گفتگو با دوستان 33 | معجزه "تمرکز بر بهبود خودت" - صفحه 7

195 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهمن فرهادی گفته:
    مدت عضویت: 931 روز

    به نام خدا

    الهی به امید تو

    سلام استاد و سلام دوستان عزیز

    من فقط در مورد یک مورد از این فایل مینویسم

    من تا به این روز صرفا از فایل های رایگان استفاده کردم و تا جایی که قوانین رو درک کردم دارم بهش عمل میکنم یک نتیجه ای که گرفتم اینکه هزینه های من بسیار پایین اومده

    استاد عزیزم براتون مینویسم امیدوارم بخونید

    یک بخشی گذاشتم و دارم نتایجی که هر روز میگیرم رو یادداشت میکنم درسته هنوز نتایج بزرگ نشده چون من زیاد تغییر نکردم و کاری هم با بقیه ندارم و صرفا نتایجم رو با گذشته ام مقایسه میکنم

    نتایج رو مینویسم تا بدونم و فراموش نکنم چقدر زندگیم بهتر شده،تا فراموش نکنم چقدر از وقتی که شروع کردم نتیجه گرفتم

    و همین نتایج ایمانم رو به مسیر بیشتر میکنه تا به امید الله در زمان درست از اولین محصولی که نیازش رو دارم شروع کنم و به صورت حرفه ای روی خودم کار کنم

    واقعا به میزانی که دارم هر روز تغییر میکنم و باورهام بهتر و درست تر میشه و این باورهای درست قوی تر میشن و همچنین کانون توجه ام مثبت تر میشه و همچنین سپاسگزارتر میشوم نتایج هم داره ایجاد میشه

    برای همه دوستان عزیز و استاد عزیز بهترینها را از خداوند میخوام

    خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    امیر آهنگری گفته:
    مدت عضویت: 1686 روز

    ب نام الله مهربان و هدایتگر ب سمت زیبایی ها و ثروت

    سلام ب استاد عزیز دانا والگو بی نظیر

    خدای من اصلن دوره دوازده قدم بینظیر نمیشه با نوشتن نوشت که چقد این دوره بی نظیر

    =نخاهیم کسی عوض کنیم و بزور نخواهیم کسیو تغییر بدیم

    =بزرگترین نشری انرزی زمانی که بخاییم کسی تغییر بدیم

    =خودمونو کنترل کنیم و بگیم کاری به کسی نداریم و باور کنیم فقط قدرت دارم خودمون تغییر بدیم نه کسی دیگه رو

    =تمرکز بزاریم روی کار کردن روی خودمون و اینقد پیشرفت کنیم و بهتر وبهتر بشیم که دیگران التماس کنن که چه کردی اینقد بهتر شدی

    =وقتی در مسیر درست باشی هزینه های اضافی در زندگیمون کم میشه و اتفاغات همیشه رو به مثبتی است

    =با تعهد ی مسیر شروع کنیم نتایج خوب میگیریم و همون نتایج برای خودمون بنویسیم و بگیم اگه بیشتر تغییر کنیم و شخصیتمون تغییر کنه نتایج پایدار و پایدار میشه عادت ها و نحوه تفکرمون باید تغییر کنه

    =در ی مسیر مشخص باشیم و روی اصل واساس قاعده جهان تمرکز کنیم مطمئنن نتایج عالی میاد وپایدار میمونه تعهد بدیم و شاخه برگهای اضافی بزنیم و تعهدی تمرکزی عمل کنیم و روی برنامه کار کنیم

    این سایت بی نظیر دوستانم بی نظیرن

    استاد شما بهترین هستین خداروشکر برای بودنتون

    استادصدای منو از شهر قم میشنوید این کامنت مینویسیم در این هوای زیبای بارانی نمیدونید چقد هوا رویایی شده چقد همه چیز خوبه چقد اسمون زیبا شده با دروه دوازده قدم دوره سلامتی و اماده شدن برای خرید دوره ثروت و داشتن احساس خوب چقد همه چیز خوبه انرژی خداوند کامل در زندگیم حس میکنم و چقد لذت بخش خداوند داره کارارو انجام میده چقد همه چیز خوبه چقد صحبت های دوستان عزیزم خوب بود

    آرزوی سلامتی شادی ثروت حال خوب وهدایت الله دارم براتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2170 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به همه دوستان عزیز و ارزشمندم

    نکاتی که بیشتر از همه منو بفکر برد و در نشانه ی امروزم یادداشت کردم :

    * انجام تمرین ستاره قطبی در موارد بدیهی تر مثل آرامش بیشتر برای خودم وهمسرم

    * تحت هیچ عنوانی نخواهیم که دیگران رو تغییر بدهیم.

    * یکی از بزرگتــرین نشــتی های انــرژی تمرکز گذاشتن برای دیگران و تلاش برای تغییر اوناست.

    * مــــن تمــام تمرکــز و تمام انرژی ام رو میگذارم روی خودم.(استاد رو هم با این کار خوشحال کنیم.)

    * مــــن نمیتونم بقیه رو کنترل کنم، من فقط میتونم خودمو کنترل کنم.

    * مــــن خودم اشتباه نکنم، چیت نکنم، تقلب نکنم کاری به بقیه ندارم.

    * مــــن باید کار خودمو عالــی انجام بدم.

    * هر کسی با هر اسم و عنوانی تمــرکزش روی شخص دیگه ایی باشه، از مسیر آموزش های که استاد میـدن گـم میشه.

    * اگــر میخوای موفق بشی، تمــرکز رو بگذار روی خـودت.

    * باید اینقدر نتیجه بگیریم که دیگران الـتماس کنن و بگن چیکار کردی اینقدر موفق شدی، بعد اگر خواستیم در این موضوع صحبت کنیم.

    * اگــر یک برنامه یا یک کاری هست که هنوز تکلیفــت رو تی اون مشخص نکردی. همین الان تصمیـم بگیر و برو انجامش بده.

    * ایــجاد پایه های اعتماد بنفس: با شروع یک مسیر مشخص با تعهد بالا و بعد کار کردن روی اون. و بعد نتیجه گرفتن. اون نتایج ایجاد پـایه های اعتماد به نفس میشه، اون پـایه ایمان به قوانینی که ایجاد میکنه و بعد با خودش بگه و بنویسه و تکرار کنه که اینقدر من تغییر کردم و 1% مغزش عوض شده و این اتفاقات هم افتاده. اگر بیشتر تغییر کنم اتفاقات بیشتر و بزرگتری میفته.

    خدایا شکرت برای این اگاهی ها که داره 1% 1% ذهن و باورهای منو تغییرمیده و اینا باعث تغییر عادت ها و شخصیت در من میشه و هربار که شخصیتم بهتر بشه نتایجم پایدارتر و بهتر میشه.

    خدایا شکرت که دارم از استادعزیزمون تمرکز کردن روی اصل ها رو یاد میگیرم.

    *

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2234 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام فهیمه جان

      مخاطب این کامنتت من بودم، من خیلی سعی می کنم کاری به پسرام نداشته باشم، ولی یکدفعه می بینی اون حس مادرانه سر و کله‌اش پیدا میشه، و شروع به نصیحت بی ثمر میکنه، و رضوان میمونه و کلی گله و شکایت از خودش، که گفتم نخواه کسی رو تغییر بدی.

      ولی باز هم خدا رو شکر از اون حالتی که خودم رو دربست در اختیار خانه و خانواده گذاشته بودم الان، شده هر چند وقت یکبار اونم داره فاصله هاش بیشتر میشه. باید خودم تغییر صد درصد کنم و از نتیجه هام فرزندانم رو تشویق کنم نه اینکه با نصیحت و جروبحث.

      مرسی فهیمه جان.

      از امشب میخوام اول به خدای خودم، بعد به خودم و استاد و شما تعهد بدم دیگه لام تا کام در مورد این مسائل با کسی صحبت نکنم، تا نتایج دلخواه ام رو بگیرم بعد اگر بهم التماس کنند، بگم برید سایت عباسمنش دات کام.

      یه دنیا ممنون فهیمه جان که باعث شدی این تصمیم جدی رو بگیریم .

      از خدای مهربون میخوام به اندازه ی تمام ستاره های آسمون، برات سلامتی، خوشی،حال خوب،ثروت، آرامش بباره. آمین یا رب العالمین

      ——————————‐————–

      در ویرایش کامنت بگم من رفته بودم به پروفاییت که کامنتی که برای نتایج دوستان بود قسمت 12 رو پیدا کنم بخونم، که به این کامنت هدایت شدم.

      یک ساعت قبلش با پسرام بحث کرده بودم. و بعد …

      قربون خدا برم که چقدر به فکر بندگانش است.

      واز استاد را سپاس گذارم که این سایت الهی را تاسیس کردند، که هر وقت به چالشی بخوردیم، راحت و آسان راه حلش رو پیدا می‌کنیم. خدایا شکررررررررت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2170 روز

        سلام به شما رضوان عزیزم شما دوست ارزشمند قشنگم

        چه کامنت قشنگی برام بجا گذاشتی. واقعا ازت بسیار بسیار سپاسگزارم. واقعا مامان رضوان ارزشمند و خودساخته باحالی هستیا…واقعا تحسینت میکنم دوست عزیز.اینکه ایراد در رفتارهات رو متوجه میشی. اینکه خودت خودتو کنکاش میکنی. و برای بهبود رفتارهات میای اینطور متعهد میشی. تغییر عادت ها که خودش بنظرم بخشی از تغییر شخصیت بنیادی ما هست.(مجموع همین عادت ها و رفتارها این شخصیت اکنون ما رو شکل داده) پس تو چه جسارتی به خرج میدی برای تغییر این عادت و بخشی از شخصیت مادرانه ایی که ناشی از باورهای ماست.

        حالا تو خوبه مادری من که خواهربزرگترم برای داداش کوچیکم سهراب یادمه گاهی همچین حرکت هایی میزدم و چقدر تلاش کردم تا نتایجم حرف بزنه. و بعد مدتی میگفتم الان خودم اینو میخوام به سهراب بگم آیا خودم رفتارم درسته! اصلا من با دخالت ها و دیدگاه های خودمو بهش گفتن گاهی مسیر رشد و تجربه هایی که باید بکنه رو دور میکنم! من میخوام براش اول از همه یک دوست صمیمی و بعد خواهر باشم نه مثل مامان های خودمون که آدم جرات نداشت کنارشون تمام خودش باشه. پس چون نمیخواستم اونو از خودم دور کنم رفتم سراغ کارهای خوشایندی که اونم علاقه اش هست و تو علایقش باهاش هم پا شدم و کلی تشویقش کردم و اون نقطه ضعف ها و کارهای اشتباه و بیهوده رو دیگه توجه نکردم (از نظر من بیهوده مثلا بازی با گوشی کال آف دیوتی بیهوده است.) بماند که همین دور شدن از خانواده ام کلا خیلی چیزها رو تغییر داده.

        این تجربه خودمو گفتم تا بدونی اینا از فرهنگ وو باورهای ما نشات گرفته.

        اینجوری یاد گرفتیم بزرگتری (مادری یا خواهری) کنیم.

        یکجورایی خودمون رو وقف بقیه میکنیم اینقدر که انرژی و ارزشی برای خودمون نمیمونه.

        چقدر قشنگ گفتی نصیحت بی ثمر

        من وقتی واژه نصیحت رو میشنوم یاد استاد می افتم که استاد میگفت گوشش پره از نصیحت.

        من فقط نتیجه رو میبینم. صدای نتایج بلندتره، نتیجه های ما تاثیرگذار تره.

        مثلا سهراب وقتی دید من شنا میرم یا بدنم داره عضله میسازه متوجه شدم وقتی تماس تصویری میگرفتیم دوست داشت خودشو به من نشون بده که بدنش تغییر کرده. اینجا من با یک ذره نتیجه ام اونو تحت تاثیر قرار دادم در خودم. حالا من اگر میخواستم بگم داداشم ورزش کنم خوبه قطعا هیچ فایده ایی نداشت و میشد بقول تو رضوان جان نصحیت بی ثمر…

        یاد گرفتم هربار باهاش حرف میزنم یک کاری یک هدفی یک چیزی داشته باشم برای گفتن.

        واقعا ممنونم که باعث شدی امروز با یادآوری این کامنتم 1% دیگه باورهام تغییر کنه. خصوصا باورهای عزت نفس و باور لیاقت وارزشمندی. خصوصا که یادم باشه تمرکز چقدر مهمه

        قدر مهمه انرژی هام رو به هدر ندم و جلوی نشتی هامو هرچه متعهدانه تر بگیرم.

        تعهد و تصمیم جسورانه شما رو تحسین میکنم…

        منتظر خوندن نتیجه های عالی که برای خودت رقم زدی بعد از این تصمیمی گرفتی هستم.

        خدا ما رو هدایت میکنه به آنچه که درخواست میکنیم و آنچه دریافت میکنیم به اندازه ی ظرف وجود ما و ایمان ماست…

        خدایا شکرت که داریم بیشتر هدایتی عمل کردن و توحیدی رفتار کردن رو یادمیگیریم و تمرین میکنیم.

        خدایا شکرت برای وجود این دوست ارزشمندم رضوان عزیزم

        خدایا شکرت برای وجود این مکان

        خدایا شکرت برای لحظه اکنون و حال خوب الانم

        دوستدارت فهیمه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    حمیده دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 905 روز

    عالی بود زلیخای عزیز

    خیلی زیبا و دلنشین گفتی نظرت رو

    منم مدتیه دارم روی خودم کار میکنم که این عادت رو ترک کنم ولی یه وقتایی جو گیر میشم و نظر میدم و راهنمایی میکنم مثلا دیگران رو ولی بعدش به خودم میگم اشتباه کردم و واقعا انرژیمو هدر دادم

    انشالله بتونم و موفق باشم توی ای راه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1035 روز

    بنام رب العالمین

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    این فایل.فایل روزانه من بود و من قصد داشتم به خانمم هم به صورت رسمی بگم بعد از 4 ماه اما وقتی صحبت های استاد رو شنیدم کلا منصرف شدم و دقیقا میخوام اینقدر روی خودم کار کنم که دیگران بیان بهم التماس کنند بگن چطور و از کجا این نتایج رو رقم زدی.الله من به وسعتت شکر که هدایتم کردی.

    یا سمیع و یا بصیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سیده فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2333 روز

    سلام ودرود با استاد عزیز ودوستان همفرکانسی

    خیلی خیلی ممنون از استاد واز دیدگاه زیبای زلیخای عزیز

    دیدگاه عمیق ایشون من رو به فکر برد که من خیلی وقته به ظاهر فک می کنم که نمی خواهم دیگران رو هدایت کنم ولی در ذهنم همش درگیر دیگران هستم اونها رو قضاوت میکنم درسته نسبت به قبل خیلی بهترم ولی این توهم در خودم به وجود اومده که من خیلی قانون رو بلدم بقیه بلد نیستن وسعی میکنم بقیه رو راهنمایی کنم یا در ذهنم درگیرشون باشم

    با خوندن دیدگاه زلیخا عزیز ودیدن این فایل متعهدانه تصمیم گرفتم فقط به خودم رفتارهای خودم وخواسته های خودم بپردازم وبه قول پسرم مادر ترزا بقیه نباشم وبه هیچ وهیچ وهیچ عنوان از سر دلسوزی حتی یه قدم ناقابل برا کسی برندارم

    قول قول قول باید اینقدر نتیجه بگیرم که همه بیان التماس کنن بگن چکار کردی که اینهمه تغییر کردی و این همه نتیجه گرفتی ومن با افتخار فقط سایت استاد رو نشون بدم

    قول میدم که در حالی که ثروتمند قدرتمند سالم وسرحال شاد وخندان در حالی که تمام اهدافی که امروز در نظر دارم رو تیک زدم بیام همین جا فریاد بزنم قانون کار میکنه قول قول قول

    خدایا سپاسگزارم که نشانه امروز من این فایل این آگاهیهای زیبا بود که از استاد واز زلیخای عزیز شنیدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1822 روز

    سلام بر عزیزان بهشتی‌

    خدای من چقدر آگاهی چقدر نکته از کجاش بگم از فایل بگم یا از دیدگاه های عالی

    زلیخا عزیز دیدگاهت عالی بووود واقعا وقتی هدایت شدم‌سمتش که هنوز فایل و‌ندیدم صحبتهای استاد و‌نشنیده بودم دیدم وااای چقدر به این هدایت نیاز داشتم چقدر خوب با مثال هاتون این تغییر ندادن دیگران و که خودتون هم درگیرش بودین توضیح دادین

    استاد واقعا این کلاب هاوس ایده بینظیری بود کلی تکون میده آدمو مخصوصا اینکه بچه ها میان میگن با کدوم دوره چه روش به چه جاهایی رسیدن و متوجه میشم که اوضاع خیلی هاشون شاید از وضعی که من توش بودم یا هستم بدتر بوده یاد این حرف شما میفتم که هیچ بهونه ای رو نمیپذیرین قشنگ عین پدر آموزگاری که به فکر رشد منه اینو تو خودم تکرار میکنم

    واقعا چقدر دوستان میتونن خودشون و کنترل کنن احساسات و‌عواطفشون و آفرین

    زهرای عزیزم ممنون که صادقانه و عاشقانه برای ما توضیح دادین که کجا بودین و چه نتایجی گرفتین

    راجع به تغییر دیگران من فکر میکردم این نشتی و ندارم اما ته ذهنم وجود داشت اینکه هی مثلا میخواستم ژوری رفتار کنم یا به این موضوع فکر میکردم از چه روشی برم که به اطرافیانم بگم که بیان از آموزه ها استفاده کنن ولی اسم سایت و نیارم 😐 این خودش انرژی گذاشتن برای تغییر بقیست دیگه یا مثلا تو جمع با سکوت و حق به جانبی میشستم تو بحث های بقیه که اونا بپرسن نظر تو چیه من بلدم بلدم بازی در بیارم 😆 کلک مچت و گرفتم ذهن ورپریده 😆

    اینقدر ریز و نامشکوک‌ میره جلو که خیلی آسون متوجه ترمزها یا نشتی ها و حتی در برخی موارد آشیل ها نمیشی خدا رو شکر که هدایت شدم به این صفحه این فایل و متوجه این نشتی ها شدم ممنونم استاد عزیز و مهربونم مریم جونم و بچه های بهشتی 🌺🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    شادی گفته:
    مدت عضویت: 2075 روز

    دو روز پیش تو این صفحه کامنت گذاشتم و مفصلا توضیح دادم که من چقدر در پاسخگویی به سوالات آدمهای اطرافم مستعدم و کوشا☹️

    اما تو همون کامنت قول دادم یه جورایی که دیگه استپ کنم و به حرف استادم گوش کنم و جلوی نشتی انرژیم رو بگیرم.

    خواستم تجربه ی امروزم رو در این خصوص به اشتراک بزارم.

    امروز یکی از عزیزانم بهم تلفن زد و گفت که سر کارش بهش حقوق ندادن و از این حرفا.

    وای نمیدونین چقدر سخت بود که فقط شنونده باشم و راهکار ندم.

    حتی یه جاش خواستم مثلا خودمو دور بزنم، گفتم اگر اینطوری سوال کنم که، حالا نمیشه ال کرد و بل کرد، استپ کردم و مچ خودمو گرفتم. و نصفه حرفمو ول کردم. و نزاشتم تا آخر حرفم رو برم.

    بعد اون طرف ازم پرسید حالا نمیشه چی. داشتی یه چیزی میگفتی.

    که یاد کامنت یکی از دوستان فکر کنم فرزانه جون افتادم که این تجربه رو به اشتراک گذاشته بود.

    و تسلیم فکرم نشدم. و گفتم به اون آدم، هیچی همینطوری یه چیزی از ذهنم گذشت.

    خلاصه بهتون بگم که واقعا بعدش بهم خیلی حال دادم.

    اما اینم بگم که ذهنم گل نمیکنه و مدام ورور میکنه که حالا اگر حقوقش رو ندن چی یا از این افکار.

    و منم بهش دارم میگم، اون آدم خودش خدا داره.

    لازم نیست تو خدایی کنی.

    شادی جانم آرام بشین و معجزات خداوند رو ببین و شاد باش و حال کن. 😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    شادی گفته:
    مدت عضویت: 2075 روز

    وای اگر من بهتون بگم که چقدر و چقدر در این تغییر دادن آدمها و فکر کردن بهشون چقدر استادم کم گفتم.

    باورتون نمیشه.

    اعتراف میکنم که مال من نود درصدش اصلا دلسوزی نیست. فقط تایید طلبیه که، بگن وای شادی چقدر میدونه.

    یعنی اولش با دلسوزی و این مزخرفات شروع شده و بعدش تایید طلبی پشتش اومده.

    و حالا به عادت تبدیل شده.

    من حتی وقتی دارم روی باورهام و تمرین‌های استاد کار میکنم، مدام دارم سوالات دیگران رو که ازم در این موارد میشه رو، مرور میکنم و پیش خودم فکر میکنم که چجوری به سوالتشون پاسخ عالی بدم.

    حتی خیلی مواقع اینطوری فکر میکنم که شاید ازم این سوال بشه و من باید حواسم باشه که اینو اینجوری بگم و اونجوری نگم.

    یعنی فکر کنم در پاسخ به سوالات از خود استاد هم استادتر شدم.

    حالا با این فایل و نوشته ی زیبای هایلایت شده ی زلیخای عزیز، متوجه شدم که وای برمن. چه کردم.

    چند ساعت پیش یه کامنت گذاشتم در مورد اینکه رشد مالی من خیلی کند پیش رفته، به این دلیل و اون دلیل.

    همیشه سوالم این بود که چرا من اینهمه روی خودم کار میکنم ولی رشد مالی من چشم مورچه س.

    حالا که این فایل و کامنت زلیخای عزیزم رو خوندم، متوجه شدم که من نشتی انرژی دارم.

    واقعیت رو بخوام بگم، اصلا خودم دیگه این اواخر خسته میشدم و کم شدن انرژیم رو به وضوح حس میکردم. مثلا وقتی با کسی که حتی خودش با میل قلبی سر صحبت رو باز کرده بود، صحبت می‌کردم، شاید صحبتمون سه دقیقه هم نمیشد، ولی بعدش وای نمیدونین چجوری low Energy میشم.

    حتی الهامات قلبی خداوند رو می‌شنیدم، اما یه چیزی مدام تو ذهنم ورور می‌کرد که نه تو داری با صحبت کردن برای دیگران، درواقع داری مطالب رو برای خودت مرور و تثبیت میکنی. و اینجوریه که گول ذهنم رو میخورم.

    و واقعا طوری شدم که حتی آدمهای غریبه از طریق آشنایان باهام تماس میگیرن تا مثلا ایراد کارشونو بگیرم و وووو نگم دیگه.

    زلیخای عزیز چقدر قشنگ گفتن، که ما میخواییم هادی باشیم جهان هم اون ادمهارو به سمت ما سرازیر میکنه.

    حتی استوری های من، همش یه پیام و نصیحتی، از خود نوشته، که الهام قلبی خودم بوده، هست. یعنی حتی تو استوریهام هم یه جورایی میخوام بگم، بله ما اینیم.

    انقدر نفهمیدم و نفهمیدم که احساس میکنم جهان برای کمک به من یه سری از ادمهارو داره آرم دور میکنه. یعنی خیلیا که هرروز باهام در تماس بودن الان حتی من وقتی بهشون زنگ میزنم جواب تلفن منو نمیدن.

    و من چند روزی بود که سوالم این بود که چرا دوستانم دیگه خبری ازم نمیگیرن.

    و اگر بخوام دقیق نگاه کنم، میتونم بگم از وقتی که یه کم متوجه شدم این کارم حس بدی بهم میده و کم انرژی میشم، انگار خدا داره کمکم میکنه که اون آدمها دیر به دیر سراغم بیان. تا منم بتونم رو این عادتم کار کنم.

    توکل میکنم به خدای درونم و ازش میخوام که تو این مورد منو هدایت کنه به آگاهی ها و عملکرد به آگاهی های درست.

    اهدنا الصراط المستقیم

    صراط الذین انعمت علیهم

    غیر المغضوب علیهم و لاالضالین

    واقعا نمیدونستم، یعنی فکر میکردم دارم اینجوری تمرین میکنم دانسته هامو. یا چیزهای رو که یادمیگیرمو.

    دیگه دلم نمیخواد اینکار رو انجام بدم.

    میخوام به خودم کمک کنم.

    میخوام این مانع رو هم برای جذب ثروت بیشتر، از جلوی راهم بردارم.

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2168 روز

    به نام خدا

    سلام

    من با توکل برالله این عادت رو از سر خودم بیرون کردم و امروز برای درک قوانین همسرم بهم التماس می کرد که به من هم بگو و چون قبلا این کار رو کرده بودم و نتیجه هم گرفته بود اما بعد از اون موردی که حلش کرده بود اعتبارش رو به خودش می داد و تکرار میکرد که من همه رو میدونم و از این نوع و جنس حرف ها ..من هم امروز هیچی بهش نگفتم و اونقدر اصرار کرد که گفتم خودت باید بخونی و باز هم هیچی نگفتم

    خدایا شکرت

    در مورد برانگیختگی و اون وجه مثبت آدمها من می بینم بعضی از مردم اونقدر پشت سر همدیگه بد همدیگرو می گن و بعد توقع دارن که آدمها باهاشون خوب باشند و میگن چرا این فرد با ما این کار رو کرد ؟؟ آخه شما بیا وجه خوب رو بگو معجزات رو می بینی من خدا را شکر این مورد را هم خیلی درک کردم مثلا امروز رفتم بانک و کارمند خیلی باهام خوب برخورد کرد حتی یه نفر جلو من بود و فیش واریزی خودشون را به من دادن و به کارمند گفتن یکی دیگه به من بده فیش رو به این خانم دادم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: