشبختی دارم یاحق.
امیدوارم ردپای عالی نوشته باشم.
دوست دارم بازهم احساس خوبم رو به خداابلاغ کنم سپاسگذارم که من را در سفر24ساعته آنقدبرکت زیبای دیدن دادی وعالیترین پذیرای راداشتی سرم رابه سجده میگذارم ومیگم عاشقتم خیلی خدایی منم خوب بنده ای برات هستم الهی شکرت بابت وجودهردوتامون باکل امکانات رفاهی وآسایش فیزیکی ومتافیزیکی بوس به کله ی خدا ایموجی چشمک وبوس وخنده به خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خدایاعاشقتم، دوست دارم.
چگونه می توانیم از وسوسه ی تبلیغات هزینه برای کسب و کارمان رها شویم؟
-در خصوص شرکت ها به راحتی نمی توان صحبت کرد چون عوامل تعیین کننده ی زیادی برای پیشبرد هدف وجود دارد
-در خصوص کسب و کار شخصی به این دلیل که تنها یک فرد تصمیم گیرنده است می توان بدون تبلیغات هزینه بر به درآمد دست یافت
-با بودن در مسیر صحیح خداوند ایده هایی برای کسب درآمد بیشتر به ما الهام می کند
-هزینه کردن برای تبلیغات منجر به ورشکستگی می شود
-راهی بیابیم که بتوانیم بدون تبلیغات هزینه بر به کسب درآمد دست یابیم
-تبلیغات باعث می شود تمرکز و هزینه ی ما به جای بهبود کیفیت کسب و کار صرف دیده شدن بیشتر شود
-تبلیغات ممکن است در ابتدا نتیجه بخش اما به مرور زمان مانند مواد مخدر باعث سقوط شود
-طبق قانون نباید هزینه ای برای تبلیغات پرداخت کنیم
-تبلیغات هزینه بر را جزئی از خط قرمزهای خود در نظر بگیریم
-تنها عامل موفقیت و پیشرفت باورها و افکار ما نه عوامل بیرونی است
-همواره در هر حوزه ای به پیشنهادات افراد گوش داده و با عمل به آن به درستی و نادرستی آن پی ببریم
-تنها راه موفقیت تغییر باورها و افکارمان است و اگر این قانون را فراموش کنیم مرتبا با شکست مواجه می شویم
اصولی که باعث می شود برای محصول یا خدمات خود تبلیغات هزینه بر پرداخت نکنیم:
-به محصول خود ایمان داشته باشیم
-مشاهده ی الگوهایی که بدون تبلیغات هزینه بر به موفقیت دست یافته اند به ما کمک می کند باور کنیم دستیابی به موفقیت و ثروت بدون تبلیغ امکان پذیر است
-مشاهده ی الگوهایی که با وجود داشتن تبلیغات هزینه بر با ورشکستگی مواجه شده اند به ما کمک می کند درک کنیم نوع نگرش خاص و باورهای مناسب نتایج نهایی را برایمان رقم می زند نه عوامل بیرونی مانند تبلیغات هزینه بر
-اصول شخصی خود را داشته و تحت هیچ شرایطی از آن عدول نکنیم
-به قدری به کیفیت محصولات یا خدمات خود ایمان داشته باشیم که از قبل به نتایج و اثراتی که در زندگی افراد به جای می گذارد واقف باشیم
-اطمینان داشتن به محصول یا خدمات تنها زمانی رخ می دهد که محصول یا خدماتمان برای خودمان سود ده و نتیجه بخش بوده باشد
-اگر محصول ما توانایی اثر گذاری بر بهبود زندگی مان را نداشته باشد نمی تواند برای دیگران مفید و موثر باشد
-قوانین را به درستی درک کرده و به آن عمل کنیم
-مهم ترین معیار برای درستی رفتارمان و داشتن اصول شخصی این است که از خود سوال کنیم اگر شخصی چنین رفتاری با ما داشته باشد از انجام آن خوشحال شده یا ناراحت می شویم
درین دوره من تعهد میدهم که هر روز یک فایل را گوش کنم و کامنت مینویسم و ان شاالله از خداوند میخواهم که ثابت قدم بمانم درین مسیر چون این را الهامی از طرف او میدانم و منم گفتم چشم
درسهایکه من ازین فایل گرفتم تماما برمیگردد به صداقت کار، به راستی و درستکاری در یک زمینه خاص و چه وقت این امکان پذیر است اولا وقتیکه کاری را انجام میدهیم، مسیر علایق مان باشد ، از انجام دادنش لذت ببریم
دوما تصور کنیم که ما خریدار استیم آیا بازهم این محصول را به خودمان میپسندیم یا خیر
مساله بعدی در مورد تبلیغات ، درستکاری و صداقت در کار میشه تبلیغات، نیاز به مصرف اضافه نیست .
تبلیغات یک دام است ، اولش نتیجه میدهد اما اگر روی خودمان کار نکنیم آن تبلیغات میشود بر ضد ما . پس باید روی خودمان کار کنیم بعد بیرون خودبخود خوب میشود . نگاه متفاوت و باورهای متفاوت همه کار میکند.
من خیلی چیز یاد گرفتم ازین فایل و یکی ازین ها تسلیم بودن به خداوند و توجه کردن به الهامات الهی و انجام دادنش.
درسهایکه من ازین فایل گرفتم تماما برمیگردد به صداقت کار، به راستی و درستکاری در یک زمینه خاص و چه وقت این امکان پذیر است اولا وقتیکه کاری را انجام میدهیم، مسیر علایق مان باشد ، از انجام دادنش لذت ببریم
دوما تصور کنیم که ما خریدار استیم آیا بازهم این محصول را به خودمان میپسندیم یا خیر
سپاسگزارم از درک زیبایی که داشتید و نوشتید.
استاد میفرمایند که فرکانس همه چیه و فرکانس صداقت هم همه چیه
از این فایل متوجه شدم باید حواسم به قانون تکامل باشه و من باید روی خودم و توانایی هام کار کنم و عزت نفسم رشد بدهم وقتی می بینم که بعضی محصولاتشون با چه قیمتی می فروشند اینها واقعا به محصولاتشون ایمان دارند یک نکته ای هم که هست باید کمال گرایی کنار گذاشت استاد به محصولاتش ایمان داشت و نتیجه هم می گرفت هر چند کمال گرا نبود ولی من با اینکه با کیفیت تمرکز خیلی بالا کار می کنم و کار من خلق کردن هست اگر یکم از استانداردی که مد نظرم هست پایین باشه به شدت روی ذهن من تاثیر میذاره قشنگ می فهم من محصولاتم قلبی قبول ندارم به خاطر همان نتیجه ای نمی گیرم آن طوری که باید ارزشمند بدانم نمی دانم در صورتی که ابزار کار مناسب هم خیلی دخیل هست که متاسفانه در مورد کار من مسولین ابزار مناسبی در اختیار نمی گذارند
نکته دوم این هست که همیشه باید قانون جایی که هستیم رعایت کنیم اگر دوست نداریم از آنجا برویم من واقعا تو این چند سال با تمام وجود سعی کردم این مسیله رعایت کنم اگر کاری انجام میدهم به خودم نگاه می کنم ببینم دوست دارم دیگران با من این کار انجام بدهند یا نه استاد جان از شما بابت درکتون از قوانین سپاسگزارم
چون یاد گرفتم که به ذهنم بگم همین امشب رو زود بیدار شو ،شروع کردم به نجسم کردن
چشمامو بستم و اول دیدم که روی شونه های خدا هستم و نور عظیمش رو میدیدم و به قدری سفید و نورانی بود که از همونجا با ذهنم صحبت کردم
گفتم ببین ذهن من تو کافیه همین امروز رو بیدار بشی و ساعت 4 سریع بیدار میشی
حتی تجسم میکردم که ساعت 4 بیدار شدم و رفتم چراغ اتاقمو روشن کردم و شروع کردم به نوشتن و صحبت کردن با خدا
و به قدری تمرکز داشتم و تجسم میکردم که نفهمیدم کی خوابم برد و خوابیدم
و وقتی صبح بیدار شدم ساعت 5 بیدار شدم
گفتم اشکالی نداره امروز رو بیدار شدی
و بعد یاد میگیری راس ساعت بیدار بشی
تمرین ستاره قطبیم رو نوشتم و وقتی اذان صبح گفته شد
نمازمو خوندم یکم با خدا صحبت کردم و حس میکردم که خیلی آرومم
صبح وقتی تمرین رنگروغنم رو خواستمکار کنم ،اول میگفتم ولش کن بذار امروز کار نکنم
اما گفتم همین امروزه فقط طیبه
همین امروز رو فقط 2 ساعت کار کن
و رفتم وسایلامو آوردم و شروع کردم
اولش نمیخواستم روی تمرین کلاسم کار کنم اما گفتم باید تمرکز بذارم و مثل اینکه تو تمرین ستاره قطبیم که نوشتم و تجسم کردم با تمرکز دارم کار میکنم انگار خود به خود رفتم سراغ نقاشی
و تنبلی نکردم
ساعت حدود 10 بود فکر کنم نزدیک 11
من یهویی رفتم اینستاگرام و استوریای پیجای نقاشی رو نگاه میکردم که دیدم پیجی که طبیعت رو با اکریلیکو رنگ روغن آموزش میده ثبتنام داره
من چند ماه پیش دوست داشتم کلاس طبیعت استاد رنگروغنم رو برم اما استادم گفت فعلا زوده بیای چون تازه کار کردی و طبیعت سنگینه برات یکمپیشرفت کن بعد
و من طبق هدایت هایی که شدم دست نگه داشتم تا بعدا ثبتنام کنم در کلاس استادم
اما از اینستاگرام یه دوره رو دیده بودم که خیلی کارش خوب بود و دوست داشتم شرکت کنم
نمیدونم اصلا چی شد من امروز ثبتنام کردم
جریانشو تو سریال زندگی در بهشت قسمت 46 نوشتم
چون قبلش گفتم خدایا اگر لازمه من این دوره رو بخرم به من نشونه بده و دقیقا از سایت سریال زندگی در بهشت اومد
وای خدای من چی داشتممیدیدم
دقیق نوشتم تو رد پای قسمت 46 سریال زندگی در بهشت که چجوری هدایت شدم به خریدش
و من به راحتی خریدم
قیمتش 1میلیون و 899 بود
خدا در اصل به من هدیه داد و هر روز من تو دفتر تمرین ستاره قطبیم مینویسم که یه هدیه میخوام و هر روز خدا جدا از عشق بی نهایتش که بهم هدیه میده ،هدیه های مختلفم بهم عطا میکنه و من باید قدر این نعمت هایی که روزی آرزوی من بود رو بدونم و با عشق کار کنم و روی پیشرفتم کار کنم و استمرار داشته باشم
خدایا شکرت
من پارسال همین موقع ها هیچی نداشتم
حتی دی ماه که 9 دی اولین جلسه کلاس رنگ روغنم بود شهریه کلاسارم نداشتم چه برسه به خرید این همه وسیله
هیچی هیچی نداشتم
اما تصمیم گرفتم که دیگه نقاشی رو ادامه بدم
دیگه قدم بردارم
البته من چیزای دیگه کا بی نهایت نعمت بود رو داشتم ،خانواده مهربون و خوب و عالی
خونه بهشتی و زیبا
که اتاقم پر از وسایل نقاشی و زیبایی هست
پرده های رنگی که 7 رنگ رنگین کمانه و عاشقشونم
سلامتی و شاوی و …
اما در مورد یه سری چیزا که باور های محدود خودم بود که سبب میشد نعمتی دریافت نکنم هیچی نداشتم ،از این نظر هیچی نداشتم
هیچی نداشتم هیچی
نه رنگ روغن
نه قلمو
نه بوم نقاشی
نه مداد رنگی
نه رنگای فوق آرتیست
نه تخته شاسی
نه هیچ کدوم ار دوره ها
مثلا دوره مداد رنگی خریدم
دوره خودکار رنگی
دوره اسکچ
الانم دوره رنگ روغن و اکریلیک ،طبیعت
اگر بیشتر به یاد بیارم خیلی چیزا من تو این یکسال بدست اوردم و مهم ترینش که باید اشاره کنم ، من خدارو پیدا کردم دارم خدای واقعی رو میشناسم ، خدایی که هر لحظه ریز به ریز داره هدایتم میکنه
با من صحبت میکنه
و من آرامشی عظیم رو هدیه گرفتم از خدا ، آرامشی که تبدیل به هر لحظه به لبخند عمیق میشه و همه اینها بهم عطا شد که پارسال آرزوم بود و فکرشم نمیکردم یه روز حتی مداد رنگی بخرم
مداد رنگی فابر کاستل
حنی فکرشم نمیکردم این دوره هارو بخرم
فکرشم نمیکردم برم تجریش تو پاساژی که 7 سال به خاطر نداشتن پول ،تصمیم گرفتم نرم و نقاشی رو ادامه ندم ،الان دوباره رفتم اونجا تو همون پاساژ
پاساژی که دیگه الان همه استاداش منو میشناسن
همه نگهباناش میشناسنم
خدایا شکرت
همه اش از آن توست ،تویی که منو این همه رشد دادی ربّ من
تویی که منو بین انسان ها محبوب کردی
منی که تا دو سال پیش دختری بودم که حتی یه سلام دادن بلد نبود
خودشو دوست نداشت و اصلا متوجه نبود که خودشو دوست نداره
تبدیل شدم به یک دختری که وقتی تو آینه نگاه میکنه به خودش عمیقا حس خوب داره
وقتی تو آینه به چشماش نگاه میکنه ربّ و صاحب اختیارش میبینه و میگه ربّ من صاحب این تصویر زیبا ،من هیچی نیستم هیچی
خدای من
من چقدر نعمت دارم
و این که خودمو عمیقا توی این مدت ،به صورت تکاملی مرحله به مرحله شناختم و دوست داشتن خودم رو تجربه کردم
منی که آروم شدم
خدایا شکرت
فکر نمیکردم یه روز به آرزوم که کار کردن تو یه جمع نقاش که بین استادا باشم و باهاشون مدل زنده کار کنم
که اینم جزئی از آرزوهای من بود
و من دارم همه شونو هر روز زندگی میکنم
چقدر راحت و ساده تو این یکسال همه چی تغییر کرد
اگر اینا نتیجه نیست پی
پس چیه؟؟؟؟؟؟
طیبه ؟؟؟؟!!!!!!
ببین چی میگم
تو دو سه روزی بود میگفتی من چرا تغییری نداشتم
الان بهت یادآوری کردم
ببین اگر اینا تغییر و نتیجه نیست پس چیه؟؟؟؟؟؟
تو بگو طیبه جانم
تو بگو که توی این چند روز از وابستگی افکارت نسبت به خواسته عشق ، تکاملی رها شدی و یاد گرفتی در عمل نشون بدی
اگر این نتیجه نیست پس چیه؟؟؟
تو بگو آرامش الانت
اگر نتیجه نیست پس چیه؟؟؟؟
طیبه میدونم یه وقتایی به قول حرف استاد که باز هم حرف خداست که به زبونشون جاری شده و به تو هدیه داده شده که یاد بگیری ، و گفت که
یه وقتایی اگر دیدی کمی داری امیدت رو کم میکنی ، به یادت بیار
به یادت بیار و بخون و هرچی که بدست آوردی رو ببین تا سکوی پرتابی باشه برای تو که تو بتونی که ادامه مسیر رو رها تر و مصمم تر ادامه بدی
پس حرکت کن و ادامه بده و به یاد بیار
و به یادم میارم که همیشه عکس خارجیا رو میدیدم میگفتم کاش منم همچین جایی کار میکردم
و الان من 24 هفته هست دقیقا از 21 مرداد ماه 1403تا الان هر هفته یکشنبه ها میرم ورکشاپ رایگان پاساژی که شنبه ها میرم کلاس نقاشی
که حتی آرزو داشتم بوم رایگان بدن و امکانات
که خدا کاری کرد که بوم دادن
رنگ دادن که نیازی به بردن رنگ برای من نبود
همه چی دادن ، من فقط قلمو میبرم ، همین
و پارچه بوم میبرم و بوم بزرگ برمیدارم و میارم خونه تا بعدا کار کنم
خدای من چقدر من تو این یکسال فراوانی و نعمت گرفتم ازت و این چند روز یه وقتایی فکر میکردم چون بیشتر نتیجه مالی نداشتم ،هیچ تغییری نکردم
الان که نمیدونم اصلا چی شد یهویی شروع کردم به نوشتن اینکه من چیا دارم و چیا رو تو این یک سال بدست آوردم که تا پارسال دی ماه آرزوم بود
خدای من شکرت
من حتی پول شهریه کلاسامم نداشتم که 2 میلیون و 200 هست هر ماه
حتی جدیدا از وقتی دوره عزت نفس و عشق و مودت رو خریدم و تاجایی که سعی کردم به تمریناتش عمل کنم ،حتی آدما به کل تغییر کردن
یادمه یه استادی بود ،همیشه من تو ورکشاپ وقتی میخواستم سلام بدم توجه نمیکرد ،نمیدونم حالا یا نمیدید یا هرچیز دیگه
اما دو هفته پیش بود فکر کنم
خودش اومد و وایساد و کارم رو دید و با چنان ذوقی میگفت چقدر پیشرفت کردی و تحسین میکرد
اگر اینا نتیجه نیست پس چیه ؟؟؟
وای خدای من
سپاسگزارم ازت
تو فقط باید تلاشت رو برای تکرار باورها در همه جنبه ها بیشتر کنی طیبه
و اصل رو خدا بدونی
همین
تو سمت خودتو انجام بده
یادت بیار خدا 12 دی ماه بهت یه کلید داد
گفت 9 ماه دیگه اگر خوب کار کنی روی خودت به جایی میبرمت که فکرشم نمیکردی
بهشت نصیبت میشه
پس حرکت کن و نترس و تجربه هات رو بیشتر کن
تو میتونی
تو جنمشو داری
تو تا اینجا تونستی پس میتونی
وقتی ساعت 14:30 دوره طبیعت رنگ روغن رو از اینستاگرام خریدم خیلی ذوق داشتم
وقتی کارم تموم شد طراحی کار کردم با خودکار و کمی عجله کردم و درست در نیومد اما بازم باید طراحی کنم و تمرکز بذارم
وقتی کارم تموم شد تو خونه تنها بودم مادرم رفته بود جمعه بازار با خواهرم ،تا گل سر بفروشن و نهار آش رشته درست کرده بود و رفته بود
من مثل همیشه که عاشق آش رشته ام و آش ترش و آش ماست
رفتم و یه کاسه آش رشته برای خودم برداشتم و اومدم به فایلا گوش دادم و با لذت خوردم
خیلی لذت بخشه تنها بودن توی خونه
یادمه تا یک و دو سال پیش ،به خصوص تا دو سال قبل ،که من با تضادی رو به روز شدم و تو این همه سال که عمر کردم
همیشه از تنهایی میترسیدم
حتی اگر مادرم و برادرم میرفتن مهمونی ،من شبا کل چراغای خونه رو روشن میکردم و حتی صداهایی میشنیدم که همه اینا باز محدودیت های خودم بود و این سبب ترسم میشد
اما الان به قدری احساس آرامش دارم تو خونه که وقتی حتی یه روزایی که مادر و برادرم مهمون جایی میرن و من نمیرم
حتی چراغ اتاقمو خاموش میکنم و میشینم تو تاریکی و با خدا صحبت میکنم و میخندم و کیف میکنم
سکوت شب رو میشینم تو اتاقم و فکر میکنم به انرژی و نیرویی که به قدری در وجودم ،در قلبم جا داره و هر روز و هر لحظه یادش حالمو فوق العاده عالی میکنه که خیلی لذت میبرم از این تنهایی
چقدر نعمت بزرگیه که تنها باشی و رها باشی و نیازی نداشته باشی که کسی باشه تا تنهاییت پر بشه
من تنهاییمو با خدا عشق میکنم
صحبت میکنم
مثل الان که ساعت 00:53نصف شبه و الان 7 بهمن شده
و من دارم تو دل تاریکی شب ،تو اتاقم مینویسم رد پای روز 5 بهمن رو و با عشق لذت میبرم
خدایا شکرت
خیلی ذوق داشتم که دوره طبیعت رنگ روغن رو خریدم و هی به خدا میگفتم ممنونم بابت هدیه ای که بهم عطا کردی
و تعهد دادم که شروع کنم در کنار تمرینات کلاسم کار کنم
تا اون ایده هایی که خدا پارسال به من داد و من طبق گفته استاد رنگ روغنم که گفت فعلا اونا رو اجرا نکن ،بذار یکم پیشرفت کنی و بعد کار کن
و من بعد یک سال خیلی پیشرفت داشتم و انگار همه چی دست به دست هم داره میده در این جهان هستی که من تابلویی که میخوام رو شروع کنم
و اولیش رو میخوام تابلوی ققنوس یا پرنده نورانی که در ابرای آسمون دیدمش و طراحیش کردم و بعد 6 تا فرشته دیدم رو کار کنم
و بعد برم سراغ کارهای بعدی
خدایا شکرت
وقتی شب مادرم برگشت فروش خواهرم 3 میلیون بود
اولش که شنیدم تو دلم کمی حسادت کردم تو همون ثانیه اول
گفتم طیبه دقت کن
اون نتیجه تلاش خودش رو میبینه
و تو باید تلاشت رو برای ساخت باورهایی برای فروش نقاشی هات داشته باشی ،پس نگران و ناراحتی معنایی نداره
تو باید سعیتو بکنی و حدی بگیری نشونه ها و هدایت های خدا رو
پس حرکت کن
آف ین بهت
و خوشحالم که با خودم دوست شدم و یادم تا چندماه پیش وقتی از درون حسادت میکردم و یا ناخودآگاه کسی رو قضاوت میکردم ،سریع خودمو سرزنش میکردم
اما از وقتی از 14 دی دوره عزت نفس رو خریدم و گوش دادم به آگاهی هاش
الان دیگه با خودم عین یه دوست پر از عشق صحبت میکنم و میگم اشکالی نداره سعی کن دفه بعد درست عمل کنی و قوانین رو به خودم یاد میدم
هر روز سعی میکنم
خدایا شکرت
امروز من بی نهایت بهشتی بود
خدایا شکرت
بی نهایت سپاسگزارم ازت
ربّ و صاحب اختیار قدرتمندم که بی نظیر ترینی و عشق منی و هر لحظه دوست داری منو رشد بدی
خیلی ماچ بهت ربّ ماچ ماچی جذابم
عاشق عظمت و لپای پر نکر بی نهایت بزرگتم
عشقی عشق
برای تک تکتون و استاد عزیزم و مریم جان عزیزم و همکاران بی نهایت زیباتون ،از خدای پر نور و پر از عشقم بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و شادی و نعمت برای تک تکون میخوام
به قدری عطا کنه که فقط بخندین و بگین لبخند رضایت دارم
من از وقتی روانشناسی ثروت 1 خریدم کسب و کار خودمو استارت زدم و آموزش دیدم و نمونه کارهامو فقط توی پیجم گذاشتم و استوری کردم اصلا هم تبلیغ نکردم اما خداروشکر به همون اندازه که من مهارتم رشد کرد خدای مهربونم باتوجه به ظرف وجودی من برام مشتری فرستاد و همینکه میدیدم از جایی که من فکرنمیکنم و خدا برای من مشتری و کار میفرسته باورم قوی تر شد که اصلا نیازی به تبلیغات ندارم من وقتی مهارتم رشد کنه عزت نفسم هم رشد میکنه و فرکانس احساس لیاقت میفرستم به جهان و طبق قانون غیر تغییر خداوند برام مشتری میفرسته از طرفی هم توی ذهنم تبلیغ مساوی شده با شرک یعنی من موفقیت خودمو و وابسته شرایط بیرونی میدونم
استاد چقدر این 4جلسه گفتگوی شما با آقا ابراهیم برای من درس داشت و چقدر همزمانی بینظیری خدا برام رقم زد که نت برداری ازین 4تا فایل مصادف شده بود با کارکردن من برروی جلسه شش عزت نفس و تمرین درخواست کردن و آگهی بازرگانی.
چقدر ارتباط بین این جلسات را درک کردم.
چقدر باعث شد بفهمم که برای موفقیت در کسبوکارم باید عزت نفس فوق العاده ای داشته باشم تا بتوانم هم از توانایی های خودم صحبت کنم هم از ویژگی های خوب محصولم و به این شکل برای خودم و محصولم تبلیغ کنم نه با پرداخت پول.
بارها ازتون شنیده بودم که عزت نفس عامل موفقیته ولی تازه الان کم کم دارم به درک این گفته شما میرسم.
این 4تا فایل خیلی کمک کننده بود برای درک صحبت شما درباره عزت نفس.
خیلی کمک کننده بود درباره درک اینکه تا بخودم و توانایی هام ایمان نداشته باشم نمیتونم به محصولم هم ایمان داشته باشم. الان بیشتر اهمیت تمرین درخواست کردن و آگهی بازرگانی را درک میکنم.
درکل الان بیشتر اهمیت انجام تمام تمارین دوره عزت نفس را درک میکنم.
بینهایت ازشما سپاسگزارم استاد بخاطر سخاوتتون در نشر این آگاهی ها
استادعزیزم میخواستم این اصول اصلی روازدیدگاه خودم بگم بااجازتون…
من این اصول روازاصل قوانین خداوندکه درقرآن اومده درک کردم وانجامش میدم درتمام جنبه های زندگیم ،همانطورکه شماروبه همین دیدگاه میبینم ونتایجهای فوق العاده ای که ازفایلهای رایگانتون گرفتم واین اصول اینه :(ایمان وعمل صالح )
وخدادرقرآن میگه بنده های من کسانی هستندکه:ایمان به من دارندوعمل صالح انجام میدند
واینها اصل واساس قانون هست که تبلیغات درمقابلش چرت وپرت هست برای کسی که ایمان داشته باشه به خداش وخودش وعمل صالح انجام بده وتمام…
سپاسگزارم ازاین فایلتون واز دوست عزیزمون آقاابراهیم عزیزازمطرح کردن این سوال باارزش///
181مین گام روزشمارزندگی الهی شکرت که به این طبقه رسیدم خداقوت لیلاجان.
به نام خدا وسلام به خدا.
سلام به استادومریم جون.
الهی سپاسگذارم بابت سلامتی خانواده وفرشته ی نازنینم.
سلام دوستان متشکرم که هروزبرام پیشرفت هاتون رو منتشرمیکنین خیلی لذت میبرم خدابه همه ی دانشجویان واستادمون قوت بده،آمین.
جمعه شب براتون نوشتم که ازبلندی توی شب به شهرزیبای بجنوردنگاه میکردم.
خیلی خوش به حالم بودومثل بچهها ذوق میزدم ازبس که من دوست دارم ازبلندی همه جاروتماشاکنم خیلی زیبابود.
شب سوئیت گرفتیم: پسرم ساندویچ گرفت جاتون پرازعشق وصفاخوردیم ویک تخت 2نفره داشت رفتم روتخت خوابیدم بچه ها پائین خوابیدن وخیلی ساکت وعالی صبح بیدارشدیم چایی خوردیم راه افتادیم سمت پروژه ای که پسرم برنده شده بود.
رسیدیم پروژه بچه ها بامهندس قرارملاقات داشتن ومنم توی ماشین بودم جاتون پرازمحبت،صبحانه نون پنیروگردو ،میخوردم باعشق به اطرافم نگاه میکردم اینقدرزیبابود.
دورتا دورشهر راکوه گرفته بود،توی مسیریک عالمه عشایرکه چادربرپاکرده بودنددیدیم وذوق میکردم.
کاربچه هام انجام شدرفتیم بش قار داش خیلی قشنگ بود. زیباییها، آبشار،حضوردخترهای جوان ونوجوان وسنین مختلف اردوی مدرسه بودن آهنگهای کردی داشتن وباهم میرقصیدن وصدای شادیشون توی محیط راپُر کرده بودخدایافقط زیبایی میدیدم.
من کلاً احساساتی هستم الان که کامنت مینویسم خودم راتوی اون محیط احساس میکنم ازخوشحالی اشک میریزم.
خداهمچین برنامه هارو برام چیده بود که دقیقاً اذان ظهر بش قار داش بودیم نمازخواندم وراه افتادیم.
ناهاربه شهرزیبای فاروج کباب نوشجان کردیم .
قوچان بستنی خوردم کیف کردم.چون بستنی خیلی دوست دارم.
کل مسیر رفت وبرگشت 80٪آهنگهای باب دل من بودومیرقصیدیم وشور ، وشادی داشتیم عجب سفرِ به حالی.
وبه سمت مشهدراه افتادیم وقبل از رسیدن به خانه توی مسیر پسرم منوسرراه خانه ی خواهرم پیاده کرد.به دیدن خواهرم وشوهرش که تقریبا ازپاافتاده است رفتم .
وگفتم :خدایابه سادگی به خانه ی خواهرم آمدم وبه راحتی منوببرخانه.
عصربه پسر سومی تماس گرفتم که ازسرکارخواستی بری خانه بیامنوببرالهی شکرعزیزدلم باپسرم اومدن دنبالم وبه راحتی به خانه رسیدم.
امروز صبح دوتاپسربزرگم سفرکاری به شهرستان خاف وسنگان داشتن .
من دیر،وقت بیدارشدم.
گفتم: خدایانمازظهربخونم میخوام برم پیاده روی کمکم کن کجابرم!!؟؟
2گزینه یکی پارخورشیدیکی پارک وکیل آباد.
گفت گزینه ی 2پارک وکیل آباد.
چندمرتبه به بچه هام تماس گرفتم یادردست رس نبودن یاگوش خاموش است!!!!!!!
امکان نداره گوشی پسردومی ام خاموش باشه!!!!!خدایاچراجواب نمیدن!؟؟
نمازخواندم رفتم ایستگاه خط سوارشدم پسربزرگم تماس گرفت.
گفت: مامان تماس گرفتی برقهاقطع بوده آنتن نداشتیم گفتم خدایاشکرت صدای بچه م رو شنیدم..
دوباره نیم ساعت بعدکه رسیدم پارک وکیل آبادتماس گرفت مامان توی بیزینس جدیدبرنده شدم گفتم خدایاشکرت چون پسربزرگم اولین باره که توی بیزینس تنهاشرکت کرده و برنده ی کارشده.خوشحال بود.
وگفت: خبرخوشحال کننده دادم.
گفتم: موفقی ،قدم اول رو شما برداشتی حتماً به صلاح شماس که این پروژه رو با رهبریت الهی، درمشیت الهی به انجام برسونی. حالالوازم کارجورشد انجام میدی وگرنه بهترازاون کاربرای شماهست.
چون بچه های من اصلاً هیچ تبلیغی توکارشون ندارن.
فقط توبیزینسهاشرکت میکنن وقیمت میدن تااعلام نتایج صبرمیکنن وبقیه ی کارها باخودِ خداس.
البته از قدم اول تمام کارهاشون باخداست.
الخیروفی ماوقع هراتفاقی تودنیامیفته همش به نفع ماست.
ومنم امروز،دورِ پارک وکیل آباد رو ، دور زدم تاپارک بانوان که برای اولین باربودمیرفتم بیشترجاهاشو سر زدم ازدرب سمت طرقبه واردشدم اردرب سمت وکیل آبادبیرون آمدم وتاخانه پیاده به مسیرخودم ادامه دادم وتوی مسیریکم شله گرفتم برای ناهارخودم ساعت4/30بعدازظهرخانه رسیدم وبااحساس عالی برای خانواده شام درست کردم.
همگی لذت بردن الهی شکرت که خودم رو باخانواده ام روی شانه های خدا احساس میکنم.
عاشقتونم استادازجمعه که یک سفر24ساعته بابچه هام داشتم خیلی لذت بردم کریدیتش اول خدابعدشمامرسی.
برای همه آرزوی سعادت وخوشبختی دارم یاحق.
امیدوارم ردپای عالی نوشته باشم.
دوست دارم بازهم احساس خوبم رو به خداابلاغ کنم سپاسگذارم که من را در سفر24ساعته آنقدبرکت زیبای دیدن دادی وعالیترین پذیرای راداشتی سرم رابه سجده میگذارم ومیگم عاشقتم خیلی خدایی منم خوب بنده ای برات هستم الهی شکرت بابت وجودهردوتامون باکل امکانات رفاهی وآسایش فیزیکی ومتافیزیکی بوس به کله ی خدا ایموجی چشمک وبوس وخنده به خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خدایاعاشقتم، دوست دارم.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
چگونه می توانیم از وسوسه ی تبلیغات هزینه برای کسب و کارمان رها شویم؟
-در خصوص شرکت ها به راحتی نمی توان صحبت کرد چون عوامل تعیین کننده ی زیادی برای پیشبرد هدف وجود دارد
-در خصوص کسب و کار شخصی به این دلیل که تنها یک فرد تصمیم گیرنده است می توان بدون تبلیغات هزینه بر به درآمد دست یافت
-با بودن در مسیر صحیح خداوند ایده هایی برای کسب درآمد بیشتر به ما الهام می کند
-هزینه کردن برای تبلیغات منجر به ورشکستگی می شود
-راهی بیابیم که بتوانیم بدون تبلیغات هزینه بر به کسب درآمد دست یابیم
-تبلیغات باعث می شود تمرکز و هزینه ی ما به جای بهبود کیفیت کسب و کار صرف دیده شدن بیشتر شود
-تبلیغات ممکن است در ابتدا نتیجه بخش اما به مرور زمان مانند مواد مخدر باعث سقوط شود
-طبق قانون نباید هزینه ای برای تبلیغات پرداخت کنیم
-تبلیغات هزینه بر را جزئی از خط قرمزهای خود در نظر بگیریم
-تنها عامل موفقیت و پیشرفت باورها و افکار ما نه عوامل بیرونی است
-همواره در هر حوزه ای به پیشنهادات افراد گوش داده و با عمل به آن به درستی و نادرستی آن پی ببریم
-تنها راه موفقیت تغییر باورها و افکارمان است و اگر این قانون را فراموش کنیم مرتبا با شکست مواجه می شویم
اصولی که باعث می شود برای محصول یا خدمات خود تبلیغات هزینه بر پرداخت نکنیم:
-به محصول خود ایمان داشته باشیم
-مشاهده ی الگوهایی که بدون تبلیغات هزینه بر به موفقیت دست یافته اند به ما کمک می کند باور کنیم دستیابی به موفقیت و ثروت بدون تبلیغ امکان پذیر است
-مشاهده ی الگوهایی که با وجود داشتن تبلیغات هزینه بر با ورشکستگی مواجه شده اند به ما کمک می کند درک کنیم نوع نگرش خاص و باورهای مناسب نتایج نهایی را برایمان رقم می زند نه عوامل بیرونی مانند تبلیغات هزینه بر
-اصول شخصی خود را داشته و تحت هیچ شرایطی از آن عدول نکنیم
-به قدری به کیفیت محصولات یا خدمات خود ایمان داشته باشیم که از قبل به نتایج و اثراتی که در زندگی افراد به جای می گذارد واقف باشیم
-اطمینان داشتن به محصول یا خدمات تنها زمانی رخ می دهد که محصول یا خدماتمان برای خودمان سود ده و نتیجه بخش بوده باشد
-اگر محصول ما توانایی اثر گذاری بر بهبود زندگی مان را نداشته باشد نمی تواند برای دیگران مفید و موثر باشد
-قوانین را به درستی درک کرده و به آن عمل کنیم
-مهم ترین معیار برای درستی رفتارمان و داشتن اصول شخصی این است که از خود سوال کنیم اگر شخصی چنین رفتاری با ما داشته باشد از انجام آن خوشحال شده یا ناراحت می شویم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خدای بخشنده ی مهربان
خدایی که هرچه دارم ازاوست.
خدایا توکلمات را برذهنم جاری کن تا من بنویسم آنچه را که تومیگویی.
سلام ودرود خدمت استاد عباسمنش عزیز وخانم شایسته ی عزیز وهمه ی عزیزانی که دراین سایت توحیدی ومقدس حضوری مستمر وپیوسته دارند.
امروز که صحبت های استاد عباسمنش را با دوستان گوش میدادم چقدر این نکته برایم شفاف شد که تبلیغات عین شرک است چون به یک عامل غیر ازخودمان وابسته باشیم
واین مسئله باعث هدردادن انرژی هایی میشود که خدا به ما هدیه داده.
پس باید روی توانایی های خودمان کار کنیم وتمرکز روی خودمان داشته باشیم روی باور وایمان به خداوند کارکنیم وبه قدرتی که به ماداده تا زندگیمان راخلق کنیم.
من چندسالی است که کلاس موسیقی میروم وتمرین میکنم وهر وقت تمرین میکنم به خودم میگم من باید بتوانم ازاین حرفه پول دربیاورم،
البته باید تکامل خودم راطی کنم وروی خودم هرروز کارکنم ومهارت هایم را هرروز بیشترکنم
قبلا یک کلاس میرفتم الان دوکلاس درماه ثبت نام کردم،وهرماه بخشی از حقوق خودم را برای کلاس موسیقی درنظر گرفتم.
وامید دارم که این بهایی را که درحال حاضر میپردازم به صورت چندین برابر وارد زندگیم میشود،
چون خداوند خوبیها راده برابر یا چندین هزار برابر میکند.
استادعباسمنش عزیز وخانم شایسته ی عزیز وآقای ابراهیمی عزیز وخانم فرهادی عزیز ازشما سپاسگذارم که این سایت را اداره میکنید وباعث رشد وپیشرفت جهان میشوید.
خداوند حافظ ونگهدارتان باشد.
بنام خدایی مهربان
سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم
روز شمار تحول زندگی من
روز اول من
درین دوره من تعهد میدهم که هر روز یک فایل را گوش کنم و کامنت مینویسم و ان شاالله از خداوند میخواهم که ثابت قدم بمانم درین مسیر چون این را الهامی از طرف او میدانم و منم گفتم چشم
درسهایکه من ازین فایل گرفتم تماما برمیگردد به صداقت کار، به راستی و درستکاری در یک زمینه خاص و چه وقت این امکان پذیر است اولا وقتیکه کاری را انجام میدهیم، مسیر علایق مان باشد ، از انجام دادنش لذت ببریم
دوما تصور کنیم که ما خریدار استیم آیا بازهم این محصول را به خودمان میپسندیم یا خیر
مساله بعدی در مورد تبلیغات ، درستکاری و صداقت در کار میشه تبلیغات، نیاز به مصرف اضافه نیست .
تبلیغات یک دام است ، اولش نتیجه میدهد اما اگر روی خودمان کار نکنیم آن تبلیغات میشود بر ضد ما . پس باید روی خودمان کار کنیم بعد بیرون خودبخود خوب میشود . نگاه متفاوت و باورهای متفاوت همه کار میکند.
من خیلی چیز یاد گرفتم ازین فایل و یکی ازین ها تسلیم بودن به خداوند و توجه کردن به الهامات الهی و انجام دادنش.
خدایا شکرت
سلام سونیا عزیز
درسهایکه من ازین فایل گرفتم تماما برمیگردد به صداقت کار، به راستی و درستکاری در یک زمینه خاص و چه وقت این امکان پذیر است اولا وقتیکه کاری را انجام میدهیم، مسیر علایق مان باشد ، از انجام دادنش لذت ببریم
دوما تصور کنیم که ما خریدار استیم آیا بازهم این محصول را به خودمان میپسندیم یا خیر
سپاسگزارم از درک زیبایی که داشتید و نوشتید.
استاد میفرمایند که فرکانس همه چیه و فرکانس صداقت هم همه چیه
پس صداقت از قلب پاک میاد و از روح خداست.
و ما با صداقت درآمد عالی کسب میکنیم
الهی شکرررت
به نام خدای هدایت گرم
از این فایل متوجه شدم باید حواسم به قانون تکامل باشه و من باید روی خودم و توانایی هام کار کنم و عزت نفسم رشد بدهم وقتی می بینم که بعضی محصولاتشون با چه قیمتی می فروشند اینها واقعا به محصولاتشون ایمان دارند یک نکته ای هم که هست باید کمال گرایی کنار گذاشت استاد به محصولاتش ایمان داشت و نتیجه هم می گرفت هر چند کمال گرا نبود ولی من با اینکه با کیفیت تمرکز خیلی بالا کار می کنم و کار من خلق کردن هست اگر یکم از استانداردی که مد نظرم هست پایین باشه به شدت روی ذهن من تاثیر میذاره قشنگ می فهم من محصولاتم قلبی قبول ندارم به خاطر همان نتیجه ای نمی گیرم آن طوری که باید ارزشمند بدانم نمی دانم در صورتی که ابزار کار مناسب هم خیلی دخیل هست که متاسفانه در مورد کار من مسولین ابزار مناسبی در اختیار نمی گذارند
نکته دوم این هست که همیشه باید قانون جایی که هستیم رعایت کنیم اگر دوست نداریم از آنجا برویم من واقعا تو این چند سال با تمام وجود سعی کردم این مسیله رعایت کنم اگر کاری انجام میدهم به خودم نگاه می کنم ببینم دوست دارم دیگران با من این کار انجام بدهند یا نه استاد جان از شما بابت درکتون از قوانین سپاسگزارم
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 5 بهمن رو با عشق مینویسم
من دیشب وقتی میخواستم بخوابم تجسم کردم
چون یاد گرفتم که به ذهنم بگم همین امشب رو زود بیدار شو ،شروع کردم به نجسم کردن
چشمامو بستم و اول دیدم که روی شونه های خدا هستم و نور عظیمش رو میدیدم و به قدری سفید و نورانی بود که از همونجا با ذهنم صحبت کردم
گفتم ببین ذهن من تو کافیه همین امروز رو بیدار بشی و ساعت 4 سریع بیدار میشی
حتی تجسم میکردم که ساعت 4 بیدار شدم و رفتم چراغ اتاقمو روشن کردم و شروع کردم به نوشتن و صحبت کردن با خدا
و به قدری تمرکز داشتم و تجسم میکردم که نفهمیدم کی خوابم برد و خوابیدم
و وقتی صبح بیدار شدم ساعت 5 بیدار شدم
گفتم اشکالی نداره امروز رو بیدار شدی
و بعد یاد میگیری راس ساعت بیدار بشی
تمرین ستاره قطبیم رو نوشتم و وقتی اذان صبح گفته شد
نمازمو خوندم یکم با خدا صحبت کردم و حس میکردم که خیلی آرومم
صبح وقتی تمرین رنگروغنم رو خواستمکار کنم ،اول میگفتم ولش کن بذار امروز کار نکنم
اما گفتم همین امروزه فقط طیبه
همین امروز رو فقط 2 ساعت کار کن
و رفتم وسایلامو آوردم و شروع کردم
اولش نمیخواستم روی تمرین کلاسم کار کنم اما گفتم باید تمرکز بذارم و مثل اینکه تو تمرین ستاره قطبیم که نوشتم و تجسم کردم با تمرکز دارم کار میکنم انگار خود به خود رفتم سراغ نقاشی
و تنبلی نکردم
ساعت حدود 10 بود فکر کنم نزدیک 11
من یهویی رفتم اینستاگرام و استوریای پیجای نقاشی رو نگاه میکردم که دیدم پیجی که طبیعت رو با اکریلیکو رنگ روغن آموزش میده ثبتنام داره
من چند ماه پیش دوست داشتم کلاس طبیعت استاد رنگروغنم رو برم اما استادم گفت فعلا زوده بیای چون تازه کار کردی و طبیعت سنگینه برات یکمپیشرفت کن بعد
و من طبق هدایت هایی که شدم دست نگه داشتم تا بعدا ثبتنام کنم در کلاس استادم
اما از اینستاگرام یه دوره رو دیده بودم که خیلی کارش خوب بود و دوست داشتم شرکت کنم
نمیدونم اصلا چی شد من امروز ثبتنام کردم
جریانشو تو سریال زندگی در بهشت قسمت 46 نوشتم
چون قبلش گفتم خدایا اگر لازمه من این دوره رو بخرم به من نشونه بده و دقیقا از سایت سریال زندگی در بهشت اومد
وای خدای من چی داشتممیدیدم
دقیق نوشتم تو رد پای قسمت 46 سریال زندگی در بهشت که چجوری هدایت شدم به خریدش
و من به راحتی خریدم
قیمتش 1میلیون و 899 بود
خدا در اصل به من هدیه داد و هر روز من تو دفتر تمرین ستاره قطبیم مینویسم که یه هدیه میخوام و هر روز خدا جدا از عشق بی نهایتش که بهم هدیه میده ،هدیه های مختلفم بهم عطا میکنه و من باید قدر این نعمت هایی که روزی آرزوی من بود رو بدونم و با عشق کار کنم و روی پیشرفتم کار کنم و استمرار داشته باشم
خدایا شکرت
من پارسال همین موقع ها هیچی نداشتم
حتی دی ماه که 9 دی اولین جلسه کلاس رنگ روغنم بود شهریه کلاسارم نداشتم چه برسه به خرید این همه وسیله
هیچی هیچی نداشتم
اما تصمیم گرفتم که دیگه نقاشی رو ادامه بدم
دیگه قدم بردارم
البته من چیزای دیگه کا بی نهایت نعمت بود رو داشتم ،خانواده مهربون و خوب و عالی
خونه بهشتی و زیبا
که اتاقم پر از وسایل نقاشی و زیبایی هست
پرده های رنگی که 7 رنگ رنگین کمانه و عاشقشونم
سلامتی و شاوی و …
اما در مورد یه سری چیزا که باور های محدود خودم بود که سبب میشد نعمتی دریافت نکنم هیچی نداشتم ،از این نظر هیچی نداشتم
هیچی نداشتم هیچی
نه رنگ روغن
نه قلمو
نه بوم نقاشی
نه مداد رنگی
نه رنگای فوق آرتیست
نه تخته شاسی
نه هیچ کدوم ار دوره ها
مثلا دوره مداد رنگی خریدم
دوره خودکار رنگی
دوره اسکچ
الانم دوره رنگ روغن و اکریلیک ،طبیعت
اگر بیشتر به یاد بیارم خیلی چیزا من تو این یکسال بدست اوردم و مهم ترینش که باید اشاره کنم ، من خدارو پیدا کردم دارم خدای واقعی رو میشناسم ، خدایی که هر لحظه ریز به ریز داره هدایتم میکنه
با من صحبت میکنه
و من آرامشی عظیم رو هدیه گرفتم از خدا ، آرامشی که تبدیل به هر لحظه به لبخند عمیق میشه و همه اینها بهم عطا شد که پارسال آرزوم بود و فکرشم نمیکردم یه روز حتی مداد رنگی بخرم
مداد رنگی فابر کاستل
حنی فکرشم نمیکردم این دوره هارو بخرم
فکرشم نمیکردم برم تجریش تو پاساژی که 7 سال به خاطر نداشتن پول ،تصمیم گرفتم نرم و نقاشی رو ادامه ندم ،الان دوباره رفتم اونجا تو همون پاساژ
پاساژی که دیگه الان همه استاداش منو میشناسن
همه نگهباناش میشناسنم
خدایا شکرت
همه اش از آن توست ،تویی که منو این همه رشد دادی ربّ من
تویی که منو بین انسان ها محبوب کردی
منی که تا دو سال پیش دختری بودم که حتی یه سلام دادن بلد نبود
خودشو دوست نداشت و اصلا متوجه نبود که خودشو دوست نداره
تبدیل شدم به یک دختری که وقتی تو آینه نگاه میکنه به خودش عمیقا حس خوب داره
وقتی تو آینه به چشماش نگاه میکنه ربّ و صاحب اختیارش میبینه و میگه ربّ من صاحب این تصویر زیبا ،من هیچی نیستم هیچی
خدای من
من چقدر نعمت دارم
و این که خودمو عمیقا توی این مدت ،به صورت تکاملی مرحله به مرحله شناختم و دوست داشتن خودم رو تجربه کردم
منی که آروم شدم
خدایا شکرت
فکر نمیکردم یه روز به آرزوم که کار کردن تو یه جمع نقاش که بین استادا باشم و باهاشون مدل زنده کار کنم
که اینم جزئی از آرزوهای من بود
و من دارم همه شونو هر روز زندگی میکنم
چقدر راحت و ساده تو این یکسال همه چی تغییر کرد
اگر اینا نتیجه نیست پی
پس چیه؟؟؟؟؟؟
طیبه ؟؟؟؟!!!!!!
ببین چی میگم
تو دو سه روزی بود میگفتی من چرا تغییری نداشتم
الان بهت یادآوری کردم
ببین اگر اینا تغییر و نتیجه نیست پس چیه؟؟؟؟؟؟
تو بگو طیبه جانم
تو بگو که توی این چند روز از وابستگی افکارت نسبت به خواسته عشق ، تکاملی رها شدی و یاد گرفتی در عمل نشون بدی
اگر این نتیجه نیست پس چیه؟؟؟
تو بگو آرامش الانت
اگر نتیجه نیست پس چیه؟؟؟؟
طیبه میدونم یه وقتایی به قول حرف استاد که باز هم حرف خداست که به زبونشون جاری شده و به تو هدیه داده شده که یاد بگیری ، و گفت که
یه وقتایی اگر دیدی کمی داری امیدت رو کم میکنی ، به یادت بیار
به یادت بیار و بخون و هرچی که بدست آوردی رو ببین تا سکوی پرتابی باشه برای تو که تو بتونی که ادامه مسیر رو رها تر و مصمم تر ادامه بدی
پس حرکت کن و ادامه بده و به یاد بیار
و به یادم میارم که همیشه عکس خارجیا رو میدیدم میگفتم کاش منم همچین جایی کار میکردم
و الان من 24 هفته هست دقیقا از 21 مرداد ماه 1403تا الان هر هفته یکشنبه ها میرم ورکشاپ رایگان پاساژی که شنبه ها میرم کلاس نقاشی
که حتی آرزو داشتم بوم رایگان بدن و امکانات
که خدا کاری کرد که بوم دادن
رنگ دادن که نیازی به بردن رنگ برای من نبود
همه چی دادن ، من فقط قلمو میبرم ، همین
و پارچه بوم میبرم و بوم بزرگ برمیدارم و میارم خونه تا بعدا کار کنم
خدای من چقدر من تو این یکسال فراوانی و نعمت گرفتم ازت و این چند روز یه وقتایی فکر میکردم چون بیشتر نتیجه مالی نداشتم ،هیچ تغییری نکردم
الان که نمیدونم اصلا چی شد یهویی شروع کردم به نوشتن اینکه من چیا دارم و چیا رو تو این یک سال بدست آوردم که تا پارسال دی ماه آرزوم بود
خدای من شکرت
من حتی پول شهریه کلاسامم نداشتم که 2 میلیون و 200 هست هر ماه
حتی جدیدا از وقتی دوره عزت نفس و عشق و مودت رو خریدم و تاجایی که سعی کردم به تمریناتش عمل کنم ،حتی آدما به کل تغییر کردن
یادمه یه استادی بود ،همیشه من تو ورکشاپ وقتی میخواستم سلام بدم توجه نمیکرد ،نمیدونم حالا یا نمیدید یا هرچیز دیگه
اما دو هفته پیش بود فکر کنم
خودش اومد و وایساد و کارم رو دید و با چنان ذوقی میگفت چقدر پیشرفت کردی و تحسین میکرد
اگر اینا نتیجه نیست پس چیه ؟؟؟
وای خدای من
سپاسگزارم ازت
تو فقط باید تلاشت رو برای تکرار باورها در همه جنبه ها بیشتر کنی طیبه
و اصل رو خدا بدونی
همین
تو سمت خودتو انجام بده
یادت بیار خدا 12 دی ماه بهت یه کلید داد
گفت 9 ماه دیگه اگر خوب کار کنی روی خودت به جایی میبرمت که فکرشم نمیکردی
بهشت نصیبت میشه
پس حرکت کن و نترس و تجربه هات رو بیشتر کن
تو میتونی
تو جنمشو داری
تو تا اینجا تونستی پس میتونی
وقتی ساعت 14:30 دوره طبیعت رنگ روغن رو از اینستاگرام خریدم خیلی ذوق داشتم
وقتی کارم تموم شد طراحی کار کردم با خودکار و کمی عجله کردم و درست در نیومد اما بازم باید طراحی کنم و تمرکز بذارم
وقتی کارم تموم شد تو خونه تنها بودم مادرم رفته بود جمعه بازار با خواهرم ،تا گل سر بفروشن و نهار آش رشته درست کرده بود و رفته بود
من مثل همیشه که عاشق آش رشته ام و آش ترش و آش ماست
رفتم و یه کاسه آش رشته برای خودم برداشتم و اومدم به فایلا گوش دادم و با لذت خوردم
خیلی لذت بخشه تنها بودن توی خونه
یادمه تا یک و دو سال پیش ،به خصوص تا دو سال قبل ،که من با تضادی رو به روز شدم و تو این همه سال که عمر کردم
همیشه از تنهایی میترسیدم
حتی اگر مادرم و برادرم میرفتن مهمونی ،من شبا کل چراغای خونه رو روشن میکردم و حتی صداهایی میشنیدم که همه اینا باز محدودیت های خودم بود و این سبب ترسم میشد
اما الان به قدری احساس آرامش دارم تو خونه که وقتی حتی یه روزایی که مادر و برادرم مهمون جایی میرن و من نمیرم
حتی چراغ اتاقمو خاموش میکنم و میشینم تو تاریکی و با خدا صحبت میکنم و میخندم و کیف میکنم
سکوت شب رو میشینم تو اتاقم و فکر میکنم به انرژی و نیرویی که به قدری در وجودم ،در قلبم جا داره و هر روز و هر لحظه یادش حالمو فوق العاده عالی میکنه که خیلی لذت میبرم از این تنهایی
چقدر نعمت بزرگیه که تنها باشی و رها باشی و نیازی نداشته باشی که کسی باشه تا تنهاییت پر بشه
من تنهاییمو با خدا عشق میکنم
صحبت میکنم
مثل الان که ساعت 00:53نصف شبه و الان 7 بهمن شده
و من دارم تو دل تاریکی شب ،تو اتاقم مینویسم رد پای روز 5 بهمن رو و با عشق لذت میبرم
خدایا شکرت
خیلی ذوق داشتم که دوره طبیعت رنگ روغن رو خریدم و هی به خدا میگفتم ممنونم بابت هدیه ای که بهم عطا کردی
و تعهد دادم که شروع کنم در کنار تمرینات کلاسم کار کنم
تا اون ایده هایی که خدا پارسال به من داد و من طبق گفته استاد رنگ روغنم که گفت فعلا اونا رو اجرا نکن ،بذار یکم پیشرفت کنی و بعد کار کن
و من بعد یک سال خیلی پیشرفت داشتم و انگار همه چی دست به دست هم داره میده در این جهان هستی که من تابلویی که میخوام رو شروع کنم
و اولیش رو میخوام تابلوی ققنوس یا پرنده نورانی که در ابرای آسمون دیدمش و طراحیش کردم و بعد 6 تا فرشته دیدم رو کار کنم
و بعد برم سراغ کارهای بعدی
خدایا شکرت
وقتی شب مادرم برگشت فروش خواهرم 3 میلیون بود
اولش که شنیدم تو دلم کمی حسادت کردم تو همون ثانیه اول
گفتم طیبه دقت کن
اون نتیجه تلاش خودش رو میبینه
و تو باید تلاشت رو برای ساخت باورهایی برای فروش نقاشی هات داشته باشی ،پس نگران و ناراحتی معنایی نداره
تو باید سعیتو بکنی و حدی بگیری نشونه ها و هدایت های خدا رو
پس حرکت کن
آف ین بهت
و خوشحالم که با خودم دوست شدم و یادم تا چندماه پیش وقتی از درون حسادت میکردم و یا ناخودآگاه کسی رو قضاوت میکردم ،سریع خودمو سرزنش میکردم
اما از وقتی از 14 دی دوره عزت نفس رو خریدم و گوش دادم به آگاهی هاش
الان دیگه با خودم عین یه دوست پر از عشق صحبت میکنم و میگم اشکالی نداره سعی کن دفه بعد درست عمل کنی و قوانین رو به خودم یاد میدم
هر روز سعی میکنم
خدایا شکرت
امروز من بی نهایت بهشتی بود
خدایا شکرت
بی نهایت سپاسگزارم ازت
ربّ و صاحب اختیار قدرتمندم که بی نظیر ترینی و عشق منی و هر لحظه دوست داری منو رشد بدی
خیلی ماچ بهت ربّ ماچ ماچی جذابم
عاشق عظمت و لپای پر نکر بی نهایت بزرگتم
عشقی عشق
برای تک تکتون و استاد عزیزم و مریم جان عزیزم و همکاران بی نهایت زیباتون ،از خدای پر نور و پر از عشقم بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و شادی و نعمت برای تک تکون میخوام
به قدری عطا کنه که فقط بخندین و بگین لبخند رضایت دارم
خیلی دوستتون دارن
1403/10/11روز178
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیز ومریم عزیز ودوستانگل
خدایا شکرت که امروز هم هدایت کردی منو
واقعا همه چیز برمیگرده به باورهای ما
من از وقتی روانشناسی ثروت 1 خریدم کسب و کار خودمو استارت زدم و آموزش دیدم و نمونه کارهامو فقط توی پیجم گذاشتم و استوری کردم اصلا هم تبلیغ نکردم اما خداروشکر به همون اندازه که من مهارتم رشد کرد خدای مهربونم باتوجه به ظرف وجودی من برام مشتری فرستاد و همینکه میدیدم از جایی که من فکرنمیکنم و خدا برای من مشتری و کار میفرسته باورم قوی تر شد که اصلا نیازی به تبلیغات ندارم من وقتی مهارتم رشد کنه عزت نفسم هم رشد میکنه و فرکانس احساس لیاقت میفرستم به جهان و طبق قانون غیر تغییر خداوند برام مشتری میفرسته از طرفی هم توی ذهنم تبلیغ مساوی شده با شرک یعنی من موفقیت خودمو و وابسته شرایط بیرونی میدونم
خدایا شکرت که این آگاهی هارو به من دادی
سلام استاد عزیزم.
استاد چقدر این 4جلسه گفتگوی شما با آقا ابراهیم برای من درس داشت و چقدر همزمانی بینظیری خدا برام رقم زد که نت برداری ازین 4تا فایل مصادف شده بود با کارکردن من برروی جلسه شش عزت نفس و تمرین درخواست کردن و آگهی بازرگانی.
چقدر ارتباط بین این جلسات را درک کردم.
چقدر باعث شد بفهمم که برای موفقیت در کسبوکارم باید عزت نفس فوق العاده ای داشته باشم تا بتوانم هم از توانایی های خودم صحبت کنم هم از ویژگی های خوب محصولم و به این شکل برای خودم و محصولم تبلیغ کنم نه با پرداخت پول.
بارها ازتون شنیده بودم که عزت نفس عامل موفقیته ولی تازه الان کم کم دارم به درک این گفته شما میرسم.
این 4تا فایل خیلی کمک کننده بود برای درک صحبت شما درباره عزت نفس.
خیلی کمک کننده بود درباره درک اینکه تا بخودم و توانایی هام ایمان نداشته باشم نمیتونم به محصولم هم ایمان داشته باشم. الان بیشتر اهمیت تمرین درخواست کردن و آگهی بازرگانی را درک میکنم.
درکل الان بیشتر اهمیت انجام تمام تمارین دوره عزت نفس را درک میکنم.
بینهایت ازشما سپاسگزارم استاد بخاطر سخاوتتون در نشر این آگاهی ها
بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش
سلام وادب واحترام
استادعزیزم میخواستم این اصول اصلی روازدیدگاه خودم بگم بااجازتون…
من این اصول روازاصل قوانین خداوندکه درقرآن اومده درک کردم وانجامش میدم درتمام جنبه های زندگیم ،همانطورکه شماروبه همین دیدگاه میبینم ونتایجهای فوق العاده ای که ازفایلهای رایگانتون گرفتم واین اصول اینه :(ایمان وعمل صالح )
وخدادرقرآن میگه بنده های من کسانی هستندکه:ایمان به من دارندوعمل صالح انجام میدند
واینها اصل واساس قانون هست که تبلیغات درمقابلش چرت وپرت هست برای کسی که ایمان داشته باشه به خداش وخودش وعمل صالح انجام بده وتمام…
سپاسگزارم ازاین فایلتون واز دوست عزیزمون آقاابراهیم عزیزازمطرح کردن این سوال باارزش///
من در بعضی بیزینس ها می بینم و قلبم تایید می کنه که این جواب نمیده و مسیر اون مسیری نیست که باید باشه
مثلا یه بیزینس را دیدم که هیچ مشتری ندارد و مغازه که چه عرض کنم فروشگاه چند طبقه ولی فارغ از چند تا مشتری
بعد یه دفعه برای تغییر فصل میاد
تخفیف میزاره و می تونه مشتری را جذب خودش کنه
ولی من با این سیستم کار کردن
اصلا موافق نیستم
چرا ؟ چون باید مشتری همیشه در مغازه فروشگاه و یا هر جا زیاد باشه
و این روش درستی نیست
و چرا من از اول قیمت هایم را
درست نگم یا اینکه
اونقدر روی محصولات و کالاهای
خودم بزارم که هیچ کس حاضر نباشه از اون خرید کنه
و بعد بیام تخفیف بزارم
.
شریک … چرا باید بیزینس شریک داشته باشه ؟ چون من خودمو قبول ندارم . من خودمو ضعیف می بینم .
من خودمو لایق ران کردن بیزینسی
که از خودم هست را نمی دونم
بعد میگم خب لااقل یکی دیگه باشه تا تقصیر ها رو گردن اون بندازم.
من دخترم ادمین پیجم بود بهش گفتم لفت بده و داد
چون هر چی پیش می اومد من به او می گفتم و اون هم به من
دوباره امروز بهش می گفتم فلان کار را بکن و گفت نه من هم به راحتی قبول کردم حالا دارم خودم آموزش هایش را می بینم
حالا بر فرض هم نتونستم خیلی عالی و حرفه ای در بیارم
مگه چی میشه ؟
هیچی نمیشه . اینو مطمئنم
می تونم بازم آموزش ببینم و تکمیل ترش کنم . زیباترش کنم بعد بزارم.